جمع بندی آیات 49 تا 53 سوره احزاب چگونه توجیه می شود؟

تب‌های اولیه

20 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

با نام و یاد دوست




کارشناس بحث: استاد یاسین

بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و احترام

يَأَيهَُّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ إِذَا نَكَحْتُمُ الْمُؤْمِنَتِ ثُمَّ طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِن قَبْلِ أَن تَمَسُّوهُنَّ فَمَا لَكُمْ عَلَيْهِنَّ مِنْ عِدَّةٍ تَعْتَدُّونهََا فَمَتِّعُوهُنَّ وَ سَرِّحُوهُنَّ سَرَاحًا جَمِيلًا(49)

يَأَيُّهَا النَّبىِ‏ُّ إِنَّا أَحْلَلْنَا لَكَ أَزْوَاجَكَ الَّتىِ ءَاتَيْتَ أُجُورَهُنَّ وَ مَا مَلَكَتْ يَمِينُكَ مِمَّا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَيْكَ وَ بَنَاتِ عَمِّكَ وَ بَنَاتِ عَمَّتِكَ وَ بَنَاتِ خَالِكَ وَ بَنَاتِ خَلَتِكَ الَّتىِ هَاجَرْنَ مَعَكَ وَ امْرَأَةً مُّؤْمِنَةً إِن وَهَبَتْ نَفْسَهَا لِلنَّبىِ‏ِّ إِنْ أَرَادَ النَّبىِ‏ُّ أَن يَسْتَنكِحَهَا خَالِصَةً لَّكَ مِن دُونِ الْمُؤْمِنِينَ قَدْ عَلِمْنَا مَا فَرَضْنَا عَلَيْهِمْ فىِ أَزْوَاجِهِمْ وَ مَا مَلَكَتْ أَيْمَنُهُمْ لِكَيْلَا يَكُونَ عَلَيْكَ حَرَجٌ وَ كاَنَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا(50)

* تُرْجِى مَن تَشَاءُ مِنهُْنَّ وَ تُْوِى إِلَيْكَ مَن تَشَاءُ وَ مَنِ ابْتَغَيْتَ مِمَّنْ عَزَلْتَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكَ ذَالِكَ أَدْنىَ أَن تَقَرَّ أَعْيُنهُُنَّ وَ لَا يحَْزَنَّ وَ يَرْضَينْ‏َ بِمَا ءَاتَيْتَهُنَّ كُلُّهُنَّ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ مَا فىِ قُلُوبِكُمْ وَ كَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَلِيمًا(51)

لَّا يحَِلُّ لَكَ النِّسَاءُ مِن بَعْدُ وَ لَا أَن تَبَدَّلَ بهِِنَّ مِنْ أَزْوَاجٍ وَ لَوْ أَعْجَبَكَ حُسْنهُُنَّ إِلَّا مَا مَلَكَتْ يَمِينُكَ وَ كاَنَ اللَّهُ عَلىَ‏ كلُ‏ِّ شىَ‏ْءٍ رَّقِيبًا(52)

يَأَيهَُّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تَدْخُلُواْ بُيُوتَ النَّبىِ‏ِّ إِلَّا أَن يُؤْذَنَ لَكُمْ إِلىَ‏ طَعَامٍ غَيرَْ نَظِرِينَ إِنَئهُ وَ لَكِنْ إِذَا دُعِيتُمْ فَادْخُلُواْ فَإِذَا طَعِمْتُمْ فَانتَشِرُواْ وَ لَا مُسْتَْنِسِينَ لحَِدِيثٍ إِنَّ ذَالِكُمْ كَانَ يُؤْذِى النَّبىِ‏َّ فَيَسْتَحْىِ مِنكُمْ وَ اللَّهُ لَا يَسْتَحْىِ مِنَ الْحَقّ‏ِ وَ إِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعًا فَسَْلُوهُنَّ مِن وَرَاءِ حِجَابٍ ذَالِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَ قُلُوبِهِنَّ وَ مَا كاَنَ لَكُمْ أَن تُؤْذُواْ رَسُولَ اللَّهِ وَ لَا أَن تَنكِحُواْ أَزْوَاجَهُ مِن بَعْدِهِ أَبَدًا إِنَّ ذَالِكُمْ كَانَ عِندَ اللَّهِ عَظِيمًا(53)

اى كسانى كه ايمان آورده ‏ايد! هنگامى كه با زنان با ايمان ازدواج كرديد و قبل از همبستر شدن طلاق داديد، عدّه‏ اى براى شما بر آنها نيست كه بخواهيد حساب آن را نگاه داريد آنها را با هديه مناسبى بهره ‏مند سازيد و بطرز شايسته ‏اى رهايشان كنيد. (49)

اى پيامبر! ما همسران تو را كه مهرشان را پرداخته‏اى براى تو حلال كرديم، و همچنين كنيزانى كه از طريق غنايمى كه خدا به تو بخشيده است مالك شده ‏اى و دختران عموى تو، و دختران عمّه‏ ها، و دختران دايى تو، و دختران خاله‏ ها كه با تو مهاجرت كردند (ازدواج با آنها براى تو حلال است) و هر گاه رن با ايمانى خود را به پيامبر ببخشد (و مهرى براى خود نخواهد) چنانچه پيامبر بخواهد مى ‏تواند او را به همسرى برگزيند امّا چنين ازدواجى تنها براى تو مجاز است نه ديگر مؤمنان ما مى ‏دانيم براى آنان در مورد همسرانشان و كنيزانشان چه حكمى مقرّر داشته ‏ايم (و مصلحت آنان چه حكمى را ايجاب مى‏ كند) اين بخاطر آن است كه مشكلى (در اداى رسالت) بر تو نباشد (و از اين راه حاميان فزونترى فراهم سازى) و خداوند آمرزنده و مهربان است! (50)

(موعد) هر يك از همسرانت را بخواهى مى ‏توانى به تأخير اندازى، و هر كدام را بخواهى نزد خود جاى دهى و هر گاه بعضى از آنان را كه بركنار ساخته‏ اى بخواهى نزد خود جاى دهى، گناهى بر تو نيست اين حكم الهى براى روشنى چشم آنان، و اينكه غمگين نباشند و به آنچه به آنان مى ‏دهى همگى راضى شوند نزديكتر است و خدا آنچه را در قلوب شماست مى ‏داند، و خداوند دانا و بردبار است (از مصالح بندگان خود با خبر است، و در كيفر آنها عجله نمى‏ كند)! (51)
بعد از اين ديگر زنى بر تو حلال نيست، و نمى‏توانى همسرانت را به همسران ديگرى مبدّل كنى [بعضى را طلاق دهى و همسر ديگرى به جاى او برگزينى‏] هر چند جمال آنها مورد توجّه تو واقع شود، مگر آنچه كه بصورت كنيز در ملك تو درآيد! و خداوند ناظر و مراقب هر چيز است (و با اين حكم فشار قبايل عرب را در اختيار همسر از آنان، از تو برداشتيم). (52)
اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! در خانه‏هاى پيامبر داخل نشويد مگر به شما براى صرف غذا اجازه داده شود، در حالى كه (قبل از موعد نياييد و) در انتظار وقت غذا ننشينيد امّا هنگامى كه دعوت شديد داخل شويد و وقتى غذا خورديد پراكنده شويد، و (بعد از صرف غذا) به بحث و صحبت ننشينيد اين عمل، پيامبر را ناراحت مى‏نمايد، ولى از شما شرم مى‏كند (و چيزى نمى‏گويد) امّا خداوند از (بيان) حق شرم ندارد! و هنگامى كه چيزى از وسايل زندگى را (بعنوان عاريت) از آنان [همسران پيامبر] مى‏خواهيد از پشت پرده بخواهيد اين كار براى پاكى دلهاى شما و آنها بهتر است! و شما حق نداريد رسول خدا را آزار دهيد، و نه هرگز همسران او را بعد از او به همسرى خود درآوريد كه اين كار نزد خدا بزرگ است! (53)

بسم الله الرحمن الرحیم

در آیه49 حکمی در مورد طلاق بیان شد؛ اگر زن و شوهر بدون ارتباط جنسی از یکدیگر جدا شوند، عده طلاق بر عهده زن نیست و خداوند به مرد دستور می دهد که هدیه ی مناسبی به زن بپردازد و به طرز شایسته ای جدا شوند.

