آیا خدا از سرنوشت انسانها خبر دارد ؟

تب‌های اولیه

113 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا خدا از سرنوشت انسانها خبر دارد ؟

سلام. نمیدونم این سوال قبلا پرسیده شده یا نه . من تو سایت گشتم ولی چیزی پیدا نکردم !
اگر تکراری هست لطفا لینک تاپیک قبلی رو بذارید و این تاپیک رو ببندید
و اما سوال
آیا خدا از سرنوشت انسان ها خبر داره ؟
منظورم موقع خلقت هست ! خدا خودش گفته من شما رو از عدم آفریدم !یعنی یک موقعی ما نبودیم و بعدش خدا ما رو خلق کرده !میخوام ببینم خدا اون موقع از سرنوشت ما خبر داشته یا نه ؟ یا به عبارتی خدا محدود به ظرف زمان هست یا نه ؟
میخوام بحث رو تا اینجا پیش ببرم که اگر خدا خبر نداشته یعنی خدا کامل نیست ! یعنی خالق نیست ! صانع هست یعنی قدرت داشته و چیزی رو ساخته ولی بهش احاطه نداره !
اگر خبر داشته پس چرا یکی مثل من رو که آخر عاقبتم جهنم هست رو خلق کرده ؟
میخواید بگید من اختیار دارم ؟ آره دارم و با اختیار خودم راه جهنم رو پیش گرفتم ! ولی نتیجه این اختیار رو خدا میدونه یا نه ؟
من اختیار دارم،شیطان منو وسوسه میکنه و من میرم میزنم تو گوش یکی و نتیجش این میشه که باید برم جهنم !
خدا نتیجه این اختیار رو از اول میدونسته یا نه ؟ شیطان من رو وسوسه کرد و من با اختیار خودم قبول کردم ! آیا خدا این رو میدونسته یا نه ؟

کارشناس بحث :رئوف

اینم اضافه کنم که،یه جایی (فک کنم تو همین سایت ) خوندم هدف از خلقت آزمایش بنده هاس !
این حرف درسته ؟

for ever alone;311391 نوشت:
سلام. نمیدونم این سوال قبلا پرسیده شده یا نه . من تو سایت گشتم ولی چیزی پیدا نکردم !
اگر تکراری هست لطفا لینک تاپیک قبلی رو بذارید و این تاپیک رو ببندید
و اما سوال
آیا خدا از سرنوشت انسان ها خبر داره ؟
منظورم موقع خلقت هست ! خدا خودش گفته من شما رو از عدم آفریدم !یعنی یک موقعی ما نبودیم و بعدش خدا ما رو خلق کرده !میخوام ببینم خدا اون موقع از سرنوشت ما خبر داشته یا نه ؟ یا به عبارتی خدا محدود به ظرف زمان هست یا نه ؟
میخوام بحث رو تا اینجا پیش ببرم که اگر خدا خبر نداشته یعنی خدا کامل نیست ! یعنی خالق نیست ! صانع هست یعنی قدرت داشته و چیزی رو ساخته ولی بهش احاطه نداره !
اگر خبر داشته پس چرا یکی مثل من رو که آخر عاقبتم جهنم هست رو خلق کرده ؟
میخواید بگید من اختیار دارم ؟ آره دارم و با اختیار خودم راه جهنم رو پیش گرفتم ! ولی نتیجه این اختیار رو خدا میدونه یا نه ؟
من اختیار دارم،شیطان منو وسوسه میکنه و من میرم میزنم تو گوش یکی و نتیجش این میشه که باید برم جهنم !
خدا نتیجه این اختیار رو از اول میدونسته یا نه ؟ شیطان من رو وسوسه کرد و من با اختیار خودم قبول کردم ! آیا خدا این رو میدونسته یا نه ؟

کارشناس بحث :رئوف

با سلام خدمت شما دوست گرامی

مشابه سوال شما در این پست در حال بحث است :
http://www.askquran.ir/thread34806.html

موفق باشید

رئوف;311695 نوشت:

ممنون !
ولی باید حدس میزدم !
اینجا جای آاینجور بحث ها نیست.
بحث اون تاپیک هم دقیقا مشابه بحث من بود ولی آخرش به نتیجه نرسیده بود !
شماها یه حرف رو 100 بار تو اون تاپیک مطرح کردید و هر بار که یکی جواب مخالف میداد دوباره همون حرف رو تکرار میکردید !
من دیگه علاقه ای ندارم تاپیک رو ادامه بدم اگر بخواید میتونید ببندینش

for ever alone;311722 نوشت:
ممنون !
ولی باید حدس میزدم !
اینجا جای آاینجور بحث ها نیست.
بحث اون تاپیک هم دقیقا مشابه بحث من بود ولی آخرش به نتیجه نرسیده بود !
شماها یه حرف رو 100 بار تو اون تاپیک مطرح کردید و هر بار که یکی جواب مخالف میداد دوباره همون حرف رو تکرار میکردید !
من دیگه علاقه ای ندارم تاپیک رو ادامه بدم اگر بخواید میتونید ببندینش

با سلام خدمت شما دوست گرامی

دوست گرامی ، اگر بحث یا سوال دیگری دارید که در تاپیک مذکور بدان پرداخته نشده است ، می تواند به جای اتهام ، سوال خود را در همین جا مطرح کنید .

موفق باشید

شما 1000 بار تو اون تاپیک گفته بودید که به همه انسان ها شرایط رسیدن به کمال داده شده و همه میتونن ازش استفاد کنن ! اگر هم استفاده نمیکنن با اختیار خودشون هست
خب درست،من شرایط رو داشتم ولی با اختیار خودم راه جهنم رو پیش گرفتم .
ولی سوال اصلی این هست : آیا خدا تو لحظه ای که من رو از عدم خلق میکرده میدونسته من جهنمی میشم یا نه ؟
جواب این سوال یک کلمه هست : آره یا نه ؟
اگر آره،این چه جور خدایی هست؟
من توانایی و قدرت خلق ماشین رو دارم و به همه ماشین ها هم این توانایی رو میدم که به مشهد برسن ! ولی اگر من اطلاع دارم که مثلا ماشین 40 امی که خلق میکنم با اختیار خودش راه یه جای دیگه رو پیش میگیره و آخرش نابود میشه چرا باید اونو خلق کنم ؟؟؟
لابد مثل اون تاپیک میخواید بگید هدف آزمایش و ایناس ؟
صلا آزمایش یعنی چی ؟ آزمایش از عدم علم ناشی میشه ! ما وقتی یک چیزی رو نمیدونیم میریم آزمایش میکنیم تا بفهمیم ! آزمایش = عدم علم

[="Black"]

for ever alone;312159 نوشت:
صلا آزمایش یعنی چی ؟ آزمایش از عدم علم ناشی میشه ! ما وقتی یک چیزی رو نمیدونیم میریم آزمایش میکنیم تا بفهمیم ! آزمایش = عدم علم

من صرفا برداشت شخصیم رو میگم شاید برای شما هم قانع کننده باشه.
وقتی میگن هدف ازامایشه به نظر من منظور این نیست که خدا بدونه شما چه میکنید!!در واقع ازمایش برای تربیت روح انسان است.مثل سنگی که در سختی ها تراشیده میشه و از اون مجسمه ای زیبا به وجود میاد!
حالا اگر ما انسانها درست انتخاب کنیم و این تراش های سنگ تراش رو تحمل کنیم خب به کمال میرسیم.راه رسیدن ما به کمال همینه.حتی توی پیشرفتهای دنیوی هم همینه.یعنی مثلا شما برای قبول شدن تو یه رشته ی خوب باید سختی بکشی و درس بخونی.این سختی ها روح شما رو پرورش میده.و از انجایی که ما افریده شدیم برای رسیدن به کمال و راه کمال ما طی کردن این ازمایشها و البته سربلند بیرون امدن از اونهاست.پس میشه گفت خلقت ما برای این بوده که ازمایش بشیم.[/]

for ever alone;312159 نوشت:
ولی سوال اصلی این هست : آیا خدا تو لحظه ای که من رو از عدم خلق میکرده میدونسته من جهنمی میشم یا نه ؟ جواب این سوال یک کلمه هست : آره یا نه ؟ اگر آره،این چه جور خدایی هست؟ من توانایی و قدرت خلق ماشین رو دارم و به همه ماشین ها هم این توانایی رو میدم که به مشهد برسن ! ولی اگر من اطلاع دارم که مثلا ماشین 40 امی که خلق میکنم با اختیار خودش راه یه جای دیگه رو پیش میگیره و آخرش نابود میشه چرا باید اونو خلق کنم ؟؟؟
در این مورد هم من فکر میکنم اینکه یک ماشین قرار است به ته دره بره دلیل نمیشه شما درستش نکنی.به چند دلیل
اول اینکه حتی وجود کسی مثل خود ابلیس هم بدون فایده نیست.وجود اون هم خیری هایی دارد وجود انسانهایی که به هدف کمالیشون نمیرسن هم خیرهایی دارد.اونها یه جورایی میشه گفت جز امتحانهای بقیه به حساب میان!(شاید این جمله به فهم منظورم کمک کنه:نور زیاد مانع دیدن است!به خصوص برای کسی که هنوز نور رو نمیشناسه!)
از ان مهم تر، حرف شما مثل این میمونه که به یک معلم بگین خب تو که وضع دانش اموزتو میبینی و میدونی با این وضع علمی و سطح درک این ادم درسو پاس نمیکنه خب چرا بهش اجازه میدی امتحان بده؟!قبل از امتحان دادن بندازش(ردش کن)!!!از نظر خود شما این درست است؟!؟
از طرفی مگه چند درصد مخلوقات خدا این طورند که کلا به هیچ کدام از درجه های کمال نرسند؟!

hoorshid;312311 نوشت:

با حرف شما تا قسمتی موافقم ! ولی همین که میگید برای تربیت روح هست،یعنی چی ؟؟
این هم از عدم علم ناشی میشه ! شما چرا سعی نمیکنید یک اسب رو تربیت کنید ؟؟چون میدونید اون تربیتپذیر نیست ! منظورم اینه که اگه خدا بدونه که من قابل تربیت نیستم،بیکار نیست که بخواد سعی کنه منو تربیت کنه !

hoorshid;312316 نوشت:
در این مورد هم من فکر میکنم اینکه یک ماشین قرار است به ته دره بره دلیل نمیشه شما درستش نکنی.به چند دلیل
اول اینکه حتی وجود کسی مثل خود ابلیس هم بدون فایده نیست.وجود اون هم خیری هایی دارد وجود انسانهایی که به هدف کمالیشون نمیرسن هم خیرهایی دارد.اونها یه جورایی میشه گفت جز امتحانهای بقیه به حساب میان!(شاید این جمله به فهم منظورم کمک کنه:نور زیاد مانع دیدن است!به خصوص برای کسی که هنوز نور رو نمیشناسه!)
از ان مهم تر، حرف شما مثل این میمونه که به یک معلم بگین خب تو که وضع دانش اموزتو میبینی و میدونی با این وضع علمی و سطح درک این ادم درسو پاس نمیکنه خب چرا بهش اجازه میدی امتحان بده؟!قبل از امتحان دادن بندازش(ردش کن)!!!از نظر خود شما این درست است؟!؟
از طرفی مگه چند درصد مخلوقات خدا این طورند که کلا به هیچ کدام از درجه های کمال نرسند؟!

hoorshid;312316 نوشت:

