فرق آیات محكم و متشابه در قرآن چیست؟

تب‌های اولیه

8 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
فرق آیات محكم و متشابه در قرآن چیست؟

با سلام فرق آیات محكم و متشابه در قرآن چیست؟

خداوند متعال مي‌فرمايد:
"او کسي است که اين کتاب را بر تو نازل کرد که قسمتي از آن‌، آيات "محکم‌" است که اساس اين کتاب مي‌باشد و قسمتي از آن "متشابه‌" است‌;
امّا آن‌ها که در قلوبشان انحراف است‌، به دنبال متشابهاتند تا فتنه‌انگيزي کنند و تفسير براي آن مي‌طلبند; در حالي که تفسير آن‌ها را جز خدا و راسخان در علم نمي‌داند...".(آل‌عمران‌، 7)
از اين آيه‌، استفاده مي‌شود که آيات قرآن کريم دو دسته‌اند:



الف‌) محکمات‌; ب‌) متشابهات‌.

"محکمات‌" آيات‌ِ روشني هستند که جاي هيچ‌گونه انکار و توجيه و سوءاستفاده در آن نيست‌;
امّا "متشابهات‌" به دليل بالا بودن سطح مطلب يا گفتگو درباره عوالمي که از دسترس ما بيرون است‌; مانند علم غيب‌، جهان رستاخيز و صفات خداوند متعال و... که فهم معناي نهايي و اسرار و پي‌بردن به کنه حقيقت آن‌ها، به سرماية خاص علمي نياز دارد و خداوند متعال مي‌فرمايد: فقط خداوند و راسخان در علم‌، اسرار اين آيات را مي‌دانند و براي مردم تشريح مي‌کنند.
راسخان در علم عبارتند از: پيامبر و امامان‌: که از همه اسرار اين آيات آگاهند و علما و دانشمندان راستين ـ که به موازين‌، احکام‌، عقايد شرعي و به روش تأويل متشابهات آشنايي کافي دارند ـ و هر يک‌، به اندازه دانش خود از اين آيات چيزي مي‌فهمند و براي مردم تشريح مي‌کنند و همين حقيقت است که مردم را براي درک اسرار قرآن به دنبال معلمان الهي و علماي ديني مي‌کشاند; بنابراين‌، در برخورد با متشابهات‌، بايد به احاديث و تفاسير علماي راستين مراجعه کرد

محكم: راغـب اصـفـهـانى گويد: ((حكم , اصله : منع منعا لاصلاح )) حكم در اصل به معناى منع نمودن و جـلـوگـيرى به كار رفته است البته جلوگيرى از افساد به جهت اصلاح خواهد بود, لذا هر سخن و گـفـتـارى كـه رسـا و شـبهه ناپذير باشد و مورد كج فهمى قرارنگيرد, به چنان گفتار ـ و حتى كردارى ـ محكم گويند, يعنى مستحكم و خلل ناپذير.
متشابه :بخشى از آيات قرآن متشابه مى باشد كه مايه شبهه و گاه دست آويزى براى فتنه جويان گرديده است
در تعريف متشابه ـ بهتر گفته است: ((و الـمـتشابه من القرآن ما اشكل تفسيره لمشابهته بغيره )), متشابهات قرآن آن باشدكه تفسير آن مشكل آيد, زيرا نمود آن چه هست را ندارد و به چيز ديگر شباهت دارد.
لذا در مورد قرآن , آن چيز ديـگـر جـز ضلالت و گم راهى نباشد ((فماذا بعد الحق الاالضلال ) پس كلام حق (قرآن كريم ) هرگاه نمودى جز حق داشته باشد و به باطل همى ماند, آن را متشابه گويند.
طـبق اين تعريف , تشابه ـ در آيات متشابهه ـ تشابه حق و باطل است كه سخن حق گونه خداوند, باطل گونه جلوه گر شود.
ازايـن رو, تـشـابه علاوه برآن كه بر چهره لفظ يا عمل , پرده اى از ابهام مى افكند,موجب شبهه نيز مى باشد بدين ترتيب هر متشابهى هم به تفسير نياز دارد كه رفع ابهام كند و هم به تاويل نياز دارد تا دفع شبهه كند لذا تاويل نوعى تفسير است كه علاوه بر رفع ابهام , دفع شبهه نيز مى كند بنابراين مورد تاويل نسبت به تفسير, اخص مطلق است هر كجا تاويل باشد, تفسير نيز هست تفسير در مورد مـبهمات است كه در محكم و متشابه هر دو وجود دارد و تاويل صرفا در متشابه است كه هم ابهام وهم تشابه دارد.
( باستفاده از كتاب التمهيد آيت الله معرفت)

