جمع بندی آیا از نظر علمی کوه ها ، میخ های زمین هستند؟

تب‌های اولیه

118 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا از نظر علمی کوه ها ، میخ های زمین هستند؟

با سلام

در ایه 15 سوره نحل آمده است:

وَأَلْقي فِي الْأَرْضِ رَوَاسِيَ أَن تَمِيدَ بِکُمْ وَأَنْهَاراً وَسُبُلاً لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ (15)

و در زمین، کوه های ثابت و محکمی افکند تا شما را نلرزاند، و نهرها و راه هایی ایجاد کرد، تا هدایت شوید.

نحل / 15

مگه الان که ما این همه کوه داریم نمیلرزیم؟

اتفاقا کنار کوهها که بیشتر زمین لرزه میاد!!!

nakisa;157945 نوشت:
مگه الان که ما این همه کوه داریم نمیلرزیم؟ اتفاقا کنار کوهها که بیشتر زمین لرزه میاد.

اگر به این صورت به آیات نگاه کنیم که رمزی در آنها نهفته است، می توان چنین گفت:
منظور از کوه ها اوتاد (میخها) عالم است که انسانهایی هستند دارای مقاومت روحی بسیار زیاد و سختی های عالم و بسیاری از بار گناه فعلی افراد بر دوش آنها است و اگر نباشند نظام عالم به هم می ریزد که منظور از لرزش همین در هم ریختگی است. البته در قیامت (قیامت صغری که همان مرگ است و نیز قیامت کبری) دیگر این بار بر دوش اوتاد نیست و قوانین عالم از بین می روند.

aminj;158009 نوشت:
اگر به این صورت به آیات نگاه کنیم که رمزی در آنها نهفته است، می توان چنین گفت:
منظور از کوه ها اوتاد (میخها) عالم است که انسانهایی هستند دارای مقاومت روحی بسیار زیاد و سختی های عالم و بسیاری از بار گناه فعلی افراد بر دوش آنها است و اگر نباشند نظام عالم به هم می ریزد که منظور از لرزش همین در هم ریختگی است. البته در قیامت (قیامت صغری که همان مرگ است و نیز قیامت کبری) دیگر این بار بر دوش اوتاد نیست و قوانین عالم از بین می روند.

ممنون
من منظور شمارو درست متوجه شدم؟
شما گفتین که کوهها استعاره از انسانهای بزرگ هست؟

تو تفسیر این آیه یه چنین چیزی هم اومده یا برداشت شخصی شما از این مساله این هست؟

البته تعبیر جالبی بود و به واقعیت نزدیکتره تا اینکه کوه به میخ تشبیه بشه.

سلام

می دانیم در قران از کوهها بعنوان میخهای زمین نام برده شده
سوالم این است که ایا از نظر علمی هم این مطلب ثابت شده یا نه ؟

و همچنین در ایه نوزده سوره حجر امده

و زمین را گستردیم و در ان کوههای عظیم افکندیم

همچنین در ایه 80 سوره لقمان امده

و بر روی زمین کوهها افکند تا نلرزاندتان

ایا کوهها از اسمان به زمین افکنده شدند ؟

می دانیم میخ برای اتصال و محکم کردن شیی به جای دیگر مورد استفاده قرار می گیرد
حال کوهها زمین را به کجا متصل کرده اند؟
چرا گفته شده کوهها میخ هستند ؟

همچنین در انها از افکنده شدن کوهها در زمین صحبتی نشده بود ؟
چطور کوهها بر روی زمین افکنده شدند ؟

با تشکر

بی نظیر;420345 نوشت:

همچنین در انها از افکنده شدن کوهها در زمین صحبتی نشده بود ؟
چطور کوهها بر روی زمین افکنده شدند ؟

سلام
القاء گاهی به معنای پدید آوردن است موردش را اینجا مشاهده کنید :
و القینا بینهم العداوه والبغضاء الی یوم القیامه(مائده 64)
اما اینکه کوهها بعنوان میخ دقیقا چه کارکردی دارند نیاز به تحقیق دارد
البته از برخی اشارات دانسته میشود که منظور از جبال بعضی اولیاء الهی اند که خدای متعال بواسطه آنها زمین و اهلش را نگه می دارد
والله العالم

قرآن توجه ما را به يکي از عملکردهاي زمين شناسي مهم کوه ها جلب مي کند: و در زمين کوه هاي ثابت و پابرجايي قرار داديم.
مبادا آنها را بلرزاند. همان طور که گفتيم در اين آيه وظيفه کوه ها، جلوگيري از حرکت زمين بيان شده است. زماني که قرآن نازل شد،
کسي از اين موضوع باخبر نبود. علم زمين شناسي جديد، به تازگي اين نکته را کشف کرده است. براساس يافته هاي جديد کوه ها
در نتيجه حرکت و برخورد پوسته هاي سطح زمين به وجود مي آيند. سطح زمين از پوسته هايي تشکيل شده که وقتي دو پوسته با
هم برخورد مي کنند، پوسته قوي تر زير ديگري قرار مي گيرد، پوسته بالايي خم مي شود و به همين صورت بلندي ها و کوه ها شکل
مي گيرند. پوسته زيرين به زير سطح زمين مي رود و در اعماق آن به پايين حرکت مي کند. يعني بخش بزرگي از پوسته زمين هم شبيه
آنچه روي زمين مي بينيم، زير کوه ها قرار دارد. در يک متن علمي، ساختار کوه ها به اين صورت بيان شده است:در جاهايي که قاره ها
ضخيم ترند، مثلا در محدوده کوه ها، پوسته زمين به عمق بيشتري پايين مي رود.

در يکي از آيات قرآن، کوه ها به ميخ تشبيه شده اند: آيا زمين را گهواره نساختيم؟ و کوه ها را چون ميخ هايي نگذاشتيم؟
به عبارت ديگر، کوه ها پوسته هاي سطح زمين را ثابت نگه مي دارند و در محل اتصال آنها به سمت بالا و پايين رشد مي کنند
. آنها با اين کار، پوسته زمين را محکم نگه مي دارند و جلوي حرکت آن بر روي لايه «ماگما» يا حرکت پوسته ها را مي گيرند. در واقع
مي توان کوه ها را به ميخ هايي تشبيه کرد که تکه هاي چوب را به يکديگر محکم مي کنند. در منابع علمي به اين وظيفه کوه ها،
ايزوستاسي مي گويند. ايزوستاسي يعني تعددل عمومي در پوسته زمين که به خاطر وجود جنس صخره اي کوه ها در زير سطح زمين
بر اثر فشار جاذبه به وجود مي آيد. اين وظيفه بسيار مهم کوه ها که علم زمين شناسي و تحقيقات زلزله شناسي مدرن آن را کشف کرد،
قرن ها پيش در قرآن بيان شد تا يک بار ديگر اثبات کند که جهان، آفريده حکمت و دانش عالي خداوند است. و در زمين کوه هاي ثابت و پابرجايي قرار داديم، مبادا آنها را بلرزاند.

من اینو نمیدونم اما یک آیه دیگه داریم گمان میکنید کوهها ثابتند ( جامدند ، جمود) و آنها حرکت میکنند مانند ابرها .
این آیه برام سوال بود که کل پوسته زمین در حال حرکت است و این ایه چگونه است .
چند وقت پیش تلویزین برنامه علمی پخش میکرد درباره کوهها که تا حد زیادی موید این مفهوم بود و بنظرم حتی آخر برنامه گفت که تغییرات کوهها سریعتر از پوسته زمین است . ( به گمانم این رو گفت ) .
این برنامه به شکل گیری هیمالیا استناد کرد که این رشته کوه چگونه از برخورد شبه قاره هند و آسیا شکل گرفته و فلات تبت که شمالشه. و کوههای آلپ را نشان داد کهچگونه با سرعت تغییر میکنن .