این حرف شما به نظر من ایراد داره !! وجود ابلیس باعث خیر هم هست ؟؟
شما رسما دارید میگید که یه نفر مثل من باید بره جهنم تا بقیه بتونن برن بهشت !
یعنی من باید یه ماشین رو خلق کنم تا بره ته دره تا بقیه عبرت بگیرن ؟؟؟؟ احسنت به این استدلال شما !
در ضمن وقتی معلم میدونه اون دانش آموز رد میشه نباید امتحان بگیره ! نتیجه این امتحان فقط اذیت کردن اون دانش آموز بدبخته !
تازه نه این مثال نه اون مثال ماشین خیلی مناسب بحث نیست
اون معلم هیچ مسیولیتی نسبت به گذشته و آینده دانش آموز نداره !
ولی خدا 1000 بار سر آدما منت گذاشته که من شما رو از عدم خلق کردم !
باز هم میگم،جواب سوالی که با آیا شروع میشه فقط یه کلمه هست ! آره یا نه
خدا وقتی منو از عدم خلق میکرده میدونسته من قراره برم جهنم یا نه ؟

for ever alone;312159 نوشت:
شما 1000 بار تو اون تاپیک گفته بودید که به همه انسان ها شرایط رسیدن به کمال داده شده و همه میتونن ازش استفاد کنن ! اگر هم استفاده نمیکنن با اختیار خودشون هست
خب درست،من شرایط رو داشتم ولی با اختیار خودم راه جهنم رو پیش گرفتم .
ولی سوال اصلی این هست : آیا خدا تو لحظه ای که من رو از عدم خلق میکرده میدونسته من جهنمی میشم یا نه ؟
جواب این سوال یک کلمه هست : آره یا نه ؟
اگر آره،این چه جور خدایی هست؟
من توانایی و قدرت خلق ماشین رو دارم و به همه ماشین ها هم این توانایی رو میدم که به مشهد برسن ! ولی اگر من اطلاع دارم که مثلا ماشین 40 امی که خلق میکنم با اختیار خودش راه یه جای دیگه رو پیش میگیره و آخرش نابود میشه چرا باید اونو خلق کنم ؟؟؟
لابد مثل اون تاپیک میخواید بگید هدف آزمایش و ایناس ؟
صلا آزمایش یعنی چی ؟ آزمایش از عدم علم ناشی میشه ! ما وقتی یک چیزی رو نمیدونیم میریم آزمایش میکنیم تا بفهمیم ! آزمایش = عدم علم

با سلام خدمت شما دوست گرامی

چند مطلب خدمت شما عرض می شود :

- خداوند به آینده انسان ها علم دارد و برای او معلوم است که چه کسی به بهشت می رود و چه کسی نمی رود .

- علم خداوند به آینده انسان ها ، با اختیار انسان منافاتی ندارد فلذا باعث جبر نمی شود . این نکته مهم است که شما مدام می گوید "فردی باید به جهنم برود تا فرد دیگری به بهشت برود" صحیح نیست ، زیرا بایدی در کار نیست که فردی لزوما به جهنم برود بلکه هر کسی می تواند و این امکان برایش فراهم است که به بهشت برود .

- وجود هیچ کسی شر مطلق نیست و اگر هم فردی ، بد باشد ، با هم می تواند دارای مزایای جانبی و ناخواسته باشد .

- آنچه از خداوند حکیم توقع می رود این است که مجموعه ای که می آفریند خیرش از شرش بیشتر باشد . مجموعه ای باشد که راه کمال و هدایت انسان ها در آن باز باشد . چنین مجموعه ای وجود دارد و اگر کسی به اختیار خود راه شر را انتخاب می کند ، علامت سوال به سوی خداوند نیست بلکه به سوی خود آن فرد است .

موفق باشید

رئوف;312402 نوشت:
با سلام خدمت شما دوست گرامی

چند مطلب خدمت شما عرض می شود :

- خداوند به آینده انسان ها علم دارد و برای او معلوم است که چه کسی به بهشت می رود و چه کسی نمی رود .

- علم خداوند به آینده انسان ها ، با اختیار انسان منافاتی ندارد فلذا باعث جبر نمی شود . این نکته مهم است که شما مدام می گوید "فردی باید به جهنم برود تا فرد دیگری به بهشت برود" صحیح نیست ، زیرا بایدی در کار نیست که فردی لزوما به جهنم برود بلکه هر کسی می تواند و این امکان برایش فراهم است که به بهشت برود .

- وجود هیچ کسی شر مطلق نیست و اگر هم فردی ، بد باشد ، با هم می تواند دارای مزایای جانبی و ناخواسته باشد .

- آنچه از خداوند حکیم توقع می رود این است که مجموعه ای که می آفریند خیرش از شرش بیشتر باشد . مجموعه ای باشد که راه کمال و هدایت انسان ها در آن باز باشد . چنین مجموعه ای وجود دارد و اگر کسی به اختیار خود راه شر را انتخاب می کند ، علامت سوال به سوی خداوند نیست بلکه به سوی خود آن فرد است .

موفق باشید


رئوف;312402 نوشت:

ممنون از جوابتون ! خیلی جواب منطقی و خوبی بود
ببنید من قبول دارم که تو این زمینه ها هیچ اطلاعاتی ندارم ولی این چیزی که شما میگید با عقل ناقص من جور در نمیاد !
چرا خا باید کسی رو خلق کنه که قراره برا همیشه تو جهنم باشه ؟ مگه ما از عدم خلق نشدیم ؟
این یه جورایی بدجنسی نیست که خدا من رو از عدم خلق کرده که برم جهنم ؟

آخه چرا ؟ یعنی من الان باید خدا رو شکر کنم که من رو خلق کرده ؟
درحالی که میدونسته من تو جهنم قراره همیشه بمونم ؟

[="Black"]

for ever alone;312392 نوشت:
ا حرف شما تا قسمتی موافقم ! ولی همین که میگید برای تربیت روح هست،یعنی چی ؟؟ این هم از عدم علم ناشی میشه ! شما چرا سعی نمیکنید یک اسب رو تربیت کنید ؟؟چون میدونید اون تربیتپذیر نیست ! منظورم اینه که اگه خدا بدونه که من قابل تربیت نیستم،بیکار نیست که بخواد سعی کنه منو تربیت کنه !
نه دوست گرامی من فقط گفتم حکمت ازمایش شدن چیه اون ایرادی که دارید میگیرید رو تو بخش دوم توضیح دادم!
تربیت کردن از عدم علم ناشی میشه!؟[/]

تربیت کردن نه !
ولی وقتی تو علم کامل داری که من قابل تربیت نیستم چرا باید سعی کنی که من رو تربیت کنی ؟
تربیت کردنی که نتیجش اذیت شدن من هست
در ضمن بازم میگم این بحث تربیت هم به عدم علم ربط خواهد داشت ! اگر خدا میدونه من جهنمی ام بازم منو خلق کرده که منو تربیت کنه ؟
دو حال داره : یا به علم خودش مطمین نیست یعنی میگه ممکنه این آدم شه
یا اینکه (.......این قسمت به دلیل توهین آمیز بودن حذف شد.....لطفاً در بحث علمی خود را کنترل کنید.مدیر موقت بخش خداشناسی.....)

for ever alone;312394 نوشت:
این حرف شما به نظر من ایراد داره !! وجود ابلیس باعث خیر هم هست ؟؟ شما رسما دارید میگید که یه نفر مثل من باید بره جهنم تا بقیه بتونن برن بهشت ! یعنی من باید یه ماشین رو خلق کنم تا بره ته دره تا بقیه عبرت بگیرن ؟؟؟؟ احسنت به این استدلال شما ! در ضمن وقتی معلم میدونه اون دانش آموز رد میشه نباید امتحان بگیره ! نتیجه این امتحان فقط اذیت کردن اون دانش آموز بدبخته ! تازه نه این مثال نه اون مثال ماشین خیلی مناسب بحث نیست اون معلم هیچ مسیولیتی نسبت به گذشته و آینده دانش آموز نداره ! ولی خدا 1000 بار سر آدما منت گذاشته که من شما رو از عدم خلق کردم ! باز هم میگم،جواب سوالی که با آیا شروع میشه فقط یه کلمه هست ! آره یا نه خدا وقتی منو از عدم خلق میکرده میدونسته من قراره برم جهنم یا نه ؟

دقت نکردید!اون ماشین خودش میره ته دره!!خدا نمیفرستتش!خدا فقط میدونه که اون ماشین میره ته دره!همین!میدونه یکی میره جهنم یکی بهشت!اما کسی رو به اجبار نمیفرستند جهنم که!!!
سوال شما این بود که چرا با وجود اینکه میدونه ماشین میره ته دره بازم خلقش میکنه . عرض کردم اون ماشین با وجود اینکه رانندش به اختیار میره ته دره باز هم به طور کل درش خیر هست.(بله قطعا وجود ابلیسم برای کل سیستم ما خیر دارد!)یه تاپیک هست:خوبی چرا خوب است و بدی چرا بد؟ اونو یه نگاه بندازین موتوجه منظورم شاید بشین.

فکر کنم دیگه چیزی نگم بهتره کارشناس محترم خودشون اومدن و حتما توضیحاتی که میدن خیلی بهتر از بندس.فقط خواستم اگر میتونم یه کمک کوچیکی کرده باشم!
موفق باشید!

hoorshid;312428 نوشت:

ممنون از لطفتون !! ببخشید که رک میگم ولی فک نکنم که کمکی کرده باشید

به نام خداوند بخشایشگر و مهربان

سلام و درود بر شما

دوست عزیز ، آیا به قول شما ، عقل ناقص انسان می تواند بفهمد که الآن شما جهنمی هستید یا خیر ؟ شما که به درستی خداوند و علم او شک دارید ، چطور به جهنم کاملا اعتقاد دارید ؟ آیا شما مرده اید و الآن در جهنم سوزان هستید که میگویید من جهنمی ام ؟ شما از هر لحظه راه برگشت به سوی خوبی رو دارید ؛

البته ناراحت نشوید لطفا ، قصد بی احترامی نبود .

البته ، من بنابر ذهن و فرضیه ای که خودم از سرنوشت انسان ساخته ام ، این موضوع سرنوشت رو کاملا در ذهنم حل کرده ام و کاملا برام اثبات شده که خودم اختیار کامل رو بر زندگی ام دارم و هیچ چیز جبر نیست و از پیش تعیین نشده است . اگر بخوام فرضیه ام رو اینجا توضیح بدم ، بقیه مسخره می کنند یا اینکه ...

ولی بدون دوست گرامی ، به این فکر نکن که خدا از پیش میدونسته که تو قراره تربیت نشی و جهنم بری ، این طرز فکر غلطه ، تو کاملا دارای اختیار هستی . یه جورایی سعی کن بخشی از خدارو در اختیار خودت خلاصه کنی ، ببین خدا که زمان براش معنی نداره که بگی او در اون زمان بوجود آوردن همه چیز از عدم ، میدونسته تو چی میخواهی بشی . یکم در این باره فکر کن .

و یک چیز مهم که بار ها و بار ها تکرار می کنم واسه همه ، دوست عزیز ، دید زئوسی به خداوند نداشته باش ، که مثلا یک پیرمردی دانا اون بالا نشسته که برهمه چیز نظارت داره و همه چیز رو اون آفریده و خیلی صفات محدود انسانی . ببین خدا رو اصلا و ابدا به شکل انسان در ذهنت به تصویر نکش ،

kamran;312490 نوشت:
به نام خداوند بخشایشگر و مهربان

سلام و درود بر شما

دوست عزیز ، آیا به قول شما ، عقل ناقص انسان می تواند بفهمد که الآن شما جهنمی هستید یا خیر ؟ شما که به درستی خداوند و علم او شک دارید ، چطور به جهنم کاملا اعتقاد دارید ؟ آیا شما مرده اید و الآن در جهنم سوزان هستید که میگویید من جهنمی ام ؟ شما از هر لحظه راه برگشت به سوی خوبی رو دارید ؛

البته ناراحت نشوید لطفا ، قصد بی احترامی نبود .

البته ، من بنابر ذهن و فرضیه ای که خودم از سرنوشت انسان ساخته ام ، این موضوع سرنوشت رو کاملا در ذهنم حل کرده ام و کاملا برام اثبات شده که خودم اختیار کامل رو بر زندگی ام دارم و هیچ چیز جبر نیست و از پیش تعیین نشده است . اگر بخوام فرضیه ام رو اینجا توضیح بدم ، بقیه مسخره می کنند یا اینکه ...