در آیه50 زنهایی که مردها می توانند با آنها ازدواج کنند بیان شد، اگرچه ظاهر خطاب این نسبت به پیامبر(ص) می باشد اما اختصاصی به آن حضرت ندارد و مساله ازدواج با دختر عمو، دختر عمه، دختر دایی و دختر خاله برای همه مردان وجود دارد. در این آیه یک مورد استثنایی از ازدواج وجود دارد که این مورد اختصاص به پیامبر(ص) داشت یعنی اگر زنی خودش علاقه مند بود که همسر پیامبر(ص) شود و بدون مهریه به ازدواج آن حضرت در بیاید پیامبر(ص) اجازه چنین ازدواجی را داشت، اما آیا چنین ازدواجی صورت گرفت و واقع شد یا نه، میان مفسران و مورخان اختلاف هست. برخی می گویند جواز چنین ازدواجی به پیامبر(ص) داده شده بود اما در واقع چنین مساله ای اتفاق نیافتاد، برخی دیگر معتقدند چنین ازدواجی صورت گرفت.

بدون شك اينگونه زنان تنها خواهان كسب افتخار معنوى بودند كه از طريق ازدواج با پيامبر ص براى آنها حاصل مى ‏شد، لذا بدون هيچگونه مهرى آماده همسرى با او شدند، ولى همانگونه كه گفتيم وجود چنين مصداقى براى حكم بالا از نظر تاريخى مسلم نيست، آنچه مسلم است اينست كه خداوند چنين اجازه‏ اى را به پيامبر ص داده بود.[1]

نقل شد وقتى زنی خود را به پيغمبر (ص) بخشيد عايشه گفت براى چى زنها خودشان را بدون مهر هبه نمايند، پس آيه مذكور نازل شد، عايشه گفت نديدم خداى تعالى را مگر آنكه شتاب كند در هوا و خاطر تو، پيغمبر (ص) فرمود، و تو هم البته اگر او را اطاعت و فرمان بردارى كنى در هوايت شتاب كند.[2]

يك رهبر بزرگ الهى همچون پيامبر ص آن هم در زمانى كه در كوره حوادث سخت گرفتار است، و توطئه‏ هاى خطرناكى از داخل و خارج براى او مى ‏چينند، نمى‏ تواند فكر خود را زياد مشغول زندگى شخصى و خصوصيش كند، بايد در زندگى داخلى خود داراى آرامش نسبى باشد تا بتواند به حل انبوه مشكلاتى كه از هر سو او را احاطه كرده است با فراغت خاطر بپردازد.
آشفتگى زندگى شخصى و دل مشغول بودن او به وضع خانوادگى در اين لحظات بحرانى و طوفانى سخت خطرناك است.

با اينكه ازدواجهاى متعدد پيامبر ص غالبا جنبه‏ هاى سياسى و اجتماعى و عاطفى داشته، و در حقيقت جزئى از برنامه انجام رسالت الهى او بوده، ولى در عين حال گاه اختلاف ميان همسران و رقابتهاى زنانه متداول آنها، طوفانى در درون خانه پيامبر ص برمى ‏انگيخته، و فكر او را به خود مشغول مى ‏داشته است.

اينجا است كه خداوند يكى ديگر از ويژگيها را براى پيامبرش قائل شده، و براى هميشه به اين ماجراها و كشمكشها پايان داد، و پيامبر ص را از اين نظر آسوده خاطر و فارغ البال كرد.
و چنان كه در آيه مورد بحث مى ‏خوانيم فرمود:" مى ‏توانى (موعد) هر يك از اين زنان را بخواهى به تاخير بيندازى و به وقت ديگرى موكول كنى، و هر كدام را بخواهى نزد خود جاى دهى" (تُرْجِي مَنْ تَشاءُ مِنْهُنَّ وَ تُؤْوِي إِلَيْكَ مَنْ تَشاءُ).[3]


[/HR][1] - تفسير نمونه، ج‏17، ص: 380

[2] - ترجمه مجمع البيان في تفسير القرآن، ج‏20، ص: 148

[3] - تفسير نمونه، ج‏17، ص: 385-386.

با سلام

اگر تاريخ اسلام درست بررسي شود خواهيد ديد كه شرايط آنزمان با امروز فرق بسيار داشته و ....

من جمله زن وكنيز آنقدر بوده كه نگو ! حتي اگر مردي كمتر از 10 زن داشت به او مرد نميگفتند !

مثلا زنان خودشان آرزوي ازدواج با رسول خدا ص را داشتند ويكبار يك زن وقتي شنيد كه رسول خدا ص قصد خواستگاري از او را دارند از فرط خوشحالي سكته كرد ومرد!

عجب اوضاعی بوده ؟ ! زنها خودشان را به پیامبر میبخشیدند !!!!

قال الحافظ أبو محمد الدمياطي وأما من لم يدخل بها ومن وهبت نفسها له ومن خطبها ولم يتفق تزويجها فثلاثون امرأة على اختلاف في بعضهن والله اعلم.
وحبيبة بنت سهل الانصارية التى اختلعت من ثابت بن قيس كان النبي صلى الله عليه وسلم أراد أن يتزوجها ثم تركها فتزوجها ثابت قاله ابن الاثير.

کدام زن پس از شنیدن خبر #‏خواستگاری رسول الله ص از #‏شادی سکته کرد :
وسنا بنت الصلت وهى عند أبى عمر بنت أسماء بنت الصلت وقيل أسماء أخ لها وقيل تزوجها ثم طلقها وقيل ماتت قبل أن تصل إليه وقيل لما علمت أنه تزوجها عليه السلام ماتت من الفرح. عيون الاثر - ابن سيد الناس

با نام و یاد دوست

سلام و عرض ادب



نقل شد وقتى زنی خود را به پيغمبر (ص) بخشيد عايشه گفت براى چى زنها خودشان را بدون مهر هبه نمايند، پس آيه مذكور نازل شد، عايشه گفت نديدم خداى تعالى را مگر آنكه شتاب كند در هوا و خاطر تو، پيغمبر (ص) فرمود، و تو هم البته اگر او را اطاعت و فرمان بردارى كنى در هوايت شتاب كند.[2]

يك رهبر بزرگ الهى همچون پيامبر ص آن هم در زمانى كه در كوره حوادث سخت گرفتار است، و توطئه‏ هاى خطرناكى از داخل و خارج براى او مى ‏چينند، نمى‏ تواند فكر خود را زياد مشغول زندگى شخصى و خصوصيش كند، بايد در زندگى داخلى خود داراى آرامش نسبى باشد تا بتواند به حل انبوه مشكلاتى كه از هر سو او را احاطه كرده است با فراغت خاطر بپردازد.
آشفتگى زندگى شخصى و دل مشغول بودن او به وضع خانوادگى در اين لحظات بحرانى و طوفانى سخت خطرناك است.

با اينكه ازدواجهاى متعدد پيامبر ص غالبا جنبه‏ هاى سياسى و اجتماعى و عاطفى داشته، و در حقيقت جزئى از برنامه انجام رسالت الهى او بوده، ولى در عين حال گاه اختلاف ميان همسران و رقابتهاى زنانه متداول آنها، طوفانى در درون خانه پيامبر ص برمى ‏انگيخته، و فكر او را به خود مشغول مى ‏داشته است.