بی نظیر;419734 نوشت:
و زمین را گستردیم و در ان کوههای عظیم افکندیم

همچنین در ایه 80 سوره لقمان امده

و بر روی زمین کوهها افکند تا نلرزاندتان

ایا کوهها از اسمان به زمین افکنده شدند ؟

سلام و عرض ادب
تعبير به القاء ( افكندن ) در مورد كوهها با اينكه مى‏دانيم كوهها همان چين‏خوردگيهاى زمين هستند كه بر اثر سرد شدن تدريجى پوسته زمين و يا به خاطرمواد آتشفشانى به وجود آمده‏اند ممكن است از اين نظر باشد كه القاء به معنى ايجاد نيز آمده است ، در زبان روز مره خود نيز مى‏گوئيم كه ما براى فلان زمين طرحى ريختيم و چند اطاق در آن انداختيم يعنى بنا كرديم و ايجاد نموديم.
تفسیر نمونه جلد 11 صفحه 53

سلام و عرض ادب.

سیده راضیه;420466 نوشت:

تعبير به القاء ( افكندن ) در مورد كوهها با اينكه مى‏دانيم كوهها همان چين‏خوردگيهاى زمين هستند كه بر اثر سرد شدن تدريجى پوسته زمين و يا به خاطرمواد آتشفشانى به وجود آمده‏اند ممكن است از اين نظر باشد كه القاء به معنى ايجاد نيز آمده است ، در زبان روز مره خود نيز مى‏گوئيم كه ما براى فلان زمين طرحى ريختيم و چند اطاق در آن انداختيم يعنى بنا كرديم و ايجاد نموديم.

در مورد جمله قرمز رنگتان: تشبیه این نوع کوه‌ها به میخ‌ها (اوتاد) و لنگرها (رواسی) به نظر مناسب نمی‌آید.

در آیه 10 سوره فصلت آمده: «و جعل فیها رواسی من فوقها...» ترجمه: « و قرار داد در آن لنگرها از بالای آن...». ترجمه فولادوند: «و در [زمين] از فراز آن [لنگرآسا] كوهها نهاد...»
نظرتان راجع به من فوقها چیست؟

سلام و عرض ادب

حامد;420361 نوشت:
القاء گاهی به معنای پدید آوردن است موردش را اینجا مشاهده کنید :
و القینا بینهم العداوه والبغضاء الی یوم القیامه(مائده 64)

اتفاقا موردی که فرمودید هیچ الزامی به استفاده در معنای پدید آوردن ندارد. چون عبارت "دشمنی افکندن یا کینه افکندن در بین آنها" ، عبارتی کاملا مصطلح، شناخته شده و پذیرفته شده میباشد:ok:

این گاهی شامل چند در صد میشود؟
چرا در مورد کوه‌ها در تمامی موارد (100%) القی به معنای پدید آوردن بکار میرود و نه همان معنای حقیقی خودش یعنی افکندن و نهادن؟:Gig:

استوار;420490 نوشت:
در مورد جمله قرمز رنگتان: تشبیه این نوع کوه‌ها به میخ‌ها (اوتاد) و لنگرها (رواسی) به نظر مناسب نمی‌آید.

فرض کنیم روی یه تخته فقط یه سنگ 10 کیلویی گذاشتیم و یه تخته دیگرو با میخ به زمین محکم کردیم و هم سنگ 10 کیلویی روش گذاشتیم
هر دو در مقابل حرکت یه مقاومتی از خودشون نشون خواهند داد.
وقتی صحبت از میخ میشه ذهن میره به سمت میخ اهنی اما هر چیزی که از حرکت دو چیز کم کنه و انها رو به هم بچسبونه میتونیم میخ بنامیم

استوار;420490 نوشت:
در آیه 10 سوره فصلت آمده: «و جعل فیها رواسی من فوقها...» ترجمه: « و قرار داد در آن لنگرها از بالای آن...». ترجمه فولادوند: «و در [زمين] از فراز آن [لنگرآسا] كوهها نهاد...»
نظرتان راجع به من فوقها چیست؟

منظور اینه که کوهها از روی زمین سر به اسمان کشیده شده اند.

استوار;420490 نوشت:
در مورد جمله قرمز رنگتان: تشبیه این نوع کوه‌ها به میخ‌ها (اوتاد) و لنگرها (رواسی) به نظر مناسب نمی‌آید.

در آیه 10 سوره فصلت آمده: «و جعل فیها رواسی من فوقها...» ترجمه: « و قرار داد در آن لنگرها از بالای آن...». ترجمه فولادوند: «و در [زمين] از فراز آن [لنگرآسا] كوهها نهاد...»
نظرتان راجع به من فوقها چیست؟


سلام
این جملات عینا از تفسیر نمونه بیان شده و جملات من نیست.
واینکه کوه هایی که حاصل چین خوردگی و یا آتشفشان هستند نیز دارای ریشه هستند
به این دلیل که هرجا توده ای عظیم در قسمتی از پوسته ایجاد شود به علت ایزوستازی به نسبت ارتفاع و چگالی خود پایین میرود و هرچه این حجم بیشتر باشد میزان پایین رفتگی یا ریشه آن نیز بیشتر است.جالب است بدانید زمانی که به هر دلیلی مثل فرسایش ارتفاع این کوه کاهش یابد کوه بالا می آید و ریشه آن نیز تا عمق کمتری فرو می رود.
برای من فوقها هم بدون داشتن علم تفسیر یک نظر میدم و اون اینه که ممکنه منظور ارتفاع کوهیه که بالای ریشه مستحکم زیرین قرار داره.یعنی اون قسمتی از کوه که ما میبینیم بالای ریشه زیرین قرار گرفته.

سیده راضیه;420466 نوشت:
سلام و عرض ادب
تعبير به القاء ( افكندن ) در مورد كوهها با اينكه مى‏دانيم كوهها همان چين‏خوردگيهاى زمين هستند كه بر اثر سرد شدن تدريجى پوسته زمين و يا به خاطرمواد آتشفشانى به وجود آمده‏اند ممكن است از اين نظر باشد كه القاء به معنى ايجاد نيز آمده است ، در زبان روز مره خود نيز مى‏گوئيم كه ما براى فلان زمين طرحى ريختيم و چند اطاق در آن انداختيم يعنى بنا كرديم و ايجاد نموديم.
تفسیر نمونه جلد 11 صفحه 53

جواب شما همان جوابیست که به جناب حامد دادم القا در دیکشنری عربی به معنای ایجاد نیامده است
در ضمن جمله چند اتاق در ان انداختیم را من اولین باره که اینجا از شما می شنوم و جمله مرسومی نیست

موفق باشید

بی نظیر;420543 نوشت:
سلام

من تو فرهنگ عربی نگاه کردم و اصلا معنی پدید اوردن جزئ معانی این کلمه نبود
از تمام معنی این کلمه دو معنی انداختن و گذاشتن در این جمله مناسب تر است

که باز همان سوال ایجاد می شود

ایا کوهها در زمین انداخته شدند ؟ یا گذاشته شدند ؟

معانی القی در قاموس
أَلْقَى :
إِلْقَاءً [ لقي ] الشي ءَ الى الارض : آن چيز را بر روى زمين افكند
- اليهِ القَوْلَ و بِالقَولِ : سخن را به او ابلاغ كرد
- اليهِ السَّمْعَ : به سخن او گوش داد
- عليهِ القَوْلَ : سخن را بر او ديكته كرد يا ابلاغ كرد
- فيه الشي ءَ : آن چيز را در آن قرار داد
- عنه الشّى ءَ : آن چيز را از او بركند
- بياناً عن كذا : از چيزى سخن گفت
- مُحَاصرَةً : كنفرانس داد
- بِنَفْسِهِ في : خود را به چيزى انداخت
- القَنَابِلَ على : بمبها را بر ... فرو ريخت
- القَبْضَ على فُلانٍ : فلانى را دستگير كرد
- الرُّعْبَ فى قلبِهِ : ترس در دل او انداخت
- على عاتِقِهِ شيئاً : او را مسئول كارى كرد
- المَسْؤُلِيَّة عليه : مسئوليت را بعهده او قرار داد .

-(وَ أَلْقى فِی الْأَرْضِ رَواسِیَ أَنْ تَمِیدَ بِکُمْ وَ أَنْهاراً وَ سُبُلاً لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ)

«و در زمین، کوه‌هاى استوارى قرار داد تا شما را نلرزاند و نهرها و راه‌هایى ایجاد کرد، تا (به مقصدتان) راه یابید.»

