جمع بندی آیا در مورد حجاب هم باید با فکر و عقل خود عمل کنیم؟

تب‌های اولیه

147 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

عبدالرحیم;662906 نوشت:
روایات فراوانی بر حفظ حجاب و پوشاندن مو و... به صورت مصداقی بیان شده و اینچنین نیست که برداشت فقها باشد

سلام عرض مي كنم خدمت شما
روايات يا كلام خدا؟؟؟ آيا روايات موثق در اين مورد وجود دارد؟ حتي اگر وجود داشته باشد باز هم سوالات قبلي به قوت خود باقي است. چقدر احادیث و روایات داریم که خطاب به یک سوال کننده پاسخی مطابق با میزان فهم و درکش داده شده همچنين تاریخ پره از هزاران حدیث جعلي و جعل تاریخ و نقش حاکمان قدرت در تغییر این مسائل ...همچنين اینکه در همان احادیث هم كسي نيست كه از "تقیه" که در اثر فشار رژیم های حاکم بر صاحبان حدیث تحمیل می گردید ،مطلع نباشه.

Asal Masal;662879 نوشت:
فكر كنم شما بهتر از هر كسي متوجه منظور من شديد.
به قول شما خدا دستور جزء به جزء برای حجاب نذاشته پس مي شه نتيجه گرفت كه خدا دقيقا به موي سر اشاره نداشته و اين صلاحديد فقها عصر حاضر بوده كه براي صلاحديد جامعه اسلامي و خود زن و حفظ مصونيت اون فتوا داده اند. آيا درست متوجه شدم؟؟؟

بله به نظر من خدا دو کلمه میگفت "کل مو" و همه رو راحت میکرد ولی نگفته که (به نظرم) خیلی سخت نگرفته باشه چون دین ما دین سختگیری بیش از حد و بی مورد نیست!از طرفی اینم باز یکجور امتحان هم میتونه باشه! مثلا جای اینکه من به زنم بگم مانتو حتما ۲ سانت از اینجا گشاد باشه، ارتفاعش اینقدر باشه، رنگش نوی رنج فلان تا فلان باشه، جنسش یکی از اینها باشه، روسری چطور باشه، چادر چطور باشه ، چطور سر کنی ، و ............. یک جمله بگم "حودت رعایت کن". و این اختیار و تصمیم رو بدم به خودش که چطور فکر میکنه بهتره و به رعایتی که خدا از ما خواسته نزدیکتره.

خدا هم توی قرآن یک انسان اسلامی و طرز فکر و نگاهش رو تشریح کرده. حالا شخص اگر بره اینهارو بخونه خودش باید متوجه بشه که اون حجابی که خدا برای چنین فردی مناسب میدونه چطوریه! و خودش دیگه در قیامت باید با خدا سر و کله بزنه در مورد این تصمیمش!!:khandeh!:
اصلا شاید یک دلیل دیگه اینکه فقهای حاظر تا اونجا که میتونستن حدود حجاب رو بسته در نظر گرفتن از ترس همین باشه.... یعنی آدم یکمی بیشتر رعایت کنه بهتره تا کمتر رعایت کنه و بعدا نتونه جوابگو باشه! اینها هم دیگه أخرشو گفتن و خودشونو راحت کردن:khaneh:

البته من بازم تاکید کنم که اینها همه نظر یک فرد بیسواد از لحاظ دینیه و کسی با این طناب ها توی چاه بره پای خودشه و فردا از موهاتون آویزونتون کردن نیاید یقه مارو بگیرید:Nishkhand: (خود من که این حرفارو میزدم اگر دختر بودم پوشیه هم مینداختم از ترسم)

rezaee;662910 نوشت:
بله به نظر من خدا دو کلمه میگفت "کل مو" و همه رو راحت میکرد ولی نگفته که (به نظرم) خیلی سخت نگرفته باشه چون دین ما دین سختگیری بیش از حد و بی مورد نیست!از طرفی اینم باز یکجور امتحان هم میتونه باشه! مثلا جای اینکه من به زنم بگم مانتو حتما ۲ سانت از اینجا گشاد باشه، ارتفاعش اینقدر باشه، رنگش نوی رنج فلان تا فلان باشه، جنسش یکی از اینها باشه، روسری چطور باشه، چادر چطور باشه ، چطور سر کنی ، و ............. یک جمله بگم "حودت رعایت کن". و این اختیار و تصمیم رو بدم به خودش که چطور فکر میکنه بهتره و به رعایتی که خدا از ما خواسته نزدیکتره.

خدا هم توی قرآن یک انسان اسلامی و طرز فکر و نگاهش رو تشریح کرده. حالا شخص اگر بره اینهارو بخونه خودش باید متوجه بشه که اون حجابی که خدا برای چنین فردی مناسب میدونه چطوریه! و خودش دیگه در قیامت باید با خدا سر و کله بزنه در مورد این تصمیمش!!:khandeh!:
اصلا شاید یک دلیل دیگه اینکه فقهای حاظر تا اونجا که میتونستن حدود حجاب رو بسته در نظر گرفتن از ترس همین باشه.... یعنی آدم یکمی بیشتر رعایت کنه بهتره تا کمتر رعایت کنه و بعدا نتونه جوابگو باشه! اینها هم دیگه أخرشو گفتن و خودشونو راحت کردن:khaneh:

البته من بازم تاکید کنم که اینها همه نظر یک فرد بیسواد از لحاظ دینیه و کسی با این طناب ها توی چاه بره پای خودشه و فردا از موهاتون آویزونتون کردن نیاید یقه مارو بگیرید:Nishkhand: (خود من که این حرفارو میزدم اگر دختر بودم پوشیه هم مینداختم از ترسم)

یادمه در جایی خوندم که دو تا جوون بودن و داشتن تو یه مسئله فقهی احکام اینا با هم بحث و استدالال می کردن که خکم صحیح چیه و از این حرفا همینجوری در گیر بودن که بحثشون به نقطه مشترکی نرسید. گفتن میریم پیش یک امام ، داشتن میرفتین که دیدن امام دارن با اسب به سمتشون میان . بدون اینکه اونجا چیزی بگن یهو امام جواب مسئله رو میدن و بعدش میگن دیگه از این کارا نکنین . اینطوری بدون شک هلاک میشین و میرین ته جهنم و از این حرفا. در مورد چیزی که درست و غلطشو ما باید تعیین کنیم شما از خودتون تز ندین که این میشه دلیل بدبختی و هلاکتتون

( داستان بسیار با تلخیص بود ، آخه دقیقش یادم نمیاد)

kavoshgar02;662967 نوشت:
یادمه در جایی خوندم که دو تا جوون بودن و داشتن تو یه مسئله فقهی احکام اینا با هم بحث و استدالال می کردن که خکم صحیح چیه و از این حرفا همینجوری در گیر بودن که بحثشون به نقطه مشترکی نرسید. گفتن میریم پیش یک امام ، داشتن میرفتین که دیدن امام دارن با اسب به سمتشون میان . بدون اینکه اونجا چیزی بگن یهو امام جواب مسئله رو میدن و بعدش میگن دیگه از این کارا نکنین . اینطوری بدون شک هلاک میشین و میرین ته جهنم و از این حرفا. در مورد چیزی که درست و غلطشو ما باید تعیین کنیم شما از خودتون تز ندین که این میشه دلیل بدبختی و هلاکتتون

( داستان بسیار با تلخیص بود ، آخه دقیقش یادم نمیاد)

خب مگر ما چیزی غیر از این گفتیم؟ میخواید کلا فکر نکنیم اصلا؟!

Asal Masal;662861 نوشت:
سلام دوباره
با شما موافق نيستم.
سخت باشه يا آسون اگه مردي رو تحريك كنه بايد پوشونده بشه. پس نميشه چنين تمايزي بين مو و لب و چشم و ... گذاشت.
ضمنا براي خيلي هاي ديگه هم همون چادر كلي سخته.

بسم الله الرحمن الرحیم

مشکل اینکه دل بخواهی نظر می دیم. در حالی که باید خدا بخواهی رفتار کنیم. همین مقداری که خداوند واجب کرده رو خیلی ها درست رعایت نمی کنن، البته خداوند به کسانی که بخواهند مقید تر باشند ثواب بیشتری عنایت می کنه و انشاالله تقیدشان موجب تقرب هم میشه.

Asal Masal;662861 نوشت:
بنده هم مي دونم احكام كنيز متفاوته. چرا؟ به نظر مي رسه، حکم حجاب در سنت اسلامي اولاً و بالذات صبغه هويتي و فقهي دارد و نه اخلاقي. يعني اگر نپوشاندن گردن و موي سر، اسباب تحريک جنسي اجتناب ناپذيرِ مردان را فراهم مي کرد و زمينه ساز فساد تو جامعه بود ؛ چرا اين حکم علي الاطلاق براي همه زنان مسلمان نيومده و زنان برده از پوشاندن موي سر و گردن معاف شدن.

فلسفه همه احکام را نمی دانیم. همانطور که شما می فرماید به نظر می رسه چنین باشد، بنده هم فقط علی رغم چندین سال تحصیل در حوزه علمیه تنها نظر شخصی خود را عرض می کنم؛ یک مساله کلی ای در اسلام داریم که تکالیف و مسولیت ها با آزادی و اختیارات در ارتباط هستند و هر فرد در مساله ای اختیارش بیشتر باشد مسولیتش هم بیشتر و بالعکس، مانند پدر و مرد در خانواده. از آنجا که کنیزها از خود اختیارات زیادی هم ندارند مسولیت هایشان نیز در کل کمتر است.

علاوه بر این شاید نکته دیگری هم مطرح باشد؛ از آنجا که کنیز قابل خرید و فروش و حتی عاریه دادن بود، و به نوعی می توانست برای صاحبش جنبه درآمد زایی هم داشته باشد، ابراز کردن بخشی از زیبایی اش جایز بود.

kavoshgar02;662967 نوشت:
یادمه در جایی خوندم که دو تا جوون بودن و داشتن تو یه مسئله فقهی احکام اینا با هم بحث و استدالال می کردن که خکم صحیح چیه و از این حرفا همینجوری در گیر بودن که بحثشون به نقطه مشترکی نرسید. گفتن میریم پیش یک امام ، داشتن میرفتین که دیدن امام دارن با اسب به سمتشون میان . بدون اینکه اونجا چیزی بگن یهو امام جواب مسئله رو میدن و بعدش میگن دیگه از این کارا نکنین . اینطوری بدون شک هلاک میشین و میرین ته جهنم و از این حرفا. در مورد چیزی که درست و غلطشو ما باید تعیین کنیم شما از خودتون تز ندین که این میشه دلیل بدبختی و هلاکتتون

اينها تخيلات كيه؟؟ مثل داستانهاي كودكانه است. خب ما هم دنبال اينيم اون درست غلطي كه خدا گفته رو بفهميم. حالا كي تز داد؟؟؟

Asal Masal;662861 نوشت:
بله عقل هم همين را قبول مي كنه كه بايد سومي رو ترجيح داد. حال بنا شد خمر را روسري بدانيم اما با استناد به چه چيزي مي فرماييد خواسته خدا پوشيده شدن موي سره؟ صرفا به خاطر وجود اين كلمه؟ اين روسري كه كاركردش با آنچه كه در ذهن ما حك شده متفاوت بوده. (براي پيش گيري از آفتاب و گرد و غبار بوده ) پس چرا مي فرمايد سينه را بپوشانيد؟ آيا نعوذ بالله از روي فراموشي مو را نفرموده ؟ خداوند كه فرموده: وَقَد فصّلَ لکم ما حرَّمَ علیکم إلّا ما اضطررتم إلیه .خداوند آنچه رابرشما حرام کرده جز آنچه بدان ناچار شده اید برای شما به تفصیل بیان نموده است.

بسم الله الرحمن الرحیم

خواهر بزرگوار

شما اصل پوشاندن سر را قبول کردین، اما اینکه می فرمایید دلیلش جلوگیری از گرد و خاک باشد به چه دلیلی این را می فرمایید؟! آیا آیه ای از قرآن یا روایتی در این زمینه وجود دارد یا تنها حدس خودتان است؟!

اگر بخاطر گرد و خاک باشد پس در روزهایی که هوا تمیز بوده و گرد و خاکی نبود پوشاندن سر لازم نبود؟! یا مثلا در منطقه شمال کشور یا اورپا که معمولا هوا گرد و خاک نیست پوشاندن لازم نخواهد بود؟!

یک بار دیگر به آیه توجه کنیم« وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ يَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا يُبْدينَ زينَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَ‏ عَلى‏ جُيُوبِهِنَّ وَ لا يُبْدينَ زينَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ...»[1] (و به آنان(زنان) با ايمان بگو چشمهاى خود را (از نگاه هوس ‏آلود) فروگيرند، و دامان خويش را حفظ كنند و زينت خود را- جز آن مقدار كه نمايان است- آشكار ننمايند و (اطراف) روسرى ‏هاى خود را بر سينه خود افكنند (تا گردن و سينه با آن پوشانده شود)، و زينت خود را آشكار نسازند مگر براى شوهرانشان‏...).


