جمع بندی آیا تورات تحریف شده است؟!

تب‌های اولیه

196 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

سلام علیکم،
اگرچه اصل پاسخم درباره‌ی انجیل و تورات همان است که به ترتیب در اینجا و اینجا نوشته بودم، اما شاید لازم باشد توضیحاتی را به آنها اضافه نمایم که اگر درست باشند ان شاء الله برای ادامه‌ی بحث مفید فایده قرار بگیرند:

در مورد اینکه جناب عقل‌وفطرت تأکید داشتند مطابق قرآن تحریف توسط عده‌ای از علمای اهل کتاب رخ داده است و نه همه‌ی ایشان، این با حدیث فرقه‌ی ناجیه‌ی یهود البته مطابقت خوبی دارد و در واقع با برخی احادیث دیگر، اگرچه برخی علما آن حدیث فرقه‌ی ناجیه را به طور خاص صحیح نمی‌دانند. اما حتی اگر آن حدیث هم درست باشد چیزی در مورد این تورات بیان نمی‌کند چه آنکه فرقه‌ی ناجیه که همواره به دین خدا پایبند ماندند مجبور به هجرت از میان بدکاران شدند و آنچه که از طریق باقی‌ماندگان به ما رسیده است هم تورات ایشان نیست بلکه تورات هجرت‌نکردگان می‌باشد.

اما در مورد اینکه کتاب‌های موجود در زمان حاضر آیا تحریف مکتوب نیز دارد یا خیر در قرآن چند مطلب آمده است که شاید به این بحث ارتباط داشته باشند:

۱. همان آیه که پیشتر آورده شد و در طی آن خداوند یهودیان و مسیحیان را به اقامه کردن انجیل و تورات و آنچه که بر ایشان نازل شده است فراخوانده است، که آنچه که بر ایشان نازل شده است بنا بر سیاق جمله باید خارج از تورات و انجیل موجود در دست ایشان باشد، یعنی قبلاً در انجیل و تورات بوده و ایشان حذفش کرده‌اند و یا مطلب جداگانه‌ای بوده است.

owari;531502 نوشت:
قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لَسْتُمْ عَلَىٰ شَيْءٍ حَتَّىٰ تُقِيمُوا التَّوْرَ‌اةَ وَالْإِنجِيلَ وَ مَا أُنزِلَ إِلَيْكُم مِّن رَّ‌بِّكُمْ ... [المائده، ۶۸]
بگو: اى اهل كتاب، شما هيچ نيستيد، تا آنگاه كه تورات و انجيل و آنچه را از جانب پروردگارتان بر شما نازل شده است بر پاى داريد ...

۲. مطلب دوم این آیه است که:
يَا أَهْلَ الْكِتَابِ قَدْ جَاءَكُمْ رَ‌سُولُنَا يُبَيِّنُ لَكُمْ كَثِيرً‌ا مِّمَّا كُنتُمْ تُخْفُونَ مِنَ الْكِتَابِ وَ يَعْفُو عَن كَثِيرٍ‌ ۚ قَدْ جَاءَكُم مِّنَ اللَّـهِ نُورٌ‌ وَكِتَابٌ مُّبِينٌ [المائده، ۱۵]
که در آن صحبت از مخفی کردن بخشی از کتاب توسط اهل کتاب شده است، آن هم نه بخش کوچکی، چون بسیاری از آنها در قرآن دوباره بیان شده‌اند و بسیاری مورد عفو قرار گرفته‌اند (در آخرین نسخه از دین اسلام نسخ شده‌اند اگر اشتباه نکنم). حال باید دید آیا آنچه که اهل کتاب از کتاب مخفی کرده‌اند چه بوده و چه کسی از چه کسی مخفی‌اش کرده. علما که از خودشان مخفی نمی‌کنند، از مردم هم که نمی‌توانند مخفی کنند اگر در دست مردم همان کتاب‌هایی باشد که دست خودشان است، فقط می‌ماند اینکه کتاب نزد علمای اهل کتاب با کتاب در دست مردم متفاوت باشد.
مگر اینکه بفرمایید با تغییر دادن تفسیر کتاب احکام خداوند را مخفی کرده‌اند یا با زاضافه کردن تبصره و ... حکم واقعی را مخدوش کرده‌اند و ... که ممکن است و البته در ادامه به آن هم پرداخته خواهد شد.

۳. در آیه‌ی ۱۴ از سوره‌ی مبارکه‌ی المائده نیز آمده:
وَمِنَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّا نَصَارَ‌ىٰ أَخَذْنَا مِيثَاقَهُمْ فَنَسُوا حَظًّا مِّمَّا ذُكِّرُ‌وا بِهِ ...
که فراموشی حظی از میثاق به کسانی که گفتند ما نصاری هستیم نسبت داده شده است. اگرچه این مطلب می‌تواند به جمیع مسیحیان یا گروه خاصی از ایشان بازگردد اما به طور خاص در آیه‌ای دیگر خداوند حال مسیحیان هم‌دوره با حضرت مسیح علیه‌السلام را اینطور وصف کرده است:
فَلَمَّا أَحَسَّ عِيسَىٰ مِنْهُمُ الْكُفْرَ‌ قَالَ مَنْ أَنصَارِ‌ي إِلَى اللَّـهِ ۖ قَالَ الْحَوَارِ‌يُّونَ نَحْنُ أَنصَارُ‌ اللَّـهِ آمَنَّا بِاللَّـهِ وَاشْهَدْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ [آل‌عمران، ۵۲]
که یعنی وقتی حضرت مسیح علیه‌السلام از ایشان بوی گرایش به کفر را استشمام کردند فرمودند چه کسی است یاور من به سوی خدا؟ در اینجا بود که حواریون خود را انصار (نصاری) خداوند و حضرت مسیح علیه‌السلام معرفی کردند و خود حضرت مسیح علیه‌السلام را بر این ادعا گواه و شاهد گرفتند و چه بسا میثاق مد نظر در آن آیه‌ی پیشین هم دلالت بر همین مطلب داشته باشد، چنانکه در حدیثی هم از امیرمؤمنان علیه‌السلام در این زمینه داریم که فراموشی مورد نظر مربوط به همان خدا قرار دادن حضرت مسیح علیه‌السلام بوده است:

نقل قول:
علي بن إبراهيم، قال: قال علي (عليه السلام): «إن عيسى بن مريم عبد مخلوق، فجعلوه ربا فَنَسُوا حَظًّا مِمَّا ذُكِّرُوا بِهِ». [البرهان في تفسير القرآن، ج‏2، ص: ۲۶۴]

پس میثاق فراموش شده‌ی مسیحیان همین مطلب کفر نگفتن درباره‌ی خدا است (قائل شدن پسر برای او) یا شامل این مطلب است. این مطلب در bible موجود هم حضور دارند که فراموشی میثاق را به تحریف از اصل مرتبط می‌داند و باز در ادامه به آن هم پرداخته خواهد شد.

حال باید به عنوان توضیح اضافه نمود که کسانی که کتاب اهل کتاب را می‌خواهند مطالعه و بررسی کنند معمولاً یک bible دارند که مجموعه‌ای است از چندین کتاب و اگر اشتباه نکنم بیش از ۴۰ نفر نویسنده دارد. هم تورات را دارد و هم Gospelهای چهارگانه را و هم برخی کتاب‌های دیگر از جمله نوشته‌های پاول (پولوس) را. این کتاب روی‌هم‌رفته مملو از تهمت‌های به پیامبران خدا و مطالب شرک‌آمیز است و بدون شک روی هم رفته کتاب آسمانی نیست و نمی‌تواند باشد، کسی هم ادعا ندارد که باشد (خود مسیحیان هم مگر حداکثر تورات از آنرا منتسب به خدا نمی‌دانند)، با قرآن هم تناقضات بسیاری دارد که یعنی دلیلی هم ندارد که مسلمین کاسه‌ی داغ‌تر از آش بشوند که این همان کتاب خداست.
در کنار bible که تورات (عهد عتیق) را دارد و bible روی‌هم‌رفته کتاب مقدس مسیحیان به حساب می‌آید، در تورات مورد استفاده‌ی خود یهود هم حداقل دو کتاب داریم، یکی خود تورات و دیگری تورات شفاهی یا تلمود.
از نظر اسلام در یهودیت تلمود (تورات شفاهی) و در مسیحیت نوشته‌های پولوس (بخشی از کتاب bible در کنار اناجیل چهارگانه) بزرگترین انحراف‌ها را در ادیان یهودیت و مسیحیت ایجاد کرده‌اند، چنانکه مثلاً کسی که در مسیحیت پولوس را انکار کند در عقایدش بسیار شبیه مسلمین خواهد شد، اگر عینا هم مانند مسلمین نگردد. در یهودیت هم تلمود در ابتدا فقه شفاهی یهود بوده است که آنرا تورات شفاهی هم می‌گویند. عده‌ای از یهودیان معتقد بودند که اصل این کتاب هم توسط خداوند در کوه طور به حضرت موسی علیه‌السلام نازل شده باشد اما در واقع حاوی نظرات تفسیری و فقهی خاخام‌های یهود از آیات کتاب مقدس بوده است و نظرات افراد بسیاری از خاخام‌های یهود را در خود داشته است و بسیاری اصلاً این کتاب را قبول ندارند. این کتاب بعدها به صورت مکتوب در آمد و در دوره‌های متعدد هم بخش‌هایی به آن اضافه یا کم شد. آنچه در این بین جالب توجه است این است که برخی علمای یهود این کتاب را هم وحی خداوند معرفی می‌کرده‌اند، و البته در قرآن هم خداوند حال کسانی که از نزد خود کتابی بنویسند و آن را به خداوند نسبت دهند را بسیار بد توصیف کرده است.

در مورد تورات احتمال دارد که خودش هرگز تحریف نشده باشد و بلکه انحراف اصلی از تورات شفاهی وارد دین یهودیت شده باشد، اما در مورد مسیحیت که کتاب انجیل به کل از میان ایشان گم شده است (مطابق فرمایش حضرت امام رضا علیه‌السلام در مناظر با عالم مسیحی) و بعد ۴ تن از حواریون ادعا کرده‌اند که مطالب آن را در سینه دارند، پس هر هفته مدام یکشنبه‌ها آنها را برای مردم قرائت کردند و به این ترتیب سنت یکشنبه به کلیسا رفتن و انجیل خوانی بین ایشان بدعت گذاشته شد (در حالیکه در قوم بنی‌اسرائیل شنبه‌ها روز مقدس بود) و اگرچه حضرت مسیح علیه‌السلام خود را مصدق تورات می‌دانستند اما مسیحیان به قول برخی تحت اثر آموزه‌های پولوس nail the book to the cross کردند و دیگر برای خود التزامی به رعایت احکام یهود قائل نبودند (اگرچه برخی معتقدند که این درست نیست و حکم پولوس را مردم درست نفهمیدند و به انحراف افتادند). البته تورات هم بر خلاف ادعای یهود معاصر حدود صد سال از بین ایشان ناپدید شده بود تا اینکه خداوند آن را دوباره توسط عزیر علیه‌السلام به ایشان بازگرداند و به همین جهت یهود عزیر را پسر خدا می‌دانستند (الآن یهودیان به کل منکر این قضیه هستند)، از این جهت تفاوت بزرگی است میان تورات و انجیل، تورات گم شد و توسط امین خدا حضرت عزیر علیه‌السلام به یهود بازگردانده شد اما انجیل گم شد و دیگر هرگز توسط مسیحیان پیدا نشد (مطابق حدیث در غاری مخفی شده است که در زمان ظهور توسط امام زمان علیه‌السلام بازگردانده می‌شود، اگر درست خاطرم باشد). رسول خدا صل‌الله‌علیه‌وآله مناظره‌ی خیلی جالبی تاحدودی در همین زمینه‌ها با علمای یهود و مسیحی و حتی مجوس و .. دارند که در آن به برخی جزئیات این مسائل بیشتر پرداخته شده است!

با این حساب کتابی که اینک نزد مسیحیان است نمی‌تواند انجیل نازل شده باشد، ۴ نفر دیگر آنها را نوشته‌اند که نه خدا بوده‌اند و نه پیامبر خدا، هر کدام تنها روایت زندگی پیامبر خدا علیه‌السلام و آموزه‌های او را از دید خود و به اندازه‌ی فهم خود بیان کرده است ۴ روایت از یک ماجرا و هیچ کدام هم منطبق بر انجیل واقعی نیست، اگرچه به دلیل اشاره به آموزه‌های حضرت عیسی علیه‌السلام خالی از مطالب انجیل هم نیستند و به هر حال معارف الهی هم در آنها وجود دارد. تفاوت موجود در اناجیل و حتی اختلاف‌های ایشان هم مسأله‌ای است طبیعی. و البته باز به یاد آورده شود که مسأله‌ی میثاق فراموش شده هم در بین ایشان هست، باز مطابق با قرآن رهبانیت هم در دین ایشان جعل شده است، باز مطابق با اضافات کفر و شرک‌آمیز اضافه شده به آنها در کنار اناجیل توسط مثلاً نوشته‌های پولوس خیلی انحرافات گسترده‌ای هم به دین مسیحیت و اعتقادات و ایدئولوژی مسیحیت اضافه شد که در آن نبوده است. در نهایت هم توجه شود که اناجیل موجود ترجمه هستند و اگر ترجمه‌ی قران خود قرآن نیست ترجمه‌ی Gospelها هم خود آنها نیستند، اگرچه Gospelها را هم اشتباه است که انجیل بنامیم که وحی خداست، بلکه روایت ۴ نفر از برخی آموزه‌های انجیل واقعی است.

برای کمی توضیحات بیشتر این مطالب را هم ببینید:


(مورد دوم نظر یک مسیحی به اعتقاد مسلمین درباره‌ی انجیل است که به نظر حقیر هم کاملاً درست است

یا علی

[SPOILER]اما مطالب در این زمینه‌ی تحریف محدود به همین موارد نمی‌شود. مثلاً در حدیثی از امام باقر علیه‌السلام داریم که مردی نزد ایشان آمد و سؤال پرسید که زمان بین حضرت مسیح علیه‌السلام و رسول خدا صل‌الله‌علیه‌وآله چند سال طول کشیده است؟ امام علیه‌السلام پاسخ دادند که به قولی که نزد ما معتبر است خبر دهم یا به قولی که نزد توست؟ او گفت به هر دو قول. سپس امام علیه‌السلام فرمود در قول ما ۵۰۰ سال و در قول تو ۶۰۰ سال.

نقل قول:
محمد بن يعقوب: عن عدة من أصحابنا، عن أحمد بن محمد بن خالد، عن الحسن بن محبوب، عن أبي حمزة ثابت بن دينار الثمالي و أبي منصور، عن أبي الربيع، قال: حججنا مع أبي جعفر (عليه السلام) في السنة التي حج فيها هشام بن عبد الملك، و كان معه نافع مولى عمر بن الخطاب ... فرفع أبو جعفر (عليه السلام) رأسه، فقال: «سل عما بدا لك». فقال: أخبرني كم بين عيسى و محمد (صلى الله عليه و آله) من سنة؟ فقال: «أخبرك بقولي، أو بقولك؟» قال: أخبرني بالقولين جميعا. قال: «أما في قولي فخمس مائة سنة، و أما في قولك فست مائة سنة».

که اگر این مطلب صحیح باشد معلوم است که وقتی گفته می‌شود انجیلی پیدا شده که در صد سال اول نوشته شده است نمی‌تواند درست باشد، چون آن مربوط به زمان قبل از حضرت مسیح علیه‌السلام خواهد بود.
[/SPOILER]

بسم الله الرحمن الرحیم.
پاسخ تکمیلی: آیا تورات و انجیل تحریف شده اند؟ آیا می توان از این کتاب ها استفاده کرد؟
مقدمه:
سلام خدمت شما بزرگواران و عزیزان ارجمند نزد پروردگار عالم.بسیاری از مذهبیون از مساله تحریف کتب الهی استفاده میکنند.
درباره کتب الهی قرآن به دو بخش تقسیم می شود:اول آیات محکم درباره این کتب و دوم ایات متشابه درباره این کتب. اصول ما این است که ایات متشابه را با محکمات تاویل میبریم نه بلعکس.یعنی به وسیله ایات محکم ایات متشابه را تفسیر میکنیم.
خداوند در هیچ ایه ای از قرآن نفرموده که تورات و انجیل تحریف شده اند یا ان را کنار بگذارید یا دور اندازید در حالی که مستقیماً فرموده که تورات و انجیل را بر پا دارید. علت اینکه مذهب ها از پذیرش این حقیقت سرباز می زنند زیرا ماهیت مذهبی انها زیر سوال می رود.مثلاً اگر شیعه یا سنی بپذیرند که کتب منقبل تحریف نشده باید عصمت و خلیفه ها و امامان و کتب حدیثی و دست نوشته خود را کنار بگذارند و فقط از کتب خداوند پیروی کنند.
من خودم شخصاً چند وقت پیش از مذهب جدا شدم تا بتوانم شیعه و سنی را متحد کنم و کسی نگوید که تو بر حق نیستی و یا من بر حق هستم.این تفرقه ها به وسیله شیطان در تمامی فرقه های ادیان اسلامی اعم از اسلام،یهودیت و مسیحیت بوجود امده در حالی که همگی، کتاب یک خدا را میخوانند.جالبتر اینجاست که اگر بخواهی به انها اشکال بگیری کاری بسیار سهل و اسان است! حال امروز تصمیم دارم تا علاوه بر مذاهب ادیان را هم با هم متحد کنم انشالله که خداوند ما را یاری کند تا بتوانیم انچه که حق مطلب است را بیان داریم و از مبطلات دوری کنیم.

استدلال:
آیات محکم و صریح بر عدم تحریف تورات و انجیل:

وَكَيْفَ يُحَكِّمُونَكَ وَعِنْدَهُمُ التَّوْرَاةُ فِيهَا حُكْمُ اللَّهِ ثُمَّ يَتَوَلَّوْنَ مِنْ بَعْدِ ذَٰلِكَ ۚ وَمَا أُولَٰئِكَ بِالْمُؤْمِنِينَ (5 | المائدة - 43)
چگونه تو را به داوری می‌طلبند؟! در حالی که تورات نزد ایشان است؛ و در آن، حکم خدا هست. (وانگهی) پس از داوری‌خواستن از حکم تو، (چرا) روی می گردانند؟! آنها مؤمن نیستند.

وَلَوْ أَنَّهُمْ أَقَامُوا التَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِيلَ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْهِمْ مِنْ رَبِّهِمْ لَأَكَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَمِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ ۚ مِنْهُمْ أُمَّةٌ مُقْتَصِدَةٌ ۖ وَكَثِيرٌ مِنْهُمْ سَاءَ مَا يَعْمَلُونَ (5 | المائدة - 66)
و اگر آنان، تورات و انجیل و آنچه را از سوی پروردگارشان بر آنها نازل شده [= قرآن‌] برپا دارند، از آسمان و زمین، روزی خواهند خورد؛ جمعی از آنها، معتدل و میانه‌رو هستند، ولی بیشترشان اعمال بدی انجام می‌دهند.

قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لَسْتُمْ عَلَىٰ شَيْءٍ حَتَّىٰ تُقِيمُوا التَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِيلَ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ ۗ وَلَيَزِيدَنَّ كَثِيرًا مِنْهُمْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ طُغْيَانًا وَكُفْرًا ۖ فَلَا تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ (5 | المائدة - 68)
ای اهل کتاب! شما هیچ آیین صحیحی ندارید، مگر اینکه تورات و انجیل و آنچه را از طرف پروردگارتان بر شما نازل شده است، برپا دارید. ولی آنچه بر تو از سوی پروردگارت نازل شده، (نه تنها مایه بیداری آنها نمی‌گردد، بلکه) بر طغیان و کفر بسیاری از آنها می‌افزاید. بنابر این، از این قوم کافر، (و مخالفت آنها،) غمگین مباش!

قُلْ فَأْتُوا بِكِتَابٍ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ هُوَ أَهْدَىٰ مِنْهُمَا أَتَّبِعْهُ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ (28 | القصص - 49)
بگو: «اگر راست می‌گویید (که تورات و قرآن از سوی خدا نیست)، کتابی هدایت‌بخش‌تر از این دو از نزد خدا بیاورید، تا من از آن پیروی کنم!»

وَلْيَحْكُمْ أَهْلُ الْإِنْجِيلِ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فِيهِ ۚ وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ (5 | المائدة - 47)
اهل انجیل [= پیروان مسیح‌] نیز باید به آنچه خداوند در آن نازل کرده حکم کنند! و کسانی که بر طبق آنچه خدا نازل کرده حکم نمی‌کنند، فاسقند.

حضرت عیسی ع:
وَمُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَلِأُحِلَّ لَكُمْ بَعْضَ الَّذِي حُرِّمَ عَلَيْكُمْ ۚ وَجِئْتُكُمْ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ (3 | آل عمران - 50)
و آنچه را پیش از من از تورات بوده، تصدیق می‌کنم؛ و (آمده‌ام) تا پاره‌ای از چیزهایی را که (بر اثر ظلم و گناه،) بر شما حرام شده، (مانند گوشت بعضی از چهارپایان و ماهیها،) حلال کنم؛ و نشانه‌ای از طرف پروردگار شما، برایتان آورده‌ام؛ پس از خدا بترسید، و مرا اطاعت کنید!

مذاهب با وجود این ایات هرگز نمیتوانند بگویند که تورات و انجیل تحریف شده است و تنها دلیلشان این است که تورات و انجیل بعد از رسول خدا تحریف شده! پس ایات بالا را دور بریزند و از قران حذف کنند! جالب است که خداوند هزاران سال از تورات و انجیل محافظت کرده و بعد از نزول قران گفته ولش کن بذار تحریف بشن حالا که قران رو نازل کردم؟ پس چرا وقت نزول انجیل، تورات تحریف نشده بود؟ اگر قرار است که هر کتابی نازل میشود و کتاب قبلی تحریف شود پس این سنت تحریف فقط بعد از نزول قران انجام شده درست وقتی که حکم و فرقان داده شده و حق از باطل جدا و دین تکمیل شده؟ یعنی بعد از نزول قران بجای اینکه خداوند از کتاب هایش بیشتر مراقبت کند نتوانسته از کتاب هایش محافظت کند؟

وَقَالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ ۚ غُلَّتْ أَيْدِيهِمْ وَلُعِنُوا بِمَا قَالُوا ۘ بَلْ يَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ يُنْفِقُ كَيْفَ يَشَاءُ ۚ وَلَيَزِيدَنَّ كَثِيرًا مِنْهُمْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ طُغْيَانًا وَكُفْرًا ۚ وَأَلْقَيْنَا بَيْنَهُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ إِلَىٰ يَوْمِ الْقِيَامَةِ ۚ كُلَّمَا أَوْقَدُوا نَارًا لِلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللَّهُ ۚ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا ۚ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ (5 | المائدة - 64)
و یهود گفتند: «دست خدا (با زنجیر) بسته است.» دستهایشان بسته باد! و بخاطر این سخن، از رحمت (الهی) دور شوند! بلکه هر دو دست (قدرت) او، گشاده است؛ هرگونه بخواهد، می‌بخشد! ولی این آیات، که از طرف پروردگارت بر تو نازل شده، بر طغیان و کفر بسیاری از آنها می‌افزاید. و ما در میان آنها تا روز قیامت عداوت و دشمنی افکندیم. هر زمان آتش جنگی افروختند، خداوند آن را خاموش ساخت؛ و برای فساد در زمین، تلاش می‌کنند؛ و خداوند، مفسدان را دوست ندارد.

چگونه کتب الهی را کنار گذاشته و به کتب غیر خدا (احادیث و روایات و ...) چنگ زده اند و باعث تفرقه در دین اسلام شده اند؟

فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ يَكْتُبُونَ الْكِتَابَ بِأَيْدِيهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هَٰذَا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ لِيَشْتَرُوا بِهِ ثَمَنًا قَلِيلًا ۖ فَوَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا كَتَبَتْ أَيْدِيهِمْ وَوَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا يَكْسِبُونَ (2 | البقرة - 79)
پس وای بر آنها که نوشته‌ای با دست خود می‌نویسند، سپس می‌گویند: «این، از طرف خداست.» تا آن را به بهای کمی بفروشند. پس وای بر آنها از آنچه با دست خود نوشتند؛ و وای بر آنان از آنچه از این راه به دست می‌آورند!

وَقَالَتِ الْيَهُودُ لَيْسَتِ النَّصَارَىٰ عَلَىٰ شَيْءٍ وَقَالَتِ النَّصَارَىٰ لَيْسَتِ الْيَهُودُ عَلَىٰ شَيْءٍ وَهُمْ يَتْلُونَ الْكِتَابَ ۗ كَذَٰلِكَ قَالَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ مِثْلَ قَوْلِهِمْ ۚ فَاللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِيمَا كَانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ (2 | البقرة - 113)
یهودیان گفتند: «مسیحیان هیچ موقعیتی (نزد خدا) ندارند»، و مسیحیان نیز گفتند: «یهودیان هیچ موقعیتی ندارند (و بر باطلند)»؛ در حالی که هر دو دسته، کتاب آسمانی را می‌خوانند (و باید از این گونه تعصبها برکنار باشند)افراد نادان (دیگر، همچون مشرکان) نیز، سخنی همانند سخن آنها داشتند! خداوند، روز قیامت، در باره آنچه در آن اختلاف داشتند، داوری می‌کند.

اما ایات متشابه که خیلی ها را گمراه کرده است و فکر میکنند فقط این قران است که انها را هدایت میکند و دست خدا را در حفاظت از این کتاب باز می پندارند و دست خدا را در حفاظت از تورات و انجیل بسته می پندارند، دقت داشته باشید که هرگز خداوند در این ایات نگفته که تورات و انجیل تحریف شده بلکه گفته عده ای از انان سخنان خدا را بعد از شنیدن حرافی می کردند نه اینکه مکتوب تحریف کنند:

أَفَتَطْمَعُونَ أَنْ يُؤْمِنُوا لَكُمْ وَقَدْ كَانَ فَرِيقٌ مِنْهُمْ يَسْمَعُونَ كَلَامَ اللَّهِ ثُمَّ يُحَرِّفُونَهُ مِنْ بَعْدِ مَا عَقَلُوهُ وَهُمْ يَعْلَمُونَ (2 | البقرة - 75)
آیا انتظار دارید به (آئین) شما ایمان بیاورند، با اینکه عده‌ای از آنان، سخنان خدا را می‌شنیدند و پس از فهمیدن، آن را تحریف می‌کردند، در حالی که علم و اطلاع داشتند؟!

در بیشتر ایات یحرف یا حرافی کردن یا تحریف کردن اشاره به پنهان کردن ایات دارد نه اینکه مثلاً ایات تورات یا انجیل را خط بزنند و ایه ای از خودشان جایش بگذارند. در دو ایه بعد از ایه بالا:

أَ وَ لا يَعْلَمُونَ أَنَّ اللهَ يَعْلَمُ ما يُسِرُّونَ وَ ما يُعْلِنُونَ (002 | البقرة - 77)آيا اينها نمى دانند خداوند آنچه را پنهان مى دارند يا آشكار مى كنند مى داند؟!

ایه بعدی که در این ایه معنای کامل یحرفون واضح می شود که تحریف کتبی نیست بلکه حرافی کردن است:

مِنَ الَّذِينَ هَادُوا يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ وَيَقُولُونَ سَمِعْنَا وَعَصَيْنَا وَاسْمَعْ غَيْرَ مُسْمَعٍ وَرَاعِنَا لَيًّا بِأَلْسِنَتِهِمْ وَطَعْنًا فِي الدِّينِ ۚ وَلَوْ أَنَّهُمْ قَالُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَاسْمَعْ وَانْظُرْنَا لَكَانَ خَيْرًا لَهُمْ وَأَقْوَمَ وَلَٰكِنْ لَعَنَهُمُ اللَّهُ بِكُفْرِهِمْ فَلَا يُؤْمِنُونَ إِلَّا قَلِيلًا (4 | النساء - 46)
بعضی از یهود، سخنان را از جای خود، تحریف می‌کنند؛ و (به جای اینکه بگویند: «شنیدیم و اطاعت کردیم»)، می‌گویند: «شنیدیم و مخالفت کردیم! و (نیز می‌گویند:) بشنو! که هرگز نشنوی! و (از روی تمسخر می‌گویند:) راعنا [= ما را تحمیق کن! ]» تا با زبان خود، حقایق را بگردانند و در آیین خدا، طعنه زنند. ولی اگر آنها (به جای این همه لجاجت) می‌گفتند: «شنیدیم و اطاعت کردیم؛ و سخنان ما را بشنو و به ما مهلت ده (تا حقایق را درک کنیم)»، برای آنان بهتر،و با واقعیت سازگارتر بود. ولی خداوند، آنها را بخاطر کفرشان، از رحمت خود دور ساخته است؛ از این رو جز عدّه کمی ایمان نمی‌آورند.

این ایه که به خود قران اشاره دارد نه کتب من قبل (یعنی انها ایات قران را می شنیدند و حرافی میکردند و حرافی کردن انها همیشه اشاره به کتب منقبل ندارد بلکه به قران هم اشاره دارد) :

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَقُولُوا رَاعِنَا وَقُولُوا انْظُرْنَا وَاسْمَعُوا ۗ وَلِلْكَافِرِينَ عَذَابٌ أَلِيمٌ (2 | البقرة - 104)
ای افراد باایمان! (هنگامی که از پیغمبر تقاضای مهلت برای درک آیات قرآن می‌کنید) نگویید: «راعنا»؛ بلکه بگویید: «انظرنا». (زیرا کلمه اول، هم به معنی «ما را مهلت بده!»، و هم به معنی «ما را تحمیق کن!» می‌باشد؛ و دستاویزی برای دشمنان است.) و (آنچه به شما دستور داده می‌شود) بشنوید! و برای کافران (و استهزاکنندگان) عذاب دردناکی است.

وَاذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَمِيثَاقَهُ الَّذِي وَاثَقَكُمْ بِهِ إِذْ قُلْتُمْ سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا ۖ وَاتَّقُوا اللَّهَ ۚ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ (5 | المائدة - 7)
و به یاد آورید نعمت خدا را بر شما، و پیمانی را که با تأکید از شما گرفت، آن زمان که گفتید: «شنیدیم و اطاعت کردیم»! و از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید که خدا، از آنچه درون سینه‌هاست، آگاه است!
إِنَّمَا كَانَ قَوْلَ الْمُؤْمِنِينَ إِذَا دُعُوا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ أَنْ يَقُولُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا ۚ وَأُولَٰئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (24 | النور - 51)
سخن مؤمنان، هنگامی که بسوی خدا و رسولش دعوت شوند تا میان آنان داوری کند، تنها این است که می‌گویند: «شنیدیم و اطاعت کردیم!» و اینها همان رستگاران واقعی هستند.

یعنی انها قران را می شنیدند و از پیش خود ایات رو حرافی میکردند و تغییر میدادند نه اینکه مکتوب تغییر دهند.

فَبِمَا نَقْضِهِمْ مِيثَاقَهُمْ لَعَنَّاهُمْ وَجَعَلْنَا قُلُوبَهُمْ قَاسِيَةً ۖ يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ ۙ وَنَسُوا حَظًّا مِمَّا ذُكِّرُوا بِهِ ۚ وَلَا تَزَالُ تَطَّلِعُ عَلَىٰ خَائِنَةٍ مِنْهُمْ إِلَّا قَلِيلًا مِنْهُمْ ۖ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاصْفَحْ ۚ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ (5 | المائدة - 13)
ولی بخاطر پیمان‌شکنی، آنها را از رحمت خویش دور ساختیم؛ و دلهای آنان را سخت و سنگین نمودیم؛ سخنان (خدا) را از موردش تحریف می‌کنند؛ و بخشی از آنچه را به آنها گوشزد شده بود، فراموش کردند؛ و هر زمان، از خیانتی (تازه) از آنها آگاه می‌شوی، مگر عده کمی از آنان؛ ولی از آنها درگذر و صرف‌نظر کن، که خداوند نیکوکاران را دوست می‌دارد!

اگر ایات قبل و بعد از ایه مائده 12 رو بخونید متوجه میشید و سپس خداوند می فرماید که انچه را که پنهان میکردید و این نشون میده که منظور خداوند از تحریف اینه که اصل رو پنهان کنید و از خودتون حرافی کنید:

يا أَهْلَ الْكِتابِ قَدْ جاءَكُمْ رَسُولُنا يُبَيِّنُ لَكُمْ كَثيراً مِمّا كُنْتُمْ تُخْفُونَ مِنَ الْكِتابِ وَ يَعْفُوا عَنْ كَثيرٍ قَدْ جاءَكُمْ مِنَ اللهِ نُورٌ وَ كِتابٌ مُبينٌ (005 | مائده - 15)اى اهل كتاب! فرستاده ما، به سوى شما آمد، در حالى كه بسيارى از حقايق كتاب مانى را كه شما كتمان مى كرديد روشن مى سازد; و از بسيارى از آن، صرف نظر مى نمايد. (آرى،) از طرف خدا، نور و كتاب روشنگرى به سوى شما آمد.

وَقَالُوا كُونُوا هُودًا أَوْ نَصَارَىٰ تَهْتَدُوا ۗ قُلْ بَلْ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا ۖ وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ (2 | البقرة - 135)
(اهل کتاب) گفتند: «یهودی یا مسیحی شوید، تا هدایت یابید!» بگو: «بلکه از آیین خالص ابراهیم پیروی کنید! و او هرگز از مشرکان نبود!»

در ایه بعد از این ایه خداوند می فرماید که به انچه ایمان بیاورید که نازل کردیم نه از کتبی که انها با دست نوشتند و به نام خدا زدند مانند کتب حدیثی و غیره و حتی خداوند میفرماید که اگر به انچه بر موسی و عیسی نازل شده ایمان نیاورید گمراه شده اید ایمان اوردن به این کتاب ها در حالی که تحریف شده اند و وجود ندارند چه فایده ای دارد؟:

قُولُوا آمَنّا بِاللهِ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْنا وَ ما أُنْزِلَ إِلى إِبْراهيمَ وَ إِسْماعيلَ وَ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ وَ الْأَسْباطِ وَ ما أُوتِيَ مُوسى وَ عيسى وَ ما أُوتِيَ النَّبِيُّونَ مِنْ رَبِّهِمْ لانُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ (002 | البقرة - 136)بگوييد: «ما به خدا ايمان آورده ايم; و به آنچه بر ما نازل شده; و آنچه بر ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و اسباط ]=پيامبران از فرزندان يعقوب [نازل گرديده، (و همچنين) آنچه به موسى و عيسى و ساير پيامبران از طرف پروردگارشان داده شده است، و فرقى ميان آنها نمى گذاريم، و ما در برابر (فرمان) خدا تسليم هستيم»

فَإِنْ آمَنُوا بِمِثْلِ ما آمَنْتُمْ بِهِ فَقَدِ اهْتَدَوْا وَ إِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّما هُمْ في شِقاقٍ فَسَيَكْفيكَهُمُ اللهُ وَ هُوَ السَّميعُ الْعَليمُ (002 | البقرة - 137)اگر آنها به مانند آنچه شما به آن ايمان آورده ايد ايمان بياورند، هدايت يافته اند; و اگر سرپيچى كنند، از حق جدا شده اند و خداوند، شَرّ آنها را از تو دفع مى كند; و اوست شنواى دانا.

