آیاعصمت انبیا و امامان و علت ثواب ان نوعی پارتی بازی نیست؟

تب‌های اولیه

222 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

ویک مطلب دیگه اینکه پیامبر فرمودند برای جایگاه های خود در بهشت مسابقه دهید اگر هر کس فضیلت بیشتری داشته باشته باشد در این دنیا و هیچکس نتواند به خاطر همین فضیلت او به جایگاه او در ان دنیا برسد دیگر مسابقه دادن چه معنی می دهد همه چیز از قبل مشخص است شخص زنا زاده به حلال زاده نمی رسد و حلال زاده به پیامبر نمی رسد یعنی همان نظام طبقاتی ( دهنم کف کرد از بس تو این تاپیک گفتم نظام طبقاتی) هر کس فقیر است فقیر خواهد ماند و هر کس قوی است قوی باقی خواهد ماند.

مهران احمدی;621917 نوشت:
فرق نمی کند چه زمانی مهم این است که داده و منظور او فضل بوده نه حق از جمله چند ایه می اورم تا مشخص شود
وَلَقَدْ آتَيْنَا دَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ عِلْمًا وَقَالَا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي فَضَّلَنَا عَلَى كَثِيرٍ مِّنْ عِبَادِهِ الْمُؤْمِنِينَ سوره ی نمل ایه ی 15 و ایه ی بعد از ان (وَوَرِثَ سُلَيْمَانُ دَاوُودَ وَقَالَ يَا أَيُّهَا النَّاسُ عُلِّمْنَا مَنطِقَ الطَّيْرِ وَأُوتِينَا مِن كُلِّ شَيْءٍ إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْفَضْلُ الْمُبِينُ)
و همچنین در ایه ی دیگر در قران زمانی که مشرکان می گویند چرا این قران بر شخص دیگری نازل نشد خداوند می فرماید که این فضل اوست و به هر کس که بخواهد می دهد (الان یادم نیست در کدوم سوره هست) و شما می گویید که این برتری و علمی که پیامبر دارد به خاطر عالم ذر بوده که با این علمی که ایشان دارند می توانسته دنیا را در تسخیر کامل خود در اورد ولی او ان را در همان راهی که خدا خواسته صرف کرده پس این علم از همه ی ثروت دنیا برتر بوده و به همین ترتیب هر که بعد از پیامبر زودتر جواب داده فضیلت او نیز بیشتر است بنا براین کسی که زنا زاده و در بدترین شرایط نیز به دنیا می اید نیز تقصیر خود اوست همانطور که کسی که پیامبر می شود به خاطر خود او در عالم ذر بوده بنابراین این شخص از یک طرف باید غصه و غم اینکه خود در عالم ذر به خدا جواب مثبت نداده تحمل کند و از طرف دیگر نیز باید وضعیت کنونی خویش را متحمل شود و همچنین در پست های قبلی نیز اشاره کردم که امام رضا فرموده کسی که در این دنیا فضیلت کمتری دارد به خاطر انتقام کشی خدا از او نیست بلکه ازمایش است اگر اینگونه باشد که چون پیامبر به خدا جواب مثبت داده باید علم و فضیلت بیشتری داشته باشد و کسی که نداده فضیلت کمتر این می شود همان انتقام کشی خد

برادر همينطور ميبريد و ميدوزيد و جلو ميرويد!
چندين بار پاسخ هايي به شما داده شد كه جواب نداديد. فقط بيخيال از كنار آنها گذشتيد

الان هم چندين موضوع را با هم مخلوط ميكنيد و يكجا بيان ميكنيد. اينطور است ، پس اينطور است.... پس اينطور است.... پس نتيجه ميگيريم....!
شما مورد اول را مطرح كنيد ، اگر نظر شما رد نشد و حرفتان قانع كننده بود ، بعد شروع به نتيجه گيري كنيد

نفرموديد منظور شما از بدبخت بيچاره چيست؟

فرموديد:

مهران احمدی;621777 نوشت:
فضل یعنی اینکه چیزی به کسی بدهیم که حق او نباشد و از روی بخشش این کار را انجام دهیم

از سايت "پاسخگو"
فضل یک واژه عربی است و در قرآن مکرر استعمال شده و معانی مختلفی دارد از جمله: بخشش ، احسان و نیکی ، بقیه ، باقیمانده ، فزونی و زیادی و زیادتی

در اصل و ریشه به معنی بخشش کردن یا دادن چیزی به کسی بیشتر از حد و اندازه مقرر و معین شده، یا زیاد تر از آن حدی که شخص استحقاق آن را دارد . چنان که محقق مدقق جناب آقای حسن مصطفوی می نویسد: أنّ الأصل الواحد في المادّة: هو الزيادة على ما هو اللازم المقرّر، لا مطلقا. و بهذا اللحاظ يطلق على الخير و الباقي و الإحسان و..(2)
فضل و عطا گاهی به یک معنا و به صورت مترادف و به جای هم استعمال می شوند. چنان که گفته اند: الإفضال: هو الإعطاء زائدا على ما هو المعمول المقرّر»(3) بخشیدن ( افضال ) یعنی عطا کردنی که بیشتر از میزان مقرر و معمول باشد . و در مورد « فضل خدا » نیز به همین معنا است . الفضل من اللَّه تعالى: عبارة عن عطائه زائدا على ما هو اللازم المقرّر في مقام تأمين المعاش المادّى و الروحانىّ.
« فضل» خدا عبارت است از عطا و بخشش مادی و معنوی او که زیاد تر و بیشتر از حد مقرر و استحقاق بنده اش به او عنایت می کند. (4) واژه هایی مانند: رحمت ، رضوان الله ، عفو ، مغفرة واجر عظیم را می توان از مصادیق فضل خدا شمرد. (5)

عطا یعنی بخشش ، آنچه بخشیده شود .(6) معطی به کسی گویند که طبعش آن قدر عظیم و کرامت نفس و بزرگواری اش آن قدر زیاد است که دست کسی به او نمی رسد (7) و تصور عظمتش برای کسی مقدور نیست. بنا براین عطا کننده شخصی است که به مقتضای کرامت نفس و مقام رفیع و بلندی که دارد عطا و بخشش از او سرازیر شود، بدون آن که به شأن و جایگاه و عملکرد عطا شونده توجه کند

پی نوشت ها:
1.لغتنامه دهخدا ، واژه بخشش .
2.حسن مصطفوی ، التحقیق فی کلمات القرآن ، ج 9 ، ص105 ، ناشر : بنگاه ترجمه و نشر کتاب ، سال 1360 ش .
3.همان .
4.همان .
5.همان .
6.همان ، ج 8 ، ص 172 .
7.فرهنگ لاروس ، تألیف دکتر خلیل جُرّ ، ترجمه سید حمید طبیبیان ،مؤسسه انتشارات امیر کبیر ، تهران ، سال 1375، ص1461

از سايت "پرسمان"
فضل به معني
زيادت است. راغب اصفهاني مي گويد: هر عطيه اي كه بر معطي لازم نيست فضل گويند يعني احسان و رحمت و عطائي كه خدا بر بندگان مي كند بر خداوند لازم نيست بلكه از روي لطف و كرم است لذا به آن فضل گويند كه زيادت است و گرنه بندگان حقي در نزد خدا ندارند......

چيز هايي كه موجب مي شود انسان مشمول فضل و لطف الهي گردد بندگي خالصانه و اطاعت از دستورات خداوند و دعا و اظهار خضوع و انكسار در پيشگاه حق تعالي است و هر چه اين اعمال صافتر و خالص تر باشد قابليت آدمي براي دريافت نزول رحمت و فضل خداوند بيشتر مي شود و به همين دليل انبيا و اوليا و بندگان مقرب و صالح خداوند بهره بيشتري از فيض و احسان ا لهي دارند

در باب لطف و فضل حضرت حق در دعاى جوشن ‏كبير آمده كه «يا من فضله عميم» يعني فضل و احسان و بخشش پروردگار اختصاص به گروه ويژه‏ اى ندارد بلكه فضل خداوند همه را در بر گرفته است . فضل و رحمت خدا همچون باران بر همگان سرازير است و همه انسان ها بلكه همه موجودات از اين فيض بيكران برخوردارند ولي هر چه زمينه براي دريافت فيض فراهم تر باشد بهره مندي از آن بيشتر خواهد بود

جهت آگاهي بيشتر به منابع ذيل رجوع نمائيد:
سيد علي اكبر قرشي،قاموس قرآن، دارالكتب الاسلاميه، ج ،- ص 182 - مفردات راغب، واژه فضل
بهاءالدين خرمشاهي، دانشنامه قرآني، انتشارات دوستان و ناهيد، ج 2، ص 1589

منظور از بدبخت وبیچاره یعنی همین فقیر متولد شدن یعنی همین زنازاده متولد شدن چطور ثرتمند بودن فضیلت نیست در حالی که انسان می تواند از ثروتش برای کسب ثواب بیشتر و بالاتر رفتن رتبه استفاده کند.
اگر شما میگویید که پیامبر شدن شخص پیامبر به خاطر خودش بوده پس زنازاده شدن یک ششخص و فقیر متولد شدن یک شخص هم دست خودش بوده . لطفا به موضوع جواب دهید تابعد به موضوع فضل بپردازیم.