  1. خطاب خداوند با زنان مومن است نه هر زنی، یعنی خداوند از این دسته از خانم ها انتظار دارد که دستورش را اطاعت کنند.
  2. کنترل چشم، حفظ پاک دامنی، آشکار نکردن زیور آلات و پوشاندن سینه در کنار گذاشتن روسری بر سر آمده. به نظر شما آیا این احکام در کنار هم رابطه خاصی با هم ندارند؟ آیا می توان گفت چهار مورد اول بجهت بخاطر جلوگیری از گناه و حرام است اما روسری بر سر گذاشتن تنها بخاطر گرد و غبار است و رابطه ای با دستورات قبل و بعدش ندارد؟!

« يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقاناً »[2]


[/HR][1] - سوره نور،آیه31.

[2] - سوره انفال،آیه29.


Asal Masal;662871 نوشت:
علاوه بر مطهري آيه الله محمد مهدي شمس الدين هم مي گويد: زبان اين آيه الزام و وجوب نيست، بلكه شايد در استحباب و كراهت ظهور بيشتري دارد.

بسم الله الرحمن الرحیم

آیا عبارت عالمی که مستحب بودن حجاب را با شاید بیان می کند را باید ترجیح داد نسبت به فتوای علمایی که تصریح به وجوب پوشاندن مو سر زن کردند؟!

سلام دوباره
بنده عرض كردم:
درسته كه برخي از زنان عرب جاهلي از روسري استفاده مي كردند اما اين استفاده لزوماً به علت رعايت حجاب و عفّت جنسي نبود بلكه ناشي از مسائل اقليمي ( مهار آفتاب و گرد و غبار) يا عرفي ( كسب اعتبار، تمايز از كنيزان) بود به همين خاطر بسياري از مردان هم از همين سراندازها استفاده مي كردند.

شما در جواب مي فرماييد:

یاسین;663058 نوشت:
شما اصل پوشاندن سر را قبول کردین، اما اینکه می فرمایید دلیلش جلوگیری از گرد و خاک باشد به چه دلیلی این را می فرمایید؟! آیا آیه ای از قرآن یا روایتی در این زمینه وجود دارد یا تنها حدس خودتان است؟!

اگر بخاطر گرد و خاک باشد پس در روزهایی که هوا تمیز بوده و گرد و خاکی نبود پوشاندن سر لازم نبود؟! یا مثلا در منطقه شمال کشور یا اورپا که معمولا هوا گرد و خاک نیست پوشاندن لازم نخواهد بود؟!

یک بار دیگر به آیه توجه کنیم« وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ يَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا يُبْدينَ زينَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَ‏ عَلى‏ جُيُوبِهِنَّ وَ لا يُبْدينَ زينَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ...»[1] (و به آنان(زنان) با ايمان بگو چشمهاى خود را (از نگاه هوس ‏آلود) فروگيرند، و دامان خويش را حفظ كنند و زينت خود را- جز آن مقدار كه نمايان است- آشكار ننمايند و (اطراف) روسرى ‏هاى خود را بر سينه خود افكنند (تا گردن و سينه با آن پوشانده شود)، و زينت خود را آشكار نسازند مگر براى شوهرانشان‏...).

خطاب خداوند با زنان مومن است نه هر زنی، یعنی خداوند از این دسته از خانم ها انتظار دارد که دستورش را اطاعت کنند.
کنترل چشم، حفظ پاک دامنی، آشکار نکردن زیور آلات و پوشاندن سینه در کنار گذاشتن روسری بر سر آمده. به نظر شما آیا این احکام در کنار هم رابطه خاصی با هم ندارند؟ آیا می توان گفت چهار مورد اول بجهت بخاطر جلوگیری از گناه و حرام است اما روسری بر سر گذاشتن تنها بخاطر گرد و غبار است و رابطه ای با دستورات قبل و بعدش ندارد؟!

به نظر ميرسه بنده نتونستم منظورم رو برسونم چون مطالبي كه فرموديد بي ارتباط با سوال من بود.

یاسین;663061 نوشت:
آیا عبارت عالمی که مستحب بودن حجاب را با شاید بیان می کند را باید ترجیح داد نسبت به فتوای علمایی که تصریح به وجوب پوشاندن مو سر زن کردند؟!

بنده كسي را به ديگري ترجيح ندادم خواستم اشاره اي به اختلاف نظرها بكنم.

سلام
گمونم جواب این سوال هم به مانند جواب سوال نماز باشه

اصلا یکی از دلایلی که ایران امنیت دارد همین دوتا مورد هست!

rezaee;662988 نوشت:
خب مگر ما چیزی غیر از این گفتیم؟ میخواید کلا فکر نکنیم اصلا؟!

نه عزیز دلم . شما فکر بفرمایید ولی جان من واقعا فکر بفرمایید عزیز دل برادر

Asal Masal;663056 نوشت:
اينها تخيلات كيه؟؟ مثل داستانهاي كودكانه است. خب ما هم دنبال اينيم اون درست غلطي كه خدا گفته رو بفهميم. حالا كي تز داد؟؟؟

تز ؟ نمی دونم ، کی داد ؟
این داستان کودکانه اگر اشتباه نکنم یکی از روایت هایی بوده که در تقویم شمیم یاز سال قبل تو یکی از روزا خوندم. شایدم تو سخن رانی های آقای عالی بوده یا چیزی شبیه اینا...
بگرد ببین پیدا میکنی . فقط پیدا کردین خبر بدین
با تشکر

راستی ، درست و غلطی که خدا گفته رو مگه مرجع تقلیدتون نفهمیده ؟ شما می خواین کمکش کنین ؟

kavoshgar02;663171 نوشت:
تز ؟ نمی دونم ، کی داد ؟
این داستان کودکانه اگر اشتباه نکنم یکی از روایت هایی بوده که در تقویم شمیم یاز سال قبل تو یکی از روزا خوندم. شایدم تو سخن رانی های آقای عالی بوده یا چیزی شبیه اینا...
بگرد ببین پیدا میکنی . فقط پیدا کردین خبر بدین
با تشکر

راستی ، درست و غلطی که خدا گفته رو مگه مرجع تقلیدتون نفهمیده ؟ شما می خواین کمکش کنین ؟

ابو بصير گويد به امام صادق عليه السلام عرض كردم مطالبى براى ما پيش مى‏آيد كه حكمش را از قرآن نمى‏فهميم و حديثى هم نداريم كه در آن نظر كنيم (مى‏توانيم به رأى و قياس عمل كنيم؟) فرمود: نه، زيرا اگر درست رفتى پاداش ندارى و اگر خطا كنى بر خدا دروغ بسته ‏اى.

اصول كافى جلد 1 صفحه:73

خیلی زیباست این حدیث

بله باید با فکر و عقل باشه
اگه یه وقن بدون هیچ دلیلی و بسته محیطی که توش هستیم محجبه بشیم نمیتونیم برای کسی توضیح بدیم و دلیل بیاریم

علیخانی;612197 نوشت:
در اطرافیان ما یک خانواده هست که پدر و مادر این خانواده بسیار مذهبی هستند ولی دختر این خانواده پایبند به ظواهر مثل حجاب نیست. هفته پیش شرایطی پیش آمد که من از علت رغایت نکردن حجاب از این دختر خانم که دانشجو پزشکی هستند پرسیدم. دلایلی برایم آورد از جمله اینکه: می گفت من خدا و پیغمبر و قران را قبول دارم ولی خود خداوند در قران هر جا که احکام را آورده بلافاصله پس از آن فرموده که فکر کنید- تعقل کنید. می گفت من تا حالا خیلی فکر کرده و یا مطالعه نموده ام ولی هیچ دلیل قانع کننده ای برای اینکه زنان خود را از مردان بپوشانند نیافته ام. می گفت تمامی کتابهای شهید مطهری و شریعتی در مورد زن و حجاب را خوانده و در اینترنت هم بسیار جستجو کرده ولی قانع نشده. در گفتار خودش هم صادق بود یعنی طوری نبود که بهانه بیاره. می گفت من الان اگه بمیرم هیچ واهمه ای بخاطر سوال جواب از حجاب ندارم چون به فرموده خود خدا عمل کردم. گفته فکر کنید من هم فکر کردم و به این نتیجه رسیدم. می گفت درست نیست که خدا بگه فکر کنید بعد بگه حتما به این نتیجه ای که من می گم برسید گفته فکر کنید و هر کس به هر نتیجه ای رسید وبه اون عمل کرد نسبت به همون بازخواست می شه.
من یه جوابهایی دادم ولی قانع نشد. لطفا اگه وقت دارین شما هم کمکم کنید تا شاید بتونیم مشکل این خانم رو حل کنیم

Asal Masal;660250 نوشت:
شما از كجا مي دونيد دل من چي مي خواد ؟؟ من دقيقا مي خوام برعكس نوشته هام برام ثابت بشه. و مي خوام حجابي كه دارم برام بيشتر معنا پيدا كنه. من از 2 سالگي خارج از ايران بودم و تو يه كشور غير مسلمان بزرگ شدم. و تو مدرسه مسيحي ها درس خوندم. و اين حجابي كه الان رو سرمه نه اجبار حكومته و نه توصيه و اجبار خانواده. من اين حجاب رو خودم انتخاب كردم . درسته كه مسلمان به دنيا اومدم ولي تا 20 سالگيم با موي باز مي رفتم خيابون و دانشگاه. بعد ها خدا كاري كرد كه بيشتر بيام طرف خدا و دين و قران و شروع كردم به شناخت دينم.

من اگه بخوام روسري رو بذارم كنار كسي به من نمي گه چرا. و لازم نيست اينجا اثباتش كنم يه باركي مي بوسم مي ذارم كنار. اينجا اثبات كنم كه چي بشه ؟؟؟ من دنبال اثبات نيستم. دنبال حقيقتم.

مگه اين سايت جايي براي تبادل نظر نيست؟ مگه برا يافتن حقايق ديني نيست؟ پس چرا اينجاييم؟

تو اين 3 سالي كه روسري سرمه خيلي از دوستام و حتي غريبه ها ازم علت كارمو پرسيدن. من بايد به اندازه كافي اطلاعات ديني داشته باشم كه بتونم از شريعت محمدي تو قرن 21 دفاع عقلاني و علمي كنم.

سلام علیکم
باتشکر و سپاس از شما خواهر خوب و بزرگوار که به دنبال شناخت حقایق دین هستید،یکی از راه های درست طی مسیر نیز شناخت آن مسیر است

اینجا بزرگواران به اندازه کافی درمورد حجاب صحبت نمودند(که حقیر فرصت نکردم همه را مطالعه کنم و ممکن است صحبت هایم تکرار مکررات باشد) اما بنده حقیر میخواهم یک کلیتی را مطرح کنم
1-،هر مجمومه ای که وارد آن میشویم دارای یک سری قوانین است که برای ماندن در آن موظفیم آن قوانین را بشناسیم و به آنها عمل کنیم،اسلام نیز دارای یک سری قوانین است
2- اسلام یک دین تعبدی است! یعنی ما قرار نیست حکمت و یا علت هرچیزی که خداوند از ما خواسته را بدانیم اما موظفیم به آن عمل کنیم ،چه موقع؟ وقتی به خداوند ایمان آوردیم و عبد او شدیم و او معبود ما شد
3- بنده و شما و دیگری کی به خداوند ایمان میآورم؟ وقتی که خدا را بشناسم و بدانم هرچه میگویم بی برو برگشت حق است
پس باید برویم پله اول! اینکه من بپذیرم چرا باید حجاب داشته باشم چند پله بالا تر است و من تا پله اول را طی نکنم نمی توانم محکم برروی پله های بعدی بایستم! زیرا حجاب ریشه در توحید دارد! تمام مواردی که برای ان بیان میشود برای پذیرش بهتر آن است که از آن تعبییر به فلسفه حجاب میکنیم (که صحیح هم است) اما اصل داشتن حجاب تعبدی است و بنده قرار نیست هرگز تمام فلسفه های داشتن حجاب را بدانم زیرا عقل من در برابر علم الهی خیلی محدود است و توانایی دانستن خیلی از چیزها را ندارد،پس بنده برای اینکه بدانم چرا باید حجاب داشته باشم لازم است اول بدانم خدا کیست؟ ! و چرا باید خدا داشته باشم ؟بعد که خدارا شناختم به فرستادگانش ایمان بیاورم ،بعد که ایمان آوردم معاد و آخرت را بشناسم و اینکه دنیای دیگری وجود دارد و در نهایت وقتی ایمانم یقیینی شداینجا دیگراگر خداوند چیزی از من بخواهد دنبال فلسفه های آن نیستم و بی چون و چرا میپذیرم و میتوانم آنچه را به آن عمل میکنم اثبات کنم که حق است و هیچ شبه ای هم نمیتواند مانع من شود !!

