آیا « انا الحق » گفتن حلاج ، شرک و یا دعوی خدایی بود ؟

تب‌های اولیه

62 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

باسمه تعالی
باسلام:
پس مشخص شد این طور که کاربر محترم قدس شریف،در پست 44 ادعا کرده اند مرحوم شهید مطهری در کتاب آشنایی با علوم اسلامی آورده اند: عرفا حلاج را طرد کرده اند، کاملا نادرست است و چنین جمله ای در این کتاب وجود ندارد

قدس شریف;319364 نوشت:
غالب علمای امامیه بر رد فلسفه و عرفان بر آمدند. این کارا که شما میکنید عاقبت بخیری توش نیست. من وظیفم نهی از منکره

غالب علمای اسلام بر ردّ تشیّع بر آمده اند.آیا کاری که ما میکنیم عاقبت بخیری ندارد؟

قدس شریف;319427 نوشت:
ص119 از آن کتاب: حلاج به کفر و ارتداد و ادعای خدائی متهم شد. آیا ازین فرد دفاع میکنید؟ نستجیر بالله

قرآن کریم سوره ص-آیه 4:پیامبر اسلام به سحر و جادو متّهم شد(وَعَجِبُوا أَن جَاءهُم مُّنذِرٌ مِّنْهُمْ وَقَالَ الْكَافِرُونَ هَذَا سَاحِرٌ كَذَّابٌ)آیا از این فرد دفاع میکنید؟ ((و از اينكه هشداردهنده‏ اى از خودشان برايشان آمده درشگفتند و كافران مى گويند اين ساحرى شياد است (ص-۴)))
مغالطه در مقابل اهل فلسفه و حکمت،امری شکست خورده است.قل هاتوا برهانکم ان کنتم صادقین
قدس شریف;319364 نوشت:
غالب علمای امامیه بر رد فلسفه و عرفان بر آمدند. این کارا که شما میکنید عاقبت بخیری توش نیست. من وظیفم نهی از منکره

اگر به دنبال جدال و سخنان خطابی هستید،به تاپیک زیر مراجعه بفرمایید
قابل توجه معاندین فلسفه و عرفان
لطف بفرمایید فرمایشاتتان در ردّ فلسفه و عرفان را در موضوعات مرتبط مطرح بفرمایید که خدمتتان عرض شد.

یا حقّ

دوس دارم با هم بحث کنیم در یک شرایط متقابل پس سفسطه کاری رو بذارید کنار.

@ سمیع
کاربر گرامی از شما تقاضا دارم سطح مطالعه خود رو بالا ببرید. عزیزم شما منظور حقیر رو متوجه نشدید. عرضم اینست که مرحوم مطهری در کتاب خود از ارتداد حلاج سخن گفته و این مشهود است. در ضمن در بخش عرفان های کاذب همچنان منتظر شما هستم!!

@ رضاهو
من گفتم علما اگر شما درک صحیحی از معنی عالم داشته باشید هرگز چنین سخنی نمیزدید:

رضاهو;319690 نوشت:
غالب علمای اسلام بر ردّ تشیّع بر آمده اند.

جالب است که معنی عالم را نمیدانید بعد بدنبال تفلسف میروید. کاربر عزیز عالم یعنی کسی که علم دارد و کسی مثل ابن تیمیه و ذهبی و سیوطی و بخاری که بنظر شما عالمند در واقع جاهلند چون هنوز چیزی از اسلام ناب محمدی ص را درک نکرده اند. نمردیمو فهمیدیم بنظر فلاسفه امامی صادق با ابن عبدالوهاب برابر بوده و هردو عالمند!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

@ فتا
کاربر گرامی حلاج می گوید انا الله. بنظر شما این ارتداد نیست؟؟ پس چیست؟؟ لابد الان میگید حرف عرفا رو کسی نمی فهمه!!! شما بفحش ناموس اعتقاد داری؟؟ فک کنید دور از جون شما یکی از عرفا بشما فحش میده. شما اون رو حد نمیزنید؟ چون که حرف عرفا رو نمیفهمید؟ و شاید منظور دیگری دارد؟؟

قدس شریف;319718 نوشت:

@ سمیع
. عرضم اینست که مرحوم مطهری در کتاب خود از ارتداد حلاج سخن گفته و این مشهود است.


باسمه تعالی
با سلام:
کاربر محترم ظاهرا شما مطالبی را که می نویسید فراموش می کنید شما در پست 44نوشتید که در این کتاب آمده عرفا حلاج را طرد کرده اند و بنده از شما خواستم متن این ادعا را بیاورید و شما هرگز نخواهید توانست این ادعای خود را ثابت کنید چون چنین جمله ای در این کتاب نیست.پس لطفا با مدرک صحبت کنید.