Reza-D;621966 نوشت:
برادر همينطور ميبريد و ميدوزيد و جلو ميرويد!
چندين بار پاسخ هايي به شما داده شد كه جواب نداديد. فقط بيخيال از كنار آنها گذشتيد

الان هم چندين موضوع را با هم مخلوط ميكنيد و يكجا بيان ميكنيد. اينطور است ، پس اينطور است.... پس اينطور است.... پس نتيجه ميگيريم....!
شما مورد اول را مطرح كنيد ، اگر نظر شما رد نشد و حرفتان قانع كننده بود ، بعد شروع به نتيجه گيري كنيد

نفرموديد منظور شما از بدبخت بيچاره چيست؟


اقا چرا عصبانی میشی این شاخه گل تقدیم به شما:Gol:
منظور از بدبخت وبیچاره یعنی همین فقیر متولد شدن یعنی همین زنازاده متولد شدن چطور ثرتمند بودن فضیلت نیست در حالی که انسان می تواند از ثروتش برای کسب ثواب بیشتر و بالاتر رفتن رتبه استفاده کند.
اگر شما میگویید که پیامبر شدن شخص پیامبر به خاطر خودش بوده پس زنازاده شدن یک ششخص و فقیر متولد شدن یک شخص هم دست خودش بوده . لطفا به موضوع جواب دهید تابعد به موضوع فضل بپردازیم.

مهران احمدی;621921 نوشت:
اگر پیامبر شدن یک شخص دست خودش بوده بنابراین زنا زاده شدن یا در یک خانواده ی ثروتمند بدنیا امدن بقیه هم دست خودشان بوده؟!!!!!

قياس درستي نيست. پيامبري يك امتياز است ، اما پروتمند بودن يا زنا زاده بودن به خودي خود نه امتياز محسوب ميشود و نه زيان

قبلاً هم عرض كردم خيلي از انبياء در فقر بودند و همين فقر را به يك فرصت براي تقريب به خدا تبديل كردند

همچنين يك زنا زاده ، هرچند كارش مشكل تر است ، اما فرصت طي نمودن راه درست را دارد و از او گرفته نشده

ضمن اينكه جداي از مواردي كه گفتم ، دور از عقل نيست اگر بگوييم برخي موقعيت هاي افراد بخاطر شرايط خود آنها بوده. همانطور كه ما هم طبق لياقت افراد آنها را در موقعيت هاي مختلفي قرار ميدهيم. مثلاً شخصي درس خوانده و بامعلومات را رئيس كارخانه قرار ميدهيم و شخصي را كه تلاش نكرده و درس نخوانده ، مسئوليت پايين تري ميدهيم. اين چه ايرادي دارد؟

Reza-D;621985 نوشت:
پيامبري يك امتياز است ، اما پروتمند بودن يا زنا زاده بودن به خودي خود نه امتياز محسوب ميشود و نه زيان

چطور پیامبری یک امتیاز است اما ثروتمند بودن یک امتیاز محسوب نمی شود شخصی که ثروتمند است می تواند انفاق بیشتری کند و در نتیجه ثواب بیشتری کسب کند زنا زادگی یک ضعف است شخص زنا زاده هیچگاه نمی تواند امام جماعت شود و ثواب حاصل از ان را دریافت کند هر کس متوجه زنا زادگی او شود به چشم حقارت به او نگاه میکند و در نتیجه خیلی مشکلات برای او بوجود می اید در ضمن این سخن شما یک قیاس بی هوده است

Reza-D;621985 نوشت:
ضمن اينكه جداي از مواردي كه گفتم ، دور از عقل نيست اگر بگوييم برخي موقعيت هاي افراد بخاطر شرايط خود آنها بوده. همانطور كه ما هم طبق لياقت افراد آنها را در موقعيت هاي مختلفي قرار ميدهيم. مثلاً شخصي درس خوانده و بامعلومات را رئيس كارخانه قرار ميدهيم و شخصي را كه تلاش نكرده و درس نخوانده ، مسئوليت پايين تري ميدهيم. اين چه ايرادي دارد؟

اگر هر کس از همان اول ظرفیت وجودی و در نتیجه بخاطر همین ظرفیت وجودی خویش جایگاه خود را در بهشت رقم زده باشد دیگر فرموده ی پیامبر بر اینکه برای جایگاه خود در بهشت سبقت بگیرید چیست از همان اول معلوم که فلانی هر چقدر تلاش کند به جایگاه دیگری نمی رسد چون ظرفیت وجودی او به اندازه ی دیگری نیست

مهران احمدی;621974 نوشت:
اقا چرا عصبانی میشی این شاخه گل تقدیم به شما :Gol:
خير عصباني نشدم. شايد اينطور به نظر ميرسيد كه در اين صورت عذرخواهي ميكنم

مهران احمدی;621917 نوشت:
در پست های قبلی نیز اشاره کردم که امام رضا فرموده کسی که در این دنیا فضیلت کمتری دارد به خاطر انتقام کشی خدا از او نیست بلکه ازمایش است. اگر اینگونه باشد که چون پیامبر به خدا جواب مثبت داده باید علم و فضیلت بیشتری داشته باشد و کسی که نداده فضیلت کمتر این می شود همان انتقام کشی خدا
كسي كه به خدا جواب مثبت داده ، بر كسي كه به خدا جواب منفي داه فضيلت پيدا كند ، ميشود انتقام كشيِ خدا؟!
يعني اگر يك معلم ، شاگردي را كه پاسخ درست داه قبول كند و شاگردي را كه پاسخ غلط داده مردود كند ، دارد انتقام ميگيرد؟!
با اين حساب ، اگر خدا در قيامت ، امام حسين(ع) را بواسطهء اطاعت از خودش بر شمر كه اطاعت نكرده فضيلت بدهد ميشود انتقام كشيِ خدا!!!

مهران احمدی;621956 نوشت:
ویک مطلب دیگه اینکه پیامبر فرمودند برای جایگاه های خود در بهشت مسابقه دهید اگر هر کس فضیلت بیشتری داشته باشته باشد در این دنیا و هیچکس نتواند به خاطر همین فضیلت او به جایگاه او در ان دنیا برسد دیگر مسابقه دادن چه معنی می دهد همه چیز از قبل مشخص است شخص زنا زاده به حلال زاده نمی رسد و حلال زاده به پیامبر نمی رسد یعنی همان نظام طبقاتی ( دهنم کف کرد از بس تو این تاپیک گفتم نظام طبقاتی) هر کس فقیر است فقیر خواهد ماند و هر کس قوی است قوی باقی خواهد ماند
برادر عزيز ، مگر در بهشت فقط يك رتبه داريم كه بگوييم:
خب اين رتبه كه مال معصومين است ، بجز اين رتبه هم ديگر رتبه اي نيست ، پس همه جهنمي هستيم ، پس ديگر مسابقه بي معناست!

اگر دقت بفرماييد ، پاسخ شما در خود سوال است. ما جايگاه پيامبر(ص) را 100 در نظر ميگيريم. خب ، آيا نمي توان براي رسيدن به ساير جايگاه ها مسابقه داد؟

مهران احمدی;621972 نوشت:
منظور از بدبخت وبیچاره یعنی همین فقیر متولد شدن یعنی همین زنازاده متولد شدن چطور ثرتمند بودن فضیلت نیست در حالی که انسان می تواند از ثروتش برای کسب ثواب بیشتر و بالاتر رفتن رتبه استفاده کند. اگر شما میگویید که پیامبر شدن شخص پیامبر به خاطر خودش بوده پس زنازاده شدن یک ششخص و فقیر متولد شدن یک شخص هم دست خودش بوده . لطفا به موضوع جواب دهید تابعد به موضوع فضل بپردازیم
وقتي ميگم توجه نمي فرماييد همين است برادر گلم. عرض كردم اگر ثروتمندي فصيلت است ، پس چرا اكثر بزرگان و معصومين فقير بودند؟ و از سوي ديگر چرا اكثر ظالمان ثروتمند هستند؟! پس چطور مي فرماييد ثروتمند بودن فضيلت است؟

درضمن چه كسي گفته كه يك فرد ثروتمند چون بيشتر ميتواند خرج كند ثواب بيشتري هم ميبرد؟!

بقره - 286
لاَ يُكَلِّفُ اللّهُ نَفْسًا إِلاَّ وُسْعَهَا

خداوند هيچكس را جز به اندازهء توانش تكليف نميكند

در پست بعد كاملتر توضيح ميدهم

مهران احمدی;621995 نوشت:
چطور پیامبری یک امتیاز است اما ثروتمند بودن یک امتیاز محسوب نمی شود

چون پيامبر بودن را خدا به كسي ميدهد كه لياقت داشته باشد
اما ثروت ، فقط يك وسيله است. همانطور كه فقر يك وسيله است

ثروت ممكن است كسي را عاقبت به خير كند ولي ديگري را نه
فقر هم ممكن است كسي را عاقبت به خير كند ولي ديگري را نه

مهران احمدی;621995 نوشت:
اگر هر کس از همان اول ظرفیت وجودی و در نتیجه بخاطر همین ظرفیت وجودی خویش جایگاه خود را در بهشت رقم زده باشد دیگر فرموده ی پیامبر بر اینکه برای جایگاه خود در بهشت سبقت بگیرید چیست از همان اول معلوم که فلانی هر چقدر تلاش کند به جایگاه دیگری نمی رسد چون ظرفیت وجودی او به اندازه ی دیگری نیست
اينكه در عالم ذر همه چيز مشخص شده يا نه را بايد تحقيق كنم. ولي دو حالت وجود دارد

1 - عمل ما در عالم ذر ، تعيين مقام و جايگاه كلي ما در دنيا قرار گرفته (و نه تعيين سرنوشت قطعي)

در اين صورت ، كساني كه به 100 نرسيده اند ، فقط موقعيت رسيدن به 100 را از دست داده اند ، اما در دنيا فرصت براي جبران ، تعيين بهشتي و جهنمي شدن خود و لااقل رسيدن به مقامِ زيرِ 100 را دارند

2 - هم بهشتي و هم جهنمي شدن و هم جايگاه انسان ها ، همه در همان عالم ذر مشخص شده
در اين صورت ، اين فقط علم خداست و معصومين كه مي دانند ، اما دانستن آنها دخالتي در اختيار ما ندارد. يعني اينطور نيست كه چون در عالم ذر كسي تمكين كرد ، الان خداوند به جبر او را هدايت كند و آن را كه در عالم ذر تمكين نكره بود ، به جبر گمراه كند. بلكه سالي كه نكوست از بهارش پيداست. يعني
با اينكه هنوز امتحان دنيا به قوت خود باقي است ، اما از همان كارِ عالم ذر ، مشخص شد كه هر كدام از ما در دنيا چه خواهيم كرد. همانطور كه مثلاً كسي 20 سال سن دارد و خدا ميداند كه اين شخص ديگر هدايت نخواهد شد. ولي عمر مقرر شدهء او كه مثلاً 80 سال است بر اساس همين قرار ، طي ميشود

Reza-D;622506 نوشت:
خير عصباني نشدم. شايد اينطور به نظر ميرسيد كه در اين صورت عذرخواهي ميكنم

كسي كه به خدا جواب مثبت داده ، بر كسي كه به خدا جواب منفي داه فضيلت پيدا كند ، ميشود انتقام كشيِ خدا؟!
يعني اگر يك معلم ، شاگردي را كه پاسخ درست داه قبول كند و شاگردي را كه پاسخ غلط داده مردود كند ، دارد انتقام ميگيرد؟!
با اين حساب ، اگر خدا در قيامت ، امام حسين(ع) را بواسطهء اطاعت از خودش بر شمر كه اطاعت نكرده فضيلت بدهد ميشود انتقام كشيِ خدا!!!

