(¯`(♥)´¯) - مطلع کردن خواستگار از شکست در زندگی قبلی - (¯`(♥)´¯)

تب‌های اولیه

19 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
(¯`(♥)´¯) - مطلع کردن خواستگار از شکست در زندگی قبلی - (¯`(♥)´¯)

سلااااااااااااااااااام...

خعلی چاکریم اوستا:Hedye: :Gol:

هییییییییییی زندگی... داغم به دلت بمونه که اینقد اذیتم نکنی/:

من می خواستم بدونم اگه یه دختری از عقد برگشته باشه(در زندگی اولش در دوران عقد طلاق گرفته باشن)

حالا باید به خواستگار جدید با چه کیفیتی این موضوع رو انتقال بده: مثلا همون اول که کسی زنگ می زنه گفته بشه... کی گفته بشه...

مدتی که تو عقد بوده رو چجوری باید بگیم که خواستگار پس نیوفته

علت طلاق رو تا چه حد بازش کنیم...

کلا فرض کنید خدای ناکرده زبونم لال روم به دیفال....زبونم لال فرض کنید که این اتفاق واسه دخترتون افتاده و حالا یه خواستگار میاد... شرایط رو شبیه سازی کنید و با خواستگار فرضی صحبت کنید تا هم متوجه برخورد صحیح بشم و هم ایده بگیرم:Gol:

چون نمی دونستم چه اطلاعاتی لازم هست بدونید و نمی خواستم خیلی مفصل در تاپیک عمومی توضیح بدم ... اگه اطلاعاتی نیاز هست که بدونید، در خدمتم

دستتون برسه به ضریح حضرت اباالفضل:Gol:

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد امین

سلام

شرایط یکسان نیست و نمی شود همه جا یک شیوه خاص را پیش گرفت؛ چون اگر بگوییم همان اول گفته شود، خب در این صورت خطر فرار خواستگار وجود دارد:ok:. اگر هم بگوییم چیزی نگوبد، خطر شاکی شدن خواستگار وجود دارد و ممکن است بگوید چرا این مسئله را مخفی کردی و ... .

لذا باید شرایط را در نظر گرفت و مطابق همان عمل کرد. در بعضی شرایط ممکن است خواستگار روی اینکه طرف مطلقه باشد یا نباشد، خیلی حساس باشد و اصلا کاری هم نداشته باشد که علت طلاق چه بوده. همینکه بدانند طرف طلاق گرفته از ازدواج با او منصرف شده و عقب نشینی می کند. نسبت به چنین افرادی همان اول باید موضع را مشخص کرد و مسئله را بیان کرد تا اگر خواست اقدامی هم بکند، ندانسته اقدام نکند. معمولا چنین افرادی همان ابتدا، یا در مورد این مسئله از دختر و خانواده اش سوال می کنند و یا اینکه از اطرافیان تحقیق می کنند. لذا اگر سوال کردند باید قضیه را گفت.

اما اگر طرف چیزی در این باره سوال نکرد و از صحبت های اولیه اش هم اینطور بداشت نشد که مطلقه نبودن برای او خیلی مهم است، بهترین زمان برای طرح این مسئله، زمانی است که خواستگار تا حدودی دختر را شناخته باشد و با نقاط مثبت او آشنا شده باشد. این آشنایی ممکن است ذر یکی دو جلسه خواستگاری حاصل شود و ممکن هم هست حتی قبل از خواستگاری، خواستگار بتواند به نقاط مثبت دختر پی ببرد. در این شرایط احتمال منطقی برخورد کردن طرف با ازدواج ناموفق گذشته این دختر و در نتیجه خودداری کردن از عقب نشینی بی دلیل او بیشتر است؛ چون اگر همان ابتدا گفته شود، به دلیل اینکه نقاط مثبت این دختر را نمی داند، ممکن است خیلی راحت عقب نشینی کند و به خود فرصت شناخت را هم ندهد؛ اما وقتی او را شناخت، آن موقع تصمیمی که می گیرد عاقلانه است و متعصبانه نیست.

البته این احتمال هم وجود دارد که بعد از گفتن مسئله طرف شاکی شود و بگوید چرا همان اول نگفتی؟ در پاسخ دختر می تواند بگوید که من قصد گفتن این مسئله را داشتم و به دنبال فرصت می گشتم. حالا که این را می دانید می توانید تصمیم بگیرید و اجباری در کار نیست.

این نکته را هم باید عرض کنم که به هر حال چنین روشی یعنی به تاخیر انداختن گفتن سابقه طلاق ریسک دارد و ممکن است بعضا با برخورد های نامناسبی از جانب طرف مواجه شوید. حتی در صورتی که این مسئله تکرار شود ممکن است اثرات نامناسبی روی دختر مثل سرخوردگی و ... داشته باشد. لذا باید از این روش به خصوص شناخت در جلسات خواستگاری خیلی به ندرت و صرفا در جایی که احتمال بدهیم طرف می پذیرد استفاده کنیم؛ نه همه جا و برای حل مشکل ازدواج باید از راهکارهای دیگر که در ادامه ذکر می کنم مدد جست.

