آموزش گام به گام صرف و نحو

تب‌های اولیه

125 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

طرح آموزش صرف و نحو کاربردی (مخصوص دوستان اسکی)
سلام علیکم
بسم الله الرحمن الرحیم
درس 9 صرف / مرحله اول (فعل امر)

مغایب / مذکر
مفرد: لِیذهَبْ / لِیعمَلْ / لِیشرُفْ
مثنی: لِینصُرا / لِیعلَما / لِیلطُفا
جمع: لِیخرُجوا / لِیحسَبوا / لِیسمُجوا
مغایب / مؤنث
مفرد: لِتجلِسْ / لِتسمَعْ / لِتقبُحْ
مثنی: لِتمنعَا / لِتشهَدا / لِتسمُحا
جمع: لِیضرِبن / لِیخسَرن / لِیکبُرن
مخاطب / مذکر
مفرد: اِفتَحْ / اِطمَعْ / اُشخُصْ
مثنی: اُکشُفا / اِسلَما / اُشجُعا
جمع: اِجعَلوا / اِرحَموا / اُجبُنوا
مخاطب / مؤنث
مفرد: اِنزِلی / اِفرَحی / اُحسُنی
مثنی: اُبلُغا / اِبلِسا / اُعظُما
جمع: اُعبُدن / اِحبَطن / اُخبُثن
متکلم
وحده: لِاکتُبْ / لِالعَبْ / لِاخبُرْ
مع الغیر: لِنحلُفْ / لنحفَظْ / لِنجسُمْ

نحوه ساختن فعل امر
امر مغایب و متکلم
برای ساختن امر مغایب و متکلم لام مکسوری را در ابتدای صیغه های مغایت و متکلم مضارع در آورده و فعل را در «وضعیت جزمی» قرار می دهیم.
امر مخاطب
هريك از فعلهاى امر مخاطب، از صيغه‏هاى هم شماره خود، از فعل مضارع گرفته مى‏شود؛ به اين صورت كه ابتداءً، حروف مضارعه را حذف نموده و چنانچه حرف بعد از حروف ‏مضارع ساكن باشد، براى سهولت تلفظ همزه‏اى را سر فعل داخل مى‏كنيم و در ادامه، صيغه‏ اول امر مخاطب را ساكن نموده، نون عوض از رفع را از تثنيه‏ها و صيغه مفرد مؤنث مخاطب‏ حذف مى‏نمائيم.
همزه‏اى را كه براى سهولت تلفظ آورديم، مى‏تواند مضموم، مكسور و يا مفتوح باشد:
اگر عين‏الفعل كلمه، مضموم باشد همزه امرمضموم است؛ مانند: أُنْصُرْ.
اگر عين الفعل مكسور و يا مفتوح باشد همزه امر مكسور است، مانند: أِفْتَحْ، إِضْرِبْ.
اگر فعل از باب افعال باشد همزه امر هميشه مفتوح است، مانند: اَكْرِمْ.
همزه امر هميشه وصل مى‏باشد يعنى اگر قبل از آن كلمه‏اى بيايد، خوانده نميشود: وَاعْلَموا. مگر همزه باب افعال كه قطع است يعنى وسط كلام نيز خوانده مى‏شود: فَأَصْلِحُوا. (ان شاء الله با «باب افعال» در درس بعدی آشنا خنواهید شد.)
ترجمه افعال در جدول فوق را بنویسید. (لیذهبْ = باید برود * اذهبْ = برو)
امر مخاطب افعالی را که در تمرین درس 7 از قرآن پیدا نموده اید، صرف کنید.

سلام دوستان
فعل لبس، مضارع آن اشتباها یبلُس نوشته شده است که به این وسیله تصحیح می گردد:
لبِس یلبِِس!
از جناب سید مهدی که متوجه اشکال در این کلمه شده بودند تشکر می گردد.

sayedali;252540 نوشت:
[=arial black]به نام خداوند مهربان

[=arial black]سلام

[=arial black]حرف دل من رو هم زدید

[=arial black]کی میشود روشی ابداع شود که اول معلم رفیق ما باشد
[=arial black]بعد غمخوار و دلسوز برای تعلیم عربی به ما

[=arial black]بهتر است مکالمه را یاد بگیریم

[=arial black]مکالمه عربی

[=arial black]دوستان اگر هستند همین جا تاسیسش کنیم؟هستید بگید یا علی(ع)

[=arial black]من می گم یا علی(ع)

[=arial black]یاد گرفتن عربی....با روشی جذاب....دل چسب کن...یعنی با این روش آسان و کم هزینه و روزی 10 دقیقه...5دقیقه..هی لحظه شماری کنیم فردا شود و بیشتر یاد بگیریم

[=arial black]من که می گم قرائت قرآن

[=arial black]مکالمه عربی[/QU

سلام استاد گرامی .کار خوبیه . برای مبتدی هاست؟؟؟ یعنی از پایه شروع میکنید؟

طرح آموزش صرف و نحو کاربردی (مخصوص دوستان اسکی)
سلام علیکم
بسم الله الرحمن الرحیم
درس 10 صرف / مرحله اول (فعل لازم و متعدی)

فعل از نظر نيازش به مفعول داراى دو قسمِ متعدى و لازم است:
فعل متعدى، فعلى است كه براى تحقق خارجى، علاوه بر فاعلى كه منشأ صدور فعل باشد، نيازمند به مفعولى است كه ‏فعل روى آن واقع شود. مثل أَكَلَ (خورد) كه نيازمند به آكل و مأكول است.
فعل لازم، فعلى است كه براى وقوع، تنها فاعلى را لازم دارد كه سبب تحقق فعل شود. مثل ذَهَبَ (رفت) كه تنها به ذاهِب نياز دارد.
اگر هر يك از دو سؤال «چه كسى را؟» و «چه چيزى را؟» درباره يك فعل مفهوم داشت، آن ‏فعل متعدى است و الا لازم است؛ مثلاً در رابطه با فعل ضرب (زد) و أكل (خورد) اين دو سؤال مى‏تواند مطرح شود ولى در باره فعل ذهب (رفت) و يا قَعَد (نشست) ايندو سؤال ‏مطرح نيست.
افعال لازم با انتقالشان به دو باب اِفعال و تفعیل و یا توسط حروف جر متعدی می شوند: ذَهَبَ (رفت) اَذْهَبَ (برد). فَرَحَ (خوشحال شد)، فَرَّحَ (خوشحال کرد). قعد (نشست) قَعَدَ به (نشاند او را).
با هریک از بابهای افعال و تفعیل همچنین حروف جر در دروس آینده آشنا خواهید شد.
لازم و یا متعدی بودن افعال 42 گانه را مشخص کنید.

نورعلی نور;286880 نوشت:
[/qu
سلام استاد گرامی .کار خوبیه . برای مبتدی هاست؟؟؟ یعنی از پایه شروع میکنید؟

سلام علیکم
بله برای مبتدی هاست! مدتی است شروع شده، می توانید از درس اول شروع کنید. و بعد در گروه «زبان قرآن» عضور شوید و تمرینات و سؤالات خود را آنجا مطرح کنید.

با سلام وتشکر یک سوال نحوی دارم ممنون میشم جواب بدید یا راهنمایی کنید از کجا پیدا کنم.سوال: اسم تفضیل با چه شرایطی در اسم ظاهر عمل میکند؟

منصوره بدری;287673 نوشت:
با سلام وتشکر یک سوال نحوی دارم ممنون میشم جواب بدید یا راهنمایی کنید از کجا پیدا کنم.سوال: اسم تفضیل با چه شرایطی در اسم ظاهر عمل میکند؟

سلام
در صورتی که اسم تفضیل متعدی باشد می تواند اسم بعد از خود را به عنوان مفعول نصب دهد.
برای توضیح بیشتر مراجعه کنید به کتاب اصول ترکیب. این کتاب را می توانید از اینجا دانلود کنید:
http://www.askdin.com/downloads.php?do=file&id=1012

طرح آموزش صرف و نحو کاربردی (مخصوص دوستان اسکی)
سلام علیکم
بسم الله الرحمن الرحیم
درس 11 صرف / مرحله اول (فعل مجهول)

فعل يا معلوم است و يا مجهول:
فعل معلوم فعلى است كه فاعل آن ذکر شده است: صم بكم عمى فهم لايرجعون (بقره/18).
فعل مجهول فعلى است كه فاعل آن ذکر نشده است: الموتى يبعثهم الله ثم ‏اليه يرجعون (انعام/36).
با مراجعه به آدرسهای داده شده، دو آیه فوق را اعراب گذاری کنید.
مجهول سازى فعل معلوم
براى مجهول ساختن ماضىِ معلوم، حرف اصلی قبل از آخر، مكسور و حروف متحرك ماقبل آن مضموم‏ ميشود.
جهت مجهول نمودن مضارع معلوم، حرف اصلی ما قبل از آخر، مفتوح و حروف مضارعه مضموم ميشود.
اتخذوا من دونه آلهة لايخلقون شيئاً و هم يخلقون (فرقان/3)؛ لاتظلمون و لاتظلمون (بقره/279).
با مراجعه به آدرسهای داده شده، دو آیه فوق را اعراب گذاری کنید.
کلیه افعال 42 گانه در درس 3 و 5 را مجهول کنید.
در مرحله بعد آنها را ترجمه کنید. در ترجمه بعضی از آنها با مشکل مواجه خواهید شد! می دانید چرا؟
برای این که بعضی از افعال 42 گانه لازم هستند یعنی مفعول نمی پذیرند. مثل ذَهَبا. معنای مجهول آن «رفته شدند» می شود. که معنای درستی نیست.
فعلهایی که این چنین معنایی دارند را مشخص کنید.
این فعلها را باید ابتداء متعدی نمود.

با سلام متشکر از راهنمایی شما

دوستان زبان قرآن سلام علیکم
به علت خرابی سیستمم نتونستم شنبه در خدمت شما باشم!
با توجه به این که دهه اول محرم عازم تبلیغ هستم و معلوم نیست دسترسی ام به اینترنت چگونه باشد و با توجه به این تنها سه درس از مرحله اول صرف باقی مانده است این سه درس را خدمت شما تقدیم می کنم تا ان شاء الله شنبه بعد از عاشوراء آموزن مرحله اول را برگذار کنیم و آماده رفتن به مرحله بعد شویم!

بحول و قوه الهی!

طرح آموزش صرف و نحو کاربردی (مخصوص دوستان اسکی)
سلام علیکم
بسم الله الرحمن الرحیم
درس 12 صرف / مرحله اول (انواع ششگانه فعل در قرآن)

آن مقدار از صيغه‏هاى افعال ششگانه كه در قرآن آمده است را در جدول زير مشاهده ‏مى‏كنيد:

ماضی / مضارع / امر / نهی / نفی / جحد

1 جَمَعَ / ‏يَبْسُطُ / لِيَكْتُبْ / لايَبْخَسْ / لايَنْفَعُ / لم‏يَسْمَعْ

2 رَكِبا / يَحْكُمانِ / *** / *** / لايَبْغِيانِ / لم‏يُغْنيا

3 بَخِلُوا/يَجْحَدُونَ / لِيَعْبُدوا / *** / لايَرْقُبونَ/ لم‏يَلْحَقوا

4بَطِرَتْ / تَخْشَعُ //لِتَنْظُرْ / لاتَذْهَبْ / *** / لم‏تَظْلِمْ
5 فََسَدَتا / تَجْرِيان‏/ *** / *** / *** / *** /

6 تَرَكْنَ / يَطْهُرْنَ / لِيَضْرِبْنَ / لایَخْرُجنَ / لايَسْرِقْنَ / لم‏يَحِضْنَ

7حَرَصْتَ / تَذْكُرُ / أُتْرُكْ / لاتَقْهَرْ / لاتَسْمَعُ / لَمْ تَرْقُبْ
8 شِئْتُما / تُرْزَقانِ / اُدْخُلا / لاتَقْرَبا / لاتَنْتَصِرانِ / ***

9 بَطَشْتُمْ / تَجْهَلُونَ / ‏أُحْشُروا / لاتَأكُلُوا / *** / لم‏تَفْعَلُوا

10اِمْتَلَأْتِ / تَعْجَبينَ / اِرْجِعى / لاتَحْزَنى / *** / ***

11 *** / *** / *** / *** / *** / ***

12راوَدْتُنَّ / *** / اُذْكُرْنَ / لاتَخْضَعْنَ / *** / ***

13بَصُرْتُ / أَبْلُغُ / *** / *** / لاأَشْهَدُ / لم‏أَشْرِكْ

14 بَعَثْنَا / نَجْمَعُ / لِنَحْمِلْ / *** / لانَكْتِمُ / لم‏نَشْرَحْ



تذکر:
با توجه به اين كه تا کنون ما صرف فعلهای ساده را بررسی نموده ایم لذا براى آشنایی با فعلهاى “امتلأتِ، تَجْرِيان‏، شِئْتُما، لا يَبْغِيانِ، لم يُغْنِيا و لم يَحِضْنَ” باید منتظر دروس بعدی باشید.
با ترجمه و صرف افعال فوق، اضافه نمودن به نمونه های داده شده از قرآن و همچنین ذکر شناسنامه آنها، مهارت خود را در صرف افعال ساده بالا ببرید. هر کس به میزان نیاز به مهارت بیشتر، حجم تمرین خود را بیشتر کند.
با مراجعه به کتاب لغت، نوع باب ثلاثی مجرد هر یک از افعال قرآنی فوق را مشخص کنید. مثلا: جَمَعَ: فعَل یفعَل.
من بعد از جستجوی فراوان در قرآن، نتوانستم برای بعضی از افعال، نمونه ای در قرآن بیابم. لذا جای خالی این افعال را در جدول فوق با سه ستاره (***) مشخص نموده ام. آیا شما می توانید جای ستاره را با نمونه قرآنی پر کنید؟ در صورتی که موفق به این کار شدید، من را از آن مطلع کنید.

