[=arial black][=arial black][=arial black][=arial black] [اعمال شبهاى قدر] در مفاتیح هست، ولى من دو تا را [که مهم بود] گفتم: یکى لعن بر قتله امیرالمؤمنین علیه السلام، مخصوصاً شب بیست و یکم که شب شهادت حضرت است. و دیگر در هر سه شب در این باب با تضرع دعا کردن [قرار گرفتن در سعدا] چه براى خود و چه براى اولاد و امثال آن. بقیه اعمالش همه در جاى خود خوب است. مثلاً دعاى جوشن کبیر بسیار خوبست. انسان خدا را با هزار اسم بخواند و حوائجش را بخواهد، مخصوصاً حاجت آخر که: الغوث الغوث خلصنا من النار [است
[=arial black][=arial black][=arial black] [=arial black] در شبهاى ماه مبارک، در لیالى قدر، [اگر] موفق به احیاءش شدیم، استغفارتان را باز فراموش نکنید که شبهاى رحمت است. استغفار کنید و آماده باشید براى لقاء خدا و به آمادگی تان فکر کنید
[=arial black] در لیالى قدر، مخصوصاً از دعا بر نصرت اسلام و مسلمین به عنوان یک وظیفه غفلت نکنید، این یک وظیفه است. آن تضرع ها که براى خودتان می کنید، براى گناهانتان و حوائج دیگرتان، از آنها محکم تر، شبیه آنها، به عنوان یک مسئولیت و وظیفه براى نصرت اسلام و مسلمین دعا کنید و فراموش نکنید
[=arial black]شب شهادت امیرالمؤمنین علیه السلام است، بیانات حضرت را بخوانیم، [بیانات حضرت سلام الله علیه] در موضوعات مختلف است، دو سه جمله بخوانم، چیزهایى است که به گوش شما نخورده یا کم خورده
[نهج البلاغه، نامه 69 : و من کتاب له علیه السلام إلى الحارث الهمدانی] بیانات امیرالمؤمنین سلام الله علیه است، به حارث همدانى می فرماید: وَ إِیَّاکَ أَنْ یَنْزِلَ بِکَ الْمَوْتُ وَ أَنْتَ آبِقٌ مِنْ رَبِّکَ فِی طَلَبِ الدُّنْیَا. [=arial black]این تفسیر امیرالمؤمنین علیه السلام خیلى چیز عجیبى است. تحذیر مى کند، به حارث همدانى مى گوید: بپرهیز از این که مرگ به سراغت بیاید در حالی که تو در حال فرار از خدا هستى و رو آوردن به دنیا[=arial black]!
[=arial black]وضع یک عمر انسان که در یک لحظه، در لحظه مردن، عوض نمى شود! مگر این که انسان تلاش کند در آخر عمر وضعش عوض بشود. فلذا در دعا هست که خدایا آخر عمر ما را بهترینش قرار بده. آن چیز دیگرى است، ولى اگر نشد چه؟
[=arial black]مى فرماید: وَ أَکْثِرْ ذِکْرَ الْمَوْتِ وَ مَا بَعْدَ الْمَوْتِ، مرگ را زیاد یاد کن، بعد از مرگ را هم زیاد یاد کن! خود مرگ و آنچه که بعد از مرگ مى آید جدّى است، خوب یاد بکن.
[=arial black]بعد مى فرماید: وَ لَا تَتَمَنَّ الْمَوْتَ إِلَّا بِشَرْطٍ وَثِیق، و آرزوى مرگ را مگر در یک شرط محکم نکن، در یک شرط محکم آرزوى مرگ بکن. یعنى یک شرط وثیقى براى خودت بگیر که بعد از مردن راحتى تو شروع مى شود. اگر این شرط وثیق را به دست آوردى، شرط محکم را بعد از آن آرزوى مرگ را بکن. یعنى کاملاً بدانى که مردن مساوى است با راحتى تو و اول راحتى تو است. اگر این شرط را به دست آوردى آرزوى مرگ را بکن و الاّ آرزو کردنى نیست.
[=arial black]بعد دو سه جملهای فرموده که هر کس عمل بکند واقعاً اصلاح مى شود
[=arial black]پرهیز از آنچه بر خود مى پسندی و بر دیگران نه
[=arial black]وَ احْذَرْ کُلَّ عَمَلٍ یَرْضَاهُ صَاحِبُهُ لِنَفْسِهِ وَ [یَکْرَهُهُ] یُکْرَهُ لِعَامَّةِ الْمُسْلِمِینَ. از سه چیز مى فرماید بترس: یکى این که برحذر باش از هر کارى که انسان راضى مى شود براى خودش ولى براى بقیه مردم راضى نمى شود. از این بترس که چیزى را فقط براى خودت بخواهى و براى دیگران آن را نخواهى.
[=arial black]این یک جمله به ظاهر خیلى خلاصه و ساده است ولى هزاران مسئله است که قسمت مهمى از گرفتاریهاى اخروى و هلاکت اخروى انسانها از این باب است. بعداً فکر کنید که [این مساله] در ما چگونه است. مىگوید بترس از هر عملى که انسان آن را براى خودش مى خواهد ولى براى بقیه مردم آن را نمى خواهد
[=arial black]پرهیز از خطا در پنهان
[=arial black]وَ احْذَرْ کُلَّ عَمَلٍ یُعْمَلُ بِهِ فِی السِّرِّ وَ یُسْتَحَیی مِنْهُ فِی الْعَلَانِیَة، بترس از هر عملى که در خفى عمل مى شود ولى از عمل کردن به آن در آشکارا انسان حیا مى کند
[=arial black]هر عملى را دیدید که در آشکارا نمى توانید عمل بکنید ولى در خلوت عمل مى کنید از آن بترسید. این خیلى جمله عجیبى است. اگر کسى بخواهد به این عمل بکند چیز عجیبى مى شود. ببینید چقدر انسان اصلاح مى شود و چقدر تحذیر مى شود از این که آن را عمل بکند. بترس از عملى که در خلوت انجام مى گیرد ولى حیا مى شود، انسان آن را در غیرخلوت انجام بدهد، از این نوع عمل بترسید. ببینید چقدر انسان باید تجدیدنظر بکند اگر بخواهد به این عمل بکند.
[=arial black]حالا چرا مى گوید بترس؟ چون اینها افتضاح آور است. یعنى اگر بنا باشد در روز فضیحت عمل انسانها را آشکار بکند که خواهد کرد، اینها براى آنوقت هاست. مى گوید بترس از چیزى که در خفى عمل مى شود ولى انسان حیا مى کند که آن را در علن عمل بکند. یعنى هرچه مى کند طورى باشد که اگر در علن هم باشد اشکال نداشته باشد
[=arial black]پرهیز از کاری که موجب اعتذار است
[=arial black]بعد مى فرماید: وَ احْذَرْ کُلَّ عَمَلٍ إِذَا سُئِلَ عَنْهُ صَاحِبُهُ أَنْکَرَهُ أَوْ اعْتَذَرَ مِنْهُ، بترس از هر عملى که وقتى صاحب آن عمل آن از عملش سؤال مى شود، یا انکار مى کند یا عذر مى آورد.
[=arial black]ببینید حضرت على علیه السلام چه نصیحتها به حارث مى کند. ببینید حارثها چه شده اند. بیانات امیرالمؤمنین علیه السلام گفتم عجیب است. اساس اصلاح از اینجاها شروع مى شود. گفتم بیان امیرالمؤمنین علیه السلام بیانات مخصوص است. فلذا امثال حارثها با این نصیحتها که گرفته اند چه شده اند. هیچ عملى نکن که وقتى درباره آن از تو سؤال مى کنند، بخواهى انکارش بکنى یا عذر بیاورى.
[=arial black]دوباره تکرار مى کنم سه جمله فرمود که
[=arial black] بترس از آن عملى که انسان براى خودش راضى مى شود براى دیگران دلش نمى خواهد،
[=arial black] بترس از هر عملى که در خفا عمل مى شود ولى انسان حیا مى کند از این که در آشکارا عمل بشود،
[=arial black] بترس از هر عملى که وقتى صاحبش از آن سؤال مى شود، یا انکار مى کند یا عذر مى آورد.
