آیابی فرهنگی نوعی فرهنگ است

تب‌های اولیه

13 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

[=century gothic]با سلام و خوشامد گویی به سایت خودتان !:Gol:
دوست گرامی آنچه شما نوشتید با سرنگار شما متفاوت میباشد !!
آنچه بنده درک کرد
[=century gothic]م[=century gothic] بی هویت[=century gothic]ی[=century gothic] و دور شدن از فرهنگ میباشد !!حالا نمیدانم بنده درست فکر کرد[=century gothic]م[=century gothic] و یا خیر شما مطلب دیگری را در نظر دارید!!منتظر حضورتان میمانیم!!
اول تعریفی از فرهنگ دادید!!
و بعد مختصری در مورد فرهنگی شدن!!
اما موضوع آیا بی فرهنگی نوعی فرهنگ است,
[=century gothic]را[=century gothic] توضیح دهید ممنون میشویم!!
یا حق

بله درظاهر بیان شما صحیح است لکن اگر کمی دقت کنیم متوجه مشویم که درمطلب بالا تعریف مختصری ازفرهنگ به معنای عام آن{منفی یا مثبت )داده شده پس معنای بی فرهنگی فرهنگ تهی یافرهنگ منفی بیان شده پس عنوان بی ربط نیست

reza64;60714 نوشت:
بله درظاهر بیان شما صحیح است لکن اگر کمی دقت کنیم متوجه مشویم که درمطلب بالا تعریف مختصری ازفرهنگ به معنای عام آن{منفی یا مثبت )داده شده پس معنای بی فرهنگی فرهنگ تهی یافرهنگ منفی بیان شده:Gig: پس عنوان بی ربط نیست

[=century gothic]با سلام
دوست گرامی شما مطلبی را عنوان کردید !!

[=century gothic] و برداشتی که از گفتار[=century gothic]و[=century gothic] سر نگار شما کردم این است که بی فرهنگی را یک فرهنگ میدانید!!؟
یک تعریف ساده از فرهنگ داشته باشیم!!
به اندوختهاو ساختهای معنوی یک قوم , نژاد و یا جامعه فرهنگ میگویند
حالا اگر ممکن که توضیح دهید ؟چگونه بی فرهنگی میتواند یک فرهنگ باشد با توجه به معنای فرهنگ !!!

رضا;60902 نوشت:
[=century gothic]به اندوختهاو ساختهای معنوی یک قوم , نژاد و یا جامعه فرهنگ میگویند
[=century gothic]حالا اگر ممکن که توضیح دهید ؟چگونه بی فرهنگی میتواند یک فرهنگ باشد با توجه به معنای فرهنگ !!!

سلام مجدد:Gol:

از نظر علم جامعه شناسی مقوله ای به نام بی فرهنگی وجود ندارد! و این کلمه اکثرا به غلط در بین عام رایج می باشد ، مثلا فرض کنید در یک قومی مردم با دست غذا می خورند ، این نوع طرز غذا خوردن برای آن قوم یک نوع فرهنگ است.
یا مثلا در شمالغرب کشور کفشهای مهمانان رو برای احترام جفت می کنند ، ولی در جنوب کشورمون اگر کفش مهمان رو جفت کنی مثل این است که می گویی دیگه به خونه ما نیایید ! حال نمی شود گفت کدامیک از این اعمال بی فرهنگی می باشد ، زیرا هر دو نوعی فرهنگ است.

نیایش سبز;60940 نوشت:
سلام ، مهم نیست:gig:
دوست عزیز جناب رضا 64 که موضوع رو ایجاد کردند بین کلمه آیا و بی کلید فاصله رو نذاشتن من فکر کردم آیابی یک کلمه هست :khandidan!:و در جستجوی معنی و مفهومش بودم! فکر می کردم کلمه ای است مثل آنومی
در تایپ بعد از هر کلمه باید کلید فاصله زده بشه :labkhand:

با سلام و تشکر
جناب نیایش سبز فکر کنم اکثر دوستان دیگه بدانند که کامپیوتر بنده فارسی نویس نیست!!و اشکالاتی با مترجمهای گوگل دارم!!به هرجهت به بخشید !!

نیایش سبز;60941 نوشت:
سلام مجدد:gol:

از نظر علم جامعه شناسی مقوله ای به نام بی فرهنگی وجود ندارد! و این کلمه اکثرا به غلط در بین عام رایج می باشد ، مثلا فرض کنید در یک قومی مردم با دست غذا می خورند ، این نوع طرز غذا خوردن برای آن قوم یک نوع فرهنگ است.
یا مثلا در شمالغرب کشور کفشهای مهمانان رو برای احترام جفت می کنند ، ولی در جنوب کشورمون اگر کفش مهمان رو جفت کنی مثل این است که می گویی دیگه به خونه ما نیایید ! حال نمی شود گفت کدامیک از این اعمال بی فرهنگی می باشد ، زیرا هر دو نوعی فرهنگ است.


