جمع بندی آداب بندگی - ماه رمضان

تب‌های اولیه

78 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

[=&quot]
[=&quot] تذکراتی برای شبهای قدر[=&quot]


[=&quot]مهمترین اعمال شبهاى قدر

[=&quot]

[=arial black]

[=arial black]

[=arial black]در شب بیست و یکم، لعن بر قتله امیرالمؤمنین علیه‏ السلام بسیار مهم است. لعن بر قاتلان امیرالمؤمنین و ظالمان به محمد و آل محمد صلی الله‏ علیه‏ و آلهیشه از عبادات بزرگ است، هم. در شبهاى قدر، دعا با تضرع براى این که انسان از خدا بخواهد که خدا او را از سعدا قرار بدهد و اگر در علم خدا گذشته است که ما به عاقبت سوء گرفتار خواهیم شد و اهل شقاوت هستیم، [جای ما را تغییر دهد و از سعدا حساب کند.] چه کسى م

[=arial black]

[=arial black]ی ‏داند ما چه هستیم، این بسیار مهم است! هر کس این را خوب بفهمد واقعاً وجودش متزلزل می ‏شود، ما نمی ‏دانیم چه صبغه‏ای در این عالم داریم. اصلاً در این ابدیت ما کجایى هستیم. جز خدا کسى نمی ‏داند، ولى رسول الله صلی ‏الله‏ علیه‏ و آله و حضرات ائمه علیهم‏السلام باذن الله، اسماء و نامهاى کسانى که از اهل بهشت هستند و از سعدا هستند و [یا] از اشقیاء هستند، باذن الله، با تعلیم خدا [می ‏دانند]، مقصودم این است که ماها نمی ‏دانیم. از جمله مسائل مهم در این سه شب قدر، با تضرع این معنا را از خدا خواستن که: خدایا ما نمی دانیم از کدام سنخ هستیم، از سعدا هستیم یا از اشقیاء. خدایا اگر در علم تو هست که من مجموعاً خراب خواهم کرد، تو به همه چیز قادر هستی، تو اسم مرا از آنجا به اینجا بیاور: ان تجعل اسمی فى السعداء و روحی مع الشهداء؛ این بسیار مهم است، با تضرع خواستن در شبهاى قدر، به لحاظ این که شب استجابت دعا است، به لحاظ این که شب تقدیر است، خیلى مهم است. از اعمال بسیار مهم شبهاى قدر همین است.

[=arial black]

[=arial black]

[=arial black] [اعمال شبهاى قدر] در مفاتیح هست، ولى من دو تا را [که مهم بود] گفتم: یکى لعن بر قتله امیرالمؤمنین علیه ‏السلام، مخصوصاً شب بیست و یکم که شب شهادت حضرت است. و دیگر در هر سه شب در این باب با تضرع دعا کردن [قرار گرفتن در سعدا] چه براى خود و چه براى اولاد و امثال آن. بقیه اعمالش همه در جاى خود خوب است. مثلاً دعاى جوشن کبیر بسیار خوبست. انسان خدا را با هزار اسم بخواند و حوائجش را بخواهد، مخصوصاً حاجت آخر که: الغوث الغوث خلصنا من النار [است

[=&quot]

[=&quot]شب زنده داری[=&quot]

[=&quot]

[=&quot]اگر توانستید شبها را کلاً بیدار باشید. شبهاى احیا را فراموش نکنید، از حالا هم توفیقش را از خدا بخواهید
[=&quot].

[=&quot]درخواست مواخذه نکردن به گناهان

[=&quot]

[=arial black]

[=arial black]

[=arial black]در موقع خواستن از خدا به این لحن بخواهید که: خدایا ما را به گناهانمان مؤاخذه نکن و [ما را از برکات این ماه] محروم نکن! مثلاً وقتى ـ خدا نخواهد مسئله‏ ای پیش بیاید ـ من سردرد می ‏گیرم، قرص می ‏خورم، بیحال می ‏شوم، خلاصه با گناهانم مؤاخذه می ‏شوم!

[=arial black]

[=arial black]

[=arial black]

[=arial black]دعا که می ‏کنید، دعا بکنید که: خدایا موفق بکن به روزه ماه مبارک، به ظاهرش به باطنش به احیاء لیالى قدرش، به برکاتش و ما را به گناهانمان مؤاخذه نکن. این که من و شما آرزو می کنیم ولى موفق نمی ‏شویم، [به علت] گناهانمان است که نمی ‏گذارد. گناهانى که من و شما کرده‏ ایم، همه اش هم محفوظ است، موفق به استغفار هم تا بحال نشده ‏ایم که بخشش خدا را بدنبال بیاورد! اینهاست که کل کار ما را خراب می ‏کند. توجه بکنید که موقع دعا با تضرع از خدا بخواهید که خدایا ما را مؤاخذه نکن، گناهانمان را نادیده بگیر و ما را موفق بکن
[=&quot].

[=&quot]استغفار

[=&quot]

[=arial black]

[=arial black] در شبهاى ماه مبارک، در لیالى قدر، [اگر] موفق به احیاءش شدیم، استغفارتان را باز فراموش نکنید که شبهاى رحمت است. استغفار کنید و آماده باشید براى لقاء خدا و به آمادگی تان فکر کنید




دعا برای نصرت اسلام و مسلمین



[=arial black] در لیالى قدر، مخصوصاً از دعا بر نصرت اسلام و مسلمین به عنوان یک وظیفه غفلت نکنید، این یک وظیفه است. آن تضرع ها که براى خودتان می کنید، براى گناهانتان و حوائج دیگرتان، از آنها محکم تر، شبیه آنها، به عنوان یک مسئولیت و وظیفه براى نصرت اسلام و مسلمین دعا کنید و فراموش نکنید

قرائت ادعیه



[=arial black]



[=arial black]

[=arial black]به دستورالعمل‏ ها هم در مفاتیح به عنوان مستحبات دقت می ‏کنید و مغتنم می شمارید، دعاى روزها، دعاى شبها، دعاى لیالى قدر، دعاى افتتاح، دعاى ابوحمزه، اینها را از دست ندهید، کاملاً مغتنم بشمارید. انشا ءالله خدا ما را به روزه خوب موفق بگرداند.




[=arial black]

[=arial black]دعا براى تعجیل فرج



[=arial black]

[=arial black]شبهاى احیا براى تعجیل فرج هم زیاد دعا بکنید، خیلى براى تعجیل فرج دعا بکنید که خدا فرج امام زمان عجل‏ الله ‏تعالی‏ فرجه را نزدیک بکند. آخر جلسه هم مى خواستم نام امام زمان علیه‏السلام ذکر بشود و امیدوارم خداى متعال عنایت کرده باشد حضرت بقیة الله ارواحنا فداه به این مجلس ما هم نظرى داشته باشد، از آن نظرها که به هر کسى بکند یا بیدارش می ‏کند یا مجذوبش. البته به مؤمنین وقتى که آن نگاه میفتد، گفته شده است که منقلب می ‏کند، یا بیدار می ‏کند یا مجذوب. ما که او را نمی ‏بینیم غایبانه خود او به این مجلس و تک تک افراد مجلس ما انشاءالله [نظر] داشته باشد و من و شما انشا ءالله منقلب باشیم، بیدار باشیم، فریب نخوریم و راه نجات را در پیش بگیریم.





پندهایی از امیرالمؤمنین در شب 21 ماه مبارک

[=arial black]مکرر گفته ‏‏ام امیرالمؤمنین صلوات‏ الله‏ علیه خودش، بیاناتش، اولش، آخرش، سرّ است، بیاناتش هم شبیه هیچ بیانى نیست. گفته شده است که بعد از قرآن، بیانات امیرالمؤمنین علیه ‏السلام یعنى نهج البلاغه و بیانات غیر از نهج البلاغه‏ اش امتیاز خاصّى دارد. چطور قرآن به عنوان کلام حق امتیاز خاصى دارد. بیانات [امیرالمؤمنین] کل قرآن است یعنى ـ همه گفته‏‏ اند ـ بعد از قرآن، بیانات امیرالمؤمنین علیه‏ السلام بیانات مخصوص است. از همه لحاظ مخصوص است، از لحاظ عمقش، از لحاظ داراى معانى و مضامین عالیه بودن در ابواب مختلفش.

[=arial black]شب شهادت امیرالمؤمنین علیه ‏السلام است، بیانات حضرت را بخوانیم، [بیانات حضرت سلام ‏الله‏ علیه] در موضوعات مختلف است، دو سه جمله بخوانم، چیزهایى است که به گوش شما نخورده یا کم خورده



درخواست عاقبت به خیر شدن


[نهج البلاغه، نامه 69 : و من کتاب له علیه ‏السلام إلى الحارث الهمدانی] ‏بیانات امیرالمؤمنین سلام ‏الله‏ علیه است، به حارث همدانى می ‏فرماید: وَ إِیَّاکَ أَنْ یَنْزِلَ بِکَ الْمَوْتُ وَ أَنْتَ آبِقٌ مِنْ رَبِّکَ فِی طَلَبِ الدُّنْیَا. [=arial black]این تفسیر امیرالمؤمنین علیه‏ السلام خیلى چیز عجیبى است. تحذیر مى ‏کند، به حارث همدانى مى ‏گوید: بپرهیز از این که مرگ به سراغت بیاید در حالی که تو در حال فرار از خدا هستى و رو آوردن به دنیا[=arial black]!

[=arial black]وضع یک عمر انسان که در یک لحظه، در لحظه مردن، عوض نمى ‏شود! مگر این که انسان تلاش کند در آخر عمر وضعش عوض بشود. فلذا در دعا هست که خدایا آخر عمر ما را بهترینش قرار بده. آن چیز دیگرى است، ولى اگر نشد چه؟




پرهیز از مصاحبت با منحرفان



[=arial black]البته حضرت امیر علیه ‏السلام بدنبالش وصیت‏های خوبى دارد. اینها را هم یاد بگیرید: وَ إِیَّاکَ وَ مُصَاحَبَةَ الْفُسَّاقِ، اگر این جمله را بخواهید عمل بکنید، نباید با آدمى که معصیت کاراست مصاحبت بکنید، [علت] این چیست؟ [پاسخ حضرت این است:] فَإِنَّ الشَّرَّ بِالشَّرِّ مُلْحَق!: مواظبت بکن که با فساق مصاحبت نکنى که شر به شر ملحق است. یعنى شر، شرّ را بدنبال خودش مى آورد




یاد مرگ و پس از مرگ
[=arial black]
[=arial black]

[=arial black]مى‏ فرماید: وَ أَکْثِرْ ذِکْرَ الْمَوْتِ وَ مَا بَعْدَ الْمَوْتِ‏، مرگ را زیاد یاد کن، بعد از مرگ را هم زیاد یاد کن! خود مرگ و آنچه که بعد از مرگ مى ‏آید جدّى است، خوب یاد بکن.


[=arial black]بعد مى ‏فرماید: وَ لَا تَتَمَنَّ الْمَوْتَ إِلَّا بِشَرْطٍ وَثِیق، و آرزوى مرگ را مگر در یک شرط محکم نکن، در یک شرط محکم آرزوى مرگ بکن. یعنى یک شرط وثیقى براى خودت بگیر که بعد از مردن راحتى تو شروع مى‏ شود. اگر این شرط وثیق را به دست آوردى، شرط محکم را بعد از آن آرزوى مرگ را بکن. یعنى کاملاً بدانى که مردن مساوى است با راحتى تو و اول راحتى تو است. اگر این شرط را به دست آوردى آرزوى مرگ را بکن و الاّ آرزو کردنى نیست.

[=arial black]بعد دو سه جمله‏ای فرموده که هر کس عمل بکند واقعاً اصلاح مى ‏شود

[=arial black]پرهیز از آنچه بر خود مى ‏پسندی و بر دیگران نه


[=arial black]وَ احْذَرْ کُلَّ عَمَلٍ یَرْضَاهُ صَاحِبُهُ لِنَفْسِهِ وَ [یَکْرَهُهُ‏] یُکْرَهُ لِعَامَّةِ الْمُسْلِمِینَ. از سه چیز مى ‏فرماید بترس: یکى این که برحذر باش از هر کارى که انسان راضى مى ‏شود براى خودش ولى براى بقیه مردم راضى نمى ‏شود. از این بترس که چیزى را فقط براى خودت بخواهى و براى دیگران آن را نخواهى.

[=arial black]این یک جمله به ظاهر خیلى خلاصه و ساده است ولى هزاران مسئله است که قسمت مهمى از گرفتاریهاى اخروى و هلاکت اخروى انسانها از این باب است. بعداً فکر کنید که [این مساله] در ما چگونه است. مى‏گوید بترس از هر عملى که انسان آن را براى خودش مى خواهد ولى براى بقیه مردم آن را نمى‏ خواهد


[=arial black]پرهیز از خطا در پنهان

[=arial black]وَ احْذَرْ کُلَّ عَمَلٍ یُعْمَلُ بِهِ فِی السِّرِّ وَ یُسْتَحَیی مِنْهُ فِی الْعَلَانِیَة، بترس از هر عملى که در خفى عمل مى‏ شود ولى از عمل کردن به آن در آشکارا انسان حیا مى کند

[=arial black]هر عملى را دیدید که در آشکارا نمى ‏توانید عمل بکنید ولى در خلوت عمل مى‏ کنید از آن بترسید. این خیلى جمله عجیبى است. اگر کسى بخواهد به این عمل بکند چیز عجیبى مى ‏شود. ببینید چقدر انسان اصلاح مى ‏شود و چقدر تحذیر مى ‏شود از این که آن را عمل بکند. بترس از عملى که در خلوت انجام مى ‏گیرد ولى حیا مى ‏شود، انسان آن را در غیرخلوت انجام بدهد، از این نوع عمل بترسید. ببینید چقدر انسان باید تجدیدنظر بکند اگر بخواهد به این عمل بکند.

[=arial black]حالا چرا مى‏ گوید بترس؟ چون اینها افتضاح ‏آور است. یعنى اگر بنا باشد در روز فضیحت عمل انسانها را آشکار بکند که خواهد کرد، اینها براى آنوقت هاست. مى ‏گوید بترس از چیزى که در خفى عمل مى‏ شود ولى انسان حیا مى ‏کند که آن را در علن عمل بکند. یعنى هرچه مى‏ کند طورى باشد که اگر در علن هم باشد اشکال نداشته باشد


[=arial black]پرهیز از کاری که موجب اعتذار است


[=arial black]بعد مى ‏فرماید: وَ احْذَرْ کُلَّ عَمَلٍ إِذَا سُئِلَ عَنْهُ صَاحِبُهُ أَنْکَرَهُ أَوْ اعْتَذَرَ مِنْهُ، بترس از هر عملى که وقتى صاحب آن عمل آن از عملش سؤال مى‏ شود، یا انکار مى ‏کند یا عذر مى ‏آورد.

