جمع بندی آیا امید و امیدواری فقط ازجانب خداست یا امیدهای شیطانی هم ممکن است وجود داشته باشد؟

تب‌های اولیه

15 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد هادی

آینده;486066 نوشت:
آیا امید و امیدواری صرفا ازجانب خدا نسبت به بندگان خود میباشد که درقلب و دل هرانسان شکوفه میزند تا او را نسبت به اقدامی دلسرد نموده یا متقابلا نسبت بزندگی یا آینده ای بهتر و روشن تر امیدوارتر و دلگرمتر نماید یا این امید میتواند ازنزد شیطان و صرفا جهت فریب انسان هم باشد ..؟؟

ممنون میشوم توضیح کاملی داده و اگر سند دینی یا قرآنی هم موجودباشد ارائه نمایید که آیا همه امیدها ازطرف خالق و پروردگاراست یا بین آنها فرق هم خواهدبود و ممکن است دسته ای از این امیدها واهی واز طرف شیطان بوده که به قصدفریب انسانها در دل انسانها ایجاد میشود ..؟؟

با سلام و عرض ادب و تقدیر و تشکر بابت پرسش زیبایی که مطرح فرمودید

قرآن کریم انسان را به امید و امیدواری (به رحمت واسعه الهی) دعوت کرده و ناامیدان را منحصر در گمراهان کرده است: خداوند متعال در قرآن کریم به ما گوشزد کرده است که عموم انسان ها مراقب حالت امید خود نیستند. به سبب ظاهربینی گاه به رحمت خدا امیدوارند و گاه ناامید «وَلَئِنْ أَذَقْنَا الإِنْسَانَ مِنَّا رَحْمَةً ثُمَّ نَزَعْنَاهَا مِنْهُ إِنَّهُ لَیَئُوسٌ كَفُورٌ »(هود، 9) و اگر از جانب خود رحمتى به انسان بچشانیم، سپس آن را از وى سلب كنیم، قطعاً نومید و ناسپاس خواهد بود. لذا امیدوار بودن به رحمت الهی از نشانه‌های ایمان است و تنها گمراهان هستند که از رحمت خدا مأیوس هستند.
می‌دانیم که شیطان برای گمراه کردن انسان در پیشگاه باری تعالی قسم یاد کرده، لذا از هیچ تلاشی برای اغوای انسان فروگذاری نمی‌کند. «قالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعين‏» (ص 82) [شيطان‏] گفت: پس به عزّت تو سوگند كه همگى را جدّا از راه به در مى ‏برم. یکی از حربه‌های او همان است که ما را از رحمت خداوند سبحان ناامید کند؛ در حدیث مشهور جنود عقل و جهل می‌خوانیم که امیدواری و طمع به خدا جزو لشگریان عقل هستند اما ناامیدی و یأس جزو لشگریان جهل می باشند.(کافی، ج1، ص20) لذا امیدوار بودن، با توکل بر خدا (همراه با عمل به دستورات حضرت حق) سرلوحه انسان است و در هیچ حالتی انسان نباید امید خود را نسبت به خداوند سبحان از دست بدهد.
«پس از شرک، هیچ گناهی بزرگ تر از یأس نیست، زیرا هر گناهی که از شخص سر می زند تا وقتی که مأیوس نباشد، ممکن است در صدد توبه برآمده و با استغفار آمرزیده شدنی است. یأس سبب جرأت بر جمیع گناهان می گردد؛ چون می گوید: من که معذب(مورد عذاب الهی) خواهم بود، پس چرا خودم را از شهوت دنیا محروم نمایم؟» (شهید دستغیب،گناهان کبیره،ج1،ص77،انتشارات صبا،چاپ آرمان،چاپ ششم،تهران1399ق)

اما از طرفی شیطان ملعون اگر از راه یأس و ناامیدی نتواند بر بندگان نفوذ کند، به دنبال نقطه مقابل آن یعنی امید می‌رود؛ شاید از راه امید افراطی بتواند به هدف خود برسد. امید افراطی این است که انسان بدون اینکه گامی در جهت اعمال شایسته و الهی بردارد و بدون اینکه دستورات دین مقدس اسلام را بجا بیاورد، خود را مستحق رحمت خدا بداند؛ برای مثال نماز نمی خواند، روزه نمی گیرد از مومنین دست گیری نمی کند، خمس و زکات پرداخت نمی کند و ... اما به رحمت خداوند امیدوار است! معلوم است چنین امیدی از جانب شیطان ملعون است.
اگر انسان تابع دستورات شرع باشد یقین بداند امیدی که در وی هست از جانب خداست، چون خود خدا در کتاب شریف فرمود «لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّه‏ » (زمر 53) از رحمت خدا نوميد مشويد. اما اگر انسان در خوش خیالی بسر ببرد یعنی بدون هیچ حرکتی، تنها امیدوار باشد یقین بداند این امیدواری از جانب شیطان است.
صبر در مقابل مشکلات اقتصادی به خاطر خدا و دین اسلام و به خاطر عزت و عظمت نظام مقدس جمهوری اسلامی، و صبر در مقابل مصیبت از دست رفته و یا مریض رو بموت و ... و امیدوار بودن به رحمت واسعه الهی از جانب خداست؛ همه این ها امتحان الهی است و صبر در برار خواست و اراده خواندن سبحان زیباست اگر چه ظاهرا و از دید چشم مادی به ضرر انسان تمام بشود، ممکن است انسان با فقر امتحان بشود و فرد دیگری با ثروت امتحان بشود، هر دو در معرض امتحان هستند. هر کدام صبر پیشه کند پیروز میدان است و هر کدام جزع و فزع کند باخته و نعمت عظیمی را از دست داسته است، لذا متضرّر کسی است که از پس امتحان الهی خوب بربیاد.

