جمع بندی آیا تورات تحریف شده است؟!

تب‌های اولیه

196 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

خالد بن ولید;524869 نوشت:
اولا اینکه من هم یکی از مخالفین قرآن مانند یهود و نصارا هستم بسیار مضحک بود زیرا این شما هستید که قایل به تحریف قرآن و مخالف قرآن هستید و هزاران حدیث که دلالت بر تحریف قرآن می کند در کتبتان موجود است و علمای تراز اول شما مثل صاحب فصل الخطاب کتاب در اثبات تحریف قرآن می نویسد و سایر علمای شما آنجا که تقیه را کنار گذاشته اند اقرار به تحریف قرآن کرده اند که اسامی این علما در همان کتاب کذایی موجود است البته وجود این احادیث در تضعیف قرآن و اسلام در کتب شما جای تعجب ندارد وقتی که مذهب شما توسط یک یهودی به اسم عبد الله بن سبا ساخته شده است و دشمنی یهود با اسلام و قران هم واضح است که لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِّلَّذِينَ آمَنُوا الْيَهُودَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا باید هم اینگونه احادیث در تضعیف قرآن و اسلام در کتب شما باشد.

با سلام
اگر به دنبال جواب هستید سعی در به هم ریختن تاپیک نکنید.
این که همه مطالب را با هم خلط کرده و به غوغا بپردازید هر عقل سلیم و منصفی می فهمد که گوینده به دنبال بحث علمی نیست و غوغا سالار است . و بحث غوغایی را باید با غوغا جواب داد که ما اهلش نیستیم .
شما هم که الحمد لله در سایت جوابتان بارها داده شده و باز هم اگر سلاح غوغا را کنار بگذارید بنده در خدمتتان هستم.
شبهه عبد الله سبا را بارها جواب گرفته اید و با بودن احادیث متواتری همچون غدیر و ثقلین و منزلت که همه در کتب روایی اهل سنت است دیگری حرفی برای گفتن نمی ماند.
ولی با همه این حرف ها اگر شما در این بخش سوالی داشته باشید ( شیعه و سنی) در انجمن ویژه خود در خدمت خواهیم بود.

خالد بن ولید;524869 نوشت:
ثانیا چنانچه که قبلا هم گفتم شیعه حتی به یک روایت نمی تواند قرآن را ثابت کند و این اهل سنت هستند که قران را جمع آوری کردند که قرآن در زمان حضرت ابوبکر صدیق رضی الله عنه جمع آوری شده و نزد ما اهل سنت متواتر است و قرآن شما نزد امام زمانتان است که در صورت مخفی بودن قرآن معلوم نیست چرا اصلا خداوند این قرآن را بر محمد صلی الله علیه و سلم نازل کرده؟! آن را نازل نمی کرد تا مهدی شما ظهور کند و آنوقت این قرآن را بر او نازل می کرد.

برادر شیعه و سنی که نداریم شما اگر روایتی بر متواتر بودن دارید بفرمایید ماهم استفاده می کنیم .
کتاب خدا نزد هر دو فرقه واحد است و فعلا سر جمع کننده آن بحثی نداریم.
در این که شیعه در مقام نظر معتقد به تحریف است یا سنی باز هم جای بحث است که جایش اینجا نیست.
آنچه که مسلم است این که کتابی که ما مسلمان ها به نام قرآن در دست داریم بدون یک واو کم یا زیاد همان قرآن نازل به پیامبر رحمت و مهربانی حضرت محمد (ص) است.

با سلام
فرموديد:

شعیب;525085 نوشت:

با سلام
اول این که دلالت فعل مضارع بر زمان حال با استمرار در آینده است و گاهی آوردن فعل مضارع دلیل بر این است که کار مورد نظر از گذشته شروع شده با تاکید بر ادامه آن زمان حال نه این که یک بار این کار را انجام داده یا می دهند ( راجع الی صرف المیر باب الافعال فصل الفعل المضارع ) بلکه این کارشان استمرار دارد.

ممنون كه قران را با (((گاهي ))) تفسير به راي ميكنيد لابد بقيه آيات را هم همينطور تفسير و تعبير ميكنيد - كاش نويسنده قران زنده بود و ميديد!!!!

با توجه به مطلب بالا این آیات در صدر اسلام نازل شده و دلالت دارد بر فعل تحریف توسط اهل کتاب .
ثانیا آمدن فعل مضارع همراه کان معنای ماضی دارد پس با صرف نظر از استدلال گذشته آیه اول دلالت بر زمان ماضی دارد. یعنی عمل تحریف بر کتاب اهل کتاب توسط آنها صورت پذیرفته است.

بهتر بود به شان نزول ايه توجه ميكرديد تا دليل تراشي براي معني مطلوبتان

در پست های ابتدایی گذشت که ما قایل به تحریف تورات و انجیل هستیم نه همه آن را بلکه در اکثر آن .

ما هم همواره از شما خواسته ايم و شما نتوانسته ايد تا براي اثبات ادعاي تحريف اصل كتب مورد ادعايي خود را ارائه كنيد تا ببينيم كجا ها تحريف شده

قرآن هم به حکمی از احکام غیر محرف آن یهود و نصارا را ارجاع داده است.( مراجعه کنید به اوایل تاپیک)

حکمت آوردن فعل مضارع در آیات گذشت.

قانع كننده بود !!!!!؟؟؟؟؟؟؟ واقعا خودتون از پاسخ تان قانع شديد؟؟؟

سلمنا که فعل مضارع به تحریف در زمان نزول دلالت کند باز هم مدعای ما ثابت است که در صدر اسلام کتب مقدس محرف بوده اند. و این بر خلاف استنباط شماست که فرمودید:

در زمان نزول؟؟؟؟ اين از كجاي ايات قران در آمد؟؟؟؟؟

خود قرآن قایل به تحریف عهدین می باشد ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ دور باطل يا مغلطه؟؟؟؟؟

کار جاهل مراجعه به عالم است .

ممنون از اينكه غير عرب را جاهل ميدانيد و لابد هر عربي عالم است و بر هر عجمي برتر؟؟؟؟
بهتر است يا يقه خدايي را بگيريم كه ديني برايمان تراشيده كه قادر به فهم ان نيستيم و يا ادعاي خود قران را بپذيريم كه قران را خاص اعراب ميداند و براي هر قومي از بين خودشان پيامبري مبعوث ميكند

شما می توانید به متخصص ادبیات عرب مراجعه کنید و نظر او را درباره قرآن بدانید .

ارا صدها متخصص زبان عربي را در باره قران ميدانيم مگر اينكه از نظر شما متخصص كسي باشد كه هم راي شما باشد

این گونه نیست که ما از شمای عربی نخوانده بخواهیم که مثل قرآن بیاورید بلکه شما این اجازه را به خود بدهید که درباره اعجاز های قرآن در علوم مختلف به کارشناسان آن علم مراجعه کنید. آنگاه به حکم اولویت به معجزه بودن قرآن حکم دهید.

جواب شما در پست قبلی واضح شد در علومی که انسان جاهل است باید به متخصص رجوع کند .

اولا طبق فتواي اكثر علماي اسلام تقليد در اصول دين غلط است پس تشخيص انها فقط براي خودشان معتبر است نبوت از اصول دين است و معجزه اي كه براي عام قابل تائيد نباشد بر اثبات نبوت و اعجاز مردود است .

ثانيا شما كسي را سراغ داريد كه ادعاي تحدي را پذيرفته و زنده مانده؟؟؟؟ يكي را معرفي كنيد - بنده عكس آن را سراغ دارم

به متخصصین که مراجعه کنید به راحتی می فهمید که در دنیای امروز چندین شرکت خودرو سازی در دنیا با هم رقابت می کنند یک بار تویوتا و یک بار بی ام دبلیو و. .... در صدر بهترین ها قرار می گیرند این یعنی شکست تحدی بنز.
بشری بودن محصولی مثل خودرو دیگر نیازی به تحدی ندارد. بر فرض هم که تحدی باشد با دیگر شرکت ها شکسته می شود( کاری که دیگران در سطح آن یا بهتر از آن را انجام می دهند)

حافظ و فردوسي و سعدي و مولانا ي خودمان !!! اگه شما ميتونيد همه شاعران و مداحان عالم را جمع كنيد ببينيد ميتونيد نظير ديوان حافظ را خلق كنيد؟؟؟ در ضمن اثبات ادعا به عهده مدعي است براي بطلان يك جمله نقض هم كافي است - صدها نكته نقيض ارائه شده كه متخصصين قران نتونستند حتي ماله كشي كنند

شعیب;525093 نوشت:
این که انجیل های موجود در دست و بازار همگی محرف هستند شکی نیست حتی خود مسیحیان(عالمان و مورخان) بر آن معترف اند:
1- ديدگاه كليسا: ساروخاچيكى در كتاب [كتاب مقدس را بهتر بشناسيم، ص 14] مى‏گويد «به اعتقاد مسيحيت كليسايى كتاب مقدس كتابى است مصون از خطا و كاملاً قابل اعتماد، زيرا به وسيله روح‏القدس الهام شده است... البته بى‏خطايى فقط شامل نسخه‏هاى اصلى كتاب مقدس است... و ما هيچ يك از نسخه‏ هاى كتاب مقدس را در اختيار نداريم»، (نقل از درآمدى بر تاريخ و كلام مسيحيت، محمدرضا زيبايى‏نژاد، انتشارات اشراق).
ديگر اين كه همه مسيحيان هميشه و همه جا معتقد بوده و هستند كه اناجيل كنونى زندگى‏نامه و سخنان حضرت عيسى است كه متى و مرقس، لوقا و يوحنا آنها را نوشته‏اند. تا آنجا كه تاريخ نشان مى‏دهد مسيحيان هرگز براى حضرت عيسى (ع) به كتابى قائل نبوده‏اند و اناجيل را صرفا بيانگر زندگى و سخنان وى مى‏دانسته‏اند.
توماس ميشل در اين باب مى‏گويد: «پس از نوشته شدن اناجيل يك سنت شفاهى وجود داشت عيسى به عقيده مسيحيان در حدود سال 30 وفات يافت و كسانى كه از او پيروى كرده وى را شناخته، كارهايش را ديده و سخنانش را شنيده بودند خاطرات خويش از او را در حافظه نگه مى‏داشتند هنگامى كه مسيحيان نخستين براى عبادت گرد مى‏آمدند آن خاطرات نقل مى‏شد اندك اندك اين منقولات شكل مشخصى يافت و بر حجم آنها افزوده شد»، (كلام مسيحى، ص 43 و 44، توماس ميشل، ترجمه: حسين توفيقى).
2-ديدگاه دانشمندان بى‏طرف: دانشمندان كتاب مقدس را صرفا نوشته‏اى قديمى مى‏دانند كه به دست انسان‏ها پديد آمده است و... دانشمندان بى‏طرف براى عهد عتيق تورات 2500 سال قدمت قائلند و براى عهد جديد - اناجيل - تاريخى نزديك به تاريخ سنتى كليسا يعنى 1900 سال را معتقدند»، (آشنايى با اديان بزرگ، ص 136، حسين توفيقى، انتشارات سمت).
اناجيل اربعه و عهد جديد مورد قبول همه مسيحيان است. به دليل اختلاف انجيل يوحنا با اناجيل سه‏گانه ديگر - متى، مرقس، لوقا - كه مطلب الوهيت مسيح را با صراحت بيان نموده اما از ذكر امورى چون حكايت ميلاد و صعود مسيح و عشاى ربانى و مسائل ديگر خوددارى نموده، اناجيل سه‏گانه (مرقس، متى، لوقا) همگون و انجيل چهارم يوحنا را غيرهمگون نام نهاده‏اند.
در قرن هفدهم نسخه‏اى از انجيل برنابا كشف شد در اين انجيل به پيامبر اسلام بشارت داده است برنابا از مبلغان اوليه مسيحيت است و در كتاب مقدس به عظمت ياد شده است ولكن دليل محكمى بر اين كه انجيل موجود همان انجيل برنابا است اقامه نشده است و نمى‏توان به اين كتاب استناد جست.

با رويكرد تاريخى و محتوايى به مضامين كتاب مقدس (تورات و انجيل) مى‏توان تحريف آن را اثبات نمود. مثلاً بر اساس گزارشات موثق و معتبر و مستند تاريخى، كتاب مقدس در طول 1500 سال تأليف و گردآورى شده است، از همين روست كه علاوه بر برخوردارى از شيوه‏هاى متنوع ادبى با گذشت زمان تحول آرام و كندى را تجربه كرده است. صرف نظر از اقليتى نا چيز از مسيحيان كه مى‏پندارند كتاب‏هاى مقدس با همين الفاظ الهام شده و خدا پيام خود را كلمه به كلمه به كاتب بشرى منتقل و وى چيزهايى را كه خدا املا نموده، با امانت ثبت كرده است، اكثر مسيحيان معتقدند كه خداوند كتاب‏هاى مقدس را به وسيله مؤلفانى بشرى نوشته است و بر اين اساس، اعتقاد دارند كه كتاب‏هاى مقدس يك مؤلف الهى و يك مؤلف بشرى دارد، (ر.ك: تاريخ تمدن، ويل دورانت، تهران، انتشارات آموزش انقلاب اسلامى، چاپ پنجم، 1370 ش، ج 3، ص 695 ـ 721).
جالب است بدانيد كه تعداد كتابهاى مقدس (در مجموع 46 يا به روايتى 39 كتاب عهد عتيق يهود يعنى تورات و 27 كتاب عهد جديد يعنى انجيل) بر اساس نوعى توافق اجماعى حاصل شده است، (كلام مسيحى، همان، ص 51) و در اين صورت پر واضح است كه بشر مصون از خطا نيست.
طرح مؤلف بشرى در كنار مؤلف الهى در تدوين كتاب مقدس و در نتيجه تحريف آن باعث گرديد پيامدهاى ناگوارى براى كتاب مقدس به وجود آيد كه گزارش آن در اين مجال اندك ممكن نيست (فرهنگ و مسيحيت در غرب، محمدرضا کاشفي، فصل دوّم، مبحث كتاب مقدس).
اما با توجه به نگرش محتوايى به مضامين كتاب مقدس نيز روشن مى‏گردد كه برخى از كتب اديان آسمانى دچار تحريف گشته‏اند؛ زيرا، اگر اين كتاب دچار زياده و نقصان و تغيير در لفظ و مفاهيم نشود هيچ گاه مطالب متناقض و خرد ستيز نخواهد داشت و حال آن كه با مراجعه به اين كتب مسائل منافى با يكديگر و غير عقلانى فراوان يافت مى‏شود و اين خود دليل بر تحريف كتاب مقدس است، (در اين باب ر.ك: كلام مسيحى، صص 66 ـ 80 و تورات، انجيل، قرآن و علم، موريس بوكاى، ترجمه مهندس ذبيح الله دبير، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، چاپ چهارم، 1374 ش، مجموع كتاب).
تحريف تورات:
تحريف تورات از نظر تاريخى و علمى قطعى است، از جمله در عهد قديم كتاب دوم تواريخ ايام باب 34 سخن ازيافته شدن دوباره تورات است كه معلوم مى‏شود تورات در نزد بنى‏اسرائيل نبوده و مفقود شده بود و تازه معلوم نيست نسخه يافت شده در آن زمان نسخه صحيح تورات باشد يا نه.
به علاوه تورات اصلى كتاب حضرت موسى بوده است و تورات كنونى مسلما كتاب آن بزرگوار نيست زيرا در باب34 سفر تثنيه و نيز در باب 36 سفر پيرايش شرح وفات و دفن حضرت موسى است و معلوم مى‏شود كه اين مطالب پس از حضرت موسى به تورات اضافه شده است و تورات دستكارى شده است.

با سلام
و اما پاسخ به شبهه رديف:

1 - باز هم خدا را به واسطه خداوندمان عيساي مسيح شكر ميكنم كه به حدي دستتان خالي است كه براي اثبات مدعا و اوردن شاهد سخنان كشيش سار خاچيكي را قيچي و سرهم ميكنيد تا شايد بتوانيد شاهدي جور كنيد بگذريم كه اين كار خيانت علمي است اما در ميان مسلمين امري عادي است

2 - دانشمندان كتابمقدس!!!! رفرنسي معتبر هم داريد؟؟؟
عجيب است براي رد انجيلي كه قرن اول نوشته شده و حداقل 5000 سند يوناني كه مربوط به قرن دوم است موجود ميباشد و شما براي ايجاد ابهام دراين اسناد به انجيل برنابا كه قرن نهم ميلادي نوشته شده و نويسنده ان يك مسلمان بوده و جعل پيشگوئي جناب محمد را كرده - استدلال ميكنيد - شگفتا!!!
3 - نقل قول شما از ويل دورانت به نظر ما نزديك است
4 - هنوز سندي بر تحريف ارائه نكرديد!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
5 - وقتي كه تورات عبري توسط بخت النصر از بين رفت نسخه ترجمه يوناني آن موجود بود كه پس از بازگشت يهود از اسارت بابل از يوناني به عبري ترجمه شد
6 - يك سند تاريخي و حداقل يك خط مطلب مستند به مرجع بي طرف يا حتي غير ديني و يا دشمن دين كه ادعاي شما را ثابت كند كه به موسي تورات و به عيسي انجيل نازل شده ارائه كنيد - يكي از مبطلاط قران همين ادعاي نادرست است كه يهود و نصارا مجاب شدند كه محمد نبي كذبه است

sina178s;525427 نوشت:
با سلام
و اما پاسخ به شبهه رديف:

1 - باز هم خدا را به واسطه خداوندمان عيساي مسيح شكر ميكنم كه به حدي دستتان خالي است كه براي اثبات مدعا و اوردن شاهد سخنان كشيش سار خاچيكي را قيچي و سرهم ميكنيد تا شايد بتوانيد شاهدي جور كنيد بگذريم كه اين كار خيانت علمي است اما در ميان مسلمين امري عادي است

2 - دانشمندان كتابمقدس!!!! رفرنسي معتبر هم داريد؟؟؟
عجيب است براي رد انجيلي كه قرن اول نوشته شده و حداقل 5000 سند يوناني كه مربوط به قرن دوم است موجود ميباشد و شما براي ايجاد ابهام دراين اسناد به انجيل برنابا كه قرن نهم ميلادي نوشته شده و نويسنده ان يك مسلمان بوده و جعل پيشگوئي جناب محمد را كرده - استدلال ميكنيد - شگفتا!!!
3 - نقل قول شما از ويل دورانت به نظر ما نزديك است
4 - هنوز سندي بر تحريف ارائه نكرديد!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
5 - وقتي كه تورات عبري توسط بخت النصر از بين رفت نسخه ترجمه يوناني آن موجود بود كه پس از بازگشت يهود از اسارت بابل از يوناني به عبري ترجمه شد
6 - يك سند تاريخي و حداقل يك خط مطلب مستند به مرجع بي طرف يا حتي غير ديني و يا دشمن دين كه ادعاي شما را ثابت كند كه به موسي تورات و به عيسي انجيل نازل شده ارائه كنيد - يكي از مبطلاط قران همين ادعاي نادرست است كه يهود و نصارا مجاب شدند كه محمد نبي كذبه است



1.خداوندتان عیسی مسیح، طبق کتاب مقدّس خودتان گفت نزد خدای خود و خدای شما می روم!(یوحنا17:20) کسی که خودش خدا دارد را خداوند نامیدن منطقی است؟ شما دم از خیانت علمی و خالی بودنِ دست می زنید در حالی که بارها جواب حرفتان ارائه شده و پاسخی نداشته اید ولی باز ادعایتان را تکرار کرده اید.

2.رفرنسی معتبرتر از دانشمندان کتاب مقدّس داریم! نُسخ پر از اختلاف کتاب مقدستان و کتابهایی که بین خودتان بر سر آنها مناقشه است.
بعد هم 5000 سند یونانی قرن دومی برای انجیلتان دارید؟! دروغگویی را تمام کنید جناب سینا. اینقدر دروغ گفتن چه برای مسیح باشد و چه برای شیطان، برایتان مضر است. اولین نسخه کامل عهد جدید مربوط قرن چهارم است، بعد شما از 5000 نسخه یونانی قرن دومی، دم می زنید. بس کنید دروغگویی را جناب.

3.نظر شما به ویل دورانت نزدیک است.

4. هنوز سندی برای تحریف ارائه نشده؟!!!!! شما معنی خجالت را می دانید چیست؟ چند بار بگوییم؟ بفرمایید این هم تکرار:

1)شما دلیل منطقی بیاور که این کتاب مقدس شما، کلام خداست تا ما تحریفش را ثابت کنیم. آیا ایمان مسیحی، می تواند بدون توسل به قرآن و ایمان اسلامی، به صورت قائم به خود، دلیلی برای کلام خدا بودن این کتاب بیاورد؟ کتاب مقدس شما، یک کتاب نیست، بلکه مجموعه ایست از حداقل 66 کتاب و رساله(بسته به مذهبی که شما دارید) شما ثابت کنید تمامی این کتب، کلام خدا هستند.

2)کی گفته کتاب مقدّس تحریف شده؟ حرف بی حسابیه! فقط 18 تا کتاب در این مجموعه کتب تشکیل دهنده ی کتاب مقدّس شما هستن که بین خود ایمانداران مسیحی سرشون مناقشه وجود داره:


اول مکابیان، دوم مکابیان، سوم مکابیان، طوبیت، بن سیراخ و...

از این 18 تا کتاب پروتستانها هیچکدومو کلام خدا نمی دونن، یعنی عملاً معتقدند که کاتولیکها 7 کتاب و ارتدوکسها بیش از 7 کتاب از این 18 کتابو به کلام خدا تحمیل کرده اند(یعنی "تحریف به اضافه" رو به کاتولیک و ارتدوکس نسبت میدن!) از اون طرف کاتولیکها، از این 18 کتاب، 7 تا رو قبول دارن، یعنی معتقدن پروتستانها 7 کتاب رو از کلام خدا حذف کرده اند و ارتدوکسها هم که بسته به کلیساشون به غیر از این 7 تا، تعدادی کتابو به کلام خدا اضافه کردن(یعنی "تحریف به نقصان" رو به پروتستان و "تحریف به اضافه" رو به ارتدوکس نسبت میدن!)در نهایت، کلیسای پرشکوه ارتدوکس، که خودش در درون بر سر این کتب مناقشه داره، بین 8 تا 18 مورد از این کتابها رو به صورت منطقه ای کلام خدا می دونه، پس حداقلش اینه که معتقده که کلیساهای پروتستان و کاتولیک، بخشهایی از کلام خدا رو حذف کرده اند.(یعنی "تحریف به نقصان" رو به کاتولیک و پروتستان نسبت میدن!) پس شما اگر مسیحی باشی، به خودی خود، همکیشان خودت از مذهبهای دیگه رو محکوم به تحریف میدونی و همکیشانت از مذهبهای دیگه، حضرتعالی رو محکوم به تحریف میدونن!

فقط دقت کنید که مناقشه بر سر یک کلمه و یک جمله نیست! مناقشه بر سر چندین کتاب کامله! حالا برخی پروتستانها بهانه میارن که "این 18 تا هم کتابهای خوبی هستن! ما نمیگیم بد هستن!" خب من هم کلا کتاب مقدس شما رو بد نمیدونم! مسئله بر سر کلام خدا دونستن هست و نه بر سر خوب بودن! وقتی میگی این کتاب، کلام خدا نیست، یعنی کسی که این کتابو کلام خدا میدونه، تحریف به اضافه کرده، اون هم در کتاب مقدس که از دید خودت کلام خداست. پس به صورت اتوماتیک شما کتاب مقدّس رو تحریف شده می دونید، ولی میگید مذهبهای دیگرتون تحریفش کردن و مذهب شما تحریفش نکرده!


اختلاف نُسخ و انواع تحریف


بین نسخ مختلف یک کتاب، ممکن است اختلافاتی باشد. این اختلاف در کتب قدیمی، به دلیل نبود دستگاه چاپ بیشتر رخ دادنی بوده است. قرآن به دلیل اینکه همزمان از بر نیز شده است و نسخه های قرن اوّلی آن نیز موجود هستند، اختلاف بسیاری در نُسخ ندارد ولی در کتب مقدسه یهود و نصاری، نسخه ها حداقل چند قرن با نویسنده فاصله دارند، مسئله اختلاف نُسَخ ایجاد کننده ی شرایط تحریف است.

انواع تحریف لفظی

تحریف لفظی، را بر اساس تفاوت نوع اختلاف می شود به دو دسته مُضِر و غیرمُضِر، یا اساسی و جزئی تقسیم نمود.

مثال برای تحریف غیرمضر و جزئی: پدر شما، به شما می گوید: «به برادرت بگو زود بیاد پیش من.» شما نزد برادرتان می روید و می گویید: «پدر گفت سریع بروی پیش او.» اینجا شما یک تحریف جزئی و غیرمضر در کلام پدرتان ایجاد کرده اید: او گفته "زود" و شما به جای زود، گفته اید "سریع". این تحریف جزئی و غیرمضر است، زیرا ضرری برای اصل کلام نداشته و همان منظور را می رساند!

مثال برای اختلاف مضر و اساسی: پدر شما، به شما می گوید: «به برادرت بگو لپ تاپتو بردار بیا پیش من.» شما نزد برادرتان می روید و می گویید: «پدر گفت بروی پیش او.» اینجا شما تحریفی مضر بر کلام پدرتان وارد کرده اید، و آوردن لپ تاپ را حذف نموده اید! به طور مشابه اگر یک امر اساسی را به این سخن اضافه می کردید، تحریف مضر و اساسی انجام داده بودید.

وقتی دو نسخه با هم اختلاف دارند، مشخص است که حداقل یکی اصل سخن را تحریف نموده است، ولی اگر این تحریف مصداق تحریف غیرمُضِر و جزئی باشد، کتاب را تحریف شده نخواهیم دانست، ولی اگر تحریف اساسی و مُضِر باشد، کتاب تحریف شده است.

اختلاف قرائات و نُسَخ در قرآن

اختلافات موجود بین قرائات و نُسَخ قرآن، هر چند اکثر مسلمین بر قرائت حفص از عاصم اجماع داشته و اختلاف خاصی در آن ندارند، بسیار ناچیز و غیرمُضر است. زیرا در تمام موارد، مفهوم یکسانی از متن جملات اختلافی برداشت می شود:

در سوره شمس، آیه 15، در قرائت حفص «و لا یخاف» آمده است و در قرائت ورش «فلا یخاف» آمده است. که هر دو یک معنا را می رسانند: و نمی ترسد.(«فَ» هم در ترجمه ها، در خیلی موارد به «وَ» ترجمه می شود و حتی اگر به "پس" ترجمه شود نیز اختلاف معنایی خاصی ایجاد نخواهد شد.)

در سوره آل عمران، آیه 133، در قرائت حفص داریم «و سارعوا» و در قرائت ورش داریم «سارعوا»! مسلّم است که فقط تفاوت در این است که جملۀ قبل تمام شده است یا اینکه با حرف "و" به این جمله عطف شده است. شما خودتان آیات 132 و 133 از سورۀ آل عمران را در کنار هم قرار بدهید و ببینید که آیا بودن یا نبودن این حرف "و" تفاوتی در معنا و محتوای آیه ایجاد می کند؟

و مواردی مشابه این.

اختلافات اساسی در نُسخ کتاب مقدّس

در کتاب مقدس نیز اختلافاتی وجود دارد. این اختلافات نشانگر تحریف هستند. گاهی این تحریفات جزئی و غیرمُضِر هستند که با آنها کاری نداریم. ولی در مواردی نیز این تحریفات اساسی و مُضِر هستند که فرد بلاتکلیف می ماند و نمی داند خدا دقیقا چه گفته است!

-در تورات، بین طول عمر انسانهای اوّلیه، از آدم تا ابراهیم، بین نسخه های عبری، یونانی و سامری، اختلافات اساسی وجود دارد. مسیحیان و یهودیان نسخه سامری را قبول ندارند، ولی نسخه سامری هم نسخه ای است از نُسخ تورات. ضمن اینکه کلیساهای کاتولیک و ارتدوکس، نسخه یونانی را قبول دارند، پس اختلافات نسخه یونانی با نسخه عبری، در مسیحیت موضوعیت جدی خواهد داشت.

-زبور داود(مزامير) فصل105 آيه 28؛ نسخه عبری می گويد پس به کلام او مخالفت نورزيدند و نسخه يونانی می گويد: به کلام او مخالفت ورزيدند

- به آیه 46 از فصل 24 انجیل لوقا توجه بفرمایید:

KJV:
And said unto them, Thus it is written, and thus it behoved Christ to suffer, and to rise from the dead the third day

NIV:
This is what is written: The Christ will suffer and rise from the dead on the third day

ترجمه قدیم: و به ایشان گفت: بر همین منوال مکتوب است و بدینطور سزاوار بود که مسیح زحمت کشد و روز سوم از مردگان برخیزد.

ترجمه هزاره نو: و به ایشان گفت: نوشته شده است که مسیح رنج خواهد کشید و در روز سوّم از مردگان بر‌خواهد خاست.

آشکارا عبارت «thus it behoved» در ترجمۀ انگلیسی و «بدینطور سزاوار بود» در ترجمۀ فارسی، مورد اختلاف است، و این اختلاف به خاطر اختلاف نسخی است که دو دسته ترجمۀ مختلف از آن استفاده می کنند. این اختلاف تفاوت معنایی ایجاد می کند، زیرا ایجاد ابهام می شود که رنج کشیدن و برخاستن عیسی در روز سوم مکتوب است، یا اینکه سخنان پیشین عیسی مکتوب بوده است و رنج کشیدن و برخاستن او در روز سوم، فقط سزاوار بوده است.

-آیه 9 از فصل 19 انجیل متی:

KJV:
And I say vnto you, Whosoeuer shall put away his wife, except it be for fornication, and shall marry another, committeth adultery:and whoso marrieth her which is put away, doth commit adultery.

NIV:
I tell you that anyone who divorces his wife, except for marital unfaithfulness, and marries another woman commits adultery

ترجمه قدیم: و به شما می گویم هر که زن خود را بغیر عّلت زنا طلاق دهد و دیگری را نکاح کند، زانی است و هر که زن مطلّقه ای را نکاح کند، زنا کند.

ترجمه هزاره نو: به شما می‌گویم، هر‌که زن خود را به علتی غیر از خیانت در زناشویی طلاق دهد و زنی دیگر اختیار کند، زنا کرده است.

جمله «whoso marrieth her which is put away, doth commit adultery» در ترجمه انگلیسی و «هر که زن مطّلقه ای را نکاح کند، زنا کند» در ترجمه فارسی، در یک جا هست و در جای دیگر وجود ندارد، و اختلافی اساسی دارد، زیرا طبق ترجمۀ قدیمی و KJV اگر کسی با یک زن مطلّقه ازدواج کند، زنا کرده است ولی طبق ترجمه هزارۀ نو و NIVچنین مسئله ای مطرح نشده است. این اختلاف هم به خاطر تفاوت نسخی است که این دو دسته ترجمه، برای برگردان کتاب مقدّس از آن استفاده نموده اند. حال آیا یک مسیحی تکلیفش روشن است که با زن مطلقه نکاح بکند یا خیر؟

اینجا مشخص می شود، که کتاب مقدّس مسیحیان، بر اساس نُسخ خودش، محکوم به تحریف است، و حتی در نسخه هایی از آن که بین مسیحیان رایج است، اختلافات اساسی وجود دارد.


5. باشه نسخه یونانی تورات، موجود بود! مسئله اینجاست که چرا این همه تناقض دارید بین تورات فعلیتون با همین نسخه پشتیبان یونانی!

6.اگر در اسناد بی طرف تاریخی ذکر نشده باشد که تورات و انجیل بر موسی و عیسی نازل شده است، دلیل بر نازل نشدن تورات و انجیل بر موسی و عیسی نیست. این استدلال شما را منطقیون مغالطه ی "استدلال از سکوت" می نامند.

نبی کذبه هم آن پولس خودتان است. ادب را رعایت کنید و به رسول خدا توهین نکنید.

[="Times New Roman"][="Black"]سلام علیکم و رحمه الله

حق باشماست جناب پائول . اخلاق ناپسند مورد تائید اسلام هم نیست . لازم بود بجای آن در مورد تحدی قرآنی توضیحاتی داده میشد و یا در جائی شما این موضوع را پیگیری میکردید تا منظور یکدیگر را بهتر می فهمیدیم .

تحدی قران کریم تنها بر نثر موزون یا نثر مسجع آن خلاصه نمیشود منظور تحدی قرآن کریم در درجه اول تحدی در مفاهیم آن است .

قران کریم ابعادی از خدا شناسی و هستی شناسی و انسان شناسی اخلاق و ... را در قالب هدایت تبئین میکند که باعث سعادت بشری است و منطبق با فطرت اوست .
از طرفی
این آیات به زبان عربی نازل شده و ادبیات زبان عرب را بواسطه اعجازش تغئیر داده و همچنین فرهنگ عرب و غیر عرب را اعتبار بخشیده .
با این وجود تحدی قرآنی به شعر و نثر مسجع نویسی صرف تعبیر و معنی نمیشود.

یاحق[/]

sina178s;525419 نوشت:

حافظ و فردوسي و سعدي و مولانا ي خودمان !!! اگه شما ميتونيد همه شاعران و مداحان عالم را جمع كنيد ببينيد ميتونيد نظير ديوان حافظ را خلق كنيد؟؟؟ در ضمن اثبات ادعا به عهده مدعي است براي بطلان يك جمله نقض هم كافي است - صدها نكته نقيض ارائه شده كه متخصصين قران نتونستند حتي ماله كشي كنند

در زبان فارسی، مرسوم است که وقتی کسی یک ادعای بی اساس را بدون هیچ مبنا و اساسی مطرح می کند، مثل همین فرمایش جناب سینا، که میگه متخصصین قرآن نتوانستن نقضیهای قرآن رو ماله کشی کنن(!)، ضرب المثلی رو به کار می برن و می گن: «با حلوا حلوا گفتن دهان شیرین نمی شود.»