طرح آموزش صرف و نحو کاربردی (مخصوص دوستان اسکی)
سلام علیکم
بسم الله الرحمن الرحیم
درس 13 صرف / مرحله اول (انواع اسم)

اسم فاعل: اسمی که بر انجام دهنده کار دلالت می کند. و وزن آن از ثلاثی مجرد «فاعل» و از غیر آن وزن صیغه اول مضارع معلوم را دارد با تغییر «ی» به «مُ»: صابر و مُکرِم.
اسم مفعول: اسمی که بر واقع شده کار دلالت می کند. و وزن آن از ثلاثی مجرد «مفعول» و از غیر آن وزن، صیغه اول مضارع مجلهول را دارد با تغییر «ی» به «مُ»: محبوب و مکرَم.
صفت مشبهه: اسمی است که دلالت بر صفتی ثابت در موصوف می کند و وزن آنها از ثلاثی مجرد بسیار است. مشهوترین اوزان آن عبارتند از: شريف، شُجاع، جَبان، سيِّد، صَعْب، صُلْب، ذَلول، صِفْر، نَجَس، غَضْبان، عُريان، خَشِن. از غیر ثلاثی مجرد بر وزن اسم فاعل می آید.
اسم مبالغه: اسمی است که بر زیادی صفتی را در موصوف خود دلالت می کند. اوزان مشهور مبالغه عبارت است از: كَذوب، رحيم، جلاّد، شِرِّير، سُبُّوح، مِنْطيق، قَيُّوم، ضُحَكَة.
اسم تفضیل: اسمی است که دلالت بر برتری صفتی در موصوفش می کند و وزن آن برای مذکر «افعل» و برای مؤنث «فُعلی» است: اکبری و کبری.
اسم زمان و مکان: دو اسم هستند که زمان و مکان فعل را مشخص می کنند. اوزان آن از ثلاثی مجرد: «مَفعِل» و «مَفعَل» است و از غیر ثلاثی مجرد بر وزن اسم مفعول: مسجد، محبس، مستشفی (بیمارستان)
اسم آلت: اسمی است که دلالت بر ابزار فعل می کند. و دارای سه وزن است. مِفْعَل (معرج = راه پله)، مِفْعال (مفتاح) و مِفْعَلة (منشرة = اره). البته اسم‏هاى جامد نيز دلالت بر ابزار فعل مى‏كنند ولى اصطلاحاً به آنها اسم آلت گفته نمى‏شود: قلم. جَرَس. زنگ. سِكّين. چاقو.
اسم مُصغَّر: اسمی است نوعی كاستى را می رساند و وزن آن براى اسم ثلاثى فُعَيْل و براى رباعى فُعَيْلِل مى‏ باشد: جُبَيل (كوه كوچك)، عُبَيْد (بنده كوچك)، دُرَيْهِمات (مقدار كمى درهم)، قُبَيْلَ‏الظهر (كمى قبل از ظهر) و بُعَيْدَ الجدار (كمى دورتر ازديوار).
اسم منسوب: اسمی است که بر انتساب صاحب اسم به چيزى، كسى و يا جائى دلالت دارد و علامت آن ‏ياء مشدّد ماقبل مكسور است كه به آخر اسم ملحق مى‏گردد و به آن ياء نسبت مى‏گويند: ایرانیّ.
اسم موصول: اسم موصول همراه با جمله بعد از آن که «صله» نام دارد تکمیل می شود: الذی (مفرد مذکر)، الذان (مثنی مذکر)، الذین (جمع مذکر)، التی (مفرد مؤنث)، اللتان (مثنی مؤنث) اللاتی (جمع مؤنث). مَن (برای عاقل)، ما (برای غیر عاقل)، «ال» در صورتی که بر اسم فاعل و یا مفعول داخل شود: الضارب (آنچنان کسی که زننده است). المقتول (آنجنان کسی که کشته شده است).
اسم اشاره: اسمی است كه براى اشاره كردن به يك شى‏ء معين مورد استفاده قرار مى‏گيرد: برای اشاره به نزدیک: هذا (مفرد مذکر)، هذان و هذَینِ (مثنی مذکر)، هؤلاء (جمع مذکر و مؤنث) هذه (مفرد مؤنث)، تان و تَینِ (مثنی مؤنث). اشاره به متوسط: اولئک (جمع مذکر و مؤنث). اشاره به دور: ذلک (مفرد مذکر)، تلک (مفرد مؤنث). اشاره به مکان: هنا و هاهنا (مکان نزدیک)، هناک (مکان متوسط)، هنالک، ثَمَّ (مکان دور).
اسم شرط: اسمی است که جمله را شرطی می کند: كيفما (هرطور)، حيثما (هر جا) مَهْما، (هر زمان)، اذما (هرگاه) اذا (هرزمان).
اسم استفهام: اسمی است که جمله را پرسشی می کند: كَم (چقدر؟)، من‏ذا (چه كسي؟)، ماذا (چه چيزي؟). اسماء مشترك شرط و استفهام: مَن (هركه. چه كسى؟) ما (هرچه، چه چيزى؟)، متي (هرگاه، چه وقت؟)، أىّ (هر كدام، كدام؟)، أنَّى (هر طور، هر جا، چگونه؟، از كجا؟)، أين (هرجا، كجا؟)، أيّانَ (هرگاه، چه وقت؟)، كيف (هرطور، چگونه؟).
اسم ظرف: اسمی است كه دلالت بر زمان و مكان نموده و در بردارنده معناى «فى» می باشد. شروفی که نقش غیر ظرفی هم در جمله می پذیرند بنام ظروف متصرف نامیده می شوند. ظروف متصرف: يوم، مدّة، سَنَة، فوق، بيت، قرن، وراء، تارةً، أبداً و ... . ظروف غیر متصرف: ظرف مكان: لدنْ (نزد)، لَدى (نزد)، هُنا (آنجا). ظرف زمان: إذْ (ظرف زمان ماضى: زمانى كه )، إذا (ظرف زمان مستقبل: هر زمان)، أمسِ ، مُذْ ، قطّ (هيچ وقت)، الآن. مشترك زمان و مكان: أنّى، حيثُ (آنجا كه، آن زمان كه).
مصدر: مصدر اسمی است که در آخر معنای فارسی آن «دن» و یا «تن» وجود دارد که اگر «ن» را خذف کنیم معنای آن تبدیل به ماضی می شود: ذهاب (رفتن - رفت) أکل (خوردن خورد). مصدرای ثلاثی مجرد دارای اوزان بسیار زیادی است ه باید به مراجعه به کتب لغت آنها را پیدا نمود ولی دیگر مصدرها دارای اوزان مشخصی است که در ضمن مباحثها بابها از سخن بمیان آمده است: اکرام، تکریم، استفهام و ...
مؤنث: اسمی است که با آن برخورد تأنیثی می شود یعنی برایش فعل و یا صفت مؤنث آورده می شود. و به دو قسم حقیقی که حکایت از جنس ماده و قسم مجازی می کند. مؤنث های مجازی که تنها از نظر لفظ مؤنث هستند با سه علامت «ة»، الف مقصوره «ی»، و الف ممدوده «اء» شناخته می شوند: شجرة، کبری و صحراء. مذکر اسمی است که نه دلالت بر جنس ماده می کند و نه آخر آن علامت تأنیث وجود دارد.
مثنی: اسمی است که دلالت بر دو واحد از معنای مفردش می کند و علامت آن «انِ» و یا «ینِ» ماقبل مفتوح است: صابرانِ، صابرَینِ.
جمع: اسمی است که دلالت بر بیش از دو واحد از مفردش می کند و به دو قسم سالم و مکسر تقسیم می شود. علامت جمع سالم مذکر «ونَ» و یا «ینَ» ماقبل مکسور است و علامت جمع سالم مؤنث «ات» است: صابرون و صابرِینَ و صابرات. جمع مکسر با شکستن ترتیب حروف اصلی و یا تغییر اعراب آن بوجود می آید و قانون مشخصی ندارد تنها با مراجعه به کتب لغت جمعهای مکسر هر اسمی بدست می آید: علماء، فساق، منابر، مساجد، عدول و ...
اسم ضمیر: اسمی است که جای اسم شخص می نشیند: هُ، ایّاک، هو، و.
اسم عَلَم: عَلَم اسمی است كه دلالت بر فردى خاص مى‏كند. همه اسمهاى عَلَم از وضعيتهاى متفاوتى به وضعيت عَلَم انتقال داده شده‏اند، مثلا محمّد از اسم مفعول از باب تفعيل گرفته شده است؛ «اَسَد» از اسم ذات و «فَضْل» از اسم معنى و «يحيى» از فعل مضارع و «قُم» از فعل امر و «كاظمَين» و «عرفات» از تثنيه و جمع و «مدينة» از اسم جنس.
تمرین
تمامی اسامی موجود در سوره حجرات را استخراج نموده و نوع آن را مشخص کنید.

درس 14 صرف / مرحله اول (ضمیر)

