جمع بندی آیا درمورد وقایع و اشخاص پیش از ظهور وظیفه ای داریم؟

تب‌های اولیه

113 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

مهدیین 313;887850 نوشت:
اینکه نمی توانیم بگوییم یمانی از عراق ظهور کرده است, فرق می کند با این جمله که : نمی توانیم بگوییم یمانی ممکن است از عراق ظهور کند.

افرین ! پس چرا شما سعی دارید احتمالات را و کلمه ممکن است را به کل حذف کنید
در هر صورت فرقی نمی کند حرف خودتان را تقض نکنید روی احتمالات که نمیشود به نتیجه قطعی رسید پس ما اگر تخفیف هم بدهیم باز هم فرضیه شما باطل است

مهدیین 313;887670 نوشت:
طبق امکان بَداء , ممکن است در محل ظهور و خروج یَمانی بَدا و تغییر حاصل شود. لذا یمانی بجای یمن, از بصره آمده. ضمن اینکه روایت اشاره به خروج دارد, در حالی که مثلا شخصی مثلسید احمد الحسن از بصره ظهور کردند نه خروج.

در محل ظهور و خروج یمانی بدا و تغییر صورت گرفته نتیجه اینکه یمانی از بصره امده ؟ مگه قرار نبود از ایران بیاید .

مهدیین 313;887850 نوشت:
بنده معتقدم یمانی موعود ممکن است در مکان و زمان ظهور و خروجش بدا شود.

نتیجه ای که می خواهید با این پیش فرض بگیرید مهمتره چون نتیجه ان بهشت و جهنمی بودن ما را تعیین میکنه طبق گفته خودتون . فراموش نکنید این حرف شما فقط یک احتمال است که احتمال خطا دارد حتی اگر شما یک عالم باشید . چون معصوم نیستید و طبق گفته خودتان این حرف اصلا سندیت ندارد

مهدیین 313;887850 نوشت:
ما فعلا داریم این ایراد را نقد می کنیم که آیا اینکه می گویند یمانی از یمن می آید, آیا می شود نیاید و بدا شود ؟؟؟؟

باز هم صرفا یک احتمال است چرا که اگر بدا به قول شما حتی در محتومات هم هست یعنی اصلا ممکن است یمانی نیاید وظهور اتفاق بیفتد
من میگم مهم این نیست که من چی حدس می زنم مهم اینه که خدای قادر متعال چی می خواهد

بازهم مهم نتیجه ای است که ما می خواهیم بگیریم . ما به قطعیت وقوع ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف یقین کامل داریم
پس اینکه حتی بدا در محتومات هم صورت بگیرد تغییری در اصل قضیه نمی دهد

اینکه بدا صورت می گیرد یا نه ؟ مگر جواب قطعی دارد که ما قراره با ان برسیم .

مهدیین 313;887850 نوشت:
بله اگر مصداقی بحث کنیم, بنده الان یقین دارم یمانی اصلی از یمن نیست و از بصره است.
اما اگر غیر مصداقی بحث کنید, این احتمال می رود که ممکن است یمانی از بصره ظهور کند.

چه تناقضی دقیقا دارم بنده ؟؟ که دوستان اصرار دارند بنده را متناقض گو جلوه بدند بی خودی ؟؟؟

این مصداق را کی مشخص کرد؟ چه کسی تلاشش اینست که ثابت کنه یمانی ظهور کرده و الان هست ؟ چه کسی تلاش داره ثابت کنه این مصداق همان مهدی اول و معصوم است ؟
و چه کسی تلاش داره ثابت کنه یمانی یک ظهور و یک خروج دارد ؟ و چه کسی تلاش داره ثابت کنه ممکن است یمانی از بصره ظهور کنه؟

یک تناقض گفته شما از انجاست که شما اول تکیه بر احتمالات را رد کردید و حالا خودتون با یک سری پیش فرضهای احتمالی می خواهید به نتیجه یقین برسید ..

وقتی می گم شما شنونده را سردر گم می کنید برای همینه . تاکید دارید که مصداق مشخصی برای یمانی ندارید ولی شما اسم احمد الحسن یمانی را اوردید و در گفته هاتون از ان حمایت کردید
یعنی او را به عنوان مهدی اول قبول دارید این اسمش جانبداری و تعیین مصداق مشخص برای مدعی یمانی ( یا مدعی مهدی اول بودن ) نیست ؟ ..

مهدیین 313;887670 نوشت:
کافیِ یک محقق مُنصفانه این ایراد رو از شما بگیره که, احتمالِ بَداء و تغییر در شخصیت ها وجود داره. نیاز به هیچ دلیل دیگه ای هم نیست.

«قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو هَاشِمٍ دَاوُدُ بْنُ الْقَاسِمِ الْجَعْفَرِيُّ قَالَ كُنَّا عِنْدَ أَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الرِّضَا ع فَجَرَى ذِكْرُ السُّفْيَانِيِّ وَ مَا جَاءَ فِي الرِّوَايَةِ مِنْ أَنَّ أَمْرَهُ مِنَ الْمَحْتُومِ فَقُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ ع هَلْ يَبْدُو لِلَّهِ فِي الْمَحْتُومِ قَالَ نَعَمْ قُلْنَا لَهُ فَنَخَافُ أَنْ يَبْدُوَ لِلَّهِ فِي الْقَائِمِ فَقَالَ إِنَّ الْقَائِمَ مِنَ الْمِيعَادِ وَ اللَّهُ لا يُخْلِفُ الْمِيعاد»
الغيبة للنعماني ، ص 303 ، باب 18/بحار الأنوار ، علامه مجلسي ، ج‏52، ص 251

در این مورد تنها یک روایت وجود دارد که شما اشاره کردید و به دلایل زیر، قابل استناد، نمی باشد:
سند روایت یاد شده، ضعیف است. [این حدیث ضعیف است. در اين باره ر.ک: مستدرکات علم رجال الحدیث، ج 6، ص 422] حتی اگر روایت از نظر سندی صحیح باشد، با انبوه روایات معتبری که بر حتمی بودن و تغییرناپذیری خروج سفیانی از منطقه شام (سوریه) دلالت دارند، قدرت تعارض نخواهد داشت (مراجعه کنید به: خروج سفیانی). بنابراین، این روایت منقول از امام جواد در کتاب الغیبۀ نعمانی، قدرت تعارض با انبوه احادیث مبنی بر وقوع قطعی نشانه های حتمی را ندارد.
همچنین این روایت، "خبر واحد" است، و در مقابل روایاتی که قیام سفیانی را از علايم حتمی می­دانند، "مستفیض" و بلکه نزدیک به تواتر [نعمانی، الغیبۀ، ص 282. صافی گلپایگانی، منتخب الاثر، ج 3، ص 88] هستند، نمی تواند معارضه کند. و حتی اگر از ضعف سندی این روایت، چشم پوشی کنیم و با لطف و مهربانی بپذیریم که روایت از قوت سندی برخوردار می باشد، ممکن است این روایت در شرایط خاصی مثل تقیه، صادر شده باشد.
و نیز در فرض قبول مضمون روایت و قبول تحقق بداء در نشانه های حتمی ظهور مثل سفیانی، یمانی و ...، این سوال پیش خواهد آمد که، دیگر چه فرقی بین علائم حتمی و غیر حتمی ظهور، خواهد بود؟ زیرا، تقسیم بندی نشانه های ظهور به حتمی و غیر حتمی، اصالت روایی و منشاء حدیثی دارد که توسط اهل بیت، مطرح گردیده است. از جمله، امام باقر علیه‌السلام در حدیثی فرموده اند:
إِنَ‏ مِنَ‏ الْأُمُورِ أُمُوراً مَوْقُوفَةً وَ أُمُوراً مَحْتُومَةً وَ إِنَ‏ السُّفْیانِی‏ مِنَ‏ الْمَحْتُومِ‏ الَّذِی لَا بُدَّ مِنْهُ. [13]
برخی از امور موقوف و مشروط هستنند و برخی محتوم و تغییر ناپذیر، و سفیانی از علایم حتمی است که بی تردید رخ خواهد داد.

حاصل سخن: درصورت فرض پذیرش روایت موجود در کتاب الغیبۀ نعمانی (روایت منقول از امام جواد)، مبنی بر امکان تغییر و بداء در نشانه های حتمی ظهور، باید بین این روایت و روایات متعدد، مستفیض و متواتر دیگر -که از وقوع قطعی نشانه های حتمی ظهور گزارش می کنند- جمع کرد و بهترین وجه جمع، دیدگاه علامه کورانی می باشد، که خلاصه آن چنین است:
طبق گزارش قرآن، یهودیان، توهم و اعتقاد داشتند که دستان خدا، بسته است. بهودیان، معتقد بودند، خدا بعد از اینکه جهان را آفرید و برخی از امور را متحقق ساخت، دیگر از تغییر آن، عاجر و ناتوان میشود (وَ قالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ) قرآن با رد این قول، فرمود که دستان هود شما، بسته است و دست خدا باز است: (غُلَّتْ أَيْديهِمْ وَ لُعِنُوا بِما قالُوا بَلْ يَداهُ مَبْسُوطَتان)[ سوره مائده، آیه 64]. و این تفکر یهود، در میان برخی از مسلمانان نیز، نفوذ کرده بود. بنابراین گاهی تصور میشد که وقتی امر حتمی باشد، یعنی بر خدا هم حتمی است (محتوم علی الله)، و دیگر قابل تغییر نخواهد بود، خیر اینگونه نیست بلکه، "محتوم من الله" است، یعنی از طرف خدا حتمی است اما طبق آیه قرآن، اینگونه نیست وقتی امری از طرف خدا، حتمی شد، دیگر دست خدا بسته باشد (همانطور که یهودیان تصور میکردند) بلکه دست خدا، باز است. بنابراین این روایت امام جواد، که میفرماید امکان بداء و تغییر در سفیانی نیز می باشد، اشاره به همین ماجرا، دارد. یعنی با اینکه سفیانی، از طرف خدا، حتمی می باشد (محتوم من الله)، البته تصور نکنید که بر خدا، حتمی شده است (محتوم علی الله)، خیر، اینگونه نخواهد بود و دستان خدواند باز است (يَداهُ مَبْسُوطَتان) [کورانی، الیمانیون قادمون، ص 128-129.] و این قول علامه کورانی، صحیح، بنظر میرسد.

shamim313;887863 نوشت:

نتیجه ای که می خواهید با این پیش فرض بگیرید مهمتره چون نتیجه ان بهشت و جهنمی بودن ما را تعیین میکنه طبق گفته خودتون .
فراموش نکنید این حرف شما فقط یک احتمال است که احتمال خطا دارد حتی اگر شما یک عالم باشید .
چون معصوم نیستید و طبق گفته خودتان این حرف اصلا سندیت ندارد

ممنون.

بنده تنها نتیجه ای که میخواستم و میخوام بگیرم, از اون قسمتی که شما از بنده نقل قول کردید و بحث من با جناب هادی بود, این است که , آیا ممکن است یمانی از یمن نیاید و بَداء شود ؟ و از جای دیگر بیاید ؟

پاسخ بنده, این است که بله ممکن است بَداء شود و از یمن نیاید. ممکن است هم بَدا نشود و از یمن بیاید. یعنی احتمالِ همه چیز هست.

جناب هادی گفتند باید احمد الحسن یا به طور کلی یمانی از یمن بیاید, بنده میگویم آیا نمی شود بگوییم ممکن است بَدا شود و امروز از بصره آمده باشد ؟؟؟

حال پاسخ شما چیست ؟؟؟

اگر پاسختان ممکن است از بصره بیاید باشد که فبها تمام هست بحث.
اگر ممکن نیست و اصلا و ابداً باشد, می شوید همنظر جناب هادی, چون گویا معتقدند یمانی باید حتما از یمن بیاید و بدائی در کار نیست, پس امروز احمد الحسن مدعی یمانی هست و از بصره آمده, لذا 100% غلط و باطل است.

حال نظر شما چیست ؟

با توجه به پست ها و نوشته های قبلیتان. چون به نظر نمیرسید شما منکر بدا باشید.

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

مهدیین 313;887867 نوشت:
بنده تنها نتیجه ای که میخواستم و میخوام بگیرم, از اون قسمتی که شما از بنده نقل قول کردید و بحث من با جناب هادی بود, این است که , آیا ممکن است یمانی از یمن نیاید و بَداء شود ؟ و از جای دیگر بیاید ؟

بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم عجل لولیک الفرج

سلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

ببینید بر فرض ما بگوییم بداء حاصل شود خب شما برای چه می گویید بداء حاصل شده؟
دلیلی دارید؟

یا علی(ع)@};-[/]

هادی;887861 نوشت:

در این مورد تنها یک روایت وجود دارد که شما اشاره کردید و به دلایل زیر، قابل استناد، نمی باشد:
سند روایت یاد شده، ضعیف است.
حتی اگر روایت از نظر سندی صحیح باشد، با انبوه روایات معتبری که بر حتمی بودن و تغییرناپذیری خروج سفیانی از منطقه شام (سوریه) دلالت دارند، قدرت تعارض نخواهد داشت.
بنابراین، این روایت منقول از امام جواد در کتاب الغیبۀ نعمانی، قدرت تعارض با انبوه احادیث مبنی بر وقوع قطعی نشانه های حتمی را ندارد.
و نیز در فرض قبول مضمون روایت و قبول تحقق بداء در نشانه های حتمی ظهور مثل سفیانی، یمانی و ...، این سوال پیش خواهد آمد که، دیگر چه فرقی بین علائم حتمی و غیر حتمی ظهور، خواهد بود؟
زیرا، تقسیم بندی نشانه های ظهور به حتمی و غیر حتمی، اصالت روایی و منشاء حدیثی دارد که توسط اهل بیت، مطرح گردیده است.

ممنون جناب هادی.

چون شما فقط قسمت سُفیانی رو فعلا ذکر کردید و باقیِ ایراداتِ بنده مانده است ان شا الله پاسخ بدید, بنده در این باره توضیحی بدهم و شاید سوالی بپرسم.

1- آیا شما بَداء را پس به طور کلی رَد می کنید در علائم حتمی ؟ و محال می دانید ؟ چون من حرف شما را قبول می کنم نسبت به سفیانی و اصل سُفیانی محقق خواهد شد, اما آیا تمام جزئیاتش بدون بَدا و مو به مو خواهد بود و هیچ تغییری ممکن نیست صورت بگیرد در جزئیات زمان حرکتش و مکانش و لشکرهایش ؟
2- نسبت به تعدد سُفیانی ها نظرتان چیست ؟ حداقل طبق نظر جناب کورانی 2 سفیانی داریم. و در روایت خروج سفیانی خراسانی یمانی, معلوم نیست کدام سفیانی است ؟ نظرتان چیست ؟
3- خراسانی جز حتمیات نیست. لذا این ممکن است بَدا حتی در اصلش شود. یا در جزئیات حرکتش. آیا احتمال دارد بدایی شود در خراسانی؟
4- در روایت خروج سفیانی یمانی خراسانی, بحث راجعبه خروج و قیام هست, این سه لشکر از قبل دعوت و لشکر کشی و مجهز شده اند, آیا ممکن است خروجشان هم زمان باشد, و امروز هنوز زمانِ خروج آن سه نرسیده است ومثلا به عنوان مثال سید احمد الحسن مدعی یمانی فعلا در حال دعوت و جذب نیرو هست نه خروج ؟

پس سوال اصلیِ این پست :

a- اصل سُفیانی قبول, بداء نمی شود و حتما سُفیانی خواهد بود, آیا در جزئیاتش هم 100% بداء نمی شود ؟

پس مقصود بنده مشخص هست, قصد دارم بگویم ایراد اول شما به سید احمد الحسن نمی تواند وارد باشد, که چون خبری از خروج همزمان سُفیانی و خراسانی نیست , پس چطور احمد الحسن آمده و مدعی است یمانی ام ؟

(البته سید احمد الحسن, مُدعی است که قائم و مهدی موعود هست اما مهدی اول. و بعد از آن میگوید, مهدی اول در حقیقت همان یمانی است که از همه هدایتگر تر است و سرپیچی از آن جایز نیست. پس در حقیقت اثبات ایشون از طریق حدیث یمانی نیست صرفا. بلکه از آن طریق مختلف است و سپس حدیث یمانی. این توضیح صرفاً جهت اصلاع.)

اما با این حال همچنان ایرادات نسبت به نظر شما وارد است. ایراد های مختلفی یکی پس از دیگری گرفتم بالا تر و در پست های قبلی...ممنون میشم پاسخ بدید.

رستگاران;887876 نوشت:

بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم عجل لولیک الفرج

سلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

ببینید بر فرض ما بگوییم بداء حاصل شود خب شما برای چه می گویید بداء حاصل شده؟
دلیلی دارید؟

یا علی(ع)@};-

سلام علیکم

بنده نمی گویم بدا حاصل شده, بنده می گویم آیا ممکن نیست بدا حاصل شده باشد ؟

کارشناس هادی اشاره کردند که خراسانی و سفیانی و یمانی باید همزمان خروج کنند, پس احمد الحسن نمیتواند یمانی باشد چون خراسانی و سفیانی نیست.
بنده میگویم , آیا ممکن نیست خراسانی و سفیانی نباشند و یا باشند و در زمان حرکتشان بَدا شود ؟ صرف نظر از اینکه خروج همزمان هست و نه ظهور و تشکیل نیرو. و فعلا احمد الحسن ظهور کرده باشد ؟
آیا این ایراد می تواند وارد باشد نسبت به نظر جناب هادی ؟
چندین و چند ایراد گرفتم.

بنده نمیخواهم اثبات کنم بَداء حاصل شده چون شاید نظر خود بنده این باشد که بَدا حاصل نشده , بلکه می توانم بگویم آیا ممکن نیست بَدا حاصل شود و شده باشد ؟
فلذا سید احمد الحسن یمانی باشد در حالی که خراسانی و سفیانی همزمان نیامده باشند ؟

ببینید در بحث اثبات حقانیت سید احمد الحسن, اصلا این ایراداتی که بنده دارم میگیرم نیازی نیست گرفته بشه.

اما بنده با این حال میخوام ایراد بگیرم و بگم که حقیقتا همین ایرادات هم فعلا وارد هست. و دوست دارم نظر شما را منطقی در این باره بدونم.

اینجا فعلا از طرف بنده, بحث اثبات حقانیت سید احمد الحسن مطرح نیست, بلکه رَد ایراداتی است که نسبت به احمد الحسن گرفته شده است .

بنده به دلایل مختلف گفتم که ایراد اول جناب هادی وارد نیست.

مهدیین 313;887566 نوشت:
-------------------------------------------------------------------------------------------------
شما گویا به فکر این هستید که مبادا از بنده که به سید احمد الحسن عقیده دارم شکست بخورید, حتی بحث منطقی و عقلی و حدیثی هم مُنکر می شوید و اینطوری ائمه ع هم با خودِ شما حتی اگر بر حق باشید مخالفند.

بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم عجل لولیک الفرج
سلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

چرا من فکر کنم که شکست بخورم؟

شما اینجا گفتید به الحسن یمانی اعتقاد دارید اما جای دیگر می گوید احتمال است؟

شما این احادیث را از کجا می آورید؟
غیر از این است که خودتون می گویید معصوم نیستند؟ و چون معصوم نیستند نمی شود به حرفشان اعتماد کرد؟

مهدیین 313;887566 نوشت:
دیگه توضیحات رو بالا دادم .
نمیشه ابلیس(شیاطین انس) لباس پیامبر ص رو به تن کنه ؟
و ما خیال کنیم این قدیس هست و بگیم دست راست پیامبر و امام زمانه ؟خوب فیلم بازی کنه ؟؟

خب شما اگر فهمیدید ابلیسه که باید ازش دوری کنید

اگر نفهمیدید که دارید تهمت می زنید

یعنی طبق گفته خودتان در قبل

مهدیین 313;887566 نوشت:
« جدال ناپسند، آن است که با پیرو باطلی بحث کنی و او باطلی را باز گوید و تو (شیعه) نتوانی با حجت الهی پاسخ آن‌ را بگویی، آن‌گاه سخن او را انکار کنی،

برای من باید حجت اللهی بیاورید اگر نتوانید من بر حجت غیر اللهی باید تکیه کنم؟

اگر حجت اللهی دارید بسم الله بگویید
اگر هم با مسئله علما و حدیث مشکل دارید خارج از بحث موضوع است.

مهدیین 313;887566 نوشت:
اگر فتوای عجیبی داد , چون سابقه ی خوبی داشته باید بخاطر سابقه خودبش از این فتوای جدیدش تبعیت کنیم ؟
یا اینکه راجعبه این فتوای جدید تفکر و احتیاط کنیم بعد عمل کنیم ؟

شما مثال ابلیس را برای نفی می زنید اما روش او را تبلیغ می کنید؟
واقعا اینگونه است؟

نگاه کنید پست بعدیتان را

مهدیین 313;887566 نوشت:
یا اینکه راجعبه این فتوای جدید تفکر و احتیاط کنیم بعد عمل کنیم ؟
ابلیس 6000 سال سابقه خدمت داشت و طاووس فرشته ها چه شد ؟
بلعم باعورا با اسم اعظم گمراه شد, فقها و علمای صدر اسلام.
خودتون ببینید ایرادش چی هست.

ابلیس طرد شد چون فکر کرد حکم خدا بر سجده بر آدم عجیب است یعنی بر خلاف اعتماد به حرف خدا حرف زد و گفت من از آتشم و او از خاک!

بله ابلیس به حرف خدا که اعلم است گوش نداد و خودش را برتر دانست

البته بحث مفصل است ان شاء الله در موضوعات مربوطه پیگیری نمایید.

مهدیین 313;887566 نوشت:
اینجا بحث تبعیت و اطاعت محض و مطلق هست, شما باید بدونید دارید کجا میرید و پشت سره منافق حرکت میکنید یا مومن. طرف فاسقه فیلم بازی میکنه یا واقعا مومن و تایید شده از طرف معصوم هست.

وقتی من خدا را شناختم به حرف خدا اعتماد می کنم ان شاء الله و وقتی گفت سجده کن می کنم ان شاء الله که اینگونه باشم

اگر من به خدا اعتماد دارم و کسی را مامور کرد که از آن تبعیت کنم حتی اگر آن فرد آدمی را کشت و از طرف خدا حجتی داشت حق دارد.
برای این توضیح شما را به ماجرای حضرت موسی(ع) و حضرت خضر(ع)(البته ممکنه در مصداق خضر بودن اختلاف باشد.) رجوع می دهم آنجا که 3 رویداد اتفاق افتاد که از نظر موسی(ع) زشت بود.

مهدیین 313;887566 نوشت:
صیحه کجاست, سفیانی کجاست, چرا از یمن نیامدی , کی گفته مهدی اولی , مهدیین بعد از امام زمان هست نه الان که جنابعالی تشریف آورید, معجزاتت کو و و و... .

همین سوالات و اداع ها احتمال کذب را می دهد مگر ایشان حجت اللهی برایمان بیاورند و حجت تمام کنند

مهدیین 313;887566 نوشت:
بزرگوار شما خودت باید وقت بذاری برای اخرتت. باید احساس خطر کنی. باید ببینی دینت تحقیقی هست یا تقلیدی و و و.
سایت های ایشون ف ی ل ت ر هست... عکس تایید شده ای هم از ایشون نیست... صوت هست و کتب.
کلیپ "یمانی و دموکراسی" هم سرچ کنید شاید مفید باشه براتون.
تحقیق کنید و اخر تصمیم بگیرید که احمقانه است پاسخ ها یا عاقلانه.

صرف ادعا کسی حقی ثابت نمی شود مگر ادله و حجت اللهی بیاورد و برما ثابت شود.
حتی خود امام(عج) برای اثبات حرفشون دلایل امامت را آشکار می کنند ان شاء الله

یا علی(ع)@};-

مهدیین 313;887880 نوشت:
بنده میگویم , آیا ممکن نیست خراسانی و سفیانی نباشند و یا باشند و در زمان حرکتشان بَدا شود ؟ صرف نظر از اینکه خروج همزمان هست و نه ظهور و تشکیل نیرو. و فعلا احمد الحسن ظهور کرده باشد ؟
آیا این ایراد می تواند وارد باشد نسبت به نظر جناب هادی ؟

بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم عجل لولیک الفرج
سلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

ببنید اینکه ظهور کرده باشند یا خیر و شرایط خروج و ظهور قیام یمانی باید بیشتر بحث شود
اینکه این حرف شما معتبر می باشد یا نه

اما یک بحث دیگر ادعای الحسن یمانی است که چند پست قبل گذاشتید.