حالا ما هم به فرمایش فوق از جناب سینا خندیدیم و گفتیم شما حلوا حلوا کن، شاید دهانت شیرین شد!

نمی دانم چطور این عرایض ما شد تمسخر و استهزاء! آن هم در پاسخ کسی که در انتهای این پست، حضرت ختمی مرتبت(ص) را نبی کذبه نامیده است.

[="Times New Roman"][="Black"]سلام علیکم و رحمه الله

در مورد اهانت ایشان هم حق با شماست و در آن حرفی نیست
شاید این مساله را بتوان از روی ندانستن یا لج ضعف یا هر چیز دیگری دید در هر حال بنده نقدی بر ایشان ندارم بالاخره ایشان ادعا میکند یک مسیحی است و شاید طبق عقاید مسیحی خودش رفتار , تعقل و تدبر میکند

ولی در مورد من و شمای مسلمان این مساله تفاوت دارد . بله ما اشداء علی الکفار رحماء بینهم را بعنوان یک حکم الهی قبول داریم و در کنار آن آیه جدال احسن هم داریم که هرکدام جایگاه خاص خود را دارد .

گفتمان خود را همچنان مستند و علمی ادامه دهید . قبلا هم خدمت عزیزان عرض شد که اگر اهانتی صورت گرفت گزارش بفرمائید رسیدگی شود.

یاحق[/]

sina178s;525419 نوشت:
ممنون كه قران را با (((گاهي ))) تفسير به راي ميكنيد لابد بقيه آيات را هم همينطور تفسير و تعبير ميكنيد - كاش نويسنده قران زنده بود و ميديد!!!!

این گاهی قاعده مند است به آدرس داده شده مراجعه بفرمایید
مورد بحث شده شامل این قاعده است.
تعجب می کنم شما با تمامی قواعد علمی - چه ادبی و چه تجربی- اینگونه رفتار می کنید؟؟


sina178s;525419 نوشت:
بهتر بود به شان نزول ايه توجه ميكرديد تا دليل تراشي براي معني مطلوبتان

عجب!!
شما بفرمایید شان نزول این آیات چیست؟؟

sina178s;525419 نوشت:
ما هم همواره از شما خواسته ايم و شما نتوانسته ايد تا براي اثبات ادعاي تحريف اصل كتب مورد ادعايي خود را ارائه كنيد تا ببينيم كجا ها تحريف شده

نه تنها ما بلکه اکثر مورخین و علمای دین شناس غربی به تحریف عهدین قایل اند اصلا بهتر بگویم اگر کسی قایل بشود که عهدین مخصوصا انجیل تحریف نشده است لاجرم باید درباره او گفت که اصلا شاید اناجیل را ندیده یا با تاریخ تدوین آن و محتوای آن آشنا نیست. کتابی که به جنگ های پولوس و حواریون و وقایع بعد از کشته شدن مسیح می پردازد چگونه می تواند کتابی نازل شده بر مسیح باشد مگر این که مدعی شوید بعد از به صلیب رفتن مسیح این ها بر او وحی شده!!!

هر کس مدعی این مضمون شود چاره ای ندارد که یا بگوید این کتاب اصلا کتاب مسیح نیست یا بگوید در آن دست برده شده است

از اینها گذشته یک انجیل بر مسیح نازل شد یا چهار تا . کدام یک از این چهار کتاب کتاب نازل شده بر مسیح اند ؟؟؟
گذشته از دلایلی که قبل بر تحریف عهدین گذشت
شواهد و مدارک تاريخي و غير تاريخي گوناگوني بر تحريف کتب آسماني گذشته وجود دارد؛

1. به اعتقاد مسيحيت کليسايي «کتاب مقدس کتابي است مصون از خطا و کاملا قابل اعتماد، زيرا بوسيله روح القدس الهام شده است ... البته بي خطايي فقط شامل نسخه هاي اصلي کتاب مقدس است و ما هيچ يک از نسخه هاي کتاب مقدس را در اختيار نداريم.»
«بايد اين واقعيت را پذيرفت که نسخه هاي اصلي عهد عتيق و جديد هيچ کدام دردست نيست.»(
کتاب »درآمدي بر تاريخ و کلام مسيحيت»، ص 79، محمد رضا زيبايي نژاد، نشر مجموعه معارف، قم.)
اعتقاد به بي خطايي کتاب مقدس از سوي انديشمندان مسيحي و غير مسيحي چند قرن است که مورد تشکيک قرار گرفته است. از طرفي هيچ کدام از کتب موجود داراي سند متصلي به نويسندگان ادعايي آنها نيست و از سوي ديگر مضامين موجود در برخي از مکتوبات به گونه اي است که احتمال صدور اين کتب از نويسندگان ادعايي را به غايت تضعيف مي کند.
ويل دورانت در «تاريخ تمدن» خود مي نويسد: «باور نکردنياست که انجيل چهارم و کتاب مکاشفه اثر يک فرد باشد، کتاب مکاشفه از شعر يهود، و انجيل چهارم از فلسفه يونان مايه گرفته است.»(
تاريخ تمدن (قيصر و مسيح)، ويل دورانت، ج 3، ص 695،) ويل دورانت در جاي ديگر از کتابش چنين مي گويد: «در ادبيات مسيحي در قرن دوم، انجيل نامه (رساله)، اسفار، مکاشفه و اعمال، فراوان بود. مسيحيان در رد يا قبول آنها به عنوان تفاسير مجاز از عقايد مسيح، همداستان نبودند. کليساهاي غرب کتاب «مکاشفه يوحنا» را قبول داشتند ولي کليساهاي شرق به کلي آن را رد مي کردند. بر عکس «انجيل» عبري و «رساله هاي يعقوب» را قبول داشتند که در غرب مردود بود.
کلمنس اسکندراني از رساله اي مربوط به اواخر قرن اول، تحت عنوان «تعليمات دوازه حواري» به عنوان نوشته اي مقدس نام مي برد.
مارکيون با انتشار دادن نسخه اي از «عهد جديد» دست کليسا را در حنا گذاشت. نمي دانم چه وقت کتاب هاي «عهد جديد» کنوني قانوني، يعني اصيل يا ملهم، شناخته شدند(
تاريخ تمدن (قيصر و مسيح)، ويل دورانت، ج 3، ص 721،) استاد لن در کتابش نوشته است: «تمامي انجيل يوحنا بدون شک تصنيف شخصي از طلاب مدرسه اسکندريه است.»(کتاب «درآمدي بر تاريخ و کلام مسيحيت»، ص 80)
در سال 384 ميلادي پاپ داماسيوس دستور داد ترجمه جديد از عهد قديم و جديد به خط لاتيني بنويسند، تا در کليساها صورت قانوني داشته باشد، اين ترجمه به نام «فولگا» شهرت يافت. هيرونيموس تنظيم کننده اين انجيل فقط براي هماهنگ ساختن تقريبي اناجيل مجبور شد در 3500 محل دست برده و اصلاح کند. اين ترجمه را مجمع ...................................... (1546 م) پس از يازده قرن تثبيت کرد.»(
کتاب «درآمدي بر تاريخ و کلام مسيحيت»، ص 81)
2. پروفسور توماس ميش در کتاب «کلام مسيحي» چنين مي گويد: «مسيحيان معتقدند که خداوند کتاب هاي مقدس را به وسيله مؤلفاني بشري نوشته است و بر اساس اين اعتقاد مي گويند که کتاب هاي مقدس يک مؤلف الهي و يک مؤلف بشري دارند به عبارت ديگر، مسيحيان معتقدند ه خدا کتاب مقدس را به وسيله الهامات روح القدس تأليف کرده و براي اين منظور مؤلفاني از بشر را براي نوشتن آنها برانگيخته و آنان را در نوشتن به گونه اي ياري کرده که فقط چيزهايي را که او مي خواسته است، نوشته اند. البته مسيحيان براي اين ادعا دليلي اقامه نمي کنند و آن را مسلم مي پندارند.»(کلام مسيحي، ص 21، توماس ميشل، ترجمه حسين توفيقي، مرکز مطالعات و تحقيقات اديان و مذاهب قم.)
پروفسور توماس ميشل در جاي ديگر از کتاب خود چنين مي گويد: «اعتقاد به عصمت لفظي کتاب مقدس يکي از اصولي است که مسيحيان معاصر معروف به «بنيادگرا» به آن استناد مي کنند زيرا اينان خاهان بازگشت به چيزهايي هستند که در نظر ايشان بنيادهاي ايمان مسيحي است اکثر متفکران کاتوليک، ارتودکس و پروتستان عصر حاضر، نظريه ياد شده را مردود مي شمارند. آنان به وحي لفظي کتاب مقدس عقيده ندارند و مسأله را پيچيده تر از اين مي دانند.»(
کتاب کلام مسيحي، ص 27.)

3. با دقت در مظامين مختلف کتاب مقدس به موارد بسياري از تناقضات و نارسايي هايي مي رسيم که نشانگر وجود دستهاي جاعليني است که ناشيانه اقدام به اين عمل فسادانگيز نموده اند. به عنوان نمونه در انجيل يوحنا از يحيي(ع) پرسيده مي شود که آيا تو همان ايلياي نبي -الياس(ع)- هستي که قبل از فرا رسيدن موعود (ظهور مسيح) بايد بيايد؟ يحيي تأکيد مي کند که من چنين شخصي نيستم. اما د رانجيل متي به عيسي(ع) نسبت داده اند که فرمود: «و اگر خواهيد قبول کنيد که يحيي(ع) همان است الياس، که بايد بيايد.»(
به نقل از کتاب «درمدي بر تاريخ و کلام مسيحيت»، ص 85.)

*دیگر قضاوت با خواننده منصف*

sina178s;525419 نوشت:
در زمان نزول؟؟؟؟ اين از كجاي ايات قران در آمد؟؟؟؟؟

یک بار دیگر برای این که حق مطلب ادا شود آیات را می آورم و شکی ندارم کسانی که نخواسته باشند گوش دهند چه با قواعد عربی و چه با قواعد... باز هم عناد می ورزند
شعیب;524252 نوشت:
(أَفَتَطْمَعُونَ أَن یُؤْمِنُواْ لَکُمْ وَقَدْ کَانَ فَرِیقٌ مِنْهُمْ یَسْمَعُونَ کَلاَمَ اللّهِ ثُمَّ یُحَرِّفُونَهُ مِن بَعْدِ مَا عَقَلُوهُ وَهُمْ یَعْلَمُونَ)؛ آیا انتظار دارید به ]آیین[ شما ایمان بیاورند، با اینکه عده‌ای از آنان سخنان خدا را می‌شنیدند و پس از فهمیدن، آن را تحریف می‌کردند، در حالی که آگاه بودند؟!

فعل کان بر سر فعل مضارع معنای گذشته(ماضی) می دهد.

شعیب;524252 نوشت:
(وَإِنَّ مِنْهُمْ لَفَرِیقآ یَلْوُونَ أَلْسِنَتَهُم بِالْکِتَابِ لِتَحْسَبُوهُ مِنَ الْکِتَابِ وَمَا هُوَ مِنَ الْکِتَابِ وَیَقُولُونَ هُوَ مِنْ عِندِ اللّهِ وَمَا هُوَ مِنْ عِندِ اللّهِ وَیَقُولُونَ عَلَی اللّهِ الْکَذِبَ وَهُمْ یَعْلَمُونَ)؛ در میان آنها کسانی هستند که زبان خود را چنان می‌گردانند که گمان کنید ]آنچه را می‌خوانند[ از کتاب ]خدا[ است، در حالی که از کتاب ]خدا[ نیست! ]و با صراحت [می‌گویند: «آن از طرف خداست!» با اینکه از طرف خدا نیست، و به خدا دروغ می‌بندند، در حالی که می‌دانند.

فعل مضارع در عربی دلالت بر حال دارد مگر این که بر سر آن سین یا سوف بیاید.
در آیات مذکور همگی آیه بدون سین آمده یعنی زمان حال دارند زمان حال آیات همان زمان نزول آیات یعنی صدر اسلام است پس در زمان نزول آیات قرآن تحریف کتب مقدس صورت گرفته و کتب عهدین محرف بوده اند.( خیلی واضح است)

sina178s;525419 نوشت:
؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ دور باطل يا مغلطه؟؟؟؟؟

عجب!!
شما در فضایی مطلب می نویسید که دیگران هم هستند و به قضاوت می نشینند پس هر چه که دم دستتان آمد ننویسید.

sina178s;525419 نوشت:
ممنون از اينكه غير عرب را جاهل ميدانيد و لابد هر عربي عالم است و بر هر عجمي برتر؟؟؟؟
بهتر است يا يقه خدايي را بگيريم كه ديني برايمان تراشيده كه قادر به فهم ان نيستيم و يا ادعاي خود قران را بپذيريم كه قران را خاص اعراب ميداند و براي هر قومي از بين خودشان پيامبري مبعوث ميكند

و هکذا !!
عجب!!
به نظر میرسه بهتر است برای نوشتن مطلب ها یک کمی وقت بیشتری بگذارید.
چه ربطی دارد این مطالب با یک دیگر .
مگر دین موسی فقط برای ساحران بود که فقط آنها معجزه موسی را فهمیدند یا دین عیصی برای متخصصین پزشکی زمان خود بود که کور شفا می داد.

sina178s;525419 نوشت:
ارا صدها متخصص زبان عربي را در باره قران ميدانيم مگر اينكه از نظر شما متخصص كسي باشد كه هم راي شما باشد

باز هم ادعاهای کذایی.
برادر من مجبور نیستی که به همه پست ها جواب دهی.
ادعای بدون دلیل که کاری را حل نمی کند

sina178s;525419 نوشت:
اولا طبق فتواي اكثر علماي اسلام تقليد در اصول دين غلط است پس تشخيص انها فقط براي خودشان معتبر است نبوت از اصول دين است و معجزه اي كه براي عام قابل تائيد نباشد بر اثبات نبوت و اعجاز مردود است .

طبق اکثر علما نه و طبق همه علما.
شما نمی توانید همینجوری قبول کنید که پیامبری هست باید تحقیق کنید نه تقلید می روید تحقیق می کنید که آیا این کاری که فلان مدعی نبوت انجام داده معجزه هست یا نه؟ تحقیق شما می تواند رفتن و یاد گرفتن علوم مربوطه باشد یا نه مراجعه به متخصص امر .
این دیگر تقاید در اصول دین نیست که. مگر اصول دین ما شناخت معجزه است؟!! موضوعی است برای شناخت نبی. نه تقلید در اصلی از اصول.
از این گذشته مگر شما که مدعی نبوت عیسی هستید معجزه عیسی را دیده اید؟؟

sina178s;525419 نوشت:
ثانيا شما كسي را سراغ داريد كه ادعاي تحدي را پذيرفته و زنده مانده؟؟؟؟ يكي را معرفي كنيد - بنده عكس آن را سراغ دارم

یعنی چی؟؟
من خودم یکی از از کسانی که ادعایئ تحدی قرآن را پذیرفته ام و زنده مانده ام . همه مسلمانان!!!

sina178s;525419 نوشت:
حافظ و فردوسي و سعدي و مولانا ي خودمان !!! اگه شما ميتونيد همه شاعران و مداحان عالم را جمع كنيد ببينيد ميتونيد نظير ديوان حافظ را خلق كنيد؟؟؟ در ضمن اثبات ادعا به عهده مدعي است براي بطلان يك جمله نقض هم كافي است - صدها نكته نقيض ارائه شده كه متخصصين قران نتونستند حتي ماله كشي كنند

ما در تاپیک های متعددی درباره این موضوعات قلم زده ایم
اما برای اطلاع شما:
1. هیچ کدام یک از کسانی که نام برده اید نه تنها بر کلامشان تحدی نکرده اند بلکه در برابر قرآن زانو زده اند و بیشتر علومشان را وامدار قرآن اند.
2.مگر کم داریم غزلیاتی که غزل شناسان رتبه آنها را برتر از غزلیات حافظ و سعدی می دانند مگر شما غزلیات خاجوی کرمانی یا عراقی و ... را نمی خوانید از این ها گذشته مگر کم اند شاعران جوانی که هم عصر مایند و گوی سبقت را از حافظ و سعدی ربوده اند مگر شما شعر های برقه ای را نمی خوانید.
3. این که کلامی می تواند مساوی یا پایین تر از کلام دیگری قرار بگیرد نشان از انسانی بودن آن می دهد. همین که شما کلام این سه شاعر را برای نشان دادن برتری آنها کنار هم آورده اید این را نشان می دهد که شما هم مقر به همانند آوری برای این اشعار هستید کسی پیدا شده بر تر از سعدی شعر بگوید و کسی مساوی شعر مولوی می گوید و ...

sina178s;525419 نوشت:
صدها نكته نقيض ارائه شده كه متخصصين قران نتونستند حتي ماله كشي كنند

این جمله شما را هم جواب نمی دهم که بدانند آنها که مدعی بحث علمی اند که:
ادب مرد به ز دولت اوست

sina178s;525427 نوشت:
1 - باز هم خدا را به واسطه خداوندمان عيساي مسيح شكر ميكنم كه به حدي دستتان خالي است كه براي اثبات مدعا و اوردن شاهد سخنان كشيش سار خاچيكي را قيچي و سرهم ميكنيد تا شايد بتوانيد شاهدي جور كنيد بگذريم كه اين كار خيانت علمي است اما در ميان مسلمين امري عادي است

باز هم ادعای بدون دلیل!!
شما لطف کنید آن اصل کلام ایشان را بیاورید برای دوستان که متوجه شوند که ما حرف ایشان را تقطیع کرده ایم.
به نظرم بهتر این است که شما بدانید که در این تاپیک دوستانی هستند که کلام های شما را می خوانند و قضاوت می کنند پس بهتر است ادعای بدون دلیل نکنید.

sina178s;525427 نوشت:
عجيب است براي رد انجيلي كه قرن اول نوشته شده و حداقل 5000 سند يوناني كه مربوط به قرن دوم است موجود ميباشد و شما براي ايجاد ابهام دراين اسناد به انجيل برنابا كه قرن نهم ميلادي نوشته شده و نويسنده ان يك مسلمان بوده و جعل پيشگوئي جناب محمد را كرده - استدلال ميكنيد - شگفتا!!!

آنچه امروز به نام تورات و انجيا در دست است ، ساخته و پرداخته و احبار و رهبان و يهوديت و مسيحيت است . اين اناجيل موجود در واقع نوشته هائى است كه در طى ادوار مختلف گذشته بدست افرادى نوشته شده است . در قرن چهارم ميلادى امپراطورى روم كه دين عيسى را پذيرفت ، از ميان يكصد و شصت انجيل و رساله و كتب تاريخ كه در ميان مسيحيان رواج داشت ، فقط بيست و هفت كتاب و رساله را انتخاب كرد كه به نام ((عهد جديد)) در برابر ((عهد عتيق )) قرار گرفت . در سال 1046 ميلادى انجمن مسيحيان كاتوليك هر گونه شك ترديد در آسمانى بودن اين كتب را تحريم كرد.
اينك معرفى هر يا از اين اناجيل ، رسائل و كتب :
1- انجيل متى .
2- انجيل مرقس .
3- انجيل لوقا.
4- انجيل يوحنا.
5- اعمال حواريون .
6- نامه پولس به روميان .
7- نامه اول پولس به كرنتيان .
8- نامه دوم پولس به كرنتيان .
9- نامه پولس به گلتيان .
10- نامه پولس به افسيان .
11- نامه پولس به فيليپيان .
12- نامه پولس به كلسيان .
13- نامه پولس به تساليان .
14- نامه دوم پولس به تساليان .
15- نامه پواس به تيموسيان .
16- نامه دوم پولس به تيموسيان .
17- نامه پولس به تيتوس .
18- نامه پولس به فيليان .
19- نامه پولس به عبرانيان .
20- نامه عام يعقوب حوارى .
21- نامه عام اول پطرس حوارى .
22- نامه عام دوم پطرس حوارى .
23- نامه اول يوحناى حوارى .
24- نامه عام دوم يوحناى حوارى .
25- نامه سوم يوحناى حوارى .
26- نامه عام يهوداى حوارى .
27- مكاشفات يوحناى حوارى .
حالا شما کدام یک از این ها را قبول دارید؟؟؟
بفرمایید تا دوستان استفا
ده کنند

sina178s;525427 نوشت:
- هنوز سندي بر تحريف ارائه نكرديد!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

عجب!!!!!!!!!!!!!!

sina178s;525427 نوشت:
وقتي كه تورات عبري توسط بخت النصر از بين رفت نسخه ترجمه يوناني آن موجود بود كه پس از بازگشت يهود از اسارت بابل از يوناني به عبري ترجمه شد

[=simplified arabic]در ميان مسيحيان آنچه بيشتر شهرت دارد همان انجيل اربعه است . فيليسين شاله مى گويد: كتاب مقدس مسيحيان شامل كتب عهد قديم و جديد است . كتاب عهد جديد به زبان ((يونانى )) معمولى نوشته شده است و داراى عبارات و كلمات ((آرامى )) است .
از نسخ خطى عهد جديد كه فعلا در دست است ، قديمى ترين آن مربوط است به قرن چهارم ميلادى كه در واتيكان نگهدارى مى شود. قديمى ترين ترجمه عهد جديد مربوط است به پايان قرن دوم ميلادى كه به زبان آرامى در سوريه است . دو ترجمه قبطى مربوط به قرن سوم و چهارم است و يك ترجمه ديگر در حدود سال چهارصد ميلادى پايان يافته است فليسين شاله اين كتب را ساخته و پرداخته افراد عادى مى داند و الهى بودن آنها را انكار مى كند. او مى گويد كه محققان از جمله ارنست رنان درباره عهد جديد تحقيق كرده و آسمانى بودن آن را انكار ورد نموده اند. او مى گويد بايد دانست كه بيش از شصت انجيل موجود است كه از آنها فقط چهار انجيل مورد قبول كليسا مى باشد و اين چهار انجيل عبارتند از:
1- متى . 2- مرقس . 3- لوقا. 4- يوحنا.
و چرا چهارتا؟ مى گويد: زيرا عدد چهار داراى رمز عرفانى است .
ابوالفدا مى گويد: انجيل كتابى است متضمن حالات عيسى از ولادت تا وفات كه به دست چهار نفر از حواريون او نوشته شده است :
1- ((متى )) كه به زبان ((عبرانى )) در ((فلسطين )) نوشته شد.
2- ((مرقس )) كه در ((روم )) به زبان ((رومى )) نوشته شد.
3- ((لوقا)) در ((اسكندريه )) به زبان ((يونانى )) نوشته شد.
4- ((يوحنا)) در ((افس )) به زبان ((يونانى )) نوشته شد.
از ميان اين چهار انجيل ، از همه مهمتر همان انجيل متى است كه از اناجيل عمده بشمار مى رود و همه عيسويان بر صحت آن متفق اند.(تاریخ ادیان و مذاهب جهان/ج2/عبد الله مبلغ )

sina178s;525427 نوشت:
يك سند تاريخي و حداقل يك خط مطلب مستند به مرجع بي طرف يا حتي غير ديني و يا دشمن دين كه ادعاي شما را ثابت كند كه به موسي تورات و به عيسي انجيل نازل شده ارائه كنيد - يكي از مبطلاط قران همين ادعاي نادرست است كه يهود و نصارا مجاب شدند كه محمد نبي كذبه است

شما می گویید انجیل تحریف نشده است؟ خب بفرمایید کدام انجیل را می گویید دلیلتان چیست؟؟ ما استفاده می کنیم
البینه علی المدعی

با سلام

عقل بما میگوید که کشتن وسوزاندن زنان وکودکان ودرختان وحیوانات ، امری بسیاز زشت وغیر منطقی است آیا این تعالیم تورات الهی است ؟

آیا قربانی کردن فرزندان در مقابل بت مولک دستور خداست ؟!

و.....

بسم الله الرحمن الرحیم.

سلام.
مدعیان تحریف کتب الهی چگونه و با چه دلیلی میگویند که کتب خداوند تحریف شده؟ در حالی که میگویند پیامبران الهی از ادم تا خاتم معصوم هستند؟ چگونه رسولان خدا معصوم هستند ولی خداوند نتوانسته از کتبش محافظت کند؟ چگونه اگر رسول خدا معصوم نباشد حکمت خدا زیر سوال میرود ولی اگر خداوند نتواند از کتابش محافظت کند حکمتش زیر سوال نمیرود؟ برایم سوالم پیش امد...

کدام آیه از قران میگوید که تورات و انجیل تحریف شده اند؟

وَلَوْ أَنَّهُمْ أَقَامُوا التَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِيلَ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْهِمْ مِنْ رَبِّهِمْ لَأَكَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَمِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ ۚ مِنْهُمْ أُمَّةٌ مُقْتَصِدَةٌ ۖ وَكَثِيرٌ مِنْهُمْ سَاءَ مَا يَعْمَلُونَ (5 | المائدة - 66)
و اگر آنان، تورات و انجیل و آنچه را از سوی پروردگارشان بر آنها نازل شده [= قرآن‌] برپا دارند، از آسمان و زمین، روزی خواهند خورد؛ جمعی از آنها، معتدل و میانه‌رو هستند، ولی بیشترشان اعمال بدی انجام می‌دهند.

قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لَسْتُمْ عَلَىٰ شَيْءٍ حَتَّىٰ تُقِيمُوا التَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِيلَ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ ۗ وَلَيَزِيدَنَّ كَثِيرًا مِنْهُمْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ طُغْيَانًا وَكُفْرًا ۖ فَلَا تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ (5 | المائدة - 68)
ای اهل کتاب! شما هیچ آیین صحیحی ندارید، مگر اینکه تورات و انجیل و آنچه را از طرف پروردگارتان بر شما نازل شده است، برپا دارید. ولی آنچه بر تو از سوی پروردگارت نازل شده، (نه تنها مایه بیداری آنها نمی‌گردد، بلکه) بر طغیان و کفر بسیاری از آنها می‌افزاید. بنابر این، از این قوم کافر، (و مخالفت آنها،) غمگین مباش!

قُولُوا آمَنَّا بِاللَّهِ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْنَا وَمَا أُنْزِلَ إِلَىٰ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ وَمَا أُوتِيَ مُوسَىٰ وَعِيسَىٰ وَمَا أُوتِيَ النَّبِيُّونَ مِنْ رَبِّهِمْ لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ (2 | البقرة - 136)
بگویید: «ما به خدا ایمان آورده‌ایم؛ و به آنچه بر ما نازل شده؛ و آنچه بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و پیامبران از فرزندان او نازل گردید ، و (همچنین) آنچه به موسی و عیسی و پیامبران (دیگر) از طرف پروردگار داده شده است، و در میان هیچ یک از آنها جدایی قائل نمی‌شویم، و در برابر فرمان خدا تسلیم هستیم؛ (و تعصبات نژادی و اغراض شخصی، سبب نمی‌شود که بعضی را بپذیریم و بعضی را رها کنیم.)»

أَمْ تَقُولُونَ إِنَّ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطَ كَانُوا هُودًا أَوْ نَصَارَىٰ ۗ قُلْ أَأَنْتُمْ أَعْلَمُ أَمِ اللَّهُ ۗ وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ كَتَمَ شَهَادَةً عِنْدَهُ مِنَ اللَّهِ ۗ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ (2 | البقرة - 140)
یا می‌گویید: «ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط، یهودی یا نصرانی بودند»؟! بگو: «شما بهتر می‌دانید یا خدا؟! (و با اینکه می‌دانید آنها یهودی یا نصرانی نبودند، چرا حقیقت را کتمان می‌کنید؟)» و چه کسی ستمکارتر است از آن کس که گواهی و شهادت الهی را که نزد اوست، کتمان می‌کند؟! و خدا از اعمال شما غافل نیست.

نَزَّلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ وَأَنْزَلَ التَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِيلَ (3 | آل عمران - 3)
(همان کسی که) کتاب را بحق بر تو نازل کرد، که با نشانه‌های کتب پیشین، منطبق است؛ و «تورات» و «انجیل» را.

سلام بر پیروان حقیقت.

جناب ...، شبهات خود را از تاپیکی به تاپیک دیگر کپی فرمودید، بدون اینکه توجه کنید که پاسختان ارائه شده است! ولی مشکل اینجاست که ما هم قبلاً این شبهات را جواب داده بودیم، و به سبک خودتان، جوابتان را فقط به صورت تکراری برایتان کپی می کنیم.

خب جواب شبهات فوق را پیشتر ارائه کرده ایم:

نقل قول:
. بارها گفته ایم که این آیات به معنای تأیید تک تک آیات تورات و انجیل مسیحیان نیست، بلکه تأییدی کلی بر تورات است و انجیلی هم که قرآن تأیید میکند وحی نازل شده بر عیسی است. اما قرآن به صورت موضعی بارها سخنان کتاب مقدّس مسیحیان انکار شده است، مثلاً در تورات مجسمه گوساله را هارون میسازد ولی در قرآن گوساله را فردی به نام سامری می سازد و هارون بی گناه است. در کتاب مقدّس(اوّل پادشاهان باب 11) سلیمان بت پرست می شود و در قرآن، سورۀ بقره آیه های 101 و 102 می بینیم که بعد از تأیید کلی تورات، می فرماید سلیمان کافر نشد بلکه شیاطین کافر شدند.

اگر قرآن می گوید از تورات و قرآن هدایتگرتر نیست، به معنای این نیست که هیچ تحریفی در تورات نیست، بلکه حداکثر نشان می دهد که اگر تحریفی باشد، منجر به گمراهی بشر نمی شود و به هدایتگری تورات صدمه ای وارد نمی کند. ضمن اینکه اینجا بحث هدایتگرتر بودن است نه بحث هدایتگر بودن؛ و آیا قرآن و تورات را هدایتگرتر از سایر کتب می داند. امروزه نیز تورات بهترین وسیله برای رد عقاید باطل مسیحیت است، زیرا خودشان هم قبولش دارند و نمی توانند بگویند این کتاب را قبول نداریم. ولی بحث تحریفات موضعی، بحث دیگری است.

اما انجیل را اگر دستور به اقامه می دهد، انجیل آموزه های عیسوی است و در خود عهد جدید در نوشتارهایی که مربوط به پیش از تألیف اناجیل هستند می بینیم که از مردم دعوت می شود که به انجیل ایمان بیاورند.

پس این آیات دخلی به اثبات عدم تحریف ندارند.




چند سؤال تکراری هم مطرح کرده اید، که جوابش را ارائه می کنیم:

پرسیده اید: چگونه و با چه دلیلی میگویند که کتب خداوند تحریف شده؟
جواب: چگونگی و دلایلش را که بارها عرض کردیم! و در ادامه ی همین پست هم ذکر خواهد شد.

پرسیده اید: در حالی که میگویند پیامبران الهی از ادم تا خاتم معصوم هستند؟ چگونه رسولان خدا معصوم هستند ولی خداوند نتوانسته از کتبش محافظت کند؟
جواب:
اولاً عصمت انبیاء چه ربطی به توانایی خدا به محافظت از کتبش دارد؟
ثانیاً به طور مشابه می توان پرسید چگونه خدا نتوانست از جان انبیاء خودش که کتاب مقدس خودتان بارها کشته و شهید شدند، محافظت کند؟
ثالثاً اگر خدا مانع از تحریف می شد، این امر باعث سلب اختیار از بشریت بود، و این بر خلاف حکمت الهی است. اگر هم قرآن می فرماید حفاظت از ذکر صورت می گیرد، این حفاظت به واسطه ی مؤمنین است و با اختیار انسان ناسازگاری ندارد و از طریق جبر صورت نمی گیرد. پس ما نمی گوییم که خدا نمی توانست محافظت کند، بلکه می گوییم اگر حفاظت می کرد مانع اختیار بشریت می شد و لذا خدا اجازه داد این امر رخ بدهد، هر چند راضی به وقوع آن نبود.

پرسیده اید: چگونه اگر رسول خدا معصوم نباشد حکمت خدا زیر سوال میرود ولی اگر خداوند نتواند از کتابش محافظت کند حکمتش زیر سوال نمیرود؟
جواب:
اولاً اینکه به ما نسبت می دهید که می گوییم "خدا نتواند از کتابش محافظت کند"، عین تهمت و افتراست، و ما نگفتیم خدا نمی توانست حفظ کند، بلکه عرض کردیم لازمه ی اختیاری که خدا به انسان داده است، این است که به صورت جبری مانع عمل وی نشود.
ثانیاً اینجا بحث از عصمت نیست، فرافکنی نکنید، ضمن اینکه ناسازگاری تحریف کتاب مقدس و نه به تعبیر سوء شما عدم توانایی خدا به حفظ کتابش، با حکمت خدا، ادعایی است که اثباتش به عهده ی مدعی است.
ثالثاً اگر با حکمت خدایی که شما می شناسید، سازگار نیست که کتبش تحریف شوند، بفرمایید که این همه شواهد و قرائن بر تحریف

که پیشتر گفتیم و در ادامه تکرار می کنیم، را چه می گویید.

امّا حالا از مدعیان عدم تحریف کتاب مقدّس، که شما کتب الهی می خوانیدشان، دعوت می کنیم که جواب مدارک ذیل را ارائه فرمایند:

نقل قول:

دلایل ما برای اعتقاد به تحریف کتاب مقدّس


1)شما دلیل منطقی بیاور که این کتاب مقدس شما، کلام خداست تا ما تحریفش را ثابت کنیم. آیا ایمان مسیحی، می تواند بدون توسل به قرآن و ایمان اسلامی، به صورت قائم به خود، دلیلی برای کلام خدا بودن این کتاب بیاورد؟ کتاب مقدس شما، یک کتاب نیست، بلکه مجموعه ایست از حداقل 66 کتاب و رساله(بسته به مذهبی که شما دارید) شما ثابت کنید تمامی این کتب، کلام خدا هستند.