نقل قول:
هر کدام صبر پیشه کند پیروز میدان است و هر کدام جزع و فزع کند باخته و نعمت عظیمی را از دست داسته است

جزع و فزع یعنی اعتراض به خدا؟ یا دلشوره و اضطراب؟ یا هردو؟
تشکر

اشک قلم;486557 نوشت:
جزع و فزع یعنی اعتراض به خدا؟ یا دلشوره و اضطراب؟ یا هردو؟
تشکر

با سلام و عرض ادب
ضمن تشکر از پرسش زیبایتان
جزع به معنی بی تابی در مصیبت است قرآن کریم هم به این مسئله اشاره داشته، می فرماید:« إن الانسان خلق هلوعا إذا مسه الشر جزوعا»(معارج،19و 20) به یقین انسان حریص و كم طاقت آفریده شده است، هنگامى كه بدى به او رسد بی تابى مى كند
جزع انواع مختلفی دارد:
1.جزعی که از روى نارضایتى به قضا و قدر الهى صورت گیرد. چنین جزعى قطعا حرام است.
2. جزعى كه در مصیبت هاى عادى (مصیبت هایی که جنبه شخصی دارند) و براى فرونشاندن غم و غصه شخصى صورت مى گیرد. (در این نوع از جزع، هر چند نارضایتى از قضاى الهى در كار نیست، اما هدف و جهت الهى هم ندارد. چنین جزعى نیز به طور مطلق حرام نیست، بلكه به اتفاق فقها مكروه است، مگر برخى موارد از قبیل كندن مو، لطمه و خراش وارد كردن بر سر و صورت و گریبان چاك كردن که حرام می باشد)
3. جزعى كه در مصیبت اولیاى خدا، براى اظهار خشم و غضب بر دشمنان و برائت جستن از كردار و رفتار آنان و بروز محبت به اولیاى الهى كه در حقیقت همان محبت به خداوند است صورت مى گیرد. (چنین جزعى مستحب و از عبادت هاى بزرگ شمرده مى شود)
« قَالَ امیر المومنین علیه السلام [عِنْدَ وقُوُفِهِ‏] عَلَى قَبْرِ رَسُولِ اللَّهِ ص سَاعَةَ دَفْنِهِ [دُفِنَ رَسُولُ اللَّهِ ص‏]- إِنَّ الصَّبْرَ لَجَمِيلٌ إِلَّا عَنْكَ وَ إِنَّ الْجَزَعَ لَقَبِيحٌ إِلَّا عَلَيْكَ» نقل شده که امیرالمؤمنین(ع) هنگام دفن پیامبر (صلى الله علیه و آله) بر سر قبر او فرمود: به راستى صبر نیكو است مگر در مورد شما و همانا جزع قبیح است مگر بر شما(یعنى در مصیبت شما). (نهج البلاغه، سید رضی انتشارات هجرت چاپ قم 1414 چاپ اول ص 527)

باسلام..

هادی;486531 نوشت:
با سلام و عرض ادب و تقدیر و تشکر بابت پرسش زیبایی که مطرح فرمودید