مهدیین 313;887822 نوشت:
ایشون مُدعیِ یمانیِ موعود هستند و 17 سال هست که دعوت خودشون رو از عراق شروع کردند...(بنده به شخصه حدود 6 ساله شنیدم از مستند عبدالله هاشم از شبکه 4 جمهوری اسلامی ایران که دعوت شده بود).

البته این نکته قابل توجه هست که ادعای اصلیِ "سید احمد الحسن" آن است که ایشون طبق وصیت رسول خدا ص در کتب شیعه, یک از 12 مهدی هستند که بعد از 12 امام ع حکومت عدل الهی را بدست میگیرند.
پس ایشون در ابتداً مدعی هستند وصی و فرستاده و جانشین امام زمان ع هستند و همان مهدی اول ذکر شده در وصیت رسول خدا ص و همان قائم آل محمد ص و مهدی موعود و طبیعتا امام معصومی که از طرف امام زمان ع به سمت مردم فرستاده شده است برای امتحان نهایی و غربال پیش از عذاب اخر الزمان و در حقیقت همان یمانیِ موعود طبق گفته ی امام باقر ع هستند که سرپیچی از یمانی حرام است تا جایی که به شِرک منتهی می شود و جهنم و اطاعت ایشان واجب است.

با سرچ گوگل حقیقت با باطل ممزوج شده است و از ایشان عکسی وجود ندارد. 47 سال سن ایشون است.

این اداعا بنظرتون می تواند درست باشد؟

فرض بگیریم خروج و ظهور فرق کند و ایشان مشغول یار جمع کردن باشند(جدای از احتمال بداء ی که شما صحبت می کنید)

خب برای ما چه حجتی می آورد وقتی مدعیان دروغین هم هستند؟

اگر ادعا های ایشان ثابت نشود یا برای رد ایشان هم دلیل محکمی نباشد ما باید صبر کنیم تا حجت بر ما تمام شود

مثلا پیامبر(ص) با آثاری که در کودکی داشتند مشخص شد که پیامبرند (ص) اما وقتی که مامور شدند که همه را دعوت کنند شرایطی بود که فرق می کرد.(شرایط اثبات نبوت ایشان(ص) مطرح می شود.)

این را حال برای شخصیت ها و یاران امام زمان(عج) هم در نظر بگیریم

برای ما تا مامور نباشند هدایت کنند حجت آور است؟(تبعیت آور است؟)

پس جدای از صحت ادعای ایشان اینکه ما دلایلی بر احتمال تفاوت ظهور یمانی و خروجش است داریم یا نه بحثی است که باید روشن شود.ان شاء الله

من از استاد سوال می کنم

آیا یمانی پیش از خروج یار گیری می کند؟
کیفیت آن چیست؟
مکان آن کجاست؟

بقیه شخصیت ها چطور؟

یاران امام(عج) چطور؟

یا علی(ع)@};-

[="Tahoma"][="Navy"]

مهدیین 313;887277 نوشت:
ممنون.

اگر نام یمانی در وصیت رسول خدا ص باشد, هم عصمت ثابت می شود, هم امامتِ ایشان, هم ولایتِ ایشان.
به عنوان مثال سید احمد الحسن, ابتداً اعلام کردند بنده وصی و فرستاده ی امام مهدی هستم و مهدی اول در وصیت رسول خدا ص هستم. و ایشون بعد از این, اعلام کردند و من همان یمانیِ موعود هستم.
لذا اگر فکر می کنید در یمانی به یقین نمی رسید, از طریق مهدیین و وصیت پیامبر ص وارد بشید. (البته حدیث یمانی حقیقتاً روشن هست که یمانی هرچه می گوید درست است و خطا نمی کند و واجب الاطاعه هست).


سلام
در وصایای پیامبر ص در خصوص امامت و ولایت هیچ نامی از یمانی نیست. امامت و ولایت منحصر در دوازده امام معصوم است که در روایات مستفیده و معتبر به نام و نشان آنها تصریح شده است. مطمئنا اگر ولایت یمانی مد نظر در روایات پیامبر ص و ائمه ع وجود داشت علمای شیعه طی قرنهای متمادی اشاره ای بدان می کردند.
ادعای احمد الحسن هیچ چیزی را ثابت نمی کند. مدعیان دروغگو بسیار بوده و هستند.

مهدیین 313;887277 نوشت:
خیر اصلا و ابداً. بنده منطقی عرض کردم.
الان هرکس بخواهد به مذهب و دین جدیدی رو آورد باید پشت کند به علما و فقهای دین قبلی اش. این چیزی است که ما از اهثل سنت و یهودیان و مسیحان می خواهیم که تابع علمایشان نباشند و ممکن است خطا کنند حال چطور ما مستثنی از این امر هستیم ؟

امام زمان ع هرگز جایی نفرمودند به فقها و علما رجوع کنید و هرچه گفتند صحیح است.
توقیع امام زمان ع که فرمودند به روات حدیث ما رجوع کنید, به فقیه بزرگ اسحاق بن یعقوب گفتند که شما باید به روات حدیث ما رجوع کنید و این مربوط به نایب دوم امام زمان است و نایب دوم 40 سال نایب بودند و بعد نایب سوم و چهارم, یعنی دست کم حدود 30 سال اینده تازه قراره غیبت کبری شروع بشه و این مسئله مال زمان غیبت صغری است, دست بالا حدود 67 سال آینده قراره غیبت کبری شروع بشه.

واقعا این حدیث که بالای تمام منبر ها می گویند چه معنی داره . در حالی که امام زمان ع در توقیع به فقیه اسحاق بن یعقوب می فرمایند که : محمد بن عثمان یعنی نایب خاص دوم من و پدرش نایب قبلی , مورد وثوق من هستند و ثقه هستند و حرفشان حرف من هست و تو ای اسحاق بن یعقوب با اینکه فقیه هستی باید به نایب خاص من رجوع کنی. صلی الله علیک یا حجت بن الحسن ع. حدیث واقعا روشن هست که ماجرا چیه.


هیچ منطقی در سخن شما وجود ندارد
معنا ندارد ما عوام را از کارشناس دین و مذهب منصرف سازیم .
دیگر اینکه مگر جریان یمانی معهود یک جریان ضد شیعی است که افراد بخواهند مانند اهل سنت که لازم است از علمای خود رو گردان شوند از علمای شیعه روی گردان شوند؟
مگر همین مردم حلال و حرام خود و سایر معالم شیعه را از علماء نمی گیرند و نمی آموزند؟ پس چطور است که تنها در همین فقره یمانی باید از نظر آنها روگردان شوند؟
سخن شما هیچ اعتبار عقلانی ندارد و مشخص است که در صدد انحرافی در پیروان مذهب تشیع هستید. اگر احمدالحسن یمانی معهود بود خود علما فتوای یاری اورا صادر می کردند. اما او جز دروغگوی کذابی بیش نیست که در اوضاع بحرانی عراق مجال یافته است.
اما در مورد احادیث :
اولا شما صلاحیت اظهار نظر در مقابل علمای بزرگ شیعه را ندارید.
ثانیا مقبوله عمربن حنظله که مفهوم عامش مشخص است تنها دلیل علمای بزرگوار شیعه نیست
ثالثا روایات مذکور فوق مساله تقلید است . مساله تقلید یک مساله کاملا عقلانی است که هیچکس در آن شکی ندارد. و در عمل همه بدان عاملند. این روایات مثبت ولایت در حکومت و قضاوت است و این فوق ولایت در احکام اولیه شرعی است.

مهدیین 313;887277 نوشت:
نده عرض می کنم برای تحقیق و جستجو به علما و فقها رجوع کنید و نظرشان را بپرسید اما تصمیم آخر را خودتان بگیرید نه تحت تاثیر بزرگان باشید بدون تجزیه و تحلیل و از روی تقلید کورکورانه که هرچه گفتند درست است بگوییم چشم.
کجا تناقض وجود دارد در این گفته بنده ؟؟؟

تناقضش روشن است
این حرف شما مثل آنستکه بگویید شما برای بیماریتان به همه پزشکان مراجعه کنید اما در نهایت خودتان برای درمانتان تصمیم بگیرید
خوب بنده خدا اگر بیمار از درمان درد خود خبر داشت به پزشک مراجعه نمی کرد از طرفی او به همه مراجعه کرده و یک سخن را شنیده چطور می تواند بعد حکم واحد همه پزشکان خودش تصمیم بگیرد
الان هیچ عالمی مساله ولایت یمانی را تایید نکرده و بدان فتوا نداده و افرادی مثل احمد الحسن را تایید ننموده است آنوقت چطور جای تامل برای مومن مسلمان می ماند ؟
مگر نظر علمای شیعه در مورد یمانی و احمد الحسن پنهان است که کسی نیاز به تحقیق داشته باشد ؟
فاین تذهبون؟
از هول حلیم تو دیگ افتادی برادر
بدعت گذاری در دین و مذهب و انحراف مردم از مذهب حقه باری نیست که تو و همفکرانتان بتوانید آنرا بکشید. این بار کمر هر انسانی را خرد می کند. دست از این امور واضح البطلان بردارید و تابع علمای بزرگوار شوید بجای اینکه فریاد هر ناعقی را گوش دهید.امیر مومنان علیه السلام فرمود:
ای کمیل مردم سه دسته اند. عالم ربانی سالک سبیل نجات و همج رعاع که به فریاد هر فیادزنی گوش می دهد ....
یا هادی[/]

[="Tahoma"][="Navy"]

یاقوت احمر;887704 نوشت:
سلام
مگر در ولایت فقیه و اینکه نائب عام حضرت هستند شکی دارید؟
اگر قرار باشد اتفاقی درباره آن حضرت (عج) بیفتد ( اعم از اینکه ظهور روی بدهد یا سید یمانی و ... خروج کنند) قطعاً نائب عام امام زمان (عج) اولی ترین شخص به علم در این زمینه است.

ما در همه این موارد چشم به لبهای مبارک آن حضرتیم.
اگر قرار به عمل به وظیفه باشد ، ولی فقیه وظیفه ما را مشخص خواهد کرد.
دیگران هر چه میخواهند بگویند ، بگویند.


سلام
سخن شما کاملا درست است
این تاپیک برای آگاهی افراد نا آگاه یا فریب خورده ای است که دنبال مدعیان دروغگو افتاده اند
یا علیم[/]

رستگاران;887881 نوشت:

شما این احادیث را از کجا می آورید؟
غیر از این است که خودتون می گویید معصوم نیستند؟ و چون معصوم نیستند نمی شود به حرفشان اعتماد کرد؟

متاسفانه شما بی طرف و منطقی بحث نمی کنید.
بنده بحثم بر سرِ سُخنِ شخصیِ علما و بزرگان هست. نظر شخصی در دین. و این سخنان شخصی وحی منزل نیست.
پس اگر عالمی آمد و گفت این احادیث معصوم هست, و یا اینکه بگوید نظر معصوم این است که من میگویم, و یا بگوید هرچه من میگویم درست است, ما باید در هر سه حالت بررسی کنیم ببینیم این عالم و فقیه راست میگوید یا دروغ.
شما با تحقیق و جستجو گویا مخالفید ؟؟

بزرگوار بنده میگم تقلید کورکورانه از معصوم حرام است. اصلا منطقی و عقلی نیست. والسلام. چرا اصرار دارید بگید کورکورانه هرچه گفتند درست است ؟؟؟

رستگاران;887881 نوشت:
1-خب شما اگر فهمیدید ابلیسه که باید ازش دوری کنید

2-اگر نفهمیدید که دارید تهمت می زنید

1- پس متوجه شدید خودتان دقت نمیکنید ؟؟ این یعنی تایید حرف بنده. جمله ی " اگر فهمیدیم ابلیسه " , یعنی تحقیق و جستجو کردیم پیرامون این فقیه و عالم.

2- اگر نفهمیدیم, یعنی عوام و گمراه و پشت سره ابلیس حرکت می کنیم به امیدِ رسیدن به بهشت.

رستگاران;887881 نوشت:
ابلیس طرد شد چون فکر کرد حکم خدا بر سجده بر آدم عجیب است یعنی بر خلاف اعتماد به حرف خدا حرف زد و گفت من از آتشم و او از خاک!

بله ابلیس به حرف خدا که اعلم است گوش نداد و خودش را برتر دانست

البته بحث مفصل است ان شاء الله در موضوعات مربوطه پیگیری نمایید.

دلیل گمراهی ابلیس فعلا بحث ما نبود, بلکه مقام بزرگ ابلیس و سقوطش مد نظر بود. یعنی احتمال سقوط فقیه العظمی هم هست.
ابلیس, آدم ع (مهدی ع) را نشناخت. و خیال کرد مدعی دروغین است, انتظار داشت خلیفه الله مهدی ع, خارق العاده باشد و از او در ظاهر بهتر باشد. آدم ع مهدی, با او منطقی و علمی بحث کرد, اما او نپذیرفت و گفت مدعی دروغین هست.
در این رابطه بحثی فعلا ندارم.

رستگاران;887881 نوشت:
برای این توضیح شما را به ماجرای حضرت موسی(ع) و حضرت خضر(ع)(البته ممکنه در مصداق خضر بودن اختلاف باشد.) رجوع می دهم آنجا که 3 رویداد اتفاق افتاد که از نظر موسی(ع) زشت بود.

اتفاقا این حکایت الانِ سید احمد الحسن با مخالفین هست. و اونها خیال می کنند سخنانِ سید احمد الحسن کفر و شرک و بدعت است, در حالی که عین حق و حقیقت و توحید است.

رستگاران;887881 نوشت:
همین سوالات و اداع ها احتمال کذب را می دهد مگر ایشان حجت اللهی برایمان بیاورند و حجت تمام کنند

با خودتان منصف باشید و ببینید آیا چقدر راجعبه سید احمد الحسن تحقیق کردم و کتابهایش را خوانده ام و دلایل حقانیتش را شنیده ام. چقدر وقت گذاشتید ؟

رستگاران;887881 نوشت:
صرف ادعا کسی حقی ثابت نمی شود مگر ادله و حجت اللهی بیاورد و برما ثابت شود.
حتی خود امام(عج) برای اثبات حرفشون دلایل امامت را آشکار می کنند ان شاء الله

ایشون تمام دلایل امامت و قائم آل محمد ع بودن و مهدی بودن را دارند. تحقیق بفرمایید خودتان و تلاش کنید برای رسیدن به حقیقت.

ممنون

رستگاران;887885 نوشت:

فرض بگیریم خروج و ظهور فرق کند و ایشان مشغول یار جمع کردن باشند(جدای از احتمال بداء ی که شما صحبت می کنید)

خب برای ما چه حجتی می آورد وقتی مدعیان دروغین هم هستند؟

همان دلایلی را آورده است و باید بیارود که ائمه ع پیشتر به ما گفته اند که مدعیِ مهدی ع باید چنین دلایلی داشته باشد و اگر داشت بدانید مهدی است حتی اگر کل کره زمین لعنتش کنند.

امام باقر (ع) فرمود :

هر چیزی برای شما ایجاد اشکال یا شبهه کند وصیت و پرچم(البیعه لله) و سلاح پیامبر خدا (ص) جای هیچ گونه شبهه و اشکال برایتان باقی نمیگذارد ...
بر حذر باشید از کسانی که خود را به دروغ به آل محمد نسبت میدهند . که همانا برای آل محمد و علی (ع) پرچمی (یک پرچم) است و برای دیگران پرچم ها .
پس در جای خودت ثابت باش و از هیچکس ابداً تبعیت نکن تا مردی را از فرزندان حسین (ع) ببینی که با او وصیت رسول خدا (ص) و پرچم او و سلاح او باشد .
تفسیر العیاشی،ج 1، ص 64 . بحار الأنوار، ج 52، ص 222 . إلزام الناصب، ج 2، ص 96.

امام صادق (ع) فرمود :

صاحب این امر با سه خصوصیت شناخته میشود که در هیچکس جز او نیست . او نزدیک ترین مردم به کسی که قبل از او است میباشد و او وصیش است . با او ســــــــلاح رسول الله (ص) است . با او وصـــــــــیت رسول الله (ص) میباشد .
بصائر الدرجات ص 202 . الکافی ج 1 ص 379

سید احمد الحسن, تنها کسی است که پرچم البیعه لله را بالا برده است. تنها کسی است که ادعای وصیت رسول خدا و مهدیین و مهدی اول و احمد را کرده است.

محی الدین;887907 نوشت:

سلام
در وصایای پیامبر ص در خصوص امامت و ولایت هیچ نامی از یمانی نیست. امامت و ولایت منحصر در دوازده امام معصوم است که در روایات مستفیده و معتبر به نام و نشان آنها تصریح شده است. مطمئنا اگر ولایت یمانی مد نظر در روایات پیامبر ص و ائمه ع وجود داشت علمای شیعه طی قرنهای متمادی اشاره ای بدان می کردند.
ادعای احمد الحسن هیچ چیزی را ثابت نمی کند. مدعیان دروغگو بسیار بوده و هستند.

نظرتان محترم است. منتها طبق وصیت رسول خدا در کتب شیعه و غیبت طوسی, ما 12 امام و 12 مهدی داریم و 24 وصی برای رسول خدا ص.
شما می توانید مثل عمر بلا ب نسبت شما, 12 امام را انکار کنید و بگویید این وصیت رسول خدا هذیان گویی است و مهدیینی در کار نیست.
آن زمان برای 12 امام وصیت را انکار کردند و این زمان برای 12 مهدی وصیت را انکار می کنند.

محی الدین;887907 نوشت:

معنا ندارد ما عوام را از کارشناس دین و مذهب منصرف سازیم .

نظر مقام معظم رهبری خلاف شماست.
ایشون به شدت به عوام توصیه می کنند که ممکن فقهای دین و بزرگان دین و قوم فاسد باشند. پس ای مردم سعی کنید قدرت تجزیه و تحلیل پیدا کنید و قطعا عوام نباشید که بدبخت خواهید شد. سخنرانی 75 عوام و خواص رو گوش بدید.

محی الدین;887907 نوشت:

اولا شما صلاحیت اظهار نظر در مقابل علمای بزرگ شیعه را ندارید.
ثانیا مقبوله عمربن حنظله که مفهوم عامش مشخص است تنها دلیل علمای بزرگوار شیعه نیست
ثالثا روایات مذکور فوق مساله تقلید است . مساله تقلید یک مساله کاملا عقلانی است که هیچکس در آن شکی ندارد.
و در عمل همه بدان عاملند. این روایات مثبت ولایت در حکومت و قضاوت است و این فوق ولایت در احکام اولیه شرعی است.

در کل شما نظرتان این هست که, مردم تمام دنیا دنبال فقهای خود باشند. جایز و صحیح هست.

ممنون از نظر منطقی و عقلانیِ شما.


محی الدین;887907 نوشت:

تناقضش روشن است
این حرف شما مثل آنستکه بگویید شما برای بیماریتان به همه پزشکان مراجعه کنید اما در نهایت خودتان برای درمانتان تصمیم بگیرید.
خوب بنده خدا اگر بیمار از درمان درد خود خبر داشت به پزشک مراجعه نمی کرد از طرفی او به همه مراجعه کرده و یک سخن را شنیده چطور می تواند بعد حکم واحد همه پزشکان خودش تصمیم بگیرد.

طبیبان خداییم و به هر درد دوائیم
به جایی که بود درد فرستیم دوا را

کی گفته فقها و علما مریض نیستند و خودشان پزشکند ؟؟
همه مریضیم و طبیبان ائمه ع هستند.
دلیلیش هم غیر معصوم بودن فقهاست که هر آن ممکن است منحرف باشند یا بشند یا جهنمی بشند یا برداشت ضد و نقیض از روایات داشته باشند.
راسخون در علم فقط و فقط ائمه ع هستند.

بدون مطالعه لطفا نباشید.

محی الدین;887907 نوشت:

الان هیچ عالمی مساله ولایت یمانی را تایید نکرده و بدان فتوا نداده و افرادی مثل احمد الحسن را تایید ننموده است آنوقت چطور جای تامل برای مومن مسلمان می ماند ؟

بدعت گذاری در دین و مذهب و انحراف مردم از مذهب حقه باری نیست که تو و همفکرانتان بتوانید آنرا بکشید.
این بار کمر هر انسانی را خرد می کند. دست از این امور واضح البطلان بردارید و تابع علمای بزرگوار شوید بجای اینکه فریاد هر ناعقی را گوش دهید.امیر مومنان علیه السلام فرمود:

امام صادق ع :
اما بعد...
ثُمَّ یَهُزُّ الرَّایَهَ وَ یَسِیرُ بِهَا فَلَا یَبْقَى أَحَدٌ فِی الْمَشْرِقِ وَ لَا فِی الْمَغْرِبِ إِلَّا لَعَنَهَا وَ هِیَ رَایَهُ رَسُولِ اللَّه
سپس پرچم به اهتزاز در می آید وحرکت می کند بوسیله آن و هیچ کس در شرق و غرب نمی ماند مگر اینکه آن را لعنت می کند و آن پرچم رسول خداست.
الغیبه( للنعمانی) / النص / ۳۰۷ / باب ۱۹

امام صادق ع :
اما بعد...
إِذَا ظَهَرَتْ رَایَهُ الْحَقِّ لَعَنَهَا أَهْلُ الْمَشْرِقِ وَ أَهْلُ الْمَغْرِبِ
هنگامی که پرچم حق برافراشته می شود اهل شرق و اهل غرب آن را لعنت می کنند.
الغیبه( للنعمانی)، النص، ص: ۲۹۹

امام صادق علیه السلام فرمودند:
إِذَا رُفِعَتْ رَایَهُ الْحَقِّ لَعَنَهَا أَهْلُ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ قُلْتُ لَهُ مِمَّ ذَلِکَ قَالَ مِمَّا یَلْقَوْنَ مِنْ بَنِی هَاشِم
هنگامی که پرچم حق بلند می شود اهل شرق و اهل غرب آن را لعنت می کنند گفتم به خاطر چه؟فرمودند:به دلیل چیزهایی که از بنی هاشم دیده اند.

امام باقر (ع) فرمود :

زمانی که قائم قیام کند دشمنی آشکارتر از فقها ندارد و اگر شمشیر بدستش نباشد فقها فتوای قتل او را می‌ دهند.
بیان الائمه (ع) ج ۳ ص ۹۹

نتیجه :

1- مهدی ع از دید مردم دجال و ملعون هست.
2- فقها مهدی ع را مُدعی دروغین می دانند.
3- مهدی ع بدعت گذار هست از دید مردم و کذاب.
4- مهدی ع حرفهایی میزند که بر خلاف حرف های فقها و یا تمام مردم جهان است.
5- مهدی ع در کل دجال است و دجال مهدی.

مهدیین 313;887867 نوشت:
بنده تنها نتیجه ای که میخواستم و میخوام بگیرم, از اون قسمتی که شما از بنده نقل قول کردید و بحث من با جناب هادی بود, این است که , آیا ممکن است یمانی از یمن نیاید و بَداء شود ؟ و از جای دیگر بیاید ؟

پاسخ بنده, این است که بله ممکن است بَداء شود و از یمن نیاید. ممکن است هم بَدا نشود و از یمن بیاید. یعنی احتمالِ همه چیز هست.

جناب هادی گفتند باید احمد الحسن یا به طور کلی یمانی از یمن بیاید, بنده میگویم آیا نمی شود بگوییم ممکن است بَدا شود و امروز از بصره آمده باشد ؟؟؟

حال پاسخ شما چیست ؟؟؟

سوال شمادو قسمته . این که ممکن است بداء شود یک سوال کلی است و جوابش را خواهم داد اما جواب قسمت دوم سوالتون

خیر . یمانی از یمن میاد و بعد به عراق میرود .