[=arial black]ما حالا این را بر خودمان تطبیق بکنیم: اول مى گوید بترس از آن عملى که براى خودت مى خواهى و براى هیچ کس دیگر نمى خواهى. خیلى چیز عجیبى است. ترسش براى این است که افتضاحش را خدا در قیامت پیش آورد! در دعا هم مى خوانیم ربّنا لا تفضحنا فى الدنیا و الاخره علی رؤس الاشهاد. یک مقام بعد از مردن در قیامت مقام فضیحت است. کسانى را که خدا بخواهد، همه چیزشان را همه مى دانند. آن خودش از جهنم هم بدتر است، فضیحت است. منتها کسانى را که مى خواهد ستر مى فرماید. لاتفضحنا علی رؤس الاشهاد.
[=arial black] در روایت هست امام صادق علیه السلام فرموده: اگر کسانى بدانند عرض اعمال و فضیحت چیست از همین حالا عقل از سرشان مى پرد و به کوهها مى روند و زندگى را ترک مى کنند. اگر بدانند چه مى شود
[=arial black]جوابهاى مختلفى که همهاش در جاى خودش، از تبعیت از دستور خدا نکردن نشأت مى گیرد، از قلب سالم نداشتن نشأت مى گیرد
[=arial black]
[=arial black]
[=arial black]
[=arial black]
[=arial black]
[=arial black]
[=arial black]
[=arial black] و بترس که مرگ بر تو در آید، و تو از پروردگارت گریزان باشى و در جستجوى دنیا روان. از همنشینى با فاسقان بپرهیز که شر به شر پیوندد. خدا را بزرگ دار و دوستان خدا را دوست شمار و از خشم بپرهیز- و خود را از آن برهان- که خشم سپاهى است بزرگ از سپاهیان شیطان، و السّلام. ترجمه : شهیدی
[=arial black]دلهایى که شکسته است به دست آوردید. حال، مادر باشد یا پدر باشد یا دل شکسته سایر مؤمنین باشد. با برآورده کردن حوائج آنها سرور در دل آنها وارد کردهاید. حضرت على علیه السلام به کمیل مى فرماید: شبها حوائج این و آن را برآورده بکن. مى فرماید: با این کار سرورى در دل او ایجاد مى کنى که خدا از آن سرور لطفى را خلق مى کند. حالا این یعنى چه؟ [یعنی این لطف] همیشه کانّه آماده است که به جایى که سرازیر است برود و مشکل آنها را برطرف مى کند.
[=arial black]اى کمیل خویشان خود را دعوت کن که روزها به دنبال تحصیل صفت پسندیده و اخلاق نیکو بروند و شبها به سراغ انجام حاجت کسانى که در خوابند، بروند، سوگند به کسى که شنوایى او آهنگها و فریادها را احاطه کرده (و صداهاى آهسته و بلند را مى شنود) کسى نیست که دلى را شاد و خرّم کند، مگر اینکه خدا در عوض لطف و مهربانى، به او عنایت کند، که اگر اندوهى به او برسد، آن مهربانى مانند آبى که در زمین ناهموار جارى است، مى رود تا آن اندوه را از او دور سازد، چنان که شتر شخص غریب را از (کشت و زرع خود) دور سازند. ترجمه ارشاد القلوب، سلگى ، ج1، ص: 370]
[=arial black][اگر خواستید بدانید که] چقدر به خدا انس دارید، در نماز بسنجید. معیار همان است که ما خودمان را در نماز بسنجیم، در دعا بسنجیم. نماز میزان است، هر چیزى را خواستید با نماز بسنجید. چقدر به خدا انس دارید، چقدر به خدا می توانید متمرکز باشید و متوجه باشید و چیزى شما را از خدا به غفلت نیندازد، در نماز بسنجید. همه چیز را در نماز بسنجید، از جمله این که چقدر با خدا انس دارید و چقدر فرار از خدا دارید، همه را در نماز می توانید بسنجید. اینطور نیست؟
[=arial black]وقتى نماز می خوانید، دلتان نمی خواهد زود تمام بشود؟! به دعا هم مشغول می شوید همین طور. هرچه هم با ذوق و حال هم باشد بالاخره خوشمان می آید زود خلاص بشویم! این خیلى بد است. مصیبت است و این همان است که حضرت می فرماید. نقطه مقابلش این است که انسان اصلاً سیر نشود. چطور یک فیلم خوبى باشد سیر نمی شوید، می گوئید دنبالش بیاید، کاش تمام نمی شد، وقتى تمام می شود بعضى از این بچه ها اوقاتشان تلخ می شود. یا یک شب نشینى و خوردنى و گردش خوب. به هر صورت هر چیزى را که هر کسى زیاد خوشش بیاید دلش نمی خواهد تمام بشود، اینها همان انس است. دقیقاً این حالت باید در تمام راز و نیازها و دعاها و ذکرها و نمازها باشد که انسان دلش نخواهد تمام بشود، تمام می شود حوصلهاش سر می رود. چطور این فیلمها در یکجایى قطع می شود می گوئیم چه جاى بدى قطع شد، این [عبادت هم] بخدا این جور است. مادامی که این درست نشده مصیبت است و این تا به حال براى هیچ کدام از ما و شما درست نشده و امید هم نیست که درست بشود که انسان انس پیدا بکند
[=arial black]اطعام با اخلاص
[=arial black]قَالَ مُوسَى إِلَهِی فَمَا جَزَاءُ مَنْ أَطْعَمَ مِسْکِیناً ابْتِغَاءَ وَجْهِکَ؟ [=arial black]خدایا جزاى آن کسى که مسکینى را اطعام بکند و فقط نظرش هم رضای تو باشد، وجه تو باشد [چیست]؟ البته ابتغاء وجهک: فقط براى رضاى تو و ثواب است، اما اگر بخواهیم عمیق تر معنى کنیم یعنى طالب وجه توست، یعنى نظر به وجه خدا، که اصل نظر طالبان و مؤمنان است، ابتغاء وجهک. براى خواستن وجه تو، نظر به وجه تو، جزاى این چنین کسى چیست؟
[=arial black]قَالَ یَا مُوسَی آمُرُ مُنَادِیاً یُنَادِی یَوْمَ الْقِیَامَةِ عَلَی رُءُوسِ الْخَلَائِقِ أَنَّ فُلَانَ بْنَ فُلَانٍ مِنْ عُتَقَاءِ اللَّهِ مِنَ النَّار. [=arial black]خدا فرمود: من امر می کنم منادى را که روز قیامت نزد همه مردم ندا می کند که اِنَّ فلان بن فلان ـ که مسکینى را اطعام کرده، که این مسئله از نظر اخروى و آن سوى باطن امر، از نظر خدا خیلى مهم است ـ خدا روز قیامت نزد همه مردم ندا می دهد انّ فلان بن فلان از آزادشدگان از آتش است[=arial black].
[=arial black]درهرصورت من خیلى خیلى به این مسئله تاکید می کنم که از طمع و آن جهاتى که ما و شما را مانع از این قضیه است، برکنار باشید و از آنهایى نباشید که به مستحباتى که آسان است می پردازند ولى مسائل اینجورى که پیش می آید کُمِیْتشان لنگ است، می گوید که هرچه ذکر می گویى بگویم هر چه دعا مى گوئى بخوانم و از این قبیل هر چه می گوئید عمل کنم اما پول دادن نه! مواظبت کنید از اینها نباشید و ببینید چه مسئله ای را خداى متعال و شرع مقدس روى آن حساب کرده است. این یکى از مسائل است که خیلى به آن توجه شده
[=arial black]در روایات از اهل بیت علیهمالسلام مکرّر آمده است، اینجا از زبان حضرت موسى علی نبیناو آله وعلیه السلام است، از حضرات معصومین علیهمالسلام هم هست که صله رحم موجب طولانى شدن عمر می شود، کما این که نقطه مقابلش هم هست، یعنى آنها که صله رحم نمی کنند عمرشان کم می شود.