خداوند در ایاتی می فرماید که کتابتان را بیاورید.... این نشون میده که اونا از کتاب هایی غیر از کتاب خدا پیروی میکردند... اشاره میکنم که شباهت بسیاری به مذاهب و فرقه های اسلام دارد که با دست خود کتاب هایی مینویسند و با ان کتاب خدا را تفسیر میکنند:

كُلُّ الطَّعَامِ كَانَ حِلًّا لِبَنِي إِسْرَائِيلَ إِلَّا مَا حَرَّمَ إِسْرَائِيلُ عَلَىٰ نَفْسِهِ مِنْ قَبْلِ أَنْ تُنَزَّلَ التَّوْرَاةُ ۗ قُلْ فَأْتُوا بِالتَّوْرَاةِ فَاتْلُوهَا إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ (3 | آل عمران - 93)
همه غذاها(ی پاک) بر بنی اسرائیل حلال بود، جز آنچه اسرائیل (یعقوب)، پیش از نزول تورات، بر خود تحریم کرده بود؛ بگو: «اگر راست می‌گویید تورات را بیاورید و بخوانید!»

یا:

فَأْتُوا بِكِتَابِكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ (37 | الصافات - 157)
کتابتان را بیاورید اگر راست می‌گویید!

دقت داشته باشید که اگر تورات و انجیل تحریف شده بود خداوند میفرمود به انچه با این کتاب هماهنگ است ایمان بیاورید و انچه هماهنگ نیست را دور بریزید در حالی که خداوند همیشه فرموده به ان ایمان بیاورید:
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ آمِنُوا بِمَا نَزَّلْنَا مُصَدِّقًا لِمَا مَعَكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَطْمِسَ وُجُوهًا فَنَرُدَّهَا عَلَىٰ أَدْبَارِهَا أَوْ نَلْعَنَهُمْ كَمَا لَعَنَّا أَصْحَابَ السَّبْتِ ۚ وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا (4 | النساء - 47)
ای کسانی که کتاب (خدا) به شما داده شده! به آنچه (بر پیامبر خود) نازل کردیم -و هماهنگ با نشانه‌هایی است که با شماست- ایمان بیاورید، پیش از آنکه صورتهایی را محو کنیم، سپس به پشت سر بازگردانیم، یا آنها را از رحمت خود دور سازیم، همان گونه که «اصحاب سبت» [= گروهی از تبهکاران بنی اسرائیل‌] را دور ساختیم؛ و فرمان خدا، در هر حال انجام شدنی است!

مَثَلُ الَّذِينَ حُمِّلُوا التَّوْرَاةَ ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوهَا كَمَثَلِ الْحِمَارِ يَحْمِلُ أَسْفَارًا ۚ بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِ اللَّهِ ۚ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ (62 | الجمعة - 5)
کسانی که مکلف به تورات شدند ولی حق آن را ادا نکردند، مانند درازگوشی هستند که کتابهایی حمل می‌کند، (آن را بر دوش می‌کشد اما چیزی از آن نمی‌فهمد)! گروهی که آیات خدا را انکار کردند مثال بدی دارند، و خداوند قوم ستمگر را هدایت نمی‌کند!

اما مساله ی اخر و مهمترین مساله برای راسخان در علم... یادتان است که خداوند گفته فقط راسخان در علم تاویل انرا میدانند؟

هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ ۖ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ ۗ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ ۗ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنَا ۗ وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ (3 | آل عمران - 7)
او کسی است که این کتاب (آسمانی) را بر تو نازل کرد، که قسمتی از آن، آیات «محکم» [= صریح و روشن‌] است؛ که اساس این کتاب می‌باشد؛ (و هر گونه پیچیدگی در آیات دیگر، با مراجعه به اینها، برطرف می‌گردد.) و قسمتی از آن، «متشابه» است [= آیاتی که به خاطر بالا بودن سطح مطلب و جهات دیگر، در نگاه اول، احتمالات مختلفی در آن می‌رود؛ ولی با توجه به آیات محکم، تفسیر آنها آشکار می‌گردد.] اما آنها که در قلوبشان انحراف است، به دنبال متشابهاتند، تا فتنه‌انگیزی کنند (و مردم را گمراه سازند)؛ و تفسیر (نادرستی) برای آن می‌طلبند؛ در حالی که تفسیر آنها را، جز خدا و راسخان در علم، نمی‌دانند. (آنها که به دنبال فهم و درکِ اسرارِ همه آیات قرآن در پرتو علم و دانش الهی) می‌گویند: «ما به همه آن ایمان آوردیم؛ همه از طرف پروردگارِ ماست.» و جز صاحبان عقل، متذکر نمی‌شوند (و این حقیقت را درک نمی‌کنند).

این ایه هم در مورد شماست:

لَٰكِنِ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ مِنْهُمْ وَالْمُؤْمِنُونَ يُؤْمِنُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ ۚ وَالْمُقِيمِينَ الصَّلَاةَ ۚ وَالْمُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَالْمُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ أُولَٰئِكَ سَنُؤْتِيهِمْ أَجْرًا عَظِيمًا (4 | النساء - 162)
ولی راسخانِ در علم از آنها، و مؤمنان (از امّت اسلام،) به تمام آنچه بر تو نازل شده، و آنچه پیش از تو نازل گردیده، ایمان می‌آورند. (همچنین) نمازگزاران و زکات‌دهندگان و ایمان‌آورندگان به خدا و روز قیامت، بزودی به همه آنان پاداش عظیمی خواهیم داد.

و اما انتها:

إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ (15 | الحجر - 9)
ما ذکر را نازل کردیم؛ و ما بطور قطع نگهدار آنیم!

گیاه خشک شد و گل پژمرده گردید، لیکن کلام خدای ما تاابدالاباد استوار خواهد ماند (اشعیا 40:8)

زیرا هر آینه به شما می‌گویم، تاآسمان و زمین زایل نشود، همزه یا نقطه‌ای ازتورات هرگز زایل نخواهد شد تا همه واقع شود(انجیل صحیفه متی باب 5:18)

امیدوارم که حق مطلب را ادا کرده باشم.
وسلام علیکم و رحمة الله و برکاته...

[=Traditional Arabic]أعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيم

بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحيم

إِنَّكَ لَا تُسْمِعُ الْمَوْتَى وَلَا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعَاء إِذَا وَلَّوْا مُدْبِرِينَ

شبهه سازان، فقط شبهات خویش را تکرار می کنند ولی یک بار به جوابهایی که به آنها داده ایم جوابی ارائه ننموده اند:

براهین اثبات تحریف در کتاب مقدّس(شامل تورات و انجیل)


1)شما دلیل منطقی بیاور که این کتاب مقدس شما، کلام خداست تا ما تحریفش را ثابت کنیم. آیا ایمان مسیحی، می تواند بدون توسل به قرآن و ایمان اسلامی، به صورت قائم به خود، دلیلی برای کلام خدا بودن این کتاب بیاورد؟ کتاب مقدس شما، یک کتاب نیست، بلکه مجموعه ایست از حداقل 66 کتاب و رساله(بسته به مذهبی که شما دارید) شما ثابت کنید تمامی این کتب، کلام خدا هستند.

2)کی گفته کتاب مقدّس تحریف شده؟ حرف بی حسابیه! فقط 18 تا کتاب در این مجموعه کتب تشکیل دهنده ی کتاب مقدّس شما هستن که بین خود ایمانداران مسیحی سرشون مناقشه وجود داره:


اول مکابیان، دوم مکابیان، سوم مکابیان، طوبیت، بن سیراخ و...

از این 18 تا کتاب پروتستانها هیچکدومو کلام خدا نمی دونن، یعنی عملاً معتقدند که کاتولیکها 7 کتاب و ارتدوکسها بیش از 7 کتاب از این 18 کتابو به کلام خدا تحمیل کرده اند(یعنی "تحریف به اضافه" رو به کاتولیک و ارتدوکس نسبت میدن!) از اون طرف کاتولیکها، از این 18 کتاب، 7 تا رو قبول دارن، یعنی معتقدن پروتستانها 7 کتاب رو از کلام خدا حذف کرده اند و ارتدوکسها هم که بسته به کلیساشون به غیر از این 7 تا، تعدادی کتابو به کلام خدا اضافه کردن(یعنی "تحریف به نقصان" رو به پروتستان و "تحریف به اضافه" رو به ارتدوکس نسبت میدن!)در نهایت، کلیسای پرشکوه ارتدوکس، که خودش در درون بر سر این کتب مناقشه داره، بین 8 تا 18 مورد از این کتابها رو به صورت منطقه ای کلام خدا می دونه، پس حداقلش اینه که معتقده که کلیساهای پروتستان و کاتولیک، بخشهایی از کلام خدا رو حذف کرده اند.(یعنی "تحریف به نقصان" رو به کاتولیک و پروتستان نسبت میدن!) پس شما اگر مسیحی باشی، به خودی خود، همکیشان خودت از مذهبهای دیگه رو محکوم به تحریف میدونی و همکیشانت از مذهبهای دیگه، حضرتعالی رو محکوم به تحریف میدونن!

فقط دقت کنید که مناقشه بر سر یک کلمه و یک جمله نیست! مناقشه بر سر چندین کتاب کامله! حالا برخی پروتستانها بهانه میارن که "این 18 تا هم کتابهای خوبی هستن! ما نمیگیم بد هستن!" خب من هم کلا کتاب مقدس شما رو بد نمیدونم! مسئله بر سر کلام خدا دونستن هست و نه بر سر خوب بودن! وقتی میگی این کتاب، کلام خدا نیست، یعنی کسی که این کتابو کلام خدا میدونه، تحریف به اضافه کرده، اون هم در کتاب مقدس که از دید خودت کلام خداست. پس به صورت اتوماتیک شما کتاب مقدّس رو تحریف شده می دونید، ولی میگید مذهبهای دیگرتون تحریفش کردن و مذهب شما تحریفش نکرده!




اختلاف نُسخ و انواع تحریف


بین نسخ مختلف یک کتاب، ممکن است اختلافاتی باشد. این اختلاف در کتب قدیمی، به دلیل نبود دستگاه چاپ بیشتر رخ دادنی بوده است. قرآن به دلیل اینکه همزمان از بر نیز شده است و نسخه های قرن اوّلی آن نیز موجود هستند، اختلاف بسیاری در نُسخ ندارد ولی در کتب مقدسه یهود و نصاری، نسخه ها حداقل چند قرن با نویسنده فاصله دارند، مسئله اختلاف نُسَخ ایجاد کننده ی شرایط تحریف است.

انواع تحریف لفظی

تحریف لفظی، را بر اساس تفاوت نوع اختلاف می شود به دو دسته مُضِر و غیرمُضِر، یا اساسی و جزئی تقسیم نمود.

مثال برای تحریف غیرمضر و جزئی: پدر شما، به شما می گوید: «به برادرت بگو زود بیاد پیش من.» شما نزد برادرتان می روید و می گویید: «پدر گفت سریع بروی پیش او.» اینجا شما یک تحریف جزئی و غیرمضر در کلام پدرتان ایجاد کرده اید: او گفته "زود" و شما به جای زود، گفته اید "سریع". این تحریف جزئی و غیرمضر است، زیرا ضرری برای اصل کلام نداشته و همان منظور را می رساند!

مثال برای اختلاف مضر و اساسی: پدر شما، به شما می گوید: «به برادرت بگو لپ تاپتو بردار بیا پیش من.» شما نزد برادرتان می روید و می گویید: «پدر گفت بروی پیش او.» اینجا شما تحریفی مضر بر کلام پدرتان وارد کرده اید، و آوردن لپ تاپ را حذف نموده اید! به طور مشابه اگر یک امر اساسی را به این سخن اضافه می کردید، تحریف مضر و اساسی انجام داده بودید.

وقتی دو نسخه با هم اختلاف دارند، مشخص است که حداقل یکی اصل سخن را تحریف نموده است، ولی اگر این تحریف مصداق تحریف غیرمُضِر و جزئی باشد، کتاب را تحریف شده نخواهیم دانست، ولی اگر تحریف اساسی و مُضِر باشد، کتاب تحریف شده است.

اختلاف قرائات و نُسَخ در قرآن

اختلافات موجود بین قرائات و نُسَخ قرآن، هر چند اکثر مسلمین بر قرائت حفص از عاصم اجماع داشته و اختلاف خاصی در آن ندارند، بسیار ناچیز و غیرمُضر است. زیرا در تمام موارد، مفهوم یکسانی از متن جملات اختلافی برداشت می شود:

در سوره شمس، آیه 15، در قرائت حفص «و لا یخاف» آمده است و در قرائت ورش «فلا یخاف» آمده است. که هر دو یک معنا را می رسانند: و نمی ترسد.(«فَ» هم در ترجمه ها، در خیلی موارد به «وَ» ترجمه می شود و حتی اگر به "پس" ترجمه شود نیز اختلاف معنایی خاصی ایجاد نخواهد شد.)

در سوره آل عمران، آیه 133، در قرائت حفص داریم «و سارعوا» و در قرائت ورش داریم «سارعوا»! مسلّم است که فقط تفاوت در این است که جملۀ قبل تمام شده است یا اینکه با حرف "و" به این جمله عطف شده است. شما خودتان آیات 132 و 133 از سورۀ آل عمران را در کنار هم قرار بدهید و ببینید که آیا بودن یا نبودن این حرف "و" تفاوتی در معنا و محتوای آیه ایجاد می کند؟

و مواردی مشابه این.

اختلافات اساسی در نُسخ کتاب مقدّس

در کتاب مقدس نیز اختلافاتی وجود دارد. این اختلافات نشانگر تحریف هستند. گاهی این تحریفات جزئی و غیرمُضِر هستند که با آنها کاری نداریم. ولی در مواردی نیز این تحریفات اساسی و مُضِر هستند که فرد بلاتکلیف می ماند و نمی داند خدا دقیقا چه گفته است!

-در تورات، بین طول عمر انسانهای اوّلیه، از آدم تا ابراهیم، بین نسخه های عبری، یونانی و سامری، اختلافات اساسی وجود دارد. مسیحیان و یهودیان نسخه سامری را قبول ندارند، ولی نسخه سامری هم نسخه ای است از نُسخ تورات. ضمن اینکه کلیساهای کاتولیک و ارتدوکس، نسخه یونانی را قبول دارند، پس اختلافات نسخه یونانی با نسخه عبری، در مسیحیت موضوعیت جدی خواهد داشت.

-زبور داود(مزامير) فصل105 آيه 28؛ نسخه عبری می گويد پس به کلام او مخالفت نورزيدند و نسخه يونانی می گويد: به کلام او مخالفت ورزيدند

- به آیه 46 از فصل 24 انجیل لوقا توجه بفرمایید:

KJV:
And said unto them, Thus it is written, and thus it behoved Christ to suffer, and to rise from the dead the third day

NIV:
This is what is written: The Christ will suffer and rise from the dead on the third day

ترجمه قدیم: و به ایشان گفت: بر همین منوال مکتوب است و بدینطور سزاوار بود که مسیح زحمت کشد و روز سوم از مردگان برخیزد.

ترجمه هزاره نو: و به ایشان گفت: نوشته شده است که مسیح رنج خواهد کشید و در روز سوّم از مردگان بر‌خواهد خاست.

آشکارا عبارت «thus it behoved» در ترجمۀ انگلیسی و «بدینطور سزاوار بود» در ترجمۀ فارسی، مورد اختلاف است، و این اختلاف به خاطر اختلاف نسخی است که دو دسته ترجمۀ مختلف از آن استفاده می کنند. این اختلاف تفاوت معنایی ایجاد می کند، زیرا ایجاد ابهام می شود که رنج کشیدن و برخاستن عیسی در روز سوم مکتوب است، یا اینکه سخنان پیشین عیسی مکتوب بوده است و رنج کشیدن و برخاستن او در روز سوم، فقط سزاوار بوده است.

-آیه 9 از فصل 19 انجیل متی:

KJV:
And I say vnto you, Whosoeuer shall put away his wife, except it be for fornication, and shall marry another, committeth adultery:and whoso marrieth her which is put away, doth commit adultery.

NIV:
I tell you that anyone who divorces his wife, except for marital unfaithfulness, and marries another woman commits adultery

ترجمه قدیم: و به شما می گویم هر که زن خود را بغیر عّلت زنا طلاق دهد و دیگری را نکاح کند، زانی است و هر که زن مطلّقه ای را نکاح کند، زنا کند.

ترجمه هزاره نو: به شما می‌گویم، هر‌که زن خود را به علتی غیر از خیانت در زناشویی طلاق دهد و زنی دیگر اختیار کند، زنا کرده است.

جمله «whoso marrieth her which is put away, doth commit adultery» در ترجمه انگلیسی و «هر که زن مطّلقه ای را نکاح کند، زنا کند» در ترجمه فارسی، در یک جا هست و در جای دیگر وجود ندارد، و اختلافی اساسی دارد، زیرا طبق ترجمۀ قدیمی و KJV اگر کسی با یک زن مطلّقه ازدواج کند، زنا کرده است ولی طبق ترجمه هزارۀ نو و NIVچنین مسئله ای مطرح نشده است. این اختلاف هم به خاطر تفاوت نسخی است که این دو دسته ترجمه، برای برگردان کتاب مقدّس از آن استفاده نموده اند. حال آیا یک مسیحی تکلیفش روشن است که با زن مطلقه نکاح بکند یا خیر؟

اینجا مشخص می شود، که کتاب مقدّس مسیحیان، بر اساس نُسخ خودش، محکوم به تحریف است، و حتی در نسخه هایی از آن که بین مسیحیان رایج است، اختلافات اساسی وجود دارد.



بررسی شبهات تکراری آیدی عقل و فطرت

متأسفانه آیدی عقل و فطرت، نه نقدها فوق را می پذیرند و نه جوابی برایشان دارند. در عوض شبهات خود را مدام تکرار می کنند، آنهم در حالی که بارها جوابشان را ارائه کرده ایم. شبهات ذیل عموماً تکراری بوده و در صفحات پیشین نیز پاسخ داده شده اند:

عقل و فطرت;532439 نوشت:

درباره کتب الهی قرآن به دو بخش تقسیم می شود:اول آیات محکم درباره این کتب و دوم ایات متشابه درباره این کتب. اصول ما این است که ایات متشابه را با محکمات تاویل میبریم نه بلعکس.یعنی به وسیله ایات محکم ایات متشابه را تفسیر میکنیم.


بله، ولی کسی نگفته آیات متشابه را تفسیر برأی کنید.

عقل و فطرت;532439 نوشت:

خداوند در هیچ ایه ای از قرآن نفرموده که تورات و انجیل تحریف شده اند یا ان را کنار بگذارید یا دور اندازید در حالی که مستقیماً فرموده که تورات و انجیل را بر پا دارید

اینرا منطقیون مغالطه ی "استدلال از سکوت" می نامند: چون خدا نگفته تحریف شده، پس تحریف نشده است!


سازندگان این شبهه فراموش کرده اند که به طور مشابه، خداوند هرگز نفرموده که این تورات و انجیل موجود، کلام دست نخوردۀ خدا هستند و باید مثل قرآن به آنها ایمان داشت.

عقل و فطرت;532439 نوشت:

علت اینکه مذهب ها از پذیرش این حقیقت سرباز می زنند زیرا ماهیت مذهبی انها زیر سوال می رود.مثلاً اگر شیعه یا سنی بپذیرند که کتب منقبل تحریف نشده باید عصمت و خلیفه ها و امامان و کتب حدیثی و دست نوشته خود را کنار بگذارند و فقط از کتب خداوند پیروی کنند.

اینرا منطقیون مغالطه ی "حمله ی شخصی" می نامند

و همچنین مغالطه ی "فرافکنی". ایشان به جای اینکه دلیل مذاهب را بررسی کنند، به طور کلی تهمت عدم پذیرش حقیقت را به مذهبها می زنند. این در حالی است که خود این فرد، برای این همه سند که تا به حال برایش ذکر شده است نه حقیقت را پذیرفته و نه دلیلی برای نپذیرفتن ارائه کرده.

ایشان وسط بحث تورات و انجیل دارند بحث مذهب را می کنند و این یعنی فرافکنی.

عقل و فطرت;532439 نوشت:

من خودم شخصاً چند وقت پیش از مذهب جدا شدم تا بتوانم شیعه و سنی را متحد کنم و کسی نگوید که تو بر حق نیستی و یا من بر حق هستم.این تفرقه ها به وسیله شیطان در تمامی فرقه های ادیان اسلامی اعم از اسلام،یهودیت و مسیحیت بوجود امده در حالی که همگی، کتاب یک خدا را میخوانند.جالبتر اینجاست که اگر بخواهی به انها اشکال بگیری کاری بسیار سهل و اسان است! حال امروز تصمیم دارم تا علاوه بر مذاهب ادیان را هم با هم متحد کنم انشالله که خداوند ما را یاری کند تا بتوانیم انچه که حق مطلب است را بیان داریم و از مبطلات دوری کنیم.



باز هم مغالطه ی "حمله ی شخصی" و همچنین مغالطه ی "فرافکنی". ایشان بدون ارائه ی هیچ دلیلی می خواهند مذاهبی که با هم تناقضات آشکار دارند را به هم وصل کنند. در حالی که اگر منابع الهیاتی همه صحیح محسوب شود، تنها چیزی که به آن می رسیم دریایی از تناقضات است.

جالب اینکه این فرد اشکال گرفتن را نیز سهل و آسان می داند ولی در برابر نقاط ضعف ادعاهای خود هیچ دفاعی ارائه نکرده است.

عقل و فطرت;532439 نوشت:

وَكَيْفَ يُحَكِّمُونَكَ وَعِنْدَهُمُ التَّوْرَاةُ فِيهَا حُكْمُ اللَّهِ ثُمَّ يَتَوَلَّوْنَ مِنْ بَعْدِ ذَٰلِكَ ۚ وَمَا أُولَٰئِكَ بِالْمُؤْمِنِينَ (5 | المائدة - 43)
چگونه تو را به داوری می‌طلبند؟! در حالی که تورات نزد ایشان است؛ و در آن، حکم خدا هست. (وانگهی) پس از داوری‌خواستن از حکم تو، (چرا) روی می گردانند؟! آنها مؤمن نیستند.

وَلَوْ أَنَّهُمْ أَقَامُوا التَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِيلَ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْهِمْ مِنْ رَبِّهِمْ لَأَكَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَمِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ ۚ مِنْهُمْ أُمَّةٌ مُقْتَصِدَةٌ ۖ وَكَثِيرٌ مِنْهُمْ سَاءَ مَا يَعْمَلُونَ (5 | المائدة - 66)
و اگر آنان، تورات و انجیل و آنچه را از سوی پروردگارشان بر آنها نازل شده [= قرآن‌] برپا دارند، از آسمان و زمین، روزی خواهند خورد؛ جمعی از آنها، معتدل و میانه‌رو هستند، ولی بیشترشان اعمال بدی انجام می‌دهند.

قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لَسْتُمْ عَلَىٰ شَيْءٍ حَتَّىٰ تُقِيمُوا التَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِيلَ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ ۗ وَلَيَزِيدَنَّ كَثِيرًا مِنْهُمْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ طُغْيَانًا وَكُفْرًا ۖ فَلَا تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ (5 | المائدة - 68)
ای اهل کتاب! شما هیچ آیین صحیحی ندارید، مگر اینکه تورات و انجیل و آنچه را از طرف پروردگارتان بر شما نازل شده است، برپا دارید. ولی آنچه بر تو از سوی پروردگارت نازل شده، (نه تنها مایه بیداری آنها نمی‌گردد، بلکه) بر طغیان و کفر بسیاری از آنها می‌افزاید. بنابر این، از این قوم کافر، (و مخالفت آنها،) غمگین مباش!

قُلْ فَأْتُوا بِكِتَابٍ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ هُوَ أَهْدَىٰ مِنْهُمَا أَتَّبِعْهُ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ (28 | القصص - 49)
بگو: «اگر راست می‌گویید (که تورات و قرآن از سوی خدا نیست)، کتابی هدایت‌بخش‌تر از این دو از نزد خدا بیاورید، تا من از آن پیروی کنم!»


این شبهه ی تکراری نیز پیش از این پاسخش را دریافت کرد:


اگر عهد جدید، همان الانجیل که در قرآن آمده نیست، قرآن چگونه مسیحیان را به پیروی از آن فرامیخواند؟ چرا قرآن از اهل کتاب میخواهد پیرو کتاب تحریف شدۀ خویش باشند؟



به هر حال حضرت عیسی بر اساس انجیلی که تعلیمش را گرفته است، بین حواریون سخن گفته است و تعالیمش توسط حواریون نشر یافته است، که ما این را قبول داریم و قرآن حواریون را تأیید میکند، پس عهد جدید از آنجا که بیشتر بخشهایش توسط حواریون نوشته شده است، بخشی از این انجیل را در بر دارد ولی دچار تحریف شده است. دلایل زیادی بر تحریف آن وجود دارد و بخشهای زیادی از آن به لحاظ سندیت مشکل دارند و وجود تناقضات آشکار بین نسخه های این کتاب نشانگر تحریف است؛ پس ما معتقد به تحریف آن هستیم. با این وجود قبول داریم که بخشهایی از آن قابل استفاده است پس قرآن از کسانی که خود را اهل انجیل مینامند، میخواهد که پیروی آنرا بکنند.








البته منظور قرآن این نیست که آنها بروند و با کتاب مقدس سراسر تحریف شدۀ خودشان خوش باشند. قرآن در آل عمران:85، میفرماید اگر کسی دینی غیر از اسلام برگزیند، از او پذیرفته نخواهد شد، پس مسلم است که قرآن از اهل کتاب نمیخواهد که به کتاب خودشان بسنده کنند، بلکه اگر آنها به کتاب خودشان مراجعه میکردند، نشانه های پیامبر را در آن میافتند و عقلاً باید اسلام را میپذیرفتند. مثلاً در عهد عتیق گفته می شود که پیامبر حقیقی پیشگوییهایش تحقق می یابد و در عهد جدید گفته می شود که پیامبر دروغین میوۀ نیکو ندارد. با تطبیق این معیارها بر حضرت محمّد(ص) اهل کتاب بر اساس کتاب خودشان باید به ایشان ایمان بیاورند.








ممکن است گفته شود، چگونه باید به سخنان کتاب تحریف شدۀ خود اعتماد کنند؟ پاسخ این است که اولاً اهل کتاب، کتاب خود را فاقد هرگونه تحریف میدانند، پس باید پیرو سخن آن باشند و ثانیاً این افراد دو راه بیشتر نداشتند، یا باید با اعتقاد به عدم تحریف کتاب مقدس، سخنان کتاب مقدس در مورد نشانیهای حضرت محمد(ص) را میپذیرفتند و مسلمان میشدند یا باید تحریف این کتاب را میپذیرفتند و در نتیجه نمیشد به آن اعتماد کنند و باید به دنبال دین کامل و به دور از تحریفی میگشتند، که باز هم به اسلام میرسیدند.


ادامه بحث قبل:

عقل و فطرت;532439 نوشت:

قُلْ فَأْتُوا بِكِتَابٍ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ هُوَ أَهْدَىٰ مِنْهُمَا أَتَّبِعْهُ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ (28 | القصص - 49)
بگو: «اگر راست می‌گویید (که تورات و قرآن از سوی خدا نیست)، کتابی هدایت‌بخش‌تر از این دو از نزد خدا بیاورید، تا من از آن پیروی کنم!»

این شبهه ی تکراری را با جوابی طولانی و مفصل عقیم کرده ایم ولی این فرد به جای جواب، فقط آیه را تکرار می کند:

ابتدا ببینیم بحث این آیه بر سر چیست. ترجمه الميزان،ج16،ص67 و مشابه آن، جلاء الأذهان و جلاء الأحزان، ج‏7، ص 183 در این مورد میگویند:


«آيات 43-54 قصص خطاب به مشرکان مکه است. سياق اين آيات شهادت مى‏دهد بر اينكه مشركين از قوم رسول خدا (ص) به بعضى از اهل كتاب مراجعه نموده، در باره آن جناب از ايشان نظريه خواسته‏اند، و بعضى از آيات قرآن را هم كه تورات را تصديق كرده، بر آنان عرضه كرده‏اند، و اهل كتاب پاسخ داده‏اند كه آرى ما آنچه را در قرآن در اين باره آمده، تصديق داريم، و به آنچه از معارف بر حق كه قرآن متضمن آن است، ايمان داريم، و اصولا آورنده قرآن را قبل از آنكه مبعوث شود مى‏شناختيم، هم چنان كه در آيه" 53" از همين آيات فرموده:" وَ إِذا يُتْلى‏ عَلَيْهِمْ قالُوا آمَنَّا بِهِ إِنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّنا إِنَّا كُنَّا مِنْ قَبْلِهِ مُسْلِمِينَ". مشركين از پاسخ اهل كتاب ناراحت شده، به مشاجره و درشتگويى با آنان پرداختند. گفته‏اند كه قرآن سحر و تورات شما هم مثل آن سحر است،" سِحْرانِ تَظاهَرا- هر دو سحرند. كه يكديگر را كمك مى‏كنند"،" إِنَّا بِكُلٍّ كافِرُونَ- و ما به هر دو كافريم"، در نتيجه اهل كتاب از مشركين اعراض نموده، و گفته‏اند:" سَلامٌ عَلَيْكُمْ لا نَبْتَغِي الْجاهِلِينَ.»


بنا بر اين رسول خدا قرآن را به آنان عرضه کرد و آنان قرآن را به اهل کتاب يعني يهود و معتقدان به تورات عرضه کردند . آنان قرآن را مؤيد تورات شمردند . مشرکان تورات و قرآن را سحر و خود را بدان ها کافر شمردند و پيامبر به آنان اعلام کرد از قرآن و تورات هدايتگرتر بياوريد تا من تابع آن شوم.


خب حالا وقت آن است که پاسخ را بدهیم:


1. با نگاهی به آیۀ قبل اصل ماجرا مشخص میشود:


فَلَمَّا جَاءَهُمُ الْحَقُّ مِنْ عِندِنَا قَالُواْ لَوْ لَا أُوتىِ‏َ مِثْلَ مَا أُوتىِ‏َ مُوسىَ أَوَ لَمْ يَكْفُرُواْ بِمَا أُوتىِ‏َ مُوسىَ‏ مِن قَبْلُ قَالُواْ سِحْرَانِ تَظَهَرَا وَ قَالُواْ إِنَّا بِكلُ‏ٍّ كَافِرُونَ(48) قُلْ فَأْتُواْ بِكِتَابٍ مِّنْ عِندِ اللَّهِ هُوَ أَهْدَى‏ مِنهُْمَا أَتَّبِعْهُ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ(49)


پس هنگامى كه (رسول) حق از جانب ما به آنها آمد گفتند: چرا به اين رسول مانند موسى معجزاتى (نظير عصا و يد بيضا و الواح تورات) داده نشد؟ آيا اين مردم از اين پيش به موسى هم (با همه اين معجزات) كافر نشدند كه گفتند: اين دو (قرآن و تورات) سحر و جادوگرى است كه پشتيبان يكديگرند و گفتند: ما به همه اينها سخت بى‏ايمان و بى‏عقيده‏ايم؟ (48) بگو: پس شما اگر راست مى‏گوييد كتابى كه از اين دو كتاب آسمانى (تورات و قرآن) خلق را بهتر هدايت كند از جانب خدا بياوريد تا من از آن پيروى كنم. (49)


در واقع بحث سر اینستکه مشرکین میگفتند که چرا آنچه به موسی(ع) داده شده است به محمد(ص) داده نشده است؟ ولی وقتی که برخی از دانشمندان بیغرض از اهل کتاب، تورات را مؤید قرآن دانستند و مشاهده شد، که تورات هم از پرستش بتها نهی میکند و به سوی خدای یکتا دعوت میفرماید، مشرکین بهانه گرفتند و گفتند ایندو سحر هستند و ما به هر دو کافریم. پاسخ قرآن به این افراد پاسخی جدلی است که اگر کتابی بهتر از این برای هدایت بشر از سوی خدا هست، ارائه بدهید.




یک تذکر: در برخی ترجمه ها و در برخی تفاسیر اشاره شده که در آیه 48 سورۀ قصص به دو ساحر ترجمه شده و برخی از آنها دو ساحر را موسی(ع) و هارون(ع) میدانند، در حالی که نص صریح آیه از دو سحر سخن میگوید و نه ساحر؛ بسیاری از تفاسیر و از جمله تفسیر المیزان تألیف علامه طباطبایی منظور از سحران را قرآن و تورات میداند. حتی با تعبیر ساحر(که برخی مفسرین سحر را صفت مبالغه برای ساحر میدانند) ایراد اینکه بگوییم دو ساحر در آیه 48 به موسی و هارون مربوط است اینستکه در این صورت سخن کافران زمان موسی به کفار مکه ربطی نداشت که قرآن در آیۀ 49، آنگونه پاسخشان را بدهد. به هر حال برداشت ساحر کردن از کلمه "سحران" کمی بعید است و نص قرآن، از سحران سخن میگوید یعنی دو سحر و نه دو ساحر.
در ضمن اگر منظور در آیه 48، از سحر، ساحر باشد، پس چرا در پاسخ این ادعای کفار در آیه 49 از کتاب سخن میگوید؟ مگر ساحر میتواند کتاب باشد؟ ولی اینکه آنها قرآن را سحر میدانستند امری صحیح است و در خود قرآن هم بدان اشاره شده است.




2. تفسير أحسن الحديث، ج‏8، ص62 در این مورد میگوید:


«جواب سِحْرانِ تَظاهَرا است، اثبات هدايت براى تورات با آنكه تحريف شده بود، ظاهرا راجع به كليات تورات است زيرا تورات در عين محرّف بودن، مسئله توحيد و نبوت و امثال آنها را اثبات مى‏كند و يا منظور هدايت تورات در معيت قرآن است، كه قرآن آن را تصحيح مى‏كند و هر دو يك جا سبب هدايتند. إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ اگر راستگوييد در اين گفته كه سِحْرانِ تَظاهَرا.»


پس میبینیم که بحث بر سر کلیات تورات است که خب صحیح است و نه جزئیاتش که نقد ما در موردِ آن است. بهترین مؤید این سخن فرمایش خود قرآن است که به هیچ وجه از تورات اسمی نمیبرد بلکه از آنچه بر موسی نازل شده است نام میبرد. اگر قرآن نام تورات را برده بود، شاید میشد گفت که این سخن قرآن تأیید تورات است(هر چند در بند بعدی میبینیم که این هم ممکن نیست) ولی حالا که از آنچه به موسی داده شده است سخن میگوید؛ آشکار است که منظورش فقط بخشهای تحریف نشدۀ تورات است و نه تمام تورات، که خب کلیات تورات در مورد توحید و ارسال پیامبران صحیح است و اشکالی ندارد و اتفاقاً مشرکین هم با همین کلیات تورات مشکل داشتند و نه با بخشهای دیگرش؛ زیرا بخشهای دیگر تورات فقط داستان و بیان احکام شریعت است. به راستی اگر منظور قرآن در این آیه همان تورات زمان پیامبر است، چرا قرآن اسم تورات را نمیاورد و از آنچه به موسی داده است سخن میگوید؟


تفسير نور، ج‏9، ص69 و کتاب الفرقان في تفسير القرآن بالقرآن، ج‏22، ص363، نیز میگویند که منظور در اینجا تورات اصلی است؛ که نظر به فرمایش قرآن در مورد "آنچه به موسی داده شده است" درست است.(کسی نگفته است که کل تورات نابود و مفقود شده است بلکه بحث بر سر تحریف تورات است)


باز در تأیید همین سخن، التحرير و التنوير، ج‏20، ص73، میگوید "منظور آیه اسفار منسوب به حضرت موسی از کلام خدا یا ... نیست، که اینها حوادث و داستانهایی هستند که در آنها حرفی از کلام خدا نیست..."(نقل به مضمون) باز میپرسم، داستانهای تورات چه ایرادی داشتند که مشرکین بخواهند با آن مشکل داشته باشند و سحر بنامندش؟ مشرکان داستانهای مشابه در قرآن را افسانۀ پیشینیان دانستند و نه سحر. آنچه از دید آنان غیرقابل تحمل بود، نگراش یکتاپرستانه و مخالفت تورات با پرستش بت بود که در کلیات تورات دیده میشد.