قرآن کریم انسان را به امید و امیدواری (به رحمت واسعه الهی) دعوت کرده و ناامیدان را منحصر در گمراهان کرده است: خداوند متعال در قرآن کریم به ما گوشزد کرده است که عموم انسان ها مراقب حالت امید خود نیستند. به سبب ظاهربینی گاه به رحمت خدا امیدوارند و گاه ناامید «وَلَئِنْ أَذَقْنَا الإِنْسَانَ مِنَّا رَحْمَةً ثُمَّ نَزَعْنَاهَا مِنْهُ إِنَّهُ لَیَئُوسٌ كَفُورٌ »(هود، 9) و اگر از جانب خود رحمتى به انسان بچشانیم، سپس آن را از وى سلب كنیم، قطعاً نومید و ناسپاس خواهد بود. لذا امیدوار بودن به رحمت الهی از نشانه‌های ایمان است و تنها گمراهان هستند که از رحمت خدا مأیوس هستند.
می‌دانیم که شیطان برای گمراه کردن انسان در پیشگاه باری تعالی قسم یاد کرده، لذا از هیچ تلاشی برای اغوای انسان فروگذاری نمی‌کند. «قالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعين‏» (ص 82) [شيطان‏] گفت: پس به عزّت تو سوگند كه همگى را جدّا از راه به در مى ‏برم. یکی از حربه‌های او همان است که ما را از رحمت خداوند سبحان ناامید کند؛ در حدیث مشهور جنود عقل و جهل می‌خوانیم که امیدواری و طمع به خدا جزو لشگریان عقل هستند اما ناامیدی و یأس جزو لشگریان جهل می باشند.(کافی، ج1، ص20) لذا امیدوار بودن، با توکل بر خدا (همراه با عمل به دستورات حضرت حق) سرلوحه انسان است و در هیچ حالتی انسان نباید امید خود را نسبت به خداوند سبحان از دست بدهد.
«پس از شرک، هیچ گناهی بزرگ تر از یأس نیست، زیرا هر گناهی که از شخص سر می زند تا وقتی که مأیوس نباشد، ممکن است در صدد توبه برآمده و با استغفار آمرزیده شدنی است. یأس سبب جرأت بر جمیع گناهان می گردد؛ چون می گوید: من که معذب(مورد عذاب الهی) خواهم بود، پس چرا خودم را از شهوت دنیا محروم نمایم؟» (شهید دستغیب،گناهان کبیره،ج1،ص77،انتشارات صبا،چاپ آرمان،چاپ ششم،تهران1399ق)

هادی;486532 نوشت:
ما از طرفی شیطان ملعون اگر از راه یأس و ناامیدی نتواند بر بندگان نفوذ کند، به دنبال نقطه مقابل آن یعنی امید می‌رود؛ شاید از راه امید افراطی بتواند به هدف خود برسد. امید افراطی این است که انسان بدون اینکه گامی در جهت اعمال شایسته و الهی بردارد و بدون اینکه دستورات دین مقدس اسلام را بجا بیاورد، خود را مستحق رحمت خدا بداند؛ برای مثال نماز نمی خواند، روزه نمی گیرد از مومنین دست گیری نمی کند، خمس و زکات پرداخت نمی کند و ... اما به رحمت خداوند امیدوار است! معلوم است چنین امیدی از جانب شیطان ملعون است.
اگر انسان تابع دستورات شرع باشد یقین بداند امیدی که در وی هست از جانب خداست، چون خود خدا در کتاب شریف فرمود «لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّه‏ » (زمر 53) از رحمت خدا نوميد مشويد. اما اگر انسان در خوش خیالی بسر ببرد یعنی بدون هیچ حرکتی، تنها امیدوار باشد یقین بداند این امیدواری از جانب شیطان است.
صبر در مقابل مشکلات اقتصادی به خاطر خدا و دین اسلام و به خاطر عزت و عظمت نظام مقدس جمهوری اسلامی، و صبر در مقابل مصیبت از دست رفته و یا مریض رو بموت و ... و امیدوار بودن به رحمت واسعه الهی از جانب خداست؛ همه این ها امتحان الهی است و صبر در برار خواست و اراده خواندن سبحان زیباست اگر چه ظاهرا و از دید چشم مادی به ضرر انسان تمام بشود، ممکن است انسان با فقر امتحان بشود و فرد دیگری با ثروت امتحان بشود، هر دو در معرض امتحان هستند. هر کدام صبر پیشه کند پیروز میدان است و هر کدام جزع و فزع کند باخته و نعمت عظیمی را از دست داسته است، لذا متضرّر کسی است که از پس امتحان الهی خوب بربیاد.

واقعا چه پاسخهای خوب و جامع و کاملی که بنوعی راه را بر طرح هر شک و شبه و سوال دیگری بسته اند ..

بنابراین و با اینحساب نباید به هر امیدی دلخوش نماییم و آنرا رحمت یا محبتی ازجانب خدا بدانیم که ممکن است این امید ازجانب شیطان هم در دل و ذهن انسان هم ریشه دوانده باشد..؟؟ درسته ..؟؟

{البته متنهایی که قرمز نموده ام هنوز بنوعی جای سوال دارند اما فعلا متنی را که آبی رنگ نموده ام میپرسم ..

ابتدا آیا سند قرآنی یا روایی هم وجود دارد که شیطان از راه امیدوارنمودن انسانها درصدد فریب آنان برآمده یا برخواهدآمد یا این فقط یک حدس و احتمال بوده یا خواهدبود..؟؟} {چون این میتواند نقش تعیین کننده ای داشته باشد که چگونه ممکن است خداوند اجازه ورود شیطان به حریمی به این مهمی و سرنوشت ساز را داده باشد ..؟؟ به این دلیل که از طرفی ناامیدی را گناه کبیره خوانده و بلکه اینهمه تاکید بر ناامید نشدن ازدرگاه حق تعالی و ..؟؟
و اما ازطرفی هم بنوعی با این اشاره شما استادبزرگوار ، دلخوش نکردن یا امید نبستن به امید پایش بوسط کشیده یا بازشده ..!! بااین حساب انسانها میتوانند به امید و امیدواری هم پشت نموده و آنرا شیطانی بخوانند و الان دراینجا مهم همین است که ازکجا باید فرق این دو را شناخت ..؟؟ درجاییکه هم خدا حضوردارد و هم ابلیس،واقعاتصمیمگیری برای انسان این موجود نادان و ناتوان سخت و دشوار نخواهدشد ..؟؟

{باسپاس}

[="Tahoma"][="Navy"]

آینده;486066 نوشت:
بنام او..
باسلام..

