جمع بندی آخرین استدلال یک مسلمان: چون خدا گفته!

تب‌های اولیه

11 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آخرین استدلال یک مسلمان: چون خدا گفته!

سلام .. جواب این شبهه چیه؟ خیلی مختصر و مفید همه چیو زیر سوال میبره ..

" گفتم: چرا؟
گفت: چون خدا گفته.
گفتم: کی گفته خدا گفته؟
گفت: چون تو قرآن اومده.
گفتم: کی گفته قرآن حرف خداس؟
گفت: خود خدا تو قرآن گفته!
گفتم: من دیگه حرفی ندارم:/"

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد جلیل

گلپسر;787891 نوشت:
سلام .. جواب این شبهه چیه؟ خیلی مختصر و مفید همه چیو زیر سوال میبره ..

" گفتم: چرا؟
گفت: چون خدا گفته.
گفتم: کی گفته خدا گفته؟
گفت: چون تو قرآن اومده.
گفتم: کی گفته قرآن حرف خداس؟
گفت: خود خدا تو قرآن گفته!
گفتم: من دیگه حرفی ندارم:/"

[=&quot]بسم الله الرحمن الرحیم

[=&quot]با عرض سلام و ادب و دعای برای تعجیل در فرج
[=&quot]پاسخ اجمالی:

[=&quot]پاسخ این شبهه بسیار ساده است. در آخرین قسمت از اشکال و جواب، پاسخی که از سوی پاسخ دهنده بیان شده است پاسخ تام و کاملی نبوده است.
[=&quot]در پاسخ به این سوال : « که گفته قرآن کلام خداست» باید گفت: معجزه بودن قرآن که به تایید عقل رسیده است به انسان می فهماند که قرآن کلام خداست. نه صرف بیان و تصریح قرآن به اینکه او کلامی از جانب خداست.
[=&quot]پاسخ تفصیلی:
[=&quot]آراستگی شبهه و نوع بیان آن حکایت از آن دارد که ایراد کننده، غرض خاصی در بیان این اشکال دارد و به ذهن می رسد اینگونه شبهات نه تنها برای رفع ابهام صادر می شود بلکه تنها برای آلوده کردن افکار و اعتقادات جوان مسلمان است که ساخته و مطرح می شود.
[=&quot]در ابتدای شبهه، مستشکل با «چرا» شروع کرده و این بدان معناست که قبل آن کلامی مطرح بوده که در نظر مستشکل ایجاد سوال نموده است اما کلام را ذکر نکرده است.
[=&quot]لذا مشخص نیست سوال در حوزه ی اعتقادات و مباحث عقلی بوده یا در حوزه ی مباحث نقلی و روایی از قبیل احکام بوده است.
[=&quot]در هر صورت پاسخِ «چون خدا گفته است» از فردی که در مقام مناظره یا جدل با مخالفین است به ندرت و در محل خاصی به کار می رود به عبارت دیگر، دلیل تعبد در موارد کمی مورد استفاده قرار می گیرد و عموماً متکلمان و فلاسفه ی مسلمان از ادله ی عقلی برای دفاع و تبیین مباحث دینی بهره می گیرند
[=&quot]البته قابل ذکر است در جایی هم که دلیل اینگونه بیان می شود «چون خدا گفته است» معنای این کلام این نیست که در دین آموزه ای وجود دارد که مخالف با عقل است(هر چند برخی آموزه فراتر از حد عقل است)
[=&quot]اما در مورد قسمت آخر شبهه که بیان شده است «قرآن کلام خداست به این دلیل که خود قرآن گفته است» باید گفت این استدلال ناقص است و به نظر، مستشکل عمداً اینگونه سخن گفته است تا ذهن مخاطب را منحرف کند.
[=&quot]دلیل ما بر کلام الهی بودن قرآن، صرف بیان خود قرآن نیست، یعنی اینگونه نیست که چون قرآن گفته که کلامی الهی است پس ما نیز پذیرفته ایم؛ بلکه ما به این علت پذیرفته ایم که قرآن کلام الهی است که متن و محتوای آن فراتر از بشر است و به تشخیص متخصصان امر، معجزه ای است که بشر توان آوردن مثل آن را ندارد و متن و محتوای آن نشان می دهد که از منشا الهی سرچشمه گرفته است.
[=&quot]لذا می بینیم خود قرآن نیز در چندین آیه دیگران را به مبارزه خواسته است و بیان می دارد که اگر گمان می کنید این قرآن از غیر خداست پس همانند آن را بیاورید.
[=&quot]برای مطالعه در مورد جنبه های اعجاز قرآن می توانید به کتبی از قبیل قرآن و آخرین پیامبر نوشته آیه الله مکارم یا بخش اعجاز قرآن در انجمن تفسیر و علوم قرآن مراجعه فرمائید.