3.ترجمه الميزان، ج‏16، ص 73 در این مورد میگوید:
«اين جمله تفريع بر سحر بودن قرآن و تورات است، و اين تفريع و نتيجه‏گيرى وقتى درست است كه وجود يك كتاب از خدا در ميان بشر واجب باشد، تا هادى آنان باشد، و بر بشر هم واجب باشد كه آن كتاب را پيروى كنند، در اين صورت است كه اگر به زعم كفار تورات و قرآن سحر باشند، بايد كتاب ديگرى باشد كه حقاً كتاب خدا باشد.»


اینجا مشخص میشود که بحث بر سر این نیست که تورات و قرآن هدایتگر هستند یا نه. بحث بر سر اینستکه خدا برای راهنمایی بشر کتابی میفرستد تا بشر را در اعصار مختلف هدایت کند، و خب این امری است که عقل میپذیرد زیرا دانش بشر همواره دچار خطا میشود و نسبت به آینده ناآگاه است و از صفت کمالی هدایتگری در خدا چنین انتظاری میرود. توجه کنید که قرآن به کفار میفرماید که "از نزد خدا کتابی هدایتگرتر بیاورید". در اصل قرآن میفرماید اگر تورات و قرآن را سحر میدانید، نظر به اینکه کتابی باید از طرف خدا باشد که از این دو هدایتگر باشد این کتاب را معرفی کنید.


در واقع نیز سایر کتب آسمانی تحریف شدۀ پیشین از تورات هم بدتر هستند در هدایت بشر. کتاب عهد جدیدِ مسیحیان، که بسیاری را، با کنایات و ایهامهایش، به گمراهی تثلیث میکشاند و از توحید خارج میکند؛ اوستا و گاتهای زرتشت هم ایرادهای الهیاتی و نقصهای آموزه ای بسیاری دارندکه اینجا مجالی برای آنها نیست. این ایرادها که مربوط به اصول اعتقاد است و یگانگی خدا را به چالش میکشاند در قرآن و حتی در تورات تحریف شده، نیست.




4. آنچه برداشت این افراد از این آیه را رد میکند سایر آیاتی از قرآنند که با تورات، تناقض دارند. برای مثال در ماجرای گوساله پرستی بنی اسرائیل، در تورات هارون خود مجسمه را ساخت ولی در قرآن هارون چنین نکرد بلکه فردی به نام سامری آنرا ساخت. در مواردی هم مثل آیه 102 سورۀ بقره، قرآن به طور اشکار در برابر متن عهد عتیق می ایستد، که از لحن بیان مشخص است که می خواهد سخن مدعیان کفر سلیمان را محکوم کند.




5.اساساً در این آیه بحث از "هدایتگر بودن" نیست، بلکه بحث از "هدایتگرتر بودن" است، آن هم در بین کتب منسوب به خدا. تورات هر چند تحریف شده است، ولی بعد از قرآن هدایتگرترین کتاب است که این به معنای این نیست که به درستی هدایت میکند بلکه به معنای آن است که بعد از قرآن بهتر از سایر کتب است. حقیقت هم همین است، زیرا به غیر از قرآن و تورات سایر کتبی که مقدس و کلام خدا انگاشته می شوند، در بحثهای الهیاتی و فروع دین دچار ایراد هستند. این فرمایش مثل این است که که زهرا و زینب در امتحانی شرکت کنند و زهرا 20 بگیرد و زینب 19. بعد استاد بگوید هیچکس بالاتر از زهرا و زینب نمره نگرفته است. این سخن استاد به معنای این نیست که زینب هم مثل زهرا، تمام نمره را کسب کرده است.




6.از تمام این سخنان که بگذریم ما اساساً بخاطر قرآن نیست که میگوییم تورات تحریف شده است. بلکه ایرادات فراوان تورات است که این را به ما مینمایاند، همچون تناقضات آشکار بین نسخه های تورات که خود مفسرین مسیحی هم بدان معترف هستند. البته عرض کردیم که اختلاف نسخه ها در مواردی که ناچیز باشد، اثباتگر تحریف نیست، ولی ناسازگاری بین نسخه های کتاب مقدّس، در امور ناچیز نیست.








پاسخ بالا بدون شک برای افراد اهل اندیشه کافی است ولی برخی شبهات از سوی اهل کتاب مطرح است که بدان پاسخ میگویم:




شبهه1: این آیه از آیات تحدی قرآن است،همچون بقره:23 و قرآن همانطور که از کافران خواسته است که اگر در قرآن شک دارند، مثل آن بیاورند، همین سخن را در مورد تورات زده است. نشانه تحدی بودن آن هم آمدن عبارت "اگر راست میگویید" در آخر این آیه است و در آیات تحدی هم آمده است.


پاسخ:


در پاسخ به این شبهه باید عرض کنم که این آیه با آیات تحدی زمین تا آسمان فرق دارد و این امری است که بر هر فردی که مغرضانه به بحث نگاه نکند آشکار است. در آیات تحدی قرآن به کفار میگوید اگر شک دارید از نزد خودتان چیزی مثل قرآن بیاورید ولی در این آیه قرآن به کفار میفرماید از نزد خدا از این دو کتاب هدایتگرتر بیاورید. آیا اینکه از کسی بخواهد از نزد خودش یک کتاب بیاورد با اینکه بخواهد از نزد خدا کتاب بیاورد یکی است؟(اساساً در تحدی افراد شکاک باید خودشان مثل بیاورند)


اصلا بحث آیات تحدی، بحث اعجاز قرآن است که اگر شکی در الهی بودن قرآن دارید و آنرا محصولی بشری میدانید، پس باید بتوانید مثل یا بهتر از آن بیاورید؛ ولی اینجا و در این آیه قرآن پاسخی جدلی به بهانۀ گرفته شده از سوی کفار میدهد و سخنش هم بر اساس بحث تحدی نیست که اعجاز و ناتوانی کفار بر آوردن مثل قرآن را در نظر دارد بلکه چنانکه در تفاسیر دیدیم، نظر به اینکه خدا بشر را هدایت میکند و به حال خود رها نمیکند و این امری است که عقلاً ثابت میشود، میفرماید پس کتابی از نزد خدا که از ایندو هدایتگرتر باشد بیاورید و عرض کردیم که قرآن اسمی از تورات نیاورده بلکه از آنچه به موسی داده شده است سخن میگوید، پس فقط بخشهای تحریف نشدۀ تورات در این آیه مد نظر هستند.


آیا شباهت این آیه به آیات تحدی نشانگر تحدی بودن این آیه است؟ آیا هر گردی گردو است؟ آیا عبارت "اگر راست میگویید" فقط در آیات تحدی آمده است؟ البته که نه قرآن بارها و بارها این سخن را بیان داشته است: مثل بقره:94، بقره:111، آل عمران:168، آل عمران:183، انعام:40و...






شبهه2: محمد در این آیه تورات را به عنوان منبعی خلل ناپذیر و الهی، بر درستی ادعای نبوتش دانسته است؛ منبعی که هیچ انسانی نمیتواند هدایتبخشتر از آن را جایگزینش کند.


پاسخ:


اولاً اینکه این آیه را حضرت محمّد(ص) گفته توهم "شبهه ساز" است و در واقع ایشان خواسته وسط دعوا نرخ تعیین کند. این آیه و سایر آیات قرآن، کلام خدا و نه سخن حضرت محمد(ص) هستند. افرادی که در این امر شک دارند، یک سوره مثل قرآن بیاورند.


ثانیاً در این آیه و آیۀ قبل هیچ سخنی از تورات نیست و خدا از آنچه بر موسی نازل کرده است سخن میگوید و نه کتاب تورات موجود که حتی برخی مسائل بعد از مرگ حضرت موسی را نیز در آن میبینیم برای اطلاعات بیشتر از تورات سفر تثنیه 34: 9-7 را بنگرید. همچنین اگر این همان تورات است چگونه حضرت یوشع(ع) طبق سند یوشع32:8، آنرا بر 12 سنگ مینویسد و حال آنکه تورات امروزی آنقدر حجیم است که چنین امری محال است؟




ثالثاً شبهه ساز دروغ میگوید که تورات را سندی بر نبوت خود گرفته است. این آیه در کجایش تورات و حتی طبق سخن خودش آنچه بر موسی نازل شده است را مؤید نبوت پیامبر دانسته است؟ بدبختانه این فرد مغرض احتجاجات قرآن با یهودیان در سوره های دیگر، را در این بحث خلط کرده است؛ قرآن به یهودیان و مسیحیان میفرماید که شما خودتان از روی کتابتان پیامبر را میشناسید همانطور که کودکانتان را میشناسید ولی اینجا آن حرف را نمیزند و تورات را پشتیبان خود معرفی نمیکند.


رابعاً کسی نگفته کل تورات نابود شده است. بلکه ما ادعای تحریف داریم که البته صحیح است؛ ولی خب برخی حقایق تورات حفظ شده است مانند یگانگی خدا که کفار هم با همین مشکل داشتند و آنرا تکذیب کردند وگرنه داستانسراییهای تورات که باعث تکذیب کفار نمیشد؛ بخاطر وجود این حقایق باقی مانده هم هست که قرآن آنرا به هدایتگری قبول دارد، وگرنه قرآن در مواردی مثل آیه 102 سورۀ بقره، کلام عهد عتیق را نقض رد است.


خامساً قرآن نگفته است هدایت بخش ترین کتاب برای انسان تورات است، بلکه از قرآن و آنچه بر موسی نازل شده است سخن میگوید، در واقع بله قرآن و بخشهای دست نخوردۀ تورات لایق هدایتبخشی هستند.


سادساً ایشان فراموش کرده است که عبارت، عبارتی مقایسه ای است و قرآن نمیگوید که برای هدایت تورات کافی است بلکه بخشهای سالم تورات(طبق سخن خود قرآن آنچه به موسی داده شد) را نسبت به آنچه غیر از قرآن به اسم کتاب آسمانی معرفی میشود هدایتگرتر میداند؛ چنانکه ما هم عرض کردیم که وضعیت تورات با تمام تحریفاتش از کتب دیگری چون انجیل و گاتاها بهتر است.






شبهه3: چگونه می‌توان کتابی که منکران قرار است ارائه دهند را با یک کتابِ مفقود و معدوم قیاس نمود! آیا غیر از این است که در صورتِ مفقود بودن توراتِ موردِ نظرِ این آیه، به ‌کل غیرعقلانی و غیرمنطقی می‌باشد؟


پاسخ:


بله غیر از این است! به این سخن در علم منطق مغالطۀ "حمله به آدم پوشالی" میگویند. ایشان ادعایی که ما نداریم را به ما نسبت داده است و ما را محکوم میکند. ما هرگز نمیگوییم که تورات اصلی مفقود شده است بلکه میگوییم تحریف شده است، یعنی چیزهایی از آن کم و چیزهایی بدان اضافه شده است. البته وجود داستانهای مربوط به بعد از مرگ حضرت موسی تحریف این کتاب را که مثلاً باید تألیف حضرت موسی(یا به عبارت صحیحتر آیات نازل شده بر حضرت موسی) باشد به خوبی ثابت میکند.


بخشی از تورات اصلی که آیات نازل شده از سوی خدا بر موسی است، با وجود تحریف باقی مانده است و قرآن هم بدان اشاره دارد؛ چنانکه میبینیم نمیگوید تورات بلکه میگوید آنچه به موسی داده شده است. وجود همین بخشهای مصون مانده از تحریف که توحید را تبلیغ و پرستش بت را محکوم میکند، باعث شد که قرآن آنرا از سایر کتب به غیر از خودش هدایتگرتر بداند و باز به همین خاطر بود که کفار آن را سحر نامیدند. پس بخشهایی از آنچه بر موسی نازل شده است در این کتاب باقی بوده است و سخن آیه غیرمنطقی نیست. ضمن اینکه باز میگویم که این آیه یک سخن در مقام مقایسه میگوید و این دو کتاب را هدایتگرتر میداند و این در مقایسه با سایر کتب غیر از قرآن است و هرگز نگفته است که تورات برای هدایت کافی است. پس آشکار شد که این شبهه هم وارد نیست.



عقل و فطرت;532439 نوشت:

وَلْيَحْكُمْ أَهْلُ الْإِنْجِيلِ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فِيهِ ۚ وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ (5 | المائدة - 47)
اهل انجیل [= پیروان مسیح‌] نیز باید به آنچه خداوند در آن نازل کرده حکم کنند! و کسانی که بر طبق آنچه خدا نازل کرده حکم نمی‌کنند، فاسقند.

باز هم شبهه تکراری که جوابش را ارائه کردیم و جوابی نداشتند بدهند ولی باز تکرار می کنند:

کجای این آیه آمده است که آنچه الله بر عیسی نازل کرده است تا بین اهل انجیل با آن حکم کند، امری مکتوب است؟! اگر هیچ پیشفرضی نداشته باشیم، در این آیه، هیچ کتابی را جهت اعتقاد به الهی بودن نمی یابیم. صحبت فقط از یک وحی الهی است.

عقل و فطرت;532439 نوشت:

حضرت عیسی ع:
وَمُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَلِأُحِلَّ لَكُمْ بَعْضَ الَّذِي حُرِّمَ عَلَيْكُمْ ۚ وَجِئْتُكُمْ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ (3 | آل عمران - 50)
و آنچه را پیش از من از تورات بوده، تصدیق می‌کنم؛ و (آمده‌ام) تا پاره‌ای از چیزهایی را که (بر اثر ظلم و گناه،) بر شما حرام شده، (مانند گوشت بعضی از چهارپایان و ماهیها،) حلال کنم؛ و نشانه‌ای از طرف پروردگار شما، برایتان آورده‌ام؛ پس از خدا بترسید، و مرا اطاعت کنید!

ای کاش به جای تکرار شبهات تکراری، جوابی به پاسخهای ما ارائه می کردند:

اتفاقاً متن این آیه به شکلی زیبا شبهه ی شما را در هم می شکند! مکروا و مکر الله و الله خیر الماکرین. دقت کنید که عیسی چه گفته است: آیا عیسی گفته است که تصدیقگر تورات هستم؟! خیر! یک بار دیگر جمله را بخوانید: تصدیقگر آنچه از تورات در برابرم هست... آیه می گوید «من التورات» "از تورات" پس عیسی تصدیقگر آنچه از تورات در این کتاب موجود بود است و نه تمام محتوای آن! آنچه از تورات حقیقی در این کتاب بود را عیسی تصدیق می کرد! لازم به ذکر است که تورات و انجیل را خدا به مسیح آموزش داد.(مائده:110)

حالا فرض کنیم حضرت عیسی(ع) در زمان خودش، تورات یهود را تصدیق کرده باشد! خب؟ یک توراتی در آن زمان بین یهود بوده که امروز در دست ما نیست و نمی توانیم آنرا با تورات امروزی تطبیق بدهیم! اگر کسی می خواهد بگوید تورات موجود در دریای مرده از آن حدود در دست است، اثبات اینکه تورات دریای مرده، عین متن توراتی است که بین یهود معمول بود و مسیح آنرا تأیید فرمود، اثبات به عهدۀ مدعی است، لذا مدعی خودش ادعایش را ثابت کند. به هر حال در آن زمان چاپخانه ای وجود نداشت و هیچ تضمینی نبود که رونویسیها دقیق باشند.


در آخر، همانطور که خدمت بانوی برفی عرض کردیم، تصدیق دو گونه است، کلی و جزئی. تصدیق کلی یعنی تصدیق اینکه یک کتاب به طور کلی قابل قبول است و تصدیق جزئی، یعنی تصدیق کلمه به کلمه. مدعیان جزئی بودنِ تصدیق حضرت عیسی(ع) لطف کنند و ادعایشان را ثابت کنند. تا زمانی که احتمال تصدیق کلی وجود داشته باشد، ادعای تحریف تورات، غلط نخواهد بود، چنانکه شواهد و قرائن نیز ادعای تحریف تورات را تأیید می کنند و هیچ جوابی برای این شواهد در دست نیست.


عقل و فطرت;532439 نوشت:

مذاهب با وجود این ایات هرگز نمیتوانند بگویند که تورات و انجیل تحریف شده است و تنها دلیلشان این است که تورات و انجیل بعد از رسول خدا تحریف شده! پس ایات بالا را دور بریزند و از قران حذف کنند!

بنازم به این اعتماد به نفس. ولی روشن است که آیات فوق هیچ اشاره ای به عدم تحریف ندارند. و دلایل تحریف در بالا ذکر شد و هنوز آیدی عقل و فطرت، به یک سطر از آن جوابی نداده است.

ادامه:

عقل و فطرت;532439 نوشت:

جالب است که خداوند هزاران سال از تورات و انجیل محافظت کرده و بعد از نزول قران گفته ولش کن بذار تحریف بشن حالا که قران رو نازل کردم؟ پس چرا وقت نزول انجیل، تورات تحریف نشده بود؟

منطقیون به این می گویند مغالطه ی "رها نکردن پیشفرض"

این فرمایشات نیز بر اساس پیشفرضهای غلط آیدی عقل و فطرت بنا شده اند و چنانکه در بالا نشان دادیم، در زمان نزول انجیل هم هیچ شاهدی بر عدم تحریف تورات نداریم. ای کاش افرادی مثل این فرد، به جای داستان سازی، حقیقت را می دیدند.

عقل و فطرت;532439 نوشت:

اگر قرار است که هر کتابی نازل میشود و کتاب قبلی تحریف شود پس این سنت تحریف فقط بعد از نزول قران انجام شده درست وقتی که حکم و فرقان داده شده و حق از باطل جدا و دین تکمیل شده؟


این را منطقیون، مغالطه ی "پهلوان پنبه" می نامند. ایشان حرفی را به ما نسبت می دهند که ما نمی گوییم. آیا ما گفته این "قرار است هر کتابی نازل می شود کتاب قبلی تحریف شود"؟ این نه تنها به کتب مقدسه و قرآن و اهل کتاب، که به خود ما نیز تهمت می زند.

عقل و فطرت;532439 نوشت:

یعنی بعد از نزول قران بجای اینکه خداوند از کتاب هایش بیشتر مراقبت کند نتوانسته از کتاب هایش محافظت کند؟

وَقَالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ ۚ غُلَّتْ أَيْدِيهِمْ وَلُعِنُوا بِمَا قَالُوا ۘ بَلْ يَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ يُنْفِقُ كَيْفَ يَشَاءُ ۚ وَلَيَزِيدَنَّ كَثِيرًا مِنْهُمْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ طُغْيَانًا وَكُفْرًا ۚ وَأَلْقَيْنَا بَيْنَهُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ إِلَىٰ يَوْمِ الْقِيَامَةِ ۚ كُلَّمَا أَوْقَدُوا نَارًا لِلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللَّهُ ۚ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا ۚ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ (5 | المائدة - 64)
و یهود گفتند: «دست خدا (با زنجیر) بسته است.» دستهایشان بسته باد! و بخاطر این سخن، از رحمت (الهی) دور شوند! بلکه هر دو دست (قدرت) او، گشاده است؛ هرگونه بخواهد، می‌بخشد! ولی این آیات، که از طرف پروردگارت بر تو نازل شده، بر طغیان و کفر بسیاری از آنها می‌افزاید. و ما در میان آنها تا روز قیامت عداوت و دشمنی افکندیم. هر زمان آتش جنگی افروختند، خداوند آن را خاموش ساخت؛ و برای فساد در زمین، تلاش می‌کنند؛ و خداوند، مفسدان را دوست ندارد.

...

فقط این قران است که انها را هدایت میکند و دست خدا را در حفاظت از این کتاب باز می پندارند و دست خدا را در حفاظت از تورات و انجیل بسته می پندارند، دقت داشته باشید

باز هم شبهه ای تکراری! پاسخ را ارائه کردیم، اگر جوابی دارید جواب بدهید نه اینکه مدام حرفتان را تکرار کنید:


اهل منطق این استدلال را مغالطه ی پهلوان پنبه می نامند. یعنی ابتدا این ادعا که خدا نتوانست کتب را حفظ کند یا دست او بر حفاظت آنها بسته بود را به ما نسبت می دهند، بعد ما را به خاطر آن محکوم می کنند! لازم به ذکر است شبهه ی اخیر از ایشان تکراری بوده و پیشتر جواب آنرا ارائه کرده ایم.


پاسخ نقضی:


آیا خدا نمی توانست مانع شهادت انبیاء شود؟


آیا خدا نمی توانست مانع شهادت امام حسین شود؟


آیا خدا نمی توانست مانع از کافر شدنِ کافران شود؟


آیا خدا نمی توانست کاری کند که این همه مدرک علیه سندیت تاریخی کتاب مقدّس وجود نداشته باشد؟


هر جوابی شما به سؤالات فوق بدهید، ما برای شبهه ی خودتان ارائه می کنیم.




پاسخ حلّی:


خدا توانایی ممانعت از تحریف را داشت، ولی اگر جلوی دست تحریفگران را می گرفت، لازمه ی این کار از بین بردن اختیار بشر بود، و اگر اختیار از بشر سلب می شد، تناقض در عمل خدا بود، که از یک سو بشر را مختار بیافریند و از سوی دیگر اختیار او را سلب کند، و تناقض در خدا راه ندارد. حتی در آیه 9 حجر نیز، منظور قرآن دخالت خدا در اختیارات بشر نیست، بلکه خدا به واسطه ی حافظان و کاتبان و تواتر، قرآن را حفظ فرموده است.


عقل و فطرت;532439 نوشت:

چگونه کتب الهی را کنار گذاشته و به کتب غیر خدا (احادیث و روایات و ...) چنگ زده اند و باعث تفرقه در دین اسلام شده اند؟

این را منطقیون مغالطه ی "حمله شخصی" می نامند. وقتی حدیثی با سند معتبر به پیامبر و امام منسوب است، ما با عمل به آن حدیث عیناً به قرآن عمل کرده ایم که می فرماید: «[=arial]يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَلَا تُبْطِلُوا أَعْمَالَكُمْ» حالا مشکل از این فرد است که هر آیه ای به نفعش است را به می گیرد و هر آیه ای به ضررش است را رها می کند.

عقل و فطرت;532439 نوشت:

فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ يَكْتُبُونَ الْكِتَابَ بِأَيْدِيهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هَٰذَا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ لِيَشْتَرُوا بِهِ ثَمَنًا قَلِيلًا ۖ فَوَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا كَتَبَتْ أَيْدِيهِمْ وَوَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا يَكْسِبُونَ (2 | البقرة - 79)
پس وای بر آنها که نوشته‌ای با دست خود می‌نویسند، سپس می‌گویند: «این، از طرف خداست.» تا آن را به بهای کمی بفروشند. پس وای بر آنها از آنچه با دست خود نوشتند؛ و وای بر آنان از آنچه از این راه به دست می‌آورند!

ای کاش یک بار آیه را درست بخوانند. آیه می فرماید کسانی که با دست خود کتاب می نویسند و می گویند این از سوی خداست. آیا نویسندگان کتب حدیثی، گفته اند که کتابشان از سوی خداست؟ به راستی قرآن چه نیکو می فرماید: «[=arial]مِنْهُمْ أُمِّيُّونَ لاَ يَعْلَمُونَ الْكِتَابَ إِلاَّ أَمَانِيَّ»

عقل و فطرت;532439 نوشت:

وَقَالَتِ الْيَهُودُ لَيْسَتِ النَّصَارَىٰ عَلَىٰ شَيْءٍ وَقَالَتِ النَّصَارَىٰ لَيْسَتِ الْيَهُودُ عَلَىٰ شَيْءٍ وَهُمْ يَتْلُونَ الْكِتَابَ ۗ كَذَٰلِكَ قَالَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ مِثْلَ قَوْلِهِمْ ۚ فَاللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِيمَا كَانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ (2 | البقرة - 113)
یهودیان گفتند: «مسیحیان هیچ موقعیتی (نزد خدا) ندارند»، و مسیحیان نیز گفتند: «یهودیان هیچ موقعیتی ندارند (و بر باطلند)»؛ در حالی که هر دو دسته، کتاب آسمانی را می‌خوانند (و باید از این گونه تعصبها برکنار باشند)افراد نادان (دیگر، همچون مشرکان) نیز، سخنی همانند سخن آنها داشتند! خداوند، روز قیامت، در باره آنچه در آن اختلاف داشتند، داوری می‌کند.

قَالُوا كُونُوا هُودًا أَوْ نَصَارَىٰ تَهْتَدُوا ۗ قُلْ بَلْ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا ۖ وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ (2 | البقرة - 135)
(اهل کتاب) گفتند: «یهودی یا مسیحی شوید، تا هدایت یابید!» بگو: «بلکه از آیین خالص ابراهیم پیروی کنید! و او هرگز از مشرکان نبود!»

باز هم آیه ای که ایشان فکر می کند به نفع تفسیر برأی های خودش است. قرآن نفرموده است که اگر کسی گفت دین من دین برتر است و سایر دینها قبول نیست، اشتباه گفته است. این خود قرآن است که می فرماید هر کس جز اسلامی دینی را برگزیند از او پذیرفته نخواهد شد: [=arial]«مَن يَبْتَغِ غَيْرَ الإِسْلاَمِ دِينًا فَلَن يُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِي الآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ»

عقل و فطرت;532439 نوشت:

ما ایات متشابه که خیلی ها را گمراه کرده است و فکر میکنند

بله! درست است. گویا در حال حاضر در حال بحث با یکی از این خیلیها هستم.

عقل و فطرت;532439 نوشت:

هرگز خداوند در این ایات نگفته که تورات و انجیل تحریف شده بلکه گفته عده ای از انان سخنان خدا را بعد از شنیدن حرافی می کردند نه اینکه مکتوب تحریف کنند:

أَفَتَطْمَعُونَ أَنْ يُؤْمِنُوا لَكُمْ وَقَدْ كَانَ فَرِيقٌ مِنْهُمْ يَسْمَعُونَ كَلَامَ اللَّهِ ثُمَّ يُحَرِّفُونَهُ مِنْ بَعْدِ مَا عَقَلُوهُ وَهُمْ يَعْلَمُونَ (2 | البقرة - 75)
آیا انتظار دارید به (آئین) شما ایمان بیاورند، با اینکه عده‌ای از آنان، سخنان خدا را می‌شنیدند و پس از فهمیدن، آن را تحریف می‌کردند، در حالی که علم و اطلاع داشتند؟!

در بیشتر ایات یحرف یا حرافی کردن یا تحریف کردن اشاره به پنهان کردن ایات دارد نه اینکه مثلاً ایات تورات یا انجیل را خط بزنند و ایه ای از خودشان جایش بگذارند

أَ وَ لا يَعْلَمُونَ أَنَّ اللهَ يَعْلَمُ ما يُسِرُّونَ وَ ما يُعْلِنُونَ (002 | البقرة - 77)آيا اينها نمى دانند خداوند آنچه را پنهان مى دارند يا آشكار مى كنند مى داند؟!

ایه بعدی که در این ایه معنای کامل یحرفون واضح می شود که تحریف کتبی نیست بلکه حرافی کردن است:

مِنَ الَّذِينَ هَادُوا يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ وَيَقُولُونَ سَمِعْنَا وَعَصَيْنَا وَاسْمَعْ غَيْرَ مُسْمَعٍ وَرَاعِنَا لَيًّا بِأَلْسِنَتِهِمْ وَطَعْنًا فِي الدِّينِ ۚ وَلَوْ أَنَّهُمْ قَالُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَاسْمَعْ وَانْظُرْنَا لَكَانَ خَيْرًا لَهُمْ وَأَقْوَمَ وَلَٰكِنْ لَعَنَهُمُ اللَّهُ بِكُفْرِهِمْ فَلَا يُؤْمِنُونَ إِلَّا قَلِيلًا (4 | النساء - 46)
بعضی از یهود، سخنان را از جای خود، تحریف می‌کنند؛ و (به جای اینکه بگویند: «شنیدیم و اطاعت کردیم»)، می‌گویند: «شنیدیم و مخالفت کردیم! و (نیز می‌گویند:) بشنو! که هرگز نشنوی! و (از روی تمسخر می‌گویند:) راعنا [= ما را تحمیق کن! ]» تا با زبان خود، حقایق را بگردانند و در آیین خدا، طعنه زنند. ولی اگر آنها (به جای این همه لجاجت) می‌گفتند: «شنیدیم و اطاعت کردیم؛ و سخنان ما را بشنو و به ما مهلت ده (تا حقایق را درک کنیم)»، برای آنان بهتر،و با واقعیت سازگارتر بود. ولی خداوند، آنها را بخاطر کفرشان، از رحمت خود دور ساخته است؛ از این رو جز عدّه کمی ایمان نمی‌آورند.


جناب عقل و فطرت. دروغ بستن به خدا و تکذیب آیات او، بزرگترین ظلم است: «[=arial]من اظلم ممن افتري علي الله كذبا او كذب بآياته انه لا يفلح الظالمون» شما به همین راحتی به خدا افتری می زنید که منظورش از یحرفون، حرافی کردن است و نه تحریف؟

شما به همین راحتی تمام یحرفون را به این تغییر در کلام که در دو آیه بعد آمده محدود می کنی؟ مطمئن هم هستی که خدا این منظور تام و تمامش را از تحریف بیان داشته است؟ کم مانده شما خود را سخنگوی خدا و مفسر نهایی سخنان او بخوانید.

از این گذشته، بارها گفتیم و جوابی نداشتید بدهید. قرآن در آیه 102 سورۀ بقره، نص صریح کتاب مقدس در باب 11 اوّل پادشاهان مبنی بر بت پرست شدن سلیمان را انکار می کند، آن هم با لحنی که مشخص است در پاسخ مدعیان کفر سلیمان در حال انکار این تهمت است.اگر قرآن، کتاب مقدس سالم از تحریف می داند، چرا نص صریح کتاب مقدس را انکار می فرماید؟

عقل و فطرت;532439 نوشت:

این ایه که به خود قران اشاره دارد نه کتب من قبل (یعنی انها ایات قران را می شنیدند و حرافی میکردند و حرافی کردن انها همیشه اشاره به کتب منقبل ندارد بلکه به قران هم اشاره دارد) :

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَقُولُوا رَاعِنَا وَقُولُوا انْظُرْنَا وَاسْمَعُوا ۗ وَلِلْكَافِرِينَ عَذَابٌ أَلِيمٌ (2 | البقرة - 104)
ای افراد باایمان! (هنگامی که از پیغمبر تقاضای مهلت برای درک آیات قرآن می‌کنید) نگویید: «راعنا»؛ بلکه بگویید: «انظرنا». (زیرا کلمه اول، هم به معنی «ما را مهلت بده!»، و هم به معنی «ما را تحمیق کن!» می‌باشد؛ و دستاویزی برای دشمنان است.) و (آنچه به شما دستور داده می‌شود) بشنوید! و برای کافران (و استهزاکنندگان) عذاب دردناکی است.

وَاذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَمِيثَاقَهُ الَّذِي وَاثَقَكُمْ بِهِ إِذْ قُلْتُمْ سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا ۖ وَاتَّقُوا اللَّهَ ۚ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ (5 | المائدة - 7)
و به یاد آورید نعمت خدا را بر شما، و پیمانی را که با تأکید از شما گرفت، آن زمان که گفتید: «شنیدیم و اطاعت کردیم»! و از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید که خدا، از آنچه درون سینه‌هاست، آگاه است!
إِنَّمَا كَانَ قَوْلَ الْمُؤْمِنِينَ إِذَا دُعُوا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ أَنْ يَقُولُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا ۚ وَأُولَٰئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (24 | النور - 51)
سخن مؤمنان، هنگامی که بسوی خدا و رسولش دعوت شوند تا میان آنان داوری کند، تنها این است که می‌گویند: «شنیدیم و اطاعت کردیم!» و اینها همان رستگاران واقعی هستند.

یعنی انها قران را می شنیدند و از پیش خود ایات رو حرافی میکردند و تغییر میدادند نه اینکه مکتوب تغییر دهند.

فَبِمَا نَقْضِهِمْ مِيثَاقَهُمْ لَعَنَّاهُمْ وَجَعَلْنَا قُلُوبَهُمْ قَاسِيَةً ۖ يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ ۙ وَنَسُوا حَظًّا مِمَّا ذُكِّرُوا بِهِ ۚ وَلَا تَزَالُ تَطَّلِعُ عَلَىٰ خَائِنَةٍ مِنْهُمْ إِلَّا قَلِيلًا مِنْهُمْ ۖ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاصْفَحْ ۚ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ (5 | المائدة - 13)
ولی بخاطر پیمان‌شکنی، آنها را از رحمت خویش دور ساختیم؛ و دلهای آنان را سخت و سنگین نمودیم؛ سخنان (خدا) را از موردش تحریف می‌کنند؛ و بخشی از آنچه را به آنها گوشزد شده بود، فراموش کردند؛ و هر زمان، از خیانتی (تازه) از آنها آگاه می‌شوی، مگر عده کمی از آنان؛ ولی از آنها درگذر و صرف‌نظر کن، که خداوند نیکوکاران را دوست می‌دارد!


در این آیات صحبتی از تحریف نشده است و آیدی عقل و فطرت در حال فرافکنی است.

عقل و فطرت;532439 نوشت:

اگر ایات قبل و بعد از ایه مائده 12 رو بخونید متوجه میشید و سپس خداوند می فرماید که انچه را که پنهان میکردید و این نشون میده که منظور خداوند از تحریف اینه که اصل رو پنهان کنید و از خودتون حرافی کنید:

يا أَهْلَ الْكِتابِ قَدْ جاءَكُمْ رَسُولُنا يُبَيِّنُ لَكُمْ كَثيراً مِمّا كُنْتُمْ تُخْفُونَ مِنَ الْكِتابِ وَ يَعْفُوا عَنْ كَثيرٍ قَدْ جاءَكُمْ مِنَ اللهِ نُورٌ وَ كِتابٌ مُبينٌ (005 | مائده - 15)اى اهل كتاب! فرستاده ما، به سوى شما آمد، در حالى كه بسيارى از حقايق كتاب


مانى

(؟؟؟)

را كه شما كتمان مى كرديد روشن مى سازد; و از بسيارى از آن، صرف نظر مى نمايد. (آرى،) از طرف خدا، نور و كتاب روشنگرى به سوى شما آمد.

این آیه اتفاقاً بیشتر بیانگر تحریف است تا عدم تحریف، زیرا نشان می دهد که اهل کتاب بخشهایی پنهان می کردند. اما این کتاب مانی که در ترجمه اتان آورده اید دیگر چیست؟!

عقل و فطرت;532439 نوشت:

در ایه بعد از این ایه خداوند می فرماید که به انچه ایمان بیاورید که نازل کردیم نه از کتبی که انها با دست نوشتند و به نام خدا زدند مانند کتب حدیثی و غیره و حتی خداوند میفرماید که اگر به انچه بر موسی و عیسی نازل شده ایمان نیاورید گمراه شده اید ایمان اوردن به این کتاب ها در حالی که تحریف شده اند و وجود ندارند چه فایده ای دارد؟:

قُولُوا آمَنّا بِاللهِ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْنا وَ ما أُنْزِلَ إِلى إِبْراهيمَ وَ إِسْماعيلَ وَ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ وَ الْأَسْباطِ وَ ما أُوتِيَ مُوسى وَ عيسى وَ ما أُوتِيَ النَّبِيُّونَ مِنْ رَبِّهِمْ لانُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ (002 | البقرة - 136)بگوييد: «ما به خدا ايمان آورده ايم; و به آنچه بر ما نازل شده; و آنچه بر ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و اسباط ]=پيامبران از فرزندان يعقوب [نازل گرديده، (و همچنين) آنچه به موسى و عيسى و ساير پيامبران از طرف پروردگارشان داده شده است، و فرقى ميان آنها نمى گذاريم، و ما در برابر (فرمان) خدا تسليم هستيم»

فَإِنْ آمَنُوا بِمِثْلِ ما آمَنْتُمْ بِهِ فَقَدِ اهْتَدَوْا وَ إِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّما هُمْ في شِقاقٍ فَسَيَكْفيكَهُمُ اللهُ وَ هُوَ السَّميعُ الْعَليمُ (002 | البقرة - 137)اگر آنها به مانند آنچه شما به آن ايمان آورده ايد ايمان بياورند، هدايت يافته اند; و اگر سرپيچى كنند، از حق جدا شده اند و خداوند، شَرّ آنها را از تو دفع مى كند; و اوست شنواى دانا.


