آيا شیطان قرآن هم خوانده است؟

تب‌های اولیه

8 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آيا شیطان قرآن هم خوانده است؟

با سلام

در بعضی اخبار از نماز خواندن شیطان سخن رفته ، آیا شیطان میتواند واجازه دارد قران بخواند ؟

اگر بله به چه قرائت وسبکی میخواند تا متوجه شویم ؟

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد عمار

[=arial]با سلام و ادب
چند مورد از این اخبار رو مستند بفرمایید تا دقیقا پاسخگویی کنم.
اما اجمالا عرض کنم که شیطان از طایفه اجنه می باشد و این امکان برای آنها وجود دارد.آيات متعددي از قرآن مجيد دلالت دارد بر مكلف بودن اين موجودات ناپيدا و در آيه‌اي آمده گروهي از آنها صالح و عدّه‌اي كافرند و حشر و نشر دارند و به پيغمبر آخرالزمان ايمان آورده‌اند پس به برنامه‌هاي قرآن مجيد عمل مي‌نمايند قهراً بايد نماز هم بخوانند.
[=arial]علامة طباطبايي در تفسير روايتي از احتجاج طبرسي نقل نموده مبني بر اين‌كه: جنيان به رسول الله بيعت كردند... نماز و روزه و زكات و حج و جهاد انجام دهند و خيرخواه مسلمانان باشند.
[=arial]طباطبايي، سيد محمد حسين، تفسير الميزان، سيد محمد باقر موسوي، انتشارات جامعة مدرسين حوزه علميه، ج 20، سورة جن.
[=arial]اما در مورد شخص ابلیس هم این امکان بذاته وجود دارد اما با توجه به تمرد از سجده و بندگی دیگر عبادت خدا را انجام نمی دهد.

[="#006400"]هوالعالم

مشکل شیطان اینه که در پرستش خدای یکتا و اطاعت از او مغرور بوده و سرکش !
اگر دین و ایینی پذیرفت فقط از روی عادت بوده و یا از روی طمع به چیزی ...
مثلا اگر ابلیس طمع قدرت و احساس برتری نسبت به دیگر موجودات نداشت
و اطاعت و بندگی خالصانه ای میداشت
از فرمان خداوند سرپیچی نمیکرد و در مقابل انسان سرکش نمی شد ...

گذشته ازینها
یکی از بدترین حیله های دشمن شناخت و شناسایی راه و روش ماست . و دین در اینجا یعنی همون روش .
قران و انجیل و تورات سرش نمیشه و سعی میکنه از هر دری که راحت تر باشه وارد زندگی ادما بشه
به وقتش در ظاهر یک انسان کامل و متعهد و متدین و گاهی به شکل خرابکار و ناقص و غنی و فقیر مادی تبدیل میشه . اما تنها در ظاهر و
با کمک همون اطلاعاتی که از راه و روش شما کسب کرده شما رو مغلوب و مسخر خود میکنه ...

مثال همان قرآن بر سر نیزه هاست .
با پرچم دین و ایمان میاد و به دین و جان شما میزنه ...
که نباید بذاریم اینطور باشه
مگر به امر خداوند !

قران در مورد اینطور موجودات روشن فرمودن که
هنگامی که با شیاطین خود خلوت می کنند می گویند: ما با شماییم! ما فقط آن ها(مسلمانان یا مومنان) را مسخره می کنیم.
بقره

ابلیس مد نظر ما هم تا قبل ازینکه شیطان بشه همونطور که عزیزان و بزرگان اشاره داشتن خب عبادت داشته
اما تا زمانی که شیطانه نماز و روزه اینهاش مورد قبول درگاه حق نیست شاید با عبادت اثری در وجود خود ببینه اما این خود خدایی نمیشه و اونچیزی که میبینه و بزرگ میشه ممکنه نحسیتی باشه که بهش عادت کرده و اونرو همه چیز میدونه ...
چون اگاهانه خضوع و خشوع واقعی در برابر خالق نداره و تا زمان سرپیچی اگاهانه از فرمان خدا عبادتش خالصانه و عاشقانه به حساب نمیاد ...
منتها ممکنه مورد قبول دسته ای از موجودات سطح پایینی باشه که درک درستی از انسان اگاه و با خدا ندارند و همین بهش اعتبار و قدرت کافی برای شرارت بده ...