[=arial black]ببینید حضرت على علیه ‏السلام چه نصیحت‏ها به حارث مى ‏کند. ببینید حارث‏ها چه شده ‏اند. بیانات امیرالمؤمنین علیه‏ السلام گفتم عجیب است. اساس اصلاح از اینجاها شروع مى ‏شود. گفتم بیان امیرالمؤمنین علیه‏ السلام بیانات مخصوص است. فلذا امثال حارث‏ها با این نصیحت‏ها که گرفته‏ اند چه شده‏ اند. هیچ عملى نکن که وقتى درباره آن از تو سؤال مى ‏کنند، بخواهى انکارش بکنى یا عذر بیاورى.

[=arial black]دوباره تکرار مى ‏کنم سه جمله فرمود که


[=arial black] بترس از آن عملى که انسان براى خودش راضى مى ‏شود براى دیگران دلش نمى ‏خواهد،

[=arial black] بترس از هر عملى که در خفا عمل مى ‏شود ولى انسان حیا مى ‏کند از این که در آشکارا عمل بشود،

[=arial black] بترس از هر عملى که وقتى صاحبش از آن سؤال مى ‏شود، یا انکار مى ‏کند یا عذر مى ‏آورد.

[=arial black]ما حالا این را بر خودمان تطبیق بکنیم: اول مى‏ گوید بترس از آن عملى که براى خودت مى‏ خواهى و براى هیچ کس دیگر نمى‏ خواهى. خیلى چیز عجیبى است. ترسش براى این است که افتضاحش را خدا در قیامت پیش آورد! در دعا هم مى ‏خوانیم ربّنا لا تفضحنا فى الدنیا و الاخره علی رؤس الاشهاد. یک مقام بعد از مردن در قیامت مقام فضیحت است. کسانى را که خدا بخواهد، همه چیزشان را همه مى ‏دانند. آن خودش از جهنم هم بدتر است، فضیحت است. منتها کسانى را که مى ‏خواهد ستر مى ‏فرماید. لاتفضحنا علی رؤس الاشهاد.




[=arial black] در روایت هست امام صادق علیه‏ السلام فرموده: اگر کسانى بدانند عرض اعمال و فضیحت چیست از همین حالا عقل از سرشان مى پرد و به کوهها مى ‏روند و زندگى را ترک مى ‏کنند. اگر بدانند چه مى شود




منشأ خصلتهاى بد



سوال: خصلتهاى بد از کجا نشأت مى ‏گیرد؟





جواب:[=arial black] کسى که عمل بد، خصلتهاى بد، اوصاف بد، نیّات بد، خصوصیات بد که دارد، از کجا نشأت مى ‏گیرد، از جهلش نشأت مى ‏گیرد؟ از خودش نشأت مى ‏گیرد، از هوى و هوسها نشأت مى گیرد، الى آخر. از هوى و هوسش نشأت مى ‏گیرد. با تعبیرهاى مختلفى مى‏ شود جوابهاى مختلفى داد که از کجا نشأت مى‏ گیرد[=arial black].

[=arial black]جوابهاى مختلفى که همه‏اش در جاى خودش، از تبعیت از دستور خدا نکردن نشأت مى‏ گیرد، از قلب سالم نداشتن نشأت مى ‏گیرد




تشویق نزدیکان به عمل




[=arial black]



[=arial black]

[=arial black]در اینجا حضرت امیر علیه ‏السلام به حارث در جمله اولش هم مى ‏گوید: افضل مؤمنین را هم بتو بشناسانم، کسى است که خود عمل مى‏ کند، نزدیکانش را هم وادار به عمل مى کند و انفاق مى ‏کند. [وَ اعْلَمْ أَنَّ أَفْضَلَ الْمُؤْمِنِینَ أَفْضَلُهُمْ تَقْدِمَةً مِنْ نَفْسِهِ وَ أَهْلِهِ‏ وَ مَالِه‏]



[=arial black]

[=arial black]این بیان مخصوص است، شاید تا بحال نشنیده باشید، مى ‏فرماید افضل مؤمنین کسى است که خودش عمل مى کند و نزدیکانش را هم به عمل ارشاد و هدایت مى ‏کند. و دیگر این که اهل انفاق باشد. خود را با این بسنجیم.



[=arial black]

[=arial black]در این بیان امیرالمؤمنین علیه ‏السلام افضل را با سه خصلت بیان مى ‏کند: خود عامل باشد، با نزدیکانش کار بکند و زحمت بکشد و آنها را به عمل بکشاند، یعنى به این مسئله همت داشته باشد.



[=arial black]

[=arial black]مثلاً کمیل از اصحاب خاص امیرالمؤمنین علیه‏ السلام بود، دعاى کمیل را براى او گفته، [از جانب حضرت] مأموریتى داشت، عامل حضرت بود در جائى، خوب عمل نکرده بود. وقتى دشمن براى تاختن به مؤمنین از آن شهرى که کمیل در آنجا بود، عبور مى ‏کرد، کمیل جاى دیگرى رفته بود براى این که جمعى را براه بیاورد. حضرت یک نامة تند نوشت و فرمود تو به درد این کارها نمى ‏خورى! یعنى صلاحیتش را ندارى. مى ‏فرماید: تو حالا اینجا را وِل کردى رفته‏ای آنجا! معلوم مى ‏شود تو به درد این کارها نمى ‏خورى! مى ‏فرماید: تو غفلت کردى از شهرى که تو در آنجا بودى آنها عبور کرده اند، کانّه تو به آنها راه داده‏‏ای.



[=arial black]

[=arial black][متن کامل روایت 69 : و من کتاب له علیه‏ السلام إلى الحارث الهمدانی: وَ تَمَسَّکْ بِحَبْلِ الْقُرْآنِ وَ [انْتَصِحْهُ‏] اسْتَنْصِحْهُ وَ أَحِلَّ حَلَالَهُ وَ حَرِّمْ حَرَامَهُ وَ صَدِّقْ بِمَا سَلَفَ مِنَ الْحَقِّ وَ اعْتَبِرْ بِمَا مَضَى مِنَ الدُّنْیَا لِمَا بَقِیَ مِنْهَا فَإِنَّ بَعْضَهَا یُشْبِهُ بَعْضاً وَ آخِرَهَا لَاحِقٌ بِأَوَّلِهَا وَ کُلُّهَا حَائِلٌ مُفَارِقٌ وَ عَظِّمِ اسْمَ اللَّهِ أَنْ تَذْکُرَهُ إِلَّا عَلَى حَقٍّ وَ أَکْثِرْ ذِکْرَ الْمَوْتِ وَ مَا بَعْدَ الْمَوْتِ وَ لَا تَتَمَنَّ الْمَوْتَ إِلَّا بِشَرْطٍ وَثِیقٍ وَ احْذَرْ کُلَّ عَمَلٍ یَرْضَاهُ صَاحِبُهُ لِنَفْسِهِ وَ [یَکْرَهُهُ‏] یُکْرَهُ لِعَامَّةِ الْمُسْلِمِینَ وَ احْذَرْ کُلَّ عَمَلٍ یُعْمَلُ بِهِ فِی السِّرِّ وَ یُسْتَحَى مِنْهُ فِی الْعَلَانِیَةِ وَ احْذَرْ کُلَّ عَمَلٍ إِذَا سُئِلَ عَنْهُ صَاحِبُهُ أَنْکَرَهُ [وَ] أَوْ اعْتَذَرَ مِنْهُ وَ لَا تَجْعَلْ عِرْضَکَ غَرَضاً لِنِبَالِ [الْقَوْمِ‏] الْقَوْلِ وَ لَا تُحَدِّثِ النَّاسَ بِکُلِّ مَا سَمِعْتَ بِهِ فَکَفَى بِذَلِکَ کَذِباً وَ لَا تَرُدَّ عَلَى النَّاسِ کُلَّ مَا حَدَّثُوکَ بِهِ فَکَفَى بِذَلِکَ جَهْلًا وَ اکْظِمِ الْغَیْظَ وَ [احْلُمْ عِنْدَ الْغَضَبِ وَ تَجَاوَزْ عِنْدَ الْمَقْدِرَةِ] تَجَاوَزْ عِنْدَ الْمَقْدَرَةِ وَ احْلُمْ عِنْدَ الْغَضَبِ وَ اصْفَحْ مَعَ الدَّوْلَةِ تَکُنْ لَکَ الْعَاقِبَةُ وَ اسْتَصْلِحْ کُلَّ نِعْمَةٍ أَنْعَمَهَا اللَّهُ عَلَیْکَ وَ لَا تُضَیِّعَنَّ نِعْمَةً مِنْ نِعَمِ اللَّهِ عِنْدَکَ وَ لْیُرَ عَلَیْکَ أَثَرُ مَا أَنْعَمَ اللَّهُ بِهِ عَلَیْکَ- وَ اعْلَمْ أَنَّ أَفْضَلَ الْمُؤْمِنِینَ أَفْضَلُهُمْ تَقْدِمَةً مِنْ نَفْسِهِ وَ أَهْلِهِ‏ وَ مَالِهِ- [وَ إِنَّکَ‏] فَإِنَّکَ مَا تُقَدِّمْ مِنْ خَیْرٍ یَبْقَ لَکَ ذُخْرُهُ وَ مَا تُؤَخِّرْهُ یَکُنْ لِغَیْرِکَ خَیْرُهُ- وَ احْذَرْ صَحَابَةَ مَنْ یَفِیلُ رَأْیُهُ وَ یُنْکَرُ عَمَلُهُ فَإِنَّ الصَّاحِبَ مُعْتَبَرٌ بِصَاحِبِهِ وَ اسْکُنِ الْأَمْصَارَ الْعِظَامَ فَإِنَّهَا جِمَاعُ الْمُسْلِمِینَ وَ احْذَرْ مَنَازِلَ الْغَفْلَةِ وَ الْجَفَاءِ وَ قِلَّةَ الْأَعْوَانِ عَلَى طَاعَةِ اللَّهِ وَ اقْصُرْ رَأْیَکَ عَلَى مَا یَعْنِیکَ وَ إِیَّاکَ وَ مَقَاعِدَ الْأَسْوَاقِ فَإِنَّهَا مَحَاضِرُ الشَّیْطَانِ وَ مَعَارِیضُ الْفِتَنِ وَ أَکْثِرْ أَنْ تَنْظُرَ إِلَى مَنْ فُضِّلْتَ عَلَیْهِ فَإِنَّ ذَلِکَ مِنْ أَبْوَابِ الشُّکْرِ وَ لَا تُسَافِرْ فِی یَوْمِ جُمُعَةٍ حَتَّى تَشْهَدَ الصَّلَاةَ إِلَّا فَاصِلًا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَوْ فِی أَمْرٍ تُعْذَرُ بِهِ وَ أَطِعِ اللَّهَ فِی [جُمَلِ‏] جَمِیعِ أُمُورِکَ فَإِنَّ طَاعَةَ اللَّهِ فَاضِلَةٌ عَلَى مَا سِوَاهَا وَ خَادِعْ نَفْسَکَ فِی الْعِبَادَةِ وَ ارْفُقْ بِهَا وَ لَا تَقْهَرْهَا وَ خُذْ عَفْوَهَا وَ نَشَاطَهَا إِلَّا مَا کَانَ مَکْتُوباً عَلَیْکَ مِنَ الْفَرِیضَةِ فَإِنَّهُ لَا بُدَّ مِنْ قَضَائِهَا وَ تَعَاهُدِهَا عِنْدَ مَحَلِّهَا وَ إِیَّاکَ أَنْ یَنْزِلَ بِکَ الْمَوْتُ وَ أَنْتَ آبِقٌ مِنْ رَبِّکَ فِی طَلَبِ الدُّنْیَا وَ إِیَّاکَ وَ مُصَاحَبَةَ الْفُسَّاقِ فَإِنَّ الشَّرَّ بِالشَّرِّ مُلْحَقٌ وَ وَقِّرِ اللَّهَ وَ أَحْبِبْ أَحِبَّاءَهُ وَ احْذَرِ الْغَضَبَ فَإِنَّهُ جُنْدٌ عَظِیمٌ مِنْ جُنُودِ إِبْلِیسَ وَ السَّلَام‏.



[=arial black]

[=arial black]و چنگ در ریسمان قرآن زن و از آن نصیحت پذیر، حلالش را حلال و حرامش را حرام گیر، و حقى را که پیش از این بوده است تصدیق دار، و رفته دنیا را براى مانده آن آینه عبرت شمار، چه برخى از آن به برخى دیگر ماند، و پایانش خود را به آغاز آن رساند، و همه آن رفتنى است و با کسى نماندنى، و نام خدا را بزرگ شمار و آن را جز براى حق بر زبان میار. مرگ و پس از مرگ را فراوان یاد کن و آرزوى مرگ مکن، جز که بدانى از تبعات مرگ رستن توانى، و از کارى دورى کن که کننده آن را بر خود روا دارد، و از دیگر مسلمانان ناپسند شمارد. و بترس از کارى که در نهان کنند و در عیان از آن خجلت برند، و بپرهیز از کارى که چون از کننده آن پرسند آن را به خود نپذیرد، یا راه پوزش پیش گیرد. آبرویت را نشانه تیر گفتار مگردان، و هرچه شنیدى به مردمان مرسان که آن دروغگویى را نشان است، و هر چه مردم به تو گویند به خطا منسوب مکن که آن نادانى را برهان است. خشم خود را فرو خور، و به وقت توانایى در گذر. و گاه خشم در بردبارى بکوش و به هنگام قدرت- از گناه- چشم پوش تا عاقبت تو را باشد. هر نعمتى را که خدا به تو داده با سپاس داشتن باقى بدار، و هیچ نعمت از نعمتهاى خدا را که ارزانى توست ضایع مگذار، و باید که نشان نعمتى را که خدایت داده، در تو ببینند- آشکار-.



[=arial black]

[=arial black]و بدان که بهترین مؤمنان آن بود که جان و خویشاوند و مال خود را در راه خدا پیشاپیش دهد، چه هر نیکى پیشاپیش فرستى براى تو اندوخته شود و آنچه واگذارى خیر آن را دیگرى برد. از همنشینى آن که رایش سست و کارش ناپسند بود بپرهیز، که هر کس را از آن که دوست اوست شناسند. و در شهرهاى بزرگ سکونت کن که جایگاه فراهم آمدن مسلمانان است، و بپرهیز از جایهایى که در آن از- یاد خدا- غافلند و آنجا که به یکدیگر ستم مى ‏رانند، و بر طاعت خدا کمتر یاران‏اند، و تنها در چیزى بیندیش که تو را باید و به کارت آید. مبادا بر سر بازارها بنشینى که جاى حاضر شدن شیطان است و نمایشگاه فتنه و طغیان. و بدان کس که از او برترى، فراوان بنگر تا بدین نگریستن سپاس نعمت دارى و شکر آن بگذارى، و در روز جمعه سفر مکن تا نماز جمعه را بگزارى، مگر سفرى بود که در آن روى به خدا دارى یا از آن ناچارى. در همه کارهایت خدا را اطاعت کن که طاعت خدا از هر چیز برتر است. نفس خود را بفریب و به عبادتش وادار و با آن مدارا کن و مقهورش مدار، و بر آن آسان گیر و به هنگامى که نشاط و فراغتش بود، روى به عبادت آر. جز در آنچه بر تو واجب است که باید آن را به جاى آرى و در وقت آن بگزارى.