برادر عزيز ، مگر در بهشت فقط يك رتبه داريم كه بگوييم:
خب اين رتبه كه مال معصومين است ، بجز اين رتبه هم ديگر رتبه اي نيست ، پس همه جهنمي هستيم ، پس ديگر مسابقه بي معناست!

اگر دقت بفرماييد ، پاسخ شما در خود سوال است. ما جايگاه پيامبر(ص) را 100 در نظر ميگيريم. خب ، آيا نمي توان براي رسيدن به ساير جايگاه ها مسابقه داد؟

وقتي ميگم توجه نمي فرماييد همين است برادر گلم. عرض كردم اگر ثروتمندي فصيلت است ، پس چرا اكثر بزرگان و معصومين فقير بودند؟ و از سوي ديگر چرا اكثر ظالمان ثروتمند هستند؟! پس چطور مي فرماييد ثروتمند بودن فضيلت است؟

درضمن چه كسي گفته كه يك فرد ثروتمند چون بيشتر ميتواند خرج كند ثواب بيشتري هم ميبرد؟!

بقره - 286
لاَ يُكَلِّفُ اللّهُ نَفْسًا إِلاَّ وُسْعَهَا

خداوند هيچكس را جز به اندازهء توانش تكليف نميكند

در پست بعد كاملتر توضيح ميدهم

سلام خدمت شما و عذر خواهی بعلت تاخیر

در مورد انتقام کشی خداوند این نکته را خدمت شما عرض کنم که منظور از انتقام کشی ندادن امکانات و عذاب است که این را هم می دانیم که خداوند کسی را بدون اینکه کاری انجام نداده باشد عذاب نمی کند و نعمت را از او دریغ نمی کند اما امام رضا در فرموده ی خود گفته که کسی کمتر امکانات دارد به علت انتقام کشی خداوند نیست یعنی عذاب خدا نیست یا به عبارت دیگرکسی کاری انجام نداده که او را عذاب کند و این صرفا فقط یک ازمایش است

اما در مور مسابقه خدمت شما عرض کنم که اگر بر اساس گفته ی شما افراد در عالم ذر ظرفیت خود را رقم زده باشند یعنی هر که زودتر جواب داد ظرفیت وجودی او بالاتر باشد بنابراین شخصی در عالم ذر ظرفیت وجودی و حداکثر جایگاهی که در بهشت میتواند به ان برسد ۲۵ شده اما شخص دیگری بر اساس زودتر جواب دادن ۵۰ شده خوب مشخص است شخصی که ظرفیت او ۲۵ شده هر چقدر هم تلاش کند به شخص دیگر نمی رسد چون ظرفیت او ۲۵ است و حداکثر تلاش خود را هم که بکند به ۲۵ می رسد اما شخصی که ظرفیت او ۵۰ است سه چهارم تلاش خود را هم بکند باز هم جایگاه او در بهشت بیشتر میشود این چه مسابقه ایست؟ در ضمن اگر خدا سوال پرسید از همه پرسید ونه فقط از پیامبر پس همانگونه که ظرفیت و جایگاه پیامبر مشخص شد جایگاه بقیه هم با توجه به پاسخشان مشخص شد یعنی اینکه حداکثر تلاش انها چه جایگاهی خواهد داشت بنابر این مسابقه چه معنایی دارد وقتی جایگاه همه مشخص است که اگر حداکثر تلاششان را بکنند به ان جایگاه دست خواهند یافت

اما در مورد فقر و ثروتمندی شما فکر کنید دو شخص که یکی ثروتمند است و دیگری فقیر و تمام عبادات انها با هم برابر باشد ولی شخصی که ثروتمند است می تواند ثروت خود را انفاق کند و ثواب بیشتری کسب کند بنابر این ثروت می شود یک فضیلت برای او و اگر بگویید که خداوند در برابر صبر فقیر به او ثواب می دهد من هم میگویم خدا در برابر چیزی که به پیامبر داده و به ما نداده به ماهم ثواب میدهد چون ما هم به خاطر نگخ داری ایمان خود دچار سختی می شویم در صورتی اگر علم پیامبر را به ما هم داده بود ماهم برای نگه داری ایمانمان و گناه نکردن کارمان راحت تر بود اما در مورد ایه ای که فرمودید که خدا هر کس را به اندازه ی وسعش مکلف می کند برادر من من که از اول تاپیک همینو میگم که توانایی بیشتر مسئولیت بیشتر به دنبال دارد و کسی که توانایی بیشتر داده و او مسئولیت خود را کامل انجام داده با کسی که توانایی کمتر دارد و او نیز مسئولیت خود را کامل انجام داده در برابر خدا یکسان اند

دوستان من وقت نکردنم نظراتو بخونم پس همینجوری میگم . خوب منم یه چیزی بگم ببین دوست عزیز اولا من یه حرفی بهت میزنم تو 50 تومان بده من من 50 تومان میدم بهت 100 تومن میشه حالا میتونی مثلا دیگه از کسی تا مدتی پول نگیری ولی وقتی تو 50 تو مان نداری نه دیگه تو 50 تومن بده اونوقت پیغمبران لیاقت و.. داشتن اونا بسیار عابد و پاک بودن نمیشه که یهو بیایی به یکی چشم برزخی بدی مثلا شمر چشم برزخی داشت !!! :Moteajeb!: اونا از ابتدا که اینگونه نبودن که ببین دوست عزیز خیلی از افراد نورانی هستند که تقریبا اینگونه هستند ( داستان هاشونو خوندم ) و علاوه بر این هرچی باشه به نفع تو مشکلت چیه مو های یه دختر بچه سه ساله سفید شد برای راه رفتن دست به دیوار میگرفت :Ghamgin: اونوقت ما شفاعتشو میگیریم با گریه و مجلس راه انداختن علی رو آزار دادن ما محبش میشیم شفاعت و... درد ما چیه ؟ هان علی با چاه کنی 40 برده آزاد کرد یعقوب بیماری یوسف و دردسر هاش اونا هم الکی که به این مقام نرسیدن اونا دردسر ها کشیدن حالا ما استفاده میبریم مثلا اگه تونستیم کارای اونارو بکنیم اونوقت وقتی علی هیچ در دنیا نداشت ما دنبال خونه و ماشینیم ؟ امیدوارم فهمیده باشی کلا ماباید غلامی این خانواده رو بکنیم برای اینهمه زحماتشون برا ما و جنگشون با دشمنان ما مثلا این مثال رو تکرار میکنم پیغمر به اوج رسیده بود ولی برای ایمان و بهشت ما اینهمه زجر و عذاب دید نه خدا نه پیغمبرش زجرو دوست دارن بلکه در عوض امت پیغمبر مومنانی چون سلمان می آد

ادمای این دوره واقعا مظلوم واقع شدن انصافا.نه پیامبری دیدن نه امامی دیدن نه معجزه ای دیدن نه کسی هست که به طور کامل احکامو بدونه جواباشونو بده نه کسی هست ک حتی همین قرانو بتونه کامل تفسیر کنه و جواب هر سوالیو بده این همه تبلیغات و راه های گناه هست.منم چشم برزخی داشتم یا معراج میرفتم گناه نمیکردم خووووب

عبدالله بن اشتر;624757 نوشت:
دوستان من وقت نکردنم نظراتو بخونم پس همینجوری میگم . خوب منم یه چیزی بگم ببین دوست عزیز اولا من یه حرفی بهت میزنم تو 50 تومان بده من من 50 تومان میدم بهت 100 تومن میشه حالا میتونی مثلا دیگه از کسی تا مدتی پول نگیری ولی وقتی تو 50 تو مان نداری نه دیگه تو 50 تومن بده اونوقت پیغمبران لیاقت و.. داشتن اونا بسیار عابد و پاک بودن نمیشه که یهو بیایی به یکی چشم برزخی بدی مثلا شمر چشم برزخی داشت !!! :Moteajeb!: اونا از ابتدا که اینگونه نبودن که ببین دوست عزیز خیلی از افراد نورانی هستند که تقریبا اینگونه هستند ( داستان هاشونو خوندم ) و علاوه بر این هرچی باشه به نفع تو مشکلت چیه مو های یه دختر بچه سه ساله سفید شد برای راه رفتن دست به دیوار میگرفت :Ghamgin: اونوقت ما شفاعتشو میگیریم با گریه و مجلس راه انداختن علی رو آزار دادن ما محبش میشیم شفاعت و... درد ما چیه ؟ هان علی با چاه کنی 40 برده آزاد کرد یعقوب بیماری یوسف و دردسر هاش اونا هم الکی که به این مقام نرسیدن اونا دردسر ها کشیدن حالا ما استفاده میبریم مثلا اگه تونستیم کارای اونارو بکنیم اونوقت وقتی علی هیچ در دنیا نداشت ما دنبال خونه و ماشینیم ؟ امیدوارم فهمیده باشی کلا ماباید غلامی این خانواده رو بکنیم برای اینهمه زحماتشون برا ما و جنگشون با دشمنان ما مثلا این مثال رو تکرار میکنم پیغمر به اوج رسیده بود ولی برای ایمان و بهشت ما اینهمه زجر و عذاب دید نه خدا نه پیغمبرش زجرو دوست دارن بلکه در عوض امت پیغمبر مومنانی چون سلمان می آد