جناب هادی پاسخهای خوبی به این مطلب دادند حتی در همان قسمت اول توضیحی که دادندگرچه حالت کلی داشت ولی کافی بود بود چون استدلال درستی داشت و من از ایشون عذرخواهی می کنم که
وارد بحث شدم .
با احترام به نظر شما باید بگم که از یک پیش فرض کلی ما به یک فرضیه می رسیم که باید ان را ثابت کنیم و برای اثبات فرضیه باید سند و مدرک موثق باشد و روی حدس و گمان نمی شود ان را اثبات کرد
طبق گفته شما خطا و اشتباه بر ای ما هست و به همین دلیل نمی توانیم خلاف انچه که از روایات بر میاد را ثابت کنیم و باید به همان مقدار روایات مستندی که داریم اکتفا کنیم

مهدیین 313;887867 نوشت:
اگر ممکن نیست و اصلا و ابداً باشد, می شوید همنظر جناب هادی, چون گویا معتقدند یمانی باید حتما از یمن بیاید و بدائی در کار نیست, پس امروز احمد الحسن مدعی یمانی هست و از بصره آمده, لذا 100% غلط و باطل است.

حال نظر شما چیست ؟

با توجه به پست ها و نوشته های قبلیتان. چون به نظر نمیرسید شما منکر بدا باشید.

و اما اعتقاد بداء یک مانع می شود برای فرضیه ها و انحرافات . نه انکه بخواهد به ان وسعت دهد.
اعتقاد به بداء سبب این نمی شود که ما به نشانه های حتمی ظهور شک کنیم و بخواهیم پیشاپیش در ان با خواست خودمان تغییر صورت دهیم
چون قرار نیست که ما این تغییرات را ایجاد کنیم بلکه طبق قول الهی «یَمْحُواْ اللَّهُ مَا یَشَآءُ وَ یُثْبِتُ وَ عِندَهُوآ أُمُّ الْکِتَـبِ »؛ «خداوند هر چه را بخواهد محو و هر چه را بخواهد اثبات می کند و لوح محفوظ نزد اوست.»

(و در این مورد جناب هادی پاسخ خوبی دادند )

و اما به نظرم ما با اعتقاد به بداء اگر بخواهیم ثابت کنیم در نشانه های حتمی ظهور تغییر صورت می گیرد باز راه را به خطا رفته ایم واین بدعت است چون اینکه بدا صورت می گیرد یا نه باز خواست خدای متعال است و مگر این موضوع جواب قطعی دارد که ما قراره با ان برسیم؟
حتی اگر از لفظ ممکن است هم استفاده کنیم این تا اخر یک فرضیه می ماند و جای اثبات ندارد مگر با رد بداء.

یک مطلب تا وقتی خلافش ثابت نشده است ما می توانیم به ان استناد کنیم ( عرض کردم مطلب یعنی مطلبی که با روایت های مستند ثابت شده باشد ) و ما نسبت به دانسته های خود مکلفیم و مسئول و نه بیشتر از ان .بنابر این روایات مبنی بر علائم ظهور برای ما پذیرفته شده است در عین اعتقاد ما به بداء .

مهدیین 313;887948 نوشت:
متاسفانه شما بی طرف و منطقی بحث نمی کنید.

بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم عجل لولیک الفرج
سلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

شما بی طرف نبودن من رو از این قطعیت کلام خودتان فهمیدید؟

مهدیین 313;887948 نوشت:
بنده بحثم بر سرِ سُخنِ شخصیِ علما و بزرگان هست. نظر شخصی در دین. و این سخنان شخصی وحی منزل نیست.

شما در جایگاهی هستید که سخن شخصی و غیر شخصی را تشخیص دهید؟
اگر هستید و اهل علمید بروید با علما بحث کنید و دلالیل علمی بیاورید.

مهدیین 313;887948 نوشت:
پس اگر عالمی آمد و گفت این احادیث معصوم هست, و یا اینکه بگوید نظر معصوم این است که من میگویم, و یا بگوید هرچه من میگویم درست است, ما باید در هر سه حالت بررسی کنیم ببینیم این عالم و فقیه راست میگوید یا دروغ.
شما با تحقیق و جستجو گویا مخالفید ؟؟

با اما و اگر را جای قطع قرار دادن مخالفم
شما می گویید شاید و اما و اگر منافق باشند من برای چی باید بر اما و اگر بی اساس اونم از منظر گمان سوء موافق باشم وتایید کنم؟

اگر عالمی اهل علم هست تا وقتی خود امام(ع) ردش نکند برای من هجت دارد
مگر اینکه شواهد و آثاری مشخص شود که ایشان دروغ گفته اند و از هجت بودن ساقط شوند.

مهدیین 313;887948 نوشت:
بزرگوار بنده میگم تقلید کورکورانه از معصوم حرام است. اصلا منطقی و عقلی نیست. والسلام. چرا اصرار دارید بگید کورکورانه هرچه گفتند درست است ؟؟؟

اولا جملتون رو اگر خطا است
بعد کی گفته کورکورانه
شما سند بیاورید که من گفتم کورکورانه هرچه گفتند، و جایگاه تحقیق را طرح نکرده ام

شایسته است شما باب تقلید رسالات مراجع را مطالعه نمایید تا ان شاء الله مجهولات احتمالی شما در ضمینه تقلید رفع و رجوع شود.
http://farsi.khamenei.ir/treatise-content?id=2&tid=-1
شروط تقلید:http://farsi.khamenei.ir/treatise-content?id=3&tid=-1
راه های اثبات اجتهاد:http://farsi.khamenei.ir/treatise-content?id=4&tid=-1

مهدیین 313;887948 نوشت:
- پس متوجه شدید خودتان دقت نمیکنید ؟؟ این یعنی تایید حرف بنده. جمله ی " اگر فهمیدیم ابلیسه " , یعنی تحقیق و جستجو کردیم پیرامون این فقیه و عالم.

2- اگر نفهمیدیم, یعنی عوام و گمراه و پشت سره ابلیس حرکت می کنیم به امیدِ رسیدن به بهشت.

شما وظیفه تان شناخت حقیقت و تن دادن به حقیقت است اگر ابلیس را نشناختید و تحقیق کردید و پی نبردید برای چی باید خدا شما را مواخذه کند.(چه در شخص و چه در عمل و گفتار)

اگر هم بعد متوجه اشتباهتان شدید خب راه توبه را خدا باز گذاشته است.

اما وقتی حجت بر شما تمام شد و حق را شناختید و سر باز زدید مواخذه می شوید.
(یک دلیل عقلی است اگر تمایل داشتید در موضعات مربوطه وارد شوید.)

مهدیین 313;887948 نوشت:
دلیل گمراهی ابلیس فعلا بحث ما نبود, بلکه مقام بزرگ ابلیس و سقوطش مد نظر بود. یعنی احتمال سقوط فقیه العظمی هم هست.
ابلیس, آدم ع (مهدی ع) را نشناخت. و خیال کرد مدعی دروغین است, انتظار داشت خلیفه الله مهدی ع, خارق العاده باشد و از او در ظاهر بهتر باشد. آدم ع مهدی, با او منطقی و علمی بحث کرد, اما او نپذیرفت و گفت مدعی دروغین هست.
در این رابطه بحثی فعلا ندارم.

آیا نخواندید که ملائکه در قرآن از خدا همین سوال را کردند که می خواهی کسی را در زمین قرار دهی که خون بریزد و خدا گفت آنچه را من می دانم شما نمی دانید؟( نقل مضمون کردم و البته آیه اش را بیاورید اگر مطالعه کرده اید.)

دقیقا بحث بر سر علت سقوط ابلیس اون هم تمرد از فرمان اعلم است حتی اگر خدا دلایل را طرح نمی کرد همین که ابلیس خدا را شناخته بود وظیفه اطاعت داشت

آدم و حوا هم به خاطر عدم تبعیت از اعلم حق و مطلق (خدا) و توجه به ابلیس و حرف او از بهشت رانده شدند!

مهدیین 313;887948 نوشت:

اتفاقا این حکایت الانِ سید احمد الحسن با مخالفین هست. و اونها خیال می کنند سخنانِ سید احمد الحسن کفر و شرک و بدعت است, در حالی که عین حق و حقیقت و توحید است.

خب شما خودتان از مسیر بی طرفی خارج می شوید و کلام ایشان را عین حق و توحید می دانید.(اگر دلیلتان ه حجقیقت بررسی است جمله هایتان را شیوه اش را قطعی قرار ندهید)

اگر سخنشان حق است باید ادله اللهی بیاورند که کسی دیگر نتواند ادعا کند.

مهدیین 313;887948 نوشت:
با خودتان منصف باشید و ببینید آیا چقدر راجعبه سید احمد الحسن تحقیق کردم و کتابهایش را خوانده ام و دلایل حقانیتش را شنیده ام. چقدر وقت گذاشتید ؟

من ترجیح(اولویت در فکر) می دهم تلاش کنم خود امام زمان(عج) را بشناسم نه نشانه ها را(در جایگاه خود مهم اند اما اولویت با شناخت امام زمان(ع) است) بر فرض هم بشناسم و لازم باشد تحقیق کنم

از شما که تحقیق کردید سوال می کنم ادله اللهی او چیست؟

همین جا قرار دهید.

مهدیین 313;887948 نوشت:
ایشون تمام دلایل امامت و قائم آل محمد ع بودن و مهدی بودن را دارند. تحقیق بفرمایید خودتان و تلاش کنید برای رسیدن به حقیقت.

ممنون

بسم الله شما بگویید دلایلشان چیست؟

البته در پست بعدی چیز هایی گفتید

خب تمام دلایل امامت؟

بگذارید پست بعدی شما را ببینم.

یا علی(ع)@};-

مهدیین 313;887950 نوشت:
هر چیزی برای شما ایجاد اشکال یا شبهه کند وصیت و پرچم(البیعه لله) و سلاح پیامبر خدا (ص) جای هیچ گونه شبهه و اشکال برایتان باقی نمیگذارد ...
بر حذر باشید از کسانی که خود را به دروغ به آل محمد نسبت میدهند . که همانا برای آل محمد و علی (ع) پرچمی (یک پرچم) است و برای دیگران پرچم ها .
پس در جای خودت ثابت باش و از هیچکس ابداً تبعیت نکن تا مردی را از فرزندان حسین (ع) ببینی که با او وصیت رسول خدا (ص) و پرچم او و سلاح او باشد .
تفسیر العیاشی،ج 1، ص 64 . بحار الأنوار، ج 52، ص 222 . إلزام الناصب، ج 2، ص 96.

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم عجل لولیک الفرج

سلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

اولا این حدیث است و مستقیم از قول معصوم شنیده نشده است پس در ابتدا باید ثابت شود صحیح است یا خیر
در ثانی بر فرض هم سندش مشکلی نداشته باشد
محتوای آن مهم است که محتوای آن چیست

و اگر محتوای آن هم صحیح باشد

من از کجا باید بفهمم پرچم پرچم رسول الله است؟
یا وصیتی که ادعا می کنند صحیح است؟

و سلاح رسول الله(ع) همراه اوست؟

پس اگر محتوا هم درست باشد سند هم صحیح باشد همین متشابه بودن آن( از این نظر که این ابزار چه ویژگی هایی دارد که از ابزار های مشابه تمییزش می دهد.) در نزد ما نیاز دارد به احادیث محکم ارجاء

داده شود و صرف کسی که ادعا کند این ویژگی ها را دارد عقلا صحیح نمی باشد.(مگر از طریق خود خدا و شرایط محکم دیگر ثابت شود.)

مگر آن که انتصاب آن به رسول الله(ص) است به شکل یقینی ثابت شود.

یا علی(ع)@};-

مهدیین 313;887951 نوشت:
نظرتان محترم است. منتها طبق وصیت رسول خدا در کتب شیعه و غیبت طوسی, ما 12 امام و 12 مهدی داریم و 24 وصی برای رسول خدا ص.
شما می توانید مثل عمر بلا ب نسبت شما, 12 امام را انکار کنید و بگویید این وصیت رسول خدا هذیان گویی است و مهدیینی در کار نیست.
آن زمان برای 12 امام وصیت را انکار کردند و این زمان برای 12 مهدی وصیت را انکار می کنند.

سلام
12 امام همان 12 مهدی هستند کما اینکه در زیارات با همین نام مورد خطاب قرار گرفته اند . آنها با نام و نشان مشخص اند و شیعه 12 امامی از جمله بنده بدان معتقدیم تا بن دندان. و اما 24 وصی را نمی دانم از کجا در آورده اید.
چرا 14 قرن علمای شیعه از اوصیا ائمه علیهم السلام حرف نزده اند ؟ حتما از کشفیات شماست .

مهدیین 313;887951 نوشت:
نظر مقام معظم رهبری خلاف شماست.
ایشون به شدت به عوام توصیه می کنند که ممکن فقهای دین و بزرگان دین و قوم فاسد باشند. پس ای مردم سعی کنید قدرت تجزیه و تحلیل پیدا کنید و قطعا عوام نباشید که بدبخت خواهید شد. سخنرانی 75 عوام و خواص رو گوش بدید.

بله ممکن است اما امکان ندارد تمام علمای مدهب شیعه گمراه باشند و بر سر موضوعی همه موافقت داشته باشند. ولی عصر هدایت علمای پرهیزکار را تضمین فرموده اند. همه علماء بزرگ شیعه در مورد اینکه احمد الحسن یمانی نیست و مردم در مورد او تکلیفی ندارند توافق دارند.

مهدیین 313;887951 نوشت:
ر کل شما نظرتان این هست که, مردم تمام دنیا دنبال فقهای خود باشند. جایز و صحیح هست.

ممنون از نظر منطقی و عقلانیِ شما.


و نظر شما این است که مردم دست از علماء شیعه بردارند و ادعای یک فرد فرصت طلب را گوش دهند. از شما نباید ممنون بود چرا که در صدد گمراهی مردم و انحراف مذهبید.

مهدیین 313;887951 نوشت:
طبیبان خداییم و به هر درد دوائیم
به جایی که بود درد فرستیم دوا را

کی گفته فقها و علما مریض نیستند و خودشان پزشکند ؟؟
همه مریضیم و طبیبان ائمه ع هستند.
دلیلیش هم غیر معصوم بودن فقهاست که هر آن ممکن است منحرف باشند یا بشند یا جهنمی بشند یا برداشت ضد و نقیض از روایات داشته باشند.
راسخون در علم فقط و فقط ائمه ع هستند.

بدون مطالعه لطفا نباشید.


بله طبیبان حقیقی ائمه ع هستند اما این به شما چه ربطی دارد؟
یعنی هر کس و ناکسی چند حدیث و آیه دست خودش گرفت و ادعای گزافی کرد بپذیریم چون حدیث می خواند؟
اگر دین اینطور رها باشد که شما فکر می کنید سخن اهل سنت درستتر از ماست که می گویند کفانا کتاب الله . اما این درست نیست. این عالم عالم اسباب است.هدایت الهی سبب می خواهد. کتاب می خواهد پیامبر می خواهد امام می خواهد و در غیبت امام ، عالم پرهیزکار دین شناس می خواهد. این مساله از مسلمات مذهب ماست. شما را نمی دانم.
و اما عدم عصمت علماء :
اولا عدم عصمت برابر با اشتباه و خطا نیست بلکه صرفا موجب احتمال خطاست
ثانیا ائمه ع خود بهتر از این مساله آگاه بوده اند با اینحال آنان را به مقام افتا گماشته اند
ثالثا در زمان غیبت ائمه ع عقلا مراجعه به علمای پرهیز کار دین شناس متعین است
رابعا پیروی از دین شناس محتمل الخطا عقلانی و تبعیت از دین نشناس مجهول حماقت است
خامسا بنابر قاعده لطف و تایید توقیع امام عصر به شیخ مفید وجود طرق هدایت در میان علمای شناخته شده شیعه ضروری است

مهدیین 313;887951 نوشت:
مام صادق ع :
اما بعد...
ثُمَّ یَهُزُّ الرَّایَهَ وَ یَسِیرُ بِهَا فَلَا یَبْقَى أَحَدٌ فِی الْمَشْرِقِ وَ لَا فِی الْمَغْرِبِ إِلَّا لَعَنَهَا وَ هِیَ رَایَهُ رَسُولِ اللَّه
سپس پرچم به اهتزاز در می آید وحرکت می کند بوسیله آن و هیچ کس در شرق و غرب نمی ماند مگر اینکه آن را لعنت می کند و آن پرچم رسول خداست.
الغیبه( للنعمانی) / النص / ۳۰۷ / باب ۱۹

امام صادق ع :
اما بعد...
إِذَا ظَهَرَتْ رَایَهُ الْحَقِّ لَعَنَهَا أَهْلُ الْمَشْرِقِ وَ أَهْلُ الْمَغْرِبِ
هنگامی که پرچم حق برافراشته می شود اهل شرق و اهل غرب آن را لعنت می کنند.
الغیبه( للنعمانی)، النص، ص: ۲۹۹

امام صادق علیه السلام فرمودند:
إِذَا رُفِعَتْ رَایَهُ الْحَقِّ لَعَنَهَا أَهْلُ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ قُلْتُ لَهُ مِمَّ ذَلِکَ قَالَ مِمَّا یَلْقَوْنَ مِنْ بَنِی هَاشِم
هنگامی که پرچم حق بلند می شود اهل شرق و اهل غرب آن را لعنت می کنند گفتم به خاطر چه؟فرمودند:به دلیل چیزهایی که از بنی هاشم دیده اند.

امام باقر (ع) فرمود :

زمانی که قائم قیام کند دشمنی آشکارتر از فقها ندارد و اگر شمشیر بدستش نباشد فقها فتوای قتل او را می‌ دهند.


اولا لعن مشرق و مغرب شامل شیعیان که لا شرقیه و لا غربیه هستند نمی شود. چون اینان به حکم خود ائمه متمسک به علمای پرهیزکار دین شناس اند.
ثانیا منظور از علمای مخالف امام بطور قطع و یقین از اهل سنت و وهابیت و مخالفان اند نه فقهای شیعه چه اینکه بنابر روایات خود ائمه ع ایشان حجج الهی بر مردم اند و حجت مخالفت حجت نمی کند

اما روایات لزوم پیروی از علما و فقها

امیر المومنین(ع):ای مردم بدانید کمال دین طلب علم و عمل به آن است، بدانید که طلب علم بر شما از طلب مال لازم تر است، زیرا مال برای شما قسمت و تضمین شده است و عادلی آن را بین شما تقسیم می کند و به شما می رساند ولی علم نزد اهلش نگه داشته شده و شما مامورید که آن را از اهلش طلب کنید، پس آن را بخواهید. (اصول کافی، انتشارات ولی عصر(عج)، چاپ دوم 1377، ج 1، ص 35)

امام صادق
(ع): به راستی خداوند زمین را هرگز بدون عالم نگذاشته است وگرنه حق از باطل شناخته نمی شد.(بحار الانوا، ج 52، ص 92)

امام صادق
(ع):من فقیهان را حاکم بر شما قرار دادم و آن ها منصوب ما هستند. شما موظفید در زمان غیبت به آنان رجوع کرده و به گفته آن ها عمل کنید و هیچ گاه حق رد قول آنها را ندارید، زیرا رد آنها رد ما و رد ما رد خداوند متعال است.(اصول کافی، ج 1، باب اختلاف حدیث، حدیث 10- احتجاج طبرسی، ج 2، ص 263)

امام هادی
(ع): در زمان غیبت قائم(عج) اگر دانشمندان و علمایی که مردم را به سوی آن حضرت می خوانند، وجود نداشتند و با دلایل و برهانهای آشکار از آیین الهی دفاع نمی کردند و بندگان ضعیف خدا را یاری نمی کردند و آنان را از دام هایی که شیاطین گسترده اند، نجات نمی دادند همه مردم از دین روی برمی گرداندند و مرتد می شدند. ولی این مرزبانان و محافظان دین همانند ناخدایان کشتی که سکان کشتی را به دست دارند رشته و ریسمان دل های مستضعفان را در دست می گیرند و به مسیر صحیح هدایت می کنند، این دسته از عالمان دین هستند که در نزد خداوند عزوجل از هر طبقه گرامی تر هستند.(منتخب الاثر، ص 223- بحار الانوار، ج 51، ص 156- المحجة البیضا، ج 1، ص 32)

امام حسن عسگری
(ع): مقلد و تابع بی چون و چرای فقیه جامع الشرایط باشید.(احتجاج طبرسی، ج 2، ص 283)

پیامبر اکرم
(ص):فقها امانتداران پیامبر می باشند.(فقهای نامدار شیعه، ص 10)

امیر المؤمنین
(ع):آیا از آن کسی که به حقیقت فقیه است به شما خبر ندهم؟ او کسی است که مردم را از ارحمت خدا ناامید نکند و از عذاب الهی ایمن نسازد و به آنها رخصت گناه ندهد و قرآن را از روی اعراض ترک نکند. همانا در علمی که فهم نباشد خیری نیست. (اصول کافی، انتشارات ولی عصر(عج)، چاپ دوم 1377، ج 1، ص 45)

امام صادق
(ع):دانشمندان وارثان پیامبرند برای اینکه پیامبران پول، طلا و نقره به جا نمی گذارند و تنها احادیثی از احادیثشان به جای گذارند، هر که از آن احادیث بر گیرد بهره بسیاری گرفته است. پس نیکو بنگرید که این علم خود را از چه کسی می گیرید. زیرا در خاندان ما اهل بیت(ع) در هر عصر جانشینان عادلی هستند که تغییر دادن غالیان و به خود بستگی خرابکاران و بد معنی کردن نادانان را از دین بر می دارند.
(اصول کافی، انتشارات ولی عصر(عج)، چاپ دوم 1377، ج 1، ص 39)

امام صادق
(ع)درباره فرموده خداوند عزوجل (تنها بندگان دانشمند خدا از او ترس دارند) فرمودند: مراد از دانشمند کسی است که کردارش گفتارش را تصدیق کند و کسی که این چنین نباشد عالم نیست. (اصول کافی، انتشارات ولی عصر(عج)، چاپ دوم 1377، ج 1، ص 44)

امام صادق
(ع):هر کس از فقیهان که نگهدارنده دین و نگهبان جان و مخالف هوای نفس خود و اطاعت کننده فرمان مولای خویش باشد، بر مردم است که از او تقلید و تبعیت کنند.(بحار الانوار، ج 2، ص 88)

امام حسن عسگری(ع)
:هر فقیهی که نگهدارنده نفس -از انحرافات و لغزش ها- و حفظ کننده دین و مخالف با هواهای نفسانی و مطیع امر مولای خویش باشند، بر عامه مردم است که تقلید کننده و تابع او باشند.(سفینة البحار، ج 2، ص 381)

امام حسن عسگری(ع)
در مورد فقها چنین می فرمایند: آنان کسانی هستند که صیانت نفس دارند، پاسدار حریم دیانت، مخالف هوی و فرمانبردار اوامر خدایند، وظیفه مردم پیروی از این گونه افراد می باشد، البته همه فقها این گونه نیستند بلکه برخی از آنان واجد این خصوصیات هستند.
(احتجاج طبرسی، ج 2، ص 263- فقهای نامدار شیعه، ص 10)

یا هادی

ممنون از دوستانی که محترمانه بحث میکنند گل

چون داره بحث شاخ و برگ دار میشه بهتره ابتدا یک استُپ و جمع بندی کنیم باز بعد ادامه بدیم.

پس بنده تا اینجا احساس می کنم که نظر کاربر shamim313 و جناب رستگاران و (فکر می کنم)جناب کارشناس هادی, این هست که احتمال بَداء در جزئیات کار ممکن است وجود داشته باشد.
البته به عبارتی, همین که همه چیز به خدا بر میگردد و معصوم هم اشاره کرد که حتی در محتوم هم ای بسا خدا بخواهد و بَداء شود (در جزئیاتش لااقل), پس احتمال بَداء را نمیتوانیم 100% منکر شویم الا در قائم ع و بودنش.
چون انتظار ما برای ظهور قائم هر روز است و هر جمعه و هر عاشورا و نوروز. (و مجدد عرض میکنم جناب شیخ طبسی هم همین نظر را دارند که : ما منتظر علائم نیستیم محقق بشود یا نشود, ما منتظر قائم ع هستیم.)

پس به این دلایل ما نمی توانیم با این یک حدیثِ خروج سُفیانی و خراسانی و یمانی, احمد الحسن را رَد کنیم. (یعنی شاید بتوانیم مثلا احمد الحسن را از طریق دیگر رَد کنیم, اما از این طریق نمی شود) :

1- احتمال دارد در زمان خروجشان بَدا شود.
2-خراسانی محتوم نیست, پس احتمال دارد بَدا شود حتی در اصلش. پس منتظر خراسانی بودن, بسانِ منتظر نشستن برای کسی است که شاید بیاید و شاید نیاید.
3-مجهول بودنِ اینکه آیا خروج سُفیانی اول منظور هست یا سُفیانیِ دوم.
4- این بحثِ خروج است نه ظهور و دعوت. و این سه لشکر از قبل لشکر تشکیل میدهند و نمی شود وقتی یمانی دعوت می کند به خودش, ما انتظار خروجِ همزمان سُفیانی و خراسانی را داشته باشیم.