ضمير اسمی است كه جاى نام شخص مى‏نشيند مثلاً بجاى اين كه بگوئيم: «حَسَنٌ ذَهَبَ»، مى‏گوئيم: «هو ذَهَبَ» .
ضمير دو نوع است:
ضمير منفصل: ضميريست كه نمى‏تواند به آخر کلمه بچسبد: انت، ايّاك.
ضمير متصل: ضميريست كه به آخر کلمه می چسبد: هُ.
ضمير منفصل بر دو قسم است:
ضمير منفصل مفعولی: اِيّاهُ، اِيّاهُما، اِيّاهُم، اِيّاها، اِيّاهُما، اِيّاهُنَّ، اِيّاكَ، اِيّاكُما، اِيّاكُم، اِيّاكِ،اِيّاكما، اِيّاكُنَّ، اِيّاىَ، اِيّانا.
ضمير منفصل غیر مفعولی: هو، هما، هم، هى، هما، هُنَّ، انتَ، انتما، انتم، انتِ، انتما، انتن، انا، نحن.
ضمائر مفعولی تنها به عنوان مفعول مورد استفاده قرار می گیرند مثل ایاک نعبد. تو را می پرستیم. ولی ضمایر دیگر نقشهای غیر مفعول را در جمله می گیرند که مباحث مبسوط آن در علم نحو مطرح می شود.
ضمير متصل نيز بر دو نوع است:
مخصوص فعل (فاعلی): ا، و، نَ، تَ، تما، تُم، تِ، تُما، تُنَّ، تُ، نا و یاء مخاطبه.
مشترك بين فعل و اسم و حرف (مفعولی و غیر مفعولی): ه، هما، هم، ها، هما، هن، كَ، كما، كم، كِ، كما، كُنَّ، ى، نا.
مشترک بین متصل و منفصل (مفعولی و غیر مفعولی): هم، هما، هُنَّ.
*
مثال براى انواع كاربرد ضمائر در قرآن:
ضمائر متصل مختص به فعل:
ا = ركبا (کهف/71 )، تكذبان (رحمن/31 مورد تكرار).
و = بخلوا (آل عمران/180 )، يرجعون (آل عمران/72).
ن = ترکن‏ (نساء/12)، يرضعن (بقره/31).
تَ = الّفت (انفال/63).
تم = ضربتم (نساء/101).
تِ = جئت (مريم/27).
تما = شئتما (بقره/35).
تُنَّ = كنتن (احزاب/28).
تُ = ظلمت (نمل/44).
نا = خلقنا (حجر/26).
ضمائر متصل مشترك بين حرف، اسم و فعل:
ه = عليه (يوسف/58)؛ ربه (بقره/258)؛ يعلمه (بقره/270).
هما = بهما (بقره/158)؛ ربهما (اعراف/22)؛ صاحبهما (لقمان/15).
ها = منها (طه/55)؛ عينها (قصص/13)؛ يطعمها (انعام/138).
كَ = بك (مؤمنون/97)؛ رؤياك (يوسف/5)؛ ركبك (انفطار/8).
كما = لکما (اعراف/21)؛ احدكما (يوسف/41)؛ اتبعكما (قصص/35).
كم = بكم (فتح/11)؛ ورائكم (نساء/102)؛ اجتباكم (حج/78).
كِ = لك (آل‏عمران/37)؛ ربك (آل‏عمران/43)؛ طهرك (آل‏عمران/42).
كنَّ = منكنّ (تحريم/5)؛ بيوتكنّ (احزاب/33)؛ امتعكنّ (احزاب/28).
ى = بى (اعراف/61)؛ غضبى (طه/81)؛ اقنتى (آل‏عمران/43).
نا = بنا (طه/35)؛ خطايانا (شعراء/51)؛ هدانا (ابراهيم/21).
ضمائر منفصل مفعولی:
اياه = اياه تعبدون (بقره/172).
ایاهما = ***
اياهم = نرزقكم و اياهم (انعام/151).
ایاها = ***
ایاهن = ***
اياكَ = اياك نعبد (فاتحه/5).
ایاکما = ***
اياكم = نرزقهم و اياكم (اسراء/31).
ایاکِ = ***
ایاکن = ***
اياى = اهلكتهم من قبل و اياى (اعراف/155).
ايانا = ايانا تعبدون (يونس/28).
ضمائر منفصل غیر مفعولی:
هو = هو الابتر (كوثر/3).
انتَ = انت فعلت (انبياء/62).
انتما = انتما و من اتَّبعكم (قصص/35).
انتم = انتم ظالمون (بقره/51).
انتِ = ***
انتنَّ = ***
انا = انا احيى (بقره/258).
نحن = نحن فتنة (بقره/102).
ضمائر مشترك بين منفصل و متصل (مفعولی و غیر مفعولی):
هما = هما فى الغار (توبه/40)؛ ابوهما (کهف/82).
هم = هم نائمون (قلم/19)؛ آثارهم (مائده/46)؛ انَّهم (بقره: 12).
هن = هن ام الكتاب (آل عمران/7)؛ ابصارهن (نور/31)؛ لاترجعوهن (ممتحنه/10).
ستاره ها نماینگر نبود آن ضمیر در قرآن است.
زمانی که ضمیر متصل به انتهای فعل ماضی جمع مذکر مخاطب می چسبد،
*
تمرین1: در سوره حجرات از هر یک از ضميرهاى ذيل به چه ميزان ‏استفاده شده است:
و، كم، هم، ه، نا، تم، هما، ك، انتم، ن، هن، ى.
تمرین2: نمونه های قرآن که برای ضمائر در درس آورده شده است اعراب گذاری کنید و بررسی نمایید که ضمائر این مثالها جاى چه‏ اشخاصى نشسته‏اند. برای حل این تمرین حوصله کنید!

[=&quot]طرح آموزش صرف و نحو کاربردی (مخصوص دوستان اسکی)[/]
[=&quot]سلام علیکم[/]
[=&quot]بسم الله الرحمن الرحیم [/]
[=&quot]آزمون مرحله اول صرف[/]
[=&quot]دوستان در مرحله نخست صرف با فعلهای ساده آشنا شدیم. دریافتیم که فعلهای ساده سه خصوصیت دارند:[/]
[=&quot]اول این که هیچ کدام از حروف اصلی آنها، واو، یاء، الف، همزه نبوده و دو حرف آن نیز همجنس نیست.[/]
[=&quot]دوم این که صیغه نخست فعل ماضی آن دارای سه حرف است.[/]
[=&quot]**[/]
[=&quot]بر این اساس آزمون مرحله اول این است که: [/]
[=&quot]تمامی فعلهای ساده سوره یوسف را تا آیه 47 که مجموعا چهل فعل است نوشته و خصوصیات آنها یاداشت نموده و سپس آنها را معنی کنید.[/]
[=&quot]این خصوصیات عبارتند از: [/]
[=&quot]تعیین نوع فعل: ماضی، مضارع ...[/]
[=&quot]تعیین نوع صیغه: غائب، مخاطب و متکلم / مذکر و مؤنث / مفرد، مثنی و جمع[/]
[=&quot]تعیین معلوم و مجهول.[/]
[=&quot]تعیین لازم و متعدی.[/]
[=&quot]**[/]
[=&quot]هر فعل دارای نیم نمره است![/]
[=&quot]نوشته خود را در گروه زبان قرآن در تاپیک «آزمون مرحله اول» ارسال کنید![/]
[=&quot]دوستانی که بتوانند حداقل نمره شانزده را کسب کنند می توانند وارد مرحله دوم صرف شوند. [/]
[=&quot]دوستانی که حداقل نمره دوازده را کسب کنند باید دوباره آزمون دهند. زمان آزمون تجدیدی متعاقبا اعلان خواهد شد.[/]
[=&quot]دوستانی که نمره آنها کمتر از دوازده باشد، باید تمرینهای دروس مرحله یک از درس اول تا درس یازدهم را دوباره انجام دهند و سپس به آزمون تجدیدی بپردازند.[/]
[=&quot]دوستان همچنین دقت کنند که چنانچه تنها یک مورد غلط در نوشتن خصوصیات هر فعلی داشته باشند، کل نمره آن فعل منفی خواهد شد.[/]
[=&quot]مدت آزمون حد اکثر 5 دقیقه بازای هر فعل است.[/]
[=&quot]ان شاء الله تا روز شنبه 18 آذر آزمونهای ارسالی تصحیح شده و به صورت نامه خصوصی نمره آن به اطلاع دوستان خواهد رسید.[/]
[=&quot]ان شاء الله روز سه شنبه 21 آذر ساعت 10 شب آزمون تجدیدی برگزار خواهد شد.[/]
[=&quot]ان شاء الله روز شنبه 25 آذر ساعت 10 شب اولین درس مرحله دوم به تاپیک صرف و نحو ارسال خواهد شد.[/]
[=&quot]از همه دوستان می خواهم که سریعا به دیگر دوستان عربی اطلاع رسانی کنند تا وقفه پیش آمده در برنامه درسی جبران شود.[/]

سلام،
خداوند انشاالله به شما توفیق دهد. که زمینه چنین آموزشی را فراهم کردید. من امسال توفیق تشرف به حج را داشتم و بیشتر از گذشته به ضرورت آموزش زبان قرآن پی بردم . امید است که خدا توفیق دهد تا بتوانم با یاری شما ، انشاالله در این راه موفقف شوم.

دوستان زبان قرآن سلام علیکم
با توجه به عدم توفیق بعضی دوستان جهت انجام آزمون و همچنین تجدید شدن عده ای دیگر و ضرورت انجام آموزن تجدیدی ها ورود به مرحله دوم صرف این هفته مقدور نیست ان شاء الله که هفته آینده این نوفیق حاصل شود
لطفا برای اطلاعات بیشتر به گروه زبان قران مراجعه کنید:
http://www.askdin.com/group72.html

سلام علیکم
دوستان زبان قرآن توجه کنند!
اولبن درس مرحله دوم صرف ان شاء الله شنبه ساعت 9 شب، بار گذاری خواهد شد!
لطفا اطلاع رسانی کنید!

[=&quot]طرح آموزش صرف و نحو کاربردی (مخصوص دوستان اسکی)[/]
[=&quot]سلام علیکم[/]
[=&quot]بسم الله الرحمن الرحیم[/]
[=&quot]درس 1 صرف / مرحله دوم (باب اِفعال)[/]

[=&quot]اَسْلِمْ، أَسْلَمْتُ، أَسْلَمْتُمْ، أَسْلَمُوا، أَسْلِمُوا، أَسْلَما، أُسْلِمُ، يُسْلِمُونَ، أَسْلَمَ.[/]
[=&quot]أَصْلَحُوا، اَصْلَحَ، أَصْلِحْ، أَصْلِحُوا، لا يُصْلِحُ، أَصْلَحْنا، لا يُصْلِحُونَ، يُصْلِحُ.[/]
[=&quot]أُنْزِلَ، أَنْزَلَ، أَنْزَلْتُ، أَنْزَلْنا، أَنْزَلْتَ، أُنْزِلَتْ، سَأُنْزِلُ، أَنْزَلْتُم.[/]
[=&quot]سه دسته فعلهای فوق، همه از «باب اِفعال» است. «باب» یعنی مجموعه. «باب افعال» مجموعه ای از کلمات است که تغییرات یکسانی روی آنها پیاده شده است. [/]
[=&quot]هر بابی به مصدر آن نامگذاری می شود و اگر دارای چند مصدر است، به مشهورترین مصدر آن معروف می گردد. [/]
[=&quot]تغییرات هر بابی را می توان با وزن صیغه اول فعل ماضی و مضارع آن شناخت.[/]
[=&quot]تغییرات باب افعال این گونه است (اَفْعَلَ یُفْعِلُ):[/]
· [=&quot]در ابتدای ماضی همزه مفتوح قرار دارد.[/]
· [=&quot]فاء الفعل ماضی ساکن است.[/]
· [=&quot]حروف مضارعه مضموم است.[/]
· [=&quot]عین الفعل مضارع همیشه مکسور است.[/]
[=&quot]باب افعال یکی از بابهای ثلاثی مزید است. [/]
[=&quot]بابهای ثلاثی مزید، به سه قسم مشهور (8 باب)، نیمه مشهور (2 باب) و غیر مشهور (15 باب) تقسیم می شود.[/]
[=&quot]علت ایجاد تغییراتی که هر باب روی فعلها ایجاد می کند، بدست آوردن معانی جدید است. [/]
[=&quot]معانی باب افعال[/]
[=&quot]مشهورترین معنای باب افعال، متعدی نمودن فعل لازم است. [/]
[=&quot]سمع: شنید. اَسمَعَ: شنواند.[/]
[=&quot]ذهب: رفت. اذهب: ...[/]
[=&quot]ضحک: خندید. اضحک: ...[/]
[=&quot]جلس: ... . ... : ...[/]
[=&quot]... : خارج شد. اخرج: ...[/]
[=&quot]... : فرود آمد. ... : ...[/]
[=&quot]فرح: ... . ... : ...[/]
[=&quot]لبس: پوشید. ... : ...[/]
[=&quot]1ساعت وقت مفید خود را صرف کنید و نمونه های باب افعال را از قرآن بیابید. [/]
[=&quot]در مرحله بعد آنها را ترجمه کنید. و بعد از آن تمامی صیغه های افعال شش گانه آن را صرف کنید. (فعل ماضی، مضارع، امر، نهی، نفی و حجد)[/]

[=&quot]درس 2 صرف / مرحله دوم (باب تفعیل)[/]