ولی بدون دوست گرامی ، به این فکر نکن که خدا از پیش میدونسته که تو قراره تربیت نشی و جهنم بری ، این طرز فکر غلطه ، تو کاملا دارای اختیار هستی . یه جورایی سعی کن بخشی از خدارو در اختیار خودت خلاصه کنی ، ببین خدا که زمان براش معنی نداره که بگی او در اون زمان بوجود آوردن همه چیز از عدم ، میدونسته تو چی میخواهی بشی . یکم در این باره فکر کن .


kamran;312490 نوشت:

خب منم چون در این باره فک میکنم اومدم اینجا و این تاپیک رو زدم
ببین از وقتی یه حرکت صورت میگیره تو میدونی از 2 دیدگاه اونو بررسی کنی : 1 ) مسافت 2) جا به جایی
جا به جایی میگه برا من فقط اول و اخرش مهمه ! نه چیزایی که بین این دو نقطه اتفاق افتاده
منم میگم این وسط مهم نیست چی سر من اومده آیا من اختیار داشتم یا جبر بوده یا .......
من میگم نقطه اول من عدم بوده و نقطه ثانوی جهنم
چرا خدا باید منو خلق میکرد ؟

و اینکه میگید شما از هر لحظه راه برگشت به سوی خوبی رو دارید،یه جورایی با این فرض که خدا محدود به ظرف زمان نیست منافات داره
فرض کن من از همین لحظه آدم شم (فرض محال :d) آیا خدا اینو میدونسته یا نه ؟
اگر میدونسته یعنی میدونسته که من جهنمی نمیشم !
این یعنی که از لحظه اول هم میدونسته من جهنمی نمیشم
ولی بحث سر اینه که اونایی که خدا میدونه جهنمی اند چرا خلق میشن ؟

نقل قول:
ولی بحث سر اینه که اونایی که خدا میدونه جهنمی اند چرا خلق میشن ؟

خب دوست داشته خلق بشن منتظر شما و من هم نبوده بیام بگیم ای وای چقدر بد جهنمی هستن چرا خلق می کنی .

دوما , همین جهنمیها هم اسباب خیر و یا شر هستن دیگه در نظام این عالم موثرند .

سوما : همه مختار هستن می توانند جهنمی نباشند الان خودت مخیری جوابمو بدی یا ندی هیچ قدرت و زوری بالا سرت نیست که بگه جواب بده یا نده .

بله , خدا ما را از عدم و لا شیئ خلق کرده و از سرنوشت ما کاملا با خبره و کاملا اختیار و استطاعت به ما داده .

ولی تکوینا مجبورت نکرده مثلا بری تو گوش یکی بزنی که جهنمی بشی راه سعادت و شقاوت را نشان داده و انسان خلاصه کاملا مخیر و مختار است .

یونس بن عبد الرحمن;312505 نوشت:
خب دوست داشته خلق بشن منتظر شما و من هم نبوده بیام بگیم ای وای چقدر بد جهنمی هستن چرا خلق می کنی .

دوما , همین جهنمیها هم اسباب خیر و یا شر هستن دیگه در نظام این عالم موثرند .

سوما : همه مختار هستن می توانند جهنمی نباشند الان خودت مخیری جوابمو بدی یا ندی هیچ قدرت و زوری بالا سرت نیست که بگه جواب بده یا نده .

بله , خدا ما را از عدم و لا شیئ خلق کرده و از سرنوشت ما کاملا با خبره و کاملا اختیار و استطاعت به ما داده .

ولی تکوینا مجبورت نکرده مثلا بری تو گوش یکی بزنی که جهنمی بشی راه سعادت و شقاوت را نشان داده و انسان خلاصه کاملا مخیر و مختار است .


یونس بن عبد الرحمن;312505 نوشت:

خب اگه منطقتون اینه که خلق کسی مثل من که از اول معلومه جهنمی ام چون ممکنه وجودم باعث خیر برا بقیه باشه دیگه جای بحث نمیمونه !
پس یادم باشه که برم خدا رو شکر کنم که منو خلق کرد تا عذاب بکشم ولی خیرم به بقیه برسه
واقعا برا این طرز فکرت متاسفم دوست من !!

for ever alone;312567 نوشت:
خب اگه منطقتون اینه که خلق کسی مثل من که از اول معلومه جهنمی ام چون ممکنه وجودم باعث خیر برا بقیه باشه دیگه جای بحث نمیمونه !
پس یادم باشه که برم خدا رو شکر کنم که منو خلق کرد تا عذاب بکشم ولی خیرم به بقیه برسه
واقعا برا این طرز فکرت متاسفم دوست من !!

دوست عزیز.
سلام

به نظر من هم واضحه که نمیتونه خدای این دنیا همزمان هم علم مطلق داشته باشه هم عادل مطلق باشه

یا عادل باشه و قادر مطلق هم باشه(برهان شرور)

for ever alone;312419 نوشت:
ممنون از جوابتون ! خیلی جواب منطقی و خوبی بود
ببنید من قبول دارم که تو این زمینه ها هیچ اطلاعاتی ندارم ولی این چیزی که شما میگید با عقل ناقص من جور در نمیاد !
چرا خا باید کسی رو خلق کنه که قراره برا همیشه تو جهنم باشه ؟ مگه ما از عدم خلق نشدیم ؟
این یه جورایی بدجنسی نیست که خدا من رو از عدم خلق کرده که برم جهنم ؟

آخه چرا ؟ یعنی من الان باید خدا رو شکر کنم که من رو خلق کرده ؟
درحالی که میدونسته من تو جهنم قراره همیشه بمونم ؟

با سلام خدمت شما دوست گرامی

- این عبارت شما درست نیست : "خدا من رو از عدم خلق کرده که برم جهنم ؟" خدا شما رو از عدم خلق نکرده که بروید جهنم . خداوند انسان ها رو آفریده و به اونها اختیار داده و همین طور راه کمال رو هم نشون داده ، تا به سوی کمال و سعادت (بهشت) حرکت کنن. خلق انسان ها (حتی انسان هایی که به جهنم خواهند رفت) برای رفتن به جهنم نیست .

- مطلب دوم هم اینکه بر فرض هم فرد الف به جهنم برود ، اگر دنبال مقصری برای به جهنم رفتن هستیم ، مطمئنا آن مقصر خداوند نیست ، بلکه اعمال و رفتار خود آن فرد است .

- شاید مثالی بتواند این مسئله را تا حدی روشن کند ، شاید کسی بپرسد که چرا خداوند به انسان ها قدرت ( قدرت بدنی) داده است ، مگر نمی دانست که ممکن است انسانی ، انسان دیگر را بکشد . در اینجا این اشکال اصلا قابل طرح نیست زیرا که اولا انسان ها با قدرت بدنی خود ، اعمال نیک و کارهای خیر زیادی انجام داده اند که اساس اعطا قدرت به آنها را موجه می کند ، ثانیا بر فرض که کسی از این قدرت خدا داده سوء استفاده کند ، مسئولیت آن با خود فرد است نه با خداوند . اعطاء قدرت از سوی خداوند ، نعمتی است که فرد داده شده است و نحوه عمل بر اساس آن مسئولیت خود فرد است .

موفق باشید

رئوف;312680 نوشت:
با سلام خدمت شما دوست گرامی

- این عبارت شما درست نیست : "خدا من رو از عدم خلق کرده که برم جهنم ؟" خدا شما رو از عدم خلق نکرده که بروید جهنم . خداوند انسان ها رو آفریده و به اونها اختیار داده و همین طور راه کمال رو هم نشون داده ، تا به سوی کمال و سعادت (بهشت) حرکت کنن. خلق انسان ها (حتی انسان هایی که به جهنم خواهند رفت) برای رفتن به جهنم نیست .

- مطلب دوم هم اینکه بر فرض هم فرد الف به جهنم برود ، اگر دنبال مقصری برای به جهنم رفتن هستیم ، مطمئنا آن مقصر خداوند نیست ، بلکه اعمال و رفتار خود آن فرد است .

- شاید مثالی بتواند این مسئله را تا حدی روشن کند ، شاید کسی بپرسد که چرا خداوند به انسان ها قدرت ( قدرت بدنی) داده است ، مگر نمی دانست که ممکن است انسانی ، انسان دیگر را بکشد . در اینجا این اشکال اصلا قابل طرح نیست زیرا که اولا انسان ها با قدرت بدنی خود ، اعمال نیک و کارهای خیر زیادی انجام داده اند که اساس اعطا قدرت به آنها را موجه می کند ، ثانیا بر فرض که کسی از این قدرت خدا داده سوء استفاده کند ، مسئولیت آن با خود فرد است نه با خداوند . اعطاء قدرت از سوی خداوند ، نعمتی است که فرد داده شده است و نحوه عمل بر اساس آن مسئولیت خود فرد است .

موفق باشید


رئوف;312680 نوشت:

ببینید میدونم سوالم داره تکراری میشه ولی من هنوز نفهمیدم !
من قبول دارن که آدما با اختیار خودشون راه جهنم رو پیش میگیرن !
ولی بحثم اینه خدا هدفش از خلقت این بوده که ما به کمال برسیم ! ولی علم کامل داره که نفر الف نه تنها به کمال نمیرسه بلکه باید بره جهنم !
این یه جورایی با عقلم جور در نمیاد !
وقتی علم کامل داره یه نفر میره جهنم(درسته با اختیار خودش میره ) ولی در هر صورت تهش میره جهنم و خدا اینو میدونسته
پس چرا باید از عدم خلقشون کنه ؟

با سلام خدمت دوستان.

این موضوع به بخش جبر و اختیار انتقال داده شد.
لینک مسیر بعد از یک هفته منقضی شده و باید در بخش جبر و اختیار آن را پیگیری نمایید.
(دوستان در بحث علمی از الفاظ غیر علمی استفاده ننمایند.)

موفق باشید.

for ever alone;312690 نوشت:
ببینید میدونم سوالم داره تکراری میشه ولی من هنوز نفهمیدم !
من قبول دارن که آدما با اختیار خودشون راه جهنم رو پیش میگیرن !
ولی بحثم اینه خدا هدفش از خلقت این بوده که ما به کمال برسیم ! ولی علم کامل داره که نفر الف نه تنها به کمال نمیرسه بلکه باید بره جهنم !
این یه جورایی با عقلم جور در نمیاد !
وقتی علم کامل داره یه نفر میره جهنم(درسته با اختیار خودش میره ) ولی در هر صورت تهش میره جهنم و خدا اینو میدونسته
پس چرا باید از عدم خلقشون کنه ؟

با سلام خدمت شما دوست گرامی

در پاسخ به شما ، توجه به یک نکته حایز اهمیت است :

آنچه باید از خداوند حکیم توقع داشت ، این است که کاری عبث و بیهوده انجام ندهد . در مورد خلقت این جهان به طور کلی و خلقت انسان ها به طور خاص باید پرسید : آیا دارای مقاصد و اهدافی بوده است که خلقت آنها حکیمانه باشد ؟ به عبارت دیگر ، آنچه در فعل حکیم مهم است این است که فعلی که از او سر می زند ، اگر صد در صد هم خیر محض نباشد ، دست کم ، خیرش از شرش بیشتر باشد و در مجموع منافع آن عمل بیشتر باشد .
در مورد خلقت انسان ها نیز اگر چه عده ای از انسان ها به جهنم می روند (که البته به جهنم رفتن آنها ظلم نیست ، زیرا آنها با اختیار و خواست خود به جهنم می روند و کسی آنها را مجبور نکرده است) ولی خیر عظیم خلق کردن انسان ها ، به مراتب بیشتر از این است که عده ای با سو اختیار خود ، به جهنم بروند .
حاصل سخن آنکه برای رسیدن به اهداف بزرگتر ، ممکن است برخی از افراد (با سوء اختیار خود) راه گمراهی را بروند ، این شر و نقصان ، در مقابل خیر عظیم ، کم است و از خدای حکیم توقع آن است که امری که خیر عظیم دارد را به خاطر ضرر قلیل ، رها نکند .

