آیا در مذاهب اسلامی ظرفیت اتحاد وجود ندارد؟؟

تب‌های اولیه

144 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا در مذاهب اسلامی ظرفیت اتحاد وجود ندارد؟؟

به جای مقدمه
با نگاهی به وضعیت کنونی ادیان در جامعه جهانی به وضوح می بینیم که آتش اختلاف در بین مسمانان از همه ادیان دیگر شعله ورتر است و هر روز به بهانه ای در گوشه کنار این جامعه یک ملیاردی آتش جنگ و تفرقه برپاست و نابسامانی های اقتصادی و سیاسی و مذهبی بسیاری در آن دیده می شود در جالی که ثروتمند ترین سرزمین ها از آن مسلمانان است و در کشور هایی با تمدن های قدیمی و با پیشینه علمی استوار می زیند تا جایی که تا قرن ها قبل اکثر دانشمندان علوم مختلف از میان آنها بر می خواست و دیگر ادیان تا سالها به پیروی از آنها علم می آموختند و در دانشگاه های آنها متون مسلمانان تدریس می شد و تا قرن ها نسخه پزشکی که امزای یک مسلمان را نداشت تجویز نمی کردند.

در حالی که یهودیان با مسیحیان از قدیم الایام مخالفت های ریشه ای داشتند و اصلا مسیحیت را تحریفی در یهودیت می دانستند و به مقابله با آن می پرداختند و کشتن حواریون حضرت عیسی و پلس قدیس از افتخارات یهودیان است.
این از وضعیت بین این دو دین در خود یهودیت و مسیحیت هم فرقه گرایی تا آنجا رواج داشته که تا سالها به تکفیر یکدیگر می پرداختند .
به عنوان نمونه بین کاتولیک ها و پروتستان ها در مسیحیت شکاف های عمیقی هست که اگر بررسی شود چند برابر اختلاف شیعه و سنی است.

جنگ های مذهبی عنوان 30 سال جنگ بین پروتستان ها و کاتولیک هاست که در طول جنگ، کشورهای فرانسه، سوئد و دانمارک در حمایت از پروتستانها و دولت اسپانیا و امپراتوری روم به طرفداری از کاتولیکها وارد جنگ شدند.جنگهای سی ساله مذهبی اروپا در نهایت، با انعقاد «پیمان وستفالی» در سال 1648میلادی خاتمه یافت، اما اسپانیا و فرانسه تا امضای «پیمان پیرنه» در سال 1659میلادی با هم درگیر بودند.
این درگیری ها تا قرن ها در کشور های مختلف مانند ایرلند ادامه داشت.
و اکنون هم فرقه های مختلف مسیحیت مانند کاتولیک پروتستان و ارتدکس در جامعه مسیحی به فعالیت خود ادامه می دهند و خبری از درگیری و اختلاف یا بروز آن اختلاف نیست !!
و بر عکس این اختلاف در بین مسلمانان و فرق آنها هر روز بیشتر از دیروز است و پیامد های ناگواری در پی دارد.
ادامه دارد....

هیچ ظرفیتی برای اتحاد نیست اتحاد یعنی چه اول اتحاد رو بگید به چه معنا زندگی صلح آمیز یا عدم بازگویی واقعیات ؟

مساله مهم اینه که اختلافات با
جنگ و خونریزی حل نمیشه
با گفتگو و بحث علمی درست میشه به شرط حق گرایی افراد نه ثابت کردن خود
در ضمن یهودیت و مسیحیت دو دین تحریف شده اند که مثال خوبی نیستن

اتحاد ... برادری ... وحدت ...
اشخاصی عهد و پیمان خودشون رو زیر پا گذاشتن ، کلام و توصیه رسول الله رو زیر پا گذاشتن و بالاتر از همه به کلام خداوند که توسط پیغمبر برای مردم بیان شده بود ، پشت کردن و همه ی اینها رو به کناری گذاشته و خودشون به تشخیص خودشون چیزی رو که میخواستن عمل کردن .
مسیر تعالی بشر و عدالت اجتماعی رو برای همیشه ی تاریخ نابود کردن و تمام افراد بشر باید این حق رو از این به اصطلاح پیشوایان و خلفا طلب کنند ، اینکه چرا کلام الهی به کناری انداخته شد ، اینکه چرا احکام الهی به تشخیص فردی بدون صلاحیت دچار تغییر شد ، اینکه چرا بشریت از سرچشمه ی علم الهی محروم ماند که اگر این گمراهی بزرگ نبود چه پیشرفت و تکاملی انسانها داشتن و من و شما الان تو چه وضعیتی بودیم ، همه ی اینها و مسیر کل تاریخ بشر از همون شورای سقیفه و تعیین خلیفه سر چشمه میگیره ، تعیین خلیفه ی امت اسلامی کاملا بر خلاف متن اسلام ، خنده دار هست ... البته بعدش گریه هم داره .
چطور افرادی که شایسته ترین و عالم ترین افراد بودن و خدا اونها رو فرستاده بود ، کنار گذاشته شدن و افراد دیگری به این جایگاه جعل شدن . یه گوشه از نتیجه ی این گمراهی کربلا بود ...
تاریخ گذشت و گذشت ... هر دسته برای خودشون طرفدارانی پیدا کردن ، حالا بعد از اینهمه سال اون افرادی که مخالف دین خدا و کلام خدا عمل کردن برای خودشون پیروانی دارن ، که چه به عمد و چه به سهو دارن از اون ضلالت آشکار پیروی میکنن ، ولی مصیبت بار تر از همه ی اینها و مضحک تر از همه اینه که با کسی که به مخالفت خدا برخاسته دست برادی و یکی شدن بدیم ،
یه لحظه پیش خودتون فکر کنید ، هر چی از اتحاد و برادری تو این چند ساله تو ذهنتون شکل گرفته رو بگذارید کنار و خدا وکیلی لحظه ای فکر کنید ، خودتون فکر کنید ، نه با کلام و عقیده ی شخص دیگه ای تصمیم بگیرید ، که فردا روز شما رو جداگانه بازخواست میکنن .
فکر کنید و ببینید باید کسی رو که به خدا و رسول خدا خیانت کرده ، چکار کرد ، نباید از این بدعت آشکار و ظلم بزرگ حرفی زد و چیزی گفت ؟
اگر بنا به زندگی مسالمت آمیز باشه سالیان سال شیعیان و اهل سنت با هم زندگی کردن ولی وقتی عده ای بی فکر و ناآگاه بخوان پا رو فراتر بگذارن و به قصد کمرنگ کردن خطوط قرمز شیعه از این تعابیر و عقاید حرف بزنن جایز نیست که ساکت بود .
اگر جریان سقیفه یک جریان تاریخی بود امام زمان در اولین اقدام بعد از ظهورشون برای برقراری عدالت اون قبر رو نبش قبر نمیکنن ، ماجرای سقیفه و اون اشتباه بزرگ تا جبران نشه هیچوقت بشریت نمیتونه به کمال برسه .

.

این دو دسته از مبدا جدا هستن ،
اصلا شباهتی وجود نداره که بخواهیم اختلافات رو کم کنیم .
میگن خدا و پیغمبر یکسان داریم ، تو رو به خدا کمی فقط کمی فکر کنید . مگر خدا به پیغمبر نفرمود اگر این ابلاغ رو در روز غدیر انجام ندی ، مثل این هست که اصلا کار پیغمبری رو انجام ندادی ( فان لم تفعل فما بلغت رسالته ) سوره مائده آیه 67 .
پیغمبر در طول 23 سال بزرگترین عذابها و زحمات رو کشیدن ، خود رسول الله فرمودن "هیچ پیغمبری به اندازه ی من اذیت نشد "، یعنی حتی نوح با 900 و اندی سال پیغمبری به اندازه ی ایشون اذیت نشده ، فقط یه گوشه ی اون شعب ابی طالب بود که از شدت گرسنگی سنگ به شکم میبستن و خیلی خیلی مصیبت های جسمی و روحی دیگه .
بعد خداوند میگه اگر امر ولایت حضرت علی رو ابلاغ نکنی انگار که رسالت رو انجام ندادی !
بعد ما بگیم این اشخاص خدا و پیغمبر رو قبول دارن ، بزرگترین خیانت به پیغمبر خدا انجام بشه و بعد بگیم پیغمبر و خدا رو قبول دارن ،

.

amirahmad7292;751074 نوشت:
هیچ ظرفیتی برای اتحاد نیست

Zaker;751076 نوشت:
اتحاد ... برادری ... وحدت ...

با سلام خدمت شما دو بزرگوار و همه دوستانی که این بحث را دنبال می کنند
قصد اشکال به گفتار دو بزرگوار را (فعلا) وندارم و فقط می خواهم کمی فکر کنیم آیا صاحبان نظر هایی که در زیر آمده این اطلاعات را از تاریخ اسلام و تشیع و ظلم هایی که به اهلبیت و.. رفته است نمی دانند!!!؟ یا می دانند و حتی بیشتر از ما می دانند(چرا که این ها علمای ما هستند) ولی حتما چیز دیگری در میان است که این ها را فرموده اند.
فعلا می خواهم دوستان خودم کمی تفکر کنند تا انشا الله در ادامه بحث به این ها خواهیم رسید.

امام خمینی:
در يك جامعه ‏اى كه همه مى‏خواهند به اسلام خدمت كنند و براى اسلام باشند، اين مسائل نبايد طرح شود. ما همه برادر هستيم و با هم هستيم؛ منتها علماى شما يك دسته فتوا به يك چيز دادند و شما تقليد از علماى خود كرديد و شديد حنفى؛ يك دسته فتواى شافعى را عمل كردند و يك دسته ديگر فتواى حضرت صادق علیه السلام را عمل كردند، اينها شدند شيعه، اينها دليل اختلاف نيست. ما نبايد با هم اختلاف و يا يك تضادى داشته باشيم، ما همه با هم برادريم. برادران شيعه و سنى بايد از هر اختلافى احتراز كنند. امروز اختلاف بين ما، تنها به نفع آنهايى است كه نه به مذهب شيعه اعتقاد دارند و نه به مذهب حنفى و يا ساير فِرق، آنها مى‏خواهند نه اين باشد نه آن، راه را اين طور مى‏دانند كه بين شما و ما اختلاف بيندازند. ما بايد توجه به اين معنا بكنيم كه همه ی ما مسلمان هستيم و همه ی ما اهل قرآن و اهل توحيد هستيم، و بايد براى قرآن و توحيد زحمت بكشيم و خدمت بكنيم.

مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای (مد ظله العالی)
«فرق اسلامی، همگی امت اسلامی محسوب و از تمام مزایای اسلامی برخوردارند و تفرقه بین طوایف مسلمین، علاوه بر آنکه خلاف تعلیمات قرآن کریم و سنت رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله وسلم است، موجب تضعیف مسلمین و سوژه به دست دشمنان اسلام دادن است، فلذا به هیچ وجه جایز نیست».
(تعدد مذاهب از دیدگاه فقها و اندیشندان مسلمان، سید جلال میر آقایی، ص139.)
«اهانت به نمادهای برادران اهل سنت از جمله اتهام زنی به همسر پیامبر اسلام حرام است. این موضوع شامل زنان همه پیامبران و به ویژه سید الانبیاء پیامبر اعظم می‌شود».(http://www.khabaronline.ir/detail/97482.)
«امروز روزى است كه امت اسلامى چه نخبگان سياسى و فرهنگى و دينى و چه توده‏هاى مردم در آن، بايد بيش از هميشه هوشيار باشند و حيله‏ هاى دشمن را بشناسند و با آن مقابله كنند.
يكى از كارآمدترين حيله‏ ها افروختن آتش اختلاف است. آنان با صرف پول و تلاش سراسيمه و بى‏درنگ، در پى آنند كه مسلمانان را سرگرم اختلافات ميان خود كنند و بار ديگر با بهره‏ گيرى از غفلتها و كج‏ فهمى‏ ها و تعصبها، ما را به جان يكديگر بيندازند.
امروز هر حركت تفرقه‏ انگيز در دنياى اسلام، گناهى تاريخى است. آنان كه عنودانه گروههاى عظيمى از مسلمين را به بهانه‏ هاى واهى تكفير مى‏كنند؛ آنان كه با گمان هاى باطل، به مقدسات فرقه‏ هایى از مسلمين اهانت مى‏كنند؛ آنان كه به جوان هاى از جان گذشته ‏ى لبنان كه مايه‏ ى سربلندى امت اسلامى شدند، از پشت خنجر مى‏زنند؛ آنان كه براى خوشامد ‌آمريكا و صهيونيستها از خطر موهومى به نام هلال شيعى سخن مى‏گويند؛ آنان كه براى شكست دولت مسلمان و مردمى در عراق ناامنى و برادركشى را دامن مى‏زنند؛ آنان كه دولت حماس را كه محبوب و منتخب ملت فلسطين است از هر سو زير فشار قرار مى‏دهند .. چه بدانند و چه ندانند مجرمانى به شمار مى‏روند كه تاريخ اسلام و نسلهاى آينده از آنان با نفرت ياد خواهند كرد و آنان را مزدوران دشمن غدار خواهد دانست»(قسمتی از پيام رهبر معظم انقلاب اسلامى به مناسبت كنگره عظيم حج‏، بتاریخ: هشتم دی ماه سال 1385،مکتوبات، سال1385،ص61)

حضرت آیت‌الله سیستانی در پاسخ به این سؤال که آیا هرکس شهادتین را بر زبان آورد و رو به قبله نماز بخواند و از یکی از مذاهب هشتگانه (که عبارتند از: حنفی، شافعی، مالکی، حنبلی، جعفری، زیدی، اباضی و ظاهری) پیروی کند، مسلمان است و خون و ناموس و مالش حرمت دارد؟ می‌فرمایند:
«هر کس شهادتین را بر زبان آورد و هرکاری برخلاف آن انجام ندهد و به اهل بیت علیهم السلام دشمنی نورزد، مسلمان است»(تعدد مذاهب از دیدگاه فقها و اندیشندان مسلمان، سید جلال میر آقایی، ص138.)

حضرت آیت الله بهجت(قدس سره)
«اختلاف شیعه و سنی، یک مساله استعماری است. مساله ی مهم دوستی اهل بیت علیهم السلام است که فریقین بر آن اتفاق دارند...»(«زمزم عرفان» (یادنامه فقیه عارف حضرت آیه الله محمدتقی بهجت) نوشته محمد محمدی ری شهری، ص292.)
«کسی که وحدت مسلمانان را نخواهد، مسلمان نیست. ائمه ی ما علیهم السلام در نماز جماعت آنان شرکت می‌کردند، به جهت اتحاد مسلمانان.(«زمزم عرفان» (یادنامه فقیه عارف حضرت آیه الله محمدتقی بهجت) نوشته محمد محمدی ری شهری، ص292.)

حضرت آیت الله وحید خراسانی
«هر کس شهادت به وحدانیت خداوند متعال و رسالت خاتم انبیاء صلی الله علیه وآله وسلم بدهد مسلمان است، و جان و عرض و مال او مانند جان و عرض و مال کسی که پیرو مذهب جعفری است محترم است.و وظیفه شرعی شما آن است که با گوینده ی شهادتین هر چند شما را کافر بداند به حسن معاشرت رفتار کنید، واگرآنها به ناحق با شما رفتار کردند شما از صراط مستقیم حق و عدل منحرف نشوید، اگر کسی از آنها مریض شد به عیادت او بروید، و اگر از دنیا رفت درتشییع جنازه ی او حاضر شوید، و اگر حاجتی به شما داشت حاجت او را برآورید، و به حکم خدا تسلیم باشید که فرمود: (ِ وَ لا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلى‏ أَلاَّ تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوى) و به فرمان خداوند متعال عمل کنید که فرمود: (وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقى‏ إِلَيْكُمُ السَّلامَ لَسْتَ مُؤْمِناً)(
http://www.tabnak.ir/pages/?cid=25383

حضرت آیت الله مکارم شیرازی
«...قرآن مجید در آیه ی ۱۵۹ سوره ی انعام، هشدار شدیدی درباره ی اختلاف میان مسلمین داده و می‌فرماید: (إِنَّ الَّذینَ فَرَّقُوا دینَهُمْ وَ کانُوا شِیَعاً لَسْتَ مِنْهُمْ فی‏ شَیْ‏ءٍ إِنَّما أَمْرُهُمْ إِلَى اللَّهِ…)، «ای پیامبر! کسانی که در دین خدا جدایی افکندند و به گروهای مختلف و متخاصم تبدیل شدند هیچ رابطه‌ای با تو ندارند». یعنی راه و رسم آنها به کلی از راه و رسم تو جداست، آیین تو آیین وحدت و برادری و اخوت و محبت است نه آیین خشونت و اختلاف و نزاع خونین. در جای دیگری در آیه ۳۱ و ۳۲ سوره روم (وَ لا تَكُونُوا مِنَ الْمُشْرِكِينَ* مِنَ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَ كانُوا شِيَعاً ) می‌فرماید: «از مشرکان نباشید همان ها که در دین خود جدایی افکندند و به گروههای مختلف و متخاصم مبدل شده‌اند»؛ یعنی اختلاف در میان مسلمین همانند شرک به خداست.
هنگامی که در علل این اختلاف دقت می‌کنیم می‌بینیم عامل اصلی اختلاف و جنگ و جدایی دو چیز است: نخست جریان‌های تکفیری است یعنی همان اقلیتی که همه ی مسلمین جهان را جز خود کافر و مهدور الدم می‌دانند و جان و مال و ناموس آنها را مباح می‌شمرند و دوم توطئه ی دشمنان قسم خورده اسلام است که آن گروه سبک مغز و بی‌رحم را آلت دست خود قرار داده و آتش جنگ را بر افروخته‌اند و مرتبا به آنها کمک می‌کنند و پول و سلاح می‌دهند که برادران مسلمان خود را قتل و عام کنند و شهرهای آنها را ویران نمایند و تخم نفاق و بذر عداوت و دشمنی بپاشند.
بدبختانه بعضی از سران کشورهای عربی نیز در این دام افتاده‌اند و از عوامل اصلی این اختلاف شده‌اند. اگر ما مسلمانان هوشیار باشیم، گروه اقلیت تکفیری را از خود دور کنیم و منزوی نماییم و به توطئه‌های دشمن تن ندهیم، صلح و صفا و محبت و دوستی تمام جهان اسلام را فرا خواهد گرفت. سالیان دراز شیعیان و علویان و اهل سنت و مسیحیان در کشورهایی مانند سوریه در کنار هم برادروار زندگی می‌کردند، کشورشان آباد و امنیت و صلح و صفا و دوستی برقرار بود، اما پای توطئه های دشمن با ابزار جریان تکفیری به میان آمد و همه چیز را به هم ریخت. علمای اسلام در اینجا مسئولیت سنگینی دارند نباید سکوت کنند زیرا پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله و سلم فرموده «هنگامی که بدعت ها ظاهر می شود عالم باید علمش را اظهار کند و گرنه مشمول لعن الهی خواهد شد»

خب آیا نباید بیشتر فکر کرد؟
آیا این ها علمای ما نیستند که ما هر چه داریم از آنها فرا گرفته ایم؟؟
آیا می شود حتی به ذهن خودمان خطور بدهیم که مثلا آیه الله وحید خراسانی تاریخ شیعه را نمی داند؟؟ یا سنی ها و عقاید آنها و ضربه های امامان آنها را به پایه های دین نمی داند؟؟!!! یا ...
حتما این گونه نیست آنها صدها برابر حتی هزاران برابر ما اطلاعات دینی و مذهبی دارند ولی خب چه شده که این گونه می فرمایند:
ووظیفه شرعی شما آن است که با گوینده ی شهادتین هر چند شما را کافر بداند به حسن معاشرت رفتار کنید، واگرآنها به ناحق با شما رفتار کردند شما از صراط مستقیم حق و عدل منحرف نشوید، اگر کسی از آنها مریض شد به عیادت او بروید، و اگر از دنیا رفت درتشییع جنازه ی او حاضر شوید، و اگر حاجتی به شما داشت حاجت او را برآورید
، و به حکم خدا تسلیم باشید

آیا جای فکر بیشتر ندارد؟؟؟

آیا این روایات را شنیده ایم؟؟
و در آنها تفکر نموده ایم؟؟
آیا امامان ما از ما چه خواسته اند ؟؟
و چه نوع برخوردی را در مقابل اهل سنت از ما پسندیده داشته اند؟؟

ویا آیا فکر کرده ایم که چه می شود که چهار تن از امامان اهل سنت با واسطه و بی واسطه شاگرد امام صادق بوده اند ؟
به راستی چه می شود و امام صادق چگونه با آنها برخورد می فرمود که آنها به خود اجازه می دادند سر درس امام حاضر شوند
آیا می توان قبول کرد که امام به راحتی لعن می کرد و از امامان اهل سنت تبری می جستند و باز پیروان آنها سر درس امام حاظر می شدند؟؟!!
آیا امام صادق از اوضاع صدر اسلام خبر نداشت(نعوذ بالله)؟؟
یا ببینید چه می شود سالیان سال شیعه و سنی در شهر های مختلف جهان اسلام بی دغدغه در کنار هم زندگی می کردند ؟

[=times new roman]
سلام علیکم و رحمه الله

بنا بر اشاراتی که فرمودید منظور زندگی مسالمت آمیز پیروان فرق و مذاهب اسلامی در جامعه است . این امر بواسطه اشتراکات میسر است مسلمین نه تنها با هم حتی با مسیحیان هم میتوانند زندگی مسالمت آمیزی داشته باشند .