یاد خدا
[=arial black]البته زیاد گفته ام، دوباره می گویم، هر [لحظه از] لحظاتى که بر ما مى گذرد، اگر بیاد خدا باشیم، هم به زبان و هم به دل ـ اصلش یاد قلبى است، اگر زبان هم به ذکر مشغول باشد باید با توجه قلب باشد که معنى پیدا بکند ـ وقتى ما بیاد خدا هستیم، اصلاً در باطن امر، عالممان کاملاً فرق می کند با آن وقتى که از خدا غافل هستیم. یعنى آن یک عالم نورى است و این یک عالم ظلمت و تحیر و سرگردانى و مسلط شدن شیاطین و امثال اینهاست. اگر کسى علم و شهودى داشته باشد و پشت پرده را ببیند، دقیقاً این مسئله را در حدّى که می تواند ببیند، می بیند. حالِ ذکر، با حالِ غفلت از زمین تا آسمان فرق می کند. آن پشت پرده اش عالم نورى است که به بیان نمی آید، این یکى هم ظلمت و تحیر و چیزهایى است که با جمله نمی شود ادا کرد، یعنى غفلت. اینجا خدا می فرماید: کسى که بیاد من باشد او را تحت حمایت مخصوص خود قرار می دهم، در ظلّ عرش. به همان باطن قضیه که در روز قیامت ظهور پیدا خواهد کرد اشاره نموده است
[=arial black]قَالَ یَا مُوسَی: یَمُرُّ عَلَى الصِّرَاطِ کَالْبَرْق،این آدم وقتى که به مقام صراط می رسد، آن صراطى که باید از آن گذشت و صورت اخروى همین صراط دنیوى است، از صراط مانند برق می گذرد.
[=arial black]حالا من این وسط باز تاکید می کنم که اگر از شما سؤال می شد و شما هم راست می گفتید خوب بود که معلوم می شد در این ماه چقدر در تلاوت قرآن موفق بوده اید. باز روزهایى مانده است، ان شاءالله باز از تلاوت قرآن غفلت نکنید و هرقدر فرصت کردید، تلاوت قرآن بکنید. فکر نکنید مسئله ساده است، مسئله بسیار عمیق است که مثلاً ماها سعى مى کنیم در موقع صحبت و در نوشته بیاوریم، بعد می بینیم که نمى شود. طبعاً [چاره ای نیست] جز این که انسان خاموش بماند.. ولى این طور نیست که ما فکر می کنیم. [همین طور] برمی داریم قرآن را می خوانیم، کلام خدا را! مسئله بسیار بسیار رموز و اسرار دارد که می بینیم که هرچه ما جمع می کنیم که یک مقدار بگوئیم و م خواهیم بگوئیم، خراب می شود، امثال ماها طبعاً منصرف مى شویم. قهراً من توصیه می کنم که از تلاوت قرآن غفلت نکنید! در همه وقت، مخصوصاً در ماه مبارک. این به همه وقت ناظر است ولى ماه مبارک خصوصیت خاصى دارد. در این روایت مطلق تلاوت قرآن را می گوید که این طور است و فکر نکنید مسئله ساده ای است. مسئله بسیار مهم و عجیبى است که نمی شود فکرها بکشد که مسئله تلاوت قرآن چیست، موقعى که قرآن تلاوت می کنیم چه می شود؟! اصلاً ما کجا قرار می گیریم، چه حرکتى می کنیم، ولو حتى معنى آیات را نفهمیم! [این] چیست؟ [در] چه عوالمى سیر می کنیم. و شما از این جزایى که گفته است باید متوجه باشید که مسئله اسرارآمیزى است که ما نمی فهمیم جزایش چیست؟ گفت جزایش این است که یَمُرُّ عَلَى الصِّرَاطِ کَالْبَرْق، مانند برق! این چه تناسبى با تلاوت دارد؟ بسیاربسیار تناسب دارد ولى فهمش خیلى مشکل است. یا کسى که قرآن می خواند، در قیامت گفته می شود: اِقرَأ وارقَ، یا بخوان و برو بالا! می خواند، در مدارج قرب و بهشت بالا می رود. از اینها معلوم است که تلاوت قرآن حساب خاصى دارد.
[=arial black][تلاوت] از حفظ هم همین طور است، از روى مصحف هم همین طور است، الاّ این که توجه داشته باشید: ولو حفظ هم باشید، خواندن از روى مصحف امتیازات زیادى دارد تا این که انسان از حفظ بخواند! ولو این که کسى حافظ قرآن باشد که توفیق بسیار بالاست، اما در مقام تلاوت تأکید شده که از روى مصحف بخوانند
[=arial black]صبر بر اذیتها در راه خدا
[=arial black]قَالَ إِلَهِی فَمَا جَزَاءُ مَنْ صَبَرَ عَلَی أَذَی النَّاسِ وَ شَتْمِهِمْ فِیکَ؟ باز هم حضرت موسى علی نبیناو آله و علیه السلام سؤال کرد: خدایا جزاى کسی که صبر می کند بر اذیتها که در راه تو بر او می شود. فحش ها و ناملایمات و ناسزاها که به او می گویند، اذیتها که براى انسان می شود ، تهمتها و فحش ها و بدگویى ها که در راه خدا به کسى می رسد ولى او در برابر این اذیت در راه خدا صبر می کند، براى خداست و براى خدا هم صبر می کند، جزاى یک چنین کسى چیست؟
[=arial black]قَالَ أُعِینُهُ عَلَی أَهْوَالِ یَوْمِ الْقِیَامَة، همه اش جزاى عجیبى است. حالا من و شما که نمی فهمیم اهوال یوم القیامه چیست، اگر می فهمیدیم که این طور نبود! کسانى که می فهمند دیگر هیچ آرامش ندارند تا وقتى که به امن برسند، یعنى بمیرند و به مجاهدت هم عمرشان را بگذرانند. بمیرند و در امر قرار بگیرند. آن وقت خاطرشان جمع می شود، والاّ مادامی که اینجا هستند، عجیب می ترسند! از چى می ترسند؟ از اهوال روز قیامت! یعنى از آن جریانات هولناکى که در قیامت پیش می آید! یعنى با مردن شروع می شود که قیامت صغرى است و اصلش در قیامت کبرى است. همان مردنش را ما بفهمیم که چه احوالى شروع می شود، دیگر وضع ما این نخواهد بود. اینجا می فرماید: جزاى کسى که بر ستمها و اذیتها صبر بکند چیست؟ خدا فرمود: من به او کمک می کنم در احوال روز قیامت.
[=arial black]لا یَحْزُنُهُمُ الْفَزَعُ الْأَکْبَرُ (انبیاء : 103) وَ هُمْ مِنْ فَزَعٍ یَوْمَئِذٍ آمِنُونَ (نمل : 89) ؛ فزعى هست که در امن قرار می گیرد. حالا اینجا را هم فهمیدید
[=arial black]اشک خشیت
[=arial black]قَالَ إِلَهِی فَمَا جَزَاءُ مَنْ دَمَعَتْ عَیْنَاهُ مِنْ خَشْیَتِک، موسى گفت: خدایا جزاى آن کسى که چشمهایش از خشیت تو اشک بریزد چیست؟
[=arial black]اینکار خیلى سخت است، هر چشمى از خشیت خدا اشک نمی ریزد. گفت جزاى این چشمها که در خشیت تو اشک می ریزد چیست؟
[=arial black]قَالَ یَا مُوسَى أَقِی وَجْهَهُ مِنْ حَرِّ النَّارِ وَ أُومِنُهُ یَوْمَ الْفَزَعِ الْأَکْبَر؛ من صورت او را از حرارت آتش حفظ مى کنم و در روز فزع اکبر او را در امان قرار مى دهم.