باز هم شبهه ای تکراری که پاسخش را ارائه کردیم، ولی به جای اینکه جواب بدهند همان جرف پیشین را تکرار می کنند:


1.گفته شده آنچه بر ابراهیم و اسماعیل و ... نازل شده است؛ چه دلیلی نشان می دهد که محتویات کتاب مقدّس، برابر است با آنچه بر ابراهیم و اسحاق و یعقوب و... نازل شد؟ بله ما فرقی بین وحیهای نازل شده قرار نمی دهیم، ولی کی گفته این کتاب مقدّس، تماماً وحی نازل شده بر این انبیاء است؟

2.مگر در کتاب مقدّس، نوشتاری را داریم که حتی خود مسیحیان به ابراهیم و اسحاق و یعقوب و اسباط و عیسی نسبت بدهند؟ از این بالاتر، آیا کتاب مقدّس موردی از وحی بر اسماعیل را ذکر کرده است؟ وقتی این امور مصداق کتاب مقدّسی ندارند، چرا باید کتاب مقدّس را مصداق این وحی نازل شده بر انبیاء بدانیم؟نکند این امور قبلاً در کتاب مقدّس بوده اند، و بعدها تحریف شده اند؟!

3.برای چندمین بار می پرسیم اگر قرآن محتوای کتاب مقدّس را قبول دارد، چگونه است که بت پرست شدن سلیمان را که نص صریح کتاب مقدس است(اول پادشاهان، باب 11) در آیه 102 سورۀ بقره انکار می کند، آنهم با بیانی که نشان می دهد که در پاسخ به ادعای کفر سلیمان این حرف را زده است؟ البته امیدوارم دوباره بحث بی اساس مرگ به حال کفر را مطرح نکنید، زیرا در هر دو موضع، بحث بر سر وقوع کفر است، و نه مرگ به حال کفر!

4.چگونه توضیح می دهید که در تورات هارون خودش گوساله طلایی را ساخت و در قرآن، او چنین نکرد بلکه سامری اینکار را کرد؟

5.حالا که بحمدالله به این نتیجه رسیده اید، که تورات و انجیل تحریف نشده اند، بی زحمت، تعیین بفرمایید از این نسخه های متناقض تورات و انجیل کدام صحت دارد. اجازه بدهید مردم تکلیف خودشان را بدانند! بلاخره عیسی در آیه 9 باب 19 انجیل متی، گفته کسی که زن مطلقه را نکاح کند زنا کرده است یا چنین حرفی نزده؟ نسخه ها برخی این را دارند و برخی ندارند. داود در مزامیر نوشته که با کلام خدا مخالفت ورزیدند یا نوشته مخالفت نورزیدند؟ طول عمر نسلهای نخستین انسان، که در نسخه های مختلف تورات با هم فرق دارد، در کدام گزارش، عین وحی و الهام الهی است؟ اینها را روشن کنید تا ما بدانیم کدام تورات را قرآن تحریف نشده، خوانده است!



6.این را هم اضافه می کنم که حتی خود اهل کتاب نیز اعتقادی به اینکه تمام کتاب مقدّسشان وحی نازل شده از سوی خداست ندارند، بلکه در مواردی هم کتاب مقدّس شامل سخنان خودِ نویسنده و یا حاصل تحقیقات اوست. مثلاً کتاب غزل غزلها در عهد عتیق، به زعم اهل کتاب شامل اشعار حضرت سلیمان است، و انجیل لوقا در عهد جدید، حاوی اعتراف نویسنده به این حقیقت است که مطالب انجیل لوقا(بعلاوۀ کتاب اعمال رسولان) را از شاهدان و خادمان کلام گرفته است(لوقا1: 4-1) و این با وحی بودن منافات دارد. حتی نویسندۀ مکاشفات یوحنا در عهد جدید نیز، حاصل مکاشفات خود را می نویسد، و نه اینکه در حال بیان وحی و الهامات الهی باشد. پس روشن است که اهل کتاب چنانکه خود نیز معترف هستند کلمه به کلمه ی این کتاب را وحی نمی دانند، و مشخص است که کتاب مقدّس، به فرض عدم تحریف، فقط شامل وحی نیست و لذا به جز بخشهایی که بتوان ثابت کرد که وحی الهی هستند، مصداق سخن فوق از قرآن قرار نمی گیرد.

عقل و فطرت;532439 نوشت:

خداوند در ایاتی می فرماید که کتابتان را بیاورید.... این نشون میده که اونا از کتاب هایی غیر از کتاب خدا پیروی میکردند... اشاره میکنم که شباهت بسیاری به مذاهب و فرقه های اسلام دارد که با دست خود کتاب هایی مینویسند و با ان کتاب خدا را تفسیر میکنند:

كُلُّ الطَّعَامِ كَانَ حِلًّا لِبَنِي إِسْرَائِيلَ إِلَّا مَا حَرَّمَ إِسْرَائِيلُ عَلَىٰ نَفْسِهِ مِنْ قَبْلِ أَنْ تُنَزَّلَ التَّوْرَاةُ ۗ قُلْ فَأْتُوا بِالتَّوْرَاةِ فَاتْلُوهَا إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ (3 | آل عمران - 93)
همه غذاها(ی پاک) بر بنی اسرائیل حلال بود، جز آنچه اسرائیل (یعقوب)، پیش از نزول تورات، بر خود تحریم کرده بود؛ بگو: «اگر راست می‌گویید تورات را بیاورید و بخوانید!»

یا:

فَأْتُوا بِكِتَابِكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ (37 | الصافات - 157)
کتابتان را بیاورید اگر راست می‌گویید!


اولاً تهمتهای ایشان به مباحث حدیثی در بالا پاسخش ارائه شد.

ثانیاً اهل کتاب منبع اصلیشان کتاب مقدس است، هر چیز با آن در تناقض است، مردود می دانند. بخشهای غیرکتاب مقدسی هم تعالیم شفاهی انبیائشان محسوب می شود که البته کلیسای کاتولیک و نسطوری رهبری پاپ را نیز به آن می افزایند.

عقل و فطرت;532439 نوشت:

دقت داشته باشید که اگر تورات و انجیل تحریف شده بود خداوند میفرمود به انچه با این کتاب هماهنگ است ایمان بیاورید و انچه هماهنگ نیست را دور بریزید در حالی که خداوند همیشه فرموده به ان ایمان بیاورید:
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ آمِنُوا بِمَا نَزَّلْنَا مُصَدِّقًا لِمَا مَعَكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَطْمِسَ وُجُوهًا فَنَرُدَّهَا عَلَىٰ أَدْبَارِهَا أَوْ نَلْعَنَهُمْ كَمَا لَعَنَّا أَصْحَابَ السَّبْتِ ۚ وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا (4 | النساء - 47)
ای کسانی که کتاب (خدا) به شما داده شده! به آنچه (بر پیامبر خود) نازل کردیم -و هماهنگ با نشانه‌هایی است که با شماست- ایمان بیاورید، پیش از آنکه صورتهایی را محو کنیم، سپس به پشت سر بازگردانیم، یا آنها را از رحمت خود دور سازیم، همان گونه که «اصحاب سبت» [= گروهی از تبهکاران بنی اسرائیل‌] را دور ساختیم؛ و فرمان خدا، در هر حال انجام شدنی است!

مَثَلُ الَّذِينَ حُمِّلُوا التَّوْرَاةَ ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوهَا كَمَثَلِ الْحِمَارِ يَحْمِلُ أَسْفَارًا ۚ بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِ اللَّهِ ۚ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ (62 | الجمعة - 5)
کسانی که مکلف به تورات شدند ولی حق آن را ادا نکردند، مانند درازگوشی هستند که کتابهایی حمل می‌کند، (آن را بر دوش می‌کشد اما چیزی از آن نمی‌فهمد)! گروهی که آیات خدا را انکار کردند مثال بدی دارند، و خداوند قوم ستمگر را هدایت نمی‌کند!


خب در آیه اول قرآن هم فرموده به آنچه هماهنگ وحی خداست ایمان بیاورید. مطالب تورات که برعکس قرآن می گوید هارون گوساله ی طلایی را ساخت تا بنی اسرائیل آنرا بپرستند و می گوید سلیمان بت پرست شد، با نص صریح قرآن در تناقض است.

آیه دوم در مورد کسانی حرف می زند که مکلف به تورات شدند و نه ما!

ای کاش آیات را با دقت بیشتری می خواندیم.

عقل و فطرت;532439 نوشت:

اما مساله ی اخر و مهمترین مساله برای راسخان در علم... یادتان است که خداوند گفته فقط راسخان در علم تاویل انرا میدانند؟

هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ ۖ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ ۗ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ ۗ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنَا ۗ وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ (3 | آل عمران - 7)
او کسی است که این کتاب (آسمانی) را بر تو نازل کرد، که قسمتی از آن، آیات «محکم» [= صریح و روشن‌] است؛ که اساس این کتاب می‌باشد؛ (و هر گونه پیچیدگی در آیات دیگر، با مراجعه به اینها، برطرف می‌گردد.) و قسمتی از آن، «متشابه» است [= آیاتی که به خاطر بالا بودن سطح مطلب و جهات دیگر، در نگاه اول، احتمالات مختلفی در آن می‌رود؛ ولی با توجه به آیات محکم، تفسیر آنها آشکار می‌گردد.] اما آنها که در قلوبشان انحراف است، به دنبال متشابهاتند، تا فتنه‌انگیزی کنند (و مردم را گمراه سازند)؛ و تفسیر (نادرستی) برای آن می‌طلبند؛ در حالی که تفسیر آنها را، جز خدا و راسخان در علم، نمی‌دانند. (آنها که به دنبال فهم و درکِ اسرارِ همه آیات قرآن در پرتو علم و دانش الهی) می‌گویند: «ما به همه آن ایمان آوردیم؛ همه از طرف پروردگارِ ماست.» و جز صاحبان عقل، متذکر نمی‌شوند (و این حقیقت را درک نمی‌کنند).

این ایه هم در مورد شماست:

لَٰكِنِ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ مِنْهُمْ وَالْمُؤْمِنُونَ يُؤْمِنُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ ۚ وَالْمُقِيمِينَ الصَّلَاةَ ۚ وَالْمُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَالْمُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ أُولَٰئِكَ سَنُؤْتِيهِمْ أَجْرًا عَظِيمًا (4 | النساء - 162)
ولی راسخانِ در علم از آنها، و مؤمنان (از امّت اسلام،) به تمام آنچه بر تو نازل شده، و آنچه پیش از تو نازل گردیده، ایمان می‌آورند. (همچنین) نمازگزاران و زکات‌دهندگان و ایمان‌آورندگان به خدا و روز قیامت، بزودی به همه آنان پاداش عظیمی خواهیم داد.


خب خود شما سخن راسخان فی العلم را انکار می کنید و بعد تفسیر برأیهای غلط خودتان را بر سخن راسخان فی العلم ترجیح می دهید.

آخرین فرمایشات شما هم شبهاتی تکراری هستند که پاسخشان را ارائه کرده ایم:

عقل و فطرت;532439 نوشت:

اما انتها:

إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ (15 | الحجر - 9)
ما ذکر را نازل کردیم؛ و ما بطور قطع نگهدار آنیم!


این عرایضتان جواب دریافت نمودند، اگر جوابی به پاسخهای ما دارید، ارائه دهید:


قرآن در آیه 9 سورۀ حجر، ذکر را امری مُنزل می نامد، یعنی چیزی که نازل می شود، در کتاب مقدّس شواهد نازل شده نبودن بسیاری از بخشها، آشکار است، به خصوص در کتبی مثل انجیل لوقا و اعمال رسولان که خود نویسنده در ابتدای انجیلش معترف است که آنچه از شاهدان و خادمان کلام شنیده را بازنویسی می کند، پس کتاب مقدّس که نازل شده نبودن بخشهایی از آن روشن است، نمی تواند مصداق این آیه باشد.

ضمن اینکه اثبات اینکه تورات و انجیل هم مصداق واژۀ ذکر در این آیه هستند، به عهدۀ مدعی است. بعلاوه اینکه مدعیان باید در مورد انکار کفر سلیمان در قرآن که نص صریح کتاب مقدس است، توضیح بدهند.






عقل و فطرت;532439 نوشت:

گیاه خشک شد و گل پژمرده گردید، لیکن کلام خدای ما تاابدالاباد استوار خواهد ماند (اشعیا 40:8)

زیرا هر آینه به شما می‌گویم، تاآسمان و زمین زایل نشود، همزه یا نقطه‌ای ازتورات هرگز زایل نخواهد شد تا همه واقع شود(انجیل صحیفه متی باب 5:18)


اینرا هم منطقیون مغالطه ی "مصادره به مطلوب" می نامند.

ابتدا شما ثابت کن این دو آیه که مطرح کردی، نازل شده از سوی خدا هستند، بعد از اثبات به آنها استناد کن.


ضمن اینکه با وجود این آیات اختلاف شدید نسخه های توراتی را با چه توجیهی جواب می دهید؟

[=Traditional Arabic]صَدَقَ الله العَلیُ العَظيم

سلام علیکم،
ماشاء الله هر دو بزرگوار آنقدر زیاد مطالب گوناگون می‌نویسید که حاشیه زدن بر آنها نیاز به نوشتن کتابچه خواهد داشت! :Gig: اگرچه این بنده‌ی حقیر خدا سواد آن را هم ندارم :Nishkhand:
اما جناب عقل و فطرت، مشخص است که شما بر مبنای عقلتان و با روحیه‌ی حقیقت‌جویی می‌خواهید کاری که فکر می‌کنید درست است را انجام دهید، اما برخی از استدلال‌هایتان به قرآن هم ضعیف هستند، مثلاً در میان معانی متفاوتی که در نگاه اول می‌توان از یک آیه برداشت کرد شما یکی را که در تأیید حرف خودتان باشد می‌گیرید و با آن به پیش می‌روید در حالیکه از ظاهر هر آیه‌ی قرآن بیش از یک معنا نمی‌توان برداشت کرد و اگر بشود معانی متعدد برداشت کرد هم هیچ یک ضد دیگری نخواهد بود (ایهام ندارد). تشخیص آن یک معنای خاص هم نیاز به دقت بیشتری دارد برادر، نیاز به در نظر داشتن مجموع آیات و شأن نزول و ... هم دارد.
[SPOILER]
در مورد مذهب هم زیادی سخت می‌گیرید، مذهب تشیع از طریق کتب خود اهل سنت قابل اثبات است و هم از طریق مقایسه‌ی ایدئولوژی‌های تشیع و اهل سنت که کدام یک توحیدی‌تر است و خدا در آن منزه از هر نقصی است. داشتن یک مذهب در کنار قرآن هم که از بدیهیات عقلی است، قرآن کتاب است و خودتان هم می‌دانید که دارای متشابه است که در آن متشابهات باید به راسخون در علم رجوع کرد و تفسیر به رأی نکرد، بنابراین نیاز خواهد بود که به علما رجوع شود، هر عالمی هم خودش مطابق با عقاید خودش تفسیر می‌کند و در نتیجه شما ناچار خواهید بود که مذهبی داشته باشید که از علمای آن مذهب پیروی کنید. البته اما و اگر زیادی ممکن است بیاورید مثل اینکه من از علمای همه‌ی مذاهب می‌پرسم و بعد مطابق آیه‌ی قرآن به بهترین آنها گوش فرا می‌دهم ولی ان شاء الله منطقاً قبول خواهید داشت که هر کسی نمی‌تواند در همه‌ی امورخود که می‌خواهد از قرآن برداشت کند از همه‌ استفتاء کند، حتی تمام علمای یک مذهب هم برداشت‌های یکسانی از آیات ندارند و شما باید از کلی عالم از هر مذهب و بعد از علمای تمام مذاهب سؤال کنید. در عمل چنین خواهد شد که در چند مورد از تمام علما سؤال خواهید کرد و بعد کم‌کم حرف برخی علما را بیشتر قبول خواهید کرد و در نهایت بیشتر تمایل خواهید داشت که از آن علما فقط سؤال کنید و وزن نظرات علمای دیگر برایتان کم‌تر خواهد بود، در این صورت شما اهل مذهب یا مذاهب آن چند عالم خواهید شد ... احکامتان را هم از انها خواهید گرفت، به هر حال نمی‌توانید که در وضو دستتان را هم فقط از بالا به پایین بشورید و هم فقط از پایین به بالا ... اگر فقط اهل قرآن باشید و به هیچ عالمی کاری نداشته باشید هم از یک طرف در متشابهات باید سکوت کنید (که می‌دانید درست نیست، به قول خودتان باید آن وقت آن آیات که تعدادشان خیلی هم زیاد است را انداخت دور)، یا هم از طرف دیگر احکام عبادی را نمی‌دانید چه کنید، خدا گفته نماز بخوانید و زکات دهید، نه نماز می‌دانید چطور بخوانید و نه زکات می‌دانید از چه چیزی به چه مقدار به چه کسانی بدهید ...
داشتن مذهب و رجوع به علمای آن مذهب عقلایی است، بحث سر این است که فقط به کدام کذهب گرایش داشته باشیم، در اهل سنت گاهی بین چهار امامشان را جمع می‌کنند یا می‌گویند از هر کدام که تبعیت کنید فرقی ندارد، ولی جمع بین شیعه و سنی با توجه به تضادهای عبادی‌اشان ممکن نیست و اتحاد شیعه و سنی هم منظورش در بعد سیاسی است و نه در بعد معرفتی و احکام. پس بین شیعه و سنی باید در بعد معرفتی و احکام یکی را برگزید و برای این کار هم می‌توانید تحقیقات بکنید و باز با همین سبکی که دارید به پیش بروید، به قول خودتان با عقل و فطرت.
اما این راه که شما در پیش گرفته‌اید و گمان می‌کنید عصمت مثلاً من‌در‌آوردی است و ... شما را به مذاهب اهل سنت خواهد رساند، آنها تقیه هم ندارند با آنکه در قرآن صریحاً آمده و ...، عصمت هم در قران هست و هر معرفتی که در شیعه هست با قرآن قابل اثبات است، حقیر هم برایتان اثبات کردم، و آن دوست بزرگوار دیگر هم برایتان اثبات دیگری آورد، ولی شما اثبات عقلی را رها کردید و به ظاهر الفاظ چسبیدید با آنکه آنها هم جواب داشتند، مثل اینکه «لا تزر وازرة وزر أخری» نفی می‌کند از اینکه رسول خدا دامنشان آلوده به گناه امت باشد که بخواهند بخاطر آن توبه کنند و استغفار، اما همان آیه‌ گفته است «وزر اخری» در حالیکه برای رسول خدا امت ایشان «اخری» نیستند و در شعاع وجودی ایشان هستند که در حدیث طینت و در فلسفه‌ و عرفان شیعی کامل توضیحش موجود است ... قرآن روزنامه نیست که همینطوری با یک روخوانی تند بخواهید به عمق مفاهیمش پی ببرید، یا حتی مفاهیمش اینقدر دم دست و پایین نیستند و خود قرآن هم آیات خودش را با اشاره‌ی به دور معرفی می‌کند «تلک آیات الکتاب» که تلک مؤنت ذلک است برای اشاره‌ی به دور. اهل سنت عموماً برداشتی سطحی از معارف قرآن دارند و بسیاری از اوقات برای به تضاد نخوردن توجیهاتی می‌آورند که هیچ مبنای عقلی و فلسفی هم ندارد و صرفاً توجیهات است. خوب است که شما که عقل و فطرت را مبنای کار خود قرار داده‌اید کمی بیشتر در مورد مذهب داشتن یا نداشتن تفکر کنید، ما هم بیشتر تفکر کنیم، دیگر هر چه که خدا خواست ...[/SPOILER]

در مورد اینکه فرمودید خداوند یهود و نصاری را به تبعیت راستین از دین خودشان فراخوانده است و آنرا مایه‌ی گمراهی ندانسته است این آیه را ببینید:
وَقَالُوا كُونُوا هُودًا أَوْ نَصَارَ‌ىٰ تَهْتَدُوا ۗ قُلْ بَلْ مِلَّةَ إِبْرَ‌اهِيمَ حَنِيفًا ۖ وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِ‌كِينَ [البقره، ۱۳۵]
و [اهل كتاب‌] گفتند: «يهودى يا مسيحى باشيد، تا هدايت يابيد»؛ بگو: «نه، بلكه [بر] آيين ابراهيم حق‌گرا [هستم‌]؛ و وى از مشركان نبود.»

یهودیت و مسیحیت پر از تحریفات است، در مسیحیت این تحریفات در ابعاد هم معرفتی به خداست (که بالاترین معرفت هر دین معرفت آن دین درباره‌ی موجود قابل پرستش آن دین است) و هم در ابعاد معرفتی به پیامبر خودش و پیامبران گذشته و هم کتب آسمانی، و هم در بعد احکام (رهبانیت و Salvation و نیازی نداشتن به ملتزم بودن به احکام بنی‌اسرائیل) ... در یهود اگرچه معرفتشان به خداوند تا حدود زیادی مانند اسلام توحیدی است اما باز ضعف‌هایی دارد و برای خداوند نقایصی را می‌پذیرند و توجیهش می‌کنند (اگر اشتباه خاطرم نمانده باشد)، در مورد انبیاء و ... هم که همچنان مشکل دارند ... و در مورد احکام هم که در خود اسلام هم به کرات وارد شده که جای حلال و حرام خدا را عوض کرده‌اند و از این دست کارها ...
پس هر دوی این دینها تحریف شده‌اند، بحث سر کتاب‌های ایشان هم که قبلاً انجام گرفته است و سرکار تزکیه هم مطالب خوب و دقیقی را ارائه کرده‌اند. حتی اگر کتاب‌های ایشان هم سالم بود (که نیست) باز کتاب‌هایشان مانند قرآن نیاز به مبین دارد، اگر تاریخ یهود را مطالعه کنید اگر درست خاطرم باشد همان بساطی که یکی از همسران پیامبر برای امیرمؤمنان پیاده کرد را همسر حضرت موسی علیه‌السلام در مورد وصی ایشان پیاده کرد و باز از همان ابتدا دین خداوند در تنگنا قرار گرفت و از همان زمان حضرت موسی علیه‌السلام هم عده‌ای منحرف بودند که به دین خداوند دروغ می‌بستند ...، در این میان پیامبران دیگری هم ظهور کردند که حتی چیرگی سیاسی هم پیدا کردند (مثل حضرات داوود و سلمیان علیهماالسلام) اما مطابق قران کلام آنها شهید شد و مثلاً بنی‌اسرائیل حضرات داوود و سلیمان علیهماالسلام را به پادشاهی می‌شناسند و نه به نبوت ... وقتی مبین‌های راستین کتاب خدا به کنار زده شوند نتیجه‌اش می‌شود تحریف مطالب کتاب اگرچه خود کتاب هم دست نخورد. کتبی نوشته شد و به کتب ایشان اضافه گردید و به دروغ به خداوند نسبت داده شد، احکام خداوند مخفی شدند و هم احکام و هم معارف جدید مورد نیاز برای سودجویی افراد منحرف جعل گردید تا اثر زیادی از بار توحیدی دین‌های الهی باقی نماند ...

یا علی

بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.

owari;532649 نوشت:
در مورد اینکه فرمودید خداوند یهود و نصاری را به تبعیت راستین از دین خودشان فراخوانده است و آنرا مایه‌ی گمراهی ندانسته است این آیه را ببینید:
وَقَالُوا كُونُوا هُودًا أَوْ نَصَارَ‌ىٰ تَهْتَدُوا ۗ قُلْ بَلْ مِلَّةَ إِبْرَ‌اهِيمَ حَنِيفًا ۖ وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِ‌كِينَ [البقره، ۱۳۵]
و [اهل كتاب‌] گفتند: «يهودى يا مسيحى باشيد، تا هدايت يابيد»؛ بگو: «نه، بلكه [بر] آيين ابراهيم حق‌گرا [هستم‌]؛ و وى از مشركان نبود.»

یهودیت و مسیحیت پر از تحریفات است، در مسیحیت این تحریفات در ابعاد هم معرفتی به خداست (که بالاترین معرفت هر دین معرفت آن دین درباره‌ی موجود قابل پرستش آن دین است) و هم در ابعاد معرفتی به پیامبر خودش و پیامبران گذشته و هم کتب آسمانی، و هم در بعد احکام (رهبانیت و Salvation و نیازی نداشتن به ملتزم بودن به احکام بنی‌اسرائیل) ... در یهود اگرچه معرفتشان به خداوند تا حدود زیادی مانند اسلام توحیدی است اما باز ضعف‌هایی دارد و برای خداوند نقایصی را می‌پذیرند و توجیهش می‌کنند (اگر اشتباه خاطرم نمانده باشد)، در مورد انبیاء و ... هم که همچنان مشکل دارند ... و در مورد احکام هم که در خود اسلام هم به کرات وارد شده که جای حلال و حرام خدا را عوض کرده‌اند و از این دست کارها ...
پس هر دوی این دینها تحریف شده‌اند، بحث سر کتاب‌های ایشان هم که قبلاً انجام گرفته است و سرکار تزکیه هم مطالب خوب و دقیقی را ارائه کرده‌اند. حتی اگر کتاب‌های ایشان هم سالم بود (که نیست) باز کتاب‌هایشان مانند قرآن نیاز به مبین دارد، اگر تاریخ یهود را مطالعه کنید اگر درست خاطرم باشد همان بساطی که یکی از همسران پیامبر برای امیرمؤمنان پیاده کرد را همسر حضرت موسی علیه‌السلام در مورد وصی ایشان پیاده کرد و باز از همان ابتدا دین خداوند در تنگنا قرار گرفت و از همان زمان حضرت موسی علیه‌السلام هم عده‌ای منحرف بودند که به دین خداوند دروغ می‌بستند ...، در این میان پیامبران دیگری هم ظهور کردند که حتی چیرگی سیاسی هم پیدا کردند (مثل حضرات داوود و سلمیان علیهماالسلام) اما مطابق قران کلام آنها شهید شد و مثلاً بنی‌اسرائیل حضرات داوود و سلیمان علیهماالسلام را به پادشاهی می‌شناسند و نه به نبوت ... وقتی مبین‌های راستین کتاب خدا به کنار زده شوند نتیجه‌اش می‌شود تحریف مطالب کتاب اگرچه خود کتاب هم دست نخورد. کتبی نوشته شد و به کتب ایشان اضافه گردید و به دروغ به خداوند نسبت داده شد، احکام خداوند مخفی شدند و هم احکام و هم معارف جدید مورد نیاز برای سودجویی افراد منحرف جعل گردید تا اثر زیادی از بار توحیدی دین‌های الهی باقی نماند ...

یهودیت و مسیحیت دین نیستند بلکه فرقه ای هستند از دین اسلام.مانند تشیع و سنت و سلفی و وهابیت و ...
زیرا طبق ایه صریح قران دین نزد خداوند متعال اسلام است. اگر بپذیرید که منظور از اسلام فقط همان دینی است که بر پیامبر ص نازل شده کاملاً اشتباه هست زیرا هم خلاف ایات قران است و هم این نام را ابراهیم ص گذاشته است و دین نزد خداوند همیشه اسلام بوده چه در کتاب تورات و چه در انجیل دستورات و احکام اسلام است و نه فقط در قران.
خداوند فرموده از ایین ابراهیم پیروی کنید نه از ایین یهودیت و مسیحیت که با کتاب هایی که نوشته اند و تاویل و تفسیر برای کتاب خداوند (انجیل و تورات) تدارک دیده اند میگویند به این ها(دست نوشته های ما) باید ایمان داشته باشید. این ها در حالی هست که شما حتی در مذاهب خودتان هم این موارد را میبینید... شیعه سنی را قبول ندارد و سنی هم شیعه را.. چون هر کدام کتاب های حدیثی خودشان را دارند و طبق این کتاب ها ایات خداوند را تاویل میبرند نه طبق کتب خداوند.

دقت کنید:
إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَادُوا وَالنَّصَارَىٰ وَالصَّابِئِينَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ (2 | البقرة - 62)
کسانی که (به پیامبر اسلام) ایمان آورده‌اند، و کسانی که به آئین یهود گرویدند و نصاری و صابئان [= پیروان یحیی‌] هر گاه به خدا و روز رستاخیز ایمان آورند ، و عمل صالح انجام دهند، پاداششان نزد پروردگارشان مسلم است؛ و هیچ‌گونه ترس و اندوهی برای آنها نیست. (هر کدام از پیروان ادیان الهی، که در عصر و زمان خود، بر طبق وظایف و فرمان دین عمل کرده‌اند، مأجور و رستگارند.)

إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ ۗ وَمَا اخْتَلَفَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ إِلَّا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ ۗ وَمَنْ يَكْفُرْ بِآيَاتِ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ (3 | آل عمران - 19)
دین در نزد خدا، اسلام (و تسلیم بودن در برابر حق) است. و کسانی که کتاب آسمانی به آنان داده شد، اختلافی (در آن) ایجاد نکردند، مگر بعد از آگاهی و علم، آن هم به خاطر ظلم و ستم در میان خود؛ و هر کس به آیات خدا کفر ورزد، (خدا به حساب او می‌رسد؛ زیرا) خداوند، سریع الحساب است.

اگر ایه بالا را بخوانید میبینید که دین همیشه نزد خدا اسلام بوده و اختلافات همه بعد از اگاهی و علم و ظلم و ستم در میان خودشان بوده.

وَجَاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ ۚ هُوَ اجْتَبَاكُمْ وَمَا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ ۚ مِلَّةَ أَبِيكُمْ إِبْرَاهِيمَ ۚ هُوَ سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمِينَ مِنْ قَبْلُ وَفِي هَٰذَا لِيَكُونَ الرَّسُولُ شَهِيدًا عَلَيْكُمْ وَتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ ۚ فَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَاعْتَصِمُوا بِاللَّهِ هُوَ مَوْلَاكُمْ ۖ فَنِعْمَ الْمَوْلَىٰ وَنِعْمَ النَّصِيرُ (22 | الحج - 78)
و در راه خدا جهاد کنید، و حقّ جهادش را ادا نمایید! او شما را برگزید، و در دین (اسلام) کار سنگین و سختی بر شما قرار ندارد؛ از آیین پدرتان ابراهیم پیروی کنید؛ خداوند شما را در کتابهای پیشین و در این کتاب آسمانی «مسلمان» نامید، تا پیامبر گواه بر شما باشد، و شما گواهان بر مردم! پس نماز را برپا دارید، و زکات را بدهید، و به خدا تمسّک جویید، که او مولا و سرپرست شماست! چه مولای خوب، و چه یاور شایسته‌ای!

خلاصه کلام اینکه هیچ ایه ای نیست که بگوید تورات و انجیل تحریف شده اند و بلعکس در عین حال ایاتی هستند که میگویند این ها هدایت کننده هستند. ایاتی که مبنی بر حرافی کردن و تحریف در قران بیان شده ربطی به کتب پیشین ندارند بلکه ارتباط مستقیمی با کتاب های دست نوشته و کتب غیر خداوند دارند. امیدوارم که متوجه شده باشید ولی باز هم در پذیرش مختارید.
موفق باشید.

عقل و فطرت;532659 نوشت:
خلاصه کلام اینکه هیچ ایه ای نیست که بگوید تورات و انجیل تحریف شده اند و بلعکس در عین حال ایاتی هستند که میگویند این ها هدایت کننده هستند. ایاتی که مبنی بر حرافی کردن و تحریف در قران بیان شده ربطی به کتب پیشین ندارند بلکه ارتباط مستقیمی با کتاب های دست نوشته و کتب غیر خداوند دارند. امیدوارم که متوجه شده باشید ولی باز هم در پذیرش مختارید.
موفق باشید.

گویی جواب دیوار را می دهیم. مدیریت سایت هم هیچ کنترلی روی تپیک ندارد. این هزار بار:

اینرا منطقیون مغالطه ی "استدلال از سکوت" می نامند: چون خدا نگفته تحریف شده، پس تحریف نشده است!


سازندگان این شبهه فراموش کرده اند که به طور مشابه، خداوند هرگز نفرموده که این تورات و انجیل موجود، کلام دست نخوردۀ خدا هستند و باید مثل قرآن به آنها ایمان داشت.

باز برو حرفت را تکرار کن.


[="Times New Roman"][="Black"]سلام علیکم و رحمه الله

لزومی به ادامه بحث به این شکل نیست .
جناب عقل و فطرت نه به متن و ظاهر آیات توجه دارد و نه تفسیر و نه روایت و نه شان نزول

صرفا میل و برداشت شخصی شان را از قران و کتب دیگر ادیان مینویسند . خب در این حالت چه میشود کرد ؟ حداقل نتیجه این است که ادامه بحث بی نتیجه است.

این تاپیک موقتا تا تصمیم گیری کارشناس بسته میشود.

یاحق[/]

با سلام خدمت همه بزرگواران و کاربران عزیز

از آنجا که روند غیر علمی در این تاپیک مورد اعتراض برخی از کاربران و مدیران اجرایی بوده و هست و از طرفی میل باطنی ما بر ادامه بحث در این تاپیک می باشد و دوستان و کاربران عزیزی اصرار بر باز شدن دوباره تاپیک و ادامه بحث را داشته اند
با اجازه از مدیران اجرایی و دوست و همکار عزیز bina88 تاپیک را باز می کنم

البته مشروط بر این که همه دوستان ملزم و متعهد به رعایت قوانین سایت باشند و روند علمی تاپیک را رعایت کنند.
تذکر برخی از دوستان بجا و قابل اعمال است. اگر بحث درون دینی و قرآنی شد باید به تمامی لوازم یک بحث تفسیری پایبند بود نمی شود تفسیر ذوقی خود را از یک آیه به عنوان مضمون آن به نمایش در آورد.

به نظر من ابتدا باید پایه های بحث بررسی شود و با مبنا ادامه دهیم و الا بحث بی نتیجه خواهد بود.
و روند مبنایی هم منوط به رعایت همه دوستان خواهد بود و اگر بحث های انحرافی مطرح شود و قبل از مبنا ها بحث بنایی رخ دهد همان آفات قبل را خواهد داشت.
پیشنهاد ما از همان ابتدا بر الهی یا بشری بودن انجیل و بررسی آن بوده که مورد بی مهری دوستان واقع شد
باز هم از دوستان تقاضا دارم همه حول همین سوال بحث کنند که :


آیا انجیل های موجود در دست ما منشا الهی دارند یا نه؟

توجه:

مستدعی است همه دوستان حول سوال مطرح شده در پست قبل حرکت کنند
و از بحث قرآنی (فعلا ) بپرهیزند تا در ادامه به بحث درون قرآنی درباره کتب مقدس بپردازیم
روشن است که پست های غیر مربوط به سوال فوق حذف خواهد شد و اعتراضی هم در این باره پذیرفته نیست

شعیب;532917 نوشت:
با سلام خدمت همه بزرگواران و کاربران عزیز
...