زمینه دینی و مذهبی اش هم در مذاهب اسلامی هست و اگر علمای مذاهب اسلامی احساس مسئولیت کنند و بفکر حفظ جان و مال و ارز حداقل پیروان مذهب خود و نهایتا دیگر مسلمین باشند باید بدون هیچ وقفه و تعللی از این ظرفیت ها استفاده کنند .

[=times new roman]متاسفانه اختلاف در عقاید ابزاری شده برای ایجاد فتنه و سود جوئی های اقتصادی و سیاسی . این مشکل امروز بوجود نیامده یک مساله قدیمی است ولی عالمی نیامد عوام را توجیه درستی کند و یا اگر آمد عوامی نیامد گوش به حرف عالم بدهد.

در مذاهب اسلامی یکی منکر شریعت شده دیگری جبر گراست و هر عملی را به خدا نسبت میدهد یکی دیگر قائل به تجسیم است و الی الاخ

خب سوال راه حل اسلامی بر اساس کتاب و سیره رسول الله چه بوده ؟

آیا افراد را بصرف داشتن اعتقادی شرک و کفر آمیز مهدور الدم دانسته و از بین میبردند ؟ یعنی رسول الله که وارد مدینه و مکه شدند دست به قتل عام غیر مسلمانان زدند ؟

اینها و بیشتر از اینها را علما و حتی عوام میدانند . ولی چه میشود که بین مسلمین فتنه پدید می آید و کسی اعتراض نمیکند و یا اگر اعتراضی کند عده ای با او مخالفت میکنند ؟

من گفتم خودتون بشینید و کلاهتون رو قاضی کنید و فکر کنید ، شما حرفهایی که عمری به گوش ما خوانده شده رو برای دفعه ی n ام برداشتید دوباره اینجا گذاشتید ؟!!
جناب شعیب نقل قولهایی که کردید یک سری اش که تایید حرفهای بنده هست و کاری به بقیه و جزییات تک به تک نقل قولها هم ندارم .
زیارت عاشورا به وضوح مسئله رو بیان کرده و کسی که بدون تعصب خواهان حقیقت باشه به مدد الهی مسئله براش روشن خواهد شد و دهها و شاید صدها روایت و نقل قول دیگه از حضرات معصومین .
بنده در مسایل قابل تقلید حتما تقلید خواهم کرد ولی در عقاید و اصول دین نه چنین امری عقلانی هست و نه توصیه شده و نه انجام خواهم داد . بحث و نظر در مورد مسئله تولی و تبری مثل سایر مسایل هیچ ایرادی ندارد .
ولی اونجایی که بحث تصمیم گیری به میون میاد و در جایی که امام صادق ، امام باقر ، حضرت زهرا و دیگر اهل بیت سلام الله علیهم اجمعین اظهار نظر فرموده اند ، جای اظهار نظر بنده و شما و بالاتر از من و شما نیست ، والسلام .

.

سلام علیکم و رحمه الله

بنده تا جائیکه مطالب استاد شعیب را در این تاپیک خواندم کلمه ای از ایشان ندیدم که بمعنی ترک عقاید باشد . بحث ایشان امکان ایجاد همزیستی مسلمین از فرق مختلف در کنار یکدیگر است .

منظور ایشان از اتحاد هم , اتحاد در ما به الاشتراک است . هر کسی با نزدیک ترین افراد خانواده و یا نزدیک ترین هم اندیش فکری اش اختلاف نظر و سلیقه دارد و این طبیعی است .
ما هم با مذاهب اهل سنت و بصورت درون مذهبی با شیعیان دیگر اختلاف نظر و سلیقه داریم . ولی در کنار این اشتراک نظرهای زیادی هم داریم .

قرار نیست کسی به کیش دیگر در بیاید یا سلیقه دیگری را بپذیرد و نظر خود را انکار کند بلکه منظور این است که در اشتراک عقاید و سلیقه ها موضع واحد بگیرند و هم اینکه اگر چنین اتفاقی نیفتاد اهمیت همزیستی مسالمت آمیز در کنار یکدیگر را ترک نکنند.

و اما بالاتر از آن

خداوند در قرآن کریم عده ای از یهود را دشمنان ما معرفی کرده , آن عده در مدینه هم بودند زمانیکه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و مهاجرین وارد آنجا شدند .

پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم برای ایجاد همزیستی مسالمت آمیز با آن دو دسته یهود دو قرار داد جداگانه با مضمونی مختلف با آنها بستند . در قرار داد دوم که یهود متخاصم را شامل میشد شامل 3 قبیله بنی قیقاع - بنی نظیر و بنی قریظه بود . ( بررسی صلح های پیامبر / احمد منتظری مقدم ص 74 )

1- اگر پیامبر بدستور خداوند حتی با یهود متخاصم و هم پیمان با کفار و مشرکین قریش تلاش برای همزیستی مسالمت آمیز میکند چرا ما زا ایشان تبعیت نکنیم ؟ مگر نه این است که او اسوه حسنه است ؟

2- با این وجود چگونه میتوان همزیستی مسالمت آمیز با مسلمان دیگری از مذهب دیگر را دور از ذهن بدانیم ؟
یا اگر مساله و دغدغه مشترکی بین ما بود به همبستگی فکر نکنیم . همین مساله توهین به پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله و سلم از طرف غالب اهل سنت و حتی مسیحیان یهودیان محکوم شد .
هتک حرمت حجربن عدی زحمه الله , اهانت به مقام حضرت زینب و حضرت رقیه سلام الله علیها و مخالفت با کشتار مسلمین در فلسطین و دیگر مکان ها و ... که به ذهن بنده نمی آید اشتراکات و محل اتحاد است.

فاتح;752092 نوشت:
چگونه میتوان همزیستی مسالمت آمیز با مسلمان دیگری از مذهب دیگر را دور از ذهن بدانیم ؟

بله همینطوره و بنده هم تو پست قبلیم اشاره کردم که سالها بدون مشکلی در این کشور با اهل سنت زندگی کرده ایم ولی مساله جایی بیخ پیدا میکنه که عده ای از سر ندانم کاری و یا زدن حرفهای عامه پسند و پسند روز ، میان بحث اتحاد و برادری و ... رو مطرح میکنن ، و تا اینجا هم قانع نمیشن بحث رو فراتر میبرن و میگن ما که همه چیمون مشترکه !! به خیال باطل خودشون و دلایل کوچه بازاری که تو پستهای قبلیم یه اشاره کوچولو کردم ،
دقت بفرمایید : اینجاست که مشکل پیدا میشه ، این مرز هست که باید رعایت بشه .

Zaker;752103 نوشت:
ولی مساله جایی بیخ پیدا میکنه که عده ای از سر ندانم کاری و یا زدن حرفهای عامه پسند و پسند روز ، میان بحث اتحاد و برادری و ... رو مطرح میکنن ، و تا اینجا هم قانع نمیشن بحث رو فراتر میبرن و میگن ما که همه چیمون مشترکه !!

سلام علیکم و رحمه الله

به مساله درستی اشاره کردید . این رویکرد اشتباه و وهم غلط زمینه ساز تجلی مجدد اختلافات میشود. این رویکرد بمعنی اتحاد در اعتقاد است که حتی در زمان پیامبر اکرم و هیچ پیامبری هم این اتفاق نیفتاد .
با این رویکرد غلط و فتنه آفرین
من بعنوان یک شیعه باید انتظار داشته باشم که همسایه اهل سنت من امامت علی علیه السلام را بپذیرد تا اتحاد عقیده ایجاد شود یا بالعکس او از من انتظار داشته باشد همچنین من شیعه و اهل سنت مسلمان من باید انتظار داشته باشیم مسیحی ای که در جوار ما زندگی میکند باید ترک اعتقاد کند و به سلیقه مذهبی و دینی ما عمل نماید و او نیز چنین بخواهد .

نتیجتا فتنه یا در همینجا بین افراد ایجاد میشود یا از خارج بر این آتش بنزین میریزند و اختلافات را شکل میدهند .

وهابیها هم حرف از اتحاد میزنند ولی مقصودشان از اتحاد همین اتحاد در عقاید بنا بر میل و تفقه آنهاست . به همین خاطر زمینه بروز فتنه در بدنه جامعه خود و دیگر جوامع شده اند.

خداوند موفقتان بدارد

لازم بذکره که بنده تجربه زندگی در کنار اهل سنت را دارم و با چند تن از ایشان حدود یکسالی زندگی کرده ام .
بسیاری از این جماعت با دلهای پاک به تصور اینکه در راه خدا گام بر میدارن پا در این راه و طریقت گذاشته اند و باید تاسف خورد که تو این کشور ما هنوز اهل تسنن داریم ولی حواسمون به این جمع شده که یک نفر موی سرش تو خیابون پیداست یا نیست یا ....
تا وقتی که یک نفر از اهل سنت در این کشور هست من باید از مسولین فرهنگی این کشور طلبکار باشم .

بسمه الحق

بعد از اينكه حضرت علي عليه السلام و بني هاشم از غسل و كفن و تدفين پيكر پاك رسول خدا صلي الله عليه و اله فارغ شدند

و جريان سقيفه را به وسيله عده اي از انصار شنيدند عموي پيامبر(ص) عباس ابن عبد المطلب و شيخ بني اميه ابو سفيان

ابن حرب نزد حضرت آمده و تقاضاي بيعت نمودند و گفتند:"اگر مردم بدانند شيخ بني اميه و بني هاشم با تو بيعت كرده اند

ديگر كسي مخالفت نخواهد كرد" در اين حين ابو سفيان لعنه الله گفت:"اگر كسي مخالفت كند كوچه پس كوچه هاي

مدينه را پر از سوار و پياده خواهم كرد،زيرا اين آتش تنها با آتش خاموش مي شود"

حضرت امير عليه السلام خطاب به ابو سفيان فرمود:"اي ابو سفيان چقدر كينه تو به اسلام شديد است"

ابوسفيان قصد فتنه داشت و اين به نفع دشمن بود و در حقيقت مي خواست در اولين فرصت با به جان

هم انداختن مسلمانان از آنها انتقام بگيرد.

حضرت علي عليه السلام در خطبه 5 نهج البلاغه با اشاره به اين نقشه شوم ابوسفيان و اعوانش فرمود:

"مردم هوشيار باشيد و امواج خروشان فتنه را با كشتي هاي نجات بشكافيد."

كينه و اختلاف را فرو نهيد و تاج افتخارات جاهلانه را زير پا نهيد.اين قدرت و حكومت آبي متعفن و لقمه اي گلوگير است

كه راه نفس را مي بندد و همانا چيننده ميوه پيش از رسيدنش ،چون بذر افشاندن در زمين شوره زار است"

شعیب;751058 نوشت:
به جای مقدمه
با نگاهی به وضعیت کنونی ادیان در جامعه جهانی به وضوح می بینیم که آتش اختلاف در بین مسمانان از همه ادیان دیگر شعله ورتر است و هر روز به بهانه ای در گوشه کنار این جامعه یک ملیاردی آتش جنگ و تفرقه برپاست و نابسامانی های اقتصادی و سیاسی و مذهبی بسیاری در آن دیده می شود در جالی که ثروتمند ترین سرزمین ها از آن مسلمانان است و در کشور هایی با تمدن های قدیمی و با پیشینه علمی استوار می زیند تا جایی که تا قرن ها قبل اکثر دانشمندان علوم مختلف از میان آنها بر می خواست و دیگر ادیان تا سالها به پیروی از آنها علم می آموختند و در دانشگاه های آنها متون مسلمانان تدریس می شد و تا قرن ها نسخه پزشکی که امزای یک مسلمان را نداشت تجویز نمی کردند.

در حالی که یهودیان با مسیحیان از قدیم الایام مخالفت های ریشه ای داشتند و اصلا مسیحیت را تحریفی در یهودیت می دانستند و به مقابله با آن می پرداختند و کشتن حواریون حضرت عیسی و پلس قدیس از افتخارات یهودیان است.
این از وضعیت بین این دو دین در خود یهودیت و مسیحیت هم فرقه گرایی تا آنجا رواج داشته که تا سالها به تکفیر یکدیگر می پرداختند .
به عنوان نمونه بین کاتولیک ها و پروتستان ها در مسیحیت شکاف های عمیقی هست که اگر بررسی شود چند برابر اختلاف شیعه و سنی است.

جنگ های مذهبی عنوان 30 سال جنگ بین پروتستان ها و کاتولیک هاست که در طول جنگ، کشورهای فرانسه، سوئد و دانمارک در حمایت از پروتستانها و دولت اسپانیا و امپراتوری روم به طرفداری از کاتولیکها وارد جنگ شدند.جنگهای سی ساله مذهبی اروپا در نهایت، با انعقاد «پیمان وستفالی» در سال 1648میلادی خاتمه یافت، اما اسپانیا و فرانسه تا امضای «پیمان پیرنه» در سال 1659میلادی با هم درگیر بودند.
این درگیری ها تا قرن ها در کشور های مختلف مانند ایرلند ادامه داشت.
و اکنون هم فرقه های مختلف مسیحیت مانند کاتولیک پروتستان و ارتدکس در جامعه مسیحی به فعالیت خود ادامه می دهند و خبری از درگیری و اختلاف یا بروز آن اختلاف نیست !!
و بر عکس این اختلاف در بین مسلمانان و فرق آنها هر روز بیشتر از دیروز است و پیامد های ناگواری در پی دارد.
ادامه دارد....


سلام
اصل اتحاد که کاملا منطقیه ما نبیاید با هر کس با هامون از نظر فکری زاویه داشت بجنگیم
ولی متاسفانه مسلمون ها از نظر فرهنگی فوق العاده پایین هستند و گاها دیده شده علمای مسلمون هم این مسئله رو نفهمیدن
نتیجه الان شده این که به جای پیشرفت فرهنگی و علمی واقتصادی افتادیم به جون هم و میخوایم همدیگه رو بکشیم
باید کار فرهنگی کرد ولی امید کمه چون دشمن هم چند برابر ما کار میکنه و امکانات داره
به هر حال در هر زمانی کاسه های داغ تر از آش -ریا کارانی با باطن های پست -ابلهانی با شعور کم و منافقانی با هوش بالا در جوامع اسلامی بودن و خواهند بود
ما باید وظیفه رو انجام بدیم به شخصه به نتیجه امیدی ندارم چون سطح فرهنگ بعضی از علمای مسلمون هم پایینه چه برسه به مذهبی ها

سلام علیکم

مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی مجمعی است که تندروها علی السیاق المکشوف از آن تبری جسته اند و علمایش را تکفیر کرده یا مشرک خوانده اند نمایشگر گوشه ای از تلاش علمائی است که سعی بر این داشتند که مذاهب اسلامی دچار فتنه تکفیری ها و دیگر فتنه گران نشوند.

مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی

مسألة وحدت و تقریب مذاهب اسلامی از دیرباز همواره جزء اهداف و آمال آزاد اندیشان، متفکران و شخصیت‌های مصلح سیاسی و مذهبی بوده و تلاش برای تحقق آن در اعصار گوناگون، با فراز و نشیب فراوان روبه‌رو گردیده است. از ابتدای تشکیل نظام جمهوری اسلامی ایران نیز وصول به این هدف مقدس که متکی به ریشه‌های استوار در کتاب و سنت می باشد، یکی از بزرگترین اهداف رهبر کبیر انقلاب، حضرت امام خمینی (ره) بوده است.

طرح مسألة تقریب مذاهب در جهان اسلام، به معنای «نزدیک شدن پیروان مذاهب اسلامی با هدف شناخت یکدیگر و دستیابی به اخوت دینی بر اساس اصول مسلم و مشترکات اسلامی»، در پی ناهمسازگری ها و تفرقه‌های موجود میان جوامع مختلف اسلامی آغاز گردید. تبعات ناشی از این مسئله، در روابط قومی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی مسلمانان هویدا شد؛ و به موازات پیدایش این اختلافات، تلاش در جهت همبستگی و وحدت میان مسلمانان از سوی دانشمندان و مصلحان جامعة اسلامی آغاز گردید. در اثر این تلاش‌ها، تا قرن ششم هجری، تلاقی گستردة اندیشه میان عالمان و حاملان حدیث از مذاهب مختلف اسلامی یافت می‌شود. در این دوران، وجود مناظره‌های علمی بسیار میان اندیشمندان و در اغلب موارد، واقع‌گرایی و تلاش در جهت پیشبرد مطالعات علمی و پژوهشی بدون ابراز تعصب ناروا نسبت به یک مذهب خاص، نشان از نزدیکی و همسازگرایی فرقه‌های گوناگون اسلامی دارد.

گرچه در دوره‌های بعد، تلاش در راستای وحدت مسلمانان دچار فراز و نشیب‌های فراوانی گردید، اما از اواسط قرن بیستم میلادی و در پی سوء استفاده‌های غرب و استعمار کهنة آن و دستاویز قراردادن اختلافات جزیی مذهبی میان مسلمانان و بزرگ جلوه دادن آن برای جلوگیری از قدرت گیری و اتحاد جهان اسلام، با ظهور مصلحانی چون سید جمال الدین اسد آبادی، شیخ محمد عبده، شیخ محمد حسین کاشف الغطاء، شیخ عبد المجید سلیم، شیخ محمود شلتوت، شیخ محمد تقی قمی، آیت الله العظمی بروجردی و بسیاری دیگر از پرچمداران وحدت، این امر مهم شتاب بیشتری یافت تا مسلمانان که پایبندی به برخی از آراء نامربوط به عقاید ضروری، آنان را از هم دور می‌کرد به همگرایی و وحدت فراخوانده شوند.