ابوالفضل;420369 نوشت:
قرآن توجه ما را به يکي از عملکردهاي زمين شناسي مهم کوه ها جلب مي کند: و در زمين کوه هاي ثابت و پابرجايي قرار داديم.
مبادا آنها را بلرزاند. همان طور که گفتيم در اين آيه وظيفه کوه ها، جلوگيري از حرکت زمين بيان شده است. زماني که قرآن نازل شد،
کسي از اين موضوع باخبر نبود. علم زمين شناسي جديد، به تازگي اين نکته را کشف کرده است. براساس يافته هاي جديد کوه ها
در نتيجه حرکت و برخورد پوسته هاي سطح زمين به وجود مي آيند. سطح زمين از پوسته هايي تشکيل شده که وقتي دو پوسته با
هم برخورد مي کنند، پوسته قوي تر زير ديگري قرار مي گيرد، پوسته بالايي خم مي شود و به همين صورت بلندي ها و کوه ها شکل
مي گيرند. پوسته زيرين به زير سطح زمين مي رود و در اعماق آن به پايين حرکت مي کند. يعني بخش بزرگي از پوسته زمين هم شبيه
آنچه روي زمين مي بينيم، زير کوه ها قرار دارد. در يک متن علمي، ساختار کوه ها به اين صورت بيان شده است:در جاهايي که قاره ها
ضخيم ترند، مثلا در محدوده کوه ها، پوسته زمين به عمق بيشتري پايين مي رود.

سلام

حالا این توضیحات شما چطوری ثابت می کنه کوهها از لرزش زمین جلوگیری می کنند ؟

ابوالفضل;420555 نوشت:
معانی القی در قاموس
أَلْقَى :
إِلْقَاءً [ لقي ] الشي ءَ الى الارض : آن چيز را بر روى زمين افكند
- اليهِ القَوْلَ و بِالقَولِ : سخن را به او ابلاغ كرد
- اليهِ السَّمْعَ : به سخن او گوش داد
- عليهِ القَوْلَ : سخن را بر او ديكته كرد يا ابلاغ كرد
- فيه الشي ءَ : آن چيز را در آن قرار داد
- عنه الشّى ءَ : آن چيز را از او بركند
- بياناً عن كذا : از چيزى سخن گفت
- مُحَاصرَةً : كنفرانس داد
- بِنَفْسِهِ في : خود را به چيزى انداخت
- القَنَابِلَ على : بمبها را بر ... فرو ريخت
- القَبْضَ على فُلانٍ : فلانى را دستگير كرد
- الرُّعْبَ فى قلبِهِ : ترس در دل او انداخت
- على عاتِقِهِ شيئاً : او را مسئول كارى كرد
- المَسْؤُلِيَّة عليه : مسئوليت را بعهده او قرار داد .

-(وَ أَلْقى فِی الْأَرْضِ رَواسِیَ أَنْ تَمِیدَ بِکُمْ وَ أَنْهاراً وَ سُبُلاً لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ)

«و در زمین، کوه‌هاى استوارى قرار داد تا شما را نلرزاند و نهرها و راه‌هایى ایجاد کرد، تا (به مقصدتان) راه یابید.»

سلام و تشکر

بزرگوار من هم گفتم قرار دادن معنی می دهد ولی پدید اوردن و ایجاد کردن نه
قرار دادن یعنی چیزی را جایی گذاشتن
مثلا من کیف را روی میز گذاشتم یا قرار دادم

اگر حتی معنی گذاشتن و قرار دادن را در این ایه در نظر بگیریم یعنی
خداوند کوهها را روی زمین گذاشت یا قرار داد

بی نظیر;420558 نوشت:
سلام

حالا این توضیحات شما چطوری ثابت می کنه کوهها از لرزش زمین جلوگیری می کنند ؟

سلام علیکم

همانطور که میدونید زمین از صفحات و پوسته ها تشکیل شده. شبیه به اینکه چند لایه تخته رو روی هم قرار داده باشیم.
گفتیم که:

نقل قول:
سطح زمين از پوسته هايي تشکيل شده که وقتي دو پوسته با
هم برخورد مي کنند، پوسته قوي تر زير ديگري قرار مي گيرد، پوسته بالايي خم مي شود و به همين صورت بلندي ها و کوه ها شکل
مي گيرند. پوسته زيرين به زير سطح زمين مي رود و در اعماق آن به پايين حرکت مي کند. يعني بخش بزرگي از پوسته زمين هم شبيه
آنچه روي زمين مي بينيم، زير کوه ها قرار دارد

به بیان ساده حالا اون قسمتی که خم شده رفته به زیر مثل یه میخ دیگر صفحات رو محکم میکنه

سیده راضیه;420518 نوشت:
سلام
این جملات عینا از تفسیر نمونه بیان شده و جملات من نیست.
واینکه کوه هایی که حاصل چین خوردگی و یا آتشفشان هستند نیز دارای ریشه هستند
به این دلیل که هرجا توده ای عظیم در قسمتی از پوسته ایجاد شود به علت ایزوستازی به نسبت ارتفاع و چگالی خود پایین میرود و هرچه این حجم بیشتر باشد میزان پایین رفتگی یا ریشه آن نیز بیشتر است.جالب است بدانید زمانی که به هر دلیلی مثل فرسایش ارتفاع این کوه کاهش یابد کوه بالا می آید و ریشه آن نیز تا عمق کمتری فرو می رود.
برای من فوقها هم بدون داشتن علم تفسیر یک نظر میدم و اون اینه که ممکنه منظور ارتفاع کوهیه که بالای ریشه مستحکم زیرین قرار داره.یعنی اون قسمتی از کوه که ما میبینیم بالای ریشه زیرین قرار گرفته.

سلام سرکار راضیه

حالا شما که رشتتون زمین شناسیه نظر علم زمین شناسی در این باره چیه ؟
یعنی چطوری کوهها مانع لرزش زمین می شوند ؟

با تشکر

ابوالفضل;420560 نوشت:
به بیان ساده حالا اون قسمتی که خم شده رفته به زیر مثل یه میخ دیگر صفحات رو محکم میکنه

سلام

خوب پس اینجا پوسته خم شده نقش میخ و بازی می کنه نه کوه

بی نظیر;420566 نوشت:
سلام

خوب پس اینجا پوسته خم شده نقش میخ و بازی می کنه نه کوه

این میشه همان ریشه کوه یعنی جز زیرزمینی کوه .


بی نظیر;420559 نوشت:
اگر حتی معنی گذاشتن و قرار دادن را در این ایه در نظر بگیریم یعنی
خداوند کوهها را روی زمین گذاشت یا قرار داد

خداوند یه سری قوانین بر دنیای مادی در اغاز شکل گیری طراحی کرده و من جمله از این قوانین این بوده که در اثر
رویدادهای مختلف کوهها تشکیل شوند.
نه اینکه خداوند کوهها رو بر روی زمین انداخته باشد.

ابوالفضل;420569 نوشت:
این میشه همان ریشه کوه یعنی جز زیرزمینی کوه .

یعنی منظورتون اینه که پوسته زمین در محل بریدگیهاش توسط کوهها بهم وصل می شن
پس حرکت الان لایه ها برای چیه ؟

ابوالفضل;420572 نوشت:
خداوند یه سری قوانین بر دنیای مادی در اغاز شکل گیری طراحی کرده و من جمله از این قوانین این بوده که در اثر
رویدادهای مختلف کوهها تشکیل شوند.
نه اینکه خداوند کوهها رو بر روی زمین انداخته باشد.

این حرف شما درسته ولی القا معنی تشکیل شدن در عربی نمیده

سلام.

ابوالفضل;420511 نوشت:
وقتی صحبت از میخ میشه ذهن میره به سمت میخ اهنی اما هر چیزی که از حرکت دو چیز کم کنه و انها رو به هم بچسبونه میتونیم میخ بنامیم

در امتداد یک گسل به علت در هم رفتن و قفل شدن زائده‌ها و لبه‌ها (که بنا به تعبیر شما میتوان آنها را میخ نامید) از حرکت صفحات جلوگیری بعمل آمده ولی به مرور انرژی پتانسیل زیادی را ذخیره میکند تا نهایتا به صورت ناگهانی آزاد شده و باعث وقوع زمین لرزه گردد.
حال فرض کنیم این قفل شدن لبه‌ها و زائده‌ها وجود نداشت و صفحات نسبت به هم حرکت آرام و یکنواخت خود را ادامه میدادند و زمین لرزه‌ای نیز حادث نمیشد.
بنابراین همین میخها خودشان باعث لرزش زمین میشوند.