اينجا است كه خداوند يكى ديگر از ويژگيها را براى پيامبرش قائل شده، و براى هميشه به اين ماجراها و كشمكشها پايان داد، و پيامبر ص را از اين نظر آسوده خاطر و فارغ البال كرد.
و چنان كه در آيه مورد بحث مى ‏خوانيم فرمود:" مى ‏توانى (موعد) هر يك از اين زنان را بخواهى به تاخير بيندازى و به وقت ديگرى موكول كنى، و هر كدام را بخواهى نزد خود جاى دهى" (تُرْجِي مَنْ تَشاءُ مِنْهُنَّ وَ تُؤْوِي إِلَيْكَ مَنْ تَشاءُ).[3]

در پاسخ به این جواب ها به طور اجمالی میتوان گفت که پیامبر به عنوان رهبر الهی اساسا چرا باید بر اساس رسم قوم خویش و حتی فراتر از ان عمل کند و دست به این همه ازدواج متعدد بزند تا حسادت همسران رو بر انگیزاند و موجب تعارض خانوادگی خویش شود وقتی پیامبر عایشه رو دارد چرا با زینب یا ماریه ازدواج میکند ایا ازدواج ها جز برای نیاز جنسی است؟

webfffff;735002 نوشت:
ایا ازدواج ها جز برای نیاز جنسی است؟

سلام

این مصادره به مطلوب است بله ازدواج جز برای نیاز جنسی هم هست و نمونه های ان در تاریخ خصوص تاریخ ایران بسیار است .

فتا 1;735330 نوشت:
سلام

این مصادره به مطلوب است بله ازدواج جز برای نیاز جنسی هم هست و نمونه های ان در تاریخ خصوص تاریخ ایران بسیار است .


سلام وقت بخیر به نظرم وقتی پیامبر یک همسر دارد که از ان طریق به لحاظ جنسی ارضا میشود نباید دست به ازدواج های دیگر بزند ایشان به عنوان الگو از تنوع طلبی جنسی باید پرهیز نماید ولی تاریخ و تعدد زوجات این را نمیگوید البته من با زنان دیگر پیامبر کاری ندارم و ماریه و زینب رو مثال زدم شاید بنا به دلیل شما باقی ازدواج های پیامبر جنبه سیاسی و اجتماعی داشته باشد اما بعضی هاش قابل توجیه نیست. وقتی پیامبر دست به ازدواج هایی میزند که باعث تشتت در خانواده اش میشود و رسالت او رو با مشکل مواجه میکند به حدی که چند مورد خدا در این زمینه دخالت میکند پس این کار منطقی به نظر نمیرسد.

webfffff;735449 نوشت:
سلام وقت بخیر به نظرم وقتی پیامبر یک همسر دارد که از ان طریق به لحاظ جنسی ارضا میشود نباید دست به ازدواج های دیگر بزند ایشان به عنوان الگو از تنوع طلبی جنسی باید پرهیز نماید ولی تاریخ و تعدد زوجات این را نمیگوید البته من با زنان دیگر پیامبر کاری ندارم و ماریه و زینب رو مثال زدم شاید بنا به دلیل شما باقی ازدواج های پیامبر جنبه سیاسی و اجتماعی داشته باشد اما بعضی هاش قابل توجیه نیست. وقتی پیامبر دست به ازدواج هایی میزند که باعث تشتت در خانواده اش میشود و رسالت او رو با مشکل مواجه میکند به حدی که چند مورد خدا در این زمینه دخالت میکند پس این کار منطقی به نظر نمیرسد.

بسم الله الرحمن الرحیم
در مورد اینکه چرا پیامبر(ص) با وجود داشتن یک همسر(مثلا عایشه) ازدواج دیگری داشت، نکاتی وجود دارد.

اولا: همه همسران پیامبر(ص) از جمله عایشه فرزند دار نمی شدند، بنابراین طبیعی بود که آن حضرت بخواهند از همسران دیگرشان دارای فرزند شوند.
اگر بخواهیم مساله جنسی را در ازدواج لحاظ کنیم، رسول گرامی اسلام(ص) در دوران جوانی و میان سالی شان تنها یک همسر داشتند و آن از سن25 سالگی پیامبر تا حدود 53 سالگی پیامبر(ص) بود. علی رغم رسم متداول آن دوران که چند همسری رایج بود، آن حضرت در این دوران طولانی تنها یک همسر داشتند و تعدد زوجات در کار نبود.

بر عکس آنچه ادعا شد که خداوند برای رفع مشکلات ناشی از تعدد زوجات پیامبر(ص) دخالت می می فرمود تا این مشکلات را حل نماید، در قرآن صراحتا خداوند به ایشان دستور می دهد که با فرد خاصی(زینب بن جحش) ازدواج کند وَ إِذْ تَقُولُ لِلَّذِى أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِ أَمْسِكْ عَلَيْكَ زَوْجَكَ وَ اتَّقِ اللَّهَ وَ تخُْفِى فىِ نَفْسِكَ مَا اللَّهُ مُبْدِيهِ وَ تخَْشىَ النَّاسَ وَ اللَّهُ أَحَقُّ أَن تخَْشَئهُ فَلَمَّا قَضىَ‏ زَيْدٌ مِّنهَْا وَطَرًا زَوَّجْنَكَهَا لِكَىْ لَا يَكُونَ عَلىَ الْمُؤْمِنِينَ حَرَجٌ فىِ أَزْوَاجِ أَدْعِيَائهِمْ إِذَا قَضَوْاْ مِنهُْنَّ وَطَرًا وَ كاَنَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولا»[1] ((به خاطر بياور) زمانى را كه به آن كس كه خداوند به او نعمت داده بود و تو نيز به او نعمت داده بودى [به فرزند خوانده‏ات «زيد»] مى‏گفتى: «همسرت را نگاه‏دار و از خدا بپرهيز!» (و پيوسته اين امر را تكرار مى‏كردى) و در دل چيزى را پنهان مى‏داشتى كه خداوند آن را آشكار مى‏كند و از مردم مى‏ترسيدى در حالى كه خداوند سزاوارتر است كه از او بترسى! هنگامى كه زيد نيازش را از آن زن به سرآورد (و از او جدا شد)، ما او را به همسرى تو درآورديم تا مشكلى براى مؤمنان در ازدواج با همسران پسر خوانده‏هايشان- هنگامى كه طلاق گيرند- نباشد و فرمان خدا انجام شدنى است (و سنّت غلط تحريم اين زنان بايد شكسته شود).

توجه به شرایط سنی پیامبر(ص) در دوران مدنی(از53تا63) که همزمان با تشکیل حکومت اسلامی بود، بیانگر این موضوع است که ازدواجهای ایشان به جهت مسائل جنسی نبوده است. اگر نعوذبالله پیامبر(ص) درصدد شهوت رانی بودند، این کار را می بایست در اوایل بعثت که مشرکین قریش پشنهاد دادند که زیباترین زنان را در اختیار آن حضرت میگذارند به شرط آنکه دست از دعوت خویش بردارد، انجام می دادند. در حالی که ازدواج های پیامبر(ص) پس از هجرت عموما با زنان بیوه و سالخورده بود.

علاوه بر اینکه خداوند اخلاق نیکوی آن حضرت را تایید می کند و می ستاید:« إِنَّكَ لَعَلى‏ خُلُقٍ عَظيم»[2].



[/HR][1] - سوره احزاب،آیه37.

[2] - سوره قلم،آیه4.


webfffff;735449 نوشت:
سلام وقت بخیر به نظرم وقتی پیامبر یک همسر دارد که از ان طریق به لحاظ جنسی ارضا میشود نباید دست به ازدواج های دیگر بزند ایشان به عنوان الگو از تنوع طلبی جنسی باید پرهیز نماید ولی تاریخ و تعدد زوجات این را نمیگوید البته من با زنان دیگر پیامبر کاری ندارم و ماریه و زینب رو مثال زدم شاید بنا به دلیل شما باقی ازدواج های پیامبر جنبه سیاسی و اجتماعی داشته باشد اما بعضی هاش قابل توجیه نیست. وقتی پیامبر دست به ازدواج هایی میزند که باعث تشتت در خانواده اش میشود و رسالت او رو با مشکل مواجه میکند به حدی که چند مورد خدا در این زمینه دخالت میکند پس این کار منطقی به نظر نمیرسد.

سلام

بنده عرض نکردم جنابعالی خدای ناکرده عناد دارید بنده عرض کرده اینگونه نتیجه گیری مصادره به مطلوب است یعنی وقتی صغری یا کبری ما جامع نباشد نتیجه منطقی نخواهد بود یعنی همینکه ثابت کنیم کلیه ازدواجها از روی غریزه جنسی نیست دیگر نتیجه شما مطلوب نخواهد بود .