آیا امید و امیدواری صرفا ازجانب خدا نسبت به بندگان خود میباشد که درقلب و دل هرانسان شکوفه میزند تا او را نسبت به اقدامی دلسرد نموده یا متقابلا نسبت بزندگی یا آینده ای بهتر و روشن تر امیدوارتر و دلگرمتر نماید یا این امید میتواند ازنزد شیطان و صرفا جهت فریب انسان هم باشد ..؟؟

ممنون میشوم توضیح کاملی داده و اگر سند دینی یا قرآنی هم موجودباشد ارائه نمایید که آیا همه امیدها ازطرف خالق و پروردگاراست یا بین آنها فرق هم خواهدبود و ممکن است دسته ای از این امیدها واهی واز طرف شیطان بوده که به قصدفریب انسانها در دل انسانها ایجاد میشود ..؟؟

{{مثلادیده میشود که گاهی نسبت به امری مانند وخامت اوضاع اقتصادی یا معیشتی یا زندگیهای مشترک یا مثلا عزیزی که روی تخت بیمارستان رو بموت است یا ..؟؟ یا هزاران نمونه خوب و بد دیگر که در زندگی انسانها اتفاق میفتد یا درشرف اتفاق اند یک امید کوچک یا بزرگ بوجود می آید که همان امید درواقع مانع بسیاری از اقدامات آن شخص یا اشخاص شده یا خواهدشد که انسانها با دلگرمی به همان امید کوچک دست به اقداماتی که نباید بزند نمیزند منجمله خودکشی یا قتل یا جنایت یا دزدی یا انتقام یا ..؟؟ یا اعمالی که ظاهرا ممکن است ضررهایش بیشتر از منافع اش باشند و یا برعکس و یا ..؟؟ و یا ازاین دست نمونه ها یا مثالها..اما درطرف مقابل آیا ممکن است گاهی این مانع بازدارنده یا دلگرم کننده به ضرر خود آن انسان یا انسانها تمام شود ..؟؟}}

{ممنون و سپاسگذار}:Gol::Gol:


سلام
حس امیدواری تابع ذهنیت انسان واهداف و برنامه ها و عقاید اوست لذا هر امیدواری از سوی خدا نیست چون ممکن است فرد در خصوص تحقق یک هدف غیر الهی امیدوار شود
یا علیم[/]

سلام امید واقعی فقط از طرف خداس شیطان برای اینکه انسان رو ازخدادور بکنه امید الکی به آدم میده ووقتی توی کار حکمتی باشه ونشه کسی که ایمانش ضعیف باشه نسبت به خدا ناامید میشه.توترجمه وتفاسیر قرآن هم بخوبی قابل مشاهده است.یکی از امیدهای الکی که میده اینه که یکی گناه میکنه یا نماز نمیخونه هی شیطون درگوشش میخونه خدا ارحم الراحمینه میبخشه و....بله خدا ارحم الراحمینه بنده هاشو دوست داره تا جایی که خودش فرموده اگه بنده هام میدونستن عشق من بهشون چقدره ازشدت عشق درجا جان میدادند ولی این امید الکیه که آدم گناه کنه واز این صفت خداسوءاستفاده کنه.پس روز جزا برای چیه؟کلا شیطون ازاین کلکا میزنه

[="DarkSlateBlue"]باسلام..

یامهدی مددی;487529 نوشت:
امید واقعی

و عرض سلام و خسته نباشید خدمت شما دوست عزیز ..

دقیقا موضوع بر سر همین است که این واقعی بودن را از کجا باید بهش مطمئن باشیم یا مطمئن شویم..؟؟

یعنی چگونه میشود یا میتوان فرق بین امید الهی و امید شیطانی گذاشت ..؟؟ {البته با در نظر گرفتن این واقعیت غیر انکار که همه آدمها به یک نسبت یا اندازه دانا و توانا نیستند که از همه نیز به یک اندازه انتظار داشت تا فرق بین امید الهی با امید شیطانی را شناخته و مراقب خود و زندگی خود باشند .. درسته ..؟؟

{{البته در مورد اینکه فرمودید انسان نباید گناه بکنه که بعد بگوید خدا بخشنده و مهربان است {یابرعکس و مهربان و بخشنده} اینهم باید دید که این انسان چه گناهی را و چگونه و با چه نیتی مرتکب شده یا خواهدشد .. مثلا ممکن است گناهی خودخواسته نباشد و بدون اراده خود آن انسان شکل یا صورت گرفته باشد {مثلا یا بعنوان مثال ، برخورد یا تصادف منجربه مرگ یک انسان یا یک کودک بی گناه} که دراینصورت،هم راه توبه باز است و هم امیدواری به بخشایش خداوند بجا و درست خواهدبود}

{باسپاس}[/]

آینده;487554 نوشت:
باسلام..