اضافه میکنم
معمولا زمانیکه موشکافانه به مساله دشمن می پردازیم
اولین و مخربترین نیرنگ دشمن بر علیه شخص
میتونه همین القای شک و شبهه نسبت به یکدیگر و در نتیجه تفرقه و جنگ داخلی باشه ... که من برای دفعش باید بگم که خدا شاهده شخص خاصی مد نظرم نبود و کلی اشاره کردم اصلا و ابدا ربطی به فلان کاربر و مدیر و کارشناس و کلا هیچ ادمی نداشته ... و اگر قراره از مطلب استفاده و برداشت درست یا نادرست بشه بهتره که با تامل و دقت باشه .[/]

[=&quot]با سلام
[=&quot]
[=&quot]قدرت شیطان زیاده وهر کس را بنحوی اغوا میکند ، در برخی اخبار از نماز خواندن شیطان سخن رفته ودر بعضی احادیث از نفوذ شیطان در بدن افراد وتقلید صدا مثل خوارج که حنجره ایشان دائما قرآن میخواند اما در اصل شیطان قرآن میخواند و با همین قرآن خواندن به جنگ قرآن ناطق رفتند ووی را شهید کردند :

[=&quot]
[=&quot]نوادر علي بن أسباط: عن سعيد
[=&quot]بن عمرو بن أبي نصر عن أبي حمزة الثمالي عن على بن الحسين عليه السلام قال: كان
[=&quot]عابد[=&quot] من بني [=&quot]إسرائيل[=&quot] فقال إبليس لجنده من له فانه قد غمني، فقال واحد منهم: أنا له،
[=&quot]فقال: في أي شئ ؟ قال: أزين له الدنيا، قال: لست بصاحبه، قال الآخر: فأنا له، قال:
[=&quot]في أي شئ ؟ قال: في النساء، قال: لست بصاحبه، قال الثالث: أنا له، قال: في أي شئ ؟
[=&quot]قال: في عبادته قال: أنت له (4)، فلما جنه الليل طرقه فقال: ضيف، فأدخله، فمكث
[=&quot]ليلته يصلي حتى أصبح، فمكث ثلاثا يصلي ولا يأكل ولا يشرب، فقال له ال[=&quot]عابد[=&quot]: يا عبد
[=&quot]الله ما رأيت مثلك، فقال له: إنك لم تصب شيئا من الذنوب وأنت ضعيف العبادة، قال:
[=&quot]وما الذنوب التي اصيبها ؟ قال: خذ أربعة دراهم فتأتي فلانة ال[=&quot]بغية[=&quot] فتعطيها درهما
[=&quot]للحم، ودرهما للشراب، ودرهما لطيبها ودرهما لها فتقضي حاجتك منها ؟ قال: فنزل وأخذ
[=&quot]أربعة دراهم فأتى بابها فقال: يا فلانة يا فلانة، فخرجت فلما رأته قالت: مفتون
[=&quot]والله، مفتون والله، قالت له: ما تريد ؟ قال: خذي أربعة دراهم فهيئي لي طعاما
[=&quot]وشرابا وطيبا وتعالي حتى آتيك، فذهبت فدارت فإذا هي بقطعة من حمار ميت فأخذته، ثم عمدت إلى بول عتيق فجعلته في كوز، ثم جاءت به إليه، فقال: هذا طعامك ؟
[=&quot]قالت: نعم قال: لا حاجه لي فيه، وهذا شرابك ؟ فلا حاجة لي فيه، اذهبي فتهيئي،
[=&quot]فتقذرت جهدها، ثم جاءته فلما شمها قال: لا حاجة لي فيك، فلما أصبحت كتب على بابها:
[=&quot]إن الله قد غفر لفلانة البغية بفلان العابد .بحار الانوار
[=&quot]
[=&quot]
[=&quot]از امام سجاد (ع) یا امام صادق علیه السلام نقل شده : در بنی اسرائیل ، عابدی بود كه در غار كوه مدت ها خدا را عبادت كرده و همیشه مشغول نماز بود. شیطان هر چه خواست او را فریب دهد، نتوانست . از هر راهی كه وارد شد مؤ ثر نیفتاد، تا آن كه روزی بالای بلندی رفت و با صدای بلند فریاد كشید به طوری كه همه لشكریانش دورش جمع شدند و گفتند: ای سید و بزرگ ما! چه روی داده كه این قدر ناراحتی و فریاد می كشی . گفت : از دست این عابد. او مرا بیچاره و حیران نموده ، از هر راهی خواستم او را فریب دهم نتوانستم . آیا كسی هست كه او را فریب دهد؟ یكی از آن میان برخاست و گفت : من او را فریب می دهم . شیطان گفت : از چه راهی ؟ جواب داد: از راه دنیا، و سرخوشی های آن . آنها را برای او زینت می دهم . گفت : بنشین تو مرد میدان او نیستی ؛ زیرا او علاقه به دنیا ندارد و لذت دنیا را نچشیده است . دیگری برخاست و گفت : من می روم و او را فریب می دهم . گفت : از چه راهی ؟ گفت : از راه شهوت و زنان ، گفت : تو هم بنشین كه مرد میدان او نیستی ؛ زیرا او از شهوت به زنان آگاهی ندارد و تا حال لذتی از زن ها نبرده است كه به این وسیله فریب بخورد. سومی برخاست و گفت : اگر اجازه دهی من می روم و او را فریب می دهم . گفت : از چه راهی ؟ جواب داد، از راه عبادت و نماز. گفت : برو، چون تو مرد میدان او هستی . آن ملعون صبر كرد تا شب فرا رسید و هوا تاریك شد، خود را به صورت یكی از عابدان درآورد[=&quot]. [=&quot]آمد صومعه آن عابد و گفت : ای عابد! من غریبم منزلی ندارم ، حیرانم ، مرا امشب میهمان كن و در صومعه خود پناهم بده . عابد هم او را پذیرفت . شیطان از اول شب تا صبح عبادت كرد و روز هم پیوسته مشغول نماز بود. نه غذا می خورد، نه استراحت می نمود و نه می خوابید؛ در حالی كه عابد گاهی خسته می شد ولی ابلیس خسته نمی شد. او می خوابید و غذا می خورد ولی شیطان مدام نماز می خواند. عابد پیش او رفت و گفت : اجازه می دهی سؤالی از تو بكنم . گفت[=&quot] : [=&quot]فعلا وقت ندارم ، بگذار نماز بخوانم ، با اصرار زیاد اجازه گرفت و گفت : ای بنده خدا! من عابدی مثل تو ندیده ام كه این قدر عبادت كند، و نماز بخواند[=&quot]. [=&quot]تو چه كرده ای كه این قدر عاشق عبادتی ؟ به طوری كه نه می خوری نه می خوابی و نه آرام داری و خسته نمی شوی ؛ در حالی كه من چنین نیستم . گفت[=&quot] : [=&quot]علتش این است كه من مرتكب گناهی شده ام و هر وقت به فكر آن گناه می افتم از ترس خدا بر خود می لرزم ، خورد و خواب از من سلب می شود و مشغول نماز و عبادت می گردم ، ولی تو تا به حال گناه و معصیتی انجام ندادی و ترس از خدا در دل تو نیست از این رو، در عبادت سست هستی و از آن خسته می شوی و گاهی استراحت می كنی و می خوابی[=&quot] .[=&quot]....
[=&quot]
[=&quot]برصيص[=&quot]ا: اسم عابد من بني إسرائيل، عبد الله زماناً حتّى كان يؤتى بالمجانين يداويهم ويعوّذهم فيبرؤون على يده، فأتي بامرأة ذات شرف مجنونة وكانت عنده فلم يزل به الشيطان يزيّن له حتّى وقع عليها فحملت، فلمّا استبان قتلها ودفنها، فبلغ ذلك ملكهم، فسار الملك والناس فاستنزلوه فأقرّ لهم، فأمر به فصلب، فتمثّل له الشيطان وقال: أطعني واسجد لي حتّى اُخلّصك. قال: كيف أسجد؟ قال: أكتفي بالإيماء. فأومأ فكفر. كذا عن ابن عباس في تفسير قوله (كَمَثَلِ الشيطان إذ قال للإنسان اُكفر)
[=&quot]
[=&quot]كشی: وجدت
[=&quot]بخط جبرئيل بن أحمد حدثني محمد بن عيسى عن علي بن الحكم عن حماد بن عثمان عن زرارة
[=&quot]قال: قال أبو عبد الله عليه السلام: أخبرني عن حمزة (2) أيزعم أن أبي آتيه ؟ قلت:
[=&quot]نعم، قال كذب والله ما يأتيه إلا المتكون، إن [=&quot]ابليس[=&quot] سلط شيطانا يقال له: المتكون،
[=&quot]يأتي الناس في أي [=&quot]صورة[=&quot] شاء، إن شاء في [=&quot]صورة[=&quot] كبيرة وإن شاء في [=&quot]صورة[=&quot] صغيرة، ولا والله
[=&quot]ما يستطيع أن يجئ في [=&quot]صورة[=&quot] أبي عليه السلام.[=&quot]
[=&quot]
[=&quot]مجالس ابن الشيخ: عن أبيه عن المفيد عن أبي عبد
[=&quot]الله بن أبي رافع عن جعفر بن محمد بن جعفر الحسيني عن عيسي بن مهران عن يحيى بن
[=&quot]الحسن بن فرات عن ثعلبة بن زيد الأنصاري قال: سمعت جابر بن عبد الله الأنصاري رحمه
[=&quot]الله يقول: تمثل [=&quot]إبليس[=&quot] لعنه الله في أربع صور: تمثل يوم بدر في [=&quot]صورة[=&quot] سراقة بن جعشم
[=&quot]المدلجي فقال لقريش: " لا غالب لكم اليوم من الناس وإني جار لكم فلما تراءت الفئتان
[=&quot]نكص على عقبيه وقال إني برئ منكم " (3) وتصور يوم العقبة في [=&quot]صورة[=&quot] منبه بن الحجاج