اهمیت طرح اندیشة تقریب و وحدت میان مذاهب اسلامی زمانی روشن می‌گردد که در نظر داشته باشیم این مسأله، یعنی اختلاف میان مسلمانان، روزنه و پاشنة آشیلی است برای بهره برداری مخالفان و دشمنان اسلام. در طول تاریخ، همواره شاهد بوده ایم هر جا استعمار بر آن شده است تا ضربه‌ای به مسلمین بزند، مهمترین ابزارش دمیدن بر خاکستر اختلافات و شعله ور ساختن تعصبات مذهبی میان اقوام و جوامع اسلامی بوده است. از آنجا که بازیابی اقتدار گذشتة جهان اسلام جز از طریق وحدت میان مسلمانان و نزدیکی به یکدیگر امکان پذیر نیست، دشمنان پیوسته در تلاش بوده‌اند تا از یکپارچه شدن این امت جلوگیری کنند و با طرح مسائل اختلافی، مانع دستیابی آنان به این هدف عالی گردند.

این در حالی است که امت مسلمان، از هر فرقه و مذهبی، پایبند به اصول اساسی دین مبین اسلام هستند که در میان همة آنان یکسان است و فرقه‌های مختلف اسلامی حتی در بسیاری از فروع نیز با یکدیگر مشترکند و عالمان و اندیشمندان مسلمان می‌توانند- و باید- با رجوع به این مبانی و تأکید بر آن، راه را برای وصول به این هدف متعالی هموار گردانند و دسیسه‌های دشمنان در بزرگ ساختن موارد اختلافی را با هوشیاری و تلاش نقش بر آب کنند.

بر همین اساس بود که از میان شخصیت های یاد شده، استاد شیخ محمد تقی قمی از حوزة علمیة شیعه به قاهره، مرکز بزرگ علمی و محل اجتماع دانشمندان اهل سنت مهاجرت کرد و نهال تقریب را در آنجا نشاند. وی برای اهل سنت تبیین کرد که شیعه را با فرقة غلات و مخطئه اشتباه گرفته اند؛ همچنان که شیعه نیز اهل سنت را با فرقة ناصبی اشتباه گرفته است. او در تبادل اندیشه با علمای اهل سنت و طرح اندیشه‌های خود همه را به وحدت کلمه و سعة صدر دعوت نمود. حاصل این تبادل اندیشه، ایجاد مرکزی به نام «دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیه» بود. از جمله نخستین فعالیت های این مرکز انتشار مجلة رسالة الاسلام بود که نخستین شمارة آن در ربیع الاول 1368هـ. (ژانویه 1949م.) منتشر شد و تا رمضان 1392هـ. (اکتبر 1972م.) ادامه داشت و مقالات علمی و ارزشمند متعددی در حوزة مطالعات تطبیقی به قلم گروهی از عالمان مذاهب مختلف اسلامی در آن درج می شد. از دیگر فعالیت های برجستة دارالتقریب قاهره، اهتمام به تصحیح و انتشار کتاب «مجمع البیان لعلوم القرآن» اثر امین الاسلام طبرسی از علما و مفسران قرن ششم هجری است. شیخ عبد المجید سلیم، رئیس وقت الأزهر، لب به ستایش این کتاب گشود و آن را کتابی ارزشمند و پربار و یکی از کتاب‌های مرجع در تفسیر و علوم قرآن دانست.

فتوای شیخ محمود شلتوت، شیخ الأزهر، در 17 ربیع الاول 1378 هجری، در جواز مراجعه به همة مذاهب اسلامی معروف از جمله مذهب جعفری، اوج فعالیت ها و نتایج ایجاد این مرکز بود. متن فتوا حاوی موارد مهم و قابل تأملی بود که تاآن زمان سابقه نداشت. در این فتوا آمده است:

«اسلام هیچ یک از پیروان خود را به پیروی از مذهب معینی ملزم نکرده است؛ بلکه هر مسلمانی حق دارد از هر مذهبی که به طور صحیح نقل شده و احکام آن در کتاب‌های مخصوص خودش تدوین گشته پیروی کند. و هرکس از یکی از این مذاهب تقلید کرده، حق دارد به مذهب دیگر - هر مذهبی که باشد- منتقل شود و هیچ گونه ایرادی دراین باره بر او نیست.

مذهب جعفری معروف به «شیعة امامیة اثنا عشریه» مذهبی است که شرعاً تعبد به آن همچون سایر مذاهب اهل سنت جایز می‌باشد؛ بنابراین شایسته است که مسلمانان این حقیقت را بشناسند و از تعصب ناروا نسبت به مذاهب معینی دوری کنند. زیرا دین خداوند و شریعت او منحصر به مذهب معینی نیست بلکه همة امامان، مجتهدانی بوده‌اند که اجتهادشان نزد خداوند متعال پذیرفته شده و کسانی که اهل‌نظر و اجتهاد نیستند می‌توانند از آنها تقلید کنند و در این باره بین عبادات و معاملات فرقی نیست.»

این‌گونه بود که رفته رفته اندیشة تقریب، در قالب یک مکتب فکری در مجامع علمی اسلامی مورد توجه قرار گرفت؛ مکتبی که پایه و اساس آن مبتنی بر بحث و استدلال علمی و کتاب وسنت بود. در همین راستا تبادل اندیشه ها میان دانشمندان مذاهب مختلف، روندی صعودی گرفت.

پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و ایجاد یک حکومت اسلامی توسط بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی(ره)، زمینه‌ساز گسترش این تلاش در میان مسلمانان گردید. طرح شعار وحدت و اهتمام ویژة امام راحل به این اندیشة راهبردی در قانون اساسی جمهوری اسلامی تبلور یافت؛ آنجا که بیان می‌گردد پیروان مذاهب اسلامی از آزادی کامل در پایبندی به اعتقادات خویش برخوردارند. حتی این پیروان حق دارند به دادگاه هایی که بر اساس دیدگاه آنان حکم می‌کنند مراجعه نمایند. نمونة بارز دیگر از اهتمام این انقلاب بر وحدت امت اسلامی، تعظیم شعائر دینی نظیر حج و نماز جمعه است که از بزرگترین عرصه‌های اجتماع مردمی در اسلام می باشد.

جمهوری اسلامی با نامگذاری فاصلة میان دوازدهم تا هفدهم ربیع الاول به نام هفتة وحدت، بر آن بوده است تا مسلمانان همچنان که جشن‌های میلاد پرشکوه پیامبر اسلام (ص) را برگزار می‌کنند، از نظر فکری و معنوی نیز با تمام وجود در جوی از وحدت اسلامی قرار گیرند؛ و باعث شده است مسأله‌ای که شاید می‌توانست عاملی برای تشدید اختلافات میان مسلمانان شیعه و سنی باشد، رهیافتی به سوی وحدت آنان گردد. کنفرانس بین المللی وحدت اسلامی نیز در همین راستا و در ایام هفتة وحدت، با اهتمام فراوان برگزار می شود.

به دنبال برگزاری چهارمین کنفرانس وحدت اسلامی که با حضور جمعی از اندیشمندان جهان اسلام از سوی سازمان تبلیغات اسلامی در تهران برگزار شد، رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله خامنه‌ای دستور تشکیل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی را صادر فرمودند. این مجمع که رسالت اصلی آن طبق آنچه در استراتژی آن آمده، عبارت است از «ارتقای سطح آشنایی و آگاهی و تعمیق تفاهم بین پیروان مذاهب اسلامی و تقویت احترام متقابل و تحکیم رشته های اخوت اسلامی در بین مسلمانان بدون هیچ گونه تمایزی از لحاظ تعلقات فرقه ای، قومی یا ملی آنان به منظور رسیدن به امت واحدة اسلامی.»

این کتاب، معرفی اجمالی اهداف، ساختار و فعالیت های مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی است که جهت آشنایی بیشتر مسلمانان با این مرکز، از سوی معاونت فرهنگی مجمع تهیه شده است.

منبع: taghrib.org

فاتح;751934 نوشت:
بنا بر اشاراتی که فرمودید منظور زندگی مسالمت آمیز پیروان فرق و مذاهب اسلامی در جامعه است . این امر بواسطه اشتراکات میسر است مسلمین نه تنها با هم حتی با مسیحیان هم میتوانند زندگی مسالمت آمیزی داشته باشند .

سلام علیکم و رحمه الله و برکاته
بله انسان ها با همدیگر می توانند با مشترکاتشان زندگی مسالمت آمیزی داشته باشند اما این امر در فرق اسلامی مخصوصا شیعه و سنی فراتر از یک زندگی مسالمت آمیز است برادری و مرافقت است
یک وقت می گویند با فلان شخص که همشهری تو است بساز و با او درگیر نشو و کنار هم همزیستی داشته باشید حتی اگر مسیحی باشد به او احترام بگذار حقوقش را احترام کن و...
اما در روایات که می بینیم درباره سنی ها ائمه دستوراتی فراتر از این ها داده اند
در مورد نوع برخورد با برادران اهل سنت، بايد گفت كه اهل بيت عليهم السلام، نگاهشان و سيره و برخوردشان با آنها كاملاً برادرانه و صميمانه بوده است. وقتي يكي از اصحاب امام صادق عليه السلام از حضرت مي پرسد: ما شيعيان در معاشرت با اقوام و عشيرة خود و معاشرت با ساير طبقات مردم كه در سلك مذهب ما نيستند چه وظايفى داريم؟ آن حضرت پاسخ مي دهند: «به رهبران خود بنگريد كه مقتداى شما هستند و با مردم (منظور غير شيعيان) به همان گونه معاشرت كنيد كه رهبران شما معاشرت مى‏كنند؛ به خدا سوگند كه رهبران شما از بيماران مردم عيادت مى‏كنند، جنازه‏هايشان را تشييع مى‏كنند، در محضر قضاتشان حاضر مى‏شوند و شهادت مى‏دهند. امانت آنان را نگهدارى مى‏كنند و باز پس مى‏دهند.» (گزيدة كافى، ج‏1، ص348)
مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ وَ عَنْ أَبِي عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ جَمِيعاً عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ وَهْبٍ قَالَ:
قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع كَيْفَ يَنْبَغِي لَنَا أَنْ نَصْنَعَ فِيمَا بَيْنَنَا وَ بَيْنَ قَوْمِنَا وَ فِيمَا بَيْنَنَا وَ بَيْنَ خُلَطَائِنَا مِنَ النَّاسِ
قَالَ فَقَالَ تُؤَدُّونَ الْأَمَانَةَ إِلَيْهِمْ وَ تُقِيمُونَ الشَّهَادَةَ لَهُمْ وَ عَلَيْهِمْ وَ تَعُودُونَ مَرْضَاهُمْ وَ تَشْهَدُونَ جَنَائِزَهُمْ.

[=Traditional Arabic]در حدیث دیگر از امام صادق:
قَالَ عُودُوا مَرْضَاهُمْ وَ احْضُرُوا جَنَائِزَهُمْ وَ اشْهَدُوا لَهُمْ وَ عَلَيْهِمْ وَ صَلُّوا مَعَهُمْ فِي مَسَاجِدِهِمْ حَتَّى يَكُونَ التَّمْيِيزُ وَ تَكُونَ الْمُبَايَنَةُ مِنْكُمْ وَ مِنْهُمْ.
بابی در وسائل الشیعه درباره حسن معاشرت با اهل سنت هست که دوستان می توانند مراجعه کنند (وسائل ج 12 ص 5)
پس برخورد شیعه با اهل سنت و برعکس فراتر از یک رفتار مسالمت آمیز معمولی است چه این که حضرات دستور می دهند در امور عبادی مشترک نیز با آنها هم آهنگ باشید(مثل نماز جماعت) که فقها نیز فتوا می دهند که کسانی که به مکه و مدینه می روند در نماز جماعت آنها شرکت کنند و نماز به جماعت با آن ها مکفی و مجزی است و اعاده نمی خواهد


Zaker;752044 نوشت:
من گفتم خودتون بشینید و کلاهتون رو قاضی کنید و فکر کنید ، شما حرفهایی که عمری به گوش ما خوانده شده رو برای دفعه ی n ام برداشتید دوباره اینجا گذاشتید ؟!!
جناب شعیب نقل قولهایی که کردید یک سری اش که تایید حرفهای بنده هست و کاری به بقیه و جزییات تک به تک نقل قولها هم ندارم .

سلام علیکم و رحمه الله
خب ما هم کلاهمون را قاضی کردیم نه تنها کلاهمون را بلکه عقلمون را ، روایات را بیان کردیم ،آیات هم که علی ماشاء الله دعوت به اتحاد می کند " واعتصموا بحبل الله ولا تفرقوا" " انما المومنون اخوه " و.. از این گذشته کلی هم نقل قول از علما آوردیم که همه گفته اند اهل سنت را برادر خوانده اند شیوه برخورد را امام صادق برای ما بیان فرموده است خب چه کنیم دیگر ؟؟
این همه شاهد در محکمه قضاوت عقل!!
آیا با این همه دلیل باز می شود بر طبل تفرقه کوبید و در تریبون های درون مرزی فرا مرزی و ماهواره ی به مقدسات آنها توهین کرد
کجای دین داریم که اهلبیت در فضای عمومی حتی به خلفا علنی لعن کرده باشند؟؟!!
در کجای از سیره علمای سلف داریم که اهل سنت را با رفتار های برائتی خود رنجانده باشند
سید مرتضی و سید مرتضی این دو عالم نمونه شیعه در شهر بغدادی زندگی می کنند که شیه وسنی در شهر زندگی می کنند برخی از اساتید صرف و نحو ایشان سنی هستند.

Zaker;752044 نوشت:
زیارت عاشورا به وضوح مسئله رو بیان کرده و کسی که بدون تعصب خواهان حقیقت باشه به مدد الهی مسئله براش روشن خواهد شد و دهها و شاید صدها روایت و نقل قول دیگه از حضرات معصومین .

این زیارت عاشورا جه جیز را بیان می کند؟؟

Zaker;752044 نوشت:
بنده در مسایل قابل تقلید حتما تقلید خواهم کرد ولی در عقاید و اصول دین نه چنین امری عقلانی هست و نه توصیه شده و نه انجام خواهم داد . بحث و نظر در مورد مسئله تولی و تبری مثل سایر مسایل هیچ ایرادی ندارد .

آری بحث از اصل تولی و تبری و حقیقت آن اشکالی ندارد و شایدبتوان گفت که تحقیقی است(البته در تحقیقی بودن یا تقلیدی بودن تبری و تولی بحث مفصلی است که فعلا از آن می گذریم) اما درباره مصادیق آن و نحوه اجرای آن باید به بزرگان دین(ائمه) و علمای از محققین و ناقلین حدیث مراجعه کرد. که احادیث در این باره ذکر شد

Zaker;752044 نوشت:
ولی اونجایی که بحث تصمیم گیری به میون میاد و در جایی که امام صادق ، امام باقر ، حضرت زهرا و دیگر اهل بیت سلام الله علیهم اجمعین اظهار نظر فرموده اند ، جای اظهار نظر بنده و شما و بالاتر از من و شما نیست ، والسلام .

مرحبا به شما
پس چقدر خوب است که این احادیث را بخوانیم و بدان عمل کنیم

Zaker;752103 نوشت:
بله همینطوره و بنده هم تو پست قبلیم اشاره کردم که سالها بدون مشکلی در این کشور با اهل سنت زندگی کرده ایم ولی مساله جایی بیخ پیدا میکنه که عده ای از سر ندانم کاری و یا زدن حرفهای عامه پسند و پسند روز ، میان بحث اتحاد و برادری و ... رو مطرح میکنن ، و تا اینجا هم قانع نمیشن بحث رو فراتر میبرن و میگن ما که همه چیمون مشترکه !! به خیال باطل خودشون و دلایل کوچه بازاری که تو پستهای قبلیم یه اشاره کوچولو کردم ،

حرف های تقریبی موجب تفرقه و شیعه و سنی می شود؟؟!!
این حرفتان واقعا عجیب بود
بزرگترین منادیان تقریب و وحدت شیعه و سنی امامان ما بوده اند (احادیث ذکر شد)
چطور ادعا می کنید
Zaker;752103 نوشت:
ولی مساله جایی بیخ پیدا میکنه که عده ای از سر ندانم کاری و یا زدن حرفهای عامه پسند و پسند روز ، میان بحث اتحاد و برادری و ...

این حرف های کوچه و بازاری !! را فقهای ما از روایات استخراج کرده اند مگر امام خمینی و رهبری و آیه الله سیستانی و آیه الله وحید و آیه الله مکارم و ... این ها مجتهد نیستند که منادی وحدت اند آیا مجتهد از کوچه وبازار حرف های خودش را استخراج می کند که بشود حرف های کوچه بازاری؟!!!!!!!!!
Zaker;752103 نوشت:
به خیال باطل خودشون و دلایل کوچه بازاری

Zaker;752103 نوشت:
دقت بفرمایید : اینجاست که مشکل پیدا میشه ، این مرز هست که باید رعایت بشه .

کدام مرز؟؟؟

Zaker;752166 نوشت:
و باید تاسف خورد که تو این کشور ما هنوز اهل تسنن داریم ولی حواسمون به این جمع شده که یک نفر موی سرش تو خیابون پیداست یا نیست یا ....

جهان چون زلف و خط و خال و ابروست. که هر چیزی به جای خویش نیکوست

Zaker;752166 نوشت:
تا وقتی که یک نفر از اهل سنت در این کشور هست من باید از مسولین فرهنگی این کشور طلبکار باشم .

ببینید همین تفکر مانع اتحاد است که بخواهیم همه را شیعه کنیم و تا وقتی سنی ها را شیعه نکنیم طلبکار باشیم این همان چیزی است که مانع از برادری است حال شما تصور کنید که آن کشور با حد اکثر اهل سنت هم در این فکر باشد که باید شیعه ها را سنی کنیم و تا یک شیعه در این کشور است آرام نباید گرفت"کل حزب بما لدیهم فرحون"

[=Times New Roman]سلام علیکم
من بسیار تشکر می‌کنم از جناب شعیب گرامی بابت طرح این بحث بسیار مهم.

دو مسئله به نظر من قابل تأمل است:
۱) حکم برادری و وحدت بین شیعه و سنی و پرهیز از تفرقه و اختلاف.
۲) تشخیص مصادیق وحدت و مصادیق ایجاد تفرقه.
اول در مورد (۱):
معمولاً هریک از موافقان یا مخالفان وحدت، مسئله را آن‌طور که مد نظر خودشان است مطرح می‌کنند و دلائل طرف دیگر را ندیده می‌انگارند؛ گویی همهٔ علماء، همهٔ احادیث و نیز هر عقل سلیم بر یکطرف گواهی می‌دهد طرف مقابل هیچ دلیلی ندارد؛ در حالی که هردو طرف دلائل خودشان را دارند: در هردو طرف ماجرا هم علمایی هستند، هم احادیثی و هم فعالانی در عمل. حتی گاهی از یک عالم دو مطلب متفاوت نقل شده یکی در راستای وحدت دیگری علیه آن. کافیست در همین سایت کلمات مربوط را جستجو کنید تا هم احادیث متفاوت بیاید، هم نظرات مختلف علما.