جریان ازدواج ناموفق گذشته را چطور بگوییم؟
خیلی راحت. نیاز نیست که طرف خودش را به در و دیوار بکوبد. بعد از اینکه آشنایی اولیه حاصل شد، دختر می گوید مسئله دیگری هم هست که شما باید بدانید و آن اینکه من قبلا یک ازدواج ناموفق داشته ام که البته به عروسی منجر نشد و در همان دوران عقد تمام شد. مدت زمان عقد و ... هم بعد از گفتن اصل مسئله از سوالات خواستگار خواهد بود که دختر خانم پاسخ می دهد.
اگر طرف از علت طلاق سوال کرد، در صورتی که علت از جانب پسر بوده باشد که خب گفتن آن نه تنها به ضرر دختر نیست ؛بلکه به نفعش هم هست. اما اگر علت طلاق از جانب دختر باشد، باید مسئله به طور خاص بررسی شود. گاهی لازم است که واقعیت همانطوری که بوده گفته شود و گاهی هم ضرورتی برای گفتن تمام جزئیات نیست.

چند نکته در رابطه با ازدواج دختران مطلقه: (برای پسران طلاق گرفته هم کاربرد دارد)
1- در شرایط فعلی این یک واقعیت است که ازدواج ناموفق در گذشته، شرایط ازدواج جدید را سخت می کند. لذا طبیعی است که چنین فردی نباید خود را با کسی که چنین سابقه ای ندارد مقایسه کند و انتظاراتی هم‌سطح او داشته باشد؛ چون با این کار اصل ازدواجش هم زیر سوال می رود و ممکن است نتواند ازدواج کند. لذا باید کمی توقع خود را پایین آورده و بیشتر تکیه او در انتخاب همسر روی ملاک های اصلی و غیر قابل چشم پوشی مثل تناسب اعتقادی و ... باشد و تا حد امکان از ملاک های فرعی مثل تناسب تحصیلی و مالی و منطقه ای و سابقه طلاق نداشتن و ... چشم پوشی کند.

2- بهترین گزینه ها در این شرایط افرادی هستند که به نحوی با خانواده این دختر آشنا هستند؛ چون چنین افرادی تا حدودی در جریان مسئله قرار دارند و به همین خاطر وقتی برای خواستگاری اقدام می کنند، به این معناست که با ازدواج ناموفق گذشته او کنار آمده اند و ... . لذا نباید بدون دلیل چنین مورد هایی را رد کنند.

3- هر چه این فرد بتواند نقاط مثبت خود را تقویت کند، به همان اندازه احتمال ازدواج خود با فرد ایده آلش را تقویت کرده است و باعث می شود ازدواج ناموفق گذشته اش در نگاه خواستگار کمررنگ جلوه کند. لذا ارتقای سطح فکری، اعتقادی، اخلاقی، رفتاری، اجتماعی، تحصیلی و ... می تواند به او کمک کند.

4- هر چه فرد و خانواده اش شناخته شده تر باشند، به همان میزان احتمال ازدواج او بیشتر خواهد بود و به عبارتی دایره انتخابش وسیع می شود. لذا حضور پررنگ و فعال او و خانواده اش در هیئت ها و انجن ها و گروه ها و ... نقش مهمی در فراهم شدن شرایط ازدواجش دارد و نباید از آن غفلت کند.

5- استفاده از واسطه های ازدواج هم مزیت هایی شبیه خواستگار آشنا دارد؛ چون او هم قبل از اقدام برای خواستگاری شرایط این دختر را می داند و با پذیرش این مسئله اقدام می کند.

6- گاهی اوقات دختران مطلقه یا حتی خانواده شان فکر می کنند پنهان کرده ازدواج ناموفق دخترشان به ازدواج مجددش بیشتر کمک می کند، در حالی که اینگونه نیست؛ چون با این کار خواستگارانی که چنین شرایطی را می پذیرند از دست می روند؛ چون پیش خود فکر می کنند این دختر او را قبول نخواهد کرد. مثلا پسری که مثل این دختر سابقه ازدواج ناموفق داشته، اگر بداند این دختر هم مثل خودش است، احتمال اینکه برای خواستگاری اقدام کند خیلی بیشتر است. بعلاوه اینکه دیگر نیاز نیست دردسر گفتن سابقه طلاق را در خواستگاری به جان بخرید. البته لزومی به جار زدن و اعلام عمومی هم نیست؛ بلکه منظور پنهان نکردن مسئله در جاهایی است که احتمال وجود خواستگارانی از این دست هست. در شرایطی هم ممکن است دانستن این مسئله موجب مشکلات و احیانا مزاحمت هایی برای این خانم شود که در این شرایط پنهان کردنش بهتر خواهد بود. البته اگر راهکاری وجود داشته باشد که بتوان مانع مشکلات شد؛ مثل اینکه خانم مطلقه ای در محل کارش مطلقه بودن خود را پنهان نمی کند؛ اما برای جلوگیری از مزاحمت ها، با مردها خیلی محکم و قاطع برخورد می کند، در این صورت پنهان نکردنش بیشتر به مصلحت است؛ چون شرایط ازدواج را بیشتر فراهم می کند.