وقتی به خدای خودمان ایمان بیاوریم دیگر یقیین داریم خداوند به هر چه مارا امر کند و به هرچه مارا نهی کند یقییا به نفع ما(یعنی بندگان )است،شما فرض کنید یک معلمی داریدیک علم بی نهایت دارد،و بی نهایت هم شمارا دوست دارد،اصلا از دوست داشتن هم گذشته عاشق شماست و شش دنگ حواسش را جمع کرده که به شما آسیبی نرسدو هرچه هم میگوید کاملا و صدردصد درست است(در مثال مناقشه نیست ،پس فرض میکنیم) حال شما یک روز که خیلی تشنه هستید میروید یک لیوان آب تمیز و گوارا بر میدارید بخورید ،که معلم سریع می آید میگوید نخور! شما میپرسید چرا؟ میگوید چونکه صلاح میدانم
شما لیوان را زمین میگذارید به چند دلیل،1- چون یقیین دارید این معلم الکی حرفی نمیزند پس حتما این کارش حکمتی دارد که شما از آن بی خبرید ؛2-این معلم عاشق شماست و شاید میخواهد اینگونه عشق شمارا هم محک بزند (ببیند چقدر قبولش دارید و عاشقش هستید و به حرفهایش گوش میدهید ولو اینکه برخلاف میلتان باشد!) 3- یقین دارید چیزهایی معلم میداند که شما نمیدانید و بعد ها میفهمید

خب حال اسلام دین تعبدی است یعنی چه؟ یعنی وقتی من خدارا شناختم و به او ایمان آوردم ،و فهمیدم خداوند قدرت محض است و علم بی نهایت دارد(به وحدانیت خدا پی بردم و پذیرفتم یعنی ایمان قلبی به خدا) یقین پیدا میکنم که عاشق من است و یقیین پیدا میکنم هرچه از من بخواهد ولو اینکه در ظاهر با عقل ناقص من جور در نیاید اما باز هم برایم خیر است و درست است پس من موظفم برای اینکه به خداوند ثابت کنم اورا شناخته ام و به او ایمان آوردم و اورا به عنوان یک خالق واحد و یک قدرت محض و علم بینهایت قبول دارم باید هرچه گفت بدون ذره ای شک و تردید بپذیرم(اینجا پذیرش من کورکورانه دیگر نیست زیرا قبلش از خدای خودم مطمئن شده ام !! پس این پذیرش بی چون و چرا میشود عین عشق بازی با خداوند و میشود یک پذیرش عاقلانه !!!)
خب من خدارا شناختم ،به او ایمان آوردم،خالا میخواهم هرچه گفت بگویم چشم،از کجا بدانم باید چکار کنم که دقیقا مطابق خواست خدا عمل کرده باشم ؟! اینجا خدا برای بندگانش قرآن را فرستاد تا بدانند چگونه باید عمل کنند،خب من به قرآن رجوع کردم اما قرآن که کلیات است!! جزءیات را بیان نکرده خالا چکار کنم؟ اینجا خداوند پیامبر(ص) و معصومین(ع) را به عنوان تبیین کنندگان دین و الگو میفرستد و میگوید مانند اینان باشید
خب من میخواهم مانند اینان باشم اما الان که به این بزگوران دسترسی ندارم حالا چکار کنم؟ خب اینجا معصومین (ع) میگوید باید به عالمان در دین یا همان راویان حدیث عمل کنم(علما و مراجعی که سالها در دین تحقیق کرده اند و جزئیات دین را نسل به نسل از معصومین(ع) تا به امروز به ما رسانده اند ) و درواقع عمل به دستوارت مرجع تقلید میشود همان عمل به دستورات معصومین (ع)
اینجا دیگر وظیفه من میشود عمل به مرجع تقلید!! و عمل به ولایت فقیه!! چرا؟
خداوند فرمود اطیعو الله و اطیعو الرسول الوالامر منکم
الوالامر بالاصل می شوند معصومین (ع) و به تبع میشوند ولایت مطلقه فقیه !

حال وقتی میگویند حدود حجاب شرعی یعنی پوشاندن تمام بدن واجب است جز وجه و کفین که میتوان نپوشاند دیگر دنبال هیچ فلسفه ای برای آن نیستیم چون میشود حکایت معلم که گفت آب را نخور! من هم به صورت تعبدی و از سر عشق میگوییم چشم حتی اگر حکمتش را ندانیم زیرا یقیین داریم خداوند چیزی را که به ضررمان باشد از ما نمیخواهد و حکمتی در آن نهفته که نمیدانیم و از طرفی باید به خداوند ثابت کنیم که صد درصد قبولش داریم! بر همین اساس به افرادی که فرستاده (پیامبر(ص) و معصومین (ع) ) یقینن داریم و چون خود معصومین(ع) گفتند در نبود ما به راویان حدیث مراجعه کنید پس به مراجع تقلید یقین داریم در نتیجه با یقیین حجاب را همانگونه که در رساله مرجع امان آمده میپذیریم
پس ان شاءالله در آخرت به حکمت چیزهایی که نمیدانید پی خواهید برد ودر این دنیا با عمل به آنچه خداوند از ما خواسته به سرنوشت زیبایی در بهشت قرب الهی خواهید رسید (ان شاءالله)

خداوند عاقبت همه مارا ختم به خیر بگرداند
یازهرا(س)

بسمه تعالی برادران و خواهران گرامی سلام علیکم بزرگواران بهترین دلیل بر این مطلب(وجوب حجاب) نص آیات شریف قرآن کریم است که اگر نبود چه میکردیم؟! آیا میدانستید اگر نبود دلالات قرآنی بر مطلب حجاب عملا از طریق روایات و نظرات فقها نمیشد اثبات کرد که پوشش سر و گردن بر بانوان لازم است؟(اگر کسی دلایل این مطلب را خواست بنده حتما ارائه خواهم کرد) با تشکر

یارب;663181 نوشت:
خب حال اسلام دین تعبدی است یعنی چه؟ یعنی وقتی من خدارا شناختم و به او ایمان آوردم ،و فهمیدم خداوند قدرت محض است و علم بی نهایت دارد(به وحدانیت خدا پی بردم و پذیرفتم یعنی ایمان قلبی به خدا) یقین پیدا میکنم که عاشق من است و یقیین پیدا میکنم هرچه از من بخواهد ولو اینکه در ظاهر با عقل ناقص من جور در نیاید اما باز هم برایم خیر است و درست است پس من موظفم برای اینکه به خداوند ثابت کنم اورا شناخته ام و به او ایمان آوردم و اورا به عنوان یک خالق واحد و یک قدرت محض و علم بینهایت قبول دارم باید هرچه گفت بدون ذره ای شک و تردید بپذیرم(اینجا پذیرش من کورکورانه دیگر نیست زیرا قبلش از خدای خودم مطمئن شده ام !! پس این پذیرش بی چون و چرا میشود عین عشق بازی با خداوند و میشود یک پذیرش عاقلانه !!!)

سلام خانم يارب عزيز
مطالبتان در مورد عشق به خدا و تعبد بي چون و چرا خيلي به دلم نشست. از شما سپاسگذارم. تمام حرفهايتان صد در صد درسته. اين همونيه كه وقتي به ابراهيم بگه اسماعيلت رو قرباني كن اطاعت مي كنه.
اما بحث بر سر اينها نبود. بنده سوال كردم چرا در اعصار پيشين راي بسياري از مراجع تقليد عدم وجوب پوشش موي سر بوده اما امروزه آرا اينگونه تغليظ شده؟ مساله اينه كه بسياري از مراجع نظرشون اين بوده كه خواست خدا (كه شما در مطالبتون فرموديد) پوشاندن موي سر نبوده. بله من مي دانم بايد از مرجع تقليد خودم تبعيت كنم و مي كنم. اما گويا اينجا حق سوال از پيشينيان وجود ندارد. بررسي تاريخ گناهي است بسي عظيم.

رضا ثقلین;663290 نوشت:
بسمه تعالی برادران و خواهران گرامی سلام علیکم بزرگواران بهترین دلیل بر این مطلب(وجوب حجاب) نص آیات شریف قرآن کریم است که اگر نبود چه میکردیم؟! آیا میدانستید اگر نبود دلالات قرآنی بر مطلب حجاب عملا از طریق روایات و نظرات فقها نمیشد اثبات کرد که پوشش سر و گردن بر بانوان لازم است؟(اگر کسی دلایل این مطلب را خواست بنده حتما ارائه خواهم کرد)

سلام و ادب
دوست گرامي خب معلومه كه مشتاق شنيدن مطالب شما هستيم.

کنجکاو بی گناه;663175 نوشت:
ابو بصير گويد به امام صادق عليه السلام عرض كردم مطالبى براى ما پيش مى‏آيد كه حكمش را از قرآن نمى‏فهميم و حديثى هم نداريم كه در آن نظر كنيم (مى‏توانيم به رأى و قياس عمل كنيم؟) فرمود: نه، زيرا اگر درست رفتى پاداش ندارى و اگر خطا كنى بر خدا دروغ بسته ‏اى.

اصول كافى جلد 1 صفحه:73

خیلی زیباست این حدیث

آره ولی به غیر از این حدیث هم یه روایتی به اون شکل که گفتم یه جایی دیدما. شما خبر نداری ؟

Asal Masal;663325 نوشت:
اما بحث بر سر اينها نبود. بنده سوال كردم چرا در اعصار پيشين راي بسياري از مراجع تقليد عدم وجوب پوشش موي سر بوده اما امروزه آرا اينگونه تغليظ شده؟ مساله اينه كه بسياري از مراجع نظرشون اين بوده كه خواست خدا (كه شما در مطالبتون فرموديد) پوشاندن موي سر نبوده. بله من مي دانم بايد از مرجع تقليد خودم تبعيت كنم و مي كنم. اما گويا اينجا حق سوال از پيشينيان وجود ندارد. بررسي تاريخ گناهي است بسي عظيم.

سلام علیکم
خواهر خوب و بزگوارم، پوشاندن موی سر به صراحت در قرآن و احادیث بیان شده است ،و جایی برای شک و شبهه باقی نمیگذارد،پس به راحتی میتوان نظر مراجع را با آیات و روایات منطبق کرد ،هرکدام با آن منطبق بود و از طرفی با مسیر الهی نیز سازگار بود پذیرفت!! باید برسی کرد مراجع گذشته که این نظر را داده اند برای چه این مطلب را گفته اند چون ممکن است در پس این جمله مفهومی نهفته است که وقتی آن مفهوم را باز میکنیم میبینیم با حکم پوشاندن موی سر تضادی ندارد!! و اگر هیچ دلیلی نیافتیم قطعا مطمئن باشید اشتباه کرده اند!! چون در مورد پوشش موی سر به اندازه کافی آیات روشن و روایات صریح در وجوب پوشاندنش داریم که میتوانیم به راحتی با استناد به آنها نظر آن مراجع گذشته را نفی کرد!

یازهرا(س)

آقاي كاوشگر02
جالبه وقتي ما به روايتي استناد مي كنيم مي فرماييد:

kavoshgar02;662712 نوشت:
کاری که عاقلانه باشد یک چنین کاری است:

حدیثی روایت شده از فلان امام علیه السلام:
متن حدیث یا روایت:
متن متن متن متن متن متن متن متن متن متن متن متن متن متن متن متن متن متن متن

منبع روایت : فلان کتاب ، فلان جاش

اما از سايرين انتظار داريد مطلبي كه شما

kavoshgar02;663171 نوشت:
یکی از روایت هایی بوده که در تقویم شمیم یاز سال قبل تو یکی از روزا خوندم. شایدم تو سخن رانی های آقای عالی بوده یا چیزی شبیه اینا...
بگرد ببین پیدا میکنی

خودتون هم نمي دونيد كجا خوانديد را بي چون و چرا قبول كنند. چقدر عادلانه!

kavoshgar02;663364 نوشت:
آره ولی به غیر از این حدیث هم یه روایتی به اون شکل که گفتم یه جایی دیدما. شما خبر نداری ؟

سلام نه متاسفانه
اگر پیدا کردم خبر میدم حتما

Asal Masal;659225 نوشت:
با سلام خدمت شما
چه دليلي دارد كه شما جلباب را روسري ترجمه مي كنيد. مگر نه اينكه منظور از جلباب پوشش بوده؟ اگه براتون امكان داره بيشتر توضيح بفرماييد . ممنون

سلام
پیشنهاد اکید میکنم که حتما به این سایت یه سری بزنید و مطالب رو با دقت بخونید
شاید جوابتون رو گرفتید
http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=276515

Asal Masal;663329 نوشت:
سلام و ادب
دوست گرامي خب معلومه كه مشتاق شنيدن مطالب شما هستيم.