یاسین;735509 نوشت:
اولا: همه همسران پیامبر(ص) از جمله عایشه فرزند دار نمی شدند، بنابراین طبیعی بود که آن حضرت بخواهند از همسران دیگرشان دارای فرزند شوند.

اگر اینطور که شما میفرمایید باشد باید حق را تا حدی به شما بدهم که پیامبر مایل بوده فرزند داشته باشه مخصوصا فرزند پسر و با توجه به اینکه فرزندان پسرش از قاسم در کودکی مردند در نتیجه این امید فرزند اوری را در زنان دیگر جستجو میکرده ولی باید این امر ثابت بشه که عایشه قدرت فرزند اوری نداشته است دوم اینکه پیامبر از خدیجه فرزند داشت و ایا باز هم نیازی به این داشت که از زنان دیگر فرزندی داشته باشد؟ در کل عرض کردم حق رو به شما میدم البته اگر اونطور که شما میفرمایی باشه ولی ادعای بنده دراین باره که پیامبر برای نیاز جنسیش ازدواج مجدد میکرد همون قدر ارزش داره که شما میفرمایی برای فرزند اوری این ازدواج ها رو انجام داده چون هیچکدوم دلیل قطعی بر این امر نداریم مثلا شما نمیتونی ادعا کنی که قطعا ازدواج مجدد پیامبر برای امید داشتن یک فرزند یا پسر است چون دلیلی نداری و در ذهن نیستی که قضاوت کنی ولی بنده بر اساس تاریخ که در مورد رابطه زینب و پیامبر مطلب امده و بر اساس اینکه هدیه پادشاه اسکندریه که همان ماریه باشد زیبا و سفید بوده میتوانم ادعا کنم که پیامبر مفتون این دو شده و ادعای بنده به واقعیت نزدیکتر است

یاسین;735509 نوشت:
اگر بخواهیم مساله جنسی را در ازدواج لحاظ کنیم، رسول گرامی اسلام(ص) در دوران جوانی و میان سالی شان تنها یک همسر داشتند و آن از سن25 سالگی پیامبر تا حدود 53 سالگی پیامبر(ص) بود. علی رغم رسم متداول آن دوران که چند همسری رایج بود، آن حضرت در این دوران طولانی تنها یک همسر داشتند و تعدد زوجات در کار نبود.

پیامبر قبل از ازدواج با خدیجه در کنار ابوطالب زندگی میکرد و چوبانی میکرد و توانایی تعدد زوجات نداشت حتی شاید با توجه به وضعیت مالی اش بتوانیم بگوییم توانایی ازدواج نداشت توجه فرمایید هم به لحاظ تمکن مالی هم به لحاظ اقتدار سیاسی . وقتی هم که با خدیجه ازدواج کرد تا زمانی که با خدیجه بود نمیتوانست زن دیگری رو اختیار کنه حتی اگر دلش میخواست چرا که اقتدار و ابهت و تمکن مالی که در اختیار خدیجه بود و دینی که محمد به خدیجه داشت و احترامی که به ایشان قایل بود چنین اجازه ای رو به محمد نمیداد ولی بعد از خدیجه بلافاصله سراغ سوده و عایشه رفت یک عده میگویند هفت سالگی عقد کرد 9 سالگی ازدواج یک عده بسیار کمی البته اثبات کرده اند هفده ساله بوده. این ازدواج چه دلیلی میتواند داشته باشد جز اینکه پیامبر نیاز جنسی داشته مثل هر کسی و عایشه دل او را برده وگرنه رابطه اش با عمر ابوبکر هم که خوب بود و نمیتونیم بگیم به خاطر پیوند قبیله ای اینکار رو کرده- اتفاقا منطقی به نظر میرسه گفته میشه خدیجه چهره زیبایی نداشت و محمد در 25 سالگی با او ازدواج کرد با خدیجه ای که دیگران جوان نبود و ظاهرا میتوان گفت پیامبر در دلش مانده بود که با جوانی وصلت کند و کام بگیرد چرا که تا زمانی که خدیجه حضور داشت نمیتوانست و خود خدیجه هم با محمد فاصله سنی پانزده ساله داشت و دلربا نبود اگرچه پیامبر به خدیجه ارادتی وافر داشت. وقتی خدیجه در 65 سالگی فوت کرد پیامبر 50 سال داشت و با اینکه سنی از ایشان گذشته بود میتوان گفت هنوز حسرت دختر جوانی در دلش بود
یاسین;735509 نوشت:
بر عکس آنچه ادعا شد که خداوند برای رفع مشکلات ناشی از تعدد زوجات پیامبر(ص) دخالت می می فرمود تا این مشکلات را حل نماید، در قرآن صراحتا خداوند به ایشان دستور می دهد که با فرد خاصی(زینب بن جحش) ازدواج کند وَ إِذْ تَقُولُ لِلَّذِى أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِ أَمْسِكْ عَلَيْكَ زَوْجَكَ وَ اتَّقِ اللَّهَ وَ تخُْفِى فىِ نَفْسِكَ مَا اللَّهُ مُبْدِيهِ وَ تخَْشىَ النَّاسَ وَ اللَّهُ أَحَقُّ أَن تخَْشَئهُ فَلَمَّا قَضىَ‏ زَيْدٌ مِّنهَْا وَطَرًا زَوَّجْنَكَهَا لِكَىْ لَا يَكُونَ عَلىَ الْمُؤْمِنِينَ حَرَجٌ فىِ أَزْوَاجِ أَدْعِيَائهِمْ إِذَا قَضَوْاْ مِنهُْنَّ وَطَرًا وَ كاَنَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولا»[1] ((به خاطر بياور) زمانى را كه به آن كس كه خداوند به او نعمت داده بود و تو نيز به او نعمت داده بودى [به فرزند خوانده‏ات «زيد»] مى‏گفتى: «همسرت را نگاه‏دار و از خدا بپرهيز!» (و پيوسته اين امر را تكرار مى‏كردى) و در دل چيزى را پنهان مى‏داشتى كه خداوند آن را آشكار مى‏كند و از مردم مى‏ترسيدى در حالى كه خداوند سزاوارتر است كه از او بترسى! هنگامى كه زيد نيازش را از آن زن به سرآورد (و از او جدا شد)، ما او را به همسرى تو درآورديم تا مشكلى براى مؤمنان در ازدواج با همسران پسر خوانده‏هايشان- هنگامى كه طلاق گيرند- نباشد و فرمان خدا انجام شدنى است (و سنّت غلط تحريم اين زنان بايد شكسته شود).

اتفاقا این ایه با توجه به ماجراهایی که در کتب امده و با توجه به اینکه بیان میکند چیزی رو در دل پنهان میداشتی مبین مفتون شدن پیامبر است البته تفاسیر نمونه این امر رو توجیه کرده اند بدون دلیل حتی ماجراهای کتب درست نباشد خود ایه این رو میگه که گفتی : زنت را برای خود نگه دار و از خدای بترس در حالی که در دل خودآنچه را خدا آشکار ساخت مخفی داشته بودی و از مردم می ترسيدی تعبیر بند این است برخلاف ضمیرت که دوست داشتی زینب از ان تو باشد و بیان نمیکردی و پنهان میکردی در ظاهر به زید میگفتی همسرت رو نگه دار چرا که اگر قصد پیامبر با این ازدواج صرفا به رسمیت شناختن ازدواج با فرزنده خوانده توسط مردمش باشد میتوانست همین حکم رو بدون عملیانی ان بیان کند و خود حکم کفایت میکرد و لازم نبود پیامبر دست به ازدواج بزند مگر در جهان چقدر فرزند خوانده داریم که برای چنین مساله ای قران ایه اورده و چقدر از اینها قصد ازدواج با فرزند خوانده خود را دارند؟
یاسین;735509 نوشت:
توجه به شرایط سنی پیامبر(ص) در دوران مدنی(از53تا63) که همزمان با تشکیل حکومت اسلامی بود، بیانگر این موضوع است که ازدواجهای ایشان به جهت مسائل جنسی نبوده است. اگر نعوذبالله پیامبر(ص) درصدد شهوت رانی بودند، این کار را می بایست در اوایل بعثت که مشرکین قریش پشنهاد دادند که زیباترین زنان را در اختیار آن حضرت میگذارند به شرط آنکه دست از دعوت خویش بردارد، انجام می دادند. در حالی که ازدواج های پیامبر(ص) پس از هجرت عموما با زنان بیوه و سالخورده بود.