مسئلهٔ وحدت یا عدم آن و شبیه آن بارها در این سایت و دیگر سایت‌ها مطرح شده و به نتیجه نرسیده است. گمان من این است که پیش از هر چیز باید راهکار و مکانیسم تأثیر کردن این مطلب را پیدا کنیم.

اولاً لازم است این دلائل دوطرف را ندیده نگیریم؛ که این مسئله‌ای را حل نمی‌کند. لازم است هردو دلائل و هردو نظرات را بیاوریم و ببینیم علت اختلاف چیست و با لحاظ دلائل مختلف و معارض دو طرف چه راه حلی می‌توان یافت که مقبول هردو واقع شود. از راه حل‌های سطحی و سبک همچون اینکه «آن‌یکی‌ها در مقام تقیه بوده و این‌یکی‌ها اصل است» بپرهیزیم یا از اینکه علماء طرفدار رأی دیگر را آخوند درباری و بی‌سواد بخوانیم یا جیره‌خور انگلیس و صهیونیسم بدانیم.

بعد از اینکه این مطلب حل شد (البته اگر واقعاً راهی بتوان برایش جست که به نظر من یک پروژهٔ تحقیقاتی دشوار است) بعد باید به نحوی نظر علماء دو طرف را به این نتیجه جلب کنیم.

در مرحلهٔ بعد باید بکوشیم نظر همهٔ علماء جهان اسلام را به این نکته جلب کنیم. باز هم برجسب زدن‌های سریع و سطحی و همهٔ افراد را یکجور و یکپارچه دیدن مانع راه است. مثلاً اگر بگوییم «فلان دسته وهابی‌اند و ما با آن‌ها هیچ حرفی نداریم» مشکل حل نمی‌شود؛ اتفاقاً مشکل اصلی بیشتر با همان سلفی‌هاست با آن‌ها باید وارد گفتگو و بحث شد. این کار مستلزم شناخت صحیح آن‌هاست، نه از سایت‌های بی‌اعتبار و خبرگزاری‌های زرد و نه صرفاً از نوشته‌های تندروانشان، در میان آن‌ها هم ــ همچنان که در میان هر مذهب و فرقه‌ای ــ دیدگاه‌های متفاوت و تندرو و معتدل هست.

[=Times New Roman]اما دربارهٔ (۲):
اینکه مصداق وحدت یا تفرقه چیست و چه چیزی باعث وحدت یا تفرقه می‌شود نیازمند بحث و بررسی است. من تنها
[=Times New Roman]راجع به یک بعد مطلب که مبتلابه خودمان است نکاتی عرض می‌کنم، با این توضیح که نه مصداق ایجاد وحدت یا تفرقه منحصر به این است و نه مسئولیت ایجاد اتحاد فقط بر عهدهٔ شیعیان است.

الف) گاهی دیده می‌شود کسانی می‌گویند ما طرفدار وحدت و برادری هستیم، اما این به معنای آن نیست که در رفتار خود و دستورهایی که گرفته‌ایم تغییر دهیم؛ بنابراین ما در عین اینکه به وحدت اعتقاد داریم مثلاً لعن را هم لازم می‌دانیم. و تصور می‌کنند چنین برادری و وحدتی می‌تواند بین دو دسته شکل بگیرد که این مقدسات دیگری را لعن کند و آن یکی به مقدسات این احترام بگذارد.

گویا این دوستان انتظار تساهل و مدارا را صرفاً از جانب طرف مقابل دارند؛ در حالی که هرنوع پیمانی برمبنای مراعاتی دوطرفه شکل می‌گیرد. دستور اخلاقی‌ای که از بزرگان ادیان و مذاهب مختلف هم رسیده مبتنی بر همین قاعده است که آنچه را برای خود می‌پسندند برای دیگران بپسندند و آنچه را بر خود روا نمی‌دارند بر دیگران هم روا ندانند (مثلاً در نهج‌البلاغه، نامهٔ ۳۱: فأحبب لغیرک ما تحب لنفسک و اکره له ما تکره لها). اگر ما ــ به حق ــ نمی‌پذیریم که با کسانی که به مقدسات ما توهین کنند برادری و اتحاد داشته باشیم دیگران چرا باید چنین چیزی را بپذیرند؟

ب) گاهی نیز گفته می‌شود که لعن مایهٔ تفرقه و اختلاف نیست، چون مثلاً لعن در لغت به معنای دوری از رحمت است، نه فحش و دشنام. اما پاسخ این سخن و روایی یا ناروایی چنین رفتاری را هم همان قاعدهٔ فوق می‌دهد. به علاوه این را هم باید در نظر داشت که فهم سخن یا محترمانه بودن یا توهین آمیز بودنش بر مبنای درک عرفی مردم تعیین می‌شود نه اینکه ریشهٔ لغت چه بوده و نخست برای چه معنایی وضع شده است؛ لعن شدن مقدسات هر فرد مطمئناً برایش توهین و ناپذیرفتنی محسوب می‌شود.

ج) سومین نکته دربارهٔ این سخن بسیار رایج است که لعن علنی نشود ولی پنهانی اشکال ندارد. این سخن تا چه حد پذیرفتنی است؟ آیا وقتی که یک دسته بداند دیگری روبه‌رو به وی احترام می‌گذارد ولی هنگامی که وی نباشد به وی توهین می‌کند می‌تواند او را برادر بداند و با وی متحد شود؟ اگر احترام صوری ظاهری ولی اظهار نفرت در پشت سر برای داشتن دوستی و اتحاد کافی بود این انتقاد مکرر قرآن به مشرکان، اهل کتاب و منافقانی که در ظاهر اظهار دوستی می‌کنند و در خفا دشمنی دارند چگونه قابل فهم خواهد بود. اینجا هم اگر آن قاعدهٔ «احبب لغیرک ما تحب لنفسک» را در نظر داشته باشیم، می‌تواند راهنمایی‌مان کند.

من گمان می‌کنم تنها اگر مطلب قبلی (راجع به حکم اینکه وحدت و تقریب لازم است یا نه) روشن شود و مورد قبول و اعتقاد واقعی قرار گیرد دربارهٔ این مسئله می‌توان تعیین تکلیف کرد و الّا بحث‌ها پیرامون مصادیق به نتیجه نمی‌رسد و در لابه‌لای جدل و جار و جنجال گم می‌شود.

شعیب;752726 نوشت:
خب ما هم کلاهمون را قاضی کردیم نه تنها کلاهمون را بلکه عقلمون را ، روایات را بیان کردیم ،آیات هم که علی ماشاء الله دعوت به اتحاد می کند " واعتصموا بحبل الله ولا تفرقوا" " انما المومنون اخوه " و.. از این گذشته کلی هم نقل قول از علما آوردیم که همه گفته اند اهل سنت را برادر خوانده اند شیوه برخورد را امام صادق برای ما بیان فرموده است خب چه کنیم دیگر ؟؟

دوست عزیز ، کارشناس محترم و برادر گرامی ،
من ، شما و تمام این چند میلیارد نفر از نظر مسایل اعتقادی از دو حال خارج نیستیم ، یا اینکه به تشخیص و ملاک های فکری خودمون مسایل رو میسنجیم و یا اینکه بواسطه ی پذیرش عبودیت خداوند و گردن نهادن در مسیر شریعت ، اونچه که از طرف خداوند بهمون رسیده رو میپذیریم و عمل میکنیم ، ان شاء الله . حالا بگذریم که در عمل بسیاری از ما مخلوطی از هر دو شیوه رو عمل میکنیم و در زوایای پنهانی از فکر و عملمون ناخواسته به تشخیص خودمون عمل میکنیم تا شریعت .

یه سوال از شما دارم : میشه بفرمایید حبل الله در قرآن یعنی چی ؟
اونجا که در آیه 103 سوره آل عمران فرمود واعتصموا بحبل الله جمیعا منظور از حبل الله قرآن هست و چه جالب که در آیه 112 از همون سوره فرمود حبل من الله و حبل من الناس که اینجا هم حضرات اهل بیت اینجور فرمودن که : حبل من الله منظور قرآن و حبل من الناس منظور 14 معصوم هستن . فکر میکنم حدیث نبوی معروف کتاب الله و عترتی در ذهنتون نقش بست ....
حتما اون داستان معروف رو شنیدید که شخص بادیه نشینی خدمت رسول الله رسیدن و فرمودن منظور از حبل الله در قرآن چیست ؟ حضرت دستش رو گرفتند و بردن به شونه ی امیرالمومنین قرار دادن و فرمودن حبل الله این شخص هست .
ادامه داستان هم خیلی جالبه که فعلا بماند .

اونجا هم که قرآن فرمود انما المومنون اخوه ، فرمود مومنون برادرن عزیز ، نفرمود مسلمانان با هم برادرن ، در روایات هم که فراوان تفاوت این دو توضیح داده شده و از متن خود قرآن هم قابل استخراج هست که مومنین چه کسانی هستند . اگر شکی دارید بفرمایید تا توضیح بدم .
از روایات هم که ما چیزی کم نداریم در لعن و نفرین غاصبان حکومت امیرالمونین ، عزیز من با کسی که در روزهای آخر عمر رسول الله به حضرت توهین کرد و گفت این مرد دیوانه شده !! نمیشه برادر شد ، نه با خودشون و نه با کسی که سنگ اونها رو به سینه بزنه ، البته قبلا هم تو این تاپیک گفتم ، حساب کسانی که سهوا اشتباه میکنن جداست .

.

Zaker;765574 نوشت:
از روایات هم که ما چیزی کم نداریم در لعن و نفرین غاصبان حکومت امیرالمونین ، عزیز من با کسی که در روزهای آخر عمر رسول الله به حضرت توهین کرد و گفت این مرد دیوانه شده !! نمیشه برادر شد ، نه با خودشون و نه با کسی که سنگ اونها رو به سینه بزنه ، البته قبلا هم تو این تاپیک گفتم ، حساب کسانی که سهوا اشتباه میکنن جداست ..

سلام علیکم
همه مشکل های ما این جاست که نمی توانیم یا نمی خواهیم دین را کامل ببینیم روایات را همه اش را ببینیم این همه روایت که ما را به مدارا با اهل سنت و خود داری از تفرقه و ... شده است را چرا نمی بینیم ؟؟!!
این خیلی مهم است که مجتهدانه به دین شناسی برسیم یا اگر مجتهد نیستیم مقلد خوبی باشیم
شما ادعا می کنید که از آیه الله وحید بیشتر ولایی هستید؟؟ یا این روایاتی که شما دیدید ایشان ندیده !!! ایشان به صراحت در درسشان فرمودند که جایز نیست علنی لعن کنید و در یکی از روز ها کسی در درس ایشان به خلیفه اول لعن کردند که ایشان بر آشفتند و فرمودند:" چند بار بگویم که این کارها را نکنید!!"
باز هم فکر کنید آیا این علما که ما در فقاهت و اجتهادشان هیچ شکی نداریم چرا این گونه می فرمایند ؟؟
چرا رهبری، آیه الله مکارم و آیه الله سیستانی و آیه الله بهجت و .... این قدر اصرار دارند که اتحاد باشد لعن علنی نباشد و ....
باید کمی فکر کرد تا به نتیجه رسید
مگر نه این است که برای شناخت درست دین در زمانه باید مجتهد بود؟؟؟

یک پیرمرد همسایه ما بود خدا رحمتش کنه ادم بی سوادی بود همیشه میگفت

حضرت ابراهیم خونه خدا بنا کرد برای اتحاد مسلمانان

درسته هدف مسلمانان از زیارت خانه خدا معنوی ولی یکی از اهدافش اتحاد مسلمانان هم هست

شعیب;765600 نوشت:

سلام علیکم
همه مشکل های ما این جاست که نمی توانیم یا نمی خواهیم دین را کامل ببینیم روایات را همه اش را ببینیم این همه روایت که ما را به مدارا با اهل سنت و خود داری از تفرقه و ... شده است را چرا نمی بینیم ؟؟!!
این خیلی مهم است که مجتهدانه به دین شناسی برسیم یا اگر مجتهد نیستیم مقلد خوبی باشیم
شما ادعا می کنید که از آیه الله وحید بیشتر ولایی هستید؟؟ یا این روایاتی که شما دیدید ایشان ندیده !!! ایشان به صراحت در درسشان فرمودند که جایز نیست علنی لعن کنید و در یکی از روز ها کسی در درس ایشان به خلیفه اول لعن کردند که ایشان بر آشفتند و فرمودند:" چند بار بگویم که این کارها را نکنید!!"
باز هم فکر کنید آیا این علما که ما در فقاهت و اجتهادشان هیچ شکی نداریم چرا این گونه می فرمایند ؟؟
چرا رهبری، آیه الله مکارم و آیه الله سیستانی و آیه الله بهجت و .... این قدر اصرار دارند که اتحاد باشد لعن علنی نباشد و ....
باید کمی فکر کرد تا به نتیجه رسید
مگر نه این است که برای شناخت درست دین در زمانه باید مجتهد بود؟؟؟

احادیثی که تو پستم گذاشتم رو برگردونید تا بحث کنیم نه اینکه پست بنده رو سانسور کنید .

البته اگر تمایلی به ادامه صحبت دارید ، وگر نه پست بنده رو هم بیجهت نقل قول نکنید .

اگر به هر علت نمیخواهید دلایلی که از متن قرآن و احادیث اهل بیت آوردم رو قبول کنید ، دلیلی نداره پست بنده رو جواب بدید .

.

با سلام
ضمن تشکر از جناب شعیب
شاید بد نباشد نگاهی کنیم به موانعی که این اتحاد را دورمیکند ,سخنان شما را بدقت خوانده ام, ای کاش امکان پذیر بود !!!!!!!


نباید فراموش کرد که این اتحاد در دنیای کنونی ناموافق است ,جدای از مسائل عقیدتی و مذهبی که پایه و اساس برای این اتحاد هاست به طور خلاصه مطالبی را خدمتتان ذکر میکنم


نباید فراموش کرد که بسیاری از دولت های اسلامی عامل تفرقه هستند به خاطر اینکه منافعشان در ایجاد تفرقه بین پیروان مذاهب اسلامی است.
اگر اینها تفرقه را در بین پیروان مذاهب اسلامی ایجاد نکنند نمی توانند به قدرت خود ادامه دهند و قدرت سیاسی خود را دوام ببخشند بنابراین یکی از موانع برخی از دولت های اسلامی هستند که باید مسیر خودشان را اصلاح کنند و اگر قابل اصلاح نیستند امت اسلامی باید آنها را تغییر دهند چنانچه در برخی از کشورهای اسلامی این اتفاق افتاده و مردم بیدار شدند و مطالباتشان را از دولت ها تعقیب می کنند.


یکی دیگر از موانع دوری علما و روشنفکران اسلامی از یکدیگر است؛ این گروه ها از راه دور و به وسیله واسطه با یکدیگر صحبت می کنند؛ اعتماد به واسطه ها کردن صحیح نیست چرا که شاید آنها عامل نفوذ بیگانگان باشند.
این سیاست قدیمی استعمارگرهاست که بین مسلمانان تفرقه بیندازید و بر آنها حکومت کنید؛ آنها همچنان این سیاست را تغییر نداده اند و تنها اشکال و قالب های آن تغییر یافته است بنابراین نزدیک شدن علمای اسلام و روشنفکران جهان اسلامی می تواند سیاست آنها را خنثی کند.


نکته مهم دیگر، بالا رفتن سطح دانش و معرفت عموم مسلمانان است.
علما و روشنفکران جهان اسلام باید تلاش خود را مصروف به این معنا کنند که سطح آگاهی و معرفت مردم را بالا ببرند، اگر یک جوان مسلمانی سطح معرفتش نسبت به دینش بالا رود، هیچ وقت جذب چنین جریاناتی نخواهد شد، هیچ وقت با یک وعده کوچک زندگی، حیثیت و آبروی خود، خانواده و دین را فدای یک چنین جریانات منحرفی نخواهد کرد؛ لذا جهل، ناآگاهی و آگاهی اندک عموم مردم در دنیای اسلام از موانع وحدت اسلامی تلقی می شود


مسئله دیگری که بسیار مهم است بسیاری از فرهنگها و رسم و رسومی است که هیچ ارتباطی با اسلام ندارد اما متاسفانه در بسیاری از کشورهای اسلامی شاهد ان هستیم هرچند این رفتارها هیچ ارتباطی با اسلام ندارند اما متاسفانه ریشه داراست و حالا حالا راه درازی را باید پیمود

اگر به این مولفه ها توجه کنیم، می توان امید داشت که در دنیای اسلام مسلمانان وحدت و اتحاد بیشتری پیدا میکنند.
یا علی ع

سلام عليكم و رحمه الله

Zaker;765618 نوشت:
اگر به هر علت نمیخواهید دلایلی که از متن قرآن و احادیث اهل بیت آوردم رو قبول کنید ، دلیلی نداره پست بنده رو جواب بدید .

در هيچ آيه قرآن و سنت منقول از اهل بيت دعوت به تفرقه در بين امت نشده .
دعوت كنندگان به تفرقه با هر عنوان و اسم و گروهي و يا به هر بهانه اي خواه مذهبي يا غير آن بدعت گذار در دين هستند .

حتي متعصب ترين وهابي هم نميتواند چنين ادعائي كند چون خلاف آن بتعدد و تكرار در قرآن آمده وبا توصيف و تصريحي كه وجود دارد نفاق و عصيان آنها از فرمان الهي به سادگي اثبات ميشود . لذا آنها براي جدا كردن امت متوسل به حربه تكفير شده اند تا انشقاق بوجود بياورند و الا بين مسلمين تفرقه و جدائي انداختن كار يك مسلمان نيست .

فراتر از هر تمايل حزبي و گروهي و دسته و حكومتي اي
اگر خواهان عاقبت بخيري هستيد گوش به اين دعوت ها و ادعا هاي فريبكارانه ندهيد . اين مطالب را براي خير صلاح نوشتم و نيتم امر به معروف و نهي از منكر است كه حق مسلمان است بر گردن مسلمان ديگر .

والعاقبه للمتقين

فاتح;765654 نوشت:
سلام عليكم و رحمه الله

در هيچ آيه قرآن و سنت منقول از اهل بيت دعوت به تفرقه در بين امت نشده .
دعوت كنندگان به تفرقه با هر عنوان و اسم و گروهي و يا به هر بهانه اي خواه مذهبي يا غير آن بدعت گذار در دين هستند .

حتي متعصب ترين وهابي هم نميتواند چنين ادعائي كند چون خلاف آن بتعدد و تكرار در قرآن آمده وبا توصيف و تصريحي كه وجود دارد نفاق و عصيان آنها از فرمان الهي به سادگي اثبات ميشود . لذا آنها براي جدا كردن امت متوسل به حربه تكفير شده اند تا انشقاق بوجود بياورند و الا بين مسلمين تفرقه و جدائي انداختن كار يك مسلمان نيست .

فراتر از هر تمايل حزبي و گروهي و دسته و حكومتي اي
اگر خواهان عاقبت بخيري هستيد گوش به اين دعوت ها و ادعا هاي فريبكارانه ندهيد . اين مطالب را براي خير صلاح نوشتم و نيتم امر به معروف و نهي از منكر است كه حق مسلمان است بر گردن مسلمان ديگر .

والعاقبه للمتقين

خیلی ممنون از دلسوزی و حس مسولیت پذیری شما ، هر مطلبی هست با گوش جان و بدون پیش فرض ذهنی پذیرا هستم ، بفرمایید بنده سراپا گوشم .