2)کی گفته کتاب مقدّس تحریف شده؟ حرف بی حسابیه! فقط 18 تا کتاب در این مجموعه کتب تشکیل دهنده ی کتاب مقدّس شما هستن که بین خود ایمانداران مسیحی سرشون مناقشه وجود داره:


اول مکابیان، دوم مکابیان، سوم مکابیان، طوبیت، بن سیراخ و...

از این 18 تا کتاب پروتستانها هیچکدومو کلام خدا نمی دونن، یعنی عملاً معتقدند که کاتولیکها 7 کتاب و ارتدوکسها بیش از 7 کتاب از این 18 کتابو به کلام خدا تحمیل کرده اند(یعنی "تحریف به اضافه" رو به کاتولیک و ارتدوکس نسبت میدن!) از اون طرف کاتولیکها، از این 18 کتاب، 7 تا رو قبول دارن، یعنی معتقدن پروتستانها 7 کتاب رو از کلام خدا حذف کرده اند و ارتدوکسها هم که بسته به کلیساشون به غیر از این 7 تا، تعدادی کتابو به کلام خدا اضافه کردن(یعنی "تحریف به نقصان" رو به پروتستان و "تحریف به اضافه" رو به ارتدوکس نسبت میدن!)در نهایت، کلیسای پرشکوه ارتدوکس، که خودش در درون بر سر این کتب مناقشه داره، بین 8 تا 18 مورد از این کتابها رو به صورت منطقه ای کلام خدا می دونه، پس حداقلش اینه که معتقده که کلیساهای پروتستان و کاتولیک، بخشهایی از کلام خدا رو حذف کرده اند.(یعنی "تحریف به نقصان" رو به کاتولیک و پروتستان نسبت میدن!) پس شما اگر مسیحی باشی، به خودی خود، همکیشان خودت از مذهبهای دیگه رو محکوم به تحریف میدونی و همکیشانت از مذهبهای دیگه، حضرتعالی رو محکوم به تحریف میدونن!

فقط دقت کنید که مناقشه بر سر یک کلمه و یک جمله نیست! مناقشه بر سر چندین کتاب کامله! حالا برخی پروتستانها بهانه میارن که "این 18 تا هم کتابهای خوبی هستن! ما نمیگیم بد هستن!" خب من هم کلا کتاب مقدس شما رو بد نمیدونم! مسئله بر سر کلام خدا دونستن هست و نه بر سر خوب بودن! وقتی میگی این کتاب، کلام خدا نیست، یعنی کسی که این کتابو کلام خدا میدونه، تحریف به اضافه کرده، اون هم در کتاب مقدس که از دید خودت کلام خداست. پس به صورت اتوماتیک شما کتاب مقدّس رو تحریف شده می دونید، ولی میگید مذهبهای دیگرتون تحریفش کردن و مذهب شما تحریفش نکرده!



اختلاف نُسخ و انواع تحریف


بین نسخ مختلف یک کتاب، ممکن است اختلافاتی باشد. این اختلاف در کتب قدیمی، به دلیل نبود دستگاه چاپ بیشتر رخ دادنی بوده است. قرآن به دلیل اینکه همزمان از بر نیز شده است و نسخه های قرن اوّلی آن نیز موجود هستند، اختلاف بسیاری در نُسخ ندارد ولی در کتب مقدسه یهود و نصاری، نسخه ها حداقل چند قرن با نویسنده فاصله دارند، مسئله اختلاف نُسَخ ایجاد کننده ی شرایط تحریف است.

انواع تحریف لفظی

تحریف لفظی، را بر اساس تفاوت نوع اختلاف می شود به دو دسته مُضِر و غیرمُضِر، یا اساسی و جزئی تقسیم نمود.

مثال برای تحریف غیرمضر و جزئی: پدر شما، به شما می گوید: «به برادرت بگو زود بیاد پیش من.» شما نزد برادرتان می روید و می گویید: «پدر گفت سریع بروی پیش او.» اینجا شما یک تحریف جزئی و غیرمضر در کلام پدرتان ایجاد کرده اید: او گفته "زود" و شما به جای زود، گفته اید "سریع". این تحریف جزئی و غیرمضر است، زیرا ضرری برای اصل کلام نداشته و همان منظور را می رساند!

مثال برای اختلاف مضر و اساسی: پدر شما، به شما می گوید: «به برادرت بگو لپ تاپتو بردار بیا پیش من.» شما نزد برادرتان می روید و می گویید: «پدر گفت بروی پیش او.» اینجا شما تحریفی مضر بر کلام پدرتان وارد کرده اید، و آوردن لپ تاپ را حذف نموده اید! به طور مشابه اگر یک امر اساسی را به این سخن اضافه می کردید، تحریف مضر و اساسی انجام داده بودید.

وقتی دو نسخه با هم اختلاف دارند، مشخص است که حداقل یکی اصل سخن را تحریف نموده است، ولی اگر این تحریف مصداق تحریف غیرمُضِر و جزئی باشد، کتاب را تحریف شده نخواهیم دانست، ولی اگر تحریف اساسی و مُضِر باشد، کتاب تحریف شده است.

اختلاف قرائات و نُسَخ در قرآن

اختلافات موجود بین قرائات و نُسَخ قرآن، هر چند اکثر مسلمین بر قرائت حفص از عاصم اجماع داشته و اختلاف خاصی در آن ندارند، بسیار ناچیز و غیرمُضر است. زیرا در تمام موارد، مفهوم یکسانی از متن جملات اختلافی برداشت می شود:

در سوره شمس، آیه 15، در قرائت حفص «و لا یخاف» آمده است و در قرائت ورش «فلا یخاف» آمده است. که هر دو یک معنا را می رسانند: و نمی ترسد.(«فَ» هم در ترجمه ها، در خیلی موارد به «وَ» ترجمه می شود و حتی اگر به "پس" ترجمه شود نیز اختلاف معنایی خاصی ایجاد نخواهد شد.)

در سوره آل عمران، آیه 133، در قرائت حفص داریم «و سارعوا» و در قرائت ورش داریم «سارعوا»! مسلّم است که فقط تفاوت در این است که جملۀ قبل تمام شده است یا اینکه با حرف "و" به این جمله عطف شده است. شما خودتان آیات 132 و 133 از سورۀ آل عمران را در کنار هم قرار بدهید و ببینید که آیا بودن یا نبودن این حرف "و" تفاوتی در معنا و محتوای آیه ایجاد می کند؟

و مواردی مشابه این.

اختلافات اساسی در نُسخ کتاب مقدّس

در کتاب مقدس نیز اختلافاتی وجود دارد. این اختلافات نشانگر تحریف هستند. گاهی این تحریفات جزئی و غیرمُضِر هستند که با آنها کاری نداریم. ولی در مواردی نیز این تحریفات اساسی و مُضِر هستند که فرد بلاتکلیف می ماند و نمی داند خدا دقیقا چه گفته است!

-در تورات، بین طول عمر انسانهای اوّلیه، از آدم تا ابراهیم، بین نسخه های عبری، یونانی و سامری، اختلافات اساسی وجود دارد. مسیحیان و یهودیان نسخه سامری را قبول ندارند، ولی نسخه سامری هم نسخه ای است از نُسخ تورات. ضمن اینکه کلیساهای کاتولیک و ارتدوکس، نسخه یونانی را قبول دارند، پس اختلافات نسخه یونانی با نسخه عبری، در مسیحیت موضوعیت جدی خواهد داشت.

-زبور داود(مزامير) فصل105 آيه 28؛ نسخه عبری می گويد پس به کلام او مخالفت نورزيدند و نسخه يونانی می گويد: به کلام او مخالفت ورزيدند

- به آیه 46 از فصل 24 انجیل لوقا توجه بفرمایید:

KJV:
And said unto them, Thus it is written, and thus it behoved Christ to suffer, and to rise from the dead the third day

NIV:
This is what is written: The Christ will suffer and rise from the dead on the third day

ترجمه قدیم: و به ایشان گفت: بر همین منوال مکتوب است و بدینطور سزاوار بود که مسیح زحمت کشد و روز سوم از مردگان برخیزد.

ترجمه هزاره نو: و به ایشان گفت: نوشته شده است که مسیح رنج خواهد کشید و در روز سوّم از مردگان بر‌خواهد خاست.

آشکارا عبارت «thus it behoved» در ترجمۀ انگلیسی و «بدینطور سزاوار بود» در ترجمۀ فارسی، مورد اختلاف است، و این اختلاف به خاطر اختلاف نسخی است که دو دسته ترجمۀ مختلف از آن استفاده می کنند. این اختلاف تفاوت معنایی ایجاد می کند، زیرا ایجاد ابهام می شود که رنج کشیدن و برخاستن عیسی در روز سوم مکتوب است، یا اینکه سخنان پیشین عیسی مکتوب بوده است و رنج کشیدن و برخاستن او در روز سوم، فقط سزاوار بوده است.

-آیه 9 از فصل 19 انجیل متی:

KJV:
And I say vnto you, Whosoeuer shall put away his wife, except it be for fornication, and shall marry another, committeth adultery:and whoso marrieth her which is put away, doth commit adultery.

NIV:
I tell you that anyone who divorces his wife, except for marital unfaithfulness, and marries another woman commits adultery

ترجمه قدیم: و به شما می گویم هر که زن خود را بغیر عّلت زنا طلاق دهد و دیگری را نکاح کند، زانی است و هر که زن مطلّقه ای را نکاح کند، زنا کند.

ترجمه هزاره نو: به شما می‌گویم، هر‌که زن خود را به علتی غیر از خیانت در زناشویی طلاق دهد و زنی دیگر اختیار کند، زنا کرده است.

جمله «whoso marrieth her which is put away, doth commit adultery» در ترجمه انگلیسی و «هر که زن مطّلقه ای را نکاح کند، زنا کند» در ترجمه فارسی، در یک جا هست و در جای دیگر وجود ندارد، و اختلافی اساسی دارد، زیرا طبق ترجمۀ قدیمی و KJV اگر کسی با یک زن مطلّقه ازدواج کند، زنا کرده است ولی طبق ترجمه هزارۀ نو و NIVچنین مسئله ای مطرح نشده است. این اختلاف هم به خاطر تفاوت نسخی است که این دو دسته ترجمه، برای برگردان کتاب مقدّس از آن استفاده نموده اند. حال آیا یک مسیحی تکلیفش روشن است که با زن مطلقه نکاح بکند یا خیر؟

اینجا مشخص می شود، که کتاب مقدّس مسیحیان، بر اساس نُسخ خودش، محکوم به تحریف است، و حتی در نسخه هایی از آن که بین مسیحیان رایج است، اختلافات اساسی وجود دارد.


به راستی چه دین ضعیفی است، این دین مسیحیت، که مدافعینش، مجبورند با تمسک به قرآنِ مسلمانان، برای تحریف نشده بودن کتابشان مدرکهایی بیاورند که تازه آن مدارک هم با تدبر دقیق در قرآن، مشخص می شود که نشانگر عدم تحریف نیستند. دین شما بدون توسل به اسلام چگونه می خواهد تحریف نشده بودنِ کتابش را اثبات کند؟

به نام خداوند جان و خرد

با سلام.

پیش نوشت

پیشاپیش تأکید می کنم خطاب مطلب ذیل، فرد خاصی نیست و به غیر از برخی موارد که از فرد خاصی نام می برم، حرفم حرفی کلی است و در مورد آن فرد خاص نمی باشد.

خیلی خوب است که یک طلبه سعی کند آپدیت و امروزی باشد. ولی برای به روز رسانی و آپدیت باید دقت شود که به چه سِروری متصل می گردیم، زیرا برخی سِرورها، حاوی ویروس هستند. شاید ویروسهای "پیشفرض ساز" و "فرار از نقد" و در کنارشان "چارچوب گریزی" مهمترین اینها باشند. آنوقت ممکن است در اثر تأثیرات این ویروسها، مثل بعضیها، فکر کنیم آرایش برای زن در برابر نامحرم حلال است، یا طلا بر مرد حرام نیست و یا گمان کنیم می توانیم مکاتب متناقض را در کنار هم جمع کنیم و به صورت حد وسط، به تمامی آنها عمل کنیم یا همگی را کنار بگذاریم و مذهب جدیدی برای خودمان دائر نماییم. عوارض این ویروسها، برخی افراد را فقط کمی از راه دور کرده است ولی در برخی موارد، افراد سابقاً طلبه را تا مرز ارتداد برده است، بعد هم صدایشان بلند است که من خودم روزی طلبه و ملبس بودم و درس خارج خوانده ام و حالا که اسلام را رد می کنم، به درستی آنرا شناخته ام!! پس طلابی که میل شدید به امروزی بودن دارند دقت کنند که به کدام سو می روند.

چه بسا ما فکر کنیم که با این ویروسها، منطقی تر هستیم، ولی گاهی فراموش می کنیم که ممکن است آنچه به صورت سنتی و درون چارچوب، گفته می شود و ما اینگونه از آن گریزانیم، حرف حساب باشد، ولی پیشفرضهای جدید مانع از پذیرش پیشفرضهای قدیمی می شوند.

راقم این سطور، تقریباً مدتهاست که خودش را اسیر هیچ پیشفرضی نمی کند. این مسئله را می توان از برخی تاپیکهای ایجاد شده از سوی بنده، مانند تبلیغات ناکارآمد برای حجاب یا استنباط فقهی و تفسیر در زمان غیبت دید. اما بنده، برعکس افراد ویروسی، پیشفرض معکوسی هم برای در هم شکستن سنتها و هنجارهای فکری ندارم، زیرا چه بسا آنها صحیح باشند. ولی افراد اسیر ویروسهای فکری، پیشفرضی دارند که باید بر اساس آن تمام یا اکثر فرضیات پیشین خود را نقض کنند!

مدتی پیش معتقد بودم که کتاب مقدّس دارای اشتباهات و تناقضات بسیاری است، ولی وقتی با جوابهای منطقی برای مواردی از آنها روبرو شدم، پذیرفتم که حداقل در این موارد خاص، اشتباه یا تناقضی رخ نداده است و حتی به دفاع از کتاب مقدّس هم پرداختم، مثل پستم در اینجا.

اما در عین حال، نمی توان از کنار برخی نقدهای بنیانی وارد شده بر تورات و انجیل مسیحیان نیز گذشت و افرادی که اسیر آپدیتهای ویروسی نباشند، به خوبی به این امر معترفند.

جناب عقل و فطرت، روز اوّل بحثشان با بنده، لینکی را برای یک سری شبهات غیرجدی از همان تناقضات فوق الذکر ارائه دادند، ولی گویا این چند روز هر چه گوگل را بالا و پایین می کنند، هیچ لینکی یافت نمی شود که به نقدهای اخیری که ذکر کرده ایم، جوابی بدهد. بدتر اینکه ایشان که بنده را محکوم به کپی پیست(یا به قول خودشان کپی پیس) می کنند، حتی نقاط قوت شبهات قرآنی خویش را نیز نمی شناسند و به صورت سطحی برخی آیات را ارائه می دهند بدون اینکه بدانند سازنده ی شبهه، منظورش از آیه مورد نظر چیست و بر کدام بخش تکیه کرده است، و ایشان بدون درک صحیح از شبهه، آنرا اینجا ارائه داده اند.

در ادامه بنده که فردی اهل کپی پیست هستم(!) مطالب جزوه ای را، با بیان اصل شبهه و نقد نهایی آن، ارائه خواهم کرد. لازم به ذکر است که بنده این مطالب را کپی پیست می کنم، و نقش خاصی در نوشته شدنشان ندارم، ولی به خوبی آمادگی دارم جواب شبهات جناب عقل و فطرت علیه این مطالب را ارائه کنم.

تورات در قرآن: آیه 49 سورۀ قصص

برخی آیات قرآن از سوی اهل کتاب برای اثبات عدم تحریف کتاب مقدّسشان مطرح شده است:

شبهه: در سوره قصص آیه 49، قرآن دو کتاب تورات و قرآن را راهنماترین کتاب میداند. خب اگر تورات تحریف شده است، چگونه برای کافران از آن استدلال میشود؟ آیا تورات زمان پیامبر تحریف شده نبود که راهنماترین کتاب در کنار قرآن است؟

پاسخ:

ابتدا ببینیم بحث این آیه بر سر چیست. ترجمه الميزان،ج16،ص67 و مشابه آن، جلاء الأذهان و جلاء الأحزان، ج‏7، ص 183 در این مورد میگویند:

«آيات 43-54 قصص خطاب به مشرکان مکه است. سياق اين آيات شهادت مى‏دهد بر اينكه مشركين از قوم رسول خدا (ص) به بعضى از اهل كتاب مراجعه نموده، در باره آن جناب از ايشان نظريه خواسته‏اند، و بعضى از آيات قرآن را هم كه تورات را تصديق كرده، بر آنان عرضه كرده‏اند، و اهل كتاب پاسخ داده‏اند كه آرى ما آنچه را در قرآن در اين باره آمده، تصديق داريم، و به آنچه از معارف بر حق كه قرآن متضمن آن است، ايمان داريم، و اصولا آورنده قرآن را قبل از آنكه مبعوث شود مى‏شناختيم، هم چنان كه در آيه" 53" از همين آيات فرموده:" وَ إِذا يُتْلى‏ عَلَيْهِمْ قالُوا آمَنَّا بِهِ إِنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّنا إِنَّا كُنَّا مِنْ قَبْلِهِ مُسْلِمِينَ". مشركين از پاسخ اهل كتاب ناراحت شده، به مشاجره و درشتگويى با آنان پرداختند. گفته‏اند كه قرآن سحر و تورات شما هم مثل آن سحر است،" سِحْرانِ تَظاهَرا- هر دو سحرند. كه يكديگر را كمك مى‏كنند"،" إِنَّا بِكُلٍّ كافِرُونَ- و ما به هر دو كافريم"، در نتيجه اهل كتاب از مشركين اعراض نموده، و گفته‏اند:" سَلامٌ عَلَيْكُمْ لا نَبْتَغِي الْجاهِلِينَ.»

بنا بر اين رسول خدا قرآن را به آنان عرضه کرد و آنان قرآن را به اهل کتاب يعني يهود و معتقدان به تورات عرضه کردند . آنان قرآن را مؤيد تورات شمردند . مشرکان تورات و قرآن را سحر و خود را بدان ها کافر شمردند و پيامبر به آنان اعلام کرد از قرآن و تورات هدايتگرتر بياوريد تا من تابع آن شوم.

خب حالا وقت آن است که پاسخ را بدهیم:

1. با نگاهی به آیۀ قبل اصل ماجرا مشخص میشود:

فَلَمَّا جَاءَهُمُ الْحَقُّ مِنْ عِندِنَا قَالُواْ لَوْ لَا أُوتىِ‏َ مِثْلَ مَا أُوتىِ‏َ مُوسىَ أَوَ لَمْ يَكْفُرُواْ بِمَا أُوتىِ‏َ مُوسىَ‏ مِن قَبْلُ قَالُواْ سِحْرَانِ تَظَهَرَا وَ قَالُواْ إِنَّا بِكلُ‏ٍّ كَافِرُونَ(48) قُلْ فَأْتُواْ بِكِتَابٍ مِّنْ عِندِ اللَّهِ هُوَ أَهْدَى‏ مِنهُْمَا أَتَّبِعْهُ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ(49)

پس هنگامى كه (رسول) حق از جانب ما به آنها آمد گفتند: چرا به اين رسول مانند موسى معجزاتى (نظير عصا و يد بيضا و الواح تورات) داده نشد؟ آيا اين مردم از اين پيش به موسى هم (با همه اين معجزات) كافر نشدند كه گفتند: اين دو (قرآن و تورات) سحر و جادوگرى است كه پشتيبان يكديگرند و گفتند: ما به همه اينها سخت بى‏ايمان و بى‏عقيده‏ايم؟ (48) بگو: پس شما اگر راست مى‏گوييد كتابى كه از اين دو كتاب آسمانى (تورات و قرآن) خلق را بهتر هدايت كند از جانب خدا بياوريد تا من از آن پيروى كنم. (49)

در واقع بحث سر اینستکه مشرکین میگفتند که چرا آنچه به موسی(ع) داده شده است به محمد(ص) داده نشده است؟ ولی وقتی که برخی از دانشمندان بیغرض از اهل کتاب، تورات را مؤید قرآن دانستند و مشاهده شد، که تورات هم از پرستش بتها نهی میکند و به سوی خدای یکتا دعوت میفرماید، مشرکین بهانه گرفتند و گفتند ایندو سحر هستند و ما به هر دو کافریم. پاسخ قرآن به این افراد پاسخی جدلی است که اگر کتابی بهتر از این برای هدایت بشر از سوی خدا هست، ارائه بدهید.

یک تذکر: در برخی ترجمه ها و در برخی تفاسیر اشاره شده که در آیه 48 سورۀ قصص به دو ساحر ترجمه شده و برخی از آنها دو ساحر را موسی(ع) و هارون(ع) میدانند، در حالی که نص صریح آیه از دو سحر سخن میگوید و نه ساحر؛ بسیاری از تفاسیر و از جمله تفسیر المیزان تألیف علامه طباطبایی منظور از سحران را قرآن و تورات میداند. حتی با تعبیر ساحر(که برخی مفسرین سحر را صفت مبالغه برای ساحر میدانند) ایراد اینکه بگوییم دو ساحر در آیه 48 به موسی و هارون مربوط است اینستکه در این صورت سخن کافران زمان موسی به کفار مکه ربطی نداشت که قرآن در آیۀ 49، آنگونه پاسخشان را بدهد. به هر حال برداشت ساحر کردن از کلمه "سحران" کمی بعید است و نص قرآن، از سحران سخن میگوید یعنی دو سحر و نه دو ساحر.
در ضمن اگر منظور در آیه 48، از سحر، ساحر باشد، پس چرا در پاسخ این ادعای کفار در آیه 49 از کتاب سخن میگوید؟ مگر ساحر میتواند کتاب باشد؟ ولی اینکه آنها قرآن را سحر میدانستند امری صحیح است و در خود قرآن هم بدان اشاره شده است.

2. تفسير أحسن الحديث، ج‏8، ص62 در این مورد میگوید:

«جواب سِحْرانِ تَظاهَرا است، اثبات هدايت براى تورات با آنكه تحريف شده بود، ظاهرا راجع به كليات تورات است زيرا تورات در عين محرّف بودن، مسئله توحيد و نبوت و امثال آنها را اثبات مى‏كند و يا منظور هدايت تورات در معيت قرآن است، كه قرآن آن را تصحيح مى‏كند و هر دو يك جا سبب هدايتند. إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ اگر راستگوييد در اين گفته كه سِحْرانِ تَظاهَرا.»

پس میبینیم که بحث بر سر کلیات تورات است که خب صحیح است و نه جزئیاتش که نقد ما در موردِ آن است. بهترین مؤید این سخن فرمایش خود قرآن است که به هیچ وجه از تورات اسمی نمیبرد بلکه از آنچه بر موسی نازل شده است نام میبرد. اگر قرآن نام تورات را برده بود، شاید میشد گفت که این سخن قرآن تأیید تورات است(هر چند در بند بعدی میبینیم که این هم ممکن نیست) ولی حالا که از آنچه به موسی داده شده است سخن میگوید؛ آشکار است که منظورش فقط بخشهای تحریف نشدۀ تورات است و نه تمام تورات، که خب کلیات تورات در مورد توحید و ارسال پیامبران صحیح است و اشکالی ندارد و اتفاقاً مشرکین هم با همین کلیات تورات مشکل داشتند و نه با بخشهای دیگرش؛ زیرا بخشهای دیگر تورات فقط داستان و بیان احکام شریعت است. به راستی اگر منظور قرآن در این آیه همان تورات زمان پیامبر است، چرا قرآن اسم تورات را نمیاورد و از آنچه به موسی داده است سخن میگوید؟

تفسير نور، ج‏9، ص69 و کتاب الفرقان في تفسير القرآن بالقرآن، ج‏22، ص363، نیز میگویند که منظور در اینجا تورات اصلی است؛ که نظر به فرمایش قرآن در مورد "آنچه به موسی داده شده است" درست است.(کسی نگفته است که کل تورات نابود و مفقود شده است بلکه بحث بر سر تحریف تورات است)

باز در تأیید همین سخن، التحرير و التنوير، ج‏20، ص73، میگوید "منظور آیه اسفار منسوب به حضرت موسی از کلام خدا یا ... نیست، که اینها حوادث و داستانهایی هستند که در آنها حرفی از کلام خدا نیست..."(نقل به مضمون) باز میپرسم، داستانهای تورات چه ایرادی داشتند که مشرکین بخواهند با آن مشکل داشته باشند و سحر بنامندش؟ مشرکان داستانهای مشابه در قرآن را افسانۀ پیشینیان دانستند و نه سحر. آنچه از دید آنان غیرقابل تحمل بود، نگراش یکتاپرستانه و مخالفت تورات با پرستش بت بود که در کلیات تورات دیده میشد.

3.ترجمه الميزان، ج‏16، ص 73 در این مورد میگوید:
«اين جمله تفريع بر سحر بودن قرآن و تورات است، و اين تفريع و نتيجه‏گيرى وقتى درست است كه وجود يك كتاب از خدا در ميان بشر واجب باشد، تا هادى آنان باشد، و بر بشر هم واجب باشد كه آن كتاب را پيروى كنند، در اين صورت است كه اگر به زعم كفار تورات و قرآن سحر باشند، بايد كتاب ديگرى باشد كه حقاً كتاب خدا باشد.»

اینجا مشخص میشود که بحث بر سر این نیست که تورات و قرآن هدایتگر هستند یا نه. بحث بر سر اینستکه خدا برای راهنمایی بشر کتابی میفرستد تا بشر را در اعصار مختلف هدایت کند، و خب این امری است که عقل میپذیرد زیرا دانش بشر همواره دچار خطا میشود و نسبت به آینده ناآگاه است و از صفت کمالی هدایتگری در خدا چنین انتظاری میرود. توجه کنید که قرآن به کفار میفرماید که "از نزد خدا کتابی هدایتگرتر بیاورید". در اصل قرآن میفرماید اگر تورات و قرآن را سحر میدانید، نظر به اینکه کتابی باید از طرف خدا باشد که از این دو هدایتگر باشد این کتاب را معرفی کنید.

در واقع نیز سایر کتب آسمانی تحریف شدۀ پیشین از تورات هم بدتر هستند در هدایت بشر. کتاب عهد جدیدِ مسیحیان، که بسیاری را، با کنایات و ایهامهایش، به گمراهی تثلیث میکشاند و از توحید خارج میکند؛ اوستا و گاتهای زرتشت هم ایرادهای الهیاتی و نقصهای آموزه ای بسیاری دارندکه اینجا مجالی برای آنها نیست. این ایرادها که مربوط به اصول اعتقاد است و یگانگی خدا را به چالش میکشاند در قرآن و حتی در تورات تحریف شده، نیست.

4. آنچه برداشت این افراد از این آیه را رد میکند سایر آیاتی از قرآنند که با تورات، تناقض دارند. برای مثال در ماجرای گوساله پرستی بنی اسرائیل، در تورات هارون خود مجسمه را ساخت ولی در قرآن هارون چنین نکرد بلکه فردی به نام سامری آنرا ساخت. در مواردی هم مثل آیه 102 سورۀ بقره، قرآن به طور اشکار در برابر متن عهد عتیق می ایستد، که از لحن بیان مشخص است که می خواهد سخن مدعیان کفر سلیمان را محکوم کند.

5.اساساً در این آیه بحث از "هدایتگر بودن" نیست، بلکه بحث از "هدایتگرتر بودن" است، آن هم در بین کتب منسوب به خدا. تورات هر چند تحریف شده است، ولی بعد از قرآن هدایتگرترین کتاب است که این به معنای این نیست که به درستی هدایت میکند بلکه به معنای آن است که بعد از قرآن بهتر از سایر کتب است. حقیقت هم همین است، زیرا به غیر از قرآن و تورات سایر کتبی که مقدس و کلام خدا انگاشته می شوند، در بحثهای الهیاتی و فروع دین دچار ایراد هستند. این فرمایش مثل این است که که زهرا و زینب در امتحانی شرکت کنند و زهرا 20 بگیرد و زینب 19. بعد استاد بگوید هیچکس بالاتر از زهرا و زینب نمره نگرفته است. این سخن استاد به معنای این نیست که زینب هم مثل زهرا، تمام نمره را کسب کرده است.

6.از تمام این سخنان که بگذریم ما اساساً بخاطر قرآن نیست که میگوییم تورات تحریف شده است. بلکه ایرادات فراوان تورات است که این را به ما مینمایاند، همچون تناقضات آشکار بین نسخه های تورات که خود مفسرین مسیحی هم بدان معترف هستند. البته عرض کردیم که اختلاف نسخه ها در مواردی که ناچیز باشد، اثباتگر تحریف نیست، ولی ناسازگاری بین نسخه های کتاب مقدّس، در امور ناچیز نیست.

پاسخ بالا بدون شک برای افراد اهل اندیشه کافی است ولی برخی شبهات از سوی اهل کتاب مطرح است که بدان پاسخ میگویم:

شبهه1: این آیه از آیات تحدی قرآن است،همچون بقره:23 و قرآن همانطور که از کافران خواسته است که اگر در قرآن شک دارند، مثل آن بیاورند، همین سخن را در مورد تورات زده است. نشانه تحدی بودن آن هم آمدن عبارت "اگر راست میگویید" در آخر این آیه است و در آیات تحدی هم آمده است.

پاسخ:

در پاسخ به این شبهه باید عرض کنم که این آیه با آیات تحدی زمین تا آسمان فرق دارد و این امری است که بر هر فردی که مغرضانه به بحث نگاه نکند آشکار است. در آیات تحدی قرآن به کفار میگوید اگر شک دارید از نزد خودتان چیزی مثل قرآن بیاورید ولی در این آیه قرآن به کفار میفرماید از نزد خدا از این دو کتاب هدایتگرتر بیاورید. آیا اینکه از کسی بخواهد از نزد خودش یک کتاب بیاورد با اینکه بخواهد از نزد خدا کتاب بیاورد یکی است؟(اساساً در تحدی افراد شکاک باید خودشان مثل بیاورند)

اصلا بحث آیات تحدی، بحث اعجاز قرآن است که اگر شکی در الهی بودن قرآن دارید و آنرا محصولی بشری میدانید، پس باید بتوانید مثل یا بهتر از آن بیاورید؛ ولی اینجا و در این آیه قرآن پاسخی جدلی به بهانۀ گرفته شده از سوی کفار میدهد و سخنش هم بر اساس بحث تحدی نیست که اعجاز و ناتوانی کفار بر آوردن مثل قرآن را در نظر دارد بلکه چنانکه در تفاسیر دیدیم، نظر به اینکه خدا بشر را هدایت میکند و به حال خود رها نمیکند و این امری است که عقلاً ثابت میشود، میفرماید پس کتابی از نزد خدا که از ایندو هدایتگرتر باشد بیاورید و عرض کردیم که قرآن اسمی از تورات نیاورده بلکه از آنچه به موسی داده شده است سخن میگوید، پس فقط بخشهای تحریف نشدۀ تورات در این آیه مد نظر هستند.

آیا شباهت این آیه به آیات تحدی نشانگر تحدی بودن این آیه است؟ آیا هر گردی گردو است؟ آیا عبارت "اگر راست میگویید" فقط در آیات تحدی آمده است؟ البته که نه قرآن بارها و بارها این سخن را بیان داشته است: مثل بقره:94، بقره:111، آل عمران:168، آل عمران:183، انعام:40و...

شبهه2: محمد در این آیه تورات را به عنوان منبعی خلل ناپذیر و الهی، بر درستی ادعای نبوتش دانسته است؛ منبعی که هیچ انسانی نمیتواند هدایتبخشتر از آن را جایگزینش کند.

پاسخ:

اولاً اینکه این آیه را حضرت محمّد(ص) گفته توهم "شبهه ساز" است و در واقع ایشان خواسته وسط دعوا نرخ تعیین کند. این آیه و سایر آیات قرآن، کلام خدا و نه سخن حضرت محمد(ص) هستند. افرادی که در این امر شک دارند، یک سوره مثل قرآن بیاورند.

ثانیاً در این آیه و آیۀ قبل هیچ سخنی از تورات نیست و خدا از آنچه بر موسی نازل کرده است سخن میگوید و نه کتاب تورات موجود که حتی برخی مسائل بعد از مرگ حضرت موسی را نیز در آن میبینیم برای اطلاعات بیشتر از تورات سفر تثنیه 34: 9-7 را بنگرید. همچنین اگر این همان تورات است چگونه حضرت یوشع(ع) طبق سند یوشع32:8، آنرا بر 12 سنگ مینویسد و حال آنکه تورات امروزی آنقدر حجیم است که چنین امری محال است؟

ثالثاً شبهه ساز دروغ میگوید که تورات را سندی بر نبوت خود گرفته است. این آیه در کجایش تورات و حتی طبق سخن خودش آنچه بر موسی نازل شده است را مؤید نبوت پیامبر دانسته است؟ بدبختانه این فرد مغرض احتجاجات قرآن با یهودیان در سوره های دیگر، را در این بحث خلط کرده است؛ قرآن به یهودیان و مسیحیان میفرماید که شما خودتان از روی کتابتان پیامبر را میشناسید همانطور که کودکانتان را میشناسید ولی اینجا آن حرف را نمیزند و تورات را پشتیبان خود معرفی نمیکند.

رابعاً کسی نگفته کل تورات نابود شده است. بلکه ما ادعای تحریف داریم که البته صحیح است؛ ولی خب برخی حقایق تورات حفظ شده است مانند یگانگی خدا که کفار هم با همین مشکل داشتند و آنرا تکذیب کردند وگرنه داستانسراییهای تورات که باعث تکذیب کفار نمیشد؛ بخاطر وجود این حقایق باقی مانده هم هست که قرآن آنرا به هدایتگری قبول دارد، وگرنه قرآن در مواردی مثل آیه 102 سورۀ بقره، کلام عهد عتیق را نقض رد است.

