جمع بندی آیا تسلسل طولی و بالفعل معالیل، ممکن است؟

تب‌های اولیه

17 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
با نام و یاد دوست         کارشناس بحث: استاد قول سدید
سلام و عرض ادب دوست عزیز، برای پاسخ به پرسش حاضر نکاتی را تقدیم می کنیم:
1. تسلسل در لغت به معنای آن است كه اموری به دنبال هم زنجيروار واقع شوند؛ حلقه های اين زنجير متناهى باشد يا نامتناهى، ميان آنها رابطه علّى و معلولى برقرار باشد، يا نباشد.
2. تسلسل در اصطلاح عبارت است از ترتب، توقف و وابستگى يك شىء موجود بر شىء ديگری كه همواره با او بالفعل موجود است. همين طور وابستگى موجود دوم بر شىء سوم و وابستگى موجود سوم بر چهارم تا بی نهايت؛ تفاوتى نمى كند كه اين سلسله به همين ترتيب در هر دو طرف، يعنى در ناحيه علّتها و معلولها تا بی نهايت ادامه يابد يا فقط در يك جهت علت یا معلول.    
  3. با توجه به تعريف تسلسل، تسلسل به سه صورت می تواند تحقق يابد: الف. تسلسل در ناحيه علّت ها و معلول ها: در چنين سلسله ای علّت آغازين، يعنى علّتى كه معلول نباشد، و معلول پايانى، يعنى معلولى كه علّت چيزی نباشد، وجود ندارد. چنين سلسله ای از هر دو جهت تا بی نهايت ادامه مى يابد و آغاز يا پايانى ندارد. ب. تسلسل در ناحيه علت ها و نه در ناحيه معلول ها. اين سلسله نقطه پايانى دارد اما آغازی ندارد. به بيان ديگر، در چنين سلسله ای معلولى كه علّت چيزی نباشد، يافت مى شود اما علّتى كه معلول علّت ديگری نباشد، در آن وجود ندارد. ج. تسلسل در ناحيه معلول ها و نه در ناحيه علتها. اين سلسله نقطه آغاز دارد اما پايانى ندارد. چنين سلسله ای از علّت نخستين آغاز مى شود ولى به معلول پايانى نمى رسد.  
  4. حکما و متکلمان برای ابطال تسلسل، براهین بسیاری اقامه کرده‌اند. مشهورترین براهینی که در این خصوص اقامه شده است، عبارت‌اند از: برهان وسط و طرف، و برهان اسدّ و اخصر. به باور برخی از حکیمان، ادله مذکور، استحاله تسلسل هم در ناحیه علت ها و هم در ناحیه معلول ها را اثبات می کند (مثلا علامه طباطبائی) ولی به باور برخی دیگر از حکیمان، این ادله فقط استحاله تسلسل در ناحیه علت ها را اثبات می کند ولی نسبت به استحاله تسلسل در ناحیه معلول ها ساکت است (مثلا میرداماد).
5. با عنایت به این که این بحث تخصصی است، پیشنهاد می شود به این مقاله مراجعه بفرمایید و بعد از مطالعه، اگر ابهام یا اشکالی داشتید، آن را با ما در میان بگذارید تا در آن راستا گفتگو شکل بگیرد: دیرباز، عسگر و صیدی، محمود، بازبينى شروط و براهين استحاله تسلسل، فصلنامه علمى- پژوهشى دانشگاه قم، تابستان 1393. همچنین می توانید به این مقالات نیز مراجعه بفرمایید: عارفی، عباس و دیگران، تسلسل، دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دایره المعارف بزرگ اسلامی، 1375. اسد علیزاده، اکبر، امتناع تسلسل، مجله کلام اسلامی، 1377.