اما در مورد مطلب فرهنگ جناب نیایش گرامی!!تنوع فرهنگی وجود دارد و در هرجایی یک رنگ و بویی دارد که مطلب مفصلی میباشد !!اینکه بی فرهنگی را با تنوع فرهنگی شبهات بدهیم !!با اینکه از ساختهای و اندوختهای معنوی یک جامعه دور شویم دومقوله متفاوت میباشد!!
سوال بنده این بود که از دوستمان پرسیدم !که چطور میشود بی فرهنگی یک فرهنگ باشد با وجود محتواو معنی فرهنگ؟
یا حق

رضا;60902 نوشت:
[=century gothic]به اندوختهاو ساختهای معنوی یک قوم , نژاد و یا جامعه فرهنگ میگویند

سلام علیکم ، فرهنگ دارای دو عنصر می باشد ، عناصر معنوی ، عناصر مادی
عناصر معنوی آن هنجارها ، آداب و رسوم ، عرف و ارزشهای یک جامعه رو شامل می شود.
عناصر مادی شامل کالاهایی می شود که تولید می کنند و برای آنها مهم هست. مثلا قاشق چینی عنصر مادی فرهنگی چینی می باشد.

رضا;60978 نوشت:
با سلام و تشکر
جناب نیایش سبز فکر کنم اکثر دوستان دیگه بدانند که کامپیوتر بنده فارسی نویس نیست!!و اشکالاتی با مترجمهای گوگل دارم!!به هرجهت به بخشید !!

مثل اینکه سوء تفاهم پیش اومده بنده با شما مشکلی ندارم ، بخشش از بزرگترهاست ، شما ببخشید.

من با عنوان تاپیک مشکل داشتم که همچنان حل نشده باقی مانده ، چرا که بین آیا و بی کلید فاصله فشرده نشده و آیابی در نظرم به صورت یک کلمه نمودار گشته بود. و دنبال معنی و مفهوم آیابی بودم غافل از اینکه بی جزو کلمه بی فرهنگی هست نه آیا !! نمی دونم باز متوجه منظورم شدید یا نه ؟!

آیا بی فرهنگی # آیابی فرهنگی

رضا;60978 نوشت:

اما در مورد مطلب فرهنگ جناب نیایش گرامی!!تنوع فرهنگی وجود دارد و در هرجایی یک رنگ و بویی دارد که مطلب مفصلی میباشد !!اینکه بی فرهنگی را با تنوع فرهنگی شبهات بدهیم !!با اینکه از ساختهای و اندوختهای معنوی یک جامعه دور شویم دومقوله متفاوت میباشد!!


در اصل اگر دقت کرده باشید در جامعه ما اغلب تنوع فرهنگی رو با بی فرهنگی شبهات می دهند. شاید در جامعه ای که شما زندگی می کنید (فرانسه) آنگونه نباشد ، ولی در اینجا وضع فرق می کند! تنوع فرهنگی هنوز آنچنان که باید و شاید در بین مردم جانیفتاده !

نیایش سبز;61916 نوشت:
سلام علیکم ، فرهنگ دارای دو عنصر می باشد ، عناصر معنوی ، عناصر مادی
عناصر معنوی آن هنجارها ، آداب و رسوم ، عرف و ارزشهای یک جامعه رو شامل می شود.
عناصر مادی شامل کالاهایی می شود که تولید می کنند و برای آنها مهم هست. مثلا قاشق چینی عنصر مادی فرهنگی چینی می باشد.