سلام
دوست عزیز شما تشریف ببردو سه صفحه ی اول رو مطالعه کن همه چیز دست میاد در ضمن کجای قران گفته که ما باید غلامی ائمه رو بکنیم یا کجای احادیث اومده در نهج البلاغه امده که امام علی فرمود بنده ی دیگری مباش که خدا تو را ازاده افریده

مواظب شیطان باشید.خدا عادله و اگه اینو قبول نکنیم میشه ناقص و ناقص هم نمی تونه خدا باشه.اینا چیزایی که ما نمی دونیم.وقتی قیامت شد،عالم ذر را به یاد خواهیم آورد و خواهیم فهمید خودمان دیر جنبیده ایم(در عالم ذر).پس در اینجا سخنی نگیم که وقتی مقابل خدا تو محشر مقابلمون باشه ازش شرمسار باشیم.
اگه پیامبر و معصومین گنهکار بود،پس اول یاید خودشان را اصلاح می کردن:
رطب خورده کی کند منع رطب؟(بر عکسش رو تصور کنین!)
پس این کار از حکمت های خداست.

یا مهدی(ع);624821 نوشت:
مواظب شیطان باشید.خدا عادله و اگه اینو قبول نکنیم میشه ناقص و ناقص هم نمی تونه خدا باشه.اینا چیزایی که ما نمی دونیم.وقتی قیامت شد،عالم ذر را به یاد خواهیم آورد و خواهیم فهمید خودمان دیر جنبیده ایم(در عالم ذر).پس در اینجا سخنی نگیم که وقتی مقابل خدا تو محشر مقابلمون باشه ازش شرمسار باشیم.
اگه پیامبر و معصومین گنهکار بود،پس اول یاید خودشان را اصلاح می کردن:
رطب خورده کی کند منع رطب؟(بر عکسش رو تصور کنین!)
پس این کار از حکمت های خداست.

اقای عزیز کی گفت پیامبر و ائمه گناهکارند شما از اول تاپیک مطالعه کنید لطفا بعدا نتیجه گیری کنید

یا مهدی(ع);624821 نوشت:
مواظب شیطان باشید.خدا عادله و اگه اینو قبول نکنیم میشه ناقص و ناقص هم نمی تونه خدا باشه.اینا چیزایی که ما نمی دونیم.وقتی قیامت شد،عالم ذر را به یاد خواهیم آورد و خواهیم فهمید خودمان دیر جنبیده ایم(در عالم ذر).پس در اینجا سخنی نگیم که وقتی مقابل خدا تو محشر مقابلمون باشه ازش شرمسار باشیم
سلام برادر
فرمايش شما درسته ، اما زماني كه حجت به كسي تموم شده باشه و اون شخص از روي عناد بر نظر خودش پافشاري كنه. اما وقتي كسي سوال براش پيش مياد ، نه تنها مطرح كردنش ايرادي نداره ، بلكه گاهي اوقات واجبه و اتفاقاً نپرسيدن گناه ميشه

مهران احمدی;624709 نوشت:
اما در مور مسابقه خدمت شما عرض کنم که اگر بر اساس گفته ی شما افراد در عالم ذر ظرفیت خود را رقم زده باشند یعنی هر که زودتر جواب داد ظرفیت وجودی او بالاتر باشد بنابراین شخصی در عالم ذر ظرفیت وجودی و حداکثر جایگاهی که در بهشت میتواند به ان برسد ۲۵ شده اما شخص دیگری بر اساس زودتر جواب دادن ۵۰ شده خوب مشخص است شخصی که ظرفیت او ۲۵ شده هر چقدر هم تلاش کند به شخص دیگر نمی رسد چون ظرفیت او ۲۵ است و حداکثر تلاش خود را هم که بکند به ۲۵ می رسد اما شخصی که ظرفیت او ۵۰ است سه چهارم تلاش خود را هم بکند باز هم جایگاه او در بهشت بیشتر میشود این چه مسابقه ایست؟ در ضمن اگر خدا سوال پرسید از همه پرسید ونه فقط از پیامبر پس همانگونه که ظرفیت و جایگاه پیامبر مشخص شد جایگاه بقیه هم با توجه به پاسخشان مشخص شد یعنی اینکه حداکثر تلاش انها چه جایگاهی خواهد داشت بنابر این مسابقه چه معنایی دارد وقتی جایگاه همه مشخص است که اگر حداکثر تلاششان را بکنند به ان جایگاه دست خواهند یافت
يك بار خدمت شما عرض كردم برادر ، اينكه در عالم ذر همه چيز مشخص شده يا نه را بايد تحقيق كنم. ولي دو حالت وجود دارد

1 - عمل ما در عالم ذر ، ملاك تعيين مقام و جايگاه كلي ما در دنيا قرار گرفته (و نه تعيين سرنوشت قطعي)

در اين صورت ، كساني كه به 100 نرسيده اند ، فقط موقعيت رسيدن به 100 را از دست داده اند ، اما در دنيا فرصت براي جبران ، تعيين بهشتي و جهنمي شدن خود و لااقل رسيدن به مقامِ زيرِ 100 را دارند

2 - هم بهشتي و هم جهنمي شدن و هم جايگاه انسان ها ، همه در همان عالم ذر مشخص شده
در اين صورت ، اين فقط علم خداست و معصومين كه مي دانند ، اما دانستن آنها دخالتي در اختيار ما ندارد. يعني اينطور نيست كه چون در عالم ذر كسي تمكين كرد ، الان خداوند به جبر او را هدايت كند و آن را كه در عالم ذر تمكين نكره بود ، به جبر گمراه كند. بلكه سالي كه نكوست از بهارش پيداست. يعني
با اينكه هنوز امتحان دنيا به قوت خود باقي است ، اما از همان كارِ عالم ذر ، مشخص شد كه هر كدام از ما در دنيا چه خواهيم كرد. همانطور كه مثلاً كسي 20 سال سن دارد و خدا ميداند كه اين شخص ديگر هدايت نخواهد شد. ولي عمر مقرر شدهء او كه مثلاً 80 سال است بر اساس همين قرار ، طي ميشود

هر دو موردي كه عرض كردم در طول يكديگر هستند. براي درك بهتر توضيحي عرض ميكنم كه طبق همين صحبت شما باشد كه نقل قول كردم

اتفاقاً برعكس فرمايش شما ، اگر خداوند جايگاه هاي ما را يكي قرار ميداد بي عدالتي كرده بود. سوالي پرسيدم كه جواب نداديد

اگر معلم مسئله اي را از شاگردانش بپرسد ، تعدادي از دانش آموزان پاسخ درست بدهند و تعدادي پاسخ غلط ، و معلم به تمام آنها جايزه بدهد ، آيا از نظر شما عادل است؟

اما توضيح درمورد فرمايش شما. ميخواهم مثال را دقيقاً ما موضوع بحث تطبيق بدهم:

همان معلم را در نظر بگيريد (خداوند). اين معلم تعداد زيادي شاگرد دارد (انسانها) كه ميخواهد آنها را براي اجراي يك پروژه ، به يك آزمايشگاه (زمين) بفرستد

اين معلم ميداند كه شاگردان به چند راهنما (پيامبر) نياز دارند كه در آزمايشگاه و در جريان پروژه ديگران را رهبري كنند
لذا بدون اينكه آنها بدانند ، همه را در كلاس (عالم ذر) جمع ميكند و مسئله اي را از آنها ميپرسد
عدادي بي درنگ جواب ميدهند ، تعدادي هم با تاخير جواب ميدهند و تعدادي هم جوابي نميدهند يا اشتباه جواب ميدهند

در اينجا آنهايي كه بي درنگ پاسخ داده اند ، لياقت راهنما شدنِ خود را نشان داده اند. لذا معلم هم

نقشهء محل و لوازم مورد نياز اصلي را در اختيار آنها ميگذارد
(كمك هاي خداوند به پيامبران)

ساير شاگردان را هم ، بسته به چگونگيِ پاسخشان و

همچنين با توجه به شرايط ديگري كه دارند
مسئوليتي ميدهد يا ابزاري در اختيارشان ميگذارد

حالا چند نكته:

1 - برتريِ راهنماها ، لياقت خود آنها بوده. ديگر شاگردان هم ميتوانستند پاسخ دهند و به اين لياقت برسند ، اختيار آنها سلب نشده بود ، خودشان كوتاهي كردند

2 - اين برتري به عنوان پايان پروژه نبوده ، بلكه راهنماها هم بايد با ديگران وارد آزمايشگاه شوند و مراحل پروژه را بگذرانند

3 - درست است كه سايرين نتوانستند راهنما بشوند ، ولي ميتوانند در آزمايشگاه و در طول پروژه تلاش كنند تا به موفقيت هايي برسند. يعني مسابقه تعطيل نشده است
براي مثال يكي از اين شاگردان ، نامش ابوالفضل است كه گرچه راهنما نبود ، ولي با تلاش در آزمايشگاه بسيار بسيار به مقام آنها نزديك شد