[=arial black] وقتى اشک از چشم جارى بشود، این شدت خشیت است. همین که شدت خشیت به این مرحله رسید، باطن امر، امن است. این جمله را من مکرر گفته ام آن که اینجا می ترسد در آنجا در امن است و آن که اینجا نمی ترسد آنجا در ترس است
سلام
در یک کلام آداب بندگی در ماه مبارک بنظرم ::Narahat az:
یکی این که چشم از حرام بپوشیم، گوش از حرام بازداریم،زبان از حرام نگه داریم و در کل
اعضای بدن رو از حرام نگه داریم ... البته سخت است باید کار کنیم ...:hamdel::ok::hamdel:
[=arial black]مى بینید که خیانتها مختلف است، خیانتهاى بزرگ و کوچک داریم. هر کسى در زندگى خودش به تناسب خودش ممکن است خیانتهائى داشته باشد، ممکن است جمله ی بگوید، درباره کسى نظرى بدهد و این در حقیقت خیانت بوده باشد، درخصوص کسى در مقام مشورت حرفى بزند، اما در مجموع خیانت بکند. خلاصه براى هواها و هوسهاى خودتان ـ که خیانت است براى طرف ـ کارى بکنید. ولى کسانى هستند که از این خیانت، براى خدا شرم می کنند و مواظبت می کنند که با کار و حرف و برخوردشان به کسى خیانت نکنند. آنهایى که از خدا شرم می کنند و خیانت را حیاءً مِن الله ترک می کنند، خیلى مهم است، توفیق بسیار بالاست. خدا کند خوب بفهمید من چه می گویم، چون بازکردن مسئله و توضیح دادنش یک مقدار به مشکلات برخورد می کنند. توفیق بسیار بالاست که خدا به کسى این عنایت را بکند که بَینَه و بَینَ الله کاملاً مواظب است، به فکر هوى و هوس و خواسته هاى خودش نیست، مراقب است که در محضر خداست، خیانت نکند، حتى اگر خیانت جزیى هم باشد، بالاخره خیانت است، حالا هر خیانتى بجاى خودش، بزرگ، بزرگ است کوچک، کوچک است، هرچه هست این توفیق بالاست که خدا به من و شما عنایت بفرماید که مراقبت بکنیم که هواى خودمان را، نفع خودمان را، منفعت خودمان را درنظر نگیریم و کارى نکنیم که خیانت به کسى باشد. براى این که از خدا می ترسیم و از خدا شرم می کنیم. این توفیق بالاست. فلذا حضرت موسى در اینجا سؤال کرد که: خدایا کسى که خیانت را حیاءً منک ترک می کند جزایش چیست؟
[=arial black]قَالَ یَا مُوسَى لَهُ الْأَمَانُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ، این تناسب بین جزا و عمل است، یعنى نمی خواهد به خدا خیانت بکند، می خواهد بنده های خدا در امن باشند، خدا هم او را در امان قرار می دهد. تناسبها در جزاها خیلى دقیق است
[=arial black][=arial black][=arial black][=arial black][=arial black][=arial black][=arial black][=arial black][=arial black][=arial black][=arial black]قَالَ یَا مُوسَی آذَنُ لَهُ فِی الشَّفَاعَةِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ لِمَنْ یُرِیدُ، من به او اذن می دهم که در روز قیامت درخصوص هر کسى که می خواهد شفاعت بکند
[=arial black][=arial black][=arial black][=arial black] گاهى ما و شما می گوئیم دعایمان مستجاب نمی شود. و صحبت شد که دعا استجابتش دل می خواهد. اینها را اجمالاً می دانید، اما مهم در اجابت دعا دو چیز است، حالا در اینجا به یکى اشاره شد. با توجه به این که آیات و روایات دیگرى هم هست که از آنها استفاده می شود و کلی اش این است که انسان از گناه اجتناب بکند و واجبات را انجام بدهد. با استفاده از همه آیات و روایات، این در استجابت دعا اساس است. اینجا به یکى اشاره شده. نمازها را در وقتش خواندن
[="Blue"]الهی و ربی من لی غیرک.. خدایا من جز تو کسی رو ندارم.
♥•٠·
من برای رسیدن به آرامش
تنها به تکرار اسم تو بسنده خواهم کرد
♥•٠·
اللَّـهُ لَا إِلَـٰهَ إِلَّا هُوَ ۖ لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَىٰ ﴿ طه ۸﴾
خدایى که جز او معبودى نیست و نام هاى نیکو به او اختصاص دارد.
[="Blue"]سخت ترین رمضانی كه بر مسلمانان میگذرد
نه فانوسهای قاهره روشن است
ونه بلندگوهای مسجد دمشق اذان می گویند
بازارهای بغداد بسته شده
شهر قدس هنوز در اسارت بسر می برد
یمن بمباران می شود
امت محمد(ص) هنوز در خواب عمیق به سر می برد و بجای اتحاد بین خود ،برای نابودی دیگری دست به ائتلاف بیرونی میزنند..!
قَالَ إِلَهِی فَمَا جَزَاءُ مَنْ أَتَمَّ الْوُضُوءَ مِنْ خَشْیَتِک؟ خدایا کسى که وضو را [از خشیت تو] تمام می کند، یعنى بجا می آورد، جزایش چیست؟ کسى که به لحاظ این که از او می ترسد وضویش را خوب بجا می آورد. وضو انجام دادن مختلف است، کسانى وضو را خیلى مؤهل انجام می دهند، کسانى وضو را با دقت و خوب انجام می دهند: اَتَمَّ الوضوء.
قَالَ أَبْعَثُهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ لَهُ نُورٌ بَیْنَ عَیْنَیْهِ یَتَلَأْلأ، [فرمود: روز قیامتش مبعوث کنم در حالی که نورى میان دو چشمش می درخشد]
قَالَ إِلَهِی فَمَا جَزَاءُ مَنْ صَامَ شَهْرَ رَمَضَانَ لَکَ مُحْتَسِبا؟ موسى علی نبیناو آله وعلیه السلام گفت: خدایا جزاى کسى که ماه مبارک را براى تو، روزه بگیرد چیست؟ البته از این حدیث معلوم می شود که خود شهر مبارک رمضان، قبلا هم در ادیان دیگر، ماه روزه بوده است، البته خود آیه روزه که در قرآن هست: کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیامُ کَما کُتِبَ عَلَى الَّذینَ مِنْ قَبْلِکُم (بقره : 183) خودش صریح بر این دلالت می کند که روزه براى امم قبلى در ادیان قبلى هم بوده است، کلی اش از این آیه معلوم است، اما اینجا از این روایت معلوم می شود که ماه مبارک، ماه روزه بوده است. چون حضرت موسى سؤال می کند: جزاى کسى که ماه مبارک را براى تو روزه بگیرد چیست؟
قَالَ یَا مُوسَی أُقِیمُهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ مَقَاماً لَا یَخَافُ فِیهِ، این هم بسیار مهم است خدا فرمود: موسى! او را در قیامت در مقامى، در جایگاهى قرار مى دهم که در آنجا دیگر خوفى از چیزى ندارد.
قَالَ إِلَهِی فَمَا جَزَاءُ مَنْ صَامَ شَهْرَ رَمَضَانَ یُرِیدُ بِهِ النَّاس؟ خدایا کسى که ماه مبارک رمضان را روزه می گیرد ولى براى تو نه [برای مردم]، جزاى این فرد چیست؟
قَالَ یَا مُوسَى ثَوَابُهُ کَثَوَابِ مَنْ لَمْ یَصُمْه، خدا فرمود: ثوابش مثل ثواب کسى است که روزه نگرفته.
تذکراتى را که تا اینجا گفتم تکرار می کنم. در خیلى مواردى که به من و شما مربوط می شد دقت کنید. نماز را در اول وقت خواندن، خیانت نکردن، که انسان براى مصلحت خودش خیانت به کسى بکند. مثلاً براى پسرتان می خواهید به خواستگارى بروید، از خدا بخواهید که آن خیانت را حیاءً من الله، ترک بکنید. خیلى روشن است من چه می گویم، منتهى باز کردنش صلاح نیست. علی هذا از خیانت مواظبت کنید، وضو را خوب انجام بدهید، اگر توانستید از خشیت خدا گریه داشته باشید که در ماه مبارک اِن شاءالله موفق باشید و موفق به اطعامش بشوید. همه این تذکرات که اینجا بود، اطعام مسکین و.... همه اینها روایت است، همه اینها حساب مخصوصى داشت که ان شاءالله دقت می کنید. از جمله تلاوت قرآن است.