کسی اینجا دعوت به تفرقه نکرد که شما در مذمت این موضوع دارید صحبت میکنید . اتحاد با باطل ، اصولا باطله حتی به حکم عقل ؛ حالا شرع و اخلاق که جای خود .
اینکه با هر گروه یا عقیده ای به اتحاد برسیم که هنری نیست ، این همون تسامح و تساهل هست ، یعنی همه خوبن و هیچ مشکلی نیست همه درست میگن و در کنار هم چند سال عمر خوش باشیم .
مسلم همچین اتحادی مورد نظر هیچ مسلمانی نیست که اگر بود مسلمانان هیچ مشکلی با آمریکا و اسراییل نداشتن ، اینهمه جنگ و درگیری نبود و ...
مسلمان و انسان آگاه بدون دافعه که وجود نداره . همیشه در کنار جاذبه ، دافعه هم هست . وقتی قرآن محور اتحاد رو اهل بیت معرفی میکنه ، وقتی پیغمبر خدا حبل الله رو امیرالمومنین معرفی میکنن ، چه جای شک و شبهه هست ؟

اگر اتحاد با باطل ارزشی داشت اینهمه جنگ های رسول الله رخ نمیداد ، یه لحظه با خودتون فکر کنید اتحاد با شخصی که تمام رسالت پیغمبر رو زیر پا میگذاره چه ارزشی داره ؟؟؟ اصلا بعد از این اتحاد چی میخواد به ما برسه ، قدرت ؟ ثروت ؟ الان که آمریکا از جمع کل مسلمونهای دنیا قدرتش بیشتره ، اگه به قدرت داشتنه که با آمریکا متحد و هم پیمان بشیم ارزشمند تره ، نه ؟ چه ایرادی داره ؟؟!!

موضوع اینه که کسی اگه بندگی خدا رو قبول کرد ، نه میتونه هر ثروتی رو قبول کنه ، نه با هر کسی هم پیاله بشه ، نه اینکه اعتقاداتش رو ندیده بگیره ، و هیچ موقع کثرت نشان از برتری یا حق بودن نیست که اگر بود سیدالشهدا هم با 72 نفر قیام نمیکرد ، با امثال یزید بیعت میکرد تا قدرت بیشتری پیدا کنه .
اینقدر ها هم این موضوع پیچیده نیست و نیاز به دلایل زیادی نداره ، اتحاد با باطل ، باطله . ارزشی هم نداره ، خیلی ساده ...

.

Zaker;765618 نوشت:
احادیثی که تو پستم گذاشتم رو برگردونید تا بحث کنیم نه اینکه پست بنده رو سانسور کنید .

البته اگر تمایلی به ادامه صحبت دارید ، وگر نه پست بنده رو هم بیجهت نقل قول نکنید .

اگر به هر علت نمیخواهید دلایلی که از متن قرآن و احادیث اهل بیت آوردم رو قبول کنید ، دلیلی نداره پست بنده رو جواب بدید .


با سلام خدمت شما دوست و براردر گرامی
بنده با ذکر احادیث شما مشکلی ندارم ولی با بولد کردن و پوستر کردن آنها چرا.
شما احادیث را برای جو سازی به کار بردید نه بحث علمی .
اگر آن احادیث برای بحث علمی است نه جو سازی آنها را به عنوان مطلب ذکر کنید تا با هم بحث کنیم
البته قبل از بحث کردن بهتر است کمی فکر کنید راجع به پست قبلی بنده.
چه می شود ایه الله وحید که در اوج این مباحث است لعن علنی را منع می کنند ؟؟
آیا این روایات را ندیده اند ؟؟!!!
یا همه احادیث را با هم دیده اند؟؟

رضا;765631 نوشت:
نباید فراموش کرد که این اتحاد در دنیای کنونی ناموافق است ,جدای از مسائل عقیدتی و مذهبی که پایه و اساس برای این اتحاد هاست به طور خلاصه مطالبی را خدمتتان ذکر میکنم

سلام خدمت شما دوست عزیز
از این که در این بحث با شما هستیم خرسندیم
ببینید اولا اتحاد همیشه موانعی داشته است اگر مانعی در کار نبود که به وحدت تبدیل می شد
ثانیا : ما در موقعیت هایی بد تر از این با اهل سنت اتحاد داشته ایم چرا نتوانیم اکنون اتحاد داشته باشیم مگر نه این است که برخی از تند روی ها و مانع تراشی ها باعث این وضع کنونی شده است(فقط کافی است کمی تاریخ را مطالعه کنیم : آیا امروز از زمان سلاجقه بد تر است)
ثالثا: ما همیشه به اتحاد شیعه و سنی نیازمند بوده ایم و امروز بیشتر از گذشته .
مگر نمی بینید چگونه امروزه اسلام در دنیا معرفی می شود به اختلاف و قتل و خون ریزی؟!!! هیچ کجای دنیای اسلام آرام نیست دنیای استکبار به مقاصد خود کاملا نائل آمده و اگر ایران هم یک آرامش نسبی دارد به برکت خون شهدای مدافع حرم و سردار شوشتری ها و ... به برکت رهبری های داعیانه رهبری است و الا ایران را هم درگیر می کردند
باور کنید امروز برخلاف اتحاد و تقریب حرف زدن خیانت بزرگی است خیانت به اسلام خیانت به آموزه های اسلامی است. شراکت در خون ریزی مظلوم است
امروز به جای این که ما بر مشترکاتمان تکیه کنیم افتراقاتمان را پر رنگ می کنیم به جای این که برادری را پیش بگیریم لعن علنی می کنیم و نه ربیع را پر رنگ می کنیم و ... و نا خواسته در میدان دشمن بازی می کنیم و نیرو برای داعش می سازیم
حرف در این زمینه بسیار دارم و نمونه ها و شواهد ومستندات زیادی هست که اگر دست داد در ادامه ذکر می کنم.

رضا;765631 نوشت:
نباید فراموش کرد که بسیاری از دولت های اسلامی عامل تفرقه هستند به خاطر اینکه منافعشان در ایجاد تفرقه بین پیروان مذاهب اسلامی است.
اگر اینها تفرقه را در بین پیروان مذاهب اسلامی ایجاد نکنند نمی توانند به قدرت خود ادامه دهند و قدرت سیاسی خود را دوام ببخشند بنابراین یکی از موانع برخی از دولت های اسلامی هستند که باید مسیر خودشان را اصلاح کنند و اگر قابل اصلاح نیستند امت اسلامی باید آنها را تغییر دهند چنانچه در برخی از کشورهای اسلامی این اتفاق افتاده و مردم بیدار شدند و مطالباتشان را از دولت ها تعقیب می کنند.

عرض کردم که این مانع اتحاد و عامل تفرقه امروزی نیست و در گذشته هم بوده است و حتی شدید تر هم بوده اما چه می شود امروزه ما با این همه مشکلی که در کار هست در افتراق این گونه تلاش می کنیم
بلاخره ما برای اتحاد یک سری وظایفی داریم آیا به صرف این که مانع از غیر هست آیا آن وظایف از دوش ما بر داشته می شود؟؟!!

رضا;765631 نوشت:
اگر به این مولفه ها توجه کنیم، می توان امید داشت که در دنیای اسلام مسلمانان وحدت و اتحاد بیشتری پیدا میکنند.
یا علی ع

و از همه مهم تر این است که ما اسلام و فرامین آن را کامل بشناسیم و دین را قطعه قطعه نکنیم و احادیث را جدای از هم نبینیم یک مشکل اصلی این است که هر کسیکه به یک کتاب حدیثی دست پیدا می کند به خود حق می دهد در دین فتوا دهد و به فتوای خود عمل کند و دیگران را به این فتوا فرا می خواند مشکل اصلی این جاست که غیر مجتهدانه به دین عمل کنیم .
فردی یک حدیث از امام صادق می خواند و شروع می کند به لعن علنی و بی حساب بدون این که احادیث دیگر را در نظر بگیرد بدون این که قواهد کلی دین را در نظر بگیرد و حتی بدون این که سند حدیث را نگاه کند به صرف این که در کتاب بحار آمده شروع می کند به اقدام طبق آن .
این مشکل بزرگی است که خیلی به ما صدمه می زند و مانع بزرگ اتحاد است

شعیب;765843 نوشت:
سلام خدمت شما دوست عزیز
از این که در این بحث با شما هستیم خرسندیم
ببینید اولا اتحاد همیشه موانعی داشته است اگر مانعی در کار نبود که به وحدت تبدیل می شد
ثانیا : ما در موقعیت هایی بد تر از این با اهل سنت اتحاد داشته ایم چرا نتوانیم اکنون اتحاد داشته باشیم مگر نه این است که برخی از تند روی ها و مانع تراشی ها باعث این وضع کنونی شده است(فقط کافی است کمی تاریخ را مطالعه کنیم : آیا امروز از زمان سلاجقه بد تر است)
ثالثا: ما همیشه به اتحاد شیعه و سنی نیازمند بوده ایم و امروز بیشتر از گذشته .
مگر نمی بینید چگونه امروزه اسلام در دنیا معرفی می شود به اختلاف و قتل و خون ریزی؟!!! هیچ کجای دنیای اسلام آرام نیست دنیای استکبار به مقاصد خود کاملا نائل آمده و اگر ایران هم یک آرامش نسبی دارد به برکت خون شهدای مدافع حرم و سردار شوشتری ها و ... به برکت رهبری های داعیانه رهبری است و الا ایران را هم درگیر می کردند
باور کنید امروز برخلاف اتحاد و تقریب حرف زدن خیانت بزرگی است خیانت به اسلام خیانت به آموزه های اسلامی است. شراکت در خون ریزی مظلوم است
امروز به جای این که ما بر مشترکاتمان تکیه کنیم افتراقاتمان را پر رنگ می کنیم به جای این که برادری را پیش بگیریم لعن علنی می کنیم و نه ربیع را پر رنگ می کنیم و ... و نا خواسته در میدان دشمن بازی می کنیم و نیرو برای داعش می سازیم
حرف در این زمینه بسیار دارم و نمونه ها و شواهد ومستندات زیادی هست که اگر دست داد در ادامه ذکر می کنم.

عرض کردم که این مانع اتحاد و عامل تفرقه امروزی نیست و در گذشته هم بوده است و حتی شدید تر هم بوده اما چه می شود امروزه ما با این همه مشکلی که در کار هست در افتراق این گونه تلاش می کنیم
بلاخره ما برای اتحاد یک سری وظایفی داریم آیا به صرف این که مانع از غیر هست آیا آن وظایف از دوش ما بر داشته می شود؟؟!!

با سلام
ضمن تشکر
ببینید اگر بخواهیم تاریخ را بنگریم که رفتار خود امامان (ع) کافیست
این اتحاد درتاریخ ناموا فق بوده برگ و برگ تاریخ گواه این بوده
کجا امامانمان با خلفای بنی امیه ویهود اتحاد داشتند ؟
کافیه که یک نگاه به خاندان و شجره اکثرا رهبران کشورهای اسلامی بیاندازید تا ببینید چگونه به وسیله فراماسونرها انتخاب شده اند و باید دارای چه ویژگیهای باشند
فراموش نشود که بسیاری از دولت مداران کشورهای اسلامی از همین نوادگتان بنی امیه ویهود هستند
آل سعود به فرزندان محمد ابن سعود و آل شیخ به فرزندان محمد ابن عبدالوهاب اطلاق می شود که یکی از این دو به منزله بال حکومت در عربستان در ساحت سیاست و قدرت و ثروت محسوب می شود ( آل سعود ) و دیگری در حوزه دیانت و تفسیر و احکام صاحب منصب باشد (آل شیخ ) .
با بررسی شجره نامه آل سعود که به ترتیب از سعود بن محمد بن مقرن بن مردخای ابن ابراهیم می باشد ، با جد یهودی آنان یعنی مردخای بن ابراهیم برخورد میکنیم
(مجله دشمن شناخت ، ویژه نوزدهمین نمایشگاه قرآن کریم ، ص 27 )
که باعث تعجب می شود .

شواهد تاریخی : یهودیان و اعراب از یک منشا نژادی سامی هستند و وجه اشتراک اعراب و یهودیان فقط و فقط تبار و نژاد سامی آنان می باشد.
خاندان آل صباح و آل شیخ و آل سعود به یک نسل سامی یهودی باز می گردد.
در اینجا به چند مورد از پیوند صهیونیسم و آل سعود در روزگار معاصر اشاره می کنیم .
در اخبار شاهد آن بودیم که :


1) قریب 2000تن از سربازان داعش برای معالجه به بیمارستانهای اسرائیل منتقل شدند و نتانیاهو نخست وزیر این رژیم شخصا از جنگجویان داعش دیدار کرد.


2)رسانه ها در تاریخ 15/3/94 خبر دادند که 2 ماه پیش نماینده عربستان در سازمان ملل با وزیر دفاع اسرائیل ملاقات پنهانی داشته است .


3) هواپیماهای اسرائیلی در جریان حمله عربستان به یمن علاوه بر آن که به عنوان کمک چند خلبان را به دولت سعودی انتقال دادند در چند مورد به طور مستقیم هواپیماهای اسرائیلی به بمباران مردم یمن پرداخت.


4) در برخی از سیاست های منطقه ای شاهد همکاری دولت سعودی با اسرائیل هستیم که می توان هماهنگی بر سر از بین رفتن دولت اخوان المسلمین مصر و سکوت عربستان در سه تجاوز 11روزه ، 22روزه و 33 روزه به لبنان و فلسطین اشاره نمود.
در پست قبلی اشاره به آگاهی کردم متاسفانه این آگاهی توسط این رهبران ایجاد نمیشود
و همینطور این اتحاد با شیعیان بر قرار نمیشود جز مسائل جزئی
یا علی ع



رضا;765885 نوشت:
کجا امامانمان با خلفای بنی امیه ویهود اتحاد داشتند ؟

با سلام
اول این که بحث یهود نیست
ثانیا بحث حاکمان نیست (بحث مقابله سیاسی فعلا مطرح نیست )
چیزی که ما در این بین به دنبال آنها هستیم وحدت شیعه و سنی است (امت اسلام) نه بحث حاکمان.
البته در بحث حاکمان هم شما نمونه های وفاق را می توانید در سکوت امام علی در 25 سال صلح 10 ساله امام حسن و عدم قیام های امام سجاد امام باقر امام صادق و امام کاظم و قبول ولایت عهدی امام رضا و مصلحت اندیشی هایدینی امام جواد وامام هادی و امام عسکری ببینید(البته فعلا بحث ما این جا نیست)

رضا;765885 نوشت:
در پست قبلی اشاره به آگاهی کردم متاسفانه این آگاهی توسط این رهبران ایجاد نمیشود
و همینطور این اتحاد با شیعیان بر قرار نمیشود جز مسائل جزئی
یا علی ع

ما در امور دینی اول این که تابع مراجع تقلید هستیم و در راس ولی فقیه و ثانیا ما در امور دینی خود مامور به وظیفه ایم نه نتیجه.

با سلام

شعیب;765912 نوشت:

با سلام
اول این که بحث یهود نیست
ثانیا بحث حاکمان نیست (بحث مقابله سیاسی فعلا مطرح نیست )
چیزی که ما در این بین به دنبال آنها هستیم وحدت شیعه و سنی است (امت اسلام) نه بحث حاکمان.


بین عوام مردم شعیه و سنی اختلافی نیست برادر گرامی بنده از نزدیک شاهد هستم
اختلاف بین دو قشر متفکر و سیاسیون است

کدام مسلمان اهل سنّتی که اندکی با اسلام، قرآن، سیاست و اخلاق اسلامی و نیز احکام شرع مقدس (در هر یک از چهار مذهب) اندکی آشنایی دارد، وهابیت، طالبان، القاعده و داعش را مسلمان و اهل سنّت می‌داند؟!
کدام انسان عاقلی که فقط اندکی از سیاست و نظام سلطه با خبر است، نمی‌داند که این گروه‌ها همه دست‌ساز امریکا و انگلیس هستند؟!
آیا جز این است که نسل‌کشی آنان در میان مسلمانان اهل سنت، اگر به مراتب بیشتر از شیعیان نباشد، کمتر هم نیست.

شعیب;765912 نوشت:

البته در بحث حاکمان هم شما نمونه های وفاق را می توانید در سکوت امام علی در 25 سال صلح 10 ساله امام حسن و عدم قیام های امام سجاد امام باقر امام صادق و امام کاظم و قبول ولایت عهدی امام رضا و مصلحت اندیشی هایدینی امام جواد وامام هادی و امام عسکری ببینید(البته فعلا بحث ما این جا نیست)

عزیز برادر زمان امیرالمومنین (ع )اسلام تازه ظهور بود و دشمنان بسیاری داشت هرچند تمام ان ۲۵ سال سکوت نبود
همانطور که خود شاهد هستید امیر المومنین ع هیچ نوع اتحادی با خلفا نداشته اند
هرچند ذکر کرده اید در جای خودش سخن بگویم !

امیرالمؤمنین، امام علی علیه السلام، هیچ گاه سکوت نکردند.
این واژه‌ی غلطی است که از ابتدا رایج شده است.

پس در این حال موضوعی برای سخن نمیماند چرا که بین مردم اتحاد است اگر دقت کنید این اتحاد بین دولتها و علما کم رنگ تر است میتوانید رجوع کنید به مناظرات و مسائل سیاسی



شعیب;765912 نوشت:

ما در امور دینی اول این که تابع مراجع تقلید هستیم و در راس ولی فقیه و ثانیا ما در امور دینی خود مامور به وظیفه ایم نه نتیجه.