بسمه تعالی خدمت شما و سایر دوستان گرامی سلام عرض میکنم اما طبق فرمایشی که فرمودید نکاتی را عرض میکنم تا ببینیم اگر صراحت آیات قرآنی نبود چگونه احکام شرعی که گاها امروزه وجود دارد (و صد در صد الهی و اسلامی است هر چند که تعدادی از آن هم به دلیل همین دور بودن از قرآن کریم حقیقتا غیر اسلامی است) چگونه میتوان تغییر داد هر چند که صحیح باشد اما بر مبنای همین تفکرات بعضا غیر دینی و تحمیلات بر قرآن شریف و توجه بیش از قرآن به روایات و اجماعات فقها چگونه با همین نظرات میتوان احکام غیر الهی را به اثبات رساند(هر چند که بزرگانی که برخی از این موارد را در زمینه های مختلف اسلامی نقل کرده و به آن فتوا داده اند هرگز خدایی نکرده قصد تخریب و یا وهن دین را نداشته و ندارند بلکه اگر مقداری بیشتر به قرآن توجه میکردند شاید اینگونه مطالب هرگز در جامعه اسلامی مشکل ساز نمیشد حال ما به یکی از احکامی که میشود با نظر فقها و برخی روایات عملا در برابر حکم صریح قرآن ایستاد و آن را بی اثر کرد (متاسفانه) اشاره میکنیم و مقصود این است که اگر این ثقل اکبر نبود چگونه ما در این دوران فتنه و آزمایش غیبت امام معصوم غرق خواهیم شد! اما درباب حجاب نص آیه 31 سوره نور حجاب را بر زنان واجب دانسته است (البته آیات دیگری هم است اما ما به همین 1 آیه بسنده میکنیم که به قول آن شعر زیبا در خانه اگر کس است یک حرف بس است) و این صراحت در بالاترین میراث پیامبر و ثقل اکبر و فرمان الهی یعنی قرآن کریم برای ما روشن است و ما اگر این کتاب را فرمان و وحی الهی میدانیم باید از آن تبعیت کنیم(هر چند که از نظر عقلایی هم همین فرمان صحیح است که ما وارد آن بحث عقلی نمیشویم) اما حال بنگریم به نظر فقها و روایات ابتدا باید عرض کنم 4 منبع(به قولی که متداول است در حوزه ها) برای استنباط احکام اسلامی وجود دارد:قرآن-سنت-اجماع-عقل حال اگر ما بخواهیم صراحت آیه را کنار بگذاریم و با 3 منبع دیگر بخواهیم به بررسی حکم حجاب(و حتی برخی احکام دیگر) بپردازیم نمیتوانیم وجوب حکم حجاب را استنباط کنیم(البته مقصود پوشش سر و گردن است و الا پوشش بدن متفاوت است) چرا چون اولا در روایات اختلافات و برداشت های متفاوتی وجود دارد ثانیا اجماعی کلی بر وجوب پوشش سر و گردن میان فقهای شیعه از ابتدا تا کنون وجود ندارد اما شواهدی بر این دو مدعا عرض میکنم تا خودتان قضاوت کنید و عظمت وجود قرآن را بیشتر درک کنیم:-1 علامه حلی در کتاب مختلف الشیعه ص 83 سخنی از ابن جنید اسکافی (استاد شیخ مفید) نقل میکندکه:مقداری از بدن که واجب است پوشانده شود دو عورت است که عبارت است از پیش و پس از مرد و زن و سپس خود علامه حلی میگوید:این سخن ابن جنید بر مساوی بودن مرد و زن نزد وی دلالت میکند که:((آنچه بر زن واجب است پوشاندن پیش و پس خویش است و پوشاندن غیر آن دو واجب نیست)) دقت فرمودید طبق نص سخن علامه از برداشتی که دارد و سخن ابن جنید مقدرا پوشش از نظر او مشخص است(که ای کاش او به آیات قرآن توجه بیشتری میکرد تا اینگونه نمیگفت( و علاوه بر علامه حلی شهید اول در ذکری -محقق نراقی در مستند الشیعه- علامه مجلسی در بحار الانوار- محقق طباطبایی در ریاض المسائل و تعدادی دیگر از فقها داشته اند که مسلما نمیتوان برداشت همه را اشتباه دانست2-قاضی ابن براج متوفی 481 در کتاب((شرح جمل العلم والعمل)) ص 73 میگوید:گروهی از فقها در مورد مویی که طولانی تر از محدوده سر و گردن بوده قائل به عدم وجوب پوشش بوده اند او میگوید در مورد پوشش سر اجمالا اتفاق نظر وجود دارد ولی ظاهرا در کمیت و کیفیت آن اختلاف است(که این خود تصریح دیگری بر عدم اجماع پوشش مو به طور کلی و وجوب پوشش مو است) ادامه دارد ...

Asal Masal;663329 نوشت:
سلام و ادب
دوست گرامي خب معلومه كه مشتاق شنيدن مطالب شما هستيم.

بسمه تعالی ادامه بحث حجاب 3-محمد باقر سبزواری در کتاب((کفایه الاحکام)) ص 16 میگوید: در مورد اثبات حکم وجوب پوشش گردن برای زن اشکال وجود دارد و در اکثر بیانات و عبارات فقها از وجوب پوشش مو یادی نشده است هر چند شهید اول آن را واجب دانسته است 4-سید محمد عاملی صاحب مدارک الاحکام در ج3 ص 188 همین کتاب میگوید:بدان که در این عبارت همچون بیانات سایر فقهای شیعه به مسئله وجوب پوشش مو پرداخته نشده است بلکه از این عبارت آشکار میشود که پوشش مو واجب نیست و شهید اول که آن(وجوب پوشش مو) را نزدیکتر به واقع دانسته مستندش برای این نظر روایت ((ابن بابویه از فضیل است)) که از امام باقر علیه السلام نقل کرده که در صورت پذیرفتن اعتبار سند آن دلالتی بر وجوب پوشش مو ندارد آری میتوان به این روایت بر ((عدم وجوب پوشش گردن)) استدلال کرد (نمونه ای از مواردی که در باب روایات عرض کردم) و فقهایی دیگر چون ملا احمد نراقی در مستند الشیعه-مقدس اردبیلی در مجمع الفائده و البرهان-حاج آقا رضا همدانی در مصباح الفقیه و برخی دیگر درباره میزان پوشش استحباب یا وجوب و پوشش مو در نماز و ... سخنانی گفته اند که تا حدودی متفاوت با آرای مصطلح امروزی درباب حجاب مو است( منبع این مطلب و کطالب کامل تر را میتوانید در کتاب((احکام بانوان در شریعت محمدی)) مرحوم آیت الله قابل که به صورت پی دی اف در سایت ایشان ملاحظه بفرمایید ghabel.net و اگر همه این بزرگان به صراحت قرآن کریم دقت و تامل بیشتری میکردند شاید نظراتی دیگر میدادند! اما به هر حال مقصود ما این بود که نشان دهیم در باب وجوب حکم حجاب محکم ترین دلیل و بهترین دلیل قرآن است والا با نظرات فقها و برخی روایات(که البته تعارض دارند) حکم به عدم وجوب میتوان داد که قطعا مخالف نص قرآن کریم است اگر نظر و مطلبی است بفرمایید با تشکر

رضا ثقلین;663447 نوشت:
اگر همه این بزرگان به صراحت قرآن کریم دقت و تامل بیشتری میکردند شاید نظراتی دیگر میدادند! اما به هر حال مقصود ما این بود که نشان دهیم در باب وجوب حکم حجاب محکم ترین دلیل و بهترین دلیل قرآن است والا با نظرات فقها و برخی روایات(که البته تعارض دارند) حکم به عدم وجوب میتوان داد که قطعا مخالف نص قرآن کریم است اگر نظر و مطلبی است بفرمایید با تشکر

سلام عرض مي كنم ممنون از مطالبتون. در واقع شما روي سوال منو مفصل تر و بهتر از من توضيح داديد اما جوابش پس چي مي شه؟؟ لطفا بيشتر توضيح بديد. چون خودتون هم فرموديد:

رضا ثقلین;663439 نوشت:
تعدادی دیگر از فقها داشته اند که مسلما نمیتوان برداشت همه را اشتباه دانست

Asal Masal;663452 نوشت:
سلام عرض مي كنم ممنون از مطالبتون. در واقع شما روي سوال منو مفصل تر و بهتر از من توضيح داديد اما جوابش پس چي مي شه؟؟ لطفا بيشتر توضيح بديد. چون خودتون هم فرموديد:

بسمه تعالی خواهر گرامی سلام علیکم عرض کردم که به نص قرآن کریم پوشش سر و گردن بر بانوان واجب است اما اگر کتاب را کنار بگذاریم و دنبال برخی روایات و اجماعات برویم هرگز دلیلی متقن بر وجوب نمیتوان یافت چونان که نوشتم و این در پاسخ به شما و همچنین پاسخی به دیگر دوستان است که متاسفانه بیش از قرآن کریم بر روی روایات و اجماعات مانور میدهند و کار میکنند(البته خطابم به همان دوستان است) و این از مظلومیت و مهجوریت قرآن کریم در نزد ما مسلمین است! در باب جمله ای که در آخر از بنده نقل قول فرمودید کامل دقت نفرمودید بنده گفتم برداشت سایر فقهایی که نام بردم از سخن جناب ابن جنید اسکافی نمیتواند همه اشتباه باشد(این مربوط به قضیه نظر ابن جنید در باب میزان پوشش است نه موارد دیگر) مقصود کلی این است که محور همه علوم اسلامی باید قرآن باشد و لاغیر اگر اینگونه شد حکم صحیح برداشت میشود والا همین اختلافات در احکام که امروزه شاهد آن هستیم ادامه خواهد داشت مسئله حجاب نمونه ای از 10 ها مطلبی است که متاسفانه مورد اختلاف و مشکل قرار دارد و اگر مشتاق بودید موارد دیگری را مانند مسئله حجاب خدمتتان عرض خواهم کرد با تشکر

رضا ثقلین;663470 نوشت:
مقصود کلی این است که محور همه علوم اسلامی باید قرآن باشد و لاغیر اگر اینگونه شد حکم صحیح برداشت میشود والا همین اختلافات در احکام که امروزه شاهد آن هستیم ادامه خواهد داشت مسئله حجاب نمونه ای از 10 ها مطلبی است که متاسفانه مورد اختلاف و مشکل قرار دارد و اگر مشتاق بودید موارد دیگری را مانند مسئله حجاب خدمتتان عرض خواهم کرد با تشکر

موافقم با شما. بله البته كه مشتاقم لطف مي كنيد.

Asal Masal;663472 نوشت:
موافقم با شما. بله البته كه مشتاقم لطف مي كنيد.

بسمه تعالی چون ممکن است ربطی به این تاپیک نداشته باشد چند مطلب را به صورت پیام خصوصی میفرستم

رضا ثقلین;663470 نوشت:
اما اگر کتاب را کنار بگذاریم و دنبال برخی روایات و اجماعات برویم هرگز دلیلی متقن بر وجوب نمیتوان یافت

سلام علیکم
باتشکر از شما کاربر گرامی و محترم
اینکه باید هرگفته ای مطابق با قرآن باشد و محک سنجش قرآن است هیچ شکی در آن نیست،اما از محضر شما سوالی دارم،پس در این بین جایگاه روایات و مراجع کجاست؟!! و از طرفی قرآن کلیات را بیان میکند،حال جزئیات را چگونه باید از قرآن متوجه شویم؟!

خداون عاقبت همه مارا ختم به خیر بگرداند
یازهرا(س)

یارب;663476 نوشت:
سلام علیکم
باتشکر از شما کاربر گرامی و محترم
اینکه باید هرگفته ای مطابق با قرآن باشد و محک سنجش قرآن است هیچ شکی در آن نیست،اما از محضر شما سوالی دارم،پس در این بین جایگاه روایات و مراجع کجاست؟!! و از طرفی قرآن کلیات را بیان میکند،حال جزئیات را چگونه باید از قرآن متوجه شویم؟!

خداون عاقبت همه مارا ختم به خیر بگرداند
یازهرا(س)

بسمه تعالی کابر گرامی سلام علیکم با تشکر از شما بابت پیامتان خوب اگر روایتی مخالف قرآن بود در آن صورت چه کنیم؟ روایت مقدم است یا قرآن؟ و حال آنکه خود معصومین در 40 روایت صحیح به ما فرمودند که معیار و ملاک شناخت روایت صحیح و ناصحیح قرآن کریم است(در این زمینه از امام صادق-امام رضا-امام علی و حتی خود پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله وسلم روایت داریم) کسی منکر وروایت نیست و محوریت قرآن به این معنی نیست که خوب دیگر روایت هیچ!!! نه! صراحت همان قرآن کریم بر این است که ما را به پیروی از رسول در آیات متعدد فرا میخواند و او را برای ما اسوه حسنه دانسته و اگر خداوند متعال در آیه 9 سوره حجر با 10 تاکید ادبی حافظ عدم تحریف قرآن شده به تبع آن عملا حافظ سنت صحیحه رسول و معصومین صلوات الله علیهم هم شده اما ما باید این احادیث را با محوریت قرآن مورد بررسی قرار دهیم که میزان و معیار در حدیث و شناخت سره و ناسره آن(به نص 40 روایت از معصومین) موافقت و مخالفت با قرآن کریم است البته حرمت و بزرگواری علما را کسی منکر نیست و آن به جای خودش اما فراموش نکنیم که ما هم دارای عقل و شعور هستیم و به نص صریح قرآن باید پیرو احسن قول باشیم(آیه 17 و 18 زمر) در ضمن چه کسی گفته قرآن فقط کلیات را گفته و جزییات را نگفته؟؟!!!! اتفاقا قرآن در برخی جاها مثل آیه وضو جزییاتی را گفته که شاید در روایات هم نباشد پس این یک امری دائمی نیست اگر مطلبی دارید بفرمایید

سلام علیکم

رضا ثقلین;663518 نوشت:
کسی منکر وروایت نیست و محوریت قرآن به این معنی نیست که خوب دیگر روایت هیچ!!! نه! صراحت همان قرآن کریم بر این است که ما را به پیروی از رسول در آیات متعدد فرا میخواند و او را برای ما اسوه حسنه دانسته و اگر خداوند متعال در آیه 9 سوره حجر با 10 تاکید ادبی حافظ عدم تحریف قرآن شده به تبع آن عملا حافظ سنت صحیحه رسول و معصومین صلوات الله علیهم هم شده اما ما باید این احادیث را با محوریت قرآن مورد بررسی قرار دهیم که میزان و معیار در حدیث و شناخت سره و ناسره آن(به نص 40 روایت از معصومین) موافقت و مخالفت با قرآن کریم است

از توضیح بسیار خوب شما سپاسگزارم،بنده میخواستم همین توضیح را بفرمایید که خدایی ناکرده ناخواسته با خواندن پیام قبل برای مخاطب سوء برداشت نشود و گمان نکند منظور شما این است که دیگر به روایات و مراجع تقلید کاری نداریم!