محكم از احكام به معناى اتقان است .
و مراد از كلمه يا آيه محكمه , آن است كه معناى آن واضح است و چند وجهى يا مبهم نيست . و به قول راغب اصفهانى چه از نظر لفظ , چه از نظر معنى , شبهه در آن راه ندارد. مانند اكثر آيات تشريع ( آيات الاحكام ) و مواعظ و آداب و اخلاق قرآن . متشابه از تشابه است يعنى همانندى , و هم ريشه با شبهه و اشتباه است . و عبارت يا آيه متشابه به گفته راغب اصفهانى ظاهرش بيانگر باطنش نيست . شيخ طوسى مى نويسد : محكم آن است كه به خاطر وضوحش بدون قرينه يا دلالت [ خارجى ] به صرف توجه به ظاهرش مراد از آن دانسته شود .... و متشابه آن است كه با توجه به ظاهرش مراد از آن دانسته نشود , مگر آنكه قرينه اى [ خارجى ] بر آن افزوده شود كه معناى مراد را برساند. ( تبيان , ذيل تفسير آيه 7 سوره آل عمران ). بـه تـعـريـف ديگر متشابه لفظى است محتمل وجوه معانى كه در معرض شك و شبهه است و لذا محتاج به تاويل است ; و هم قابل تاويل صحيح است و هم تاويل فاسد. مانند اكثر آيات خلق ( آفرينش انسان و انسانها , و تقدير و صفات و افعال الهى . ( التمهيد , 3/8 ). اكـثريت عظيم آيات قرآنى محكم , و اقليت آنها ( در حدود دويست آيه ـ التمهيد , 3/14 ) متشابه است . بعضى از متكلمان و جدل پيشگان با تمسك به آياتى چون هذا بيان للناس ( آل عمران , 138 ) و كتاب احكمت آياته ثم فصلت من لدن حكيم خبير. ( هود , 2 ) منكر وجود متشابهات در قرآنند. و به عكس با تمسك به آياتى چون اللّه الذى انزل احسن الحديث كتابا متشابها. ( زمر , 23 ) برآنند كه همه قرآن متشابه يا متشابهات است . اخـبـاريه نيز كمابيش همين حرف را مى زنند و فهم قرآن را جز از طريق اخبار و احاديث معصوم (ع ) جايز نمى دانند ( التمهيد , 3/15 ). قـرآن كـريـم خـود بـه فصيح ترين وجهى به وجود محكمات و متشابهات در قرآن تصريح دارد و درباره هر يك توضيح مى دهد : او كسى است كه كتاب [ قرآن ] را بر تو نازل كرد كه بخشى از آن محكمات است كه اساس كتاب است و بخش ديگر متشابهات است .
اما كج دلان براى فتنه جويى و در طلب تاويل [ دلخواه خود ] پيگير متشابهات مى شوند , حال آنكه تـاويـل آن را جز خداوند و راسخان در علم - كه مى گويند به آن ايمان آورده ايم , همه از پيشگاه خداوند است - نمى دانند. ( آل عمران , آيه 7 ). بـعضى وجود متشابهات را عيب قرآن مى دانند و مى گويند اگر تمام آيات و عبارات آن روشن و محكم و بدون تشابه بود , برتر بود. در پاسخ بايد گفت كه قرآن در قالب و بر وفق موازين كلام طبيعى انسانى نازل شده است . و در كلام بشرى از ساده ترين تعبيرات روزمره گرفته تا عاليترين تعبيرات و عبارات ادبى و هنرى , انـواع تـعـبـيرات مجازى و استعارى و تمثيلى و كنايى راه دارد و هر جا كه مجاز باشد , لا محاله