و عرض سلام و خسته نباشید خدمت شما دوست عزیز ..

دقیقا موضوع بر سر همین است که این واقعی بودن را از کجا باید بهش مطمئن باشیم یا مطمئن شویم..؟؟

یعنی چگونه میشود یا میتوان فرق بین امید الهی و امید شیطانی گذاشت ..؟؟ {البته با در نظر گرفتن این واقعیت غیر انکار که همه آدمها به یک نسبت یا اندازه دانا و توانا نیستند که از همه نیز به یک اندازه انتظار داشت تا فرق بین امید الهی با امید شیطانی را شناخته و مراقب خود و زندگی خود باشند .. درسته ..؟؟

{{البته در مورد اینکه فرمودید انسان نباید گناه بکنه که بعد بگوید خدا بخشنده و مهربان است {یابرعکس و مهربان و بخشنده} اینهم باید دید که این انسان چه گناهی را و چگونه و با چه نیتی مرتکب شده یا خواهدشد .. مثلا ممکن است گناهی خودخواسته نباشد و بدون اراده خود آن انسان شکل یا صورت گرفته باشد {مثلا یا بعنوان مثال ، برخورد یا تصادف منجربه مرگ یک انسان یا یک کودک بی گناه} که دراینصورت،هم راه توبه باز است و هم امیدواری به بخشایش خداوند بجا و درست خواهدبود}

{باسپاس}

بله من منظورم گناهانی مث حق الناس بود واینکه مهربان بودن خدا دلمون رو برای گناه قرص نکنه.برای امید هم وقتی بررسی کنیم که توش گناه وانحراف وحق الناس و....توش نیست پس امید واهی نیست چون پشتوانه خداست.

[="DarkSlateBlue"]باسلام..

هادی;486532 نوشت:
اما از طرفی شیطان ملعون اگر از راه یأس و ناامیدی نتواند بر بندگان نفوذ کند، به دنبال نقطه مقابل آن یعنی امید می‌رود ؛

آینده;487319 نوشت:
ابتدا آیا سند قرآنی یا روایی هم وجود دارد که شیطان از راه امیدوارنمودن انسانها درصدد فریب آنان برآمده یا برخواهدآمد یا این فقط یک حدس و احتمال بوده یا خواهدبود..؟؟} {چون این میتواند نقش تعیین کننده ای داشته باشد که چگونه ممکن است خداوند اجازه ورود شیطان به حریمی به این مهمی و سرنوشت ساز را داده باشد ..؟؟ به این دلیل که از طرفی ناامیدی را گناه کبیره خوانده و بلکه اینهمه تاکید بر ناامید نشدن ازدرگاه حق تعالی و ..؟؟

{باسپاس}[/]

آینده;487319 نوشت:
ابتدا آیا سند قرآنی یا روایی هم وجود دارد که شیطان از راه امیدوارنمودن انسانها درصدد فریب آنان برآمده یا برخواهدآمد یا این فقط یک حدس و احتمال بوده یا خواهدبود..؟؟} {چون این میتواند نقش تعیین کننده ای داشته باشد که چگونه ممکن است خداوند اجازه ورود شیطان به حریمی به این مهمی و سرنوشت ساز را داده باشد ..؟؟ به این دلیل که از طرفی ناامیدی را گناه کبیره خوانده و بلکه اینهمه تاکید بر ناامید نشدن ازدرگاه حق تعالی و ..؟؟
و اما ازطرفی هم بنوعی با این اشاره شما استادبزرگوار ، دلخوش نکردن یا امید نبستن به امید پایش بوسط کشیده یا بازشده ..!! بااین حساب انسانها میتوانند به امید و امیدواری هم پشت نموده و آنرا شیطانی بخوانند و الان دراینجا مهم همین است که ازکجا باید فرق این دو را شناخت ..؟؟ درجاییکه هم خدا حضوردارد و هم ابلیس،واقعاتصمیمگیری برای انسان این موجود نادان و ناتوان سخت و دشوار نخواهدشد ..؟؟