ممکن است حجتی ایراداتِ دیگری هم وارد باشد. اما فکر می کنم همین ها کافی است.

لطفا دوستان و کارشناس هادی این پست بنده را همچنان با دقت بخوانند و اگر نظری دارند بفرمایند. تا ان شا الله وارد مرحله بعد شویم.

دقت بفرمایید :

بنده شاید خودم معتقد باشم که اصلا بَدایی نشده است.
ما حدیث رو گذاشتیم جلومون و داریم نقد و بررسی و تجزیه و تحلیل می کنیم که آیا این ایرادِ ما حتی اگر سید احمد الحسن باطل باشد, به ایشان وارد است یا خیر. (همون حدیث خروج سه نفر)

ممنون و تشکر

رستگاران;887961 نوشت:
شما سند بیاورید که من گفتم کورکورانه هرچه گفتند، و جایگاه تحقیق را طرح نکرده ام

ممنون.

اگر شما نظرتان به تقلید کورکورانه و تبعیت و تقلید مطلق از غیر معصوم نیست, هم نظریم. چون بنده با حرکتِ کورکورانه مخالفم نه با فقها و عُلما.

پس منظور بنده این بود که اگر فقیه و عالمی گفت مثلا سید احمد الحسن باطل است, نمی شود گفت چشم باطل است. اول اینکه بحث اعتقادی است و نه تقلیدی, دوم اینکه ممکن است اشتباه کند چرا ؟ چون هر غیر معصوم ممکن است اشتباه کند.

اینکه تحقیق کنید و به این نتیجه برسید که مثلا سید احمد الحسن باطل هستند, همان نظری است که بنده دارم. تحقیق کنید و بگویید باطل است نه اینکه میگویند باطل است پس چشم باطل است.

این نظر من است. گل

محی الدین;887986 نوشت:
ثانیا منظور از علمای مخالف امام بطور قطع و یقین از اهل سنت و وهابیت و مخالفان اند نه فقهای شیعه

غیر منطقی و حتی بدون توجه به قران و احادیث بحث می کنید.

همین الان فقهایی هستند که شیعه هستند اما با دیگر فقهای معروف و مشهور حتی در اصل ولایت مثلا فقیه اختلاف دارند.
نمی شود بگوییم آنها وهابی و سُنی اند که. ما حدیث در مذمت شیعیان و علمای شیعه هم داریم.

اما در کل بنده که با عالم و فقیه مخالفت ندارم که شما این همه حدیث از تمجید فقیه و عالم آوردید.

ما گفتیم هر غیر معصوم ممکن است اشتباه کند و به خطا برود. بابا اینو آقای خامنه ای و آقای کلباسی و سید خمینی هم قبول دارند, بعد شما قبول ندارید خود میدانید.

حتی سید احمد الحسن , راجعبه فقیه و عالم سخنان بسیار خوبی گفته اند.

پس مشکلی در اصل فقیه و عالم وجود ندارد.
بحث بر سره فقها و علمایی است که گمراه می شوند. بحث بر سره این هست که ممکن است گمراه بشوند و اشتباه کنند.

اگر نکنند که بگوییم معصومند و خلاص.

این همه حدیث آوردید مگه بنده مخالف مقام فقیه و عالم هستم ؟؟

بله آنچه بنده می گویم اتفاقا این احادیث هست که در زیر می اورم و آن این است که احتمال گمراه شدن فقها و علما وجود دارد و بعد فاجعه می شود :

سایت ظهور منجی :

در این بخش به احادیثی اشاره می شود که در مذمت عالم نماهای گمراه از ائمه(ع) نقل شده است. به تواتر معصومین(ع) در باره علمای دنیاپرست به شیعیان هشدار داده اند...

پیامبر اکرم(ص):من برای امت خود از رهبران(رهبران دینی و علما) گمراه بیمناکم.(نهج الفصاحة، ج 2، ص 472)
پیامبر اکرم(ص):برای امتم بعد از خود در مورد سه چیز بیمناکم: لغزش عالم، ستم زمامدار، پیروی هوای نفس.(نهج الفصاحة، ج1، ص 194)
از پیشگاهرسول اکرم(ص)سوال کردند بدترین مردم کدامند؟ایشان فرمودند: علما هستند هنگامی که فاسد شوند.(تحف العقول، ص 31)
پیامبر اکرم(ص): بدترین علما آنهایند که پیشانی به آستان پادشاهان بسایند.(المحجة البیضا، ج 1، ص 144)
پیامبر اکرم(ص):برای هر چیزی آفتی است، و آفت این دین رهبران بد هستند. وای بر امتم از عالمان بد.(کنزالعمال، ج 10، ص197)
پیامبر اکرم(ص):بعد از من پیشوایانی پدید می آیند که چون بر فراز منبر قرر بگیرند سخنان حکمت آمیز می گویند، چون از منبر پایین آمدند نور حکمت و ایما از آنها گرفته می شود، چنین دانشمندانی از مردار پلیدتر هستند.(بشارة الاسلام،ص 132)
پیامبر اکرم(ص):کسی که علم را فر گیرد و به آن عمل نکند، خداوند او را در روز رستاخیز به صورت نابینا محشور نماید، کسیکه علم را برای دنیا به دست آورد و محبت دنیا را بر آن مقدم بدارد، مستوجب غضب الهی گردد و جایگاهش در پایین ترین درجه آتش است.(الزام الناصب، ص 186- بشارةالاسلام، ص 134)
پیامبر اکرم(ص):هر گاه علم را به خاطر ریا و مال دنیا بیاموزند، خداوند برکتش را بر می دارد و زندگی شان سخت می شود و به خودشان واگذاشته می شوند و کسی که به خودش واگذاشته شود هلاک خواهد شد.(الزام الناصب، ص 186)
پیامبر اکرم(ص):هرگز علم را برای افتخار و مباهات به علما، و مجادله با کوته فکران و جلب توجه مردم نیاموزید، کسی که این کار را انجام دهد در دوزخ است.(المحجةالبیضا، ج 1، ص 125)
پیامبر اکرم(ص): در میان امت من وحشت واضطرابی پیش می آید که مردم به علمای خود مراجعه می کنند و آنها را به صورت بوزینگان و خوک ها در می یابند، این اثر وضعی اعمال آنهاست که حق را از مسیر خود منحردف کرده و سخن را از محل خود تغییر دادند، خداوند نیز به عنوان کیفر کردارشان صورت های آنها را مسخ کرده، آفرینش آنان را تغییر می دهد، آنسان که آنها حق را تغییر داده و به صورت باطل در آوردند.(بشارة الاسلام، ص 176)
پیامبر اکرم (ص):هنگامی که قیام کننده(عج) ما ظاهر شود، از کسانی که بدون علم فتوای داده اند انتقام می گیرد. وای بر آنها و پیروان آنها. مگر دین خدا ناقص بود که آنها تکمیل کردند؟ یا در دین خدا انحرافی بود که آنها درست کردند؟ آیا مردم علاقه به انحراف داشتند که از او پیروی کردند؟ و یا او مردم را به راستی و درستی امر کرده و مردم مخالفت ورزیده اند؟ آیا رسول اکرم(ص) در آنجه به او وحی شده چیزی را فروگذار کرده که به او یادآوری کرده اند؟ و یا دین در عهد و کامل نبود و اینها تکمیل کردند؟ آیا پیامبری آمده که از او پیروی کردند؟(الزام الناصب، ص 108)
پیامبر اکرم(ص):دانشمندان فقیه تا هنگامی که وارد دنیا نشده اند امین پیغمبرانند. عرض شد یا رسول الله معنی ورودشان در دنیا چیست؟ فرمودند: پیروی از سلطان، پس چون چنین کنند نسبت به دینشان از ایشان بر حذر باشید.(اصول کافی، انتشارات ولی عصر(عج)، چاپ دوم 1377، ج 1، ص 58)
امیرالمؤمنین علی (ع):ای دانشجو همانا دانشمند را سه علامت است: علم، خویشتن داری و خاموشی. و عالم نما را سه علامت: با نافرمانی نسبت به مافوق خود کشمکش کند، به وسیله چیرگی به زیردست خود ستم کند و از ستمکاران پشتیبانی نماید. (اصول کافی، انتشارات ولی عصر(عج)، چاپ دوم 1377، ج 1، ص 45)

بنده مقصودم همین است, اگر فقیه و عالم گمراه شود , فاجعه به وجود می آید و حتی تاریخ عوض می شود.
اما ظاهرا شما می گویید خیر, فقیه محال است اشتباه کند, معصوم است محال است.

و السلام علی من اتبع الهدی

مهدیین 313;888009 نوشت:
جناب شیخ طبسی هم همین نظر را دارند که : ما منتظر علائم نیستیم محقق بشود یا نشود, ما منتظر قائم ع هستیم.)

شما برداشت خودتون را نوشتید بهتره درست نقل قول کنیم .

مهدیین 313;888009 نوشت:
پس به این دلایل ما نمی توانیم با این یک حدیثِ خروج سُفیانی و خراسانی و یمانی, احمد الحسن را رَد کنیم. (یعنی شاید بتوانیم مثلا احمد الحسن را از طریق دیگر رَد کنیم, اما از این طریق نمی شود) :

کدوم دلایل ؟! مشکل اینجاست که شما دلیلی درست برای صحبتتون ندارید همه اینها بر پایه فرضیه است .
اگر منظورتون بداء است من طبق اعتقاد به همین اصل یمانی بودن مدعی مذکور را رد می کنم .
اینهمه بحث شد اخر شما فقط می خواهید طبق استدلال خودتان ان را به نتیجه برسانید انهم نتیجه ای که بر پایه شاید ها است
طبق همان یک حدیث اگر قرار باشد بدائی صورت گیرد در کل سه نشانه حتمی خواهد بود اینکه ان دو نشانه دیگر محتوم نیست و فقط خروج یمانی محتوم است این حرف شماست و من ان را قبول ندارم
اینکه یمانی معصوم است حرف شماست ومن ان را قبول ندارم . اینکه شما طبق یک حدیث و با تکیه بر همان یک حدیث و برداشت شخصیتون از 12 مهدی حکم به معصوم بودن یمانی دادید و احمد الحسن یمانی را مهدی اول نامیدید را من قبول ندارم

اگر قرار باشه شما فقط حرف خودتان را تکرار کنید و با ان به نتیجه برسید چرا بحث می کنید ؟
اگر یک حدیث برای استدلال کافی نیست چرا شما فقط از یک حدیث که ابهام دارد استفاده می کنید

مهدیین 313;888009 نوشت:
- احتمال دارد در زمان خروجشان بَدا شود.
2-خراسانی محتوم نیست, پس احتمال دارد بَدا شود حتی در اصلش. پس منتظر خراسانی بودن, بسانِ منتظر نشستن برای کسی است که شاید بیاید و شاید نیاید.
3-مجهول بودنِ اینکه آیا خروج سُفیانی اول منظور هست یا سُفیانیِ دوم.
4- این بحثِ خروج است نه ظهور و دعوت. و این سه لشکر از قبل لشکر تشکیل میدهند و نمی شود وقتی یمانی دعوت می کند به خودش, ما انتظار خروجِ همزمان سُفیانی و خراسانی را داشته باشیم.

قسمت چهارم هم حرف شماست و برداشت شما

اصلا بحث سر چیست ؟
17 سال است احمد الحسن یمانی در عراق به قول شما ظهور کرده . اینهمه ظلم و ستم بر شیعیان عراق وارد شد داعش اینهمه جنایت انجام داد ایشان چه کار کردند؟
یمانی سرداری است که قیام می کند نه اینکه سکوت کند.

shamim313;888026 نوشت:
قسمت چهارم هم حرف شماست و برداشت شما

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم عجل لولیک الفرج

سلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

بگذارید در مورد تفاوت ظهور و خروج و قیام استاد بیاییند توضیح بدهند ببینیم آیا امکانش هست اگر بله این همه طولانی مدت هم ممکنه(فرض بر صحت ادعا این شخصیت)

توجه این پست به معنای تایید یمانی بودن این شخصیت نمی باشد و صرفا در یک گفتمان گفت و گو محور دارد طرح می شود.:iran:

یا علی(ع)

مهدیین 313;888010 نوشت:
اگر شما نظرتان به تقلید کورکورانه و تبعیت و تقلید مطلق از غیر معصوم نیست, هم نظریم. چون بنده با حرکتِ کورکورانه مخالفم نه با فقها و عُلما.

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم عجل لولیک الفرج

سلام علیکم ورحمه الله وبرکاته
من هم معتقدم که تقلید از معصومی که خدا در آیه تطهیر از انها نام برده هستم و مابقی بر اساس ادله و حجت اللهی قابل تبعیت هستند تا جایی که ادله بر حجت بودن ایشان باطل نشود و اگر باطل شود باید به اعلم رجوع کرد تا زمان ظهور که خود صاحب العصر و الزمان(عج) ابن امام حسن العسگری(ع) قیام کنند و تکلیف ما را در آن زمان مشخص کنند.
اما الان از طرق عقلی و استدلالی رجوع به مراجع را ثابت می دانم (مراجع جامع الشرایط و ذکر شده با شرایطی که در باب تقلید است.)

مهدیین 313;888010 نوشت:
پس منظور بنده این بود که اگر فقیه و عالمی گفت مثلا سید احمد الحسن باطل است, نمی شود گفت چشم باطل است. اول اینکه بحث اعتقادی است و نه تقلیدی, دوم اینکه ممکن است اشتباه کند چرا ؟ چون هر غیر معصوم ممکن است اشتباه کند.

اصل بحث اعتقادی طبق فتوا خود مراجع هم تحقیقی است(رجوع شود به رسالات) و شناخت امام هم تحقیقی است باید ثابت شود بر فرد که ایشان امام هستند(البته باید دید در مصداق امام هم تحقیقی است یا تنها در اصل امامت)

اما اینکه این فرد ادعا کرده الیمانی هست باید با ادله اللهی همخوانی داشته باشد.

مهدیین 313;888010 نوشت:
اینکه تحقیق کنید و به این نتیجه برسید که مثلا سید احمد الحسن باطل هستند, همان نظری است که بنده دارم. تحقیق کنید و بگویید باطل است نه اینکه میگویند باطل است پس چشم باطل است.

طبق شرایط و ادله ایی که گفتید برای حجت بودنشان آورده اند بنظرم دلایل صحیحی نیست چون اگر هم سلاح پیامبر(ص) را همراه داشته باشند من شناختی به آن ابزار ندارم چرا که پیامبر(ص) 1400 پیش رحلت کردند و 1100 سال است که معصوم در پس پرده غیبت اند.

به این جهت هجت تمام نشده

اگر هم بداء بخواهد صورت بگیرد من از کجا باید بدانم جز اینکه ظهور اتفاق بیافتد و بفهمیم فلان نشانه که قرار بود ظاهر شود ظاهر نشده است یا اینکه ظاهر شده ما نفهمیدیم.

یمانی طبق روایات دعوت کننده به سوی حق است و بسوی امام پس اگر ایشان خود را جانشین امام و یا همان امام زمان(عج) معرفی کردند پس این هم دلیل که بر باطل بودن ایشان هجت می آورد

اگر دلیل دیگری هست بسم الله.

یا علی(ع)@};-

shamim313;888026 نوشت:
طبق همان یک حدیث اگر قرار باشد بدائی صورت گیرد در کل سه نشانه حتمی خواهد بود اینکه ان دو نشانه دیگر محتوم نیست و فقط خروج یمانی محتوم است این حرف شماست و من ان را قبول ندارم

پس شما احتمال بداء را می پذیرید.

بنده مشکلی ندارم که یمانی هم بداء شود, بشود , مهم همان احتمال بداء هست در بحثِ ما و این یعنی ایرادی که به سید احمد الحسن گرفته شده وارد نیست, چون پیشتر عرض کردم, سید احمد الحسن صرفا مُدعی یمانی آن هم در ابتدا نیست, ایشان وصی و فرستاده ی امام مهدی ع و مهدی اول در وصیت رسول خدا ص و از مهدیین دوازده گانه هستند, در مرحله بعد همان یمانیِ موعود هستند که هر کس از ایشان سرپیچی کند از اهل آتش است.

فلذا از آنجایی که مهدی ع جز میعاد هست و خدا خلف میعاد نمی کند. و اگر مشخص شد مهدی اولی همان یمانی هست, یمانی قائم و معصوم هست فلذا در او بداء نمی شود. (که البته فعلا اینها بحث ما نیست).

بحث سره این است که می گویند , احمد الحسن اگر یمانی هست , پس خراسانی و سفیانی کجا هستند ؟

بنده به وضوح و به روشنی ایراداتی گرفتم که قابل رد نیست.
بنده حتی در بحث اصلا خودم را کافر به سید احمد الحسن فرض کردم و عرض میکنم که به عنوان سوم شخص دارم نگاه می کنم و ایراد میگیرم.

واقعا جای تاسف داره که اصلا توجه به ایرادات بنده نمی کنید. پست اخیرتون فقط جدل بود و کاملا مشخص هست که پاسخی ندارید جز قبول کردنِ اینکه بله ممکن است بداء شود.

سوال واضح و روشن است :

آیا ممکن است در سفیانی و خراسانی بداء شود ؟؟؟ اصلا در یمانی هم بداء شود ؟؟؟

جواب یا بله هست یا خیر.

اگر بله باشد, ایراد به سید احمد الحسن وارد نیست. یعنی می شود یمانی بیاید و خراسانی اصلا نباشد. (مثلا - و تمام ایراداتی که گرفتم) - پس اینکه خراسانی و سفیانی کجا هستند , پس احمد الحسن یمانی نیست, می رود روی هوا.

shamim313;888026 نوشت:

شما برداشت خودتون را نوشتید بهتره درست نقل قول کنیم .

دقیقا درست نقل قول کردم.

اینم کلیپ استاد طبسی خدمت شما. دانلود کنید :

http://opload.ir/downloadf-8da48bd26b951-mp4.html

لطفا کمی منصف و بدون تعصب و منطقی بحث بفرمایید نه جبهه بگیرید. گل

رستگاران;888036 نوشت:
طبق شرایط و ادله ایی که گفتید برای حجت بودنشان آورده اند بنظرم دلایل صحیحی نیست چون اگر هم سلاح پیامبر(ص) را همراه داشته باشند من شناختی به آن ابزار ندارم چرا که پیامبر(ص) 1400 پیش رحلت کردند و 1100 سال است که معصوم در پس پرده غیبت اند.

به این جهت هجت تمام نشده

اگر هم بداء بخواهد صورت بگیرد من از کجا باید بدانم جز اینکه ظهور اتفاق بیافتد و بفهمیم فلان نشانه که قرار بود ظاهر شود ظاهر نشده است یا اینکه ظاهر شده ما نفهمیدیم.

یمانی طبق روایات دعوت کننده به سوی حق است و بسوی امام پس اگر ایشان خود را جانشین امام و یا همان امام زمان(عج) معرفی کردند پس این هم دلیل که بر باطل بودن ایشان هجت می آورد

اگر دلیل دیگری هست بسم الله.

یا علی(ع)

ممنونم.

تقریبا با شما به جاهای بهتری از بحث رسیدم تا دیگر دوستان. (صرف نظر از کارشناس هادی)

1-شخصی به نام احمد الحسن, مدعی است مهدی موعود هستند, قائم مهدی اول و همچنین یمانی و وصی و جانشین و فرستاده ای از طرف امام زمان. پس بحث عقایدی و تحقیقی است نه تقلیدی.
و شما موافقید که تقلیدی نیست.

2- شما یک سری سوالات دارید که هنوز پاسخ نگرفته اید, در حالی که پاسخش موجود است و شما کم کاری کرده اید. این یعنی مثلا یک سُنی به درست دِل نداده که تحقیق کند ببیند 12 امام شیعه حقیقت دارد یا خیر. چند تا کتاب خودشون رو خونده دیده کافیه.
در حالی که تمام شبهات و سوالاتی که در ذهن جوانانِ سُنی هست , پاسخش داده شده.

3- این وظیفه من نیست که بروم دنبال سُنی ها و یک به یک شبهاتشون رو پاسخ بدم, می توانند سرچ کنند و تحقیق کنند امروزه که همه سایت و مقاله و اسکدین هست.

4- در مورد سلاح هم آفرین. ما که سلاح پیامبر را ندیدیم که بشناسیم و دوم ممکن است جعلی باشد و بسیار شبیهش باشد, پس منظور امام باقر ع از پرچم و سلاح چیست ؟ این یعنی سوالی است که باید از خود پرسیم و دنبالش برویم. اما مختصر می گویم, پرچم یعنی البیعه لله و همان تفکر روشن مهدی ع که حاکمیت برای خداست (جانشین خلیفه الله), نه صرفا پارچه.
سلاح همان عِلم برتر هست و نه شمشیر پیامبر ص.

این تاپیک بحث حقانیت مصداق و سید احمد الحسن نیست. لذا لطفا وارد این بحث حداقل فعلا نشویم.

ممنون

مهدیین 313;887877 نوشت:
آیا شما بَداء را پس به طور کلی رَد می کنید در علائم حتمی ؟ و محال می دانید ؟ چون من حرف شما را قبول می کنم نسبت به سفیانی و اصل سُفیانی محقق خواهد شد


سلام علیکم

شما گفتید احتمال بدا در تغییر شخصیت ها وجود دارد و بنده با دلایلی که آوردم مشخص شد که بدا در شخصیت ها وجود ندارد و تغییری در شخصیت ها حاصل نخواهد شد.
در ثانی در بحث بدا گفته می شود، برخی چیزهایی که ظاهراً مقدر شده، اتفاق نمی افتد، زیرا در تقدیر پنهان خداوند، چیز دیگری مقدر بوده است. معمولاً هنگامی که از پیشگویی های مربوط به ظهور، سخن می رود، این بحث هم مطرح می شود که شاید در فلان حادثه، بداء واقع شود. اما باید دانست، که بداء یک استثنا است یعنی مثلاً 5 درصد احتمال وقوع دارد و 95 درصد، حوادث همان گونه که در روایات پیش گویی شده، روی خواهند داد. بنابراین باید فرض را بر 95 درصد گذاشت و بحث بداء را به صورت جانبی مطرح کرد.
لذا بحث بدا را با اجازه کنار بگذاریم و از شخصیت احمد الحسن شروع کنیم که چه کاره بوده و چرا می گوییم ادعای وی دروغی بیش نیست.
سيداحمدالحسن کیست؟
احمد الحسن كه ادعا می كند يمانی موعود است شخصی است از اهالی محله ی جمهوريه در مركز بصره و در سال دو هزار و سه، بعد از اشغال عراق با ادعای يمانی بودن ظاهر شد و يك گروه كه به ادعای وی معتقدند تشكيل داد به نام انصار المهدی.
او در ابتدا ادعا كرد كه يكي از ياران امام مهدي (عج) است و سپس ادعا كرد يماني موعود است و جهان را براي ظهور امام مهدی (عج) آماده می كند. انصار المهدی بيشتر در سه شهر بصره ، ناصريه و نجف اشرف مستقر هستند.
وی در زمان صدام، جزء حزب بعث بوده؛ و در جریان اشغال عراق توسّط کفّار غربی، هیچ کس ندیده که او دفاعی از مسلمین کرده باشد، نه عملاً و نه لفظاً. بعد از اشغال عراق و اعلام موجودیّت این گروه نیز، عمده درگیری او با مسلمانان عراق بوده؛ و اغلب نیز با شیعیان درگیر شده است.
حال عاقلان قضاوت کنند که چگونه کسی یاور امام زمان(عج) است و به جای کشتن کفّار، شیعیان را می کشد؟! و چگونه به جای جنگ با اشغالگران یک کشور مسلمان، حکومت خود آن کشور را مورد حمله قرار می دهد؟!