[=century gothic]با سلام و تشکر از نیایش سبز گرامی
ما در مورد فرهنگ,
[=century gothic]بی فرهنگی[=century gothic] و تنوع سخن گفتیم نه در مورد ابعاد فرهنگ( عناصر مادی
عناصر معنوی )
[=century gothic]این تقسیم‌بندی جنبه‌ای ذهنی دارد و تمایز آن تقریباً غیر ممكن است، زیرا در آثار مادی فرهنگ، جلوه‌های معنوی فرهنگ نیز متجلی است.
[=century gothic]درسته در مطلب ابعاد فرهنگ بعد مادی [=century gothic]و[=century gothic] بعد غیرمادی فرهنگ پیش می اید!این باز مطلب دیگریست ! که در اینجا بنده اشاره ای نمیکنم !
[=century gothic]اینجا برای بنده این سوال پیش میاید که اگر فرهنگ را همان عناصر و یا ساختهای مادی تعریف کنیم!!پس تعریف تمدن چه میشود؟
[=times new roman, times, serif]تمام جوامع دارای تمدن نیستند اما هیچ جامعه ای را نمی توان یافت که دارای فرهنگ نباشد
[=century gothic] مگر نه اینکه تمدن به ساختهای مادی یک جامعه و یا قوم میگویند!؟
[=century gothic]فرهنگ چیزی نیست که یک مخترع ان را اختراع کرده باشد
[=century gothic]مثال معماری مادی است (تمدن )
و شعر و مذهب و هنر و...معنوی (فرهنگ )
[=Century Gothic]اما از سوال دور نشویم
[=century gothic]سوال بنده این بود که از دوستمان پرسیدم !که چطور میشود بی فرهنگی یک فرهنگ باشد با وجود محتواو معنی فرهنگ؟

نیایش سبز;61922 نوشت:

در اصل اگر دقت کرده باشید در جامعه ما اغلب تنوع فرهنگی رو با بی فرهنگی شبهات می دهند. شاید در جامعه ای که شما زندگی می کنید (فرانسه) آنگونه نباشد ، ولی در اینجا وضع فرق می کند! تنوع فرهنگی هنوز آنچنان که باید و شاید در بین مردم جانیفتاده !

[=century gothic]اینجا [=century gothic]یک مطلب پیش میاید که پس چرا وقتی کسی حرکت اخلاقی انجام میدهد که دور از اندوختهای معنوی ان جامعه می باشد میگویم بی فرهنگ !!
یک مثال ساده!
کسانی که اشغال در خیابانها میریزند نشانه بی فرهنگست!!
درسته!!؟
چون درفرهنگ ما (ایران)این کار درستی نیست !!و با ساختارهای معنوی در تناقض است!
پس اینجا میتوان عنوان کرد که بی فرهنگی بوجود آمده!:Sham:
حال چگونه میتوان این مطلب را با تنوع فرهنگی یکی دانست؟:Sham:
اما بنده منظورم از تنوع فرهنگی این است , رسم و رسوم (اندوختهای معنوی )هرقوم ...!راه دور نرویم در هر استان از کشور را که نگاه کنید این
[=century gothic]تنوع[=century gothic] فرهنگی را به راحتی در مییابیم !!نه اینکه با بی [=century gothic]فرهنگی [=century gothic]ان را اشتباه بگیریم !
چه بسا این تنوع فرهنگی در کشورمان چقدر زیباست!به جنوب که میرویم!!به شمال که میرویم!به غرب و شرق کشور !!

بنده اصلا در مورد جوامع غربی سخن نگفتم !و منظور بنده جامعه ایران میباشد! در هر استانی که رفتم این تنوع فرهنگی را حس کردم که وجود دارد!
و در آخر اینکه اگر
کسی در مورد خوب بودن و یا بعد بودن فرهنگی نقدی بزند این مطلب دیگریست!
موافق باشید

رضا;62047 نوشت:
با سلام و تشکر از نیایش سبز گرامی
ما در مورد فرهنگ,بی فرهنگی و تنوع سخن گفتیم نه در مورد ابعاد فرهنگ( عناصر مادی
عناصر معنوی )
این تقسیم‌بندی جنبه‌ای ذهنی دارد و تمایز آن تقریباً غیر ممكن است، زیرا در آثار مادی فرهنگ، جلوه‌های معنوی فرهنگ نیز متجلی است.
درسته در مطلب ابعاد فرهنگ بعد مادی و بعد غیرمادی فرهنگ پیش می اید!این باز مطلب دیگریست ! که در اینجا بنده اشاره ای نمیکنم !
اینجا برای بنده این سوال پیش میاید که اگر فرهنگ را همان عناصر و یا ساختهای مادی تعریف کنیم!!پس تعریف تمدن چه میشود؟
[=times new roman, times, serif]تمام جوامع دارای تمدن نیستند اما هیچ جامعه ای را نمی توان یافت که دارای فرهنگ نباشد[/]
مگر نه اینکه تمدن به ساختهای مادی یک جامعه و یا قوم میگویند!؟
فرهنگ چیزی نیست که یک مخترع ان را اختراع کرده باشد
مثال معماری مادی است (تمدن )
و شعر و مذهب و هنر و...معنوی (فرهنگ )