سلام علیکم.   به عکس نظر کارشناس گرامی، بنده بحث از تسلسل را بحثی تخصصی نمی دانم، ولی به هر حال با براهین فلسفی (فعلاً در سطح نهایة الحکمة) و براهین کلامی (در سطح کشف المراد) برای امتناع تسلسل آشنا هستم، لذا اینطور نیست که از چیزی سؤال کرده باشم که نمی دانم.     بخشی از بحث فوق که به پرسش من ربط دارد، این قسمت است که نوشته اید: «به باور برخی از حکیمان، ادله مذکور، استحاله تسلسل هم در ناحیه علت ها و هم در ناحیه معلول ها را اثبات می کند (مثلا علامه طباطبائی) ولی به باور برخی دیگر از حکیمان، این ادله فقط استحاله تسلسل در ناحیه علت ها را اثبات می کند ولی نسبت به استحاله تسلسل در ناحیه معلول ها ساکت است (مثلا میرداماد).»     نظر به اینکه به نظر من هم، تسلسل در معالیل محال عقلی است، لطفاً برای این بخش از ادعایتان که نوشته اید علامه طباطبایی استحاله در ناحیه معلولها را نیز قبول دارد؛ برای این انتساب رفرنس بدهید، و اگر از نهایة الحکمة نقل می کنید، لطفاً عین عبارت ایشان را بنویسید.     بعلاوه، نظر خود کارشناس مشخص نشد. ایشان هم مثل من معتقد به امتناع تسلسل در هر دو جهت هستند، یا امتناع تسلسل را فقط در جهت علتها قبول دارند؟
  بعلاوه، از کارشناس گرامی دعوت می کنم که نظر به قوانین سایت، در جمعبندی و بستن تاپیک سرعت کمتری از خود نشان بدهند:   مطابق قانون سایت، تاپیک حداقل تا 10 روز پس از آخرین پست، باید باز باشد تا بسته و جمعبندی گردد، و جمعبندی یک تاپیک، تنها یکی دو روز بعد از آخرین پست، برخلاف قوانین سایت است.
در تسلسل هر موجودی نسبت به برخی موجودات علته و نسبت به برخی موجودات معلول. یعنی هر موجودی هم علته و هم معلول. پس چطور می تونه تسلسل بین معلولها باشه و بین علتها نباشه؟
تسلسل در معالیل، یعنی در سمت معلولها. در اون جهت هم علت و معلول وجود دارند. مسئله اینجاست که به صورت بالفعل، ممکنه تسلسل در جهت معلولها پیش بیاید یا خیر. البته تسلسل بالقوه در جهت معلولها وجود داره و کسی به این مسئله خرده نمی گیره.      بحث سؤال من مربوط به زمانیه که گفته میشه که در جهت علّتها، یک علّت نامعلول داریم، ولی در جهت معلولها، هیچ آخرین معلولی که علت شیء دیگری نباشد، نداریم. من فکر می کنم با استفادۀ ترکیبی از براهین استحاله تسلسل، و همچنین با استفاده از اصل نامحقق بودن بینهایت، ثابت کرد که همیشه آخرین معلولی هم وجود خواهد داشت.
به عکس نظر کارشناس گرامی، بنده بحث از تسلسل را بحثی تخصصی نمی دانم، ولی به هر حال با براهین فلسفی (فعلاً در سطح نهایة الحکمة) و براهین کلامی (در سطح کشف المراد) برای امتناع تسلسل آشنا هستم، لذا اینطور نیست که از چیزی سؤال کرده باشم که نمی دانم.
بسیار عالی. منظور بنده نیز همین بود. اگر همین مقدار از آشنایی را دارید، کافی است برای ادامه گفتگو.  
  بعلاوه، از کارشناس گرامی دعوت می کنم که نظر به قوانین سایت، در جمعبندی و بستن تاپیک سرعت کمتری از خود نشان بدهند ... مطابق قانون سایت، تاپیک حداقل تا 10 روز پس از آخرین پست، باید باز باشد تا بسته و جمعبندی گردد، و جمعبندی یک تاپیک، تنها یکی دو روز بعد از آخرین پست، برخلاف قوانین سایت است.
بنا بر توضیح مسئولان سایت، این قانون ناظر به حداکثر است نه حداقل. یعنی بیش از ده روز بعد از آخرین پست، تاپیک باز نمی ماند؛ اما اگر کارشناس به این نتیجه برسد که گفتگو خاتمه یافته، می تواند زودتر از موعد مورد نظر، تاپیک را جمع بندی نماید.