ممنون بابت پاسخ ..
ولی خب الان از کجا معلوم حضرت محمدی ص بوده که بخواد قرآن بیاره؟
از کجا معلوم اون حضرت محمد ص راست گفته؟
از کجا معلوم این قرآن همون قرآنی هست که پیامر ص آورده؟
بالاخره سینه به سینه از 1400 سال پیش تا حالا رسیده .. طبیعتا باید عوض بشه ،
از کجا معلوم اونایی که این قرآن رو به ما رسوندن خودشون آدم درستی باشن؟

اینا همه ی سوالاتی هست که با خوندن این شبهه به ذهن میرسه!!:Ghamgin:

گلپسر;787891 نوشت:
سلام .. جواب این شبهه چیه؟ خیلی مختصر و مفید همه چیو زیر سوال میبره ..

" گفتم: چرا؟
گفت: چون خدا گفته.
گفتم: کی گفته خدا گفته؟
گفت: چون تو قرآن اومده.
گفتم: کی گفته قرآن حرف خداس؟
گفت: خود خدا تو قرآن گفته!
گفتم: من دیگه حرفی ندارم:/"


سلام
مناسب است به یک نکته مهم توجه شود.

هر استدلالی بر یکسری مقدماتی استوار است. اگر این مقدمات ، برای طرف مقابل ، پذیرفته شده و اثبات شده باشه ، که هیچ. اگر پذیرفته نشده باشه ، باید اول همون مقدمات اثبات بشوند. باز اثبات همون مقدمات ، مبتنی بر یکسری مقدمات دیگر است که اگر برای طرف مقابل پذیرفته نشده باشند باید ... و به همین ترتیب.

اگر آن فردی که برایش استدلال می آوریم ، مثل خودمان مسلمان باشد ، همین که بگوییم "چون خدا گفته" ، کافیست. چون او می داند خدا و قرآن یعنی چه و اینها را قبول دارد.

اما بدیهی است اگر طرف مسلمان نباشد ، نمی توان در پاسخ "چرا"ی او ( خط اول شبهه) این استدلال را برای او آورد. زیرا او خدا و نتیجتاً قرآن و ... را قبول ندارد و لذا نمیشود برای او بر اساس این مقدمات که مربوط به اهل ایمان است استدلال نمود.

پس به نظر من ، کلید این شبهه در حرف "م" کلمه "گفتم" قرار دارد: چه کسی می گوید: "گفتم"؟ آیا کسی است که خدا و قرآن را قبول دارد؟ یا کسی است که خدا و قرآن را قبول ندارد.
نمی توان با مقدمات دینی ، برای کسی که مسلمان نیست ، استدلال آورد.

گلپسر;788504 نوشت:
ولی خب الان از کجا معلوم حضرت محمدی ص بوده که بخواد قرآن بیاره

سلام
این سئوال را میشه درباره هر فرد تاریخی یا هر "عامل" تاریخی بیان کرد: کی گفته سقراط و بقراط و ... وجود داشته اند؟

این طوری که کل تاریخ بشر و کل تاریخ جهان ، نفی می شود و ما تنها می توانیم چیزی را قبول کنیم که در زمان خودمان و جلوی چشم خودمان باشد ! هیچ فرد اهل علم و منطق ، این را نمی پذیرد. پس سئوال اشکال دارد. به عبارت دیگر ، این یک سفسطه است.