تشابه و متشابه پيش مى آيد. زمـخـشـرى در حكمت وجود متشابهات مى گويد : اگر تمامى آيات قرآن محكمات بود , همه مـردم از روى آسـانـگـيـرى بـه آن اكـتفا مى كردند و از آنچه لازمه بحث و فحص و تامل و نظر و اسـتـدلال اسـت , رويگردان مى شدند ... و هم از آنجا كه علما به روشنگرى برمى خيزند , و ذهن و ضمير خود را در جست و جوى معانى درست و باز بردن متشابهات به محكمات به كار مى اندازند , فـوايـد بـسـيارى حاصل مى شود , و علم به پيش مى رود و كوشندگان در نزد خداوند ارج و اجر افـزونـترى مى يابند ... و نيز آنگاه كه [ سرانجام و يا بحث و فحص علمى ] مطابقه محكم و متشابه براى آنان مسلم مى گردد , طمانينه قلبى شان بيشتر و ايمانشان استوارتر مى شود. ( كشاف , ذيل تفسير آيه 7 سوره آل . عمران ). امـيـرالمؤمنين على (ع ) فرموده اند : ان القرآن حمال ذو وجوه ( قرآن دربردارنده وجوه معانى گوناگون است ). در ايـنكه متشابهات را بايد تاويل كرد , بين اكثر قرآن پژوهان مخصوصا معتزله و شيعه اتفاق نظر است . فـقط ظاهرگرايان و بعضى از اشعريان افراطى و حشويه برآنند كه بايد از تاويل پرهيز كرد و آيات متشابه را حمل بر معناى ظاهرى كرد و در چون و چند آن ژرفكاوى نكرد. چـنانكه درباره يك عده از آيات قرآنى كه مربوط به استواء خداوند بر عرش است ( از جمله يونس , 3 ) مـالـك بـن انـس گفته است : استوا معلوم است , و كيفيت آن مجهول است [ و ايمان به آن واجب است ] و سؤال از آن بدعت است . ( ـ تفسير قرطبى , ذيل آيه 54 سوره اعراف ). حـال آنـكـه خود عرش الهى و استواء خداوند بر آن , و بودن عرش بر آب ( هود , 7 ) و حمل عرش توسط فرشتگان همه از متشابهات مهم قرآن است و متكلمان و مفسران در اطراف آن و معناى آن , بحث و تحقيق كرده اند. ديگر از متشابهات قرآنى , آيات مربوط به رؤيت الهى است و تعبيراتى كه در آن از چشم و دست و آمـدن خداوند سخن گفته مى شود , معروفترين كتاب از آثار قدما در زمينه تشريح متشابهات , متشابه القرآن , اثر قاضى عبدالجبار همدانى ( م 415 ق ) متكلم بزرگ معتزلى است . بـعـضـى از آثـار قـديـمـى شـيـعـه عبارتند از : حقائق التاويل اثر شريف رضى ( م 406 ق ) جامع نهج البلاغة كه فقط مجلد پنجم آن محفوظ مانده و به طبع رسيده است . تفسير نعمانى كه منسوب به شريف مرتضى ( م 436 ق ) هم هست , هم جداگانه به نام المحكم و الـمـتـشـابه و هم تماما در مجلد 93 بحار الانوار به طبع رسيده است , متشابه القرآن و مختلفه , تاليف ابن شهرآشوب مازندرانى ( م 588 ق ). در عـصر جديد دو اثر از آثار قرآن پژوهان شيعه در اين زمينه عبارت است از اضواء على متشابهات الـقـرآن , تـالـيف شيخ خليل ياسين , و ديگر مجلد سوم از كتاب التمهيد فى علوم القرآن , تاليف استاد محمد هادى معرفت