پیروز و سربلند

[="Microsoft Sans Serif"][="Indigo"]

امین;754752 نوشت:
سلام

سلام استاد

ممنون از پاسخ خوب و کاملتون

نقل قول:
در بعضی شرایط ممکن است خواستگار روی اینکه طرف مطلقه باشد یا نباشد، خیلی حساس باشد و اصلا کاری هم نداشته باشد که علت طلاق چه بوده. همینکه بدانند طرف طلاق گرفته از ازدواج با او منصرف شده و عقب نشینی می کند.

فقط در این مورد برای من سوال ایجاد شد!

از کجا باید بدونیم که خواستگار جز کدوم دسته از این افراد هست؟

تقریبا اکثر خواستگارا همون اول با شنیدن این مسئله جا می خورن...

یکی هم که خانوادش خیلی رغبت داشتن.... جلسه اول چیزی نگفتیم و وقتی دوباره زنگ زدن با پسرشون بیرون قرار گذاشتم تا راجع به این مسئله باهاش صحبت کنم(البته من داداش هستم!).. تا متوجه این مسئله شد، شاکی شد که چرا همون اول بهشون نگفتیم....

حالا می خواستم بدونم خواستگاری که زنگ می زنه و هیچ شنختی بهش نداریم و تنها اطلاعاتی که در تماس اول رد و بدل میشه، شغل و چند تا بچه دارین و از این حرفاست، تو این وضعیت تکلیف چیه؟؟

امین;754752 نوشت:
در شرایط فعلی این یک واقعیت است که ازدواج ناموفق در گذشته، شرایط ازدواج جدید را سخت می کند. لذا طبیعی است که چنین فردی نباید خود با کسی که چنین سابقه ای ندارد مقایسه کند و انتظاراتی هم‌سطح او داشته باشد؛ چون با این کار اصل ازدواجش هم زیر سوال می رود و ممکن است نتواند ازدواج کند. لذا باید کمی توقع خود را پایین آورده و بیشتر تکیه او در انتخاب همسر روی ملاک های اصلی و غیر قابل چشم پوشی مثل تناسب اعتقادی و ... باشد

از اون موضوع اول که بگذریم... این مسئله رو چجوری به دخترمون گوشزد کنیم....

[SPOILER]بزرگترین علت شکستس به همین دلایل بود... با توجه به شرایط شغلی پدرم، خواستگارای خوبی نداشت و وقتی دیدیم اون شخص از نظر اعتقادی خوب هست... سعی کردیم خواهرمو راضی کنیم که با این ازدواج کن، بعدا علاقه ایجاد می شه...(از یک طرف ظاهر پسرو نپسندیده بود... از طرف دیگه پسر روستایی بود و به لحاظ فرهنگی خیلی ضعیف عمل کرد) یه سری مسائل و بچه بودن طرفش باعث شد نه تنها بهش علاقه مند نشه، بلکه ازش متنفر شد..(یه چیز دیگه هم که بود.. ما خیلی از اعتقادات پسره تعریف کردیم ولی اونقدر که فکر می کردیم،آدم حسابی نبود، این ناهماهنگی ظاهر و باطنش هم خیلی در ایجاد نفرت تاثیر داشت)...[/SPOILER]

حالا اینا رو که خدمتتون عرض کردم... الان تنها احساسش اینه که مظلوم واقع شده...

با این اوصاف چیکار کنم که بتونه از بعضی چیزا کوتاه بیاد و داقع بین تر باشه..

در واقع این نکته شماره یک رو چجوری بهش بگم... وقتی از این صحبتا می شه، حالش خراب نی شه و می زنه زیر گریه...

[SPOILER]یه خواستگار نسبتا خوب داشت که اینجوری روش عیب گذاشت... گفت این بلد نیست حرف بزنه.. هنوز بچس...[/SPOILER][/]

با سلام و با اجازه کارشناسان محترم و پرسشگر عزیز

یكی از نکات بسیار مهم در جلسات خواستگاری این است که فرد تا چه حد می تواند اسرار زندگی خود را به فرد مقابل بیان نماید؟ آیا اگر خطا و اشتباهی یا مسئله ای در زندگی اش رخ داده است، اجازه دارد آن را با نامزدش مطرح کند یا نه؟ مبادا بیان این اسرار دست مایه ای برای سركوب وی توسط همسرش در زندگی زناشویی آینده گردد؟
اسرار زندگی را می توان مانند مباحث امنیتی اطلاعات به چهار طبقه ( بکلی سری، سری، خیلی محرمانه و محرمانه ) تقسیم نمود. در زندگی نیز برای مسائل خود طبقه بندی داشته باشید.
1 - در جلسات اول خواستگاری می توانید مسائلی را مطرح کنید که دیگران اطلاع و آگاهی دارند ولی خواستگار شما از آن بی اطلاع است. مثلاً در محل و فامیل همه می دانند شما با یک ازدواج غیر موفق روبرو بوده اید بهتر است این نکته را قبل از قرار خواستگاری به اطلاع فرد مورد نظر برسانید که اگر با شنیدن این موضوع نظرش تغییر می کند قبل از جلسات خواستگاری و ایجاد زحمات و مشکلات متوجه شود.