خامساً قرآن نگفته است هدایت بخش ترین کتاب برای انسان تورات است، بلکه از قرآن و آنچه بر موسی نازل شده است سخن میگوید، در واقع بله قرآن و بخشهای دست نخوردۀ تورات لایق هدایتبخشی هستند.

سادساً ایشان فراموش کرده است که عبارت، عبارتی مقایسه ای است و قرآن نمیگوید که برای هدایت تورات کافی است بلکه بخشهای سالم تورات(طبق سخن خود قرآن آنچه به موسی داده شد) را نسبت به آنچه غیر از قرآن به اسم کتاب آسمانی معرفی میشود هدایتگرتر میداند؛ چنانکه ما هم عرض کردیم که وضعیت تورات با تمام تحریفاتش از کتب دیگری چون انجیل و گاتاها بهتر است.

شبهه3: چگونه می‌توان کتابی که منکران قرار است ارائه دهند را با یک کتابِ مفقود و معدوم قیاس نمود! آیا غیر از این است که در صورتِ مفقود بودن توراتِ موردِ نظرِ این آیه، به ‌کل غیرعقلانی و غیرمنطقی می‌باشد؟

پاسخ:

بله غیر از این است! به این سخن در علم منطق مغالطۀ "حمله به آدم پوشالی" میگویند. ایشان ادعایی که ما نداریم را به ما نسبت داده است و ما را محکوم میکند. ما هرگز نمیگوییم که تورات اصلی مفقود شده است بلکه میگوییم تحریف شده است، یعنی چیزهایی از آن کم و چیزهایی بدان اضافه شده است. البته وجود داستانهای مربوط به بعد از مرگ حضرت موسی تحریف این کتاب را که مثلاً باید تألیف حضرت موسی(یا به عبارت صحیحتر آیات نازل شده بر حضرت موسی) باشد به خوبی ثابت میکند.

بخشی از تورات اصلی که آیات نازل شده از سوی خدا بر موسی است، با وجود تحریف باقی مانده است و قرآن هم بدان اشاره دارد؛ چنانکه میبینیم نمیگوید تورات بلکه میگوید آنچه به موسی داده شده است. وجود همین بخشهای مصون مانده از تحریف که توحید را تبلیغ و پرستش بت را محکوم میکند، باعث شد که قرآن آنرا از سایر کتب به غیر از خودش هدایتگرتر بداند و باز به همین خاطر بود که کفار آن را سحر نامیدند. پس بخشهایی از آنچه بر موسی نازل شده است در این کتاب باقی بوده است و سخن آیه غیرمنطقی نیست. ضمن اینکه باز میگویم که این آیه یک سخن در مقام مقایسه میگوید و این دو کتاب را هدایتگرتر میداند و این در مقایسه با سایر کتب غیر از قرآن است و هرگز نگفته است که تورات برای هدایت کافی است. پس آشکار شد که این شبهه هم وارد نیست.

تورات در قرآن: تحریف معنوی یا لفظی؟

با سلام، پیش از شروع بحث، باید توضیحی پیرامون تحریف لفظی و معنوی بدهیم.

تحریف کردن در اصل به معنای کج و مایل کردن یک چیز است و وقتی ما میگوییم کسی سخنی را تحریف کرد یعنی سخن را منحرف کرد و این انحراف میتواند لفظی یا معنوی باشد:

تحریف لفظی: تحریفی است که با کم و زیاد کردن کلمات در یک سخن صورت میگیرد. مثلاً اگر فردی میگوید: «خدایی نیست، مگر خدای یگانه» و شخصی سخن وی را اینگونه نقل کند:«خدایی نیست» این نقل قول، تحریف لفظی سخن آن فرد است، همچنین اگر سخنی به عبارت فوق اضافه میشد نیز تحریف لفظی بود.

تحریف معنوی: تحریفی است که در مقام تفسیر و معنی کردن صورت میگیرد. مثلاً اگر فردی میگوید:«تو خواهی مرد» و شخصی ادعا کند که این فرد با این سخن تهدید به قتل کرده است، یک تحریف معنوی صورت داده است.

حال برویم سراغ شبهۀ مسیحیان و یهودیان. مسیحیان و یهودیان نظر به اینکه میبینند که قرآن تورات را تحریف شده میداند سعی میکنند، اینگونه القا کنند که منظور قرآن تحریف معنوی است و نه تحریف لفظی تا به این ترتیب کتابشان را همان کتابی که بر حضرت موسی نازل شده است، معرفی کنند:

شبهه1: دانشمندان مسلمان آغاز اسلام، مانند علی الطبری، القاسم ابن ابراهیم زیدی، الحسن ابن عیوب، تنها "تحریف معنوی" (که یعنی نادرست و غلط تفسیر کردن یک متن) را در مورد متون آسمانی مسیحیان و یهودیان بکار می‌بردند. دانشمندان بعدی از مکتب العشئریه مانند البغلانی، الغزالی، فخرالدین رازی نیز کتاب‌مقدس را، از لحاظ متن آن، کتابی سالم می‌دانستند که توسط مسیحیان و یهودیان نادرست تفسیر می‌شود.

پاسخ:

1.نظر دانشمندان مسلمان آغاز اسلام، نظر به عدم دسترسی آنان به متن کتاب مقدس، نمیتواند قابل اعتماد باشد. در آن زمان اهل کتاب، کتاب مقدس را در اختیار عموم نمیگذاشتند تا دانشمندان اسلامی درک صحیحی از آنچه در تورات هست داشته باشند. آنان مجبور بودند که مصادره به مطلوب نکنند و بدون داشتن دلیل کافی ادعای تحریف لفظی در تورات را مطرح ننمایند.

البته اگر منظور این است که ما با تعصباتمان داریم تورات را تحریف شده به صورت لفظی میدانیم، دانشمندان صدر اسلام هم، تعصب ما را داشتند. از این گذشته ما تعصبی نداریم و دلایل کافی برای تحریف لفظی تورات داریم. چگونه این تورات تألیف حضرت موسی(ع) است، در حالی که حوادث بعد از مرگ آن حضرت را ذکر میکند؟

2.ما با بررسی کتاب مقدس هم به تحریف معنوی بر میخوریم و هم به تحریف لفظی. وجود سخنان خرافی در داستانهای تورات که دهها ضعف و عیب و ایراد را به خدا و پیامبران نسبت میدهد، وجود سخنانی از تورات که از بعد از مرگ حضرت موسی سخن میگویند، تناقضات فراوان بین نسخه های تورات و سایر کتب مقدسه و... نشانگر وجود تحریف لفظی است. اما در مورد تحریف معنوی موارد زیادی وجود دارد که ما از آنجایی که قصدمان نشان دادن تحریف لفظی است بدانها کاری نداریم ولی به عنوان یک مثال تحقیقات نشان میدهد که ترجمۀ صحیح برای عبارتی که به صورت "پسر خدا" در تورات(خروج22:4) و سایر بخشهای عبری کتاب مقدس دیده میشود، "بنده و خدمتگذار خدا" است.

3.باید توجه داشت که بزرگان دیگری نیز باور به نقص در سندیت کتاب مقّدس داشتند. چنانکه طبرسی در احتجاجات و شیخ صدوق در کتاب اخبار عیون اخبار الرضا، از امام رضا(ع) در مناظره با جاثلیق داستانی را نقل می کنند که نشانگر باور ایشان به تحریف و عدم وثاقت کتاب مقدّس است. حداقل این است که طبرسی و شیخ صدوق به عنوان دو دانشمند بزرگ اسلامی در قرون اوّلیه، باور به تحریف کتاب مقدّس داشتند.

4. درست است که گروهی از دانشمندان مسلمان به عدم تحریف لفظی نظر میدهند ولی دانشمندان مسلمانی که متخصص ادیان هستند، دلایل کافی برای تحریف تورات میاورند. بهتر است به جای بررسی نظر افرادی که تخصصشان در مورد ادیان نیست، نظر افرادی را بنگریم که تخصصشان، نقد ادیان است. در واقع باید دید جواب این دانشمندان معدودِ طرفدار تحریف معنوی، به شواهد بسیار زیاد تحریف لفظی چیست؟ آیا جوابی دارند که بدهند؟

شبهه2: اگر تحریف تورات و کتاب مقدس لفظی است، قرآن چگونه در مائده:66، قصص:49، بقره:41، یوسف:111 و بقره:101، آنچه در دست یهودیان است را تأیید میکند؟

پاسخ:

این برداشت، نمونۀ بارز مغالطۀ "نقل قول ناقص" است. در همین آیات بالا در آیۀ 101 سورۀ بقره قرآن، آنچه در دست یهودیان و مسیحیان هست را تأیید میکند ولی فوراً در آیۀ بعد یکی از ادعاهای کتاب مقدس را رد میکند(ادعای کفر سلیمان را) پس باید کمی دقیقتر به مسئله نگاه کرد. همانطور که تفاسیر نیز اشاره دارند منظور این آیات کلیت کتاب مقدس است و نه جزئیاتِ آن، وگرنه چنانکه در خود قرآن دیده میشود بارها و بارها آنچه در کتاب مقدس هست زیر سؤال میرود. پس منظور از آیات فوق، فقط تأیید کلی آسمانی بودن اصل آن چیزی است که در دست یهود و مسیحان است، و نه تمام محتوای کتاب که محتوای کتابشان را قرآن بارها زیر سؤال میبرد.

شبهه3: حتی در کتاب کافی به نقل از امام باقر داریم: «حروف و الفاظ كتاب را به خوبى برپا مى داشتند، اما حدود و محتواى آن را تحريف مى‌كردند. لذا، آن را روايت مى كردند، ولى مراعات نمى‌كردند.» )كافى، ج۸، ص ۵۳، حديث ۱۶)

پاسخ:

در بین روایات، روایات جعلی بسیارند. چه کسی صحیح السند بودنِ این روایت را تأیید می کند؟ ضمن اینکه به فرض صحت سند، حدیث واحد زمانی مبنا قرار می گیرد که با شواهد موجود سازگار باشد، که خب شواهد با این حدیث ناسازگارند و نشان می دهند که این حدیث معتبر نیست.

بعلاوه حدیث وقتی با قرآن ناسزگاری داشته باشد، طبق حدیث دیگری از همین اصول کافی، و به حکم عقل سلیم، که تواتر بر خبر واحد ارجحیت دارد، باید کنار گذاشته شود. این حدیث، با آیه 102 از سورۀ بقره که لفظی از کتاب مقدّس را رد می کند ناسازگار است.

شبهه4: در احادیث اسلامی به صورت متواتر داریم که گروهی از یهودیان نزدِ رسول الله (ص) آمدند و او را به قف دعوت نمودند. پس، او آنان را در مدرسه‌شان ملاقات نمود.
آنها گفتند: ‌«ای ابوالقاسم! یکی از مردان ما با زنی زنا کرده است. تو دراینباره حکم کن.» آنها برای رسول الله (ص) بالشی آوردند که بر آن نشست و گفت: «تورات را بیاورید.» برایش آوردند. پس، او بالش را از زیر خودش برداشت و تورات را بر آن قرار داد، و گفت:‌ «من به تو و کسی که تو را نازل نمود، باور دارم.»
او سپس گفت: «یکی از درس‌آموختگان خود را بیاورید.» مردِ جوانی آورده شد [و حکم سنگسار را قرائت نمود...[ (سنن ابو داوود، کتابِ ۳۸، شماره‌ی ۴۳۴۴)

پاسخ:

این روایت در تمام اسناد، به همین شکل نیامده است. این بخش از روایت که پیامبر تورات را از زیر بالش برداشت و گفت من به تو و کسی که تو را نازل کرده ایمان دارم، فقط در برخی اسناد روایی آمده است و متواتر نیست ولی کلیت روایت صحیح است. اینکه پیامبر در مورد تورات چنین حرفی زده باشد در هیچیک از اسناد شیعی دیده نشده است و در برخی اسناد اهل سنت نیز دیده نمیشود. حتی اگر همین سخن که در معدود اسناد اهل سنت آمده است، درست باشد نیز نظر به اینکه قرآن تورات را دارای تحریف لفظی میداند و به صورت مستقیم کلام عهد عتیق را رد می کند، باید به مفهوم این باشد که پیامبر فقط به اصول و عقاید تورات یعنی توحید و بعثت پیامبران، اظهار ایمان فرموده است.

قرآن بر تحریف لفظی کتاب مقدس، صراحت کامل دارد

قرآن بر تحریف لفظی کتاب مقدس بارها صراحت داشته است، که به بررسی این مهم میپردازیم:

الف)داستانهای قرآن: قرآن در داستانهای خود بارها و بارها متنهای کتاب مقدس را رد میکند. در داستان آدم و حوا، برعکس تورات که ابتدا زن از میوه ممنوعه میخورد و بعد به آدم هم میدهد؛ قرآن میفرماید که هر دو توسط شیطان گمراه شده و از آن میوه خوردند. قرآن ادعای کتاب مقدس مبنی بر کفر حضرت سلیمان را نیز با صراحت کامل رد میکند. در داستان حضرت موسی، در قرآن حضرت هارون(ع) مخالف ساختن گوسالۀ سامری است، ولی در تورات گفته میشود که هارون خودش این گوساله را ساخت! و دهها مثال دیگر.

ب)رد برخی ادعاهای کتاب مقدس: قرآن برعکس تورات که از برتری قوم و نژاد بنی اسرائیل سخن میگوید و آنرا نخست زادۀ خویش می خواند، میفرماید که بهترین مردم نزد خدا پرهیزگارترین آنهاست. برعکس کتاب مقدس که در آن خدا از دانستن بشر میترسد، در قرآن خدا بشر را به تدبر و تفکر تشویق میکند.

پس میبینید که از دید قرآن خیلی از سخنانی که در کتاب مقدس هست، به صورت مستقیم توسط قرآن رد میشود که در نتیجه مشخص میشود که این سخنان را تحریفات وارد بر کتاب مقدس میداند. در بیشتر این مباحث بحث تفسیری و معنایی در کار نیست و نص صریح کتاب مقدس بر مسائلی حکم میدهد که از دید قرآن رد شده است.

بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.

عقل و فطرت;529862 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم.

سلام.
مدعیان تحریف کتب الهی چگونه و با چه دلیلی میگویند که کتب خداوند تحریف شده؟ در حالی که میگویند پیامبران الهی از ادم تا خاتم معصوم هستند؟ چگونه رسولان خدا معصوم هستند ولی خداوند نتوانسته از کتبش محافظت کند؟ چگونه اگر رسول خدا معصوم نباشد حکمت خدا زیر سوال میرود ولی اگر خداوند نتواند از کتابش محافظت کند حکمتش زیر سوال نمیرود؟ برایم سوالم پیش امد...

کدام آیه از قران میگوید که تورات و انجیل تحریف شده اند؟

وَلَوْ أَنَّهُمْ أَقَامُوا التَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِيلَ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْهِمْ مِنْ رَبِّهِمْ لَأَكَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَمِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ ۚ مِنْهُمْ أُمَّةٌ مُقْتَصِدَةٌ ۖ وَكَثِيرٌ مِنْهُمْ سَاءَ مَا يَعْمَلُونَ (5 | المائدة - 66)
و اگر آنان، تورات و انجیل و آنچه را از سوی پروردگارشان بر آنها نازل شده [= قرآن‌] برپا دارند، از آسمان و زمین، روزی خواهند خورد؛ جمعی از آنها، معتدل و میانه‌رو هستند، ولی بیشترشان اعمال بدی انجام می‌دهند.

قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لَسْتُمْ عَلَىٰ شَيْءٍ حَتَّىٰ تُقِيمُوا التَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِيلَ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ ۗ وَلَيَزِيدَنَّ كَثِيرًا مِنْهُمْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ طُغْيَانًا وَكُفْرًا ۖ فَلَا تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ (5 | المائدة - 68)
ای اهل کتاب! شما هیچ آیین صحیحی ندارید، مگر اینکه تورات و انجیل و آنچه را از طرف پروردگارتان بر شما نازل شده است، برپا دارید. ولی آنچه بر تو از سوی پروردگارت نازل شده، (نه تنها مایه بیداری آنها نمی‌گردد، بلکه) بر طغیان و کفر بسیاری از آنها می‌افزاید. بنابر این، از این قوم کافر، (و مخالفت آنها،) غمگین مباش!

قُولُوا آمَنَّا بِاللَّهِ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْنَا وَمَا أُنْزِلَ إِلَىٰ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ وَمَا أُوتِيَ مُوسَىٰ وَعِيسَىٰ وَمَا أُوتِيَ النَّبِيُّونَ مِنْ رَبِّهِمْ لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ (2 | البقرة - 136)
بگویید: «ما به خدا ایمان آورده‌ایم؛ و به آنچه بر ما نازل شده؛ و آنچه بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و پیامبران از فرزندان او نازل گردید ، و (همچنین) آنچه به موسی و عیسی و پیامبران (دیگر) از طرف پروردگار داده شده است، و در میان هیچ یک از آنها جدایی قائل نمی‌شویم، و در برابر فرمان خدا تسلیم هستیم؛ (و تعصبات نژادی و اغراض شخصی، سبب نمی‌شود که بعضی را بپذیریم و بعضی را رها کنیم.)»

أَمْ تَقُولُونَ إِنَّ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطَ كَانُوا هُودًا أَوْ نَصَارَىٰ ۗ قُلْ أَأَنْتُمْ أَعْلَمُ أَمِ اللَّهُ ۗ وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ كَتَمَ شَهَادَةً عِنْدَهُ مِنَ اللَّهِ ۗ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ (2 | البقرة - 140)
یا می‌گویید: «ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط، یهودی یا نصرانی بودند»؟! بگو: «شما بهتر می‌دانید یا خدا؟! (و با اینکه می‌دانید آنها یهودی یا نصرانی نبودند، چرا حقیقت را کتمان می‌کنید؟)» و چه کسی ستمکارتر است از آن کس که گواهی و شهادت الهی را که نزد اوست، کتمان می‌کند؟! و خدا از اعمال شما غافل نیست.

نَزَّلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ وَأَنْزَلَ التَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِيلَ (3 | آل عمران - 3)
(همان کسی که) کتاب را بحق بر تو نازل کرد، که با نشانه‌های کتب پیشین، منطبق است؛ و «تورات» و «انجیل» را.

استاد شعیب من منتظر پاسخ شما میمانم... خواهشی که دارم بحث کوتاه و مفید باشد.و اگر میخواهید به کتب من قبل ایرادی وارد کنید خواهشاً ایراد ها را یکی پس از دیگری ایجاد کنید تا بحث به بهترین شکل پیش برود.
با تشکر از شما بزرگوار.

انجیل در قرآن: انجیل قرآن و عهد جدید مسیحیان

آیا ممکن است منظور قرآن از «الانجیل» عهد جدیدِ کتاب مقدس باشد؟

یکی از مغالطات معروف مسیحیان این است که به قصد دادن وجاهت به کتاب عهد جدید خود که گاهی معروف به انجیل است، به قرآن دست دراز کنند و از کلمۀ «الانجیل» به عنوان عهد جدید یاد کنند و بگویند که این عهد جدید ما، همان «الانجیل» است.

قرآن چه چیزی را «الانجیل» مینامد؟

بیایید ببینیم، قرآن وقتی از الانجیل سخن میگوید منظورش چیست. قرآن مجید در 12 آیه از الانجیل یاد میکند و آنرا نازل شده میداند(آل عمران:65) و به حضرت عیسی(ع) داده شده است(مائده:46، حدید:27) و علم آن، به آن حضرت آموزش داده شده است(مائده:110). پس قرآن وقتی از ماهیت الانجیل صحبت میکند، منظورش الهام و آموزشی آسمانی است که به حضرت عیسی(ع) داده شده است. ولی گاهی نیز قرآن از انجیلی صحبت می کند که در دست مسیحیان است که خود مسیحیان نیز هیچ بخشی از آنرا تألیف حضرت عیسی(ع) یا نازل شده از خدا به عیسی، نمی دانند.

عهد جدید مسیحیان شامل چهار شرح حال از زندگی حضرت عیسی(ع)، موسوم به اناجیل چهارگانه و همچنین نامه ها، مکاشفات و سرگذشت جناب پولس و حواریون است. تمام این بخشها توسط افرادی غیر از حضرت عیسی(ع) و سالها پس از به آسمان رفتن حضرت عیسی نوشته شده اند، در حالی که با تعریف قرآن اگر این انجیل آموزش داده شده به حضرت عیسی، مکتوب شده باشد؛ باید به نقل از خود آن حضرت و در زمان حضور آن حضرت بین حواریون نوشته میشد، نه اینکه با اختلاف زمانی زیاد و بالغ بر نیم قرن، بخشهای مختلف آن توسط افرادی نوشته شود، که گاهاً نسبت به هم تناقضات آشکاری نیز دارند.

در واقع ریشه ی این شبهه، در این است که اشتراک لفظی برقرار می کنند بین انجیل به معنای وحی بر عیسی و انجیل به معنای کتابی مکتوب. در عهد جدیدِ مسیحیان نیز از انجیل غیر مکتوب یاد شده است. در غلاطیان، باب 1، آیه 7، می بینیم که از "انجیل مسیح" سخن گفته می شود، در حالی که در زمان کتابت این رساله، هیچیک از اناجیل چهارگانه نوشته نشده اند.

پس روشن است که انجیلی که قرآن تأیید فرموده است، همان وحی و آموزش خدا بر حضرت عیسی(ع)، است و نه مجموعه کتبی که بعد از حضرت عیسی(ع) نگاشته شدند.

اگر عهد جدید، همان الانجیل که در قرآن آمده نیست، قرآن چگونه مسیحیان را به پیروی از آن فرامیخواند؟ چرا قرآن از اهل کتاب میخواهد پیرو کتاب تحریف شدۀ خویش باشند؟

به هر حال حضرت عیسی بر اساس انجیلی که تعلیمش را گرفته است، بین حواریون سخن گفته است و تعالیمش توسط حواریون نشر یافته است، که ما این را قبول داریم و قرآن حواریون را تأیید میکند، پس عهد جدید از آنجا که بیشتر بخشهایش توسط حواریون نوشته شده است، بخشی از این انجیل را در بر دارد ولی دچار تحریف شده است. دلایل زیادی بر تحریف آن وجود دارد و بخشهای زیادی از آن به لحاظ سندیت مشکل دارند و وجود تناقضات آشکار بین نسخه های این کتاب نشانگر تحریف است؛ پس ما معتقد به تحریف آن هستیم. با این وجود قبول داریم که بخشهایی از آن قابل استفاده است پس قرآن از کسانی که خود را اهل انجیل مینامند، میخواهد که پیروی آنرا بکنند.

البته منظور قرآن این نیست که آنها بروند و با کتاب مقدس سراسر تحریف شدۀ خودشان خوش باشند. قرآن در آل عمران:85، میفرماید اگر کسی دینی غیر از اسلام برگزیند، از او پذیرفته نخواهد شد، پس مسلم است که قرآن از اهل کتاب نمیخواهد که به کتاب خودشان بسنده کنند، بلکه اگر آنها به کتاب خودشان مراجعه میکردند، نشانه های پیامبر را در آن میافتند و عقلاً باید اسلام را میپذیرفتند. مثلاً در عهد عتیق گفته می شود که پیامبر حقیقی پیشگوییهایش تحقق می یابد و در عهد جدید گفته می شود که پیامبر دروغین میوۀ نیکو ندارد. با تطبیق این معیارها بر حضرت محمّد(ص) اهل کتاب بر اساس کتاب خودشان باید به ایشان ایمان بیاورند.

ممکن است گفته شود، چگونه باید به سخنان کتاب تحریف شدۀ خود اعتماد کنند؟ پاسخ این است که اولاً اهل کتاب، کتاب خود را فاقد هرگونه تحریف میدانند، پس باید پیرو سخن آن باشند و ثانیاً این افراد دو راه بیشتر نداشتند، یا باید با اعتقاد به عدم تحریف کتاب مقدس، سخنان کتاب مقدس در مورد نشانیهای حضرت محمد(ص) را میپذیرفتند و مسلمان میشدند یا باید تحریف این کتاب را میپذیرفتند و در نتیجه نمیشد به آن اعتماد کنند و باید به دنبال دین کامل و به دور از تحریفی میگشتند، که باز هم به اسلام میرسیدند.

انجیل در قرآن: آیه 14 سورۀ صف

شبهه: در آیه 14 از سوره الصف از پیروزی مسیحیان بر کافران سخن میگوید، آیا این آیه با تحریف زودهنگام مسیحیت پس از معراج حضرت مسیح در تضاد نیست؟

پاسخ:

آيه 14 سوره صف ناظر به مواجهه يهود با دعوت حضرت عيسي(ع) است و به اختلافات دروني دين مسيح و ظهور تحريف ها و غلبه متدينان ناخالص بر متدينان خالص توجه ندارد . اين آيه مي فرمايد که حضرت عيسي يهود را به ايمان به خودش و ياري دين خدا فرا خواند. گروهي از آنان يعني حواريون ايمان آوردند و بقيه يهود کافر شدند و نبوت عيسي (ع) را انکار کردند . خداوند مؤمنان به آن حضرت يعني حواريون را تاييد کرد و دين آن حضرت را به وسيله آن مومنان رواج داد و جهاني کرد، در حالي که کافران يهود در صدد نابودي حضرت عيسي و دعوتش بودند.

در مورد حواريون:

اولاً آنها انسان هاي معصوم نبودند ، اگر چه ياران درست كار حضرت عيسي (ع) بودند ( حتي يكي از همان جمع به حضرت عيسي خيانت مي كند.) البته در خود عهد جدید هم از آنها بدگویی بسیاری دیده می شود.

ثانياً انجيل هاي موجود اگر چه به نام حواريون ثبت شده است، اما تاريخ نگارش آنها به طور دقيق معلوم نيست حتي خود مسيحيان نيز بر آنها اتفاق نظر ندارند. ممكن است كه بعدها توسط افراد ديگري نوشته شده است كه از حواريون چيزهايي شنيدند. يا حتي در صورت نگارش آن توسط حواريون ممكن است ناخواسته چيزهايي وارد شده باشد كه دقيقاً سخن عيسي نباشد. (مانند نقل به مضمون، نقل به معنا و...) يا ممكن است چيزهايي كه نقل شده صحيح باشد، اما در بيان معنا تحريف شده باشد ، مثلاً لفظ پدر به عنوان يك تمثيل به كار رفته ، اما بعدها به صورت معناي حقيقي استعمال شده و در انجيل ها نوشته شده است ، مانند برخي رواياتي كه در اسلام داريم ، مثلاً «الناس عيال الله» مردم ، عيال خداوند هستند. كه منظور در اين روايت آن است كه خداوند روزي آنها را بر عهده گرفته است، همانند پدر در خانواده كه روزي عيال خود را بر عهده مي گيرد.

عقل و فطرت;530257 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.

استاد شعیب من منتظر پاسخ شما میمانم... خواهشی که دارم بحث کوتاه و مفید باشد.و اگر میخواهید به کتب من قبل ایرادی وارد کنید خواهشاً ایراد ها را یکی پس از دیگری ایجاد کنید تا بحث به بهترین شکل پیش برود.
با تشکر از شما بزرگوار.



با سلام.

استاد شعیب عزیز، با اجازۀ شما، بنده پاسخ بلند و بالای خودم را هر جا جناب عقل و فطرت بخواهد شبهاتش را تکرار کند، مطرح خواهم کرد. بحمدالله ایشان جوابی برای هیچیک از آنها ندارند و پادزهر کامل شبهات ایشان را مخاطبین می توانند در پستهای اخیر ببینند.

tazkie;530266 نوشت:

با سلام.

استاد شعیب عزیز، با اجازۀ شما، بنده پاسخ بلند و بالای خودم را هر جا جناب عقل و فطرت بخواهد شبهاتش را تکرار کند، مطرح خواهم کرد. بحمدالله ایشان جوابی برای هیچیک از آنها ندارند و پادزهر کامل شبهات ایشان را مخاطبین می توانند در پستهای اخیر ببینند.


متاسفانه باید خدمت شما بزرگوار عارض شوم که بنده جواب مطالب کپی شده را نمی دهم و همانطور که گفتم بحث و جواب کوتاه و مفید میدهم و حتی پاسخ دادن به مطالب کسی که شبهات را پشت سر هم مطرح کند برای من مقدور نیست...مانند این است که من یک تاپیک بزنم و اصلاً سخن دیگران را نشنوم و تا کسی حرفی زد بروم و برایش یک متر متن کپی کنم...این مطالبی که شما منتشر کردید بی جواب نیستند... مشکل این است که کسی که دنبال جواب باشد شبهه و سوال خود را کوتاه مطرح میکند و شما قضاوت کردید و من پاسخ قضاوت را نمیدهم بلکه پاسخ سوال را میدهم.
ما را به مار هم تشبیه نکنید.ما بنده ی خدا هستیم همچون بندگان دیگر خدا فقط فرقمان این است که سالهاست که تحقیق میکنیم و با تحقیق این مطالب را پذیرفتیم نه با تقلید.
موفق باشید.

عقل و فطرت;530257 نوشت:
استاد شعیب من منتظر پاسخ شما میمانم... خواهشی که دارم بحث کوتاه و مفید باشد.و اگر میخواهید به کتب من قبل ایرادی وارد کنید خواهشاً ایراد ها را یکی پس از دیگری ایجاد کنید تا بحث به بهترین شکل پیش برود.
با تشکر از شما بزرگوار.

با سلام خدمت شما دوست گرامی

ابتدا تقاضا دارم یک مروری بر تاپیک داشته باشید از ابتدای بحث ادله ای بر تحریف کتب آسمانی قبلی ایراد شد. اگر مشکلی بود حتما بفرمایید در خدمت هستم.(مطالبی هم که دوست عزیز
tazkie آورده اند نیز کامل و قابل استفاده است)

عقل و فطرت;529862 نوشت:
مدعیان تحریف کتب الهی چگونه و با چه دلیلی میگویند که کتب خداوند تحریف شده؟ در حالی که میگویند پیامبران الهی از ادم تا خاتم معصوم هستند؟ چگونه رسولان خدا معصوم هستند ولی خداوند نتوانسته از کتبش محافظت کند؟ چگونه اگر رسول خدا معصوم نباشد حکمت خدا زیر سوال میرود ولی اگر خداوند نتواند از کتابش محافظت کند حکمتش زیر سوال نمیرود؟ برایم سوالم پیش امد...

اول این که توجه به این مطلب راهگشاست که تحریف کتاب پیامبری با عصمت او منافاتی ندارد آنچه که منافی عصمت است این است که پیامبری خود در کتابش تحریفی ایجاد کند یا مطالب را کامل و صحیح نرساند.
اما این که خدا نتوانسته کتب آنها را حفظ کند: اول این که خدا وعده حفظ کتب پیش از قرآن را نداده بوده است که حالا که حفظ نکند حمل بر ناتوانی او شود بله خدا وعده حفظ قرآن را داده است و به وعده خود عمل کرده و می کند و بر این کار هم توانایی دارد.

ثانیا خدا پیام خود و پیامبر خود را به میان مردم فرستاده و حفظ آن دو را بر عهده مردم گذاشته همان گونه که خدا می توانست از کشته شدن انبیائش جلوگیری کند و نکرد(چون منافی اختیار بندگان بود) می توانست که از تحریف کتاب آنها هم جلو گیری کند و نکرد چون منافی اختیار آنها بود.

ثالثا: کتب پیامبران قبل از نبی مکرم اسلام هیچکدام معجزه نبوده اند و فقط صرف راهنمایی برای بندگان بوده اند اما قرآن معجزه الهی است

رابعا:کتب قبل از اسلام مربوط به دین جاودانه و خاتم نبوده اند که اگر تحریف شوند راه سعادت بشر بسته شود بلکه پیامبری بعد از آنها می آمده است پس تحریف شدنشان به سعادت کلی بشر صدمه ای وارد نمی کرده اما قرآن به عنوان آخرین کتاب راهنمای بشر باید مصون از تحریف قرار بگیرد چون کتاب جاوید و آخرین کتاب هدایتی بشر است و بعد از پیامبری نمی آید که بر فرض تحریف آن را اصلاح کنند پس نباید تحریف شود.


باز هم اگر سوالی بود در خدمت هستم.

عقل و فطرت;530272 نوشت:
متاسفانه باید خدمت شما بزرگوار عارض شوم که بنده جواب مطالب کپی شده را نمی دهم و همانطور که گفتم بحث و جواب کوتاه و مفید میدهم و حتی پاسخ دادن به مطالب کسی که شبهات را پشت سر هم مطرح کند برای من مقدور نیست...مانند این است که من یک تاپیک بزنم و اصلاً سخن دیگران را نشنوم و تا کسی حرفی زد بروم و برایش یک متر متن کپی کنم...این مطالبی که شما منتشر کردید بی جواب نیستند... مشکل این است که کسی که دنبال جواب باشد شبهه و سوال خود را کوتاه مطرح میکند و شما قضاوت کردید و من پاسخ قضاوت را نمیدهم بلکه پاسخ سوال را میدهم.
ما را به مار هم تشبیه نکنید.ما بنده ی خدا هستیم همچون بندگان دیگر خدا فقط فرقمان این است که سالهاست که تحقیق میکنیم و با تحقیق این مطالب را پذیرفتیم نه با تقلید.
موفق باشید.

اصلاً جوابی وجود ندارد که شما بخواهید ارائه بدهید. در مورد کپی پیست هم شبهات شما خودش کپی شبهات پوسیده ای است که سالهاست جواب داده شده اند.