4 - تعيين شرايط فقط طبق همين يك مسئله كه معلم پرسيد نبوده. گر چه شايد مهمترين عامل بوده. يعني معلم براي ورود شاگردان به آزمايشگاه و طي كردن پروژه ، شرايط و موارد ديگري رو هم درنظر گرفته

اگر سوالي هست ، بفرماييد

Reza-D;626370 نوشت:
1 - عمل ما در عالم ذر ، ملاك تعيين مقام و جايگاه كلي ما در دنيا قرار گرفته (و نه تعيين سرنوشت قطعي)
در اين صورت ، كساني كه به 100 نرسيده اند ، فقط موقعيت رسيدن به 100 را از دست داده اند ، اما در دنيا فرصت براي جبران ، تعيين بهشتي و جهنمي شدن خود و لااقل رسيدن به مقامِ زيرِ 100 را دارند

2 - هم بهشتي و هم جهنمي شدن و هم جايگاه انسان ها ، همه در همان عالم ذر مشخص شده
در اين صورت ، اين فقط علم خداست و معصومين كه مي دانند ، اما دانستن آنها دخالتي در اختيار ما ندارد. يعني اينطور نيست كه چون در عالم ذر كسي تمكين كرد ، الان خداوند به جبر او را هدايت كند و آن را كه در عالم ذر تمكين نكره بود ، به جبر گمراه كند. بلكه سالي كه نكوست از بهارش پيداست. يعني با اينكه هنوز امتحان دنيا به قوت خود باقي است ، اما از همان كارِ عالم ذر ، مشخص شد كه هر كدام از ما در دنيا چه خواهيم كرد. همانطور كه مثلاً كسي 20 سال سن دارد و خدا ميداند كه اين شخص ديگر هدايت نخواهد شد. ولي عمر مقرر شدهء او كه مثلاً 80 سال است بر اساس همين قرار ، طي ميشود

هر دو موردي كه عرض كردم در طول يكديگر هستند. براي درك بهتر توضيحي عرض ميكنم كه طبق همين صحبت شما باشد كه نقل قول كردم

اتفاقاً برعكس فرمايش شما ، اگر خداوند جايگاه هاي ما را يكي قرار ميداد بي عدالتي كرده بود. سوالي پرسيدم كه جواب نداديد
اگر معلم مسئله اي را از شاگردانش بپرسد ، تعدادي از دانش آموزان پاسخ درست بدهند و تعدادي پاسخ غلط ، و معلم به تمام آنها جايزه بدهد ، آيا از نظر شما عادل است؟

اما توضيح درمورد فرمايش شما. ميخواهم مثال را دقيقاً ما موضوع بحث تطبيق بدهم:

همان معلم را در نظر بگيريد (خداوند). اين معلم تعداد زيادي شاگرد دارد (انسانها) كه ميخواهد آنها را براي اجراي يك پروژه ، به يك آزمايشگاه (زمين) بفرستد

اين معلم ميداند كه شاگردان به چند راهنما (پيامبر) نياز دارند كه در آزمايشگاه و در جريان پروژه ديگران را رهبري كنند
لذا بدون اينكه آنها بدانند ، همه را در كلاس (عالم ذر) جمع ميكند و مسئله اي را از آنها ميپرسد
عدادي بي درنگ جواب ميدهند ، تعدادي هم با تاخير جواب ميدهند و تعدادي هم جوابي نميدهند يا اشتباه جواب ميدهند

در اينجا آنهايي كه بي درنگ پاسخ داده اند ، لياقت راهنما شدنِ خود را نشان داده اند. لذا معلم هم نقشهء محل و لوازم مورد نياز اصلي را در اختيار آنها ميگذارد
(كمك هاي خداوند به پيامبران)

ساير شاگردان را هم ، بسته به چگونگيِ پاسخشان و همچنين با توجه به شرايط ديگري كه دارند مسئوليتي ميدهد يا ابزاري در اختيارشان ميگذارد

حالا چند نكته:

1 - برتريِ راهنماها ، لياقت خود آنها بوده. ديگر شاگردان هم ميتوانستند پاسخ دهند و به اين لياقت برسند ، اختيار آنها سلب نشده بود ، خودشان كوتاهي كردند

2 - اين برتري به عنوان پايان پروژه نبوده ، بلكه راهنماها هم بايد با ديگران وارد آزمايشگاه شوند و مراحل پروژه را بگذرانند

3 - درست است كه سايرين نتوانستند راهنما بشوند ، ولي ميتوانند در آزمايشگاه و در طول پروژه تلاش كنند تا به موفقيت هايي برسند. يعني مسابقه تعطيل نشده است
براي مثال يكي از اين شاگردان ، نامش ابوالفضل است كه گرچه راهنما نبود ، ولي با تلاش در آزمايشگاه بسيار بسيار به مقام آنها نزديك شد

4 - تعيين شرايط فقط طبق همين يك مسئله كه معلم پرسيد نبوده. گر چه شايد مهمترين عامل بوده. يعني معلم براي ورود شاگردان به آزمايشگاه و طي كردن پروژه ، شرايط و موارد ديگري رو هم درنظر گرفته

اگر سوالي هست ، بفرماييد


سلام خدمت شما
درمورد عالم ذر به نتایج جالبی رسیدم که خدمت شما عرض میکنم شیخ مفید رو که حتما می شناسید و قبول دارید ایشان در کتاب مسائل السرویه به این موضوع پرداخته و گفته که این که خدا در قران فرموده خداوند در عالم ذر از مردم پیمان گرفت و همه جواب دادند به طریق مجاز و استعاره در قران امده و مثل این است که می گوییم ماه و خورشید برای خدا سجده می کنند ایا انها مثل ما سجده می کنند ؟ خیر منظور این است که به فرمان خدا هستند و در عالم ذر اینگونه بوده که خدا در وجود انسان ها خداشناسی را نهاده نه اینکه بین خدا و انسان گفتگویی صورت گرفته باشه چون این از عقاید اهل و مذهب تناسخ است و معلوم میشه که احادیثی که در مورد اینکه انسان ها جواب داده اند را غالیان و اهل تناسخ وارد دین ساخته اند چون خود شیخ مفید هم گفته که در دوران ایشان غالیان زیاد فعالیت داشته انداگر لازمه تا متن عربی رو هم بدم خدمتون یا حتی با سرچ کلمه ی مسائل السرویه در گوگل خودتون می تونید متن عربی کتاب رو بدست بیارید.

مهران احمدی;626481 نوشت:
سلام خدمت شما
درمورد عالم ذر به نتایج جالبی رسیدم که خدمت شما عرض میکنم شیخ مفید رو که حتما می شناسید و قبول دارید ایشان در کتاب مسائل السرویه به این موضوع پرداخته و گفته که این که خدا در قران فرموده خداوند در عالم ذر از مردم پیمان گرفت و همه جواب دادند به طریق مجاز و استعاره در قران امده و مثل این است که می گوییم ماه و خورشید برای خدا سجده می کنند ایا انها مثل ما سجده می کنند ؟ خیر منظور این است که به فرمان خدا هستند و در عالم ذر اینگونه بوده که خدا در وجود انسان ها خداشناسی را نهاده نه اینکه بین خدا و انسان گفتگویی صورت گرفته باشه چون این از عقاید اهل و مذهب تناسخ است و معلوم میشه که احادیثی که در مورد اینکه انسان ها جواب داده اند را غالیان و اهل تناسخ وارد دین ساخته اند چون خود شیخ مفید هم گفته که در دوران ایشان غالیان زیاد فعالیت داشته انداگر لازمه تا متن عربی رو هم بدم خدمتون یا حتی با سرچ کلمه ی مسائل السرویه در گوگل خودتون می تونید متن عربی کتاب رو بدست بیارید

سلام برادر

تشكر كه اينقدر پيگير هستيد و تحقيق ميكنيد

اينكه يك موضوع اسلامي با يك موضوع ديگر شباهت داشته باشد ، لزوماً به اين معنا نيست كه همان باشد
مثلاً بحث تكامل در نظريهء دارويني ، اينطور نيست كه كاملاً غلط باشد. تكامل وجود دارد. اما با اين تفاوت كه در آن تفكر ، وجود و دخالت خدا انكار ميشود اما در ديدگاه اسلامي ، اين تكامل ، در ذيل قدرت و ارادهء الهي تعريف ميشود. لذا بايد ديد كه معتقدان به تناسخ ، چگونه اين موضوع را تعريف ميكنند

اما عرض كنم كه از طرفي آيات الله جوادي آملي (اگر اشتباه نكنم) نظر مخالف دارند. همچنين علامه طباطبايي نظري دارند كه نه شبيه به نظر شيخ مفيد است كه شما فرموديد و نه شبيه به نظر آيت الله آملي. يعني اقوال در مورد عالم ذر مختلف است و نياز به بررسي كارشناسي دارد كه كار بنده نيست :Nishkhand:

ضمناً بجز عالم ذر ، عوالم يگري هم براي قبل از خلقت متصور است كه آنها هم بايد بررسي شوند

اجازه بفرما من هم تحقيقي كنم تا انشاالله به نتيجهء بهتري برسيم. بعد از تحقيق شما رو هم خبر ميكنم

فعلاً ياعلي(ع)

مهران احمدی;606364 نوشت:
با سلام
تا انجا که من می دانم پیامبران و ائمه یک علم یقینی داشته اند که حقیقت گناه را می دیدن و گناه نمی کردند ولی هیچ اجباری نبوده که گناه نکنند و با اختیار خودشان گناه نمی کرده اند مثل علم ما که می دانیم اتش داغ است و به ان دست نمی زنیم ولی ممکن است گاهی اوقات هم به ان دست بزنیم که این نشانه ی اختیار ماست حالا اگر ما هم این علم پیامبران را داشتیم خوب معلوم بود که گناه نمی کردیم یا خیلی کم گناه می کردیم بنابراین گناه نکردن ما خیلی بیشتر از گناه نکردن پیامبران ارزش دارد چون ما که علم یقینی از همان ابتدا نداشته ایم ایا این موضوع درست است؟