از کجای سخنان بنده نتیجه گیری شد که بنده مقلد مراجع نیستم

رضا;765919 نوشت:
بین عوام مردم شعیه و سنی اختلافی نیست برادر گرامی بنده از نزدیک شاهد هستم
اختلاف بین دو قشر متفکر و سیاسیون است

اتفاقا مشکل اصلی امروزه این است که اختلاف از سطح متفکرین و سیاسیون به عوام مردم رسوخ پیدا کرده است و برخی از کارهای این عوام هست که باعث تشدید اختلاف می شود. و از همین عوام است که به یک باره هزاران نفر به داعش می پیوندند و از همین عوام است که با برگذاری مجلس نه ربیع و انتشار آن گروهک تروریستی ریگی را تقویت می کند
مشکل اتفاقا همین عوام هستند که این سیاسیون را تقویت می کنند.
وقتی ریگی را گرفته بودند در یکی از اعترافاتش می گفت من برای تهییج نیرو هایم کلیپ نه ربیع شیعیان را نشان می دادم
واقعا اگر کسی به مقدساتش توهین شود اگر بتواند آیا اقدام نمی کند؟؟

رضا;765919 نوشت:
عزیز برادر زمان امیرالمومنین (ع )اسلام تازه ظهور بود و دشمنان بسیاری داشت

در زمان امام صادق چه؟؟ آیا باز هم دین نو پا بود ؟؟؛
امام صادق علیه السلام در مورد چگونگی برخورد با غیر شیعیان می فرمایند :
مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ عَنْ مُعَاوِیَهَ بْنِ وَهْبٍ قَالَ: قُلْتُ لَهُ کَیْفَ یَنْبَغِی لَنَا أَنْ نَصْنَعَ فِیمَا بَیْنَنَا وَ بَیْنَ قَوْمِنَا وَ بَیْنَ خُلَطَائِنَا مِنَ النَّاسِ مِمَّنْ لَیْسُوا عَلَى أَمْرِنَا قَالَ تَنْظُرُونَ إِلَى أَئِمَّتِکُمُ الَّذِینَ تَقْتَدُونَ بِهِمْ فَتَصْنَعُونَ مَا یَصْنَعُونَ فَوَ اللَّهِ إِنَّهُمْ لَیَعُودُونَ مَرْضَاهُمْ وَ یَشْهَدُونَ جَنَائِزَهُمْ وَ یُقِیمُونَ الشَّهَادَهَ لَهُمْ وَ عَلَیْهِمْ وَ یُؤَدُّونَ الْأَمَانَهَ إِلَیْهِم‏.
الکافی،کتاب العشر،باب ما یجب من المعاشره (ج۲،ص۳۵۱،ح۴ ط منشورات الفجر)
معاویه بن وهب می گوید به امام صادق (ع) گفتم که ما شیعیان در معاشرت با اقوام و عشیره خود و معاشرت با سایر طبقات مردم که در سلک مذهب ما نیستند چه وظائفى داریم؟ امام صادق (ع) فرمودند : به رهبران خود بنگرید که مقتداى شما هستند و با مردم به همان گونه معاشرت کنید که رهبران شما معاشرت مى‏کنند: بخدا سوگند که رهبران شما از بیماران مردم عیادت مى‏کنند، از جنازه‏هایشان تشییع مى‏کنند، در محضر قضاتشان حاضر مى‏شوند و شهادت مى‏دهند. امانت آنان را نگهدارى مى‏کنند و باز پس مى‏دهند.
* سند روایت فوق کاملا صحیح بوده و تمامی روات آن ثقه و امامی می باشند.
همچنین روایتی دیگر با همین مضموم در این باب موجود است که بدین شرح است :
مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِیلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ وَ أَبُو عَلِیٍّ الْأَشْعَرِیُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ جَمِیعاً عَنْ صَفْوَانَ بْنِ یَحْیَى عَنْ مُعَاوِیَهَ بْنِ وَهْبٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع کَیْفَ یَنْبَغِی لَنَا أَنْ نَصْنَعَ فِیمَا بَیْنَنَا وَ بَیْنَ قَوْمِنَا وَ فِیمَا بَیْنَنَا وَ بَیْنَ خُلَطَائِنَا مِنَ النَّاسِ قَالَ فَقَالَ تُؤَدُّونَ الْأَمَانَهَ إِلَیْهِمْ وَ تُقِیمُونَ الشَّهَادَهَ لَهُمْ وَ عَلَیْهِمْ وَ تَعُودُونَ مَرْضَاهُمْ وَ تَشْهَدُونَ جَنَائِزَهُم‏.
الکافی،کتاب العشر،باب ما یجب من المعاشره (ج۲،ص۳۵۱،ح۲ ط منشورات الفجر)
معاویه بن وهب گوید: به حضرت صادق علیه السلام عرض کردم: چگونه براى ما با مردمى که با ما آمیزش دارند شایسته است رفتار کنیم؟ امام صادق علیه السلام در پاسخ فرمودند : امانت آنها را به ایشان بپردازید، و (در هنگام نیاز) گواهى بر سود و زیانشان بدهید، و بیمارانشان را عیادت کنید و در جنازه مرده‏هاشان حاضر شوید (و در مراسم تشییع و دفن و کفن آنها شرکت کنید).
* این روایت نیز صحیح السند می باشد.

رضا;765919 نوشت:
پس در این حال موضوعی برای سخن نمیماند چرا که بین مردم اتحاد است اگر دقت کنید این اتحاد بین دولتها و علما کم رنگ تر است میتوانید رجوع کنید به مناظرات و مسائل سیاسی

به نظر شما آیا الآن بین مردم شیعه و سنی اتحاد است توی یک شیعه در مجالس خود به پیشوایان اهل سنت لعن می کند و نا سزا می گویند به بهانه 9 ربیع و کلیپ آن در دست اهل سنت می چرخد در شهر دیگر سنی شیعه را می کشد و جوان های آنها به بهانه مقابله با سب کنند گان خلفای پیامبر و همسر او به دولت اسلامی می پیوندند و اولین هدف خود را نابودی دشمن درون یعنی شیعه می دانند .
آیا باز هم اتحادی در بین است.

رضا;765919 نوشت:
از کجای سخنان بنده نتیجه گیری شد که بنده مقلد مراجع نیستم

بنده هم عرض نکردم که شما مقلد نیستید بلکه همان گونه که شما مشکلات عدم اتحاد در این زمانه را ذکر کردید بنده هم موردی به آن افزودم.
اگر سوء برداشتی شده بنده اصلاح می کنم.
یا حق

سلام

«بطور مسلم سرسخت‏ترين دشمنان مؤمنان را يهود و مشركان خواهى يافت، و با محبت‏ترين آنها نسبت به مؤمنان مدعيان مسيحيتند» (لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَداوَةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الْيَهُودَ وَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا وَ لَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَوَدَّةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ قالُوا إِنَّا نَصارى‏)

مائده 82

مسیحی با ما شیعه چقدر اشتراکات داره؟

عزیزان سنی چفدر با ما شیعه اشتراکات داره؟

خدا توی این ایه میگه دست از اعتقادتون بکشید؟

من به حرف امام زمانمم . الان نیستن خب به حرف نماینده ایشونم. و با مسلم زمانم مخالفت نمیکنم.


با سلام

شعیب;765946 نوشت:
اتفاقا مشکل اصلی امروزه این است که اختلاف از سطح متفکرین و سیاسیون به عوام مردم رسوخ پیدا کرده است و برخی از کارهای این عوام هست که باعث تشدید اختلاف می شود. و از همین عوام است که به یک باره هزاران نفر به داعش می پیوندند و از همین عوام است که با برگذاری مجلس نه ربیع و انتشار آن گروهک تروریستی ریگی را تقویت می کند
مشکل اتفاقا همین عوام هستند که این سیاسیون را تقویت می کنند.
وقتی ریگی را گرفته بودند در یکی از اعترافاتش می گفت من برای تهییج نیرو هایم کلیپ نه ربیع شیعیان را نشان می دادم
واقعا اگر کسی به مقدساتش توهین شود اگر بتواند آیا اقدام نمی کند؟؟

عوام فریبی باز به دولت مداران و علما ی آنها بر میگردد بنده که ذکر کرده ام این ربطی به مردم ندارد
بگذارید جوابم را با سوالی مطرح کنم !
وقتی کفر لباس اسلام را می پوشد قهرا از نیروی اسلام استفاده می کند، زیرا مردم همیشه هر چیزی را به لباسش می شناسند.
کیست که حقیقت را در هر لباسی و باطل را در هر لباسی بشناسد؟
فکر میکنید دلیل آنکه کشوری مثل عربستان که در خباثت دولت ان شکی نیست به چه دلیل کلی هزینه می کند تا در کشوری همانند چچن ایجاد حوزه علمیه کند ؟چرا چچن ؟

و بعد میبینیم که کلی از [=arial]فارغ التحصیلاناین حوزهها به غرب میایند و در مساجد غرب فعالیت میکنند برای پرورش وهابیت و افکار ابن تیمیه !
و بعدچه میشود !گرایش به داعش
از داعش سخن گفتید بد نیست بدانید ۹۰ درصد اعضای این گروه را ۲ تیپ از انسانها تشکیل میدهند
۱- دست پرورده همین اساتید و علمای وهابی !
۲-مزدوران و منحرفین اخلاقی و زندانیان آزاد شده در غرب که هیچ جایگاهی در غرب ندارند اعم از فروشندگان مواد مخدر گرفته تا متجاوزین و دزدان و ...!...............
چگونه میخواهید با چنین انسانهایی اتحاد ایجاد کنید ! و رهبران آنها
اگر نه که بنده ذکر کردم ما با عموم مسلمانان مشکلی نداریم چون خیلی از این مسلمانها دنبال شریعت نیستند و بیشتر نام مسلمان را یدک میکشند
در مورد مقدسات گفتید ذکر کردم تا آگاهی نباشد این اتحاد درست شدنی نیست و در حد سخن میماند
نمونه ای ذکر کنم
امسال ماه محرم روز عاشورا همسایه بنده که عرب مراکشیست و احترام خاصی هم برای بنده قائل است در خانه را زد !باز کردم دیدم در ظرفی شیرینی آورده!دلیل را جویا شدیم گفت از قدیم مرسوم بوده که علمای ما گفته اند ! امروز را ما جشن میگیریم و شادی می کنیم و پای کوبی و شیرینی پخش کنیم و ......!!
گفتم روزی که نوه پیامبر ص را کشتند ؟
ناگهان به خود آمد گفت من نمیدانستم ببخشید
بعد دیدم که رد پا ی این شادی در دل بنی امیه نهفته است این مسائل درد آور است !اما باز به علما و متفکرین آنها بر میگردد

شعیب;765946 نوشت:

در زمان امام صادق چه؟؟ آیا باز هم دین نو پا بود ؟؟؛
امام صادق علیه السلام در مورد چگونگی برخورد با غیر شیعیان می فرمایند :
مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ عَنْ مُعَاوِیَهَ بْنِ وَهْبٍ قَالَ: قُلْتُ لَهُ کَیْفَ یَنْبَغِی لَنَا أَنْ نَصْنَعَ فِیمَا بَیْنَنَا وَ بَیْنَ قَوْمِنَا وَ بَیْنَ خُلَطَائِنَا مِنَ النَّاسِ مِمَّنْ لَیْسُوا عَلَى أَمْرِنَا قَالَ تَنْظُرُونَ إِلَى أَئِمَّتِکُمُ الَّذِینَ تَقْتَدُونَ بِهِمْ فَتَصْنَعُونَ مَا یَصْنَعُونَ فَوَ اللَّهِ إِنَّهُمْ لَیَعُودُونَ مَرْضَاهُمْ وَ یَشْهَدُونَ جَنَائِزَهُمْ وَ یُقِیمُونَ الشَّهَادَهَ لَهُمْ وَ عَلَیْهِمْ وَ یُؤَدُّونَ الْأَمَانَهَ إِلَیْهِم‏.
الکافی،کتاب العشر،باب ما یجب من المعاشره (ج۲،ص۳۵۱،ح۴ ط منشورات الفجر)
معاویه بن وهب می گوید به امام صادق (ع) گفتم که ما شیعیان در معاشرت با اقوام و عشیره خود و معاشرت با سایر طبقات مردم که در سلک مذهب ما نیستند چه وظائفى داریم؟ امام صادق (ع) فرمودند : به رهبران خود بنگرید که مقتداى شما هستند و با مردم به همان گونه معاشرت کنید که رهبران شما معاشرت مى‏کنند: بخدا سوگند که رهبران شما از بیماران مردم عیادت مى‏کنند، از جنازه‏هایشان تشییع مى‏کنند، در محضر قضاتشان حاضر مى‏شوند و شهادت مى‏دهند. امانت آنان را نگهدارى مى‏کنند و باز پس مى‏دهند.
* سند روایت فوق کاملا صحیح بوده و تمامی روات آن ثقه و امامی می باشند.
همچنین روایتی دیگر با همین مضموم در این باب موجود است که بدین شرح است :
مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِیلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ وَ أَبُو عَلِیٍّ الْأَشْعَرِیُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ جَمِیعاً عَنْ صَفْوَانَ بْنِ یَحْیَى عَنْ مُعَاوِیَهَ بْنِ وَهْبٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع کَیْفَ یَنْبَغِی لَنَا أَنْ نَصْنَعَ فِیمَا بَیْنَنَا وَ بَیْنَ قَوْمِنَا وَ فِیمَا بَیْنَنَا وَ بَیْنَ خُلَطَائِنَا مِنَ النَّاسِ قَالَ فَقَالَ تُؤَدُّونَ الْأَمَانَهَ إِلَیْهِمْ وَ تُقِیمُونَ الشَّهَادَهَ لَهُمْ وَ عَلَیْهِمْ وَ تَعُودُونَ مَرْضَاهُمْ وَ تَشْهَدُونَ جَنَائِزَهُم‏.
الکافی،کتاب العشر،باب ما یجب من المعاشره (ج۲،ص۳۵۱،ح۲ ط منشورات الفجر)
معاویه بن وهب گوید: به حضرت صادق علیه السلام عرض کردم: چگونه براى ما با مردمى که با ما آمیزش دارند شایسته است رفتار کنیم؟ امام صادق علیه السلام در پاسخ فرمودند : امانت آنها را به ایشان بپردازید، و (در هنگام نیاز) گواهى بر سود و زیانشان بدهید، و بیمارانشان را عیادت کنید و در جنازه مرده‏هاشان حاضر شوید (و در مراسم تشییع و دفن و کفن آنها شرکت کنید).
* این روایت نیز صحیح السند می باشد.

روایت دچار تصحیف است و در ان تصحیف شکل گرفته است کما اینکه ما در روایات دیگر داریم نباید پشت انها نماز خواند و در تشیع جنازه انها شرکت کرد

دعوات الراوندى : قال النبي في أهل الذمة ، لا تساووهم في المجالس ولا تعودوا مريضهم ، ولا تشيعوا جنائزهم ، واضطروهم إلى أضيق الطرق ، فان سبوكم فاضربوهم ، وإن ضربوكم فاقتلوهم ، وقال الباقر 7 لجابر : لا تستعن بعدو لنا في حاجة ولا تستطعمه ولا تسأله شربة.
نام کتاب : بحار الأنوار نویسنده :

العلامة المجلسي
جلد : 75 صفحه : 392

http://lib.eshia.ir/11008/75/392

نام کتاب : مستدرك الوسائل نویسنده :

الميرزا حسين النوري الطبرسي
جلد : 12 صفحه : 329

http://lib.eshia.ir/11015/12/329

وقال عليه السلام: في أهل الذمة: لا تساووهم في المجالس، ولا تعودوا مريضهم، ولا تشيعوا جنائزهم: واضطروهم إلى أضيق الطريق

[4]
، فإن سبوكم فاضربوهم، وإن ضربوكم فاقتلوهم
نام کتاب : الدعوات نویسنده :

ابن هبة الله الرّاوندي
جلد : 1 صفحه : 227

http://lib.eshia.ir/15056/1/227
رابعا در این روایت امده است با مخالف خود اینگونه برخورد کنید در حالی که مخالفین ما کفار هم تحت ذمه ان هستند لذا چگونه می توان در تشیع جنازه کفار شرکت کرد در حالی که این مسئله مخالف با قران است و خداند می فرماید یا ایها النبی جاهد الکفار و المنافقین واغلض علیهم

ایت الله سید الفقها سید خوئی فرموده اند این روایات محمول بر زمان حاظر نیست و انحصار در ان زمان دارد

كتاب الطهارة - السيد الخوئي - ج 4 - شرح ص 319
والخطاب في بعض الأخبار المتقدمة وإن كان لا يشملنا لاختصاصه بذلك الزمان كما اشتمل على الأمر بالصلاة في عشائركم وقوله ( ع ) عودوا مرضاهم . حيث لا عشيرة لنا من المخالفين ليستحب الصلاة معهم إلا أن في اطلاق بعضها الآخر

و خطاب در بعضی از روایات قبلی شامل ما نمی شود زیرا آن روایات اختصاص به آن زمان داشته است همانند شمول امر بر نماز خواندن در عشیره و قبیله خود و یا این سخن معصوم علیه السلام که مریضانشان را عیادت نمایید . زیرا هیچ عشیره و مصاحبتی از ما برای اهل خلاف نیست تا نماز خواندن با آنها مستحب باشد



اهل بیت روش دیگری را به ما در نحوه برخورد با مخالفین یاد داده اند

إِذَا رَأَيْتُمْ أَهْلَ الرَّيْبِ وَ الْبِدَعِ مِنْ بـَعْدِى فَأَظْهِرُوا الْبَرَاءَةَ مِنْهُمْ وَ أَكْثِرُوا مِنْ سَبِّهِمْ وَ الْقَوْلَ فِيهِمْ وَ الْوَقِيعَةَ وَ بَاهِتُوهُمْ كـَيـْلَا يـَطـْمـَعـُوا فـِى الْفـَسـَادِ فـِى الْإِسْلَامِ وَ يَحْذَرَهُمُ النَّاسُ وَ لَا يَتَعَلَّمُوا مِنْ بِدَعِهِمْ يَكْتُبِ اللَّهُ لَكُمْ بِذَلِكَ الْحَسَنَاتِ وَ يَرْفَعْ لَكُمْ بِهِ الدَّرَجَاتِ فِى الْآخِرَةِ

حـضـرت صـادق عـليـه السـلام حـديث شده است كه فرمود: رسولخدا (صلی الله علیه و اله) فرموده است :
هـرگـاه پـس از مـن اهـل ريـب و بـدعـت را ديديد بيزارى خود را از آنها آشكار كنيد، و بسيار بـآنـهـا دشـنـام دهـيـد، ودربـاره آنـه بـد گـوئيـد، و آنـهـا را بـا بـرهـان و دليـل خـفـه كـنـيـد كه (نتوانند در دل مردم القاء شبهه كنند و) نتوانند بفساد در اسلام طمع كـنـنـد، و درنـتـيـجـه مـردم از آنـهـا دورى كـنند و بدعتهاى آنها را ياد نگيرند، و خداوند دربـرابـر ايـن كـار بـراى شما حسنات بنويسد و درجات بنويسد و درجات شما را در آخرت بالا برد .

اصول كافى جلد2 صفحه :375 ( کتاب الایمان و الکفر - باب مجالسه اهل المعاصی )

که این روایت را حداقل 13 عالم و مرجع و فقیه و رجالیون شیعه تصحیح سندی کرده اند علاوه بر ان این روایت انقدر مشهور است که امام خامنه ای و مابقی فقها بر اساس ان حکم و جواز سب به بدعت گذار و مخالف را داده اند



اگربا بدعت مبارزه نشود نورایمان ازوی سلب میشود

عَنِ الصَّادِقِينَ عليهم السلام أَنَّهُمْ قَالُوا إِذَا ظَهَرَتِ الْبِدَعُ فَعَلَى الْعَالِمِ أَنْ يُظْهِرَ عِلْمَهُ فَإِنْ لَمْ يَفْعَلْ سُلِبَ نُورَ الْإِيمَانِ.[1]
از ائمه(پدران امام رضا علیهم السلام) روايت شده است كه «هر گاه بدعت‏ها ظاهر شد، بر فرد عالم واجب است كه دانسته خود را آشكار كند.و اگر اين كار را نكرد، نور ايمان از او سلب خواهد شد»


-پایین ترین درجه نصب یا دشمنی برای کارها حب وبغض براساس بدعت وبدعت گذاراست


عَنِ الثُّمَالِيِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ عليه السلام مَا أَدْنَى النَّصْبِ فَقَالَ أَنْ يَبْتَدِعَ الرَّجُلُ شَيْئاً فَيُحِبَّ عَلَيْهِ وَ يُبْغِضَ عَلَيْهِ.[2]
ابو حمزه گويد: بامام باقر عليه السّلام عرض كردم: «كمترين نصب یادشمنى چيست؟ فرمود: آنكه شخص مطلبى را بر آنان (اولياء حقّ) ببندد و روى آن ايستادگى كرده دوستى و دشمنى كند.
-پایین ترین عامل کفردوست داشتن ودشمنی براساس بدعت است


عَنِ ابْن‏ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام مَا أَدْنَى مَا يَكُونُ بِهِ الْعَبْدُ كَافِراً قَالَ أَنْ يَبْتَدِعَ شَيْئاً فَيَتَوَلَّى عَلَيْهِ وَ يَبْرَأَ مِمَّنْ خَالَفَهُ[3]
حلبى گويد: به امام صادق عليه السّلام عرض كردم: كمترين چيزى كه به سبب آن بنده كافر مى‏شود، چيست؟ فرمود: آن است كه به وسيله او عقيده فاسد نوظهورى ايجاد گردد، و دوستيش بر معيار آن باشد و از كسى كه با او مخالفت ورزد، بيزارى جويد.