موفق باشید

رئوف;312988 نوشت:
با سلام خدمت شما دوست گرامی

در پاسخ به شما ، توجه به یک نکته حایز اهمیت است :

آنچه باید از خداوند حکیم توقع داشت ، این است که کاری عبث و بیهوده انجام ندهد . در مورد خلقت این جهان به طور کلی و خلقت انسان ها به طور خاص باید پرسید : آیا دارای مقاصد و اهدافی بوده است که خلقت آنها حکیمانه باشد ؟ به عبارت دیگر ، آنچه در فعل حکیم مهم است این است که فعلی که از او سر می زند ، اگر صد در صد هم خیر محض نباشد ، دست کم ، خیرش از شرش بیشتر باشد و در مجموع منافع آن عمل بیشتر باشد .
در مورد خلقت انسان ها نیز اگر چه عده ای از انسان ها به جهنم می روند (که البته به جهنم رفتن آنها ظلم نیست ، زیرا آنها با اختیار و خواست خود به جهنم می روند و کسی آنها را مجبور نکرده است) ولی خیر عظیم خلق کردن انسان ها ، به مراتب بیشتر از این است که عده ای با سو اختیار خود ، به جهنم بروند .
حاصل سخن آنکه برای رسیدن به اهداف بزرگتر ، ممکن است برخی از افراد (با سوء اختیار خود) راه گمراهی را بروند ، این شر و نقصان ، در مقابل خیر عظیم ، کم است و از خدای حکیم توقع آن است که امری که خیر عظیم دارد را به خاطر ضرر قلیل ، رها نکند .

موفق باشید


رئوف;312988 نوشت:

خب خوشحالم !! هر چی بحث پیش میره جوابا خیلی به نظرم منطقی تر میاد و دارم به یه جاهایی میرسم !
مرسی !

خب اینکه میگید از حکیم یک همچون توقعی میره،این کاملا درسته !! ولی راستش نفهمیدم،یعنی تو خلق یک آدم جهنمی هم ممکنه حکمتی باشه ؟؟ یعنی درسته که من قراره برم جهنم ولی وجودم ممکنه باعث خیر برا کسی باشه و این دلیل خلقت منه ؟

for ever alone;313013 نوشت:
خب خوشحالم !! هر چی بحث پیش میره جوابا خیلی به نظرم منطقی تر میاد و دارم به یه جاهایی میرسم !
مرسی !

خب اینکه میگید از حکیم یک همچون توقعی میره،این کاملا درسته !! ولی راستش نفهمیدم،یعنی تو خلق یک آدم جهنمی هم ممکنه حکمتی باشه ؟؟ یعنی درسته که من قراره برم جهنم ولی وجودم ممکنه باعث خیر برا کسی باشه و این دلیل خلقت منه ؟

با سلام خدمت شما دوست گرامی

- افراد جهنمی هم می توانند زمینه ساز امور خیر شوند ، هرچند ناخواسته . در این میان افراد زیادی بوده اند در طول تاریخ که زمینه ساز امور خیر شده اند در حالیکه انسان های خوبی نبودند و اساسا قصد عمل خیر هم نداشتند . به طور مثال فرعون سرپرستی حضرت موسی را در دوران نوزادی پذیرفت ، در حالیکه نمیدانست چه عمل نیکی انجام می دهد و اساسا قصد این را نیز نداشت که از پیامبر الهی در دوران کودکی سرپرستی کند ، ولی ناخواسته این کار را انجام داد . به قول معروف : عدو شود سبب خیر گر خدا خواهد ...

- مسئله دومی که باید به آن توجه شود این است که علاوه بر خیر تک تک افراد و اینکه به صورت فردی چه خیری می توان از یک نفر توقع داشت ، باید به صورت جمعی نیز به مسئله نگاه کرد . به عبارت دیگر فارغ از اینکه فرد جهنمی به صورت فردی در طول عمر چه خدمات ناخواسته ای را ارائه می کند ، در نگاه کلان تر ایجاد چنین مجموعه ای که در آن انسان ها می آیند و به کمال می رسند حتی اگر عده ای در آن با اختیار خود دچار ضلالت شوند ، بسیار مفید تر است از آنکه چنین چیزی اتفاق نیفتد و لازمه ی اتفاق افتادن چنین خیر عظیمی ، ضرر های جزئی است که پرداختن این ضرر ها در مقایسه با خیر کل ، عملی مثبت است (زیرا فرض آن است که این ضرر کم لازمه آن خیر عظیم است)

موفق باشید

رئوف;313049 نوشت:
با سلام خدمت شما دوست گرامی

- افراد جهنمی هم می توانند زمینه ساز امور خیر شوند ، هرچند ناخواسته . در این میان افراد زیادی بوده اند در طول تاریخ که زمینه ساز امور خیر شده اند در حالیکه انسان های خوبی نبودند و اساسا قصد عمل خیر هم نداشتند . به طور مثال فرعون سرپرستی حضرت موسی را در دوران نوزادی پذیرفت ، در حالیکه نمیدانست چه عمل نیکی انجام می دهد و اساسا قصد این را نیز نداشت که از پیامبر الهی در دوران کودکی سرپرستی کند ، ولی ناخواسته این کار را انجام داد . به قول معروف : عدو شود سبب خیر گر خدا خواهد ...

- مسئله دومی که باید به آن توجه شود این است که علاوه بر خیر تک تک افراد و اینکه به صورت فردی چه خیری می توان از یک نفر توقع داشت ، باید به صورت جمعی نیز به مسئله نگاه کرد . به عبارت دیگر فارغ از اینکه فرد جهنمی به صورت فردی در طول عمر چه خدمات ناخواسته ای را ارائه می کند ، در نگاه کلان تر ایجاد چنین مجموعه ای که در آن انسان ها می آیند و به کمال می رسند حتی اگر عده ای در آن با اختیار خود دچار ضلالت شوند ، بسیار مفید تر است از آنکه چنین چیزی اتفاق نیفتد و لازمه ی اتفاق افتادن چنین خیر عظیمی ، ضرر های جزئی است که پرداختن این ضرر ها در مقایسه با خیر کل ، عملی مثبت است (زیرا فرض آن است که این ضرر کم لازمه آن خیر عظیم است)

موفق باشید


رئوف;313049 نوشت:

ممنن از جواب
یه چیزایی دستگیرم شد ! ولی نه کامل
یعنی شما میگید چون این یه ذره بدی لازمه اون خیر عظیم هست،خدا دست به خلقت بنده هایی زده که درسته با اختیار خودشون راه بدی رو پیش گرفتن و کسی مجبورشون نکرده بوده ولی در هر صورت خدا میدونسته که جهنمی میشن !!
درسته ؟

رئوف;312988 نوشت:
به عبارت دیگر ، آنچه در فعل حکیم مهم است این است که فعلی که از او سر می زند ، اگر صد در صد هم خیر محض نباشد ، دست کم ، خیرش از شرش بیشتر باشد و در مجموع منافع آن عمل بیشتر باشد .

با سلام.

اگر من از یک شخص بسیار ثروتمند، مبلغی پول بدزدم و بین فقرا پخش کنم از آنجایی که"خیرش از شرش بیشتر شده" کار حکیمانه کردم؟
====
یک شخص سالم رو بکشیم و اعضایش مثل: کلیه و قلب و ... را به افراد در حال مرگ پیوند بزنیم. با کشتن یک نفر؛ 10 را نجات داده ایم- خیر برای 10 نفر و شر برای یکی
--------------
منظور از مثالها اینکه: هر کاری که برای تعداد بیشتری آدم خیر به بار بیاره و به تعداد کمتری ضریه یزنه ؛الزامن کار درستی نیست
================

(بر فرض) درسته که خلق یک انسان بد باعث رسیدن خیر به تعداد زیادی انسان میشه!!{که خودش جای بحث داره که چطور ثابت میشه تک تک افراد بد باعث خیر هستند- بگذریم}،
اما این خلقت برای خود شخص ، شره؛ خیری نداره. از اونجا که[="red"] اجازه [/]هم گرفته نشده از این شخص..... ظلم نیست؟

b-neshan;313212 نوشت:
با سلام.

اگر من از یک شخص بسیار ثروتمند، مبلغی پول بدزدم و بین فقرا پخش کنم از آنجایی که"خیرش از شرش بیشتر شده" کار حکیمانه کردم؟
====
یک شخص سالم رو بکشیم و اعضایش مثل: کلیه و قلب و ... را به افراد در حال مرگ پیوند بزنیم. با کشتن یک نفر؛ 10 را نجات داده ایم- خیر برای 10 نفر و شر برای یکی
--------------
منظور از مثالها اینکه: هر کاری که برای تعداد بیشتری آدم خیر به بار بیاره و به تعداد کمتری ضریه یزنه ؛الزامن کار درستی نیست
================

(بر فرض) درسته که خلق یک انسان بد باعث رسیدن خیر به تعداد زیادی انسان میشه!!{که خودش جای بحث داره که چطور ثابت میشه تک تک افراد بد باعث خیر هستند- بگذریم}،
اما این خلقت برای خود شخص ، شره؛ خیری نداره. از اونجا که[="red"] اجازه [/]هم گرفته نشده از این شخص..... ظلم نیست؟


یه چیزی هم من اضافه کنم !
شما میگید ممکنه وجود یک آدم جهنمی باعث خیر بشه برا یه سری دیگه
مثلا ممکنه تو برهه ای از زندگیش به چند نفر نیازمند کمک کنه !
حالا یه سوال !
آیا خدا نمیتونسته شرایط رو جوری برنامه ریزی کنه که اون کمک به نیازمندا که یک عمل خیر هست توسط یه آدم خوب (یعنی بهشتی ) انجام بشه ؟

سلام به همه

چند تا موضوع به ذهنم میرسه که با اجازه ی دوستان در جواب کاربر for ever alone میدم:

اولا بشر در حدی نیست که با عقل ناکامل خودش بخواد حکمت خدا رو زیر سوال ببره، مثلا ما نمیتونیم بگیم چرا خدا این کار رو کرده یا فلان کار رو نکرده، ما در درک بسیاری از حقایق عاجز هستیم و چیزهایی که خدا میدونه و علم و آگاهی به اونها داره رو ما نداریم.

وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلاَئِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُواْ أَتَجْعَلُ فِيهَا مَن يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاء وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ
و چون پروردگارت به فرشتگان گفت : من در زمين خليفه ای می آفرينم ، گفتند : آيا کسی را می آفرينی که در آنجا فساد کند و خونها بريزد ، و حال آنکه ما به ستايش تو تسبيح می گوييم و تو را تقديس می کنيم ? گفت : آنچه من می دانم شما نمی دانيد

در ثانی فکر نمیکنم درست باشه بگیم خدا که میدونه آدم الف فرد جهنمی ای هست، نباید خلق بشه، مگه هدف از خلقت این بوده که افراد بهشتی فقط خلق بشن؟!!

خدا خودش میدونه مثلا کی دزد میشه، کی قاتل میشه و ... ، آیا درسته بگیم خدا که میدونه این افراد درنهایت با اختیار خودشون به اینجا میرسن، پس نباید خدا اونا رو خلق کنه؟

taghdir0;313273 نوشت:
اولا بشر در حدی نیست که با عقل ناکامل خودش بخواد حکمت خدا رو زیر سوال ببره، مثلا ما نمیتونیم بگیم چرا خدا این کار رو کرده یا فلان کار رو نکرده، ما در درک بسیاری از حقایق عاجز هستیم و چیزهایی که خدا میدونه و علم و آگاهی به اونها داره رو ما نداریم.