ازكتاب: قرآن در اسلام صفحه 33 نويسنده: استاد علامه طباطبايى (رض)

خداى متعال در كلام خود ميفرمايد: «كتاب احكمت آياته‏» (1) ترجمه:قرآن كتابيست كه آياتش محكم قرار داده شده‏اند) و باز ميفرمايد: «الله نزل احسن الحديث كتابا متشابها مثانى تقشعر منه جلود الذين يخشون ربهم‏» (2) ترجمه:خدا بهترين سخن را نازل كرده كتابى كه آياتش شبيه و مانند هم و دوتا دوتا است، بسبب آن كتاب پوستهاى كسانى كه از خداى خود ميترسند كشيده ميشود-با شنيدن قرآن بدنشان بلرزه در ميآيد) و باز ميفرمايد: «هو الذى انزل عليك الكتاب منه آيات محكمات هن ام الكتاب و اخر متشابهات فاما الذين فى قلوبهم زيغ فيتبعون ما تشابه منه ابتغاء الفتنة و ابتغاء تاويله و ما يعلم تاويله الا الله و الراسخون فى العلم يقولون آمنا به كل من عند ربنا» (3) ترجمه:خدا كسى است كه بر تو كتاب را نازل كرد در حاليكه برخى از آن آيات محكم ميباشند-كه آنها مادر مرجع و اساس مسلم-كتابند و برخى از آيات متشابه هستند اما كسانيكه در دلهاشان ميل بكجروى و انحراف از استقامت است از متشابه كتاب پيروى ميكنند براى فتنه و فريب دادن مردم و براى اينكه تاويلش را ميخواهند و حال آنكه تاويل آن را جز خداى نميداند و آنان كه در علم خود ثابت قدمند-در مورد آيات متشابه-ميگويند بآن ايمان داريم همه آيات از پيش خداى ماست) .
چنانكه روشن است آيه اولى همه قرآن را محكم معرفى ميكند و البته مراد از آن استوار و غير قابل خلل و بطلان بودن كتاب است و آيه دوم همه قرآن را متشابه ميشمارد و البته مراد از آن يكنواخت‏بودن آيات قرآنى‏است در زيبائى اسلوب و شيرينى لهجه و قدرت خارق العاده بيان و همه قرآن همين وضع را دارد.
و آيه سوم كه درين فصل مورد نظر ماست قرآن را بدو قسم محكم و متشابه قسمت ميكند و رويهمرفته از اطراف كلام بر ميآيد كه:
اولا محكم آيه ايست كه در مدلول خود محكم و استوار باشد و معنى مراد آن بغير مراد اشتباه نيفتد و متشابه بر خلاف آنست.
و ثانيا وظيفه ايمانى هر مؤمنى كه در ايمان خود رسوخ دارد اينست كه بآيات محكمه ايمان بياورد و عمل كند و بآيات متشابهه ايمان آورد ولى از عمل بآنها توقف و خوددارى نمايد.تنها اشخاص منحرف القلب و كج فكرى هستند كه بآيات متشابهه بمنظور فريب دادن مردم و دست اندازى بتاويل عمل نموده از آنها پيروى ميكنند.
پى‏نوشتها:
1- سوره هود آيه 1
2- سوره زمر آيه 23
3- سوره آل عمران آيه 7

قرآن مجيد محكم و متشابه دارد

خدايمتعال در كلام خود ميفرمايد: ((كتاب احكمت آياته)) سوره هود آيه 1 (ترجمه: قرآن كتابيست كه آياتش محكم قرار داده شده اند و باز مي فرمايد: ((الله نزل احسن الحديث كتابا متشابها مثاني تقشعر منه جلود الذين يخشون ربهم)) سوره زمر آيه 23 (ترجمه: خدا بهترين سخن را نازل كرده كتابي كه آياتش شبيه و مانند هم و دو تا است، بسبب آن كتاب پوستهاي كساني كه از خداي خود ميترسند كشيده ميشود با شنيدن قرآن بدنشان بلرزه در ميآيد) و باز ميفرمايد ((هو الذي انزل عليك الكتاب منه آيات محكمات هن ام الكتاب و آخر متشابهات فاما الذين في قلوبهم زيغ فيتبعون ما تشابه منه ابتغآء الفتنة و ابتغاء تاويله و مايعلم تاويله الا الله و الراسخون في العلم يقولون آمنا به كل من عندربنا)) سوره آل عمران آيه 7 (ترجمه: خدا كسي است كه بر تو كتاب را نازل كرد در حاليكه برخي از آن آيات محكم ميباشند كه آنها مادر مرجع و اساس مسلم كتابند و برخي آيات متشابه هستند اما كسانيكه در دلهايشان ميل بكجروي و انحراف از استقامت است از متشابه كتاب پيروي مي كنند براي فتنه و فريب دادن مردم و براي اينكه تاويلش را ميخواهند و حال آنكه تاءويل آن را جز خداي نميداند و آنان كه در علم خود ثابت قدمند در مورد آيات متشابه ميگويند بآن ايمان داريم همه آيات از پيش خداي ماست).
چنانكه روشن است آيه اولي همه قرآن را محكم معرفي مي كند و البته مراد از آن استوار و غير قابل خلل و بطلان بودن كتاب است و آيه دوم همه قرآن را متشابه ميشمارد و البته مراد از آن يكنواخت بودن آيات قرآني است در زيبائي اسلوب و شيريني لهجه و قدرت خارق العاده بيان و همه قرآن همين وضع را دارد.
و آيه سوم كه مورد نظر ما است قرآن را بدو قسم محكم و متشابه قسمت مي كند و رويهمرفته از اطراف كلام بر ميآيد كه: اولا محكم آيه ايست كه در مدلول خود محكم و استوار باشد و معني مراد آن بغير مراد اشتباه نيفتد و متشابه بر خلاف آنست.
و ثانيا وظيفه ايماني هر مؤ مني كه در ايمان خود رسوخ دارد اينست كه بآيات محكمه ايمان بياورد و عمل كند و بآيات متشابهه ايمان آورد ولي از عمل بآنها توقف و خودداري نمايد. تنها اشخاص منحرف القلب و كج فكر هستند كه بآيات متشابهه بمنظور فريب دادن مردم و دست اندازي بتاويل عمل نموده از آنها پيروي ميكنند