با سلام و عرض ادب خدمت شما برادر بزرگوار
بله هر امیدی الهی نیست، ممکن است برخی امیدها شیطانی باشد، فرض بفرمایید باران شدیدی در حال باریدن است و کاسه ای را وارونه زیر باران گذاشته ایم، آیا با امید واهی می توان امیدوار بود باران به درون کاسته راه پیدا کند؟ کاسه ای که وارونه زیر باران قرار گرفته حتی یک قطره هم از اب باران را به خود نخواهد دید.
حال اگر انسانی خود را پشت به رحمت الهی کند همانند کاسه ای است که وارونه گذاشته شده، چنین انسانی هیچ امیدی به دریافت رحمت الهی نباید داشته باشد، چون کاملا پشت به خدا کرده لذا از دریافت رحمت الهی بی بهره خواهد بود و امیدواری به دریافت رحمت در این حالت، واهی و کار شیطان ملعون است.
البته ظرف وجود آدمی تنها دو حالت ندارد، بلکه حالت های بسیاری را می توان تصور نمود، عده ای هستند که رو به خدایند اما ظرف وجوداشان کج ایستاده است بله چنین کسانی می توانند به رحمت الهی امیدوار باشد چون اگر چه ظرف وجودشان کج ایستاده است اما به هر حال رو به خدایند نه پشت به خدا.
این می تواند اشاره به سوره حمد باشد که فرمود«غیر المغضوب علیهم و لا الضآلّین» یک عده گمراه هستند، به تعبیر دیگر پشت به خدا کرده اند لذا نباید هیچ امیدی به رحمت الهی داشته باشند.
روایاتی در این رابطه وجود دارد؛ در حدیثی از حضرت صادق(ع) می خوانیم: « يَنْبَغِي لِلْمُؤْمِنِ أَنْ يَخَافَ اللَّهَ خَوْفاً كَأَنَّهُ مُشْرِفٌ عَلَى النَّارِ وَ يَرْجُو رَجَاءً كَأَنَّهُ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّة» سزاوار است بنده مؤمن آن چنان از خدا بترسد که گویی در کنار دوزخ قرار گرفته و مشرف بر آتش است و آن چنان به او امیدوار باشد که گویی اهل بهشت است (مجموعة ورام(تنبيه الخواطر)، ج‏2، ص: 176)
از این روایت نورانی استفاده می شود که انسان بایستی بین خوف و رجا باشد، امید صرف و واهی موجب نجات انسان نخواهد شد. اگر شیطان ملعون هیچ امیدی برای نجات خود ندارد چون از دو گوهر یکی را گرفته و دیگری را وانهاده، گوهر امید را گرفته و گوهر خوف را رها کرده است لذا هیچ امیدی به نجات وی نیست « اگر چه خود امیدوار به رحمت الهی باشد»
از آیت الله بجهت نقل شده که فرموده اند:
«خوف و رجائی مطلوب است که در حدّ اعتدال باشد، و اگر خارج از حد اعتدال باشد، مفید نیست؛ زیرا خوف افراطی باعث یأس و نومیدی از رحمت حق، و رجاء غیر معتدل باعث تجرّی می شود».
از رسول الله(ص) روایت شده است که «المؤمن بین خوفین: خوف ما مضی، وخوف ما بقی» یعنی مؤمن همواره دو گونه بیم و هراس دارد: خوف از گذشته، و هراس از آینده. لذا تا زمانی که گوهر خوف در ظرف وجود انسان نباشد امیدواری وی به رحمت الهی واهی است. (بحار الأنوار ، ج‏67، ص: 391)
شیطان اجازه ورود به حریم الهی را ندارد، کار شیطان لعین فریب کاری است و سعی دارد به طرق گوناگون انسان را از خداوند غافل کند و این امیدواری افراطی یکی از راه های فریب شیطان است.

آینده;487554 نوشت:
چگونه میشود یا میتوان فرق بین امید الهی و امید شیطانی گذاشت ..؟؟ {البته با در نظر گرفتن این واقعیت غیر انکار که همه آدمها به یک نسبت یا اندازه دانا و توانا نیستند که از همه نیز به یک اندازه انتظار داشت تا فرق بین امید الهی با امید شیطانی را شناخته و مراقب خود و زندگی خود باشند .. درسته ..؟؟

تشخیص امید الهی و امید شیطانی با توجه به روایت رسول الله صل الله علیه و اله که در پست قبل عرض شد، واضح می شود؛ اگر انسان بین خوف و جا باشد یعنی همراه با امید، خوف و ترس از خدا نیز داشته باشد چنین امیدی الهی است چون ترس از خدا بازدارنده انسان از گناه است و بنابه فرموده آیت الله بهجت «رحمه الله علیه» انسان نسبت به خدا متجرّی نمی شود؛ اما امید خالص باعث می شود انسان متجرّی شده و بدون واهمه و ترس از خدا مرتکب گناه و نافرمانی بشود، یقینا چنین کسی اهل نجات نخواهد بود و امیدش شیطانی است.
یکی از اسمای حسنای الهی «غافر الذنب» هست بنابراین خداوند توبه پذیر بوده و بندگان خود را خواهد بخشید اما این در صورتی است که اندک خوفی هم از خدا داشته باشیم و الا به صرف امید نباید به رحمت خداوند امیدوار بود و اگر این امیدواری در برخی وجود دارد یقین بداند امید شیطانی است.(مانند قاتلین ائمه اطهار علیهم السلام و ...)