گلپسر;788504 نوشت:
ولی خب الان از کجا معلوم حضرت محمدی ص بوده که بخواد قرآن بیاره؟
از کجا معلوم اون حضرت محمد ص راست گفته؟

[=&quot]به نام خدا

[=&quot]تاریخ شفاهی و کتبی و نیز آثار برجا مانده از زمان حضور پیامبر اسلام و قبل آن، از مواردی است که حضور پیامبر اسلام را ثابت می کند به طوری که برای هیچ فردی ایجاد شک و شبهه‌ای در مورد وجود پیامبر اسلام نمی کند خصوصاً که پیامبر صلی الله علیه و اله مقارن با دو امپراتوری بزرگ جهان (ایران و روم) بوده که دعوت و نحوه ی عملکرد ایشان بر این دو امپراتوری بزرگ سایه افکند و این حادثه ی کوچکی نبود که از انظار جهانیان مخفی بماند و بازتاب آن منعکس نشود.

[=&quot]ثانیاً حوادث و مسائل تاریخی را زمانی که عده ی بسیار کثیری نقل کرده باشند را نمی توان زیر سوال برد و حضور و دعوت پیامبر اسلام صلی الله علیه و اله از همین قبیل است.

[=&quot]ثالثاً ما برای اثبات وجود پیامبر و حجیت قرآن نیاز به گزارش تاریخ نداریم بلکه وجود معجزه ی زنده ی پیامبر در این زمینه برای ما کفایت است.

[=&quot]وقتی در روز از شما سوال شود دلیل شما بر وجود روز چیست قطعاً وجود خورشید و روشنائی آن را بهترین دلیل بر وجود روز خواهید دانست.
[=&quot]قرآن خود را معجزه ای برای اثبات حقانیت پیامبر و اینکه از جانب خدا نازل شده است می داند و این معجزه بودن قرآن همانگونه که در زمان حضور پیامبر، نبوت ایشان را ثابت می فرموده؛ در زمان حاضر نیز همان معجزه بودن قرآن ثابت کننده ی این امر است.
[=&quot]به عبارت دیگر دلیل بر وجود پیامبر و حجیت قرآن، خود قرآن است.

گلپسر;788504 نوشت:
از کجا معلوم این قرآن همون قرآنی هست که پیامر ص آورده؟
بالاخره سینه به سینه از 1400 سال پیش تا حالا رسیده .. طبیعتا باید عوض بشه ،
از کجا معلوم اونایی که این قرآن رو به ما رسوندن خودشون آدم درستی باشن؟

اما دلائل بر عدم تحرف قرآن بر چند قسم است برخی ادله، عقلی و برخی نقلی است که این قسم شامل روایات و شهادت تاریخ می شود.

1 - تاريخ مربوط به جمع‏ آورى قرآن چه در زمان پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و چه بعد از آن و اهمّيّت فوق‏ العاده شديدى كه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و مسلمانان به حفظ و كتابت قرآن نشان مى ‏دادند ثابت مى‏ كند كه حتّى كم شدن كلمه ‏اى از قرآن كريم به هيچ وجه امكان نداشته است.

به شهادت تاريخ، در زمان پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله عدّه زيادى از مسلمانان دانشمند كه تعداد آنان را تا چهل و سه نفر نوشته ‏اند به دستور آن حضرت هر آيه و يا سوره ‏اى را به محض نزول مى ‏نوشتند و اين نوشته ‏ها با اهتمام و كوشش هرچه تمام تر در ميان مسلمين نگهدارى مى ‏شد.
معروف ‏ترين آنها كه اهتمامشان به نوشتن قرآن به مراتب بيش از ديگران بود حضرت على بن ابيطالب عليه السلام و زيد بن ثابت بودند و بدين ترتيب از قرآن‏ هايى كه به وسيله اين افراد نوشته مى‏ شد نسخه‏ هاى متعدّدى در ميان مسلمانان وجود داشت كه در قرائت و استفاده از قرآن مرجع شبانه‏ روزى همه مسلمانان بود.
علاوه بر اين، عدّه زيادى از مسلمانان، آيات و سوره ‏هاى قرآن را حفظ كرده بودند.