نقل قول:
در آیه 10 سوره فصلت آمده: «و جعل فیها رواسی
من فوقها...» ترجمه: « و قرار داد در آن لنگرها از بالای آن...». ترجمه فولادوند: «و در [زمين] از فراز آن [لنگرآسا] كوهها نهاد...»
نظرتان راجع به من فوقها چیست؟

ابوالفضل;420511 نوشت:

منظور اینه که کوهها از روی زمین سر به اسمان کشیده شده اند.

لطفا منظوری را که بیان نمودید با متن عربی آیه و نیز ترجمه آقای فولادوند مقایسه کنید.
من فوقها به جعل فیها برمیگردد. یعنی قرار داد در آن از بالای آن.
شما اولا میگوئید از روی. در این حالت تفاوت دو واژه علی و فوق چیست؟
ثانیا می‌گوئید سر به آسمان کشیده‌ شده‌اند. من در متن عربی آیه هر چه نگاه کردم چنین عبارتی یافت نمیشود.

بی نظیر;420578 نوشت:
یعنی منظورتون اینه که پوسته زمین در محل بریدگیهاش توسط کوهها بهم وصل می شن
پس حرکت الان لایه ها برای چیه ؟

خب مشاهده میکنیم که در مناطق کوهستانی ( کوه اتش فشانی نباشه) زلزله (سایش صفحات و ایجاد لرزه) کمتر اتفاق میوفته
یعنی اینکه صفحات حرکت انچنانی ندارن.
در مناطق هموار حرکت صفحات بعید نیست.

نوشته اصلی توسط حامد
سلام
القاء گاهی به معنای پدید آوردن است موردش را اینجا مشاهده کنید :
و القینا بینهم العداوه والبغضاء الی یوم القیامه(مائده 64)

سلام

من تو فرهنگ عربی نگاه کردم و اصلا معنی پدید اوردن جزئ معانی این کلمه نبود
از تمام معنی این کلمه دو معنی انداختن و گذاشتن در این جمله مناسب تر است

که باز همان سوال ایجاد می شود

ایا کوهها در زمین انداخته شدند ؟ یا گذاشته شدند ؟

با تشکر

استوار;420583 نوشت:
لطفا منظوری را که بیان نمودید با متن عربی آیه و نیز ترجمه آقای فولادوند مقایسه کنید.
من فوقها به جعل فیها برمیگردد. یعنی قرار داد در آن از بالای آن.
شما اولا میگوئید از روی. در این حالت تفاوت دو واژه علی و فوق چیست؟
ثانیا می‌گوئید سر به آسمان کشیده‌ شده‌اند. من در متن عربی آیه هر چه نگاه کردم چنین عبارتی یافت نمیشود.

بنده این رو از تفسیر المیزان نقل کردم.
همانطور هم که میبینیم کوهها بصورت برامدگی هستن دیگه یعنی بالای سطح زمین قرار دارن
و من فوقها هم اشاره به این داره.

ابوالفضل;420585 نوشت:
خب مشاهده میکنیم که در مناطق کوهستانی ( کوه اتش فشانی نباشه) زلزله (سایش صفحات و ایجاد لرزه) کمتر اتفاق میوفته
یعنی اینکه صفحات حرکت انچنانی ندارن.
در مناطق هموار حرکت صفحات بعید نیست.

جلوگیری از حرکت صفحات باعث تجمع انرژی پتانسیل شده که با آزاد شدن انرژی به صورت ناگهانی، زمین لرزه‌ای مخرب روی خواهد داد.
در حالیکه اگر صفحات آزادانه حرکت کنند اینگونه نخواهد شد.

مناطق کوهستانی زلزله کمتر میاد؟؟؟!!!:Moteajeb!:
یه نگاهی به گسلهای ایران بندازید. ببینید تو مناطق هموار بیشتر گسل داریم یا کوهستانی.

استوار;420590 نوشت:
جلوگیری از حرکت صفحات باعث تجمع انرژی پتانسیل شده که با آزاد شدن انرژی به صورت ناگهانی، زمین لرزه‌ای مخرب روی خواهد داد.
در حالیکه اگر صفحات آزادانه حرکت کنند اینگونه نخواهد شد.

مناطق کوهستانی زلزله کمتر میاد؟؟؟!!!
یه نگاهی به گسلهای ایران بندازید. ببینید تو مناطق هموار بیشتر گسل داریم یا کوهستانی.

جناب استوار حرف شما درسته و گسل در همه جا میتونه باشه چه کوهستانی و هموار.
منظور من اینه که کوه ها میتونن مسلما با سنگینی که دارن از شدت لرزش کم کنن.

مثلا در اثر کوچکترین لرزشی در یک دشت هموار و بدون کوه مسلما زمین با شدت بیشتری خواهد لرزید
در مقایسه با منطقه ای که کوههای زیادی داره. ( البته کوه های اتش فشانی مد نظر نیست چون خودشون علت زلزله میتونن باشن)

سلام

ابوالفضل;420589 نوشت:
همانطور هم که میبینیم کوهها بصورت برامدگی هستن دیگه یعنی بالای سطح زمین قرار دارن
و من فوقها هم اشاره به این داره.

من فوقها یک جهت را بیان میکند. به معنای از بالای آن. جهتی برای قرادادن و نهادن کوهها در زمین.
نتیجه: کوههای استوار را از بالای زمین در زمین نهاد!!

در صورتیکه کوهها از درون خود زمین و از متن زمین بیرون آمده و شکل گرفته‌اند.

سلام.

ابوالفضل;420593 نوشت:
منظور من اینه که کوه ها میتونن مسلما با سنگینی که دارن از شدت لرزش کم کنن.
مثلا در اثر کوچکترین لرزشی در یک دشت هموار و بدون کوه مسلما زمین با شدت بیشتری خواهد لرزید
در مقایسه با منطقه ای که کوههای زیادی داره.

با مطالعات ناچیزی که حقیر داشته‌ام، بنظرم این مطالب پر رنگ شده، وجه علمی متقنی نداشته باشد.
اگر منبع علمی برای این سخن دارید یا نمونه‌های آماری، لطفا ذکر نمائید.

شاید سرکار سیده راضیه راحت تر بتوانند صحت و سقم این مطالب را روشن کنند.

[="Tahoma"]

استوار;420495 نوشت:
اتفاقا موردی که فرمودید هیچ الزامی به استفاده در معنای پدید آوردن ندارد. چون عبارت "دشمنی افکندن یا کینه افکندن در بین آنها" ، عبارتی کاملا مصطلح، شناخته شده و پذیرفته شده میباشد

این گاهی شامل چند در صد میشود؟
چرا در مورد کوه‌ها در تمامی موارد (100%) القی به معنای پدید آوردن بکار میرود و نه همان معنای حقیقی خودش یعنی افکندن و نهادن؟


سلام
خوب حالا این القاء دشمنی یعنی چه ؟ یعنی دشمنی را مثل سنگ به میانشان انداخته ؟ یا مثل تصور خانم بی نظیر دشمنی از آسمان به میان آنها افتاده است ؟
معلوم است که منظور از افکندن همان پدید آوردن است و چه بسا دلیل استعمال این لفظ در مورد ایجاد دشمنی این است که این دشمنی با عدم حضور موجد بلکه با اسباب درونی خود آنها صورت گرفته است نشانه این معنا این جمله شریف قرآن است :
لا يُقاتِلُونَكُمْ جَمِيعاً إِلاَّ فِي قُرىً مُحَصَّنَةٍ أَوْ مِنْ وَراءِ جُدُرٍ بَأْسُهُمْ بَيْنَهُمْ شَدِيدٌ تَحْسَبُهُمْ جَمِيعاً وَ قُلُوبُهُمْ شَتَّى ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَعْقِلُونَ (14)
ترجمه:
14- آنها هرگز با شما به صورت دستجمعى نمى‏جنگند جز در دژهاى محكم يا از پشت ديوارها! پيكارشان در ميان خودشان شديد است (اما در برابر شما ناتوانند) به ظاهرشان مى‏نگرى آنها را متحد مى‏بينى در حالى كه دلهاى آنها پراكنده است اين به خاطر آن است كه قومى بى‏عقلند
اگر بخواهیم همین معنا را در القاء رواسی تطبیق کنیم معنایش ایجاد کوهها به واسطه ویژگیهای خود زمین است یعنی همان حرکت طبیعی صفحات زمین که موجب اصلی چین خوردگیها و بلندیهای زمین است
والله الموفق