رضا ثقلین;663518 نوشت:
البته حرمت و بزرگواری علما را کسی منکر نیست و آن به جای خودش اما فراموش نکنیم که ما هم دارای عقل و شعور هستیم و به نص صریح قرآن باید پیرو احسن قول باشیم

بله ،و در تکمیل فرمایش شما غرض کنم که اگر ما به آن درجه از علم و معرفت برسیم که اعلم شویم آنوقت میتوانیم به تشخیص خودمان عمل نماییم !،(که اگر کسی به این مرحله برسد بسیار هم خوب است ) اما تا زمانی که به آن درجه نرسیدیم باید از بین علمای دینی اعلم را پیدا کنیم و به او عمل نماییم ، الیته اینگونه هم نیست که اگر جایی عالم و مرجعی اشتباه کرد و یقیین کردیم واقعا دارد مخالف دین عمل میکند و فتوا میدهد قبول کنیم! چون در آن صورت از اعلمیت خارج میشود

رضا ثقلین;663518 نوشت:
در ضمن چه کسی گفته قرآن فقط کلیات را گفته و جزییات را نگفته؟؟!!!! اتفاقا قرآن در برخی جاها مثل آیه وضو جزییاتی را گفته که شاید در روایات هم نباشد پس این یک امری دائمی نیست اگر مطلبی دارید بفرمایید

فرآن کریم کلیات و اصول عمومی است، تشریح مصادیق و جزئیات غالباً برعهده رسول خدا (ص) است،و همانگونه گه خود شما نیز فرمودید بعضی جاها به جزئیات نیز پرداخته است ،اما چون ما در طول زندگی و پیمودن مسیر الهی با جزئیات زیادی مواجه هستیم اینجا است که نقش اساسی و کلیدی رسول خدا(ص) و معصومین (ع) و به تبع آن علمای دین مشخص میشود

خداوند عاقبت همه مارا ختم به خیر بگرداند
یازهرا(س)

رضا ثقلین;663518 نوشت:
صراحت همان قرآن کریم بر این است که ما را به پیروی از رسول در آیات متعدد فرا میخواند و او را برای ما اسوه حسنه دانسته و اگر خداوند متعال در آیه 9 سوره حجر با 10 تاکید ادبی حافظ عدم تحریف قرآن شده به تبع آن عملا حافظ سنت صحیحه رسول و معصومین صلوات الله علیهم هم شده اما ما باید این احادیث را با محوریت قرآن مورد بررسی قرار دهیم که میزان و معیار در حدیث و شناخت سره و ناسره آن(به نص 40 روایت از معصومین) موافقت و مخالفت با قرآن کریم است البته حرمت و بزرگواری علما را کسی منکر نیست و آن به جای خودش اما فراموش نکنیم که ما هم دارای عقل و شعور هستیم و به نص صریح قرآن باید پیرو احسن قول باشیم(آیه 17 و 18 زمر) در ضمن چه کسی گفته قرآن فقط کلیات را گفته و جزییات را نگفته؟؟!!!! اتفاقا قرآن در برخی جاها مثل آیه وضو جزییاتی را گفته که شاید در روایات هم نباشد پس این یک امری دائمی نیست اگر مطلبی دارید بفرمایید

بسم الله الرحمن الرحیم

قرآن صراحتا دستور می دهد که تبیین و تفسیر قرآن بر عهده پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم ) می باشد:« وَ أَنزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَينِ‏ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيهْمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُون»[1] (و ما اين ذكر [قرآن‏] را بر تو نازل كرديم، تا آنچه به سوى مردم نازل شده است براى آنها روشن سازى و شايد انديشه كنند).

«وَ مَا أَنزَلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ إِلَّا لِتُبَينِ‏ لهَمُ الَّذِى اخْتَلَفُواْ فِيهِ وَ هُدًى وَ رَحْمَةً لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُون»[2] (ما قرآن را بر تو نازل نكرديم مگر براى اينكه آنچه را در آن اختلاف دارند، براى آنها روشن كنى و (اين قرآن) مايه هدايت و رحمت است براى قومى كه ايمان مى‏آورند).

بنابراین تنها اکتفا کردن به قرآن قطعا صحیح و نجات بخش نخواهد بود، حتی در موردی مثل وضو که خداوند جزییات را بیان فرمود ملاحظه می کنید چقدر اختلاف وجود دارد نیاز مرجعیت علمی اهل بیت( علیهم السلام) همچنان وجود دارد.



[/HR][1] - سوره نحل،آیه44.

[2] - سوره نحل،آیه64.

Asal Masal;663414 نوشت:
آقاي كاوشگر02
جالبه وقتي ما به روايتي استناد مي كنيم مي فرماييد:

اما از سايرين انتظار داريد مطلبي كه شما

خودتون هم نمي دونيد كجا خوانديد را بي چون و چرا قبول كنند. چقدر عادلانه!

کارتان جالب است...
پست اصلی که بنده اون داستان رو گفتم برید یک نگاهی بکنید... پست 104

دقت بفرمایید من جریان رو به شکل یه داستان گفتم تا شاید از جهتی انسان رو به فکر واداره و اگه دائما سوزنا و جوال دوز هامون تو تن و بدن این و اونه ، حداقل گاهی پوستمونو با سر یه سوزن لطیف هم که شده آشنا کنیم....
رک بگم ، اگه آدمی دائم الشکیم ، حداقل به خودمونم یه کم شک کنیم. باور کنید جای شک هست ،شک فقط مال بقیه نیست ، باور کنید خدا نیستیم ...

اگه یه نگاهی به اون پست بندازین یه داستانه حتی نگفتمم یه روایت دیدم. شاید یکم به خودمون بیشتر فکر کردیم و توی استدلال هامون این حس عقل کلی بدونمون یه کوچولو فروکش کنه تا شاید یه حقایقی به چشم بیان. دقت کرده باشین اونجا هیچ استدالالی نکردم. هیچ نتیجه گیری نگردم . هیچ حکمی و فتوایی صادر نکردم....

لطفا مقداری از عجولانگی ...

درضمن حتی اگه خودم هم به حرفم عمل نکنم ، جواز اشتباه بودن حرف می شود ؟ لطفا اگه آن سیری که ارائه کردم ( نمیگویم کامل است) اشتباه و غیر عاقلانه است ، عقلا دلیل بیاورید...

والسلام علیکم و رحمته الله و برکاته

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام مجدد خدمت همه کاربران و دوستان عزیزی که در این تاپیک حضور داشتند و اظهار نظر کردند.

با توجه به ایجاد پست های جدید از بستن تاپیک امتناع شد، ولی به نظر می رسد مباحث به اندازه کافی مطرح شد، بنابراین اگر مطلبی خاصی مد نظرتان هست زودتر بفرمایید تا جمع بندی انجام شود.

بله ،و در تکمیل فرمایش شما غرض کنم که اگر ما به آن درجه از علم و معرفت برسیم که اعلم شویم آنوقت میتوانیم به تشخیص خودمان عمل نماییم !،(که اگر کسی به این مرحله برسد بسیار هم خوب است ) اما تا زمانی که به آن درجه نرسیدیم باید از بین علمای دینی اعلم را پیدا کنیم و به او عمل نماییم ، الیته اینگونه هم نیست که اگر جایی عالم و مرجعی اشتباه کرد و یقیین کردیم واقعا دارد مخالف دین عمل میکند و فتوا میدهد قبول کنیم! چون در آن صورت از اعلمیت خارج میشود

فرآن کریم کلیات و اصول عمومی است، تشریح مصادیق و جزئیات غالباً برعهده رسول خدا (ص) است،و همانگونه گه خود شما نیز فرمودید بعضی جاها به جزئیات نیز پرداخته است ،اما چون ما در طول زندگی و پیمودن مسیر الهی با جزئیات زیادی مواجه هستیم اینجا است که نقش اساسی و کلیدی رسول خدا(ص) و معصومین (ع) و به تبع آن علمای دین مشخص میشود
بسمه تعالی سلام علیکم کاربر گرامی توجه نفرمودید! در آن آیه ای که بنده عرض کردم هیچ شرطی از اعلمیت و معرفت و... نیست بلکه خداوند خطابش عباد است آیا همه عباد دارای اعلمیت و... هستند؟؟! آنچه از آیه به نظر میرسد این است که هر انسانی که طبیعی است و طبیعتا دارای عقل و شعور است باید از احسن قول پیروی کند حالا اگر بخواهیم معیاری برای این احسن قول داشته باشیم آن ثقلین است و عالمانی که صراحتا و یقینا و عملا پیرو این دو ثقل باشند اعلم هستند و باید (در صورتی که شرایط شرعی به دست آوردن و فهمیدن احکام اسلام را نداریم) از آنها پیروی محققانه و عاقلانه کنیم که یک مصداقش این است که از آنها دلیل یک حکم را بپرسیم و... در ثانی آیا اعلمیت و علم انسان را از خطا حفظ میکند یا تقوا؟؟! شیطان بسیار عالم است اما بی تقواست و همین بی تقوایی او را به کفر کشانده پس مهمتر از اعلمیت این است که شخص مورد نظر اتقی (باتقوا از بقیه افراد) باشد شمافرمودید:((البته اینگونه هم نیست که اگر جایی عالم و مرجعی اشتباه کرد و یقیین کردیم واقعا دارد مخالف دین عمل میکند و فتوا میدهد قبول کنیم! چون در آن صورت از اعلمیت خارج میشود)) حالا بنده سوالی از شما دارم: شما با چه معیاری میتوانید این اشتباه را متوجه شوید؟آیا جز ثقلین؟ حالا اگر بنده ثابت کنم (با محوریت ثقلین) که فلان مرجع یا عالم اشتباه میکند شما میپذیرید و گردن به حکم خدا می نهید؟ یا میفرمایید که خوب ما که نمیدانیم یا آنها عالم اند ما نمیتونیم از آنها ایراد بگیریم یا نه ما از آنها همچنان تبعیت میکنیم؟؟ شما فرمودید:(( به تبع آن علمای دین مشخص میشود )) بله اما به شرطی که علما پیرو حقیقی و بی کم وکاست ثقلین باشند! حال اگر فرمایش دارید بفرمایید

یاسین;663601 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم

قرآن صراحتا دستور می دهد که تبیین و تفسیر قرآن بر عهده پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم ) می باشد:« وَ أَنزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَينِ‏ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيهْمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُون»[1] (و ما اين ذكر [قرآن‏] را بر تو نازل كرديم، تا آنچه به سوى مردم نازل شده است براى آنها روشن سازى و شايد انديشه كنند).

«وَ مَا أَنزَلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ إِلَّا لِتُبَينِ‏ لهَمُ الَّذِى اخْتَلَفُواْ فِيهِ وَ هُدًى وَ رَحْمَةً لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُون»[2] (ما قرآن را بر تو نازل نكرديم مگر براى اينكه آنچه را در آن اختلاف دارند، براى آنها روشن كنى و (اين قرآن) مايه هدايت و رحمت است براى قومى كه ايمان مى‏آورند).

بنابراین تنها اکتفا کردن به قرآن قطعا صحیح و نجات بخش نخواهد بود، حتی در موردی مثل وضو که خداوند جزییات را بیان فرمود ملاحظه می کنید چقدر اختلاف وجود دارد نیاز مرجعیت علمی اهل بیت( علیهم السلام) همچنان وجود دارد.