اينها در كار حفظ قرآن بسيار دقيق بودند و سعى داشتند حتّى كلمه ‏اى از اين كتاب آسمانى را فروگذار نكنند. اين عدّه كه به آنها «قاريان» گفته مى‏ شد پيوسته مورد مراجعه و استفاده مردم در قرائت قرآن بودند.

موضوع اهتمام به نگهدارى و حفظ قرآن از تحريف، به اندازه ‏اى در ميان‏ مسلمين زياد بود كه در زمان خلافت ابوبكر وقتى در جنگ «يمايه» عدّه زيادى از قاريان قرآن كشته شدند، مسلمانان تصميم گرفتند توجّه بيشترى در حفظ قرآن به خرج دهند و به اين منظور، همه نسخه ‏هاى قرآن را در يك جا جمع‏آورى كرده و از اين كه كم و زيادى در آنها واقع شود جلوگيرى نمودند؛ و حفظ اين نسخه ‏ها بار ديگر بشدّت مورد توجّه قرار گرفت.

در زمان خلافت عثمان بن عفّان نيز چهار نسخه قرآن از روى نسخه‏ هاى اوليّه تدوين و تهيّه گرديد و به همه ايالات اسلامى ابلاغ شد كه قرآن‏ هاى خود را با اين چهار نسخه تطبيق دهند و هنگام قرآن خواندن از آن تبعيّت نمايند.
توجّه مسلمانان و قاريان به حفظ و نگهدارى قرآن به حدّى بود كه روزى ميان «ابى بن كعب» و «عثمان» خليفه وقت درباره آيه‏ «وَ الَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لَا يُنْفِقُونَها فِى سَبِيلِ اللَّهِ» اختلافى رخ داد،
عثمان مدّعى بود كه وحى الهى «الَّذين» است-/ بدون واو-/ و بايد اين كلمه (و) از نسخه‏ هاى قرآن حذف گردد، ولى «ابى» مى ‏گفت ما از رسول خدا اين آيه را به همان‏طورى كه در قرآن ها موجود است شنيده‏ ايم.
بگو مگو ميان هر دو نفر در گرفت. ناگهان، «ابى» با شدّت هرچه تمامتر گفت: «هركس بخواهد اين حرف را از قرآن بردارد، شمشير بر شانه مى ‏نهم و خون او را مى‏ ريزم!» پافشارى «ابى» سبب شد كه خليفه حرف خود را پس بگيرد.

هرگاه تغيير يك حرف از قرآن داراى يك چنين ماجرايى بود، آيا مى ‏توان گفت كه قرآن دستخوش تحريف شده و آياتى از آن حذف گرديده است؟
علاوه بر دو مطلب اساسى فوق، بايد توجّه داشت كه در آيات متعدّدى از قرآن كريم، مسئله عدم تحريف قرآن و اين كه اين كتاب آسمانى از دستخوش تغيير و تبديل مصون خواهد بود تصريح شده است؛ آنجا كه مى‏ فرمايد: «انَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ انَّا لَهُ لحَافِظُونَ؛ ما قرآن را نازل كرديم و بطور قطع نگهدار آنيم!» علما و دانشمندان اسلامى نيز در كتاب‏هاى تفسير و كلام تصريح نموده ‏اند كه دانشمندان اسلامى اجماع دارند كه در قرآن تحريفى واقع نشده است.
به هر حال، جمعى از بزرگان و محقّقان ما در اين باره كتاب ها نوشته‏ اند و عدم امكان تغيير در قرآن را به طرز روشنى اثبات نموده ‏اند. كسانى كه نمى‏ توانند از كتاب‏ هاى عربى كه در اين باره نوشته شده استفاده كنند، مى‏ توانند مشروح اين بحث را در كتاب «برهان روشن» نوشته مرحوم حاج ميرزا مهدى بروجردى مطالعه فرمايند.( پاسخ به پرسشهاى مذهبى، ص: 530)
2- عظمت، صلابت، هماهنگى، و ويژگيهاى والاى همه قرآن نمود بارز اين نكته است كه قرآن از گزند دستبرد بشرى به دور مانده است چون اگر مورد دستبرد بشرى قرار مى‏ گرفت آن ويژگيها آسيب مى‏ديد.
ساختار كنونى قرآن مجيد، شائبه هر گونه تحريفى را نفى مى‏ كند. غزل هاى بسيارى را به ديوان حافظ افزوده‏ اند كه بازشناسى آن غزل ها از غزل هاى حافظ يا ممكن نيست يا مشكل است. ليكن اوج ادبى و والايى قرآن، هيچ افزايش و كاهش بشرى را نمى ‏پذيرد.