[=&quot]فنادى: إن محمدا والصباة (4) معه عند العقبة فأدركوهم، فقال رسول الله [=&quot]صلى[=&quot] الله
[=&quot]عليه وآله للأنصار: لا تخافوا فان صوته لن يعدوه، وتصور يوم اجتماع قريش في دار
[=&quot]الندوة في [=&quot]صورة[=&quot] شيخ من أهل نجد وأشار عليهم في النبي [=&quot]صلى[=&quot] الله عليه وآله بما أشار،
[=&quot]فأنزل الله تعالى: " وإذ يمكر بك الذين كفروا ليثبتوا أو يقتلوك أو يخرجوك ويمكرون
[=&quot]ويمكر الله والله خير الماكرين " (5) وتصور يوم قبض النبي [=&quot]صلى[=&quot] الله عليه وآله في
[=&quot]صورة[=&quot] المغيرة بن شعبة فقال: أيها الناس لا تجعلوها كسروانية ولما قيصرانية وسعوها تتسع فلا تردوها في بني
[=&quot]هاشم فينتظر بها الحبالى[=&quot]
[=&quot]
[=&quot]سن: عبد الله
[=&quot]بن الصلت، عن أبي هدية، عن أنس بن مالك أن رسول الله [=&quot]صلى[=&quot] الله عليه وآله كان ذات
[=&quot]يوم جالسا على باب الدار ومعه علي بن أبي طالب عليه السلام إذ أقبل شيخ فسلم على
[=&quot]رسول الله [=&quot]صلى[=&quot] الله عليه وآله ثم انصرف، فقال رسول الله [=&quot]صلى[=&quot] الله عليه وآله لعلي
[=&quot]عليه السلام أتعرف الشيخ ؟ فقال له علي عليه السلام: ما أعرفه، فقال [=&quot]صلى[=&quot] الله عليه
[=&quot]وآله: هذا [=&quot]إبليس[=&quot]، فقال علي عليه السلام لو علمت يا رسول الله لضربته ضربة بالسيف
[=&quot]فخلصت امتك منه، قال: فانصرف [=&quot]إبليس[=&quot] إلى علي عليه السلام فقال له: ظلمتني يا أبا
[=&quot]الحسن أما سمعت الله عزوجل يقول: " وشاركهم في الاموال والاولاد (2) " فوالله ما
[=&quot]شركت أحدا أحبك في امه[=&quot]
[=&quot]
[=&quot]
[=&quot]فأتاه [=&quot]إبليس[=&quot] في [=&quot]صورة[=&quot] شيخ
[=&quot]فحلف أنه ليس بذلك الحيدر والحيدر في العالم كثير،[=&quot]
[=&quot]
[=&quot]
[=&quot]جامع الاخبار: في كتاب التعبير عن
[=&quot]الائمة عليهم السلام أن رؤيا المؤمن صحيحة لان نفسه طيبة، ويقينه صحيح، وتخرج
[=&quot]فتتلقى من الملائكة، فهي وحي من الله العزيز الجبار. وقال عليه السلام: انقطع الوحي
[=&quot]وبقي المبشرات ألاوهي نوم الصالحين والصالحات. ولقد حدثني أبي عن جدي عن أبيه عليه
[=&quot]السلام أن رسول الله صلى الله عليه وآله قال: من رآني في منامه فقد رآني، فإن
[=&quot]ال[=&quot]شيطان[=&quot] لا يتمثل في صورتي ولا في [=&quot]صورة[=&quot] أحد من أوصيائي ولا في [=&quot]صورة[=&quot] أحد من شيعتهم،
[=&quot]وإن الرؤيا الصادقة جزء من سبعين جزء من النبوة.[=&quot]
[=&quot]
[=&quot]تفسير عليّ بن إبراهيم: عن الصّادق(عليه السلام): مابعث الله رسولاً إلاّ وفي وقته شيطانان يؤذيانه ويفتنانه ويضلاّن الناس بعده ـ ثمّ ذكر أنبياء اُولي العزم وشياطينهم. وأنّ شيطاني محمّد: حبتر وزريق(2).
[=&quot]وعن الصّادق(عليه السلام): ولو أنّ مؤمناً على قلّة جبل لبعث الله عزّوجلّ عليه شيطاناً يؤذيه. وجوه الحكمة في ذلك(3).
[=&quot]قال تعالى: (وكذلك جعلنا لكلّ نبيّ شياطين الإنس والجنّ) ـ الآية. فممّا تقدّم ظهر شياطين الجنّ للأنبياء، ومن هذه الأخيرة شياطين الإنس.[=&quot]
[=&quot]
[=&quot]تمثّل اللعين ب[=&quot]صورة[=&quot] شيخ كبير، فصرعه أميرالمؤمنين(عليه السلام) ثلاث مرّات.ففي كلّ مرّة يقول: قم ياعليّ حتّى اُبشّرك. فبشّره في كلّ مرّة ببشارة شريفة(2).
[=&quot]تمثّله ب[=&quot]صورة[=&quot] ثعبان وأخذه إبهام الإمام السجّاد(عليه السلام) في حال الصلاة(3).
