آيا همه مردم ظرفيت وارد شدن به سير و سلوك را دارند چرا؟

تب‌های اولیه

1 پست / 0 جدید
آيا همه مردم ظرفيت وارد شدن به سير و سلوك را دارند چرا؟

خداوند متعال همه مردم را بر فطرت توحيد آفريده و به همه انسان ها اسماء الهي را تعليم نموده است. «و علم ادم الاسماء كلها» ، پس در عمق ذات و سويداي درون همه انسانها علم به اسما و صفات و ذات الهي به وديعه نهاده شد. هر چند در اين جهت سرمايه و ظرفيت همه انسان ها يكسان نمي باشد و ميزان برخورداري از اسماي الهي در افراد مختلف و ظرفيت و استعداد آنها متفاوت است و اين مربوط به حكمت الهي و علم اوست كه ما از آن بي خبريم . انسان مراحلي را طي كرده و منازلي را پيموده تا از عالم نور و عقل و تجربه به ظلمتكده دنيا رسيده و بساط زندگي و عيش را در اين دنيا كه به تعبير روايات تاريكترين و پست ترين عوالم است گسترده است. بر اثر دل بستگي ها و وابستگي ها و تعلق بيش از حد نياز به دنيا و امور مادي فطرت پاك الهي او كه آينه دار صفات الهي و يادگاري از عالم نور و پاكي و تجرد اوست تاريك و مكدر گشته و غبار غفلت و گناه و معصيت روي آن را پوشيده است.
هدف از سر و سلوك كنار زدن پرده هاي ضخيم غفلت و دلبستگي ها و تعلقات مادي از چهره زيبا و روشن فطرت محجوب شده است تا دوباره انسان روشنايي و پاكي و تجرد اوليه خود را باز يابد و پا به عالم نورانيت و صفا و معنويت بگذارد. در انبيا و اوليايي بزرگ الهي فطرت پاك خدا داد دست نخورده و صاف و بي غبار باقي مانده و به همين دليل فطرتشان دايما در حال تلالو و نورافشاني است و اين همان معناي عصمت است كه از ويژگي پيامبران و امامان پاك است و با همان فطرت نوراني و درخشان از حقايق عالم ملكوت و اسرار الهي آگاهي دارند و بر عالم طبيعت و ساير عوالم تسلط واشراف دارند . ساير مردم هر كدام كم و بيش آينه فطرت را تيره و تار ساخته اند و بايد با پيروي و تبعيت از دستورات الهي و تعاليم انبيا و اوليا ، زنگار از چهره فطرتشان بزدانيد و به ميزان مجاهدت و رياضت و بندگي و دنباله روي از تعاليم الهي و عمل به احكام شرع به فطرت اوليه خود برگردند. در واقع انبيا و اوليا هدفي جز برگردندان انسان به فطرت پاك خود ندارند و به يك معنا آنان چيز نو و جديدي براي انسان ها نياورده اند بلكه راه پاكسازي وغبار روبي و زنگار زدايي از جمال فطرت را به بشر آموخته اند و وقتي بشر به منزل اول و فطرت توحيد بازگشت خود به خود حقايق را مي يابد و با عوالم ملكوت و اسما و صفات و ذات حق انس و الفت پيدا مي كند و از اين نظر نيازي به تعليم و آموزش ندارد.
اميرمؤمنان(ع) در اولين خطبه نهج البلاغه در اين مورد مي فرمايد: «فبعث منهم رسله و واتر اليهم انبيائه ليستأدرهم ميثاق فطرته و يذكروهم منسي نعمته و يحتجوا عليهم بالتبليغ و يثيروا لهم دفائق العقول ؛ پس پيامبرانش را پي در پي به سوي مردم فرستاد تا از آنها بخواهد ميثاق و پيمان فطرت خود را ادا كند و نعمت هاي فراموش شده را به ياد آنان اورند و با ابلاغ پيام و احكام الهي جهت را بر آنان تمام كنند و گنجينه هاي پنهان و مدفون عقل را براي آنان آشكار كند».
با اين مقدمه در پاسخ به پرسش شما مي گويم : اگر عده اي قادر به سير و سلوك نبوده و از پيمودن راه دشوار و پر پيچ و خم بندگي و قرب الهي ناتوانند به اين دليل است كه آن اراده و همتي را كه لازمه سير و سلوك و مبارزه با هوا و هوس و خواهش هاي ناروا و دوري از غفلت از ياد خدا و بريدن از علايق نفساني و قطع رشته تعلقات دنيوي و مادي است در آنها وجود ندارد و گر نه سرمايه اين راه و لوازم طي اين سفر در همه انسانها به وديعت گذارده شده است. بهترين دليل بر وجود اين سرمايه در همه انسانها و امكان اين سفر روحاني براي همه،: دعوت همگاني و عامي است كه خداوند متعال و شرع مقدس نسبت به همه انسانها دارند و همگي را به پيمودن راه قرب و رسيدن به جوار حق دعوت كرده اند. دعاي «اهدنا الصراط المستقيم» كه همه اهل ايمان چند بار در نمازشان مي خوانند و هديه اي از جانب حق تعالي است و از ما خواسته كه در نماز چنين بخوانيم و اين گونه دعا كنيم، بيانگر وجود زمينه رشد و تعالي و قرب در همه انسان ها است . خداوند متعال در قرآن كريم مي فرمايد : «من عمل صالحا من ذكر او انثي و هو مومن فلنحينه حياه طبيه ؛ هر زن و مرد با ايماني كه عمل صالح انجام دهد ، به او حيات پاك و طيب مي بخشيم و مراد از حيات طيبه همان حيات روحي و معنوي است كه هيچ كس از آن محروم نشده و با دو شرط ايمان و عمل صالح مي توان بدان راه يافت».