آیا انجیل های موجود در دست ما منشا الهی دارند یا نه؟

سلام علیکم،
منظورتان اناجیل چهارگانه و اناجیل احتمالی دیگری است که در دسترس هستند (مثل بارنابا و شاید برخی دیگر) یا کل کتاب مقدس مسیحیان که شامل عهد عتیق و تعدادی کتب دیگر از جمله شاید زبور (تحت عنوان سروده‌های حضرت داوود علیه‌السلام) هم می‌باشد (bible)؟

owari;532934 نوشت:
سلام علیکم،
منظورتان اناجیل چهارگانه و اناجیل احتمالی دیگری است که در دسترس هستند (مثل بارنابا و شاید برخی دیگر) یا کل کتاب مقدس مسیحیان که شامل عهد عتیق و تعدادی کتب دیگر از جمله شاید زبور (تحت عنوان سروده‌های حضرت داوود علیه‌السلام) هم می‌باشد (bible)؟

با سلام
منظور اناجیل اربعه است چرا که امروزه این چهار انجیل مورد قبول مسیحیان است .
سوال این است که آیا این اناجیل و گفتار های درون آن کلام خداست یا گفتار انسانی است.
درباره تورات و مزامیر داوود باید در فرصت دیگری بحث کرد.

شعیب;532917 نوشت:
آیا انجیل های موجود در دست ما منشا الهی دارند یا نه؟

با سلام. مدتها پیش پاسخ این سؤال را ارسال کردیم. طرفداران منشأ الهی داشتن این انجیل ها باید خودشان سند بیاورند. البته من فکر می کنم با طرح مجدد این سؤال مجدداً ایجاد دور در بحث از سوی آیدی عقل و فطرت، مشروعیت پیدا کند.

بسم الله الرحمن الرحیم.

شعیب;532917 نوشت:

آیا انجیل های موجود در دست ما منشا الهی دارند یا نه؟


سلام.
استاد شعیب بهتر نیست اول به بحث تحریف این کتب در قران بپردازیم و بعد از اینکه متوجه شدیم که تحریف نشده اند سپس به سوالات و یا تناقضات در مورد این کتب بپردازیم؟
انجیل یکی بیشتر نیست بزرگوار و دارای چهار صحیفه متی مرقس لوقا یوحنا می باشد. بله منشا الهی دارند و همچون قران از طرف پروردگار نازل شده.

بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.

owari;532934 نوشت:
منظورتان اناجیل چهارگانه و اناجیل احتمالی دیگری است که در دسترس هستند (مثل بارنابا و شاید برخی دیگر) یا کل کتاب مقدس مسیحیان که شامل عهد عتیق و تعدادی کتب دیگر از جمله شاید زبور (تحت عنوان سروده‌های حضرت داوود علیه‌السلام) هم می‌باشد (bible)؟

به نکته ای رو در مورد انجیل برنابا من عرض کنم:

قدیمی ترین نسخه از انجیل برنابا که به دست کارشناسان و محققین رسیده، مربوط به قرن پانزدهم و شانزدهم میلادی است، . این کتاب حاوی اشتباهات تاریخی متعدد است و بیشتر بیانگر زندگی در اروپای غربی قرون وسطی است، خود نشان دهنده این واقعیت است که تاریخ نگارش آن به هیچ وجه نمی تواند به قبل از قرن پانزدهم میلادی برگردد.

به عنوان مثال، در اشاره به سال یوبیل (یعنی هر پنجاه سال یک بار زمین ها کشت نمی شد، برده ها آزاد می شدند و ارث خانوادگی به کسانی که ارث خود را از بخت بد از دست داده بودند، بازگردانیده می شد)، انجیل برنابا می گوید که سال یوبیل هر صد سال یک بار می آید، در حالی که پیش از قرن چهاردهم میلادی، سال یوبیل هر پنجاه سال یک بار مرسوم بود. بیانیه پاپ وقت مبنی بر تغییر بزرگداشت سال یوبیل از پنجاه به صد سال در سال 1343 میلادی صادر شد و از آن تاریخ به بعد بود که کلیسای کاتولیک این مراسم را در دوره های صد ساله برگزار می کند. نویسنده انجیل برنابا وقتی درباره "یوبیل صد ساله" سخن می گوید، تنها این فکر به ذهن انسان می رسد که او از بیانیه پاپ بونیفاس خبر داشته است.

از اشتباهات تاریخی انجیل برنابا می توان به موارد دیگری نیز اشاره کرد از جمله این که می گوید عیسی در زمان حکومت پیلاطس متولد شد، با این که شواهد تاریخی نشان می دهند پیلاطس تا سال 26 یا 27 میلادی به به حکومت نرسید.

هم چنین به اشتباه فاحش جغرافیایی بر می خوریم: "عیسی سوار قایق شده و به ناصره رفت." هر کسی که حتی یک بار به فلسطین سفر کرده باشد، می داند که ناصره در ساحل هیچ دریا و دریاچه ای نیست.

اشاره به بشکه های چوبی شراب (که در اروپای قرون وسطی استفاده می گردید) نیز از خطاهای نویسنده است. در فلسطین دوران عیسی به جای بشکه از مشک های شراب استفاده می کردند.

محتوا و تعالیم انجیل برنابا با کتاب مقدس کاملا متفاوت است و هرگز در طول تاریخ کلیسا مورد تایید قرار نگرفته است. تنها روایات معتبر مربوط به قرن اول که در مورد زندگی عیسی وجود دارد، همان است که در عهد جدید ذکر شده است. صحت و اصالت کتاب های عهد جدید با پشتوانه بی نظیر حدود شش هزار نسخه خطی به زبان یونانی است که مربوط به قرن دوم به بعد (قرون مختلف) می باشد و توسط کارشناسان و باستان شناسان مسیحی و غیر مسیحی تایید شده اند. این نسخه ها که در متن و محتوا هیچ گونه تفاوت و تناقضی ندارند، در موزه ها نگه داری می شوند و در معرض دیدگان عموم مردم و علاقمندان می باشند.

در فصل 105 دست نوشته ای كه برخی آنرا انجيل برنابا می خوانند، آمده که الله 9 آسمان را خلق کرده است!

آیا بنظر شما چنین کتابی می تواند الهی باشد یا خیر؟؟
در دست نوشته ای که به برنابا منتسب است مسیح عیسی بن مریم بدست امتها نه به صلیب کشیده شده! و نه پس از سه روز از میان مردگان رستاخیزی بوقوع پیوسته است! سوالم آن است که چطور 39 کتاب رسولان بنی اسرائیل (عهد عتیق)، مصلوب شدن مسیح بدست امتها و رستاخیز او را قرنها قبل از آن واقعه نبوت کرده اند، اما در دست نوشتۀ برنابا، بناگاه داستان عوض میشود و هیچکدام از آن نبوتها بوقوع نمی رسند؟ آیا چنین دست نوشته ای می تواند انجیل نام بگیرد؟ یا شاید "برند برنابا"، تورات و زبور و اشعیا هم چاپ کرده و طی آن نبوت های کتب من قبل انجیل را هم از نو به تحریر درآورده است؟؟

عقل و فطرت;533019 نوشت:

استاد شعیب بهتر نیست اول به بحث تحریف این کتب در قران بپردازیم و بعد از اینکه متوجه شدیم که تحریف نشده اند سپس به سوالات و یا تناقضات در مورد این کتب بپردازیم؟
انجیل یکی بیشتر نیست بزرگوار و دارای چهار صحیفه متی مرقس لوقا یوحنا می باشد. بله منشا الهی دارند و همچون قران از طرف پروردگار نازل شده.


پاسخ این عرایض شما را هم بارها بیان کرده ایم و هر کس به صفحه پیشین این تاپیک برود، نقدهای بی جواب ما را بر نگرش شما خواهد خواند. ولی شما به جای جواب، فقط شبهاتتان را تکرار می کنید، در حالی که پاسخ شبهات شما را مطرح نمودیم.

خطاب به کارشناس گرامی بحث:

جناب استاد شعیب، حرفهای آیدی عقل و فطرت مشخص است؛ این فرد بارها حرفهایش در طول تاپیک تکرار کرده و جوابش را هم گرفته است ولی باز شبهاتش را تکرار کرده است. به نظر می رسد بهتر است به فکر جمعبندی این تاپیک باشید، زیرا هیچ حرف جدیدی وجود ندارد. فقط تکرار است و بی توجهی به پاسخهای ارائه شده.

عقل و فطرت;533023 نوشت:
مسیح عیسی بن مریم بدست امتها نه به صلیب کشیده شده! و نه پس از سه روز از میان مردگان رستاخیزی بوقوع پیوسته است! سوالم آن است که چطور 39 کتاب رسولان بنی اسرائیل (عهد عتیق)، مصلوب شدن مسیح بدست امتها و رستاخیز او را قرنها قبل از آن واقعه نبوت کرده اند، اما در دست نوشتۀ برنابا، بناگاه داستان عوض میشود و هیچکدام از آن نبوتها بوقوع نمی رسند؟

سبحان الله

پس چگونه است که قرآن هم میگوید عیسی به صلیب کشیده نشد؟این چه خدایی است که دوتا حرف متناقض میزند؟یه جا میگوید به صلیب کشیده شد یه جا میگوید نشد؟

وَ قَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسيحَ عيسَى ابْنَ مَرْيَمَ رَسُولَ اللَّهِ وَ ما قَتَلُوهُ وَ ما صَلَبُوهُ
و اين گفتارشان كه ما مسيح عيسى بن مريم را كشتيم، با اينكه فرستاده خدا بود ولى نه او را كشتند و نه به صلیب کشیدند نسا 157

و وقتی به محلی به نام کاسه ی سر(یا جمجمه) رسیدند او را درآنجا به صلیب شکیدند... لوقا 33

آنها او را به صلیب کشیدند و لباس هایش را به قید قرعه میان خود تقسیم کردند متی 35

پس او را به صلیب کشیدند و لباس هایش را بین خود تقسیم کردند... مرقس 24

در آنجا او را به صلیب کشیدند با او دو نف دیگر یکی در دست رست و دیگری در سمت چپ او مصلوب کردند... یوحنا 19


انجیل حاضر سخن خدا نیست چرا که اگر بپذیریم سخن خداست پذیرفتیم خدا متناقض گوست که میگوید عیسی به صلیب کشیده شد و چند قرن بعد بگوید نه راستی اشتباه شد به صلیب کشیده نشد...این چه حرفیست و چه خداییست؟

بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.

SeYEd MohAMad;533086 نوشت:
سبحان الله

پس چگونه است که قرآن هم میگوید عیسی به صلیب کشیده نشد؟این چه خدایی است که دوتا حرف متناقض میزند؟یه جا میگوید به صلیب کشیده شد یه جا میگوید نشد؟

وَ قَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسيحَ عيسَى ابْنَ مَرْيَمَ رَسُولَ اللَّهِ وَ ما قَتَلُوهُ وَ ما صَلَبُوهُ
و اين گفتارشان كه ما مسيح عيسى بن مريم را كشتيم، با اينكه فرستاده خدا بود ولى نه او را كشتند و نه به صلیب کشیدند نسا 157

و وقتی به محلی به نام کاسه ی سر(یا جمجمه) رسیدند او را درآنجا به صلیب شکیدند... لوقا 33

آنها او را به صلیب کشیدند و لباس هایش را به قید قرعه میان خود تقسیم کردند متی 35

پس او را به صلیب کشیدند و لباس هایش را بین خود تقسیم کردند... مرقس 24

در آنجا او را به صلیب کشیدند با او دو نف دیگر یکی در دست رست و دیگری در سمت چپ او مصلوب کردند... یوحنا 19


انجیل حاضر سخن خدا نیست چرا که اگر بپذیریم سخن خداست پذیرفتیم خدا متناقض گوست که میگوید عیسی به صلیب کشیده شد و چند قرن بعد بگوید نه راستی اشتباه شد به صلیب کشیده نشد...این چه حرفیست و چه خداییست؟

عیسی ع به دست امت ها به صلیب کشیده میشه حتی به صلیب کشیده شدن عیسی ع توی عهد عتیق هم هست برای همین یهودیان منتظر بودن که عیسی ع زنده بشه تا ایمان بیارن چون توی کتابشون نوشته بوده... ولی هرگز یهودیان نه عیسی ع رو کشتند و نه به صلیب کشیدند بلکه عیسی ع به وسیله امت ها به صلیب کشیده شد و پس از سه روز به میان انها بازگردانده شد:

وَقَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسِيحَ عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ رَسُولَ اللَّهِ وَمَا قَتَلُوهُ وَمَا صَلَبُوهُ وَلَٰكِنْ شُبِّهَ لَهُمْ ۚ وَإِنَّ الَّذِينَ اخْتَلَفُوا فِيهِ لَفِي شَكٍّ مِنْهُ ۚ مَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلَّا اتِّبَاعَ الظَّنِّ ۚ وَمَا قَتَلُوهُ يَقِينًا (4 | النساء - 157)
و گفتارشان که: «ما، مسیح عیسی بن مریم، پیامبر خدا را کشتیم!» در حالی که نه او را کشتند، و نه بر دار آویختند؛ لکن امر بر آنها بازگردانده شد. و کسانی که در مورد (قتل) او اختلاف کردند، از آن در شک هستند و علم به آن ندارند و تنها از گمان پیروی می‌کنند؛ و قطعاً او را نکشتند!

ایه کاملاً واضح داره در مورد گفتار یهودیان سخن میگه که اونا نه اونو کشتند و نه به صلیب کشیدند. بلکه امر بر آنها بازگردانده شد یعنی عیسی ع پس از سه روز زنده شده و به میان انها برگشته و بعد به سوی اسمان بالا برده شد.. هیچ تناقضی وجود ندارد بلکه این کتب یکدیگر را تایید میکنند.

عقل و فطرت;533090 نوشت:
ایه کاملاً واضح داره در مورد گفتار یهودیان سخن میگه که اونا نه اونو کشتند و نه به صلیب کشیدند. بلکه امر بر آنها بازگردانده شد یعنی عیسی ع پس از سه روز زنده شده و به میان انها برگشته و بعد به سوی اسمان بالا برده شد.. هیچ تناقضی وجود ندارد بلکه این کتب یکدیگر را تایید میکنند.

دوست عزیز شما باید بدانید تفاسیر شخصی خودتان نه برای ما ارزشی دارد و نه حجیت.. آیه واضح میگه عیسی به صلیب کشیده نشده و اگر شما تفسیر معتبری مثل المیزان و غیره دارید که حرف خود را ثابت کنید بسم الله و اگر نه لطفا برداشت ها و تراوشات مغزی شخصی خود را ننویسید که کسی قبول نمیکند

بسم الله الرحمن الرحیم.

SeYEd MohAMad;533125 نوشت:
دوست عزیز شما باید بدانید تفاسیر شخصی خودتان نه برای ما ارزشی دارد و نه حجیت.. آیه واضح میگه عیسی به صلیب کشیده نشده و اگر شما تفسیر معتبری مثل المیزان و غیره دارید که حرف خود را ثابت کنید بسم الله و اگر نه لطفا برداشت ها و تراوشات مغزی شخصی خود را ننویسید که کسی قبول نمیکند

ما ایات قران را با کتب منقبل و ایات خود قران تاویل میبریم نه با دست نوشته های انسانها...
اگر برایتان ارزشی ندارد میتونید سوال نپرسید.
اگر شما ایه را واضح بخوانید میبینید که ایه داره در مورد سخن یهود که گفتند ما مسیح را کشتیم سخن میگه نه اینکه کلاً این قضیه رو رد کنه.... بله برادر وقتی قران میگه به همه کتاب ها ایمان بیارید وگرنه از حق جدا شده اید همینجاست. ما هم کسی رو مجبور نمیکنیم مرض نداشتیم از مذهب جدا بشیم تا این سخنان رو بگوش دیگران برسونیم چون چیزی با این سخنان به ما نمیرسه مگر از خدا....
موفق باشید.

عقل و فطرت;533023 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.

به نکته ای رو در مورد انجیل برنابا من عرض کنم:

قدیمی ترین نسخه از انجیل برنابا که به دست کارشناسان و محققین رسیده، مربوط به قرن پانزدهم و شانزدهم میلادی است، . این کتاب حاوی اشتباهات تاریخی متعدد است و بیشتر بیانگر زندگی در اروپای غربی قرون وسطی است، خود نشان دهنده این واقعیت است که تاریخ نگارش آن به هیچ وجه نمی تواند به قبل از قرن پانزدهم میلادی برگردد.

به عنوان مثال، در اشاره به سال یوبیل (یعنی هر پنجاه سال یک بار زمین ها کشت نمی شد، برده ها آزاد می شدند و ارث خانوادگی به کسانی که ارث خود را از بخت بد از دست داده بودند، بازگردانیده می شد)، انجیل برنابا می گوید که سال یوبیل هر صد سال یک بار می آید، در حالی که پیش از قرن چهاردهم میلادی، سال یوبیل هر پنجاه سال یک بار مرسوم بود. بیانیه پاپ وقت مبنی بر تغییر بزرگداشت سال یوبیل از پنجاه به صد سال در سال 1343 میلادی صادر شد و از آن تاریخ به بعد بود که کلیسای کاتولیک این مراسم را در دوره های صد ساله برگزار می کند. نویسنده انجیل برنابا وقتی درباره "یوبیل صد ساله" سخن می گوید، تنها این فکر به ذهن انسان می رسد که او از بیانیه پاپ بونیفاس خبر داشته است.

از اشتباهات تاریخی انجیل برنابا می توان به موارد دیگری نیز اشاره کرد از جمله این که می گوید عیسی در زمان حکومت پیلاطس متولد شد، با این که شواهد تاریخی نشان می دهند پیلاطس تا سال 26 یا 27 میلادی به به حکومت نرسید.

هم چنین به اشتباه فاحش جغرافیایی بر می خوریم: "عیسی سوار قایق شده و به ناصره رفت." هر کسی که حتی یک بار به فلسطین سفر کرده باشد، می داند که ناصره در ساحل هیچ دریا و دریاچه ای نیست.

اشاره به بشکه های چوبی شراب (که در اروپای قرون وسطی استفاده می گردید) نیز از خطاهای نویسنده است. در فلسطین دوران عیسی به جای بشکه از مشک های شراب استفاده می کردند.

محتوا و تعالیم انجیل برنابا با کتاب مقدس کاملا متفاوت است و هرگز در طول تاریخ کلیسا مورد تایید قرار نگرفته است. تنها روایات معتبر مربوط به قرن اول که در مورد زندگی عیسی وجود دارد، همان است که در عهد جدید ذکر شده است. صحت و اصالت کتاب های عهد جدید با پشتوانه بی نظیر حدود شش هزار نسخه خطی به زبان یونانی است که مربوط به قرن دوم به بعد (قرون مختلف) می باشد و توسط کارشناسان و باستان شناسان مسیحی و غیر مسیحی تایید شده اند. این نسخه ها که در متن و محتوا هیچ گونه تفاوت و تناقضی ندارند، در موزه ها نگه داری می شوند و در معرض دیدگان عموم مردم و علاقمندان می باشند.

در فصل 105 دست نوشته ای كه برخی آنرا انجيل برنابا می خوانند، آمده که الله 9 آسمان را خلق کرده است!

سلام علیکم برادر عزیزم،
اناجیل چهارگانه هیچ کدام در زمان حیات حضرت عیسی علیه‌السلام نوشته شده‌اند؟ حداکثر از روی حرف معتمدین نوشته شده‌اند دیگر قبول ندارید؟
حالا چه اشکالی دارد که انجیل بارنابا هم ۱۰۰۰ سال بعد از روی حرف معتمدین نوشته شده باشد؟ اگر آن اناجیل چهارگانه را دارای منشأ الهی می‌دانید چرا انجیل بارنابا دارای منشأ الهی نباشد؟
آن مسائلی هم که پر رنگش کردید به عنوان ایراد به قول سرکار تزکیه می‌شود تحریف‌های غیرمضر که به مطلب و ایدئولوژی ضرری نمی‌زند. حالا هفت آسمان شده ۹ آسمان، نه به پیامبری نسبت زنا می‌دهد و نه خدا را یک مساوی سه معرفی می‌کند، شاید هم باید تأویلش کرد ...

عقل و فطرت;533023 نوشت:
آیا بنظر شما چنین کتابی می تواند الهی باشد یا خیر؟؟
در دست نوشته ای که به برنابا منتسب است مسیح عیسی بن مریم بدست امتها نه به صلیب کشیده شده! و نه پس از سه روز از میان مردگان رستاخیزی بوقوع پیوسته است! سوالم آن است که چطور 39 کتاب رسولان بنی اسرائیل (عهد عتیق)، مصلوب شدن مسیح بدست امتها و رستاخیز او را قرنها قبل از آن واقعه نبوت کرده اند، اما در دست نوشتۀ برنابا، بناگاه داستان عوض میشود و هیچکدام از آن نبوتها بوقوع نمی رسند؟ آیا چنین دست نوشته ای می تواند انجیل نام بگیرد؟ یا شاید "برند برنابا"، تورات و زبور و اشعیا هم چاپ کرده و طی آن نبوت های کتب من قبل انجیل را هم از نو به تحریر درآورده است؟؟

بله به نظر بنده می‌تواند، البته اگر آن اناجیل چهارگانه منشأ خدایی داشته باشند این کتاب بیشتر می‌تواند منشأ خدایی داشته باشد. به یک دلیل ساده، آن هم اینکه قرآن کتاب‌های پیشین را تصدیق می‌کند، اناجیل چهارگانه به قول شما واقعه‌ی صلیب را بیان کرده است و خداوند هم فرموده که امر بر ایشان مشتبه شده است ... انجیل بارنابا هم همین را گفته است ... از طرف دیگر عالم بزرگوار آیت‌الله‌ بهجت هم اگر درست خاطرم مانده باشد فرمودند که این کتاب را خواندم و حدود ۴ جا با اسلام اختلاف داشت، بنابراین اسلام این کتاب را بیشتر تصدیق می‌کند تا اناجیل چهارگانه را ...

حالا شما می‌فرمایید این را ۱۰۰۰ سال بعد از حضرت مسیح علیه‌السلام نوشته‌اند؟ خوب مگر اناجیل بسیاری در قرن سوم میلادی سوزانده نشدند؟ قرن سوم با قرن دهم تفاوت عقلایی چندانی ندارد ... هیچ کدام مربوط به زمان حیات خود حضرت مسیح علیه‌السلام نبوده، ایشان مهر تأیید به هیچ کدامشان نگذاشته‌اند ... اینها سوای آن است که ما معتقد هستیم انجیل واقعی از میان مسیحیان گم شد و هرگز هم پیدا نشد ... ایشان به انجیل منزل دسترسی ندارند همانطور که ما به قرآن امیر مؤمنان علیه‌السلام دسترسی نداریم و یهودیان به تمام تورات دسترسی ندارند ... تا زمان ظهور که دین خداوند کامل خواهد شد و اسلام با همه‌ی کتابهای آسمانی بر ادیان باطل غلبه خواهد کرد ...

بنابراین به طور خلاصه شما بفرمایید:
۱. چه دلیل عقلی دارید که کتاب‌های قرن دوم و سوم را دارای منشأ خدایی بدانید و کتاب قرن دهم را ندانید (توجه شود که انجیل بارنابا هم شاید قدیمی بوده، شاید در قرن سوم نسخه‌های دیگرش آتش گرفته‌اند، شاید یک نسخه‌اش دست به دست گشته و این نسخه‌ی قرن دهمی از روی آن یک نسخه نوشته شده، ممکنه بعید باشد ولی غیرممکن نیست)؟
۲. اگر تطابق این انجیل با قران بیشتر باشد به عنوان یک مسلمان که قرآن را قبول دارد به نظر شما کدام انجیل بهتر می‌تواند منشأ خدایی داشته باشد؟

یا علی

عقل و فطرت;533131 نوشت:
ایه داره در مورد سخن یهود که گفتند ما مسیح را کشتیم سخن میگه

عقل و فطرت;533090 نوشت:
ایه کاملاً واضح داره در مورد گفتار یهودیان سخن میگه که اونا نه اونو کشتند و نه به صلیب کشیدند. بلکه امر بر آنها بازگردانده شد یعنی عیسی ع پس از سه روز زنده شده و به میان انها برگشته و بعد به سوی اسمان بالا برده شد.. هیچ تناقضی وجود ندارد بلکه این کتب یکدیگر را تایید میکنند.

چه چیزی را تائید میکنند ؟ آنچه که مورد اشتراک است صرف " کشته شدن حضرت مسیح علی نبینا و آله و علیه السلام" است . و آنچه که مورد تضاد و اختلاف است
بدست چه کسی کشته شدن است

خداوند در قرآن کریم میفرماید من او را کشتم و جان او را قبض کردم و لاغیر
نصاری دو ادعا داشتند و اختلاف داشتند بر این دو ادعا .
عده ای میگفتند ما مسیح را کشتیم و مصلوبش کردیم عده ای هم معتقد بودند مسیح مصلوب و کشته نشده

جناب سید محمد هم در قولشان آورده اند که در کتب مسیحیان ادعا شده مسیح بدست یهود مصلوب و کشته شده
حال آنکه قرآن کریم میفرماید

وَمَا قَتَلُوهُ يقِينًا(النساء/157) و قطعا او را نکشتند!
یعنی ادعای کتاب مقدس و نویسندگانش باطل است.

tazkie;533080 نوشت:

پاسخ این عرایض شما را هم بارها بیان کرده ایم و هر کس به صفحه پیشین این تاپیک برود، نقدهای بی جواب ما را بر نگرش شما خواهد خواند. ولی شما به جای جواب، فقط شبهاتتان را تکرار می کنید، در حالی که پاسخ شبهات شما را مطرح نمودیم.

خطاب به کارشناس گرامی بحث:

جناب استاد شعیب، حرفهای آیدی عقل و فطرت مشخص است؛ این فرد بارها حرفهایش در طول تاپیک تکرار کرده و جوابش را هم گرفته است ولی باز شبهاتش را تکرار کرده است. به نظر می رسد بهتر است به فکر جمعبندی این تاپیک باشید، زیرا هیچ حرف جدیدی وجود ندارد. فقط تکرار است و بی توجهی به پاسخهای ارائه شده.

سلام علیکم خواهر عزیز،
حال شما مانند استاد دانشگاهی است که دارد با کودکان مباحثه می‌کند ... پاسخ‌های شما اگرچه علمی و دقیق هستند ولی باید قبول کرد که گاهی برخی (از جمله حقیر) گیرهای کوچکی دارند که تا برایشان رفع نشود نکته‌ی مورد نظر را متوجه نمی‌شوند ولی اگر رفع بشود آن وقت مطلب همانطور که برای شما مانند روز روشن است برای ایشان هم مثل روز روشن خواهد بود.
کاربر عقل‌وفطرت ظاهراً به علت اعتمادی که به قرآن دارند دلیل عمده‌اشان آیاتی است که ظاهراً امر به یهودیان و مسیحیان می‌کند که از کتاب‌های خودشان تبعیت کنند تا هدایت شوند، بعد هم می‌گویند که اگر خداوند این کتابها را کتاب هدایت دانسته کس دیگری نباید خدشه‌دارشان کنند ... یعنی این را از روی ایمانشان به قرآن می‌گویند نه برای دشمنی کردن با ما و شما ... اینطور که حقیر برداشت کردم اگر اشتباه نباشد
یا علی

اما بعد ..

از کجای این بخش از آیه " وَلَٰكِنْ شُبِّهَ لَهُمْ "
و با استناد به چه چیزی
چنین برداشتی کردید ؟

عقل و فطرت;533090 نوشت:
بلکه امر بر آنها بازگردانده شد یعنی عیسی ع پس از سه روز زنده شده و به میان انها برگشته و بعد به سوی اسمان بالا برده شد..

عقل و فطرت;533090 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.

عیسی ع به دست امت ها به صلیب کشیده میشه حتی به صلیب کشیده شدن عیسی ع توی عهد عتیق هم هست برای همین یهودیان منتظر بودن که عیسی ع زنده بشه تا ایمان بیارن چون توی کتابشون نوشته بوده... ولی هرگز یهودیان نه عیسی ع رو کشتند و نه به صلیب کشیدند بلکه عیسی ع به وسیله امت ها به صلیب کشیده شد و پس از سه روز به میان انها بازگردانده شد:

وَقَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسِيحَ عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ رَسُولَ اللَّهِ وَمَا قَتَلُوهُ وَمَا صَلَبُوهُ وَلَٰكِنْ شُبِّهَ لَهُمْ ۚ وَإِنَّ الَّذِينَ اخْتَلَفُوا فِيهِ لَفِي شَكٍّ مِنْهُ ۚ مَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلَّا اتِّبَاعَ الظَّنِّ ۚ وَمَا قَتَلُوهُ يَقِينًا (4 | النساء - 157)
و گفتارشان که: «ما، مسیح عیسی بن مریم، پیامبر خدا را کشتیم!» در حالی که نه او را کشتند، و نه بر دار آویختند؛ لکن امر بر آنها بازگردانده شد. و کسانی که در مورد (قتل) او اختلاف کردند، از آن در شک هستند و علم به آن ندارند و تنها از گمان پیروی می‌کنند؛ و قطعاً او را نکشتند!

ایه کاملاً واضح داره در مورد گفتار یهودیان سخن میگه که اونا نه اونو کشتند و نه به صلیب کشیدند. بلکه امر بر آنها بازگردانده شد یعنی عیسی ع پس از سه روز زنده شده و به میان انها برگشته و بعد به سوی اسمان بالا برده شد.. هیچ تناقضی وجود ندارد بلکه این کتب یکدیگر را تایید میکنند.

سلام علیکم،
با اجازه‌ی کارشناس بحث که فرمودند وارد بحث قرآنی نشویم، این خودش مثال خوبی است که اگر قرآن کتب مقدس را تصدیق کرده ولی در کتب موجود مطلبی وجود داشته باشد که با قرآن در تنافر باشد می‌توان نتیجه گرفت که:
۱. یا فهم ما از آیه‌ی قرآن اشکال دارد
۲. یا قرآن اشکال دارد که ندانسته کتاب دیگری را تأیید کرده است
۳. یا کتب اهل کتاب تحریف شده است و اشاره‌ی قرآن به تصدیق کتب دیگری بجز این کتابهاست

نه ما و نه کاربر عقل‌و‌فطرت قائل به گزینه‌ی ۲ نیستیم چون از طرف خدا بودن قرآن برای همه‌ی ما اثبات شده است. ایشان روی گزینه‌ی ۱ اصرار دارند و ما روی گزینه‌ی ۳. پس فکر کنم منطقی است که کمی روی این مسأله وقت بگذاریم که آیا این آیه‌ی قرآن نشان دهنده‌ی تضاد است یا خیر.

-------

در ترجمه و تفسیر شما چند اشکال وجود دارد که اگر می‌شود برایمان رفعشان کنید:
۱. در تفسیر می‌فرمایید یهودیان گفتند ما کشتیم، خداوند می‌فرماید ایشان نکشتند ... آیا یهودیان کس دیگری را به جای عیسی کشتند که گمان دارند او را کشته‌اند یا اصلاً قتلی رخ نداده است؟ آیا جز این است که در نزد مسیحیان این یهودیان بودند که رومی‌ها را تشویق به قتل مسیح کردند؟ حتی اگر خودشان هم نکشته باشند باز طبق منطق قرآن اگر کسی کس دیگری را بکشد و نفر سومی به این قتل راضی باشد او در نزد خداوند قاتل به حساب خواهد آمد، مانند قوم صالح علیه‌السلام که شقی‌ترین فرد خود را برانگیختند که ناقه را پی کند و یک نفر ناقه را پی کرد اما خداوند در کتابش فرموده آن را پی کردند (فعقروها) و عذاب هم به همه‌ی ایشان نازل شد، چون آنهای دیگر راضی به انجام آن کار بودند. یهودیان را می‌فرماید که می‌گویند ما عیسی پسر مریم را کشتیم که رسول خدا بود، پس اگر عیسی به دست کس دیگری هم کشته شده باشد و آنها راضی بوده باشند باز ایشان در علم خداوند قاتل خواهند بود، اما خداوند فرموده که ایشان نه او را کشتند و نه به صلیب کشیدند ... یعنی یا حضرت عیسی علیه‌السلام اصلاً کشته نشدند و یا یهودیان به این کار راضی نبودند که در این صورت باید پرسید چرا گفته‌اند ما کشتیم؟ و البته تاریخ شهادت داده که ایشان قصد این کار را کردند و رومی‌ها را برای این کار تحریک کردند ...
۲. در ترجمه «شبه لهم» را ترجمه کرده‌اید «امر به ایشان بازگردانده شد»! خوب برادر اینکه تحریف مستقیم خود قرآن است! شبه لهم یعنی برایشان شبه‌ناک شد، یعنی امر بر ایشان مشتبه شد، در ادامه‌ی آیه هم قرینه‌های دیگری برای این حرف آمده از جمله اینکه «لفی شک منه»، پس شما چطور این را ترجمه کردید به «امر به سوی ایشان بازگردانده شد» و بعد هم این را تفسیر کردید به اینکه بعد از کشته شدن حضرت مسیح رجعت کردند؟ خدا وکیلی این تحریف قرآن نیست؟
۳. مطلب سوم این است که بعد از اصلاح ترجمه‌اتان به ما توضیح دهید که شک و شبهه از کجا پیش آمده است؟ چطور بالأخره نمی‌دانند که او را کشتند یا خیر؟ اگر کشته نشده باشد که خداوند هم فرموده که کشته نشدند پس هم انجیل موجود تحریف شده است و هم توراتی که به قول شما از انبیاء پیشین خبر به صلیب کشیدن ایشان و کشته شدنشان را در خود داده است ... قرآن قرار بود همه‌ی آنها را تصدیق کند پس چرا همه را رد می‌کند؟

یا علی

بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام بزرگواران
من دوست داشتم فقط با کارشناس وارد بحث بشیم که مطالب طولانی و نقل قول تو نقل قول نشه ولی فکر نمی کنم جواب دادن به کاربران محترم هم جای اشکالی داشته باشه.

owari;533151 نوشت:
سلام علیکم برادر عزیزم،
اناجیل چهارگانه هیچ کدام در زمان حیات حضرت عیسی علیه‌السلام نوشته شده‌اند؟ حداکثر از روی حرف معتمدین نوشته شده‌اند دیگر قبول ندارید؟
حالا چه اشکالی دارد که انجیل بارنابا هم ۱۰۰۰ سال بعد از روی حرف معتمدین نوشته شده باشد؟ اگر آن اناجیل چهارگانه را دارای منشأ الهی می‌دانید چرا انجیل بارنابا دارای منشأ الهی نباشد؟
آن مسائلی هم که پر رنگش کردید به عنوان ایراد به قول سرکار تزکیه می‌شود تحریف‌های غیرمضر که به مطلب و ایدئولوژی ضرری نمی‌زند. حالا هفت آسمان شده ۹ آسمان، نه به پیامبری نسبت زنا می‌دهد و نه خدا را یک مساوی سه معرفی می‌کند، شاید هم باید تأویلش کرد ...

دقت داشته باشید بزرگوار کلام وحی به وسیله هر شخصی نوشته نمیشه بلکه انان که می نویسند و مکتوب میکنند منتخب شده از سوی پروردگار هستند و طبق گفته انجیل این نویسنده ها در همان زمان حضرت عیسی ان را مکتوب کردند و مردم را با ان ارشاد میکردند.

;و بعد از این امور، خداوند هفتاد نفر دیگر را نیز تعیین فرموده، ایشان را جفت جفت پیش روی خود به هر شهری و موضعی که خود عزیمت آن داشت، فرستاد.(لوقا فصل 10 | 1)
;پس بدیشان گفت، در تمام عالم بروید و جمیع خلایق را به انجیل موعظه کنید.(مرقس فصل 16 | 15)

دقت داشته باشید انجیل و قران و تورات کتاب حدیث نیست که مردم فکر کنند و ان را بنویسند یا مثلاً بالا و پایینش کنند و تغییرش دهند وبلکه احکام به وسیله خداوند محافظت میشود و کسی اجازه تغییر در ان را نخواهد داشت.
وَإِنْ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ إِلَّا لَيُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ ۖ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يَكُونُ عَلَيْهِمْ شَهِيدًا(النساء | 159)
و هیچ یک از اهل کتاب نیست مگر اینکه پیش از مرگش به او [= حضرت مسیح‌] ایمان می‌آورد؛ و روز قیامت، بر آنها گواه خواهد بود.(النساء | 159)

بین کتاب انجیل و قران و تورات هیچ تناقضی وجود ندارد ولی در انجیل برنابا تناقضی صریح مثل 9 اسمان وجود دارد و این انجیل میگوید که مسیح اصلاً مصلوب نشد!! این در حالی هست که در تورات مسیح به وسیله امت ها مصلوب میشود.