2 - گاهی ازدواج تا مراحلی پیش رفته است و بعد به دلایلی انجام نشده و در شناسنامه هم ثبت نشده و عروسی هم انجام نگرفته است در این شرایط لازم نیست قبل از خواستگاری اطلاع دهید ولی در آخر جلسه اول خواستگاری باید برای فرد تشریح کنید. برخی از اسرار را که جز خانواده شما کسی از آن اطلاع ندارد نباید در جلسات اول بیان کنید. شما می توانید در مراحل بعد و به میزان اعتمادی که به فرد مقابل پیدا کرده اید، او را از این اسرار مطلع سازید.
3 - هرگز نباید از اشتباهات و لغزش هایی که در دوران مجردی انجام داده اید و کسی هم از آن باخبر نیست و شما نیز توبه کرده اید و یقیناً بعد از ازدواج هم همسرتان متوجه آن نخواهد شد، سخنی به میان بیاورید. زیرا گناهان وخطاها امری ما بین ما و خدای ماست، و هیچ کس اجازه ندارد آبروی خود را جلوی دیگران ببرد. علاوه بر این هرگز از فرد مقابل نخواهید كه به اینگونه مسائل اشاره کند.
ولی اگر مسئله ای قبل از ازدواج برای شما پیش آمده و شما مرتکب جرم وخطایی شده اید و امکان بر ملاشدن آن را پس از ازدواج وجود دارد، باید حتماً به نحوی آن را برای فرد مقابل بیان کنید.
4 - گفتن تمام جزئیات ( عصبانیت های موردی، بی نظمی های موردی، ضعف در مهارتهای زندگی و... ) لازم نیست زیرا مفسده دارد و باعث نگرانی و ایجاد تردید می شود و زمینه وسوسه های شیطانی را فراهم می آورد و ممکن است فرد مقابل اینگونه برداشت کند که مشکل بسیار بزرگ بوده و فقط قسمتی از آن گفته شده است. به همین ترتیب گفتن جزئیات و مسائلی که به زندگی مشترک مربوط نمی شود لازم نیست، پرسیدن از آنها نیز لزومی ندارد بنابراین پرسش درباره اینکه چه گناهی مرتکب شده‌ای؟، آیا دوست پسر یا دختر داشته‌ای؟، چند تا خواستگار برایت آمده است؟، به خواستگاری چند نفر رفته‌اید؟ و... لازم نیست و گاهی توهین و بی‌حرمتی به شمار می ‌رود و پیامدهای منفی بسیاری دارد.

5 - از گفتن عیبی که خواستگاریتان را به هم می ‌زند، ابا نداشته باشید، چون در غیر این صورت خانه را درزمین سستی بنا کرده‌اید. عیبی که امکان دارد گفتن آن یک خواستگاری را به هم بزند،نگفتن آن یک زندگی را به هم خواهد زد .
6 - اگر شما دارای نقص عضو یا بیماری هستید باید به طور کامل و به دور از ابهام در مورد شناخت نقص، ناتوانایی‌ های آن و روش درمانش توضیح دهید. بهتر است در این موارد از پزشک بخواهید شرح بیماری شما را به طور دقیق و شفاف به زبان فارسی مکتوب بنویسد و آن را به فرد ارائه دهید وبا معرفی پزشک خود از آنها بخواهید هرگونه سوالی که دارند از پزشک معالجتان بپرسند.

7 - اگر فرد مقابل شما دارای نقص عضو یا بیماری است، نباید عجولانه و ناآگاهانه تصمیم بگیرید، بلکه باید بر اساس میزان ظرفیت و تحمل خود یا فرد مقابل و به دور از هرگونه ترحمی تصمیم ‌گیری کنید و هرگز به فکر تغییر اوضاع نباشید.

[="Microsoft Sans Serif"][="Indigo"]

yalda solimani;754769 نوشت:
1 - در جلسات اول خواستگاری می توانید مسائلی را مطرح کنید که دیگران اطلاع و آگاهی دارند ولی خواستگار شما از آن بی اطلاع است. مثلاً در محل و فامیل همه می دانند شما با یک ازدواج غیر موفق روبرو بوده اید بهتر است این نکته را قبل از قرار خواستگاری به اطلاع فرد مورد نظر برسانید که اگر با شنیدن این موضوع نظرش تغییر می کند قبل از جلسات خواستگاری و ایجاد زحمات و مشکلات متوجه شود.

با سلام و تشکر بابت راهنمایی های مفیدتون

البته توی پست دومی توضیح دادم که وقتی همون اول می گیم اصلا نمین خواستگاری

الانم یه بنده خدایی تماس گرفتن که امروز یا فردا دوباره تماس می گیرن که قرار بذارن بیان خونمون.... تو همین حین که منتظر توضیحات تکمیلی جناب امین هستم، خوشحال می شم شما هم ادله ای که دارید، مفصل تر بگین

یا علی[/]

من ادم روشنفکری هستم اگه دختره طلاق گرفته باشه،مثل بچه ادم بران توضیح بده دلیلش چی بوده کافیه،گناه که نکرده یه حلال خدارو انجام دادن ولی خب نتونستن باهم بسازن، ولی خب حساسیت هم دارم اینکه اون مرتیکه رو کاملا از ذهنش بیرون کرده باشه، در هرصورت بنظرم ازداج با یه زن بیوه بهتر از ازدواج با یه دوشیزه خانم هستش دلایل زیاده هرچند معایبی هم داره ولی فوایدش بیشتره

[=Microsoft Sans Serif]

امین;754752 نوشت:
.