از دقّت در روایات ظهور می توان به امور زیر پی برد.
ـ خروج همزمان سفیانی و یمانی و سید حسنی یا خراسانی، از علائم ظهور می باشند.
ـ سفیانی از شام خروج خواهد کرد؛ یمانی از یمن خروج می کند و حسنی یا خراسانی، از خراسان خروج می کند.
ـ خروج سفیانی و یمانی و خراسانی در یک سال و یک ماه و یک روز است. ابتدا سفیانی خروج می کند و آنگاه یمانی و خراسانی برای مقابله با او قیام می کنند؛ و مقصد هر سه کوفه است.
پس یقیناً این سیّد احمد الحسن، یمانی نیست. چون؛
اوّلاً او اهل یمن نیست؛ و از یمن هم خروج نکرده است؛ بلکه اهل بصره است؛ و در عراق خروج نموده است.
ثانیاً طبق روایات، سفیانی و یمانی و خراسانی در یک سال و یک ماه و یک روز خروج خواهند کرد ؛ و مقصد هر سه کوفه است. امّا شکّ نداریم که در حال حاضر نه سفیانی خروج کرده نه خراسانی؛ پس هر که الآن خروج کرده و ادّعای یمانی بودن دارد، دروغ می گوید.
ثالثاً یمانی سفیانی را شکست خواهد داد؛ در حالی که این سیّد احمد الحسن پشت سر هم شکست است که می خورد.
رابعاً از روایات استشمام می شود که فاصله ی زمانی بین خروج یمانی و ظهور امام زمان(عج) کم است؛ در حالی که این سیّد احمد الحسن، سال‌هاست که ادّعای یمانی بودن دارد و خروج مسلّحانه هم کرده، ولی هنوز ظهور حضرتش رخ نداده است.

عقل چه می گوید؟
از دو حال خارج نیست؛ یا این احمد الحسن، حقیقتاً یمانی است یا شیّاد است. در حال حاضر که نه سفیانی قیام کرده نه خراسانی، هیچ علامت بیان شده در احادیث نداریم که بتوانیم درستی ادّعای او را متوجّه شویم؛ حال بگذریم که طبق روایات فوق الذکر، کاذب بودن او ثابت می شود. پس اگر بدون مدرک شرعی معتبر، از او طرفداری نمودیم و بعداً معلوم شد که او شیّاد بوده است، در جرم او شریک خواهیم بود؛ و هر قتلی که او طرفدارانش کرده اند و هر بدعتی که گذاشته اند و هر کسی را که گمراه نموده اند، همه به پای ما هم نوشته خواهد شد. چون طبق روایات « راضی به عمل یک قوم، شریک در عمل آن قوم است». توبه از چنین گناهی نیز آسان نخواهد بود. چون ما دسترسی به مقتولین و گمراه شدگان به دست گروه انصار المهدی نداریم تا حلالیّت طلب کنیم.
امّا اگر در مورد او بی طرفی اختیار نمودیم، و بعداً ثابت شد که شیّاد بوده گناهی نکرده ایم؛ و اگر معلوم شد که حقیقتاً یمانی بوده، باز گناهی نکرده ایم. چون دلیل کافی برای طرفداری او نداشتیم؛ و کسی که دلیل کافی ندارد، شرعاً معذور است.
امّا اگر با او مخالفت نمودیم و بعداً معلوم شد که شیّاد بوده، روشن است که گناه نکرده ایم؛ امّا اگر معلوم شد که او حقیقتاً یمانی بوده، باز گناهی نکرده ایم. چون طبق روایات فراوانی به ما امر شده که در دوران غیبت، هر کس ادّعا نمود که با امام زمان(عج) ارتباط دارد، تکذیبش کنید. حتّیکسی هم که حقیقتاً امام زمان(عج) را ملاقات کرده باشد، اگر ادّعا کند که امام زمان(عج) را ملاقات نموده، طبق احادیث، بر ما واجب است که او را تکذیب کنیم. لذا در هیچ روایتی هم نیامده که یمانی ادّعای ملاقات با امام زمان(عج) را خواهد داشت. او فقط مدّعی خواهد بود که در راه امام زمان(عج) می جنگد؛ امّا هیچگاه نخواهد گفت که امام زمان(عج) را می بیند یا از او دستور خصوصی دارد. چون اگر چنین ادّعایی بکند، طبق احادیث اهل بیت(ع) بر شیعیان واجب خواهد بود که او را تکذیب کنند.
پس این احمد الحسن چه یمانی حقیقی باشد و چه نباشد، وظیفه ی شرعی ما تکذیب اوست. چون او برخلاف صریح روایات، ادّعای ملاقات با امام زمان(عج) و داشتن دستور خصوصی از آن حضرت را دارد.

مدّعیان ملاقات در زمان غیبت کبری، دروغگو هستند.
امام زمان(عج) به آخرین نایب خاصّ خود، جناب علیّ بن محمّد سمری نوشتند:
« بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
يَا عَلِيَّ بْنَ مُحَمَّدٍ السَّمُرِيَّ أَعْظَمَ اللَّهُ أَجْرَ إِخْوَانِكَ فِيكَ فَإِنَّكَ مَيِّتٌ مَا بَيْنَكَ وَ بَيْنَ سِتَّةِ أَيَّامٍ فَاجْمَعْ أَمْرَكَ وَ لَا تُوصِ إِلَى أَحَدٍ فَيَقُومَ مَقَامَكَ بَعْدَ وَفَاتِكَ فَقَدْ وَقَعَتِ الْغَيْبَةُ التَّامَّةُ فَلَا ظُهُورَ إِلَّا بَعْدَ إِذْنِ اللَّهِ تَعَالَى ذِكْرُهُ وَ ذَلِكَ بَعْدَ طُولِ الْأَمَدِ وَ قَسْوَةِ الْقُلُوبِ وَ امْتِلَاءِ الْأَرْضِ جَوْراً وَ سَيَأْتِي إِلَى شِيعَتِي مَنْ يَدَّعِي الْمُشَاهَدَةَ أَلَا فَمَنِ ادَّعَى الْمُشَاهَدَةَ قَبْلَ خُرُوجِ السُّفْيَانِيِّ وَ الصَّيْحَةِ فَهُوَ كَذَّابٌ مُفْتَرٍ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ.
فنسخوا هذا التوقيع و خرجوا فلما كان اليوم السادس عادوا إليه و هو يجود بنفسه. فقال له بعض الناس من وصيك من بعدك؟ فقال لله أمر هو بالغه و قضى فهذا آخر كلام سمع منه ره.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ.
اى على بن محمد سمرى! خداوند تو را جزاى خير دهد و اجر دوستانت را در باره ی تو زياد گرداند، تو تا شش روز ديگر بيشتر زنده نيستى، اكنون خود را آماده ی مرگ كن و كسى را هم وصىّ خود قرار نده! زيرا غيبت تامّه واقع شد؛ و ديگر تا مشيّت خداوند قرار نگيرد براى من ظهورى نخواهد بود، و ظهور من بسيار به طول خواهد انجاميد تا آنگاه كه دلها قساوت بگيرند و زمين از جور و فساد پر گردد. پس خواهد رسید زمانی که کسانی نزد شيعيانم خواهند آمد و مدّعى مشاهده خواهند شد؛ آگاه باشید! هر كس قبل از خروج سفيانى و صيحه ی آسمانى مدعى مشاهده گردد درغگو و اِفتری زننده است؛ و لا حول و لا قوة الا باللَّه العلىّ العظيم.»
راوى گويد: ما از اين نامه و توقيع را نسخه برداشتيم و از نزد وى (علیّ بن محمّد سمری) بيرون شديم و چون روز ششم فرا رسيد بار ديگر مراجعت كرديم در حالى كه وى جان می داد، به او گفتند وصىّ تو كيست؟ گفت: خداوند امر خود را به آخر می رساند، و اين آخرين كلامى بود كه ما از وى شنيديم، پس از اين غيبت كبرى پيش آمد كه ما هنوز در آن هستيم و خداوند هر گاه اراده‏اش تعلّق گيرد وسيله ی ظهورش را فراهم می كند. »
منبع توقیع مبارک: ( كمال الدين و تمام النعمة، شیخ صدوق، ج‏2، ص516) و (الإحتجاج على أهل اللجاج، احمد بن على طبرسى‏، ج‏2، ص 478) و (الخرائج و الجرائح، قطب راوندى، ج‏3، ص 1129)

دقّت شود! این روایت نمی گوید امکان ملاقات امام زمان(عج) وجود ندارد؛ بلکه می گوید اگر کسی ادّعا کرد که امام زمان(عج) را دیده ام، دروغ می گوید. پس معلوم می شود که اگر کسی حقیقتاً امام زمان(عج) را دیده باشد، آن را پنهان می کند و فاش نمی سازد. پس این احمد الحسن، یقیناً درغگوست. چون ادّعای مشاهده ی امام زمان(عج) را دارد.
در زمان ما ادّعا شده که برخی ها امام زمان(عج) را ملاقات کرده اند؛ مثلاً گفته شده که آیة الله بهجت چنین بوده اند. امّا شما تحقیق نمایید! حتّی یک جمله هم از آن بزرگوار پیدا نمی کنید که چنین ادّعایی کرده باشند؛ بلکه دیگر گفته اند که ایشان امام(عج) را ملاقات نموده است. امّا این احمد الحسن، با صراحت تمام ادّعای دیدار با امام زمان(عج) را دارد؛ بلکه با صراحت ادّعا دارد که از طرف آن حضرت، نیابت و مأموریّت دارد.

[="DarkRed"]

هادی;888227 نوشت:
حال عاقلان قضاوت کنند که چگونه کسی یاور امام زمان(عج) است و به جای کشتن کفّار، شیعیان را می کشد؟! و چگونه به جای جنگ با اشغالگران یک کشور مسلمان، حکومت خود آن کشور را مورد حمله قرار می دهد؟!

سلام استاد
احمدالحسن چه هدفی دارد که خود را یمانی میخواند؟ چون اگر واقعا یمانی نباشد در اصل آخرت خود را ویران می کند.هدف او از این کارها چیست؟ تازه از کسی که تحصیلات حوزوی دارد چنین کارهایی بعید است.[/]

هادی;888227 نوشت:
وی در زمان صدام، جزء حزب بعث بوده؛ و در جریان اشغال عراق توسّط کفّار غربی، هیچ کس ندیده که او دفاعی از مسلمین کرده باشد، نه عملاً و نه لفظاً. بعد از اشغال عراق و اعلام موجودیّت این گروه نیز، عمده درگیری او با مسلمانان عراق بوده؛ و اغلب نیز با شیعیان درگیر شده است.

ممنون.

جناب هادی من نظرم این هست که بهترین راه برای شناخت و یا رَد سید احمد الحسن و هر مُدعیِ دیگه ثقلین هست, مثل امام رضا ع که از کتاب خود اون اهل کتب دلیل حقانیت پیامبر ص رو عرضه کردند.
جهانِ دروغِ امروز, دنیای کذب, حتی اخبار خودمون رو نگاه کنید, انسان های انقلابیِ زمانِ خودمون بعضیهاشون تو زرد از اب درومدن و از دید ما منافق شدند خارجی شدند نفوذی شدند با اینکه قبلا مورد اعتماد بودند.
منظورم رو متوجه میشید ؟

مقصودم اینه که این اخبار نمیتونه مورد اعتماد باشه اونم از سیستم حکومت و امنیتیِ عراق. اصلاً و ابداً هیچ ارزشی نداره.
و الا طرفداران سید احمد الحسن, کلی مدرک دارند که سید ع تنها کسی بود که علناً مقابل صدام ایستاد و همون باعث کشته شدن و دستگیری بسیاری از انصار شد وبرای دستگیری سید احمد الحسن.

لذا چه از طرف شما چه از طرف بنده, این حرف و حدیث ها و اخبار ها , لااقل به نظر بنده نمیتونه دل انسان رو گرم کنه که حقیقت چیست.

-------------------------------------------------

لذا من مایلم راجعبه حدیث یمانی همچنان مطالبم رو مجدد تکرار کنم :

در حقیقت طبق روایات , به جز شناخت یمانی و تبعیت از ایشون , نسبت به هیچ شخصِ دیگر مسئولیتی نداریم.

مهدیین 313;888235 نوشت:

عن أبي بصير، عن أبي جعفر الباقر (ع) قال: (خروج السفياني واليماني والخراساني في سنة واحدة، في شهر واحد، في يوم واحد؛ نظام كنظام الخرز يتبع بعضه بعضاً، فيكون البأس من كل وجه، ويل لمن ناواهم، وليس في الرابات راية أهدى من راية اليماني، هي راية هدى، لأنه يدعو الى صاحبكم. فإذا خرج اليماني حرم بيع السلاح على الناس، وكل مسلم، وإذا خرج اليماني فانهض إليه، فإن رايته راية هدى، ولا يحل لمسلم أن يلتوي عليه، فمن فعل ذلك فهو من أهل النار، لأنه يدعو الى الحق، والى طريق مستقيم). بحار الأنوار ج52

از ابی بصیر، از ابی جعفر محمد باقر(ع) فرمود:

در میان پرچم ها، هدایت گرتر از پرچم یمانى نیست، چرا که پرچمش, پرچم هدایت است و شما را بسوی صاحبتان دعوت می کند. پس وقتى یمانى خروج کند، فروش اسلحه به مردم حرام می شود.
پس بسوى او بشتابید که پرچم او پرچم هدایت است، و بر هیچ مسلمانى، جایز نیست از او سرپیچى کند و اگر کسى چنین کند از اهل آتش (جهنم) است، زیرا او مردم را به حق و به راه مستقیم دعوت کند.>>
بشارة الاسلام ص 93 به نقل از غیبت نعمانى).

لذا شخصیت یمانی طبق حدیث, شخصیت بسیار مهمی هست در عصر ظهور:

1-مدعیِ اینکه پرچمی هدایت گر تر از پرچم من وجود نداره.
2-مدعی دعوت به امام زمان ع.
3-مدعیِ اینکه من مردم رو به حق و راه راست دعوت و هدایت می کنم.
4-مدعی اینکه هیچ مسلمانی حق سرپیچی از من را ندارد و هرکس از من سرپیچی کند از اهل جهنم است.

لذا روشنه که شخصیت یمانی به غایت مهمه. 100% مسئولیت داریم نسبت به ایشون.
هم باید منتظر ایشون باشیم, هم ایشون رو بشناسیم, هم حمایتش کنیم و هم تبعیت کنیم از او تا به صاحبمان امام زمان ع برسیم.

هادی;888235 نوشت:
پس این احمد الحسن چه یمانی حقیقی باشد و چه نباشد، وظیفه ی شرعی ما تکذیب اوست. چون او برخلاف صریح روایات، ادّعای ملاقات با امام زمان(عج) و داشتن دستور خصوصی از آن حضرت را دارد.

چرا واقعاً این حرف رو میزنید ؟

اصلا نکته قابل توجه اینه که یمانی, مورد تایید اهل بیت ع هست. مورد تایید امام باقر ع و امام زمان ع هست.

خب این شخصیت چطور میفهمه من مورد تایید امام زمان ع هستم و یمانی موعودم ؟

کی جرعت می کنه همچین فکری کنه و بگه من حدس میزنم همون یمانی باشم پس هر کس از من سرپیچی کرد جهنمیِ و و و دیگر ادعاهای اون در حدیث.

حدیث صراحتا داره میگه یمانی به سوی صاحبتان دعوت می کند.

پس همچنین اول یمانی دعوت می کنه, بعد خروج که کرد, امام باقر ع میگند فروش اسلحه رو اون زمانِ خروجش حرام میکنه. پس یعنی یک زمانی برای دعوت هست عقلاً و منطقاً برای تشکیل سپاه و نیرو و یارانِ مهدی ع (به سوی صاحبتان دعوت میکند یعنی یارگیری و انصار جمع میکند طبیعتاً), و یک زمان خروج.

واقعاً عجیبه که شما میگید اگر یمانیِ حقیقی هم باشد و دارد ادعا می کند من مورد تاییدِ امام زمان ع هستم, باید تکذیبش کنیم ؟؟؟

این شخص مورد تایید اهل بیت ع و موثق است.

100% اگر یمانی باشه, و ما نشناسیم و تکذیبش کنیم, طبق حدیث از اهل جهنمیم. لذا باید دلیل بیاره و اگر اورد به هر دلیلی نپذیرفتیم, مکذبین الضالین می شویم.

علاوه بر مواردی که ذکر کردم, سید احمد الحسن اگر مُدعی است که با امام زمان ع ملاقات داشته است, دلیل از احادیث دارد. ادله ی مهدی و قائم را همراه دارد.

اینکه اون ادله مورد قبول شما نیست,(پس چرا مثلا موردِ قبول من هست ؟ فریب خوردم ؟) خب ادله پیامبر اسلام هم مورد تایید مسیحیان و یهودیان هم نبود حتی تا زمان امام رضا ع و تا امروز.
همین سُنی ها قبول ندارند امامان ما رو با اینکه خیلی هم از شیعیان زیاد ترند.

مشکل اینه:
شما (شمای کُلی), ادله ی قائم ع را که ائمه ع گفتند, نمی توانید بپذیرید و باور کنید و اعتماد کنید.

امام باقر (ع) فرمود :
هر چیزی برای شما ایجاد اشکال یا شبهه کند وصیت و پرچم و سلاح پیامبر خدا (ص) جای هیچ گونه شبهه و اشکال برایتان باقی نمیگذارد ... بر حذر باشید از کسانی که خود را به دروغ به آل محمد نسبت میدهند .
که همانا برای آل محمد و علی (ع) پرچمی (یک پرچم) است و برای دیگران پرچم ها .
پس در جای خودت ثابت باش و از هیچکس ابداً تبعیت نکن تا مردی را از فرزندان حسین (ع) ببینی که با او وصیت رسول خدا (ص) و پرچم او و سلاح او باشد . تفسیر العیاشی،ج 1، ص 64 . بحار الأنوار، ج 52، ص 222 . إلزام الناصب، ج 2، ص 96.

ایشون مُدعیِ وصیتِ , ادعا میکنه مهدی اول احمد من هستم, مهدیین رو مطرح کرده, یمانی رو مطرح کرده, پرچم البیعه لله رو بالا برده.

کل جهان هم بگن فرزندِ فرعون بوده, بزرگ شده در کاخِ فرعون بوده, لعنتش کنند, بگن نماز نمیخونه, بی فایده است. چون ادله مهدی ع داره.

و همچنین حدیث هست که جز صاحب الامر, کسی ادعای این سه رو نمیکنه و در کسی جز او جمع نمیشود. امام باقر ع هم اول این حدیث میگه جای اشکال شبهه ای نمگیذاره این سه نشونه.

زیاد سخت و پیچیده نیست.
منتظر باشید, چنین شخصی اومد ادعا کرد, خودش هست و تمام. چرا اعتماد نمی کنیم باز به اهل بیت ع ؟
(البته ایشون ادله بسیار زیاد دارند و هنوز اصلا ما وارد بحثِ خاصی نشده ایم - اما بنده میگویم حتی همین چند حدیثی که گفتیم برای تصدیق ایشان تا به حال کافی است).
قران هم این شیوه را تایید می کنید :

وَإِذَا سَمِعُوا مَا أُنْزِلَ إِلَى الرَّسُولِ تَرَى أَعْيُنَهُمْ تَفِيضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُوا مِنَ الْحَقِّ يَقُولُونَ رَبَّنَا آمَنَّا فَاكْتُبْنَا مَعَ الشَّاهِدِينَ ﴿۸۳﴾
و چون آنچه را به سوى اين پيامبر نازل شده بشنوند,
مى ‏بينى بر اثر آن حقيقتى كه شناخته‏ اند اشك از چشمهايشان سرازير مى ‏شود مى‏ گويند پروردگارا ما ايمان آورده‏ ايم پس ما را در زمره گواهان بنويس.

ولی یک حقیقتِ انکار ناپذیر :

همونطور که اگر یک سُنی این همه ادله ی قویِ شیعه رو درست بخونه و منصف باشه, حداقل یکم شک میکنه که نکنه حق با شیعیان 12 امام باشه.
ماجرای 12مهدیین و ادعای احمد الحسن هم حقیقتاً به همین شکل است. چون تمام شبهاتِ ذکر شده را پاسخ داده اند, از توقیع سمُری تا اسحاق بن یعقوب و غیره, و اگر دقت کنیم, پاسخ ها احمقانه نیست.

به هر حال ادعای به وصیت و پرچم و سلاح پیامبر خدا (ص) , بی ارزش نیست, ارزشمند هست و راه نجات ماست و ادعای بسیار قویی است.
مشکلمون با حدیث یمانی هم حل نشده همچنان. با این حال چطور وارد بحث وصیت و مهدیین بشیم که البته اول باید وارد اونها میشدیم نه یمانی. (البته پس فعلا تا این بحث به نتیجه نرسه دیگه بهتره واردِ اون نشیم).

ممنون و تشکر

نقل قول:
عن أبي بصير، عن أبي جعفر الباقر (ع) قال: (خروج السفياني واليماني والخراساني في سنة واحدة، في شهر واحد، في يوم واحد؛ نظام كنظام الخرز يتبع بعضه بعضاً، فيكون البأس من كل وجه، ويل لمن ناواهم، وليس في الرابات راية أهدى من راية اليماني، هي راية هدى، لأنه يدعو الى صاحبكم. فإذا خرج اليماني حرم بيع السلاح على الناس، وكل مسلم، وإذا خرج اليماني فانهض إليه، فإن رايته راية هدى، ولا يحل لمسلم أن يلتوي عليه، فمن فعل ذلك فهو من أهل النار، لأنه يدعو الى الحق، والى طريق مستقيم). بحار الأنوار ج52

از ابی بصیر، از ابی جعفر محمد باقر(ع) فرمود:

در میان پرچم ها، هدایت گرتر از پرچم یمانى نیست، چرا که پرچمش, پرچم هدایت است و شما را بسوی صاحبتان دعوت می کند. پس وقتى یمانى خروج کند، فروش اسلحه به مردم حرام می شود.
پس بسوى او بشتابید که پرچم او پرچم هدایت است، و بر هیچ مسلمانى، جایز نیست از او سرپیچى کند و اگر کسى چنین کند از اهل آتش (جهنم) است، زیرا او مردم را به حق و به راه مستقیم دعوت کند.>>
بشارة الاسلام ص 93 به نقل از غیبت نعمانى).

این موضوع مربوط به زمانی است که یمانی بیاید و هنوز یمانی نیامده چون مصداق سفیانی هم نیامده
از روایات بر می اید که یمانی سرداری است که قیام می کند ( قیام می کند و معنای قیام برخاستن و مقابل ظلم ایستادن است ) و بعد بیعت می گیرد
از روایات بر می اید که یمانی چشمان سفیانی را در می اورد
از روایات بر می اید که یمانی فرد عالمی است که طبیعتا سوء سابقه ندارد

یک نکته اینکه هر معصوم را معصوم قبل از خودش مشخص می کند و ما روایات مکرر و بسیار مکرر در شیعه و سنی داریم که ائمه علیه السلام دوازده تن هستند که نام و نسب انها مشخص است
و پیامبر بزرگوار اسلام صلی الله علیه واله و سلم چنین روزهایی را پیش بینی می کردند که نام انها را تک تک بیان نمودند

خلفای پس از پیامبر(ص) فقط 12 نفرند و حتما پشت سر هم می آیند. بنابر این حدیثی که اشاره به مهدیین دارد در این بین نیست و ان در جایگاه خودش بررسی می شود

[SPOILER] جانشینان دوازده گانه پیامبر گرامی اسلام در کتب اهل سنت

در مورد حدیث مشهور پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله، «[=Traditional Arabic]خلفائی اثنا عشر» و یا «[=Traditional Arabic]اثنا عشر خلیفه؛ جانشینان من دوازده نفرند» ابتدا متن حدیث را، از کتب معروف و صحیح برادران اهل سنت، نقل می کنیم.