با سلام

صحیح میفرمایید که انسان به خیلی چیز ها علم نداره. اما باید دید در این تاپیک، ندانسته های ما در نتیجه گیری تاثیری دارد یا نه

در اینجا میدانیم که برخی تا ابد در جهنم خواهند بود(قرآن) و اینهارا خداوند آفریده(قرآن) و خداوند علم بی انتها دارد(باز هم قرآن و البته عقاید)

[="red"]از مجموع دانسته های بالاست که ما نتیجه میگیریم.[/]

اگر از دانسته های بالا برای رسیدن به نتیجه(که اینجا میتونه "ظلم بر برخی بندگان" باشه) استفاده کنیم دیگه نادانسته های ما اهمیتی ندارند. چون در استدلال دخیل نیستند.

for ever alone;313057 نوشت:
ممنن از جواب
یه چیزایی دستگیرم شد ! ولی نه کامل
یعنی شما میگید چون این یه ذره بدی لازمه اون خیر عظیم هست،خدا دست به خلقت بنده هایی زده که درسته با اختیار خودشون راه بدی رو پیش گرفتن و کسی مجبورشون نکرده بوده ولی در هر صورت خدا میدونسته که جهنمی میشن !!
درسته ؟

با سلام خدمت شما دوست گرامی

تقریبا درست است با این توضیح که وقتی راه کمال یافتن این است که انسان ها مختارانه به سوی کمال بروند(به زور و جبر نمی توان کسی را به کمال رهنمون کرد) ، در این بین برای تحقق این شرط اساسی (آزادی و اختیار) طبیعتا عده ای هم از این اختیار سوء استفاده می کنند وبه راه ناصحیح می روند .
اگر ما بخواهیم به کمال برسیم باید اختیار داشته باشیم و اگر بخواهیم اختیار داشته باشیم ، حتما عده ای یافت خواهند شد که با اختیار خود به راه ناصحیح خواهند رفت فلذا از این رو به نوعی لازمه ی به کمال رسیدن چنین است (البته لازمه عقلی نیست ولی معمولا چنین رخ می دهد)

موفق باشید

b-neshan;313212 نوشت:
با سلام.

اگر من از یک شخص بسیار ثروتمند، مبلغی پول بدزدم و بین فقرا پخش کنم از آنجایی که"خیرش از شرش بیشتر شده" کار حکیمانه کردم؟
====
یک شخص سالم رو بکشیم و اعضایش مثل: کلیه و قلب و ... را به افراد در حال مرگ پیوند بزنیم. با کشتن یک نفر؛ 10 را نجات داده ایم- خیر برای 10 نفر و شر برای یکی
--------------
منظور از مثالها اینکه: هر کاری که برای تعداد بیشتری آدم خیر به بار بیاره و به تعداد کمتری ضریه یزنه ؛الزامن کار درستی نیست
================

(بر فرض) درسته که خلق یک انسان بد باعث رسیدن خیر به تعداد زیادی انسان میشه!!{که خودش جای بحث داره که چطور ثابت میشه تک تک افراد بد باعث خیر هستند- بگذریم}،
اما این خلقت برای خود شخص ، شره؛ خیری نداره. از اونجا که اجازه هم گرفته نشده از این شخص..... ظلم نیست؟

با سلام خدمت شما دوست گرامی

یک نکته اساسی در مورد نظر شما وجود دارد :

اگر به فردی ظلم شود برای اینکه خیری به دیگران برسد ، این عمل اخلاقا صحیح نیست . مثال های خوبی بیان کردید . به طور مثال اینکه فردی را بکشیم تا به وسیله اعضای او جان 10 نفر دیگر را نجات دهیم . در اینجا عمل ما ظاهرا خیرش از شرش بیشتر بوده است ولی اخلاقا این کار درست نیست .
اما یک تفاوت مهم بین مثالی که زدید و توضیحات بنده که قبلا عرض کرده ام وجود دارد . در مثال های شما همیشه به یک نفر ظلم می شود تا خیری به دیگران برسد ، این در حالی است که در مورد بحث بنده ، به کسی ظلم نمی شود . خداوند انسان ها را می آفریند و به آنها اختیار می دهد تا به راه کمال بروند . همه می توانند به راه کمال بروند و هیچ جبری وجود ندارد که عده ای به جهنم بروند ولی برخی با انتخاب خود به راه ناصحیح می روند و مسئولیت این کار آنها با خداوند نیست بلکه با کسی است که انتخاب بد داشته است .
اساسا خداوند (آن طور که شما گفتید) بنده بد نمی آفریند ، خداوند انسان های مستعد برای کمال + اختیار می آفریند و این انسان ها هستند که با اختیار خود راه خیر/شر را انتخاب می کنند .

با توجه به مطالب فوق ، این چنین نیست که خداوند برای رسیدن به این خیر عظیم ، مرتکب ظلم یا ناعدالتی شود . بلکه خداوند عین عدالت عمل می کند و هیچ کسی را مجبور به ضلالت نکرده است بلکه برای همگان راه هدایت را گسترده است .

موفق باشید

رئوف;313329 نوشت:
با سلام خدمت شما دوست گرامی

تقریبا درست است با این توضیح که وقتی راه کمال یافتن این است که انسان ها مختارانه به سوی کمال بروند(به زور و جبر نمی توان کسی را به کمال رهنمون کرد) ، در این بین برای تحقق این شرط اساسی (آزادی و اختیار) طبیعتا عده ای هم از این اختیار سوء استفاده می کنند وبه راه ناصحیح می روند .
اگر ما بخواهیم به کمال برسیم باید اختیار داشته باشیم و اگر بخواهیم اختیار داشته باشیم ، حتما عده ای یافت خواهند شد که با اختیار خود به راه ناصحیح خواهند رفت فلذا از این رو به نوعی لازمه ی به کمال رسیدن چنین است (البته لازمه عقلی نیست ولی معمولا چنین رخ می دهد)

موفق باشید


رئوف;313329 نوشت:

خب من بحث اختیار رو کاملا قبول دارم ! مید,نم آدما با اختیار راه جهنم رو پیش میگیرن
ولی بازم برگشتیم به نقطه اول بحث!
ببینید ولی من دارم نقطه اول و آخر رو نگاه میکنم ! نقطه اول : عدم
نقطه آخر جهنم
درحالی که خدا علم کامل داره به این قضیه
فرض کنید شما دو تا بشقاب دارید : یکی سیانور
یکی عسل
و شما میدونید و علم کامل دارید به این قضیه که اگه من بیام تو اتاق سیانور رو میخورم ! درسته شما من رو مجبور نکردید و من با اختیار خودم این کارو میکنم !
ولی فک نمیکنید اگه شما من رو راه بدید تو اتاق بدجنسی کردید ؟

taghdir0;313273 نوشت:
سلام به همه

چند تا موضوع به ذهنم میرسه که با اجازه ی دوستان در جواب کاربر for ever alone میدم:

اولا بشر در حدی نیست که با عقل ناکامل خودش بخواد حکمت خدا رو زیر سوال ببره، مثلا ما نمیتونیم بگیم چرا خدا این کار رو کرده یا فلان کار رو نکرده، ما در درک بسیاری از حقایق عاجز هستیم و چیزهایی که خدا میدونه و علم و آگاهی به اونها داره رو ما نداریم.

وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلاَئِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُواْ أَتَجْعَلُ فِيهَا مَن يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاء وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ
و چون پروردگارت به فرشتگان گفت : من در زمين خليفه ای می آفرينم ، گفتند : آيا کسی را می آفرينی که در آنجا فساد کند و خونها بريزد ، و حال آنکه ما به ستايش تو تسبيح می گوييم و تو را تقديس می کنيم ? گفت : آنچه من می دانم شما نمی دانيد

در ثانی فکر نمیکنم درست باشه بگیم خدا که میدونه آدم الف فرد جهنمی ای هست، نباید خلق بشه، مگه هدف از خلقت این بوده که افراد بهشتی فقط خلق بشن؟!!

خدا خودش میدونه مثلا کی دزد میشه، کی قاتل میشه و ... ، آیا درسته بگیم خدا که میدونه این افراد درنهایت با اختیار خودشون به اینجا میرسن، پس نباید خدا اونا رو خلق کنه؟


taghdir0;313273 نوشت:

قبول دارم که عقل انسان ها ناقصه ولی تنها وسیله ی استدلال برای ما همین عقله
وقتی من با عقل ناقصم نمیتونم حکمت کارای خدا رو درک کنم،ناخودآگاه این حس میاد تو ذهنم که مثلا خدا بدجنسه که همچین کاری رو کرده
پس خدا چه طور توقع داره که من بپرستمش ؟

[="Navy"]

for ever alone;313352 نوشت:
فرض کنید شما دو تا بشقاب دارید : یکی سیانور
یکی عسل
و شما میدونید و علم کامل دارید به این قضیه که اگه من بیام تو اتاق سیانور رو میخورم ! درسته شما من رو مجبور نکردید و من با اختیار خودم این کارو میکنم !
ولی فک نمیکنید اگه شما من رو راه بدید تو اتاق بدجنسی کردید ؟

مثال جالبی بود.:Gol:

البته به جای اینکه بگیم شما رو راه بده تو اتاق بهتره بگیم شما رو به زور هل بده تو اتاق[/]

[="Navy"]

رئوف;313335 نوشت:
با توجه به مطالب فوق ، این چنین نیست که خداوند برای رسیدن به این خیر عظیم ، مرتکب ظلم یا ناعدالتی شود . بلکه خداوند عین عدالت عمل می کند و هیچ کسی را مجبور به ضلالت نکرده است بلکه برای همگان راه هدایت را گسترده است .

با سلام دوباره

ممنونم از پاسخهایی که ارائه میکنید.
فرمایش شما در باره مثالها صحیح.

[="black"]در مورد عدم ظلم هم که با شما موافق باشم، قبول دارید که یک موجودی صاحب لطف و مرحمت بیکران، در یک کلام رحمان رحیم، بنده ای را که میداند به جهنم خواهد رفت(البته با اختیار شخص خودش) نمی آفریند؟
[/][/]

for ever alone;313353 نوشت:
قبول دارم که عقل انسان ها ناقصه ولی تنها وسیله ی استدلال برای ما همین عقله
وقتی من با عقل ناقصم نمیتونم حکمت کارای خدا رو درک کنم،ناخودآگاه این حس میاد تو ذهنم که مثلا خدا بدجنسه که همچین کاری رو کرده
پس خدا چه طور توقع داره که من بپرستمش ؟

به نظر من این برمیگرده به امتحان الهی، به اینکه آیا ما در سختیها باز هم به خدا اعتماد و اعتقاد داریم یا نه، به حکیم بودنش ایمان داریم یا نه...
دوست خوبم چند تا سوال از شما دارم: همونطور که میدونید امام حسین(ع) ، در واقعه ی عاشورا مصیبتهای زیادی رو دید. سرش رو بریدن، بدنش زیر سم اسبها لگد مال شد و ... . اونم توسط افراد جهنمی!!

آیا واقعه ی عاشورا ظلم خداوند به امام حسین (ع) بوده؟؟ آیا درسته بگیم نعوذبالله خدا بدجنس بوده؟
شما به این فکر کنید مگه امام حسین(ع) توسط افراد جهنمی به شهادت نرسید، پس چرا باید خدا افراد جهنمی رو خلق میکرد تا بنده ی عزیزش رو به شهادت برسونن؟؟!!

b-neshan;313366 نوشت:

در مورد عدم ظلم هم که با شما موافق باشم، قبول دارید که یک موجودی صاحب لطف و مرحمت بیکران، در یک کلام رحمان رحیم، بنده ای را که میداند به جهنم خواهد رفت(البته با اختیار شخص خودش) نمی آفریند؟

بهشت‏ ها از آثار و لوازم لقاى حضرت حق با اسماى «رحمت» و «مغفرت» است و جهنم ها از آثار و تبعات لقاى پروردگار با اسماى «غضب» و «سخط».