معني محكم و متشابه پيش مفسرين و علما

در ميان علماء اسلام در معني محكم و متشابه اختلاف عجيبي است و باتتبع اقوال ميتوان نزديك به بيست قول درين مسئله پيدا كرد.
آنچه عملا پيش مفسرين از صدر اول تاكنون دائر و مورد اعتماد است اينست كه محكمات آياتي هستند كه معني مراد آنها روشن است و بمعني غير مراد اشتباه نمي افتد باينگونه آيات بايد ايمان آورد و هم عمل كرد و آيات متشابهه آياتي هستند كه ظاهرشان مراد نيست و مراد واقعي آنها را كه تاويل آنها است جز خداي نداند و بشر را راهي بآن نيست، باينگونه آيات بايد ايمان آورد ولي از پيروي و عمل بآنها توقف و خودداري نمود.
اين قولي است كه در ميان علماء اهل سنت و جماعت مشهور است، و مشهور در ميان شيعه نيز همين قول است جز اينكه معتقدند كه تاءويل آيات متشابهه را پيغمبر اكرم (صلي الله عليه و آله) و ائمه اهل بيت (عليه السلام) نيز ميداند ولي عامه مؤ منين كه بتاويل متشابهات راه ندارند علم بآن را بايد بخدا و پيغمبر و ائمه هدي ارجاع نمايند.
اين قول با اينكه عملا ميان اكثر مفسرين دائر و مورد اعتماد است از چند جهت بمتن آيه كريمه ((هو الذي انزل عليك الكتاب منه آيات محكمات الخ و باسلوب دلالت ساير آيات قرآني انطباق ندارد زيرا:
اولا در قرآن كريم آياتي باين وصف كه براي تشيخص مدلولش بهيچوجه راهي نباشد سراغ نداريم، گذشته از اينكه قرآن مجيد خود را باصفاتي مانند نور و هادي و بيان توصيف مي كند كه هرگز با گنگ بودن آياتش از بيان مراد واقعي خود سازش ندارد.
گذشته از اينكه آيه كريمه: ((افلا يتدبرون القرآن و لو كان من عند غير الله لوجدوا فيه اختلافا كثيرا)) سوره نساء آيه 82 (ترجمه: آيا قرآن را تدبر و پي گيري نمي كنند و اگر از پيش غير خدا بود در آن اختلاف بسيار مي يافتند) تدبر در قرآن را رافع هر گونه اختلاف قرار ميدهد در صورتيكه آيه متشابه چنانكه لازمه قول مشهور است اختلافش را هيچگونه تدبري حل نمي شود.
ممكن است گفته شود كه مراد از آيات متشابهه همان حروف مقطعه فواتح سور مانند الم الرحم و غير آنها باشد كه راهي براي تشخيص مراد واقعي آنها نيست.
ولي بايد توجه داشت كه در آيه كريمه آيات متشابهه را بنام متشابه در مقابل محكم خوانده و لازمه اين تسميه اينست كه آيه نامبرده مدلولي از قبيل مدلولات لفظي داشته باشد نهايت اينكه مدلول واقعي باغير واقعي مشتبه شود و حروف مقطعه فواتح سور مدلول لفظي اينطوري ندارند.
علاوه بر اين ظاهر آيه اينست كه جمعي از اهل زيغ و انحراف از آيات متشابهه در اضلال و تقتين مردم استفاده ميكنند و در اسلام شنيده نشده است كسي از حروف مقطعه فواتح سور چنين استفاده تاويلي بنمايد و كسانيكه چنين استفاده تاويلي كرده اند از تاويل همه قرآن اين استفاده را نموده اند نه تنها از حروف مقطعه فواتح سور.