ممنون میشم برای بیان خودتان مبنی بر اینکه به پیامبر پیشنهاد زن میشده توسط مشرکان بیارید. و ضمنا بنده عرض نکردم پیامبر در تمام زندگی خویش مردی شهوتران بوده بلکه ایشان در بیان حقیقت مد نظرش مصر بوده و با هیچ وسیله ای تطمیع نمیشده چه زن چه مقام چه مال و .... ولی این به این معنی نیست که بعد ها نیاز جنسی نداشته و ضمن اینکه پیامبر خود میگوید من مثل شما بشرم و او هم مفتون میشود عاشق میشود نیاز جنسی دارد

از اینکه به سخنانم گوش دادید ممنونم ادعا نمیکنم که تمام حرفام درسته لطفا نقد بفرمایید البته بنده از ذکر بعضی روایات اجتناب کردم مثل ان جمله عایشه که میگوید میبینم که خدایت در فرو نشاندن هوسهایت تعجیل میکند و نمیدونم چقد میشه به این موارد اتکا کرد کوچیک شما هستم :Gol:

webfffff;735599 نوشت:
اگر اینطور که شما میفرمایید باشد باید حق را تا حدی به شما بدهم که پیامبر مایل بوده فرزند داشته باشه مخصوصا فرزند پسر و با توجه به اینکه فرزندان پسرش از قاسم در کودکی مردند در نتیجه این امید فرزند اوری را در زنان دیگر جستجو میکرده ولی باید این امر ثابت بشه که عایشه قدرت فرزند اوری نداشته است دوم اینکه پیامبر از خدیجه فرزند داشت و ایا باز هم نیازی به این داشت که از زنان دیگر فرزندی داشته باشد؟ در کل عرض کردم حق رو به شما میدم البته اگر اونطور که شما میفرمایی باشه ولی ادعای بنده دراین باره که پیامبر برای نیاز جنسیش ازدواج مجدد میکرد همون قدر ارزش داره که شما میفرمایی برای فرزند اوری این ازدواج ها رو انجام داده چون هیچکدوم دلیل قطعی بر این امر نداریم مثلا شما نمیتونی ادعا کنی که قطعا ازدواج مجدد پیامبر برای امید داشتن یک فرزند یا پسر است چون دلیلی نداری و در ذهن نیستی که قضاوت کنی ولی بنده بر اساس تاریخ که در مورد رابطه زینب و پیامبر مطلب امده و بر اساس اینکه هدیه پادشاه اسکندریه که همان ماریه باشد زیبا و سفید بوده میتوانم ادعا کنم که پیامبر مفتون این دو شده و ادعای بنده به واقعیت نزدیکتر است

بسم الله الرحمن الرحیم

آیا پیامبر(ص) نیاز جنسی داشت؟

قرآن مجید در مورد پیامبر(ص) می فرماید:« وَ قالُوا ما لِهذَا الرَّسُولِ يَأْكُلُ الطَّعامَ وَ يَمْشي‏ فِي الْأَسْواق»[1] (و گفتند: «چرا اين پيامبر غذا مى‏خورد و در بازارها راه مى ‏رود؟!).
« قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُكمُ‏ْ يُوحَى إِلىَ‏َّ أَنَّمَا إِلَاهُكُمْ إِلَاهٌ وَاحِدٌ فَمَن كاَنَ يَرْجُواْ لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَ لَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدَا»[2] (بگو: «من فقط بشرى هستم مثل شما (امتيازم اين است كه) به من وحى مى ‏شود كه تنها معبودتان معبود يگانه است پس هر كه به لقاى پروردگارش اميد دارد، بايد كارى شايسته انجام دهد، و هيچ كس را در عبادت پروردگارش شريك نكند).

پیامبر اسلام(ص) مانند سایر انسانها جنبه بشری داشتند و در ویژگی های بشری تفاوتی میان ایشان و سایرین نبود. یکی از این ویژگی های مادی بشر، تمایل به جنس مخالف و علاقه به داشتن فرزند است، که در همه انسانها وجود دارد و ما در صدد انکار این موضوع نیستیم؛ آنچه منظور بنده بود این است که پیامبر(ص) در اثر تهذیب نفس و عبادت و بندگی خدا به کمالات والای انسانی نائل شدند به گونه ای که مورد تمجید قرآن قرار گرفتند:« َ إِنَّكَ لَعَلى‏ خُلُقٍ عَظيم»[3] و خداوند آن حضرت را الگوی همه انسانها معرفی می کند:« لَقَدْ كانَ لَكُمْ في‏ رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كانَ يَرْجُوا اللَّهَ وَ الْيَوْمَ الْآخِرَ وَ ذَكَرَ اللَّهَ كَثيراً»[4] (مسلّماً براى شما در زندگى رسول خدا سرمشق نيكويى بود، براى آنها كه اميد به رحمت خدا و روز رستاخيز دارند و خدا را بسيار ياد مى‏ كنند).

بنابراین این ادعا که پیامبر(ص) مفتون زنی شده باشد! با مقام والای پیامبر(ص) و عظمت روحی ایشان سازگار نیست.



[/HR][1] - سوره فرقان،آیه7.

[2] - سوره کهف،آیه110.

[3] -سوره قلم،آیه4.

[4] - سوره احزاب،آیه21.


webfffff;735599 نوشت:
ظاهرا میتوان گفت پیامبر در دلش مانده بود که با جوانی وصلت کند و کام بگیرد چرا که تا زمانی که خدیجه حضور داشت نمیتوانست و خود خدیجه هم با محمد فاصله سنی پانزده ساله داشت و دلربا نبود اگرچه پیامبر به خدیجه ارادتی وافر داشت. وقتی خدیجه در 65 سالگی فوت کرد پیامبر 50 سال داشت و با اینکه سنی از ایشان گذشته بود میتوان گفت هنوز حسرت دختر جوانی در دلش بود

بسم الله الرحمن الرحیم

بسم الله الرحمن الرحیم

چنین اظهاراتی در مورد پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) ناشی از این می شود که ما پیامبر(ص) را از لحاظ روحی و کمالات معنوی در سطح عادی افراد جامعه بپنداریم، در حالی که چنین فردی شایستگی اسوه و الگو قرار گرفتن برای همه افراد بشر را ندارد.

غیر از عایشه که بنابر نقل مشهور، هنگام ازدواج با پیامبر(ص) دختر و جوان بود، سایر همسران پیامبر(ص) زن و بیوه بودند، اگر نعودبالله عقده داشتن زن جوان در پیامبر(ص) وجود داشت و به این دلیل ازدواج های مجدد انجام می دادند، قاعدتا نمی بایست با زنان سالخورده ازدواج کنند.

در مورد ازدواج پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) با زینب، باید متن قرآن در این رابطه با دقت بررسی کرد، خداوند در این رابطه می فرماید:« (به خاطر بياور) زمانى را كه به آن كس كه خداوند به او نعمت داده بود و تو نيز به او نعمت داده بودى [به فرزند خوانده‏ات «زيد»] مى ‏گفتى: «همسرت را نگاه‏دار و از خدا بپرهيز!» (و پيوسته اين امر را تكرار مى ‏كردى) و در دل چيزى را پنهان مى ‏داشتى كه خداوند آن را آشكار مى ‏كند و از مردم مى ‏ترسيدى در حالى كه خداوند سزاوارتر است كه از او بترسى! هنگامى كه زيد نيازش را از آن زن به سرآورد (و از او جدا شد)، ما او را به همسرى تو درآورديم تا مشكلى براى مؤمنان در ازدواج با همسران پسر خوانده‏هايشان- هنگامى كه طلاق گيرند- نباشد و فرمان خدا انجام شدنى است (و سنّت غلط تحريم اين زنان بايد شكسته شود).[1]

ملاحظه می کنید که خداوند می فرماید« ما او را به همسرى تو درآورديم» بنابراین اصل مساله ازدواج امری الهی بود و در ادامه دلیل و علت اینکه خداوند این کار را انجام می دهد ذکر می شود« ما او را به همسرى تو درآورديم تا مشكلى براى مؤمنان در ازدواج با همسران پسر خوانده ‏هايشان- هنگامى كه طلاق گيرند- نباشد و فرمان خدا انجام شدنى است (و سنّت غلط تحريم اين زنان بايد شكسته شود).