حامد;420679 نوشت:
معلوم است که منظور از افکندن همان پدید آوردن است

سلام

من بالا این سو.ال و پرسیدم مثل اینکه ندیدید
ببینید من تو فرهنگ عربی نگاه کردم برای القا اصلا معنی پدید اوردن یا ایجاد کردن ذکر نشده
حالا شما می گویید با توجه به جمله معنایش این می شود

درست مثل اینکه من بگویم

من موضوع جدیدی انداختم

بعد بگویم چون انداختن اینجا معنی نمی دهد پس معنی انداختن ایجاد کردن می شود

پس ما باید یک فرهنگ لغت جدید درست کنیم

و چرا نباید از همان اول بگویم

من موضوعی جدید ایجاد کردم

در ضمن پست شماره 32 جناب استوار هم معنای انداختن را تایید می کند
لطفا به ان پست هم یک نگاهی بیندازید

موفق باشید

[="Tahoma"]

بی نظیر;420745 نوشت:
سلام

من بالا این سو.ال و پرسیدم مثل اینکه ندیدید
ببینید من تو فرهنگ عربی نگاه کردم برای القا اصلا معنی پدید اوردن یا ایجاد کردن ذکر نشده
حالا شما می گویید با توجه به جمله معنایش این می شود

درست مثل اینکه من بگویم

من موضوع جدیدی انداختم

بعد بگویم چون انداختن اینجا معنی نمی دهد پس معنی انداختن ایجاد کردن می شود

پس ما باید یک فرهنگ لغت جدید درست کنیم

و چرا نباید از همان اول بگویم

من موضوعی جدید ایجاد کردم

در ضمن پست شماره 32 جناب استوار هم معنای انداختن را تایید می کند
لطفا به ان پست هم یک نگاهی بیندازید

موفق باشید


سلام
در کتاب التحقیق که از کتب معتبر لغت است میگوید استعمال القی در معانی دیگری غیر از ملاقات به حسب استعمال است
در کتاب فرهنگ ابجدی هم القی فیه الشی را به معنای جعل گرفته و خود جعل دارای معانی متعددی است که به حسب مورد دانسته میشود و یکی از معانی مورد استعمال زیاد آن معنای آفرینش و پدید آوردن است
مانند : انا جعلنا من الماء کل شی حی ما هر چیز زنده ای را از آب پدید آوردیم
والله الموفق

حامد;420755 نوشت:
سلام
در کتاب التحقیق که از کتب معتبر لغت است میگوید استعمال القی در معانی دیگری غیر از ملاقات به حسب استعمال است
در کتاب فرهنگ ابجدی هم القی فیه الشی را به معنای جعل گرفته و خود جعل دارای معانی متعددی است که به حسب مورد دانسته میشود و یکی از معانی مورد استعمال زیاد آن معنای آفرینش و پدید آوردن است
مانند : انا جعلنا من الماء کل شی حی ما هر چیز زنده ای را از آب پدید آوردیم
والله الموفق

سلام و تشکر

به نظر شما چرا خدا باید از کلمه ای استفاده کنه که اینقدر شبهه انگیز باشه ؟
چرا از همان کلمه پدید اوردن یا جعل استفاده نکرده ؟

همچنین مطلب زیر را جناب استوار مطرح کردن
که برای من هم سوال شد

ممنون می شم که جواب دهید

در آیه 10 سوره فصلت آمده: «و جعل فیها رواسی من فوقها...» ترجمه: « و قرار داد در آن لنگرها از بالای آن...». ترجمه فولادوند: «و در [زمين] از فراز آن [لنگرآسا] كوهها نهاد...»
نظرتان راجع به من فوقها چیست؟

با تشکر

والارض مددنها و القينا فيها رواسی......
در فرايند تشکيل كوه‌ها، کشش در پوسته زمين و نه در کل کره زمين معنی رسا و کامل‌تری دارد. و در اين مورد قرآن مجيد هيچ‌وقت لغت جبل يا جبال را به‌کار نبرده و لغت رواسی به‌کار برده است و اين می‌تواند همان كوه‌زادهای بزرگ در لبه‌های فعال پوسته قاره‌ای و پشته‌های ميان اقيانوسی را دربرگيرد.
خداوند متعال در آيه 3 از سوره مبارکه رعد به‌شکل ديگری می‌فرمايد: او خداوندی است که زمين را کشش داد و رواسی و رودخانه‌ها را در آن قرار داد. و هوالذی مد الارض و جعل فيها رواسی و ا نهارا.... همان‌گونه که به‌طور خلاصه در بالا اشاره شد. کشش در پوسته زمين و بوجود‌آمدن رواسی در موقعيت‌های خاص تکتونيکی صورت می‌گيرد. که همه آن‌ها با فرايند کشش آغاز می‌گردد. کشش در پوسته قاره‌ای سبب کافت و ايجاد زنجيره‌حوضه‌های بزرگ می‌گردد که ابتدا درياهای کم‌عمق تشکيل می‌شوند و نهشته‌های مختلف رسوبی تخريبی مانند ماسه‌سنگ‌ها و نهشته‌های تبخيری مثل نمک‌ها تشکيل می‌شوند و سپس با ادامه کشش و فروافتادن کف حوضه، نهشته‌های مختلف رسوبی شيميائی مثل کربنات‌ها و رس‌ها و مارن‌ها نهشته می‌شوند و در عمق‌های بيشتر سنگ‌های کف اقيانوسی، رسوبات خاص محيط‌‌های بسيار عميق تشکيل می‌شوند. رسوبات و مجموعه‌سنگ‌های فرونهشته در حوضه‌های کششی به‌صورت کمربندی طولانی در لبه‌های آرام قاره‌ای به‌وجود می‌آيند . در لبه‌های فعال قاره‌ای نيروهای تکتونيکی نهشته‌های موجود در حوضه‌های تشکيل‌شده را به شکل‌های مختلف چين داده و باعث ارتفاع گرفتن آن‌ها و ايجاد کمربندهای كوه‌زايي می‌گردد .

نقش كوه‌ها در ثبات پوسته زمين

همان‌گونه که پيشتر اشاره شد در سوره‌های مبارکه نحل آيه 5، لقمان آيه 10 و انبياء آيه 31 به نقش رواسی در جلوگيری از لرزش در پوسته زمين اشاره شد. خداوند متعال به همين موضوع با عبارت و شکلی ديگر در آيه 27 سوره مبارکه مرسلات به استواری خود رواسی اشاره می‌فرمايد: در زمين كوه‌ها را استوار گردانيد. و جعلنا فيها رواسی شامخات بنابرين کمربندهای کوه‌زائی (رواسی استوار) در پوسته زمين استواری ايجاد می‌کنند و در ثبات پوسته زمين نقش اساسی دارند و از لرزش مداوم آن می‌کاهند. در مورد ايجاد ثبات در پوسته زمين در اين ارتباط قرآن مجيد به نقش ميخ‌گون بودن جبال هم نظر دارد و تاثير آن‌ها را در ثبات پوسته زمين گوشزد می‌کند. در آيه 7 از سوره مبارکه نباء می‌فرمايد كوه‌ها همچون ميخ هستند: والجبال اوتادا....... ميخ در اصطلاح عاميانه در به‌هم وصل کردن دو قطعه مورد استفاده دارد. در پوسته زمين كوه‌هايی که با نفوذ ماگما از درون زمين در پوسته بالائی در محلهای فرورانش و کمربند‌های ماگمائی ايجاد می‌گردد دقيقا نقش ميخ و جوش دارد و اتصال دو قطعه از پوسته را بعهده می‌گيرد. اين موضوع علاوه ازتغذيه پوسته زمين با مواد معدني مختلف باعث ثبات و استحکام در پوسته زمين نيز هست.
[=arial black]جناب آقای دکتر محمد محجل، دانشیار گروه تکتونیک بخش زمین‌شناسی دانشکده علوم پایه دانشگاه تربیت مدرس