فاتح;533154 نوشت:
چه چیزی را تائید میکنند ؟ آنچه که مورد اشتراک است صرف " کشته شدن حضرت مسیح علی نبینا و آله و علیه السلام" است . و آنچه که مورد تضاد و اختلاف است
بدست چه کسی کشته شدن است

خداوند در قرآن کریم میفرماید من او را کشتم و جان او را قبض کردم و لاغیر
نصاری دو ادعا داشتند و اختلاف داشتند بر این دو ادعا .
عده ای میگفتند ما مسیح را کشتیم و مصلوبش کردیم عده ای هم معتقد بودند مسیح مصلوب و کشته نشده

جناب سید محمد هم در قولشان آورده اند که در کتب مسیحیان ادعا شده مسیح بدست یهود مصلوب و کشته شده
حال آنکه قرآن کریم میفرماید

وَمَا قَتَلُوهُ يقِينًا(النساء/157) و قطعا او را نکشتند!
یعنی ادعای کتاب مقدس و نویسندگانش باطل است.


فاتح;533161 نوشت:
از کجای این بخش از آیه " وَلَٰكِنْ شُبِّهَ لَهُمْ "
و با استناد به چه چیزی
چنین برداشتی کردید ؟

من از شما بزرگواران خواهش میکنم که در مورد این قضیه این فایل صوتی رو گوش کنید.در این فایل صوتی فقط پیرامون مصلوب شدن مسیح بحث کرده و توسط قران و انجیل و تورات بررسی شده حتماً این رو گوش کنید و تناقضات و سوالات شما برطرف میشه ان شالله. اگر باز هم سوالی بود ما در خدمتیم.

عقل و فطرت;533178 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام بزرگواران
...
دقت داشته باشید بزرگوار کلام وحی به وسیله هر شخصی نوشته نمیشه بلکه انان که می نویسند و مکتوب میکنند منتخب شده از سوی پروردگار هستند و طبق گفته انجیل این نویسنده ها در همان زمان حضرت عیسی ان را مکتوب کردند و مردم را با ان ارشاد میکردند.

;و بعد از این امور، خداوند هفتاد نفر دیگر را نیز تعیین فرموده، ایشان را جفت جفت پیش روی خود به هر شهری و موضعی که خود عزیمت آن داشت، فرستاد.(لوقا فصل 10 | 1)
;پس بدیشان گفت، در تمام عالم بروید و جمیع خلایق را به انجیل موعظه کنید.(مرقس فصل 16 | 15)
...
بین کتاب انجیل و قران و تورات هیچ تناقضی وجود ندارد ولی در انجیل برنابا تناقضی صریح مثل 9 اسمان وجود دارد و این انجیل میگوید که مسیح اصلاً مصلوب نشد!! این در حالی هست که در تورات مسیح به وسیله امت ها مصلوب میشود.

سلام علیکم،
حالا تا آن فایل را گوش کنیم:
۱. آیا نسخه‌ای که در زمان حضرت عیسی علیه‌السلام نوشته شد از روی یک وحی به چهار صورت نوشته شد؟ مدرکی برای این گفته دارید؟ چرا ۴ کتاب با تفاوت در حجم و ...؟ اگر رونویسی از کتاب منزل توسط چهار کاتب هستند چرا دقیقاً یکی نیستند؟ چرا با وجود اختلافاتی باز حضرت عیسی علیه‌السلام هر چهارتا را تأیید کردند؟ اگر یکی هستند و هر کدام به تنهایی کافی است چرا امروز هر چهارتا را نگه داشته‌اند و فقط یکی را نگه نداشته‌اند و باقی را دور بیاندازند؟ چرا تجمیعشان نکرده‌اند و یک کتاب بیرون نداده‌اند؟
۲. آیا نسخه‌ای که در زمان خود حضرت مسیح علیه‌السلام نوشته شده باشد هم امروز موجود است؟ اگر نیست پس چطور ادعا می‌کنید که این کتاب‌ها در آن زمان بوده‌اند و اگر این ادعا را دارید چطور ادعا می‌کنید که اناجیل دیگر نمی‌توانسته‌اند آن موقع بوده باشند؟
۳. آیا درست نیست که نویسندگان این چهار انجیل خودشان نوشتن آنها را بعد از زمان حضرت مسیح علیه‌السلام بیان کرده‌اند و بعضاً اصلاً حضرت مسیح علیه‌السلام را هم ندیده بودند؟
۴. چرا کلیسا همه‌ی اناجیل را به کنار گذاشت و این چهار انجیل را نگاه داشت؟ چرا اصلاً بقیه را گذاشت کنار و چرا اگر قرار بود بین آنها انتخاب کند یکی را انتخاب نکرد و چهارتا را انتخاب کرد اگر مطالبشان دقیقاً یکی است؟

یا علی

عقل و فطرت;533178 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام بزرگواران
...
من از شما بزرگواران خواهش میکنم که در مورد این قضیه این فایل صوتی رو گوش کنید.در این فایل صوتی فقط پیرامون مصلوب شدن مسیح بحث کرده و توسط قران و انجیل و تورات بررسی شده حتماً این رو گوش کنید و تناقضات و سوالات شما برطرف میشه ان شالله. اگر باز هم سوالی بود ما در خدمتیم.

سلام علیکم مؤمن،
خدا به ما و شما رحم کند، حرفهایشان مشکوک بود رفتم سایت اصلی‌اش را پیدا کردم، وبلاگ پادکستهایی پیرامون قرآن، از روی موضوعاتی که مطرح شده تقریباً واضحه که ایشان تفکرات وهابی دارند اگر شما با تفکرات وهابیها آشنایی داشته باشید؛ اصل دشمنی‌اشان با شیعه است اگرچه اهل سنت را هم نقد کنند، به هر حال وهابیت نه شیعه هستند و نه سنی بلکه خود را سلفی و پیرو سلف صالح و صحابی پیامبر می‌دانند ... اصولاً وهابیت مذهب هم نیست بلکه یک فرقه‌ی سیاسی است ... از قرآن فقط یک ظاهر می‌شناسند و آن را هم واقعاً نمی‌شناسند و خود قرآن دروغ‌هایشان را برملا می‌کند ...
بگذریم، تمامی حرفهایشان پاسخ دارد و اینها کوردل‌تر از آنی هستند که خداوند هدایتشان کند ... و الله لا یهدی القوم الظالمین ...
باید وارد جزئیات شد و آیات را جداگانه و در کنار هم مورد بحث و بررسی قرار داد ... ان شاء الله دوستان هم وارد شوند که یک همفکری و هم‌اندیشی خوبی انجام شود ... البته بعد از اینکه کارشناس بحث اجازه‌ی ورود به بحث قرآنی را دادند ...
یا علی

بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.

owari;533203 نوشت:
۱. آیا نسخه‌ای که در زمان حضرت عیسی علیه‌السلام نوشته شد از روی یک وحی به چهار صورت نوشته شد؟ مدرکی برای این گفته دارید؟ چرا ۴ کتاب با تفاوت در حجم و ...؟ اگر رونویسی از کتاب منزل توسط چهار کاتب هستند چرا دقیقاً یکی نیستند؟ چرا با وجود اختلافاتی باز حضرت عیسی علیه‌السلام هر چهارتا را تأیید کردند؟ اگر یکی هستند و هر کدام به تنهایی کافی است چرا امروز هر چهارتا را نگه داشته‌اند و فقط یکی را نگه نداشته‌اند و باقی را دور بیاندازند؟ چرا تجمیعشان نکرده‌اند و یک کتاب بیرون نداده‌اند؟
۲. آیا نسخه‌ای که در زمان خود حضرت مسیح علیه‌السلام نوشته شده باشد هم امروز موجود است؟ اگر نیست پس چطور ادعا می‌کنید که این کتاب‌ها در آن زمان بوده‌اند و اگر این ادعا را دارید چطور ادعا می‌کنید که اناجیل دیگر نمی‌توانسته‌اند آن موقع بوده باشند؟
۳. آیا درست نیست که نویسندگان این چهار انجیل خودشان نوشتن آنها را بعد از زمان حضرت مسیح علیه‌السلام بیان کرده‌اند و بعضاً اصلاً حضرت مسیح علیه‌السلام را هم ندیده بودند؟
۴. چرا کلیسا همه‌ی اناجیل را به کنار گذاشت و این چهار انجیل را نگاه داشت؟ چرا اصلاً بقیه را گذاشت کنار و چرا اگر قرار بود بین آنها انتخاب کند یکی را انتخاب نکرد و چهارتا را انتخاب کرد اگر مطالبشان دقیقاً یکی است؟

متاسفانه برخی سوالات شما نوعی قضاوت هستند در حالی که همین سوالات را میتوان در مورد خود قران هم کرد... من نمیدونم چطور شما به قران ایمان دارید ولی انجیل رو تحریف شده میدونید در حالی که قران روی تاقچه شما کتب منقبل رو تصدیق میکنه و حافظ و نگهبان انهاست؟

وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَمُهَيْمِنًا عَلَيْهِ ۖ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ ۖ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ عَمَّا جَاءَكَ مِنَ الْحَقِّ ۚ لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنْكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا ۚ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَٰكِنْ لِيَبْلُوَكُمْ فِي مَا آتَاكُمْ ۖ فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ ۚ إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعًا فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ (5 | المائدة - 48)
و این کتاب [= قرآن‌] را به حق بر تو نازل کردیم، در حالی که کتب پیشین را تصدیق می‌کند، و حافظ و نگاهبان آنهاست؛ پس بر طبق احکامی که خدا نازل کرده، در میان آنها حکم کن! از هوی و هوسهای آنان پیروی نکن! و از احکام الهی، روی مگردان! ما برای هر کدام از شما، آیین و طریقه روشنی قرار دادیم؛ و اگر خدا می‌خواست، همه شما را امت واحدی قرارمی‌داد؛ ولی خدا می‌خواهد شما را در آنچه به شما بخشیده بیازماید؛ (و استعدادهای مختلف شما را پرورش دهد). پس در نیکیها بر یکدیگر سبقت جویید! بازگشت همه شما، به سوی خداست؛ سپس از آنچه در آن اختلاف می‌کردید؛ به شما خبر خواهد داد.

این سوالات شما هم خیلی زیاده و هم نیاز به تحقیق داره. من اصولاً کسی که اینطوری سوال بپرسه رو مردود در جواب دادن میدونم. از نظر من کسی که اینطوری سوال میپرسه دنبال پیدا کردن نقطه ضعف هست مانند سرکار تزکیه که خیلی هم بنده خدا مدعی هست ولی من جواب این سخنان رو هرگز نمیدم تا وقتی که طرف مقابل ارزش بحث رو حفظ کنه... جواب کسی رو که نخواد قبول کنه برای من وقت تلف کردن هست. کار خوب رو کارشناس شما میکنه که یک سوال میپرسه و روی همون میخواد مانور بده.
موفق باشید.

عقل و فطرت;533216 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.

متاسفانه برخی سوالات شما نوعی قضاوت هستند در حالی که همین سوالات را میتوان در مورد خود قران هم کرد... من نمیدونم چطور شما به قران ایمان دارید ولی انجیل رو تحریف شده میدونید در حالی که قران روی تاقچه شما کتب منقبل رو تصدیق میکنه و حافظ و نگهبان انهاست؟

وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَمُهَيْمِنًا عَلَيْهِ ۖ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ ۖ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ عَمَّا جَاءَكَ مِنَ الْحَقِّ ۚ لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنْكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا ۚ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَٰكِنْ لِيَبْلُوَكُمْ فِي مَا آتَاكُمْ ۖ فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ ۚ إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعًا فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ (5 | المائدة - 48)
و این کتاب [= قرآن‌] را به حق بر تو نازل کردیم، در حالی که کتب پیشین را تصدیق می‌کند، و حافظ و نگاهبان آنهاست؛ پس بر طبق احکامی که خدا نازل کرده، در میان آنها حکم کن! از هوی و هوسهای آنان پیروی نکن! و از احکام الهی، روی مگردان! ما برای هر کدام از شما، آیین و طریقه روشنی قرار دادیم؛ و اگر خدا می‌خواست، همه شما را امت واحدی قرارمی‌داد؛ ولی خدا می‌خواهد شما را در آنچه به شما بخشیده بیازماید؛ (و استعدادهای مختلف شما را پرورش دهد). پس در نیکیها بر یکدیگر سبقت جویید! بازگشت همه شما، به سوی خداست؛ سپس از آنچه در آن اختلاف می‌کردید؛ به شما خبر خواهد داد.

این سوالات شما هم خیلی زیاده و هم نیاز به تحقیق داره. من اصولاً کسی که اینطوری سوال بپرسه رو مردود در جواب دادن میدونم. از نظر من کسی که اینطوری سوال میپرسه دنبال پیدا کردن نقطه ضعف هست مانند سرکار تزکیه که خیلی هم بنده خدا مدعی هست ولی من جواب این سخنان رو هرگز نمیدم تا وقتی که طرف مقابل ارزش بحث رو حفظ کنه... جواب کسی رو که نخواد قبول کنه برای من وقت تلف کردن هست. کار خوب رو کارشناس شما میکنه که یک سوال میپرسه و روی همون میخواد مانور بده.
موفق باشید.

سلام علیکم،
اشکالاتی که به حقیر وارد می‌کنید و سایرین وارد می‌کنند خیلی‌هایشان وارد است و بنده‌ی حقیر عددی نیستم که خود را منزه از حتی بزرگتر از این ایرادها بدانم، و ما أنا و ما خطری ...
با این وجود شما را هم دور از واقعیت و در بازی با الفاظ می‌بینم نه از سر عناد که از سر حیرانی ...
مثلاً همین آیه که آوردید ... کجای آن معنی مورد نظر شما را می‌دهد که پس قرآن تورات و انجیل هر طور که الأن هستند را تصدیق می‌کند. بیایید بنده همین الأن یک آیه از انجیل را برای شما تحریف کنم و بگویم چون در جلد انجیل بنده وجود دارد قرآن مصدق آن است ... خودتان هم خنده‌اتان خواهد گرفت از سستی این استدلال ... بلکه خواهید گفت نه اگر قرآن آن را تصدیق کرد نشان می‌دهد که می‌تواند جزء کتاب باشد و اگر رد کرد نشان می‌دهد که نمی‌تواند جزء کتاب باشد چون خداوند فرموده قرآن مطالب انجیل را به کل تصدیق می‌کند. بنابراین این آیه که شما آورده‌اید دارد مطلب ما را به وضوح بیان می‌کند نه مطلب شما را ... شما یک مطلب پیرامون مصلوب کردن حضرت مسیح علیه‌السلام آورده‌اید که قرآن تصدیقش نمی‌کند،‌با این رد کردن خداوند تورات و انجیل را که رد نکرده است بلکه نشان داده است در تورات و انجیل دست برده شده است ... آیا به نظر شما این موضوع بدیهی نیست؟
در هر صورت برایتان آرزوی توفیق دارم و از مصاحبت با شما خوش‌وقت شدم اگرچه شما دلگیر و رنجیده‌خاطر شده باشید ...
یا علی

عقل و فطرت;533216 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.

متاسفانه برخی سوالات شما نوعی قضاوت هستند در حالی که همین سوالات را میتوان در مورد خود قران هم کرد... من نمیدونم چطور شما به قران ایمان دارید ولی انجیل رو تحریف شده میدونید در حالی که قران روی تاقچه شما کتب منقبل رو تصدیق میکنه و حافظ و نگهبان انهاست؟

سلام مجدد،
حیفم آمد این را نگفته خداحافظی کنم،
پرسیدن سؤال که کاری ندارد، در مورد قرآن هم همین‌ها را بپرسید، موضوع اینجاست که در مورد اناجیل چه جوابی خواهید داد و در مورد قرآن چه جواب‌هایی برای مشابه این سؤال‌ها وجود دارد ... بین این پاسخ‌ها زمین تا آسمان فاصله خواهد بود ...
در مورد قرآن روی تاقچه هم که فرمودید، یک سؤال دارم اگر خدای نکرده قرآن از دست شما بیفتد زمین و نجس شودآیا نعوذ بالله آن نجاست‌های اضافه شده هم جزء قرآن خواهد بود یا باید قرآن را از آن نجاسات اضافه شده طاهر کرد؟ قرآن روی تاقچه‌ی منزل ما انجیل و تورات را تصدیق می‌کند نه انجیل و تورات در دست کفار اهل کتاب و مشرکین را ...

لَمْ يَكُنِ الَّذِينَ كَفَرُ‌وا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ وَالْمُشْرِ‌كِينَ مُنفَكِّينَ حَتَّىٰ تَأْتِيَهُمُ الْبَيِّنَةُ / رَ‌سُولٌ مِّنَ اللَّـهِ يَتْلُو صُحُفًا مُّطَهَّرَ‌ةً / فِيهَا كُتُبٌ قَيِّمَةٌ [البینة، ۱-۳]
كافران اهل كتاب و مشركان، دست‌بردار نبودند تا دليلى آشكار بر ايشان آيد: / فرستاده‌اى از جانب خدا كه [بر آنان‌] صحيفه‌هايى پاك را تلاوت كند، / كه در آنها نوشته‌هاى استوار است.

خوب است فکر کنید که «صحف مطهره» چه هستند و چرا رسولی باید بیاید و «صحف مطهره» را بخواند تا ایشان دست از کفر و شرکشان بردارند ... خوب است فکر کنید که آن رسول صحف «مطهر از چه ناپاکی» را برای ایشان خواهد خواند تا آنها دست از کفر و شرکشان بر دارند ...
اگرچه این تنها ظاهر این آیات بلند است اگر باطن آنها را می‌دانستید ... اگر برایتان مهم بود که بدانید ...

یا علی

عقل و فطرت;533178 نوشت:
من از شما بزرگواران خواهش میکنم که در مورد این قضیه این فایل صوتی رو گوش کنید.در این فایل صوتی فقط پیرامون مصلوب شدن مسیح بحث کرده و توسط قران و انجیل و تورات بررسی شده حتماً این رو گوش کنید و تناقضات و سوالات شما برطرف میشه ان شالله. اگر باز هم سوالی بود ما در خدمتیم.

من هم از شما بزرگوار خواهش میکنم سوالات بنده را پاسخ دهید .

نیم ساعت صرف دانلود این فایل شد و نیم ساعت هم صرف شنیدن کامل یک مغز مشعشع وهابی گذاشتم تا مهملات او را در رد توسل و استغاثه گوش کنم که هیچ ارتباطی با موضوع بحث ندارد و نه ارتباطی به سوال بنده .

توهین های این شخص به رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و ائمه اطهار در تطابق آنها با "هبل" یک مطلب را برای شنونده واضح میکند و آن اینکه
الاغ بلعم باعورا و سگ اصحاب کهف از کسانی که چنین فهم و برداشتی از دین دارند افضل اند. چراکه حتی این دو حیوان , خداوند سبحان را شناخته اند و پیامبر و صلحاء و مقربین درگاهش را می شناسند و بر حدود و حریم الهی دست درازی نمیکنند ولی این شخص و امثالهم خیر.

اما بعد

لذا اگر سندی بر ادعایتان دارید بیاورید هاتوا برهانکم ان کنتم صادقین .

اصلا اجباری نیست اظهار نظر و ادعای بدون سند و مدرک و من درآوردی بکنید .که نه خودتان بتوانید توجیه این برداشت ها را بکنید و نه فایل صوتی مهمل و بی ربط تعارف کنید .

owari;533155 نوشت:

سلام علیکم خواهر عزیز،
حال شما مانند استاد دانشگاهی است که دارد با کودکان مباحثه می‌کند ... پاسخ‌های شما اگرچه علمی و دقیق هستند ولی باید قبول کرد که گاهی برخی (از جمله حقیر) گیرهای کوچکی دارند که تا برایشان رفع نشود نکته‌ی مورد نظر را متوجه نمی‌شوند ولی اگر رفع بشود آن وقت مطلب همانطور که برای شما مانند روز روشن است برای ایشان هم مثل روز روشن خواهد بود.
کاربر عقل‌وفطرت ظاهراً به علت اعتمادی که به قرآن دارند دلیل عمده‌اشان آیاتی است که ظاهراً امر به یهودیان و مسیحیان می‌کند که از کتاب‌های خودشان تبعیت کنند تا هدایت شوند، بعد هم می‌گویند که اگر خداوند این کتابها را کتاب هدایت دانسته کس دیگری نباید خدشه‌دارشان کنند ... یعنی این را از روی ایمانشان به قرآن می‌گویند نه برای دشمنی کردن با ما و شما ... اینطور که حقیر برداشت کردم اگر اشتباه نباشد
یا علی

با سلام. ایشان اگر ذره ای حقجویی داشتند، بارها جوابشان به همین شبهات در این تاپیک مطرح شده است، ولی باز هم در حال تکرار مکررات هستند. این فرد به دنبال جواب نیست، بلکه دنبال ایجاد شبهه است. به نظر حقیر، بهتر است پیش از اینکه دیر بشود و افراد مسموم شوند، جلوی سموم فکری گرفته شود.

ضمن اینکه ایشان اگر به قرآن ایمان داشتند، جوابشان بارها با خود آیات قرآن و بدون توسل به حدیث، ارائه شده است. متأسفانه گویا شما هم پاسخهای بنده را نخوانده اید که بدانید، بارها پاسخ ایشان در همین تاپیک درج شده است.

عقل و فطرت;533216 نوشت:

وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَمُهَيْمِنًا عَلَيْهِ ۖ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ ۖ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ عَمَّا جَاءَكَ مِنَ الْحَقِّ ۚ لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنْكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا ۚ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَٰكِنْ لِيَبْلُوَكُمْ فِي مَا آتَاكُمْ ۖ فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ ۚ إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعًا فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ (5 | المائدة - 48)
و این کتاب [= قرآن‌] را به حق بر تو نازل کردیم، در حالی که کتب پیشین را تصدیق می‌کند، و حافظ و نگاهبان آنهاست؛ پس بر طبق احکامی که خدا نازل کرده، در میان آنها حکم کن! از هوی و هوسهای آنان پیروی نکن! و از احکام الهی، روی مگردان! ما برای هر کدام از شما، آیین و طریقه روشنی قرار دادیم؛ و اگر خدا می‌خواست، همه شما را امت واحدی قرارمی‌داد؛ ولی خدا می‌خواهد شما را در آنچه به شما بخشیده بیازماید؛ (و استعدادهای مختلف شما را پرورش دهد). پس در نیکیها بر یکدیگر سبقت جویید! بازگشت همه شما، به سوی خداست؛ سپس از آنچه در آن اختلاف می‌کردید؛ به شما خبر خواهد داد.

این هم پاسخ این شبهات تکراری:

1.قرآن به طور مستقیم ادعای کتاب مقدّس بر شرک سلیمان در باب 11 اوّل پادشاهان را، در آیه 102 سورۀ بقره، انکار فرموده است، پس باید توجه کنید تصدیق قرآن، تمام محتویات کتب پیش از آنرا شامل نمی گردد.

2.تصدیق می تواند هم کلی باشد و هم جزئی. تصدیق کلی، یعنی ما صورت کلی بگوییم که این کتاب منشأ الهی دارد، ولی تصدیق جزئی، یعنی کلمه به کلمه ی آنرا به عنوان وحی الهی تصدیق کنیم. فرض کنید شما در مورد دوستی به نام "معصومه" می فرمایید: «معصومه دختر خوبی است.» این خوب خواندن به این معنی نیست که شما معصومه را یک انسان معصوم و الهی می دانید که در تمام ابعاد خوب است و هیچ نقصی در او راه ندارد! وقتی قرآن در آیه 102 سورۀ بقره در برابر نص صریح کتاب مقدّس ایستادگی میکنه، و در داستانهای قرآنی، خلاف سخن تورات و انجیل رو می خونیم، مشخص میشه که تصدیق تورات، تصدیقی کلی بوده و نه جزئی.


3.از شما دعوت می کنم که دلایل تحریف تورات و انجیل را نیز که در اینجا ذکر شد، مطالعه فرمایید.


4.در مورد نگهبان و حافظ بودن هم مسلم است که قرآن با آموزه های خود محافظ آموزه های آنهاست، نه اینکه قرآن مانعی فیزیکی(!) برای تحریف شدن آنها باشد. لذا این مسئله عدم تحریف را ثابت نمی کند.

عقل و فطرت;533019 نوشت:
سلام.
استاد شعیب بهتر نیست اول به بحث تحریف این کتب در قران بپردازیم و بعد از اینکه متوجه شدیم که تحریف نشده اند سپس به سوالات و یا تناقضات در مورد این کتب بپردازیم؟
انجیل یکی بیشتر نیست بزرگوار و دارای چهار صحیفه متی مرقس لوقا یوحنا می باشد. بله منشا الهی دارند و همچون قران از طرف پروردگار نازل شده.

با سلام
نخیر
این که ما می گوییم اجیل منشا الهی دارد یا نه باید با دلیل از طرف مدعیان ثابت شود و الا اگر بخواهیم به انجیل در قرآن بپردازیم محرف بودن آن واضح است . و انشا الله ادله آن خواهد آمد.

با سلام
فرصتی بود برای دوستان برای اظهار نظر درباره انجیل اما به نظر دیگر کلام پایانی را باید گفت

به نظر ما اناجیل موجود نمی تواند همان انجیل نازل بر عیسی(ع) باشد:
.انجیل مرقس
این انجیل قدیمی‌ترین و کوتاه‌ترین اناجیل است و شامل شانزده باب است و احتمالاً در حدود سال‌های ۶۵ـ۲۷۰ م در انطاکیه شام نوشته شده است.

انجیل متی
این انجیل مشتمل بر بیست و هشت باب است... نویسنده این انجیل متی نام داشت که در سال ۷۹ م در حبشه وفات یافت، انجیل متی به زبان آرامی بود.

انجیل لوقا
نویسنده این انجیل «لوقا» آن را در بیست و چهار باب نوشت... این انجیل نیز بین سال‌های ۶۰ـ۴۵ م نوشته شده است.

انجیل یوحنا
این انجیل شامل بیست و یک باب است که در حدود سال ۱۴۰ م توسط یوحنا در آسیای صغیر (ترکیه) نوشته شده است».

یعنی اناجیل اربعه از سخنان عیسی که توسط فرشته وحی به ایشان می رسید توسط اصحاب و تابعین اصحاب ایشان از 40 تا 140 سال بعد از ایشان نگاشته شده است

از مطالعه اناجیل موجود به خوبی یافت می شود که این اناجیل برداشت های بشری از کلام های عیسی است و نه تنها برداشت های بشری از کلام عیسی است که یک تاریخ نگاری از گفته های اطرافیان عیسی در باره عیسی است است.
پس این کتاب ها نمی تواند همان وحی الهی و مصون از تحریف باشد

کمی انصاف در برخورد با این کتب کافی است که به بشری بودن آنها اذعان کنیم:
انجیل یوحنا:
که 140 سال بعد از مسیح نوشته شده است چگونه می توان گفت که در این 140 سال در لسان مردم کلام مسیح بوده است و تحریف نشده است. 140 سال کم نیست چگونه او از عیسی نقل قول می کند چگونه می توان گفت که این ها کلام عیسی است بدون یک واو کم و زیاد.

این کلام ها که بسیار متفاوت است با اناجیل دیگر به دلیل اختلاف فاحش آن با دیگر اناجیل به آن انجیل غیر همگون می گویند تا 140 سال بعد عیسی در کدام کتاب نهفته بودن است.

آیا اگر این کلام های نا همگون جزء انجیل بوده در این 140 سال کجا بوده و چرا بقیه این ها را از عیسی نشنیده بودند و چرا انجیل لوقا که نزدیک ترین آن ها به مسیح بوده آن را نقل نکرده بود.

از این ها که بگذریم با تاملی اندک در فصول ابتدایی انجیل یوحنا می یابیم که یوحنا سفارشات خودش و برداشت های خودش را از دین مسیح تحویل اقشار مختلف جامعه می دهد.

و واضح تر این که خود در ابتدای انجیلش می گوید که من برداشت های خود از داستان عیسی را می نویسم حال چرا برخی ادعا می کنند که این ها همان کلام عیسی و کلام خداست جای تعجب دارد.

از این هم که بگذریم سیاق کلام صحبت بشر با دیگر بشر هاست نه خدا با دیگران.و داستانی است از ظهور عیسی به روایت یک عالم دینی:
" و در فردای آن روز یحیی عیسی را دید که..."(یوحنا1/29)
" بامداد چون عیسی خواست که به سوی جلیل روانه شود..."(یوحنا 1/43)
" در روز سوم در قانای جلیل عروسی بود ..." (یوحنا2)
این کتاب کاملا تاریخ است نه تاریخی که خدا در قرآن از موسی و یوسف و .. نقل می کند بلکه همه اش داستان است تاریخ است نه کتاب هدایت . نه این که کلام خدا یا رسول او باشد کلام شاهدان عینی از یک واقعه به نام بعثت مسیح.
این روند ادامه دارد.."پس خادمان نزد روسای کهنه و فریسیان رفتند..."(یوحنا 45/7)

اوج فاجعه آن جاست که در کتابی که برخی قایل اند کلمات عیسی و وحی خدا به عیسی است واقعه به صلیب رفتن عیسی هم ذکر می شود سوال اینجاست که واقعا این نقل داستان ها کلام خداست یا کلام عیسی مصلوب شده یا گزارش اطرافیان .

واقعا این سوال جا دارد که این ها اگر انجیل اند و کلام خدایند چه به چه کسی وحی شده است به عیسی که او مصلوب است یا به یوحنا که او نبی نیست پس چه کسی این کتاب ها را به نام انجیل نوشته ؟؟
و چه کسی می تواند بگوید که این ها همان انجیل نازل شده بر عیسی است.
" او را در آنجا صلیب نمودند و...."(یوحنا18/19)

قسمت 20 از این انجیل بقیه داستان را می گوید که اصلا عیسی سوم شخص است و خدا نیز سوم شخص .
پس چه کسی دارد انجیل را روایت می کند؛خدا ، عیسی یا یوحنا...

تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.
این یکی از اناجیل اربعه بود که بررسی شد بقیه اناجیل وضع بهتری ندارند.

درباره بقیه اناجیل نیز به وضوح حالت روایت گری و تاریخی آنها را می توانید به وضوح ببینید که حتی به صلیب رفتن و وقایع بعدی آن را نیز در اناجیل خود آورده اند که همان سوال جا دارد این که این کلام های بعد از صلیب از کیست از خداست اگر بگویید از خداست می گویم به چه کسی وحی شده به مسیح او که مصلوب بوده و اگر بگویید بر مثلا لوقا یا متی می گویم که آن ها که نبی نبوده اند که بدان ها وحی شود.
مرقس16/متی 28/.....

اما اگر بگویید قرآن به این کتاب ها اعتنا کرده است و آیاتی بر تصدیق انجیل و تورات در قرآن هست

ما می گوییم که آن انجیل و توراتی که قرآن بدان یهود و مسیح را ارجاع می دهد و از پیامبر خواسته که آنها را تصدیق کند این اناجیل موجود نیست.
چرا که انجیلی که مورد تایید قرآن است خصوصیاتی دارد که قرآن آن را ذکر می کند اگر در انجیلهای موجود آن را ارائه کردید ما قبول می کنیم که اناجیل موجود همان انجیل مورد تایید قرآن است وگرنه این اناجیل تحریف شده و مورد قبول قرآن نیستند:
الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِندَهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَالإِنْجِيلِ ....(اعراف 157)
خدا در قرآن نام پیامبر اسلام را در انجیل مکتوب می داند پس باید اگر منظورش همین انجیل هاست در آنها نام پیامبر باشد. که نیست پس این انجیل های موجود تقلبی اند

در جای دیگر خداوند در قرآن می فرماید:
"وَإِذْ قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُم مُّصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ يَأْتِي مِن بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ فَلَمَّا جَاءهُم بِالْبَيِّنَاتِ قَالُوا هَذَا سِحْرٌ مُّبِينٌ"(صف 6)
"و هنگامی که عیسی مریم به بنی اسرائیل گفت: من همانا رسول خدا به سوی شما هستم و به حقانیت کتاب تورات که مقابل من است تصدیق می‌کنم و نیز (شما را) مژده می‌دهم که بعد از من رسول بزرگواری که نامش (در انجیل من) احمد است بیاید. چون آن رسول ما با آیات و معجزات به سوی خلق آمد گفتند: این سحری آشکار است."
خدا این انجیل را تصدیق می کند پس کجاست نام احمد در اناجیل اربعه.

اضافه از این نکاتی که دوستان نیز درباره تفاوت دیدگاه قرآن و انجیل درباره مصلوب شدن عیسی نیز قابل توجه است .
قرآن به صراحت می گوید "
وَمَا قَتَلُوهُ يقِينًا(النساء/157) و قطعا او را نکشتند
و اناجیل اربعه به کشته شدن زنده شدن دوباره عیسی تاکید چند باره دارند
وَبِكُفْرِهِمْ وَقَوْلِهِمْ عَلَى مَرْيَمَ بُهْتَانًا عَظِيمًا "و نيز به سبب کفرشان و آن تهمت بزرگ که به مريم زدند"
وَقَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسِيحَ عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ رَسُولَ اللّهِ وَمَا قَتَلُوهُ وَمَا صَلَبُوهُ وَلَـكِن شُبِّهَ لَهُمْ وَإِنَّ الَّذِينَ اخْتَلَفُواْ فِيهِ لَفِي شَكٍّ مِّنْهُ مَا لَهُم بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلاَّ اتِّبَاعَ الظَّنِّ وَمَا قَتَلُوهُ يَقِينًا

  • و نيز بدان سبب که گفتند : ما مسيح پسر مريم پيامبر خدا را کشتيم و، حال آنکه آنان مسيح را نکشتند و بر دار نکردند بلکه امر بر ايشان مشتبه شد هر آينه آنان که در باره او اختلاف می کردند خود در ترديد بودند و به آن يقين نداشتند تنها پيرو گمان خود بودند و عيسی را به يقين نکشته بودند

اما نظر اناجیل درباره مصلوب و کشته شدن عیسی:
یوحنا 19/18
مرقس 16
متی 28
لوقا 23/47

این تعارضات آشکار بین قرآن و انجیل های موجود است که با توجیهاتی هم که برخی از دوستان آوردند اصلا قابل حل نیست
پس یا باید این اناجیل را قبول کنیم و قرآن را کنار بزنیم یا قرآن را قبول کنیم و این اناجیل را کنار بزنیم. جمه متناقضین با هم محال است.
راه حل ما این است که بگوییم قرآن و انجیل هر دو کلام خدا و موافق هم هستند اما این اناجیل موجود به علت های متعددی که ذکر شد محرف اند.

از همه این ها که بگذریم هرگز قرآن کتاب انجیلی را که عیسی را پسر خدا بداند تایید نمی کند
این موضوع تا آنجا در کتاب انجیل پر رنگ بوده که در شورای نیقیه اعتقاد به اقانیم ثلاثه و الوهیت عیسی را از لوازم دیمن مسیح دانستند.
اما قرآن بارها فریاد می زند که عیسی بنده ای از بندگان خدا و پیامبر او بود .
آیا قرآن بر خلاف کلام خود مطلبی را تایید می کند؟؟؟؟!!!