خواهشا سوال را دقیق جواب دهید و با بیان مسائلی مانند اینکه انها مسئولیت دارند و ..... موضوع را به حاشیه نبرید چون اگر ما هم مثل آنها چنین علم یقینی داشتیم ( مثال سوزان بودن اتش و نزدیک نشدن به ان) نه علمی مانند اینکه سیگار ضرر دارد و باز هم از ان استفاده می کنیم چون این علم یقینی نمی باشد حتما گناه نمی کردیم
بنا براین عدالت خداوند زیر سوال می رود چون به یک نفر از همان اول علمی می دهد که بواسطه ی ان گناه نمی کند و کارهای خوب انجام میدهد و به بهترین درجات بهشت میرسد و بعد هم می گوید برای مثال حسن و حسین اقای جوانان بهشت اند و
به یک نفر علم که نمی دهد هیچ زنا زاده هم متولد می شود تازه یکسری نقوص هم در او وجود دارد مثلا نقص عضو و به همین خاطر از رسیدن به بهترین درجه بهشت هم محروم خواهد شد و
همان طور که پیامبر گفته اند وسط بهشت از ان من و اهل بیتم است خوب اگر به پیامبر هم این چنین علمی داده نمی شد محال بود بتواند به ان جایگاه برسد.
خواهش مندم از روی تعصب جواب ندهید و عاقلانه و با فکر و اندیشه جواب دهید و نگویید که انها از بشر نیستند و ...
چون در قران هم امده رسولانی از جنس خودتان بر انگیختیم و..... و
همچنین این دادن علم و به واسطه ی ان به بالاترین کمال رسیدن یعنی نوعی پارتی بازی خداوند با پیامبران.
با تشکر



بسم الله الرحمن الرحیم

سلام برشما

برتری وفضیلت پیغمبر اکرم صلوات الله علیه واله بر دیگر انبیاء و برتری انبیاء الهی بر سایر مردم و برتری ائمه هدی علیهم السلام بر انبیای الهی ، و قرار گرفتن هر یک در درجه و مرتبه خاص خود برمیگردد به علم ازلی خداوند.
برطبق روایات خداوند قبل از آفرینش مادی و دنیایی ایشان و پس از خلقت نوریشان آنها را در عالم ملکوت آزموده و ایشان از این آزمونهای سخت با سرافرازی بیرون آمده اند.

در روایت آمده است

[=arial]" امر ما صعب و سنگين است، به گونه اي که ملائکه مرسل و انبياي مقرب از تحمل آن عاجزند . فقط بنده اي که خدا قلب او را براي ايمان آزموده باشد، مي تواند حامل اين امانت باشد"(5)
[=arial]
[=arial]بنده اي که خدا قلبش را براي ايمان آزموده و برتر از انبياي مرسل و ملائکه مقرب يافته، انوار مقدسه چهارده معصوم هستند.(6)

منبع

سلام
من تمام پرسش ها و پاسخ های این تاپیک رو خوندم
سوالی که برای من مطرح شد اینه که پیامبر که ظرفیتش ۱۰۰ هست آیا خودش این ظرفیتو به خودش داده اگر آره پس چرا بقیه این ظرفیتو به خودشون ندادن؟
اگر خدا ظرفیت ۱۰۰ رو داده چرا به بقیه نداده؟
پس چه چیزی باعث شده که خداوند در آفرینش انسان به یکی ظرفیت بالا بدهد به یکی ندهد؟
بالاخره ما انسانها از هیچ به وجود آمده ایم و باید شرایط برای همه یکسان باشد پس چه چیزی باعث این همه تفاوتها در انسانها شده است؟
چون هیچ کس از جهنم خوشش نمیاد پس چه چیزی باعث شد که بعضی ها نافرمانی کنند بالاخره خداوند ما را خلق کرده پس میشه گفت که خدا بعضی ها را عمداً جوری خلق کرده که نافرمانی کنند؟

ali d;631191 نوشت:
سلام
من تمام پرسش ها و پاسخ های این تاپیک رو خوندم
سوالی که برای من مطرح شد اینه که پیامبر که ظرفیتش ۱۰۰ هست آیا خودش این ظرفیتو به خودش داده اگر آره پس چرا بقیه این ظرفیتو به خودشون ندادن؟
اگر خدا ظرفیت ۱۰۰ رو داده چرا به بقیه نداده؟
پس چه چیزی باعث شده که خداوند در آفرینش انسان به یکی ظرفیت بالا بدهد به یکی ندهد؟
بالاخره ما انسانها از هیچ به وجود آمده ایم و باید شرایط برای همه یکسان باشد پس چه چیزی باعث این همه تفاوتها در انسانها شده است؟
چون هیچ کس از جهنم خوشش نمیاد پس چه چیزی باعث شد که بعضی ها نافرمانی کنند بالاخره خداوند ما را خلق کرده پس میشه گفت که خدا بعضی ها را عمداً جوری خلق کرده که نافرمانی کنند؟

برادر گرامی سلام
من عقیده دارم که پیامبر یه فضیلت هایی داشته برای انجام مسئولیتش بقیه افراد هم یه سری توانایی هایی دارن بر زندگی کردن در این دنیا و بدست اوردن رحمت خدا و رسیدن به کمال اما همه ی افراد در برابر خدا برابراند و خدا هیچ کس را جز به اندازه ی وسعش تکلیف نمیکنه و فضیلت های پیامبر دلیل بر این نمیشه که مقام او در اون دنیا از یه نفر دیگه بالاتر باشه هر کسی دیگه ای هم که مسئولیت و کار خودشو در حد وسعش انجام بده با او هم مرتبه خواهد بود و جایگاه او در بهشت با او یکی است مگر دین اسلام نیامده تا بگوید همه انسان ها در برابر خدا یکسان اند و با تبعیض نژاد مقابله کنه بنابراین ایا خودش میاد و بگه مثلا یه زنا زاده هیچ وقت نمی تونه با پیامبر برابر بشه مگه یه زنا زاده چیکار کرده یا تقصیر خودش بوده ولی هیچ کس نمی تونه حق نعمت خدا رو اونطور که شایسته هست به جا بیاره حتی پیامبرا و اماما البته من نظر خودمو خدمتون عرض کردم و برای گفته های خودم دلایلی دارم که در ضمن پست ها قبلی ارائه کردم و دلایل دیگری هم در دست دارم .

ali d;631191 نوشت:
سلام
من تمام پرسش ها و پاسخ های این تاپیک رو خوندم
سوالی که برای من مطرح شد اینه که پیامبر که ظرفیتش ۱۰۰ هست آیا خودش این ظرفیتو به خودش داده اگر آره پس چرا بقیه این ظرفیتو به خودشون ندادن؟
اگر خدا ظرفیت ۱۰۰ رو داده چرا به بقیه نداده؟
پس چه چیزی باعث شده که خداوند در آفرینش انسان به یکی ظرفیت بالا بدهد به یکی ندهد؟
بالاخره ما انسانها از هیچ به وجود آمده ایم و باید شرایط برای همه یکسان باشد پس چه چیزی باعث این همه تفاوتها در انسانها شده است؟
چون هیچ کس از جهنم خوشش نمیاد پس چه چیزی باعث شد که بعضی ها نافرمانی کنند بالاخره خداوند ما را خلق کرده پس میشه گفت که خدا بعضی ها را عمداً جوری خلق کرده که نافرمانی کنند؟

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام علیکم

در پست 121 در اینباره توضیح لازم داده شد.
البته پیامبر (ص) خودش به خودش این ظرفیت را نداده اما در بدست آوردن این ظرفیت خودش هم نقش داشته است.

خداوند به همه انسانها ظرفیتی بیشتر از آنچه که دارند میدهد درصورتیکه از امتحانات الهی سرافراز بیرون بیایند و این ظرفیت اضافی بعنوان جایزه ی ایشان است. پس برای هر کسی در هر جایگاهی که هست این جایزه فرق میکند.

در قرآن کریم به این مساله اشاره شده است.

در مورد حضرت ابراهیم خدای متعال با صراحت میفرماید که آنحضرت مورد آزمایش الهی قرار گرفت و بعد از اینکه آن امتحانات را بطور کامل به پایان رساند به مقام امامت نائل گشت.

مومنین هم آزمایش میشوند. عصمتی که مومنان در مقابل گناهان کبیره دارند پاداش همان امتحاناتی است که با سربلندی از آن بیرون آمده اند. مثل کوتاهی نکردن در انجام واجباتشان...

همینطور مرتبا انسانها آزموده میشوند تا دربرابر این آزمونهای الهی پاداش شایسته بگیرند.

میفرماید:

و اعلموا انما اموالكم و اولادكم فتنه و ان الله عنده اجر عظيم

و بدانيد كه اموال و فرزندان شما [وسيله] آزمايش [شما] هستند و خداست كه نزد او پاداشى بزرگ است (۲۸)

حتی کفار هم مورد امتحانات الهی قرار میگیرند و اگر از این آزمونها سربلند بیرون بیایند پاداش داده میشوند و ظرفیت و امکاناتی در اختیار آنها گذاشته میشود که مسلمان شوند

أَوَلاَ يَرَوْنَ أَنَّهُمْ يُفْتَنُونَ فِي كُلِّ عَامٍ مَّرَّةً أَوْ مَرَّتَيْنِ ثُمَّ لاَ يَتُوبُونَ وَلاَ هُمْ يَذَّكَّرُونَ


آيا نمى‏بينند كه آنان در هر سال يك يا دو بار آزموده مى‏شوند باز هم توبه نمى‏كنند و عبرت نمى‏گيرند
(۱۲۶)

.امین.;631271 نوشت:
مومنین هم آزمایش میشوند. عصمتی که مومنان در مقابل گناهان کبیره دارند پاداش همان امتحاناتی است که با سربلندی از آن بیرون آمده اند. مثل کوتاهی نکردن در انجام واجباتشان..