[=&quot]عَلَّمْتَ، يُعَلِّمُونَ، يُعَلِّمانِ، يُعَلِّمُ، تُعَلِّمُونَ، عَلَّمَ، عَلَّمْتُمْ، تُعَلِّمُونَ، عَلَّمْتُ، عُلِّمْتُمْ، عَلَّمْنا، عُلِّمْتَ، عُلِّمْنا. [/]
[=&quot]بَشِّر، يُبَشِّر، بَشَّرْنا، نُبَشِّرُ، تُبَشِّرُونَ، بَشَّرْتُمْ، بُشِّرَ، َ بَشَّرُوا. [/]
[=&quot]قَدَّمَتْ، قَدِّمُوا، قَدَّمْتُمْ، قَدَّمُوا، قَدَّمْتُمْ، قَدَّمَ، لا تُقَدِّمُوا. [/]
[=&quot]افعال فوق همه از «باب تفعیل» است. [/]
[=&quot]تغییرات در این باب عبارتند از:[/]
[=symbol]·[=&quot] [/][/][=&quot]عین الفعل ماضی و مضارع آنها مشدَّد می شود. [/]
[=symbol]·[=&quot] [/][/][=&quot]حروف مضارعه مضموم است.[/]
[=symbol]·[=&quot] [/][/][=&quot]فاء الفعل مضارع مفتوح است. به همین خاطر امر مخاطب آن نیازی به همزه ندارد. [/]
[=symbol]·[=&quot] [/][/][=&quot]عین الفعل مضارع مکسور است.[/]
[=&quot]مشهورترین معنای باب تفعیل، همچون باب افعال، متعدی نمودن فعل لازم است: «قَدِمَ» یعنی پیش آمد. «قَدَّمَ» یعنی پیش آورد.[/]
[=&quot]فَهِمَ: فهمید. فَهَّمَ: ...[/]
[=&quot]کَذَب: ... . کَذَّبَ: ...[/]
[=&quot]نَزَلَ: فرود آمد، نَزَّلَ: ...[/]
[=&quot]... : ثابت شد. ثَبَّتَ: ...[/]
[=&quot]... ، یعنی: فرود آمد. ... . یعنی: ...[/]
[=&quot]فَضُلَ: ... . ... : برتری داد.[/]
[=&quot]سَکَنَ: آرام یافت. ... : ...[/]
[=&quot]1ساعت وقت مفید خود را صرف کنید و نمونه های باب افعال را از قرآن بیابید. [/]
[=&quot]در مرحله بعد آنها را ترجمه کنید. و بعد از آن، تمامی صیغه های افعال شش گانه آن را صرف کنید. [/]

[=&quot]درس 3 صرف / مرحله دوم (باب مفاعله)[/]

[=&quot]لا تُجادِلْ، جادَلْتُمْ، يُجادِلُ، يُجادِلُونَكَ، تُجادِلُونَ، جادَلْتَنا، يُجادِلُنا، تُجادِلُ، جادِلْ، جادَلُوكَ، تُجادِلُكَ.[/]
[=&quot]تُقاتِلُ، قاتِلُوا، يُقاتِلُونَكُمْ، لا تُقاتِلُوهُمْ، قاتَلُوكُمْ، نُقاتِل، قاتَلَ، فَلْيُقاتِلْ، ْ لا تُقاتِلُونَ، فَلَقاتَلُوكُمْ، فَقاتِلا، قُوتِلْتُمْ، قُوتِلُوا، لَمْ يُقاتِلُوكُم، [/]
[=&quot]فَحاسَبْناها، يُحاسَبُ، يُحاسِبْكُمْ.[/]
[=&quot]افعال فوق همه از «باب مفاعله» است. [/]
[=&quot]تغییرات در این باب عبارتند از:[/]
·[=&quot]بین فاء الفعل و عین الفعل، الف باب مفاعله، داخل شده است.[/]
·[=&quot]حروف مضارعه مضموم است.[/]
·[=&quot]عین الفعل ماضی مفتوح و عین الفعل مضارع مکسور است.[/]
·[=&quot]فاء الفعل مضارع مفتوح است. به همین خاطر امر مخاطب آن نیازی به همزه ندارد. [/]
[=&quot]مشهورترین معنای باب مفاعله، تشارک است. يعنى بيان شركت دو شخص يا دو چيز در دو فعل. يعنى هر دو هم فاعلند هم مفعول. (ضارَبَ زَيدٌ بكراً. زيد با بكر زد و خورد كرد. شاعَرتُ زيداً. با زيد مشاعره كردم). [/]
[=&quot]قَتَل: کشت. قاتل: ...[/]
[=&quot]جلَس: ... . جالس: ...[/]
[=&quot]حدث: سخن گفت، حادَث: ...[/]
[=&quot]... ، یعنی: خورد. ... . یعنی: ...[/]
[=&quot]*[/]
[=&quot]تمامی فعلهایی که در ابتدای سه درس قبل آمده است را مجهول کنید و سپس ادامه آن را تا صیغه چهارده صرف نموده و معنی کنید.[/]
[=&quot]نکته جدیدی که در مجهول سازی فعل امر باید به آن توجه داشته باشید این است که: [/]
[=&quot]شش صیغه مخاطب فعل امر مچهول، مانند دیگر صیغه های آن، با لام صرف می شود: اِضْربْ = لِتُضْرَبْ[/]
الف ماضی باب مفاعله هنگام مجهول تبدیل به واو می شود: قاتَل می شود: قوتِل

[=&quot]تمرین برای سه باب افعال، تفعیل و مفاعله[/]
[=&quot]کلمات زیر را که از آیات 1 تا 30 سوره بقره انتخاب شده است، تجزیه کنید (تمامی خصوصیات صرفی آن را بنویسید) و سپس صرف آن را تا صیغه آخر ادامه دهید.[/]
[=&quot]يُنفِقُون، الْمُفْلِحُون، يخَُادِعُونَ، لَمْ تُنذِر، لَا تُفْسِدُواْ، مُصْلِحُون، الْمُفْسِدُونَ، لَا يُبْصِرُون، أَظْلَمَ، مُتَشَابِه، مُطَهَّرَةٌ، يُفْسِدُ، نُسَبِّحُ، نُقَدِّسُ. [/]
[=&quot]کلمات فوق تمامی از سه باب فوق است و همچنین ساده هستند. پس از تجزیه و صرف افعال فوق، بررسی خود را تا آیه 120سوره بقره ادامه دهید و نمونه های مشابه افعال فوق را استخراج کنید.[/]
[=&quot]صرف اسم فاعل:[/]
[=&quot]مفرد مذکر: مُفعِْل، مُفَعِّل، مُفاعِل[/]
[=&quot]مثنی مذکر: مُفْعِلان، مفعِّلان، مُفاعلان[/]
[=&quot]جمع مذکر: مُفْعِلون، مُفْعِّلُون، مُفاعِلون[/]
[=&quot]مفرد مؤنث: مفْعِلة، مُفَعِّلَة، مُفَاعِلة، [/]
[=&quot]مثنی مؤنث: مُفْعِلتانِ، مُفَعِّلتانِ، مُفاعِلتانِ[/]
[=&quot]جمع مؤنث: مفْعلات. مُفَعِّلات، مُفاعِلات[/]
[=&quot]صرف اسم مفعول: همانند صرف اسم فاعل است با این تفاوت که عین الفعل مفتوح است.[/]

تمرین فوق را فرصت دارید تا سه شنبه هفته بعد تکمیل کنید!
بنابرین درس چهارم را ان شاء الله روز سه شنبه هفته بعد دریافت خواهید نمود.

[=&quot]طرح آموزش صرف و نحو کاربردی (مخصوص دوستان اسکی)[/]
[=&quot]سلام علیکم[/]
[=&quot]بسم الله الرحمن الرحیم[/]
[=&quot]درس 4 صرف / مرحله دوم (باب افتعال، انفعال و تفعُّل)[/]

·[=&quot]باب افتعال: اِفْتَعَلَ، یَفْتَعِلُ، مُفْتَعِلٌ.[/]
[=&quot]اسْتَمَعَ، اسْتَمِعْ، اسْتَمَعُوهُ، لا تَسْتَمِعُونَ، مُسْتَمِعُهُمْ، مُسْتَمِعُونَ، يَسْتَمِعُونَ.[/]
[=&quot]يَخْتَصِمُونَ، اخْتَصَمُوا، تَخْتَصِمُونَ، لا تَخْتَصِمُوا.[/]
[=&quot]اِكْتَسَبَت، اِكْتَسَبُوا، اِكْتَسَبْنَ. اِجْتَمَعَت، اِجْتَمَعُوا، مُجْتَمِعُونَ.[/]
·[=&quot]باب انفعال: اِنفْعَلَ، یَنْفَعِلُ، مُنْفَعِلٌ.[/]
[=&quot]انْقَلَبْتُم، انْقَلَبُوا، انْقَلَبَ، لَمُنْقَلِبُونَ، يَنْقَلِبُونَ، يَنْقَلِبُ.[/]
[=&quot]فَانْطَلَقا، لا يَنْطَلِقُ، انْطَلَق، انْطَلَقْتُمْ، انْطَلِقُوا، فَانْطَلَقُوا.[/]
[=&quot]انْصَرَفُوا، انْكَدَرَتْ.[/]
·[=&quot]باب تفعّل: تَفَعَّلَ، یَتَفَعَّلُ، مُتَفَعِّلٌ.[/]
[=&quot]تَقَدَّم، يَتَقَدَّمُ.[/]
[=&quot]تَتَفَكَّرُونَ، يَتَفَكَّرُونَ، لا تَتَفَكَّرُونَ، لَمْ يَتَفَكَّرُوا.[/]
[=&quot]تَتَنَزَّلُ، تَنَزَّلُ، تَنَزَّلَتْ، نَتَنَزَّل، َّ يَتَنَزَّلُ. [/]
[=&quot]معنای مشهور سه باب افتعال، انفعال و تفعِّل مطاوعه است. مطاوعه به معنى اثر پذيرى است و مى‏شود گفت همچنان كه باب افعال فعل لازم را متعدى مى‏كند این سه باب فعل متعدى را لازم مى‏نمايند؛ مانند: جمع (جمع نمود) و اجتمع (جمع شد). کسر (شکاند)، انکسر (شکست). صرف (دگرگون کرد) تَصَرَّفَ (دگرگون شد).[/]
[=&quot]در مضارع باب تعفل، زمانی که تاء مضارعه داخل می شود، می توان آن را حذف نمود تا ثقل در تلفظ پیش نیاید: تَنَزَّلُ که در اصل بوده است: تَتَنَزَّلُ[/]
[=&quot]این سه باب بخاطر معنای مطاوعه ای که دارند، نه اسم مفعول دارند و نه مجهول می شوند. و چنانچه اگر اسم مفعول آن استعمال شود، به معنای اسم زمان و یا اسم مکان و یا مصدر میمی است مانند: سَيَعْلَمُ الَّذينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ. آنها كه ستم كردند به زودى مى‏دانند كه بازگشتشان به كجاست![/]
[=&quot]تمرین: از ابتدای سوره بقره تا آیه 120 تمامی فعلهای ساده بابهای تفاعل، انفعال و تفعل را بیابید و تا صیغه آخر آن صرف نمایید.[/]

برای حل تمرین درس چهار تا سه شنبه هفته بعد وقت دارید.
درس پنجم ان شاء الله سه شنبه هفته بعد بارگذاری خواهد شد.
در حل تمرینها دقت کافی را مبذول دارید و در صورتی که نیاز به بررسی آن توسط سرگروه زبان قرآن داشتید، تمرینتان را در بخش تمرین گروه زبان قرآن ارائه دهید!

http://www.askdin.com/group72-discussion996.html

[=&quot]طرح آموزش صرف و نحو کاربردی (مخصوص دوستان اسکی)[/]
[=&quot]سلام علیکم[/]
[=&quot]بسم الله الرحمن الرحیم[/]
[=&quot]درس 5 صرف / مرحله دوم (باب تفاعل و استفعال)[/]

[=symbol]·[=&quot] [/][/][=&quot]باب تفاعل: تَفاعَلَ، یَتَفاعَلُ، مُتَفاعِلٌ، مُتَفاعَلٌ[/]
[=&quot]مشهورترین معنای باب تفاعل اشتراک است: تضارب زید و عمرو (زید و عمرو زدوخورد نمودند)[/]
[=&quot]مُتَشابِهاتٌ، تَشابَهَ، مُتَشابِهاً، تَشابَهَتْ.[/]
[=symbol]·[=&quot] [/][/][=&quot]باب استفعال: اِسْتَفْعَلَ، یَسْتَفْعِلُ، مُسْتَفْعِلٌ، مُسْتَفْعَلٌ[/]
[=&quot]مشهور ترین معنای باب استفعال، طلب است: فهم (فهیمد)، استفهم (طلب فهم نمود)[/]
[=&quot]تمرین:[/]
[=&quot]باب استفعال مواد زیر را از قرآن پیدا نموده و تجزیه کنید:[/]
[=&quot]خرج، بدل، برق، حفظ، خلص، خلف، رهب، شهد، ضعف، عجل، کبر، عمر، غفر، فتح. [/]
[=&quot]تمامی مشتقات فعل ماده «شهد» همراه با اسم فاعل و اسم مفعول آن را در قرآن یافته و تجزیه کنید.[/]

روح بخش;290269 نوشت:
اسم موصول: اسم موصول همراه با جمله بعد از آن که «صله» نام دارد تکمیل می شود: الذی (مفرد مذکر)، الذان (مثنی مذکر)، الذین (جمع مذکر)، التی (مفرد مؤنث)، اللتان (مثنی مؤنث) اللاتی (جمع مؤنث). مَن (برای عاقل)، ما (برای غیر عاقل)، «ال» در صورتی که بر اسم فاعل و یا مفعول داخل شود: الضارب (آنچنان کسی که زننده است). المقتول (آنجنان کسی که کشته شده است).

