جمع بندی آیا خدا هم دروغ مصلحتی می گوید؟

تب‌های اولیه

157 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

velayat;394652 نوشت:
من سوالم از چگونگی تشخیص متشابه در آیات بود یعنی هر آیه ای ممکن است متشابه باشد

سلام.

این سؤال جداً برای بنده هم مطرح است و فکر می کنم بحث مجزایی بطلبد.

موفق باشید.

1az313;393740 نوشت:
اگر بیان موضوعی مهم که در سرنوشت بشر تأثیر گذار باشد، به نظر شما عدم بیان آن مسأله، کوتاهی در نزول وحی محسوب نمی شود؟
و البته لزومی به دستکاری طبیعت نیست، بلکه خداوند از ابتدا اساس خلقت را بر این پایه قرار داده است که احتیاجی به گفتن دروغ نباشد.

سلام.

بله فرمایش شما نیز یکی از احتمالات عقلی است. اما نباید فراموش کنیم که دنیا محل کمال نیست و برخی از این نقص ها نیز ربطی به اساس خلقت ندارد. بلکه به تغییرات فکری انسان ها دارد. پس احتمال ما هم صحیح و عقلانی است. در این صورت آن موضوعی که فرمودید در سرنوشت انسان ها تأثیرگذار است اگر نیازمند دروغگویی باشد و خدا هم آن را مطرح نکند اشتباهی متوجه او نیست بلکه نقص بشر است.

موفق باشید.

[="Palatino Linotype"][="Black"]

مؤمن;399705 نوشت:
سلام.

بله فرمایش شما نیز یکی از احتمالات عقلی است. اما نباید فراموش کنیم که دنیا محل کمال نیست و برخی از این نقص ها نیز ربطی به اساس خلقت ندارد. بلکه به تغییرات فکری انسان ها دارد. پس احتمال ما هم صحیح و عقلانی است. در این صورت آن موضوعی که فرمودید در سرنوشت انسان ها تأثیرگذار است اگر نیازمند دروغگویی باشد و خدا هم آن را مطرح نکند اشتباهی متوجه او نیست بلکه نقص بشر است.

موفق باشید.


علیک سلام

چگونه می شود، نقص بشر که بر پایه خلقت خداوند استوار است او را از راهنمایی خالقش در جهت رسیدن به سرنوشتی نیکو بی نیاز گرداند؟
آیا در صورت عدم راهنمایی سرنوشتش تغییر نخواهد کرد؟
با توجه به مطالبی که در پست های قبلی عرضه داشتم، قبح فعل دروغ به لحاظ عقلی روشن شد، حال بشر با همین عقلی که در اختیار دارد، چگونه این قبح را در کلام خالق توجیه می کند.
با فرض توجیه، این سؤال پیش می آید، که راه شناخت راست و دروغ در کلام خالق چیست؛ و چون این راه نتیجه ای در بر نخواهد داشت، لذا قابل تعمیم به تمامی کلام خالق خواهد بود و عواقب سنگینی در پی خواهد داشت.

در پناه حق..[/]

1az313;399960 نوشت:
چگونه می شود، نقص بشر که بر پایه خلقت خداوند استوار است او را از راهنمایی خالقش در جهت رسیدن به سرنوشتی نیکو بی نیاز گرداند؟

با سلام و پوزش بابت تأخیر.

نقص بشر او را از راهنمایی خالقش بی نیاز نمی کند. بلکه از راهنمایی کامل تر محروم می کند.

1az313;399960 نوشت:
آیا در صورت عدم راهنمایی سرنوشتش تغییر نخواهد کرد؟

چرا سرنوشت نیکوی دیگری مطابق با سعه وجودی خودش خواهد داشت. آیا اگر موجودی بجای انسان در هیأت گوسفند یا جن پا به دنیا بگذارد سرنوشتش تغییر نخواهد کرد؟ مسلماً تغییر خواهد کرد. اما کمال و شقاوت را بر مبنای توانمندی های ذاتی می سنجند نه با یک مرجع سنجش مطلق و انعطاف ناپذیر.

1az313;399960 نوشت:
با توجه به مطالبی که در پست های قبلی عرضه داشتم، قبح فعل دروغ به لحاظ عقلی روشن شد، حال بشر با همین عقلی که در اختیار دارد، چگونه این قبح را در کلام خالق توجیه می کند.