سلام
برادر بزرگوار عصمت نتیجه ی علم است و ایمان داشتن به این علم واستفاده از ان .چه بسیار افرادی اند که واجباتشونو سر موقع انجام می دن اما گناهان زیادی هم دنبالش انجام می دن و چه بسیار افرادی اند که نماز نمی خونن اما مقیدن که نون حلال ببرن سر سفرشون یا به ناموس مردم نگاه نمی کنن

.امین.;629746 نوشت:
پس از خلقت نوریشان آنها را در عالم ملکوت آزموده و ایشان از این آزمونهای سخت با سرافرازی بیرون آمده اند.

خدمت شما عرض کنم که نور به معنای هدایت است همانطور که در قران داریم خدا نور اسمان ها و زمین است یعنی هدایتگر اسمانها و زمین یکی رو بوسیله ی غریزه هدایت میکنه مثل حیوانات و یکی رو بوسیله ی دین و عقل اما منظور از خلقت نوری همون خلقت دین الهی و علم الهی است که به ائمه داده شده

دوستان متوجه سوال بنده نشدید
با یک مثال سوالم رو میپرسم
فرض کنید هنوز هیچ انسانی خلق نشده خداوند دو نفر را همزمان(انسان) خلق میکند بعد یکی گمراه میشود یکی به راه راست میرود میخواهم بدانم گمراهی اون شخص برای چی بوده؟خب ممکنه جوابتون این باشه که اون شخص خودش خواسته دلیلش چی بوده؟ پس چرا اون یکی نخواسته؟
واضحتر بگم دلیل اصلی اینکه یکی گمراه میشه و یکی نه چیه اون فکر و حس اولیه ای که باعث شروع شدن گناه در یک فرد میشود چرا در دیگری نشده؟

ali d;631309 نوشت:
دوستان متوجه سوال بنده نشدید
با یک مثال سوالم رو میپرسم
فرض کنید هنوز هیچ انسانی خلق نشده خداوند دو نفر را همزمان(انسان) خلق میکند بعد یکی گمراه میشود یکی به راه راست میرود میخواهم بدانم گمراهی اون شخص برای چی بوده؟خب ممکنه جوابتون این باشه که اون شخص خودش خواسته دلیلش چی بوده؟ پس چرا اون یکی نخواسته؟
واضحتر بگم دلیل اصلی اینکه یکی گمراه میشه و یکی نه چیه اون فکر و حس اولیه ای که باعث شروع شدن گناه در یک فرد میشود چرا در دیگری نشده؟

اینه که یکی بیشتر از عقلش استفاده میکنه یکی کمتر یکی به وسوسه های شیطانی گوش میده یکی نه را عقل رو درپیش میگیره.

من هنوز پاسخ پرسشم رو نگرفتم
خب دلیل اینکه یکی راه عقل رو در پیش میگره یکی نه چیه؟
لطفاً یه پاسخی بدهید که من نتونم بگم چرا.

مهران احمدی;631297 نوشت:

سلام
برادر بزرگوار عصمت نتیجه ی علم است و ایمان داشتن به این علم واستفاده از ان .چه بسیار افرادی اند که واجباتشونو سر موقع انجام می دن اما گناهان زیادی هم دنبالش انجام می دن و چه بسیار افرادی اند که نماز نمی خونن اما مقیدن که نون حلال ببرن سر سفرشون یا به ناموس مردم نگاه نمی کنن

سلام علیکم

منظور بنده از عصمت، عصمت انبیاء نبود.

عصمت از نظر معناى لغوى ، داراى مراتب و درجات است و منحصر در معصومين نمى شود . زيرا عصمت يك حالت پسنديده نفسانى ( ملكه ) است كه مى تواند قوت و ضعف داشته باشد . اما عصمت به معناى اصطلاحى خاص آن نزد شيعه ،كه امتناع صدور معصيت است منحصر به همه پيامبران و اوصيا است.

منبع

اما در مورد افراد عادی بستگی دارد که در چه مقام و مرتبه معنوی قرار داشته باشند. صحبت من هم درباره عصمت از گناهان کبیره بود نه گناهان صغیره. هر چند که بسیارند علمای بزرگی که نه تنها از گناهان چه صغیره و کبیره اجتناب میکردند بلکه مرتکب مکروهات هم نمیشدند. و صد البته این عصمت هر چند در درجه پایینتری از عصمت انبیاء هست اما قطعا نتیجه علم و ایمانشان بوده و شایستگی رسیدن به این درجات بالا را داشته اند


والذین اهتدوا زادهم هدى و آتاهم تقواهم

و آنان که به هدایت گراییدند خدا آنان را هر چه بیشتر هدایت بخشید و توفیق پرهیزگاریشان داد.

مهران احمدی;631307 نوشت:
خدمت شما عرض کنم که نور به معنای هدایت است همانطور که در قران داریم خدا نور اسمان ها و زمین است یعنی هدایتگر اسمانها و زمین یکی رو بوسیله ی غریزه هدایت میکنه مثل حیوانات و یکی رو بوسیله ی دین و عقل اما منظور از خلقت نوری همون خلقت دین الهی و علم الهی است که به ائمه داده شده

خیر چنین نیست. نور مفاهیم مختلفی دارد و در احادیث از خلقت نوری معصومین علیهم السلام خبر داده شده است

ali d;631309 نوشت:
دوستان متوجه سوال بنده نشدید
با یک مثال سوالم رو میپرسم
فرض کنید هنوز هیچ انسانی خلق نشده خداوند دو نفر را همزمان(انسان) خلق میکند بعد یکی گمراه میشود یکی به راه راست میرود میخواهم بدانم گمراهی اون شخص برای چی بوده؟خب ممکنه جوابتون این باشه که اون شخص خودش خواسته دلیلش چی بوده؟ پس چرا اون یکی نخواسته؟
واضحتر بگم دلیل اصلی اینکه یکی گمراه میشه و یکی نه چیه اون فکر و حس اولیه ای که باعث شروع شدن گناه در یک فرد میشود چرا در دیگری نشده؟

دلیلش اختیار هست. خداوند به هر دو عقل داده به هر دو امیال نفسانی داده ، هر دو را هدایت کرده... اما یکی طبق اختیار خود امیال نفسانی را ترجیح میدهد ولی دیگری رضای خدا را.

سلام امین جان
میخوام بدونم که چه چیزی باعث شده امیال نفسانی را ترجیح بده چرا در اون یکی این اتفاق نیفتاده؟
مگه نمیگی که به هردو عقل داده و به هر دو امیال نفسانی داده پس باید هر دو گمراه بشن

اصلاً به نظر من میشد خداوند انسانها را که خلق کرد یه سری سختیها به آنها میداد بعد همه رو میبرد بهشت
درجه ی بهشتی هم با همین سختیها میسنجید

.امین.;631387 نوشت:
سلام علیکم

منظور بنده از عصمت، عصمت انبیاء نبود.

عصمت از نظر معناى لغوى ، داراى مراتب و درجات است و منحصر در معصومين نمى شود . زيرا عصمت يك حالت پسنديده نفسانى ( ملكه ) است كه مى تواند قوت و ضعف داشته باشد . اما عصمت به معناى اصطلاحى خاص آن نزد شيعه ،كه امتناع صدور معصيت است منحصر به همه پيامبران و اوصيا است.

منبع

اما در مورد افراد عادی بستگی دارد که در چه مقام و مرتبه معنوی قرار داشته باشند. صحبت من هم درباره عصمت از گناهان کبیره بود نه گناهان صغیره. هر چند که بسیارند علمای بزرگی که نه تنها از گناهان چه صغیره و کبیره اجتناب میکردند بلکه مرتکب مکروهات هم نمیشدند. و صد البته این عصمت هر چند در درجه پایینتری از عصمت انبیاء هست اما قطعا نتیجه علم و ایمانشان بوده و شایستگی رسیدن به این درجات بالا را داشته اند


بحث نبی و غیر نبی نیست کلا عصمت از هر گناهی نتیجه علم یقینی و عمل به این علمه

.امین.;631390 نوشت:
خیر چنین نیست. نور مفاهیم مختلفی دارد و در احادیث از خلقت نوری معصومین علیهم السلام خبر داده شده است

کسی نگفت خلقت نوری ائمه وجود نداره من گفتم منظور ازنو هدایت و دین الهی است وبرای گفته ی خود هم دلیل دارم شما که میگید نور معنای دیگر ی دارد معانی اونو بیان کنید و دلیلاتونم بیارید برای گفته ی من هم می تونید نگاه کنید به کتاب توحید شیخ صدوق در بخش منظور از نور الهی.

ali d;631402 نوشت:
سلام امین جان
میخوام بدونم که چه چیزی باعث شده امیال نفسانی را ترجیح بده چرا در اون یکی این اتفاق نیفتاده؟
مگه نمیگی که به هردو عقل داده و به هر دو امیال نفسانی داده پس باید هر دو گمراه بشن


بسم الله الرحمن الرحیم

سلام بر شما

ببینید دوست عزیز اختیار یعنی اینکه شما میتوانید بین عقل و شهوت یکی را انتخاب کنید و انتخاب کنید که آن کاری را انجام دهید که عقلتان میگوید یا آن کاری را که تمایلات نفسانیان میگوید.

مهران احمدی;631439 نوشت:
بحث نبی و غیر نبی نیست کلا عصمت از هر گناهی نتیجه علم یقینی و عمل به این علمه

پس بحث چی هست؟

مهران احمدی;631440 نوشت:
کسی نگفت خلقت نوری ائمه وجود نداره من گفتم منظور ازنو هدایت و دین الهی است وبرای گفته ی خود هم دلیل دارم شما که میگید نور معنای دیگر ی دارد معانی اونو بیان کنید و دلیلاتونم بیارید برای گفته ی من هم می تونید نگاه کنید به کتاب توحید شیخ صدوق در بخش منظور از نور الهی.