من هم سالهاست تحقیق کرده و مطالب را پذیرفته ام. شما حتی یک سطر جواب ندارید که در جواب اختلاف نسخ بدهید، گرد و خاک هم به هوا می کنید؟ جالبه شمایی که مقلّد کشیشان مسیحی در شبهاتشان علیه قرآن هستید، می فرمایید که اهل تحقیق هستید و نه تقلید.

مطالب ما هم جواب شما بود، و سخن شما را شنیدیم، ولی شما گوش شنوا برای شنیدن حقیقت ندارید.

سؤالی هم از شما نداریم که جواب بدهید. ما اینجا پاسخگوییم(البته نه از نوع کارشناسش) و شما شبهه ساز هستید. خیلی خودتان را تحویل گرفته اید که خود را پاسخگوی سؤالات می دانید.

به هر حال کسی انتظار ندارد شما جوابی که وجود ندارد را بدهید، هدف از ارائه مطالب فوق، از بین بردن زهر شبهات شماست. شما چه جوابی بدهی، چه جوابی ندهی، شبهات شما دفع شده است.

شانتاژ و محکوم کردنِ ما به کپی و قضاوت و مار خطاب کردن هم، سودی به حال رقت انگیز شبهات شما نخواهد داشت. شما فقط امثال خودتان را می توانید گمراه کنید.

بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.

شعیب;530276 نوشت:

با سلام خدمت شما دوست گرامی

ابتدا تقاضا دارم یک مروری بر تاپیک داشته باشید از ابتدای بحث ادله ای بر تحریف کتب آسمانی قبلی ایراد شد. اگر مشکلی بود حتما بفرمایید در خدمت هستم.(مطالبی هم که دوست عزیز
tazkie آورده اند نیز کامل و قابل استفاده است)

اول این که توجه به این مطلب راهگشاست که تحریف کتاب پیامبری با عصمت او منافاتی ندارد آنچه که منافی عصمت است این است که پیامبری خود در کتابش تحریفی ایجاد کند یا مطالب را کامل و صحیح نرساند.
اما این که خدا نتوانسته کتب آنها را حفظ کند: اول این که خدا وعده حفظ کتب پیش از قرآن را نداده بوده است که حالا که حفظ نکند حمل بر ناتوانی او شود بله خدا وعده حفظ قرآن را داده است و به وعده خود عمل کرده و می کند و بر این کار هم توانایی دارد.

ثانیا خدا پیام خود و پیامبر خود را به میان مردم فرستاده و حفظ آن دو را بر عهده مردم گذاشته همان گونه که خدا می توانست از کشته شدن انبیائش جلوگیری کند و نکرد(چون منافی اختیار بندگان بود) می توانست که از تحریف کتاب آنها هم جلو گیری کند و نکرد چون منافی اختیار آنها بود.

ثالثا: کتب پیامبران قبل از نبی مکرم اسلام هیچکدام معجزه نبوده اند و فقط صرف راهنمایی برای بندگان بوده اند اما قرآن معجزه الهی است

رابعا:کتب قبل از اسلام مربوط به دین جاودانه و خاتم نبوده اند که اگر تحریف شوند راه سعادت بشر بسته شود بلکه پیامبری بعد از آنها می آمده است پس تحریف شدنشان به سعادت کلی بشر صدمه ای وارد نمی کرده اما قرآن به عنوان آخرین کتاب راهنمای بشر باید مصون از تحریف قرار بگیرد چون کتاب جاوید و آخرین کتاب هدایتی بشر است و بعد از پیامبری نمی آید که بر فرض تحریف آن را اصلاح کنند پس نباید تحریف شود.


باز هم اگر سوالی بود در خدمت هستم.


تشکر استاد.
پاسخ های شما را خوانده بودم ولی ابتدا خواستم پاسخی برای این ایات بدهید سپس به ایاتی که مسیحیان از خودشان نوشته هایی مینوشتند و به خدا نسبت میدادند میرسیم ان شالله:

قُولُوا آمَنّا بِاللهِ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْنا وَ ما أُنْزِلَ إِلى إِبْراهيمَ وَ إِسْماعيلَ وَ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ وَ الْأَسْباطِ وَ ما أُوتِيَ مُوسى وَ عيسى وَ ما أُوتِيَ النَّبِيُّونَ مِنْ رَبِّهِمْ لانُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ (002 | البقرة - 136)
بگوييد: «ما به خدا ايمان آورده ايم; و به آنچه بر ما نازل شده; و آنچه بر ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و اسباط ]=پيامبران از فرزندان يعقوب [نازل گرديده، (و همچنين) آنچه به موسى و عيسى و ساير پيامبران از طرف پروردگارشان داده شده است، و فرقى ميان آنها نمى گذاريم، و ما در برابر (فرمان) خدا تسليم هستيم»

فَإِنْ آمَنُوا بِمِثْلِ ما آمَنْتُمْ بِهِ فَقَدِ اهْتَدَوْا وَ إِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّما هُمْ في شِقاقٍ فَسَيَكْفيكَهُمُ اللهُ وَ هُوَ السَّميعُ الْعَليمُ (002 | البقرة - 137)اگر آنها به مانند آنچه شما به آن ايمان آورده ايد ايمان بياورند، هدايت يافته اند; و اگر سرپيچى كنند، از حق جدا شده اند و خداوند، شَرّ آنها را از تو دفع مى كند; و اوست شنواى دانا.

[=arial]سلام
من نمیدونم سوالی که میخوام بپرسم پاسخ داده شده بود یا نه ... لطفا اگر پاسخ داده شده بود هم پست یا تاپیکش رو به من بگید ...
در مورد تحریف کتاب مقدس ...در قران ایه ای دیدم که واسم سوال شد (ایه 31 سوره فاطر:و انچه از کتاب به تو وحی فرستادیم حق است . که کتاب های پیش از خود را تصدیق میکند و خدا بر بندگانش اگاه و بصیر است.)
خوب من محض اطمینان معنای تصدیق رو یکبار دیگه از فرهنگ لغت عمید دیدم (تصدیق:راست و درست دانستن / به راستی و درستی امری گواهی دادن/باور کردن / ضد تکذیب )
حالا وقتی خود قران داره به درستی این کتاب ها گواهی میده ، ما چطور میتونیم بگیم تحریف شدند؟
از طرفی اگر تحریف نشدند و کامل و صحیح هستند چرا کتاب دیگه ای مثل قران نازل شد؟
و اگر هردو از طرف خدا نازل شدند چرا در بعضی موارد تا این حد اختلاف دارند؟

سلام علیکم و رحمه الله

بدون رجوع به تفاسیر به مشکل برمیخورید چنانکه برداشت هایتان از آیاتی که نقل فرمودید دارد این مطلب را نشان میدهد .

در تفاسیر شان نزول آیات و روایات پیامبر و ائمه علیهم السلام و همچنین نقل آراء مفسرین دیگر وجود دارد که با خواندن آنها میتوانید منظور از آیاتی که نقل کردید را متوجه شوید

عقل و فطرت;530282 نوشت:
(002 | البقرة - 136)

تفسیر المیزان ذیل آیه مذکور در مورد آن بخش که قرمز رنگ کردید . منظور از فرقی میان آنها نمی گذاریم :

معناى (لا نفرق بین احد منهم ). (بین احدى از انبیاء فرق نمى گذاریم ،)

عقل و فطرت;530282 نوشت:
فَإِنْ آمَنُوا بِمِثْلِ ما آمَنْتُمْ بِهِ فَقَدِ اهْتَدَوْا وَ إِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّما هُمْ في شِقاقٍ فَسَيَكْفيكَهُمُ اللهُ وَ هُوَ السَّميعُ الْعَليمُ (002 | البقرة - 137)اگر آنها به مانند آنچه شما به آن ايمان آورده ايد ايمان بياورند، هدايت يافته اند; و اگر سرپيچى كنند، از حق جدا شده اند و خداوند، شَرّ آنها را از تو دفع مى كند; و اوست شنواى دانا.

در این آیه , تائیدی بر برداشت شما نیست . باید در مورد ارتباطش بیشتر توضیح بدهید .

بانوی برفی;530292 نوشت:
(ایه 31 سوره فاطر:و انچه از کتاب به تو وحی فرستادیم حق است . که کتاب های پیش از خود را تصدیق میکند و خدا بر بندگانش اگاه و بصیر است.)

منظور از تصدیق میکند تصدیق ان چیزی است که از طرف خداوند بر پیامبران صاحب کتاب نازل شده و نه آنچه که یهود و نصارا بعنوان کتاب خدا در دست دارند چنانکه در آیات مختلفی بر این تحریف تصریح مینماید و تائید کتاب تحریف شده , حتی از دید بنده و شمای بشر , عقلانی نیست چه برسد که قرآن بعنوان کلام خداوند بیاید کتاب را محرف بخواند بعد بگوید قرآن برای تصدیق این کتاب تحریف شده آمده !

یاحق

بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.

فاتح;530326 نوشت:
سلام علیکم و رحمه الله

بدون رجوع به تفاسیر به مشکل برمیخورید چنانکه برداشت هایتان از آیاتی که نقل فرمودید دارد این مطلب را نشان میدهد .

در تفاسیر شان نزول آیات و روایات پیامبر و ائمه علیهم السلام و همچنین نقل آراء مفسرین دیگر وجود دارد که با خواندن آنها میتوانید منظور از آیاتی که نقل کردید را متوجه شوید

تفسیر المیزان ذیل آیه مذکور در مورد آن بخش که قرمز رنگ کردید . منظور از فرقی میان آنها نمی گذاریم :

معناى (لا نفرق بین احد منهم ). (بین احدى از انبیاء فرق نمى گذاریم ،)

در این آیه , تائیدی بر برداشت شما نیست . باید در مورد ارتباطش بیشتر توضیح بدهید .

منظور از تصدیق میکند تصدیق ان چیزی است که از طرف خداوند بر پیامبران صاحب کتاب نازل شده و نه آنچه که یهود و نصارا بعنوان کتاب خدا در دست دارند چنانکه در آیات مختلفی بر این تحریف تصریح مینماید و تائید کتاب تحریف شده , حتی از دید بنده و شمای بشر , عقلانی نیست چه برسد که قرآن بعنوان کلام خداوند بیاید کتاب را محرف بخواند بعد بگوید قرآن برای تصدیق این کتاب تحریف شده آمده !

یاحق


دو ایه پشت سر هم و یکی پس از دیگری هستند و یکدیگر را تایید میکنند.. آنچه شما اصولاً تفسیر نیست بلکه منطبق کردن ایات با مذهب است که همان تحریف می باشد.
دقت داشته باشید لطفاً:
آمَنّا بِاللهِ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْنا وَ ما أُنْزِلَ إِلى إِبْراهيمَ و...
بگوييد: «ما به خدا ايمان آورده ايم; و به آنچه بر ما نازل شده; و آنچه بر ابراهيم و ...

پس بحث در ایتدای ایه در مورد ایمان اوردن به انچیزیست که بر پیامبران نازل شده نه خود پیامبران... بنابر این انتهای ایه ضمیر لانُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ بر میگردد به انچه که به انها نازل شده است و در ایه بعدی کاملاض این را تایید میکند که ایمان اوردن به ان چیزی است که نازل شده است:
فَإِنْ آمَنُوا بِمِثْلِ ما آمَنْتُمْ بِهِ فَقَدِ اهْتَدَوْا...

آنچیزی که ما قرار بود به ان ایمان بیاوریم چه بوده؟ انچه بوده که بر تمامی پیامبران نازل شده.پس اگر به انچه که باید ایمان بیاوریم ایمان اوردیم هدایت یافته هستیم وگرنه از حق دور شده ایم.

قُولُوا آمَنّا بِاللهِ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْنا وَ ما أُنْزِلَ إِلى إِبْراهيمَ وَ إِسْماعيلَ وَ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ وَ الْأَسْباطِ وَ ما أُوتِيَ مُوسى وَ عيسى وَ ما أُوتِيَ النَّبِيُّونَ مِنْ رَبِّهِمْ لانُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ (002 | البقرة - 136)
بگوييد: «ما به خدا ايمان آورده ايم; و به آنچه بر ما نازل شده; و آنچه بر ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و اسباط ]=پيامبران از فرزندان يعقوب [نازل گرديده، (و همچنين) آنچه به موسى و عيسى و ساير پيامبران از طرف پروردگارشان داده شده است، و فرقى ميان آنها نمى گذاريم، و ما در برابر (فرمان) خدا تسليم هستيم»

فَإِنْ آمَنُوا بِمِثْلِ ما آمَنْتُمْ بِهِ فَقَدِ اهْتَدَوْا وَ إِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّما هُمْ في شِقاقٍ فَسَيَكْفيكَهُمُ اللهُ وَ هُوَ السَّميعُ الْعَليمُ (002 | البقرة - 137)اگر آنها به مانند آنچه شما به آن ايمان آورده ايد ايمان بياورند، هدايت يافته اند; و اگر سرپيچى كنند، از حق جدا شده اند و خداوند، شَرّ آنها را از تو دفع مى كند; و اوست شنواى دانا.

با سلام بر جویندگان حقیقت

عقل و فطرت;530282 نوشت:

قُولُوا آمَنّا بِاللهِ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْنا وَ ما أُنْزِلَ إِلى إِبْراهيمَ وَ إِسْماعيلَ وَ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ وَ الْأَسْباطِ وَ ما أُوتِيَ مُوسى وَ عيسى وَ ما أُوتِيَ النَّبِيُّونَ مِنْ رَبِّهِمْ لانُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ (002 | البقرة - 136)
بگوييد: «ما به خدا ايمان آورده ايم; و به آنچه بر ما نازل شده; و آنچه بر ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و اسباط ]=پيامبران از فرزندان يعقوب [نازل گرديده، (و همچنين) آنچه به موسى و عيسى و ساير پيامبران از طرف پروردگارشان داده شده است، و فرقى ميان آنها نمى گذاريم، و ما در برابر (فرمان) خدا تسليم هستيم»


1.گفته شده آنچه بر ابراهیم و اسماعیل و ... نازل شده است؛ چه دلیلی نشان می دهد که محتویات کتاب مقدّس، برابر است با آنچه بر ابراهیم و اسحاق و یعقوب و... نازل شد؟ بله ما فرقی بین وحیهای نازل شده قرار نمی دهیم، ولی کی گفته این کتاب مقدّس، تماماً وحی نازل شده بر این انبیاء است؟

2.مگر در کتاب مقدّس، نوشتاری را داریم که حتی خود مسیحیان به ابراهیم و اسحاق و یعقوب و اسباط و عیسی نسبت بدهند؟ از این بالاتر، آیا کتاب مقدّس موردی از وحی بر اسماعیل را ذکر کرده است؟ وقتی این امور مصداق کتاب مقدّسی ندارند، چرا باید کتاب مقدّس را مصداق این وحی نازل شده بر انبیاء بدانیم؟ نکند این امور قبلاً در کتاب مقدّس بوده اند، و بعدها تحریف شده اند؟!

3.برای چندمین بار می پرسیم اگر قرآن محتوای کتاب مقدّس را قبول دارد، چگونه است که بت پرست شدن سلیمان را که نص صریح کتاب مقدس است(اول پادشاهان، باب 11) در آیه 102 سورۀ بقره انکار می کند، آنهم با بیانی که نشان می دهد که در پاسخ به ادعای کفر سلیمان این حرف را زده است؟ البته امیدوارم دوباره بحث بی اساس مرگ به حال کفر را مطرح نکنید، زیرا در هر دو موضع، بحث بر سر وقوع کفر است، و نه مرگ به حال کفر!

4.چگونه توضیح می دهید که در تورات هارون خودش گوساله طلایی را ساخت و در قرآن، او چنین نکرد بلکه سامری اینکار را کرد؟

5.حالا که بحمدالله به این نتیجه رسیده اید، که تورات و انجیل تحریف نشده اند، بی زحمت، تعیین بفرمایید از این نسخه های متناقض تورات و انجیل کدام صحت دارد. اجازه بدهید مردم تکلیف خودشان را بدانند! بلاخره عیسی در آیه 9 باب 19 انجیل متی، گفته کسی که زن مطلقه را نکاح کند زنا کرده است یا چنین حرفی نزده؟ نسخه ها برخی این را دارند و برخی ندارند. داود در مزامیر نوشته که با کلام خدا مخالفت ورزیدند یا نوشته مخالفت نورزیدند؟ طول عمر نسلهای نخستین انسان، که در نسخه های مختلف تورات با هم فرق دارد، در کدام گزارش، عین وحی و الهام الهی است؟ اینها را روشن کنید تا ما بدانیم کدام تورات را قرآن تحریف نشده، خوانده است!


6.این را هم اضافه می کنم که حتی خود اهل کتاب نیز اعتقادی به اینکه تمام کتاب مقدّسشان وحی نازل شده از سوی خداست ندارند، بلکه در مواردی هم کتاب مقدّس شامل سخنان خودِ نویسنده و یا حاصل تحقیقات اوست. مثلاً کتاب غزل غزلها در عهد عتیق، به زعم اهل کتاب شامل اشعار حضرت سلیمان است، و انجیل لوقا در عهد جدید، حاوی اعتراف نویسنده به این حقیقت است که مطالب انجیل لوقا(بعلاوۀ کتاب اعمال رسولان) را از شاهدان و خادمان کلام گرفته است(لوقا1: 4-1) و این با وحی بودن منافات دارد. حتی نویسندۀ مکاشفات یوحنا در عهد جدید نیز، حاصل مکاشفات خود را می نویسد، و نه اینکه در حال بیان وحی و الهامات الهی باشد. پس روشن است که اهل کتاب چنانکه خود نیز معترف هستند کلمه به کلمه ی این کتاب را وحی نمی دانند، و مشخص است که کتاب مقدّس، به فرض عدم تحریف، فقط شامل وحی نیست و لذا به جز بخشهایی که بتوان ثابت کرد که وحی الهی هستند، مصداق سخن فوق از قرآن قرار نمی گیرد.

عقل و فطرت;530282 نوشت:

فَإِنْ آمَنُوا بِمِثْلِ ما آمَنْتُمْ بِهِ فَقَدِ اهْتَدَوْا وَ إِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّما هُمْ في شِقاقٍ فَسَيَكْفيكَهُمُ اللهُ وَ هُوَ السَّميعُ الْعَليمُ (002 | البقرة - 137)اگر آنها به مانند آنچه شما به آن ايمان آورده ايد ايمان بياورند، هدايت يافته اند; و اگر سرپيچى كنند، از حق جدا شده اند و خداوند، شَرّ آنها را از تو دفع مى كند; و اوست شنواى دانا.

عقل و فطرت;530350 نوشت:

آنچیزی که ما قرار بود به ان ایمان بیاوریم چه بوده؟ انچه بوده که بر تمامی پیامبران نازل شده.پس اگر به انچه که باید ایمان بیاوریم ایمان اوردیم هدایت یافته هستیم وگرنه از حق دور شده ایم.

ببخشید؟! روی چه منطقی "مانند آنچه ما به آن ایمان آورده ایم"، برابر است با کتاب مقدس و تورات و انجیل موجود در دست مسیحیان؟ بله اگر آنها به هر چه بر پیامبران نازل شده ایمان می آوردند، هدایت می شدند، ولی مسئله اینجاست که چگونه ثابت می کنید که محتویات کتاب مقدّس، مصداق همین وحی است که بر انبیاء نازل شده است؟

صرف استناد به چند آیه چیزی را ثابت نمی کند. شما باید تفسیر و برداشتتان را ثابت کنید.(دلایل ششگانه ی فوق نیز مد نظر باشد!)

***

بانوی برفی;530292 نوشت:
[=arial]سلام
من نمیدونم سوالی که میخوام بپرسم پاسخ داده شده بود یا نه ... لطفا اگر پاسخ داده شده بود هم پست یا تاپیکش رو به من بگید ...
در مورد تحریف کتاب مقدس ...در قران ایه ای دیدم که واسم سوال شد (ایه 31 سوره فاطر:و انچه از کتاب به تو وحی فرستادیم حق است . که کتاب های پیش از خود را تصدیق میکند و خدا بر بندگانش اگاه و بصیر است.)
خوب من محض اطمینان معنای تصدیق رو یکبار دیگه از فرهنگ لغت عمید دیدم (تصدیق:راست و درست دانستن / به راستی و درستی امری گواهی دادن/باور کردن / ضد تکذیب )
حالا وقتی خود قران داره به درستی این کتاب ها گواهی میده ، ما چطور میتونیم بگیم تحریف شدند؟
از طرفی اگر تحریف نشدند و کامل و صحیح هستند چرا کتاب دیگه ای مثل قران نازل شد؟
و اگر هردو از طرف خدا نازل شدند چرا در بعضی موارد تا این حد اختلاف دارند؟


عزیز جان، این بحث پیش از این نیز ذکر شده است. ولی اکنون در جواب شما:

1.قرآن به طور مستقیم ادعای کتاب مقدّس بر شرک سلیمان در باب 11 اوّل پادشاهان را، در آیه 102 سورۀ بقره، انکار فرموده است، پس باید توجه کنید تصدیق قرآن، تمام محتویات کتب پیش از آنرا شامل نمی گردد.

2.تصدیق می تواند هم کلی باشد و هم جزئی. تصدیق کلی، یعنی ما صورت کلی بگوییم که این کتاب منشأ الهی دارد، ولی تصدیق جزئی، یعنی کلمه به کلمه ی آنرا به عنوان وحی الهی تصدیق کنیم. فرض کنید شما در مورد دوستی به نام "معصومه" می فرمایید: «معصومه دختر خوبی است.» این خوب خواندن به این معنی نیست که شما معصومه را یک انسان معصوم و الهی می دانید که در تمام ابعاد خوب است و هیچ نقصی در او راه ندارد! وقتی قرآن در آیه 102 سورۀ بقره در برابر نص صریح کتاب مقدّس ایستادگی میکنه، و در داستانهای قرآنی، خلاف سخن تورات و انجیل رو می خونیم، مشخص میشه که تصدیق تورات، تصدیقی کلی بوده و نه جزئی.

3. از شما دعوت می کنم که دلایل تحریف تورات و انجیل را نیز که در اینجا ذکر شد، مطالعه فرمایید.

با سپاس

mir@;521238 نوشت:
با سلام

در آیه 43 سوره مائده آمده است:

و چگونه تو را داور قرار مى‏دهند با آنكه تورات نزد آنان است كه در آن حكم خدا [آمده] ست‏سپس آنان بعد از اين [طلب داورى] پشت مى‏كنند و [واقعا] آنان مؤمن نيستند
این آیه کاملا نشان میدهد حداقل تورات زمان پیامبر تورات واقعی بوده اما اگر تورات الان با تورات زمان پیامبر فرق میکند پس قرآن برای تمامی زمانها نیست و این سخنش بیهوده است اما اگر تورات تحریف نشده است چرا علمای اسلام تاکید بر تحریف آن دارند؟!

من در تكميل اين سوال عرض كنم كه اگر تورات رو تحريف شده قلمداد كنيم ، با چه ميزاني اين تحريف مشخص ميشه و وقتي مشخص شد كه تحريف در كجاها هست ، خوب قطعا" بايد بشه از ساير قسمتهاي اين كلام الهي استفاده و پيروي كرد
همينجوري كه نميشه گفت تحريف داره

سلام علیکم و رحمه الله

moaqfe;530531 نوشت:
من در تكميل اين سوال عرض كنم كه اگر تورات رو تحريف شده قلمداد كنيم ، با چه ميزاني اين تحريف مشخص ميشه و وقتي مشخص شد كه تحريف در كجاها هست ، خوب قطعا" بايد بشه از ساير قسمتهاي اين كلام الهي استفاده و پيروي كرد
همينجوري كه نميشه گفت تحريف داره

اگر کلام خدا را مبنی بر تحریف کتب مذکور بپذیریم دیگر نمی توانیم آنرا با نام کتاب الهی خطااب کنیم .

اما در یک نگاه پلورالیستی میتوان به نقاط مشترک و مورد اتفاق هم اشاره داشت . اینکه خداوند خالق هستی است و هیچ شریکی برای او در خلقت جهان و بشر وجود ندارد و اینکه این دنیا یک خالق حکیم و ناظمی دارد و ... از آن دست نقاط مشترک بین ادیان ابراهیمی است.

عقل و فطرت;530350 نوشت:
دو ایه پشت سر هم و یکی پس از دیگری هستند و یکدیگر را تایید میکنند.. آنچه شما اصولاً تفسیر نیست بلکه منطبق کردن ایات با مذهب است که همان تحریف می باشد.
دقت داشته باشید لطفاً:
آمَنّا بِاللهِ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْنا وَ ما أُنْزِلَ إِلى إِبْراهيمَ و...
بگوييد: «ما به خدا ايمان آورده ايم; و به آنچه بر ما نازل شده; و آنچه بر ابراهيم و ...

آنچه که بعنوان تفسیر در فریقین آمده بر اساس روایات صحیح السندی است که از تبئین و سیره نبوی بر آیات نقل گردیده .

تبئین نبوی و سیره عملی پیامبر نیز تماما بر اساس وحی است و قرآن کریم تصریح دارد که اگر چیزی بر او وحی می شود از خودش بگوید رگ قلب پیامبر را خداوند پاره میکند.

حال اگر شما مدعی هستید که تبئین آیات به شما وحی میشود خب باید ثابت کنید و الا از تبئین و سنت نبوی باید پیروی کنید.

بنده هم به شما پیشنهاد میکنم که به تفاسیر شان نزول آیات و روایات صحیح بیشتر مراجعه کنید تا حداقل متوجه شوید آیه ای را که دارید به آن استناد میکنید موید برداشت شماست یا برعکس ناقض نظرتان است.

قرآن کریم حضرت ابراهیم را مسلمان میداند و آنچه که بر پیامبران ( موسی و عیسی ) نازل شده را مطابق با قرآن کریم میداند و آنچه که غیر از آن است حاصل از تحریف و جعل بشری میداند.

یاحق

عقل و فطرت;530647 نوشت:

سخنانی که گفتم صرفاً جوابی خالصانه بود از یک محقق... پیشنهاد میکنم که شما هم تحقیق بسیار کنید و سخنان را از مخالفین بشنوید قطعاً نظری که فردا دارید با امروز متفاوت خواهد بود:

أعوذ بالله من الشّیطان الرّجیم

بسم الله الرّحمن الرّحیم

أتأمرون النّاس بالبر و تنسون أنفسکم(سوره : البقرة آیه : 44)

آیا مردم را به نیکی امر می کنید و خودتان را فراموش می کنید؟

جناب عقل و فطرت، پاسخ شما بارها و بارها ارائه شده است، یک بار بهانه می آورید که کپی پیست است(!!) یک بار بهانه می آورید که طولانی است! اینبار در شش بند کوتاه و بدون کپی کردن از جایی(!) شبهاتتان را جواب دادیم. شما که امر به شنیدن سخن مخالف می کنید و سعی می کنید به جناب فاتح تلقین کنید که نظر فردایش با امروزش متفاوت خواهد بود، چرا نظرات مخالف را وقعی نمی نهید؟ چرا نه نقد ما را می پذیرید، و نه جوابی به آن می دهید؟ بعد شما ما را دعوت به تحقیق می کنید؟

اگر نظر ما غیرمنطقی است نشان دهید کجایش غیرمنطقی است وگرنه چرا باید سخنی که هیچ خللی نمی توانید بر آن وارد کنید را نپذیرید؟ آیا این چیزی جز تقلید کورکورانه از چند دگراندیش و نگرشهای کشیشهای مسیحی است؟ بعد جالب این است که شما خود را اهل تحقیق و ما را اهل تقلید می دانید. ما لکم کیف تحکمون.

بنده بار دیگر جوابهای شبهات اخیر شما را تکرار می کنم:

tazkie;530429 نوشت:

1.گفته شده آنچه بر ابراهیم و اسماعیل و ... نازل شده است؛ چه دلیلی نشان می دهد که محتویات کتاب مقدّس، برابر است با آنچه بر ابراهیم و اسحاق و یعقوب و... نازل شد؟ بله ما فرقی بین وحیهای نازل شده قرار نمی دهیم، ولی کی گفته این کتاب مقدّس، تماماً وحی نازل شده بر این انبیاء است؟

2.مگر در کتاب مقدّس، نوشتاری را داریم که حتی خود مسیحیان به ابراهیم و اسحاق و یعقوب و اسباط و عیسی نسبت بدهند؟ از این بالاتر، آیا کتاب مقدّس موردی از وحی بر اسماعیل را ذکر کرده است؟ وقتی این امور مصداق کتاب مقدّسی ندارند، چرا باید کتاب مقدّس را مصداق این وحی نازل شده بر انبیاء بدانیم؟ نکند این امور قبلاً در کتاب مقدّس بوده اند، و بعدها تحریف شده اند؟!

3.برای چندمین بار می پرسیم اگر قرآن محتوای کتاب مقدّس را قبول دارد، چگونه است که بت پرست شدن سلیمان را که نص صریح کتاب مقدس است(اول پادشاهان، باب 11) در آیه 102 سورۀ بقره انکار می کند، آنهم با بیانی که نشان می دهد که در پاسخ به ادعای کفر سلیمان این حرف را زده است؟ البته امیدوارم دوباره بحث بی اساس مرگ به حال کفر را مطرح نکنید، زیرا در هر دو موضع، بحث بر سر وقوع کفر است، و نه مرگ به حال کفر!

4.چگونه توضیح می دهید که در تورات هارون خودش گوساله طلایی را ساخت و در قرآن، او چنین نکرد بلکه سامری اینکار را کرد؟

5.حالا که بحمدالله به این نتیجه رسیده اید، که تورات و انجیل تحریف نشده اند، بی زحمت، تعیین بفرمایید از این نسخه های متناقض تورات و انجیل کدام صحت دارد. اجازه بدهید مردم تکلیف خودشان را بدانند! بلاخره عیسی در آیه 9 باب 19 انجیل متی، گفته کسی که زن مطلقه را نکاح کند زنا کرده است یا چنین حرفی نزده؟ نسخه ها برخی این را دارند و برخی ندارند. داود در مزامیر نوشته که با کلام خدا مخالفت ورزیدند یا نوشته مخالفت نورزیدند؟ طول عمر نسلهای نخستین انسان، که در نسخه های مختلف تورات با هم فرق دارد، در کدام گزارش، عین وحی و الهام الهی است؟ اینها را روشن کنید تا ما بدانیم کدام تورات را قرآن تحریف نشده، خوانده است!


6.این را هم اضافه می کنم که حتی خود اهل کتاب نیز اعتقادی به اینکه تمام کتاب مقدّسشان وحی نازل شده از سوی خداست ندارند، بلکه در مواردی هم کتاب مقدّس شامل سخنان خودِ نویسنده و یا حاصل تحقیقات اوست. مثلاً کتاب غزل غزلها در عهد عتیق، به زعم اهل کتاب شامل اشعار حضرت سلیمان است، و انجیل لوقا در عهد جدید، حاوی اعتراف نویسنده به این حقیقت است که مطالب انجیل لوقا(بعلاوۀ کتاب اعمال رسولان) را از شاهدان و خادمان کلام گرفته است(لوقا1: 4-1) و این با وحی بودن منافات دارد. حتی نویسندۀ مکاشفات یوحنا در عهد جدید نیز، حاصل مکاشفات خود را می نویسد، و نه اینکه در حال بیان وحی و الهامات الهی باشد. پس روشن است که اهل کتاب چنانکه خود نیز معترف هستند کلمه به کلمه ی این کتاب را وحی نمی دانند، و مشخص است که کتاب مقدّس، به فرض عدم تحریف، فقط شامل وحی نیست و لذا به جز بخشهایی که بتوان ثابت کرد که وحی الهی هستند، مصداق سخن فوق از قرآن قرار نمی گیرد.

اگر منطق دارید و اهل تقلید کورکورانه نیستید، یا جواب بدهید یا اگر جوابی ندارید حقیقت را بپذیرید.

صدق الله العلی العظیم

moaqfe;530531 نوشت:
من در تكميل اين سوال عرض كنم كه اگر تورات رو تحريف شده قلمداد كنيم ، با چه ميزاني اين تحريف مشخص ميشه و وقتي مشخص شد كه تحريف در كجاها هست ، خوب قطعا" بايد بشه از ساير قسمتهاي اين كلام الهي استفاده و پيروي كرد
همينجوري كه نميشه گفت تحريف داره


با سلام

اولاً چون غیرمستند بودن یک بخش ثابت شد، دلیل نمی شود سایر بخشها مستند هستند، بلکه در مورد سایر بخشها نمی توان نظری داد مگر اینکه سندی له یا علیه مستند بودنشان ارائه شود. سایر بخشهای تورات موجود نیز، سند موثقی ندارند که بخواهیم به آنها اعتماد کنیم. ما می پذیریم که تورات را موسی نوشت، ولی آیا آنچه او نوشت یعنی نسخه اصلی، در دسترس است؟ خیر! رونوشتهای اوّلیه در دسترس هستند؟ خیر! کهنترین نسخه ی موجود چند سال با زمان موسی فاصله دارد؟ بالغ بر 1500 سال!! خب شما به رونوشتی که با نسخه ی اصلی 1500 سال فاصله دارد، اعتماد می کنید؟! مطمئنید در تمام رونویسیهایی که شده تا به این نسخه رسیده است حداکثر دقت رخ داده است؟

ثانیاً وقتی ثابت شد یک بخش از یک کتاب تحریف شده است، بر سندیت کل کتاب نیز شک ایجاد می شود و کل کتاب سندیت خویش را از دست می دهد، زیرا همان عاملی که در این بخش تحریف ایجاد کرده، ممکن است در بخش دیگری نیز تحریف ایجاد کند.