سلام ، من هم از شما تشکر می کنم ، برای شناخت فرهنگ ناگزیز از شناخت ابعاد آن هستیم. شما در تعریف فرهنگ نوشته بودید سرمایه های معنوی ولی فرهنگ هم دارای بعد معنوی و هم دارای بعد مادی می باشد ، با شما موافقم که تمدن بیشتر شامل بعد مادی می شود ولی فرهنگ نیز دارای ابعاد مادی می باشد ، مثلا همین لباسهای اقوام مختلف بعد مادی فرهنگ می باشد ، یا فرض کنید طبل هایی که بومیان افریقایی از آنها برای برگذاری مراسم رقص و آیین ها استفاده می کنند بعد مادی فرهنگ هست. یا همین نوع معماری رو که مثال زدید در مورد تمدن در مورد فرهنگ نیز صدق می کند ، مثلا در ایران اتاق پذیرایی برای عام مردم مهم هست ولی شاید در اروپا و امریکا مهم نباشد، پس نوع معماری نیز شامل بعد مادی فرهنگ می شود.

رضا;62047 نوشت:

اینجا یک مطلب پیش میاید که پس چرا وقتی کسی حرکت اخلاقی انجام میدهد که دور از اندوختهای معنوی ان جامعه می باشد میگویم بی فرهنگ !!
یک مثال ساده!
کسانی که اشغال در خیابانها میریزند نشانه بی فرهنگست!!
درسته!!؟
چون درفرهنگ ما (ایران)این کار درستی نیست !!و با ساختارهای معنوی در تناقض است!
پس اینجا میتوان عنوان کرد که بی فرهنگی بوجود آمده!:sham:
حال چگونه میتوان این مطلب را با تنوع فرهنگی یکی دانست؟:sham:
اما بنده منظورم از تنوع فرهنگی این است , رسم و رسوم (اندوختهای معنوی )هرقوم ...!راه دور نرویم در هر استان از کشور را که نگاه کنید این تنوع فرهنگی را به راحتی در مییابیم !!نه اینکه با بی فرهنگی ان را اشتباه بگیریم !
چه بسا این تنوع فرهنگی در کشورمان چقدر زیباست!به جنوب که میرویم!!به شمال که میرویم!به غرب و شرق کشور !!
بنده اصلا در مورد جوامع غربی سخن نگفتم !و منظور بنده جامعه ایران میباشد! در هر استانی که رفتم این تنوع فرهنگی را حس کردم که وجود دارد!
و در آخر اینکه اگر
کسی در مورد خوب بودن و یا بعد بودن فرهنگی نقدی بزند این مطلب دیگریست!
موافق باشید

سلام مجدد ، در دنیا انسان بی فرهنگ وجود ندارد. این مواردی که شما مثال زدید مثلا در مورد ریختن آشغال بر روی زمین ، مصادق هنجار شکنی می باشد و انسان مورد نظر ما در اون مورد انسان ناهنجار می باشد نه بی فرهنگ

در مورد تنوع فرهنگی و بی فرهنگی (که وجود ندارد) عرض کردم اغلب مردم تنوع فرهنگی رو با بی فرهنگی یکی می گیرند(نه اینکه شما و بنده تنوع فرهنگی رو بی فرهنگی بدانیم). امروزه در برخی کشورهای دنیا تنوع فرهنگی به عنوان منبع درآمد می باشد نه اینکه وسیله ای برای تمسخر و تحقیر !