در مورد این قسمت از آیه که خداوند می فرماید« و در دل چيزى را پنهان مى‏داشتى كه خداوند آن را آشكار مى‏كند و از مردم مى‏ترسيدى در حالى كه خداوند سزاوارتر است كه از او بترسى».
پيامبر ص در نظر داشت، كه اگر كار صلح ميان دو همسر به انجام نرسد و كارشان به طلاق و جدايى بيانجامد پيامبر ص براى جبران اين شكست كه دامنگير دختر عمه ‏اش زينب شده كه حتى برده‏ا ى آزاد شده او را طلاق داده، وى را به همسرى خود برگزيند، ولى از اين بيم داشت كه از دو جهت مردم به او خرده گيرند و مخالفان پيرامون آن جنجال بر پا كنند.

نخست اينكه:" زيد" پسر خوانده پيامبر ص بود، و مطابق يك سنت جاهلى پسر خوانده، تمام احكام پسر را داشت، از جمله اينكه ازدواج با همسر مطلقه پسر خوانده را حرام مى ‏پنداشتند.
ديگر اينكه پيامبر ص چگونه حاضر مى‏شود با همسر مطلقه برده آزاد شده ‏اى ازدواج كند و اين شان و مقام او است.

از بعضى از روايات اسلامى به دست مى ‏آيد كه پيامبر (ص) به هر حال اين تصميم را به فرمان خدا گرفته بود، و در قسمت بعد آيه نيز قرينه ‏اى بر اين معنى وجود دارد.
بنا بر اين اين مساله، يك مساله اخلاقى و انسانى بود و نيز وسيله مؤثرى براى شكستن دو سنت غلط جاهلى (ازدواج با همسر مطلقه پسر خوانده، و ازدواج با همسر مطلقه يك غلام و برده آزاد شده).[2]


[/HR][1] - سوره احزاب،آیه37.

[2] - آیت الله مکارم شیرازی، تفسير نمونه، ج‏17، ص320-321.


یاسین;736632 نوشت:
آیا پیامبر(ص) نیاز جنسی داشت؟

1-به استدلالهایی که در نقد مطالب گذشته شما داشتم یا جواب ندادید یا جواب مناسبی ندادید
2- همینکه بپذیرید همه ی ازدواجهای پیامبر سیاسی و اجتماعی و برای کمک به دیگران نبوده خودش جای شکر دارد
3-در رد نظر شما عرض میکنم که
اولا بیان کردم ازدواج عایشه که جوان بود نمیتوانست جنبه سیاسی داشته باشد
دوم اینکه ازدواجش با ماریه رو علاوه بر فرزند اوری میتوان گفت برای زیبایی و سفید رویی ماریه بود که پادشاه اسکندریه هدیه داده بود
سوم ازدواج با زینب همسر سابق زید از روی جهت دلنشین بودن زینب بود وگرنه اگر پیامبر میخواست با این ازدواج ممنوعیت ازدواج با فرزند خوانده رو رد کند نیازی نبود عملی ازدواج کند میتوانست فقط بیان کند گیرم کسی با فرزند خوانده خود ازدواج نکند چه اسیبی به بشریت وارد میشود که خدا خواسته با نزول ایه ای راجع به ازدواج با زینب این اسیب رو از بین ببرد واقعا جای سوال دارد پس این که گفته میشود حکم خدابود بهانه ای بود برای اینکه پیامبر با زینب ازدواج کند
چهارم پیامبر بعد از خدیجه با سوده ازدواج کرد من نمیگویم لزوما جنسی بود ولی برای این بود که سوده به امور خانه برسد و از فرزندان محمد نگهداری کند پس اینهم شخصی بود نه اجتماعی و سیاسی
4- ضمنا بایددلایلتان منطقی و عقلی برون دینی باشد نه درون دینی اینکه بگویید خدا گفته ازدواج کند حتما حکمتی بوده که این نشد
یاسین;736632 نوشت:
بنابراین این ادعا که پیامبر(ص) مفتون زنی شده باشد! با مقام والای پیامبر(ص) و عظمت روحی ایشان سازگار نیست.

برای رد این نظر شما که پیامبر مفتون نمیشده باید عرض کنم
1- مفتون شدن به جنس مخالف هم همچون نیاز جنسی یکی از خصلت های بشری است چرا ان را میپذیرید این را نمیپذیرید
2- تاریخ رو کاری ندارم شاید قبول نکنید مثل مفتون شدن به زینب همسر زید اما با یکی از ایات میخوام این جمله شما رو نقد کنم همان ایه ای که خودتون اواردید بعد از اینکه به پیامبر گفته میشه میتونی زنانت رو به تاخیر بندازی میگه:
بعد از اين ديگر زنى بر تو حلال نيست، و نمیتوانى همسرانت را به همسران ديگرى مبدّل كنى [بعضى را طلاق دهى و همسر ديگرى به جاى او برگزينى‏] هر چند جمال آنها مورد توجّه تو واقع شود، مگر آنچه كه بصورت كنيز در ملك تو درآيد! و خداوند ناظر و مراقب هر چيز است (و با اين حكم فشار قبايل عرب را در اختيار همسر از آنان، از تو برداشتيم). (52)
البته هر کس طوری ترجمه کرده ولی ایا جز معنی شیفتگی میدهد اینکه میگوید حتی اگر جمال زنی مورد توجهت باشد پس پیامبر هم هم بالقوه و هم بالفعل شیفته میشده حتی به غیر از همسرانش

یاسین;736634 نوشت:
غیر از عایشه که بنابر نقل مشهور، هنگام ازدواج با پیامبر(ص) دختر و جوان بود، سایر همسران پیامبر(ص) زن و بیوه بودند، اگر نعودبالله عقده داشتن زن جوان در پیامبر(ص) وجود داشت و به این دلیل ازدواج های مجدد انجام می دادند، قاعدتا نمی بایست با زنان سالخورده ازدواج کنند.

این ادعای شما اساس محکمی ندارد برای تطهیر پیامبر میگویند ازدواجش یا سیاسی بود یا برای کمک به دیگران که گفتم اتفاق با سوده که ازدواج کرد بیشتر برای این بودکه سوده به اون کمک کند نه او به سوده یا اینکه میگویند پیامبر با زنان بیوه ازدواج میکردند تا بگویند ازدواج ها ناشی از نیاز جنسی تنوع طلبی و .. نبوده ولی برای رد این ادعاها دلایلی می اورم
1- عایشه بسیار کم سن و باکره بود سالخورده نبود خودتان اذعان کردید زیبایی اش در دل محمد کارگر بود
2- ماریه زیبا بود و سالخورده نبود چرا که پادشاه اسکندریه یک سالخورده را به دیگری هدیه نمیدهد سعی میکند زنی جوان و برنا و زیبا را هدیه بدهد
3-ازدواج با زینب همسر سابق زید که او نیز جوانی بود و سالخورده نبود او دختر عمه اش و زیبا بود
4- درست است که ازدواج پیامبر با خیلی افراد ی بود که بیوه بودند ولی توجه کنید این بیوه بودن نمیتواند بر روی عملکرد پیامبر توجیهی باشد چرا که چه بسا بیوگانی که تازه بیوه شده اند و جوان و دلربا هستند ازدواجش مثلا وقتی با زینب دخترخزیمه ازدواج کرد سن این شخص 28 سال بود ایا او سالخورده بود؟
5- حفصه دختر عمر بلافاصله بعد ازازدواج با زینب با او ازدواج کرد او بیوه بود ولی کم سن بود سالخورده نبود (همزمان با دو بیوه کم سن) شریعتی میگوید دختر عمر بد ترکیب بود:Nishkhand:
6- ام سلمه مخزومی یک بیوه جوان بود سالخورده نبود البته شریعتی میگوید فرتوت بود
7- ریحانه وقتی به بنی قریظه حمله کرد این زن جوان و زیبا رو دید و از ان خودش کرد
8- جویره دخت حارث زنی اسیر شده و جوان و زیبا بود که شوهرش کشته شده بود
9- صفیه زن نوعروس اسیره شده زیبا و کم سن بود
اجازه بدید بقیه رو نام نبرم تا ردی باشد بر مطالب شما همین رو پاسخ بگویید مرا کفایت میکند
محمد: از دنیای شما سه چیز رو دوست دارم عطر و نماز و زن و واقعا نشان داده است که زن را دوست دارد
میبوسمتون منتظرم اشکالات نظراتم رو بشنوم و هرچقد ایراد بیشتری به نظراتم وارد شود خوشحالتر میشوم