قدس شریف;319718 نوشت:
کاربر گرامی حلاج می گوید انا الله. بنظر شما این ارتداد نیست؟؟ پس چیست؟؟ لابد الان میگید حرف عرفا رو کسی نمی فهمه!!! شما بفحش ناموس اعتقاد داری؟؟ فک کنید دور از جون شما یکی از عرفا بشما فحش میده. شما اون رو حد نمیزنید؟ چون که حرف عرفا رو نمیفهمید؟ و شاید منظور دیگری دارد؟؟

[="blue"][="times new roman"]
باز هم مصادره به مطلوب حلاج میگفته انالحق نه انا الله و این خیلی تفاوت دارد ثانیاً سطحی نگری کافیست شما هروقت توانستی معنی عشق و عاشق را تعریف کنی بعد بیا با هم بحث کنیم ![/]
[/]

منظورم ازون جلمه تبرئه بود اشتباهی پیش اومده عذر میخوام. هدف اصلی همون سیاهه کفر و ارتداد بوده که بقلم استاد نوشه شده.

فتا 1;319724 نوشت:
معنی عشق و عاشق
معنی این عشق!!! لابد در فصوص و فتوحات و تذکره الاولیا و مثنوی کفروی آمده!!!!

اهدنا الصراط المستقیم

قدس شریف;319726 نوشت:
معنی این عشق!!! لابد در فصوص و فتوحات و تذکره الاولیا و مثنوی کفروی آمده!!!!

اهدنا الصراط المستقیم

[="blue"][="times new roman"]حال دیدی معنی انرا درک نکرده ای عاشق مجنون است و شما نمیتوانی مجنون را محاکمه و محکوم کنی حتی اگر قتل نموده باشد .[/][/]

منصور حلاج کیست؟
نام او حسین بن منصور و لقب و کنیه او حلاج و عقیده اش سنی که در اصول از احمد بن حنبل و در فروع از شافعی پیروی می نماید اما خودش می گوید تا کنون که پنجاه سال دارم هیچ مذهبی اختیار نکرده ام. (قوس زندگی منصور حلاج ، لوئی ماسیون ص 73) و خاندان و ی اتش پرست بوده اند که بزرگشان ابو ایوب شهابی بوده است. (عرفان و عارفان ایرانی ص 275) و در قرن چهارم می زیسته است.
بوضیحات: مرحوم شیخ طبرسی در کتاب احتجاج روایت کرده که: توقیع از طرف حضرت صاحب الامر عجل الله تعالی فرجه الشریف ظاهر شد بر دست جناب حسین بن روح که از جمله سفرای ان حضرت بود، به لعن جماعتی که یکی از انان حسین بن منصور حلاج بود. (احتجاج مرحوم طبرسی ج 2 ص 289) و مرحوم مقدس اردبیلی در کتاب حدیقة الشیعه می فرمایند: توقیعات ان حضرت که به خواص خود نوشته در کتب معتبره مذکور است از ان جمله توقیعی است که به لعن حسین بن منصور حلاج بیرون امده و نسخه ان در "قرب الاسناد" علی بن الحسین مسطور است. (حدیقة الشیعه مرحوم مقدس اردبیلی ص 737). یکی از کسانی که فتوی به قتل وی داد و به خط مبارک خود نوشت که او واجب القتل است حسین بن روح وکیل و نماینده خاص امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف بود و علمای بزرگ شیعه که معاصر حلاج بودند یعنی ابو سهل نوبختی و علی بن بابویه و مرحوم شیخ صدوق و قطب راوندی رحمة الله علیهم چهار تن از پیشوایان شیعه حلاج را ساحر و ملعون و مطرود خدا و رسول و امام علیه السلام دانستند و فتوی به قتل حلاج دادند. (رجوع شود به کتاب عرفان و تصوف، تالیف مرحوم داوود الهامی). شیخ طوسی رحمة الله می فرماید: حلاج ساحر بوده و به دروغ ادعای وکالت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را نموده است. (تحفه قدسی، ترجمه غیبت شیخ طوسی رحمه الله ص 316). شیخ صدوق رحمه الله مذهب حلاج را باطل دانسته و وی را تارک نماز می داند شیخ مفید و علامه حلی علیهما الرحمة نیز او را لعن نموده اند. حلاج در ادعاهایش می گفت که الله خدای اسمان است و من خدای زمین هستم. در اغاز نامه هایش چنین می نوشت: من الله الی فلان بن فلان. با رفتن به حج مخالف بوده و می گفته به جای رفتن به حج در اطراف من طواف نمایید. (تحفة الاخیار ص 226 ـ 227)
می گفت من خدا هستم و زیر عبای من جز خدا وجود ندارد. من بودم که قوم نوح را غرق کردم من بودم که قوم عاد و ثمود را هلاک و عذاب نمودم.(ریحانة الادب ج 2 ص 61)
هنگام مرگ در بالای دار می گفت: ای خدا می بینم با من شوخی می کنی اما من عهد کرده ام که گرفتار شوخی های تو نشوم. (روضات الجنات ج 3 ص 461)
حلاج همچنان در بسیاری از مسائل تصوف پیشرو و بنیان گذار به حساب می اید در موضوع دفاع از ابلیس هم از نخستین افراد به شمار می اید در مجموعه اشعار باقی مانده از او که به طواسین مشهور است تماما از ابلیس تمجید می کند و افعال و کردار او را ستایش می کند چنانچه می گوید در اسمان عابدی و موحدی مانند ابلیس وجود ندارد. او سجده نکردن ابلیس بر ادم را یک پیروزی بزرگ در ازمون الهی تلقی می نماید نه سریچی از فرمان الهی. (سبحان الله عما یصفون). (سفینة النجاة ص 276)

نصیحت رو به عرفاآفرین: خودتونو از تکفیر خلاص کنید ان شا الله خدا از نادانی ماقبل شما در گذرد.