اولّاً:در میان تمامی کشورهای جهان ، تنها ایران و جمهوری اسلامی است که منادی اسلام ناب محمّدی(ص) وفرهنگ متعالی و مترّقی اهل بیت عصمت و طهارت می­باشد،وسایر ملّتها و حکومتها را به تبعیّت و پیروی از این مکتب و فرهنگ فرا می­خواند.ثانیاً: از باب« النّاس علی دین ملوکهم» تحت تأثیر نوع ادبیّات، فرهنگ، گفتمان، روش و سیرۀ مسئولان کشور در رده های مختلف قرار خواهند گرفت، و پس از چندی، فرهنگ و روشعملی پیشوایان و مسئولان جامعه، نهادینه شده، و تبدیل به فرهنگ عمومی جامعه خواهد شد.ثالثاً:همه رسانه ها ، رسالت بزرگ اصلاح و ارتقاء فرهنگ جامعه ، آموزش وارائه الگو و اسوه، را بر عهده دارند و هرگونه کوتاهی و یا اشتباه و انحراف آنان به قیمت ایجاد فساد و انحراف فرهنگی و ابتذال فرهنگ تمام خواهد شد، که این گناهی بزرگ و خیانتی تاریخی به شمار خواهد رفت.رابعاً:ایران سرشار از پیشرفتهای علمی، فن آوری، هنر، ادبیات، و سایر ارزشهای انسانی می­باشد.خامساً: ورود اسلام و تشیّع به ایران از یکسو، و انقلاب اسلامی که انقلابی صد درصد فرهنگی وزیر بنائی بود از سوی دیگر، مردم ایران را در سیر فر هنگی و تحوّل و تکامل ارزشی، شتاب و توفیق بسیار بخشید و آنها را الگو و اسوۀ ملتّها ساخت.سادساً آیات کریمه قرآن و روایات و سیره و سنّت پیامبر اکرم(ص) و ائمه هدی(ع) و علماء و بزرگان دینی، توصیه، تأکید و پافشاری روی فرهنگ و ادبیات پاک و متعالی و نفرت و انزجار از ادبیات مبتذل و پست، موج می­زند با عنایت به موارد فوق، این پرسش برای مردم عادّی و نخبگان کشور پیش آمده است که چرا پس از قریب سی سال بعد از پیروزی انقلاب اسلامی که دراین دوره ها مسئولان کشور از رهبری گرفته تا سران قوا و مدیران سطوح مختلف، همگی تلاش در بهره گیری هرچه بیشتر و بهتر از فرهنگ متعالی ملّی و دینی خود در گفتمان و رفتار و ارتقاء فرهنگ و زیبا سازی ادبیات حاکم بر جامعه داشتند چرا یکباره مسیر، تغییر یافت و بسیاری از مسئولان مختلف مملکت در کنار گذاشتن ادبیات پیشرفته و مترّقی اسلامی و ایرانی و استفاده از ادبیات مبتذل و پائین گفتاری و نوشتاری، از یکدیگر سبقت می­گیرند؟ چه شده است که الفاظ، عبار ات، تعابیر، اصطلاحات، القاب، کنیه ها و.... که پیش از آن به عنوان ادبیات چاله میدانی و چارمه داری و یا مبتذل قلمداد می­شد، امروز در سخنرانیها، مصاحبه ها، نوشته ها، تحلیل ها، فیلم ها، سریا ل ها، اخبار و حتّی تریبونهای مقدّس و اثرگذارکشور به وفور شنیده و دیده می­شود؟در پایان به چند آموزۀ دینی دراین زمینه اشاره می­کنیم:1-درقرآن کریم نسبت به سبّ و دشنام به کافران به شدّت نهی شده است و به نتیجۀ آن که دشنام کافران به خداوند است اشاره گردیده است(سوره انعام آیه 108)2-در قرآن و روایات،از به کاربردن الفاظ مستهجّن وپرهیز وبه استفاده از کنایه، اشاره و استعاره حتّی نسبت به غریزه جنسی و...آموزش داده شده است 3-ابوالحسن حذّاء می­گوید:خدمت امام صادق(ع) بودم، مردی از من پرسید که ای ابوالحسن!بدهکار تو چه شد؟ گفتم«ابن فاعله»(.مادر بدکار) را می­گوئی؟ امام(ع) با خشم و غضب به من نگریست، عرض کردم: فدایت شوم، آن مرد مجوس است، مادر او خواهر او است، فرمود: مگر نکاح خواهر در دین آنها جایز نیست؟!(وسائل الشیعه کتاب الحدود)4-عمروبن نعمان جعفی می­گوید: امام صادق(ع) دوستی داشت که همه جا با آن حضرت بود و غلامی از اهل سند داشت، روزی در بازار کفشدوزان، همراه امام(ع) درحرکت بود و غلام پشت سرآنان می­رفت آن مرد به پشت سر خود نگاه کرد و غلام خود را ندید، سه بار نگاه کرد و او را ندید در صورتی که می­خواست او را بدنبال کاری بفرستد، مرتبۀ چهارم نگاه کرد و او را دید گفت: «یابن الفاعله» کجا بودی؟ آن حضرت دست به پیشانی مبارک زد و فرمود: سبحان الله، مادرش را قذف می­کنی؟ من گمان می­کردم تو صاحب ورع و تقوا می­باشی معلوم شد که هیچ ورعی درتو نیست! عرض کرد: فدایت شوم، مادرش اهل سند و کافر است! فرمود: آیا نمی­دانی که هر طائفه ای عقد و نکاحی دارد، ازمن دور شو! راوی می­گوید: تا حضرت زنده بود ندیدم که باآن مرد رفاقت کند.
(اصول کافی- باب البذاء)

موضوع قفل شده است