قبح دروغ یا غیبت یا ... بر سر جای خود باقی است. مجوز این کارها زمانی صادر می شود که امر بین دو عمل شر متوقف باشد. در این صورت انتخاب شری که بدی کمتری دارد عقلانی است. دنیا محل نزاع است. به فرمایش امیرالمؤمنین (ع) عقل آن نیست که بین بدی و خوبی دومی را انتخاب کنی بلکه آن است که بین بدی و بدی آن که بدی کمتری دارد را برگزینی. خداوند نیز در جای جای طبیعت از شرور به عنوان مقدمه خوبی استفاده کرده است. فراهم کردن امکان ظلم و جنایت کار پسندیده ای نیست. اما اگر تنها راه سنجش اختیار انسان باشد در آن صورت بلااشکال است.

1az313;399960 نوشت:
با فرض توجیه، این سؤال پیش می آید، که راه شناخت راست و دروغ در کلام خالق چیست؛ و چون این راه نتیجه ای در بر نخواهد داشت، لذا قابل تعمیم به تمامی کلام خالق خواهد بود و عواقب سنگینی در پی خواهد داشت.

این سؤال شما کاملاً بجاست و در عرایض بنده نیز مورد اشاره قرار گرفت و اساساً به همین دلیل بود که امکان دروغگویی مصلحتی در کلام خالق را بخاطر تبعات عقلی آن رد کردیم.

با تشکر.

[="Palatino Linotype"][="Black"]سلام بر برادر عزیزم جناب مؤمن

مؤمن;415210 نوشت:
نقص بشر او را از راهنمایی خالقش بی نیاز نمی کند. بلکه از راهنمایی کامل تر محروم می کند.

آیا اگر نقص بشر که خلقت خداوند علت آن است، او را از راهنمایی کامل محروم سازد، این نقص به خود خالق باز نمی گردد؟
مؤمن;415210 نوشت:
چرا سرنوشت نیکوی دیگری مطابق با سعه وجودی خودش خواهد داشت. آیا اگر موجودی بجای انسان در هیأت گوسفند یا جن پا به دنیا بگذارد سرنوشتش تغییر نخواهد کرد؟ مسلماً تغییر خواهد کرد. اما کمال و شقاوت را بر مبنای توانمندی های ذاتی می سنجند نه با یک مرجع سنجش مطلق و انعطاف ناپذیر.

چگونه می شود بدون راهنمایی خداوند، سرنوشتی نیکو در انتظار بشر باشد؟
همان هیأت گوسفند نیز نیازمند راهنمایی خالق است که با نهادن غرایز در وجودش راهنمایی می شود و در صورت نقصان دچار آسیب خواهد شد.
و در اینجا صحبت از سنجش میزان کمال و شقاوت نیست، بلکه هر انسانی با هر سعه وجودی نیازمند هدایت خالق است و در صورت عدم هدایت کامل هرگز به کمال نخواهد رسید.
مؤمن;415210 نوشت:
قبح دروغ یا غیبت یا ... بر سر جای خود باقی است. مجوز این کارها زمانی صادر می شود که امر بین دو عمل شر متوقف باشد. در این صورت انتخاب شری که بدی کمتری دارد عقلانی است.

بله، انتخاب عمل شری که بدی کمتری دارد، برای انسان مجوز چنین فعلی است، اما خداوند متعال هرگز ما بین دو عمل شر متوقف نبوده و نیست.
مؤمن;415210 نوشت:
این سؤال شما کاملاً بجاست و در عرایض بنده نیز مورد اشاره قرار گرفت و اساساً به همین دلیل بود که امکان دروغگویی مصلحتی در کلام خالق را بخاطر تبعات عقلی آن رد کردیم.

اینکه تنها دلیل رد نمودن دروغ در کلام خالق را مسأله قابل تعمیم بودن به تمام فرموده او جل جلاله دانست، اشتباهی فاحش است، چرا که با این توجیه هنوز احتمال دروغ گویی وجود دارد.
بلکه می بایست اثبات شود که خداوند نیازی به دروغ گفتن ندارد.
پس در اینجا لازم است ذات قادر مطلق ثابت شود؛ و پس از معرفت به ذات حق تعالی، نتیجه زیبایی حاصل خواهد شد: "که خداوند آنچه مخلوقاتش نیازمند بدان بوده اند فرموده، و آنچه فرموده همه صدق محض است".