کاربر گرامی حلاج می گوید انا الله. بنظر شما این ارتداد نیست؟؟ پس چیست؟؟

برای اینکه برانید ارتداد هست یا خیر توجه شما را به این مطالب جلب می کنم:

[=&quot]روا باشد انا الحق از درختی[/][=&quot]
چرا نبود روا از نیک بختی
[/]

[=&quot]****
[/]

[=&quot]کدامین نقطه را نطق است انا الحق / [/][=&quot] چه گوئی هرزه ای بود آن رمز مطلق[/]

[=&quot]انا الحق کشف اسرار است مطلق/ [/][=&quot] به جز حق کیست تا گوید انا الحق[/]

[=&quot]در شرح و تفسیر معنی‌ انا الحق مرحوم[/][=&quot] علامه طباطبایی می‌‌ گوید: این سخن، سخن بیهوده نیست، بلکه مطلب درستی است،[/][=&quot] ولی‌ نه از هر کس، بلکه تنها از کسی‌ صحیح است که از خودش رهایی یافته و از خود رسته به شهود فنای خود پی برده[/][=&quot] باشد.[/][=&quot]و گر نه با بود خود و دیدن خویش، سخن کفراست [/][=&quot] زیرا وقتی‌ خودبینی‌ از میان برود، همه او می‌ ماند و بس، این جا دیگر سخن انا الحق را جز او سبحانه نمی‌ گوید. بنابراین (انا الحق کشف اسرار است مطلق) منتها به زبان آن کس که خود را گم کرده باشد، و این معنی با مراقبه حاصل می‌ شود، که در آن چشم و گوش و دهان عارف چشم و گوش و دهان حق می‌ شود. همان می‌ بیند که حق می‌ بیند، همان می‌ شنود و می‌ گوید که حق می‌ شنود و می‌ گوید[/][=&quot].[/]

[=&quot]مرحوم علامه در ادامه فرمودند[/][=&quot]مطلبی را خود از استاد (آقای سید علی‌[/][=&quot]قاضی) نشنیدم، ولی‌ رفقا از استاد نقل می‌ کردند که آن بزرگوار شبی در مسجد کوفه بیتوته نموده بودند و می‌ فرمودند”دیشب، در و دیوار مسجد با تسبیح خود نگذاشتند تا صبح بخوابم” این همان در و دیواری است که دیگران هم خوابیده بودند و هیچ نمی‌ شنیدند. معلوم می‌ شود وضع[/][=&quot] و حال استاد به گونه ای بوده که چنین شنوایی را داشته ا‌ند، نه آنکه در سنگ و آجر تغییری پیدا شده بود. آری، انسان تا خیال می‌ کند تفاوت و فرق در عالم وجود دارد، اسم من و ما و او را می‌ گذارد، ولی‌ چون دید فرق از نظرش برود، فرقی‌ میان این سه نمی‌ گذارد[/][=&quot].[/]

[=&quot]هر آن کو خالی‌ از خود چون خلا شد[/][=&quot]/ انا الحق اندر او صوت و صدا شد[/]

[=&quot]علامه فرمودند: بشر تا خود را می‌ بیند و از خویش خالی‌ نشده است، اگر انا الحق بگوید جز شرک و وثنیت از[/][=&quot] گفتارش برخاسته نمی شود ولی‌ چون از خود خالی‌ شد تنها حق سبحانه را شاهد خواهد بود، و انا الحق از او جز صوت و صدایی بیش نیست و ملاّ عبد الرزق[/][=&quot] فیاض لاهیجی صاحب گوهر مراد گوید[/][=&quot]:[/]

[=&quot]هر که بینی‌ از گفته منصور پر است/ [/][=&quot] لیک مردی که کشد سرزنش دار کم است[/]

باسمه تعالی

شورش عشق تو در هیچ سری نیست که نیست /منظر روی تو زیب نظری نیست که نیست
نیست یک مرغ دلی کش نفکندی به قفس / تیر بیداد تو تا پر به پری نیست که نیست
ز فغانم ز فراق رخ و زلفت، به فغان / سگ کویت همه شب تا سحری نیست که نیست
نه همین از غم او سینه ما صد چاک است /داغ او لاله صفت، بر جگری نیست که نیست
موسی ای نیست که دعوی اناالحق شنود /ورنه این زمزمه اندر شجری نیست که نیست
چشم ما دیده خفاش بود ورنه تو را / پرتو حسن به دیوار و دری نیست که نیست
گوش اسرار شنو نیست و گرنه «اسرار» / برش از عالم معنی خبری نیست که نیست1

پی نوشت:
1-جاج ملا هادی سزواری

موضوع قفل شده است