[=&quot]إكمال الدين، وغيره: عن مولانا الصّادق(عليه السلام) قال: لقد ابتلى ابني (يعني إسماعيل) ب[=&quot]شيطان[=&quot] يتمثّل في صورته(4).
[=&quot]ت[=&quot]صوّره[=&quot] ب[=&quot]صورة[=&quot] عبد أسود لعمّار(5).
[=&quot]ت[=&quot]صورّه[=&quot] ب[=&quot]صورة[=&quot] سائل وإتيانه باب فاطمة الزهراء(عليها السلام). تقدّم في «بلس» و «سأل».
[=&quot]كلام الشيخ المفيد في إمكان تمثّل الجنّ والشياطين بصور مختلفة، وذكره جملة من موارده يوم بدر ب[=&quot]صورة[=&quot] سراقة، ولأهل دار الندوة في [=&quot]صورة[=&quot] شيخ لمشاورتهم في قتل النبي(صلى الله عليه وآله)(6).
[=&quot]لَنا قصّة طريفة في تصوّر ال[=&quot]شيطان[=&quot] لرجل عالم من أهل يزد يقال له آخوند ملاّ صادق يزدي وتفصيل شرح ماجرى بينه وبين ال[=&quot]شيطان[=&quot]، وفي آخر الأمر خالف ال[=&quot]شيطان[=&quot]، فأعرض ال[=&quot]شيطان[=&quot] عنه وذهب إلى ميرزا على محمّد باب شيرازي(7).
[=&quot]يأتي في «ضلل»: مجيء ال[=&quot]شيطان[=&quot] عند رجل وتعليمه إيّاه البدعة وإضلاله الناس. وفي «غرر»: شرح من تغريراته. وفي «حوج»: ذكر معنى نهش الشياطين.[=&quot]
[=&quot]وتصوّره بصورة رجل مطاع (يعني أبا سفيان) في غزوة الأحزاب(3). وتقدَّم في «صنم»: تصوير إبليس على مثال آدم ليضلّ الناس، فراجع البحار(4).[=&quot]
[=&quot]
[=&quot]
[=&quot]تمثّله بصورة شيخ كبير وبيعته لأبي بكر أوّل مرّة وهو يبكي ويقول: [=&quot]الحمدلله الّذي لم يمتني [=&quot]حتّى رأيتك في هذا المكان. ثمّ قال: يوم كيوم آدم[=&quot]
[=&quot]
[=&quot]قال ابن عباس في رواية عطاء: إن
[=&quot]شيطان[=&quot]ا يقال له: الابيض أتاه على [=&quot]صورة[=&quot] جبرئيل عليه السلام، وألقى عليه هذه الكلمة
[=&quot]ف[=&quot]قر[=&quot]أها، فسمع المشركون ذلك و أعجبهم، فجاءه جبرئيل عليه السلام واستعرضه، ف[=&quot]قر[=&quot]أ
[=&quot]السورة فلما بلغ إلى تلك الكلمة قال جبرئيل عليه السلام: أنا ما جئتك بهذه، قال
[=&quot]رسول الله صلى الله عليه وآله: إنه أتاني آت على صورتك فألقاه (1) على لساني.[=&quot]
[=&quot]
[=&quot]
[=&quot]يا عائشة أتعرفين هذه قينة بنى فلان أتحبين أن ت[=&quot]غني[=&quot]ك قالت نعم فغنتها فقال لقد [=&quot]نفخ الشيطان فى منخريها[=&quot] (أحمد ، والطبرانى عن السائب بن يزيد)
[=&quot]أخرجه أحمد (3/449 ، رقم 15758) قال الهيثمى (8/130) : رجاله رجال الصحيح . والطبرانى (7/158 ، رقم 6686) .[=&quot]
[=&quot]
[=&quot]5865 - [=&quot] [=&quot]انفر شيطان انفر شيطان انفر شيطان يا عمر القرآن[=&quot] كله صواب ما لم يجعل المغفرة عذابا والعذاب مغفرة (البغوى عن إسحاق بن حارثة الأنصارى عن أبيه عن جده)[=&quot]
[=&quot]
[=&quot]إن الشيطان حساس لحاس فاحذروه على أنفسكم من بات وفى يده ريح غمر فأصابه شىء فلا يلومن إلا نفسه (الترمذى - غريب - والحاكم وتعقب عن أبى هريرة)[=&quot]
[=&quot]
[=&quot]إن الشيطان يحضر أحدكم عند كل شىء من شأنه حتى يحضره عند طعامه فإذا سقطت من أحدكم اللقمة فليمط ما كان بها من أذى ثم ليأكلها ولا يدعها للشيطان فإذا فرغ فليلعق أصابعه فإنه لا يدرى فى أى طعامه تكون البركة (مسلم ، والبيهقى فى شعب الإيمان عن جابر)[=&quot]
[=&quot]
[=&quot]عن ابن عباس : أنه شكا إليه رجل فقال إنى أكون فى ال[=&quot]صلا[=&quot]ة فيخيل إلى أن بذكرى بللا فقال قاتل الله ال[=&quot]شيطان[=&quot] إنه يمس ذكر الإنسان فى [=&quot]صلا[=&quot]ته ليريه أنه قد أحدث فإذا توضأت فانضح فرجك بالماء فإن وجدت فقل هو من الماء ففعل الرجل ذلك فذهب (عبد الرازق) [كنز العمال 26937][=&quot]
[=&quot]
[=&quot]