بانوی برفی;530292 نوشت:
سلام
من نمیدونم سوالی که میخوام بپرسم پاسخ داده شده بود یا نه ... لطفا اگر پاسخ داده شده بود هم پست یا تاپیکش رو به من بگید ...
در مورد تحریف کتاب مقدس ...در قران ایه ای دیدم که واسم سوال شد (ایه 31 سوره فاطر:و انچه از کتاب به تو وحی فرستادیم حق است . که کتاب های پیش از خود را تصدیق میکند و خدا بر بندگانش اگاه و بصیر است.)
خوب من محض اطمینان معنای تصدیق رو یکبار دیگه از فرهنگ لغت عمید دیدم (تصدیق:راست و درست دانستن / به راستی و درستی امری گواهی دادن/باور کردن / ضد تکذیب )
حالا وقتی خود قران داره به درستی این کتاب ها گواهی میده ، ما چطور میتونیم بگیم تحریف شدند؟
از طرفی اگر تحریف نشدند و کامل و صحیح هستند چرا کتاب دیگه ای مثل قران نازل شد؟
و اگر هردو از طرف خدا نازل شدند چرا در بعضی موارد تا این حد اختلاف دارند؟

با سلام خدمت شما دوست عزیز
خداوند دین اسلام را در راستای تکمیل ادیان دیگر فرستاد نه در مقابل آنها چرا که ادیان قبلی هم از طرف خدا و پیامبرش نیز از طرف خدابوده است.
دین اسلام آخرین دین و کامل ترین آنهاست پس مقتضای آن این است که ماقبل خود را در کلیات نفی نکند چرا که هیج بالایی پیایین را نفی نمی کند بلکه با قبول آن آن را تکمیل و لایه ای فراتر از حقیقت را تقدیم می کند .
مثالی می زنم آیا کسی که لیسانس می گیرد آیا دیپلم و سیکل خود را نفی کرده است یا نه با این که آنها را تصدیق می کند لیسانس هم دارد؟
لیسانس حقایقی را برای فرد به ارمغان آورده که در سیکل نبود و دیگر افتخار به داشتن سیکل برای او روا نیست چون لیسانس دارد اما لیسانس او به معنای داشتن دیپلم و سیکل و سوم ابتدایی و... است.
پس دین اسلام هیچ کدام از ادیان گذشته را نفی نکرد و آنها را ابطال نکرد بلکه آنها را تعالی داد و انسان ها را به دین متعالی فرا می خواند.
قرآن به عنوان آخرین کتاب فرستاده شده خدا هیچ کدام از کتاب های قبل از خود را نفی نمی کند بلکه آنها را تصدیق می کند البته کتابهایی که از سوی خدا فرستاده شده و با حکم آنها مطابق است اما نه کتاب هایی که در دست پیروانشان بوده و محرف است.
و آیه شریفه این مضمون را به زیبایی می رساند:

بانوی برفی;530292 نوشت:

وَ الَّذي أَوْحَيْنا إِلَيْکَ مِنَ الْکِتابِ هُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْهِ إِنَّ اللَّهَ بِعِبادِهِ لَخَبيرٌ بَصيرٌ(ایه 31 سوره فاطر:و انچه از کتاب به تو وحی فرستادیم حق است . که کتاب های پیش از خود را تصدیق میکند و خدا بر بندگانش اگاه و بصیر است.)

بانوی برفی;530292 نوشت:
حالا وقتی خود قران داره به درستی این کتاب ها گواهی میده ، ما چطور میتونیم بگیم تحریف شدند؟

پس این که قرآن به درستی کتاب های نازل شده از طرف خدا گواهی می دهد به معنای تایید این مصحف های ساختگی و محرف در دست یهودیان و مسیحیان نیست. پس این تورات ها و انجیل های موجود تحریف شده اند و قرآن ناظر به این هانیست. از این گذشته خیلی از این کتابها اصلا سخن خدا نیستند مثلا برخی از اناجیل که شرح حال یاران بعد از مسیح و داستان جنگ های آنها رادارد دیگر کلام خدا نیست.

بانوی برفی;530292 نوشت:
از طرفی اگر تحریف نشدند و کامل و صحیح هستند چرا کتاب دیگه ای مثل قران نازل شد؟

اول این که تحریف شده اند ثانیا اگر باز هم تحریف نشده بودند باز باید قرآن نازل می شد چرا که این کتب قبلی بنا بر محدودیت ظرفیت انسانها محدود بوده اند نه جامع و کامل ( به مثال مدرک لیسانس و دیپلم دقت کنید)

بانوی برفی;530292 نوشت:
و اگر هردو از طرف خدا نازل شدند چرا در بعضی موارد تا این حد اختلاف دارند؟

این اختلاف های یکی به خاطر تحریف شدن کتب قبلی است و یکی به خاطر کامل و ناقص بودن آنهاست آن کتب در حد خود صحیح بودند(فرض عدم تحریف) و قرآن مراتب بالا تری را دارد

بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.

شعیب;530771 نوشت:
پس این که قرآن به درستی کتاب های نازل شده از طرف خدا گواهی می دهد به معنای تایید این مصحف های ساختگی و محرف در دست یهودیان و مسیحیان نیست. پس این تورات ها و انجیل های موجود تحریف شده اند و قرآن ناظر به این هانیست. از این گذشته خیلی از این کتابها اصلا سخن خدا نیستند مثلا برخی از اناجیل که شرح حال یاران بعد از مسیح و داستان جنگ های آنها رادارد دیگر کلام خدا نیست.

جناب شعیب پاسخ پست قبلی بنده را نداده اید.
در ضمن به چه دلیلی این سخن را میگویید؟ چرا میگویید این انجیل یا توراتی که دست مسیحیان و یهودیان است از طرف خدا نیست؟ پس خداوند چه چیزی را تصدیق میکند وقتی کتابش وجود ندارد؟ یعنی از پیدایش ادم تا زمان پیامبر اکرم کتب حفظ شدند و بعد از رسول اکرم خداوند کتب را حفظ نکرده و تحریف شدند؟

قرآن صحت متن کتب من قبل را صراحتا تصدیق فرموده است:

1) قرآن به اهل کتاب امر کرده است که تورات و انجیل و آنچکه از جانب الله نازل شده (یعنی کتب ما بین آنها) را اقامه کنید. یقینا اگر کتب من قبل دستخورده یا جعلی بود به هیچ عنوان قرآن امر به اقامۀ تورات و انجیل و دیگر کتب نمی کرد. بلکه صریحا از اهل کتاب می خواست که کتب را بدور بیندازند. در حالیکه قرآن امر به اقامۀ آن کتب نموده است.

قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لَسْتُمْ عَلَىٰ شَيْءٍ حَتَّىٰ تُقِيمُوا التَّوْرَاةَ وَالْإِنجِيلَ وَمَا أُنزِلَ إِلَيْكُم مِّن رَّبِّكُمْ وَلَيَزِيدَنَّ كَثِيرًا مِّنْهُم مَّا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ طُغْيَانًا وَكُفْرًا فَلَا تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ ﴿المائدة: ٦٨﴾

2) قرآن فرموده که حفاظت از "ذکر" بر عهدۀ الله است (سورۀ حجر آیۀ 9). اما متاسفانه برخی افراد محرف دین ادعا می کنند که منظور از ذکر فقط قرآن است در حالیکه قرآن در آیات متعدد، تورات را ذکر و الذکر و حتی الفرقان نامیده است.

وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ ﴿الأنبياء: ١٠٥﴾

وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَىٰ وَهَارُونَ الْفُرْقَانَ وَضِيَاءً وَذِكْرًا لِّلْمُتَّقِينَ ﴿الأنبياء: ٤٨﴾

3) اگر تورات و کتب پیامبران دستخورده و تغییر داده شده بود چرا مسیح عیسی بن مریم آنها را تاکید کرد و امر به اقامۀ تورات نمود؟ حتی در انجیل آیه موجود هست که مسیح امر به اقامۀ همه احکام شریعت موسی نموده است. در حالیکه اگر تورات یا کتب انبیاء دستخورده بودند عیسی باید از جانب الله حکم به اعراض از آن کتب را صادر می نمود. در حالیکه هم در قرآن و هم در انجیل حکم به اقامۀ کتب من قبل را نموده است.

وَإِذْ قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُم مُّصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ يَأْتِي مِن بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ فَلَمَّا جَاءَهُم بِالْبَيِّنَاتِ قَالُوا هَٰذَا سِحْرٌ مُّبِينٌ ﴿الصف: ٦﴾

4) الله فرموده که از زمین بار دیگر انسانها را زنده کرده و قیامت را بر پا می سازد. آیا چنین خدایی نتوانسته از چهار ورق کتب نازل شدۀ خودش حفاظت نماید؟ آیا دست الله کوتاه است؟؟ آیا یک مشت کاتب یهودی و مسیحی توانستند الله را شکست دهند؟؟؟!!

وَقَالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَيْدِيهِمْ وَلُعِنُوا بِمَا قَالُوا بَلْ يَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ يُنفِقُ كَيْفَ يَشَاءُ وَلَيَزِيدَنَّ كَثِيرًا مِّنْهُم مَّا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ طُغْيَانًا وَكُفْرًا.... ﴿المائدة: ٦٤﴾

5) در آیات زیادی مانند آیۀ 113 سوره عمران نوشته شده که از اهل کتاب افرادی هستند مقتصده که آیات الله را در دل شب تلاوت می کنند! سوال من آن است که اگر تورات و انجیل دستخورده بود، آیا اهل کتاب با خواندن کتب دستخورده در دل شب عبادت می کردند!!!

لَيْسُوا سَوَاءً مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِ أُمَّةٌ قَائِمَةٌ يَتْلُونَ آيَاتِ اللَّهِ آنَاءَ اللَّيْلِ وَهُمْ يَسْجُدُونَ ﴿آل‌عمران: ١١٣﴾

و دلایل بسیار دیگری از قرآن کریم.

لطفاً ادله خود را بر تحریف ارائه دهید...

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

[=Traditional Arabic]إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ سَوَاءٌ عَلَيْهِمْ أَأَنذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنذِرْهُمْ لاَ يُؤْمِنُونَ سوره بقره، آيه 6


سپاسگذارم خدایی را که نقاب تظاهر به اهل تحقیق بودن و شانتاژ را پس زد، و دشمنان حقیقت را رسوا کرد. کسانی که دم از شنیدن حرف مخالف می زنند و خودشان را اهل تحقیق و ما را اهل تقلید می دانند، برایشان مساوی است که جوابشان را بدهیم یا جوابشان را ندهیم! نه قدرت نقد استدلالات ما را دارند و نه قدرت پذیرش حقیقت را و مصداق عملی می شوند که قرآن به کافران نسبت داده است.

ولی به هر حال ما از حقیقت دفاع می کنیم و اجازه نمی دهیم زهر شبهه، بی پادزهر بماند!!

عقل و فطرت;530778 نوشت:

در ضمن به چه دلیلی این سخن را میگویید؟ چرا میگویید این انجیل یا توراتی که دست مسیحیان و یهودیان است از طرف خدا نیست؟

زیرا خود مسیحیان و یهودیان نیز این را قبول دارند که حداقل بخشی از آنرا انسانها نوشته اند و نه خدا! مثل غزل غزلهای سلیمان و انجیل لوقا و اعمال رسولان و...

بعلاوه انجیلی که قرآن تصدیق فرموده تعالیم خدا بر مسیح است و نه عهد جدید یا اناجیل چهارگانه! گویا عنوان مشترک برخی را به اشتباه انداخته!

در مورد تورات، خدا تورات نازل شده بر موسی را تصدیق کرده، در حالی که خود یهود و نصاری توراتشان را تألیف موسی و یوشع می دانند. ضمن اینکه اثبات اینکه تورات موجود همان تورات نازل شده بر موسی است، به عهدۀ مدعی است!

عقل و فطرت;530778 نوشت:

پس خداوند چه چیزی را تصدیق میکند وقتی کتابش وجود ندارد؟

خدا وحی نازل شده از سوی خودش را تصدیق کرده است، و نه کتاب مقدس یهودیان ومسیحیان را. شما بفرمایید آن وحی که طبق آیه 136 از سورۀ بقره بر اسماعیل نازل شده است و مورد تصدیق قرآن است، در کجای کتاب مقدّس ذکر شده است؟ نکند روزی در این کتاب بوده و بعدها توسط تحریفگرانی تحریف شده است؟!

عقل و فطرت;530778 نوشت:

یعنی از پیدایش ادم تا زمان پیامبر اکرم کتب حفظ شدند و بعد از رسول اکرم خداوند کتب را حفظ نکرده و تحریف شدند؟

زمان وقوع تحریف که مشخص نیست، ولی در مورد وقوع آن، شواهد و قرائن مستند تاریخی و اختلاف نسخ که چنین امری را نشان می دهند. چه کنیم که شما شواهد و قرائن ارائه شده را نادیده می گیرید؟!

عقل و فطرت;530778 نوشت:

1) قرآن به اهل کتاب امر کرده است که تورات و انجیل و آنچکه از جانب الله نازل شده (یعنی کتب ما بین آنها) را اقامه کنید. یقینا اگر کتب من قبل دستخورده یا جعلی بود به هیچ عنوان قرآن امر به اقامۀ تورات و انجیل و دیگر کتب نمی کرد. بلکه صریحا از اهل کتاب می خواست که کتب را بدور بیندازند. در حالیکه قرآن امر به اقامۀ آن کتب نموده است.
قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لَسْتُمْ عَلَىٰ شَيْءٍ حَتَّىٰ تُقِيمُوا التَّوْرَاةَ وَالْإِنجِيلَ وَمَا أُنزِلَ إِلَيْكُم مِّن رَّبِّكُمْ وَلَيَزِيدَنَّ كَثِيرًا مِّنْهُم مَّا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ طُغْيَانًا وَكُفْرًا فَلَا تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ ﴿المائدة: ٦٨﴾

این یقینتان جالب است! ولی این شبهه را پیشتر برطرف کردیم، هر چند توجه ننمودید:

اگر عهد جدید، همان الانجیل که در قرآن آمده نیست، قرآن چگونه مسیحیان را به پیروی از آن فرامیخواند؟ چرا قرآن از اهل کتاب میخواهد پیرو کتاب تحریف شدۀ خویش باشند؟



به هر حال حضرت عیسی بر اساس انجیلی که تعلیمش را گرفته است، بین حواریون سخن گفته است و تعالیمش توسط حواریون نشر یافته است، که ما این را قبول داریم و قرآن حواریون را تأیید میکند، پس عهد جدید از آنجا که بیشتر بخشهایش توسط حواریون نوشته شده است، بخشی از این انجیل را در بر دارد ولی دچار تحریف شده است. دلایل زیادی بر تحریف آن وجود دارد و بخشهای زیادی از آن به لحاظ سندیت مشکل دارند و وجود تناقضات آشکار بین نسخه های این کتاب نشانگر تحریف است؛ پس ما معتقد به تحریف آن هستیم. با این وجود قبول داریم که بخشهایی از آن قابل استفاده است پس قرآن از کسانی که خود را اهل انجیل مینامند، میخواهد که پیروی آنرا بکنند.




البته منظور قرآن این نیست که آنها بروند و با کتاب مقدس سراسر تحریف شدۀ خودشان خوش باشند. قرآن در آل عمران:85، میفرماید اگر کسی دینی غیر از اسلام برگزیند، از او پذیرفته نخواهد شد، پس مسلم است که قرآن از اهل کتاب نمیخواهد که به کتاب خودشان بسنده کنند، بلکه اگر آنها به کتاب خودشان مراجعه میکردند، نشانه های پیامبر را در آن میافتند و عقلاً باید اسلام را میپذیرفتند. مثلاً در عهد عتیق گفته می شود که پیامبر حقیقی پیشگوییهایش تحقق می یابد و در عهد جدید گفته می شود که پیامبر دروغین میوۀ نیکو ندارد. با تطبیق این معیارها بر حضرت محمّد(ص) اهل کتاب بر اساس کتاب خودشان باید به ایشان ایمان بیاورند.




ممکن است گفته شود، چگونه باید به سخنان کتاب تحریف شدۀ خود اعتماد کنند؟ پاسخ این است که اولاً اهل کتاب، کتاب خود را فاقد هرگونه تحریف میدانند، پس باید پیرو سخن آن باشند و ثانیاً این افراد دو راه بیشتر نداشتند، یا باید با اعتقاد به عدم تحریف کتاب مقدس، سخنان کتاب مقدس در مورد نشانیهای حضرت محمد(ص) را میپذیرفتند و مسلمان میشدند یا باید تحریف این کتاب را میپذیرفتند و در نتیجه نمیشد به آن اعتماد کنند و باید به دنبال دین کامل و به دور از تحریفی میگشتند، که باز هم به اسلام میرسیدند.

عقل و فطرت;530778 نوشت:

2) قرآن فرموده که حفاظت از "ذکر" بر عهدۀ الله است (سورۀ حجر آیۀ 9). اما متاسفانه برخی افراد محرف دین ادعا می کنند که منظور از ذکر فقط قرآن است در حالیکه قرآن در آیات متعدد، تورات را ذکر و الذکر و حتی الفرقان نامیده است.

وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ ﴿الأنبياء: ١٠٥﴾

وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَىٰ وَهَارُونَ الْفُرْقَانَ وَضِيَاءً وَذِكْرًا لِّلْمُتَّقِينَ ﴿الأنبياء: ٤٨﴾

خودمانیم! در حد یک کشیش مسیحی با این آیات آشنایی داریدا!

آیه 105 انبیاء: آنچه در زبور مکتوب شده است، بعد از ذکر است و نه خودِ ذکر، پس ذکر را نمی شود به زبور نسبت داد! و همچنین مصداق ذکر نشده است و شما آیه را تفسیر برأی کرده اید.

آیه 48 انبیاء: فرموده است که فرقان و ضیاء و ذکر به موسی و هارون عطا شد، نفرموده که تورات مصداق این فرقان و ضیاء و ذکر است، بعلاوه اینکه تورات بر موسی نازل شده است و نه بر موسی و هارون! شما باز هم آیه را تفسیر برأی کرده اید.

ما اگر می گوییم قرآن مصداق ذکر است، به روایات اعتقاد داریم که خب بحمدالله شما روایات را هم قبول ندارید!

ضمن اینکه قرآن در آیه 9 سورۀ حجر، ذکر را امری مُنزل می نامد، یعنی چیزی که نازل می شود، در کتاب مقدّس شواهد نازل شده نبودن بسیاری از بخشها، آشکار است، به خصوص در کتبی مثل انجیل لوقا و اعمال رسولان که خود نویسنده در ابتدای انجیلش معترف است که آنچه از شاهدان و خادمان کلام شنیده را بازنویسی می کند، پس کتاب مقدّس که نازل شده نبودن بخشهایی از آن روشن است، نمی تواند مصداق این آیه باشد.

عقل و فطرت;530778 نوشت:

3) اگر تورات و کتب پیامبران دستخورده و تغییر داده شده بود چرا مسیح عیسی بن مریم آنها را تاکید کرد و امر به اقامۀ تورات نمود؟ حتی در انجیل آیه موجود هست که مسیح امر به اقامۀ همه احکام شریعت موسی نموده است. در حالیکه اگر تورات یا کتب انبیاء دستخورده بودند عیسی باید از جانب الله حکم به اعراض از آن کتب را صادر می نمود. در حالیکه هم در قرآن و هم در انجیل حکم به اقامۀ کتب من قبل را نموده است.

وَإِذْ قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُم مُّصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ يَأْتِي مِن بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ فَلَمَّا جَاءَهُم بِالْبَيِّنَاتِ قَالُوا هَٰذَا سِحْرٌ مُّبِينٌ ﴿الصف: ٦﴾

بحمدالله به غیر از تحریف معنوی قرآن، تحریف لفظی انجیل مسیحیان را نیز در دستور کار دارید. به دوستان توصیه می کنم بروند و متن انجیل را بخوانند، یک تفسیر مسیحی هم ضمیمه مطالعه های خود کنند تا روشن شوند!

اتفاقاً متن این آیه به شکلی زیبا شبهه ی شما را در هم می شکند! مکروا و مکر الله و الله خیر الماکرین. دقت کنید که عیسی چه گفته است: آیا عیسی گفته است که تصدیقگر تورات هستم؟! خیر! یک بار دیگر جمله را بخوانید: تصدیقگر آنچه از تورات در برابرم هست... آیه می گوید «من التورات» "از تورات" پس عیسی تصدیقگر آنچه از تورات در این کتاب موجود بود است و نه تمام محتوای آن! آنچه از تورات حقیقی در این کتاب بود را عیسی تصدیق می کرد! لازم به ذکر است که تورات و انجیل را خدا به مسیح آموزش داد.(مائده:110)

حالا فرض کنیم حضرت عیسی(ع) در زمان خودش، تورات یهود را تصدیق کرده باشد! خب؟ یک توراتی در آن زمان بین یهود بوده که امروز در دست ما نیست و نمی توانیم آنرا با تورات امروزی تطبیق بدهیم! اگر کسی می خواهد بگوید تورات موجود در دریای مرده از آن حدود در دست است، اثبات اینکه تورات دریای مرده، عین متن توراتی است که بین یهود معمول بود و مسیح آنرا تأیید فرمود، اثبات به عهدۀ مدعی است، لذا مدعی خودش ادعایش را ثابت کند. به هر حال در آن زمان چاپخانه ای وجود نداشت و هیچ تضمینی نبود که رونویسیها دقیق باشند.

در آخر، همانطور که خدمت بانوی برفی عرض کردیم، تصدیق دو گونه است، کلی و جزئی. تصدیق کلی یعنی تصدیق اینکه یک کتاب به طور کلی قابل قبول است و تصدیق جزئی، یعنی تصدیق کلمه به کلمه. مدعیان جزئی بودنِ تصدیق حضرت عیسی(ع) لطف کنند و ادعایشان را ثابت کنند. تا زمانی که احتمال تصدیق کلی وجود داشته باشد، ادعای تحریف تورات، غلط نخواهد بود، چنانکه شواهد و قرائن نیز ادعای تحریف تورات را تأیید می کنند و هیچ جوابی برای این شواهد در دست نیست.

عقل و فطرت;530778 نوشت:

4) الله فرموده که از زمین بار دیگر انسانها را زنده کرده و قیامت را بر پا می سازد. آیا چنین خدایی نتوانسته از چهار ورق کتب نازل شدۀ خودش حفاظت نماید؟ آیا دست الله کوتاه است؟؟ آیا یک مشت کاتب یهودی و مسیحی توانستند الله را شکست دهند؟؟؟!!

وَقَالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَيْدِيهِمْ وَلُعِنُوا بِمَا قَالُوا بَلْ يَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ يُنفِقُ كَيْفَ يَشَاءُ وَلَيَزِيدَنَّ كَثِيرًا مِّنْهُم مَّا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ طُغْيَانًا وَكُفْرًا.... ﴿المائدة: ٦٤﴾



اهل منطق این استدلال را مغالطه ی پهلوان پنبه می نامند. یعنی ابتدا این ادعا که خدا نتوانست کتب را حفظ کند را به ما نسبت می دهند، بعد ما را به خاطر آن محکوم می کنند! لازم به ذکر است شبهه ی اخیر از ایشان تکراری بوده و پیشتر جواب آنرا ارائه کرده ایم.

پاسخ نقضی:

آیا الله نمی توانست مانع شهادت انبیاء شود؟

آیا الله نمی توانست مانع شهادت امام حسین شود؟

آیا الله نمی توانست مانع از کافر شدنِ کافران شود؟

آیا الله نمی توانست کاری کند که این همه مدرک علیه سندیت تاریخی کتاب مقدّس وجود نداشته باشد؟

هر جوابی شما به سؤالات فوق بدهید، ما برای شبهه ی خودتان ارائه می کنیم.

پاسخ حلّی:

خدا توانایی ممانعت از تحریف را داشت، ولی اگر جلوی دست تحریفگران را می گرفت، لازمه ی این کار از بین بردن اختیار بشر بود، و اگر اختیار از بشر سلب می شد، تناقض در عمل خدا بود، که از یک سو بشر را مختار بیافریند و از سوی دیگر اختیار او را سلب کند، و تناقض در خدا راه ندارد. حتی در آیه 9 حجر نیز، منظور قرآن دخالت خدا در اختیارات بشر نیست، بلکه خدا به واسطه ی حافظان و کاتبان و تواتر، قرآن را حفظ فرموده است.

ای کاش به جای تکرار شبهاتتان، دمی در پاسخها تدبر می کردید.

عقل و فطرت;530778 نوشت:

5) در آیات زیادی مانند آیۀ 113 سوره عمران نوشته شده که از اهل کتاب افرادی هستند مقتصده که آیات الله را در دل شب تلاوت می کنند! سوال من آن است که اگر تورات و انجیل دستخورده بود، آیا اهل کتاب با خواندن کتب دستخورده در دل شب عبادت می کردند!!!

لَيْسُوا سَوَاءً مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِ أُمَّةٌ قَائِمَةٌ يَتْلُونَ آيَاتِ اللَّهِ آنَاءَ اللَّيْلِ وَهُمْ يَسْجُدُونَ ﴿آل‌عمران: ١١٣﴾

این هم یک تفسیر برأی دیگر از سوی شما. شما بر چه اساسی، آیات الله را آیات کتاب مقدّس می دانید؟ نظر به مضارع به بودنِ فعل جمله، احتمال این وجود دارد که آنها آیات قرآن را در دل دل شب می خواندند و این افراد، به احتمال زیاد گرایش به اسلام یافته بودند ولی مسلمان نشده بودند، زیرا در بین اهل کتاب، هر چند عمل سجده به انبیاء نسبت داده شده است، ولی در اعمال عبادی آنها سجده کردن وجود دارد و سجده کردن عملی اسلامی برای آنها محسوب می گردد.

عقل و فطرت;530778 نوشت:

لطفاً ادله خود را بر تحریف ارائه دهید...

ادله تحریف تورات بارها بیان شد، ولی کو گوش شنوا؟ باز هم تکرار می کنیم:

دلایل ما برای اعتقاد به تحریف کتاب مقدّس


1)شما دلیل منطقی بیاور که این کتاب مقدس شما، کلام خداست تا ما تحریفش را ثابت کنیم. آیا ایمان مسیحی، می تواند بدون توسل به قرآن و ایمان اسلامی، به صورت قائم به خود، دلیلی برای کلام خدا بودن این کتاب بیاورد؟ کتاب مقدس شما، یک کتاب نیست، بلکه مجموعه ایست از حداقل 66 کتاب و رساله(بسته به مذهبی که شما دارید) شما ثابت کنید تمامی این کتب، کلام خدا هستند.

2)کی گفته کتاب مقدّس تحریف شده؟ حرف بی حسابیه! فقط 18 تا کتاب در این مجموعه کتب تشکیل دهنده ی کتاب مقدّس شما هستن که بین خود ایمانداران مسیحی سرشون مناقشه وجود داره:


اول مکابیان، دوم مکابیان، سوم مکابیان، طوبیت، بن سیراخ و...

از این 18 تا کتاب پروتستانها هیچکدومو کلام خدا نمی دونن، یعنی عملاً معتقدند که کاتولیکها 7 کتاب و ارتدوکسها بیش از 7 کتاب از این 18 کتابو به کلام خدا تحمیل کرده اند(یعنی "تحریف به اضافه" رو به کاتولیک و ارتدوکس نسبت میدن!) از اون طرف کاتولیکها، از این 18 کتاب، 7 تا رو قبول دارن، یعنی معتقدن پروتستانها 7 کتاب رو از کلام خدا حذف کرده اند و ارتدوکسها هم که بسته به کلیساشون به غیر از این 7 تا، تعدادی کتابو به کلام خدا اضافه کردن(یعنی "تحریف به نقصان" رو به پروتستان و "تحریف به اضافه" رو به ارتدوکس نسبت میدن!)در نهایت، کلیسای پرشکوه ارتدوکس، که خودش در درون بر سر این کتب مناقشه داره، بین 8 تا 18 مورد از این کتابها رو به صورت منطقه ای کلام خدا می دونه، پس حداقلش اینه که معتقده که کلیساهای پروتستان و کاتولیک، بخشهایی از کلام خدا رو حذف کرده اند.(یعنی "تحریف به نقصان" رو به کاتولیک و پروتستان نسبت میدن!) پس شما اگر مسیحی باشی، به خودی خود، همکیشان خودت از مذهبهای دیگه رو محکوم به تحریف میدونی و همکیشانت از مذهبهای دیگه، حضرتعالی رو محکوم به تحریف میدونن!

فقط دقت کنید که مناقشه بر سر یک کلمه و یک جمله نیست! مناقشه بر سر چندین کتاب کامله! حالا برخی پروتستانها بهانه میارن که "این 18 تا هم کتابهای خوبی هستن! ما نمیگیم بد هستن!" خب من هم کلا کتاب مقدس شما رو بد نمیدونم! مسئله بر سر کلام خدا دونستن هست و نه بر سر خوب بودن! وقتی میگی این کتاب، کلام خدا نیست، یعنی کسی که این کتابو کلام خدا میدونه، تحریف به اضافه کرده، اون هم در کتاب مقدس که از دید خودت کلام خداست. پس به صورت اتوماتیک شما کتاب مقدّس رو تحریف شده می دونید، ولی میگید مذهبهای دیگرتون تحریفش کردن و مذهب شما تحریفش نکرده!




اختلاف نُسخ و انواع تحریف


بین نسخ مختلف یک کتاب، ممکن است اختلافاتی باشد. این اختلاف در کتب قدیمی، به دلیل نبود دستگاه چاپ بیشتر رخ دادنی بوده است. قرآن به دلیل اینکه همزمان از بر نیز شده است و نسخه های قرن اوّلی آن نیز موجود هستند، اختلاف بسیاری در نُسخ ندارد ولی در کتب مقدسه یهود و نصاری، نسخه ها حداقل چند قرن با نویسنده فاصله دارند، مسئله اختلاف نُسَخ ایجاد کننده ی شرایط تحریف است.

انواع تحریف لفظی

تحریف لفظی، را بر اساس تفاوت نوع اختلاف می شود به دو دسته مُضِر و غیرمُضِر، یا اساسی و جزئی تقسیم نمود.

مثال برای تحریف غیرمضر و جزئی: پدر شما، به شما می گوید: «به برادرت بگو زود بیاد پیش من.» شما نزد برادرتان می روید و می گویید: «پدر گفت سریع بروی پیش او.» اینجا شما یک تحریف جزئی و غیرمضر در کلام پدرتان ایجاد کرده اید: او گفته "زود" و شما به جای زود، گفته اید "سریع". این تحریف جزئی و غیرمضر است، زیرا ضرری برای اصل کلام نداشته و همان منظور را می رساند!

مثال برای اختلاف مضر و اساسی: پدر شما، به شما می گوید: «به برادرت بگو لپ تاپتو بردار بیا پیش من.» شما نزد برادرتان می روید و می گویید: «پدر گفت بروی پیش او.» اینجا شما تحریفی مضر بر کلام پدرتان وارد کرده اید، و آوردن لپ تاپ را حذف نموده اید! به طور مشابه اگر یک امر اساسی را به این سخن اضافه می کردید، تحریف مضر و اساسی انجام داده بودید.

وقتی دو نسخه با هم اختلاف دارند، مشخص است که حداقل یکی اصل سخن را تحریف نموده است، ولی اگر این تحریف مصداق تحریف غیرمُضِر و جزئی باشد، کتاب را تحریف شده نخواهیم دانست، ولی اگر تحریف اساسی و مُضِر باشد، کتاب تحریف شده است.

اختلاف قرائات و نُسَخ در قرآن

اختلافات موجود بین قرائات و نُسَخ قرآن، هر چند اکثر مسلمین بر قرائت حفص از عاصم اجماع داشته و اختلاف خاصی در آن ندارند، بسیار ناچیز و غیرمُضر است. زیرا در تمام موارد، مفهوم یکسانی از متن جملات اختلافی برداشت می شود:

در سوره شمس، آیه 15، در قرائت حفص «و لا یخاف» آمده است و در قرائت ورش «فلا یخاف» آمده است. که هر دو یک معنا را می رسانند: و نمی ترسد.(«فَ» هم در ترجمه ها، در خیلی موارد به «وَ» ترجمه می شود و حتی اگر به "پس" ترجمه شود نیز اختلاف معنایی خاصی ایجاد نخواهد شد.)

در سوره آل عمران، آیه 133، در قرائت حفص داریم «و سارعوا» و در قرائت ورش داریم «سارعوا»! مسلّم است که فقط تفاوت در این است که جملۀ قبل تمام شده است یا اینکه با حرف "و" به این جمله عطف شده است. شما خودتان آیات 132 و 133 از سورۀ آل عمران را در کنار هم قرار بدهید و ببینید که آیا بودن یا نبودن این حرف "و" تفاوتی در معنا و محتوای آیه ایجاد می کند؟

و مواردی مشابه این.

اختلافات اساسی در نُسخ کتاب مقدّس

در کتاب مقدس نیز اختلافاتی وجود دارد. این اختلافات نشانگر تحریف هستند. گاهی این تحریفات جزئی و غیرمُضِر هستند که با آنها کاری نداریم. ولی در مواردی نیز این تحریفات اساسی و مُضِر هستند که فرد بلاتکلیف می ماند و نمی داند خدا دقیقا چه گفته است!

-در تورات، بین طول عمر انسانهای اوّلیه، از آدم تا ابراهیم، بین نسخه های عبری، یونانی و سامری، اختلافات اساسی وجود دارد. مسیحیان و یهودیان نسخه سامری را قبول ندارند، ولی نسخه سامری هم نسخه ای است از نُسخ تورات. ضمن اینکه کلیساهای کاتولیک و ارتدوکس، نسخه یونانی را قبول دارند، پس اختلافات نسخه یونانی با نسخه عبری، در مسیحیت موضوعیت جدی خواهد داشت.