بسمه تعالی استاد گرامی سلام علیکم حرف شما صحیح و متین است اما:1-آیا همه قرآن نیازمند بیان و تفسیر رسول است؟یعنی عباد و الناس و مومنین که در قرآن خطاب شده فقط رسول است و بقیه هیچ؟؟!! یعنی احدی قرآن را نمیفهمد جز 14 معصوم سلام الله علیهم؟؟! 2-حالا که رسول در بین ما نیست و احادیث پر از تقیه و جعل و غیره در میان ما مانده(که کتب اهل سنت خصوصا و شیعه شاهد بر آن است) ما چه کنیم؟؟ آیا پس قرآن را کنار بگذاریم و برویم دنبال کارمان؟؟؟ در حالی که خود رسول و اهل بیتش صلوات الله علیهم در حدود 40 روایت صحیح به ما فرمودند که معیار و ملاک شناخت روایت صحیح و ناصحیح قرآن کریم است(در این زمینه از امام صادق-امام رضا-امام علی و حتی خود پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله وسلم روایت داریم) کسی منکر وروایت نیست و محوریت قرآن به این معنی نیست که خوب دیگر روایت هیچ!!! نه! صراحت همان قرآن کریم بر این است که ما را به پیروی از رسول در آیات متعدد فرا میخواند و او را برای ما اسوه حسنه دانسته و اگر خداوند متعال در آیه 9 سوره حجر با 10 تاکید ادبی حافظ عدم تحریف قرآن شده به تبع آن عملا حافظ سنت صحیحه رسول و معصومین صلوات الله علیهم هم شده اما ما باید این احادیث را با محوریت قرآن مورد بررسی قرار دهیم 3- در باب وضو هم اگر ما (چه شیعه و چه سنی) بدون پیش فرض و تحمیل و دنبال روایت رفتن برای اینکه روایت آیه ای به این واضحی را برای ما تفسیر کند به سراغ خود آیه میرفتیم و میگذاشتیم خود آیه حرف بزند این قدر سخت گیری و اختلاف به وجود نمی آمد اگر فرمایشی دارید بفرمایید

رضا ثقلین;664115 نوشت:
اگر فرمایشی دارید بفرمایید

سلام علیکم
باتشکر از شما
ببخشید الان بنده حقیر دقیقا متوجه نمیشوم شما میخواهید چه مطلبی را اثبات بفرمایید؟
1- آیا میخواهید بفرمایید ما خودمان میتوانیم از قرآن پی به حقیایق ببریم پس دیگر نیازی نیست به پیامبر(ص) و معصومین (ع) و مراجع تقلید رجوع کنیم؟
2- آیا میخواهید بفرمایید به مراجع تقلید نیازی نیست؟ !
3- یا اینکه نه! کاملا مانند ما معتقد هستید قرآن کتاب جامع است که غالب مباحث آن کلیات است و برای رسیدن به جزئیات و برای شناخت آنها باید علم بالایی در تفسیر قرآن و احادیث داشته باشیم که نیاز به یک سری علوم داریم و باید در آن علوم اعلم شویم ،حال یا باید به آن درجه برسیم و اعلم شویم و از قرآن و حدیث احکام و قوانین را بفهمییم یا اینکه اعلم رابشناسیم و از او تقلید کنیم؟!

یازهرا(س)

رضا ثقلین;664115 نوشت:
بسمه تعالی استاد گرامی سلام علیکم حرف شما صحیح و متین است اما:1-آیا همه قرآن نیازمند بیان و تفسیر رسول است؟یعنی عباد و الناس و مومنین که در قرآن خطاب شده فقط رسول است و بقیه هیچ؟؟!! یعنی احدی قرآن را نمیفهمد جز 14 معصوم سلام الله علیهم؟؟! 2-حالا که رسول در بین ما نیست و احادیث پر از تقیه و جعل و غیره در میان ما مانده(که کتب اهل سنت خصوصا و شیعه شاهد بر آن است) ما چه کنیم؟؟ آیا پس قرآن را کنار بگذاریم و برویم دنبال کارمان؟؟؟ در حالی که خود رسول و اهل بیتش صلوات الله علیهم در حدود 40 روایت صحیح به ما فرمودند که معیار و ملاک شناخت روایت صحیح و ناصحیح قرآن کریم است(در این زمینه از امام صادق-امام رضا-امام علی و حتی خود پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله وسلم روایت داریم) کسی منکر وروایت نیست و محوریت قرآن به این معنی نیست که خوب دیگر روایت هیچ!!! نه!

بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام مجدد

قطعا مسلمانان باید به قرآن توجه کنند و با تفکر و تامل در آیات به معارف و حقایق دست یابند، اما باید توجه داشت که برداشت صحیح از قرآن مانند هر رشته علمی دیگر نیازمند تخصص است و اگر در موردی اختلاف بوجود آمد باید به روایات معصومین(علیهم السلام) که مفسران واقعی قرآن هستند مراجعه کرد.

یارب;664148 نوشت:
سلام علیکم
باتشکر از شما
ببخشید الان بنده حقیر دقیقا متوجه نمیشوم شما میخواهید چه مطلبی را اثبات بفرمایید؟
1- آیا میخواهید بفرمایید ما خودمان میتوانیم از قرآن پی به حقیایق ببریم پس دیگر نیازی نیست به پیامبر(ص) و معصومین (ع) و مراجع تقلید رجوع کنیم؟
2- آیا میخواهید بفرمایید به مراجع تقلید نیازی نیست؟ !
3- یا اینکه نه! کاملا مانند ما معتقد هستید قرآن کتاب جامع است که غالب مباحث آن کلیات است و برای رسیدن به جزئیات و برای شناخت آنها باید علم بالایی در تفسیر قرآن و احادیث داشته باشیم که نیاز به یک سری علوم داریم و باید در آن علوم اعلم شویم ،حال یا باید به آن درجه برسیم و اعلم شویم و از قرآن و حدیث احکام و قوانین را بفهمییم یا اینکه اعلم رابشناسیم و از او تقلید کنیم؟!

یازهرا(س)


بسمه تعالی سلام علیکم کاربر بزرگوار! دقت نفرمودید! بنده عرض کردم قرآن به ما فرمان میدهد که از احسن قول پیروی کنیم(آیات 17 و 18 زمر) شما خودتان در تایید سخنان بنده فرمودید:((از توضیح بسیار خوب شما سپاسگزارم،بنده میخواستم همین توضیح را بفرمایید که خدایی ناکرده ناخواسته با خواندن پیام قبل برای مخاطب سوء برداشت نشود و گمان نکند منظور شما این است که دیگر به روایات و مراجع تقلید کاری نداریم!)) پس سوال دومتان عملا توسط خودتان پاسخ داده شده!!! درباب سوال اولتان چگونه شما به این نتیجه رسیدید که اگر ما بتوانیم از قرآن مطالب را بفهمیم پس دیگر نیازی به پیامبر و اهل بیت نیست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!! از طرفی یعنی شما میفرماید ما اصلا قرآن را نمیفهمیم و فقط اهل بیت قرآن را میفهمند؟؟؟؟!!!![=&quot]پس این یا ایها الناس ها و یا ایها الذین آمنوا ها و بیان للناس ها برای کیست؟؟؟!!!آیا ما مسلمان نیستیم؟؟!!آیا مومن نیستیم؟؟!!آیا ناس نیستیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!پس این خطاب ها به کیست؟؟ مشخص است که علاوه بر پیامبر و معصومین به همه مومنین و مومنات و مسلمانان و حتی همه انسان هاست در باره سوال سومتان هم آیا شما معتقدید که مثلا ما اقاموا الصلاه آتوا الزکاه یا تعبیرات این چنینی را متوجه نمیشویم و باید برویم درس بخوانیم و به علم بالای برسیم که بله نماز بر پا داریم و ...؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!! شما به سوال بنده پاسخ نفرمودید که:
شمافرمودید:((البته اینگونه هم نیست که اگر جایی عالم و مرجعی اشتباه کرد و یقیین کردیم واقعا دارد مخالف دین عمل میکند و فتوا میدهد قبول کنیم! چون در آن صورت از اعلمیت خارج میشود)) حالا بنده سوالی از شما دارم: شما با چه معیاری میتوانید این اشتباه را متوجه شوید؟آیا جز ثقلین؟ حالا اگر بنده ثابت کنم (با محوریت ثقلین) که فلان مرجع یا عالم اشتباه میکند شما میپذیرید و گردن به حکم خدا می نهید؟ یا میفرمایید که خوب ما که نمیدانیم یا آنها عالم اند ما نمیتونیم از آنها ایراد بگیریم یا نه ما از آنها همچنان تبعیت میکنیم؟؟ شما فرمودید:(( به تبع آن علمای دین مشخص میشود )) بله اما به شرطی که علما پیرو حقیقی و بی کم وکاست ثقلین باشند! حال اگر فرمایش دارید بفرمایید

یاسین;664194 نوشت:

بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام مجدد

قطعا مسلمانان باید به قرآن توجه کنند و با تفکر و تامل در آیات به معارف و حقایق دست یابند، اما باید توجه داشت که برداشت صحیح از قرآن مانند هر رشته علمی دیگر نیازمند تخصص است و اگر در موردی اختلاف بوجود آمد باید به روایات معصومین(علیهم السلام) که مفسران واقعی قرآن هستند مراجعه کرد.

بسمه تعالی استاد گرامی سلام علیکم سوالی دارم معصومین صلوات الله علیهم در 40 روایت صحیح(که عملا متواتر است) ما را امر کردند که در مورد اصالت روایات اختلافات در روایات و فهم صحیح از غیر صحیح آن به قرآن مراجعه کنیم از طرفی اگر به قول شما:((در موردی اختلاف بوجود آمد باید به روایات معصومین(علیهم السلام) که مفسران واقعی قرآن هستند مراجعه کرد.)) آن وقت این یک دور را به وجود نمی آورد و ضدیت و تناقض نیست؟؟؟؟؟!! با تشکر

رضا ثقلین;664203 نوشت:
دقت نفرمودید! بنده عرض کردم قرآن به ما فرمان میدهد که از احسن قول پیروی کنیم(آیات 17 و 18 زمر) شما خودتان در تایید سخنان بنده فرمودید:((از توضیح بسیار خوب شما سپاسگزارم،بنده میخواستم همین توضیح را بفرمایید که خدایی ناکرده ناخواسته با خواندن پیام قبل برای مخاطب سوء برداشت نشود و گمان نکند منظور شما این است که دیگر به روایات و مراجع تقلید کاری نداریم!)) پس سوال دومتان عملا توسط خودتان پاسخ داده شده!!! درباب سوال اولتان چگونه شما به این نتیجه رسیدید که اگر ما بتوانیم از قرآن مطالب را بفهمیم پس دیگر نیازی به پیامبر و اهل بیت نیست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!! !!! از طرفی یعنی شما میفرماید ما اصلا قرآن را نمیفهمیم و فقط اهل بیت قرآن را میفهمند؟؟؟؟!!!!پس این یا ایها الناس ها و یا ایها الذین آمنوا ها و بیان للناس ها برای کیست؟؟؟!!!آیا ما مسلمان نیستیم؟؟!!آیا مومن نیستیم؟؟!!آیا ناس نیستیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!پس این خطاب ها به کیست؟؟ مشخص است که علاوه بر پیامبر و معصومین به همه مومنین و مومنات و مسلمانان و حتی همه انسان هاست در باره سوال سومتان هم آیا شما معتقدید که مثلا ما اقاموا الصلاه آتوا الزکاه یا تعبیرات این چنینی را متوجه نمیشویم و باید برویم درس بخوانیم و به علم بالای برسیم که بله نماز بر پا داریم و ...؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!! شما به سوال بنده پاسخ نفرمودید که:
شمافرمودید:((البته اینگونه هم نیست که اگر جایی عالم و مرجعی اشتباه کرد و یقیین کردیم واقعا دارد مخالف دین عمل میکند و فتوا میدهد قبول کنیم! چون در آن صورت از اعلمیت خارج میشود)) حالا بنده سوالی از شما دارم: شما با چه معیاری میتوانید این اشتباه را متوجه شوید؟آیا جز ثقلین؟ حالا اگر بنده ثابت کنم (با محوریت ثقلین) که فلان مرجع یا عالم اشتباه میکند شما میپذیرید و گردن به حکم خدا می نهید؟ یا میفرمایید که خوب ما که نمیدانیم یا آنها عالم اند ما نمیتونیم از آنها ایراد بگیریم یا نه ما از آنها همچنان تبعیت میکنیم؟؟ شما فرمودید:(( به تبع آن علمای دین مشخص میشود )) بله اما به شرطی که علما پیرو حقیقی و بی کم وکاست ثقلین باشند! حال اگر فرمایش دارید بفرمایید

سلام علیکم
باتشکر از شما
بنده حقیر در پست اولم از شما سوال نمودم تا شما توضیحی دهیدچون احساس کردم ممکن است مطلب شما اشتباه برداشت شود پس خواستم توضیح بفرمایید تا رفع سوءتفاهم شود! بعد شما هم توضیحی فرمودید که بنده احساس کردم رفع سوءتفاهم شد و تشکر کردم،اما در ادامه مباحثتان مطالب زیر را فرمودید:
رضا ثقلین;664105 نوشت:
در آن آیه ای که بنده عرض کردم هیچ شرطی از اعلمیت و معرفت و... نیست بلکه خداوند خطابش عباد است آیا همه عباد دارای اعلمیت و... هستند؟؟!

رضا ثقلین;664105 نوشت:
حالا اگر بنده ثابت کنم (با محوریت ثقلین) که فلان مرجع یا عالم اشتباه میکند شما میپذیرید و گردن به حکم خدا می نهید؟

رضا ثقلین;664105 نوشت:
بله اما به شرطی که علما پیرو حقیقی و بی کم وکاست ثقلین باشند!