عمار;516944 نوشت:
[=arial]با سلام و ادب
چند مورد از این اخبار رو مستند بفرمایید تا دقیقا پاسخگویی کنم.
اما اجمالا عرض کنم که شیطان از طایفه اجنه می باشد و این امکان برای آنها وجود دارد.آيات متعددي از قرآن مجيد دلالت دارد بر مكلف بودن اين موجودات ناپيدا و در آيه‌اي آمده گروهي از آنها صالح و عدّه‌اي كافرند و حشر و نشر دارند و به پيغمبر آخرالزمان ايمان آورده‌اند پس به برنامه‌هاي قرآن مجيد عمل مي‌نمايند قهراً بايد نماز هم بخوانند.
[=arial]علامة طباطبايي در تفسير روايتي از احتجاج طبرسي نقل نموده مبني بر اين‌كه: جنيان به رسول الله بيعت كردند... نماز و روزه و زكات و حج و جهاد انجام دهند و خيرخواه مسلمانان باشند.
[=arial]طباطبايي، سيد محمد حسين، تفسير الميزان، سيد محمد باقر موسوي، انتشارات جامعة مدرسين حوزه علميه، ج 20، سورة جن.
[=arial]اما در مورد شخص ابلیس هم این امکان بذاته وجود دارد اما با توجه به تمرد از سجده و بندگی دیگر عبادت خدا را انجام نمی دهد.