اگر نمیگویید خلقت نوری ائمه وجود نداره پس چه اشکالی در پاسخ ما میبینید؟ انسانها قبل از اینکه پا بدنیای خاکی بگذارند آفریده شده اند. معنی انا لله وانا الیه راجعون هم همین است. ما برای دنیا خلق نشده ایم. دنیا دار فنا است ولی آخرت ابدیست

اینطور در نظر بگیرید که خداوند تمامی انسانها را پیش از ورودشان به این دنیا ، در یک شرایط و همگی را با یک استعداد مشابه خلق کرده است. کاری هم به این نداشته باشید که به بعضیها مقام نبوت و امامت داده است.

همه و همه در یک شرایط و با یک میزان استعداد. و بعد در شرایطی که هیچ یک نمیتوانستند منکر چیزی شوند آنها را مورد امتحان قرار داده. و انسانها هر یک بر اساس امتحانی که پس داده اند از صفر تا صد درجه بندی شده اند

پس خدای بزرگ بر اساس علمی که دارد میداند چه کسی در رتبه 100 قرار دارد چه کسی در رتبه 99 و الی آخر. و بر این اساس وقتی آنها را وارد دنیا کرد برای هدایتشان، آن افرادی را که در مراتب بالاتر قرار دارند، میفرستد.

اینست که میفرماید: الله اعلم حیث یجعل رسالته. خدا بهتر میداند که رسالتش را در کجا قرار دهد

.امین.;631653 نوشت:


بسم الله الرحمن الرحیم

سلام بر شما

ببینید دوست عزیز اختیار یعنی اینکه شما میتوانید بین عقل و شهوت یکی را انتخاب کنید و انتخاب کنید که آن کاری را انجام دهید که عقلتان میگوید یا آن کاری را که تمایلات نفسانیان میگوید.


سلام خدمت دوست عزیز
فکر کنم متوجه سوال بنده نشدید
اون اختیاری که باعث شده یکی راه سعادت را پیش بگیرد چرا در دیگری نشده؟
آیا به قول دوستمون آقای احمدی خداوند در خلقت انسان پارتی بازی کرده که یکی با اختیار خودش راه سعادت را پیش میگیرد و دیگری نه؟

ali d;631663 نوشت:
سلام خدمت دوست عزیز
فکر کنم متوجه سوال بنده نشدید
اون اختیاری که باعث شده یکی راه سعادت را پیش بگیرد چرا در دیگری نشده؟
آیا به قول دوستمون آقای احمدی خداوند در خلقت انسان پارتی بازی کرده که یکی با اختیار خودش راه سعادت را پیش میگیرد و دیگری نه؟

شما که میفرمایید اون اختیاری که باعث شده ... یا اینکه چرا هر دو گمراه نشدند... این سوالات بیانگر اینست که شما اختیار را چیز دیگری معنی میکنید. وقتی شرایط مساوی باشد هیچ پارتی بازی صورت نمیگیرد و هر کسی هرجور که مایل است عمل میکند.

نسبت پارتی بازی یعنی نسبت دادن ظلم به خدا و ظلم از صفات سلبیه خداوند است.

اگر قرار به پارتی بازی بود خداوند فرشتگان و یا مخلوق دیگری را مامور هدایت مردم میکرد . چرا باید از خود جنس انسانها بفرستد؟

برای اینکه حجت بر آنها تمام شود که انسانها ظرفیت رسیدن به چنین کمالاتی را دارند فقط لازم است با تلاش خود این استعداد را به فعلیت برسانند

.امین.;631668 نوشت:
شما که میفرمایید اون اختیاری که باعث شده ... یا اینکه چرا هر دو گمراه نشدند... این سوالات بیانگر اینست که شما اختیار را چیز دیگری معنی میکنید. وقتی شرایط مساوی باشد هیچ پارتی بازی صورت نمیگیرد و هر کسی هرجور که مایل است عمل میکند.

نسبت پارتی بازی یعنی نسبت دادن ظلم به خدا و ظلم از صفات سلبیه خداوند است.

شما که میگی شرایط یکسان داده آیا یک نفر زنا زاده با یک نفر که در خانواده مذهبی و حلال زادس شرایطشون یکیست!!!!؟

.امین.;631672 نوشت:
اگر قرار به پارتی بازی بود خداوند فرشتگان و یا مخلوق دیگری را مامور هدایت مردم میکرد . چرا باید از خود جنس انسانها بفرستد؟

برای اینکه حجت بر آنها تمام شود که انسانها ظرفیت رسیدن به چنین کمالاتی را دارند فقط لازم است با تلاش خود این استعداد را به فعلیت برسانند

در ضمن پارتی بازی ربطی به این موضوعی که گفتید نداشت چون هدایت انسانها کار سختیست که از عهده ی هر کسی بر نمیاید پس کار سخت را کسی با پارتی بازی به کسی که دوستش دارد نمیدهد

ali d;631712 نوشت:
شما که میگی شرایط یکسان داده آیا یک نفر زنا زاده با یک نفر که در خانواده مذهبی و حلال زادس شرایطشون یکیست!!!!؟

صحبت بنده در باره این دنیا نبود. لطفا دقیق بخوانید. در این دنیا شرایط و استعدادها فرق میکند اما خدا هیچ کسی را بیشتر از آنچه که در توانش هست تکلیف نکرده

ali d;631715 نوشت:
در ضمن پارتی بازی ربطی به این موضوعی که گفتید نداشت چون هدایت انسانها کار سختیست که از عهده ی هر کسی بر نمیاید پس کار سخت را کسی با پارتی بازی به کسی که دوستش دارد نمیدهد

بالاخره با پارتی بازی میدهد یا نمیدهد.متوجه نشدم

.امین.;631772 نوشت:
صحبت بنده در باره این دنیا نبود. لطفا دقیق بخوانید. در این دنیا شرایط و استعدادها فرق میکند اما خدا هیچ کسی را بیشتر از آنچه که در توانش هست تکلیف نکرده

اگه منظورتان عالم ذر هست که خداوند پرسید چه کسانی به من ایمان دارند و سوالات دیگری که خداوند پرسید در اون عالم هم حتماً شرایط انسانها فرق داشته که عده ای زودتر جواب دادن و عده ای دیرتر که ما به خداوند ایمان داریم و عده ای هم ایمان نیاوردن پس آیا اون دنیا هم شرایط نامساوی بوده؟
در ضمن شما اشاره ای به این دنیا یا اون دنیا یا هر دنیای دیگه نکردید که میگید لطفاً دقیق بخوانید.

.امین.;631658 نوشت:
اگر نمیگویید خلقت نوری ائمه وجود نداره پس چه اشکالی در پاسخ ما میبینید؟ انسانها قبل از اینکه پا بدنیای خاکی بگذارند آفریده شده اند. معنی انا لله وانا الیه راجعون هم همین است. ما برای دنیا خلق نشده ایم. دنیا دار فنا است ولی آخرت ابدیست

اینطور در نظر بگیرید که خداوند تمامی انسانها را پیش از ورودشان به این دنیا ، در یک شرایط و همگی را با یک استعداد مشابه خلق کرده است. کاری هم به این نداشته باشید که به بعضیها مقام نبوت و امامت داده است.

همه و همه در یک شرایط و با یک میزان استعداد. و بعد در شرایطی که هیچ یک نمیتوانستند منکر چیزی شوند آنها را مورد امتحان قرار داده. و انسانها هر یک بر اساس امتحانی که پس داده اند از صفر تا صد درجه بندی شده اند

پس خدای بزرگ بر اساس علمی که دارد میداند چه کسی در رتبه 100 قرار دارد چه کسی در رتبه 99 و الی آخر. و بر این اساس وقتی آنها را وارد دنیا کرد برای هدایتشان، آن افرادی را که در مراتب بالاتر قرار دارند، میفرستد.

اینست که میفرماید: الله اعلم حیث یجعل رسالته. خدا بهتر میداند که رسالتش را در کجا قرار دهد


سلام دوست عزیز
من خدمت شما عرض کردم که نور یعنی هدایت و دین و معنی ایه هم مالکیت خدا رو میروسونه و در مورد خلقت انسان قبل از امدن به دنیا اینگونه که شما فکر می کنید نبوده بحث من هم با اقای reza-d در همین مورد هست شما هم بفرمایید پست های قبلی که با ایشون صحبت کردم مطالعه کنید بعد اگه اشکالی دیدید پیوست کنید تا بحث پیش بره فقط کافیه سه چار صفحه قبل رو تا اینجا مرور کنید.

.امین.;631654 نوشت:
پس بحث چی هست؟

​بحث عصمته که نتیجه ی علمه و عمل به این علم

با عرض سلام

دوستان من درحدی که لازم بود پاسختان را دادم. از اول هم قصد ورود به این تاپیک را نداشتم و فقط به دلیل اینکه درخواست شده بود وارد شدم. پذیرفتن مطالب از جانب شما نیاز به تحقیق دارد و نمیتوانید بدون آگاهی چیزی را رد کنید

موفق باشید

.امین.;631936 نوشت:
با عرض سلام

دوستان من درحدی که لازم بود پاسختان را دادم. از اول هم قصد ورود به این تاپیک را نداشتم و فقط به دلیل اینکه درخواست شده بود وارد شدم. پذیرفتن مطالب از جانب شما نیاز به تحقیق دارد و نمیتوانید بدون آگاهی چیزی را رد کنید

موفق باشید


سلام
دوست عزیز ما الان داریم تحقیق میکنیم دیگه یا نکنه این کار ما اسم دیگه ای داره؟
شما نمیتونید جواب بدید،فکر کنم باید شما آگاهیتون رو بیشتر کنید.
موضوع قفل شده است