-زبور داود(مزامير) فصل105 آيه 28؛ نسخه عبری می گويد پس به کلام او مخالفت نورزيدند و نسخه يونانی می گويد: به کلام او مخالفت ورزيدند

- به آیه 46 از فصل 24 انجیل لوقا توجه بفرمایید:

KJV:
And said unto them, Thus it is written, and thus it behoved Christ to suffer, and to rise from the dead the third day

NIV:
This is what is written: The Christ will suffer and rise from the dead on the third day

ترجمه قدیم: و به ایشان گفت: بر همین منوال مکتوب است و بدینطور سزاوار بود که مسیح زحمت کشد و روز سوم از مردگان برخیزد.

ترجمه هزاره نو: و به ایشان گفت: نوشته شده است که مسیح رنج خواهد کشید و در روز سوّم از مردگان بر‌خواهد خاست.

آشکارا عبارت «thus it behoved» در ترجمۀ انگلیسی و «بدینطور سزاوار بود» در ترجمۀ فارسی، مورد اختلاف است، و این اختلاف به خاطر اختلاف نسخی است که دو دسته ترجمۀ مختلف از آن استفاده می کنند. این اختلاف تفاوت معنایی ایجاد می کند، زیرا ایجاد ابهام می شود که رنج کشیدن و برخاستن عیسی در روز سوم مکتوب است، یا اینکه سخنان پیشین عیسی مکتوب بوده است و رنج کشیدن و برخاستن او در روز سوم، فقط سزاوار بوده است.

-آیه 9 از فصل 19 انجیل متی:

KJV:
And I say vnto you, Whosoeuer shall put away his wife, except it be for fornication, and shall marry another, committeth adultery:and whoso marrieth her which is put away, doth commit adultery.

NIV:
I tell you that anyone who divorces his wife, except for marital unfaithfulness, and marries another woman commits adultery

ترجمه قدیم: و به شما می گویم هر که زن خود را بغیر عّلت زنا طلاق دهد و دیگری را نکاح کند، زانی است و هر که زن مطلّقه ای را نکاح کند، زنا کند.

ترجمه هزاره نو: به شما می‌گویم، هر‌که زن خود را به علتی غیر از خیانت در زناشویی طلاق دهد و زنی دیگر اختیار کند، زنا کرده است.

جمله «whoso marrieth her which is put away, doth commit adultery» در ترجمه انگلیسی و «هر که زن مطّلقه ای را نکاح کند، زنا کند» در ترجمه فارسی، در یک جا هست و در جای دیگر وجود ندارد، و اختلافی اساسی دارد، زیرا طبق ترجمۀ قدیمی و KJV اگر کسی با یک زن مطلّقه ازدواج کند، زنا کرده است ولی طبق ترجمه هزارۀ نو و NIVچنین مسئله ای مطرح نشده است. این اختلاف هم به خاطر تفاوت نسخی است که این دو دسته ترجمه، برای برگردان کتاب مقدّس از آن استفاده نموده اند. حال آیا یک مسیحی تکلیفش روشن است که با زن مطلقه نکاح بکند یا خیر؟

اینجا مشخص می شود، که کتاب مقدّس مسیحیان، بر اساس نُسخ خودش، محکوم به تحریف است، و حتی در نسخه هایی از آن که بین مسیحیان رایج است، اختلافات اساسی وجود دارد.



سلام علیکم و رحمه الله

عقل و فطرت;530778 نوشت:
در ضمن به چه دلیلی این سخن را میگویید؟ چرا میگویید این انجیل یا توراتی که دست مسیحیان و یهودیان است از طرف خدا نیست؟ پس خداوند چه چیزی را تصدیق میکند وقتی کتابش وجود ندارد؟ یعنی از پیدایش ادم تا زمان پیامبر اکرم کتب حفظ شدند و بعد از رسول اکرم خداوند کتب را حفظ نکرده و تحریف شدند؟

جناب عقل و فطرت شما چرا مطالب دیگران را نمی خوانید و حرفهایتان را تکرار میکنید ؟

اگر به تفاسیر رجوع نمی کنید حداقل ظاهر قرآن را بخوانید .

وَقَالَتِ الْيهُودُ عُزَيرٌ ابْنُ اللَّهِ وَقَالَتِ النَّصَارَى الْمَسِيحُ ابْنُ اللَّهِ ذَلِكَ قَوْلُهُمْ بِأَفْوَاهِهِمْ يضَاهِئُونَ قَوْلَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَبْلُ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يؤْفَكُونَ(التوبة/30)
يهود گفتند: «عزير پسر خداست!» و نصاري کفتند: «مسيح پسر خداست!» اين سخني است که با زبان خود مي‌گويند، که همانند گفتار کافران پيشين است؛ خدا آنان را بکشد، چگونه از حق انحراف مي‌يابند؟!

تفاوت پیامبران در قران کریم و شخصیتشان در کتاب مقدس را بخوانید مثلا
کسی که بر داود نبی زبور را نازل کرده آیا وحی اش را در دستان یک زانی قرار داده ؟
آیا خداوند به یک زنازاده از قوم ابراهیم قول امامت داده ؟
آیا خداوند به کسی که با دخترانش زنا میکند پیامبری یک قوم لواط کار را میسپرد ؟

مشخص است پاسخ این سوالات چیست . و واضح است تحریف در چه وسعتی است . تصریح قران بر این تحریفات هم واضح است

وَلَقَدْ آتَينَا دَاوُودَ وَسُلَيمَانَ عِلْمًا وَقَالَا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي فَضَّلَنَا عَلَى كَثِيرٍ مِنْ عِبَادِهِ الْمُؤْمِنِينَ(النمل/15)
و ما به داوود و سليمان، دانشي عظيم داديم؛ و آنان گفتند: «ستايش از آن خداوندي است که ما را بر بسياري از بندگان مؤمنش برتري بخشيد.»

یاحق

بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.

فاتح;530801 نوشت:
سلام علیکم و رحمه الله

جناب عقل و فطرت شما چرا مطالب دیگران را نمی خوانید و حرفهایتان را تکرار میکنید ؟

اگر به تفاسیر رجوع نمی کنید حداقل ظاهر قرآن را بخوانید .

وَقَالَتِ الْيهُودُ عُزَيرٌ ابْنُ اللَّهِ وَقَالَتِ النَّصَارَى الْمَسِيحُ ابْنُ اللَّهِ ذَلِكَ قَوْلُهُمْ بِأَفْوَاهِهِمْ يضَاهِئُونَ قَوْلَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَبْلُ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يؤْفَكُونَ(التوبة/30)
يهود گفتند: «عزير پسر خداست!» و نصاري کفتند: «مسيح پسر خداست!» اين سخني است که با زبان خود مي‌گويند، که همانند گفتار کافران پيشين است؛ خدا آنان را بکشد، چگونه از حق انحراف مي‌يابند؟!

تفاوت پیامبران در قران کریم و شخصیتشان در کتاب مقدس را بخوانید مثلا
کسی که بر داود نبی زبور را نازل کرده آیا وحی اش را در دستان یک زانی قرار داده ؟
آیا خداوند به یک زنازاده از قوم ابراهیم قول امامت داده ؟
آیا خداوند به کسی که با دخترانش زنا میکند پیامبری یک قوم لواط کار را میسپرد ؟

مشخص است پاسخ این سوالات چیست . و واضح است تحریف در چه وسعتی است . تصریح قران بر این تحریفات هم واضح است

وَلَقَدْ آتَينَا دَاوُودَ وَسُلَيمَانَ عِلْمًا وَقَالَا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي فَضَّلَنَا عَلَى كَثِيرٍ مِنْ عِبَادِهِ الْمُؤْمِنِينَ(النمل/15)
و ما به داوود و سليمان، دانشي عظيم داديم؛ و آنان گفتند: «ستايش از آن خداوندي است که ما را بر بسياري از بندگان مؤمنش برتري بخشيد.»

یاحق


من سخنان شما را میشنوم و تحقیق میکنم و پاسخ هم میگویم...

آیا ایه ای که از سوره ی توبه اوردید نشان میدهد که کتاب هایشان تحریف شده است؟ آیا مسلمانانی نیستند که کتاب خدا را میخوانند و خلاف ان عمل میکنند؟
من این ایه را با ایات قبل و بعدش تقدیم شما میکنم و شما خودتان قضاوت کنید:

قاتِلُوا الَّذينَ لا يُؤْمِنُونَ بِاللهِ وَ لا بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَ لا يُحَرِّمُونَ ما حَرَّمَ اللهُ وَ رَسُولُهُ وَ لا يَدينُونَ دينَ الْحَقِّ مِنَ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ حَتّى يُعْطُوا الْجِزْيَةَ عَنْ يَدٍ وَ هُمْ صاغِرُونَ (009 | توبه - 29)با كسانى از اهل كتاب كه نه به خدا، و نه به روز بازپسين ايمان دارند، و نه آنچه را خدا و پيامبرش تحريم كرده حرام مى شمرند، و نه آيين حق را مى پذيرند، پيكار كنيد تا زمانى كه با خضوع و تسليم، جزيه را به دست خود بپردازند.

وَ قالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ اللهِ وَ قالَتِ النَّصارَى الْمَسيحُ ابْنُ اللهِ ذالِكَ قَوْلُهُمْ بِأَفْواهِهِمْ يُضاهِؤُنَ قَوْلَ الَّذينَ كَفَرُوا مِنْ قَبْلُ قاتَلَهُمُ اللهُ أَنّى يُؤْفَكُونَ (009 | توبه - 30)يهود گفتند:«عُزير پسر خداست.» و نصارى گفتند: «مسيح پسر خداست.» اين سخنى است كه آنها به زبان مى آورند، در حالى كه همانند گفتار كافران پيشين (و مشركان) است; خدا آنان را بكشد، چگونه از حق انحراف مى يابند!

إِتَّخَذُوا أَحْبارَهُمْ وَ رُهْبانَهُمْ أَرْباباً مِنْ دُونِ اللهِ وَ الْمَسيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَ ما أُمِرُوا إِلّا لِيَعْبُدُوا إِلهاً واحِداً لا إِلهَ إِلّا هُوَ سُبْحانَهُ عَمّا يُشْرِكُونَ (009 | توبه - 31)(آنها) دانشمندان و راهبان خويش را معبودهايى در برابر خدا قرار دادند، و (همچنين) مسيح فرزند مريم را; در حالى كه دستور داشتند فقط خداوند يكتايى را كه هيچ معبودى جز او نيست، بپرستند، او پاك و منزّه است از آنچه همتايش قرار مى دهند!

يُريدُونَ أَنْ يُطْفِؤُا نُورَ اللهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ يَأْبَى اللهُ إِلّا أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ (009 | توبه - 32)آنها مى خواهند نورِ خدا را با دهان خود خاموش كنند; ولى خدا جز اين نمى خواهد كه نور خود را كامل كند، هر چندكافران ناخشنود باشند

هُوَ الَّذي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ (009 | توبه - 33)او كسى است كه پيامبرش را با هدايت و آيين حق فرستاد، تا آن را بر همه آيين ها پيروز گرداند، هر چند مشركان ناخشنود باشند.

يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنَّ كَثيراً مِنَ الْأَحْبارِ وَ الرُّهْبانِ لَيَأْكُلُونَ أَمْوالَ النّاسِ بِالْباطِلِ وَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبيلِ اللهِ وَ الَّذينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لا يُنْفِقُونَها في سَبيلِ اللهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَليمٍ (009 | توبه - 34)اى كسانى كه ايمان آورده ايد! بسيارى از احبار (يهود) و راهبان (نصرانى)، اموال مردم را بباطل (و ناروا) مى خورند، و (آنان را) از راه خدا باز مى دارند.و كسانى كه طلا و نقره را گنجينه (و ذخيره و پنهان) مى سازند، و در راه خدا انفاق نمى كنند، به مجازات دردناكى بشارت ده!

يَوْمَ يُحْمى عَلَيْها في نارِ جَهَنَّمَ فَتُكْوى بِها جِباهُهُمْ وَ جُنُوبُهُمْ وَ ظُهُورُهُمْ هذا ما كَنَزْتُمْ لِأَ نْفُسِكُمْ فَذُوقُوا ما كُنْتُمْ تَكْنِزُونَ (009 | توبه - 35)در آن روز كه آن (اندوخته ها) را در آتش جهنم، گرم و سوزان كرده، و با آن پيشانى و پهلو و پشت آنان را داغ مى نهند; (و به آنها مى گويند:) اين همان چيزى است كه براى خود اندوختيد و گنج ساختيد! پس بچشيد چيزى را كه براى خود مى اندوختيد!

إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللهِ اثْنا عَشَرَ شَهْراً في كِتابِ الهِن يَوْمَ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ مِنْها أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذالِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ فَلا تَظْلِمُوا فيهِنَّ أَنْفُسَكُمْ وَ قاتِلُوا الْمُشْرِكينَ كَافَّةً كَما يُقاتِلُونَكُمْ كَافَّةً وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللهَ مَعَ الْمُتَّقينَ (009 | توبه - 36)تعداد ماهها نزد خداوند در كتاب (آفرينش) الهى، از آن روز كه آسمانها و زمين را آفريده، دوازده ماه است; كه چهار ماه از آن، ماه حرام است; (و جنگ در آن ممنوع مى باشد.) اين، آيين هميشگى و استوار (الهى) است. بنابراين، در اين ماهها به خود ستم نكنيد (و از هرگونه خونريزى بپرهيزيد). و با همه مشركان، پيكار كنيد، همان گونه كه آنها با همه شما پيكار مى كنند; و بدانيد خداوند با پرهيزگاران است.

قران کجا گفته که کتاب های اینان تحریف شده در حالی که من ایات بسیاری اوردم که نشان میدهد که کتاب هایشان صحیح است؟ در قران هم به مسلمانان هشدار میدهد مگر خداوند بر انان حکم نکرده بود؟

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَا لَكُمْ إِذَا قِيلَ لَكُمُ انْفِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الْأَرْضِ ۚ أَرَضِيتُمْ بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا مِنَ الْآخِرَةِ ۚ فَمَا مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا فِي الْآخِرَةِ إِلَّا قَلِيلٌ (9 | التوبة - 38)
ای کسانی که ایمان آورده‌اید! چرا هنگامی که به شما گفته می‌شود: «به سوی جهاد در راه خدا حرکت کنید!» بر زمین سنگینی می‌کنید (و سستی به خرج می‌دهید)؟! آیا به زندگی دنیا به جای آخرت راضی شده‌اید؟! با اینکه متاع زندگی دنیا، در برابر آخرت، جز اندکی نیست!

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ (61 | الصف - 2)
ای کسانی که ایمان آورده‌اید! چرا سخنی می‌گویید که عمل نمی‌کنید؟!

لَوْلَا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بِأَنْفُسِهِمْ خَيْرًا وَقَالُوا هَٰذَا إِفْكٌ مُبِينٌ (24 | النور - 12)
چرا هنگامی که این (تهمت) را شنیدید، مردان و زنان با ایمان نسبت به خود (و کسی که همچون خود آنها بود) گمان خیر نبردند و نگفتند این دروغی بزرگ و آشکار است؟!
لَوْلَا جَاءُوا عَلَيْهِ بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاءَ ۚ فَإِذْ لَمْ يَأْتُوا بِالشُّهَدَاءِ فَأُولَٰئِكَ عِنْدَ اللَّهِ هُمُ الْكَاذِبُونَ (24 | النور - 13)
چرا چهار شاهد برای آن نیاوردند؟! اکنون که این گواهان را نیاوردند، آنان در پیشگاه خدا دروغگویانند!

عَفَا اللَّهُ عَنْكَ لِمَ أَذِنْتَ لَهُمْ حَتَّىٰ يَتَبَيَّنَ لَكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَتَعْلَمَ الْكَاذِبِينَ (9 | التوبة - 43)
خداوند تو را بخشید؛ چرا پیش از آنکه راستگویان و دروغگویان را بشناسی، به آنها اجازه دادی؟! (خوب بود صبر می‌کردی، تا هر دو گروه خود را نشان دهند!)

و ایات متعدد دیگر...

دلیل بر تحریف کتب مقدس همان بس که الله یک انجیل برای عیسی فرستاد نه 4 انجیل...و همان بس که الله منزه است از داشتن فرزند و این به صورت مکرر در ققرآن آمده اما در انجیل عیسی یگانه پسر خدا معرفی شده

عقل و فطرت;530778 نوشت:
در ضمن به چه دلیلی این سخن را میگویید؟ چرا میگویید این انجیل یا توراتی که دست مسیحیان و یهودیان است از طرف خدا نیست؟

با سلام
در پست های قبلی دلایل محرف بودن این کتب آورده شد من جمله تعدد و تکثر و اختلاف نسخ آنها.
شما که می گویید انجیل تحریف نشده است منظورتان کدام یک از 19 انجیل تایید شده توسط کلیساهای قرون وسطی است آیا همه آنها انجیل واقعی اند و یا یکی از آنها چگونه می شود همه آنها انجیل واقعی باشند در حالی که احکامشان با مختلف و گاها متناقض است.
در انجیل متّی، عیسی (ع) یحیی (ع) را چنین معرفی می کند: «و اگر خواهید قبول کنید همان است الیاس (ایلیا) که باید بیاید. هرکه گوش شنوا دارد بشنود»(متّی 4:11.) اما در انجیل یوحنا، یحیی خود انکار می کند که الیاس باشد: «آنگاه از او سؤال کردند پس چه؟ آیا تو الیاس هستی؟ گفت: نیستم.»(یوحنا 2:1.)
انجیل متّی عیسی (ع) را از فرزندان سلیمان بن داوود (ع)،(متّی 6:1.) و لوقا وی را فرزند ناثان بن داوود (ع) می داند.(لوقا 31:3.) این اختلاف نشان دهنده ی آن است که نمی توان هر دو را متن الهام شده از ناحیه ی روح القدس دانست.
اگر می گویید یکی از آنها بگویید کدام یک و چرا ؟؟ دلیلتان چیست ؟ چرا بقیه از آن تبعیت نمی کنند.
از همه اینها گذشته مگر نمی گویید این اناجیل کلام خدایند آیا این کلام خدا به مسیح نازل شده یا به پیروان او. یا به پولس.
جاهایی در انجیل به جنگ های پلس و گزارش جنگ های پیروان عیسی بعد از او و... می پردازد چگونه این ها کلام خداست و عیسی بر صلیب .
از میان اناجیل موجود، تنها انجیل متی قدیمی ترین انجیل تدوین شده است که تاریخ تدوین آن میان سال 38 میلادی تا 60 میلادی دور می زند.(قاموس کتاب مقدس، پیشین، 782.)با توجه به اینکه زبان اصلی فلسطین و اطراف آن عبری بوده، باید انجیل متی هم به زبان عبری نوشته شود؛ امّا عجیب این است که انجیل به زبان یونانی تدوین شده است.

حالاگر انجیل متی ترجمه یونانی از زبان عبری است، نسخه اصلی زبان عبری آن کجا است؟ آیا ترجمه، دقیق است یا نه؟ مطابق با اصل نسخه است یا نه؟(المیزان، ج 3، ص522، همان.)ولی متأسفانه همه این پرسشها پاسخ منطقی و اطمینان بخشی ندارد؛ زیرا که نسخه اصلی عبری متی در دسترس نبوده است.

از همین جا است که اصالت و وثاقت انجیل متی زیر سؤال می رود ودر حالیکه سایر اناجیل، اعتماد و استنادشان به انجیل متی ختم می شود،(قاموس کتاب مقدس، پیشین، 782.)هیچ استناد علمی و منطقی وجود ندارد که انجیل متی یونانی زبان، دقیقاً همان انجیلی عبری واصل باشد.

انجیل لوقا توسط شخصی تدوین شده است که هرگز مسیح را ندیده، بلکه تعالیم مسیحیت را از پولس گرفته، که او هم از حواریون مسیح نبود، بلکه بعد از حادثه تصلیب به مسیح گرویده است.(قاموس کتاب مقدس پیشین، 331.) انجیل مرقس نیز توسط یکی از شاگردان پطرس نوشته شده است. مرقس در تدوین انجیل خود از پطرس و انجیل متی متأثر بوده است.(قاموس کتاب مقدس پیشین، 761)

انجیل یوحنا آخرین انجیل تدوین شده است که زمان تدوین آن قریب سال 100 میلادی می باشد. یعنی 30 سال پس از مرگ پولس، و یوحنای تدوین کننده انجیل همان یوحنای حواری نیست؛اگرچه مسیحیان بر این عقیده اند، امّا شخص دیگری که معروف به یوحنای شیخ بوده است چنین انجیلی را تدوین کرده است و این انجیل مملو از مطالب غلوآمیز و از جمله الوهیت حضرت مسیح است.

بنابراین اولاً؛ نسبت این اناجیل به نویسندگان واقعی شان در حد حدس و گمان است. ثانیاً؛ در قرنهای نخست میلادی، حدود صد انجیل موجود بوده است، و از میان آن همه اناجیل، تنها چهار انجیل مورد قبول کلیسا واقع شده است.(توفیقی آشنائی با ادیان بزرگ جهان، 148)

انجیل برنابا به علّت اینکه سخن از بشارت بعثت حضرت محمد صلی الله علیه و آله در آن است، و همچنین به علت این که فداء، تصلیب، تثلیث، الوهیت و فرزندی حضرت مسیح نسبت به خداوند را مردود شمرده است، توسط کلیسا کنار گذاشته شده است

براساس نقل تفسیر المنار از پروفسور أکهارن آلمانی، مسیحیها در قرن دوّم، سه تا چهاربار اناجیل را تغییر و تبدیل داده اند. فرقه «ابیونیه» تنها به انجیل متی که نسخه وقت آن با نسخه فعلی آن کاملاً متفاوت است، اعتقاد داشته است. فرقه دیگری به نام «مارسیونیه»، تنها به انجیل لوقا اعتماد داشته است که نسخه آن در همان زمان غیر از نسخه موجود فعلی بوده است.(رشید رضا، المنار، ج 6/36.) بنابراین براساس شواهد تاریخی، برای انسان منصف و حق طلب وثاقت و اصالت اناجیل اربعه مورد تردید و ابهام قرار دارد.
با این وجود چگونه می توان ادعا کرد که: انجیل کتاب خدا و تحریف نشده است.


[h=3]
[/h]

عقل و فطرت;530778 نوشت:
پس خداوند چه چیزی را تصدیق میکند وقتی کتابش وجود ندارد؟ یعنی از پیدایش ادم تا زمان پیامبر اکرم کتب حفظ شدند و بعد از رسول اکرم خداوند کتب را حفظ نکرده و تحریف شدند؟

عرض شد که تصدیق کتاب های پیشین به معنای تایید آنچه در بین پیروانشان وجود دارد نیست بلکه به معنای تایید طولیت ادیان الهی و موافق بودن آنها در راه رسیدن به توحید الهی است پیامبران پیشین هم از جانب خدا بوده اند و تعالیمشان حق بود ولی دین اسلام کامل ترین و آنها است .
حقیقت کتب آسمانی نزد پیامبر بوده و تعالیم اسلام مکمل آنها و موید مشی توحیدی آنهاست چرا که منشا همه آنها خداست اما این به معنای هماهنگی کتاب قرآن با این آموزه های محرف نیست.

عقل و فطرت;530282 نوشت:
تشکر استاد.
پاسخ های شما را خوانده بودم ولی ابتدا خواستم پاسخی برای این ایات بدهید سپس به ایاتی که مسیحیان از خودشان نوشته هایی مینوشتند و به خدا نسبت میدادند میرسیم ان شالله:

قُولُوا آمَنّا بِاللهِ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْنا وَ ما أُنْزِلَ إِلى إِبْراهيمَ وَ إِسْماعيلَ وَ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ وَ الْأَسْباطِ وَ ما أُوتِيَ مُوسى وَ عيسى وَ ما أُوتِيَ النَّبِيُّونَ مِنْ رَبِّهِمْ لانُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ (002 | البقرة - 136)
بگوييد: «ما به خدا ايمان آورده ايم; و به آنچه بر ما نازل شده; و آنچه بر ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و اسباط ]=پيامبران از فرزندان يعقوب [نازل گرديده، (و همچنين) آنچه به موسى و عيسى و ساير پيامبران از طرف پروردگارشان داده شده است، و فرقى ميان آنها نمى گذاريم، و ما در برابر (فرمان) خدا تسليم هستيم»


خداوند دین اسلام را در راستای تکمیل ادیان دیگر فرستاد نه در مقابل آنها چرا که ادیان قبلی هم از طرف خدا و پیامبرش نیز از طرف خدابوده است.
دین اسلام آخرین دین و کامل ترین آنهاست پس مقتضای آن این است که ماقبل خود را در کلیات نفی نکند چرا که هیج بالایی پیایین را نفی نمی کند بلکه با قبول آن آن را تکمیل و لایه ای فراتر از حقیقت را تقدیم می کند .
مثالی می زنم آیا کسی که لیسانس می گیرد آیا دیپلم و سیکل خود را نفی کرده است یا نه با این که آنها را تصدیق می کند لیسانس هم دارد؟
لیسانس حقایقی را برای فرد به ارمغان آورده که در سیکل نبود و دیگر افتخار به داشتن سیکل برای او روا نیست چون لیسانس دارد اما لیسانس او به معنای داشتن دیپلم و سیکل و سوم ابتدایی و... است.
پس دین اسلام هیچ کدام از ادیان گذشته را نفی نکرد و آنها را ابطال نکرد بلکه آنها را تعالی داد و انسان ها را به دین متعالی فرا می خواند.
قرآن به عنوان آخرین کتاب فرستاده شده خدا هیچ کدام از کتاب های قبل از خود را نفی نمی کند بلکه آنها را تصدیق می کند البته کتابهایی که از سوی خدا فرستاده شده و با حکم آنها مطابق است اما نه کتاب هایی که در دست پیروانشان بوده و محرف است.
پس ایمان به پیامبران قبلی در طول پیامبری پیامبر مکرم اسلام است و به قول شاعر " چو صد آم د نود هم پیشماست "
به عبارت دیگر اصلا نمی شود در ایمان به پیامبری حضرت محمد انکار پیامبری پیامبران قبل از او را کرد چرا که منشا یکی است و همه از طرف خدا آمده اند.
اما این به معنای برگشت به آموزه های آنها و تبعیت در احکام آنها نیست چرا که عقل سلیم حکم می کند در مقام آمدن بالا تر از پایین بگذریم ولی نه گذشتن طردی بلکه گذشتن حفظی مانند کسی که بر پله های نردبان بالا می رود.

عقل و فطرت;530282 نوشت:
فَإِنْ آمَنُوا بِمِثْلِ ما آمَنْتُمْ بِهِ فَقَدِ اهْتَدَوْا وَ إِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّما هُمْ في شِقاقٍ فَسَيَكْفيكَهُمُ اللهُ وَ هُوَ السَّميعُ الْعَليمُ (002 | البقرة - 137)اگر آنها به مانند آنچه شما به آن ايمان آورده ايد ايمان بياورند، هدايت يافته اند; و اگر سرپيچى كنند، از حق جدا شده اند و خداوند، شَرّ آنها را از تو دفع مى كند; و اوست شنواى دانا.

به نظر ما این آیه دلیل خوبی بر محرف بودن و لزوم گذشتن از تورت و انجیل است .
چرا که خدا صراحتا می فرماید راه هدایت ایمان " بمثل ما آمنتم" است یعنی اگر یهودیان و مسیحیان می خواهند هدایت شوند باید مانند شما به آموزه های اسلام ایمان بیاورند و الا هدایتی در کار نیست . این آیه نفی هر گونه قوم گرایی و انحصار هدایت افراد دین های دیگر است به این معنا که اگر آنها هم که یهودی اند به آموزه های شما ایمان بیاورند خدا آنها را هم هدایت می کند.
و در ادامه آیه این مضمون را تکمیل می کند که " وَ إِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّما هُمْ في شِقاقٍ"

عقل و فطرت;530778 نوشت:
قرآن صحت متن کتب من قبل را صراحتا تصدیق فرموده است:

عقل و فطرت;530778 نوشت:
) قرآن به اهل کتاب امر کرده است که تورات و انجیل و آنچکه از جانب الله نازل شده (یعنی کتب ما بین آنها) را اقامه کنید. یقینا اگر کتب من قبل دستخورده یا جعلی بود به هیچ عنوان قرآن امر به اقامۀ تورات و انجیل و دیگر کتب نمی کرد. بلکه صریحا از اهل کتاب می خواست که کتب را بدور بیندازند. در حالیکه قرآن امر به اقامۀ آن کتب نموده است.

قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لَسْتُمْ عَلَىٰ شَيْءٍ حَتَّىٰ تُقِيمُوا التَّوْرَاةَ وَالْإِنجِيلَ وَمَا أُنزِلَ إِلَيْكُم مِّن رَّبِّكُمْ وَلَيَزِيدَنَّ كَثِيرًا مِّنْهُم مَّا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ طُغْيَانًا وَكُفْرًا فَلَا تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ ﴿المائدة: ٦٨﴾


این فقط صرف ادعاست که منظور اقامه کتب موجود در دست اهل کتاب باشد بلکه خود قرآن در چند جا به محرف بودن این کتب تاکید کرده است:
در شش آیه از آیات نورانی قرآن کریم، از تحریف سخن به میان آمده است :

آیه یکم. بقره: 75

(أَفَتَطْمَعُونَ أَن یُؤْمِنُواْ لَکُمْ وَقَدْ کَانَ فَرِیقٌ مِنْهُمْ یَسْمَعُونَ کَلاَمَ اللّهِ ثُمَّ یُحَرِّفُونَهُ مِن بَعْدِ مَا عَقَلُوهُ وَهُمْ یَعْلَمُونَ)؛ آیا انتظار دارید به ]آیین[ شما ایمان بیاورند، با اینکه عده‌ای از آنان سخنان خدا را می‌شنیدند و پس از فهمیدن، آن را تحریف می‌کردند، در حالی که آگاه بودند؟!

در این آیه خداوند متعال به مسلمانانی که امید داشتند قوم یهود اسلام را اختیار کنند، می‌گوید: اینان هم آنان‌اند که کلام خدا را شنیدند و پس از فهمیدن آن به تحریفش پرداختند.

آیه دوم. آل‌عمران: 78

(وَإِنَّ مِنْهُمْ لَفَرِیقآ یَلْوُونَ أَلْسِنَتَهُم بِالْکِتَابِ لِتَحْسَبُوهُ مِنَ الْکِتَابِ وَمَا هُوَ مِنَ الْکِتَابِ وَیَقُولُونَ هُوَ مِنْ عِندِ اللّهِ وَمَا هُوَ مِنْ عِندِ اللّهِ وَیَقُولُونَ عَلَی اللّهِ الْکَذِبَ وَهُمْ یَعْلَمُونَ)؛ در میان آنها کسانی هستند که زبان خود را چنان می‌گردانند که گمان کنید ]آنچه را می‌خوانند[ از کتاب ]خدا[ است، در حالی که از کتاب ]خدا[ نیست! ]و با صراحت [می‌گویند: «آن از طرف خداست!» با اینکه از طرف خدا نیست، و به خدا دروغ می‌بندند، در حالی که می‌دانند.

آیه سوم (فَوَیْلٌ لِلَّذِینَ یَکْتُبُونَ الْکِتَابَ بِأَیْدِیهِمْ ثُمَّ یَقُولُونَ هَـذَا مِنْ عِندِاللّهِ لِیَشْتَرُواْ بِهِ ثَمَنآ قَلِیلا فَوَیْلٌ لَّهُم مِمَّا کَتَبَتْ أَیْدِیهِمْ وَوَیْلٌ لَّهُمْ مِمَّا یَکْسِبُونَ)؛ پس وای بر آنها که نوشته‌ای‌بادست خود می‌نویسند، سپس می‌گویند: «این، از طرف خداست» تا آن را به بهای کمی بفروشند. پس وای بر آنان از آنچه با دست خود نوشتند ووای‌برآنان‌ازآنچه‌از این‌راه به دست می‌آورند.

آیه چهارم(مَنَ الَّذِینَ هَادُواْ یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَن مَوَاضِعِهِ وَیَقُولُونَ سَمِعْنَا وَعَصَیْنَا وَاسْمَعْ غَیْرَ مُسْمَعٍ وَرَاعِنَا لَیّآ بِأَلْسِنَتِهِمْ وَطَعْنآ فِی الدِّینِ)؛ بعضی از یهود، سخنان را از جای خود، تحریف می‌کنند و ]به جای اینکه بگویند: «شنیدیم و اطاعت کردیم»[، می‌گویند : «شنیدیم و مخالفت کردیم! و ]نیز می‌گویند Blush بشنو! که هرگز نشنوی! و ]از روی تمسخر می‌گویند Blush «راعنا ]ما را تحمیق کن![» تا با زبان خود، حقایق را بگردانند و در آیین خدا طعنه زنند.

خداوند متعال در این آیه به صراحت از تحریف کلمات و جابه‌جا کردن آنها به وسیله قوم یهود، خبر داده است.

آیه پنجم(فَبِمَا نَقْضِهِم مِیثَاقَهُمْ لَعنَّاهُمْ وَجَعَلْنَا قُلُوبَهُمْ قَاسِیَةً یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَن مَوَاضِعِهِ وَنَسُواْ حَظّآ مِمَّا ذُکِّرُواْ بِهِ)؛ پس به سبب پیمان‌شکنی، آنها را از رحمت خویش دور ساختیم و دل‌های آنان را سخت و سنگین نمودیم. سخنان ]خدا [را از موردش تحریف می‌کنند و بخشی از آنچه را به آنها گوشزد شده بود، فراموش کردند.

خداوند متعال در این آیه از پیمان‌شکنی‌های قوم یهود، تحریف و جابه‌جایی کلمات و نیز فراموش کردن آن کلمات از سوی قوم یهود خبر می‌دهد. این پیمان‌شکنی‌ها سبب دور شدن آنها از رحمت خداوند و سنگ شدن دل‌های آنها شد.