[=arial black] و بترس که مرگ بر تو در آید، و تو از پروردگارت گریزان باشى و در جستجوى دنیا روان. از همنشینى با فاسقان بپرهیز که شر به شر پیوندد. خدا را بزرگ دار و دوستان خدا را دوست شمار و از خشم بپرهیز- و خود را از آن برهان- که خشم سپاهى است بزرگ از سپاهیان شیطان، و السّلام. ترجمه : شهیدی




برآوردن حوائج مردم



[=arial black]این جمله را یاد بگیرید که حضرت على علیه ‏السلام به کمیل موعظه مى ‏کرد، ـ در نهج البلاغه است ـ فرمود: نزدیکانت را تشویق بکن، وادار بکن که روزها بروند براى تحصیل مکارم اخلاق، شبها هم بروند دلهاى شکسته را بدست بیاورند، حوائج آنها را برآورده کنند. بعد فرمود: قسم به آن خدا که همه اصوات را مى ‏شنود، کسى نیست که سرور و شادى را به دلى وارد بکند، قلبى را شاد بکند، مگر این که خدا از همان سرورى که به آن دل وارد کرده است، لطفى را خلق مى‏ کند که هر وقت مصیبتى یا مشکلى به او رو بیاورد، این لطف مانند آب که به سرازیری مى ‏رود، فورى بسراغش مى ‏آید و آن مصیبت و ناراحتى را از او رد مى‏ کند. بعد مثال مى‏ زند، چطور شتر قبیله‏ای بجایى [مى ‏رود] که شتربانى شترهایش را آب مى ‏دهد، آن شتر را رد مى ‏کند. هر وقت به این شخص مصیبتى یا مشکلى مى‏ خواست پیش بیاید، آن لطفى که خدا از آن سُروری که آن شخص در دل شکسته و حاجتمند وارد کرده، خلق کرده است، آن لطف مى‏ آید مانند آب سرازیر مى‏ شود و آن مشکل را از او کنار مى ‏زند.

[=arial black]دلهایى که شکسته است به دست آوردید. حال، مادر باشد یا پدر باشد یا دل شکسته سایر مؤمنین باشد. با برآورده کردن حوائج آنها سرور در دل آنها وارد کرده‏اید. حضرت على علیه ‏السلام به کمیل مى ‏فرماید: شبها حوائج این و آن را برآورده بکن. مى ‏فرماید: با این کار سرورى در دل او ایجاد مى ‏ کنى که خدا از آن سرور لطفى را خلق مى کند. حالا این یعنى چه؟ [یعنی این لطف] همیشه کانّه آماده است که به جایى که سرازیر است برود و مشکل آنها را برطرف مى ‏کند.

[=arial black] [متن روایت از کتاب ارشاد القلوب


[=arial black]وَ قَالَ علیه ‏السلام لِکُمَیْلِ بْنِ زِیَادٍ النَّخَعِیِّ: یَا کُمَیْلُ مُرْ أَهْلَکَ أَنْ یَرُوحُوا فِی کَسْبِ الْمَکَارِمِ وَ یُدْلِجُوا فِی حَاجَةِ مَنْ هُوَ نَائِمٌ فَوَالَّذِی وَسِعَ سَمْعُهُ الْأَصْوَاتَ مَا مِنْ أَحَدٍ أَوْدَعَ قَلْباً سُرُوراً إِلَّا وَ خَلَقَ اللَّهُ لَهُ مِنْ ذَلِکَ السُّرُورِ لُطْفاً فَإِذَا نَزَلَتْ بِهِ نَائِبَةٌ جَرَى إِلَیْهَا کَالْمَاءِ فِی انْحِدَارِهِ حَتَّى یَطْرُدَهَا عَنْهُ کَمَا تُطْرَدُ غَرِیبَةُ الْإِبِل‏‏. نهج البلاغه، کلمات قصار شماره 257 ؛ إرشاد القلوب إلى الصواب، ج‏1، ص: 138


[=arial black]اى کمیل خویشان خود را دعوت کن که روزها به دنبال تحصیل صفت پسندیده و اخلاق نیکو بروند و شبها به سراغ انجام حاجت کسانى که در خوابند، بروند، سوگند به کسى که شنوایى او آهنگها و فریادها را احاطه کرده (و صداهاى آهسته و بلند را مى ‏شنود) کسى نیست که دلى را شاد و خرّم کند، مگر اینکه خدا در عوض لطف و مهربانى، به او عنایت کند، که اگر اندوهى به او برسد، آن مهربانى مانند آبى که در زمین ناهموار جارى است، مى ‏رود تا آن اندوه را از او دور سازد، چنان که شتر شخص غریب را از (کشت و زرع خود) دور سازند. ترجمه ارشاد القلوب، سلگى ، ج‏1، ص: 370]



پندهایی از مناجات حضرت موسی



[=arial black][علامه مجلسی] در بحار، ج 69 ص 383 ، حدیثى از امالى نقل کرده است. حدیث طولانى است:



[=arial black]عن عبدالعظیم الحسنى عن ابى الحسن الثالث علیه السلام قال: لَمَّا کَلَّمَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ مُوسَی بْنَ عِمْرَانَ علی‏ نبیناوآله ‏وعلیه‏ السلام قَالَ مُوسَی إِلَهِی مَا جَزَاءُ مَنْ شَهِدَ أَنِّی رَسُولُکَ وَ أَنَّکَ کَلَّمْتَنِی قَالَ یَا مُوسَی تَأْتِیهِ مَلَائِکَتِی فَتُبَشِّرُهُ بِجَنَّتِی




اعتقاد حق



[=arial black]نکات دقیقى در حدیث است که از امام هادى علیه‏ السلام نقل شده، سند از حضرت عبدالعظیم علیه‏ السلام است، وقتى خداى متعال با موسى بن عمران علی‏ نبیناو آله‏ وعلیه‏ السلام تکلّم می ‏فرمود: تکلم موسى علیه‏ السلام اولش اینجور شروع مى شود که حضرت موسى سه سؤال می کند: خدایا کسى که شهادت بدهد که من رسول تو و نبّى تو هستم و تو با من تکلم کردى جزایش چیست؟ خدا فرمود: کسى که به این معنا شهادت بدهد، ملائکه من به سوى او می ‏آیند و او را به بهشت بشارت می ‏دهند




[=arial]نماز






[=arial black]قَالَ مُوسَى إِلَهِی فَمَا جَزَاءُ مَنْ قَامَ بَیْنَ یَدَیْکَ یُصَلِّی‏؟ [=arial black]باز موسى علیه‏ السلام سؤال کرد که خدایا جزای آن کس که در پیشگاه تو بایستد و نماز بخواند چیست؟



[=arial black]قَالَ یَا مُوسَى أُبَاهِی بِهِ مَلَائِکَتِی رَاکِعاً وَ سَاجِداً وَ قَائِماً وَ قَاعِداً‏. [=arial black]خدا فرمود: یا موسى من بوسیله این بنده مباهات می ‏کنم به ملائکه‏ ام، وقتى به رکوع می ‏رود، به سجده می ‏رود و به قیام و به قعود مى پردازد. در نماز، من به ملائکه ‏ام مباهات می ‏کنم.



[=arial black]و بعد فرمود: وَ مَنْ بَاهَیْتُ بِهِ مَلَائِکَتِی لَمْ أُعَذِّبْه، و کسى که من با او به ملائکه ‏ام مباهات کنم، او را عذاب نمی ‏کنم. از اینجا توجه به اهمیت نماز داشته باشید

[=arial black]نماز معیار سنجش انس به دعا و عبادت

[=arial black][اگر خواستید بدانید که] چقدر به خدا انس دارید، در نماز بسنجید. معیار همان است که ما خودمان را در نماز بسنجیم، در دعا بسنجیم. ‏نماز میزان است، هر چیزى را خواستید با نماز بسنجید. چقدر به خدا انس دارید، چقدر به خدا می ‏توانید متمرکز باشید و متوجه باشید و چیزى شما را از خدا به غفلت نیندازد، در نماز بسنجید. همه چیز را در نماز بسنجید، از جمله این که چقدر با خدا انس دارید و چقدر فرار از خدا دارید، همه را در نماز می ‏توانید بسنجید. اینطور نیست؟

[=arial black]وقتى نماز می خوانید، دلتان نمی ‏خواهد زود تمام بشود؟! به دعا هم مشغول می ‏شوید همین طور. هرچه هم با ذوق و حال هم باشد بالاخره خوشمان می ‏آید زود خلاص بشویم! این خیلى بد است. مصیبت است و این همان است که حضرت می ‏فرماید. نقطه مقابلش این است که انسان اصلاً سیر نشود. چطور یک فیلم خوبى باشد سیر نمی ‏شوید، می ‏گوئید دنبالش بیاید، کاش تمام نمی ‏شد، وقتى تمام می ‏شود بعضى از این بچه ها اوقاتشان تلخ می ‏شود. یا یک شب نشینى و خوردنى و گردش خوب. به هر صورت هر چیزى را که هر کسى زیاد خوشش بیاید دلش نمی ‏خواهد تمام بشود، اینها همان انس است. دقیقاً این حالت باید در تمام راز و نیازها و دعاها و ذکرها و نمازها باشد که انسان دلش نخواهد تمام بشود، تمام می ‏شود حوصله‏اش سر می ‏رود. چطور این فیلمها در یکجایى قطع می ‏شود می ‏گوئیم چه جاى بدى قطع شد، این [عبادت هم] بخدا این جور است. مادامی که این درست نشده مصیبت است و این تا به حال براى هیچ کدام از ما و شما درست نشده و امید هم نیست که درست بشود که انسان انس پیدا بکند


[=arial black]اطعام با اخلاص



[=arial black]

[=arial black]قَالَ مُوسَى إِلَهِی فَمَا جَزَاءُ مَنْ أَطْعَمَ مِسْکِیناً ابْتِغَاءَ وَجْهِکَ؟ [=arial black]خدایا جزاى آن کسى که مسکینى را اطعام بکند و فقط نظرش هم رضای تو باشد، وجه تو باشد [چیست]؟ البته ابتغاء وجهک: فقط براى رضاى تو و ثواب است، اما اگر بخواهیم عمیق تر معنى کنیم یعنى طالب وجه توست، یعنى نظر به وجه خدا، که اصل نظر طالبان و مؤمنان است، ابتغاء وجهک. براى خواستن وجه تو، نظر به وجه تو، جزاى این چنین کسى چیست؟

[=arial black]قَالَ یَا مُوسَی آمُرُ مُنَادِیاً یُنَادِی یَوْمَ الْقِیَامَةِ عَلَی رُءُوسِ الْخَلَائِقِ أَنَّ فُلَانَ بْنَ‏ فُلَانٍ مِنْ عُتَقَاءِ اللَّهِ مِنَ النَّار. [=arial black]خدا فرمود: من امر می ‏کنم منادى را که روز قیامت نزد همه مردم ندا می ‏کند که اِنَّ فلان بن فلان ـ که مسکینى را اطعام کرده، که این مسئله از نظر اخروى و آن سوى باطن امر، از نظر خدا خیلى مهم است ـ خدا روز قیامت نزد همه مردم ندا می ‏دهد انّ فلان بن فلان از آزادشدگان از آتش است[=arial black].


[=arial black]درهرصورت من خیلى خیلى به این مسئله تاکید می ‏کنم که از طمع و آن جهاتى که ما و شما را مانع از این قضیه است، برکنار باشید و از آنهایى نباشید که به مستحباتى که آسان است می ‏پردازند ولى مسائل اینجورى که پیش می ‏آید کُمِیْتشان لنگ است، می ‏گوید که هرچه ذکر می ‏گویى بگویم هر چه دعا مى گوئى بخوانم و از این قبیل هر چه می ‏گوئید عمل کنم اما پول دادن نه! مواظبت کنید از اینها نباشید و ببینید چه مسئله‏ ای را خداى متعال و شرع مقدس روى آن حساب کرده است. این یکى از مسائل است که خیلى به آن توجه شده




صله رحم



قَالَ مُوسَی علیه ‏السلام إِلَهِی فَمَا جَزَاءُ مَنْ وَصَلَ رَحِمَه؟[=arial black]موسى علیه ‏السلام دوباره سؤال کرد: خدایا جزاى کسى که صله رحم بکند چیست؟






[=arial black]خدا فرمود: یَا مُوسَی أُنْسِی لَهُ أَجَلَه،‏ جزاى کسى که صله رحم بکند[این است که] اجلش را به فراموشى می ‏سپاریم! یعنى عمرش را طولانى می ‏کنیم. این در روایات دیگر هم هست که یکى از آثار و خواص صله رحم، یعنى کسى که به ارحام خودش می ‏رسد، از لحاظ مالى و جهات دیگر، مخصوصاً از لحاظ مالى می ‏رسد [این است که] می ‏فرماید: اجلش را به فراموشى می ‏سپاریم، یعنى عمرش زیاد می ‏شود.


[=arial black]در روایات از اهل بیت علیهم‏السلام مکرّر آمده است، اینجا از زبان حضرت موسى علی ‏نبیناو آله ‏وعلیه‏ السلام است، از حضرات معصومین علیهم‏السلام هم هست که صله رحم موجب طولانى شدن عمر می ‏شود، کما این که نقطه مقابلش هم هست، یعنى آنها که صله رحم نمی ‏کنند عمرشان کم می ‏شود.


[=arial black]دنباله روایت: فرمود: وَ أُهَوِّنُ عَلَیْهِ سَکَرَاتِ الْمَوْت‏؛ سکرات و شدائدى که موقع مرگ به سراغ همه مى آید، این را هم براى او آسان مىی ‏کنم! وَ یُنَادِیهِ خَزَنَةُ الْجَنَّة، موقع مردن خازنان بهشت او را ندا مى کنند: هَلُّمَ الینا، بیا بسوى ما، فَادْخُلْ مِنْ أَیِّ أَبْوَابِهَا شِئْتَ، بفرما، داخل شو به بهشت، از هر کدام از درها که می ‏خواهى وارد شو


یاد خدا



[=arial black]قال موسى علیه‏السلام، موسى دوباره سؤال کرد: إِلَهِی فَمَا جَزَاءُ مَنْ ذَکَرَکَ بِلِسَانِهِ وَ قَلْبِهِ؟ جزاى کسانی که به زبان و دل بیاد تو باشند چیست؟ خدا فرمود یَا مُوسَى أُظِلُّهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ بِظِلِّ عَرْشِی،‏ ای موسى او را در قیامت در سایه عرش خود قرار مى دهم، وَ أَجْعَلُهُ فِی کَنَفِی،‏ یعنى او را تحت حمایت خودم قرار می دهم. کسى [را] که به زبان و دل بیاد من مشغول باشد!