امام دهم على بن محمد- در مصاحبه موسى با خداى عز و جل:
موسى: معبودا پاداش کسى که گواهى دهد من رسول و نبى و هم سخن توام چیست؟
خدا: فرمود فرشتگانم بیایند نزد او مژده بهشت باو دهند.
س معبودا پاداش کسى که برابرت بایستد و نماز بخواند چیست! ج- نزد فرشتگانم باو مباهات کنم در سجده و رکوع و قیام و قعودش و هر که چنین باشد او را عذاب نکنم.
س- پاداش کسى که مسکین را بخاطر تو اطعام کند چیست.
ج- روز قیامت دستور دهم منادى جار کشد که فلانى پسر فلان از آزاد کرده هاى خداست از دوزخ.
س- معبودا پاداش کسى که صله رحم کند چیست؟
ج- عمرش را دراز کنم و سکرات موت را بر او آسان کنم و خازنان بهشت او را فریاد کنند بشتاب نزد ما و از هر در خواهى وارد شو.
س- پاداش کسى که آزار خود را از مردم باز دارد و به آنها خوبى کند چیست؟
ج- دوزخ روز قیامت به او فریاد زند که بتو راهى ندارم.
س- پاداش کسى که تو را با زبان و دل یاد کند چیست؟
ج- او را روز قیامت در سایه عرشم پناه دهم در حمایت خود گیرم.
س- پاداش آنکه حکمت تو را نهان و آشکار بخواند چیست؟
ج- چون برق بر صراط بگذرد.
س- پاداش کسى که بر آزار و دشنام مردم بخاطر تو شکیبا شود چیست؟
ج- در ترسهاى روز قیامت باو کمک کنم.
س- پاداش کسى که چشمانش از ترس تو اشگین شوند چیست؟
چهرهاش را از سوز آتش نگهدارم و از فزع اکبر آسوده اش سازم.
معبودا- کسى که از شرم تو ترک خیانت کند چه پاداشى دارد؟
ج- روز قیامت در امانست.
معبودا- کیفر کسى که عمدا مؤمنى را بکشد چیست؟
روز قیامت باو نظر کنم و از لغزشش در نگذرم.
معبودا- پاداش کسى که کافرى را با سلام دعوت کند چیست؟
روز قیامت براى هر که خواهد باو اجازه شفاعت دهم.
معبودا پاداش کسى که نمازها را بوقت بخواند چیست؟
هر چه درخواست کند به او دهم و بهشتم را بر او مباح کنم.
معبودا پاداش کسى که از ترست وضوء را تمام گیرد چیست؟
روز قیامتش که مبعوث کنم نورى میان دو چشمش بدرخشد.
معبودا- پاداش کسى که ماه رمضان را بخاطر تو روزه دارد چیست؟
روز قیامت بمقامى وادارمش که ترسى ندارد.
معبودا- پاداش کسى که ماه رمضان را بخاطر مردم روزه دارد چیست؟
ثواب کسى دارد که آن را روزه نداشته. (ترجمه کمره اى)]
[=arial black][=arial black][=arial black][=arial black] آن وقت در ماه مبارک، از یک سو از گناهان اجتناب می کنید و از یک سو از مباحات، [یعنی] کم خوردن و امثال آن ، شکستن نفس در مقابل امر خدا، که [این شکستن نفس] مقابل هواى نفس می شود. [این دو کار] دل را لطیف می کند، یعنى قساوت را از دل برمى دارد و اینجور اثرات را ماه مبارک در دل می گذارد: السلام علیک من مجاور رقت فیه القلوب. در دعاى 45 صحیفه سجادیه، در وداع شهر مبارک، ماه رمضان است: سلام بر توای ماهى که در تو دلها رقت پیدا کرد: قلت به الذنوب، گناهان کم شد. این تاثیر روزه است در دل
حالا باید طبعاً خیلى مراقبت کرد که انسان یک ماه روزه گرفته است و رقّتى در دل به ظهور رسیده، دل رقیق شده است، قساوتش تا حدودى برطرف شده است. باید مواظبت کرد [که] این را اضافه کرد، کم نکرد. مواظبتش بر این است که:
اولاً انسان ترک گناه را ادامه بدهد.
ثانیاً مراقبت در این که در هواهاى مباح نفسانى، خوردنها و آشامیدنها و آن چیزهایى که شرعاً حلال است مباح است، در آنها انسان زیاد غوطه ور نشود.
ـ این نکته دوم را ممکن است شما متذکر نباشید، می خواهم تذکر بدهم: ـ فکر نکنید چون مباح است و خدا حلال کرده است، بى قیدوشرط انسان غوطه ور بشود و اشکالى ندارد، نه خیر! قسوت می آورد. حتماً قساوت می آورد. شما پیش خودتان فکر کنید می فهمید که انبیاء و از همه بالاتر، رسول الله صلی الله علیه و آله، حضرات معصومین علیهمالسلام، اینها [چرا] این قدر از این مباحها اجتناب می کردند، از حلالها اجتناب می کردند. یکى حضرت امیر علیه السلام [است] که در حالاتش هست. لابد شنیده اید همیشه نان جو می خورد، آن هم نان جو خشک، گاهى با نمک و خیلى کم می شد که مثلاً با سرکه و یا با شیر بخورد! بیشتر، خوراکش نان جو با نمک بود. این مسئله را که شنید، در حالاتش هست که بعضى از نزدیکان از راه دلسوزى می خواستند نان جو را روغنى بزنند، آن انبان نان جو خودش را مهر و موم کرد، که کسى دست نزند! این درس است براى ما! معلوم است [این] که کسى از مباحات هم بى قیدوشرط اجتناب کند، چیز ساده ای نیست، اینها ریاضت شرعى است. ریاضت شرعى داریم، ریاضت ناشرعى داریم، اینها را براى شما باید توضیح بدهم.
[=arial black]رسول الله صلوات الله علیه و آله سه روز پشت هم از نان جو سیر نشد! اینها یعنى چه؟ در مباحات غوطه ور شدن [را] که بعضى از عوامها فکر مى کنند حلال است، این طور نیست که قساوت نیاورد.
[=arial black]ماه مبارک که در نتیجه اجتناب از بسیارى از مباحات، موجب می شود در دل ما رقت پیش بیاورد، باید دقت کنیم این رقت را و آن طهارتى را که در دل پیش می آید، حفظ کنیم. حفظش این است که اولاً گناه نکنیم، ثانیاً سعى کنیم زیاد در مباحات غوطه ور نشویم. یک مقدار امساک بکنیم. اینها شرعى است، غیرشرعى نیست. مثلاً چاى حلال را بخورى آتش ندارد، حرام نشده است. اگر تحریم شده بود آتش داشت، جهنم داشت. اما اگر همین مباح را ترک بکنیم، که انبیاء صلوات الله علیهم و ائمه معصومین علیهمالسلام و رسول الله صلی الله علیه و آله، در عین مباح بودن، ترک می کردند. نه تنها نامشروع نیست، بلکه ریاضت مشروع است، اثر خوب در دل می گذارد، دل را به رقّت می آورد.
[=arial black]این جمله را دوباره تکرار مى کنم :السلام علیک من مجاورٍ رقّت فیه القلوب و قلّت فیه الذّنوب. مثلاً چایى ده تا می خورید پنج تا بخورید. غذایى را خیلى خوشتان می آید، نخورید، نفستان را بشکنید، نخورید. ترک لذّت خودش مسئله ای است، ترک لذّت مباح مسئله ای است، نباید آن را نادیده گرفت. به حرف عوامها گوش نکنید! آنها می خواهند غوطه ور شدن خودشان را در مباحات توجیه بکنند! عوامهاى مؤمنین را می گویم نه عوام فسّاق را! بیش از این توجیه بردار نیست که مباح است. اما این که اینها موجب قسوت می شود و ترک اینها موجب رقت می شود، اجتناب از آنها مسئله مسلمى است.