بعضي گفته اند تاويل متشابه در آيه اشاره بقصه معروفي است كه بموجب آن يهود ميخواستند از حروف مقطعه اوايل سور مدت بقاء و دوام اسلام را بدست آورند و پيغمبر اكرم (صلي الله عليه و آله) با خواندن فواتح سوريكي پس از ديگري حساب ايشان را مختل ساخت.
اين سخن نيز بيوجه مي باشد زيرا در صورت راستي اين قصه و درستي روايت سخني بوده كه برخي از يهود گفته اند و در همان مجلس پاسخ خود را گرفته اند و اين واقعه در خور آن اهميت نيست كه در آيه كريمه بمسئله تاءويل متشابه و اتباع آن داده شده.
علاوه براينكه سخن يهود فتنه اي در بر نداشته زيرا اگر ديني حق باشد موقت يعني قابل نسخ بودن آن لطمه بحقانيت آن نميزند چنانكه اديان آسماني قبل از اسلام همين حال را داشته اند و بر حق بودند.
ثانيا لازمه اين قول اينست كه كلمه ((تاويل)) در آيه كريمه بمعني مدلول و معني خلاف ظاهر بوده باشد و هم اختصاص بآيات متشابهه داشته باشد و هر دو مطلب درست نيست و ما در بحثي كه در آينده از تاويل و تنزيل خواهيم كرد روشن خواهيم ساخت كه اولا ((تاءويل)) در عرف قرآن از قبيل معني و مدلول نيست كه لفظي بر آن دلالت لغوي داشته باشد و ثانيا همه آيات قرآني اعم از محكم و متشابه تاويل دارند نه تنها آيات متشابهه.
و ثالثا در آيه كريمه كلمه ((آيات محكمات))، را با جمله ((هن ام الكتاب)) توصيف نموده و مدلول آن اينست كه آيات محكمه بامهات مطالب كتاب مشتملند و مطالب بقيه آيات بر آنها متفرع و مترتب ميباشند. و لازم بين اين مطلب آنست كه آيات متشابهه از جهت مدلول و مراد بآيات محكمه برگردند. يعني براي استيضاح معني آيات متشابهه آنها را بسوي محكمات رد كنند و بمعونه محكمات مراد واقعي آنها را بيابند.
و بنابراين در قرآن مجيد آيه اي كه هيچگونه دسترسي بمراد واقعيش نباشد نداريم و آيات قرآني يا بلاواسطه محكمند مانند خود محكمات و يا با واسطه محكمند مانند متشابهات و اما حروف مقطعه فواتح سور اصلا مدلول لفظي لغوي ندارند و بدين سبب از مقسم محكم و متشابه بيرونند.
اين مطلب را از عموم آيه: ((افلا يتدبرون القرآن ام علي قلوب اققالها)) و همچنين آيه: ((افلا يتدبرون القرآن و لو كان من عند غير الله لوجدوا فيه اختلافا كثيرا)) ميتوان استفاده كرد.

محكم و متشابه اصطلاحى قرآنى و برگرفته از قرآن است.خداوند در آيه هفتم سوره آل عمران آيات قرآن را دو قسم مى‏كند: «منه آيات محكمات هن ام الكتاب و اخر متشابهات‏» از دنباله اين آيات به دست مى‏آيد كه منحرفان و كج‏انديشان با پيروى از آيات متشابه، درصدد فتنه‏جويى و تاويل اين آيات برمى‏آيند.
آيات محكم آياتى هستند كه عبارت آن‏ها دلالتى صريح بر مقصود دارد و كلمات آن‏ها به لحاظ وضع لغوى و استعمال به گونه‏اى هستند كه جز همان معناى صريح، احتمال معناى ديگر از آن نمى‏رود .آیات مشابه ؛ آياتى هستند كه دلالت آن‏ها بر مقصود صريح نمى‏باشد و همين امر اسباب فتنه‏جويى برخى كج‏انديشان، با تكيه بر آيات قرآن شده است.
موضوع قفل شده است