[=arial black]البته زیاد گفته ‏‏ام، دوباره می ‏گویم، هر [لحظه از] لحظاتى که بر ما مى گذرد، اگر بیاد خدا باشیم، هم به زبان و هم به دل ـ اصلش یاد قلبى است، اگر زبان هم به ذکر مشغول باشد باید با توجه قلب باشد که معنى پیدا بکند ـ وقتى ما بیاد خدا هستیم، اصلاً در باطن امر، عالممان کاملاً فرق می ‏کند با آن وقتى که از خدا غافل هستیم. یعنى آن یک عالم نورى است و این یک عالم ظلمت و تحیر و سرگردانى و مسلط شدن شیاطین و امثال اینهاست. اگر کسى علم و شهودى داشته باشد و پشت پرده را ببیند، دقیقاً این مسئله را در حدّى که می ‏تواند ببیند، می ‏بیند. حالِ ذکر، با حالِ غفلت از زمین تا آسمان فرق می ‏کند. آن پشت پرده اش عالم نورى است که به بیان نمی ‏آید، این یکى هم ظلمت و تحیر و چیزهایى است که با جمله نمی ‏شود ادا کرد، یعنى غفلت. اینجا خدا می ‏فرماید: کسى که بیاد من باشد او را تحت حمایت مخصوص خود قرار می ‏دهم، در ظلّ عرش. به همان باطن قضیه که در روز قیامت ظهور پیدا خواهد کرد اشاره نموده است




تلاوت قرآن






[=arial black]قَالَ إِلَهِی فَمَا جَزَاءُ مَنْ تَلَا حِکْمَتَکَ سِرّاً وَ جَهْراً؟ [=arial black]موسى علیه ‏السلام گفت: خدایا جزاى کسى که حکمت ترا تلاوت کند چیست؟ حالا آشکار بخواند یا پنهان بخواند. تلا حکمتک [یعنی] حکمت خدا را، یعنى قرآن بخواند. حالا آن تورات اصلى هم حکمت خدا بود و همچنین آن کتابهایى که خداى متعال سابقاً فرستاده بود، اگر تحریف نشده باشند همه حکمت خدا هستند، ولى همه‏ اش تحریف شده و آن که تحریف نشده، قرآن کریم است. اینجا تطبیقش، قرآن می ‏شود. که کسى که آن را آشکارا یا مخفى تلاوت کند جزایش چیست؟


[=arial black]قَالَ یَا مُوسَی: یَمُرُّ عَلَى الصِّرَاطِ کَالْبَرْق‏،این آدم وقتى که به مقام صراط می رسد، آن صراطى که باید از آن گذشت و صورت اخروى همین صراط دنیوى است، از صراط مانند برق می ‏گذرد.

[=arial black]حالا من این وسط باز تاکید می ‏کنم که اگر از شما سؤال می ‏شد و شما هم راست می ‏گفتید خوب بود که معلوم می ‏شد در این ماه چقدر در تلاوت قرآن موفق بوده ‏اید. باز روزهایى مانده است، ان شاءالله باز از تلاوت قرآن غفلت نکنید و هرقدر فرصت کردید، تلاوت قرآن بکنید. فکر نکنید مسئله ساده است، مسئله بسیار عمیق است که مثلاً ماها سعى مى کنیم در موقع صحبت و در نوشته بیاوریم، بعد می ‏بینیم که نمى شود. طبعاً [چاره ‏ای نیست] جز این که انسان خاموش بماند.. ولى این طور نیست که ما فکر می کنیم. [همین طور] برمی ‏داریم قرآن را می ‏خوانیم، کلام خدا را! مسئله بسیار بسیار رموز و اسرار دارد که می ‏بینیم که هرچه ما جمع می ‏کنیم که یک مقدار بگوئیم و م خواهیم بگوئیم، خراب می ‏شود، امثال ماها طبعاً منصرف مى شویم. قهراً من توصیه می ‏کنم که از تلاوت قرآن غفلت نکنید! در همه وقت، مخصوصاً در ماه مبارک. این به همه وقت ناظر است ولى ماه مبارک خصوصیت خاصى دارد. در این روایت مطلق تلاوت قرآن را می ‏گوید که این طور است و فکر نکنید مسئله ساده‏ ای است. مسئله بسیار مهم و عجیبى است که نمی ‏شود فکرها بکشد که مسئله تلاوت قرآن چیست، موقعى که قرآن تلاوت می ‏کنیم چه می ‏شود؟! اصلاً ما کجا قرار می ‏گیریم، چه حرکتى می ‏کنیم، ولو حتى معنى آیات را نفهمیم! [این] چیست؟ [در] چه عوالمى سیر می ‏کنیم. و شما از این جزایى که گفته است باید متوجه باشید که مسئله اسرارآمیزى است که ما نمی ‏فهمیم جزایش چیست؟ گفت جزایش این است که یَمُرُّ عَلَى الصِّرَاطِ کَالْبَرْق، مانند برق! این چه تناسبى با تلاوت دارد؟ بسیاربسیار تناسب دارد ولى فهمش خیلى مشکل است. یا کسى که قرآن می ‏خواند، در قیامت گفته می ‏شود: اِقرَأ وارقَ، یا بخوان و برو بالا! می ‏خواند، در مدارج قرب و بهشت بالا می ‏رود. از اینها معلوم است که تلاوت قرآن حساب خاصى دارد.

[=arial black][تلاوت] از حفظ هم همین طور است، از روى مصحف هم همین طور است، الاّ این که توجه داشته باشید: ولو حفظ هم باشید، خواندن از روى مصحف امتیازات زیادى دارد تا این که انسان از حفظ بخواند! ولو این که کسى حافظ قرآن باشد که توفیق بسیار بالاست، اما در مقام تلاوت تأکید شده که از روى مصحف بخوانند


[=arial black]صبر بر اذیتها در راه خدا

[=arial black]قَالَ إِلَهِی فَمَا جَزَاءُ مَنْ صَبَرَ عَلَی أَذَی النَّاسِ وَ شَتْمِهِمْ فِیکَ؟ باز هم حضرت موسى علی ‏نبیناو آله ‏و علیه‏ السلام سؤال کرد: خدایا جزاى کسی که صبر می کند بر اذیتها که در راه تو بر او می ‏شود. فحش ها و ناملایمات و ناسزاها که به او می ‏گویند، اذیتها که براى انسان می ‏شود ، تهمتها و فحش ها و بدگویى ها که در راه خدا به کسى می ‏رسد ولى او در برابر این اذیت در راه خدا صبر می ‏کند، براى خداست و براى خدا هم صبر می ‏کند، جزاى یک چنین کسى چیست؟


[=arial black]قَالَ أُعِینُهُ عَلَی أَهْوَالِ یَوْمِ الْقِیَامَة، همه‏ اش جزاى عجیبى است. حالا من و شما که نمی ‏فهمیم اهوال یوم القیامه چیست، اگر می ‏فهمیدیم که این طور نبود! کسانى که می فهمند دیگر هیچ آرامش ندارند تا وقتى که به امن برسند، یعنى بمیرند و به مجاهدت هم عمرشان را بگذرانند. بمیرند و در امر قرار بگیرند. آن وقت خاطرشان جمع می ‏شود، والاّ مادامی که اینجا هستند، عجیب می ‏ترسند! از چى می ‏ترسند؟ از اهوال روز قیامت! یعنى از آن جریانات هولناکى که در قیامت پیش می ‏آید! یعنى با مردن شروع می ‏شود که قیامت صغرى است و اصلش در قیامت کبرى است. همان مردنش را ما بفهمیم که چه احوالى شروع می ‏شود، دیگر وضع ما این نخواهد بود. اینجا می فرماید: جزاى کسى که بر ستمها و اذیتها صبر بکند چیست؟ خدا فرمود: من به او کمک می ‏کنم در احوال روز قیامت.

[=arial black]لا یَحْزُنُهُمُ الْفَزَعُ الْأَکْبَرُ (انبیاء : 103) وَ هُمْ مِنْ فَزَعٍ یَوْمَئِذٍ آمِنُونَ (نمل : 89) ؛ فزعى هست که در امن قرار می ‏گیرد. حالا اینجا را هم فهمیدید


[=arial black]اشک خشیت


[=arial black]قَالَ إِلَهِی فَمَا جَزَاءُ مَنْ دَمَعَتْ عَیْنَاهُ مِنْ خَشْیَتِک‏، موسى گفت: خدایا جزاى آن کسى که چشمهایش از خشیت تو اشک بریزد چیست؟

[=arial black]اینکار خیلى سخت است، هر چشمى از خشیت خدا اشک نمی ‏ریزد. گفت جزاى این چشمها که در خشیت تو اشک می ‏ریزد چیست؟

[=arial black]قَالَ یَا مُوسَى أَقِی وَجْهَهُ مِنْ حَرِّ النَّارِ وَ أُومِنُهُ یَوْمَ الْفَزَعِ الْأَکْبَر؛ من صورت او را از حرارت آتش حفظ مى کنم و در روز فزع اکبر او را در امان قرار مى دهم.


[=arial black] وقتى اشک از چشم جارى بشود، این شدت خشیت است. همین که شدت خشیت به این مرحله رسید، باطن امر، امن است. این جمله را من مکرر گفته ‏ام آن که اینجا می ‏ترسد در آنجا در امن است و آن که اینجا نمی ‏ترسد آنجا در ترس است

به نام خدا

با سلام:

جناب رئوف لطفا منابع مطالبی را که زحمت کشیدید معرفی بفرمایید.

با سپاس

سلام
در یک کلام آداب بندگی در ماه مبارک بنظرم :
:Narahat az:
یکی این که چشم از حرام بپوشیم، گوش از حرام بازداریم،زبان از حرام نگه داریم و در کل
اعضای بدن رو از حرام نگه داریم ... البته سخت است باید کار کنیم ...
:hamdel::ok::hamdel:

حبیبه;698674 نوشت:
به نام خدا

با سلام:

جناب رئوف لطفا منابع مطالبی را که زحمت کشیدید معرفی بفرمایید.

با سپاس

سلام بفرمایید
http://radioquran.ir/?part=menu&inc=menu&id=1639&

[=&quot]

[=&quot]گریه از خشیت

[=&quot]

[=&quot]

[=&quot]سؤال[=&quot]: کسى که گناهانش بیادش میفتد گریه اش از خشیت است؟

[=&quot]

[=&quot]

[=&quot]جواب: [=arial black]بله گرچه [خشیت] مصادیق بالاتر از این و بهتر از این دارد. ولى کسى که متذکر گناهانش می ‏شود و از خدا می ‏ترسد و از عقوبت اخروى می ‏ترسد، از این که خدا را مخالفت کرده می ‏ترسد، اینها در باب خشیت وارد می ‏شود.

[=arial black]

[=arial black]

[=arial black]مصادیق بالاى خشیت


[=arial black]

[=arial black]

[=arial black]

[=arial black]کسانى هستند که اصلاً اهل گناه نیستند، ولى به لحاظ این که آن عبادتهایى که یک عمر با مجاهدتهاى بالا داشته ‏‏اند، واقعاً هم با سعی هاى بالا داشته ‏‏اند، به لحاظ این که معرفتشان بسیار بالاست و می دانند دربرابر چه عظمتى قرارگرفته ‏اند و عبادات خودشان را مناسب ساحت قدس او نمی ‏بینند. اینها هم از خشیت گریه دارند، این غیر از آن است، ولى آن هم از خشیت است. یعنى اگر واقعاً من و شما توفیق این را داشته باشیم که گناهانمان را ترک بکنیم و براى گناهانمان جداً گریه کنیم، حالا به هر بیانى بگوئید، چه براى این که مخالفت خدا را کرده‏‏ ایم، بترسیم، از آتش جهنم بترسیم، این گریه‏ ها بسیار مهم است. از خدا توفیق این گریه ‏‏ها را ـ اگر ندارید ـ بخواهید، بسیار مهم است. یعنى همین گریه‏ ها است که ممکن است رحمت خدا را شامل حال بکند و توبه انسان مورد قبول بشود. گریه بسیار مهم است، اصلاً گریه چاره ساز است والسلام. آن که چاره ساز است گریه است.

[=arial black]

[=arial black]

[=arial black]

[=arial black]این همه در حالات خوبان، در گفته هایشان، حتى شعرا و عرفا که مطالب خودشان را در شعر گفته ‏اند، مثل حافظ و امثال اینها، می ‏بینید که گریه حساب خاصّى دارد. اصلاً گریه در قرآن از خصوصیات انبیاء و صالحان است. به وضوح در قرآن ذکر کرده. آیات، روایات بر این مسئله دلالت دارد. آن روایت را شنیدید که امام صادق علیه السلام فرمود: خدایا من نور را در گریه و سجده یافتم

[=&quot]

حیا از خدا




قَالَ إِلَهِی فَمَا جَزَاءُ مَنْ تَرَکَ الْخِیَانَةَ حَیَاءً مِنْک؟‏ [=arial black]خدایا جزاى آن کسى که خیانت را براى این که از تو شرم می ‏کند، ترک بکند چیست؟ این هم بسیار مهم است و مواظبت بکنید که این را هم عامل باشیم[=arial black].

[=arial black]مى بینید که خیانت‏ها مختلف است، خیانتهاى بزرگ و کوچک داریم. هر کسى در زندگى خودش به تناسب خودش ممکن است خیانت‏هائى داشته باشد، ممکن است جمله‏ ی بگوید، درباره کسى نظرى بدهد و این در حقیقت خیانت بوده باشد، درخصوص کسى در مقام مشورت حرفى بزند، اما در مجموع خیانت بکند. خلاصه براى هواها و هوسهاى خودتان ـ که خیانت است براى طرف ـ کارى بکنید. ولى کسانى هستند که از این خیانت، براى خدا شرم می ‏کنند و مواظبت می ‏کنند که با کار و حرف و برخوردشان به کسى خیانت نکنند. آنهایى که از خدا شرم می ‏کنند و خیانت را حیاءً مِن الله ترک می ‏کنند، خیلى مهم است، توفیق بسیار بالاست. خدا کند خوب بفهمید من چه می ‏گویم، چون بازکردن مسئله و توضیح دادنش یک مقدار به مشکلات برخورد می ‏کنند. توفیق بسیار بالاست که خدا به کسى این عنایت را بکند که بَینَه و بَینَ الله کاملاً مواظب است، به فکر هوى و هوس و خواسته‏ هاى خودش نیست، مراقب است که در محضر خداست، خیانت نکند، حتى اگر خیانت جزیى هم باشد، بالاخره خیانت است، حالا هر خیانتى بجاى خودش، بزرگ، بزرگ است کوچک، کوچک است، هرچه هست این توفیق بالاست که خدا به من و شما عنایت بفرماید که مراقبت بکنیم که هواى خودمان را، نفع خودمان را، منفعت خودمان را درنظر نگیریم و کارى نکنیم که خیانت به کسى باشد. براى این که از خدا می ‏ترسیم و از خدا شرم می ‏کنیم. این توفیق بالاست. فلذا حضرت موسى در اینجا سؤال کرد که: خدایا کسى که خیانت را حیاءً منک ترک می ‏کند جزایش چیست؟


[=arial black] قَالَ یَا مُوسَى لَهُ الْأَمَانُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ، این تناسب بین جزا و عمل است، یعنى نمی ‏خواهد به خدا خیانت بکند، می ‏خواهد بنده ‏های خدا در امن باشند، خدا هم او را در امان قرار می ‏دهد. تناسبها در جزاها خیلى دقیق است

[=&quot]

[=&quot]دوستی اهل طاعت

[=&quot]

[=&quot]

[=arial black]قَالَ إِلَهِی فَمَا جَزَاءُ مَنْ أَحَبَّ أَهْلَ طَاعَتِک؟‏ خدایا جزاى آن کس که اهل طاعت ترا دوست بدارد چیست؟ یعنى از انسانها، آنهایى را دوست بدارد که اهل طاعت تو هستند. خوبان را، صالحان را، دوست بدارد، جزایش چیست؟ گرچه ما خودمان هر چه دلمان بخواهد، از خوبان نمى شویم، ولى خوبان را مجموعاً ما دوست داریم. الحمدالله، خدا عنایت کرده، داریم انشاءالله، جزایش را هم خدا عنایت می ‏کند.