استاد یک سوال داشتم این که:
از کجا می فهمیم در جمله من قرار بدهیم و از کجا بفهیم که ما قرار بد هیم
از چه قسمت هایی در جمله

ammarshia;310004 نوشت:
استاد یک سوال داشتم این که:
از کجا می فهمیم در جمله من قرار بدهیم و از کجا بفهیم که ما قرار بد هیم
از چه قسمت هایی در جمله

سلام علیکم
لطفا سؤالات ادبی خود را در گروه زبان قرآن مطرح کنید:
http://www.askdin.com/group72.html

[=&quot]طرح آموزش صرف و نحو کاربردی (مخصوص دوستان اسکی)[/]
[=&quot]سلام علیکم[/]
[=&quot]بسم الله الرحمن الرحیم[/]
[=&quot]درس درس 6 صرف / مرحله دوم (باب های رباعی)[/]

[=&quot]افعالی که صیغه اول ماضی آنها دارای چهار حرف اصلی است، رباعی نامیده می شوند. [/]
[=&quot]رباعی مجرد تنها یک وزن دارد: فَعْلَلَ، یُفَعْلِلُ. و مصدر آن فَعلَلَة و فِعلال است. مانند: دحرج، یدحرج، دحرجة و دِحراج (غلتاندن)[/]
[=&quot]باب رباعی مجرد همیشه متعدی است. که با رفتن به بابهای مزید رباعی، مطاوعه شده و لازم می گردد: تَدَحْرَجَ (غلتید)[/]
[=&quot]با بابهای رباعی مزید و همچنین دیگر بابهای ثلاثی مزید در مراحل بعدی صرف آشنا خواهید شد. همچنین در مراحل بعد با دیگر ابواب ثلاثی مزید هم آشنا شده و در باره معانی همه آنها اطلاعات مفیدی را کسب خواهید نمود.[/]
[=&quot]دوستان تا اینجای دروس صرف باید بتوانید تمامی فعلهای ساده [/][=&quot]–[/][=&quot] بدون تشدید (مضاعف) و همزه (مهموز) و واو و الف و یاء [/][=&quot](معتل) –[/][=&quot] را اعم از مزید و مجرد، رباعی و ثلاثی تشخیص بدهید. [/]
[=&quot]خود را برای آزمون مرحله دوم صرف روز سه شنبه آماده کنید! [/]

[=&quot]آزمون مرحله دوم
[=&quot]افعال ذیل، مجموعه افعال ساده در سوره انعام است. فعلهای مزید این افعال را جدا نموده، تجزیه کرده و ادامه آن را تا صیغه 14 صرف کنید و همچنین مشخص کنید هریک از این افعال از کدام باب مزید است!
[=&quot]فَضَّلْنا / حَبِطَ / قَدَرُوا / أنزَلَ / أنزَلَ / تَجعَلُونَ / عُلِّمتُم / لَم تَعلَموا / يَلعَبُونَ / يُحافِظُونَ / أخرِجُوا / تَستَكبِرُونَ / خَلَقْنا / تَرَكْتُم / زَعَمتُم / تَقَطَّعَ / يُخرِجُ / فَصَّلْنا / يَعلَمُونَ / أخرَجْنا / نُخرِجُ / أثمَرَ / جَعَلُوا / خَرَقُوا / اُعبُدُوا / لا تُدرِكُ / يُدرِكُ / أبصَرَ / دَرَستَ / زَيَّنَّا / أقسَمُوا / يُشعِرُ / نُقَلِّبُ / يَعمَهُونَ / كَلَّمَ / حَشَرْنا / يَجهَلُونَ / فَعَلوا / يَفتَرُونَ / يَخرُصُونَ / ذُكِرَ / فَصَّلَ / حَرَّمَ / يَكسِبُونَ / يَقتَرِفُونَ / لَم يُذكَرْ / زُيِّنَ / يَمكُرُونَ / يَجعَلُ / أجرَمُوا / يَمكُرُونَ / اِستَكثَرتُم / اِستَمتَعَ / بَلَغْنا / أجَّلتَ / يُنذِرُونَ / شَهِدْنا / شَهِدُوا / عَمِلُوا / يُذهِبْ / يَستَخلِفْ / اِعمَلُوا / يَحكُمُونَ / لا يَطعَمُ / حُرِّمَتْ / لا يَذكُرُونَ / قَتَلُوا / حَرَّمُوا / رَزَقَ / لا تُسرِفُوا / اِشتَمَلَتْ / حَرَّمْنا / حَمَلَتْ / اِختَلَطَ / أشرَكْنا / فَتُخرِجُوا / تَخرُصُونَ / يَشهَدُونَ / لا تَشهَدْ / لا تَقتُلُوا / نَرزُقُ / لا تَقرَبُوا / ظَهَرَ / بَطَنَ / تَعقِلُونَ / لا نُكَلِّفُ / اِعدِلُوا / تَذَكَّرُونَ / اِتَّبِعُوا / تَفَرَّقَ / أحسَنَ / تُرحَمُونَ / صَدَفَ / يَنظُرُونَ / اِنتَظِرُوا / فَرَّقُوا / يَفعَلُونَ / لا يُظلَمُونَ / لا تَكسِبُ / تَختَلِفُونَ / رَفَعَ / خَلَقَ / جَعَلَ / كَفَرُوا / يَعدِلُونَ / تَمتَرُونَ / يَعلَمُ / تَكسِبُونَ / كَذَّبُوا / أهْلَكْنا / مَكَّنّا / لَم نُمَكِّنْ / أرسَلْنا / جَعَلنا / نَزَّلْنا / لَمَسُوا / اُنزِلَ / أنزَلْنا / لا يُنظَرُونَ / لَبَسْنا / يَلبِسُونَ / سَخِرُوا / اُنظُرُوا / كَتَبَ / خَسِرُوا / سَكَنَ / يُطعِمُ / لا يُطعَمُ / أسلَمَ / رَحِمَ / بَلَغَ / تَشهَدُونَ / لا أشهَدُ / تُشرِكُونَ / يَعرِفونَ / كَذَّبَ / لا يُفلِحُ / نَحشُرُ / أشرَكُوا / تَزعُمُونَ / اُنظُرْ / كَذَبُوا / يَفتَرُونَ / يَستَمِعُ / يُجادِلُونَ / يُهلِكُونَ / يَشعُرُونَ / لا نُكَذِّبَ / تَكفُرُونَ / خَسِرَ / فَرَّطْنا / يَحمِلُونَ / لا تَعقِلُونَ / نَعلَمُ / يَحزُنُ / لا يُكَذِّبُونَ / يَجحَدُونَ / كُذِّبَتْ / صَبَرُوا / كُذِّبُوا / كَبُرَ / جَمَعَ / يَسمَعُونَ / يَبعَثُ / يُرجَعُونَ / نُزِّلَ / لا يَعلَمُونَ / يُحشَرُونَ / يَكشِفُ / يَتَضَرَّعُونَ / تَضَرَّعُوا / زَيَّنَ / يَعمَلُونَ / ذُكِّرُوا / فَتَحْنا / فَرِحُوا / قُطِعَ / ظَلَمُوا / خَتَمَ / نُصَرِّفُ / يَصدِفُونَ / يُهلَكُ / أصلَحَ / يَحزَنُونَ / يَفسُقُونَ / لا أعلَمُ / لا تَتَفَكَّرُونَ / أنذِرْ / لا تَطرُدْ / فَتَنّا / عَمِلَ / نُفَصِّلُ / كَذَّبتُم / تَستَعجِلُونَ / لا يَعلَمُ / جَرَحتُم / يَبعَثُ / تَعمَلُونَ / يُرسِلُ / لا يُفَرِّطُونَ / يَفقَهُونَ / تَعلَمُونَ / أعرِضْ / لا تَقعُدْ / ذَكِّرْ / كَسَبَتْ / اُبسِلُوا / كَسَبُوا / يَكفُرُونَ / لا يَنفَعُ / تُحشَرُونَ / يُنفَخُ / فَطَرَ / لا تَتَذَكَّرُونَ / أشرَكتُم / لَم يُنَزِّلْ / لَم يَلبِسُوا / نَرفَعُ.
[=&quot]پاسخنامه خود را در گروه زبان قرآن، تاپیک تمرین درج کنید!
http://www.askdin.com/group72-discussion996.html [=&quot]
زمان پاسخ دهی از زمان شروع 90 دقیقه است!

[=&quot]ان شاء الله روز سه شنبه هفته آینده مرحله سوم صرف را آغاز خواهیم نمود.

سلام علیکم
متأسفانه هنوز وضعیت اعضاء نسبت به آموزن مرحله دوم مشخص نشده است لذا بارگذاری دروس مربوط به مرحله سوم به تأخیر می افتد.

سلام علیکم
با توجه امتحانات دانشگاه اعضاء و حجم بالای تمرینات فعلا دروس به صورت هفته ای یک بار روزهای شنبه ساعت 9 شب (ان شاء الله) ارائه خواهد شد!

[=&quot]طرح آموزش صرف و نحو کاربردی (مخصوص دوستان اسکی)[/]
[=&quot]سلام علیکم[/]
[=&quot]بسم الله الرحمن الرحیم[/]
[=&quot]درس 1 صرف / مرحله سوم (نون تأکید)[/]

[=&quot]نون تأكيد ثقيله (نَّ) و خفيفه (نْ) به فعل ملحق شده و مضمون آن را تأكيد مى‏كند. (لَيُسْجَنَنَّ وَ لَيَكُونَنْ مِنَ الصّاغِرينَ. هرآينه البته البته، زنداني مي شد و هرآينه البته، بود از خوار شدگان). [/]
[=&quot]این نون به هیچ وجه به فعل ماضی ملحق نمی شود و به فعل مضارع به شرطی که به معنای مستقبل باشد اضافه می گردد و به فعل امر بدون شرط ملحق می گردد. [/]
[=&quot]صرف فعل با نون تأكيد ثقيله: لايضربَنَّ، لايضربانِّ، لايضربُنَّ، لاتضربَنَّ، لاتضربانِّ، لايضربْنانِّ، لاتضربَنَّ، لاتضربانِّ، لاتضربُنَّ، لاتضربِنَّ، لاتضربانِّ، لاتضربْنانِّ، لاأضربَنَّ، لانضربِنَّ.[/]
[=&quot]صرف فعل با نون تأكيد خفيفه: ص1: لايضربَنْ، ص3: لايضربُنْ، ص4: لاتضربَنْ، ص7: لاتضربَنْ، ص9: لاتضربُنْ، ص10: لاتضربِنْ، ص1: لاأضربَنْ، ص14: لانضربَنْ.[/]
[=&quot] با دقت در كلمات فوق در مى‏يابيم كه: [/]
[=&quot] 1) نون تأكيد ما قبل خود را مفتوح مى‏كند و لذا نونهاى عوض رفع‏ حذف مى‏شوند.[/]
[=&quot] 2) نون خفيفه در مثّناها و جمعهاي مؤنث استعمال و كاربرد ندارد.[/]
[=&quot] 3) واو جمع و ياء مخاطبه (مفرد مؤنث مخاطب)، بخاطر التقاء ساكنين حذف مى‏شود. (لايضربُوْنْنَ می شود لايضربُنَّ).[/]
[=&quot] 4) در جمع مؤنث بخاطر سادگى تلفظ الف زائده‏اى بين نون ‏جمع و نون تأكيد آورده مى‏شود. [/]
[=&quot] 5) نون تأكيد خفيفه هميشه ساكن بوده ولى نون ثقيله در تثنيه‏ها و جمعهاى مؤنث‏ مكسور و در بقيه موارد مفتوح است.[/]
[=&quot]نون خفیفه در وقف مثل تنوین عمل می کند یعنی اگر بعد از فتحه قرار گیرد قلب به الف می شود. (لنفسعا. لنكونا).[/]
[=&quot]تمرین[/]
[=&quot]افعال زیر ار تجزیه نموده و از ابتداء صرف نمایید:[/]
[=&quot]لايحسبنَّ، لايدخلنّ، نسفعاً، تُبْعَثُنَّ، تُنَبَّؤُنَّ، تُفْسِدُنَّ، يُنْبَذُنَّ، نَصْبِرَنَّ، أُكَفِّرَنَّ، أحْتَنِكَنَّ، أكيدنَّ، يزيدنَّ، نتوفَّينَّ، نُسْكِنَنَّ، نَصَّدَّقنَّ، يُبَتِّكُنَّ، [/][=&quot]نَأْتِيَنَّ، نُخْرِجَنَّ.[/][=&quot][/]