در توضیح نظر علامه -بنا بر درخواست شما- باید عرض کنم:   علامه تسلسل را چنین تعریف می کند: ترتب شئ اول موجود بر شئ دومی که همراه شئ اول بالفعل موجود است و ترتب شئ دوم بر شئ سومی که همراه شئ دوم بالفعل موجود است و تا بی نهایت. سپس علامه چند شرط را برای تسلسل محال ذکر می کند: 1. اجزای سلسله بالفعل موجود باشند؛ 2. اجزای سلسله وجودشان مجتمع باشد یعنی همگی موجود بالفعل باشند؛ 3. بین وجودشان ترتب باشد به نحوی که یکی بدون دیگری موجود نگردد. (روشن است که سیر این معیارها از عام به خاص است یعنی اجزای بالفعل سلسله می تواند اجتماع در وجود داشته باشد یا نداشته باشد؛ و اجتماع در وجود نیز می تواند با ترتب وجودی اجزا همراه باشد یا نباشد.) سپس علامه به بررسی براهینی می پردازد که استحاله تسلسل در علل (تسلسل تصاعدی) را اثبات می کنند. بعد از ذکر این براهین، در ذیل عنوان «تنبیه» به بررسی استحاله تسلسل در معالیل (تسلسل تنازلی) می پردازند. ایشان بعد از ذکر قول میرداماد، به نقد و بررسی این قول می پردازند.
نظر میرداماد میرداماد بر این باور است که در استحاله تسلسل، فقط دو شرط ترتب و اجتماع لازم است و در نتیجه، تسلسل فقط در ناحیه علل محال است؛ چون در ناحیه معلول، عدم اجتماع در وجود، ممکن است؛ چرا که علل در مرتبه معلول حاضر نیستند. نقد علامه علامه در نقد این قول، خاطرنشان می سازد: اگر منظور شما از اجتماع وجود، اجتماع وجود اجزاء در هر جزء است؛ بله حق با شما است و علل در مرتبه معلول حاضر نیستند؛ اما اصلا چنین اشتراطی لازم نیست. آنچه در استحاله تسلسل لازم است، اجتماع وجود اجزاء است. اگر علت، علت تامه باشد، معالیل او نیز باید محقق باشند و اجتماع در وجود داشته باشند. بنابراین، در سلسله تنازلی نیز اجتماع در وجود لازم است. در این صورت، سلسله تنازلی نیز مشمول آن شروط (اجتماع موجودات بالفعل که نسبت به هم ترتب وجودی دارند) هست. در این صورت، برخی از براهین استحاله تسلسل -مثلا برهان «وسط و طرف»- شامل تسلسل تنازلی نیز می شود و آن را محال می سازد. مثلا به این برهان «وسط و طرف» بنگرید که هم شامل تسلسل تصاعدی است و هم تنازلی: اگر سلسله‌اى غير متناهى از علت و معلول را در نظر بگيريم، هر يك از اعضاى اين سلسله هم علت است و هم معلول؛ و چيزى كه هم علت است و هم معلول، وسط است؛ و هر وسطى، طرفى مى‌خواهد. بنابراين اگر اين سلسله كه چنين خاصيتى دارد، موجود باشد، مستلزم تحقق اوساط بدون طرف است، و اين تناقض است و محال. در نتيجه تحقق «سلسله غير متناهى از علت و معلول» ممتنع است. در اين برهان «وسط» چيزى است كه ميانه دو چيز واقع مى‌شود و «طرف» نيز چيزى است كه در كناره چيزى قرار مى‌گيرد. مصداق وسط در تقدم و تأخر بالعليه چيزى است كه هم علت است و هم معلول، و مصداق طرف در تقدم و تأخر بالعليه در جانب علّى «علت نامعلول» و در جهت معلولى «معلول ناعلت» است. اگر فرض كنيم كه تنها يك موجود در عالم است كه چنين خاصيتى دارد، يعنى معلول مافوق و علت مادون است، اين فرض متناقض و پارادوكسيكال است؛ زيرا موجود مفروض هم علت است، هم معلول، و هر چيزى كه چنين خاصيتى داشته باشد، وسط است؛ و هر وسطى طرف مى‌خواهد. اكنون اگر فرض كنيم بى‌نهايت موجوداتى هستند كه هم علت‌اند و هم معلول، باز اين فرض متناقض است؛ زيرا اين فرض با وسط بودن اين سلسله ناسازگار است. بنابراين سلسله نامتناهى از علت و معلول مستحيل است.  