رضا ثقلین;664115 نوشت:
در باب وضو هم اگر ما (چه شیعه و چه سنی) بدون پیش فرض و تحمیل و دنبال روایت رفتن برای اینکه روایت آیه ای به این واضحی را برای ما تفسیر کند به سراغ خود آیه میرفتیم و میگذاشتیم خود آیه حرف بزند این قدر سخت گیری و اختلاف به وجود نمی آمد اگر فرمایشی دارید بفرمایید

بنده با خواندن ادامه مطالب شما مجدد کمی کیج شدم و دوباره متوجه منظورتان نشدم! و یک لحظه احساس کردم شاید شما مراجع را قبول ندارید!!(بنده فقط احتمال دادم و برای اینکه اشتباه نکنم مجددا از محضرتان سوال پرسیدم!) اینکه میگویم قبول ندارید به این صورت که بعضی افراد میفرمایند مراجع را قبول داریم اما مرجعی که مورد تاییدمان باشد در حال حاضر وجود ندارد پس در حال حاضرما کسی را به عنوان مرجع هم قبول نداریم!!! یا مرجع تقلیدشان را قبول دارند اما نه در تمام فتواهای آن مرجع !!!

از طرفی شما فرمودید


رضا ثقلین;664203 نوشت:
حالا اگر بنده ثابت کنم (با محوریت ثقلین) که فلان مرجع یا عالم اشتباه میکند شما میپذیرید و گردن به حکم خدا می نهید؟ یا میفرمایید که خوب ما که نمیدانیم یا آنها عالم اند ما نمیتونیم از آنها ایراد بگیریم یا نه ما از آنها همچنان تبعیت میکنیم؟؟

که در پاسخ شما باید عرض کنم بنده وقتی مرجعی انتخاب میکنم اعلمیت و قطعا تقوای فرد را در نظر میگیریم !! پس تا وقتی خلاف قرآن یا احادیث و خلاف مسیر الهی سخنی نگوید بدون برسی سخنش را میپذیرم!! اینکه بنده بخواهم بروم یکی یکی موارد را بررسی کنم یا از مرجع ام دلیل بخواهم اصل انتخاب مرجع را زیر سوال برده است مگر اینکه قصدم رشد در علوم دینی باشد!! بنده یا فردی را قبول دارم یا ندارم!! اگر قبول دارم و مطلبی خلاف دین از او نمیبینم دلیلی ندارد از او دلیل بخواهم!
از طرفی شما که فرمودید اثبات میکنید ممکن است اشتباه اثبات کنید! چون اثبات احکام از قرآن و حدیث نیاز به علم بالایی دارد مگر آنهایی که ساده و واضح است و محلی برای اختلاف در آن نیست و به صراحت بیان شده است و گرنه استنباط احکام کار هر کسی نیست!! (نمونه اش درمورد زدن پوشیه است که در تاپیکی با بزرگواران مفصل بحث کردیم ،دقیقا آنجا این اتفاق افتاد زیرا آن کاربر محترم با استدلالهای خود از قرآن و احادیث سعی برآن داشتند اثبات کنند پوشیه افراط است!! در حالی که مرجع بنده میگوید افراط نیست و علمای زیادی میفرمایند حتی افضل است! خب طبیعی است وقتی افراط نبودند این امر کاملا در مسیر الهی و مطابق دین است بنده حکم مرجع ام را قبول دارم! حالا شما انتظار دارید فرض بنده الان استدلالهای این کاربر محترم را بپذیرم و بگویم مرجع ام (که به عنوان اعلم کاملا قبولشان دارم) اشتباه کرده است؟! )

گاهی فرض مرجعی می آید میگوید موی سر را اگر نامحرم ببیند اشکال ندارد! و پوشاندش مستحب است و غیره خب معلوم است اینجا بنده از صحبت این مرجع جا میخورم و وقتی چند حکم اینچنینی از او او ببینم که با اصول دین در تضاد است ،این را دیگر به راحتی میشود از ظاهر ایات و روایات فهمید و متوجه شد که فلان مرجع دیگر اعلم نیست و دارد اشتباه میکند!! ( تشخیص اینکه فردی اعلم است نیز مراحل دارد و علما برای رسیدن به مرجعیت باید حتی توسط افراد معتبر و بالاتر از خود تایید شوندپس اعلمیت و رسیدن به درجه اجتهاد علمی و تقوایی کار آسانی نیست ! )

قطعا قرآن محور است ! باید در قرآن تدبر کرد و با اندیشه و عمیق آن را خوان اما حق نداریم در مورد آیاتش تفسیر به رای کنیم و اینگونه نیست که به راحتی همه بتوانند هرگونه و هرچیزی از آیات متوجه شدند همان را برای خود تفسیر قرار دهند!!

پس بنده نمیگویم ما اصلا قرآن را نمیفهمیم! میگویم ما آیاتی که واضح است و کلیات است را میفهمیم ،اما در مسیر دین جزئیات زیادی وجود دارد که فقط معصومین(ع) میتوانند آن را تبیین نمایند(و تبیین هم نموده اند) اگر قرار بود ما تمام کلیات و جزیات دین را بفهمیم که دیگر نیازی نبود خداوند رسول اکرم (روحی فداه) را بفرستد !!!

در هرصورت اگر بنده حقیر منظور شمارا اشتباه برداشت نمودم از محضر شما عذرخواهی میکنم

یازهرا(س)

رضا ثقلین;664205 نوشت:
بسمه تعالی استاد گرامی سلام علیکم سوالی دارم معصومین صلوات الله علیهم در 40 روایت صحیح(که عملا متواتر است) ما را امر کردند که در مورد اصالت روایات اختلافات در روایات و فهم صحیح از غیر صحیح آن به قرآن مراجعه کنیم از طرفی اگر به قول شما:((در موردی اختلاف بوجود آمد باید به روایات معصومین(علیهم السلام) که مفسران واقعی قرآن هستند مراجعه کرد.)) آن وقت این یک دور را به وجود نمی آورد و ضدیت و تناقض نیست؟؟؟؟؟!! با تشکر

بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام مجدد

توجه دارید که ما برای اینکه بفهمیم روایتی صحیح است یا نه، یکی از ملاک های آن تعارض نداشتن با مسلمات قرآنی است، یعنی اموری در قرآن وجود دارد که هیچ مسلمانی در آن شک ندارد و به تعبیری جز اصول و پایه های دینی محسوب می شود، حال اگر روایتی بود که با این مسلمات در تعارض بود و هیچ وجه جمع قابل قبولی وجود نداشت چنین روایتی را باید کنار گذاشت.

از طرف دیگر بعضی از آیات است که ما معنی دقیق آنها متوجه نمی شویم، برای فهم این معانی به روایات تفسیری صادره از اهل بیت(علیهم السلام) مراجعه می کنیم تا ابهام برطرف شود. بنابراین بین این دو مساله تعارض و ضدیتی وجود ندارد.

یارب;664218 نوشت:
سلام علیکم
باتشکر از شما
بنده حقیر در پست اولم از شما سوال نمودم تا شما توضیحی دهیدچون احساس کردم ممکن است مطلب شما اشتباه برداشت شود پس خواستم توضیح بفرمایید تا رفع سوءتفاهم شود! بعد شما هم توضیحی فرمودید که بنده احساس کردم رفع سوءتفاهم شد و تشکر کردم،اما در ادامه مباحثتان مطالب زیر را فرمودید:

بنده با خواندن ادامه مطالب شما مجدد کمی کیج شدم و دوباره متوجه منظورتان نشدم! و یک لحظه احساس کردم شاید شما مراجع را قبول ندارید!!(بنده فقط احتمال دادم و برای اینکه اشتباه نکنم مجددا از محضرتان سوال پرسیدم!) اینکه میگویم قبول ندارید به این صورت که بعضی افراد میفرمایند مراجع را قبول داریم اما مرجعی که مورد تاییدمان باشد در حال حاضر وجود ندارد پس در حال حاضرما کسی را به عنوان مرجع هم قبول نداریم!!! یا مرجع تقلیدشان را قبول دارند اما نه در تمام فتواهای آن مرجع !!!

از طرفی شما فرمودید


که در پاسخ شما باید عرض کنم بنده وقتی مرجعی انتخاب میکنم اعلمیت و قطعا تقوای فرد را در نظر میگیریم !! پس تا وقتی خلاف قرآن یا احادیث و خلاف مسیر الهی سخنی نگوید بدون برسی سخنش را میپذیرم!! اینکه بنده بخواهم بروم یکی یکی موارد را بررسی کنم یا از مرجع ام دلیل بخواهم اصل انتخاب مرجع را زیر سوال برده است مگر اینکه قصدم رشد در علوم دینی باشد!! بنده یا فردی را قبول دارم یا ندارم!! اگر قبول دارم و مطلبی خلاف دین از او نمیبینم دلیلی ندارد از او دلیل بخواهم!
از طرفی شما که فرمودید اثبات میکنید ممکن است اشتباه اثبات کنید! چون اثبات احکام از قرآن و حدیث نیاز به علم بالایی دارد مگر آنهایی که ساده و واضح است و محلی برای اختلاف در آن نیست و به صراحت بیان شده است و گرنه استنباط احکام کار هر کسی نیست!! (نمونه اش درمورد زدن پوشیه است که در تاپیکی با بزرگواران مفصل بحث کردیم ،دقیقا آنجا این اتفاق افتاد زیرا آن کاربر محترم با استدلالهای خود از قرآن و احادیث سعی برآن داشتند اثبات کنند پوشیه افراط است!! در حالی که مرجع بنده میگوید افراط نیست و علمای زیادی میفرمایند حتی افضل است! خب طبیعی است وقتی افراط نبودند این امر کاملا در مسیر الهی و مطابق دین است بنده حکم مرجع ام را قبول دارم! حالا شما انتظار دارید فرض بنده الان استدلالهای این کاربر محترم را بپذیرم و بگویم مرجع ام (که به عنوان اعلم کاملا قبولشان دارم) اشتباه کرده است؟! )

گاهی فرض مرجعی می آید میگوید موی سر را اگر نامحرم ببیند اشکال ندارد! و پوشاندش مستحب است و غیره خب معلوم است اینجا بنده از صحبت این مرجع جا میخورم و وقتی چند حکم اینچنینی از او او ببینم که با اصول دین در تضاد است ،این را دیگر به راحتی میشود از ظاهر ایات و روایات فهمید و متوجه شد که فلان مرجع دیگر اعلم نیست و دارد اشتباه میکند!! ( تشخیص اینکه فردی اعلم است نیز مراحل دارد و علما برای رسیدن به مرجعیت باید حتی توسط افراد معتبر و بالاتر از خود تایید شوندپس اعلمیت و رسیدن به درجه اجتهاد علمی و تقوایی کار آسانی نیست ! )

قطعا قرآن محور است ! باید در قرآن تدبر کرد و با اندیشه و عمیق آن را خوان اما حق نداریم در مورد آیاتش تفسیر به رای کنیم و اینگونه نیست که به راحتی همه بتوانند هرگونه و هرچیزی از آیات متوجه شدند همان را برای خود تفسیر قرار دهند!!

پس بنده نمیگویم ما اصلا قرآن را نمیفهمیم! میگویم ما آیاتی که واضح است و کلیات است را میفهمیم ،اما در مسیر دین جزئیات زیادی وجود دارد که فقط معصومین(ع) میتوانند آن را تبیین نمایند(و تبیین هم نموده اند) اگر قرار بود ما تمام کلیات و جزیات دین را بفهمیم که دیگر نیازی نبود خداوند رسول اکرم (روحی فداه) را بفرستد !!!

در هرصورت اگر بنده حقیر منظور شمارا اشتباه برداشت نمودم از محضر شما عذرخواهی میکنم

بسمه تعالی کاربر گرامی سلام علیکم بزرگوار شما در نوشته های خودتان و بنده توجه نکردید! بعد از همان پیامی که بنده فرستادم و شما تشکر کردید این مطلب را نوشتید:((و در تکمیل فرمایش شما غرض کنم که اگر ما به آن درجه از علم و معرفت برسیم که اعلم شویم آنوقت میتوانیم به تشخیص خودمان عمل نماییم ! )) خوب بنده هم در باره همین فرمایش شما سوال کردم! و دیگر صحبت های بنده هم در اشاره و پاسخ و سوال از مطالب شما بود پس دلیل گیج شدنتان را متوجه نشدم! دوست عزیز! یک ابهامی و شاید تناقضی در گفته های شما باشد که بنده متوجه نمیشوم! از یک سو میفرمایید:((پس تا وقتی خلاف قرآن یا احادیث و خلاف مسیر الهی سخنی نگوید بدون برسی سخنش را میپذیرم!!)) و از طرفی :((از طرفی شما که فرمودید اثبات میکنید ممکن است اشتباه اثبات کنید! چون اثبات احکام از قرآن و حدیث نیاز به علم بالایی دارد)) خوب بزرگوار! اگر شما به آن حد والا از علم رسیدید(طبق گفته دومتان) چرا تقلید میکنید؟ و اگر طبق جمله اولتان میتوانید متوجه شوید که یک مرجع و مجتهدی عالم خلاف ثقلین میگوید پس حتما طبق گفته دومتان به حد بالای از علم رسیدید که میتوانید تشخیص دهید خوب این یک ابهام و تضاد است دیگر!!