اسماى الهى يك سلسله عناوين محض و اعتبارى نيست؛ بلكه منشأ اثر و آثارى است و در حقيقت، هر وجود و موجودى در دنيا و نظام‏هاى ديگر و عوالم برتر و حتى آخرت، از آثار اسماى حسنى است. عوالم وجودى همه جلوه‏ هاى اسماى بوده و هر اسمى آثار خاص خود را دارد و در مراتب مختلف تجلى می ‏كند. هر فردى در مسير خود با اسمى از اسماى ربوبى در ارتباط است. اگر آدمى در مقام طاعت باشد، با رب «هادى» روبه رو است و خداوند با اين اسم او را تربيت و ربوبيت می ‏كند. اما اگر انسان در مقام طغيان و مخالفت با حضرت حق باشد، مربى كه او را تربيت میكند، رب «منتقم» و «شديدالعذاب» خواهد بود. روبرو شدن با اين اسماى آثارى دارد؛ يعنى، اثر روبه رو شدن فرد مطيع و متقى و راه‏يافته با رب «هادى»، بهشت و بهشت‏ها خواهد بود و اثر رو به رويى انسان گناه‏كار و طاغى و مخالف و معاند با رب «منتقم» و «شديدالعذاب»، جهنم و جهنم‏ها خواهد بود.

for ever alone;313352 نوشت:
خب من بحث اختیار رو کاملا قبول دارم ! مید,نم آدما با اختیار راه جهنم رو پیش میگیرن
ولی بازم برگشتیم به نقطه اول بحث!
ببینید ولی من دارم نقطه اول و آخر رو نگاه میکنم ! نقطه اول : عدم
نقطه آخر جهنم
درحالی که خدا علم کامل داره به این قضیه
فرض کنید شما دو تا بشقاب دارید : یکی سیانور
یکی عسل
و شما میدونید و علم کامل دارید به این قضیه که اگه من بیام تو اتاق سیانور رو میخورم ! درسته شما من رو مجبور نکردید و من با اختیار خودم این کارو میکنم !
ولی فک نمیکنید اگه شما من رو راه بدید تو اتاق بدجنسی کردید ؟

با سلام خدمت شما دوست گرامی

با شما موافقم ، بازگشتیم به نقطه اول ..

بنده عرض کردم که به قضیه خلقت نه به نگاه فردی که باید به کل مجموعه نگریست . خداوند فیاض است و هر موجودی که استعداد کمال را داشته باشد ، شرایط کمال را برایش فراهم می کند . در این بین انسان اشرف موجودات است و استعداد مقام خلیفه اللهی را داراست .
خداوند برای چنین موجودی شرایط را ایجاد می کند . شرایط این است که راه خیر و شر به انسان ارائه شود و انسان با داشتن اختیار راه خیر را برگزیند .

لازمه
این روش آن است که برخی انسان ها به دلیل داشتن اختیار راه ضلالت را پیش بگیرند و به عذاب الهی دچار شوند .
با در نظر گرفتن نوعی این قضیه و نگاه کردن کلی به آن ، می توان دریافت که چرا چنین امری اتفاق می افتد و چه مصلحت بالایی در ان نهفته است .

نکته ی دیگری که حایز اهمیت است اینکه ، اگرچه عده ای در قیامت ، به میزان گناه هایشان عذاب خواهند شد اما کسانی که در جهنم برای همیشه باقی می مانند گروه خاصی هستند که با حقیقت علی رغم علم به اینکه حق است مخالفت کرده اند و به دشمنی با خدا پرداخته اند . بسیاری از انسان ها چنین نیستند و افراد کمی در جهنم جاودان خواهند بود .

موفق باشید

b-neshan;313366 نوشت:

با سلام دوباره

ممنونم از پاسخهایی که ارائه میکنید.
فرمایش شما در باره مثالها صحیح.

در مورد عدم ظلم هم که با شما موافق باشم، قبول دارید که یک موجودی صاحب لطف و مرحمت بیکران، در یک کلام رحمان رحیم، بنده ای را که میداند به جهنم خواهد رفت(البته با اختیار شخص خودش) نمی آفریند؟

با سلام خدمت شما دوست گرامی

دو مطلب :

- رحمت الهی همیشه و همه جا جاریست . جالب است اگر رحمت الهی را به باران تشبیه کنیم که موقع فرود آمدن به این نگاه نمی کند که آیا در جنگل سرسبز و خرم فرود می آید یا در بیابانی بی آب و علف ..
اما به هر حال اگر کسی می خواهد از آب باران استفاده کند ، باید قدمی بردارد و برای رسیدن به آن تلاش کند . حداقل این است که مانع از رسیدن باران به خودش نشود . کسی که می خواهد آب باران را ذخیره کند ، نباید کاسه اش را برعکس به سوی آسمان بگیرد.

در مورد رحمت الهی نیز ، خداوند رحمت اش بر غضبش مقدم است و با بندگان به رحمت و رافت برخورد می کند . او همان خدایی است که انیس من لا انیس له است . اما اگر کسی از رحمت الهی روی برتافت و به دشمنی با او پرداخت در این حال مقصر آنچه برایش اتفاق می افتد ، خودش است .

- مطلب دوم اینکه برخی معتقدند که اساسا آنچه خداوند نسبت به آن مکلف است این است که نسبت به وعده هایش (پاداش های خیر) متعهد باشد و حتما آنها را انجام دهد به طور مثال اگر به انسان های خوب وعده بهشت داده است ، حتما آن را عملی کند . اما خداوند مجبور و متعهد نیست که نسبت به وعید هایش (جزای بد) هم لزوما آنها را عملی کند . به طور مثال ممکن است در شرایطی ، برای برخی تخفیف مجازات قائل شود . آنچه اخلاقا از خداوند باید توقع داشت تحقق وعده هاست و اشکالی ندارد اگر به وعید ها عمل نکند .

موفق باشید

رئوف;313596 نوشت:
با سلام خدمت شما دوست گرامی

دو مطلب :

- رحمت الهی همیشه و همه جا جاریست . جالب است اگر رحمت الهی را به باران تشبیه کنیم که موقع فرود آمدن به این نگاه نمی کند که آیا در جنگل سرسبز و خرم فرود می آید یا در بیابانی بی آب و علف ..
اما به هر حال اگر کسی می خواهد از آب باران استفاده کند ، باید قدمی بردارد و برای رسیدن به آن تلاش کند . حداقل این است که مانع از رسیدن باران به خودش نشود . کسی که می خواهد آب باران را ذخیره کند ، نباید کاسه اش را برعکس به سوی آسمان بگیرد.

در مورد رحمت الهی نیز ، خداوند رحمت اش بر غضبش مقدم است و با بندگان به رحمت و رافت برخورد می کند . او همان خدایی است که انیس من لا انیس له است . اما اگر کسی از رحمت الهی روی برتافت و به دشمنی با او پرداخت در این حال مقصر آنچه برایش اتفاق می افتد ، خودش است .

- مطلب دوم اینکه برخی معتقدند که اساسا آنچه خداوند نسبت به آن مکلف است این است که نسبت به وعده هایش (پاداش های خیر) متعهد باشد و حتما آنها را انجام دهد به طور مثال اگر به انسان های خوب وعده بهشت داده است ، حتما آن را عملی کند . اما خداوند مجبور و متعهد نیست که نسبت به وعید هایش (جزای بد) هم لزوما آنها را عملی کند . به طور مثال ممکن است در شرایطی ، برای برخی تخفیف مجازات قائل شود . آنچه اخلاقا از خداوند باید توقع داشت تحقق وعده هاست و اشکالی ندارد اگر به وعید ها عمل نکند .

موفق باشید


درسته اونایی که قراره همیشه تو جهنم بمونن زیاد نیستن ولی همون تعداد کم چی ؟؟ آخه چرا باید از عدم خلق شن و برن جهنم ؟ در حالی که خالق به این موضوع آگاهه ؟
در مورد اختیار من با حرفای شما کاملا موافقم !
راستش نمیدونم اون چیزی که ت ذهنم هست رو چه جوری بیان کنم ؟
به نظرم اختیار وقتی معنی داره که کسی از آینده خبر نداره و در حقیقت با استفاده از اختیار میتونی آیندت رو تغییر بدی ! چه جوری بگم وقتی نتیجه یه آزمون معلومه دیگه آزمون دادن معنی نداره ! چرا برای ربات هایی که ساخته میشن ما نمیگیم هدفمون اینه که اونا رو آزمایش کنیم ؟
چون جواب از قبل معلومه !
مثالام خوب نبود ! نمیدونم اون چیزی و که تو ذهنمه چه طوری بگم
در هر صورت ممنون از همکاریتون تا این لحظه

for ever alone;313608 نوشت:
درسته اونایی که قراره همیشه تو جهنم بمونن زیاد نیستن ولی همون تعداد کم چی ؟؟ آخه چرا باید از عدم خلق شن و برن جهنم ؟ در حالی که خالق به این موضوع آگاهه ؟
در مورد اختیار من با حرفای شما کاملا موافقم !
راستش نمیدونم اون چیزی که ت ذهنم هست رو چه جوری بیان کنم ؟
به نظرم اختیار وقتی معنی داره که کسی از آینده خبر نداره و در حقیقت با استفاده از اختیار میتونی آیندت رو تغییر بدی ! چه جوری بگم وقتی نتیجه یه آزمون معلومه دیگه آزمون دادن معنی نداره ! چرا برای ربات هایی که ساخته میشن ما نمیگیم هدفمون اینه که اونا رو آزمایش کنیم ؟
چون جواب از قبل معلومه !
مثالام خوب نبود ! نمیدونم اون چیزی و که تو ذهنمه چه طوری بگم
در هر صورت ممنون از همکاریتون تا این لحظه

با سلام خدمت شما دوست گرامی

دوست گرامی
دو مطلب :

- توضیحاتی قبلا در این مورد عرض شد که موضوع خلقت را باید به صورت نوعی و نیز با تمام شرایطی که دارد مورد بررسی قرار داد.

- پیش فرض ما این است که علم پیشین الهی ، با اختیار انسان منافاتی ندارد . اگر در این زمینه سوال دارید ، با توجه به اینکه خارج از این موضوع است ، می توانید در تاپیک های مشابه به دنبال پاسخ خود باشید و اگر نیافتید ، موضوع جدیدی را ایجاد نمایید .

موفق باشید

یکی‌ از صفاتی که به خدا نسبت میدهند آگاهی‌ مطلق است ، یعنی‌ اینکه خدا از آینده خبر دارد و مسلمانان همچنین می‌گویند که انسان ارادهٔ آزاد دارد. خوب مثلا من در هفته آینده در جایی روی صندلی‌ شماره ۱ خواهم نشست و خدا نیز این را می‌داند ، آیا من می‌تونم بر خلاف چیزی که در ذهن خدا شکل گرفته است روی صندلی‌ شماره ۲ بنشینم؟ اگر میتوانم این یعنی‌ اینکه خدا دانای مطلق نیست ، اگر نمیتوانم یعنی‌ اینکه ما اختیار آزاد نداریم!

خشایار بیخدا;317896 نوشت:
یکی‌ از صفاتی که به خدا نسبت میدهند آگاهی‌ مطلق است ، یعنی‌ اینکه خدا از آینده خبر دارد و مسلمانان همچنین می‌گویند که انسان ارادهٔ آزاد دارد. خوب مثلا من در هفته آینده در جایی روی صندلی‌ شماره ۱ خواهم نشست و خدا نیز این را می‌داند ، آیا من می‌تونم بر خلاف چیزی که در ذهن خدا شکل گرفته است روی صندلی‌ شماره ۲ بنشینم؟ اگر میتوانم این یعنی‌ اینکه خدا دانای مطلق نیست ، اگر نمیتوانم یعنی‌ اینکه ما اختیار آزاد نداریم!