استاد یهویکی یه چیزی به ذهنم رسید.... میشه یه نظر سنجی بالای تاپیک بذارید تا افراد مختلف بگن که به نظرشون چه کاری درست تره؟!... گزینه هاشم به سلیقه خودتون:Hedye:

البته با توجه به تجربه برخورد با کیس های مشابه که دارین... نظر خودتون برام خیلی مهم تره:Gol:

یا زینب کبری;754777 نوشت:
[=Microsoft Sans Serif]

با سلام و تشکر بابت راهنمایی های مفیدتون

البته توی پست دومی توضیح دادم که وقتی همون اول می گیم اصلا نمین خواستگاری

الانم یه بنده خدایی تماس گرفتن که امروز یا فردا دوباره تماس می گیرن که قرار بذارن بیان خونمون.... تو همین حین که منتظر توضیحات تکمیلی جناب امین هستم، خوشحال می شم شما هم ادله ای که دارید، مفصل تر بگین

یا علی

بازم سلام عرض میکنم خدمت دوست عزیز

روابط مي تواند هم بهترين و بالاترين لذت زندگي و همبزرگترين چالش آن باشد. اما معمولاً ترکيبي از هر دوياينهاست در دنيايي که بي وقفه به سمت بازسازي و تحول پيش مي رود،خيلي از افراد مشغول بازنگري روي اولويت هاي زندگي خودهستند.

از اين گذشته، آيا ما زندگيمان را با اين سوال که "موجوديبانکم چطور پيش مي رود؟" ارزيابي مي کنيم؟ مطمئناً خير.مهمترين سوالي که بايد پاسخ دهيم اين است که "آيا کساني هستند کهدوستم داشته باشند؟" يا "کسي هست که من دوستش داشته باشم؟"

وقتي يک رابطه خيلي مهم بر هم مي خورد، چه از طريق طلاق باشد ياطرق ديگر، قبل از اينکه يک رابطه جديد را شروع کنيد بايد خودتانرا براي موفقيت آماده کنيد.

در زير 5 تصميم مهم را عنوان مي کنيم که براي ايجاد يک رابطه عاشقانهو موفق بايد اتخاذ کنيد و به آن پايبند باشيد.

1. "اول بايد با خودم قرارملاقات داشته باشم."
بهترين نشانه نوع رابطه اي که با افراد خواهيد داشت، نوع رابطه اي استکه با خودتان برقرار مي کنيد. پس اولين قرار ملاقات ها را باخودتان بگذاريد تا دوباره جاي پايتان را روي زمين محکمکنيد. همان عشق و محبتي که مي خواهيد به شريک زندگيتان در آيندهداشته باشيد اول به خودتان ارزاني کنيد. براي شامتان شمعي روشن کنيد،براي خودتان چند شاخه گل بخريد، و صبحها که از خواب بيدارمي شويد، جلوي آينه زيبايي خود را تحسين کنيد.

2. "خصوصياتي که از شريک زندگي آينده خود انتظار دارم را مشخص ميکنم."
از روابط گذشته تان که شکست خورده اند، الان ديگر خصوصيات،ويژگي ها و رفتارهايي که به دردتان نمي خورند را شناخته ايد. اينخصوصيات را يادداشت کنيد و بعد از خودتان بپرسيد که مي خواهيدطرف مقابلتان چه صفاتي داشته باشد. مثلاً به جاي صفات خود محوريا بي وفا، مي توانيد صفات بامحبت و وفادار را بنويسيد. روي نقاط وصفات مثبت متمرکز شويد و از آنها بعنوان معياري براي انتخاب استفادهکنيد.

3. "رابطه قبليم را کاملاً از آينده ام بيرون مي کنم."
اگر مي بينيد که مداوم درحال حرف زدن از رابطه قبليتان هستيد ياسعي داريد که مدام فرد کنوني را با قبلي مقايسه کنيد، دست نگهداريد و ببينيد آيا واقعاً براي آشنا شدن با يک فرد جديد آمادگيداريد يا نه. صحبت درمورد تجارب قبلي بعنوان مطلع کردن طرف مقابلاشکالي ندارد اما صحبت کردن مداوم و گله و شکايت فقط طرفتان رادورتر مي کند. اگر طلاق گرفته ايد، چرا اجازه مي دهيدکه آن فرد قبلي هنوز هم اين همه زمان و توجه شما را در زندگيتاناز آنِ خود کند؟ چنين احساساتي را مي توانيد با دوستان ديگريا يک روانشناس درميان بگذاريد.

4. "با کسي رابطه برقرار مي کنم که از نظر احساسي سالم باشد."
با خودتان قرار بگذاريد که با کسي که وارد رابطه مي شويد حتماًفردي مسئوليت پذير، خودکفا، و از نظر احساسي کاملاً سلامت باشد.ببينيد روابط او با خانواده اش چگونه است؟ به چيز خاصياعتياد ندارد؟ ساختن دوباره زندگي بعد از طلاق خيلي انرژي مي بردپس اجازه ندهيد هر مجنوني آنرا دوباره بر هم بريزد.