[=arial black]گفتم آموزنده این درس، رفتار رسول الله صلی الله علیه و آله و معصومین علیهمالسلام هستند. در بیانات حضرت امیر صلوات الله علیه در نهج البلاغه هست، آنجا که در این باب صحبت می کند، ـ ان شاءالله خودتان مطالعه کنید! ـ در مورد ریاضت شرعى و مخالفت با هواى نفس دستور می دهد، می فرماید: براى شما اسوه هست، نگاه کنید، مگر نمی خواهید اسوه پیدا کنید، اولین اسوه، رسول اکرم صلی الله علیه و آله، بعد اسوه های دیگر هم ذکر می کند. می فرماید اسوه دیگر می خواهى، به حضرت عیسى علی نبیناو آله وعلیه السلام نگاه کن! علف بیابان مى خورد. عین بیان نهج البلاغه است که آن علف بیابان که براى بهائم می روید، از آنها می خورد! اگر اسوه دیگر می خواهى به حضرت داود نگاه کن! اسوه ها را می شمارد، می خواهى به موسى علی نبیناو آله وعلیه السلام نگاه کن! که می گفت: رب انّی لما انزلت الىّ من خیر فقیر؛ بعد می گوید می دانى از خدا چه می خواست؟ نانى می خواست که سدّ جوعى بکند! این خطبه حضرت امیر را ببینید. این ریاضت شرعى است.
[=arial black]ریاضت شرعى غیر از ریاضتهاى ناشرعى است. فکر نکنید که ترک لذّتهاى مباح کار بى جاست. ممکن است به نظر بعضى از شما بیاید [که] این کارها درویشى است! ولى درویش هم اگر این کار را بکند حق است! گرچه درویشى نیست، این کار حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و انبیاء و حضرات ائمه معصومین علیهمالسلام است. ماه مبارک ماه ریاضت است. دنبال این ریاضت را هم باید داشت تا آنچه را که ماه مبارک به ما داده است حفظ کنیم.
[=arial black]از این به بعد من به شما توصیه می کنم گناه که نکنید! این مسلم است که باید نکنید! که آتش است. دیگر این که در لذّات غوطه ور نشوید و در حدّ توانتان [مباحات را ترک کنید.] ممکن است انسان روز به روز، ریاضتش را بیشتر کند. مثلاً در چاى خوردن، یکى را بخورید یکى را نخورید، [آن وقت] آثارش را خواهید دید. این که زور می زنید و می زنیم که دلمان رقیق شود و سوزى، حالى، ترسى، خوفى، اشتیاقى، که در خوبان هست، در ما هم باشد و نمی شود، دو جهت دارد، اول گناهان است، بعد هم غوطه ور شدن در لذّتهاى مباح، که همان زیاد خوردن [است]، زیاد خوابیدن و هرچه انسان دلش خواست بخورد، هر وقت دلش خواست بخورد، زیاد بخورد! این ریاضت شرعى است، نباید رنگ درویشى بگیرد. این حقیقتى است که در روش حضرات ائمه معصومین علیهمالسلام بوده است.
[=arial black]این جمله مرتب بیاد من می آید که انبان نان را مهر و موم کرد! ریاضت شرعى، یک مسئله [مهم] است، ماه مبارک ماه ریاضت است. کلمه ریاضت براى من و شما وحشتناک نباشد که ما ریاضت ناشرعى در بین بعضى از ریاضت کشها داریم. حقایق اسلامى و حقایق قرآنى را باید حفظ کرد. اما نه با روش عامیانه! با همان روش صحیحى که هست. خود حضرت على علیه السلام کلمه ریاضت را در نهج البلاغه بکار برده است. حضرت امیر علیهالسلام در خطبهای از نهج البلاغه جملاتى دارد که: ما فدکى داشتیم که آن فدک را از ما گرفتند. و بعد می فرماید: و ما اصنع بفدک غیر فدک. من فدک و غیر فدک را چکار دارم، من با هیچ چیز کار ندارم، من فقط با نفس خودم کار دارم: وَ إِنَّمَا هِیَ نَفْسِی أَرُوضُهَا بِالتَّقْوَی، ـ اَروضُها از ماده ریاضت است ـ من نفسم را باید با تقوى ریاضت بدهم تا در آن روز خوف اکبر در امان باشم. [نامه 45]
[=arial black]
[=arial black]خدا خوب کرده [که] این [روزه ماه مبارک] را واجب کرده! می گفتم کاش خدا [همه] 12 ماه را هم واجب می کرد، ولى از کجا معلوم است که آن وقت ما آن را انجام می دادیم. حالا براى همین باید شکر کرد و همچنین شکر کنیم که خدا ما را موفق فرموده که آن را انجام دهیم.
[=arial black]آنچه که خدا فرموده است در مکتب اهل بیت صلوات الله علیهم، یعنى آنچه که در قرآن و روایات هست اینها ریاضت است. من از شما سؤال می کنم: واجب را ملتزم بودن، گناه را ترک کردن هر دو براى نفس سخت است یا نه؟ سخت است، خیلى هم سخت است! حالا بعد نکته ای خواهم گفت دقت کنید. واجبات را انجام دادن و همچنین گناهان را ترک کردن به نظر می آید ریاضت است. این حرف را نگو، به نامحرم نگاه نکن، این زن حرام است، آن یکى حلال است.. این خودش ریاضت است! واجب را ملتزم بودن و برخلاف نفس عمل کردن دقیقاً ریاضت است و نفس را شکستن است. این مرتبه اقلّ ریاضت است که کمتر از این راه نجات نیست. بالاتر از این، از مباحات اجتناب کن! در لذّتها غور نکن، حتى لذّتهاى مباح را اجتناب کن. همچنان که انبیاء و ائمه و رسول الله صلوات الله علیه و علیهم می کردند، تا جایی که دیگر هیچ هوایى از هواهاى نفسانى خودت را تبعیت نکنى! این مرحله عالى ریاضت است. به همین طریق عمل به جزئیات دستوراتى که خدا و رسول در قرآن و روایات فرموده اند، همه ریاضت است، ریاضت شرعى است
[=arial black]ریاضت غیر شرعی
[=arial black]
[=arial black]یک ریاضت هم داریم که ریاضت من درآورده است. یعنى ریاضت غیرشرعى است. ریاضت است، یعنى به نفس خودش فشار وارد می کند، با نفسش مخالفت می کند، ولى یک روشى دارد در مخالفت با نفس، یعنى در ریاضت، که این روش، روشى نیست که روح انسان را به آنجا برساند که باید برساند! هر ریاضتی، مثمر ثمر براى انسان نیست، گرچه هیچ ریاضتى بى ثمر نیست.
[=arial black]مثالى بزنم که بفهمید ریاضت شرعى و غیرشرعى چیست تا کلاه سرتان نرود و بدامان بعضى از مرتاضان نیفتید: مثلاً دانه یک گندم را [یا] هر دانه ای و هر بذرى را حساب کنید، خداى متعال یک تسویه براى آن دارد که مقام ربوبى است: سَبِّحِ اسْمَ رَبِّکَ الْأَعْلَی. الَّذی خَلَقَ فَسَوَّی. وَ الَّذی قَدَّرَ فَهَدی، هر دانه ای را حساب کنید، خدا آن را در خلقتش با یک ساختمان وجودى مخصوصى ساخته است، خلق کرده است. به اصطلاح فلاسفه می گویند خدا یک جهاز وجودى مخصوص به آن داده است. مثلاً دانه گندم یک جهاز وجودى دارد که اگر در شرایط مخصوص بشکافد می شود سنبل، دانه سیب را خدا جهاز وجودى دیگرى داده: قَدَّرَ فَهَدى، در آن تقدیر دیگرى براه انداخته، اندازه گیرى دیگرى بکار برده است، که اگر آن دانه در شرایط مخصوص بشکافد و پیش برود می شود درخت سیب. هر بذرى را شما حساب کنید: قَدَّرَ فَهَدی، تصویر کرده و تقدیر کرده و هدایت کرده و هر کدام را هم روى جهاز خاص خلق کرده است. اگر در مسیرى که در پیش دارد برود یک چیزى می شود. دانه گندم براساس جهازى که دارد اگر در یک شرایط معین قرار بگیرد، همین دانه گندم می شود سنبل، دانه باید به ریاضت بیفتد تا به سنبلى برسد. ریاضت در کل خلقت جریان دارد. از اینجا می خواهم ریاضت شرعى و غیرشرعى را توضیح بدهم. حالا فرض کنیم دانه شعور هم دارد، ولى من و شما شعور به شعور او نداریم! حالا ما می گوییم دانه بى شعور است، این از بى شعورى ماست که باشعور را بى شعور بدانیم: وَ إِنْ مِنْ شَیْءٍ إِلاَّ یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ [اسراء : 44] فرض کنیم دانه با شعور است، اگر به او بگویند تو روى این میز با این حال و هوى بایستى راحت است یا بروى زیر خاک قرار بگیرى، آب و خاکها به تو فشار وارد بکنند، تا جایی که مغزت از بینىات بیرون بیاید. کدام راحت تر است؟ این براى دانه ریاضت است و دانه با این ریاضت باید دانه بودن خودش را از دست بدهد بعد سنبل بشود.