پرسش:
آیا امید و امیدواری فقط ازجانب خداست یا امیدهای شیطانی هم ممکن است وجود داشته باشد؟

پاسخ:
قرآن کریم انسان را به امید و امیدواری (به رحمت واسعه الهی) دعوت کرده و ناامیدان را منحصر در گمراهان کرده است: خداوند متعال در قرآن کریم به ما گوشزد کرده است که عموم انسانها مراقب حالت امید خود نیستند. به سبب ظاهربینی گاه به رحمت خدا امیدوار‌اند و گاه ناامید
«وَلَئِنْ أَذَقْنَا الإِنْسَانَ مِنَّا رَحْمَةً ثُمَّ نَزَعْنَاهَا مِنْهُ إِنَّهُ لَیَئُوسٌ كَفُورٌ »(هود: 9) و اگر از جانب خود رحمتى به انسان بچشانیم، سپس آن را از وى سلب كنیم، قطعاً نومید و ناسپاس خواهد بود. لذا امیدوار بودن به رحمت الهی از نشانه‌های ایمان است و تنها گمراهان هستند که از رحمت خدا مأیوس هستند.

می‌دانیم که شیطان برای گمراه کردن انسان در پیشگاه باری تعالی قسم یاد کرده، لذا از هیچ تلاشی برای اغوای انسان فروگذاری نمی‌کند. «قالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعين‏» (ص: 82) [شيطان‏] گفت: پس به عزّت تو سوگند كه همگى را جدّا از راه به در مى ‏برم. یکی از حربه‌های شیطان در اغواگری این‌است که انسان را از رحمت خداوند سبحان ناامید کند؛

در حدیث مشهور جنود عقل و جهل می‌خوانیم :
که امیدواری و طمع به خدا جزو لشگریان عقل بوده و ناامیدی و یأس جزو لشگریان جهل هستند.(1) لذا امیدوار بودن، با توکل بر خدا (همراه با عمل به دستورات حضرت حق) سرلوحه انسان است و در هیچ حالتی انسان نباید امید خود را نسبت به خداوند سبحان از دست بدهد.

«پس از شرک، هیچ گناهی بزرگ تر از یأس نیست، زیرا هر گناهی که از شخص سر می‌زند تا وقتی که مأیوس نباشد، ممکن است در صدد توبه برآمده و با استغفار آمرزیده شدنی است. یأس سبب جرأت بر جمیع گناهان می‌گردد؛ چون می‌گوید: من که معذب (مورد عذاب الهی) خواهم بود، پس چرا خودم را از شهوت دنیا محروم نمایم؟» (2)

اما از طرفی شیطان ملعون اگر از راه یأس و ناامیدی نتواند بر بندگان نفوذ کند، به دنبال نقطه مقابل آن یعنی امید می‌رود؛ شاید از راه امید افراطی بتواند به هدف خود برسد. امید افراطی این است که انسان بدون اینکه گامی در جهت اعمال شایسته و الهی بردارد و

بدون اینکه دستورات دین مقدس اسلام را بجا بیاورد، خود را مستحق رحمت خدا بداند؛ برای مثال نماز نمی‌خواند، روزه نمی‌گیرد از مومنین دست گیری نمی‌کند، خمس و زکات پرداخت نمی‌کند و ... اما به رحمت خداوند امیدوار است! معلوم است چنین امیدی از جانب شیطان ملعون است.

اگر انسان تابع دستورات شرع باشد یقین بداند امیدی که در وی هست از جانب خداست، چون خود خدا در کتاب شریف فرمود «لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّه‏ » (زمر: 53) از رحمت خدا نوميد مشويد. اما اگر انسان در خوش خیالی بسر ببرد یعنی بدون هیچ حرکتی، تنها امیدوار باشد یقین بداند این امیدواری از جانب شیطان است.

بله هر امیدی الهی نیست، ممکن است برخی امیدها شیطانی باشد، فرض بفرمایید باران شدیدی در حال باریدن است و کاسه‌ای را وارونه زیر باران گذاشته‌ایم، آیا با امید واهی می‌توان امیدوار بود باران به درون کاسته راه پیدا کند؟ کاسه‌ای که وارونه زیر باران قرار گرفته حتی یک قطره هم از اب باران را به خود نخواهد دید.

حال اگر انسانی خود را پشت به رحمت الهی کند همانند کاسه‌ای است که وارونه گذاشته شده، چنین انسانی هیچ امیدی به دریافت رحمت الهی نباید داشته باشد، چون کاملا پشت به خدا کرده لذا از دریافت رحمت الهی بی‌بهره خواهد بود و امیدواری به دریافت رحمت در این حالت، واهی و کار شیطان ملعون است.