webfffff;736700 نوشت:
این ادعای شما اساس محکمی ندارد برای تطهیر پیامبر میگویند ازدواجش یا سیاسی بود یا برای کمک به دیگران که گفتم اتفاق با سوده که ازدواج کرد بیشتر برای این بودکه سوده به اون کمک کند نه او به سوده یا اینکه میگویند پیامبر با زنان بیوه ازدواج میکردند تا بگویند ازدواج ها ناشی از نیاز جنسی تنوع طلبی و .. نبوده ولی برای رد این ادعاها دلایلی می اورم
1- عایشه بسیار کم سن و باکره بود سالخورده نبود خودتان اذعان کردید زیبایی اش در دل محمد کارگر بود
2- ماریه زیبا بود و سالخورده نبود چرا که پادشاه اسکندریه یک سالخورده را به دیگری هدیه نمیدهد سعی میکند زنی جوان و برنا و زیبا را هدیه بدهد
3-ازدواج با زینب همسر سابق زید که او نیز جوانی بود و سالخورده نبود او دختر عمه اش و زیبا بود
4- درست است که ازدواج پیامبر با خیلی افراد ی بود که بیوه بودند ولی توجه کنید این بیوه بودن نمیتواند بر روی عملکرد پیامبر توجیهی باشد چرا که چه بسا بیوگانی که تازه بیوه شده اند و جوان و دلربا هستند ازدواجش مثلا وقتی با زینب دخترخزیمه ازدواج کرد سن این شخص 28 سال بود ایا او سالخورده بود؟
5- حفصه دختر عمر بلافاصله بعد ازازدواج با زینب با او ازدواج کرد او بیوه بود ولی کم سن بود سالخورده نبود (همزمان با دو بیوه کم سن) شریعتی میگوید دختر عمر بد ترکیب بود
6- ام سلمه مخزومی یک بیوه جوان بود سالخورده نبود البته شریعتی میگوید فرتوت بود
7- ریحانه وقتی به بنی قریظه حمله کرد این زن جوان و زیبا رو دید و از ان خودش کرد
8- جویره دخت حارث زنی اسیر شده و جوان و زیبا بود که شوهرش کشته شده بود
9- صفیه زن نوعروس اسیره شده زیبا و کم سن بود
اجازه بدید بقیه رو نام نبرم تا ردی باشد بر مطالب شما همین رو پاسخ بگویید مرا کفایت میکند
محمد: از دنیای شما سه چیز رو دوست دارم عطر و نماز و زن و واقعا نشان داده است که زن را دوست دارد
میبوسمتون منتظرم اشکالات نظراتم رو بشنوم و هرچقد ایراد بیشتری به نظراتم وارد شود خوشحالتر میشوم

اتفاقا نقد بنده این است که چرا با وجود داشتن همسر جوان باز ازدواج میکردند و به همان یکی بسنده نمیکردند و میخواهم بر اساس استدلالات و شواهد بدانیم ایا این تنوع طلبی نبوده؟ البته همه زنان ایشان همزمان نبوده ممکنه یکی از زنان جوانش کشته شده بعد رفته سراغ زن دیگری ولی اشکالات جای خود باقیست

webfffff;736700 نوشت:
این ادعای شما اساس محکمی ندارد برای تطهیر پیامبر میگویند ازدواجش یا سیاسی بود یا برای کمک به دیگران که گفتم اتفاق با سوده که ازدواج کرد بیشتر برای این بودکه سوده به اون کمک کند نه او به سوده یا اینکه میگویند پیامبر با زنان بیوه ازدواج میکردند تا بگویند ازدواج ها ناشی از نیاز جنسی تنوع طلبی و .. نبوده ولی برای رد این ادعاها دلایلی می اورم
1- عایشه بسیار کم سن و باکره بود سالخورده نبود خودتان اذعان کردید زیبایی اش در دل محمد کارگر بود
2- ماریه زیبا بود و سالخورده نبود چرا که پادشاه اسکندریه یک سالخورده را به دیگری هدیه نمیدهد سعی میکند زنی جوان و برنا و زیبا را هدیه بدهد
3-ازدواج با زینب همسر سابق زید که او نیز جوانی بود و سالخورده نبود او دختر عمه اش و زیبا بود
4- درست است که ازدواج پیامبر با خیلی افراد ی بود که بیوه بودند ولی توجه کنید این بیوه بودن نمیتواند بر روی عملکرد پیامبر توجیهی باشد چرا که چه بسا بیوگانی که تازه بیوه شده اند و جوان و دلربا هستند ازدواجش مثلا وقتی با زینب دخترخزیمه ازدواج کرد سن این شخص 28 سال بود ایا او سالخورده بود؟
5- حفصه دختر عمر بلافاصله بعد ازازدواج با زینب با او ازدواج کرد او بیوه بود ولی کم سن بود سالخورده نبود (همزمان با دو بیوه کم سن) شریعتی میگوید دختر عمر بد ترکیب بود
6- ام سلمه مخزومی یک بیوه جوان بود سالخورده نبود البته شریعتی میگوید فرتوت بود
7- ریحانه وقتی به بنی قریظه حمله کرد این زن جوان و زیبا رو دید و از ان خودش کرد
8- جویره دخت حارث زنی اسیر شده و جوان و زیبا بود که شوهرش کشته شده بود
9- صفیه زن نوعروس اسیره شده زیبا و کم سن بود
اجازه بدید بقیه رو نام نبرم تا ردی باشد بر مطالب شما همین رو پاسخ بگویید مرا کفایت میکند
محمد: از دنیای شما سه چیز رو دوست دارم عطر و نماز و زن و واقعا نشان داده است که زن را دوست دارد
میبوسمتون منتظرم اشکالات نظراتم رو بشنوم و هرچقد ایراد بیشتری به نظراتم وارد شود خوشحالتر میشوم

بسم الله الرحمن الرحیم

ظاهرا اصل اشکال شما (با توجه به این که اظهار محبت به دین دارید) ناشی از عدم شناخت صحیح نسبت به پیامبر(ص) است و انشاالله غرضی در کار نیست، اما در هر صورت مطالبی را در پاسخ صحبت های شما عرض می کنم.

در مورد عایشه ، اولا بنده نگفتم زیبایی ایشان در دل پیامبر(ص) کارگر بود و آن حضرت به این دلیل با وی ازدواج کرد. ثانیا این ازدواج نیز بی ارتباط با مسائل سیاسی نبود، چرا که پیامبر(ص) با علم نبویشان می دانستند افرادی در صدد تصاحب منصب خلافت برخواهند آمد و ازدواج با دختر ابوبکر و عمر میتواند در این راستا باشد، اگرچه قصد ورود مفصل به این موضوع را ندارم.

ازدواج با ماریه؛ ماریه قطبیه کنیزی فرستاده شده از جانب پادشاه روم بود و طبیعی است که کنیز زشتی را به عنوان هدیه نمی فرستاد و انتخاب ماریه ربطی به پیامبر(ص) ندارد.