[=arial black]خوب دانه ای که باید زیر خاک قرار بگیرد، زیر خاک بشکافد، از دانه گى خودش دست بردارد، راهى را که خدا آن را هدایت کرده است و از آن راه باید پیش برود تا بشود سنبل. این دانه باید به ریاضت بیفتد و بشکافد بشود سنبل. حالا اگر این دانه را در خاکى بیندازید که خاک درست و حسابى نیست، مثلاً خاک شوره زار یا خاک اشکال دار باشد، یا نورى که به آن می رسد، اشکال داشته باشد، یا آب آن اشکال داشته باشد، این دانه یا نمی شکافد و اگر هم بشکافد نمیروید و سنبل نمی شود! ریاضت کشید، شکافت اما چون بعضى جهاتش ناقص بود و از آن راهى که باید ریاضت بکشد، نکشید، غیر آن راهى را که در خلقت برایش تعیین شده است براى خود در پیش گرفت، با این که شکافت یک مقدار هم سبز شد اما سنبل نمی شود. آنجا به آخر نمی رسد، آنچه باید باشد نمی شود.
[=arial black]این یک مثال بود که در هر دانه و حبه ای می توانید ببینید. در نطفه انسان و در نطفه هر حیوان می توانید این ریاضت را به نظر بیاورید. خداوند متعال در همه موجودات براى هر یک ریاضتى را تعیین کرده که اگر در این راه ریاضتش پیش برود، به کمال مطلوبش می رسد. اما اگر آن راه نباشد و از راه دیگر برود، به کمال مطلوبش نمی رسد! این یک قانون کلى در خلقت است. [آیا] انسان که شبیه یک دانه است، می تواند از این قانون کلى مستثنى باشد؟ خیر! سنّت خدا تبدیل بردار نیست: قَدَّرَ فَهَدی.
[=arial black]به من و شما روحى داده است که این روح باید با ریاضت کامل شود، اما نه هر ریاضتى، نه ریاضت از هر راهى و به هر شکلى.
[=arial black]راه ریاضت این دانه و روح را چه کسى باید تعیین بکند؟ هم او که راه ریاضت آن دانه ها را تعیین کرد یعنى خدا با ربوبیت.
[=arial black]به نکته های دقیق دقت کنید: سَبِّحِ اسْمَ رَبِّکَ الْأَعْلَی. الَّذی خَلَقَ فَسَوَّی. وَ الَّذی قَدَّرَ فَهَدی؛ [راه را] خدا تعیین کرده و دانه از همان راه باید برود تا سنبل شود و الاّ نمی شود! شما حساب کنید [اگر] یک نطفه انسان بخواهد انسان شود باید ریاضت بکشد. اگر یک مقدار اشکال پیدا شد دیگر انسان نمی شود. نطفه هر حیوان و دانه هر گیاه هم همین طور. دانه و روح انسان را که خلق کرده خَلَقَ فَسَوَّی.. قَدَّرَ فَهَدی، [به او] یک جهازى داده و یک راه ریاضتى برایش تعیین فرموده که به کمال برسد که اصل کمال هم خودش است! که انسان به خودش برسد! اما راه ریاضتى تعیین فرموده: سنت، و از طریق انبیاء تعیین فرموده است، [از طریق] رسول اکرم صلی الله علیه و آله و حضرات ائمه به ما فرموده است.
[=arial black]این نفست را باید ریاضت بدهى، اما به چه شکل؟ به همین شکلى که من می گویم، به همین شکل. [اما این] که تو دیگر بروى یکى دو ریاضتى از خودت در بیاورى، اگرچه خیلى هم زحمت داشته باشد، خیلى هم فشار داشته باشد، اما چون آن ریاضت متناسب با این جهاز نیست، آن ثمر مطلوب را نخواهد داد. مثل ریاضت این مرتاضانى که این طرف و آن طرف دنیا پیدا می شوند! حرف نیست، به خلقت مربوط است! هر شکل ریاضتى را شما حساب کنید، جز آن که خدا تعیین فرموده است، اگر جز آن باشد که ربوبیت در خلقت انسان تعیین کرده، جز آن ریاضت هر ریاضتى باشد، روح انسان را به آن کمال که باید برساند نمى رساند.
[=arial black]یک کسى خودش را 24 ساعت یا چندین روز از پاهایش آویزان کند که مرتاضها مىکنند، کار سختى است، اما چه فایده، این به درد این دانه نمی خورد. همه چیز باید همان باشد که خدا گفته است. یا از اینها تنزل کنید بروید به سراغ بعضى از این مدعیان عبودیت، که حالا عنوان درویشى داشته باشد، عنوان صوفى داشته باشد، یا اصلاً عنوان نداشته باشد، از هندوستان آمده، از کجا آمده، کجا تعلیم دیده یا کجا درس خوانده یا هیچ نخوانده، یا شب خوابیده، صبح مرشد شده، شب خوابیده، صبح استاد شده، چندین ذکر و چندین عمل [از خود در آورده] مثل همه این ریاضتهاى من درآورده! من درآورده است. جز ریاضتى که خداى متعال از طریق رسول اکرم صلی الله علیه و آله و از طریق حضرات معصومین فرموده است، جز آن ریاضت، انسان را به مقصد خودش نمی رساند
[=arial black] [به] دنبال این، ریاضت شرعى را، به همان نحوى که شرع مقدس گفته است، به همان نحوى که توضیح دادم و علماى خوب ما گفته اند، با استفاده از آیات و روایات، ان شاءالله ادامه بدهید و باز روزه های مستحبى بگیرید، اگر روزه نمی گیرید در خوردن و آشامیدن و از لذّتها، حتى المقدور کم بکنید، نفس خودتان را در لذّتهاى مباح بشکنید. در اشکال گوناگون لذتهاى مباح، خوردنش باشد، آشامیدنش باشد، خوابیدنش باشد و هر چیزى دیگرى باشد
[=arial black][=arial black][=arial black][=arial black][=arial black][=arial black][=arial black][=arial black][=arial black][=arial black][=arial black][=arial black][=arial black][=arial black][=arial black][=arial black][=arial black][=arial black][=arial black][=arial black][=arial black][=arial black][=arial black][=arial black][=arial black][=arial black][=arial black][=arial black][=arial black][=arial black][=arial black][=arial black][=arial black][=arial black][=arial black][=arial black][=arial black][=arial black][=arial black]
[="Tahoma"][="Blue"]سوال: در یکی از سخنرانی های مذهبی شنیده بودم که اگر حالت حضور و مراقبت شما قوی گردد خواهید دید که آتش آخرت شما را احاطه کرده است مراد از این آتش چیست؟
پاسخ:
از جمله آثار اذکار و ادعیه ای که با حضور تام قلبی خوانده شوند و با طهارت کامل مراتب نفس انسانی همراه باشند یکی آن است که پرده های حجب معنوی را از جلوی دیدگان انسان مکشوف ساخته و چشم برزخی انسان را نسبت به حقایق می گشایند.