سلام
مباحث این تاپیک
را کامل مطالعه فرمائید به جواب سوالتان ان شا الله خواهید رسید
http://www.askdin.com/thread16697.html

بسم الله الرحمن الرحیم.

for ever alone;313608 نوشت:
درسته اونایی که قراره همیشه تو جهنم بمونن زیاد نیستن ولی همون تعداد کم چی ؟؟ آخه چرا باید از عدم خلق شن و برن جهنم ؟ در حالی که خالق به این موضوع آگاهه ؟ در مورد اختیار من با حرفای شما کاملا موافقم ! راستش نمیدونم اون چیزی که ت ذهنم هست رو چه جوری بیان کنم ؟ به نظرم اختیار وقتی معنی داره که کسی از آینده خبر نداره و در حقیقت با استفاده از اختیار میتونی آیندت رو تغییر بدی ! چه جوری بگم وقتی نتیجه یه آزمون معلومه دیگه آزمون دادن معنی نداره ! چرا برای ربات هایی که ساخته میشن ما نمیگیم هدفمون اینه که اونا رو آزمایش کنیم ؟ چون جواب از قبل معلومه ! مثالام خوب نبود ! نمیدونم اون چیزی و که تو ذهنمه چه طوری بگم در هر صورت ممنون از همکاریتون تا این لحظه

سلام علیکم برادر عزیز و بزرگوار.
سوال پیچیده ای کردید فلذا پاسخ پیچیده ای هم خواهد داشت.
منم تا جایی که در توانم باشه پاسخی خدمت شما عرض میکنم اگر پاسخ قابل قبول شما بوده و بازم اگر سوالی بود در خدمت هستیم انشالله.
فرض سوال شما:
وقتی خداوند میداند فردی به جهنم میرود چه دلیلی دارد او را بیافریند؟
اول پاسخی کوتاه خدمتتان عرض میکنم اما سپس پاسخی بلندتر میگم ان شالله که مورد قبول واقع شود.
پاسخ کوتاه:خداوند میداند این بنده به بهشت میرود و مستحق بالاترین مقام است فلذا این بنده است که نمیخواهد به آن مقام برسد.آیه های بسیاری از قرآن هست که علت مجازات رو بیان میکنه بخاطر اینکه انسان حق رو میبینه و نمیخواد و از روی لج بازی اون رو رد کرده و قبول میکنه.
وَ لاتَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْباطِلِ وَ تَكْتُمُوا الْحَقَّ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ (002 | البقرة - 42)و حق را با باطل نياميزيد; و حقيقت را با اين كه (از آن) آگاهيد، كتمان نكنيد.
فلذا خداوند اونو به جهنم نمی اندازه بلکه این خود فرد هست که خودش رو در آتش می افکنه و راضی به جهنم میشه:
وَ مَنْ يُشاقِقِ الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُ الْهُدى وَ يَتَّبِعْ غَيْرَ سَبيلِ الْمُؤْمِنينَ نُوَلِّهِ ما تَوَلّى وَ نُصْلِهِ جَهَنَّمَ وَ ساءَتْ مَصيراً (004 | نساء - 115)هر كس كه بعد از آشكار شدن هدايت براى او، با پيامبر مخالفت كند، و از راهى جز راه مؤمنان پيروى نمايد، ما او را به همان سو كه مى رود مى بريم; و به دوزخ داخل مى كنيم; و چه بد فرجامى است.
با اینکه میدونه حقش اینه که به بهشت بره اما لجبازی میکنه.خداوند توبه پذیر و مهربان هست و گناه کسی بزرگتر از رحمت خداوند نیست.

پاسخ تفصیلی:
حال با اینکه میداند این فرد به جهنم می رود چرا می آفریند؟
چند پاسخ به این سوال میتوان داد که شما مثال کارخانه ماشین سازی رو بیان کردید.
شما خالق 40 ماشین هستید میدانید که یکی از ماشین ها طبق اختیاری که دارد باعث میشود که چند انسان را به دره انداخته و زندگی آنها را نابود کند.پس چرا آن ماشین را خلق کنید؟
حال سوال ایجاد میشود که اگر شما بدانید که 30 ماشین دیگر بوسیله اینکه این ماشین خودش به عمد مسافرانش را به دره پرت میکند و مسافران هم راضی هستند و همه را میکشد.، هدایت شوند و اگر این یک ماشین نبود آنها هم به دره می افتادند باز هم ان ماشین را خلق نمی کردید؟
منظور آنست که اگر من سرنوشت فرعون را ندانم چگونه خیر و شر را تشخیص دهم و بدانم که سرنوشتم بعد از آنکه سراغ باطل رفتم چه میشود؟
اگر شما به آتش دست نزنید چگونه درک خواهید کرد که آتش میسوزاند تا فرزند خود را از داغی و سوختن اتش بدور کنید؟
البته منظور این نیست که آن فرد قربانی است.آن فرد با اختیار خود به گناه رفته.و مساله اصلی که اختیار است اینجا معنا پیدا میکند.و مشخص میشود که انسان با تلاش خود و توکل بر خداوند تعالی حق را قبول کرده اند نه با جبر.چون اگر جهنم نبود اختیاری هم برای رسیدذن به کمال نبود.

ابتدا باید پاسخ چند سوال کوتاه را بدهیم:
اینکه خداوند چرا خلق کرد؟
وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلّا لِيَعْبُدُونِ (051 | ذاريات - 56)من جنّ و انس را نيافريدم جز براى اين كه مرا پرستش كنند (و از اين راه تكامل يابند و به من نزديك شوند).
خداوند خلق کرد برای آنکه عبادتش کنند.خلق کرد تا صفاتش را به بنده هایی که خلق میکند نشان دهد.
مثلاً اگر خداوند انسان را خلق نمیکرد و انسان گناه نمیکرد و درخواست توبه نمیکرد چگونه صفت غفور و رحیم بودن خود را به این شکل که بهترین شکل است به انسان نشان میداد(چون انسان کاملاً درک میکند)؟و انسانی که میتواند به کمال برسد چگونه با نداشتن صفت بخشش که از خدایش یاد میگیرید به کمال میرسد؟آنوقت ناقص است دیگر مگر نه؟چون یک صفت با نام بخشش و بخشیدن را یاد نگرفت.

دوم اینکه خداوند عقل را برای چه خلق کرد؟
وَ قالُوا لَوْ كُنّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ ما كُنّا فِي أَصْحابِ السَّعِيرِ (067 | ملك - 10)و مى گويند: «اگر ما گوش شنوا داشتيم يا تعقل مى كرديم، در ميان دوزخيان نبوديم.»

وَ اللهُ أَخْرَجَكُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهاتِكُمْ لاتَعْلَمُونَ شَيْئاً وَ جَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَةَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ (016 | نحل - 78)و خداوند شما را از شكم مادرانتان خارج نمود در حالى كه هيچ چيز نمى دانستيد; و براى شما، گوش و چشم و عقل قرار داد، تا شكر به جا آوريد.

وَ هُوَ الَّذِي أَنْشَأَ لَكُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَةَ قَلِيلاً ما تَشْكُرُونَ (023 | مؤمنون - 78)و او كسى است كه براى شما گوشو چشم و عقل آفريد; امّا كمتر شكر (او را) به جا مى آوريد.

أَمْ تَأْمُرُهُمْ أَحْلامُهُمْ بِهذا أَمْ هُمْ قَوْمٌ طاغُونَ (052 | طور - 32)آيا عقلهايشان آنها را به اين اعمال دستور مى دهد، يا قومى طغيانگرند؟!

خداوند متعال مخلوقات خود را به صورت زوج آفرید و از حق و باطل که مهترین آنها هست انسان را به کمال میرساند.عقل را آفرید و وسیله ای برای تشخیص حق از باطل قرار داد.
یعنی شما برای اینکه به کمال برسید باید با عقل خود مسائل را بسنجید و حق را از باطل تشخیص داده تا دچار اشتباه نشوید.بعبارتی دیگر خوب را از بد با عقل تشخیص دهید.
حال این وسط اختیاری به شما داد که حق را از باطل تشخیص دهید.
حال اگر خداوند انسان هایی را که خودشان به رفتن جهنم راضی میشوند را نمی افرید چه اتفاقی می افتاد؟
اول اینکه انسان های مومن عاقبت شر و نافرمانی از خداوند را نمیدانستند در صورتی که باید به سوی او بازگردند.وباید صفاتی مثل غفور و رحیم را یاد بگیرند انهم در دنیا چون شر را با چشم میبینند و انرا لمس میکنند.
و توبه کردن معنایی نداشت.
دوم اینکه اصلاً اساس خلقت زیر سوال میرفت و دیگر خلقت انسان لازم نبود.همان ملائکه کافی بود و دیگر نیازی به آفریدن موجودی مثل انسان برای رسیدن به کمالات بالاتر و یاد گرفتن صفات خداوند برای بندگی و بالاتر شدن درجات از دیگر مخلوقات برای قرب و سخن گفتن با خداوند نبود.
دیگر شما با درک نکردن و لمس نکردن صفات خداوند میشدی ملائک نه انسان.اینست کمال.دیگر تشخیص حق از باطل معنا نداشت.دیگر نور و تاریکی معنا نداشت.دیگر محبت کردن معنا نداشت.چون محبت در صورتی تاثیر دارد که در کنارش بد خلقی باشد تا انسان درک کند که محبت چیز زیباییست.نوشیدن زیباست در صورتی که در کنارش تشنگی باشد.فلذا همه و همه اینها آفریده شدند برای رسیدن به کمال و درک و اگر چیزی با عنوان جهنم نبود نیازی هم به آفرینش انسان نبود و نیازی به سجده کردن ملائک بر انسان نبود.
التماس دعا و یا علی

خشایار بیخدا;317896 نوشت:
یکی‌ از صفاتی که به خدا نسبت میدهند آگاهی‌ مطلق است ، یعنی‌ اینکه خدا از آینده خبر دارد و مسلمانان همچنین می‌گویند که انسان ارادهٔ آزاد دارد. خوب مثلا من در هفته آینده در جایی روی صندلی‌ شماره ۱ خواهم نشست و خدا نیز این را می‌داند ، آیا من می‌تونم بر خلاف چیزی که در ذهن خدا شکل گرفته است روی صندلی‌ شماره ۲ بنشینم؟ اگر میتوانم این یعنی‌ اینکه خدا دانای مطلق نیست ، اگر نمیتوانم یعنی‌ اینکه ما اختیار آزاد نداریم!

با سلام خدمت شما دوست گرامی

سوال اصلی تاپیک در مورد علم الهی نسبت به عاقبت انسان هاست و بحث علم الهی و اختیار انسان که بحثی مفصل است ، خارج از این موضوع است (و عدم منافات آن ، پیش فرض این بحث است) . امیدوارم که پاسخ خود را در آدرسی که پاسخ یار محترم ارائه کردند ، بیابید ، در غیر این صورت ، می توانید سوال خود را در تاپیکی جدید مطرح کنید .

موفق باشید

عــــلی;317999 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم.

سلام علیکم برادر عزیز و بزرگوار.
سوال پیچیده ای کردید فلذا پاسخ پیچیده ای هم خواهد داشت.
منم تا جایی که در توانم باشه پاسخی خدمت شما عرض میکنم اگر پاسخ قابل قبول شما بوده و بازم اگر سوالی بود در خدمت هستیم انشالله.
فرض سوال شما:
وقتی خداوند میداند فردی به جهنم میرود چه دلیلی دارد او را بیافریند؟
اول پاسخی کوتاه خدمتتان عرض میکنم اما سپس پاسخی بلندتر میگم ان شالله که مورد قبول واقع شود.
پاسخ کوتاه:خداوند میداند این بنده به بهشت میرود و مستحق بالاترین مقام است فلذا این بنده است که نمیخواهد به آن مقام برسد.آیه های بسیاری از قرآن هست که علت مجازات رو بیان میکنه بخاطر اینکه انسان حق رو میبینه و نمیخواد و از روی لج بازی اون رو رد کرده و قبول میکنه.
وَ لاتَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْباطِلِ وَ تَكْتُمُوا الْحَقَّ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ (002 | البقرة - 42)و حق را با باطل نياميزيد; و حقيقت را با اين كه (از آن) آگاهيد، كتمان نكنيد.
فلذا خداوند اونو به جهنم نمی اندازه بلکه این خود فرد هست که خودش رو در آتش می افکنه و راضی به جهنم میشه:
وَ مَنْ يُشاقِقِ الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُ الْهُدى وَ يَتَّبِعْ غَيْرَ سَبيلِ الْمُؤْمِنينَ نُوَلِّهِ ما تَوَلّى وَ نُصْلِهِ جَهَنَّمَ وَ ساءَتْ مَصيراً (004 | نساء - 115)هر كس كه بعد از آشكار شدن هدايت براى او، با پيامبر مخالفت كند، و از راهى جز راه مؤمنان پيروى نمايد، ما او را به همان سو كه مى رود مى بريم; و به دوزخ داخل مى كنيم; و چه بد فرجامى است.
با اینکه میدونه حقش اینه که به بهشت بره اما لجبازی میکنه.خداوند توبه پذیر و مهربان هست و گناه کسی بزرگتر از رحمت خداوند نیست.