[="Tahoma"]

در آیه 10 سوره فصلت آمده: «و جعل فیها رواسی من فوقها...» ترجمه: « و قرار داد در آن لنگرها از بالای آن...». ترجمه فولادوند: «و در [زمين] از فراز آن [لنگرآسا] كوهها نهاد...»
نظرتان راجع به من فوقها چیست؟

سلام
اصل معنای رواسی که جمع راسیه و از رسو است به معنای ثابتات است که میتواند به معنای تثبیت کننده باشد و اگر بپذیریم منظور همان کوهها هستند دو صورت در معنا قابل تصور است
اگر من فوقها را متعلق به جعل بدانیم تفسیرش مشکل است مگر اینکه بگوییم منظور از رواسی کوهها نیستند بلکه اموری دیگر اند که به نحوی باعث تثبیت زمین میشوند مثلا جاذبه
اما اگر متعلق به رواسی بدانیم ( که درست تر هم اینستکه متعلق به رواسی باشد چون قیدی است که بعد رواسی آمده است ) یعنی اینکه این ثابت کنندگی از فوق زمین صورت گرفته و البته منظور از فوق ، آسمان نیست بلکه فوق خود زمین در مقابل تحتش یعنی رو و زیر زمین است
با توجه به این معنا باید ببینیم کوهها که جزء لایه بیرونی زمین و به اصطلاح روی زمین اند چه نحو تثبیت کنندگی دارند
والله العالم

بی نظیر;420763 نوشت:
به نظر شما چرا خدا باید از کلمه ای استفاده کنه که اینقدر شبهه انگیز باشه ؟
چرا از همان کلمه پدید اوردن یا جعل استفاده نکرده ؟

اگر خدا منظورش ازالقی پدید اوردن هست چرا نباید از رایج ترین کلمه در این زمینه استفاده کنه
بلکه از مهجورترین کلمه که حتی تو فرهنگ های لغت نیست استفاده کنه ؟

لطفا یک دلیل محکم برای این بیاورید ؟

بی نظیر;420813 نوشت:
اگر خدا منظورش ازالقی پدید اوردن هست چرا نباید از رایج ترین کلمه در این زمینه استفاده کنه
بلکه از مهجورترین کلمه که حتی تو فرهنگ های لغت نیست استفاده کنه ؟

لطفا یک دلیل محکم برای این بیاورید ؟

سلام
در این موارد برای این که به سراغ معانی دور برای کلمات نرویم فکر کنم بهتر است ببینیم اساطیر قدیمی نظرشان در این زمینه چی بوده آیا چنین نظری مطرح بوده همچنین در احادیثی که ذیل این آیه اومده چی گفته شده. در تفسیر این موارد اطلاع از اساطیر و ادیان و باورهای سابق کمک کننده هستند.
اگر این آیه با همان اساطیر(در فرض وجود) مطابق باشند نمیتوان کوشید تا معانی دورتری برای هر کلمه یافت. چون در اینصورت همین کار را با سایر کلمات قرآن هم میتوان انجام داد حال هر کلمه در عربی چند ده معنی میتواند داشته باشد. آیا در اینصورت میتوان قرآن را کتاب روشنی نامید که هر کلمه اش حساب شده و در نهایت بلاغت به کار رفته باشد

dinshenasii;420816 نوشت:
لطفا یک دلیل محکم برای این بیاورید ؟
سلام
در این موارد برای این که به سراغ معانی دور برای کلمات نرویم فکر کنم بهتر است ببینیم اساطیر قدیمی نظرشان در این زمینه چی بوده آیا چنین نظری مطرح بوده همچنین در احادیثی که ذیل این آیه اومده چی گفته شده. در تفسیر این موارد اطلاع از اساطیر و ادیان و باورهای سابق کمک کننده هستند.
اگر این آیه با همان اساطیر(در فرض وجود) مطابق باشند نمیتوان کوشید تا معانی دورتری برای هر کلمه یافت. چون در اینصورت همین کار را با سایر کلمات قرآن هم میتوان انجام داد حال هر کلمه در عربی چند ده معنی میتواند داشته باشد. آیا در اینصورت میتوان قرآن را کتاب روشنی نامید که هر کلمه اش حساب شده و در نهایت بلاغت به کار رفته باشد


به نظرم باید بپذیریم قران کلام محمد ص است و خودمون رو خلاص کنیم

[="Tahoma"]

اگر خدا منظورش ازالقی پدید اوردن هست چرا نباید از رایج ترین کلمه در این زمینه استفاده کنه
بلکه از مهجورترین کلمه که حتی تو فرهنگ های لغت نیست استفاده کنه ؟

لطفا یک دلیل محکم برای این بیاورید ؟

سلام
اولا در لغت آمده که القی فیه الشی به معنای جعل است
ثانیا با توجه به دقت بسیار قرآن در انتخاب الفاظ باید بین جعل به معنای معمولش و آنجا که القی به معنای آن استعمال شده تفاوتی باشد که بنده احتمالی را در این مورد مطرح کردم و البته احتمالات دیگر هم قابل تحقیق است
والله الموفق

سلام.

سیده راضیه;420785 نوشت:
خداوند متعال در آيه 3 از سوره مبارکه رعد به‌شکل ديگری می‌فرمايد: او خداوندی است که زمين را کشش داد و رواسی و رودخانه‌ها را در آن قرار داد. و هوالذی مد الارض و جعل فيها رواسی و ا نهارا.... همان‌گونه که به‌طور خلاصه در بالا اشاره شد. کشش در پوسته زمين و بوجود‌آمدن رواسی در موقعيت‌های خاص تکتونيکی صورت می‌گيرد. که همه آن‌ها با فرايند کشش آغاز می‌گردد.

در تاپیکی دیگر بحث گسترش خشکیها به گونه‌ای بیان شد که با بیرون آمدن خشکیها از زیر آب، سطح خشکیها وسعت یافت و نه اینکه تحت نیروی کششی، کش آمد.
لطفا ابتدا این ایراد را برطرف کنید.

سیده راضیه;420785 نوشت:
بنابرين کمربندهای کوه‌زائی (رواسی استوار) در پوسته زمين استواری ايجاد می‌کنند و در ثبات پوسته زمين نقش اساسی دارند و از لرزش مداوم آن می‌کاهند. در مورد ايجاد ثبات در پوسته زمين در اين ارتباط قرآن مجيد به نقش ميخ‌گون بودن جبال هم نظر دارد و تاثير آن‌ها را در ثبات پوسته زمين گوشزد می‌کند. در آيه 7 از سوره مبارکه نباء می‌فرمايد كوه‌ها همچون ميخ هستند: والجبال اوتادا....... ميخ در اصطلاح عاميانه در به‌هم وصل کردن دو قطعه مورد استفاده دارد. در پوسته زمين كوه‌هايی که با نفوذ ماگما از درون زمين در پوسته بالائی در محلهای فرورانش و کمربند‌های ماگمائی ايجاد می‌گردد دقيقا نقش ميخ و جوش دارد و اتصال دو قطعه از پوسته را بعهده می‌گيرد. اين موضوع علاوه ازتغذيه پوسته زمين با مواد معدني مختلف باعث ثبات و استحکام در پوسته زمين نيز هست.

حقیر در این مورد چند پرسش کلی دارم:
1) آیا وجود کوه‌ها میتواند به طور کامل و دائمی از حرکت صفحات جلوگیری کند؟
2) اگر جواب سؤال 1 منفی هست، آیا وجود کوه‌ها باعث نمیشود که انرژی پتانسیل در این صفحات ذخیره شده و با آزاد شدن ناگهانی آن اثرات تخریبی گسترده‌تری بوجود آید؟
3) اگر جواب سؤال 2 مثبت هست، پس آیا بازهم وجود کو‌ه‌ها مانع از لرزش زمین میشود؟

سلام و عرض ادب.