به نظر بنده مطلب در تحریف اناجیل موجود واضح و کامل است فقط کمی نیاز به انصاف و دقت دوستان در نقد ها دارد.
جواب آیات ادعایی درباره قبول و تصدیق قرآن انجیل را هم به نظر در پست های ابتدایی به روشنی بیان شده و نیازی به بازگو کردن ندارد.

با سلام و با عرض تبریک به مناسبت فرارسیدن ماه مبارک رمضان
با توجه به این که بنده عازم سفر تبلیغی در ایام ماه مبارک رمضان هستم با اجازه دوستان و کاربران گرامی موقتا تاپیک بسته می شود و انشا الله بعد از ماه مبارک دوباره باز می شود.
انشا الله که طاعات و عبادات همه دوستان در درگاه الهی مورد قبول واقع شود.
التماس دعا

به نام خداوند بخشنده مهربان
فراررسیدن ماه رمضان را به تمام دوستان گرامی تبریک عرض می نمایم .
با توجه به مسافرتی که پیش آمده بود مدتی در خدمت دوستان نبودم
و از این پس تلاش می کنم در خدوت شما باشم
نکته ای را میخاستم خدمت دوستان عرض کنم امیدوارم کمی به بحث کمک نماید :
وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَمُهَيْمِنًا عَلَيْهِ ۖ فَاحْكُم بَيْنَهُم بِمَا أَنزَلَ اللَّـهُ ۖ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ عَمَّا جَاءَكَ مِنَ الْحَقِّ ۚ لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا ۚ وَلَوْ شَاءَ اللَّـهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَـٰكِن لِّيَبْلُوَكُمْ فِي مَا آتَاكُمْ ۖ فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ ۚ إِلَى اللَّـهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعًا فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ
آیه فوق به چند صورت ترجمه شده است که ممکن است برخی از ترجمه ها باعث شده دوستان برداشت متفاوتی داشته باشند
و کتاب آسمانی [قرآن‌] را به راستی و درستی بر تو نازل کردیم که همخوان با کتابهای آسمانی پیشین و حاکم بر آنهاست، پس در میان آنان بر وفق آنچه خداوند نازل کرده است، داوری کن و به جای حق و حقیقتی که بر تو نازل شده از هوی و هوس آنان پیروی مکن برای هریک از شما راه و روشی معین داشته‌ایم و اگر خداوند می‌خواست شما را امت یگانه‌ای قرار می‌داد ولی [چنین کرد] تا شما را در آنچه به شما بخشیده است بیازماید پس به انجام خیرات بشتابید، بازگشت همگی شما به سوی خداست، آنگاه شما را به [حقیقت‌] آنچه اختلاف داشتید آگاه خواهد ساخت‌.
اصولا این مشکل در ترجمه همواره وجود داشته است اما بیشتر ترجمه ها آن را تسلط دانسته اند زیرا لفظ هیمنه به معنی تسلط و حکومت است .
مسأله دیگر یعنی تصدیق به معنای این نیست که قرآن تمام آنچه در کتابهای پیشین است را تصدیق کرده است بلکه به صورت اجمالی تصدیق می کند که کتابهایی از سوی خداوند بر پیامبران پیشین نازل شده است .
دلیل این ادعا این است که قرآن همواره در آیات خود سخن از تحریف کتب گذشته گفته است .
پس به صورت خلاصه عرض می کنم که بر اساس آموزه های قرآن نزول وحی و کتب گذشته تصدیق شده اند اما قرآن آنها را تحریف شده می داند .

سوال 1:
در آیه 43 سوره مائده آمده است:
و چگونه تو را داور قرار مى‏دهند با آنكه تورات نزد آنان است كه در آن حكم خدا [آمده] است‏ سپس آنان بعد از اين [طلب داورى] پشت مى‏كنند و [واقعا] آنان مؤمن نيستند
این آیه کاملا نشان میدهد حداقل تورات زمان پیامبر تورات واقعی بوده اما اگر تورات الان با تورات زمان پیامبر فرق میکند پس قرآن برای تمامی زمانها نیست و این سخنش بیهوده است اما اگر تورات تحریف نشده است چرا علمای اسلام تاکید بر تحریف آن دارند؟!

جواب:
[=times new roman]آیه 42 و 43 درباره درخواست قضاوت یهود از پیامبر و اجرای حکمی بوده است :
سَمَّاعُونَ لِلْکَذِبِ أَکَّالُونَ لِلسُّحْتِ فَإِنْ جاؤُکَ فَاحْکُمْ بَيْنَهُمْ أَوْ أَعْرِضْ عَنْهُمْ وَ إِنْ تُعْرِضْ عَنْهُمْ فَلَنْ يَضُرُّوکَ شَيْئاً وَ إِنْ حَکَمْتَ فَاحْکُمْ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطينَ(آنها سخت شنونده و پذیرنده دروغ و خورنده حرامند ( مردمشان از علمای خود دروغ می پذیرند و علمائشان از مردم رشوه می گیرند ) پس اگر به نزد تو آمدند خواهی میان آنها داوری کن یا از آنان روی برتاب ، و اگر روی برتافتی هرگز هیچ زیانی به تو نمی رسانند ، و اگر داوری کردی میانشان به عدل و داد داوری کن ، زیرا خدا عدالت پیشگان را دوست دارد.)
وَ کَيْفَ يُحَکِّمُونَکَ وَ عِنْدَهُمُ التَّوْراةُ فيها حُکْمُ اللَّهِ ثُمَّ يَتَوَلَّوْنَ مِنْ بَعْدِ ذلِکَ وَ ما أُولئِکَ بِالْمُؤْمِنينَ(و چگونه تو را داور قرار می دهند با آنکه تورات که حکم خدا در آن است نزد آنهاست! آن گاه پس از آن ( داوری ) روی برمی تابند ( با اینکه حکم تو مطابق کتابشان است ) و آنها ( به کتاب خود نیز ) ایمان ندارند.)
[=times new roman][=times new roman]
[=times new roman][=times new roman][=times new roman]باید توجه داشت که اولا - ما تمام تورات را تحریف یافته نمى دانیم بلکه قسمتى از آن را مطابق واقع مى دانیم و اتفاقا حکم فوق از این احکام تحریف نایافته مى باشد ثانیا - تورات هر چه بوده نزد یهودیان یک کتاب آسمانى و تحریف نایافته محسوب مى شده با این حال آیا جاى تعجب نیست که آنها به آن عمل نکنند؟!.
[=times new roman][=times new roman][=times new roman]
[=times new roman][=times new roman][=times new roman]باید دانست که حکم مزبور یعنى (حکم سنگسار کردن زن و مردى که زناى محصنه کرده اند) در تورات کنونى در فصل بیست و دوم از سفر تثنیه آمده است .
تعجب از این است که آنها تورات را یک کتاب منسوخ نمى دانند، و آئین اسلام را باطل مى شمرند با این حال چون احکام تورات موافق امیالشان نیست آن را رها کرده و به سراغ حکمى مى روند که از نظر اصولى با آن موافق نیستند. و از آن عجبتر اینکه بعد از انتخاب تو براى داورى ، حکم تو را که موافق حکم تورات است چون بر خلاف میل آنها است نمى پذیرند.
(ثم یتولون من بعد ذلک ).
حقیقت این است که آنها اصولا ایمان ندارند و گر نه با احکام خدا چنین بازى نمى کردند.
(و ما اولئک بالمؤ منین ).
[=times new roman]
پس تورات در دست یهودیان درزمان پیامبر در برخی از احکامش تحریف شده و در برخی تحریف نشده بود همانند توراتی که الان موجود است که حکم سنگسار در آن موجود است:
[=times new roman]در اصحاح بیست و دوم از سفر تثنیه از تورات عربى چاپ کمبروج سال 1935 میلادى چنین آمده :[=times new roman]
(22) اگر مردى دیده شود که با زنى شوهر دار در بسترى جمع شده ، باید هر دو کشته شوند، هم آن مرد که با زن جمع شده ، و هم زن تا به این وسیله شر از میان بنى اسرائیل کنده شود (23) اگر دخترى باکره که نامزد مردى شده به مردى برخورد کند و آن مرد در آن شهر با وى جمع شود(24) باید آن دو را به طرف دروازه آن شهر بیرون ببرید و هر دو را سنگ باران کنید تا بمیرند، آن دختر به جرم اینکه در شهر بود و مى توانست فریاد بزند و براى حفظ ناموس خود مردم را به کمک طلب کند و آن مرد را به جرم اینکه زن صاحب شوهرى را ذلیل و بى آبرو کرده ، پس به وسیله سنگباران شر را از بین خود بیرون کنید.
[=times new roman]و این عبارت بطورى که ملاحظه مى کنید حکم رجم را مخصوص ‍ بعضى از صور زناى محصنه کرده ، آن صورتى که زنا در شهر واقع شود و زن نامزد داشته باشد.
[=times new roman]
یهود زمان پیامبر وقتی که یکی از ثروتمندان و صاحب منسبان اجتماعی جامعه زنای محصنه می کرد از این حکم فرار می کردند و اجرا نمی کردند زمان پیامبر همچین اتفاقی برای یکی از بزرگان یهود خیبر افتاد و برای فرار از حکم سنگساری که در تورات بود به پیامبر رجوع کردند تا بین آنها حکم را اجرا کند به امید این که حکم اسلام سبک تر است. که بعد از بیان حکم اسلام آنها سر باز زدند آنگاه آیات مذکور نازل شد.
پس تورات همان گونه که اکنون کاملا تحریف نشده و مصون از تحریف هم نیست در زمان پیامبر هم در برخی از احکام تحریف نشده بود.

سوال2:
اگر ادامه آیات را تا آیه 48 مائده به دقت بخوانید خواهید دانست که نه تنها تورات که در ادامه به مسیحیان هم دستور داده که به کتاب خود عمل کنند. در واقع شما نمی توانید منظور نظر آیه را به همان شان نزولی که در تفاسیر آمده محدود کنید. زیرا در شان نزول آیه نگفته که مسیحیان نزد رسول الله آمدند. ولی آیات بعدی مسیحیان را هم خطاب قرار داده.
جواب:
اول این که سوال درباره با آیه 42 و 43 بود نه آیات بعد از آن و سوال درباره تحریف پذیری یا عدم آن در زمان رسول خدا و هم اکنون بود که جواب هم متناسب با سوال گذشت و الا احکام جزائی اسلام آنقدر زیاد هست که یکی پس از دیگری می تواند مطرح شود ولی جای آن اینجا نیست.
به عبارت دیگر سوال از تورات بود نه انجیل و الا حرف در این باب زیاد است و جواب باید ناظر به سوال باشد نه بیشتر
ثانیا همانگونه که مستحضرید شان نزول آیه مخصص معنا نیست و یک شان نزول می تواند بابی باشد برای بیان یک سری از معارفی که برای جامعه نیاز است.
در مانحن فیه هم آمدن یهود باعث شد که حکم این مراجعه برای حکم کردن بین یهود برای پیامبر بیان شود که خدا پیامبر را مخیر ساخته که حکم کند یا آنها را رد کند و به کتاب خودشان ارجاع دهد و هم این حکم را برای دیگر اهل کتاب بیان کرده که همان نصرانی های زمان پیامبر بودند چرا که اسلام قصد معارضه با ادیان آسمانی را نداشت و برای زندگی آنها در لوای دین خودشان هم برنامه ارائه کرده است.
سوال:
قرآن به تمام ادیان را اسلام می نامد. و این شریعت است که متفاوت است. در واقع از آدم تا خاتم دین الهی یکی بوده و هست. تغییری نکرده. اصولش هم بر اساس ایه 62 سوره بقره ایمان به خدا و روز جزا و عمل صالح است. لذا این تغییری که مشاهده می شود در شریعت هاست نه ادیان.
جواب:
هر چند اسلام به معنای تسلیم است، اما در اصطلاح قرآن، صرفا روحیه تسلیم، اسلام نامیده نمی شود. اسلام در اصطلاح قرآن گاهی، به معنای یک دین، آیین و مکتب خاص است؛ مثلاً اسلام در آیه «اَلیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِـیتُ لَکُمُ الإِسْلامَ دِیناً»؛ «امروز دین شما را برایتان کامل و نعمت خود را بر شما تمام گردانیدم و اسلام را برای شما [به عنوان] آیینی برگزیدم.» یقینا به معنای دین و مکتب خاص است که در روز غدیر به حد کمال رسیده است.
همچنین در آیه «یَمُنُّونَ عَلَیْکَ اَنْ اَسْلَمُوا قُلْ لاتَمُنُّوا عَلَیَّ اِسْلامَکُمْ»؛«از اینکه اسلام آورده اند بر تو منت می نهند. بگو: بر من از اسلام آوردنتان منت مگذارید!» یا آیه «کَفَرُوا بَعْدَ اِسْلامِهِمْ...»؛«و پس از اسلام آوردنشان کفر ورزیده اند...» و حتی در همین آیه ای که به آن استناد شده بود، یعنی: «اِنَّ الدّینَ عِنْدَاللّه الاِْسْلامُ وَ مَااخْتَلَفَ الَّذینَ اُوتُوا الْکِتابَ اِلاّ مِنْ بَعْدِ ما جائَهُمُ الْعِلْمُ بَغْیا بَیْنَهُمْ»؛ «در حقیقت، دین نزد خدا همان اسلام است و کسانی که کتاب [آسمانی] به آنان داده شده با یکدیگر به اختلاف نپرداختند، مگر پس از آنکه علم برای آنان [حاصل] آمد، آن هم به سابقه حسدی که میان آنان وجود داشت.» به همین معناست. این آیه که اختلاف و مخالفت اهل کتاب را در دین خدا مطرح می کند، قرینه بر این است که اسلام در صدر آن به معنای مکتب و دین خاص مورد قبول خداست.
از این گذشته، بر فرض اینکه اسلام مورد قبول قرآن، همان صدق در طلب و تسلیم در مقابل حقیقت باشد، طالبان کاذب و مسخره گر را چه کنیم؟ آیا می توان این گروه را هم مسلم دانست؟ پس آیه «مَنْ یَبْتَغِ غَیْرَ الاِْسْلامِ دینا فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِی الاْخِرَةِ مِنَ الْخاسِرینَ»؛ «و هر که جز اسلام، دینی [دیگر] جوید، هرگز از وی پذیرفته نشود و وی در آخرت از زیانکاران است.» ناظر به چه کسانی است؟
مرحوم علامه محمد تقی جعفری در مورد آیه شریفه 19 آل عمران می فرماید: «در «اِنَّ الدّینَ عِنْدَاللّه ِ الاِْسْلامُ»هم نمی گوید «اسلام» (به صورت نکره)؛ زیرا حصر در میان است. البته اسلام یک معنی وسیعی است که تا ظهور دین اسلام، با جلوه های متنوعی بروز کرده است؛ ولی بدان جهت که جلوه های ابراهیمی ما قبل اسلام در تغییرات و تحریفات فرو رفته است، لذا منظور از «الاسلام» معنای خاص آن است که در اسلام محمدی صلی الله علیه و آله جلوه گر شده است.»
سوال3:
قطعا اگر بنا باشد که بگیم تورات و انجیل تحریف شده و باطل هستند خیلی راحت اون ها هم میتونند بگند قرآن تحریف شده(از منظر برون دینی).ولی اینکه تورات و انجیل تحریف شده ، در تاپیک دیگر مطالبی گفته شد توسط جناب رضا و در آخر هم به این نتیجه رسیده شد که تورات و انجیل حداقل تا زمان پیامبر اسلام تحریف انچنانی نداشته است.
ولی به شخصه نظرات جناب شریعت عقلانی را به واقع نزدیکتر میبینم که قرآن هم معتقد هست این کتاب ها همگی نظر به یک دین دارند و آن هم اسلام هست.
جواب:
هیچ ملازمه ای بین اعتقاد به تحریف تورات و انجیل با اعتقاد به تحریف قرآن نیست چرا که :
اولا: قرآن معجزه الهی است و تورات و انجیل معجزه نبودند.
ثانیا کتاب قرآن کتاب دین جاویدان اسلام است و کتاب آسمانی پس از آن نخواهد آمد بر خلاف تورات و انجیل
ثالثا خدا در تورات و انجیل وعده به حفظ آنها از تحریف نداده بر خلاف قرآن که که خدا خود را حافظ آن می داند.
رابعا : درباره قرآن ادله نقلیه و عقلیه بر عدم تحریف داریم بر خلاف تورات و انجیل که قراین متقن تاریخی بر تحریف آن دو داریم.
خامسا : متعدد بودن نسخ عهدین دلیل محکم بر تحریف حد اقل یکی از آنها است که این در باره قرآن صادق نیست به دلیل وحدت نسخه قرآن در طول تاریخ.

سوال4:
بين اعتقاد به تحريف و اثبات سندي تحريف فاصله بسيار است - چه در اين انجمن و چه در ساير انجمن ها كه بحث تحريف مطرح بوده است تاكنون حتي يك سند تاريخي معتبر توسط مدعيان ارائه نشده است - همانگونه كه در پست قبلي اشاره كردم نه خود قران و نه متكلمين مسلمان تا قبل از قرن جهارم هجري اعتقادي به تحريف انجيل و تورات نداشته اند و اين ادعا جديد و صرفا براي توجيه تضادهاي درون قراني است
جواب:
ما برای این که نشان دهیم که تحریف تورات و انجیل از زمان صدر اسلام مطرح بوده آیات زیر را می آوریم به این معنا که قرآن به عنوان معتبر و کهن ترین متن اسلامی آن دو را محرف می دانسته است.
البته مستحضرید که این تاپیک در صدد تقویت یا رد ادعای تحریف عهدین نیست
در شش آیه از آیات نورانی قرآن کریم، از تحریف سخن به میان آمده است :

آیه یکم. بقره: 75

(أَفَتَطْمَعُونَ أَن یُؤْمِنُواْ لَکُمْ وَقَدْ کَانَ فَرِیقٌ مِنْهُمْ یَسْمَعُونَ کَلاَمَ اللّهِ ثُمَّ یُحَرِّفُونَهُ مِن بَعْدِ مَا عَقَلُوهُ وَهُمْ یَعْلَمُونَ)؛ آیا انتظار دارید به ]آیین[ شما ایمان بیاورند، با اینکه عده‌ای از آنان سخنان خدا را می‌شنیدند و پس از فهمیدن، آن را تحریف می‌کردند، در حالی که آگاه بودند؟!
در این آیه خداوند متعال به مسلمانانی که امید داشتند قوم یهود اسلام را اختیار کنند، می‌گوید: اینان هم آنان‌اند که کلام خدا را شنیدند و پس از فهمیدن آن به تحریفش پرداختند.
آیه دوم. آل‌عمران: 78
(وَإِنَّ مِنْهُمْ لَفَرِیقآ یَلْوُونَ أَلْسِنَتَهُم بِالْکِتَابِ لِتَحْسَبُوهُ مِنَ الْکِتَابِ وَمَا هُوَ مِنَ الْکِتَابِ وَیَقُولُونَ هُوَ مِنْ عِندِ اللّهِ وَمَا هُوَ مِنْ عِندِ اللّهِ وَیَقُولُونَ عَلَی اللّهِ الْکَذِبَ وَهُمْ یَعْلَمُونَ)؛ در میان آنها کسانی هستند که زبان خود را چنان می‌گردانند که گمان کنید ]آنچه را می‌خوانند[ از کتاب ]خدا[ است، در حالی که از کتاب ]خدا[ نیست! ]و با صراحت [می‌گویند: «آن از طرف خداست!» با اینکه از طرف خدا نیست، و به خدا دروغ می‌بندند، در حالی که می‌دانند.
آیه سوم (فَوَیْلٌ لِلَّذِینَ یَکْتُبُونَ الْکِتَابَ بِأَیْدِیهِمْ ثُمَّ یَقُولُونَ هَـذَا مِنْ عِندِاللّهِ لِیَشْتَرُواْ بِهِ ثَمَنآ قَلِیلا فَوَیْلٌ لَّهُم مِمَّا کَتَبَتْ أَیْدِیهِمْ وَوَیْلٌ لَّهُمْ مِمَّا یَکْسِبُونَ)؛ پس وای بر آنها که نوشته‌ای‌بادست خود می‌نویسند، سپس می‌گویند: «این، از طرف خداست» تا آن را به بهای کمی بفروشند. پس وای بر آنان از آنچه با دست خود نوشتند ووای‌برآنان‌ازآنچه‌از این‌راه به دست می‌آورند.

آیه چهارم(مَنَ الَّذِینَ هَادُواْ یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَن مَوَاضِعِهِ وَیَقُولُونَ سَمِعْنَا وَعَصَیْنَا وَاسْمَعْ غَیْرَ مُسْمَعٍ وَرَاعِنَا لَیّآ بِأَلْسِنَتِهِمْ وَطَعْنآ فِی الدِّینِ)؛ بعضی از یهود، سخنان را از جای خود، تحریف می‌کنند و ]به جای اینکه بگویند: «شنیدیم و اطاعت کردیم»[، می‌گویند : «شنیدیم و مخالفت کردیم! و ]نیز می‌گویند Blush بشنو! که هرگز نشنوی! و ]از روی تمسخر می‌گویند Blush «راعنا ]ما را تحمیق کن![» تا با زبان خود، حقایق را بگردانند و در آیین خدا طعنه زنند.
خداوند متعال در این آیه به صراحت از تحریف کلمات و جابه‌جا کردن آنها به وسیله قوم یهود، خبر داده است.
آیه پنجم(فَبِمَا نَقْضِهِم مِیثَاقَهُمْ لَعنَّاهُمْ وَجَعَلْنَا قُلُوبَهُمْ قَاسِیَةً یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَن مَوَاضِعِهِ وَنَسُواْ حَظّآ مِمَّا ذُکِّرُواْ بِهِ)؛ پس به سبب پیمان‌شکنی، آنها را از رحمت خویش دور ساختیم و دل‌های آنان را سخت و سنگین نمودیم. سخنان ]خدا [را از موردش تحریف می‌کنند و بخشی از آنچه را به آنها گوشزد شده بود، فراموش کردند.
خداوند متعال در این آیه از پیمان‌شکنی‌های قوم یهود، تحریف و جابه‌جایی کلمات و نیز فراموش کردن آن کلمات از سوی قوم یهود خبر می‌دهد. این پیمان‌شکنی‌ها سبب دور شدن آنها از رحمت خداوند و سنگ شدن دل‌های آنها شد.
آیه ششم. مائده: 41
(وَمِنَ الَّذِینَ هِادُواْ سَمَّاعُونَ لِلْکَذِبِ سَمَّاعُونَ لِقَوْمٍ آخَرِینَ لَمْ یَأْتُوکَ یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ مِن بَعْدِ مَوَاضِعِهِ یَقُولُونَ إِنْ أُوتِیتُمْ هَـذَا فَخُذُوهُ وَإِن لَّمْ تُؤْتَوْهُ فَاحْذَرُواْ)؛ و ]همچنین[ گروهی از یهودیان که خوب به سخنان تو گوش می‌دهند، تا دستاویزی برای تکذیب تو بیابند، آنها جاسوسان گروه دیگری هستند که خودشان نزد تو نیامده‌اند. آنان سخنان را از مفهوم اصلی‌اش تحریف می‌کنند، و ]به یکدیگر[ می‌گویند: اگر این ]که ما می‌خواهیم[ به شما داده شد ]و محمد بر طبق خواسته شما داوری کرد،[ بپذیرید، وگرنه ]از او [دوری کنید.
خداوند متعال در این آیه از برخی بنی‌اسرائیل نام می‌برد که با جاسوسی و کارشکنی در رسالت پیامبر اکرم ، به تحریف کلمات می‌پردازند.
سوال 5:
دلیل شما بر تحریف تورات و انجیل چیست؟
جواب:

[=times new roman]دلایل مسلمانها بر تحریف كتاب مقدس:
الف: حكم عقل

عقل سلیم وجود پاره ای از گزاره های انحرافی در كتاب مقدس را نشانه تردید ناپذیر تحریف در این كتاب می شمارد به عنوان مثال مواردی از گزاره های انحرافی عبارتند از:

1- خدا در كتاب مقدس:
خداوند در كتاب مقدس بصورت ضعیف ناقص ترسو، حسود و انسان واره توصیف شده است و هم طراز با عیسی دانسته شده است. به عنوان مثال: علّت منع آدم و حوّا از درخت ممنوعه و اخراج آن دو از بهشت آن بوده كه خداوند ترسیده بود كه آدم با خوردن از میوه درخت ممنوعه عارف به نیك و بد گردیده، از تمام جهات مثل خداوند گردند یعنی حیات ابدی پیدا كنند. و در عهد جدید علّت مخالفت یهودیان با حضرت عیسی الوهیت وی دانسته شده است. در نامه پولس به فیلپیان خدا و عیسی هم طراز و برابر معرفی شده است. بنابراین آموزه های فوق كه در كتاب مقدس مكتوب است با قدرت، علم و حكمت الهی و غنای ذاتی پروردگار در تعارض می باشد. عقل سلیم ساحت مقدس ربوبی را از نسبت های فوق مبرا و منزه می داند. پس چنین نیست هایی، ناشی از توهمات انحرافی انسانها است كه به نام دین آسمانی قالب گردیده است.

2- پیامبران در كتاب مقدس:
متأسفانه در كتاب مقدس نسبت های ضداخلاقی و ناروائی درباره پیامبران الهی مطرح شده است. به صورت مثال: حضرت لوط توسط دخترانش با شراب مست می شود و در نتیجه با دختران خود همبستر می شود تا از لوط نسلی بیادگار بماند. حضرت ابراهیم به علّت ترس از جانش زن خود ساره را كه از زیبایی فوق العاده برخوردار بوده به عنوان خواهر خود در دربار فرعون معرّفی و به فرعون تزویج می كند. سرانجام فرعون از واقعیت مطلب مطلع می شود، و ابراهیم را بخاطر اقدامش سرزنش می كند. و نیز حضرت داود به خاطر پنهان نگهداشتن رابطه نامشروعش با زن او ریاه رحتّی، او را كه از مجاهدان مخلص و پاكدل بوده است بر اثر یك توطئه به قتل می رساند. و زن او را تصاحب می كند. حضرت سلیمان بخاطر تمایل زنانش به بت پرستی، دستور ساخت و ساز بتخانه های متعدد را صادر می كند. به حضرت عیسی نسبت داده اند كه وی در اثر معجزه ای در یك مراسم عروسی شرابی بسیار مست كننده تهیه می كند. در حالیكه شراب در كتاب مقدس تحریم گردیده است. و نیز این نسبت كه وی پاهایش را با اشك زن خاطئه شستشو و با موهای او خشك می كرده است. و نمونه های شرم آور دیگر كه حكایت از تحریف خطرناك در كتاب مقدس دارد. در حالیكه پیامبران الهی باید واجد صفات و اخلاقی باشند كه ذرّه ای خدشه به امانت داری و صداقت آنان در پیام رسانی از جانب خداوند، وجود نداشته باشد امّا تصویر پیامبران الهی در كتاب مقدس آنچنان مخدوش و آلوده است كه جای هیچ اطمینان منطقی، بر صداقت و درستكار و امانت داری آنان باقی نمی ماند.
ب. شواهد تاریخی:
براساس تاریخ سرگذشت بنی اسرائیل كتاب مقدس «دچار تحوّلات گوناگون گردیده است.

1- عهد عتیق و تحریف:
یهودیان تورات را در میان تابوت مقدس می گذاشتند و از آن به شدّت مواظبت می كردند. تا اینكه در سال 586 قبل از میلاد بخت النصر پادشاه بابل تمام سكنه فلسطین را به اسارت گرفت و تمام آثار یهود از جمله تابوت و تورات را نابود كرد. تمام میراث فرهنگی و معنوی یهود كه در تابوت قرار داشت كاملاً محو و نابود گردید. یهودیان تا پنجاه سال دیگر در اسارت بابلیان باقی ماند. كوروش پادشاه ایران در جنگ بابلیان موفق شد كه آنها را شكست داده و یهودیان را از اسارت رهائی بخشد. و به آنان اجازه عورت به فلسطین داد. یهودیان تنها در سال 475 قبل از میلاد موفق شدند كه تحت ریاست عُزیر اقدام به جمع آوری و تدوین عهدعتیق نمایند. یعنی فاصله نابودی تورات و زمان تدوین مجرد آن 111 سال می باشد طبیعی است كه بسیاری از مطالب عهد عتیق در مرور این سالها فراموش گردیده و بسیاری از مطالب كه عمدتاً متأثر از محیط بت پرستی بابل و عقاید مشركانه ایران آن زمان بوده است. در تدوین مجدد عهد عتیق جا باز كند. پس بصورت طبیعی هیچ اعتبار منطقی و علمی برای تدوین مجدد عهد عتیق نمی ماند كه عیناً همان كتابی باشد كه در 111 سال قبل بوده است. و استناد همین عهد عتیق به أنبیا و پیامبران قبل از حادثه بابل كاملاً مشكوك و غیرقابل اطمینان است.

2- عهد جدید و تحریف:
از میان اناجیل موجود تنها انجیل متی قدیمی ترین انجیل تدوین شده است كه تاریخ تدوین آن میان سال 38 میلادی تا 60 میلادی دور می زند. براساس اینكه زبان اصلی فلسطین و اطراف آن عبری بوده باید انجیل متی هم به زبان عبری نوشته شد. امّا عجیب این است كه انجیل به زبان یونانی تدوین شده است. سئوال دینی این است اگر انجیل متی ترجمه یونانی از زبان عبری است نسخه اصلی زبان عبری آن كجا است؟ آیا ترجمه دقیق است یا نه؟ مطابق با اصل نسخه است یا نه؟. همه این پرسشها پاسخ منطقی و اطمینان بخشی ندارد. زیرا كه نسخه اصلی عبری متی در دسترس نبوده است. از همین جا است كه اصالت و وثاقت انجیل متی زیر سئوال می رود هیچ استناد علمی و منطقی وجود ندارد. كه انجیل متی یونانی زبان دقیقاً همان انجیلی عبری واصل باشد. در حالی كه بر سایر اناجیل اعتماد و استنادشان به انجیل متی ختم می شود. انجیل لوقا توسط شخصی تدوین شده است كه هرگز مسیح را ندیده بلكه تعالیم مسیحیت را از پولس كه او هم از حواریون مسیح نبود بلكه بعد از حادثه تصلیب به مسیح گرویده است. انجیل مرقس نیز توسط یكی از شاگردان پطرس نوشته شده است. مرقس در تدوین انجیل خود از پطرس و انجیل متی متأثر بوده است. انجیل یوحنا آخرین انجیل تدوین شده است كه زمان تدوین آن قریب سال 100 میلاد می باشد. یعنی 30 سال پس از مرگ پولس. یوحنای تدوین كننده انجیل همان یوحنای حواری نیست گرچه مسیحیان بر این عقیده اند امّا شخصی دیگری كه معروف به یوحنای شیخ بوده است، چنین انجیلی را تدوین كرده است. و این انجیل مملو از مطالب غلوآمیز و از جمله الوهیت حضرت مسیح است.

بنابراین اولاً نسبت این اناجیل به نویسندگان واقعی شان در حد حدس و گمان است. ثانیاً در قرنهای نخست میلادی تا حدودی، صد تا انجیل موجود بوده است. و از میان آن همه اناجیل تنها چهار انجیل مورد قبول كلیسا واقع شده است. انجیل برنابا به علّت اینكه سخن از بشارت بعثت حضرت محمد در آن است. و نیز فداء، تصلیب تثلیث و الوهیت و فرزندی مسیح نسبت به خداوند را مردود شمرده است، توسط كلیسا كنار گذاشته شده است، براساس نقل تفسیر المنار از پروفسور أكهارن آلمانی «مسیحیها در قرن دوّم سه تا چهاربار اناجیل را تغییر و تبدیل داده اند. فرقه «ابیونیه» تنها به انجیل متی كه نسخه وقت آن با نسخه فعلی آن كاملاً متفاوت است، اعتقاد داشته است. و فرقه دیگری بنام «مارسیونیه» تنها به انجیل لوقا اعتماد داشته است كه نسخه آن در همان زمان غیر از نسخه موجود فعلی بوده است. بنابراین براساس شواهد تاریخی، برای انسان منصف و حق طلب وثاقت و اصالت اناجیل اربعه مورد تردید و ابهام قرار دارد.

نتیجه:
اعتبار كتاب مقدس اعم از عهد عتیق و جدید از نظر عقلی و نقلی و نیز شواهد تاریخی و علمی مخدوش است به همین جهت نویسندگان آزاد اندیش در وجود عیسی و موسی تردیدها كرده اند. بنابراین وجود تحریف در كتاب مقدس غیر قابل كتمان و انكار است. به حكم عقل ونقل و شواهد تاریخی كتاب مقدس به شدت مورد دستبرد منحرفین و دنیاپرستان واقع شده است. پس گزاره های خود ستیز و متناقض در كتاب مقدس ناشی از تمایلات ضد الهی افراد منحرف است
سوال6:
آیا تحریف کتاب مقدس فقط عقیده مسلمانان است؟
جواب:
این که انجیل های موجود در دست و بازار همگی محرف هستند شکی نیست حتی خود مسیحیان(عالمان و مورخان) بر آن معترف اند:
1- ديدگاه كليسا: ساروخاچيكى در كتاب [كتاب مقدس را بهتر بشناسيم، ص 14] مى‏گويد «به اعتقاد مسيحيت كليسايى كتاب مقدس كتابى است مصون از خطا و كاملاً قابل اعتماد، زيرا به وسيله روح‏القدس الهام شده است... البته بى‏خطايى فقط شامل نسخه‏هاى اصلى كتاب مقدس است... و ما هيچ يك از نسخه‏ هاى كتاب مقدس را در اختيار نداريم»، (نقل از درآمدى بر تاريخ و كلام مسيحيت، محمدرضا زيبايى‏نژاد، انتشارات اشراق).
ديگر اين كه همه مسيحيان هميشه و همه جا معتقد بوده و هستند كه اناجيل كنونى زندگى‏نامه و سخنان حضرت عيسى است كه متى و مرقس، لوقا و يوحنا آنها را نوشته‏اند. تا آنجا كه تاريخ نشان مى‏دهد مسيحيان هرگز براى حضرت عيسى (ع) به كتابى قائل نبوده‏اند و اناجيل را صرفا بيانگر زندگى و سخنان وى مى‏دانسته‏اند.
توماس ميشل در اين باب مى‏گويد: «پس از نوشته شدن اناجيل يك سنت شفاهى وجود داشت عيسى به عقيده مسيحيان در حدود سال 30 وفات يافت و كسانى كه از او پيروى كرده وى را شناخته، كارهايش را ديده و سخنانش را شنيده بودند خاطرات خويش از او را در حافظه نگه مى‏داشتند هنگامى كه مسيحيان نخستين براى عبادت گرد مى‏آمدند آن خاطرات نقل مى‏شد اندك اندك اين منقولات شكل مشخصى يافت و بر حجم آنها افزوده شد»، (كلام مسيحى، ص 43 و 44، توماس ميشل، ترجمه: حسين توفيقى).
2-ديدگاه دانشمندان بى‏طرف: دانشمندان كتاب مقدس را صرفا نوشته‏اى قديمى مى‏دانند كه به دست انسان‏ها پديد آمده است و... دانشمندان بى‏طرف براى عهد عتيق تورات 2500 سال قدمت قائلند و براى عهد جديد - اناجيل - تاريخى نزديك به تاريخ سنتى كليسا يعنى 1900 سال را معتقدند»، (آشنايى با اديان بزرگ، ص 136، حسين توفيقى، انتشارات سمت).
اناجيل اربعه و عهد جديد مورد قبول همه مسيحيان است. به دليل اختلاف انجيل يوحنا با اناجيل سه‏گانه ديگر - متى، مرقس، لوقا - كه مطلب الوهيت مسيح را با صراحت بيان نموده اما از ذكر امورى چون حكايت ميلاد و صعود مسيح و عشاى ربانى و مسائل ديگر خوددارى نموده، اناجيل سه‏گانه (مرقس، متى، لوقا) همگون و انجيل چهارم يوحنا را غيرهمگون نام نهاده‏اند.
در قرن هفدهم نسخه‏اى از انجيل برنابا كشف شد در اين انجيل به پيامبر اسلام بشارت داده است برنابا از مبلغان اوليه مسيحيت است و در كتاب مقدس به عظمت ياد شده است ولكن دليل محكمى بر اين كه انجيل موجود همان انجيل برنابا است اقامه نشده است و نمى‏توان به اين كتاب استناد جست.