پاسخ تفصیلی:
حال با اینکه میداند این فرد به جهنم می رود چرا می آفریند؟
چند پاسخ به این سوال میتوان داد که شما مثال کارخانه ماشین سازی رو بیان کردید.
شما خالق 40 ماشین هستید میدانید که یکی از ماشین ها طبق اختیاری که دارد باعث میشود که چند انسان را به دره انداخته و زندگی آنها را نابود کند.پس چرا آن ماشین را خلق کنید؟
حال سوال ایجاد میشود که اگر شما بدانید که 30 ماشین دیگر بوسیله اینکه این ماشین خودش به عمد مسافرانش را به دره پرت میکند و مسافران هم راضی هستند و همه را میکشد.، هدایت شوند و اگر این یک ماشین نبود آنها هم به دره می افتادند باز هم ان ماشین را خلق نمی کردید؟
منظور آنست که اگر من سرنوشت فرعون را ندانم چگونه خیر و شر را تشخیص دهم و بدانم که سرنوشتم بعد از آنکه سراغ باطل رفتم چه میشود؟
اگر شما به آتش دست نزنید چگونه درک خواهید کرد که آتش میسوزاند تا فرزند خود را از داغی و سوختن اتش بدور کنید؟
البته منظور این نیست که آن فرد قربانی است.آن فرد با اختیار خود به گناه رفته.و مساله اصلی که اختیار است اینجا معنا پیدا میکند.و مشخص میشود که انسان با تلاش خود و توکل بر خداوند تعالی حق را قبول کرده اند نه با جبر.چون اگر جهنم نبود اختیاری هم برای رسیدذن به کمال نبود.

ابتدا باید پاسخ چند سوال کوتاه را بدهیم:
اینکه خداوند چرا خلق کرد؟
وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلّا لِيَعْبُدُونِ (051 | ذاريات - 56)من جنّ و انس را نيافريدم جز براى اين كه مرا پرستش كنند (و از اين راه تكامل يابند و به من نزديك شوند).
خداوند خلق کرد برای آنکه عبادتش کنند.خلق کرد تا صفاتش را به بنده هایی که خلق میکند نشان دهد.
مثلاً اگر خداوند انسان را خلق نمیکرد و انسان گناه نمیکرد و درخواست توبه نمیکرد چگونه صفت غفور و رحیم بودن خود را به این شکل که بهترین شکل است به انسان نشان میداد(چون انسان کاملاً درک میکند)؟و انسانی که میتواند به کمال برسد چگونه با نداشتن صفت بخشش که از خدایش یاد میگیرید به کمال میرسد؟آنوقت ناقص است دیگر مگر نه؟چون یک صفت با نام بخشش و بخشیدن را یاد نگرفت.

دوم اینکه خداوند عقل را برای چه خلق کرد؟
وَ قالُوا لَوْ كُنّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ ما كُنّا فِي أَصْحابِ السَّعِيرِ (067 | ملك - 10)و مى گويند: «اگر ما گوش شنوا داشتيم يا تعقل مى كرديم، در ميان دوزخيان نبوديم.»

وَ اللهُ أَخْرَجَكُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهاتِكُمْ لاتَعْلَمُونَ شَيْئاً وَ جَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَةَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ (016 | نحل - 78)و خداوند شما را از شكم مادرانتان خارج نمود در حالى كه هيچ چيز نمى دانستيد; و براى شما، گوش و چشم و عقل قرار داد، تا شكر به جا آوريد.

وَ هُوَ الَّذِي أَنْشَأَ لَكُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَةَ قَلِيلاً ما تَشْكُرُونَ (023 | مؤمنون - 78)و او كسى است كه براى شما گوشو چشم و عقل آفريد; امّا كمتر شكر (او را) به جا مى آوريد.

أَمْ تَأْمُرُهُمْ أَحْلامُهُمْ بِهذا أَمْ هُمْ قَوْمٌ طاغُونَ (052 | طور - 32)آيا عقلهايشان آنها را به اين اعمال دستور مى دهد، يا قومى طغيانگرند؟!

خداوند متعال مخلوقات خود را به صورت زوج آفرید و از حق و باطل که مهترین آنها هست انسان را به کمال میرساند.عقل را آفرید و وسیله ای برای تشخیص حق از باطل قرار داد.
یعنی شما برای اینکه به کمال برسید باید با عقل خود مسائل را بسنجید و حق را از باطل تشخیص داده تا دچار اشتباه نشوید.بعبارتی دیگر خوب را از بد با عقل تشخیص دهید.
حال این وسط اختیاری به شما داد که حق را از باطل تشخیص دهید.
حال اگر خداوند انسان هایی را که خودشان به رفتن جهنم راضی میشوند را نمی افرید چه اتفاقی می افتاد؟
اول اینکه انسان های مومن عاقبت شر و نافرمانی از خداوند را نمیدانستند در صورتی که باید به سوی او بازگردند.وباید صفاتی مثل غفور و رحیم را یاد بگیرند انهم در دنیا چون شر را با چشم میبینند و انرا لمس میکنند.
و توبه کردن معنایی نداشت.
دوم اینکه اصلاً اساس خلقت زیر سوال میرفت و دیگر خلقت انسان لازم نبود.همان ملائکه کافی بود و دیگر نیازی به آفریدن موجودی مثل انسان برای رسیدن به کمالات بالاتر و یاد گرفتن صفات خداوند برای بندگی و بالاتر شدن درجات از دیگر مخلوقات برای قرب و سخن گفتن با خداوند نبود.
دیگر شما با درک نکردن و لمس نکردن صفات خداوند میشدی ملائک نه انسان.اینست کمال.دیگر تشخیص حق از باطل معنا نداشت.دیگر نور و تاریکی معنا نداشت.دیگر محبت کردن معنا نداشت.چون محبت در صورتی تاثیر دارد که در کنارش بد خلقی باشد تا انسان درک کند که محبت چیز زیباییست.نوشیدن زیباست در صورتی که در کنارش تشنگی باشد.فلذا همه و همه اینها آفریده شدند برای رسیدن به کمال و درک و اگر چیزی با عنوان جهنم نبود نیازی هم به آفرینش انسان نبود و نیازی به سجده کردن ملائک بر انسان نبود.
التماس دعا و یا علی


عــــلی;317999 نوشت:

چیزهایی که شما گفتید برا من قانع کننده نیست !!
من دارم از دید جا به جایی به قضیه نگاه میکنم !! شما مسافت
من کاری ندارم تو این دنیا چی اتفاق افتاده !!بله من با اختیار خودم گناه کردم و باید برم جهنم !!
ولی سوال اینه ! خدا که میدونسته من میرم جهنم !! پس چرا من رو خلق کرد !!
شیطان الان من رو وسوسه میکنه که برم بزنم تو گوش یکی و بعدش به خاطر این کار باید برم جهنم
شیطان هم میگه من فقط دعوت میکنم ! درست !! من هم با اختیار خودم این دعوت رو میپذیرم !!
ایا خدا این رو میدونسته یا نه ؟؟
این سوال با آیا شروع شده یعنی جوابش آره یا نه هست !
فرض کنید تو یه اتاق سیانور هست و آب !
من هم به خاطر مشکلاتی که دارم (که فرضا باعث و بانیش خودم بودم) اگر برم تو اتاق سیانور رو میخورم که خودکشی کنم !! و البته با اختیار خودم
حالا فرض کنیم که شما کلید اتاق رو داری! یعنی میتونی من رو راه بدی تو یا ندی
یه موقع هست میگی من که مطمینم نیستم این اگه بره تو اتاق سیانور رو میخوره !
شاید اب رو بخوره و رفع تشنگی شده !
خب اینجوری یه توجیه وجود داره اگه من رو راه بدید تو
یه موقع هست شما 100% و 100 % و 100 % و ...... اطمینان دارید که من اگه برم تو سیانور رو میخورم
! البته بعد اینکه شما من رو راه دادید تو به هیچوجه من رو مجبور نمیکنید و من با اختیار خودم سیانور میخورم
هیچ وقت هم خونواده من نمیتونن از شما شکایت کنن که شما باعث مرگ من شدید !! بله من با اختیار خودم سیانور رو خوردم !!
یعنی شما تو هیچ دادگاهی محکوم نمیشید !! ولی پیش وجدان خودتون چی ؟؟
من نیومدم اینجا که با خدا دشمنی کنم یا کسی رو کافر کنم یا .....
من اومدم دنبال جواب سوالم ولی راستش جوابم رو نگرفتم !

[="Tahoma"][="Green"]بنام خدا.
سلام.

for ever alone;318179 نوشت:
ایا خدا این رو میدونسته یا نه ؟؟ این سوال با آیا شروع شده یعنی جوابش آره یا نه هست !

بله میدونسته.
بزرگوار قبلاً گفتند و تاکید کردیم که اگر خداوند نمی آفرید اساس خلقت زیر سوال میرفت و نیازی به خلقت انسان نبود.چون مساله اول اینکه اختیار وجود نداشت تا انسان به مقام بالا برسد.اینکه خداوند فقط موجودی خلق میکرد که هدایت پیدا کند و این یعنی جبر، نه اختیار.درست؟
مساله بعد اینکه خداوند باید اثبات کند انسان دارای اختیار هست و جبر نیست یا نه؟
چطور اینرا اثبات میکند؟به وسیله ظلمت و تاریکی ها و نور و انتخاب خود انسان ها.
یعنی شما با اختیار خود این دو را انتخاب میکنی و از انتخابش هم راضی هستی.کسی که جهنم را میپذرید با اختیار خودش هست و خودش نمیخواهد که مورد رحمت الهی قرار بگیرد و خداوند می آفریند تا فرد به خواسته خودش برسد.و البته تذکر بسیار هم میدهد که کدام بهتر است برای انسان.
حال شما میگویید چرا خداوند آفرید وقتی میدانست که انسان به جهنم میرود؟خوب این هیچ ارتباطی به خلقت ندارد چرا که:
اول اینکه خود انسان جهنم را پذیرفت و بر بهشت و بندگی ترجیح داد.همانطور که شیطان عابد نبودن را پذیرفت.پس این خدا نبود که او را بیافریند و به جهنم بفرستد و بلکه خود بنده هست که راضی به اعمالش است.شما اگر سیانول رو میخورید خواست خودتان است و خودتان راضی هستید کسی هم که کلید اتاق را دارد بارها و بارها راه را بشما نشان میدهد.جهنم بد است از منظر عابدین زیرا با امر الهی مخالف است.
مثلاً شیطان میدانست که کارش زشت است اما تکبر و غرورش اورا مانع از اطاعت شد.پس گمراه شد و درصورتی که نظر خودش گمراه نیست و فکر میکند که کارش درست است.

دوم اینکه برای اینکه مشخص شود نور،نور هست و بهتر هست باید تاریکی وجود داشته باشد.برای اینکه ثابت شود علم خوب است باید جهل وجود داشته باشد و برای اینکه ثابت شود محبت خوب است باید بد خلقی وجود داشته باشد و همینطور دیگر مسائل.
اگر خداوند در کنار خوبی ها بدی ها را نمی افرید میشد جبر و هدف خلقت زیر سوال رفته و دلیلی برای خلقت و دادن پاداش به انسان برای اعمالش نبود.
خداوند انسان را آفرید و راه را به او نشان داد و او را مختار قرار داد پس انسان اگر خودش انتخاب کرد از انتخابش راضی هست و منافاتی با خلقت خداوند ندارد.خداوند میدانست او از انتخابی که میکند راضی هست.همانطور که شمر از بریدن سر امام حسین راضی بود که آنرا انجام داد.

یا علی.[/]

موضوع قفل شده است