[=arial black]

[=arial black]

[=arial black]

[=arial black]قَالَ یَا مُوسَی أُحَرِّمُهُ عَلَی نَارِی،‏ خدا فرمود: او را تحریم می ‏کنم بر آتشم، حرام می ‏کنم او را بر آتشم

[=arial black]

[=arial black]

[=arial black]

[=arial black]قَالَ إِلَهِی فَمَا جَزَاءُ مَنْ قَتَلَ مُؤْمِناً مُتَعَمِّدا؟ خدایا جزاى کسى که مؤمنى را عمداً بقتل برساند چیست؟

[=arial black]

[=arial black]

[=arial black]

[=arial black]قَالَ لَا أَنْظُرُ إِلَیْهِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ لَا أُقِیلُ عَثْرَتَهُ. خدا فرمود: من در روز قیامت به او نظر نمی ‏کنم و گناهان او را نمى بخشم


[=arial black]

[=arial black]دعوت به اسلام


[=arial black]

[=arial black]

[=arial black]

[=arial black]قَالَ إِلَهِی فَمَا جَزَاءُ مَنْ دَعَا نَفْساً کَافِرَةً إِلَی الْإِسْلَام‏؟ خدایا جزاى یک کسى که یک کافر را به اسلام دعوت بکند و مسلمانش بکند چیست؟

[=arial black]

[=arial black]

[=arial black] قَالَ یَا مُوسَی آذَنُ لَهُ فِی الشَّفَاعَةِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ لِمَنْ یُرِیدُ، من به او اذن می ‏دهم که در روز قیامت درخصوص هر کسى که می ‏خواهد شفاعت بکند

[=&quot]

[=&quot]نماز اول وقت

[=&quot]

[=&quot]

[=arial black]قَالَ إِلَهِی‏ فَمَا جَزَاءُ مَنْ صَلَّی الصَّلَوَاتِ لِوَقْتِهَا؟ موسى علی‏ نبینا و آله‏ و علیه‏ السلام می ‏گوید که خدایا جزاى کسى که نمازها را در وقتش بخواند چیست؟ در وقتش نه دیرتر، یعنى اول وقت بخواند. خدا فرمود

[=arial black]

[=arial black]

[=arial black]

[=arial black]قَالَ أُعْطِیهِ سُؤْلَهُ وَ أُبِیحُهُ جَنَّتِی، دو چیز جزای اوست، هر چه سؤال بکند به او می ‏دهم، استجابت دعا را هم در بردارد. هرچه بخواهد می ‏دهم و بهشتم را هم براى او مباح می ‏کنم.

[=arial black]

[=arial black]

[=arial black] گاهى ما و شما می ‏گوئیم دعایمان مستجاب نمی ‏شود. و صحبت شد که دعا استجابتش دل می ‏خواهد. اینها را اجمالاً می دانید، اما مهم در اجابت دعا دو چیز است، حالا در اینجا به یکى اشاره شد. با توجه به این که آیات و روایات دیگرى هم هست که از آنها استفاده می ‏شود و کلی ‏اش این است که انسان از گناه اجتناب بکند و واجبات را انجام بدهد. با استفاده از همه آیات و روایات، این در استجابت دعا اساس است. اینجا به یکى اشاره شده. نمازها را در وقتش خواندن

یارئوف;701027 نوشت:
سلام بفرمایید
http://radioquran.ir/?part=menu&inc=menu&id=1639&

سلام: متشکرم

[="Blue"]الهی و ربی من لی غیرک.. خدایا من جز تو کسی رو ندارم.
♥•٠·
من برای رسیدن به آرامش
تنها به تکرار اسم تو بسنده خواهم کرد
♥•٠·
اللَّـهُ لَا إِلَـٰهَ إِلَّا هُوَ ۖ لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَىٰ ﴿ طه ۸﴾
خدایى که جز او معبودى نیست و نام هاى نیکو به او اختصاص دارد.

[="Blue"]سخت ترین رمضانی كه بر مسلمانان میگذرد
نه فانوسهای قاهره روشن است
ونه بلندگوهای مسجد دمشق اذان می گویند
بازارهای بغداد بسته شده
شهر قدس هنوز در اسارت بسر می برد
یمن بمباران می شود
امت محمد(ص) هنوز در خواب عمیق به سر می برد و بجای اتحاد بین خود ،برای نابودی دیگری دست به ائتلاف بیرونی میزنند..!

به نام خدا

روزه ضعیف کردن قوای حیوانی و تقویت قوای رحمانی نفس است.

روزه هموار کردن جاده عبودیت است.

روزه انصرا ف نظر از مشتهیات نفس، و توجه به مطالبات روح است.

روزه بهترین لگام بر اسب چموش نفس اماره است.

وضوی کامل با خشیت


قَالَ إِلَهِی فَمَا جَزَاءُ مَنْ أَتَمَّ الْوُضُوءَ مِنْ خَشْیَتِک؟ خدایا کسى که وضو را [از خشیت تو] تمام می ‏کند، یعنى بجا می ‏آورد، جزایش چیست؟ کسى که به لحاظ این که از او می ‏ترسد وضویش را خوب بجا می ‏آورد. وضو انجام دادن مختلف است، کسانى وضو را خیلى مؤهل انجام می ‏دهند، کسانى وضو را با دقت و خوب انجام می ‏دهند: اَتَمَّ الوضوء.

قَالَ أَبْعَثُهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ لَهُ نُورٌ بَیْنَ عَیْنَیْهِ یَتَلَأْلأ، [فرمود: روز قیامتش مبعوث کنم در حالی که نورى میان دو چشمش می ‏درخشد]




روزه گرفتن ماه مبارک براى خدا


قَالَ إِلَهِی فَمَا جَزَاءُ مَنْ صَامَ شَهْرَ رَمَضَانَ لَکَ مُحْتَسِبا؟ موسى علی‏ نبیناو آله‏ وعلیه‏ السلام گفت: خدایا جزاى کسى که ماه مبارک را براى تو، روزه بگیرد چیست؟ البته از این حدیث معلوم می ‏شود که خود شهر مبارک رمضان، قبلا هم در ادیان دیگر، ماه روزه بوده است، البته خود آیه روزه که در قرآن هست: کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیامُ کَما کُتِبَ عَلَى الَّذینَ مِنْ قَبْلِکُم‏ (بقره : 183) خودش صریح بر این دلالت می ‏کند که روزه براى امم قبلى در ادیان قبلى هم بوده است، کلی ‏اش از این آیه معلوم است، اما اینجا از این روایت معلوم می شود که ماه مبارک، ماه روزه بوده است. چون حضرت موسى سؤال می ‏کند: جزاى کسى که ماه مبارک را براى تو روزه بگیرد چیست؟

قَالَ یَا مُوسَی أُقِیمُهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ مَقَاماً لَا یَخَافُ فِیهِ، این هم بسیار مهم است خدا فرمود: موسى! او را در قیامت در مقامى، در جایگاهى قرار مى دهم که در آنجا دیگر خوفى از چیزى ندارد.

قَالَ إِلَهِی فَمَا جَزَاءُ مَنْ صَامَ شَهْرَ رَمَضَانَ یُرِیدُ بِهِ النَّاس؟‏ خدایا کسى که ماه مبارک رمضان را روزه می گیرد ولى براى تو نه [برای مردم]، جزاى این فرد چیست؟


قَالَ یَا مُوسَى ثَوَابُهُ کَثَوَابِ مَنْ لَمْ یَصُمْه‏، خدا فرمود: ثوابش مثل ثواب کسى است که روزه نگرفته.

تذکراتى را که تا اینجا گفتم تکرار می ‏کنم. در خیلى مواردى که به من و شما مربوط می ‏شد دقت کنید. نماز را در اول وقت خواندن، خیانت نکردن، که انسان براى مصلحت خودش خیانت به کسى بکند. مثلاً براى پسرتان می ‏خواهید به خواستگارى بروید، از خدا بخواهید که آن خیانت را حیاءً من الله، ترک بکنید. خیلى روشن است من چه می ‏گویم، منتهى باز کردنش صلاح نیست. علی هذا از خیانت مواظبت کنید، وضو را خوب انجام بدهید، اگر توانستید از خشیت خدا گریه داشته باشید که در ماه مبارک اِن شاءالله موفق باشید و موفق به اطعامش بشوید. همه این تذکرات که اینجا بود، اطعام مسکین و.... همه اینها روایت است، همه اینها حساب مخصوصى داشت که ان شاءالله دقت می ‏کنید. از جمله تلاوت قرآن است.

[متن روایت: عَنْ عَبْدِ الْعَظِیمِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْحَسَنِیِّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه‏السلام قَالَ لَمَّا کَلَّمَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مُوسَ بْنَ عِمْرَانَ ع قَالَ مُوسَى إِلَهِی مَا جَزَاءُ مَنْ شَهِدَ أَنِّی رَسُولُکَ وَ نَبِیُّکَ وَ أَنَّکَ کَلَّمْتَنِی قَالَ یَا مُوسَى تَأْتِیهِ مَلَائِکَتِی فَتُبَشِّرُهُ بِجَنَّتِی قَالَ مُوسَى إِلَهِی فَمَا جَزَاءُ مَنْ قَامَ بَیْنَ یَدَیْکَ یُصَلِّی قَالَ یَا مُوسَى أُبَاهِی بِهِ مَلَائِکَتِی رَاکِعاً وَ سَاجِداً وَ قَائِماً وَ قَاعِداً وَ مَنْ بَاهَیْتُ بِهِ مَلَائِکَتِی لَمْ أُعَذِّبْهُ قَالَ مُوسَی إِلَهِی فَمَا جَزَاءُ مَنْ أَطْعَمَ مِسْکِیناً ابْتِغَاءَ وَجْهِکَ قَالَ یَا مُوسَى آمُرُ مُنَادِیاً یُنَادِی یَوْمَ الْقِیَامَةِ عَلَى رُءُوسِ الْخَلَائِقِ أَنَّ فُلَانَ بْنَ‏ فُلَانٍ مِنْ عُتَقَاءِ اللَّهِ مِنَ النَّارِ قَالَ مُوسَى إِلَهِی فَمَا جَزَاءُ مَنْ وَصَلَ رَحِمَهُ قَالَ یَا مُوسَی أُنْسِی لَهُ أَجَلَهُ وَ أُهَوِّنُ عَلَیْهِ سَکَرَاتِ الْمَوْتِ وَ یُنَادِیهِ خَزَنَةُ الْجَنَّةِ هَلُمَّ إِلَیْنَا فَادْخُلْ مِنْ أَیِّ أَبْوَابِهَا شِئْتَ قَالَ مُوسَى إِلَهِی فَمَا جَزَاءُ مَنْ کَفَّ أَذَاهُ عَنِ النَّاسِ وَ بَذَلَ مَعْرُوفَهُ لَهُمْ قَالَ یَا مُوسَى یُنَادِیهِ النَّارُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ لَا سَبِیلَ لِی عَلَیْکَ قَالَ إِلَهِی فَمَا جَزَاءُ مَنْ ذَکَرَکَ بِلِسَانِهِ وَ قَلْبِهِ قَالَ یَا مُوسَى أُظِلُّهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ بِظِلِّ عَرْشِی وَ أَجْعَلُهُ فِی کَنَفِی قَالَ إِلَهِی فَمَا جَزَاءُ مَنْ تَلَا حِکْمَتَکَ سِرّاً وَ جَهْراً قَالَ یَا مُوسَى یَمُرُّ عَلَى الصِّرَاطِ کَالْبَرْقِ قَالَ إِلَهِی فَمَا جَزَاءُ مَنْ صَبَرَ عَلَى أَذَى النَّاسِ وَ شَتْمِهِمْ فِیکَ قَالَ أُعِینُهُ عَلَى أَهْوَالِ یَوْمِ الْقِیَامَةِ قَالَ إِلَهِی فَمَا جَزَاءُ مَنْ دَمَعَتْ عَیْنَاهُ مِنْ خَشْیَتِکَ قَالَ یَا مُوسَى أَقِی وَجْهَهُ مِنْ حَرِّ النَّارِ وَ أُومِنُهُ یَوْمَ الْفَزَعِ الْأَکْبَرِ قَالَ إِلَهِی فَمَا جَزَاءُ مَنْ تَرَکَ الْخِیَانَةَ حَیَاءً مِنْکَ قَالَ یَا مُوسَى لَهُ الْأَمَانُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ قَالَ إِلَهِی فَمَا جَزَاءُ مَنْ أَحَبَّ أَهْلَ طَاعَتِکَ قَالَ یَا مُوسَى أُحَرِّمُهُ عَلَى نَارِی قَالَ إِلَهِی فَمَا جَزَاءُ مَنْ قَتَلَ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً قَالَ لَا أَنْظُرُ إِلَیْهِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ لَا أُقِیلُ عَثْرَتَهُ قَالَ إِلَهِی فَمَا جَزَاءُ مَنْ دَعَا نَفْساً کَافِرَةً إِلَى الْإِسْلَامِ قَالَ یَا مُوسَى آذَنُ لَهُ فِی الشَّفَاعَةِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ لِمَنْ یُرِیدُ قَالَ إِلَهِی‏ فَمَا جَزَاءُ مَنْ صَلَّى الصَّلَوَاتِ لِوَقْتِهَا قَالَ أُعْطِیهِ سُؤْلَهُ وَ أُبِیحُهُ جَنَّتِی قَالَ إِلَهِی فَمَا جَزَاءُ مَنْ أَتَمَّ الْوُضُوءَ مِنْ خَشْیَتِکَ قَالَ أَبْعَثُهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ لَهُ نُورٌ بَیْنَ عَیْنَیْهِ یَتَلَأْلَأُ قَالَ إِلَهِی فَمَا جَزَاءُ مَنْ صَامَ شَهْرَ رَمَضَانَ لَکَ مُحْتَسِباً قَالَ یَا مُوسَى أُقِیمُهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ مَقَاماً لَا یَخَافُ فِیهِ قَالَ إِلَهِی فَمَا جَزَاءُ مَنْ صَامَ شَهْرَ رَمَضَانَ یُرِیدُ بِهِ النَّاسَ قَالَ یَا مُوسَی ثَوَابُهُ کَثَوَابِ مَنْ لَمْ یَصُمْه‏؛ (امالی الصدوق، ص: 207)

امام دهم على بن محمد- در مصاحبه موسى با خداى عز و جل:

موسى: معبودا پاداش کسى که گواهى دهد من رسول و نبى و هم سخن توام چیست؟

خدا: فرمود فرشتگانم بیایند نزد او مژده بهشت باو دهند.