با رويكرد تاريخى و محتوايى به مضامين كتاب مقدس (تورات و انجيل) مى‏توان تحريف آن را اثبات نمود. مثلاً بر اساس گزارشات موثق و معتبر و مستند تاريخى، كتاب مقدس در طول 1500 سال تأليف و گردآورى شده است، از همين روست كه علاوه بر برخوردارى از شيوه‏هاى متنوع ادبى با گذشت زمان تحول آرام و كندى را تجربه كرده است. صرف نظر از اقليتى نا چيز از مسيحيان كه مى‏پندارند كتاب‏هاى مقدس با همين الفاظ الهام شده و خدا پيام خود را كلمه به كلمه به كاتب بشرى منتقل و وى چيزهايى را كه خدا املا نموده، با امانت ثبت كرده است، اكثر مسيحيان معتقدند كه خداوند كتاب‏هاى مقدس را به وسيله مؤلفانى بشرى نوشته است و بر اين اساس، اعتقاد دارند كه كتاب‏هاى مقدس يك مؤلف الهى و يك مؤلف بشرى دارد، (ر.ك: تاريخ تمدن، ويل دورانت، تهران، انتشارات آموزش انقلاب اسلامى، چاپ پنجم، 1370 ش، ج 3، ص 695 ـ 721).
جالب است بدانيد كه تعداد كتابهاى مقدس (در مجموع 46 يا به روايتى 39 كتاب عهد عتيق يهود يعنى تورات و 27 كتاب عهد جديد يعنى انجيل) بر اساس نوعى توافق اجماعى حاصل شده است، (كلام مسيحى، همان، ص 51) و در اين صورت پر واضح است كه بشر مصون از خطا نيست.
طرح مؤلف بشرى در كنار مؤلف الهى در تدوين كتاب مقدس و در نتيجه تحريف آن باعث گرديد پيامدهاى ناگوارى براى كتاب مقدس به وجود آيد كه گزارش آن در اين مجال اندك ممكن نيست (فرهنگ و مسيحيت در غرب، محمدرضا کاشفي، فصل دوّم، مبحث كتاب مقدس).
اما با توجه به نگرش محتوايى به مضامين كتاب مقدس نيز روشن مى‏گردد كه برخى از كتب اديان آسمانى دچار تحريف گشته‏اند؛ زيرا، اگر اين كتاب دچار زياده و نقصان و تغيير در لفظ و مفاهيم نشود هيچ گاه مطالب متناقض و خرد ستيز نخواهد داشت و حال آن كه با مراجعه به اين كتب مسائل منافى با يكديگر و غير عقلانى فراوان يافت مى‏شود و اين خود دليل بر تحريف كتاب مقدس است، (در اين باب ر.ك: كلام مسيحى، صص 66 ـ 80 و تورات، انجيل، قرآن و علم، موريس بوكاى، ترجمه مهندس ذبيح الله دبير، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، چاپ چهارم، 1374 ش، مجموع كتاب).
تحريف تورات:
تحريف تورات از نظر تاريخى و علمى قطعى است، از جمله در عهد قديم كتاب دوم تواريخ ايام باب 34 سخن ازيافته شدن دوباره تورات است كه معلوم مى‏شود تورات در نزد بنى‏اسرائيل نبوده و مفقود شده بود و تازه معلوم نيست نسخه يافت شده در آن زمان نسخه صحيح تورات باشد يا نه.
به علاوه تورات اصلى كتاب حضرت موسى بوده است و تورات كنونى مسلما كتاب آن بزرگوار نيست زيرا در باب34 سفر تثنيه و نيز در باب 36 سفر پيرايش شرح وفات و دفن حضرت موسى است و معلوم مى‏شود كه اين مطالب پس از حضرت موسى به تورات اضافه شده است و تورات دستكارى شده است.

سوال:
چه دلیل تاریخی بر تحریف انجیل دارید:
جواب:
نه تنها ما بلکه اکثر مورخین و علمای دین شناس غربی به تحریف عهدین قایل اند اصلا بهتر بگویم اگر کسی قایل بشود که عهدین مخصوصا انجیل تحریف نشده است لاجرم باید درباره او گفت که اصلا شاید اناجیل را ندیده یا با تاریخ تدوین آن و محتوای آن آشنا نیست. کتابی که به جنگ های پولوس و حواریون و وقایع بعد از کشته شدن مسیح می پردازد چگونه می تواند کتابی نازل شده بر مسیح باشد مگر این که مدعی شوید بعد از به صلیب رفتن مسیح این ها بر او وحی شده!!!

هر کس مدعی این مضمون شود چاره ای ندارد که یا بگوید این کتاب اصلا کتاب مسیح نیست یا بگوید در آن دست برده شده است

از اینها گذشته یک انجیل بر مسیح نازل شد یا چهار تا . کدام یک از این چهار کتاب کتاب نازل شده بر مسیح اند ؟؟؟
گذشته از دلایلی که قبل بر تحریف عهدین گذشت
شواهد و مدارک تاريخي و غير تاريخي گوناگوني بر تحريف کتب آسماني گذشته وجود دارد؛

1. به اعتقاد مسيحيت کليسايي «کتاب مقدس کتابي است مصون از خطا و کاملا قابل اعتماد، زيرا بوسيله روح القدس الهام شده است ... البته بي خطايي فقط شامل نسخه هاي اصلي کتاب مقدس است و ما هيچ يک از نسخه هاي کتاب مقدس را در اختيار نداريم.»
«بايد اين واقعيت را پذيرفت که نسخه هاي اصلي عهد عتيق و جديد هيچ کدام دردست نيست.»(
کتاب »درآمدي بر تاريخ و کلام مسيحيت»، ص 79، محمد رضا زيبايي نژاد، نشر مجموعه معارف، قم.)
اعتقاد به بي خطايي کتاب مقدس از سوي انديشمندان مسيحي و غير مسيحي چند قرن است که مورد تشکيک قرار گرفته است. از طرفي هيچ کدام از کتب موجود داراي سند متصلي به نويسندگان ادعايي آنها نيست و از سوي ديگر مضامين موجود در برخي از مکتوبات به گونه اي است که احتمال صدور اين کتب از نويسندگان ادعايي را به غايت تضعيف مي کند.
ويل دورانت در «تاريخ تمدن» خود مي نويسد: «باور نکردنياست که انجيل چهارم و کتاب مکاشفه اثر يک فرد باشد، کتاب مکاشفه از شعر يهود، و انجيل چهارم از فلسفه يونان مايه گرفته است.»(
تاريخ تمدن (قيصر و مسيح)، ويل دورانت، ج 3، ص 695،) ويل دورانت در جاي ديگر از کتابش چنين مي گويد: «در ادبيات مسيحي در قرن دوم، انجيل نامه (رساله)، اسفار، مکاشفه و اعمال، فراوان بود. مسيحيان در رد يا قبول آنها به عنوان تفاسير مجاز از عقايد مسيح، همداستان نبودند. کليساهاي غرب کتاب «مکاشفه يوحنا» را قبول داشتند ولي کليساهاي شرق به کلي آن را رد مي کردند. بر عکس «انجيل» عبري و «رساله هاي يعقوب» را قبول داشتند که در غرب مردود بود.
کلمنس اسکندراني از رساله اي مربوط به اواخر قرن اول، تحت عنوان «تعليمات دوازه حواري» به عنوان نوشته اي مقدس نام مي برد.
مارکيون با انتشار دادن نسخه اي از «عهد جديد» دست کليسا را در حنا گذاشت. نمي دانم چه وقت کتاب هاي «عهد جديد» کنوني قانوني، يعني اصيل يا ملهم، شناخته شدند(
تاريخ تمدن (قيصر و مسيح)، ويل دورانت، ج 3، ص 721،) استاد لن در کتابش نوشته است: «تمامي انجيل يوحنا بدون شک تصنيف شخصي از طلاب مدرسه اسکندريه است.»(کتاب «درآمدي بر تاريخ و کلام مسيحيت»، ص 80)
در سال 384 ميلادي پاپ داماسيوس دستور داد ترجمه جديد از عهد قديم و جديد به خط لاتيني بنويسند، تا در کليساها صورت قانوني داشته باشد، اين ترجمه به نام «فولگا» شهرت يافت. هيرونيموس تنظيم کننده اين انجيل فقط براي هماهنگ ساختن تقريبي اناجيل مجبور شد در 3500 محل دست برده و اصلاح کند. اين ترجمه را مجمع ...................................... (1546 م) پس از يازده قرن تثبيت کرد.»(
کتاب «درآمدي بر تاريخ و کلام مسيحيت»، ص 81)
2. پروفسور توماس ميش در کتاب «کلام مسيحي» چنين مي گويد: «مسيحيان معتقدند که خداوند کتاب هاي مقدس را به وسيله مؤلفاني بشري نوشته است و بر اساس اين اعتقاد مي گويند که کتاب هاي مقدس يک مؤلف الهي و يک مؤلف بشري دارند به عبارت ديگر، مسيحيان معتقدند ه خدا کتاب مقدس را به وسيله الهامات روح القدس تأليف کرده و براي اين منظور مؤلفاني از بشر را براي نوشتن آنها برانگيخته و آنان را در نوشتن به گونه اي ياري کرده که فقط چيزهايي را که او مي خواسته است، نوشته اند. البته مسيحيان براي اين ادعا دليلي اقامه نمي کنند و آن را مسلم مي پندارند.»(کلام مسيحي، ص 21، توماس ميشل، ترجمه حسين توفيقي، مرکز مطالعات و تحقيقات اديان و مذاهب قم.)
پروفسور توماس ميشل در جاي ديگر از کتاب خود چنين مي گويد: «اعتقاد به عصمت لفظي کتاب مقدس يکي از اصولي است که مسيحيان معاصر معروف به «بنيادگرا» به آن استناد مي کنند زيرا اينان خاهان بازگشت به چيزهايي هستند که در نظر ايشان بنيادهاي ايمان مسيحي است اکثر متفکران کاتوليک، ارتودکس و پروتستان عصر حاضر، نظريه ياد شده را مردود مي شمارند. آنان به وحي لفظي کتاب مقدس عقيده ندارند و مسأله را پيچيده تر از اين مي دانند.»(
کتاب کلام مسيحي، ص 27.)

3. با دقت در مظامين مختلف کتاب مقدس به موارد بسياري از تناقضات و نارسايي هايي مي رسيم که نشانگر وجود دستهاي جاعليني است که ناشيانه اقدام به اين عمل فسادانگيز نموده اند. به عنوان نمونه در انجيل يوحنا از يحيي(ع) پرسيده مي شود که آيا تو همان ايلياي نبي -الياس(ع)- هستي که قبل از فرا رسيدن موعود (ظهور مسيح) بايد بيايد؟ يحيي تأکيد مي کند که من چنين شخصي نيستم. اما د رانجيل متي به عيسي(ع) نسبت داده اند که فرمود: «و اگر خواهيد قبول کنيد که يحيي(ع) همان است الياس، که بايد بيايد.»(
به نقل از کتاب «درمدي بر تاريخ و کلام مسيحيت»، ص 85.)

سوال2:
خداوند در چند جای قرآن امر به اقامه ما نزل الله کرده است که تورات و انجیل هم از آن جمله اند :قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لَسْتُمْ عَلَىٰ شَيْءٍ حَتَّىٰ تُقِيمُوا التَّوْرَاةَ وَالْإِنجِيلَ وَمَا أُنزِلَ إِلَيْكُم مِّن رَّبِّكُمْ وَلَيَزِيدَنَّ كَثِيرًا مِّنْهُم مَّا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ طُغْيَانًا وَكُفْرًا فَلَا تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ ﴿المائدة: ٦٨﴾
جواب:
این فقط صرف ادعاست که منظور اقامه کتب موجود در دست اهل کتاب باشد بلکه خود قرآن در چند جا به محرف بودن این کتب تاکید کرده است:
در شش آیه از آیات نورانی قرآن کریم، از تحریف سخن به میان آمده است :

آیه یکم. بقره: 75

(أَفَتَطْمَعُونَ أَن یُؤْمِنُواْ لَکُمْ وَقَدْ کَانَ فَرِیقٌ مِنْهُمْ یَسْمَعُونَ کَلاَمَ اللّهِ ثُمَّ یُحَرِّفُونَهُ مِن بَعْدِ مَا عَقَلُوهُ وَهُمْ یَعْلَمُونَ)؛ آیا انتظار دارید به ]آیین[ شما ایمان بیاورند، با اینکه عده‌ای از آنان سخنان خدا را می‌شنیدند و پس از فهمیدن، آن را تحریف می‌کردند، در حالی که آگاه بودند؟!

در این آیه خداوند متعال به مسلمانانی که امید داشتند قوم یهود اسلام را اختیار کنند، می‌گوید: اینان هم آنان‌اند که کلام خدا را شنیدند و پس از فهمیدن آن به تحریفش پرداختند.
آیه دوم. آل‌عمران: 78
(وَإِنَّ مِنْهُمْ لَفَرِیقآ یَلْوُونَ أَلْسِنَتَهُم بِالْکِتَابِ لِتَحْسَبُوهُ مِنَ الْکِتَابِ وَمَا هُوَ مِنَ الْکِتَابِ وَیَقُولُونَ هُوَ مِنْ عِندِ اللّهِ وَمَا هُوَ مِنْ عِندِ اللّهِ وَیَقُولُونَ عَلَی اللّهِ الْکَذِبَ وَهُمْ یَعْلَمُونَ)؛ در میان آنها کسانی هستند که زبان خود را چنان می‌گردانند که گمان کنید ]آنچه را می‌خوانند[ از کتاب ]خدا[ است، در حالی که از کتاب ]خدا[ نیست! ]و با صراحت [می‌گویند: «آن از طرف خداست!» با اینکه از طرف خدا نیست، و به خدا دروغ می‌بندند، در حالی که می‌دانند.
آیه سوم (فَوَیْلٌ لِلَّذِینَ یَکْتُبُونَ الْکِتَابَ بِأَیْدِیهِمْ ثُمَّ یَقُولُونَ هَـذَا مِنْ عِندِاللّهِ لِیَشْتَرُواْ بِهِ ثَمَنآ قَلِیلا فَوَیْلٌ لَّهُم مِمَّا کَتَبَتْ أَیْدِیهِمْ وَوَیْلٌ لَّهُمْ مِمَّا یَکْسِبُونَ)؛ پس وای بر آنها که نوشته‌ای‌بادست خود می‌نویسند، سپس می‌گویند: «این، از طرف خداست» تا آن را به بهای کمی بفروشند. پس وای بر آنان از آنچه با دست خود نوشتند ووای‌برآنان‌ازآنچه‌از این‌راه به دست می‌آورند.
آیه چهارم(مَنَ الَّذِینَ هَادُواْ یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَن مَوَاضِعِهِ وَیَقُولُونَ سَمِعْنَا وَعَصَیْنَا وَاسْمَعْ غَیْرَ مُسْمَعٍ وَرَاعِنَا لَیّآ بِأَلْسِنَتِهِمْ وَطَعْنآ فِی الدِّینِ)؛ بعضی از یهود، سخنان را از جای خود، تحریف می‌کنند و ]به جای اینکه بگویند: «شنیدیم و اطاعت کردیم»[، می‌گویند : «شنیدیم و مخالفت کردیم! و ]نیز می‌گویند Blush بشنو! که هرگز نشنوی! و ]از روی تمسخر می‌گویند Blush «راعنا ]ما را تحمیق کن![» تا با زبان خود، حقایق را بگردانند و در آیین خدا طعنه زنند.
خداوند متعال در این آیه به صراحت از تحریف کلمات و جابه‌جا کردن آنها به وسیله قوم یهود، خبر داده است.
آیه پنجم(فَبِمَا نَقْضِهِم مِیثَاقَهُمْ لَعنَّاهُمْ وَجَعَلْنَا قُلُوبَهُمْ قَاسِیَةً یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَن مَوَاضِعِهِ وَنَسُواْ حَظّآ مِمَّا ذُکِّرُواْ بِهِ)؛ پس به سبب پیمان‌شکنی، آنها را از رحمت خویش دور ساختیم و دل‌های آنان را سخت و سنگین نمودیم. سخنان ]خدا [را از موردش تحریف می‌کنند و بخشی از آنچه را به آنها گوشزد شده بود، فراموش کردند.
خداوند متعال در این آیه از پیمان‌شکنی‌های قوم یهود، تحریف و جابه‌جایی کلمات و نیز فراموش کردن آن کلمات از سوی قوم یهود خبر می‌دهد. این پیمان‌شکنی‌ها سبب دور شدن آنها از رحمت خداوند و سنگ شدن دل‌های آنها شد.
آیه ششم. مائده: 41
(وَمِنَ الَّذِینَ هِادُواْ سَمَّاعُونَ لِلْکَذِبِ سَمَّاعُونَ لِقَوْمٍ آخَرِینَ لَمْ یَأْتُوکَ یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ مِن بَعْدِ مَوَاضِعِهِ یَقُولُونَ إِنْ أُوتِیتُمْ هَـذَا فَخُذُوهُ وَإِن لَّمْ تُؤْتَوْهُ فَاحْذَرُواْ)؛ و ]همچنین[ گروهی از یهودیان که خوب به سخنان تو گوش می‌دهند، تا دستاویزی برای تکذیب تو بیابند، آنها جاسوسان گروه دیگری هستند که خودشان نزد تو نیامده‌اند. آنان سخنان را از مفهوم اصلی‌اش تحریف می‌کنند، و ]به یکدیگر[ می‌گویند: اگر این ]که ما می‌خواهیم[ به شما داده شد ]و محمد بر طبق خواسته شما داوری کرد،[ بپذیرید، وگرنه ]از او [دوری کنید.
خداوند متعال در این آیه از برخی بنی‌اسرائیل نام می‌برد که با جاسوسی و کارشکنی در رسالت پیامبر اکرم ، به تحریف کلمات می‌پردازند.
آیا کتابی که تحریف شده است را خدا دستور به تبعیت از آن می دهد
پر واضح است که این آیاتی که اهل کتاب را به پیروی از کتاب خودشان فرا می خواند منظورش کتب غیر محرف است.
از این گذشته اگر اهل کتاب به کتب خود عمل می کردند ناگزیر باید از پیامبر بعدی تبعیت می کردند چرا که در آن وعده پیامبر آخرین آمده بوده است.
چرا که منشا واحد است و همه پیامبران را خدا فرستاده است.

سوال:
قرآن فرموده که حفاظت از "ذکر" بر عهدۀ الله است (سورۀ حجر آیۀ 9). اما متاسفانه برخی افراد محرف دین ادعا می کنند که منظور از ذکر فقط قرآن است در حالیکه قرآن در آیات متعدد، تورات را ذکر و الذکر و حتی الفرقان نامیده است.
وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ ﴿الأنبياء: ١٠٥﴾
وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَىٰ وَهَارُونَ الْفُرْقَانَ وَضِيَاءً وَذِكْرًا لِّلْمُتَّقِينَ ﴿الأنبياء: ٤٨﴾

جواب:
سیاق آیات سوره حجر را نگاه کنید :
الَرَ تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ وَقُرْآنٍ مُّبِينٍ "الف ، لام ، را اين است آيات کتاب و، قرآن روشنگر(آیه 1)
رُّبَمَا يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَوْ كَانُواْ مُسْلِمِينَ "بسا که کافران آرزو کنند که ای کاش مسلمان می بودند(آیه 2)
.... وَقَالُواْ يَا أَيُّهَا الَّذِي نُزِّلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ إِنَّكَ لَمَجْنُونٌ "و گفتند : ای مردی که قرآن بر تو نازل شده ، حقا که تو ديوانه ای(آیه 6)
لَّوْ مَا تَأْتِينَا بِالْمَلائِكَةِ إِن كُنتَ مِنَ الصَّادِقِينَ"اگر راست می گويی ، چرا فرشتگان را برای ما نمی آوری ?(آیه 7)
مَا نُنَزِّلُ الْمَلائِكَةَ إِلاَّ بِالحَقِّ وَمَا كَانُواْ إِذًا مُّنظَرِينَ"ما فرشتگان را جز به حق نازل نمی کنيم و در آن هنگام ديگر مهلتشان ندهند(آیه8)
إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ "ما خود ذکر را نازل کردیم و خود از آن محافظت می کنیم(آیه9)

آیات ابتدایی این سوره درباره قرآن کریم " تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ وَقُرْآنٍ مُّبِينٍ" و این که زمانی می رسد که همه آرزو می کردند که ای کاش مسلمان می شدند"رُّبَمَا يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَوْ كَانُواْ مُسْلِمِينَ" در ابتدا این سیاق ادامه می یابد تا آنجا که تهمت هایی را که به پیامبر از جنون و .. غیره می زدند را می آورد
"وَقَالُواْ يَا أَيُّهَا الَّذِي نُزِّلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ إِنَّكَ لَمَجْنُونٌ"
اين جمله سخنى است كه كفار از در تمسخر و استهزاء به رسول خدا (ص) و كتاب نازل بر او گفته‏ اند و به همين جهت اسم آن جناب را نياوردند، بلكه به عنوان كسى كه كتاب و ذكر بر او نازل شده خطابش كردند، و نيز اسم خداى نازل كننده را نبردند تا اين معنا را برسانند كه ما نمى‏دانيم خدا كجا است و از كجا اين كتاب را براى تو فرستاده و وثوق و اعتمادى به گفته تو كه ادعا مى‏كنى خدا اين كتاب را نازل كرده نداريم، و لذا به صيغه مجهول تعبير كرده و گفتند:" اى كسى كه ذكر بر او نازل شده". علاوه بر اين، از قرآن كريم هم به ذكر تعبير كردند كه همه اينها از باب استهزاء و از همه بدتر جمله" إِنَّكَ لَمَجْنُونٌ" است كه تهمت و تكذيب صريح است.

آری در ادامه خدا به همین جمله این ها اشاره می کند و به مناسبت گفتار آنها که اسم قرآن را نبردند و گفتند "ذکر" خدا نیز جواب می دهد که انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون" الف و لام در الذکر الف و لام عهد ذکری است یعنی همان ذکری که نامش برده شده و درباره آن صحبت می شود و از ابتدای آیه درباره قرآن و مجنون خواندن پیامبر اسلام از طرف کفار صحبت می شد و ابن ذکر نیز منظور همان است . اصلا یک قاعده عرفی و عقلایی است که انسانی که درباره چیزی صحبت می کند به یکباره حرف دیگری نمی زند صحبت درباره قرآن است یکباره بیاید بگوید کتب دیگر!

سوال:
در آیات زیادی مانند آیۀ 113 سوره عمران نوشته شده که از اهل کتاب افرادی هستند مقتصده که آیات الله را در دل شب تلاوت می کنند! سوال من آن است که اگر تورات و انجیل دستخورده بود، آیا اهل کتاب با خواندن کتب دستخورده در دل شب عبادت می کردند!!!
لَيْسُوا سَوَاءً مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِ أُمَّةٌ قَائِمَةٌ يَتْلُونَ آيَاتِ اللَّهِ آنَاءَ اللَّيْلِ وَهُمْ يَسْجُدُونَ ﴿آل‌عمران: ١١٣﴾

جواب:
بهتر است یکی دو آیه قبل و بعد را هم ببینید شاید که جوابتان را بگیرید(مشکل اصلی از تک خوانی آیات است)
انتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَلَوْ آمَنَ أَهْلُ الْكِتَابِ لَكَانَ خَيْرًا لَّهُم مِّنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَأَكْثَرُهُمُ الْفَاسِقُونَ (آیه 110 آل عمران)شما بهترين امتی هستيد از ميان مردم پديد آمده ، که امر به معروف و نهی از منکر می کنيد و به خدا ايمان داريد اگر اهل کتاب نيز ايمان بياورند برايشان بهتر است بعضی از ايشان مؤمنند ولی بيشترين تبهکارانند.
لَيْسُواْ سَوَاء مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِ أُمَّةٌ قَآئِمَةٌ يَتْلُونَ آيَاتِ اللّهِ آنَاء اللَّيْلِ وَهُمْ يَسْجُدُونَ
هنگامى كه "عبد اللَّه بن سلام" كه از دانشمندان يهود بود با جمع ديگرى از آنها اسلام آوردند، يهوديان و مخصوصا بزرگان آنها از اين حادثه بسيار ناراحت شدند، و در صدد بر آمدند كه آنها را متهم به شرارت سازند تا در انظار يهوديان، پست جلوه كنند و عمل آنها سرمشقى براى ديگران نشود. لذا علماى يهود اين شعار را در ميان آنها پخش كردند كه تنها جمعى از اشرار ما به اسلام گرويده‏اند! اگر آنها افراد درستى بودند، آئين نياكان خود را ترك نمى‏گفتند و به ملت يهود خيانت نمى‏كردند. آيات 113 تا 115 نازل شد و از اين دسته دفاع كرد.
این آیه در صدد این است که از یکسان انگاری اهل کتاب نیز پرهیز شود چرا که در هر امتی افراد خوبی هم هستند که به عبادت و بندگی خدا اهتمام دارند و همه یکسان نیستند و همان کتاب نیم بند خود را به عنوان کتاب خدا تلاوت می کنند


سوال:
آیا اناجیل موجود در دست مسیحیان امروزه منشا الهی دارد و وحی الهی است یا نقل بشری از اتفاقات تاریخی؟؟
جواب:
به نظر ما اناجیل موجود نمی تواند همان انجیل نازل بر عیسی(ع) باشد:
.انجیل مرقس
این انجیل قدیمی‌ترین و کوتاه‌ترین اناجیل است و شامل شانزده باب است و احتمالاً در حدود سال‌های ۶۵ـ۲۷۰ م در انطاکیه شام نوشته شده است.
انجیل متی
این انجیل مشتمل بر بیست و هشت باب است... نویسنده این انجیل متی نام داشت که در سال ۷۹ م در حبشه وفات یافت، انجیل متی به زبان آرامی بود.
انجیل لوقا
نویسنده این انجیل «لوقا» آن را در بیست و چهار باب نوشت... این انجیل نیز بین سال‌های ۶۰ـ۴۵ م نوشته شده است.
انجیل یوحنا
این انجیل شامل بیست و یک باب است که در حدود سال ۱۴۰ م توسط یوحنا در آسیای صغیر (ترکیه) نوشته شده است».
یعنی اناجیل اربعه از سخنان عیسی که توسط فرشته وحی به ایشان می رسید توسط اصحاب و تابعین اصحاب ایشان از 40 تا 140 سال بعد از ایشان نگاشته شده است
از مطالعه اناجیل موجود به خوبی یافت می شود که این اناجیل برداشت های بشری از کلام های عیسی است و نه تنها برداشت های بشری از کلام عیسی است که یک تاریخ نگاری از گفته های اطرافیان عیسی در باره عیسی است است.
پس این کتاب ها نمی تواند همان وحی الهی و مصون از تحریف باشد

کمی انصاف در برخورد با این کتب کافی است که به بشری بودن آنها اذعان کنیم:
انجیل یوحنا:
که 140 سال بعد از مسیح نوشته شده است چگونه می توان گفت که در این 140 سال در لسان مردم کلام مسیح بوده است و تحریف نشده است. 140 سال کم نیست چگونه او از عیسی نقل قول می کند چگونه می توان گفت که این ها کلام عیسی است بدون یک واو کم و زیاد.
این کلام ها که بسیار متفاوت است با اناجیل دیگر به دلیل اختلاف فاحش آن با دیگر اناجیل به آن انجیل غیر همگون می گویند تا 140 سال بعد عیسی در کدام کتاب نهفته بودن است.
آیا اگر این کلام های نا همگون جزء انجیل بوده در این 140 سال کجا بوده و چرا بقیه این ها را از عیسی نشنیده بودند و چرا انجیل لوقا که نزدیک ترین آن ها به مسیح بوده آن را نقل نکرده بود.
از این ها که بگذریم با تاملی اندک در فصول ابتدایی انجیل یوحنا می یابیم که یوحنا سفارشات خودش و برداشت های خودش را از دین مسیح تحویل اقشار مختلف جامعه می دهد.
و واضح تر این که خود در ابتدای انجیلش می گوید که من برداشت های خود از داستان عیسی را می نویسم حال چرا برخی ادعا می کنند که این ها همان کلام عیسی و کلام خداست جای تعجب دارد.
از این هم که بگذریم سیاق کلام صحبت بشر با دیگر بشر هاست نه خدا با دیگران.و داستانی است از ظهور عیسی به روایت یک عالم دینی:
" و در فردای آن روز یحیی عیسی را دید که..."(یوحنا1/29)
" بامداد چون عیسی خواست که به سوی جلیل روانه شود..."(یوحنا 1/43)
" در روز سوم در قانای جلیل عروسی بود ..." (یوحنا2)
این کتاب کاملا تاریخ است نه تاریخی که خدا در قرآن از موسی و یوسف و .. نقل می کند بلکه همه اش داستان است تاریخ است نه کتاب هدایت . نه این که کلام خدا یا رسول او باشد کلام شاهدان عینی از یک واقعه به نام بعثت مسیح.
این روند ادامه دارد.."پس خادمان نزد روسای کهنه و فریسیان رفتند..."(یوحنا 45/7)

اوج فاجعه آن جاست که در کتابی که برخی قایل اند کلمات عیسی و وحی خدا به عیسی است واقعه به صلیب رفتن عیسی هم ذکر می شود سوال اینجاست که واقعا این نقل داستان ها کلام خداست یا کلام عیسی مصلوب شده یا گزارش اطرافیان .
واقعا این سوال جا دارد که این ها اگر انجیل اند و کلام خدایند چه به چه کسی وحی شده است به عیسی که او مصلوب است یا به یوحنا که او نبی نیست پس چه کسی این کتاب ها را به نام انجیل نوشته ؟؟
و چه کسی می تواند بگوید که این ها همان انجیل نازل شده بر عیسی است.
" او را در آنجا صلیب نمودند و...."(یوحنا18/19)
قسمت 20 از این انجیل بقیه داستان را می گوید که اصلا عیسی سوم شخص است و خدا نیز سوم شخص .
پس چه کسی دارد انجیل را روایت می کند؛خدا ، عیسی یا یوحنا...
درباره بقیه اناجیل نیز به وضوح حالت روایت گری و تاریخی آنها را می توانید به وضوح ببینید که حتی به صلیب رفتن و وقایع بعدی آن را نیز در اناجیل خود آورده اند که همان سوال جا دارد این که این کلام های بعد از صلیب از کیست از خداست اگر بگویید از خداست می گویم به چه کسی وحی شده به مسیح او که مصلوب بوده و اگر بگویید بر مثلا لوقا یا متی می گویم که آن ها که نبی نبوده اند که بدان ها وحی شود.
مرقس16/متی 28/.....


سوال:
اگر بگوییم اناجیل موجود در دست مسیحیان منشا الهی ندارد و محرف است پس چرا قرآن آنها را تایید می کند و تمسک به آنها و اقامه به آنها را جایز بلکه لازم میداند؟؟
جواب:
ما می گوییم که آن انجیل و توراتی که قرآن بدان یهود و مسیح را ارجاع می دهد و از پیامبر خواسته که آنها را تصدیق کند این اناجیل موجود نیست.
چرا که انجیلی که مورد تایید قرآن است خصوصیاتی دارد که قرآن آن را ذکر می کند اگر در انجیلهای موجود آن را ارائه کردید ما قبول می کنیم که اناجیل موجود همان انجیل مورد تایید قرآن است وگرنه این اناجیل تحریف شده و مورد قبول قرآن نیستند:
الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِندَهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَالإِنْجِيلِ ....(اعراف 157)
خدا در قرآن نام پیامبر اسلام را در انجیل مکتوب می داند پس باید اگر منظورش همین انجیل هاست در آنها نام پیامبر باشد. که نیست پس این انجیل های موجود تقلبی اند

در جای دیگر خداوند در قرآن می فرماید:
"وَإِذْ قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُم مُّصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ يَأْتِي مِن بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ فَلَمَّا جَاءهُم بِالْبَيِّنَاتِ قَالُوا هَذَا سِحْرٌ مُّبِينٌ"(صف 6)
"و هنگامی که عیسی مریم به بنی اسرائیل گفت: من همانا رسول خدا به سوی شما هستم و به حقانیت کتاب تورات که مقابل من است تصدیق می‌کنم و نیز (شما را) مژده می‌دهم که بعد از من رسول بزرگواری که نامش (در انجیل من) احمد است بیاید. چون آن رسول ما با آیات و معجزات به سوی خلق آمد گفتند: این سحری آشکار است."
خدا این انجیل را تصدیق می کند پس کجاست نام احمد در اناجیل اربعه.

اضافه از این نکاتی که دوستان نیز درباره تفاوت دیدگاه قرآن و انجیل درباره مصلوب شدن عیسی نیز قابل توجه است .
قرآن به صراحت می گوید "
وَمَا قَتَلُوهُ يقِينًا(النساء/157) و قطعا او را نکشتند
و اناجیل اربعه به کشته شدن زنده شدن دوباره عیسی تاکید چند باره دارند
وَبِكُفْرِهِمْ وَقَوْلِهِمْ عَلَى مَرْيَمَ بُهْتَانًا عَظِيمًا "و نيز به سبب کفرشان و آن تهمت بزرگ که به مريم زدند"
وَقَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسِيحَ عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ رَسُولَ اللّهِ وَمَا قَتَلُوهُ وَمَا صَلَبُوهُ وَلَـكِن شُبِّهَ لَهُمْ وَإِنَّ الَّذِينَ اخْتَلَفُواْ فِيهِ لَفِي شَكٍّ مِّنْهُ مَا لَهُم بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلاَّ اتِّبَاعَ الظَّنِّ وَمَا قَتَلُوهُ يَقِينًا

  • و نيز بدان سبب که گفتند : ما مسيح پسر مريم پيامبر خدا را کشتيم و، حال آنکه آنان مسيح را نکشتند و بر دار نکردند بلکه امر بر ايشان مشتبه شد هر آينه آنان که در باره او اختلاف می کردند خود در ترديد بودند و به آن يقين نداشتند تنها پيرو گمان خود بودند و عيسی را به يقين نکشته بودند
اما نظر اناجیل درباره مصلوب و کشته شدن عیسی:
یوحنا 19/18
مرقس 16
متی 28
لوقا 23/47
این تعارضات آشکار بین قرآن و انجیل های موجود است که با توجیهاتی هم که برخی از دوستان آوردند اصلا قابل حل نیست
پس یا باید این اناجیل را قبول کنیم و قرآن را کنار بزنیم یا قرآن را قبول کنیم و این اناجیل را کنار بزنیم. جمه متناقضین با هم محال است.
راه حل ما این است که بگوییم قرآن و انجیل هر دو کلام خدا و موافق هم هستند اما این اناجیل موجود به علت های متعددی که ذکر شد محرف اند.

از همه این ها که بگذریم هرگز قرآن کتاب انجیلی را که عیسی را پسر خدا بداند تایید نمی کند
این موضوع تا آنجا در کتاب انجیل پر رنگ بوده که در شورای نیقیه اعتقاد به اقانیم ثلاثه و الوهیت عیسی را از لوازم دیمن مسیح دانستند.
اما قرآن بارها فریاد می زند که عیسی بنده ای از بندگان خدا و پیامبر او بود .
آیا قرآن بر خلاف کلام خود مطلبی را تایید می کند؟؟؟؟!!!
موضوع قفل شده است