بیست کتاب از کتاب های روایی اهل سنت، به نقل روایت در مورد خلفای دوازده گانه رسول الله صلی الله علیه و آله پرداخته اند که در این بحث به چند نمونه اکتفا می شود.
9084 «[=Traditional Arabic]عَنْ جَابِرِ بْنِ سَمُرَةَ قَالَ دَخَلْتُ مَعَ أَبِی عَلَی النَّبِی صلی الله علیه و سلم، فَسَمِعْتُهُ یقُولُ إِنَّ هَذَا الأَمْرَ لَا ینْقَضِی حَتَّی یمْضِی فِیهِمُ اثْنَا عَشَرَ خَلِیفَةً قَالَ ثُمَّ تَکلَّمَ بِکلَامٍ خَفِی عَلَی، قَالَ؛ فَقُلْتُ لأَبِی مَا قَالَ؛ قَالَ کلُّهُمْ مِنْ قُرَیشٍ»[1]
0184 «[=Traditional Arabic]عَنْ جَابِرِ بْنِ سَمُرَةَ قَالَ سَمِعْتُ النَّبِی صلی الله علیه و سلم، یقُولُ «لَا یزَالُ أَمْرُ النَّاسِ مَاضِیا مَا وَلِیهُمُ اثْنَا عَشَرَ رَجُلًا. ثُمَّ تَکلَّمَ النَّبِی صلی الله علیه وسلم، بِکلِمَةٍ خَفِیتْ عَلَی فَسَأَلْتُ أَبِی مَاذَا قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وسلم، فَقَالَ کلُّهُمْ مِنْ قُرَیشٍ».[2]
2227 و 3227[=Traditional Arabic] «شُعْبَةُ عَنْ عَبْدِ الْمَلِک سَمِعْتُ جَابِرَ بْنَ سَمُرَةَ قَالَ سَمِعْتُ النَّبِی صلی الله علیه وسلم، یقُولُ یکونُ اثْنَا عَشَرَ أَمِیرًا- فَقَالَ کلِمَةً لَمْ أَسْمَعْهَا فَقَالَ أَبِی إِنَّهُ قَالَ- کلُّهُمْ مِنْ قُرَیشٍ»[3]
1824«[=Traditional Arabic]عَنْ جَابِرِ بْنِ سَمُرَةَ قَالَ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وسلم، یقُولُ لَا یزَالُ هَذَا الدِّینُ قَائِمًا حَتَّی یکونَ عَلَیکمُ اثْنَا عَشَرَ خَلِیفَةً کلُّهُمْ تَجْتَمِعُ عَلَیهِ الأُمَّةُ. فَسَمِعْتُ کلَامًا مِنَ النَّبِی صلی الله علیه و سلم لَمْ أَفْهَمْهُ قُلْتُ لأَبِی مَا یقُولُ قَالَ کلُّهُمْ مِنْ قُرَیشٍ»[4]
6832 «[=Traditional Arabic]عَنْ جَابِرِ بْنِ سَمُرَةَ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و سلم، یکونُ مِنْ بَعْدِی اثْنَا عَشَرَ أَمِیرًا. قَالَ ثُمَّ تَکلَّمَ بِشَی ءٍ لَمْ أَفْهَمْهُ فَسَأَلْتُ الَّذِی یلِینِی فَقَالَ قَالَ کلُّهُمْ مِنْ قُرَیشٍ»[5]
[=Traditional Arabic]202 «جابر بن سمرة السوائی، قال: قال رسول الله: لا یضر هذا الدین من ناوأه حتی یقوم اثنا عشر خلیفة کلهم من قریش[6][=Traditional Arabic]؛ پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: کسی که دنبال این دین برود ضرر و زیان نخواهد دید تا آن گاه که دوازده نفر خلیفه که همه آن ها از قریش هستند، بیرون خواهند شد.»
«عن عون بن أبی جحیفة، عن أبیه، قال: کنت مع عمی عند النبی، و هو یخطب فقال: لا یزال أمر أمتی صالحا حتی یمضی اثنا عشر خلیفة و ذکر کلمة، و خفض بها صوته، فقلت لعمی و کان أمامی: ما قال یاعم؟ قال: کلهم من قریش»[7]
معنای تمام احادیث مذکور تقریباً یکی و به این مضمون می باشد: پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله فرمودند: دین اسلام کارش تمام نمی شود و به نتیجه نمی رسد، مگر این که دوازده خلیفه بیایند و کار خود را انجام دهند یا به این معنا؛ خلفای بعد از من دوازده نفرند. راوی که جابر بن سمره باشد می گوید: پیامبر جمله ای آهسته، فرمودند که من نشنیدم. از پدرم پرسیدم؛ پیامبر چه فرمود؟ گفت: فرمود: همه شان از قریش اند.»
[=Traditional Arabic]6393«عَنْ مَسْرُوقٍ قَالَ کنَّا مَعَ عَبْدِ اللَّهِ جُلُوساً فِی الْمَسْجِدِ یقْرِئُنَا فَأَتَاهُ رَجُلٌ فَقَالَ یا ابْنَ مَسْعُودٍ هَلْ حَدَّثَکمْ نَبِیکمْ کمْ یکونُ مِنْ بَعْدِهِ خَلِیفَةً قَالَ نَعَمْ کعِدَّةِ نُقَبَاءِ بَنِی إِسْرَائِیل؛ از مسروق است که گفت: ما خدمت رسول خدا در مسجد نشسته بودیم با عبد اللَّه بن مسعود، سپس مردی به خدمت عبد اللَّه مسعود آمد و گفت: ای پسر مسعود آیا حدیث کرده شما را پیامبرتان که چند خلیفه بعد از او می باشد؟ ابن مسعود گفت: بلی حدیث کرد ما را که خلفای بعدش، به شماره ی نقباء بنی اسرائیل است.»[8]
روایات اهل تشیع هم، جانشینان پیامبر را دوازده نفر معرفی کرده اند. پس این که جانشینان پیامبر، دوازده نفرند، بین شیعه و سنی اجماعی و هیچ اختلاف نظری نیست.
ولی روایات شیعه در این خصوص دو دسته اند:
دسته اول: روایاتی که اولین و آخرین خلیفه رسول الله را معرفی کرده است.
دسته دوم: روایاتی که اسامی تمام خلفای دوازده گانه رسول الله را بیان کرده است.
اما نمونه ای از روایات دسته اول:
1- «عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ علیه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله الْأَئِمَّةُ بَعْدِی اثْنَا عَشَرَ أَوَّلُهُمْ عَلِی بْنُ أَبِی طَالِبٍ وَ آخِرُهُمُ الْقَائِمُ فَهُمْ خُلَفَائِی وَ أَوْصِیائِی وَ أَوْلِیائِی وَ حُجَجُ اللَّهِ عَلَی أُمَّتِی بَعْدِی الْمُقِرُّ بِهِمْ مُؤْمِنٌ وَ الْمُنْکرُ لَهُمْ کافِرٌ؛ امامان بعد از من دوازده نفرند. اول آن ها علی بن ابی طالب می باشد و آخر آنان هم قائم است. این عده جانشینان و اوصیاء من هستند و از طرف خداوند بر امت من حجت می باشند. مؤمن اقرار به امامت آنان می کند و کافر هم منکر فضل و مقام آن ها می باشد.»[9]
2- قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله مَنْ أَحَبَّ أَنْ یرْکبَ سَفِینَةَ النَّجَاةِ وَ یسْتَمْسِک بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَی وَ یعْتَصِمَ بِحَبْلِ اللَّهِ الْمَتِینِ فَلْیوَالِ عَلِیاً بَعْدِی وَ لْیعَادِ عَدُوَّهُ وَ لْیأْتَمَّ بِالْهُدَاةِ مِنْ وُلْدِهِ فَإِنَّهُمْ خُلَفَائِی وَ أَوْصِیائِی وَ حُجَجُ اللَّهِ عَلَی الْخَلْقِ بَعْدِی وَ سَادَةُ أُمَّتِی وَ قَادَةُ الْأَتْقِیاءِ إِلَی الْجَنَّةِ حِزْبُهُمْ حِزْبِی وَ حِزْبِی حِزْبُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ حِزْبُ أَعْدَائِهِمْ حِزْبُ الشَّیطَانِ؛ رسول خدا فرمود: هر که خواهد بر کشتی نجات سوار شود و به حلقه محکم بچسبد و به رشته‏ خدا در آویزد، باید پس از من دوستدار علی باشد و با دشمن او دشمن باشد و باید اقتدا کند به امامان رهبر از فرزندانش؛ زیرا آن ها خلفا و اوصیاء منند و حجت های خدا بر خلق او پس از من و سروران امت من و پیشوایان با تقوا به سوی بهشت. حزبشان حزب من است و حزب من حزب خداست و حزب دشمنانشان حزب شیطان است.‏»[10]
در این دو روایت رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله می فرماید: امامان بعد از من دوازده نفر هستند که، اوّلشان علی بن ابی طالب و آخرشان قائم است. ایشان خلفای من، و اوصیاء من، و اولیاء من و حجّت های خدا بر امّت من بعد از من هستند. اقرار کننده به ایشان مؤمن است، و منکر ایشان کافر است. و هر کس که می خواهد بر کشتی نجات سوار شود و به حلقه محکم بچسبد و به رشته خدا در آویزد باید پس از من دوستدار علی باشد و با دشمن او دشمن باشد و باید اقتداء کند به امامان رهبر، از فرزندانش زیرا آن ها خلفا و اوصیاء منند.
و نمونه ای از روایات دسته دوم:
[=Traditional Arabic]1- «عَنْ جَابِرٍ الْأَنْصَارِی قَالَ سَأَلْتُ النَّبِی صلّی اللَّه علیه و آله[=Traditional Arabic] عَنْ قَوْلِهِ یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ عَرَفْنَا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَمَنْ أُولِی الْأَمْرِ قَالَ هُمْ خُلَفَائِی یا جَابِرُ وَ أَئِمَّةُ الْمُسْلِمِینَ بَعْدِی أَوَّلُهُمْ عَلِی بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام ثُمَّ الْحَسَنُ ثُمَّ الْحُسَینُ ثُمَّ عَلِی بْنُ الْحُسَینِ ثُمَّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِی الْمَعْرُوفُ فِی التَّوْرَاةِ بِالْبَاقِرِ وَ سَتُدْرِکهُ یا جَابِرُ فَإِذَا لَقِیتَهُ فَأَقْرِئْهُ مِنِّی السَّلَامَ ثُمَّ الصَّادِقُ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ ثُمَّ مُوسَی بْنُ جَعْفَرٍ ثُمَّ عَلِی بْنُ مُوسَی ثُمَّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِی ثُمَّ عَلِی بْنُ مُحَمَّدٍ ثُمَّ الْحَسَنُ بْنُ عَلِی ثُمَّ سَمِیی وَ کنِیی حُجَّةُ اللَّهِ فِی أَرْضِهِ وَ بَقِیتُهُ فِی عِبَادِهِ ابْنُ الْحَسَنِ بْنِ عَلِی الَّذِی یفْتَحُ اللَّهُ عَلَی یدِهِ مَشَارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبَهَا ذَاک الَّذِی یغِیبُ عَنْ شِیعَتِهِ غَیبَةً لَا یثْبُتُ عَلَی الْقَوْلِ فِی إِمَامَتِهِ إِلَّا مَنِ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ بِالْإِیمَانِ؛ جابر انصاری می گوید: به پیامبر اکرم راجع به آیه «[=Traditional Arabic]یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ» گفتم: خدا و رسول در آیه معلوم است، اما اولی الامر کیانند؟
فرمود: آن ها جانشینان و پیشوایان بعد از منند. اول آن ها علی بن ابی طالب، بعد امام حسن سپس امام حسین، بعد علی بن الحسین سپس محمّد بن علی که در تورات معروف به باقر است و تو او را خواهی دید وقتی او را ملاقات کردی سلام مرا به او برسان.
سپس صادق جعفر بن محمّد بعد موسی بن جعفر سپس علی بن موسی بعد محمّد بن علی سپس علی بن محمّد آن گاه حسن بن علی سپس هم نام و هم کنیه من حجة اللَّه در زمین و بقیة اللَّه در بین مردم پس از حسن بن علی، آن کسی که خداوند به دست او فتح می کند شرق و غرب را. او از شیعیان خود پنهان است به طوری که معتقد به امامت او باقی نمی ماند، مگر کسی که قلبش را خداوند به ایمان آزمایش نموده.»[11]
2- «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله حَدَّثَنِی جَبْرَئِیلُ عَنْ رَبِّ الْعِزَّةِ جَلَّ جَلَالُهُ أَنَّهُ قَالَ: مَنْ عَلِمَ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا وَحْدِی وَ أَنَّ مُحَمَّداً(ص) عَبْدِی وَ رَسُولِی وَ أَنَّ عَلِی بْنَ أَبِی طَالِبٍ(ع) وَلِیی وَ خَلِیفَتِی وَ أَنَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ وُلْدِهِ حُجَجِی أَدْخَلْتُهُ الْجَنَّةَ بِرَحْمَتِی وَ نَجَّیتُهُ مِنَ النَّارِ بِعَفْوِی وَ أَبَحْتُ لَهُ جِوَارِی فَأَوْجَبْتُ لَهُ کرَامَتِی وَ أَتْمَمْتُ عَلَیهِ نِعْمَتِی وَ جَعَلْتُهُ مِنْ خَاصَّتِی وَ خَالِصَتِی إِنْ نَادَانِی لَبَّیتُهُ وَ إِنْ دَعَانِی أَجَبْتُهُ وَ إِنْ سَأَلَنِی أَعْطَیتُهُ وَ إِنْ سَکتَ ابْتَدَأْتُهُ وَ إِنْ أَسَاءَ رَحِمْتُهُ وَ إِنْ فَرَّ مِنِّی دَعَوْتُهُ وَ إِنْ رَجَعَ إِلَی قَبِلْتُهُ وَ إِنْ قَرَعَ بَابِی فَتَحْتُهُ وَ مَنْ لَمْ یشْهَدْ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا وَحْدِی أَوْ شَهِدَ بِذَلِک وَ لَمْ یشْهَدْ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدِی وَ رَسُولِی أَوْ شَهِدَ بِذَلِک وَ لَمْ یشْهَدْ أَنَّ عَلِی بْنَ أَبِی طَالِبٍ خَلِیفَتِی أَوْ شَهِدَ بِذَلِک وَ لَمْ یشْهَدْ أَنَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ وُلْدِهِ حُجَجِی فَقَدْ جَحَدَ نِعْمَتِی وَ صَغَّرَ عَظَمَتِی وَ کفَرَ بِآیاتِی وَ کتُبِی إِنْ قَصَدَنِی حَجَبْتُهُ وَ إِنْ سَأَلَنِی حَرَمْتُهُ وَ إِنْ نَادَانِی لَمْ أَسْمَعْ نِدَاءَهُ وَ إِنْ دَعَانِی لَمْ أَسْتَجِبْ دُعَاءَهُ وَ إِنْ رَجَانِی خَیبْتُهُ وَ ذَلِک جَزَاؤُهُ مِنِّی وَ ما أَنَا بِظَلَّامٍ لِلْعَبِیدِ فَقَامَ جَابِرُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِی فَقَالَ یا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَنِ الْأَئِمَّةُ مِنْ وُلْدِ عَلِی بْنِ أَبِی طَالِبٍ؟ فَقَالَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَینُ سَیدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ ثُمَّ زَینُ الْعَابِدِینَ فِی زَمَانِهِ عَلِی بْنُ الْحُسَینِ ثُمَّ الْبَاقِرُ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِی وَ سَتُدْرِکهُ یا جَابِرُ فَإِذَا أَدْرَکتَهُ فَأَقْرِئْهُ مِنِّی السَّلَامَ ثُمَّ الصَّادِقُ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ ثُمَّ الْکاظِمُ مُوسَی بْنُ جَعْفَرٍ ثُمَّ الرِّضَا عَلِی بْنُ مُوسَی ثُمَّ التَّقِی الْجَوَادُ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِی ثُمَّ النَّقِی عَلِی بْنُ مُحَمَّدٍ ثُمَّ الزَّکی الْحَسَنُ بْنُ عَلِی ثُمَّ ابْنُهُ الْقَائِمُ بِالْحَقِّ مَهْدِی أُمَّتِی مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ صَاحِبُ الزَّمَانِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیهِمْ أَجْمَعِینَ الَّذِی یمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا کمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً هَؤُلَاءِ یا جَابِرُ خُلَفَائِی وَ أَوْصِیائِی وَ أَوْلَادِی وَ عِتْرَتِی مَنْ أَطَاعَهُمْ فَقَدْ أَطَاعَنِی وَ مَنْ عَصَاهُمْ فَقَدْ عَصَانِی وَ مَنْ أَنْکرَهُمْ أَوْ أَنْکرَ وَاحِداً مِنْهُمْ فَقَدْ أَنْکرَنِی بِهِمْ یمْسِک اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ السَّماءَ أَنْ تَقَعَ عَلَی الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِهِ وَ بِهِمْ یحْفَظُ اللَّهُ الْأَرْضَ أَنْ تَمِیدَ بِأَهْلِهَا[=Times New Roman]؛ پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله فرمودند: خداوند با عزّت و جلال، توسّط جبرئیل به من فرمود: هر کس که بداند و دریابد که هیچ خدایی جز من نیست(توحید)، و محمد، بنده و رسول من است(نبوّت)، و علی، ولی و خلیفه و حجّت من است و امامان پاکیزه از فرزندان او حجّت های من هستند(امامت) او را به موجب رحمت خود داخل بهشت کرده و به مقتضای عفو و بخششم، از آتش دوزخ نجات خواهم داد. و هم جواری خود را برایش اختیار کنم و کرامت و نعمتم را برای او لازم و تمام خواهم کرد و از بندگان مخصوص و برگزیده ام قرار دهم. دعایش را اجابت کرده و درخواستش را عطا می کنم. چون سکوت کند، من آغاز کلام نمایم و اگر بدی کند باز به او ترحّم می کنم. اگر از نزد من بگریزد، او را به سوی خود می خوانم و چون به سوی من باز گردد، او را می پذیرم، و اگر درب مرا بکوبد برایش بگشایم[=Times New Roman].
و هر کس به وحدانیت من گواهی ندهد و یا گواهی به آن دهد، ولی به رسالت بنده و رسولم، محمد صلی الله علیه و آله معتقد نباشد یا آن را قبول کند، ولی خلافت علی بن أبی طالب را نپذیرد یا آن را قبول کند، ولی امامت امامان پاکیزه از فرزندان علی را قبول نکند، این چنین فردی نعمت مرا انکار، و جلالم را کوچک شمرده، و به کتاب ها و آیات من کافر شده است. و اگر چنین فردی قصد مرا کند، در پیش روی او حجاب گذارم و چون از من درخواست کند، او را محروم نمایم، و اگر مرا بخواند، ندایش را نمی شنوم و چون دعا کند، او را اجابت نمی کنم و چون به من امید بندد، ناامیدش سازم. این ها همه جزای اعمال او است که از من به او می رسد؛ من کوچک ترین ستمی به بندگانم روا نمی دارم.
در این هنگام جابر بن عبد اللَّه انصاری برخاسته و گفت: ای رسول خدا! آن امامان از فرزندان علی بن أبی طالب کیستند؟ فرمود: اوّل و دوم: حسن و حسین، دو آقای جوانان بهشتی هستند. علی، که آقای عابدان در روزگارش می باشد. سپس محمّد بن علی، که شکافنده علم است و تو ای جابر او را درک خواهی کرد. پس سلام مرا به او برسان.
سپس صادق است جعفر بن محمّد. بعد کاظم است موسی بن جعفر. سپس رضا است علی ابن موسی. بعد تقی است محمّد بن علی. سپس جواد، محمّد بن علی. و بعد نقی است علی بن محمّد. سپس زکی حسن بن علی. و بعد پسرش مهدی و قائم به حق است. همو که مهدی امّت من، صاحب زمان، محمّد بن الحسن صلوات اللَّه علیهم أجمعین است که، زمین را از عدل و داد پر خواهد کرد، پس از آن که از بیداد و ستم پر شود.
ای جابر این افراد خلفا و اوصیا و فرزندان و عترت منند. هر کس از آنان اطاعت کند مرا اطاعت نموده و هر کس به ایشان عصیان ورزد، مرا نافرمانی نموده و هر کس همه آنان یا یکی از ایشان را انکار نماید، مرا انکار نموده است؛ و خداوند به خاطر وجود ایشان آسمان ها را از سقوط حفظ می کند و زمین را از حرکت و لغزش نگه می دارد.»[12]
با توجه به روایات فوق معلوم شد که خلفای بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله دوازده نفرند و هیچ اختلافی بین شیعه و سنی نیست. هر دو فرقه بر تعداد دوازده خلیفه، اجماع و اتفاق نظر دارند. اختلاف اساسی در اسامی این دوازده نفر است که این دوازده نفر کیانند؟ در روایات اهل سنت، هیچ اسمی از خلفای دوازده گانه ارائه نشده است. ولی در روایات شیعه اسامی دوازده خلیفه به صورت دقیق و کامل، بیان شده است.
حال با توجه به روایات مذکور از اهل سنت و شیعه، می توان نتیجه گرفت که:
1- پیامبر اسلام علاوه بر بیان تعداد خلفای خود، به اسامی دوازده گانه آنان، تصریح نموده اند.
2- بر پیامبر و هر کسی که عدد می دهد، عقلاً قبیح است که تعداد خلفا را بگوید، ولی بدون هیچ عذری اسامی آن ها را اعلام نکند. چون این عمل موجب گمراهی امت است؛ زیرا وقتی عده ای خلیفه پیامبرند و تمسک و پیروی از آنان موجب نجات امت است، بیان نکردن اسامی یعنی محروم کردن امت از رهبران واقعی و مردم را در جهل و گمراهی قرار دادن، در حالیکه همه می دانیم که رسول خدا کار قبیح انجام نمی دهد.
3- چگونه باور کنیم که هیچ یک از اصحاب پیامبر، اسامی خلفای حضرت را نپرسیدند تا راه نجات را پیدا کنند.
پس بر اساس روایات شیعه کاملاً اسامی دوازده نفر مضبوط و معین است و هیچ یک از اشکالات سه گانه بر آن ها وارد نیست. شیعه، دوازده خلیفه را از زبان مبارک رسول خدا صلی الله علیه و آله معرفی می کند ولی اهل تسنن دوازده خلیفه را از زبان علمای بعد از پیامبر معرفی می کنند. از همه مهم تر اهل سنت نمی توانند دوازده خلیفه را معرفی کنند. برای معرفی دوازده خلیفه، اولا، اقوال و نظرات مختلف و متناقضی دارند. ثانیا کسانی را به عنوان خلیفه پیامبر معرفی کردند که، دستشان در خون اولاد، اقربا و نزدیکان پیامبر آلوده و مورد غضب رسول الله هستند؛ امثال معاویه، یزید و بعضی از خلفای اموی و عباسی. ثالثا همگان بر فسق آنان گواهی می دهند؛ مثل برخی از خلفای اموی و عباسی.
همچنین از روایات مذکور، چند استفاده می شود:
1- پیامبر اسلام هم، مثل تمام انبیا برای خود خلیفه و جانشین داشته است. چگونه باور کنیم که ابوبکر و عمر حق انتخاب خلیفه و جانشین دارند، ولی رسول الله چنین حقی را ندارند؟ چگونه باور کنیم که ابوبکر و عمر، نگران اختلاف امت بعد از خودشان هستند و جانشین تعیین می کنند، ولی العیاذ بالله به فکر پیامبر این مسأله خطور نکرده تا جانشین تعیین کند؟
2- ناقلین روایت خلفای دوازده گانه از اهل سنت، ناخودآگاه به خلافت و جانشینی برای رسول الله اقرار کرده اند در حالیکه یکی از اعتقادات اهل سنت این است که پیامبر خلیفه و جانشینی ندارد؛ ولی روایات منقول از اهل سنت در خصوص خلفای دوازده گانه، نوعی اعتراف به داشتن جانشین و خلیفه برای رسول خداست.

پی نوشت ها:


[/HR] [1] صحیح مسلم، ج ‏12، ص 186.

[2] همان، ص 187.

[3] صحیح البخاری، ج ‏23، ص 490.

[4] سنن أبی داود، ج ‏12، ص 399.

[5] سنن الترمذی، ج ‏8، ص 435.

[6] السنن الواردة فی الفتن للدانی، ج ‏1، ص 237.

[7] تسمیة ما رواه سعید بن منصور لأبی نعیم الأصبهانی، ص 16.

[8] مسند أحمد، ج ‏8، ص 463.

[9] من ‏لا یحضره‏ الفقیه، ج 4، ص 180.

[10] بحارالأنوار، ج 23، ص 145.

[11] همان، ص 290.