س معبودا پاداش کسى که برابرت بایستد و نماز بخواند چیست! ج- نزد فرشتگانم باو مباهات کنم در سجده و رکوع و قیام و قعودش و هر که چنین باشد او را عذاب نکنم.

س- پاداش کسى که مسکین را بخاطر تو اطعام کند چیست.

ج- روز قیامت دستور دهم منادى جار کشد که فلانى پسر فلان از آزاد کرده‏ هاى خداست‏ از دوزخ.

س- معبودا پاداش کسى که صله رحم کند چیست؟

ج- عمرش را دراز کنم و سکرات موت را بر او آسان کنم و خازنان بهشت او را فریاد کنند بشتاب نزد ما و از هر در خواهى وارد شو.

س- پاداش کسى که آزار خود را از مردم باز دارد و به آنها خوبى کند چیست؟

ج- دوزخ روز قیامت به او فریاد زند که بتو راهى ندارم.

س- پاداش کسى که تو را با زبان و دل یاد کند چیست؟

ج- او را روز قیامت در سایه عرشم پناه دهم در حمایت خود گیرم.

س- پاداش آنکه حکمت تو را نهان و آشکار بخواند چیست؟

ج- چون برق بر صراط بگذرد.

س- پاداش کسى که بر آزار و دشنام مردم بخاطر تو شکیبا شود چیست؟

ج- در ترسهاى روز قیامت باو کمک کنم.

س- پاداش کسى که چشمانش از ترس تو اشگین شوند چیست؟

چهره‏اش را از سوز آتش نگهدارم و از فزع اکبر آسوده‏ اش سازم.

معبودا- کسى که از شرم تو ترک خیانت کند چه پاداشى دارد؟

ج- روز قیامت در امانست.

معبودا- کیفر کسى که عمدا مؤمنى را بکشد چیست؟

روز قیامت باو نظر کنم و از لغزشش در نگذرم.

معبودا- پاداش کسى که کافرى را با سلام دعوت کند چیست؟

روز قیامت براى هر که خواهد باو اجازه شفاعت دهم.

معبودا پاداش کسى که نمازها را بوقت بخواند چیست؟

هر چه درخواست کند به او دهم و بهشتم را بر او مباح کنم.

معبودا پاداش کسى که از ترست وضوء را تمام گیرد چیست؟

روز قیامتش که مبعوث کنم نورى میان دو چشمش بدرخشد.

معبودا- پاداش کسى که ماه رمضان را بخاطر تو روزه دارد چیست؟

روز قیامت بمقامى وادارمش که ترسى ندارد.

معبودا- پاداش کسى که ماه رمضان را بخاطر مردم روزه دارد چیست؟

ثواب کسى دارد که آن را روزه نداشته. (ترجمه کمره‏ اى)]



[=&quot] عید فطر

[=arial black]
حفظ برکاتی که در ماه مبارک عاید شده

[=arial black]

[=arial black]

[=arial black]

[=arial black]هر چه نفس می خواهد انجام می دهیم! [فقط مسئله گناه نیست!] غیر از مسئله گناه، حتى در مباهات که از نفس تبعیت می کنیم، این تبعیت از نفس دل انسان را می ‏میراند، دل دیگر مرده است، میت است، حیات ندارد. به عبارت دیگر: قساوت دارد. این که من و شما مرتب از دل خودمان ناراحتیم که در این دل، تعصبى، سوزشى، گریه ای، خوفى و اشتیاقى ـ از این حالات خوب که براى بندگان خدا می ‏شود ـ نیست.. خیلى هم سعى می کنیم باشد، البته سعى ناصحیح! سعى از غیر راهش. خیلى آرزو می کنیم، از آن سوز دلها که براى بندگان خدا [حاصل] می ‏شود، براى ما هم [حاصل] بشود، اما نمی ‏شود. چون قسوت دارد، قاسى است. قسوتش هم اولاً، دقیقاً از گناهان است، ثانیاً تبعیت بى قیدوشرط از خواسته‏ های مباح نفسانى! فراموش نکنید، اینها قسوت در دل می ‏آورد.

[=arial black]

[=arial black]

[=arial black] آن وقت در ماه مبارک، از یک سو از گناهان اجتناب می ‏کنید و از یک سو از مباحات، [یعنی] کم خوردن و امثال آن ، شکستن نفس در مقابل امر خدا، که [این شکستن نفس] مقابل هواى نفس می ‏شود. [این دو کار] دل را لطیف می ‏کند، یعنى قساوت را از دل برمى دارد و اینجور اثرات را ماه مبارک در دل می ‏گذارد: السلام علیک من مجاور رقت فیه القلوب. در دعاى 45 صحیفه سجادیه، در وداع شهر مبارک، ماه رمضان است: سلام بر تو‏ای ماهى که در تو دلها رقت پیدا کرد: قلت به الذنوب، گناهان کم شد. این تاثیر روزه است در دل

ترک گناه و کم کردن مباحات

حالا باید طبعاً خیلى مراقبت کرد که انسان یک ماه روزه گرفته است و رقّتى در دل به ظهور رسیده، دل رقیق شده است، قساوتش تا حدودى برطرف شده است. باید مواظبت کرد [که] این را اضافه کرد، کم نکرد. مواظبتش بر این است که:

اولاً انسان ترک گناه را ادامه بدهد.


ثانیاً مراقبت در این که در هواهاى مباح نفسانى، خوردنها و آشامیدنها و آن چیزهایى که شرعاً حلال است مباح است، در آنها انسان زیاد غوطه ور نشود.


ـ این نکته دوم را ممکن است شما متذکر نباشید، می ‏خواهم تذکر بدهم: ـ فکر نکنید چون مباح است و خدا حلال کرده است، بى قیدوشرط انسان غوطه ور بشود و اشکالى ندارد، نه خیر! قسوت می آورد. حتماً قساوت می ‏آورد. شما پیش خودتان فکر کنید می ‏فهمید که انبیاء و از همه بالاتر، رسول الله صلی ‏الله‏ علیه‏ و آله، حضرات معصومین علیهم‏السلام، اینها [چرا] این قدر از این مباح‏ها اجتناب می کردند، از حلال‏ها اجتناب می کردند. یکى حضرت امیر علیه ‏السلام [است] که در حالاتش هست. لابد شنیده‏‏ اید همیشه نان جو می خورد، آن هم نان جو خشک، گاهى با نمک و خیلى کم می ‏شد که مثلاً با سرکه و یا با شیر بخورد! بیشتر، خوراکش نان جو با نمک بود. این مسئله را که شنید، در حالاتش هست که بعضى از نزدیکان از راه دلسوزى می ‏خواستند نان جو را روغنى بزنند، آن انبان نان جو خودش را مهر و موم کرد، که کسى دست نزند! این درس است براى ما! معلوم است [این] که کسى از مباحات هم بى قیدوشرط اجتناب کند، چیز ساده ‏ای نیست، اینها ریاضت شرعى است. ریاضت شرعى داریم، ریاضت ناشرعى داریم، اینها را براى شما باید توضیح بدهم.

ریاضت شرعی


[=arial black]رسول الله صلوات ‏الله ‏علیه‏ و آله سه روز پشت هم از نان جو سیر نشد! اینها یعنى چه؟ در مباحات غوطه ور شدن [را] که بعضى از عوامها فکر مى کنند حلال است، این طور نیست که قساوت نیاورد.

[=arial black]ماه مبارک که در نتیجه اجتناب از بسیارى از مباحات، موجب می ‏شود در دل ما رقت پیش بیاورد، باید دقت کنیم این رقت را و آن طهارتى را که در دل پیش می ‏آید، حفظ کنیم. حفظش این است که اولاً گناه نکنیم، ثانیاً سعى کنیم زیاد در مباحات غوطه‏ ور نشویم. یک مقدار امساک بکنیم. اینها شرعى است، غیرشرعى نیست. مثلاً چاى حلال را بخورى آتش ندارد، حرام نشده است. اگر تحریم شده بود آتش داشت، جهنم داشت. اما اگر همین مباح را ترک بکنیم، که انبیاء صلوات ‏الله علیهم‏ و ائمه معصومین علیهم‏السلام و رسول الله صلی‏ الله‏ علیه‏ و آله، در عین مباح بودن، ترک می کردند. نه تنها نامشروع نیست، بلکه ریاضت مشروع است، اثر خوب در دل می ‏گذارد، دل را به رقّت می ‏آورد.

[=arial black]این جمله را دوباره تکرار مى کنم :السلام علیک من مجاورٍ رقّت فیه القلوب و قلّت فیه الذّنوب. مثلاً چایى ده تا می خورید پنج تا بخورید. غذایى را خیلى خوشتان می ‏آید، نخورید، نفستان را بشکنید، نخورید. ترک لذّت خودش مسئله ‏ای است، ترک لذّت مباح مسئله‏ ای است، نباید آن را نادیده گرفت. به حرف عوامها گوش نکنید! آنها می ‏خواهند غوطه ور شدن خودشان را در مباحات توجیه بکنند! عوامهاى مؤمنین را می ‏گویم نه عوام فسّاق را! بیش از این توجیه بردار نیست که مباح است. اما این که اینها موجب قسوت می ‏شود و ترک اینها موجب رقت می ‏شود، اجتناب از آنها مسئله مسلمى است.

[=arial black]گفتم آموزنده این درس، رفتار رسول الله صلی‏ الله‏ علیه ‏و آله و معصومین علیهم‏السلام هستند. در بیانات حضرت امیر صلوات‏ الله ‏علیه‏ در نهج البلاغه هست، آنجا که در این باب صحبت می کند، ـ ان شاءالله خودتان مطالعه کنید! ـ در مورد ریاضت شرعى و مخالفت با هواى نفس دستور می ‏دهد، می ‏فرماید: براى شما اسوه هست، نگاه کنید، مگر نمی ‏خواهید اسوه پیدا کنید، اولین اسوه، رسول اکرم صلی‏ الله‏ علیه‏ و آله، بعد اسوه‏ های دیگر هم ذکر می ‏کند. می ‏فرماید اسوه دیگر می ‏خواهى، به حضرت عیسى علی‏ نبیناو آله ‏وعلیه ‏السلام نگاه کن! علف بیابان مى خورد. عین بیان نهج البلاغه است که آن علف بیابان که براى بهائم می ‏روید، از آنها می ‏خورد! اگر اسوه دیگر می خواهى به حضرت داود نگاه کن! اسوه‏ ها را می ‏شمارد، می ‏خواهى به موسى علی‏ نبیناو آله‏ وعلیه ‏السلام نگاه کن! که می ‏گفت: رب انّی لما انزلت الىّ من خیر فقیر؛ بعد می ‏گوید می ‏دانى از خدا چه می ‏خواست؟ نانى می ‏خواست که سدّ جوعى بکند! این خطبه حضرت امیر را ببینید. این ریاضت شرعى است.

[=arial black]ریاضت شرعى غیر از ریاضتهاى ناشرعى است. فکر نکنید که ترک لذّتهاى مباح کار بى جاست. ممکن است به نظر بعضى از شما بیاید [که] این کارها درویشى است! ولى درویش هم اگر این کار را بکند حق است! گرچه درویشى نیست، این کار حضرت رسول اکرم صلی ‏الله‏ علیه ‏و آله و انبیاء و حضرات ائمه معصومین علیهم‏السلام است. ماه مبارک ماه ریاضت است. دنبال این ریاضت را هم باید داشت تا آنچه را که ماه مبارک به ما داده است حفظ کنیم.

[=arial black]از این به بعد من به شما توصیه می ‏کنم گناه که نکنید! این مسلم است که باید نکنید! که آتش است. دیگر این که در لذّات غوطه‏ ور نشوید و در حدّ توانتان [مباحات را ترک کنید.] ممکن است انسان روز به روز، ریاضتش را بیشتر کند. مثلاً در چاى خوردن، یکى را بخورید یکى را نخورید، [آن وقت] آثارش را خواهید دید. این که زور می ‏زنید و می ‏زنیم که دلمان رقیق شود و سوزى، حالى، ترسى، خوفى، اشتیاقى، که در خوبان هست، در ما هم باشد و نمی ‏شود، دو جهت دارد، اول گناهان است، بعد هم غوطه ‏ور شدن در لذّتهاى مباح، که همان زیاد خوردن [است]، زیاد خوابیدن و هرچه انسان دلش خواست بخورد، هر وقت دلش خواست بخورد، زیاد بخورد! این ریاضت شرعى است، نباید رنگ درویشى بگیرد. این حقیقتى است که در روش حضرات ائمه معصومین علیهم‏السلام بوده است.

[=arial black]این جمله مرتب بیاد من می ‏آید که انبان نان را مهر و موم کرد! ریاضت شرعى، یک مسئله [مهم] است، ماه مبارک ماه ریاضت است. کلمه ریاضت براى من و شما وحشتناک نباشد که ما ریاضت ناشرعى در بین بعضى از ریاضت کش‏ها داریم. حقایق اسلامى و حقایق قرآنى را باید حفظ کرد. اما نه با روش عامیانه! با همان روش صحیحى که هست. خود حضرت على علیه‏ السلام کلمه ریاضت را در نهج البلاغه بکار برده است. حضرت امیر علیه‏السلام در خطبه‏ای از نهج البلاغه جملاتى دارد که: ما فدکى داشتیم که آن فدک را از ما گرفتند. و بعد می ‏فرماید: و ما اصنع بفدک غیر فدک. من فدک و غیر فدک را چکار دارم، من با هیچ چیز کار ندارم، من فقط با نفس خودم کار دارم: وَ إِنَّمَا هِیَ نَفْسِی أَرُوضُهَا بِالتَّقْوَی، ـ اَروضُها از ماده ریاضت است ـ من نفسم را باید با تقوى ریاضت بدهم تا در آن روز خوف اکبر در امان باشم. [نامه 45]

[=arial black]

[=arial black]خدا خوب کرده [که] این [روزه ماه مبارک] را واجب کرده! می ‏گفتم کاش خدا [همه] 12 ماه را هم واجب می کرد، ولى از کجا معلوم است که آن وقت ما آن را انجام می ‏دادیم. حالا براى همین باید شکر کرد و همچنین شکر کنیم که خدا ما را موفق فرموده که آن را انجام دهیم.