موفق و پیروز باشید..[/]

سوال:
اگر اشتباه نکنم آنچه قبح عقلی دارد کذب ضارّ یا دروغ زیانبخش است و نه کذب مطلق.
اگر این طور است آیا منعی دارد که خداوند متعال در قرآن یا جای دیگری به بندگان خود دروغ سودمندی گفته باشد؟


پاسخ :
با سلام وتشکر از شما .
در ابتدا باید اشاره نمود که تعبیر شما در باره دروغ سودمند از سوی خدا (العیاذ بالله) مرا به یاد سخن مولوی انداخت که می گوید :
ای بلند از وهم وقال وقیل ما ***......
پرسشگر محترم توجه داشته باشد که این گونه امور برای خداوند نه تنها محال ذاتی است بلکه ساحت قدس او از این تعبیر ها منز ه است . چون این امور مربوط به زندگی اجتماعی بشر و در محارات عرفی واجتماعی واز مسایل فقهی وحقوقی است ودر باره خدا قابل طرح نیست . از باب مثال ونزدیک شدن مطلب به ذهن شما بدین مثال توجه شود :
خورشید که ذاتش نور ونور دهندگی است آیا ممکن است لحظه ی نور ندهد وبی نور وتارک باشد ؟ قطعا چنین چیزی ممکن نیست چون خورشید ذاتش نور وعین نور است ومصلحت ان در این است که نورانی باشد . تارکی ظلمت با ذات آن در تضاد و غیر قابل تصور است . مسله مورد بحث به توان غیر قابل تصور و مقایسه مهم تر از این است . پس چگونه می توان در باره آن چنین تصوری داشت ؟
با توجه به این نکته در باب دروغ مصلحتی باید گفت :
گرچه دروغ مصلحتی نوعی دروغ است و دروغ در اسلام بلکه تمامی ادیان الهی حرام است و دروغ‌ها با همدیگر هیچ تفاوتی ندارد؛ زیرا همه آنها بر خلاف حقیقت هستند؛ اما آن چیزی که دروغ را عمل زشت می‌کند، آثار و تبعات و نتایج منفی و ناپسند آن است که از جمله از بین رفتن اعتماد انسان ها، بر هم خوردن نظم اجتماعی و اختلال در سیستم و نظام درست انسان‌ها است و...، اما اگر حالت هایی فرض شود که فساد راست گویی بیش از فساد دروغ باشد، مثلا با راست گفتن، جان انسان بی گناهی به خطر افتد، در این مورد به خاطر فساد بیشتر راست گویی، دروغ نه تنها اشکال ندارد، بلکه برای حفظ جان انسان بی گناه لازم است؛ پس علت خوب و اخلاقی بودن راستگویی، این است که نفع انسان و انسانیت و مصلحت جامعه انسانی به آن وابسته است.حال در موردی که راست گفتن موجب قتل و خونریزی بی گناهی شود، این عمل تحت دو عنوان قرار می‌گیرد، یکی عنوان اوّلی که راست گفتن باشد، و دیگر عنوان ثانوی که کمک و یاری بر قتل و خونریزی فرد بی گناه است. این کار از جهت عنوان اوّلی خوب است ولی از جهت عنوان ثانوی بد است. امّا چون جهت عنوان ثانوی که مفسده دارد، قوی تر است، عقل حکم می‌کند که از آن اجتناب شود. در این صورت به جای راست گفتن، دروغ مصلحت آمیز بگوید تا جان بی گناهی را نجات دهد.
بنابراین در مواردی که مصلحت دروغ گفتن بیشتر از مفسده آن باشد، دروغ و حتی قسم دروغ حرام نیست. این گونه موارد، دروغ مصلحت‏آمیز نام گرفته است؛ از جمله موارد آن:
1- اصلاح بین مردم؛ امام صادق(ع) فرمود: «انّ اللَّه أحبّ الکذب فی الإصلاح... و أبغض الکذب فی غیر الاصلاح؛(1) خداوند دروغ گفتن را در مورد اصلاح بین مردم دوست دارد».
2- دفع شر ظالمان؛ امام صادق(ع) فرمود: «الکذب مذموم الاّ فی امرین: دفع شرالظلمه و اصلاح ذات البین؛(2)
دروغ بد است مگر در دو مورد: با دروغ شر ظالمی را از خود یا از دیگران دفع کند، یا با دروغ بین دو نفر اصلاح ایجاد کند».
پی‌نوشت‌ها:
1. میزان الحکمه، عنوان 3466، حدیث 17474.
2. همان، حدیث 17476.

موضوع قفل شده است