5. "به دنبال علايقم مي روم."
آيا سرگرمي يا علاقه خاصي داريد؟ ديگر آنها را کنارنگذاريد و درعوض هرچه زودتر خودتان را به آن مشغول کنيد.کمي تفريح کنيد. تازه اين احتمال هم وجود دارد که در همين حين و بينبا فرد جديدي آشنا شويد که علايق و احساساتي شبيه به شما داشته باشد وبتوانيد رابطه خوبي با او شروع کنيد.

یا زینب کبری;754766 نوشت:
یا زینب کبری هم اکنون آنلاین است.

نقل قول نوشته اصلی توسط امین نمایش پست ها
سلام
سلام استاد

ممنون از پاسخ خوب و کاملتون

در بعضی شرایط ممکن است خواستگار روی اینکه طرف مطلقه باشد یا نباشد، خیلی حساس باشد و اصلا کاری هم نداشته باشد که علت طلاق چه بوده. همینکه بدانند طرف طلاق گرفته از ازدواج با او منصرف شده و عقب نشینی می کند.
فقط در این مورد برای من سوال ایجاد شد!

از کجا باید بدونیم که خواستگار جز کدوم دسته از این افراد هست؟

تقریبا اکثر خواستگارا همون اول با شنیدن این مسئله جا می خورن...

یکی هم که خانوادش خیلی رغبت داشتن.... جلسه اول چیزی نگفتیم و وقتی دوباره زنگ زدن با پسرشون بیرون قرار گذاشتم تا راجع به این مسئله باهاش صحبت کنم(البته من داداش هستم!).. تا متوجه این مسئله شد، شاکی شد که چرا همون اول بهشون نگفتیم....

حالا می خواستم بدونم خواستگاری که زنگ می زنه و هیچ شنختی بهش نداریم و تنها اطلاعاتی که در تماس اول رد و بدل میشه، شغل و چند تا بچه دارین و از این حرفاست، تو این وضعیت تکلیف چیه؟؟

سلام

نمیشه به طور دقیق فهمید و تا حدودی میشه گفت باید از صحبت های طرف و تیپ شخصیتی و خونوادگی طرف حدس زد. مثلا آدم هایی که همون اول با کلی کلاس و توقع و ... اقدام می کنن معمولا روی این مسئله هم حساسن و بهتره همون اول بهشون گفت. یا اونایی که خیلی حساسن معمولا همون اول سوال می کنن و ... .

توجه: به تاخیر انداختنِ گفتن این مسئله زمانی فایده داره که طرف شناخت پیدا کنه. لذا توی همون خواستگاری اگه شما خودت با پسره صحبت نمی کردی و اجازه می دادین چند جلسه دیگه دو طرف با هم صحبت کنن و بعد خود خواهرتون مسئله رو می گفت بهتر بود؛ یعنی احتمال اینکه عقب نشینی نکنن بیشتر بود. با این حال این روش ریسک هم داره و ممکنه افرادی بعد از چند جلسه و شناخت هم عقب نشینی کنن. لذا نباید طوری بشه که این عقب نشینی ها زیاد باشه؛ تا حدی که دیگه خواهرتون از ازدواج نا امید بشه و ... .

بقیه سوالتون رو بعدا پاسخ می دم ...

یا زینب کبری;754766 نوشت:
سعی کردیم خواهرمو راضی کنیم که با این ازدواج کن، بعدا علاقه ایجاد می شه

به نظرم اگه اینکارو میکنی به عنوان مشورت و نظر دادن بکن.نه اینکه بخای اصرار کنی.اصرار در انجام ازدواج اصلا خوب نیست.
من خودم قبلن مهم بود برام که دختر قبل ازدواج رابطه نداشته باشه.یه دختر همسایه داشتیم نامزد داشت .مادرم اصرار میکرد میگفتم نمیخام.بعدش فکرامو کردم.گفتم:خب نامزد بودن.دوستی غیرشرعی که نبوده بزار بریم صحبت کنیم.شاید نامزدیشون در اون حدی که من فکر میکنم نبوده.

به نظر من بزارین در جلسه خواستگاری دختر به پسربگه.و پسر به خونوادش.چون ممکنه پسر خودش مشکلی نداشته باشه و بتونه خونواده را راضی کنه.و اینکه پشته تلفن میگن نظر مادر پسره نه خود پسر.

[="Microsoft Sans Serif"][="Indigo"]

mohsen1990;754958 نوشت:
به نظر من بزارین در جلسه خواستگاری دختر به پسربگه.و پسر به خونوادش.چون ممکنه پسر خودش مشکلی نداشته باشه و بتونه خونواده را راضی کنه.و اینکه پشته تلفن میگن نظر مادر پسره نه خود پسر.