برای مطالعه بیشتر و آشنایی با دیدگاه علامه طباطبائی، به این آدرس مراجعه بفرمایید: طباطبائی، محمدحسین، نهایه الحکمه،مؤسسة النشر الإسلامي، بیتا، ج1، صص216-220.
جمع بندی   پرسش: آیا تسلسل در سلسلۀ طولی معلولها ممکن است؟ لطفا نظر علامه طباطبائی را توضیح بدهید.   پاسخ: برای پاسخ به پرسش حاضر نکاتی را تقدیم می کنیم:   تسلسل در لغت و اصطلاح تسلسل در لغت به معنای آن است كه اموری به دنبال هم زنجيروار واقع شوند؛ حلقه های اين زنجير متناهى باشد يا نامتناهى، ميان آنها رابطه علّى و معلولى برقرار باشد، يا نباشد. تسلسل در اصطلاح عبارت است از ترتب، توقف و وابستگى يك شىء موجود بر شىء ديگری كه همواره با او بالفعل موجود است. همين طور وابستگى موجود دوم بر شىء سوم و وابستگى موجود سوم بر چهارم تا بی نهايت؛ تفاوتى نمى كند كه اين سلسله به همين ترتيب در هر دو طرف، يعنى در ناحيه علّتها و معلولها تا بی نهايت ادامه يابد يا فقط در يك جهت علت یا معلول.   اقسام تسلسل با توجه به تعريف تسلسل، تسلسل به سه صورت می تواند تحقق يابد: الف. تسلسل در ناحيه علّت ها و معلول ها: در چنين سلسله ای علّت آغازين، يعنى علّتى كه معلول نباشد، و معلول پايانى، يعنى معلولى كه علّت چيزی نباشد، وجود ندارد. چنين سلسله ای از هر دو جهت تا بی نهايت ادامه مى يابد و آغاز يا پايانى ندارد. ب. تسلسل در ناحيه علت ها و نه در ناحيه معلول ها. اين سلسله نقطه پايانى دارد اما آغازی ندارد. به بيان ديگر، در چنين سلسله ای معلولى كه علّت چيزی نباشد، يافت مى شود اما علّتى كه معلول علّت ديگری نباشد، در آن وجود ندارد. به این تسلسل، تسلسل تصاعدی گفته می شود. ج. تسلسل در ناحيه معلول ها و نه در ناحيه علتها. اين سلسله نقطه آغاز دارد اما پايانى ندارد. چنين سلسله ای از علّت نخستين آغاز مى شود ولى به معلول پايانى نمى رسد. به این تسلسل، تسلسل تنازلی گفته می شود.(1)   اختلاف نظر در تسلسل تنازلی حکما و متکلمان برای ابطال تسلسل، براهین بسیاری اقامه کرده‌اند. مشهورترین براهینی که در این خصوص اقامه شده است، عبارت‌اند از: برهان وسط و طرف، و برهان اسدّ و اخصر. به باور برخی از حکیمان، ادله مذکور، استحاله تسلسل هم در ناحیه علت ها و هم در ناحیه معلول ها را اثبات می کند (مثلا علامه طباطبائی) ولی به باور برخی دیگر از حکیمان، این ادله فقط استحاله تسلسل در ناحیه علت ها را اثبات می کند ولی نسبت به استحاله تسلسل در ناحیه معلول ها ساکت است (مثلا میرداماد).   دیدگاه علامه طباطبائی درباره تسلسل تنازلی علامه تسلسل را چنین تعریف می کند: ترتب شئ اول موجود بر شئ دومی که همراه شئ اول بالفعل موجود است و ترتب شئ دوم بر شئ سومی که همراه شئ دوم بالفعل موجود است و تا بی نهایت. سپس علامه چند شرط را برای تسلسل محال ذکر می کند: 1. اجزای سلسله بالفعل موجود باشند؛ 2. اجزای سلسله وجودشان مجتمع باشد یعنی همگی موجود بالفعل باشند؛ 3. بین وجودشان ترتب باشد به نحوی که یکی بدون دیگری موجود نگردد. (روشن است که سیر این معیارها از عام به خاص است یعنی اجزای بالفعل سلسله می تواند اجتماع در وجود داشته باشد یا نداشته باشد؛ و اجتماع در وجود نیز می تواند با ترتب وجودی