جناب عمار سلام ...
امیدوارم خوب و سلامت باشین ...

چرا امکان نداره قرآن نماز بخونه ... قرآن بخونه ... شاید واقعا شیطون هر روز نمازهاش رو میخونه ... و در مقابل خدا سجده میکنه ... ولی تنها حاظر نیست که در مقابل انسان سجده کنه ...

[=arial]با سلام
بحث سجده انسان که یک بار بود و تموم شد.
نماز خواندن شیطان و گمراه کردن بندگان و نافرمانی خدا با هم در تعارض هستند و عاقلانه نیست.
شیطان بعد از سجده دشمن خدا هم شد و در واقع علت گمراهی بندگانش دشمنی با خداست.

با سلام

بنص قران شیطان انسی هم داریم که آلت دست و زبان شیطان میشود ودر اخبار هم آمده :

فكان عمر يقول: لما صاح الشيطان قتل محمد أقبلت أرقى في الجبل كأني أرويةٌ، فانتهيت إلى النبي صلى الله عليه وسلّم وهو يقول: " وما محمدٌ إلا رسولٌ قد خلت من قبله الرسل... " الآية، وأبو سفيان في سفح الجبل. قال رسول الله صلى الله عليه وسلّم. اللهم ليس لهم أن يعلونا! فانكشفوا.مغازی

أخرج ابن المنذر عن كليب قال : خطبنا عمر فكان يقرأ على المنبر آل عمران ، ويقول : إنها أُحُدِيَّة ، ثم قال : تفرقنا عن رسول الله صلى الله عليه وسلم يوم أحد ، فصعدت الجبل فسمعت يهودياً يقول : قتل محمد فقلت لا أسمع أحداً يقول : قتل محمد إلا ضربت عنقه ، فنظرت فإذا رسول الله صلى الله عليه وسلم والناس يتراجعون إليه ، فنزلت هذه الآية { وما محمد إلا رسول قد خلت من قبله الرسل } .