[=Courier New] [=Courier New]طرح آموزش صرف و نحو کاربردی (مخصوص دوستان اسکی)
[=Courier New] [=Courier New]سلام علیکم
[=Courier New] [=Courier New]بسم الله الرحمن الرحیم
[=Courier New] [=Courier New]درس 2 صرف / مرحله سوم (افعال غیر سالم)

[=Courier New] [=Courier New]فعل و اسم از نظر اينكه حروف اصلى آن را چه حروفى تشكيل مى‏دهند به پنج قسم تقسيم‏مى‏شود:
[=Courier New] [=Courier New]معتل، صحيح، مهموز، مضاعف و سالم.
[=Courier New] [=Courier New]معتل
[=Courier New] [=Courier New] معتل فعل یا اسمی است كه يكى از حروف اصلى آن حروف علّه (و، ا، ى) باشد و بر چهار قسم‏است:
[=Courier New] [=Courier New] مِثال: فاء الفعل آن علّه باشد؛ مانند: وَعَدَ.
[=Courier New] [=Courier New] اَجُوَف: عين الفعل آن علّه باشد؛ مانند: قالَ.
[=Courier New] [=Courier New] ناقِص: لام الفعل آن علّه باشد؛ مانند: دَعى.
[=Courier New] [=Courier New] لَفِيف: دو حرف اصلى آن علّه باشد و بر دو قسم است:
[=Courier New] [=Courier New] لفيف مفروق؛ فاء الفعل و لام الفعل آن حرف عله است؛ مانند: وَقى.
[=Courier New] [=Courier New] لفيف مقرون؛ عين الفعل و لام الفعل آن حرف عله مى‏باشد؛ مانند: شَوى.
[=Courier New] [=Courier New]صحيح
[=Courier New] [=Courier New] صحيح فعل یا اسمی است كه هيچ يك از حروف اصلى آن علّه نباشد؛ مانند: ذَهَبَ، فَرَّ، أَكَلَ.
[=Courier New] [=Courier New]مهموز
[=Courier New] [=Courier New] مهموز فعل یا اسمی است كه يكى از حروف اصلى آن همزه باشد.
[=Courier New] [=Courier New]مهموز بر سه قسم است:
[=Courier New] [=Courier New] مهموز الفاء؛ مانند: أَمَرَ.
[=Courier New] [=Courier New] مهموز العين؛ مانند: سَأَلَ.
[=Courier New] [=Courier New] مهموز اللام؛ مانند: قَرَأَ.
[=Courier New] [=Courier New]مضاعف
[=Courier New] [=Courier New] مضاعف فعل یا اسمی است كه دو حرف اصلى آن از يك جنس باشند؛ مانند: مَدَّ.
[=Courier New] [=Courier New]سالم
[=Courier New] [=Courier New]سالم فعل یا اسمی است كه حروف اصليش از همزه و تضعيف خالى باشد؛ مانند: قَعَدَ.
[=Courier New] [=Courier New]هفت وجه ظاهرى فعل و اسم در شعر زير خلاصه شده است:
[=Courier New] [=Courier New]صحيح است و مثال است و مضاعف لفيف و ناقص و مهموز و اجوف
[=Courier New] [=Courier New]توجه داشته باشید که تمامی اقسام فوق بر محور حروف اصلی قرار دارد در نتیجه اگر در کلمه ای همزه و یا تضعیف و یا حروف عله جزء حروف زائد آن باشد، آن کلمه صحیح یا سالم خواهد بود. مانند: أکرم، صرَّفَ، قُوبِل.
[=Courier New] [=Courier New]**
[=Courier New] [=Courier New]در ذیلِ تقسیم فوق، تقسیم دیگر که مختص به اسم نیز وجود دارد:
[=Courier New] [=Courier New]با توجه به اينكه اسم از چه حروفى تشكيل شده است به پنج قسم تقسيم مى‏شود:
[=Courier New] [=Courier New]ممدود: اسمى است كه آخر آن «الف ممدودة» (اء) باشد مانند: ضرّاء.
[=Courier New] [=Courier New]الف در الف مقصوره حتما باید زائده باشد بنابرین کلمه ای مثل «ماء» نمی تواند اسم ممدود باشد!
[=Courier New] [=Courier New]مقصور: اسمى است كه آخر آن «الف مقصورة» (ى) باشد مانند: تقوى.
[=Courier New] [=Courier New]منقوص: اسمى است كه آخر آن «ى» ماقبل مكسور باشد مانند: الدّاعى.
[=Courier New] [=Courier New]صحيح: اسمى است كه آخر آن «حرف صحيح» باشد؛ مانند: شَى‏ء.
[=Courier New] [=Courier New]شبه صحيح: اسمى است كه آخر آن «و» يا «ى» ماقبل ساكن باشد مانند: دَلْو و مَدْى.
[=Courier New] [=Courier New]**
[=Courier New] [=Courier New]تغييرات در حروف اصلى
[=Courier New] [=Courier New]این تغییرات داراي شش قسم است: اعلال، تخفیف، ادغام، تعویض، قلب و ابدال.
[=Courier New] [=Courier New]1) اعلال در كلمات معتل صورت مى‏گيرد به اين نحو كه در شرایطى خاص حركت آنها حذف شده ويا به ما قبل داده مى‏شود، همچنین حروف عله تغيير كرده و يا حذف مى‏گردد. بر اساس همين تغييرات است كه‏ كلمه «قِ» (فعل امر)، از ريشه وَقى ساخته شده و «مبيعٌ» (اسم مفعول)، از ريشه باعَ درست مى‏شود [مَبْیُوع [1] مَبُیْوع مَبُیْع ] مَبِیع ص 1 اسم مفعول .
[=Courier New] [=Courier New]2) تخفيف در كلماتى كه مهموز الفاء باشند صورت مى‏گيرد؛ به اين صورت كه همزه تحت شرایطى‏ تبديل به حرف مدّ مى‏گردد. كلماتى مثل ايمان و آمِر اين گونه ساخته شده‏اند.
[=Courier New] [=Courier New]3) ادغام در كلمات مضاعف صورت مى‏گيرد و به اين وسيله حرف اول از دو حرف همجنس حذف شده‏ و ضابطه (-ّ) روى حرف دوم قرار مى‏گيرد. در زبان فارسى كلمات ادغام شده زياد يافت مى‏شوند. (محمّد. مرمّت. صُلّابه).
[=Courier New] [=Courier New]4) تعويض به معنى تبديل حرف اصلى به حرفى زائد است. (سِمْو إسم).
[=Courier New] [=Courier New]5) قلب به معنى از بين رفتن ترتيب حروف اصلى كلمه است. مثل جاه كه همجنس با وجه، وجيه و وجاهت است .
[=Courier New] [=Courier New]6) ابدال قرار دادن حرفى است مكان حرفى ديگر. اين تغيير اختصاص به حروف عله و یا اصلی و زائد ندارد و البته باید مبدَل بايد جاى ‏مبدَلٌ منه بنشيند. (إضتراب اضطراب، مؤَیمِن مُهَیمِن).
[=Courier New] [=Courier New]ان شاء الله در ادامه دروس با قواعد تخفیف، ادغام، ابدال و اعلال آشنا خواهید شد!
[=Courier New] [=Courier New]
[=Courier New] [=Courier New]تمرین: سه ساعت وقت مفید خود را صرف پیدا نموده مثالهایی برای موارد فوق نمایید!
[=Courier New] [=Courier New]
[=Courier New][1] علامت: جای جمله: «که می شود» نشسته است.
[=Courier New]

[=Courier New]

طرح آموزش صرف و نحو کاربردی (مخصوص دوستان اسکی)
سلام علیکم
بسم الله الرحمن الرحیم
درس 3 صرف / مرحله سوم (قاعده تخفیف)

کلمات مهموز، مضاعف و معتل در مسیر صرف دارای تغییراتی می شوند. این تغییرات در مهموز، تخفیف و در مضاعف، ادغام و در معتل، اعلال نام دارد.
همچنین
قاعده تحفیف:
هرگاه در كلمه‏اى همزه ساكن بعد از همزه متحرك قرار گيرد همزه ساكن‏ تبديل به حرف مدّ مى‏شود. (أَأْمُرُ - آمُرُ. أُأْمُرْ - أُومُرْ. أِءْمان - إيمان).
·در مهموزالفاءِ مضاعف و باب افتعال اغلب قانون تخفيف همزه اجراء نمى‏شود . (أَأَزُّ، اِئْتَمَنَ ‏و إئتمَّ).
·اگر همزه ساكن بعد از حرف متحركى غير از همزه قرار گيرد تبديل آن به حرف مد جائز است؛ مانند: رأس -راس، شؤم - شوم، ذئب - ذيب.
·در بعضى از كلمات ديگر نيز با وجودى كه شرایط لازمه را ندارند تبديل همزه شنيده شده است؛ مانند: أئِمّة -ايمَّة، نبيى‏ء - نبىّ، بريى‏ء - برىّ، نُبُوءة - نبوَّة، مَقروء - مقروّ.
تذکر: قاعده تخفیف اختصاص به مهموز الفاء دارد. مهموز العین و مهموز اللام مانند فعل سالم صرف می شود و هیچ تغییر خاصی در آنها اعمال نمی شود.
پنج مورد استثنایی مهموز
1 و 2) أَخْذ و أَكْل: در اين دو مورد در امر حاضر واجب است كه همزه امر به همراه فاء الفعل حذف شود، خُذْ، خُذا،خُذوا...، كُلْ، كُلا، كُلوا... .
3) أَمْر: در اين مورد جائز است كه در امر حاضر همزه امر و فاء الفعل حذف شود، مُرْ، مُرا، مُروا...، اُومُرْ، اُومُرا،اُومُروا... .
4) سؤال: عين‏الفعل ماضى و مضارع جائز است كه قلب به ا شود و همچنين در امر حاضر جائز است كه همزه‏امر به همراه فاءالفعل حذف شود، سَأَلَ (سالَ)، يَسْأَلُ (يَسالُ)، لِيَسْأَلْ (لِيَسَلْ)، اِسْأَلْ (سَلْ).
5) رَأْى: از معلوم و مجهولِ مضارع و امرِ اين مصدر، همزه عين الفعل بعد از نقل حركت آن به ماقبل، حذف‏مى‏شود: يَرى، يَرَيان، يَرَون و زمانى كه به باب افعال برود عين الفعل آن پس از نقل حركتش ‏ به ماقبل حذف ميشود و در مصدر به جاى عين الفعلِ محذوف يك تاء در آخر آورده مى‏شود: أرى، يُرى، اِراءَة (اِرْءاى- اِرْءاء - اِراءَة).