3- امامان ما قرآن مجيد را از اتهام به هر گونه تحريفى پيراسته‏ اند و همين قرآن را مورد تأكيد كامل قرار داده ‏اند.

4- قانون لطف خداوند و عقل‏ هر دو اين را مى‏ طلبد كه كتابى كه آخرين كتاب هدايت است و مى‏ خواهد از چهره تحريف‏ شده اديان الهى تحريف ‏زدايى كند بايد خود، از قلمرو تحريف به دور باشد و مشيّت و خواست خداوند، آن را از آفتها بازدارد(اعجاز در قرآن كريم ص 113)

5 اگر به قرآن چیزی افزوده می شد، قطعاً قرآن قابلیت اعجاز خود را از دست می داد و امکان آوردن مثل آن وجود می داشت و نیز اگر چیزی از آن کم می شد با آیاتی که بیان می کند ما قرآن را از تحریف مصون می داریم در تضاد بود که این دلیل دیگری است که نشان از عدم تحریف قرآن دارد.

گلپسر;787891 نوشت:
سلام .. جواب این شبهه چیه؟ خیلی مختصر و مفید همه چیو زیر سوال میبره ..

" گفتم: چرا؟
گفت: چون خدا گفته.
گفتم: کی گفته خدا گفته؟
گفت: چون تو قرآن اومده.
گفتم: کی گفته قرآن حرف خداس؟
گفت: خود خدا تو قرآن گفته!
گفتم: من دیگه حرفی ندارم:/"

مسلمان: هر چیزی که در قرآن نوشته شده درست است.

پرسش: از کجا میدانی؟

مسلمان: چون خدا گفته.

پرسش: از کجا میدانی که خدا گفته؟

مسلمان: چون توی قرآن نوشته.

به اعتقاد من باید قرآن را با مفهوم و استدلال و منطق بیاموزیم و هرگونه نقدی را به قرآن بپذیریم (یعنی تعصب نا به جا نداشته باشیم) و آن نقد را با استدلال و درک متقابل پاسخگو باشیم.

باسلام
مهم اینه چی گفته
وقتی سوال نیست ادامه پرسشهای بعدی بی معنی هست
گویا الان من بگم
چرا ؟
بگه چون استاد گفته ؟
کی گفته استاد گفته ؟
تو خود کتاب گفته؟
کی گفته حرف استاد؟
خود استاد تو کتاب گفته؟
تا اینجا قابل قبول هست
مشکل متن سوال قبل چرا هست که نیست :ok:
چی چرا ؟

[=Cambria]به نام خدا

[=Cambria]سوال
[=Cambria]آیا این دلیل که قرآن کلام خداست چون خود خدا در قرآن فرموده است، دلیلی منطقی است؟
[=Cambria]پاسخ
[=Cambria]دلیل ما بر کلام الهی بودن قرآن، صرف بیان خود قرآن نیست، یعنی اینگونه نیست که چون قرآن گفته کلامی الهی است پس ما نیز پذیرفته ایم؛ بلکه ما به این علت پذیرفته ایم قرآن کلام الهی است که متن و محتوای آن فراتر از بشر است و به تشخیص متخصصان امر، معجزه ای است که بشر توان آوردن مثل آن را ندارد و متن و محتوای آن نشان می دهد از منشا الهی سرچشمه گرفته است[=&quot].
[=Cambria]لذا می بینیم خود قرآن در چندین آیه، دیگران را به مبارزه خواسته است و بیان می دارد که اگر گمان می کنید این قرآن از غیر خداست پس همانند آن را بیاورید[=&quot].
[=Cambria]برای مطالعه در مورد جنبه های اعجاز قرآن می توان به کتبی از قبیل قرآن و آخرین پیامبر نوشته آیه الله مکارم مراجعه کرد[=&quot].[=Cambria]

موضوع قفل شده است