[=arial black]آنچه که خدا فرموده است در مکتب اهل بیت صلوات الله علیهم، یعنى آنچه که در قرآن و روایات هست اینها ریاضت است. من از شما سؤال می ‏کنم: واجب را ملتزم بودن، گناه را ترک کردن هر دو براى نفس سخت است یا نه؟ سخت است، خیلى هم سخت است! حالا بعد نکته‏ ای خواهم گفت دقت کنید. واجبات را انجام دادن و همچنین گناهان را ترک کردن به نظر می ‏آید ریاضت است. این حرف را نگو، به نامحرم نگاه نکن، این زن حرام است، آن یکى حلال است.. این خودش ریاضت است! واجب را ملتزم بودن و برخلاف نفس عمل کردن دقیقاً ریاضت است و نفس را شکستن است. این مرتبه اقلّ ریاضت است که کمتر از این راه نجات نیست. بالاتر از این، از مباحات اجتناب کن! در لذّتها غور نکن، حتى لذّتهاى مباح را اجتناب کن. همچنان که انبیاء و ائمه و رسول الله صلوات ‏الله ‏علیه‏ و علیهم می ‏کردند، تا جایی که دیگر هیچ هوایى از هواهاى نفسانى خودت را تبعیت نکنى! این مرحله عالى ریاضت است. به همین طریق عمل به جزئیات دستوراتى که خدا و رسول در قرآن و روایات فرموده‏‏ اند، همه ریاضت است، ریاضت شرعى است

[=arial black]ریاضت غیر شرعی

[=arial black]

[=arial black]یک ریاضت هم داریم که ریاضت من درآورده است. یعنى ریاضت غیرشرعى است. ریاضت است، یعنى به نفس خودش فشار وارد می ‏کند، با نفسش مخالفت می کند، ولى یک روشى دارد در مخالفت با نفس، یعنى در ریاضت، که این روش، روشى نیست که روح انسان را به آنجا برساند که باید برساند! هر ریاضتی، مثمر ثمر براى انسان نیست، گرچه هیچ ریاضتى بى ثمر نیست.

[=arial black]مثالى بزنم که بفهمید ریاضت شرعى و غیرشرعى چیست تا کلاه سرتان نرود و بدامان بعضى از مرتاضان نیفتید: مثلاً دانه یک گندم را [یا] هر دانه ‏ای و هر بذرى را حساب کنید، خداى متعال یک تسویه براى آن دارد که مقام ربوبى است: سَبِّحِ اسْمَ رَبِّکَ الْأَعْلَی. الَّذی خَلَقَ فَسَوَّی. وَ الَّذی قَدَّرَ فَهَدی، هر دانه‏ ای را حساب کنید، خدا آن را در خلقتش با یک ساختمان وجودى مخصوصى ساخته است، خلق کرده است. به اصطلاح فلاسفه می ‏گویند خدا یک جهاز وجودى مخصوص به آن داده است. مثلاً دانه گندم یک جهاز وجودى دارد که اگر در شرایط مخصوص بشکافد می ‏شود سنبل، دانه سیب را خدا جهاز وجودى دیگرى داده: قَدَّرَ فَهَدى، در آن تقدیر دیگرى براه انداخته، اندازه گیرى دیگرى بکار برده است، که اگر آن دانه در شرایط مخصوص بشکافد و پیش برود می ‏شود درخت سیب. هر بذرى را شما حساب کنید: قَدَّرَ فَهَدی، تصویر کرده و تقدیر کرده و هدایت کرده و هر کدام را هم روى جهاز خاص خلق کرده است. اگر در مسیرى که در پیش دارد برود یک چیزى می ‏شود. دانه گندم براساس جهازى که دارد اگر در یک شرایط معین قرار بگیرد، همین دانه گندم می ‏شود سنبل، دانه باید به ریاضت بیفتد تا به سنبلى برسد. ریاضت در کل خلقت جریان دارد. از اینجا می خواهم ریاضت شرعى و غیرشرعى را توضیح بدهم. حالا فرض کنیم دانه شعور هم دارد، ولى من و شما شعور به شعور او نداریم! حالا ما می ‏گوییم دانه بى شعور است، این از بى شعورى ماست که باشعور را بى شعور بدانیم: وَ إِنْ مِنْ شَیْ‏ءٍ إِلاَّ یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ [اسراء : 44] فرض کنیم دانه با شعور است، اگر به او بگویند تو روى این میز با این حال و هوى بایستى راحت است یا بروى زیر خاک قرار بگیرى، آب و خاکها به تو فشار وارد بکنند، تا جایی که مغزت از بینى‏ات بیرون بیاید. کدام راحت تر است؟ این براى دانه ریاضت است و دانه با این ریاضت باید دانه‏ بودن خودش را از دست بدهد بعد سنبل بشود.

[=arial black]خوب دانه‏ ای که باید زیر خاک قرار بگیرد، زیر خاک بشکافد، از دانه گى خودش دست بردارد، راهى را که خدا آن را هدایت کرده است و از آن راه باید پیش برود تا بشود سنبل. این دانه باید به ریاضت بیفتد و بشکافد بشود سنبل. حالا اگر این دانه را در خاکى بیندازید که خاک درست و حسابى نیست، مثلاً خاک شوره زار یا خاک اشکال دار باشد، یا نورى که به آن می ‏رسد، اشکال داشته باشد، یا آب آن اشکال داشته باشد، این دانه یا نمی ‏شکافد و اگر هم بشکافد نمیروید و سنبل نمی ‏شود! ریاضت کشید، شکافت اما چون بعضى جهاتش ناقص بود و از آن راهى که باید ریاضت بکشد، نکشید، غیر آن راهى را که در خلقت برایش تعیین شده است براى خود در پیش گرفت، با این که شکافت یک مقدار هم سبز شد اما سنبل نمی ‏شود. آنجا به آخر نمی ‏رسد، آنچه باید باشد نمی ‏شود.

[=arial black]این یک مثال بود که در هر دانه و حبه ‏ای می ‏توانید ببینید. در نطفه انسان و در نطفه هر حیوان می ‏توانید این ریاضت را به نظر بیاورید. خداوند متعال در همه موجودات براى هر یک ریاضتى را تعیین کرده که اگر در این راه ریاضتش پیش برود، به کمال مطلوبش می ‏رسد. اما اگر آن راه نباشد و از راه دیگر برود، به کمال مطلوبش نمی رسد! این یک قانون کلى در خلقت است. [آیا] انسان که شبیه یک دانه است، می ‏تواند از این قانون کلى مستثنى باشد؟ خیر! سنّت خدا تبدیل بردار نیست: قَدَّرَ فَهَدی.

[=arial black]به من و شما روحى داده است که این روح باید با ریاضت کامل شود، اما نه هر ریاضتى، نه ریاضت از هر راهى و به هر شکلى.

[=arial black]راه ریاضت این دانه و روح را چه کسى باید تعیین بکند؟ هم او که راه ریاضت آن دانه ها را تعیین کرد یعنى خدا با ربوبیت.

[=arial black]به نکته‏ های دقیق دقت کنید: سَبِّحِ اسْمَ رَبِّکَ الْأَعْلَی. الَّذی خَلَقَ فَسَوَّی. وَ الَّذی قَدَّرَ فَهَدی؛ [راه را] خدا تعیین کرده و دانه از همان راه باید برود تا سنبل شود و الاّ نمی ‏شود! شما حساب کنید [اگر] یک نطفه انسان بخواهد انسان شود باید ریاضت بکشد. اگر یک مقدار اشکال پیدا شد دیگر انسان نمی ‏شود. نطفه هر حیوان و دانه هر گیاه هم همین طور. دانه و روح انسان را که خلق کرده خَلَقَ فَسَوَّی.. قَدَّرَ فَهَدی، [به او] یک جهازى داده و یک راه ریاضتى برایش تعیین فرموده که به کمال برسد که اصل کمال هم خودش است! که انسان به خودش برسد! اما راه ریاضتى تعیین فرموده: سنت، و از طریق انبیاء تعیین فرموده است، [از طریق] رسول اکرم صلی ‏الله‏ علیه‏ و آله و حضرات ائمه به ما فرموده است.

[=arial black]این نفست را باید ریاضت بدهى، اما به چه شکل؟ به همین شکلى که من می ‏گویم، به همین شکل. [اما این] که تو دیگر بروى یکى دو ریاضتى از خودت در بیاورى، اگرچه خیلى هم زحمت داشته باشد، خیلى هم فشار داشته باشد، اما چون آن ریاضت متناسب با این جهاز نیست، آن ثمر مطلوب را نخواهد داد. مثل ریاضت این مرتاضانى که این طرف و آن طرف دنیا پیدا می ‏شوند! حرف نیست، به خلقت مربوط است! هر شکل ریاضتى را شما حساب کنید، جز آن که خدا تعیین فرموده است، اگر جز آن باشد که ربوبیت در خلقت انسان تعیین کرده، جز آن ریاضت هر ریاضتى باشد، روح انسان را به آن کمال که باید برساند نمى رساند.

[=arial black]یک کسى خودش را 24 ساعت یا چندین روز از پاهایش آویزان کند که مرتاضها مى‏کنند، کار سختى است، اما چه فایده، این به درد این دانه نمی ‏خورد. همه چیز باید همان باشد که خدا گفته است. یا از اینها تنزل کنید بروید به سراغ بعضى از این مدعیان عبودیت، که حالا عنوان درویشى داشته باشد، عنوان صوفى داشته باشد، یا اصلاً عنوان نداشته باشد، از هندوستان آمده، از کجا آمده، کجا تعلیم دیده یا کجا درس خوانده یا هیچ نخوانده، یا شب خوابیده، صبح مرشد شده، شب خوابیده، صبح استاد شده، چندین ذکر و چندین عمل [از خود در آورده] مثل همه این ریاضتهاى من درآورده! من درآورده است. جز ریاضتى که خداى متعال از طریق رسول اکرم صلی ‏الله‏ علیه ‏و آله و از طریق حضرات معصومین فرموده است، جز آن ریاضت، انسان را به مقصد خودش نمی ‏رساند

[=&quot] [=arial black]

[=arial black]

[=arial black]نتایج ناقص

[=arial black]

[=arial black]

[=arial black]

[=arial black]اینجا یک نکته را من به شما بگویم. در آن دانه وقتى شرایط دانه ناقص بود، دانه می ‏شکافت یا نه؟ در بعضى صور می ‏شکافت اما سنبل نمی ‏شد. ممکن است خیلى از این راه به سر افراد ساده لوح کلاه رفته باشد. بعضی ‏ها از طریق ریاضتهاى نامشروع یعنى من درآوردى به، یک سلسله از نتایج آن ریاضات می ‏رسند، در روحشان یک سلسله از این مسائل پیدا می ‏شود، مانند همان دانه که شکافت، ولى نمی ‏تواند برود سنبل بشود، چون این راه به آنجا منتهى نمی ‏شود.

[=arial black]

[=arial black]

[=arial black]

[=arial black]مثلاً کسى است که چندین روز در اینجا و آنجا رفته و ریاضتهایى کشیده و آثارى در وجودش پیدا می ‏شود. مثلاً گاهى از دل من و شما خبرهایى می ‏دهد، یا چیزهایى شبیه اینها که نتیجه همان ریاضتهاى من درآورده ناقص و یا ریاضتهاى غیرشرعى است. چون ریاضت اثر خودش را می ‏گذارد، اما این راه و روش او را و هر کسى را که از این راه و روش برود به خدا که مقصد انسانهاست نمی رساند، مانند آن دانه‏ای که در شرایط ناقص ریاضت، در ریاضت غیر تعیین شده شکافت، ولى سنبل نمی ‏شود.

[=arial black]

[=arial black]

[=arial black]

[=arial black]خدا کند شما این نکته را خوب بفهمید. بنابراین ریاضتى اگر کسى بکشد و بر اثر ریاضت یک آثارى در وجودش پیدا بشود، از دل من و تو خبر بدهد، از بعضى از امور آینده بگوید، یا از گذشته بگوید و یا مثلاً اراده بکند چیزى از امثال کارهاى غیرعادى بشود، این دلیل نمى‏شود که روش این آقا یا خانم و سیر ریاضتى که دارد، سیر ریاضتى است که به کمال انسان منتهى می ‏شود و راه نجات انسان است. مانند این می ‏شود که یک دانه در شرایط ناقص بشکافد و به آن دانه که در شرایط کامل شکافته بگوید که تو می ‏گفتى راه تو غلط است، من هم که مانند تو آمده ‏ام. گفته مى شود که حالا صبر کن تا صبح دولتت بدمد! بعد ببین چه می ‏شود. حالا تو سنبل می ‏شوى یا نه؟ حالا چند روزى با ما هستى، اما نمی ‏شود، به آخر نمی ‏رسى. مرگى هست، بعد از مرگى هست، ادامه سیرى هست.. این ریاضتها به خدا منتهى نمی ‏شود، باش که تا صبح دولتت بدمد.

[=arial black]

[=arial black]

[=arial black]

[=arial black]می ‏گوید من هم از دلها خبر می ‏دهم، اراده می کنم چه می ‏شود، یا از آینده به تو می ‏گویم، ریاضت کشیده ‏‏ام، راه همین است. ما در اینجا می ‏گوئیم که باش تا صبح دولتت بدمد! این راه تو را به خدا نمی ‏رساند! نه اینجا می ‏رساند نه آنجا

[=arial black]

[=arial black]ادعای باطل


[=arial black]

[=arial black]

[=arial black]

[=arial black]البته این مدعیان ممکن است بگویند: ما شب و روز با خدا هستیم، شما نمی ‏بینید! ما خدا را می ‏بینیم! نباید قبول کرد. براساس این بیانى که گفتم، [اگر] کسى در غیر راه خدا، یعنى غیر اسلام، آن هم در [غیر] مکتب اهل بیت بود، بدانید که دقیقاً در مکتب ضلالت است. هرچه ریاضت هم بکشد و هر آثارى هم در وجودش پیدا شود

[=arial black]

[=arial black]از دست ندادن نتایج روزه


[=arial black]

[=arial black]

[=arial black]

[=arial black][البته] منظور من صحبت تحقیقى در این باب نبود، اصل منظورم این بود که به شما بگویم این ریاضت شرعى روزه را که کشیدید، خدا ان شاءالله ما و شما را بیشتر موفق بکند و مواظبت کنید که ثمر این ریاضت را از دست ندهید و روز به روز زیادتر بکنید

[=arial black]
[=arial black]

[=arial black] ریاضت شرعى، روح من و شما را رقّت [داده است]، دلها را [رقیق کرده است]، مواظبت کنید که خدایى نکرده با برگشت به گناه و یا بعد از این با غوطه ور شدن درخوردن و آشامیدن و لذّتهاى دیگر، این رقتى که در دلها هست از دست ندهید

[=arial black]
[=arial black] [به] دنبال این، ریاضت شرعى را، به همان نحوى که شرع مقدس گفته است، به همان نحوى که توضیح دادم و علماى خوب ما گفته ‏‏اند، با استفاده از آیات و روایات، ان شاءالله ادامه بدهید و باز روزه‏ های مستحبى بگیرید، اگر روزه نمی ‏گیرید در خوردن و آشامیدن و از لذّتها، حتى المقدور کم بکنید، نفس خودتان را در لذّتهاى مباح بشکنید. در اشکال گوناگون لذتهاى مباح، خوردنش باشد، آشامیدنش باشد، خوابیدنش باشد و هر چیزى دیگرى باشد

[=arial black]

[=arial black]

[=arial black]

[=arial black]

[=arial black]اجتناب از مشتبهات


[=arial black]

[=arial black]

[=arial black]

[=arial black]یک چیز را هم من در اینجا به شما توصیه بکنم: اگر خواستید راه خدا را در پیش بگیرید، از مشتبهات هم اجتناب کنید! البته این قدمى است بین قدم اول و دوم. یعنى [اول] آن اجتناب از گناهان [بود]، [دوم] اجتناب حتى المقدور از لذّات مباح. اما بین این دو یک مسئله هم هست که [عبارت از] اجتناب از شبهات است. توصیه می ‏کنم کسى از شما اگر خواست راه خدا و آن ریاضت مشروع را که راه کمال و عبودیت و تقرّب به حق است، در پیش بگیرد، بعد از اجتناب از گناهان، اجتناب از مشتبهات را فراموش نکند.