آقای عمر بالاخره یهودی فریاد زد یا شیطان یا منافقی ؟؟؟؟!!!! البته درست اینست که شیطان بزبان عمر فریاد زد و گفت محمد کشته شده ومویدش :
ابن تیمیه در کتاب مجموع الفتاوی می‌نویسد:

وَإِذَا أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّةِ أَحَدِهِمْ شَيْئًا فِي الْقَلْبِ: لَمْ يُنْسَخْ مِنْهُ بَلْ أَكْثَرُهُمْ كَاذِبُونَ. كَمَا قَالَ تَعَالَى وَكَمَا بَيَّنَهُ النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فِي حَدِيثِ الْكُهَّانِ لَمَّا قَالَ: {إنَّهُمْ يَزِيدُونَ فِي الْكَلِمَةِ مِائَةَ كِذْبَةٍ} بِخِلَافِ الرَّسُولِ وَالنَّبِيِّ وَالْمُحَدِّثِ كَمَا فِي قِرَاءَةِ ابْنِ عَبَّاسٍ وَغَيْرِهِ: {فَيَنْسَخُ اللَّهُ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ} . وَالْقِرَاءَةُ الْعَامَّةُ لَيْسَ فِيهَا الْمُحَدِّثُ؛ إذْ يَجُوزُ أَنْ يُقَرَّ عَلَى بَعْضِ الْخَطَأِ وَيُدْخِلَ الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ بَعْضَ مَا يُلْقِيهِ فَلَا يُنْسَخُ بِخِلَافِ الرَّسُولِ وَالنَّبِيِّ فَإِنَّهُ لَا بُدَّ مِنْ نَسْخِ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ وَأَنْ يُحْكِمَ اللَّهُ آيَاتِهِ لِأَنَّهُ حَقٌّ وَالْمُحَدِّثُ مَأْمُورٌ بِأَنْ يَعْرِضَ مَا يُحَدِّثُهُ عَلَى مَا جَاءَ بِهِ الرَّسُولُ. وَلِهَذَا أَلْقَى الشَّيْطَانُ لِعُمَرِ وَهُوَ مُحَدِّثٌ فِي قِصَّةِ الْحُدَيْبِيَةِ وَقِصَّةِ مَوْتِ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَقِصَّةِ اخْتِلَافِهِ وَهِشَامَ بْنِ حَكِيمِ فِي سُورَةِ الْفُرْقَانِ فَأَزَالَهُ عَنْهُ نُورُ النُّبُوَّةِ. مجموع الفتاوى ج 2 ص 52

میگوید قرائت ابن عباس از قران چنین بوده آیه 52 حج : وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ وَلَا نَبِيٍّ ولا محدث إِلَّا إِذَا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ فَيَنسَخُ اللَّهُ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آيَاتِهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ {الحج/52}
لِيَجْعَلَ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ فِتْنَةً لِّلَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ وَالْقَاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ وَإِنَّ الظَّالِمِينَ لَفِي شِقَاقٍ بَعِيدٍ {الحج/53}

به همین دلیل است که شیطان سخن خود را در صلح حدیبیه بر زبان عمر جاری ‌کرد؛ در حالی که عمر محدث بود ! و همچنین در جریان وفات رسول خدا صلی الله علیه وآله و قضیه اختلاف عمر با هشام بن حکیم در باره سوره فرقان { که بقول رسول الله (ص) } شیطان کلام خود را از زبان عمر جاری کرد ؛ اما نور نبوت آن را نابود کرد .

موضوع قفل شده است