[12] الإحتجاج علی أهل اللجاج، ج1.ص69
http://www.hawzah.net/fa/Question/View/64126/

[/SPOILER]

باسلام خدمت دوستان عزیز و اقای محی الدین که سوال را مطرح نمودند.
درباره علائم قبل از ظهور که یکی از انها خروج سید یمانی است میتوان به منابعی چون: بحار ج 54 ص 207، 210، الغیبه شیخ طوسی ص 265 و ... مراجعه کرد. البته کتاب عصر ظهور علی کورانی هم روایات را جمع اوری نموده است.
البته سوال اصلی درباره برخی ادعاهاست که متاسفانه مدتی است گسترش پیدا کرده است که از جانب شخصی است به نام احمد الحسن که عراقی است و تصاویر طرفدارنش با پرچم سفیدی که بر روی ان عبارت البیعه الله نوشته شده، موجود است.(کلیپ جالبی از به اصطلاح مباهله سید صرخی منحرف با احمد الحسن هم در اینترنت موجود است).

اما در خصوص منبع برای تعیین مرجع تشخیص نیز به استناد روایت و اما الحوادث الواقعه فارجعوا فيها الي رواه حديثنا فانهم حجتي عليكم و انا حجه الله عليهم، با احراز تمام شرایطی که در همین حدیث و احادیث دیگر وارد شده، عالمان دین هستند.

امن;888270 نوشت:
سلام استاد
احمدالحسن چه هدفی دارد که خود را یمانی میخواند؟ چون اگر واقعا یمانی نباشد در اصل آخرت خود را ویران می کند.هدف او از این کارها چیست؟ تازه از کسی که تحصیلات حوزوی دارد چنین کارهایی بعید است.

سلام علیکم
وجود ویژگی‌های مثبت در شخصیت یمانی و تکریم و تجلیلی که در کلمات پیشوایان دین از او شده، می‌تواند انگیزه‌ای برای وسوسه ی فرصت‌طلبانی باشد که برای جلب عواطف و احساسات مذهبی مردم، از آن استفاده کنند.
لذا، این احتمال همواره وجود داشته است که افرادی خود را یمانی معرفی کنند و از این رهگذر، عواطف، احساسات و امکانات مردم را به سوی خود جلب کنند و چه‌بسا با این عنوان تا مرز تشکیل حکومت و قیام مسلحانه، نیز پیش بروند.

در چند پست قبل به چند دلیل بر دروغ بودن ادعای احمد الحسن اشاره شد، بنا براین دلایل و بنا بر اسناد قطعی که موجود است این شخص یمانی موعود نیست. این دلایل عبارتند از :

1.هر کس ادعای ملاقات با امام زمان عج داشته باشند کذاب و دروغ گویی بیش نیست. « سَيَأْتِي إِلَى شِيعَتِي مَنْ يَدَّعِي الْمُشَاهَدَةَ أَلَا فَمَنِ ادَّعَى الْمُشَاهَدَةَ قَبْلَ خُرُوجِ السُّفْيَانِيِّ وَ الصَّيْحَةِ فَهُوَ كَذَّابٌ مُفْتَرٍ» پس خواهد رسید زمانی که کسانی نزد شيعيانم خواهند آمد و مدّعى مشاهده خواهند شد؛ آگاه باشید! هر كس قبل از خروج سفيانى و صيحه ی آسمانى مدعى مشاهده گردد درغگو و اِفتری زننده است.

2. خروج سفیانی و یمانی و خراسانی در یک سال و یک ماه و یک روز است. ابتدا سفیانی خروج می کند و آنگاه یمانی و خراسانی برای مقابله با او قیام می کنند؛ و مقصد هر سه کوفه است.
«خُرُوجُ الثَّلَاثَةِ السُّفْیانِی وَ الْخُرَاسَانِی وَ الْیمَانِی فِی سَنَةٍ وَاحِدَةٍ فِی شَهْرٍ وَاحِدٍ فِی یوْمٍ وَاحِدٍ وَ لَیسَ فِیهَا رَایةٌ أَهْدَى مِنْ رَایةِ الْیمَانِی لِأَنَّهُ یدْعُو إِلَى الْحَق». قیام سفیانی، یمانی و خراسانی، در یک سال، یک ماه و یک روز خواهد بود که هدایت یافته ترین پرچم، پرچم یمانی است زیرا که به حق دعوت می کند.
اگر احمد الحسن یمانی موعود است پس کو سفیانی و خراسانی؟!!!

3. از روایات استشمام می شود که فاصله ی زمانی بین خروج یمانی و ظهور امام زمان(عج) کم است؛(برخی اقوال حاکی از این است که بین ظهور یمانی موعود و ظهور قائم آل محمد عج شش ماه فاصله وجود دارد و برخی این مدت را 8 ما و برخی 15 ماه ذکر کردند) در حالی که این سیّد احمد الحسن، سال‌هاست که ادّعای یمانی بودن دارد و خروج مسلّحانه هم کرده، ولی هنوز ظهور حضرتش رخ نداده است.
اگر احمد الحسن یمانی موعود است چرا در این چند سال حضرت ظهور نفرمودند؟!!!

پرده برداری از یک حقیقت
احمد الحسن پس از ادعای خود در عراق، با کمک گروه از پيروانش، جزوات و کتاب هاي را منتشر، و برای گرفتن بيعت از مراجع تقليد و علمای عراق اقدام کرد. علما و بزرگان حوزه، پس از بررسی ادعاهای اين فرد، مخالفت خود را با اين جريان اعلام و کتاب های گوناگونی در بيان انحرافات و ردّ
ادعاي او منتشر کردند. براي همين احمد بصري شروع به تخريب چهره ی آنان کرد و حّتی عالم مجاهدی مانند آيت الله سيستا نی را - که زعامت شيعيان را به عهده دارد-، به دليل شرکت در انتخابات عراق، عالم آمريکايي معرفي مي كند!
اين فرد، همان روشی را در تخريب حوزه های علميه ی شيعيان و علمای آن به کار گرفته، که سال ها پيش، وهابی ها درباره ی علمای شيعه به کار برده اند. عجيب اين که وی عدم اعتنای بزرگان به خود را، دليل بر حقانيت ادعاهايش می داند!!!
اين گروه، به دروغ مدعی حمايت مقام معظم رهبري و تني چند از علمای ديگر از خود بوده اند؛ اما پس از نوميدی از ترفندهای تبليغاتيشان، به صورت رسمی و علنی به مقابله با نظام جمهوری اسلامی ايران و شخص رهبر معظم انقلاب پرداخته اند. و در فيلم های تبليغاتی و نوشته های خود، اين مطلب را علنی کرده اند .

در نهایت خدمت عزیزان عرض می شود: فتنه های رنگارنگ که از سوی شیاطین واعوان وانصار آن ها برای فریب وانحراف مردم از صراط مستقیم تدارک دیده می شود ، همیشه بوده وهست ، مخصوصاً در آخر الزمان که بنا بر صریح احادیث، فتنه ها فراوان‌تر ودجّال و دجّال‌ها به صورت پیچیده‌تر ظهور می‌کنند.

در مقابل آن فتنه ‌ها ودجّال ها هیچ پناهگاه امنی ، و تضمینی برای سلامتی جز تمّسک جستن به ثقلین ( قرآن و عترت ) وجود ندارد . چرا که پیامبر اکرم(ص) فرمود : « انّی تارک فیکم الثقلین کتاب الله وعترتی اهل بیتی ما إن تمسکتم بهما لن تضلوا بعدی أبداً » .

امّا استفاده صحیح از کتاب وعترت ، بدون مراجعه به کارشناسان ومتخصّصان این فن ، یعنی علمای دین ، هرگز امکان پذیر نیست . این یک مطلب عقلائی وعرفی است ، که برای شناخت هر چیزی به متخصّص آن باید رجوع کرد . بالاتر از این ، خود قرآن وعترت مردم را به رجوع به علماء ربّانی، به عنوان نائبان وخلفای ائمه در عصر غیبت، ارشاد فرموده‌اند.

قرآن می فرماید: « اگر نمی‌دانید از پژوهش‌گران کتاب‌های آسمانی بپرسید» ؛ پیامبر اکرم(ص)، بنا بر روایت امام صادق (ع) ، فرمود : « العلماء ورثه الانبیاء » علماء وارثان انبیاء هستند.

امام حسین (ع) فرمود: « ذلک بأنّ مجاری الأمور و الأحکام علی ایدی العلماء بالله الأمناء علی حلاله وحرامه ». چرا که مجاری امور واحکام به دست علماء الهی وامناء بر حلال وحرام خدا گذاشته شده است.

امام هادی (ع) فرمود : « لو لا من یبقی بعد غیبه قائمنا من العلماء الدّاعین الیه والّدالین علیه … لما بقی أحد الّا ارتدّ عن دین الله … اولئک هم الأفضلون عند الله عزّ وجلّ » . اگر علمائی که در زمان غیبت به سوی او مردم را راهنمایی می کنند، نباشند، هر آینه کسی نمی ماند مگر این که از دین مرتد گردد … . آن ها ( علماء ) نزد خدا برتر هستند.

امام زمان(عج) فرمود : « وأما الحوادث الواقعه فارجعوا فیها الی رواه حدیثنا ، فانهم حجّتی علیکم وأنا حجّه الله » . در حوادث واقعه باید به راویان حدیث ما ( علماء ) رجوع کنید، زیرا آن ها از طرف من حجّت هستند ومن حجّت خدا هستم.

بنابراین، مطمئن ترین و بهترین راه برای شناخت حقیقت مدّعیان، وتمیز دادن راستگویان از دروغگویان، و حلّ شبهه های دینی، پناه بردن به علمای دین است؛ بر علمای دین هم واجب است حقایق را روشن کنند، ودر مقابل بدعت ها سکوت نکنند. زیرا در حدیث آمده است : « إذا ظهرت البدع فعلی العالم ان یظهر علمه وإلا فعلیه لعنه الله ». یقیناً علمای ربّانی که همواره مورد توجه وعنایت قطب عالم امکان هستند ، همیشه در پرتو عنایت ‌های عزیز زهراء سلام الله علیها به رسالت های الهی خود عمل می کنند ، وهمگی باید در زیر آن لوای حقیقی امام زمان(عج) قرار گیرند.

طبیعتاً وقتی بحث منطقیِ ما به نتیجه نمیرسه, دیگه بعد از اون, بحث چه ارزشی داره ؟

هادی;888497 نوشت:
امّا استفاده صحیح از کتاب وعترت ، بدون مراجعه به کارشناسان ومتخصّصان این فن ، یعنی علمای دین ، هرگز امکان پذیر نیست .
این یک مطلب عقلائی وعرفی است ، که برای شناخت هر چیزی به متخصّص آن باید رجوع کرد .

من واقعاً نمی خواستم دیگه پست بذارم, حتی همین الان هم موندم دیگه با چه ادبیاتی باید صحبت کنم که یکم منصفانه تر مطالب بنده درک و فهم بشه.
از خیرهِ دقاع از مصداق یمانی هم گذاشتم.

ما گفتیم امام زمان ع غیر ممکن هست گمراه بشند و جهنمی, همچنین یمانی طبق حدیث محال هست از اهل جهنم باشه اما, فقها و علما احتمال لغزش و ریزش و گمراه شدن و جهنمی شدنشان هست.

پس امام زمان ع
معصوم هستند, و علما و فقها غیرِ معصوم.

متخصصِ غیر معصوم, یعنی کسی که احتمال دارد اُمتش را به کشتن دهد و به درک و جهنم ببرد.

بله, پس انسانِ بدونِ مطالعه و بی سواد و عوامِ حتی با سوادِ بی بصیرت, پذیرفته که, در حالِ حرکت به دنبالِ شخصیست که معلوم نیست آن را به منزل مقصود برساند,
بلکه ممکن است در مسیر به انحراف برود و تمام. خسرت الدنیا و الاخره. یک حرکت شانسی.

اگر غیر از این بود, پس چرا اصول عقاید تقلیدی نیست ؟ خب میگفتن تقلید مطلق در تمام زمینه های دین و اصول و فقه و همه چی از علما و فقها.

اول که ما گفتیم, برای تحقیق و مطالعه و جستجو به عُلما رجوع کنند, منتها بفهمن و تصمیم آخر را خودشان بگیرند نه بر اساس دهان و زبان انها و تقلید.
ما گفتیم اینجا بحثِ اعتقادی هست و تقلیدی نیست, ما گفتیم احتمال خطا در هر غیر معصومی وجود دارد مثلِ همین متخصصین.
ما گفتیم ممکنه علما در شناخت مهدی ع اشتباه کنند.

هادی;888497 نوشت:

علما و بزرگان حوزه، پس از بررسی ادعاهای اين فرد،
مخالفت خود را با اين جريان اعلام و کتاب های گوناگونی در بيان انحرافات و ردّ ادعاي او منتشر کردند. براي همين احمد بصري شروع به تخريب چهره ی آنان کرد.

اما بنای رسیدن به حقیقت و شناخت مهدی ع رو گذاشتیم بلعم باعورای دارای اسم اعظم و کراماتِ بسیار زیاد و فقیهِ بزرگِ امت با 12.000 شاگرد و طلبه(طبق نقلی) در حوزه دین زیرِ دستش, که موسی ع را بشناسد و به ما معرفی کند.

و اگر قائم آل ابراهیم موسی ع, مخالف بلعم باعورا بود و یا بلعم باعورا مخالف او بود,
موسی علیه السلام که همچنین قبلا فرزندِ فرعون و در حکومت طاغوتِ ظالم و در کاخ فرعون بوده و بزرگ شده و امروز ادعای مهدویت کرده,
پس به فتوای فقیه اعظم جنابِ بلعم, موسی ع مُدعی دروغین و 100% دجال است چون بلعمِ باعورا که اتفاقا قرآن بهش آیت الله داده بود و حقیقتا فقیه العظمی بود می گوید که موسی مدعی دروغین است.

این واقعاً چه منطق عقلانی است که ما بر اساس گفته این فقیه العظمی, موسی ع را تکذیب کنیم ؟؟؟

هادی;888497 نوشت:
مطمئن ترین و بهترین راه برای شناخت حقیقت مدّعیان، وتمیز دادن راستگویان از دروغگویان، و حلّ شبهه های دینی، پناه بردن به علمای دین است

حالا 1000 تا حدیث هم در مدح علمای دین بیارید, اون استدلال منطقی را رَد نخواهد کرد.
چون بنده با علما و فقها و جایگاه بزرگ ایشان مخالف نیستم,
بلکه اتفاقا باید تلاش کرد همه فقیه و عالم بشند, اما ما گفتیم تقلید کورکورانه و مطلق از غیرِ معصوم باطل است چون ممکن است به هلاکت ختم شود,
از قضا حتی اگر به نجات هم ختم شود, خدا دینِ تقلیدی را نمی پذیرد.

یعنی اتفاقا این مسیر (تقلید مطلق (در عقاید) از بزرگان و فقها و علما) چه نتیجه بده و درست بریم, چه نتیجه نده و غلط بریم = جهنم.

لذا طبق حدیثِ یمانی نیز, هر کس از یمانی سرپیچی کند = جهنم.

هادی;888497 نوشت:

فتنه های رنگارنگ که از سوی شیاطین واعوان وانصار آن ها برای فریب وانحراف مردم از صراط مستقیم

1-اون کسی که به صراط مستقیم دعوت می کنه, یمانیِ موعود است.
(یمانی) لأنه يدعو الى الحق، والى طريق مستقيم. بحار الأنوار ج52

2-اعوان و انصار شیطان, همان سادات و بزرگان قوم هستند و همون دشمنانِ یمانیِ موعود که از اون سرپیچی می کنند و از اهل جهنم میشند.
فان له من کل امه جنودا و اعوانا و رجلا و فرسانا (خطبه قاصعه امام علی ع)
پس بدرستي که برای او (شیطان) از هر طايفه لشگرها و اعوان و پيادگان و سواران.

علی ع چه کشیدند با علمای دین, (معاویه ابوبکر عمر عثمان و و و ) , و فرمودند :

الا فالحذر الحذر من طاعه ساداتکم و کبرائکم
(خطبه قاصعه امام علی ع)
آگاه باشید, هشدار و بر حذر باشید از اطاعتِ ساداتتان و بزرگانتان.

وَقَالُوا رَبَّنَا إِنَّا أَطَعْنَا سَادَتَنَا وَكُبَرَاءَنَا فَأَضَلُّونَا السَّبِيلَا ﴿۶۷ احزاب﴾
و می گویند پروردگارا ما ازسادات و بزرگان خود اطاعت کردیمو آنها ما را به راه گمراهی کشاندند.

هادی;888497 نوشت:

علما و بزرگان حوزه، پس از بررسی ادعاهای اين فرد، مخالفت خود را با اين جريان اعلام و کتاب های گوناگونی در بيان انحرافات و ردّ ادعاي او منتشر کردند.
براي همين احمد بصري شروع به تخريب چهره ی آنان کرد.

به هر حال موسی ع قبلا این مسیر رو رفتند و تخریب کردند...
طبیعتا وقتی بلعم باعورا, موسی ع را تکذیب می کنه, موسی ع هم چهره ی واقعی بلعم باعورا رو نشان می دهد حتی اگر مردم شاخشان در بیاید که فلان فقیه اینقدر گمراه بوده, میرند موسی ع رو بکشنش, نهایتا موسی ع فرار میکنه که کرد.
-------------------------------------------------------

حال آیا منطقی است ما دنبال بزرگان حرکت کنیم و بعد بفهمیم اشتباه رفتیم و آیه 67 احزاب رو خطاب به خدا بگیم ؟؟؟

ائمه ع گفتند علما خوب هستند و فلان و بیسار, اول که نگفتند تقلیدکورکورانه در امر دین و عقاید از اونها مطلقاً کنید, دوم حالا از کجا معلوم علمای خوب اینها هستند ؟ شاید اونها باشند؟ شاید علمای موسی ع باشند.

------------------------------------------------------

پس به هر حال یمانی موعود که پیش از ظهور هست رو باید بشناسیم و تبعیت کنیم, حتی اگر تمام فقها و علما با او مخالف باشند.

بنده هم احتمالاً دیگه پستی ارسال نکنم دیگه تقریبا حرف ها زده شد.

موفق و موید باشید

مهدیین 313;889002 نوشت:

این واقعاً چه منطق عقلانی است که ما بر اساس گفته این فقیه العظمی, موسی ع را تکذیب کنیم ؟؟؟

دوست عزیز هیچ کس ادعا نکرد هرچه علما گفتن به عینه در مسائل اعتقادی "تقلید" کنید!!! کسی هم نمیتواند بگوید هر چه افراد فرصت طلب گفتن بدون تحقیق قبول کنید!!!

چرا اینقدر روی این موضوع مانور میدهی؟

نقل قول:

همین سُنی ها قبول ندارند امامان ما رو با اینکه خیلی هم از شیعیان زیاد ترند.

شیعیان هم از بابیان و بهاییان و وهابیان زیاد ترند، خب که چه؟

نقل قول:

ماجرای 12مهدیین و ادعای احمد الحسن هم حقیقتاً به همین شکل است. چون تمام شبهاتِ ذکر شده را پاسخ داده اند, از توقیع سمُری تا اسحاق بن یعقوب و غیره, و اگر دقت کنیم, پاسخ ها احمقانه نیست.

پاسخ داده اند؟ منظورتون مثل فیلم زیر هست دیگ؟ (مناظره مبلغ احمدالحسن با شبکه ولایت موضوع هم همون ۱۲ مهدی هست)

http://www.aparat.com/v/hWy1L

نقل قول:

به هر حال ادعای به وصیت و پرچم و سلاح پیامبر خدا (ص) , بی ارزش نیست, ارزشمند هست و راه نجات ماست و ادعای بسیار قویی است.

پس یعنی من هم همین ادعا رو داشته باشم شما ازم پیروی میکنید دیگ؟ اینجوری نمیشه باید ظهور کنم Fool مسخرست

----

لطفا بحث رو روی یک موضوع متمرکز کنید و شما آقای "مهدیین 313" هربار یک تیکه از صحبت های کارشناسان رو برداشته و یک موضوع دیگر را مطرح نکنید پاسخی دارید بفرمایید تا ما هم از بحث استفاده کنیم.

shsina;889010 نوشت:
لطفا بحث رو روی یک موضوع متمرکز کنید و شما آقای "مهدیین 313" هربار یک تیکه از صحبت های کارشناسان رو برداشته و یک موضوع دیگر را مطرح نکنید پاسخی دارید بفرمایید تا ما هم از بحث استفاده کنیم.

بنده اتفاقا همش سعی کردم ربط دار با موضوع تاپیک صحبت کنم, مگر گاهی که ناچارم کردند و اسم آوردند و به ناحق.

بنده از اول تاپیک تمرکزم روی یمانی موعودِ روایت بود.

تاپیک موضوعش مشخص هست. آیا درمورد وقایع و اشخاص پیش از ظهور وظیفه ای داریم؟

بنده گفتم بله. و اون شخص یمانیِ موعوده که البته امروز شخصی مدعیِ این مقام هست و کلماتِ کلیدی این تاپیک اسمش برده شده.

دیگه 10 صفحه شده. این بحث کافیه. بنده میلی ندارم روی حقانیتِ مصداق یمانی صحبت کنم.

هر کس خودش خواست تحقیق کنه.

شما هم خودتون جواب سوال وصیت و سلاح و پرچم رو برید از مدعی یمانی بپرسید چیه اینها و بگید همه میتونن این ادعا رو کنند که ائمه ع گفتند, این دیگه چه ظهوره مضحکی هست (العیاذبالله).

ممنون از شما

یا علی ع@};-

سلام علیکم
جناب مهدیین
شما از خیر اثبات احمد الحسن که مدعی است یمانی موعود است گذشتید چون این فرد قابل اثبات نیست همه ی قرائن بر علیه ایشون هست و هیچ دلیل قطعی نداریم که ایشان یمانی موعود هستند؛ بلکه برعکس، تمام دلایل عقلی و نقلی(که به برخی از آن ها در پست های پیشین اشاره کردم) ثابت می کنند که این فرد یمانی موعود نیست.
بر اساس آنچه بنده و دوستانم با چند مبلّغ احمد الحسن برخورد داشتم، دلیلی اصلی این افراد برای اثبات حقانیت احمد الحسن یا خواب است یا استخاره، و کسانی هم که پیرو این فرد شدند به واسطه یکی از این دو طریق بود. با یکی از مبلغین احمد الحسن برخورد کردیم بعد از کمی صحبت اقرار کرد که بنده از طریق استخاره پیرو این فرد شدم؛ 8 بار استخاره زدم بد آمد اما بار نهم خوب آمد و شدم پیرو این فرد! وقتی از دلیلی تعداد استخاره پرسیدیم گفت بار اول که استخاره بد آمد گفتند دلیل بد آمدن این بود ک شما هنوز لیاقت پیدا نکردی لذا توصیه کردند مدتی ادعیه بخوانم و بعد دوباره استخاره کنم، بار دوم و سوم به همین منوال، بار نهم خوب آمد ، گفتند الآن لیاقت پیدا کردی و می توانی احمد الحسنی بشوی .
ببنید برادر کمی تفکّر بفرمایید تمام دلایل عقلی و نقلی بر علیه این فرد است حال شما چگونه می توانید از این فرد دفاع کنید، خودتان را گول نزنید و با توکل بر اولیای الهی خودتان را از این دام برهانید. بله یمانی گمراه نمی شود اما چه کسی گفته یمانی موعود احمد الحسن است! بنابردلایلی که گفته شد محال است این فرد یمانی موعود باشد لطفا دلایل را دوباره مطالعه فرمایید.
تبعیت از فقها و علمای بزرگوار دستور صریح خود امام زمان روحی و اروحنا له الفداه هست « وأما الحوادث الواقعه فارجعوا فیها الی رواه حدیثنا ، فانهم حجّتی علیکم وأنا حجّه الله » . در حوادث واقعه باید به راویان حدیث ما ( علماء ) رجوع کنید، زیرا آن ها از طرف من حجّت هستند ومن حجّت خدا هستم. پست شماره 89 را دوباره بخوانید.
چه کسی گفته تبعیت از غیر معصوم اشتباه است؟ مگر خود شما از غیر معصوم تبعیت نمی کنید؟ اصولا اگر تبعیت و تقلید در زندگی انسان نباشد انسان هیچ پیشرفتی نخواهد کرد، شما از استاد خود تبعیت و تقلید می کند سخن گفتن شما نوشتن شما ناشی از این است که از پدر و مادر تقلید کردید و سخن گفتن فرا گرفتید از آموزگار تقلید کردید و خواندن و نوشتن یاد گرفتید. هنگام مریض شدن از طبیب تعبیت بی چون و چرا می کنید تا دواره سلامتی خودتان را ه دست یاورید و هزاران مورد دیگر.
اگر چه ما نگفتیم علمای معصوم هستند و اشتباه نمی کنند، اما اگر اشتباهی هم بکنند در جزئیات فروع دین است که موجب جهنمی شدن انسان نمی شود و انسان را به هلاکت نمی اندازد ثانیا تبعیت از علما دستور صریح خود قران و امام زمان عج است لذا در صورت اشتباه کردن علما و تبعیت ما از آنها بازهم هلاک نمی شویم چون به دستور عقل از متخصص تبعیت کردیم و عقل این کار را نه تنها قبیح نمی داند بلکه جایز و بلکه واجب می داند.