[1] - عيون أخبار الرضا عليه السلام / ج‏1 / 113 / 10 باب السبب الذي قيل من أجله بالوقف على موسى بن جعفر ع ..... ص : 112
[2] - من لا يحضره الفقيه / ج‏3 / 572 / باب معرفة الكبائر التي أوعد الله عز و جل عليها النار ..... ص : 561
[3] - معاني الأخبار / النص / 393 / باب نوادر المعاني ..... ص : 379


قَالَ الصَّادِقُ عليه السلام: وَ احْذَرْ مُجَالَسَةَ أَهْلِ الْبِدَعِ فَإِنَّهَا تُنْبِتُ‏ فِي‏ الْقَلْبِ‏ كُفْراً وَ ضَلَالًا مُبِينا
ازهمنشینی با اهل بدعت بدحذرباش چراکه همنشینی بااهل بدعت کفر وگمراهی آشکاردرقلب می رویاند


مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج‏12، ص: 316

شعیب;765946 نوشت:

به نظر شما آیا الآن بین مردم شیعه و سنی اتحاد است توی یک شیعه در مجالس خود به پیشوایان اهل سنت لعن می کند و نا سزا می گویند به بهانه 9 ربیع و کلیپ آن در دست اهل سنت می چرخد در شهر دیگر سنی شیعه را می کشد و جوان های آنها به بهانه مقابله با سب کنند گان خلفای پیامبر و همسر او به دولت اسلامی می پیوندند و اولین هدف خود را نابودی دشمن درون یعنی شیعه می دانند .
آیا باز هم اتحادی در بین است.

در مورد 9 ربیع
شیعه پس از سالیانی که بر او ظلم روا شده بود، وقتی به اوج رسید، به خاطر کینه‌ای که از دشمنان اهل بیت(ع) داشت، سعی کرد با این برنامه مخالفت خود را اعلام کند، ولی در دوره‌های بعد، حتی دشمنان مشترک مسلمانان برای اختلاف شیعه و سنی به این مراسم دامن زدند؛ حالا زمان آن است که به ترویج امامت امام زمان(عج) البته به شکل صحیح، بازگردیم.


بله بین مردم عادی اتحاد است هرچند بعضی از رفتارهای مسلمانان ( به ظاهر مسلمان )در بعضی از کشورهای عربی غیر قبل تحمل است

در مورد داعش توضیح دادم کشتن شیعیان از خیلی قرنهای پیش رواج داشته !
فراموش نکنید که مفتیهای وهابی سالیان زیادیست که ما شیعیان را کا فر میدانند

پیروان ابن تیمیه امروز مسلمانان اهل تسنن و شیعه را به دلایل بدیهی تکفیر می کنند و از واژگانی استفاده می کنند که مشرکان را برای ریختن خون مسلمانان تحریک می کنند. به طور مثال آنها شیعیان را مجوسی یا صفوی می دانند اما زمانی که می خواهند خون اهل تسنن را بریزند آنها را مرتد و گبری توصیف می کنند.

پیروان این تیمیه امروز عملیات های انتحاری را برای کشتن افراد بیدار و که اکثریت آنها اهل تسنند، اجرا می کنند و آنها را مرتد می دانند تا بدین ترتیب جواز کشتن مسلمانان را برای خودشان صادر می کنند.
زیرا زمانی که از آنها می پرسند که چرا این مسلمانان را کشتید بگویند که آنها مرتد و گبر بودند.

درحالی که صفت مرتد و ارتداد زمانی به کسی اطلاق می شود که از دین اسلام خارج شده باشد.
تناقض بزرگ در اندیشه وهابی سلفی این روزها بیش از بیش گسترش می یابد، به طوری که فرزندان بیدار از اهل تسنن را می کشند و مدعی اند که آنها هوادار آمریکا هستند حال می بینیم که بعد از خروج اکثریت نیروهای آمریکایی از عراق همچنان سنی ها و شیعیان را می کشند.
این مذهب خونین که وهابیت و سلفیت آن را بر گردن آویخته اند، بر توجیه ابزار و وسیله تکیه دارد. آنها برای تحقق اهداف پست و دنی شان هر چیزی را انجام می دهند.
بنا بر گزارش الجوار، اختلاف اصلی بین مذهب سلفی و مذهب سنی است، به طوری که سلفی های وهابی از زمان اول تولدشان در عربستان میلیونها سنی را را با ادعای اصلاحات کشتند.


یا علی ع
[=book antiqua]

رضا;766005 نوشت:
حـضـرت صـادق عـليـه السـلام حـديث شده است كه فرمود: رسولخدا (صلی الله علیه و اله) فرموده است :
هـرگـاه پـس از مـن اهـل ريـب و بـدعـت را ديديد بيزارى خود را از آنها آشكار كنيد، و بسيار بـآنـهـا دشـنـام دهـيـد، ودربـاره آنـه بـد گـوئيـد، و آنـهـا را بـا بـرهـان و دليـل خـفـه كـنـيـد كه (نتوانند در دل مردم القاء شبهه كنند و) نتوانند بفساد در اسلام طمع كـنـنـد، و درنـتـيـجـه مـردم از آنـهـا دورى كـنند و بدعتهاى آنها را ياد نگيرند، و خداوند دربـرابـر ايـن كـار بـراى شما حسنات بنويسد و درجات بنويسد و درجات شما را در آخرت بالا برد

بنده این روایت رو در تاپیک قرار دادم کارشناس پاسخگو (؟!) حذفش کردن !
معنای پاسخگو بودن رو هم فهمیدیم ...
تو امضای عزیزان هم لینک ارسال سوال قرار داده شده:دی ، تا از سایت اخراجمون نکردن بریم ، این تاپیک و سایت که ذره ای به بنده کمکی نکرد ولی خوب جامعه ما تشنه ی مسایل فرهنگی و اعتقادی هست .

روح سبز;765997 نوشت:
سلام

«بطور مسلم سرسخت‏ترين دشمنان مؤمنان را يهود و مشركان خواهى يافت، و با محبت‏ترين آنها نسبت به مؤمنان مدعيان مسيحيتند» (لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَداوَةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الْيَهُودَ وَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا وَ لَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَوَدَّةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ قالُوا إِنَّا نَصارى‏)

مائده 82


با سلام
دوست گرامی این ایه شان نزول دارد و شامل تمامی مسیحیان نمیشود
خداوند در قران فرموده که ما نصاری را به دوستی نگیریم (يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَ النَّصاري‏ أَوْلِياءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ وَ مَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْکُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمينَ51)
ای کسانی که ایمان آورده اید ، یهود و نصارا را یاوران و دوستان خود مگیرید ، آنها دوستان و یاوران یکدیگرند ، و هر کس از شما آنها را دوست و یاور خود گیرد از آنها خواهد بود ( و ستمکار است و ) بی تردید خداوند گروه ستمکاران را هدایت نمی کند.


شان نزول
بسيارى از مفسران از جمله" طبرسى" در" مجمع البيان" و" فخر رازى" و نويسنده" المنار" در تفسيرهاى خود از مفسران پيشين نقل كرده‏اند كه اين آيات درباره نجاشى زمامدار حبشه در عصر پيامبر (صلي الله عليه و آله) و ياران او نازل شده است و در حديثى كه در تفسير برهان نقل شده اين موضوع مشروحا آمده است.

آنچه از روايات اسلامى و تواريخ و گفتار مفسران در اين زمينه استفاده مى‏شود چنين است: در سالهاى نخستين بعثت پيامبر (صلي الله عليه و آله) و دعوت عمومى او، مسلمانان در اقليت شديدى قرار داشتند، قريش به قبائل عرب توصيه كرده بود كه هر كدام، افراد وابسته خود را كه به پيامبر (صلي الله عليه و آله) ايمان آورده است تحت فشار شديد قرار دهند و به اين ترتيب هر يك از مسلمانان از طرف قوم و قبيله خود سخت تحت فشار قرار داشت.

آن روز تعداد مسلمانان براى دست زدن به يك "جهاد آزاديبخش" كافى نبود، پيامبر (صلي الله عليه و آله) براى حفظ اين دسته كوچك، و تهيه پايگاهى براى مسلمانان در بيرون حجاز، به آنها دستور مهاجرت داد، و حبشه را براى اين مقصد انتخاب فرمود و گفت:" در آنجا زمامدار صالحى است كه از ستم و ستمگرى جلوگيرى مى‏كند، شما آنجا برويد تا خداوند فرصت مناسبى در اختيار ما بگذارد".

منظور پيامبر (صلي الله عليه و آله) نجاشى بود (نجاشى اسم عامى بود همانند" كسرى" كه به تمام سلاطين حبشه گفته مى‏شد، اما اسم نجاشى معاصر پيامبر (صلي الله عليه و آله) اصحمه كه در زبان حبشى به معنى عطيه و بخشش است بود).

يازده مرد و چهار زن از مسلمانان عازم حبشه شدند و از طريق دريا با كرايه كردن كشتى كوچكى راه حبشه را پيش گرفتند، و اين در ماه رجب سال پنجم بعثت بود، و اين مهاجرت، مهاجرت اول نام گرفت. چيزى نگذشت كه" جعفر بن ابو طالب" و جمعى ديگر از مسلمانان به حبشه رفتند و هسته اصلى يك جمعيت متشكل اسلامى را كه از 82 نفر مرد و عده قابل ملاحظه‏اى زن و كودك تشكيل مى‏شد به وجود آوردند.

[="DarkOliveGreen"]سلام

رضا;766148 نوشت:
با سلام
دوست گرامی این ایه شان نزول دارد و شامل تمامی مسیحیان نمیشود
خداوند در قران فرموده که ما نصاری را به دوستی نگیریم (يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَ النَّصاري‏ أَوْلِياءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ وَ مَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْکُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمينَ51)
ای کسانی که ایمان آورده اید ، یهود و نصارا را یاوران و دوستان خود مگیرید ، آنها دوستان و یاوران یکدیگرند ، و هر کس از شما آنها را دوست و یاور خود گیرد از آنها خواهد بود ( و ستمکار است و ) بی تردید خداوند گروه ستمکاران را هدایت نمی کند.

شان نزول
بسيارى از مفسران از جمله" طبرسى" در" مجمع البيان" و" فخر رازى" و نويسنده" المنار" در تفسيرهاى خود از مفسران پيشين نقل كرده‏اند كه اين آيات درباره نجاشى زمامدار حبشه در عصر پيامبر (صلي الله عليه و آله) و ياران او نازل شده است و در حديثى كه در تفسير برهان نقل شده اين موضوع مشروحا آمده است.

آنچه از روايات اسلامى و تواريخ و گفتار مفسران در اين زمينه استفاده مى‏شود چنين است: در سالهاى نخستين بعثت پيامبر (صلي الله عليه و آله) و دعوت عمومى او، مسلمانان در اقليت شديدى قرار داشتند، قريش به قبائل عرب توصيه كرده بود كه هر كدام، افراد وابسته خود را كه به پيامبر (صلي الله عليه و آله) ايمان آورده است تحت فشار شديد قرار دهند و به اين ترتيب هر يك از مسلمانان از طرف قوم و قبيله خود سخت تحت فشار قرار داشت.

آن روز تعداد مسلمانان براى دست زدن به يك "جهاد آزاديبخش" كافى نبود، پيامبر (صلي الله عليه و آله) براى حفظ اين دسته كوچك، و تهيه پايگاهى براى مسلمانان در بيرون حجاز، به آنها دستور مهاجرت داد، و حبشه را براى اين مقصد انتخاب فرمود و گفت:" در آنجا زمامدار صالحى است كه از ستم و ستمگرى جلوگيرى مى‏كند، شما آنجا برويد تا خداوند فرصت مناسبى در اختيار ما بگذارد".

منظور پيامبر (صلي الله عليه و آله) نجاشى بود (نجاشى اسم عامى بود همانند" كسرى" كه به تمام سلاطين حبشه گفته مى‏شد، اما اسم نجاشى معاصر پيامبر (صلي الله عليه و آله) اصحمه كه در زبان حبشى به معنى عطيه و بخشش است بود).

يازده مرد و چهار زن از مسلمانان عازم حبشه شدند و از طريق دريا با كرايه كردن كشتى كوچكى راه حبشه را پيش گرفتند، و اين در ماه رجب سال پنجم بعثت بود، و اين مهاجرت، مهاجرت اول نام گرفت. چيزى نگذشت كه" جعفر بن ابو طالب" و جمعى ديگر از مسلمانان به حبشه رفتند و هسته اصلى يك جمعيت متشكل اسلامى را كه از 82 نفر مرد و عده قابل ملاحظه‏اى زن و كودك تشكيل مى‏شد به وجود آوردند.

اقا رضا من متوجه تمام ایات راجب دوستی و دشنمی با غیر مسلمونها هستم_ مراجع که هزار بابر توجیح ترن)

این ایه که شما دادی خب شان نزول رو که فرمودید برا چی بوده.پس مشخص شد برا چیه و کی.

پس مشمول همه مسیحیها نمیشه

یه جا خدا میگه با مسحیت دوستی نکن( صهیونیست)

اما یه جا خدا میگه کسانی که ادعای مسحیی بودن دارن در برخورد با شما مسلمانها با محبترن نسبت به یهود.

یه چیزی مثل شعار مرگ بر امریکا
ما مرگ بر مردم امریکا نمیگیم
ما مرگ بر دولت و رفتار دولت امریکا و تمام طرفداران این نوع رفتار میگیم

این چند ایه خیلی راحت قابل جمع هستند[/]


روح سبز;766197 نوشت:
سلام

اقا رضا من متوجه تمام ایات راجب دوستی و دشنمی با غیر مسلمونها هستم_ مراجع که هزار بابر توجیح ترن)

این ایه که شما دادی خب شان نزول رو که فرمودید برا چی بوده.پس مشخص شد برا چیه و کی.

پس مشمول همه مسیحیها نمیشه

یه جا خدا میگه با مسحیت دوستی نکن( صهیونیست)

اما یه جا خدا میگه کسانی که ادعای مسحیی بودن دارن در برخورد با شما مسلمانها با محبترن نسبت به یهود.

یه چیزی مثل شعار مرگ بر امریکا
ما مرگ بر مردم امریکا نمیگیم
ما مرگ بر دولت و رفتار دولت امریکا و تمام طرفداران این نوع رفتار میگیم

این چند ایه خیلی راحت قابل جمع هستند

با سلام
دوست گرامی دقت بفرماید از تفسیر المیزان برای شما مطلب میاورم تا مشخص شود
این آیات متفاوت است بنده شان نزول را برای همین گذشته ام
در ضمن مسیحیت با صهیونیست فرق دارد

تفسیر الميزان


خداى سبحان در جمله مورد بحث كه فرموده:" لا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَ النَّصارى‏ أَوْلِياءَ"، مساله ولايت را مقيد به هيچ يك از خصوصيات و قيدها نكرده و بطور مطلق فرموده: يهود و نصارا را اولياى خود مگيريد، پس آيه شريفه از اين جهت مطلق است

كلمه ولايت به معناى قرب محبت و معاشرت جامع هر دو فائده و هر دو معنا است، هم معناى نصرت و هم محبت و امتزاج روحى و بنا بر اين همين معنا مراد از آيه است و به زودى از نكاتى كه در قيود آيه و صفات ماخوذه در آيه اخير يعنى آيه:" يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ ..." هست استفاده مى‏كنيم كه مراد از ولايت در اينجا يعنى در جمله مورد بحث تنها ولايت محبت است و لا غير.
[اقوال مفسرين در باره اينكه مراد از ولايتى كه در" لا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَ النَّصارى‏ أَوْلِياءَ" از آن نهى شده كدام ولايت است‏]
ليكن بعضى از مفسرين اصرار ورزيده‏اند در اينكه مراد از ولايت، ولايت نصرت است و آن عبارت است از پيمان‏هاى همكارى و يا سوگند بر يارى و همكارى كه بين دو كشور و دو قبيله بر قرار مى‏شود كه هر يك از دو طرف، آن طرف ديگر را در هنگام حاجت و نياز يارى كند

و درتفسير مجمع البيان جلد ۶ در مییابیم که

با يهود و نصارا همپيمان نشويد!در آيات پيش، از دو گروه يهود و نصارا سخن رفت، اينك خداى جهان آفرين فرمان مى دهد كه توحيدگرايان، آنان را به دوستى نگيرند و با آنان همپيمان نشوند و از آنان دورى جويند:يَا اَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوْا لاتَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَ النَّصارى اَوْلِياءَ
هان اى كسانى كه ايمان آورده ايد! يهود و نصارا را دوستان و ياران خويش برنگيريد و به آنان اعتماد نكنيد و به اميد يارى آنان نباشيد.

روشن است كه مردم توحيدگرا نبايد از شرك گرايان و بيگانگان انتظار يارى داشته باشند و به يارى آنان دل خوش دارند، امّا بدان دليل در آيه شريفه به يهود و نصارا انگشت اشاره مى رود كه وقتى يارى خواستن از اين دو گروه ناروا شناخته شد، روشن است كه كمك خواستن از ديگر فرقه ها و دسته ها ممنوع است.
بَعْضُهُمْ اَوْلِياءُ بَعْضٍدر اين فراز آفريدگار هستى روشنگرى مى كند كه كفرگرايان دوست و همفكر يكديگرند و در برابر توحيدگرايان يك صف را مى سازند و همديگر را يارى مى كنند.
و نيز روشنگر اين نكته است كه كفرگرايان و ستمكاران و پايمال كنندگان حقوق مردم، همگى پيرو يك كيش و يك راه و رسم منحطّ و ذلّت بارند و از نظر ارث نيز يك جامعه محسوب مى گردند، چراكه قرآن آنان را دوستان يكديگر مى نگرد.

امام صادق عليه السلام فرمود: پيروان دو كيش از يكديگر ارث نمى برند، اما ما توحيدگرايان از ديگر ملّت ها ارث مى بريم بى آن كه آنان از ما ارث برند.
وَ مَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَاِنَّهُ مِنْهُمْو هر كس از شما آنان را به دوستى برگيرد، او نيز از آنان خواهد بود.
به باور «ابن عباس» منظور اين است كه: كسانى از شما كه از آنان كمك بخواهند و آنان را يار و ياور خويش پندارند و به آنان اميد و اعتماد داشته باشند، بسان آنان كفرگرا خواهند بود؛ بنابراين، بايد از آنان دورى جست و به خاطر حق ستيزى شان، به آنان نفرين و لعنت نثار كرد.