از روایات مختلف و همچنین از بیانات بزرگان دین استفاده می‌شود، برای اینکه تشخیص بدهیم چه امیدی شیطانی است و چه امیدی الهی و چگونه می‌شود بین امید الهی و امید شیطانی فرق گذاشت، باید ببینیم آیا در خوف و رجاء هستیم یا نه! در حدیثی از حضرت صادق (علیه السلام) می‌خوانیم: « يَنْبَغِي لِلْمُؤْمِنِ أَنْ يَخَافَ اللَّهَ خَوْفاً كَأَنَّهُ مُشْرِفٌ عَلَى النَّارِ وَ يَرْجُو رَجَاءً كَأَنَّهُ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّة» سزاوار است بنده مؤمن آن چنان از خدا بترسد که گویی در کنار دوزخ قرار گرفته و مشرف بر آتش است و آن چنان به او امیدوار باشد که گویی اهل بهشت است (3)

از این روایت نورانی استفاده می‌شود که انسان بایستی بین خوف و رجا باشد، امید صرف و واهی موجب نجات انسان نخواهد شد. اگر شیطان ملعون هیچ امیدی برای نجات خود ندارد چون از دو گوهر یکی را گرفته و دیگری را وانهاده، گوهر امید را گرفته و گوهر خوف را رها کرده است لذا هیچ امیدی به نجات وی نیست « اگر چه خود امیدوار به رحمت الهی باشد»

از رسول الله(صلی الله علیه وآله وسلم) روایت شده است که «المؤمن بین خوفین: خوف ما مضی، وخوف ما بقی» یعنی مؤمن همواره دو گونه بیم و هراس دارد: خوف از گذشته، و هراس از آینده. لذا تا زمانی که گوهر خوف در ظرف وجود انسان نباشد امیدواری وی به رحمت الهی واهی است. (4)

مطلب دیگر اینکه:
شیطان اجازه ورود به حریم الهی را ندارد، کار شیطان لعین فریب کاری است و سعی دارد به طرق گوناگون انسان را از خداوند غافل کند و این امیدواری افراطی یکی از راه‌های فریب شیطان است.

صبر در مقابل مشکلات اقتصادی به خاطر خدا و دین اسلام و به خاطر عزت و عظمت نظام مقدس جمهوری اسلامی، و صبر در مقابل مصیبت از دست رفته و یا مریض رو بموت و ... و امیدوار بودن به رحمت واسعه الهی از جانب خداست؛ همه این‌ها امتحان الهی است؛

صبر در برابر خواست و اراده خداوند سبحان زیباست اگر چه ظاهرا و از دید چشم مادی به ضرر انسان تمام بشود، ممکن است انسان با فقر امتحان بشود و فرد دیگری با ثروت امتحان شود، هر دو در معرض امتحان هستند. هر کدام صبر پیشه کند پیروز میدان است و هر کدام جزع و فزع کند نعمت عظیمی را از دست داده است(5)

.................................................. ................................
پی نوشت:


1. کافی، ج1، ص20
2. شهید دستغیب،گناهان کبیره،ج1،ص77،انتشارات صبا،چاپ آرمان،چاپ ششم،تهران1399ق
3. مجموعة ورام(تنبيه الخواطر)، ج‏2، ص: 176
4. بحار الأنوار ، ج‏67، ص: 391
5. جزع به معنی بی تابی در مصیبت است قرآن کریم هم به این مسئله اشاره داشته، می فرماید:« إن الانسان خلق هلوعا إذا مسه الشر جزوعا»(معارج،19و 20) به یقین انسان حریص و كم طاقت آفریده شده است، هنگامى كه بدى به او رسد بی تابى مى كند
جزع انواع مختلفی دارد:
1.جزعی که از روى نارضایتى به قضا و قدر الهى صورت گیرد. چنین جزعى قطعا حرام است.
2. جزعى كه در مصیبت هاى عادى (مصیبت هایی که جنبه شخصی دارند) و براى فرونشاندن غم و غصه شخصى صورت مى گیرد. (در این نوع از جزع، هر چند نارضایتى از قضاى الهى در كار نیست، اما هدف و جهت الهى هم ندارد. چنین جزعى نیز به طور مطلق حرام نیست، بلكه به اتفاق فقها مكروه است، مگر برخى موارد از قبیل كندن مو، لطمه و خراش وارد كردن بر سر و صورت و گریبان چاك كردن که حرام می باشد)
3. جزعى كه در مصیبت اولیاى خدا، براى اظهار خشم و غضب بر دشمنان و برائت جستن از كردار و رفتار آنان و بروز محبت به اولیاى الهى كه در حقیقت همان محبت به خداوند است صورت مى گیرد. (چنین جزعى مستحب و از عبادت هاى بزرگ شمرده مى شود)
« قَالَ امیر المومنین علیه السلام [عِنْدَ وقُوُفِهِ‏] عَلَى قَبْرِ رَسُولِ اللَّهِ ص سَاعَةَ دَفْنِهِ [دُفِنَ رَسُولُ اللَّهِ ص‏]- إِنَّ الصَّبْرَ لَجَمِيلٌ إِلَّا عَنْكَ وَ إِنَّ الْجَزَعَ لَقَبِيحٌ إِلَّا عَلَيْكَ» نقل شده که امیرالمؤمنین(ع) هنگام دفن پیامبر (صلى الله علیه و آله) بر سر قبر او فرمود: به راستى صبر نیكو است مگر در مورد شما و همانا جزع قبیح است مگر بر شما(یعنى در مصیبت شما). (نهج البلاغه، سید رضی انتشارات هجرت چاپ قم 1414 چاپ اول ص 527)

موضوع قفل شده است