رضا ثقلین;664269 نوشت:
بسمه تعالی کاربر گرامی سلام علیکم بزرگوار شما در نوشته های خودتان و بنده توجه نکردید! بعد از همان پیامی که بنده فرستادم و شما تشکر کردید این مطلب را نوشتید:((و در تکمیل فرمایش شما غرض کنم که اگر ما به آن درجه از علم و معرفت برسیم که اعلم شویم آنوقت میتوانیم به تشخیص خودمان عمل نماییم ! )) خوب بنده هم در باره همین فرمایش شما سوال کردم! و دیگر صحبت های بنده هم در اشاره و پاسخ و سوال از مطالب شما بود پس دلیل گیج شدنتان را متوجه نشدم! دوست عزیز! یک ابهامی و شاید تناقضی در گفته های شما باشد که بنده متوجه نمیشوم! از یک سو میفرمایید:((پس تا وقتی خلاف قرآن یا احادیث و خلاف مسیر الهی سخنی نگوید بدون برسی سخنش را میپذیرم!!)) و از طرفی :((از طرفی شما که فرمودید اثبات میکنید ممکن است اشتباه اثبات کنید! چون اثبات احکام از قرآن و حدیث نیاز به علم بالایی دارد)) خوب بزرگوار! اگر شما به آن حد والا از علم رسیدید(طبق گفته دومتان) چرا تقلید میکنید؟ و اگر طبق جمله اولتان میتوانید متوجه شوید که یک مرجع و مجتهدی عالم خلاف ثقلین میگوید پس حتما طبق گفته دومتان به حد بالای از علم رسیدید که میتوانید تشخیص دهید خوب این یک ابهام و تضاد است دیگر!!

سلام علیکم
ببینید کاربر گرامی و محترم ،برای استنباط احکام شرعی نیاز است در تمام علوم مربوطه اعلم باشیم! پس بنده حقیر هرگز نمیتوانم تمام احکام را از قرآن و احادیث استخراج نمایم چونکه علم لازم را ندارم مگر اینکه زمانی اعلم شوم !!! اما میتوانم با تحقیق و بررسی مرجعی اعلم را شناسایی کنم و کار را به کاردان بسپارم و به او اعتماد کرده و عمل نمایم ( تکلیفی هم چز این ندارم و در آخرت نیز خداوند همین تکلیف را از بنده میخواهد!)
اما بعضی از امور در دین جزو بدیهیات هستند!! خوب اگر مرجعی آمد و حلاف این بدیهیات حکمی صادر نمود اینجا میتوانیم بفهمیم از اعلمیت افتاده است !!
حال کجای مطلب حقیر دارای تضاد بود؟!

نمیدانم آیا بنده حقیر متوجه نمیشوم و نمیتوانم درست سوالم را بپرسم ، یا شما در کلامتان ابهام دارد!! بنده واقعا الان دقیقا نمیدانم شما چه مطلبی را میخواهید اثبات بفرمایید!!
اما برای اینکه بخث از موضوع اصلی خارج نشود (هرچند تاحدودی شده است!) اجازه بفرمایید ادامه اش را به پروفایل منتقل نماییم،شاید در ادامه صحبت ،بنده دقیقا متوجه منظور شما بشوم! و شما نیز متوجه مطلب حقیر!

با تشکر
یازهرا(س)

علیخانی;612197 نوشت:
با سلام خدمت دوستان
یه سوالی برام پیش اومده بود که خواستم با شما در میان بگذارم
در اطرافیان ما یک خانواده هست که پدر و مادر این خانواده بسیار مذهبی هستند ولی دختر این خانواده پایبند به ظواهر مثل حجاب نیست. هفته پیش شرایطی پیش آمد که من از علت رغایت نکردن حجاب از این دختر خانم که دانشجو پزشکی هستند پرسیدم. دلایلی برایم آورد از جمله اینکه: می گفت من خدا و پیغمبر و قران را قبول دارم ولی خود خداوند در قران هر جا که احکام را آورده بلافاصله پس از آن فرموده که فکر کنید- تعقل کنید. می گفت من تا حالا خیلی فکر کرده و یا مطالعه نموده ام ولی هیچ دلیل قانع کننده ای برای اینکه زنان خود را از مردان بپوشانند نیافته ام. می گفت تمامی کتابهای شهید مطهری و شریعتی در مورد زن و حجاب را خوانده و در اینترنت هم بسیار جستجو کرده ولی قانع نشده. در گفتار خودش هم صادق بود یعنی طوری نبود که بهانه بیاره. می گفت من الان اگه بمیرم هیچ واهمه ای بخاطر سوال جواب از حجاب ندارم چون به فرموده خود خدا عمل کردم. گفته فکر کنید من هم فکر کردم و به این نتیجه رسیدم. می گفت درست نیست که خدا بگه فکر کنید بعد بگه حتما به این نتیجه ای که من می گم برسید گفته فکر کنید و هر کس به هر نتیجه ای رسید وبه اون عمل کرد نسبت به همون بازخواست می شه.
من یه جوابهایی دادم ولی قانع نشد. لطفا اگه وقت دارین شما هم کمکم کنید تا شاید بتونیم مشکل این خانم رو حل کنیم

بسم الله الرحمن الرحیم
تاپیک جمع بندی

در مورد حجاب خداوند می فرماید:« و به آنان(زنان) با ايمان بگو چشمهاى خود را (از نگاه هوس آلود) فروگيرند، و دامان خويش را حفظ كنند و زينت خود را- جز آن مقدار كه نمايان است- آشكار ننمايند و (اطراف) روسرى‏هاى خود را بر سينه خود افكنند (تا گردن و سينه با آن پوشانده شود)، و زينت خود را آشكار نسازند مگر براى شوهرانشان، يا پدرانشان، يا پدر شوهرانشان، يا پسرانشان، يا پسران همسرانشان، يا برادرانشان، يا پسران برادرانشان، يا پسران خواهرانشان، يا زنان هم‏كيششان، يا بردگانشان [كنيزانشان‏]، يا افراد سفيه كه تمايلى به زن ندارند، يا كودكانى كه از امور جنسى مربوط به زنان آگاه نيستند؛ و هنگام راه رفتن پاهاى خود را به زمين نزنند تا زينت پنهانيشان دانسته شود (و صداى خلخال كه برپا دارند به گوش رسد). و همگى بسوى خدا بازگرديد اى مؤمنان، تا رستگار شويد»[1]

«اى پيامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: «جلبابها [روسرى ‏هاى بلند] خود را بر خويش فروافكنند، اين كار براى اينكه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگيرند بهتر است؛ (و اگر تا كنون خطا و كوتاهى از آنها سر زده توبه كنند) خداوند همواره آمرزنده رحيم است»[2]

همانطور که اشاره کردید خداوند در موارد زیادی دستور به تعقل و تفکر می دهد مثلا « وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْها وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ في‏ ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُون‏»[3][3]( و از نشانه‏هاى او اينكه همسرانى از جنس خودتان براى شما آفريد تا در كنار آنان آرامش يابيد، و در ميانتان مودّت و رحمت قرار داد؛ در اين نشانه‏ هايى است براى گروهى كه تفكّر مى‏ كنند).

« ثُمَّ كُلي‏ مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ فَاسْلُكي‏ سُبُلَ رَبِّكِ ذُلُلاً يَخْرُجُ مِنْ بُطُونِها شَرابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُهُ فيهِ شِفاءٌ لِلنَّاسِ إِنَّ في‏ ذلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ‏ »[4] ( سپس از تمام ثمرات (و شيره گلها) بخور و راه‏هايى را كه پروردگارت براى تو تعيين كرده است، براحتى بپيما! «از درون شكم آنها، نوشيدنى با رنگهاى مختلف خارج مى ‏شود كه در آن، شفا براى مردم است؛ به يقين در اين امر، نشانه روشنى است براى جمعيّتى كه مى ‏انديشند).

همانطور که ملاحظه می فرمایید در آیات مربوط به حجاب خداوند نمی فرماید در آن فکر کنید و بیاندیشید، بلکه می فرماید به سوی خدا برگردید و دستور او را اطاعت کنید تا رستگار شوید. به نظر می رسد این مورد از مواردی نیست که انسان بتواند با فکر خودش بدون در نظر گرفتن دستورات خداوند به نتیجه مطلوب برسد، لذا در این مورد انسان باید مطیع امر خداوند باشد تا به رستگاری برسد.دلیل پوشاندن کل بدن و گردن چیه؟ آیا بخاطر این نیست که اگر اینها پوشانده نباشند باعث جلب توجه و تحریک مرد می شود؟!
آیا موی زن یکی از اجزای زیبا و جذاب کننده بدن زن نیست؟

به همین دلیل معمولا خانم ها برای شرکت در مجالس زنانه به آرایش و زیبایی موی سرشان بسیار اهمیت می دهند.

حال اگر این جز از بدن خانم ها در معرض دید مردان نامحرم باشد موجب جلب توجه و تحریک آنها نمی شود؟!

خداوند حکیم برای حفظ آرامش مردان و زنان و مصالح اجتماعی به خانم های مومن و مسلمان می فرماید که بدن و مویشان را از نامحرم بپوشانند تا هم برای خودشان و هم مردان مشکلی ایجاد نشود و با امنیت بتوانند در جامعه حضور داشته باشند.
براى جلباب دو معنا ذكر شده است:
1- پوششى كه سر و گردن و بالاتنه را مى‏پوشاند (مقنعه).
2- چيزى كه تمام بدن را بپوشاند (چادر).
بنابراين نمى‏توان گفت كه جلباب منحصراً بر چادر دلالت دارد. ولى اگر كسى بتواند به شكل صحيح از چادر استفاده كند، مسلماً چادر حجاب برتر است زيرا حكمت‏هاى حجاب در چادر بيشتر يافت مى‏شود، گرچه پوشيدن چادر واجب نيست.
حجاب منحصر در چادر و حتى مانتو نيست، بلكه هر لباسى كه غير از وجه و كفين (دست‏ها تا مچ) را بپوشاند و موجب تحريك و جلب توجه نامحرم نگردد كافى است ولى بايد توجه داشت كه همان طور كه بقيه واجبات داراى مراتب مختلفى مى‏باشند حجاب نيز داراى مراتب خوب، متوسط و خوب‏تر است و چادر حجاب برتر بانوان محسوب مى‏گردد.
در اين جا چند نكته وجود دارد كه براى روشن شدن آنها بايد ديد اساساً فلسفه حجاب چيست؟ حجاب دو فلسفه اساسى دارد كه با يكديگر ارتباط تام دارند:
1) مصونيت زن در برابر طمع‏ ورزى‏ هاى هوس‏بازان.
2) پيشگيرى از تحريكات شهوانى خارج از ضوابط و هنجارهاى الهى و تأمين سلامت و بهداشت معنوى جامعه.
حجاب با چنين نقش و كاركرد مهم و اساسى پيامى قاطع و كوبنده با خود دارد، و آن اين است كه در برابر همه مردان اجنبى نوعى هشدار و اعلام «دور باش» مى‏دهد، اكنون بايد ديد چه عواملى در رساندن اين پيام و اثرگذارى آن مؤثر است:
1) حدود و ميزان پوشش: بدون شك هر اندازه بدن زن پوشيده‏ تر باشد نقش نيرومندترى در دورسازى ديدگان نظاره‏ گر ايفا مى‏كند. اگر نگاه‏ هاى آلوده را همچنان كه در روايات آمده است «تيرهاى زهرآلود شيطان» بدانيم، پوشش زن همانند قوسى است كه تير از آن كمانه مى‏كند و منحرف مى‏شود و از اصابت و نفوذ در هدف باز مى‏ماند. بر عكس هر اندازه بدن زن برهنه‏تر باشد تيرهاى شيطانى را بيشتر متوجه خود ساخته و از آن آسيب خواهد ديد. از همين روست كه چادر را حجاب برتر شناخته‏اند، زيرا با وجود شرايط ديگر، بيشترين پوشش و مطمئن‏ ترين مصونيت را فراچنگ مى‏آورد.
2) كيفيت پوشش: ميزان ضخامت و حتى كيفيت دوخت لباس خود بخش مهمى از حجاب را تشكيل مى‏دهد بدون شك لباس‏هاى نازك و تنگ و بدن‏نما فرودگاه پيكان مسموم شيطان و موجب خيره شدن چشم‏ هاى هرزه و آلوده و به فساد كشاننده جامعه است. در مقابل لباس‏هاى غيربدن‏ نما، ديده ‏ها را از خود دور مى‏سازد، و سلامت معنوى نفوس را تأمين مى‏كند.
3) رنگ‏ها: ترديدى نيست كه برخى از رنگ‏ها ديده ‏ها را خيره مى‏سازد، و پاره‏اى ديگر نگاه‏ها را از خود مى‏راند و دور مى‏سازد.
4) شيوه ‏هاى رفتارى: طرز صحبت و چگونگى راه رفتن و. . . نيز بخشى از حجاب به معناى وسيع كلمه است. حفظ وقار و متانت هم همان نقشى را دارد كه پوشش زن دارد و عدم رعايت آن نيز برآيندى چون برهنگى در پى دارد. ازاين‏رو قرآن مجيد يكى از صفات خوب زنان مؤمن را كه در رفتار دختران شعيب بيان مى‏كند همان «حيا» و وقار است.


[/HR][1] - سوره نور،آیه31.

[2] - سوره احزاب،آیه59.

[3] -سوره روم،آیه21.

[4] - سوره نحل،آیه69.

موضوع قفل شده است