زینب دختر عمه پیامبر(ص) بود، اگر آن حضرت قصد ازدواج با وی داشت لزومی نداشت ابتدا او را به ازدواج غلام آزاد شده اش در آورد. وقتی زینب و خانواده اش به احترام پیامبر(ص) ، به ازدواج با زید راضی شدند، آیا حاضر به ازواج با پیامبر(ص) نبودند؟!

تمام توجه شما نسبت به ازدواج های پیامبر(ص) متوجه این نکته است که آن حضرت مفتون زنان زیبا روی بودند و به این دلیل ازدواج های متعدد داشتند.

اینکه آن حضرت می فرماید یکی از امور دنیایی مورد علاقه من زن است، اجر نهادن و شخصیت قائل شدن برای زن است. در جامعه ای که برای زنان جایگاه و شان خاصی قائل نبودند، آیا بیان این نکته از سوی رسول گرامی اسلام(ص) نمی توانست موجب توجه و احترام بیشتر به زنان شود؟!

در مورد ازدواج های پیامبر(ص) منکر مسائل دنیایی نیستم، به هر حال پیامبر(ص) مانند هر مردی نیاز به همسر داشتند اما اینکه ازدواج های آن حضرت را بر اساس هوا و هوس و توجه به زنان زیبا روی بدانیم کاملا اشتباه و غیر منصافه است. همانطور که قبلا عرض کردم یکی از جنبه های مهم ازدواج های پیامبر(ص) مسائل اجتماعی و سیاسی بود.

با توجه به این که مسیر سوالات از سوال اولی تاپیک منحرف شد، ادامه این بحث را می توانید در تاپیک جداگانه و مستقلی دنبال کنید.

و من الله التوفیق.

یاسین;737181 نوشت:
و من الله التوفیق.

از توضیحات ارزنده شما ممنونم مجموع مطالبتان رو از اول مطالعه کردم نکات روشنگری رو بیان فرمودید انشاالله هر کسی که کتابهای شبهه ناک میخواند ابتدا تعمق کند و بی محابا بیانش نکند و هر چیزی را هم تا اگاهی در موردش ندارد، نپذیرد و متاثر از جوهای خاص قرار نگیرد و تا تحقیق و بررسی موشکافانه نکرده نظر قطعی ندهد و بیانش از انصاف دو نشود و تمامی روایت های تاریخی را حجت نداند و معیار قضاوتش قرار ندهد و در جستجوی حقیت باشد نه اثبات عقیده خویش و مراقب باشد غرض و مرض و عناد و لجاجت و منفعت طلبی و برتری طلبی و خویشتن را به رخ کشیدنی در میان نباشد و امیدوارم کسی که در طلب حقیقت است ماجرا برایش روشن شد و پیشفرض های ذهنی و علف های هرز ذهنش او را از جاده انصاف خارج نکند و با مراقبه و محاسبه خویشتن را سخت به نقد بکشاند :Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol:

تاپیک جمع بندی

بسم الله الرحمن الرحیم

آنچه در آیات مورد بحث مطرح شده و گمان شد خداوند حق و حقوق زیادی به پیامبر(ص) دادند عمدتا مربوط به بحث ازدواج می باشد. در بخشی از این آیات قرآن مجید می فرماید:« اى پيامبر! ما همسران تو را كه مهرشان را پرداخته ‏اى براى تو حلال كرديم، و همچنين كنيزانى كه از طريق غنايمى كه خدا به تو بخشيده است مالك شده ‏اى و دختران عموى تو، و دختران عمّه‏ ها، و دختران دايى تو، و دختران خاله‏ ها كه با تو مهاجرت كردند (ازدواج با آنها براى تو حلال است) و هر گاه رن با ايمانى خود را به پيامبر ببخشد (و مهرى براى خود نخواهد) چنانچه پيامبر بخواهد مى ‏تواند او را به همسرى برگزيند امّا چنين ازدواجى تنها براى تو مجاز است نه ديگر مؤمنان ما مى‏ دانيم براى آنان در مورد همسرانشان و كنيزانشان چه حكمى مقرّر داشته‏ ايم (و مصلحت آنان چه حكمى را ايجاب مى ‏كند) اين بخاطر آن است كه مشكلى (در اداى رسالت) بر تو نباشد (و از اين راه حاميان فزونترى فراهم سازى) و خداوند آمرزنده و مهربان است»[1]

اگرچه ظاهر این آیه خطاب به پیامبر(ص) می باشد و ازدواج با دختر عمو، دختر عمه، دختر دایی و... را برای پیامبر(ص) جایز و حلال می شمارد، اما درواقع این حکم اختصاص به آن حضرت ندارد و بیان یک حکم کلی برای همه مسلمانان است.

ازدواجهاى متعدد پيامبر( ص) غالبا جنبه‏ هاى سياسى و اجتماعى و عاطفى داشته، و در حقيقت جزئى از برنامه انجام رسالت الهى او بوده، ولى در عين حال گاه اختلاف ميان همسران و رقابتهاى زنانه متداول آنها، طوفانى در درون خانه پيامبر (ص) برمى ‏انگيخته، و فكر او را به خود مشغول مى ‏داشته است.

يكى از خصايص پيامبر (ص) اين بود كه به خاطر شرائط خاص زندگى طوفانى و بحرانيش مخصوصا در زمانى كه در مدينه بود و در هر ماه تقريبا يك جنگ بر او تحميل مى ‏شد و در همين زمان همسران متعدد داشت، رعايت حق قسم به حكم آيه فوق از او ساقط بود، و مى ‏توانست هر گونه اوقات خود را تقسيم كند هر چند او با اين حال حتى الامكان مساوات و عدالت را- چنان كه در تواريخ اسلامى صريحا آمده است- رعايت مى ‏كرد.[2]

در ادامه این آیات خداوند پیامبر(ص) از ازدواج مجدد منع می کند.

اين محدوديت براى شخص پيامبر ص نقصى محسوب نمى‏ شود و حكمى است كه فلسفه بسيار حساب شده ‏اى دارد، زيرا:

طبق شواهدى كه از تواريخ استفاده مى‏ شود پيامبر اسلام ص از ناحيه افراد و قبائل مختلف تحت فشار بود كه از آنها همسر بگيرد، و هر يك از قبائل مسلمان افتخار مى ‏كردند كه زنى از آنها به همسرى پيامبر ص در آيد، حتى چنان كه گذشت بعضى از زنان بدون هيچگونه مهريه، حاضر بودند خود را به عنوان" هبه" در اختيار آن حضرت بگذارند و بى هيچ قيد و شرط با او ازدواج كنند.
البته پيوند زناشويى با اين قبائل و اقوام تا حدى براى پيامبر ص و اهداف اجتماعى و سياسى او مشكل‏ گشا بود، ولى طبيعى است اگر از حد بگذرد، خود مشكل آفرين مى ‏شود، و هر قوم و قبيله‏ اى چنين انتظارى را دارد، و اگر پيامبر ص بخواهد به انتظارات آنها پاسخ گويد و زنانى را هر چند به صورت عقد، و نه به صورت عروسى، در اختيار خود گيرد، دردسرهاى فراوانى ايجاد مى‏ شود.
لذا خداوند حكيم با يك قانون محكم جلو اين كار را گرفت و او را از هر گونه ازدواج مجدد و يا تبديل زنان موجود نهى كرد.

در اين وسط شايد افرادى بودند كه براى رسيدن به مقصود خود به اين بهانه متوسل مى‏ شدند كه همسران تو غالبا بيوه هستند، و در ميان آنها زنان مسنى يافت مى ‏شوند كه هيچ بهره ‏اى از جمال ندارند، شايسته است كه با زنى صاحب جمال ازدواج كنى، قرآن مخصوصا روى اين مساله نيز تكيه و تاكيد مى ‏كند كه حتى اگر زنان صاحب جمالى نيز باشند حق ازدواج با آنها نخواهى داشت.[3]


[/HR][1] - سوره احزاب،آیه50.

[2] - آیت الله مکارم شیرازی، تفسير نمونه، ج‏17، ص: 385.

[3] - تفسير نمونه، ج‏17، ص: 391-392.


موضوع قفل شده است