تمرین: مضارع، ماضی مجهول و امر مجهول افعال زیر را صرف کنید:
أبق، نُؤثرُ، آخِذ، أخَّرَ، آذنتُ، أفَلَت، کُلا، ألَّفَ، وَ أْتَمِرُوا، آمَنَّا، آنَسْتُ.
آیا می توانید از قرآن مهموز الفاء صحیحی را غیر از موادّ یازده گانه مثالهای فوق بیابید؟

[=&quot]طرح آموزش صرف و نحو کاربردی (مخصوص دوستان اسکی)
[=&quot]سلام علیکم
[=&quot]بسم الله الرحمن الرحیم
[=&quot]درس 4 صرف / مرحله سوم (قواعد تضعیف)

[=&quot]هر كلمه‏اى كه عين الفعل و لام الفعل آن هم جنس باشد مضاعف نام دارد.
[=&quot]قانون اول مضاعف:
[=&quot]چنانچه در كلمه‏اى دو حرف همجنس باشد و اولى[=&quot]¬[=&quot] آندو ساكن و يا جائز التسكين ‏باشد و دومى آندو متحرك باشد، حرف اول (مُدْغَم) را در حرف دوم (مُدْغَمٌ فيه) ادغام مى‏كنيم. (مَدَدَ - مَدَّ). درصورتى حرف اول جائز التسكين است كه حرف اول كلمه نبوده و يا خود مدغم فيه حرف قبلى خود نباشد. (طَيَىَ - طَىَّ).
[=&quot]بنابرين ادغام در حرف ميم مُمِدّ و دال سوم مدّد، انجام نمى‏گيرد. زیرا میم نخست و دال دوم را نمی توان ساکن نمود. میم نخست اکر ساکن شود کلمه ابتداء به ساکن می شود و این در کلمات عربی ممنوع است و دال دوم نیز اگر ساکن شود شرائط ادغام با دال اول را از دست می دهد.
[=&quot]قانون دوم مضاعف:
[=&quot]براى ساكن نمودن حرف اول در دو صورت بايد حركت آنرا منتقل به ماقبل كنيم:
[=&quot]1) حرف ما قبل صحيح و ساكن باشد. (يََمْدُدُ - يَمُدُّ. اِقْشَعْرَرَ - اِقْشَعَرَّ[=&quot][1]).
[=&quot]2) حرف ما قبل فاء الفعل و ساكن باشد. (يَوْدَدَ - يَوَدُّ). در غير اين دو صورت حركت حرف اول را حذف‏ مى‏كنيم. (مَدَدَ - مَدَّ).
[=&quot]قانون سوم مضاعف:
[=&quot]گفتيم كه حرف دوم همجنس بايد متحرك باشد تا بتوان ادغام نمود ولى چنانچه ‏حرف دوم به ضميرِ مرفوعِ متحرك، متصل باشد ديگر نمى‏توان حرف دوم را متحرك نمود و دوحرف همجنس به صورت فكّ ادغام تلفظ مى‏شود. (مَدَدْنَ، مَدَدْتَ...).
[=&quot]قانون چهارم مضاعف:
[=&quot]در فعل امر و يا مضارع مجزومِ فعلِ مضاعف كه حرف دومِ همجنس، طبيعتاً ساكن است و التقاء ساكنين به ميان مى‏آيد براى رهایى از اين مشكل چهار راه وجود دارد:
[=&quot]1) حرف دوم را فتحه دهيم زيرا فتحه حركت سبُكى است كه گفته شده است: الفتحة اَخَفُّ الحركات. (لِيَمُدَّ و مُدَّ، لِيَفِرَّ و فِرَّ).
[=&quot]2) ‌حرف دوم را كسره دهيم زيرا كه قانون عمومى التقاء ساكنين مكسور نمودن يكى از آندو است (اذَا الْتَقَى‏السّاكنان حَرِّكْ أحدَهما بالكسرِ).(لِيَمُدِّ و مُدِّ، لِيَفِرِّ و فِرِّ).
[=&quot]3) ‌شحرف دوم را در يَفْعُل به تبعيت از عين الفعل مضموم كنيم. (لِيَمُدُّ و مُدُّ).
[=&quot]4) يا اينكه از خير ادغام بگذريم. (لِيَمْدُدْ و اُمْدُدْ، لِيَفْرِرْ و اِفْرِرْ).
[=&quot]در وضعيت فك ادغام چون فاءالفعل ساكن مى‏شود نياز به همزه وصل پيدا مى‏كنيم.
[=&quot]صرف چند وجهى، تنها در صِيَغ خمسه مى‏باشد و در مابقى فقط سه وجه ادغام متصور است، غير از صيغه 6 و 12 كه‏ تنها، صورت فك ادغام امكان دارد.
[=&quot]علت اين مسئله اين است كه التقاء ساكنين باعث صرف چند وجهى مى‏باشد و التقاء ساكنين در غير از صِيَغِ خمسه اتفاق نمى‏افتد.
[=&quot]صيغ خمسه در يفعُل چهار وجهى و در يفعَل و يفعِل سه وجهى صرف مى‏شود.
[=&quot]صرف تفصيلى فعل امر معلوم: ليمُدِّ، (ليمُدَّ، ليمُدُّ، ليمْدُدْ)، ليمُدّا، (ليمْدُدا)، ليمُدّوا، (ليمْدُدُوا)، لتمُدِّ، (لتمُدَّ، لتمُدُّ، لتمْدُدْ)، لتمُدّا، (لتمْدُدا)، ليمْدُدْنَ، مُدِّ، (مُدَّ، مُدُّ، أمْدُدْ)، مُدّا، (أمْدُدا)، مُدُّوا، (أُمْدُدُوا)، مُدّى، (أُمْدُدى)، مُدّا، (أُمْدُدا)، أُمْدُدْنَ، لأمُدِّ، (لأمُدَّ، لأمُدُّ، لأمْدُدْ)، لِنَمُدِّ، (لِنَمُدَّ، لِنَمُدُّ، لِنَمْدُدْ).
[=&quot]قانون پنجم مضاعف:
[=&quot]التقاء ساكنين باعث ثقل تلفظ بوده بنابرين مى‏بايست به طريقى رفع شود، الا زمانى كه حرف اول ساكن، حرف مدّ باشد. (الضّالِّين. مادٌّ).
[=&quot]مضاعف از باب فعَل يفعُل: المدّ. كشيدن.
[=&quot]صرف اجمالى: مَدَّ، يمُدُّ، لِيَمُدِّ، مَدِّ، لايَمُدِّ، لايَمُدُّ، لم يَمُدِّ، مادٌّ، ممدودٌ.
[=&quot] مضاعف از باب فعَل يفعِل: الفَرّ. فرار كردن.
[=&quot]صرف اجمالى: فرَّ، يفِرُّ، ليَفِرِّ، فِرِّ، لايفِرِّ، لايفِرُّ، لم يفِرِّ، فارٌّ، مفرورٌ به.
[=&quot] مضاعف از باب: فعِل يفعَل: البَرّ. نيكویی كردن.
[=&quot]صرف اجمالى: برَّ، يبَرُّ، ليبَرِّ، بَرِّ، لايبَرُّ، لايبَرِّ، لم يبَرِّ، بارٌّ، مبرورٌ اليه.
[=&quot]تمرین:
[=&quot]صرف اجمالی افعال زیر را بنویسید.
[=&quot]تُحَسِّسوا، مُتِمّ، مَردَّنا، مستَمِرٌّ، مُمَدَّدَة، مُمِدُّ، يُعَمَّر، ضَارِّين، زَلَلْتُم، مُضارِّ، إطمأننتم.
[=&quot]افعال زیر را صرف تفصیلی کنید:
[=&quot]ليَفِرِّ، فِرِّ[=&quot]، [=&quot]لم يبَرِّ. (وجوه مختلف صیغ خمسه آن را ذکر کنید)[=&quot]

[=&quot][1][=&quot] [=&quot]اقشعر، یقشعر، اقشعرار. از باب افعلّال یکی از سه باب رباعی مزید.[=&quot]

سلام
باتشکر از زحمات شما
من تازه وارد این پست شدم
خیلی علاقه مند به آموزش صرف و نحو هستم
اجرکم عندالله

سلام
باتشکر از زحمات شما
حاج اقا با خواندن مطالب بالا یعنی ما صرف و نحو را یادمیگیریم؟من خیلی علاقه مند به یادگیری صرف ونحو هستم

باغ بهشت;321890 نوشت:
سلام
باتشکر از زحمات شما
حاج اقا با خواندن مطالب بالا یعنی ما صرف و نحو را یادمیگیریم؟من خیلی علاقه مند به یادگیری صرف ونحو هستم


سلام علیکم
بله بخوبی می توانید به کمک خداوند در صرف و نحو پیشرفت کنید البته اگر از ابتدای دروس مرحله اول بدرستی آنها مطالعه کنید و تمرینها را حل نمایید و در آزمونها شرکت کنید! و در گروه زبان قرآن تمرینها و آموزنها را عرضه کنید تا تصحیح شود!

دوستان زبان قرآن توجه کنند!
چنانچه سؤالی در رابطه با دروس دارند در گروه زبان قرآن بخش سؤالات، پرسش خود را مطرح کنند!
http://www.askdin.com/group72.html

[="arial"]سلام علیکم حاج آقا
خسته نباشید انشاءالله که موفق باشید!
[/]

سلام علیکم
فعلا بخاطر تعطیلات عید و حجم بالای دروس و نیاز مبرم به تمرینات، درسی ارائه نخواهد شد ان شاء الله بعد از تعطیلات در خدمت شما هستم.
در ضمن اگر انتقاد و یا پیشنهادی در باره کم و کیف دروس دارید، ارائه دهید!
پیشاپیش عید نوروز که سالگرد عید سعید غدیر به تاریخ هجری شمسی است را به همه دوستان تبریک عرض می کنم! :Gol::Gol:
با تشکر

[="Purple"]پیشاپیش عید نوروز که سالگرد عید سعید غدیر به تاریخ هجری شمسی است را به همه دوستان تبریک عرض می کنم! :Gol::Gol:
با تشکر

سلام علیکم.وقتتون بخیر...ببخشید منظور از این جمله ای که فرمودید چیه؟[/]

من از این منوقعیت بسیار خداوند رو شکر می کنم
بارها و بارها خواستم که به صورت جدی شروع کنم
امید وارم که اینبار مثل همیشه نباشه وسط کار رها کنم یا همون اول راه
ان شاالله

سلام علیکم
ایام فاطمیه (سلام الله علیها) تعزیت باد!
ان شاء الله به دوستان تا اینجای تعطیلات خوش گذشته باشد!
بخواست خداوند از روز شنبه درسها را آغاز خواهیم کرد. فعلا هفته ای یک درس را بارگذاری خواهیم کرد.
ساعت 10 شب منتظر درس 5 از مرحله سوم باشید!
پس فعلا خدا حافظ

[=&quot]طرح آموزش صرف و نحو کاربردی (مخصوص دوستان اسکی)
[=&quot]سلام علیکم
[=&quot]بسم الله الرحمن الرحیم
[=&quot]درس 5 صرف / مرحله سوم (قواعد ابدال)