پیشنهادت جالب بود:ok::Gol:[/]

سلام
دختر یکی از دوستان پدرم هم موقع عقد طلاق گرفته بودند و اتفاقا اسمشون رو هم از شناسنامش پاک کردن.
برای ازدواج دومشون خانواده دختر موقع خواستگاری هیچی به خواستگار و خانوادش نگفتند ولی وقتی دختر و پسر باهم صحبت کرده بودند دختره بعد از اینکه کاملا از معیاراشون و اهدافشون صحبت شده بود ماجرا رو گفته بود و خود پسر با خانوادش درمیون گذاشته بود و اینقدر در کنارش از خوبی های دختر گفته بود که خانواده ش قبول کرده بودند.با وجود اینکه پسر تا حالا تجربه ازدواجی نداشت و پسر اول خانواده هم بود.
خداراشکر چند ماه پیش ازدواج کردند و خیلی هم از هم راضیند.
حتی پدر دختر یک هفته قبل از عقد تمام مدارک دادگاه و علتشو برد برا خانواده پسر و یه جورایی اتمام حجت کرد .گفت نمیخوام هیچ وقت به دخترم طعنه ای زده بشه یا بخاطر این مساله کوچکش کنند و راستشو از همین اول گفت و گفت اگر نمیخواین همین الان بگید .که خانواده پسرخیلی از صداقت پدرش خوششون اومده بود و گفته بودن حالا دخترت برامون عزیز تر شد.
:ok:
امیدوارم خواهر شما هم به زودی ازدواج موفق همرا با عاقبت بخیری و خوشبختی داشته باشن
:Gol:
در تایید صحبتهای کاربرmohsen1990 عرض کردم:ok:

یا زینب کبری;754766 نوشت:
[=Microsoft Sans Serif]
از اون موضوع اول که بگذریم... این مسئله رو چجوری به دخترمون گوشزد کنیم....

[SPOILER]بزرگترین علت شکستس به همین دلایل بود... با توجه به شرایط شغلی پدرم، خواستگارای خوبی نداشت و وقتی دیدیم اون شخص از نظر اعتقادی خوب هست... سعی کردیم خواهرمو راضی کنیم که با این ازدواج کن، بعدا علاقه ایجاد می شه...(از یک طرف ظاهر پسرو نپسندیده بود... از طرف دیگه پسر روستایی بود و به لحاظ فرهنگی خیلی ضعیف عمل کرد) یه سری مسائل و بچه بودن طرفش باعث شد نه تنها بهش علاقه مند نشه، بلکه ازش متنفر شد..(یه چیز دیگه هم که بود.. ما خیلی از اعتقادات پسره تعریف کردیم ولی اونقدر که فکر می کردیم،آدم حسابی نبود، این ناهماهنگی ظاهر و باطنش هم خیلی در ایجاد نفرت تاثیر داشت)...[/SPOILER]

حالا اینا رو که خدمتتون عرض کردم... الان تنها احساسش اینه که مظلوم واقع شده...

با این اوصاف چیکار کنم که بتونه از بعضی چیزا کوتاه بیاد و داقع بین تر باشه..

در واقع این نکته شماره یک رو چجوری بهش بگم... وقتی از این صحبتا می شه، حالش خراب نی شه و می زنه زیر گریه...

[SPOILER]یه خواستگار نسبتا خوب داشت که اینجوری روش عیب گذاشت... گفت این بلد نیست حرف بزنه.. هنوز بچس...[/SPOILER]

سلام

نظرش در مورد خواستگارهایی که قبل و بعد از طلاق میومدن چی بوده؟

موردهایی بوده که ایشون به دلائل مختلف رد کرده باشه؟ یا خودش موافق بوده باشه و شما رد کرده باشین؟

چند سالشونه؟

یا زینب کبری;754786 نوشت:
[=Microsoft Sans Serif]
استاد یهویکی یه چیزی به ذهنم رسید.... میشه یه نظر سنجی بالای تاپیک بذارید تا افراد مختلف بگن که به نظرشون چه کاری درست تره؟!... گزینه هاشم به سلیقه خودتون:Hedye:

البته با توجه به تجربه برخورد با کیس های مشابه که دارین... نظر خودتون برام خیلی مهم تره

:Gol:


به نظر من نظرسنجی خیلی توی این مسئله کاربرد نداره؛ چون شرایط یکسان نیست و در شرایط مختلف راه کارها متفاوت باید اجرا بشه.

با این حال اگه می خواید نظر سنجی بذارید با جناب طاهر هماهنگ کنید.

سلام علیکم
مهم شرایط دختر خانوم هست...در ابتدا از خواهرتون بپرسید که تونستن اون مسئله رو تو خودشون حل کنند؟و تونستن کنار بیان ؟و از لحاظ روحی قوی شدن بطوریکه خودشون به خواستگارشون بگن یا نه؟
اگه تونستن بذارید بر عهده ی خودشون درانتهای جلسه به خواستگار بگن و اگه دلیل خواست دلیلش رو هم توضیح بدن....اینطوری خودشون در بین صحبت ها متوجه میشن اون شخص با این مسئله کنار میاد یا نه؟

بین سخنانتون گفتید هر زمان حرف نامزدشون رو پیش میکشید گریه میکنند...خوب باید در ابتدا ایشون از لحاظ روحی قوی بشن بعد به خواستگار فک کنند

[="Microsoft Sans Serif"][="Indigo"]

امین;755315 نوشت:
سلام
چند سالشونه؟

سلام استاد 22

نقل قول:
نظرش در مورد خواستگارهایی که قبل و بعد از طلاق میومدن چی بوده؟

در مورد خواستگارای قبل ازدواجش که خیلی در جریان نیستم... در واقع سنش کم بود هنوز خیلی خواستگار نیومده بود... همون دو سه تا یی هم که اومده بودن، مناسب نبودن
بعد طلاقش هم ... کسایی که خودش می پسندید که بعد از فهمیدن موضوع طلاق... الفرار
اون نصفه دیگه هم که کلا تکلیفشون روشن بود... یه جوری از نظر طبقاتی و فرهنگی پایین تر بودند که مادر بنده خدای من فقط باید یواشکی گریه می کرد!