از جمله حقایقی که انسان را در بر گرفته آتش تعلق به مادیات و مقتضیات نقص و حدود و مقادیر خلائق است که انسان خاکی بواسطه حشری که با یکایک مخلوقات دارد چنان سرگرم انها شده که به تدریج به غفلت در آمده و گمان می کند خلائق استقلال وجودی داشته و بدون صدور و منشئیت از حق دارای آثار وجودی هستند. این گمان که آتشی معنوی بر جان انسان است خرمن حضور و مراقبت تام انسانی را به آتش کشیده و اختلاف حالات حضور و مراقبت انسان در خلوت و جلوت را به دنبال خواهند داشت.
یعنی وقتی شخص وجود یکایک موجودات را غیر وجود حق بیند و آنهارا مستقل از وجود حق پندارد بدیهی است که حضور و مراقبش از نمره بسیار پایینی برخوردار باشد زیرا که این حضورش وابسته به نگاه دیگران خواهد بود که اگر در جمع باشد مراقب است و اگر خلوتی پیش آمد غافل است.
در حالی که عارف بالله حضور حق را در خلوت و جلوت یکی می بیند و مادیات و حدود و قصور خلائق او را هرگز از وجود حقی که انها را احاطه کرده است غافل نمی سازد.
آری ذکر حقیقی به همراه طهارت کامل نفسانی مقتضی آن است که چشم انسان را گشوده و او را نسبت به آتشی از حدود و قصور ماهوی خلائق که او را احاطه کرده اند آگاه سازد. هر چقدر توحید صمدی سالک الی الله قویتر شود مشاهداتش نسبت به آتش تعینات و تعلقات عالم ماده بیشتر شده و به همان میزان انگیزه وی برای ترقی به عوالم قدس افزون می گردد.
[/]
[=arial black] در لیالى قدر، مخصوصاً از دعا بر نصرت اسلام و مسلمین به عنوان یک وظیفه غفلت نکنید، این یک وظیفه است. آن تضرع ها که براى خودتان می کنید، براى گناهانتان و حوائج دیگرتان، از آنها محکم تر، شبیه آنها، به عنوان یک مسئولیت و وظیفه براى نصرت اسلام و مسلمین دعا کنید و فراموش نکنید
[=arial black]
[=arial black]
[=arial black]
[=arial black] در روایت هست امام صادق علیه السلام فرموده: اگر کسانى بدانند عرض اعمال و فضیحت چیست از همین حالا عقل از سرشان مى پرد و به کوهها مى روند و زندگى را ترک مى کنند. اگر بدانند چه مى شود
[=arial black]
[=arial black]
[=arial black]
[=arial black]
[=arial black]
[=arial black]
[=arial black]
[=arial black] و بترس که مرگ بر تو در آید، و تو از پروردگارت گریزان باشى و در جستجوى دنیا روان. از همنشینى با فاسقان بپرهیز که شر به شر پیوندد. خدا را بزرگ دار و دوستان خدا را دوست شمار و از خشم بپرهیز- و خود را از آن برهان- که خشم سپاهى است بزرگ از سپاهیان شیطان، و السّلام. ترجمه : شهیدی
[=arial black] وقتى اشک از چشم جارى بشود، این شدت خشیت است. همین که شدت خشیت به این مرحله رسید، باطن امر، امن است. این جمله را من مکرر گفته ام آن که اینجا می ترسد در آنجا در امن است و آن که اینجا نمی ترسد آنجا در ترس است
به نام خدا
با سلام:
جناب رئوف لطفا منابع مطالبی را که زحمت کشیدید معرفی بفرمایید.
با سپاس
سلام
در یک کلام آداب بندگی در ماه مبارک بنظرم ::Narahat az:
یکی این که چشم از حرام بپوشیم، گوش از حرام بازداریم،زبان از حرام نگه داریم و در کل
اعضای بدن رو از حرام نگه داریم ... البته سخت است باید کار کنیم ...:hamdel::ok::hamdel:
سلام بفرمایید
http://radioquran.ir/?part=menu&inc=menu&id=1639&
[=arial black] قَالَ یَا مُوسَى لَهُ الْأَمَانُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ، این تناسب بین جزا و عمل است، یعنى نمی خواهد به خدا خیانت بکند، می خواهد بنده های خدا در امن باشند، خدا هم او را در امان قرار می دهد. تناسبها در جزاها خیلى دقیق است
سلام: متشکرم
[="Blue"]الهی و ربی من لی غیرک.. خدایا من جز تو کسی رو ندارم.
♥•٠·
من برای رسیدن به آرامش
تنها به تکرار اسم تو بسنده خواهم کرد
♥•٠·
اللَّـهُ لَا إِلَـٰهَ إِلَّا هُوَ ۖ لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَىٰ ﴿ طه ۸﴾
خدایى که جز او معبودى نیست و نام هاى نیکو به او اختصاص دارد.
[="Blue"]سخت ترین رمضانی كه بر مسلمانان میگذرد
نه فانوسهای قاهره روشن است
ونه بلندگوهای مسجد دمشق اذان می گویند
بازارهای بغداد بسته شده
شهر قدس هنوز در اسارت بسر می برد
یمن بمباران می شود
امت محمد(ص) هنوز در خواب عمیق به سر می برد و بجای اتحاد بین خود ،برای نابودی دیگری دست به ائتلاف بیرونی میزنند..!
به نام خدا
روزه ضعیف کردن قوای حیوانی و تقویت قوای رحمانی نفس است.
روزه هموار کردن جاده عبودیت است.
روزه انصرا ف نظر از مشتهیات نفس، و توجه به مطالبات روح است.
روزه بهترین لگام بر اسب چموش نفس اماره است.
[=arial black]ریاضت غیر شرعی
[=arial black]
تمام شد.:Gol:
ممنونم ....استفاده کردم:Hedye:
خیلی عالی بود:ok:
[="Tahoma"][="Blue"]سوال:
در یکی از سخنرانی های مذهبی شنیده بودم که اگر حالت حضور و مراقبت شما قوی گردد خواهید دید که آتش آخرت شما را احاطه کرده است مراد از این آتش چیست؟
پاسخ:
از جمله آثار اذکار و ادعیه ای که با حضور تام قلبی خوانده شوند و با طهارت کامل مراتب نفس انسانی همراه باشند یکی آن است که پرده های حجب معنوی را از جلوی دیدگان انسان مکشوف ساخته و چشم برزخی انسان را نسبت به حقایق می گشایند.
از جمله حقایقی که انسان را در بر گرفته آتش تعلق به مادیات و مقتضیات نقص و حدود و مقادیر خلائق است که انسان خاکی بواسطه حشری که با یکایک مخلوقات دارد چنان سرگرم انها شده که به تدریج به غفلت در آمده و گمان می کند خلائق استقلال وجودی داشته و بدون صدور و منشئیت از حق دارای آثار وجودی هستند. این گمان که آتشی معنوی بر جان انسان است خرمن حضور و مراقبت تام انسانی را به آتش کشیده و اختلاف حالات حضور و مراقبت انسان در خلوت و جلوت را به دنبال خواهند داشت.
یعنی وقتی شخص وجود یکایک موجودات را غیر وجود حق بیند و آنهارا مستقل از وجود حق پندارد بدیهی است که حضور و مراقبش از نمره بسیار پایینی برخوردار باشد زیرا که این حضورش وابسته به نگاه دیگران خواهد بود که اگر در جمع باشد مراقب است و اگر خلوتی پیش آمد غافل است.
در حالی که عارف بالله حضور حق را در خلوت و جلوت یکی می بیند و مادیات و حدود و قصور خلائق او را هرگز از وجود حقی که انها را احاطه کرده است غافل نمی سازد.
آری ذکر حقیقی به همراه طهارت کامل نفسانی مقتضی آن است که چشم انسان را گشوده و او را نسبت به آتشی از حدود و قصور ماهوی خلائق که او را احاطه کرده اند آگاه سازد. هر چقدر توحید صمدی سالک الی الله قویتر شود مشاهداتش نسبت به آتش تعینات و تعلقات عالم ماده بیشتر شده و به همان میزان انگیزه وی برای ترقی به عوالم قدس افزون می گردد.
[/]