حامد;420679 نوشت:
اگر بخواهیم همین معنا را در القاء رواسی تطبیق کنیم معنایش ایجاد کوهها به واسطه ویژگیهای خود زمین است یعنی همان حرکت طبیعی صفحات زمین که موجب اصلی چین خوردگیها و بلندیهای زمین است

حامد;420755 نوشت:
در کتاب فرهنگ ابجدی هم القی فیه الشی را به معنای جعل گرفته و خود جعل دارای معانی متعددی است که به حسب مورد دانسته میشود و یکی از معانی مورد استعمال زیاد آن معنای آفرینش و پدید آوردن است
مانند : انا جعلنا من الماء کل شی حی ما هر چیز زنده ای را از آب پدید آوردیم

با این توضیحات معنای القاء به وجه جعل و نیز معنای جعل به وجه پدیدآوردن، منطقی و قابل قبوله. ممنون.

سلام و عرض ادب
با تشکر از جناب dinshenasi عزیز در پست 41 و نتیجه خلاصه سرکار بینظیر در پست 42
به نظر من اگر از نگاه جهان شناسی آن روزگار به این آیات دقت کنیم کمتر دچار مشکل میشویم
زمین را مانند فرشی بر روی آبها گستردیم
برای اینکه این فرش نلرزد کوه ها را مانند میخ بر آنها قرار دادیم
همین!!
پیروز و موفق باشید

استوار;420846 نوشت:
در تاپیکی دیگر بحث گسترش خشکیها به گونه‌ای بیان شد که با بیرون آمدن خشکیها از زیر آب، سطح خشکیها وسعت یافت و نه اینکه تحت نیروی کششی، کش آمد.
لطفا ابتدا این ایراد را برطرف کنید.

اینجا ایجاد اولیه خشکی ها بیان نشده منظور همان جدایش ورقه ها در اثر نیروهای کنوکسیونی استنوسفر هست.که باعث ایجاد حوضه های جدایشی کششی می شود.

استوار;420846 نوشت:
حقیر در این مورد چند پرسش کلی دارم:
1) آیا وجود کوه‌ها میتواند به طور کامل و دائمی از حرکت صفحات جلوگیری کند؟
2) اگر جواب سؤال 1 منفی هست، آیا وجود کوه‌ها باعث نمیشود که انرژی پتانسیل در این صفحات ذخیره شده و با آزاد شدن ناگهانی آن اثرات تخریبی گسترده‌تری بوجود آید؟
3) اگر جواب سؤال 2 مثبت هست، پس آیا بازهم وجود کو‌ه‌ها مانع از لرزش زمین میشود؟

بطور کامل و دائمی که خیر اگر این طور بود نباید هیچ زلزله ای در مناطق کوهستانی داشتیم ولی کوه ها از زلزله های عظیم و بسیار مخرب جلوگیری می کنند.
برای سوال دوم هم عرض کنم که کوه ها و ریشه آن ها باعث اصطکاک و کندی حرکت هستند نه جلوگیری کامل که باعث بشه تنش ها جمع بشه و به یکباره آزاد بشن.
مثلا شما جسمی رو روی سطح بدون اصطکاک حرکت بدین و روی سطح با اصطکاک، حرکت در هردو هست ولی شدت و سرعت اون ها فرق میکنه.

سلام.

سیده راضیه;420877 نوشت:
بطور کامل و دائمی که خیر اگر این طور بود نباید هیچ زلزله ای در مناطق کوهستانی داشتیم ولی کوه ها از زلزله های عظیم و بسیار مخرب جلوگیری می کنند.
برای سوال دوم هم عرض کنم که کوه ها و ریشه آن ها باعث اصطکاک و کندی حرکت هستند نه جلوگیری کامل که باعث بشه تنش ها جمع بشه و به یکباره آزاد بشن.
مثلا شما جسمی رو روی سطح بدون اصطکاک حرکت بدین و روی سطح با اصطکاک، حرکت در هردو هست ولی شدت و سرعت اون ها فرق میکنه.

اگر سرعت حرکت صفحات بدون عامل مزاحم، برابر v1 باشد، آنگاه وجود کوه‌ها مطابق فرمایش شما مانند عاملی بازدارنده باعث میگردد که سرعت حرکت صفحات کاهش یابد و به v2 برسد.
این تغییر اندازه حرکت ناشی از عامل بازدارنده، باعث تولید انرژی میگردد.
اگر در سطح تماس، با دانه بندی یکسان و یکنواخت روبرو باشند، این انرژی ناشی از اصطکاک کاملا به صورت حرارتی آزاد شده و به صورت پتانسیل ذخیره نخواهد شد.
اما در عمل، سطح تماس یکنواخت نیست و زائده‌های موجود در هم فرو رفته و به اصطلاح قفل میشوند. در این حالت علاوه بر انرژی حرارتی، ما بقی انرژی ناشی از شتابِ منفیِ کندیِ سرعت صفحات، به صورت پتانسیل ذخیره میگردد.
و زمانی که این انرژی پتانسیل به حدی افزایش یافت که باعث گسست قفل زائده‌ها گردید، به یکباره آزاد شده و زمین لرزه نسبتا شدیدی رخ می‌دهد.
برای همین وجود این عوامل بازدارنده یعنی کوه‌ها، خود عاملی برای تشدید لرزش زمین است.

حامد;420805 نوشت:
اگر من فوقها را متعلق به جعل بدانیم تفسیرش مشکل است مگر اینکه بگوییم منظور از رواسی کوهها نیستند بلکه اموری دیگر اند که به نحوی باعث تثبیت زمین میشوند مثلا جاذبه
اما اگر متعلق به رواسی بدانیم ( که درست تر هم اینستکه متعلق به رواسی باشد چون قیدی است که بعد رواسی آمده است ) یعنی اینکه این ثابت کنندگی از فوق زمین صورت گرفته و البته منظور از فوق ، آسمان نیست بلکه فوق خود زمین در مقابل تحتش یعنی رو و زیر زمین است

اگر فوقها به تنهائی آمده بود میشد آنرا به یک شیء مانند رواسی منتسب دانست.
اما مِن فوقها را باید به یک فعل منتسب نمود.
پس من فوقها در واقع متعلق به همان جعل است.
از سوی دیگر بواسطه وجود حرف مِن، میتوان نتیجه گرفت منظور از فوق در اینجا، فاصله را میرساند.

سلام

متحیر;420861 نوشت:
به نظر من اگر از نگاه جهان شناسی آن روزگار به این آیات دقت کنیم کمتر دچار مشکل میشویم
زمین را مانند فرشی بر روی آبها گستردیم
برای اینکه این فرش نلرزد کوه ها را مانند میخ بر آنها قرار دادیم
همین!!

آیا آنها نمیدانستند توسط میخ نمیشود فرش را به آب محکم کرد؟

استوار;420935 نوشت:
اگر سرعت حرکت صفحات بدون عامل مزاحم، برابر v1 باشد، آنگاه وجود کوه‌ها مطابق فرمایش شما مانند عاملی بازدارنده باعث میگردد که سرعت حرکت صفحات کاهش یابد و به v2 برسد.
این تغییر اندازه حرکت ناشی از عامل بازدارنده، باعث تولید انرژی میگردد.
اگر در سطح تماس، با دانه بندی یکسان و یکنواخت روبرو باشند، این انرژی ناشی از اصطکاک کاملا به صورت حرارتی آزاد شده و به صورت پتانسیل ذخیره نخواهد شد.
اما در عمل، سطح تماس یکنواخت نیست و زائده‌های موجود در هم فرو رفته و به اصطلاح قفل میشوند. در این حالت علاوه بر انرژی حرارتی، ما بقی انرژی ناشی از شتابِ منفیِ کندیِ سرعت صفحات، به صورت پتانسیل ذخیره میگردد.
و زمانی که این انرژی پتانسیل به حدی افزایش یافت که باعث گسست قفل زائده‌ها گردید، به یکباره آزاد شده و زمین لرزه نسبتا شدیدی رخ می‌دهد.
برای همین وجود این عوامل بازدارنده یعنی کوه‌ها، خود عاملی برای تشدید لرزش زمین است.