امین;755315 نوشت:
موردهایی بوده که ایشون به دلائل مختلف رد کرده باشه؟ یا خودش موافق بوده باشه و شما رد کرده باشین؟

بله... بعضی ها را به دلایلی رد می کرد که برای پدر و مادرم غیر قابل هضم بود... البته نه اینکه دلیلش غیرمنطقی باشه... ولی خانواده توقع داشتند که کوتاه بیاد
مثلا یکی اشکالش این مدلی بود که پسره خیلی ضعیف ظاهر شده بود... نمی دونم بگم خجالتی بوده... یه تخته کم داشته... تو این مایه ها... یعنی در بهترین حالت تو روابط اجتماعی خیلی ضعف داشته بود... جنم مردونه رو ازش احساس نکرده بود و خوشش نیومده بود...

اما موردی نبوده که خودش بپسنده ولی ما رد کنیم...

فقط تو همون چند ماهی که پرونده خواستگاری همسر سابقش در جریان بود...همزمان فرمانده بسیج دانشگاهشون تو محیط دانشگاه ازش خواستگاری کرده بود... اون زمان اون شخصو خیلی قبول داشت ولی اون شخص سه نقطه چین نسنجیده عمل کرده بود و یه هفته بعد هم از مسئول نهاد دانشگاه خواسته بود خواهرم رو متوجه کنن که قضیه پیشنهادش منتفیه....[/]

یا زینب کبری;755417 نوشت:
[=Microsoft Sans Serif]

سلام استاد 22

در مورد خواستگارای قبل ازدواجش که خیلی در جریان نیستم... در واقع سنش کم بود هنوز خیلی خواستگار نیومده بود... همون دو سه تا یی هم که اومده بودن، مناسب نبودن
بعد طلاقش هم ... کسایی که خودش می پسندید که بعد از فهمیدن موضوع طلاق... الفرار
اون نصفه دیگه هم که کلا تکلیفشون روشن بود... یه جوری از نظر طبقاتی و فرهنگی پایین تر بودند که مادر بنده خدای من فقط باید یواشکی گریه می کرد!

بله... بعضی ها را به دلایلی رد می کرد که برای پدر و مادرم غیر قابل هضم بود... البته نه اینکه دلیلش غیرمنطقی باشه... ولی خانواده توقع داشتند که کوتاه بیاد
مثلا یکی اشکالش این مدلی بود که پسره خیلی ضعیف ظاهر شده بود... نمی دونم بگم خجالتی بوده... یه تخته کم داشته... تو این مایه ها... یعنی در بهترین حالت تو روابط اجتماعی خیلی ضعف داشته بود... جنم مردونه رو ازش احساس نکرده بود و خوشش نیومده بود...

اما موردی نبوده که خودش بپسنده ولی ما رد کنیم...

فقط تو همون چند ماهی که پرونده خواستگاری همسر سابقش در جریان بود...همزمان فرمانده بسیج دانشگاهشون تو محیط دانشگاه ازش خواستگاری کرده بود... اون زمان اون شخصو خیلی قبول داشت ولی اون شخص سه نقطه چین نسنجیده عمل کرده بود و یه هفته بعد هم از مسئول نهاد دانشگاه خواسته بود خواهرم رو متوجه کنن که قضیه پیشنهادش منتفیه....



سلام

در مواردی که گفتید موردی که نشون بده توقع ایشون زیاده وجود نداره که شما میگی چطور راضیش کنیم که توقعش رو کم کنه و واقع نگر باشه؟ پسند ظاهری و تناسب های اعتقادی و اخلاقی جزو ملاک های اصلیه که نمیشه ازش گذشت. بله اگه علت رد کردن ایشون مواردی مثل نداشتن مدرک یا پولدار نبودن یا ستار خان نبودن و ... بود اون موقع باید باهاش صحبت می کردید و ...

[="Microsoft Sans Serif"][="Indigo"]

امین;755656 نوشت:
سلام

در مواردی که گفتید موردی که نشون بده توقع ایشون زیاده وجود نداره که شما میگی چطور راضیش کنیم که توقعش رو کم کنه و واقع نگر باشه؟ پسند ظاهری و تناسب های اعتقادی و اخلاقی جزو ملاک های اصلیه که نمیشه ازش گذشت. بله اگه علت رد کردن ایشون مواردی مثل نداشتن مدرک یا پولدار نبودن یا ستار خان نبودن و ... بود اون موقع باید باهاش صحبت می کردید و ...

سلام

متشکرم ازتون:Gol:[/]

موضوع قفل شده است