[=&quot]ابدال؛ ابدال قرار دادن حرفى است مكان حرفى ديگر و اختصاص به حروف عله نداشته و لزوماً مبدَل بايد جاى ‏مبدَلٌ منه بنشيند.
[=&quot] موارد ابدال:
[=&quot]1) هر گاه فاء الرافعل باب افتعال صاد، ضاد، طاء، ظاء باشد، تاء باب به طاء تبديل ميگردد. (صَبَرَ -[=&quot][1] اِصطَبَرَ. ضَرَبَ - اِضطَرَبَ. طَرَدَ - اِطَّرَدَ. طَلَعَ - اِطَّلَعَ. ظَلَمَ - اِظطَلَمَ[=&quot][=&quot][2][=&quot]).
[=&quot]2) هر گاه فاء الفعل باب افتعال دال، ذال، زاء باشد، تاء باب به دال تبديل ميشود. (دَعى - اِدَّعى. دَرَكَ - اِدَّرَكَ. ذَكَرَ - اِذْدَكَرَ. زَجَرَ - اِزْدَجَرَ)[=&quot][3].
[=&quot]3) هرگاه فاء الفعل باب افتعال، حرف علّه باشد به تاء تبديل شده سپس در تاء باب ادغام ميشود. (وَحَدَ - اِتَّحَدَ. يَسَرَ - اِتَّسَرَ[=&quot][=&quot][4][=&quot]).
[=&quot]4) چنانچه فاء الفعل باب افتعال ثاء باشد تاء باب به ثاء تبديل سپس قاعده ادغام جارى ميشود. (ثارَ - اِثَّارَ. انتقامِ خونِ كشته را گرفت).
[=&quot]5) هرگاه عين الفعل باب افتعال يكى از دوازده حرف تاء، ثاء، جيم، دال، ذال، زاء، سين، شين، صاد، ضاد، طاء، ظاء باشد جائز است تاء باب را از جنس عين‏الفعل نموده و در آن ادغام مى‏نماييم سپس فاءالفعل را مفتوح يا مكسور كنيم[=&quot][=&quot][5][=&quot]. و چون از همزه باب ‏بى‏نياز مى‏شويم آنرا مى‏اندازيم. (اخْتَصَم - اخْصَصَم - اِخَِصَّم - خَِصَّمَ).
[=&quot]6) [=&quot]زمانى كه فعل مضاعف توسط باب تفعل مزيد شود، لام الفعل آن به ياء تبديل ‏مي شود. (ظَنَّ -تَظَنَّنَ -تَظَنَّىَ -[=&quot]تظنّى).
[=&quot]7) هر گاه فاء الفعل باب تفعّل يكى از دوازده حرف فوق باشد جائز است‏كه تاء باب را همجنس فاءالفعل نموده، در آن ادغام نماییم، و در مواردى كه لازمه اين عمل سكون اوّل كلمه است ‏چون ابتدا به ساكن محال يا مشكل است، همزه وصل مكسورى در اول كلمه مى‏آوريم. (تَثَبَّتَ ... - اِثَّبَّتَ يَثَّبَّتُ اِثَّبُّتٌ لِيَثَّبَّتْ اَثَّبَّتْ، تَتَبَّعَ ... - اِتَبَّعَ يَتَّبَّعُ اِتَّبُّع لِيَتَّبَّعْ اِتَّبَعْ، تَدَثَّرَ... - اِدَّثَّرَ يَدَّثَّرُ اِدَّثُّرْ لِيَدَّثَّرْ اِدَّثَّرْ).
[=&quot]همان گونه كه گفته شد اجراى قانون فوق جائز است نه واجب لذا در قرآن مجيد هر دو صورت را داريم. (تَطَيَّرْنا «يس/18» و اِطَّيَّرْنا «نمل/2»
[=&quot] قواعد 1 و 2 و 4 باب تفعّل عيناً در باب تفاعل نيز جارى ميشود، بنابرين:
[=&quot]تَتَضارَبُ - تَضارَبُ. تَتابَعَ... - اِتّابَعَ، يَتّابَعُ، اِتّابُعٌ، لِيَتّابَعْ، اِتّابَعْ. تَثاقَلَ... - اَثّاقَلَ، يَثّاقَلُ، اِثّاقُلٌ، لِيَثّاقَلْ، اِثّاقَلْ. و همينطور: تَدارَكَ، تَدابَحَ، تَزاوَرَ، تَسارَعَ، تَشاعَرَ، تَصاعَدَ، تَضارَعَ، تَطابَقَ، تَظاهَرَ.
[=&quot]8) در ماضى مجهول بابهاى مفاعله و تفاعل، الفِ باب، تبديل[=&quot][6] به واو مى‏شود. (ضُارِبَ - ضُورِب. تُشارِك - تُشُورِك).
[=&quot]9) تاء در مواردی بدل از حرف دیگری می­آید. این موارد دارای ضابطه خاصی نیست: تُجاه، (فُعال از وجه) تُراث، (فُعال از ورث) تقیّة، (فعیلة از وقی) التقوی، (فَعلَی از وقی) تُقاة، (فُعَلَة از وقی) توراة، (فوعلة از وَرِی[=&quot][7]) تُخمَة، (فُعلة از وخامة) اخت و بنت، (از اخوّة و بنوّة) تترا، (فعلا از وتر[=&quot][8]).
[=&quot]موادر نادر دیگری نیز از ابدال شنیده شده است:
[=Calibri]‌أ) [=&quot]همزه بدل از واو. (وله - أله[=&quot][9]).
[=Calibri]‌ب) [=&quot]باء بدل از میم (مکّة - بکّة[=&quot][10])
[=Calibri]‌ج) [=&quot]تاء بدل از یاء. (زبانیّ - زبانیة).
[=Calibri]‌د) [=&quot]واو بدل از یاء. این در زمانی است که اسم منقوص یایی به وزن فَعلی بیاید. (تَقیَی - تقوی. طغیی - طغوی. دعیی - دعوی)
[=Calibri]‌ه) [=&quot]هاء بدل از همزه (آل - أهل. مُؤَیمن - مُهیمِن[=&quot][11] و أراق - هراق[=&quot][12])[=&quot][13].
[=Calibri]‌و) [=&quot]یاء بدل از نون (دِنّار - دینار)، بدل از سین (دسّس - د­­­سّی) و بدل از راء. (ذُرّورة - ذُرّیّة[=&quot][14]).

[=&quot]تمرین:
[=&quot]کلمات قرآنی زیر را تجزیه نموده و وضعیت قبل از ابدال آنها را بنویسید و همچنین ادامه آنها را تا صیغه چهاردهم صرف کنید. (وقتی گفته می شود «ادامه را صرف کنید» نباید فعل را از صیغه اول صرف نمود بلکه ببینید کلمه مورد نظر چه صیغه ای است. آنوقت صیغه بعد از آن را تا آخر - صیغه 14 در فعل و تا صیغه 6 در اسم فاعل و مفعول - صرف نمایید)
[=&quot]مطَّلعون، فاطَّلِعَ، متَّكأ، أَفَلَمْ يَدَّبَّروا، يَذَّكَّرُ، ازَّيَّنَتْ، لايسَّمَّعُونَ، يشَّقَّقُ، فَأَصَّدَّقَ، يَضَّرَّعُونَ، فَاطَّهَّروا، مدَّخلاً، مُزدَجرٌ، مُزَّمِّل، المصطفَين، إصطنعتُك، المطَّوِّعين، يصطرِخون، نضطرُّهم، ولْيطَّوَّفوا، يخِصِّمون، تَصطَلون، اِشْمَأَزَّتْ. تَتَّخِذُنَا يصدّقوا، اصطادوا، اطّهّروا، تطّلع، يصّعد يذّكرون، ادّاركوا، يضّرّعون يطّيّروا، نصدّقنّ، المطّهّرين، اطّلعت، ازدادوا، تسطع، اسطاعوا، اصطنع، تصطلون، يصّدّعون، [=&quot]لا يُصَدَّعُونَ، [=&quot]يصطرخون، يدّعون، متصدّعا، مستطيرا، يَطَّوَّف‏، اتُّبِعُوا، تدّخرون، المصيطرون [=&quot][15].

[=&quot][1][=&quot]علامت ([=&quot][=&quot]-[=&quot]) به معنای: «که می شود» می باشد!
[=&quot][=&quot][2][=&quot] در مورد اخير اِظَّلمَ و اِطَّلَمَ نيز طبق قاعده ادغام جايزاست.
[=&quot][=&quot][3][=&quot] در دو مورد اخير نيز ادغام جائز است؛ يعنى ميتوان گفت: اِذَّكَرَ، اِدَّكَرَ و اِزَّجَرَ. اِدَّجَرَ استعمال ‏نشده است.
[=&quot][=&quot][4][=&quot] در مورد اخير ايتَسَرَ نيز جائز است
[=&quot][=&quot][5][=&quot] مفتوح، بنابر قاعده: الفتحة اَخَفُّ الحركات و مكسور، بنابر قاعده: اذَا الْتَقَى السّاكنان حَرِّكْ احدَهما بالكسر.
[=&quot][=&quot][6][=&quot] تعبیر به «تبدیل» بجای «اعلال» بخاطر این است که اعلال در جایی است که حروف عله جزء اصلی کلمه باشد.
[=&quot][=&quot][7][=&quot] گفته شده است که توراة از ماده وری گرفته شده است به معنای «آتش روشن نمود» گویا تورات نوری است که راه را روشن می­کند. بر این اساس توراة بر وزن فوعلة ابتداء ووریة بوده است و بعد در آن ابدال و اعلال صورت گرفته است: ابدال واو به تاء و قلب یاء به واو.
[=&quot]قول دیگر این است که اصل توراة، توریة بر وزن تفعلة است که یاء تبدیل به الف شده است. ولی وزن فوعلة شایع تر از وزن تفعلة است؛ بنابرین قول اول راحج است.
[=&quot][=&quot][8][=&quot]«تتری» مصدر است و تاء اولی مبدَل از واو اصلی است (وتری). زیرا این کلمه یا از وتری و یا از مواترة گرفته شده است. و الف آخر یا به جهت الحاق به وزن فعلل است مثل أرطی و یا به جهت تأنیث است مثل سکری و یا بدل از تنوین می­باشد. این کلمه در قرآن به صورت الف طویله نوشته می­شود تا با قرائت تنوین تناسب داشته باشد.
[=&quot][=&quot][9][=&quot]در صورتی که ماده اشتقاقی «الله» وله باشد
[=&quot][=&quot][10][=&quot] ممکن است «بکة» از فعل بَکَّ یَبُکُّ به معنای «دَقُّ. قطع نمود» گرفته شده باشد و لذا باء اصلی باشد. به مکّه از این روی بکّه گفته می­شود که گردن گردنکشان در آن قطع شده است.
[=&quot][=&quot][11][=&quot]البته ممکن است مهیمن از ماده از هیمن گرفته شده باشد به معنای محافظ و نگدارنده.
[=&quot][12][=&quot]از این فعل «أهراق، یُهریق» نیز شنیده شده است که بدل و مبدل با هم جمع شده اند!
[=&quot][=&quot][13][=&quot] أبو عمرو بن العلاء، در رابطه با آیه «ها أنتم» می­گوید: این هاء منقلب از همزه است بخاطر تسهیل در تلفظ و خلاصی از تکرار و بخاطر این که هاء شریک همزه است.
[=&quot][=&quot][14][=&quot] بعضی از نحویون می­گویند: اصل ذریة ذرّورة بوده است. بر وزن فعلولة. و چون تضعیف در آن زیاد شده است راء اخیر را تبدیل به یاء نمودند. شده است ذرّوية. آنگاه واو را در یاء ادغام نموده­اند شده است
[=&quot][=&quot][15][=&quot] چهارکلمه دیگر نیز بر وزن مفیعل آمده است: مهيمن، مبيقر، مبيطر و مجيمر. سه لفظ نخست اسم فاعل است و لفظ چهارم نام کوهی است.
[=&quot]«المصیطر» در قرآن با صاد نوشته شده است ولی اصل آن با سین است زیرا سین قبل از طاء آمده است مثل صراط و سراط.

سلام . من دنبال جایی میگشتم که به سوالات صرف و نحوم جواب بده . میتونم سوالاتمو اینجا بپرسم؟ یعنی میتونم تو این تالار بپرسم یا کسی هست که بتونه به سوالام جواب بده بصورت پیغام خصوصی یا یاداشت پروفایل ؟ متشکرم :Gol:

لیلاخانوم;334188 نوشت:
سلام . من دنبال جایی میگشتم که به سوالات صرف و نحوم جواب بده . میتونم سوالاتمو اینجا بپرسم؟ یعنی میتونم تو این تالار بپرسم یا کسی هست که بتونه به سوالام جواب بده بصورت پیغام خصوصی یا یاداشت پروفایل ؟ متشکرم :Gol:


سلام علیکم
سؤالات خود را در گروه زبان قرآن مطرح کنید!
با تشکر
http://www.askdin.com/group72.html

سلام علیکم
تا دوستان تمرینهای خود را در گروه زبان قرآن ارائه ندهند، درس ششم بارگذاری نخواهد شد.
دوستان از خداوند بخواهند که در این مسیر مقدس، کم نیاوردند!
یا علی که از ابتداء گفتید، را بارها و بارها تکرار کنید تا خود حضرتش باریتان کند تا بتوانید بعد از تلاش و کوشش فراوان بالاخره زبان قرآن را بفهمید و به سعادت عظمی برسید!
موفق باشید!

[="Black"]

روح بخش;335437 نوشت:
سلام علیکم
تا دوستان تمرینهای خود را در گروه زبان قرآن ارائه ندهند، درس ششم بارگذاری نخواهد شد.
دوستان از خداوند بخواهند که در این مسیر مقدس، کم نیاوردند!
یا علی که از ابتداء گفتید، را بارها و بارها تکرار کنید تا خود حضرتش باریتان کند تا بتوانید بعد از تلاش و کوشش فراوان بالاخره زبان قرآن را بفهمید و به سعادت عظمی برسید!
موفق باشید!

سلام
ببخشید کدوم تمارین؟!!!
من که تمرینی نمیبینم!!!!!!
یه پیشنهاد:
لطفا واضحتر توضیح بدید درسهارو،ممنون[/]

یا الله
سلام و درود

نقل قول:
سلام
ببخشید کدوم تمارین؟!!!
من که تمرینی نمیبینم!!!!!!

منظور استاد تمرینات پست 96 هست.
شما میتونید در گروه زیر عضو بشید.

گروه زبان قرآن

موفق باشید:Gol:

موضوع قفل شده است