پوسته زمین کاملا ناهمگن و ناهمگون درست ولی ما حرکات صفحات رو چه در امتداد هم و چه در محل های برخوردی و گسل ها داریم اگر این ناهمگنی باعث قفل شدن بشه چطور این حرکات اتفاق می افتند؟
مثلا در مناطق فرورانشی حرکت یک صفحه در زیر صفحه دیگر باعث اصطکاک شده و باعث ذوب سنگ ها می شود.
اگه قفل بشن یعنی حرکت نداریم و به صورت انرژی پتانسیل ذخیره میشه ولی ما حرکات رو داریم ولی کندتر.
یه مثالم از ایران بزنم برای کوه های کم زلزله
نمیدونم اطلاعاتی از کوه های مرتفع بختیاری دارید یا نه.
این کوه ها که در اثر فشار پلیت عربستان ایجاد شدن در ابتدا که کم ارتفاع بودن گسل های با زاویه کمی داشتند که حرکت در امتداد این گسل ها باعث زلزله می شده ولی با ادامه فشار پلیت عربستان این چین ها مرتفع شده و گسل ها حالت عمودی به خود میگیرند حال تصور کنید نیرویی به طور عمود بر یک جسم روی زمین وارد شود آیا باعث حرکت خواهد شد؟
خیر.تا زمانی که جهت تنش ها عوض نشده این گسل ها در بلندترین کوه های ایران بصورت قفل شده باقی خواهند ماند و هیچ حرکتی نخواهند داشت.

در این شکل برش شماتیکی از کوه های بختیاری رو میبینید که از چپ به راست یا از غرب به شرق به ارتفاع آن ها افزوده شده و زاویه گسل ها افزایش می یابند. در بلندترین کوه گسل حالت عمودی دارد و تنش از دو سمت و عمود بر صفحه گسل باعث هیچ حرکتی در گسل نمی شود.و بلندتری کوه های بختیاری کم خطرترین مناطق از نظر زلزله در آن ناحیه هستند.

سلام.

سیده راضیه;421024 نوشت:
ما حرکات صفحات رو چه در امتداد هم و چه در محل های برخوردی و گسل ها داریم اگر این ناهمگنی باعث قفل شدن بشه چطور این حرکات اتفاق می افتند؟

همانگونه که خود بهتر می‌دانید، زمین لرزه ناشی از آزاد شدن ناگهانی انرژی در پوسته زمین میباشد. و اینکه اغلب ناشی از گسیختگی گسلهای زمین شناختی است.
(منبع: Earthquake - Wikipedia)

کند شدن حرکت صفحات، یک تغییر یکنواخت نیست. همین باعث ذخیره انرژی میگردد.
برای درک بهتر این موضوع، یک فنر را در نظر بگیرید.
اگر با نیروی ثابتی آنرا فشرده کنید، هر چقدر که طول فنر کمتر میشود، به مرور سرعت فشردگی آن کاهش می‌یابد تا جائی که ساکن شود. پس در اینجا سرعت فشردگی فنر یکنواخت و ثابت نیست.
حال اگر اعمال نیرو را حتی قبل از آنکه فشردگی فنر به حداکثر خود برسد قطع کنید، بازهم فنر باز شده و انرژی پتانسیلش آزاد میگردد.

سیده راضیه;421024 نوشت:
تا زمانی که جهت تنش ها عوض نشده این گسل ها در بلندترین کوه های ایران بصورت قفل شده باقی خواهند ماند و هیچ حرکتی نخواهند داشت.

در اینجا نیز تنشها باعث ذخیره شدن انرژی میشود. و پس از تعویض جهت تنشها، قطعا باید در این نقطه نیز شاهد زمین لرزه شدیدی باشیم.

سیده راضیه;421024 نوشت:
در این شکل برش شماتیکی از کوه های بختیاری رو میبینید که از چپ به راست یا از غرب به شرق به ارتفاع آن ها افزوده شده و زاویه گسل ها افزایش می یابند. در بلندترین کوه گسل حالت عمودی دارد و تنش از دو سمت و عمود بر صفحه گسل باعث هیچ حرکتی در گسل نمی شود.و بلندتری کوه های بختیاری کم خطرترین مناطق از نظر زلزله در آن ناحیه هستند.

زمین لرزه‌ها بر روی شکافهای عمودی به این دلیل اتفاق می‌افتند که دو قطعه پوسته به صورت افقی، و بدون هیچ یا اندکی جابجایی افقی، با شدت از روی یکدیگر عبور میکنند.
حتما میدانید زمین لرزه سال گذشته سوماترا به قدرت 8.6 ریشتر!! از یک شکاف عمودی در پوسته اقیانوس در 400 کیلومتری غرب سوماترا حاصل شد.
شکافهای عمودی معمولا چنین انرژی زیادی تولید نمیکنند.
و ظاهرا همانطور که خودتان بیان نمودید، تعویض جهت تنشها مسبب آزاد شدن این مقدار انرژی بوده.

پرسشی دارم: آیا در ایران گسل عمودی در مناطق غیر کوهستانی داریم؟

[="Tahoma"]

استوار;420976 نوشت:
اگر فوقها به تنهائی آمده بود میشد آنرا به یک شیء مانند رواسی منتسب دانست.
اما مِن فوقها را باید به یک فعل منتسب نمود.
پس من فوقها در واقع متعلق به همان جعل است.
از سوی دیگر بواسطه وجود حرف مِن، میتوان نتیجه گرفت منظور از فوق در اینجا، فاصله را میرساند.

سلام
در کتاب الجدول فی اعراب القرآن که در حقیقت بیان تجزیه و ترکیب الفاظ قرآن است گفته :
(الواو) عاطفة (فيها) متعلّق ب (جعل) بتضمينه معنى خلق «1»، (من فوقها) متعلّق بنعت لرواسی
فیها متعلق به جعل که معنای خلق در آن تضمین شده می باشد
و من فوقها متعلق به صفت رواسی است
دلیلش اینستکه رواسی جمع راسیه است و راسیه اسم فاعل است و می تواند متعلقاتی داشته باشد
حال با توجه به اینکه من فوقها بعد رواسی آمده قاعدتا باید متعلق به رواسی باشد و نه جعل
والله الموفق

سلام و عرض ادب.

حامد;420805 نوشت:
اما اگر متعلق به رواسی بدانیم ( که درست تر هم اینستکه متعلق به رواسی باشد چون قیدی است که بعد رواسی آمده است ) یعنی اینکه این ثابت کنندگی از فوق زمین صورت گرفته و البته منظور از فوق ، آسمان نیست بلکه فوق خود زمین در مقابل تحتش یعنی رو و زیر زمین است
با توجه به این معنا باید ببینیم کوهها که جزء لایه بیرونی زمین و به اصطلاح روی زمین اند چه نحو تثبیت کنندگی دارند

حامد;421138 نوشت:
در کتاب الجدول فی اعراب القرآن که در حقیقت بیان تجزیه و ترکیب الفاظ قرآن است گفته:
و من فوقها متعلق به صفت رواسی است
دلیلش اینستکه رواسی جمع راسیه است و راسیه اسم فاعل است و می تواند متعلقاتی داشته باشد
حال با توجه به اینکه من فوقها بعد رواسی آمده قاعدتا باید متعلق به رواسی باشد و نه جعل

لازم شد نقدی بر این کتاب الجدول فی اعراب القرآن بنویسیم.:khandeh!:

تعلق گرفتن من فوقها به رواسی، حال چه به عنوان صفتی برای جبال محذوف، و یا اسم فاعل به معنای ثابتها و پابرجاها، بسیار نامفهوم و گنگ و مبهم است.

فوق
یکی از جهات ششگانه است و حرف مِن نیز در کنار فوق از یک ابتدای مکانی حکایت دارد. برای همین منطقی آن است که به جعل تعلق گیرد.

به عنوان مثال: وقتی میگوئیم فلانی از بالای نردبان پائین آمد، از بالای بعد از فاعل جمله است. اما به آن متعلق نیست. بلکه عمل پائین آمدن است که نیاز به یک ابتدای مکانی دارد.

حال شما با توجه به چیزی که مد نظر دارید، این عبارت از آیه را ترجمه نمائید تا ببینیم مبهم خواهد بود یا نه.

ترجمه ما این است: «و قرار داد در آن استوارها را از بالای آن»

موضوع قفل شده است