سلام

رضا;766284 نوشت:
با سلام دوست گرامی دقت بفرماید از تفسیر المیزان برای شما مطلب میاورم تا مشخص شود این آیات متفاوت است بنده شان نزول را برای همین گذشته ام در ضمن مسیحیت با صهیونیست فرق دارد تفسیر الميزانخداى سبحان در جمله مورد بحث كه فرموده:" لا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَ النَّصارى‏ أَوْلِياءَ"، مساله ولايت را مقيد به هيچ يك از خصوصيات و قيدها نكرده و بطور مطلق فرموده: يهود و نصارا را اولياى خود مگيريد، پس آيه شريفه از اين جهت مطلق استكلمه ولايت به معناى قرب محبت و معاشرت جامع هر دو فائده و هر دو معنا است، هم معناى نصرت و هم محبت و امتزاج روحى و بنا بر اين همين معنا مراد از آيه است و به زودى از نكاتى كه در قيود آيه و صفات ماخوذه در آيه اخير يعنى آيه:" يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ ..." هست استفاده مى‏كنيم كه مراد از ولايت در اينجا يعنى در جمله مورد بحث تنها ولايت محبت است و لا غير.[اقوال مفسرين در باره اينكه مراد از ولايتى كه در" لا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَ النَّصارى‏ أَوْلِياءَ" از آن نهى شده كدام ولايت است‏]ليكن بعضى از مفسرين اصرار ورزيده‏اند در اينكه مراد از ولايت، ولايت نصرت است و آن عبارت است از پيمان‏هاى همكارى و يا سوگند بر يارى و همكارى كه بين دو كشور و دو قبيله بر قرار مى‏شود كه هر يك از دو طرف، آن طرف ديگر را در هنگام حاجت و نياز يارى كندو درتفسير مجمع البيان جلد ۶ در مییابیم که با يهود و نصارا همپيمان نشويد!در آيات پيش، از دو گروه يهود و نصارا سخن رفت، اينك خداى جهان آفرين فرمان مى دهد كه توحيدگرايان، آنان را به دوستى نگيرند و با آنان همپيمان نشوند و از آنان دورى جويند:يَا اَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوْا لاتَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَ النَّصارى اَوْلِياءَهان اى كسانى كه ايمان آورده ايد! يهود و نصارا را دوستان و ياران خويش برنگيريد و به آنان اعتماد نكنيد و به اميد يارى آنان نباشيد.روشن است كه مردم توحيدگرا نبايد از شرك گرايان و بيگانگان انتظار يارى داشته باشند و به يارى آنان دل خوش دارند، امّا بدان دليل در آيه شريفه به يهود و نصارا انگشت اشاره مى رود كه وقتى يارى خواستن از اين دو گروه ناروا شناخته شد، روشن است كه كمك خواستن از ديگر فرقه ها و دسته ها ممنوع است.بَعْضُهُمْ اَوْلِياءُ بَعْضٍدر اين فراز آفريدگار هستى روشنگرى مى كند كه كفرگرايان دوست و همفكر يكديگرند و در برابر توحيدگرايان يك صف را مى سازند و همديگر را يارى مى كنند.و نيز روشنگر اين نكته است كه كفرگرايان و ستمكاران و پايمال كنندگان حقوق مردم، همگى پيرو يك كيش و يك راه و رسم منحطّ و ذلّت بارند و از نظر ارث نيز يك جامعه محسوب مى گردند، چراكه قرآن آنان را دوستان يكديگر مى نگرد.امام صادق عليه السلام فرمود: پيروان دو كيش از يكديگر ارث نمى برند، اما ما توحيدگرايان از ديگر ملّت ها ارث مى بريم بى آن كه آنان از ما ارث برند.وَ مَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَاِنَّهُ مِنْهُمْو هر كس از شما آنان را به دوستى برگيرد، او نيز از آنان خواهد بود.به باور «ابن عباس» منظور اين است كه: كسانى از شما كه از آنان كمك بخواهند و آنان را يار و ياور خويش پندارند و به آنان اميد و اعتماد داشته باشند، بسان آنان كفرگرا خواهند بود؛ بنابراين، بايد از آنان دورى جست و به خاطر حق ستيزى شان، به آنان نفرين و لعنت نثار كرد.

اقا رضای گل

وقتی خدا میگه انها را اولیا خود قرار ندهید یعنی چی؟ سادس یعنی اونا نشن ارباب و شما چاکر!

(يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَكُمْ هُزُواً وَ لَعِباً مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَ الْكُفَّارَ أَوْلِياءَ).

(مِنْهُمْ أُمَّةٌ مُقْتَصِدَةٌ وَ كَثِيرٌ مِنْهُمْ ساءَ ما يَعْمَلُونَ)

الان عربستان و ترکیه کشور مسلمونن اما ضد اسلام کار میکنن.و اربابشون مسیحیت و یهودیته. پس ما با حکمران این دو کشور دشمنیم و هر کسی پیرو اوناست.

اما ایا با مردم این کشورها هم دشمنیم؟

اما ایه ی دیگه میگه میتونید با مسیحی ها دوست بشید

لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَداوَةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الْيَهُودَ وَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا وَ لَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَوَدَّةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ قالُوا إِنَّا نَصارى‏

نکنه استغفرالله , خدا یادش رفته قبلا راجب مسیحی و دوستی با اونها چی گفته؟

حالا بعد از این ایه چی میشه؟

با نرمش و اروم بحث کردن میشه کسی رو راضی کرد نه جنگ و دوری.

وَ إِذا سَمِعُوا ما أُنْزِلَ إِلَى الرَّسُولِ تَرى‏ أَعْيُنَهُمْ تَفِيضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُوا مِنَ الْحَقِّ).

وَ ما لَنا لا نُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ ما جاءَنا مِنَ الْحَقِّ وَ نَطْمَعُ أَنْ يُدْخِلَنا رَبُّنا مَعَ الْقَوْمِ الصَّالِحِينَ).

روح سبز;766312 نوشت:
سلاماقا رضای گل وقتی خدا میگه انها را اولیا خود قرار ندهید یعنی چی؟ سادس یعنی اونا نشن ارباب و شما چاکر! (يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَكُمْ هُزُواً وَ لَعِباً مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَ الْكُفَّارَ أَوْلِياءَ).(مِنْهُمْ أُمَّةٌ مُقْتَصِدَةٌ وَ كَثِيرٌ مِنْهُمْ ساءَ ما يَعْمَلُونَ) الان عربستان و ترکیه کشور مسلمونن اما ضد اسلام کار میکنن.و اربابشون مسیحیت و یهودیته. پس ما با حکمران این دو کشور دشمنیم و هر کسی پیرو اوناست. اما ایا با مردم این کشورها هم دشمنیم؟اما ایه ی دیگه میگه میتونید با مسیحی ها دوست بشید لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَداوَةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الْيَهُودَ وَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا وَ لَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَوَدَّةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ قالُوا إِنَّا نَصارى‏نکنه استغفرالله , خدا یادش رفته قبلا راجب مسیحی و دوستی با اونها چی گفته؟حالا بعد از این ایه چی میشه؟با نرمش و اروم بحث کردن میشه کسی رو راضی کرد نه جنگ و دوری.وَ إِذا سَمِعُوا ما أُنْزِلَ إِلَى الرَّسُولِ تَرى‏ أَعْيُنَهُمْ تَفِيضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُوا مِنَ الْحَقِّ).وَ ما لَنا لا نُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ ما جاءَنا مِنَ الْحَقِّ وَ نَطْمَعُ أَنْ يُدْخِلَنا رَبُّنا مَعَ الْقَوْمِ الصَّالِحِينَ).ما با مذاق قران اشنا نشدیم.

با سلام
برادر گرامی خطاب قرآن مطلق است در مورد دوستی و همیاری از یهود و نصارا است و مطلق نهی کرده
بنده تفسیر را گذاشتم
آنچه شما در ایه آورده اید خطاب به نجاشی پادشاه حبشه بوده و هجرت مسلمانان رجوع کنید به شان نزول ان ایه
این چه ربطی به مردم یک کشور دارد قرآن تاکید کرده از آنها طلب یاری و دوستی نکنید که در ان خیری نیست
اینکه روابط مسالمت آمیز بین افراد ۲ کشور برقرار باشد ربطی به دوستی و همیاری ندارد
یا علی ع

برادر گرامی جناب روح سبز دقت بفرماید قرآن کتابی نیست که هرجور که دلمان بخواهد ان را تفسیر کنیم
قرآن کریم مسلمانان را از دوستی غیر مسلمان بشدت پرهیز می دهد و آنها را از این قبیل دوستی‌ها سخت بر حذر می‌دارد. (

مقصود از غير مسلمان در اين نوشتار کسي است که بر نبوت حضرت محمد بن عبد الله –صلي الله عليه و اله و سلم اعتراف ندارد هر چند بر يگانگي خداوند متعال و رسالت پيامبران گذشته باور داشته باشدکه به اين گروه اهل کتاب مي گويند . و نيز کسي که وحدانيت الهي و نبوت پيامبران قبلي را نيز نمي پذيرد و يا پيرو مکتب هاي مادي و غير آسماني است و به اين دسته مشرک و يا ملحد گفته مي شود .

)
البته نه در این شکل که باعث بغض میان مسلم و غیر مسلم شود.
و بر خلاف آنچه در جهان مسیحیت پس از کشف قاره‌های جدید و پیدا شدن قبایل بومی اتفاق افتاد بطوری که پاپ گفت غیر مسیحیان نیمه انسان و نیمه حیوان هستند و کشتن آنها هیچ گناهی ندارد و باعث کشتارهای زیاد سیاهپوستان و سرخ پوستان آمریکا و آفریقا شد

[="Times New Roman"]اگر قرار است از قرآن نتیجه ای استخراج سود باید همهٔ آیات را در نظر گرفت، قرآن حکم و حکمت دوستی یا عدم دوستی با اهل کتاب را در سورهٔ ممتحنه بیان کرده است:لَا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَلَمْ يُخْرِجُوكُم مِّن دِيَارِكُمْ أَن تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ ﴿۸﴾
ا] خدا شما را از كسانى كه در [كار] دين با شما نجنگيده و شما را از ديارتان بيرون نكرده‏اند باز نمى‏دارد كه با آنان نيكى كنيد و با ايشان عدالت ورزيد زيرا خدا دادگران را دوست مى‏دارد (۸)
إِنَّمَا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ قَاتَلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَأَخْرَجُوكُم مِّن دِيَارِكُمْ وَظَاهَرُوا عَلَى إِخْرَاجِكُمْ أَن تَوَلَّوْهُمْ وَمَن يَتَوَلَّهُمْ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ ﴿۹﴾
فقط خدا شما را از دوستى با كسانى باز مى‏دارد كه در [كار] دين با شما جنگ كرده و شما را از خانه‏هايتان بيرون رانده و در بيرون‏ راندنتان با يكديگر همپشتى كرده‏اند و هر كس آنان را به دوستى گيرد آنان همان ستمگرانند (۹)

پوزش بابت کیفیت ضعیف نوشته، با گوشی هستم.

فرهنگ;766333 نوشت:
[=Times New Roman]اگر قرار است از قرآن نتیجه ای استخراج سود باید همهٔ آیات را در نظر گرفت، قرآن حکم و حکمت دوستی یا عدم دوستی با اهل کتاب را در سورهٔ ممتحنه بیان کرده است:لَا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَلَمْ يُخْرِجُوكُم مِّن دِيَارِكُمْ أَن تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ ﴿۸﴾
ا] خدا شما را از كسانى كه در [كار] دين با شما نجنگيده و شما را از ديارتان بيرون نكرده‏اند باز نمى‏دارد كه با آنان نيكى كنيد و با ايشان عدالت ورزيد زيرا خدا دادگران را دوست مى‏دارد (۸)
إِنَّمَا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ قَاتَلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَأَخْرَجُوكُم مِّن دِيَارِكُمْ وَظَاهَرُوا عَلَى إِخْرَاجِكُمْ أَن تَوَلَّوْهُمْ وَمَن يَتَوَلَّهُمْ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ ﴿۹﴾
فقط خدا شما را از دوستى با كسانى باز مى‏دارد كه در [كار] دين با شما جنگ كرده و شما را از خانه‏هايتان بيرون رانده و در بيرون‏ راندنتان با يكديگر همپشتى كرده‏اند و هر كس آنان را به دوستى گيرد آنان همان ستمگرانند (۹)

پوزش بابت کیفیت ضعیف نوشته، با گوشی هستم.

با سلام
امیدوارم دوستان عنایت به موضوع تاپیک داشته باشند !
اما اینگونه که شما استخراج کرده اید نیست دقت بفرماید

كافر در اصطلاح فقهى، ملحد (كسى كه منكر خالق و صانع است)، مشرك (آنكه معتقد به صانع است، اما براى او شريك قائل مى ‏شود)، اهل كتاب (آنكه با وجود اعتراف به خالق و انبيا، منكر رسالت پيامبر اكرم است) و منكر ضرورى دين را شامل مى ‏شود.
سه قسم اول را كافر اصلى و قسم چهارم را مرتد مى‏ نامند.

مراد از كافران حربى در كتاب جهاد، كفار اصلى است كه دو دسته‏ اند:

الف) اهل كتاب (پيروان اديان الهى گذشته كه عبارت‏اند از: زرتشتيان، يهوديان و مسيحيان) در صورتى كه شرايط اهل ذمه را نپذيرند.
ب) غير اهل كتاب مانند ملحدان و مشركان درصورتى كه با مسلمانان پيمان هدنه منعقد نكرده باشند يا به آنان امان داده نشده باشد.

اينان در صورت انعقاد پيمان هدنه يا دادن امان به آنها، به ترتيب «معاهَد» و «مستأمِن» ناميده مى ‏شوند. جنگى كه ميان مسلمانان و كافران حربى رخ مى ‏دهد، بر دو گونه است؛ ابتدايى و دفاعى؛ که تفاصیل بحث آن در کتب فقهی آمده است.

اما بعد ................

دوستی و مهربانی با همنوعان از ویژگی هایی است که در وجود انسان به ودیعت نهاده شده است؛ چرا که انسان اجتماعی آفریده شده و به تنهایی قادر به برآوردن نیازمندی های خویش نیست.
بنابراین، نیازهای مادی و معنوی انسان، وی را به ایجاد رابطه با افراد و محبت به آنان بر می انگیزد.گرچه میل به دوست یابی، فطری انسان است، ولی این میل باید با هدف آفرینش انسان همسو باشد و در این قالب جریان یابد.
به دلیل آنکه دوست می تواند تأثیرات قابل توجهی در روحیّه فرد بگذارد، دین مبین
اسلام سفارش فراوانی بر دقت در انتخاب دوست و پرهیز از دوستی هایی که ممکن است در انسان اثر منفی بگذارد می نماید.
از این رو، خداوند سبحان در آیات بسیاری به عدم دوستی مسلمانان با کافران و مشرکان سفارش می کند؛ مانند:«لاَّ یَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْکَافِرِینَ أَوْلِیَاءَ مِن دُوْنِ الْمُؤْمِنِینَ»(آل عمران: 28)؛ مؤمنان نباید کافران را به جای مؤمنان به دوستی بگیرند.
[=WebRoya]با توجه به قید «من دون المؤمنین» که در این آیه و برخی دیگر از آیات نهی کننده از دوستی کافران آمده است
روشن می شود که هر نوع دوستی با کافران که جای دوستی با مؤمنان را بگیرد، مصداق دوستی نهی شده در آیات است.

[=WebRoya]خداوند متعال در آیه 118 آل عمران می فرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ بِطَانَةً مِّن دُونِکُمْ لاَ یَأْلُونَکُمْ خَبَالاً...»؛[=WebRoya]ای کسانی که ایمان آورده اید، از غیر خودتان همراز مگیرید، که در کار شما از هیچ تباهی فروگذار نکنند ... .[=WebRoya]

[=WebRoya]قرآن کریم در آیات متعدد مسلمانان را از پیروی کافران برحذر می دارد. این آیات دو گونه اند:[=WebRoya]الف. آیاتی که از پیروی کافران به صورت مطلق نهی می کند؛ مانند: «فَلَا تُطِعِ الْکَافِرِینَ وَجَاهِدْهُم بِهِ جِهَادا کَبِیرا» (فرقان: 52)؛ پس از کافران اطاعت مکن، و با [الهام گرفتن از [قرآن با آنان به جهادی بزرگ بپرداز.

«وَإِن کَادُواْ لَیَفْتِنُونَکَ عَنِ الَّذِی أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ لِتفْتَرِیَ عَلَیْنَا غَیْرَهُ وَإِذا لاَّتَّخَذُوکَ خَلِیلاً وَ لَوْلاَ أَن ثَبَّتْنَاکَ لَقَدْ کِدتَّ تَرْکَنُ إِلَیْهِمْ شَیْئا قَلِیلاً إِذا لَّأَذَقْنَاکَ ضِعْفَ الْحَیَاةِ وَضِعْفَ الْمَمَاتِ ثُمَّ لاَ تَجِدُ لَکَ عَلَیْنَا نَصِیرا»؛ و چیزی نمانده بود که تو را از آنچه به سوی تو وحی کرده ایم گمراه کنند تا غیر از آن را بر ما ببندی و در آن صورت تو را به دوستی خود بگیرند و اگر تو را استوار نمی داشتیم قطعا نزدیک بود کمی به سوی آنان متمایل شوی. در آن صورت حتما تو را دو برابر [در [زندگی و دو برابر [پس از [مرگ [عذاب [می چشانیدیم، آن گاه در برابر ما برای خود یاوری نمی یافتی.

«... فَسَوْفَ یَأْتِی اللّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَیُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّةٍ عَلَی الْکَافِرِین...»(مائده: 54)؛ به زودی خدا گروهی را می آورد که آنان را دوست می دارد و آنان او را دوست دارند. [اینان] با مؤمنان، فروتن، بر کافران سخت و گردن فرازند.

خداوند متعال درباره ویژگی بندگان رحمان می فرماید: «وَالَّذِینَ لاَ یَشْهَدُونَ الزُّورَ وَإِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا کِرَاما»(فرقان: 72)؛ و آنان که در مجالس باطل حضور نیابند و چون بر بیهوده و ناپسند بگذرند با بزرگواری بگذرند.

استغفار مؤمن بر کافر، به هر انگیزه و هدفی باشد، در آیات قرآن امری ناپسند شمرده شده است: «مَا کَانَ لِلنَّبِیِّ وَالَّذِینَ آمَنُواْ أَن یَسْتَغْفِرُواْ لِلْمُشْرِکِینَ وَلَوْ کَانُواْ أُوْلِی قُرْبَی مِن بَعْدِ مَا تَبَیَّنَ لَهُمْ أَنَّهُمْ أَصْحَابُ الْجَحِیمِ»(توبه: 113)؛ پیامبر و کسانی را که ایمان آورده اند نسزد که برای مشرکان، هرچند خویشاوند باشند، آمرزش بخواهند پس از آنکه برایشان روشن شد که آن ها اهل دوزخند.

[=WebRoya]

http://www.porseman.org/q/show.aspx?id=23749

آيا مسيحيان و يهود كافر هستند؟
آيه الله بهجت بنابر احتياط واجب اهل كتاب (يهوديان ، مسيحيان و زرتشتيان ) نجس هستند.
توجه : با توجه به اينكه ايشان در اين مسئله احتياط واجب دارند شما مي توانيد به فتواي مراجع تقليد ديگر رجوع كنيد.
به فتواي اكثر مراجع تقليد اهل كتاب پاك هستند.آ
نچه گفته شد از حكم فقهي بود.
البته از نظر اعتقادي كسي كه به آيين اسلام يعني رسالت حضرت ختمي مرتبت و كتاب آسماني قرآن ايمان ندارد، كافر است. از همين رو مسيحيان و يهوديان نيز كافر به حساب مي آيند.