اجزا همراه باشد یا نباشد.) سپس علامه به بررسی براهینی می پردازد که استحاله تسلسل در علل (تسلسل تصاعدی) را اثبات می کنند. بعد از ذکر این براهین، در ذیل عنوان «تنبیه» به بررسی استحاله تسلسل در معالیل (تسلسل تنازلی) می پردازند. ایشان بعد از ذکر قول میرداماد، به نقد و بررسی این قول می پردازند. میرداماد بر این باور است که در استحاله تسلسل، فقط دو شرط ترتب و اجتماع لازم است و در نتیجه، تسلسل فقط در ناحیه علل محال است؛ چون در ناحیه معلول، عدم اجتماع در وجود، ممکن است؛ چرا که علل در مرتبه معلول حاضر نیستند. علامه در نقد این قول، خاطرنشان می سازد: اگر منظور شما از اجتماع وجود، اجتماع وجود اجزاء در هر جزء است؛ بله حق با شما است و علل در مرتبه معلول حاضر نیستند؛ اما اصلا چنین اشتراطی لازم نیست. آنچه در استحاله تسلسل لازم است، اجتماع وجود اجزاء است. اگر علت، علت تامه باشد، معالیل او نیز باید محقق باشند و اجتماع در وجود داشته باشند. بنابراین، در سلسله تنازلی نیز اجتماع در وجود لازم است. در این صورت، سلسله تنازلی نیز مشمول آن شروط (اجتماع موجودات بالفعل که نسبت به هم ترتب وجودی دارند) هست. در این صورت، برخی از براهین استحاله تسلسل -مثلا برهان «وسط و طرف»- شامل تسلسل تنازلی نیز می شود و آن را محال می سازد. مثلا به این برهان «وسط و طرف» بنگرید که هم شامل تسلسل تصاعدی است و هم تنازلی: اگر سلسله‌اى غير متناهى از علت و معلول را در نظر بگيريم، هر يك از اعضاى اين سلسله هم علت است و هم معلول؛ و چيزى كه هم علت است و هم معلول، وسط است؛ و هر وسطى، طرفى مى‌خواهد. بنابراين اگر اين سلسله كه چنين خاصيتى دارد، موجود باشد، مستلزم تحقق اوساط بدون طرف است، و اين تناقض است و محال. در نتيجه تحقق «سلسله غير متناهى از علت و معلول» ممتنع است. در اين برهان «وسط» چيزى است كه ميانه دو چيز واقع مى‌شود و «طرف» نيز چيزى است كه در كناره چيزى قرار مى‌گيرد. مصداق وسط در تقدم و تأخر بالعليه چيزى است كه هم علت است و هم معلول، و مصداق طرف در تقدم و تأخر بالعليه در جانب علّى «علت نامعلول» و در جهت معلولى «معلول ناعلت» است. اگر فرض كنيم كه تنها يك موجود در عالم است كه چنين خاصيتى دارد، يعنى معلول مافوق و علت مادون است، اين فرض متناقض و پارادوكسيكال است؛ زيرا موجود مفروض هم علت است، هم معلول، و هر چيزى كه چنين خاصيتى داشته باشد، وسط است؛ و هر وسطى طرف مى‌خواهد. اكنون اگر فرض كنيم بى‌نهايت موجوداتى هستند كه هم علت‌اند و هم معلول، باز اين فرض متناقض است؛ زيرا اين فرض با وسط بودن اين سلسله ناسازگار است. بنابراين سلسله نامتناهى از علت و معلول مستحيل است.(2)   پی نوشت: 1. برای مطالعه بیشتر، رک: دیرباز، عسگر و صیدی، محمود، بازبينى شروط و براهين استحاله تسلسل، فصلنامه علمى- پژوهشى دانشگاه قم، تابستان 1393؛ عارفی، عباس و دیگران، تسلسل، دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دایره المعارف بزرگ اسلامی، 1375؛ اسد علیزاده، اکبر، امتناع تسلسل، مجله کلام اسلامی، 1377. 2. برای مطالعه بیشتر، رک: طباطبائی، محمدحسین، نهایه الحکمه،مؤسسة النشر الإسلامي، بیتا، ج1، صص216-220.  
موضوع قفل شده است