[=arial black]

[=arial black]

[=arial black]

[=arial black]مشتبهات یعنى، چیزهایى که مشتبه است، پولى که مشتبه است، غذایى که مشتبه است، آبى که مشتبه است، آشامیدنى که مشتبه است، لباسى که مشتبه است، مکانى که مشتبه است، دوستى که معاشرت با او مشتبه است، خانواده ‏ای که معاشرت با آنها مشتبه است. کلاً مشتبهات یعنى [آنچه که] حرام بودن و منهى بودن آن براى شما مسلم نیست، مباح بودنش هم برایتان مسلّم نیست، شبهه ‏هایى دارید، اجتناب کنید.

[=arial black]

[=arial black]

[=arial black]

[=arial black]اجتناب از شبهات یکى از دستورات محکم شرعى است که باید روى آن حساب کرد. از بزرگان ما خیلى دقتهاى بالا دیده شده، یکى از آنها چهل سال گوشت نخورد! چون عده ‏ای از گوسفندان را غصب کرده بودند و فروخته بودند و احتمال این که از این گوسفندان ذبح شده باشد، سبب شد که 40 سال گوشت نخورد و گاهى گوشت ماهى می ‏خورد بعد معلوم شد سلطانى دست به ماهی ‏ها هم انداخته، آن را هم دیگر نخورد.

[=arial black]

[=arial black]لقمه تبدیل به عقل و ایمان مى‏شود

[=arial black]

[=arial black]

[=arial black]

[=arial black]جمله ‏ای [را] پسر خود من و آن همراهى که با او بود از آقاى بهجت نقل کردند که من هم یاد گرفتم، گفتند که هر لقمه ‏ای که به دهانتان می ‏گذارید، آن را لقمه ندانید، [بلکه] ایمان است، عقل است، فکر است، روش است، عمل است!

[=arial black]

[=arial black]

[=arial black]

[=arial black]البته این برداشت از آیات و روایات است، اما جمله را به این شکل گفتن، گاهى از بزرگان هست که انسان خیلى به دلش می نشیند: غذایى که می ‏خورى نگو غذاست، ایمان می ‏خورى! یا ایمانت خراب خواهد شد یا ایمانت خوب خواهد شد، عقل است [که] می خورى که عقلِ کج خواهد بود یا عقلِ درست خواهد بود، فکر است که می ‏خورى، یعنى مبدل به فکر و عقل و ایمان خواهد شد


[=arial black]

[=arial black]تاثیر لقمه مشتبه


[=arial black]

[=arial black]

[=arial black]

[=arial black]غذاى حرام که خوردى معلوم است چه خواهد شد، چه فکرى از آن متولد خواهد شد، چه عقلى از آن متولد خواهد شد، ایمان به چه صورت خواهد آمد. اینها همه غذا است که به این صورت در می ‏آید. حالا حرامها را که نمی ‏خورید، مشتبهات را هم نخورید، هر جایی غذا نخورید، غذاى هر کسى را نخورید، غذاى هر مهمانخانه اى را، هر هتلى را نخورید، مگر این که جایى را پیدا کنید که بدانید غذایش حلال است، خوب است. ولى [اگر] برایتان مشتبه شد، نخورید، یعنى فکر نکنید چیزى نیست، نزد اهل باطن این مسلّم است [که اگر] شما یک غذاى مشتبه خوردید، هر چه تلاش کنید، حال عبودیت در شما پیدا نخواهد شد! ما عالم را و سرش را نمی ‏فهمیم، مواظبت کنید که از عقل خودتان نخواهید که به شما بفهماند که چرا غذاى حرام نمی ‏گذارد قلب من به حال بیاید. عقل می گوید که من معذرت می ‏خواهم، اینجا جاى من نیست، من در این میدان نمی توانم جَوَلان داشته باشم، این را از فوق من بپرسید، [غیر او] کیست؟ وحى است. اگر عقل اینها را دریافت می ‏کرد که دیگر وحى نمی ‏خواست. عقل را به کار نبرید که چطور می ‏شود! اینها را شنیدید، ولى گاهى من می ‏ترسم عقلتان را به کار ببرید، که عقل بیچاره کارش این نیست. آن هم بیاید، شما هم به شک بیفتید که زیاد قبول نکنید!

[=arial black]

[=arial black]

[=arial black]

[=arial black]غذاى حرام نمی ‏گذارد ما حال پیدا کنیم، نمی ‏گذارد انسان قلبش به حال بیاید، نمی ‏گذارد انسان رقت قلب پیدا بکند. [اگر] عقلتان دریافت نکرد، نگوئید حالا این دستورى است که معلوم نیست چگونه است! عقل کارش این نیست. مانند این است که مثلاً شما گوشتان را بگیرید به طرف آن گل زیبایى که بوى خوبى هم دارد، قیافه خوبى هم دارد و هى به گوشتان بگوئید: می ‏بینى چقدر زیباست! حالا چشم را هم بسته‏‏ اید! گوش بالاخره شعور دارد، درک دارد، ولى می ‏گوید: مرا ببخشید، این که می ‏گویى از من برآورده نیست، بفرمائید به سراغ چشمتان بروید، اگر از من چیزى بخواهید بپرسید، [باید این را بپرسید که] این صدا خوب است، آن صدا بد است، این را تشخیص می ‏دهم.

[=arial black]

[=arial black]

[=arial black]

[=arial black]یا چشمتان را به گل بدوزید و بگوئید: می ‏بینى چقدر بوى خوب دارد؟ می ‏گوید: این کار از من برآورده نیست، به سراغ شامه برو.

[=arial black]

[=arial black]

[=arial black]

[=arial black]عقل کارش این نیست، عقل می ‏گوید برو به سراغ وحى. من نمی ‏فهمم غذاى حرام و شبهه ناک چگونه انسان را بى توفیق می ‏کند، برو از وحى بپرس! بدان حتمى است.

[=arial black]

[=arial black]

[=arial black]

[=arial black]و این را به شما بگویم که شما چنانچه بنده خدا بودید [اشکال داشتن یا نداشتن لقمه به شما الهام می ‏شود]، و انسان در کشف صحیح این را می ‏یابد و در حال خودش می ‏بیند. براى بندگان خدا این هست، من و شما نمی ‏دانیم آنها چه دارند، چه عوالمى دارند، عوالمى دارند، که دقیقاً باید مراقب حرکاتشان باشند. مثلاً یک روز می ‏بینید که اشتباهى کرد، در یک جایى یک چایى و یا یک شیرینى خورد، چوبش را می خورد، خودش هم می ‏فهمد [که] کلى تنزّل می ‏کند، باید گریه ها بکند! حالا خیلى از حساب و کتابهایش را هم نمی ‏توانم به شما بگویم، اهلش فورى می ‏فهمند

[=arial black]

[=arial black]جلوگیری از حال دعا و استجابت


[=arial black]

[=arial black]

[=arial black]

[=arial black]بعید نشمارید، خیلى از عدم موفقیت‏های ما معلول همین مسئله است. شما بعید نشمارید، من به نوبه خودم یقین دارم که این یکى از آن مسائل اساسى است که نمی ‏گذارد ما حالى پیدا بکنیم، حسابى پیدا بکنیم، حتى دعا و تضرّعمان هم به جایى نمی ‏رسد، از بیخ راه بسته می ‏شود، حتى دعا می ‏کنیم، به خدا مى گوئیم: خدایا ما را به سوى خودت بخوان! دعایى است که حتماً باید کرد، ولى این دعا هم بجایى نمی ‏رسد! این هم یک رو آوردن به خداست، ولى حتى این دعا هم مستجاب نمی ‏شود. از همه جا راه بسته می ‏شود، دعا مستجاب نمی ‏شود، تضرع مستجاب نمی ‏شود [چرا] که روح، روح تیره است، روح ظلمانى است، از خدا محجوب است.

[=arial black]

[=arial black]

[=arial black]

[=arial black]انسان وقتى غوطه ور در حرام و مشتبه شد، چه در کسب و کار خودش، چه در مراوده‏ ها، چه در معامله ‏ها چه در معاوضاتش، الى آخر، [اگر] در حرام و مشتبه غوطه ور شد، اگرچه به ظاهر هم مشروع است، ولى چون این انسان دقیق نیست، ظلمتى و تیرگى از این لحاظ عاید قلب و روح می ‏شود که دیگر این قلب بیچاره نمی ‏تواند کارى انجام بدهد، که از همین ظلمت و تیرگیهاست


[=arial black]

[=arial black]تیرگی روح

[=arial black]

[=arial black]

[=arial black]

[=arial black]در اینجا من یک تحلیل خیلى سربسته براى شما می ‏کنم و بقیه‏اش را به ذهن شما واگذار می ‏کنم. ببینید: من و شما یک غذاى حرامى یا مشتبهى خوردیم، مجلسى رفتیم و یک دوستى، یک چایى یا شیرینى آورد [دقت نکردیم و] خوردیم، این غذا جزء بدن ما می ‏شود. حالا این غذا چگونه است و به چه نحوى خراب است، از این غذا بدن درست می ‏شود. بدن مجراى روح است، بدنى که از این جور غذاها، از مشتبهات و حرامها ساخته می ‏شود، [روح از آن تاثیر می ‏گیرد.] ولو یک بار انسان غذاى حرام بخورد، بى نقش نیست. حالا روح ما که می ‏خواهد به سوى خدا حرکت کند، [نمی ‏تواند]. توجه داشته باشید که نسبت روح به بدن مانند یک نورى است که از یک جسمى مثلاً تا حدى صیقلى، می ‏تابد و به آن ور عبور می کند. این جسم صیقلى هر چه تیرگى و رنگ داشته باشد، این نور بى رنگ، آن تیرگى و رنگ را بخودش برمی ‏دارد.

[=arial black]

[=arial black]

[=arial black]

[=arial black]یک تشبیه خیلى ساده و خلاصه گفتم و بقیه فکر و تامل را به عهده شما مى گذارم. من اگر غذاى مشتبه می ‏خورم، فکر بکنید چه ربطى به روح من دارد و چرا نمی گذارد روح من برود. روح من درست مانند نورى است که از یک جسمى بر یک جسمى می ‏تابد و از آن عبور می ‏کند و رنگین می ‏شود. حالا رنگین شدن چیست؟ چه تیرگى هست؟ آن غذاهاى حرام و مشتبه که آلودگى آنها در جسم پیاده می ‏شود، در گذر روح از مضیق ماده و بدن، در روح هم این رنگ به تناسب روح پیاده می ‏شود. آن وقت ببینید که روح به چه روزگارى می ‏افتد. فلذا هیچ وقت شما بعید نشمارید که چرا من و شما گاهى حرکاتى انجام می ‏دهیم، تلاشها می ‏کنیم، تصمیم‏ها می ‏گیریم، همتها صرف می ‏کنیم ولى بجایى نمی ‏رسیم! این را بعید نشمارید که این از آلودگى به حرامها و یا اقلاً به مشتبهات باشد. مشتبهات یعنى آنها که نمی ‏دانیم چگونه به دست آمده و می خوریم و تصرف می ‏کنیم. اگر خوب دقت کنید همه [اینها] براى شما اقلاً مشتبه می ‏شود.

[=arial black]

[=arial black]

[=arial black]

[=arial black]البته به قول مرحوم نراقى، راه به دست آوردن حلال براى انسان بسته نیست، ولى خیلى سخت است. هر کسى به اندازه همت خودش می ‏تواند لقمه خود و مال خود را و تصرّفاتى را که در آنها دارد، حلال کند. [اگر] انسان همت مصروف کند، می تواند به این نعمت بزرگ برسد. باز این نکته را دقت کنید که بعید نشمارید که خیلى از عدم موفقیت‏های ما معلول همین مسئله باشد.

[=arial black]

[=arial black]

[=arial black]

[=arial black]خدا من و شما را هم به مبارکى این عید نجات بدهد! خدا مظلومان را نجات بدهد! هیچ دعایى بدون دعا به مظلومان قبول نمی ‏شود! برای تعجیل فرج دعا کنید. خدا به ما توفیق بدهد که با خروج ماه مبارک، دیگر برنگردیم و اثر ماه مبارک را خراب نکنیم.

[=arial black]

[=&quot][=arial black]

تمام شد.:Gol:

یارئوف;708617 نوشت:
تمام شد.:Gol:

ممنونم ....استفاده کردم:Hedye:
خیلی عالی بود:ok:

[="Tahoma"][="Blue"]سوال:
در یکی از سخنرانی های مذهبی شنیده بودم که اگر حالت حضور و مراقبت شما قوی گردد خواهید دید که آتش آخرت شما را احاطه کرده است مراد از این آتش چیست؟

پاسخ:
از جمله آثار اذکار و ادعیه ای که با حضور تام قلبی خوانده شوند و با طهارت کامل مراتب نفس انسانی همراه باشند یکی آن است که پرده های حجب معنوی را از جلوی دیدگان انسان مکشوف ساخته و چشم برزخی انسان را نسبت به حقایق می گشایند.
از جمله حقایقی که انسان را در بر گرفته آتش تعلق به مادیات و مقتضیات نقص و حدود و مقادیر خلائق است که انسان خاکی بواسطه حشری که با یکایک مخلوقات دارد چنان سرگرم انها شده که به تدریج به غفلت در آمده و گمان می کند خلائق استقلال وجودی داشته و بدون صدور و منشئیت از حق دارای آثار وجودی هستند. این گمان که آتشی معنوی بر جان انسان است خرمن حضور و مراقبت تام انسانی را به آتش کشیده و اختلاف حالات حضور و مراقبت انسان در خلوت و جلوت را به دنبال خواهند داشت.
یعنی وقتی شخص وجود یکایک موجودات را غیر وجود حق بیند و آنهارا مستقل از وجود حق پندارد بدیهی است که حضور و مراقبش از نمره بسیار پایینی برخوردار باشد زیرا که این حضورش وابسته به نگاه دیگران خواهد بود که اگر در جمع باشد مراقب است و اگر خلوتی پیش آمد غافل است.
در حالی که عارف بالله حضور حق را در خلوت و جلوت یکی می بیند و مادیات و حدود و قصور خلائق او را هرگز از وجود حقی که انها را احاطه کرده است غافل نمی سازد.
آری ذکر حقیقی به همراه طهارت کامل نفسانی مقتضی آن است که چشم انسان را گشوده و او را نسبت به آتشی از حدود و قصور ماهوی خلائق که او را احاطه کرده اند آگاه سازد. هر چقدر توحید صمدی سالک الی الله قویتر شود مشاهداتش نسبت به آتش تعینات و تعلقات عالم ماده بیشتر شده و به همان میزان انگیزه وی برای ترقی به عوالم قدس افزون می گردد.
[/]

موضوع قفل شده است