آیه ششم. مائده: 41

(وَمِنَ الَّذِینَ هِادُواْ سَمَّاعُونَ لِلْکَذِبِ سَمَّاعُونَ لِقَوْمٍ آخَرِینَ لَمْ یَأْتُوکَ یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ مِن بَعْدِ مَوَاضِعِهِ یَقُولُونَ إِنْ أُوتِیتُمْ هَـذَا فَخُذُوهُ وَإِن لَّمْ تُؤْتَوْهُ فَاحْذَرُواْ)؛ و ]همچنین[ گروهی از یهودیان که خوب به سخنان تو گوش می‌دهند، تا دستاویزی برای تکذیب تو بیابند، آنها جاسوسان گروه دیگری هستند که خودشان نزد تو نیامده‌اند. آنان سخنان را از مفهوم اصلی‌اش تحریف می‌کنند، و ]به یکدیگر[ می‌گویند: اگر این ]که ما می‌خواهیم[ به شما داده شد ]و محمد بر طبق خواسته شما داوری کرد،[ بپذیرید، وگرنه ]از او [دوری کنید.

خداوند متعال در این آیه از برخی بنی‌اسرائیل نام می‌برد که با جاسوسی و کارشکنی در رسالت پیامبر اکرم ، به تحریف کلمات می‌پردازند.

آیا کتابی که تحریف شده است را خدا دستور به تبعیت از آن می دهد
پر واضح است که این آیاتی که اهل کتاب را به پیروی از کتاب خودشان فرا می خواند منظورش کتب غیر محرف است.
از این گذشته اگر اهل کتاب به کتب خود عمل می کردند ناگزیر باید از پیامبر بعدی تبعیت می کردند چرا که در آن وعده پیامبر آخرین آمده بوده است.
چرا که منشا واحد است و همه پیامبران را خدا فرستاده است.

عقل و فطرت;530778 نوشت:
قرآن فرموده که حفاظت از "ذکر" بر عهدۀ الله است (سورۀ حجر آیۀ 9). اما متاسفانه برخی افراد محرف دین ادعا می کنند که منظور از ذکر فقط قرآن است در حالیکه قرآن در آیات متعدد، تورات را ذکر و الذکر و حتی الفرقان نامیده است.

وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ ﴿الأنبياء: ١٠٥﴾

وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَىٰ وَهَارُونَ الْفُرْقَانَ وَضِيَاءً وَذِكْرًا لِّلْمُتَّقِينَ ﴿الأنبياء: ٤٨﴾

سیاق آیات سوره حجر را نگاه کنید :
الَرَ تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ وَقُرْآنٍ مُّبِينٍ "الف ، لام ، را اين است آيات کتاب و، قرآن روشنگر(آیه 1)
رُّبَمَا يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَوْ كَانُواْ مُسْلِمِينَ "بسا که کافران آرزو کنند که ای کاش مسلمان می بودند(آیه 2)
.... وَقَالُواْ يَا أَيُّهَا الَّذِي نُزِّلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ إِنَّكَ لَمَجْنُونٌ "و گفتند : ای مردی که قرآن بر تو نازل شده ، حقا که تو ديوانه ای(آیه 6)
لَّوْ مَا تَأْتِينَا بِالْمَلائِكَةِ إِن كُنتَ مِنَ الصَّادِقِينَ"اگر راست می گويی ، چرا فرشتگان را برای ما نمی آوری ?(آیه 7)
مَا نُنَزِّلُ الْمَلائِكَةَ إِلاَّ بِالحَقِّ وَمَا كَانُواْ إِذًا مُّنظَرِينَ"ما فرشتگان را جز به حق نازل نمی کنيم و در آن هنگام ديگر مهلتشان ندهند(آیه8)
إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ "ما خود ذکر را نازل کردیم و خود از آن محافظت می کنیم(آیه9)

آیات ابتدایی این سوره درباره قرآن کریم " تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ وَقُرْآنٍ مُّبِينٍ" و این که زمانی می رسد که همه آرزو می کردند که ای کاش مسلمان می شدند"رُّبَمَا يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَوْ كَانُواْ مُسْلِمِينَ" در ابتدا این سیاق ادامه می یابد تا آنجا که تهمت هایی را که به پیامبر از جنون و .. غیره می زدند را می آورد
"وَقَالُواْ يَا أَيُّهَا الَّذِي نُزِّلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ إِنَّكَ لَمَجْنُونٌ"
اين جمله سخنى است كه كفار از در تمسخر و استهزاء به رسول خدا (ص) و كتاب نازل بر او گفته‏ اند و به همين جهت اسم آن جناب را نياوردند، بلكه به عنوان كسى كه كتاب و ذكر بر او نازل شده خطابش كردند، و نيز اسم خداى نازل كننده را نبردند تا اين معنا را برسانند كه ما نمى‏دانيم خدا كجا است و از كجا اين كتاب را براى تو فرستاده و وثوق و اعتمادى به گفته تو كه ادعا مى‏كنى خدا اين كتاب را نازل كرده نداريم، و لذا به صيغه مجهول تعبير كرده و گفتند:" اى كسى كه ذكر بر او نازل شده". علاوه بر اين، از قرآن كريم هم به ذكر تعبير كردند كه همه اينها از باب استهزاء و از همه بدتر جمله" إِنَّكَ لَمَجْنُونٌ" است كه تهمت و تكذيب صريح است.

آری در ادامه خدا به همین جمله این ها اشاره می کند و به مناسبت گفتار آنها که اسم قرآن را نبردند و گفتند "ذکر" خدا نیز جواب می دهد که انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون" الف و لام در الذکر الف و لام عهد ذکری است یعنی همان ذکری که نامش برده شده و درباره آن صحبت می شود و از ابتدای آیه درباره قرآن و مجنون خواندن پیامبر اسلام از طرف کفار صحبت می شد و ابن ذکر نیز منظور همان است . اصلا یک قاعده عرفی و عقلایی است که انسانی که درباره چیزی صحبت می کند به یکباره حرف دیگری نمی زند صحبت درباره قرآن است یکباره بیاید بگوید کتب دیگر!!!!

عقل و فطرت;530778 نوشت:
) اگر تورات و کتب پیامبران دستخورده و تغییر داده شده بود چرا مسیح عیسی بن مریم آنها را تاکید کرد و امر به اقامۀ تورات نمود؟ حتی در انجیل آیه موجود هست که مسیح امر به اقامۀ همه احکام شریعت موسی نموده است. در حالیکه اگر تورات یا کتب انبیاء دستخورده بودند عیسی باید از جانب الله حکم به اعراض از آن کتب را صادر می نمود. در حالیکه هم در قرآن و هم در انجیل حکم به اقامۀ کتب من قبل را نموده است.

وَإِذْ قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُم مُّصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ يَأْتِي مِن بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ فَلَمَّا جَاءَهُم بِالْبَيِّنَاتِ قَالُوا هَٰذَا سِحْرٌ مُّبِينٌ ﴿الصف: ٦﴾


پاسخ این سوال در قسمت های قبل گذشت که تصدیق کتاب پیشین توسط پیامبر ها امری واضح است و به معنای تایید کتاب در اختیار آنها ندارد . تصدیق پیامبر پیشین یعنی ای کسانی که مومن به دین موسی هستید من ادعا نمی کنم که از خدای دیگری کتاب آورده ام من را همان خدای موسی فرستاده است من به موسی و کتاب او اقرار دارم و آن را تصدیق می کنم. نه این که آموزه های کتب محرفی را که در دست شماست را نیز تایید بکنم.
و چه زیبا فرمود عیسی(ع) که من همان گونه که پیامبری موسی قبل از خود را تایید می کنم به پیامبر بعد از خود نیز بشارت می دهم.
طریق بسیار روشن است الحمد لله

عقل و فطرت;530778 نوشت:
4) الله فرموده که از زمین بار دیگر انسانها را زنده کرده و قیامت را بر پا می سازد. آیا چنین خدایی نتوانسته از چهار ورق کتب نازل شدۀ خودش حفاظت نماید؟ آیا دست الله کوتاه است؟؟ آیا یک مشت کاتب یهودی و مسیحی توانستند الله را شکست دهند؟؟؟!!

از این گذشته خدایی که می تواند مرده را زنده کند نمی توانست جلو چهار تا آدم بی دست و پا را بگیرد که پیامبرش را عیسی روح الله را بر صلیب نکشند؟؟؟!!!
واضح است : خدا که نمی خواهد انسان ها را جبری به سعادت برساند تا دست و پای آنها راببندد که تحریف نکنند آنها با اختیار خود عمل می کنند وگرنه خدا نباید اجازه می داد هیچ پیامبری یا اولیای او کشته شوند هیچ کس منحرف شود اصلا مگر خدا قدرت ندارد که شیطان را از بین ببرد تا انسانها منحرف شوند خب چرا نمی کند.
از طرفی هیچ کس ادعا نکرده که کتب مقدس معجزه الهی باشند که قدرت مقابله و تحریف آن نباشد بر خلاف قرآن که معجزه جاوید اوست.

عقل و فطرت;530778 نوشت:
) در آیات زیادی مانند آیۀ 113 سوره عمران نوشته شده که از اهل کتاب افرادی هستند مقتصده که آیات الله را در دل شب تلاوت می کنند! سوال من آن است که اگر تورات و انجیل دستخورده بود، آیا اهل کتاب با خواندن کتب دستخورده در دل شب عبادت می کردند!!!

لَيْسُوا سَوَاءً مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِ أُمَّةٌ قَائِمَةٌ يَتْلُونَ آيَاتِ اللَّهِ آنَاءَ اللَّيْلِ وَهُمْ يَسْجُدُونَ ﴿آل‌عمران: ١١٣﴾


بهتر است یکی دو آیه قبل و بعد را هم ببینید شاید که جوابتان را قبل از سوال کردن بگیرید(مشکل اصلی از تک خوانی آیات است)
نتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَلَوْ آمَنَ أَهْلُ الْكِتَابِ لَكَانَ خَيْرًا لَّهُم مِّنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَأَكْثَرُهُمُ الْفَاسِقُونَ (آیه 110 آل عمران)شما بهترين امتی هستيد از ميان مردم پديد آمده ، که امر به معروف و نهی از منکر می کنيد و به خدا ايمان داريد اگر اهل کتاب نيز ايمان بياورند برايشان بهتر است بعضی از ايشان مؤمنند ولی بيشترين تبهکارانند.
لَيْسُواْ سَوَاء مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِ أُمَّةٌ قَآئِمَةٌ يَتْلُونَ آيَاتِ اللّهِ آنَاء اللَّيْلِ وَهُمْ يَسْجُدُونَ
هنگامى كه "عبد اللَّه بن سلام" كه از دانشمندان يهود بود با جمع ديگرى از آنها اسلام آوردند، يهوديان و مخصوصا بزرگان آنها از اين حادثه بسيار ناراحت شدند، و در صدد بر آمدند كه آنها را متهم به شرارت سازند تا در انظار يهوديان، پست جلوه كنند و عمل آنها سرمشقى براى ديگران نشود. لذا علماى يهود اين شعار را در ميان آنها پخش كردند كه تنها جمعى از اشرار ما به اسلام گرويده‏اند! اگر آنها افراد درستى بودند، آئين نياكان خود را ترك نمى‏گفتند و به ملت يهود خيانت نمى‏كردند. آيات 113 تا 115 نازل شد و از اين دسته دفاع كرد.
این آیه در صدد این است که از یکسان انگاری اهل کتاب نیز پرهیز شود چرا که در هر امتی افراد خوبی هم هستند که به عبادت و بندگی خدا اهتمام دارند و همه یکسان نیستند و همان کتاب نیم بند خود را به عنوان کتاب خدا تلاوت می کنند
این آیه هم منظور شما را نمی رساند.


عقل و فطرت;530778 نوشت:
و دلایل بسیار دیگری از قرآن کریم.

بیاورید

عقل و فطرت;530778 نوشت:
لطفاً ادله خود را بر تحریف ارائه دهید...

ادله در پست های قبلی کاملا گذشت

tazkie;530703 نوشت:

با سلام

اولاً چون غیرمستند بودن یک بخش ثابت شد، دلیل نمی شود سایر بخشها مستند هستند، بلکه در مورد سایر بخشها نمی توان نظری داد مگر اینکه سندی له یا علیه مستند بودنشان ارائه شود. سایر بخشهای تورات موجود نیز، سند موثقی ندارند که بخواهیم به آنها اعتماد کنیم. ما می پذیریم که تورات را موسی نوشت، ولی آیا آنچه او نوشت یعنی نسخه اصلی، در دسترس است؟ خیر! رونوشتهای اوّلیه در دسترس هستند؟ خیر! کهنترین نسخه ی موجود چند سال با زمان موسی فاصله دارد؟ بالغ بر 1500 سال!! خب شما به رونوشتی که با نسخه ی اصلی 1500 سال فاصله دارد، اعتماد می کنید؟! مطمئنید در تمام رونویسیهایی که شده تا به این نسخه رسیده است حداکثر دقت رخ داده است؟

ثانیاً وقتی ثابت شد یک بخش از یک کتاب تحریف شده است، بر سندیت کل کتاب نیز شک ایجاد می شود و کل کتاب سندیت خویش را از دست می دهد، زیرا همان عاملی که در این بخش تحریف ایجاد کرده، ممکن است در بخش دیگری نیز تحریف ایجاد کند.

عذر ميخام شما داري موضوع و ادله رو پشت رو ميخوني

حكم بر صحت و برائت است ، ماكه منكريم بايد ادله بيارم و اثبات ادعا داشته باشيم نه اوني كه مسبوق است
نوشته شما مثل اينه كه تو خيابون يقه يه نفر رو بگيري و همينجوري بگي اثبات كن كه گناهي نكردي و پاكي ، قطعا" اونم ميگه برادر من اول شما بايد اثبات كني كه من گناهي انجام دادم ( اونم با مدرك ) تا منم عليه اون مدرك ارائه كنم

فاتح;530587 نوشت:
سلام علیکم و رحمه الله

اگر کلام خدا را مبنی بر تحریف کتب مذکور بپذیریم دیگر نمی توانیم آنرا با نام کتاب الهی خطااب کنیم .

اما در یک نگاه پلورالیستی میتوان به نقاط مشترک و مورد اتفاق هم اشاره داشت . اینکه خداوند خالق هستی است و هیچ شریکی برای او در خلقت جهان و بشر وجود ندارد و اینکه این دنیا یک خالق حکیم و ناظمی دارد و ... از آن دست نقاط مشترک بین ادیان ابراهیمی است.

آنچه که بعنوان تفسیر در فریقین آمده بر اساس روایات صحیح السندی است که از تبئین و سیره نبوی بر آیات نقل گردیده .

تبئین نبوی و سیره عملی پیامبر نیز تماما بر اساس وحی است و قرآن کریم تصریح دارد که اگر چیزی بر او وحی می شود از خودش بگوید رگ قلب پیامبر را خداوند پاره میکند.

حال اگر شما مدعی هستید که تبئین آیات به شما وحی میشود خب باید ثابت کنید و الا از تبئین و سنت نبوی باید پیروی کنید.

بنده هم به شما پیشنهاد میکنم که به تفاسیر شان نزول آیات و روایات صحیح بیشتر مراجعه کنید تا حداقل متوجه شوید آیه ای را که دارید به آن استناد میکنید موید برداشت شماست یا برعکس ناقض نظرتان است.

قرآن کریم حضرت ابراهیم را مسلمان میداند و آنچه که بر پیامبران ( موسی و عیسی ) نازل شده را مطابق با قرآن کریم میداند و آنچه که غیر از آن است حاصل از تحریف و جعل بشری میداند.

یاحق

اين جمله رو ميتوان زماني گفت كه يك مسلمان كاملا" معتقد و بدون سوال در مقابل شما باشه ، نه ماها كه ملسماني مادرزاد داريم و هيچ تحقيق روي دينمون نداريم و با 2 تا سوال توسط يك غير مسلمان تمام اعتقاداتمون سقوط ميكنه

پس جواب رو بايد براي ماها تنظيم كنيم و بر اساس اعتماد هم نباشه بلكه بر اساس منطق باشه

بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.

شعیب;530842 نوشت:
در پست های قبلی دلایل محرف بودن این کتب آورده شد من جمله تعدد و تکثر و اختلاف نسخ آنها.
شما که می گویید انجیل تحریف نشده است منظورتان کدام یک از 19 انجیل تایید شده توسط کلیساهای قرون وسطی است آیا همه آنها انجیل واقعی اند و یا یکی از آنها چگونه می شود همه آنها انجیل واقعی باشند در حالی که احکامشان با مختلف و گاها متناقض است.
در انجیل متّی، عیسی (ع) یحیی (ع) را چنین معرفی می کند: «و اگر خواهید قبول کنید همان است الیاس (ایلیا) که باید بیاید. هرکه گوش شنوا دارد بشنود»(متّی 4:11.) اما در انجیل یوحنا، یحیی خود انکار می کند که الیاس باشد: «آنگاه از او سؤال کردند پس چه؟ آیا تو الیاس هستی؟ گفت: نیستم.»(یوحنا 2:1.)

تشکر از پاسخ های جامع و تکمیلی شما... خوب نیست که من همه پاسخ های طولانی شما را به یکباره مورد نقد قرار دهم... ترجیحاً سعی میکنم جملات شما را کم کم نقل قول کنم و سپس تا به تمامی پست های شما رجوع کرده و بحث را ادامه دهیم.. پست های شما مکتوب است... بنابر این من سعی میکنم به سوالاتی که مطرح کرده اید یکی پس از دیگری پاسخ دهم ان شالله که مورد مقبول درگاه خداوند متعال قرار گیرد و اگر هرکس در این جمع گمراه است به حول قوه الهی هدایت شود چون من اگر تحقیق کردم فقط برای ترس از خداوند بوده وگرنه از این بحث ها چیزی نصیب من نمی شود زیرا به هیچ مذهبی تعلق ندارم که از ان دفاع کنم بلکه خودم را مسلمان میدانم.

اما سوال شما استاد گرانقدر...
انجیل یک کتاب است شامل چهار صحیفه همانند قران که یک کتاب است با 114 سوره صحیفه هایی با نام های متی، مرقس،لوقا و یوحنا می باشند بقیه کتبی که همراه انجیل هستند رساله های مفسیرن و تفسیر های مراجع انهاست... که زبان عبری عهد عتیق و جدید دست نخورده موجود است. اما ترجمه ی فارسی ان دارای اشکال است زیرا حدود 150 سال پیش توسط یک مسیحی انگلیسی ترجمه شده است و ما بر انیم که این ترجمه را تصحیح کنیم و تا جایی که ما لسان اصلی عبری را بررسی کرده ایم هرگز مسیح را پسر خدا و خدا را پدر مسیح یافت نکردیم.این مسائل خیلی دقیق هستند که اگر در این مورد با دقت تحقیق کرده باشید به این نتیجه خواهید رسید.

بهتر است آیاتی که اشاره کرده اید را بیاورم تا تناقض کاملاً اشکار شود:
متی باب 11:

7 و چون ایشان می‌رفتند، عیسی با آن جماعت دربارهٔٔ یحیی آغاز سخن کرد که بجهت دیدن چه چیز به بیابان رفته بودید؟ آیا نییی را که از باد در جنبش است؟
8 بلکه بجهت دیدن چه چیز بیرون شدید؟ آیا مردی را که لباس فاخر در بر دارد؟ اینک، آنانی که رخت فاخر می‌پوشند در خانه‌های پادشاهان می‌باشند.
9 لیکن بجهت دیدن چه چیز بیرون رفتید؟ آیا نبی را؟ بلی به شما می‌گویم از نبی افضلی را!
10 زیرا همان است آنکه دربارهٔ او مکتوب است، اینک، من رسول خود را پیش روی تو می‌فرستم تا راه تو را پیش روی تو مهیّا سازد.
11 هرآینه به شما می‌گویم که از اولاد زنان، بزرگتری از یحیی تعمیددهنده برنخاست، لیکن کوچکتر در ملکوت آسمان از وی بزرگتر است.
12 و از ایّام یحیی تعمیددهنده تا الآن، ملکوت آسمان مجبور می‌شود و جبّاران آن را به زور می‌ربایند.
13 زیرا جمیع انبیا و تورات تا یحیی اخبار می‌نمودند.
14 و اگر خواهید قبول کنید، همان است الیاس که باید بیاید.
15 هر که گوش شنوا دارد بشنود.

یوحنا باب 1:

19 و این است شهادت یحیی در وقتی که یهودیان از اورشلیم کاهنان و لاویان را فرستادند تا از او سؤال کنند که تو کیستی؛
20 که معترف شد و انکار ننمود، بلکه اقرار کرد که من مسیح نیستم.
21 آنگاه از او سؤال کردند، پس چه؟ آیا تو الیاس هستی؟ گفت، نیستم. آیا تو آن نبی هستی؟ جواب داد که نی.
22 آنگاه بدو گفتند، پس کیستی تا به آن کسانی که ما را فرستادند جواب بریم؟ دربارهٔ خود چه می‌گویی؟
23 گفت، من صدای ندا کننده‌ای در بیابانم که راه خداوند را راست کنید، چنانکه اشعیا نبی گفت.
24 و فرستادگان از فریسیان بودند.

هیچ تناقضی وجود ندارد... آیات واضح است الیاس نبی با یحیی نبی فرق دارد... شما چه تناقضی در این ایات پیدا کرده اید؟
اگر مشکلی نیست سراغ سوال های بعدیتان برویم و اگر مشکلی است ان را بیان کنید. تشکر.

عقل و فطرت;530917 نوشت:
انجیل یک کتاب است شامل چهار صحیفه همانند قران که یک کتاب است با 114 سوره صحیفه هایی با نام های متی، مرقس،لوقا و یوحنا می باشند بقیه کتبی که همراه انجیل هستند رساله های مفسیرن و تفسیر های مراجع انهاست... که زبان عبری عهد عتیق و جدید دست نخورده موجود است. اما ترجمه ی فارسی ان دارای اشکال است زیرا حدود 150 سال پیش توسط یک مسیحی انگلیسی ترجمه شده است و ما بر انیم که این ترجمه را تصحیح کنیم و تا جایی که ما لسان اصلی عبری را بررسی کرده ایم هرگز مسیح را پسر خدا و خدا را پدر مسیح یافت نکردیم.این مسائل خیلی دقیق هستند که اگر در این مورد با دقت تحقیق کرده باشید به این نتیجه خواهید رسید.

با سلام
شما می گویید این ها مانند سوره های قرآن گه 114 تا در کنار هم هتند در کنار هم هستند؟ هر گز این گونه نیست این اناجیل هر کدام به تنهایی نگاشته شده و ادعای انجیل حقیقی را دارند و اختلاف و تشابهاتی که در آنهاست نشانگر این موضوع است.
[h=1]انجیل مرقس[/h] قديمى ترين و كوتاهترين انجيل است در شانزده باب . به احتمال قوى در حدود سالهاى ۶۵-۷۰ ميلادى در انطاكيه شام نگاشته شده است .
در اين انجيل ، حوادث زمان جوانى عيسى از هنگام تعميد او نوشته شده است . در اين انجيل آمده است كه حضرت عيسى پسر انسان است و در موقع تعميد به فرزندى خداوند برگزيده شده است . او مسيح حقيقى مى باشد. مرقس در حدود سال ۷۵ ميلادى كشته شد. مادر مرقس كه مريم نام داشت ، در اورشليم مى زيست

[h=1]انجیل متی[/h] اين انجيل از روى دو انجيل مرقيون و مرقس در انطاكيه نوشته شده و مشتمل بر ۲۷ باب است . در اين انجيل درباره عيسى آمده است كه : عيسى همان ((مسيح )) است كه رسولان يهود از آمدنش خبر داده اند. مرگ متى در سال ۷۹ ميلادى در حبشه بوده است . ((متى )) انجيل خود را به زبان آرامى نوشت . اگر چه امروزه از نسخه آرامى آن چيزى در دست نيست ، اما ترجمه يونانى آن موجود مى باشد

این چهار صحیفه از انجیل آیا همه کلام خدا هستند آیا همه وحی الهی است و کلام خدا می باشند؟؟

انجیل لوقا
لوقا مردى طبيب بود و در يونان به كار مشغول بود. او با ((پولس )) دوست بود. انجيل او مشتمل بر ۲۴ باب است . در آن از حلول خداوند در پيكر ((عيسى )) و دوشيزگى ((مريم عذرا)) و تولد خارق العاده ((عيسى )) سخن رفته است .
((لوقا)) انجيل خود را به زبان يونانى براى قوم يهود نوشت . اين سه انجيل بين سالهاى ۶۰ تا ۷۵ ميلادى نگاشته شده است
انجیل یوحنا
اين انجيل در بردارنده وقايع مهمى است كه در اناجيل ثلاثه ديده نمى شود و مشتمل بر ۲۱ باب است .
اين انجيل در سالخوردگى يوحنا و در شهر ((افس )) در آسياى صغير نوشته شده است . در اين انجيل تاءكيد بر الوهيت عيسى شده و او را كلمه و فرزند پدر دانسته است . و تاءكيد مى كند كه عيسى نه از خون و نه از مردم بلكه از خدا متولد شده است . تاءليف اين انجيل را در حدود سال ۱۴۰ ميلادى گفته اند.

اختلاف موجود در این نسخه ها آنقدر هست که در چند قرن گذشته بعد از انقلاب پروتستان ها مکتبی به نام مکتب انتقادی در بین مسیحیان به وجود آمد و به نقد و بررسی این اختلافات پرداخت.

همین اختلافات در کتب مقدس موجب به وجود آمدن فرقه هایی در مسیحیت شد که هر کدام قسمتی از این کتاب را قبول دارند و دیگر قسمت ها را رد می کنند[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif].
این اختلافات نشانگر دو مطلب است 1. الهی نبودن همه 2. تحریف در قسمتی یا همه

بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.

شعیب;530941 نوشت:
با سلام
شما می گویید این ها مانند سوره های قرآن گه 114 تا در کنار هم هتند در کنار هم هستند؟ هر گز این گونه نیست این اناجیل هر کدام به تنهایی نگاشته شده و ادعای انجیل حقیقی را دارند و اختلاف و تشابهاتی که در آنهاست نشانگر این موضوع است.
انجیل مرقس

قديمى ترين و كوتاهترين انجيل است در شانزده باب . به احتمال قوى در حدود سالهاى ۶۵-۷۰ ميلادى در انطاكيه شام نگاشته شده است .
در اين انجيل ، حوادث زمان جوانى عيسى از هنگام تعميد او نوشته شده است . در اين انجيل آمده است كه حضرت عيسى پسر انسان است و در موقع تعميد به فرزندى خداوند برگزيده شده است . او مسيح حقيقى مى باشد. مرقس در حدود سال ۷۵ ميلادى كشته شد. مادر مرقس كه مريم نام داشت ، در اورشليم مى زيست

انجیل متی

اين انجيل از روى دو انجيل مرقيون و مرقس در انطاكيه نوشته شده و مشتمل بر ۲۷ باب است . در اين انجيل درباره عيسى آمده است كه : عيسى همان ((مسيح )) است كه رسولان يهود از آمدنش خبر داده اند. مرگ متى در سال ۷۹ ميلادى در حبشه بوده است . ((متى )) انجيل خود را به زبان آرامى نوشت . اگر چه امروزه از نسخه آرامى آن چيزى در دست نيست ، اما ترجمه يونانى آن موجود مى باشد

این چهار صحیفه از انجیل آیا همه کلام خدا هستند آیا همه وحی الهی است و کلام خدا می باشند؟؟

انجیل لوقا
لوقا مردى طبيب بود و در يونان به كار مشغول بود. او با ((پولس )) دوست بود. انجيل او مشتمل بر ۲۴ باب است . در آن از حلول خداوند در پيكر ((عيسى )) و دوشيزگى ((مريم عذرا)) و تولد خارق العاده ((عيسى )) سخن رفته است .
((لوقا)) انجيل خود را به زبان يونانى براى قوم يهود نوشت . اين سه انجيل بين سالهاى ۶۰ تا ۷۵ ميلادى نگاشته شده است
انجیل یوحنا
اين انجيل در بردارنده وقايع مهمى است كه در اناجيل ثلاثه ديده نمى شود و مشتمل بر ۲۱ باب است .
اين انجيل در سالخوردگى يوحنا و در شهر ((افس )) در آسياى صغير نوشته شده است . در اين انجيل تاءكيد بر الوهيت عيسى شده و او را كلمه و فرزند پدر دانسته است . و تاءكيد مى كند كه عيسى نه از خون و نه از مردم بلكه از خدا متولد شده است . تاءليف اين انجيل را در حدود سال ۱۴۰ ميلادى گفته اند.

اختلاف موجود در این نسخه ها آنقدر هست که در چند قرن گذشته بعد از انقلاب پروتستان ها مکتبی به نام مکتب انتقادی در بین مسیحیان به وجود آمد و به نقد و بررسی این اختلافات پرداخت.

همین اختلافات در کتب مقدس موجب به وجود آمدن فرقه هایی در مسیحیت شد که هر کدام قسمتی از این کتاب را قبول دارند و دیگر قسمت ها را رد می کنند.
این اختلافات نشانگر دو مطلب است 1. الهی نبودن همه 2. تحریف در قسمتی یا همه

بزرگوار در مورد انجیل همان بود که گفتم من به تمامی تناقضات شما پاسخ میدهم ان شالله و میبینید که در این کتب هیچ تناقضی وجود ندارد و انچه به شما گفته اند صحیح نیست.در قران هم ایاتی وجود دارند که به ظاهر متناقض هستند اما خود خداوند میفرماید که کسانی که در دلهایشان مرض است دنبال متشابهات هستند و قران کتابیست گمراه کننده و هدایت کننده...
من سعی میکنم به تمامی تناقضاتی که شما از این کتب میگیرید پاسخ دهم و میبینید که هیچ اختلافی بین ایات وجود ندارد... سوره های قران هم گاهی اوقات ایات تکراری دارند یا مثلاً داستان را به نحوه ای دیگر بیان می کنند.. تمامی کتب خداوند این گونه است.
اما بزرگوار شما مسلمانی هستی که این کتاب ها را قبول نداری من پیشنهاد میکنم که فعلاً در مورد این کتب قضاوت نکنید تا ما به تمامی تناقضات و نقل های شما پاسخ دهیم.

بسم الله الرحمن الرحیم.

شعیب;530842 نوشت:
انجیل متّی عیسی (ع) را از فرزندان سلیمان بن داوود (ع)،(متّی 6:1.) و لوقا وی را فرزند ناثان بن داوود (ع) می داند.(لوقا 31:3.) این اختلاف نشان دهنده ی آن است که نمی توان هر دو را متن الهام شده از ناحیه ی روح القدس دانست.

متاسفانه ایاتی که ادرس دادده اید را پیدا نکردم در انجیل متی باب 1 ایه 6 در این مورد سخن نگفته و همچنین باب 6 ایه 1 را هم بررسی کردم... ولی انچه یافتم را میگذارم:

16 و یعقوب، یوسف شوهر مریم را آورد که عیسی مُسمّیٰ به مسیح از او متولّد شد.
17 پس تمام طبقات، از ابراهیم تا داود چهارده طبقه است، و از داود تا جلای بابِل چهارده طبقه، و از جلای بابِل تا مسیح چهارده طبقه.
18 امّا ولادت عیسی مسیح چنین بود که چون مادرش مریم به یوسف نامزد شده بود، قبل از آنکه با هم آیند، او را از روح‌القدس حامله یافتند.
19 و شوهرش یوسف چونکه مرد صالح بود و نخواست او را عبرت نماید، پس اراده نمود او را به پنهانی رها کند.
20 امّا چون او در این چیزها تفکّر می‌کرد، ناگاه فرشته خداوند در خواب بر وی ظاهر شده، گفت، ای یوسف پسر داود، از گرفتن زن خویش مریم مترس، زیرا که آنچه در وی قرار گرفته است، از روح‌القدس است.
21 و او پسری خواهد زایید و نام او را عیسی خواهی نهاد، زیرا که او امّت خویش را از گناهانشان خواهد رهانید.

و کتاب لوقا باب 3 :

23 و خود عیسی وقتی که شروع کرد، قریب به سی ساله بود. و حسب گمان خلق، پسر یوسف ابن هالیِ
24 ابن متّات، بن لاوی، بن ملکِی، بن یَنَّا، بن یوسف،
25 ابن مَتَّاتیا، بن آموس، بن ناحوم، بن حَسلی، بن نَجَّی،
26 ابن مأت، بن متاتِیا، بن شَمعِی، بن یوسف، بن یهودا،
27 ابن یوحنا، بن ریسا، بن زَروبابل، بن سَألْتِیئیل، بن نِیری،
28 ابن مَلْکی، بن اَدّی، بن قوسام، بن اَیْلمودام، بن عِیر،
29 ابن یوسی، بن ایلعاذَر، بن یوریم، بن مَتَّات، بن لاوی،
30 ابن شَمعون، بن یهودا، بن یوسف، بن یونان، بن ایلیاقیم،
31 ابن مَلِیا، بن مَینان، بن مَتَّاتا بن ناتان، بن داود،
32 ابن یسی، بن عوبید، بن بوعز، بن شَلْمون، بن نَحْشون،
33 ابن عمِّیناداب، بن اَرام، بن حَصرون، بن فارص، بن یهودا،
34 ابن یعقوب، بن اسحاق، بن ابراهیم، بن تارَح، بن ناحور،
35 ابن سَروج، بن رَعو، بن فالَج، بن عابَر، بن صالَح،
36 ابن قِینان، بن اَرْفَکْشاد، بن سام، بن نوح، بن لامَک،
37 ابن مَتوشالِح، بن خَنوخ، بن یارَد، بن مَهْلَلئیل،بن قِینان،
38 ابن اَنوش، بن شِیث، بنآدم، بن الله.

باز هم تناقضی یافت نکردم...

موضوع قفل شده است