شما علی الظاهر بر مسند خدایی نشسته اید و همه را به غیر خود و هم کیشانتان جهنمی می دانید! چه کسی گفته کسی که از متخصصین در زمینه علوم اسلامی تبعیت می کند دین خود را هم از آن ها گرفته است! اندکی تفکر هم خوب است. علما با توجه به تخصصی که در زمینه های علوم اسلامی دارند می توانند مصدایق را تشخیص دهند اما فرد عامی که نه سوادی دارد و نه اطلاعاتی در این زمینه از کجا بفهمد یمانی موعود کیست؟ مصداق یمانی موعود را کسی تشخیص می دهد که مجتهد در مسائل اعتقادی و مهدوی باشد نه فرد بی سواد. لذا بر فرد بی سواد و یا هر فردی که به دلایلی نمی تواند درست تشخیص دارد لازم است از متخصصین در این زمینه راهنمایی بخواد.

شما معاویه ابوبکر عمر و عثمان را جزو علمای دین می دانید؟ چه کسی گفته این ها عالم دینی بودند؟ شیعه این افراد را به عنوان عالم دینی نمی شناسد بلکه این افراد غاصب حکومت الهی بودند و دین را با رای خود تفسیر کردند. بنابراین طبیعی است که مولی علی علیه السلام اطاعت از این افراد را برحذر بدارد. (بهتر بود موضوع خطبه قاصعه را مطالعه می کردید)

در ارتباط با ایه 67سوره احزاب هم متاسفانه بدون اینکه ماقبل و مابعد این آیه شریفه بخوانید غیر منطقی خواستید مدعای خود را ثابت کنید. در آیه 66 گمراهان می گوید ای کاش ما از خدا و رسولش اطاعت می کردیم تا گمراه نمی شدیم اما به جای اطاعت از خدا و رسول از بزرگان خود اطاعت کردیم.
اگر دقت بفرمایید سادات و بزرگان مطلق است که هم شامل علما می شود و هم شامل بزرگان فاجر و گمراه ، آن عده از افرادی که گمراه شدند دلیش این بود که از بزرگان گمراه اطاعت کردند و گمراهی خود را گردن دیگران می اندازند.

سلام و ممنون.

اینکه بنده تمام قسمت های پست های شما رو نقل قول نمی کنیم طبیعتا به دلیل اینه که بحث خیلی باز میشه, مثل توقیع روات حدیثنا و توقیع سمری و موارد دیگه.

جناب هادی (لطفا این قسمت مقدمه رو خوب دقت بفرمایید) :

این یک مشکل بزرگ در طول تاریخ بوده برای مردم و حتی فقها و علما, اینکه دلایل حقانیت خلفای الهی, برای اونها برای اکثرشون مطمئن نبوده و نیست.
در حقیقت انتظاری که در ذهنشون از خلفای الهی داشتن, با ظهورشون محقق نشده.
تا جایی که کار به اونجایی میرسه که این خلفای الهی مات و مبهوت باید وایسند به این مردم مُتوهم بگن ما مثل شما بشر هستیم.

خب من میخوام چی بگم ؟

میخوام بگم که شما با شک و تکذیب با یک مدعیِ مهدویت (چه صادقش چه کذابش) رو به رو میشید نه با تصدیق.

در حقیقت اگر همکلاسی عرب زبان ما که سالها بودیم باهاش یا نبودیم, یهو بگه من مهدی موعود هستم..., اشتباه ما اینه که به جای امید به صادق بودنش, میایم یا میخندیم, یا تکذیب می کنیم, یا شک می کنیم.

اما حقیقت اینه که, اگر امید به صادق بودنش باشه و بعد تحقیق کنیم که ایا حق با اون هست یا نیست, درسته.
نه اینکه شک و تکذیب ابتداً در دلمون بشینه و بعد تحقیق کنیم. این غلطه.

طبیعتا وقتی شخصی یک موضوعی اخباری چیزی رو بیان میکنه,
نمیگیم و نباید بگیم دروغ گویی, بلکه یک مسلمان بنا رو به صدق برادر مسلمانش میذاره تا زمانی که خلافش ثابت شه (پس منظورم همون نگاه ابتدایی و مثبته).

لذا متاسفانه همه ی خلفای الهی حداقل در بَدو ظهورشون, ریشخند و تکذیب شدند.

ادله ی انبیا و اوصیا قوی هست و واضح و روشن, اما برای اکثر مردم و بزرگان, احمقانه...(ببینید ائمه ع رو امام حسن ع حسین ع و و و)
یکی از اصلی ترین مشکلات همینه که عرض شد لذا, اینجاست که این مردم به کتب روایی, به گفته ها نوشته ها شنیده های خودشون هم نمی تونند اعتماد کنند (وسواس شک - تکذیب ) و به احادیث درون اون کتب که باعث شناخت مُنجیشون میشه هم شک می کنند.

سید احمد الحسن, تنها کسی هست که برایاولین بار مُدعی شد من " احمد موعود, مهدی اول از مهدیین 12 گانه طبق وصیت رسول خدا ص در کتب شیعه و یمانی موعود هستم و برای اولین بار مُدعی شد که سلاح و پرچم و وصیت رسول خدا ص همراه من است.

چه کسی در طول تاریخ این ادعا را قبل از سید احمد الحسن کرده بود ؟

هادی;889259 نوشت:
بله یمانی گمراه نمی شود اما چه کسی گفته یمانی موعود احمد الحسن است!

لطفا به این حدیث دقت بفرمایید مناظره امام رضا ع با فقهای یهود و مسیح:

قسم به خدا! چیزى گفتی که رد و دفع آن براى ما امکان ندارد، مگر اینکه منکر تورات و انجیل و زبور بشویم. و مطالب شما را موسى و عیسى بشارت داده‏ اند.

ولى ما نمی دانستیم او محمّد (موعود) باشد... ولى اکنون چون شک داریم که آیا این محمّد، محمّد شماست و یا یک محمّد دیگری باشد, لذا نمى توانیم به نبوّت او اقرار کنیم!

امام رضا ع فرمود:

چرا به شک چنگ مى‏ زنید، مگر از ابتداى خلقت تا به حال، خداوند کسى را مبعوث کرده است که نامش محمّد ص باشد؟ و آیا غیر از محمّد ما، در کتابهاى آسمانى «محمّد» دیگرى دیده‏ اید؟

آنها از جواب باز ماندند و گفتند: ما نمی ‏توانیم قبول کنیم که این محمّد، محمّد شماست؛ چون اگر به پیامبرى او و جانشینى على- علیه السّلام- و فرزندان فاطمه اقرار کنیم، به اجبار مسلمان‏ شده ‏ایم.

امام فرمود: تو اى جاثلیق! در پناه خدا و پیامبرش ایمان بیاور و از ناحیه ما، بدى به تو نمی ‏رسد و از چیزى خوف نداشته باش.>>>
-----
و امروز شما و تا ابد و در آینده, هرجا اسم مهدی اول میاد, احمد الحسن هم میاد, وصیت رسول خدا ص میاد, احمد الحسن هم میاد, مدعی یمانی میاد, احمد الحسن هم میاد, مهدیین میاد, احمد الحسن هم میاد, مدعی وصی و فرستاده ی امام مهدی ع میاد, احمد الحسن هم میاد, مدعی فرزند امام مهدی ع, احمد الحسن و و و.

الذی اذا قدمت المدینة سألت العامة والصبیان: إلى من أوصى فلان؟ فیقولون: إلى فلان (حدیث در پایین هست).
و جالبه واقعا الان برید سوال کنید چه کسی مدعی وصیت و مهدیین و وصی و جانشینی امام مهدی ع هست ؟ میگن احمد بصری... احمد الحسن.

حال به این حدیث دقت کنید :

عن أبي جعفر عليه السلام قال : ما أشكل عليكم فلم يشكل عليكم عهد نبي الله صلى الله عليه وآله ورايته وسلاحه ... وإياك وشذاذ من آل محمد عليهم السلام ، فان لآل محمد وعلي راية ولغيرهم رايات ، فالزم الارض ولا تتبع منهم رجلا أبدا حتى ترى رجلا من ولد الحسين معه عهد نبي الله ورايته وسلاحه

امام باقر (ع) فرمود :
هر چیزی برای شما ایجاد اشکال یا (شک و شبهه) کند وصیت و پرچم و سلاح پیامبر خدا (ص) جای هیچ گونه شبهه و اشکال برایتان باقی نمیگذارد ... بر حذر باشید از کسانی که خود را به دروغ به آل محمد نسبت میدهند .
که همانا برای آل محمد و علی (ع) پرچمی (یک پرچم) است و برای دیگران پرچم ها .
پس در جای خودت ثابت باش و از هیچکس ابداً تبعیت نکن تا مردی را از فرزندان حسین (ع) ببینی که با او وصیت رسول خدا (ص) و پرچم او و سلاح او باشد.
تفسیر العیاشی،ج 1، ص 64 . بحار الأنوار، ج 52، ص 222 . إلزام الناصب، ج 2، ص 96.

عن عبد الاعلى قال : قلت لابي عبد الله عليه السلام : المتوثب على هذا الامر ، المدعي له ، ما الحجة عليه ؟ قال : يسأل عن الحلال والحرام ، قال : ثم أقبل علي فقال : ثلاثة من الحجة لم تجتمع في أحد إلا كان صاحب هذا الامر ، أن يكون أولى الناس بمن كان قبله ، ويكون عنده السلاح ، ويكون صاحب الوصية الظاهرة الذی اذا قدمت المدینة سألت العامة والصبیان: إلى من أوصى فلان؟ فیقولون: إلى فلان

عبد الاعلی گوید : به امام صادق (ع) گفتم : چه حجتی (دلیلی) بر مدعی صاحب این امر است ؟ فرمود : از حلال و حرام سوال شود .
سپس به سوی من آمد و فرمود : سه حجت (نشانه) است که در غیر از صاحب این امر جمع نخواهد شد.
او نزدیک ترينِ مردم به کسی که قبل از او است می باشد . و سلاح نزد او می باشد . و صاحب وصیت آشکار باشد.
الكافي ج 1 ص 284 . الخصال ص 117 . بحار الانوار ج 25 ص 138

ما باید اعتماد کنیم به سخنان ائمه علیهم السلام و شک و ترید نکنیم و با امید و تصدیق جلو بریم.
مدعی این سه نشانه, خودِ قائم هست. خود صاحب الامره.
اینکه خب این ادعا رو همه میتونند بکنند و ساده هست و هزارتا محمد داریم و ما منتظر چیزای خارق العاده تری بودیم, یعنی ضعف در اطاعت و تبیعت از قران و راهنمایی ها و دستورات ائمه ع (برای شناخت مُنجی.)

ما میخوایم صاحب الامر رو بشناسیم یا اینکه جَدَل کنیم و ایراد بگیریم و با خودمون مکر کنیم؟
صاحب الامر سه خصوصیت خاص داره که در هیچ کس جز او اصلا نیست و جمع و فهیمده و ادعا نمیشه. جای شک و شبهه ای هم بعد از ادعاش نیست و نباید باشه و تسلیم.

اول تصدیق در امور دین و خلفای الهی نه شک و تکذیب.

آیا دختر 9 ساله و پسر 15 ساله مکلف, واقعا به غیب ایمان دارند و تمام جزئیات عقایدی امامت و و و رو میدونند و واقعا تمیز دادند چی به چی هست ؟ خیر.
لذا با شک و تکذیب نباید وارد بشند, پس باید با تصدیق و امید به صادق بودن و اطاعت وارد بشند و بعد تحقیق کنند.
-----------------------------

با این حال اگرچه تمام ایرادات و شبهاتِ وارده به سید احمد الحسن و دعوت ایشون, پاسخش موجوده امــــــا...

بعد از ادعای وصیت و سلاح و پرچم, 1000 تا شک و شبهه هم سراغمون بیاد که نکنه احمد الحسن دروغین باشه, هباً منثورا. (چون ادله صاحب الامر داره).
پس ما که وصیت و سلاح و پرچم رسول خدا رو ندیدیم که بخوایم اونو از سید احمد الحسن بشناسیم, لذا , منظور از وصیت و سلاح و پرچم چیز دیگری است و آن وصیت مکتوب در کتب شیعه و عِلم و پرچم البیعه لله حاکمیت برای خداست نه دموکراسی, پس صرف ادعای به این سه مورد و رازگشاییش, کفایت میکنه.

خنده دار شاید باشه برا خیلی ها اما برای بعضی ها نیست و از اصل حقیقت داره.
الم (1 بقره) یک آیه است, معجزه است, اما طبیعتا برای خیلی ها خنده داره و هیچی نیست جز 3 حرف.

اعتماد کنیم به احادیث و ائمه ع و تصدیق کنیم و جالبه که حضرت رضا ع همین رو گفتن به جاثلیق اعتماد کن که همون محمد هست و ایمان بیار و شک نکن و کنار بذار.

ممنون و تشکر

مهدیین 313;889437 نوشت:

ما باید اعتماد کنیم به سخنان ائمه علیهم السلام و شک و ترید نکنیم و با امید و تصدیق جلو بریم.
مدعی این سه نشانه, خودِ قائم هست. خود صاحب الامره.
اینکه خب این ادعا رو همه میتونند بکنند و ساده هست و هزارتا محمد داریم و ما منتظر چیزای خارق العاده تری بودیم, یعنی ضعف در اطاعت و تبیعت از قران و راهنمایی ها و دستورات ائمه ع (برای شناخت مُنجی.)
لذا با شک و تکذیب نباید وارد بشند, پس باید با تصدیق و امید به صادق بودن و اطاعت وارد بشند و بعد تحقیق کنند.

عجب!!!

یعنی شما میگی هر کسی از راه رسید و این ۳ ادعا رو کرد ما باید تبعیت کنیم ازش و امیدوار باشیم که قائم هست؟

آخه عزیزه دلم شما چطور پیامبر خدا رو با معجزه ای به عظمت قرآن رو با احمدالحسنی که توی فیسبوک ظهور کرده مقایسه میکنی؟ خجالت نمیکشی؟ نمیدونم چه جوابی باید بهت داد اصلا نمیتونم مطالبت رو جمع بندی کنم و به موضوع ارتباط بدم.

وقتی این مطالب رو میخونم میفهمم که نمیشه عمق جهالت رو اندازه گیری کرد.

مهدیین 313;889435 نوشت:
سید احمد الحسن, تنها کسی هست که برایاولین بار مُدعی شد من " احمد موعود, مهدی اول از مهدیین 12 گانه طبق وصیت رسول خدا ص در کتب شیعه و یمانی موعود هستم و برای اولین بار مُدعی شد که سلاح و پرچم و وصیت رسول خدا ص همراه من است.

چه کسی در طول تاریخ این ادعا را قبل از سید احمد الحسن کرده بود ؟

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم عجل لولیک الفرج

سلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

میدانید اولین کسی که بعد از شهادت امام حسنعسگری (ع) و قبل از ظهور امام زمان (عج) بر پیکر امام حسن(ع) ادعای جانشینی کرد(خواست نماز بر پیکر امام(ع) بخواند) چه کسی بود؟

آیا جعفر عموی امام زمان(عج) را می شناسید؟

مهدیین 313;889437 نوشت:
بعد از ادعای وصیت و سلاح و پرچم, 1000 تا شک و شبهه هم سراغمون بیاد که نکنه احمد الحسن دروغین باشه, هباً منثورا. (چون ادله صاحب الامر داره).
پس ما که وصیت و سلاح و پرچم رسول خدا رو ندیدیم که بخوایم اونو از سید احمد الحسن بشناسیم, لذا , منظور از وصیت و سلاح و پرچم چیز دیگری است و آن وصیت مکتوب در کتب شیعه و عِلم و پرچم البیعه لله حاکمیت برای خداست نه دموکراسی, پس صرف ادعای به این سه مورد و رازگشاییش, کفایت میکنه.


(اگر ظاهر روایت در نظر گرفته نشود و دنبال مفهوم باشیم)

وصیت مکتوب در کتب شیعه!

خب اینکه به راحتی کسی می تواند ادعا کند من همان هستم که در کتب گفته

علم

بنظرتون چطور باید ثابت شود؟

در مورد پرچم هم هرکس روی پرچم نوشته ایی بنویسد و بگوید این پرچم رسول الله(ص) است پذیرفتنی است؟

اگر این نشانه ها و جدیث درست باشد و مفهوم داشته باشد بنظرتون نباید استناد قوی تری آورد که شبهه ایجاد نکند؟

(البته بحث روایی در جای خود استوار است نفی و تایید نیاز به بررسی بیشتر دارد.)

مهدیین 313;889437 نوشت:
, پس صرف ادعای به این سه مورد و رازگشاییش, کفایت میکنه.

پس خودتان اعتراف می کنید که این نشانه نیاز به راز گشایی دارد؟

(اگر ظاهر روایت در نظر گرفته نشود)

چگونه چیزی که راز گشایی می خواهد نشانه حتمی قرار بگیرد و هرکس ادعایی کند که آن سه را دارد پس تایید شود؟

خود پیامبر(ص) هم با همان نشانه های تورات و انجیل خود را ثابت کردند یا نشانه های نبوت را نشان داند؟

یا علی(ع)@};-

رستگاران;889460 نوشت:
وصیت مکتوب در کتب شیعه!

خب اینکه به راحتی کسی می تواند ادعا کند من همان هستم که در کتب گفته

علم

بنظرتون چطور باید ثابت شود؟

در مورد پرچم هم هرکس روی پرچم نوشته ایی بنویسد و بگوید این پرچم رسول الله(ص) است پذیرفتنی است؟

جناب shsina و رستگاران
لطفا مجدد دو پست آخر بنده رو بخونید.

بزرگوار اتفاقا جز صاحبش کسی نمیتونه این ادعا رو قبل از اون کنه.
اگر ایراد شما وارد باشه, ابتداً به ائمه ع وارد هست. مجدد بخونید احادیث رو.
چون بعد از پیامبر " محمد ها " آمدند. لذا احتجاج امام رضا ع را زیر سوال می برید.

ما تابع ائمه ع هستیم, الان روز باشه و بگند شبه, دلیل هم نیارند , شبه حتی اگه روز باشه.

ما میخوایم صاحب الامر رو بشناسیم, نه جَدَل کنیم, ائمه ع فرمودند منتظر وصیت و سلاح و پرچم باشید,کسی جز صاحب این سه تا, اصلا ادعا نمیکنه اونهارو که شما میگی همه میتونند. هیچ کس نکرده و نمیتونست بکنه.

اگر کسی این 3 رو ادعا کرد, یعنی خودشه, نه اینکه بگیم حالا از کجا معلوم تو خود صاحب الامری باز یه دلیل دیگه بیار, منم میتونم ادعا کنم.

محمد بن یحیی، عن أحمد بن محمد، عن ابن سنان، عن یحیی أخی أديم، عن الوليد بن صبيح، قال: سمعت أبا عبد الله يقول:(إن هذا الأمر لا يدعيه غير صاحبه إلا تبر الله عمره). الكافی - الشيخ الكلينی:ج 1 ص 373.

از امام جعفر صادق (ع) شنيدم که فرمودند:
(اين امر را کسی جز صاحبش ادعا نمی‌کند و مگر اینکه خداوند عمر او را پايان می‌دهد).

و اون همون امر مهدیین هست, احمد مهدی اول, یمانی, وصیت و سلاح و پرچم.
چه کسی تا بحال ادعای این موارد را کرده بود و ادعا کرد من مهدی اول طبق وصیت رسولم ص پیش از سید احمد الحسن ؟

کما اینکه امام رضا ع فرمودند :
چرا به شک چنگ مى‏ زنید، مگر از ابتداى خلقت تا به حال، خداوند کسى را مبعوث کرده است که نامش محمّد ص باشد؟ و آیا غیر از محمّد ما، در کتابهاى آسمانى «محمّد» دیگرى دیده‏ اید؟

وقتی ادعا کرد یعنی صاحب الامره, نه اینکه بگیم ما هم میتونیم, همه هم میتونند بگند ما محمد در کتاب آسمانی هستیم, العیاذبالله. هیچ کس نتونست و نکرده بود قبل از ایشان.

رستگاران;889460 نوشت:
پس خودتان اعتراف می کنید که این نشانه نیاز به راز گشایی دارد؟(اگر ظاهر روایت در نظر گرفته نشود)

بله, اول اینکه خود ائمه این 3 مورد رو رازگشایی کردند و احادیثش موجوده, اما کسی از علما ارجاع نداده که آنها این هاست, لذا رازگشاییش و ارجاعش را خودِ صاحب الامر انجام میده, طبق احادیث موجود در کتاب هایمان.

مالك جهني گويد به امام باقر (ع) گفتم:
ما صاحب اين امر را با صفتي وصف مي‌كنيم كه احدي از مردم چنان نيست (یعنی صفت های کاملاً ویژه و خاص و تک که مابقی مردم اون رو نداشته باشند)...
امام باقر (ع) فرمود:
نه به خدا قسم كه چنين نخواهد بود تا زماني كه خودش بيايد و بر شما به آنها احتجاج كند و شما را به خود دعوت كند. غيبت نعماني ص337

که طبق احادیث دیگر متوجه شدیم اون صفات و خصوصیات ویژه, وصیت و سلاح و پرچم هستند.

shsina;889443 نوشت:
آخه عزیزه دلم شما چطور پیامبر خدا رو با معجزه ای به عظمت قرآن رو با احمدالحسنی که توی فیسبوک ظهور کرده مقایسه میکنی؟ خجالت نمیکشی؟ نمیدونم چه جوابی باید بهت داد اصلا نمیتونم مطالبت رو جمع بندی کنم و به موضوع ارتباط بدم.

جناب shsina
سید احمد الحسن از 1999 تا 2008 بین مردم عراق بودند و دعوت می کردند و بعد از اینکه حکومت و مراجع فتوای قتل ایشون رو دادند, ایشون فرار کردند و تاریخ افتتاحِ فیسبوک ایشان مشخص است, سال 2012 و از بهترین و مناسب ترین حرکت, همین ایجاد صفحه فیسبوک بود که اولین سایت پر بازدید دنیاست و صدای احمد الحسن میتونه به همه مردم جهان برسه.

و عراق بعد از بَدی هایی که در حق ایشون کردند از سال 2001 بعد از 3 سال دعوت سید احمد الحسن, روی خوش ندید تا به امروز, به دلیل تکذیب و مسخره کردن فرستاده خدا.

وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا قَرْيَةً كَانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً يَأْتِيهَا رِزْقُهَا رَغَدًا مِنْ كُلِّ مَكَانٍ فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذَاقَهَا اللَّهُ لِبَاسَ الْجُوعِ وَالْخَوْفِ بِمَا كَانُوا يَصْنَعُونَ ﴿۱۱۲ نحل﴾

و خداوند [اهل‏] شهرى را مثل زند كه در امن و آسوده به سر مى ‏برد و روزىِ آن از هر سو به خوشى و فراوانى مى‏ رسيد،
آنگاه به نعمتهاى الهى كفران‏ ورزيد، و سپس خداوند به كيفر كار و كردارشان بلاى فراگير گرسنگى و ترس را به آنان چشانيد.

اگرچه ائمه ع فرمودند, نعمت های الهی ما هستیم که کفران می شویم اما آیه بعدی به وضوح نام رسول را می برد.

وَلَقَدْ جَاءَهُمْ رَسُولٌ مِنْهُمْ فَكَذَّبُوهُ فَأَخَذَهُمُ الْعَذَابُ وَهُمْ ظَالِمُونَ ﴿۱۱۳ نحل﴾

و به يقين فرستاده‏ اى از خودشان برايشان آمد اما او را تكذيب كردند پس در حالى كه ظالم بودند آنان را عذاب فرو گرفت.

والسلام علی من اتبع الهدی

موضوع قفل شده است