نسخ چیست ؟

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
نسخ چیست ؟

نسخ ، عبارت از «صرف نظر كردن از يك حكم شرعى پيشين ، به خاطر يك حكم شرعى پسين است ; به شرطى كه از لحاظ معنايى ميان اين دو حكم ; تنافر ، ناسازگارى بيّن و آشكار وجود داشته باشد يا بر نسخ آن اجماع يا نص معتبرى ، داشته باشيم .»
لزوم نسخ : نيازهاى انسان ، گاه با تغيير زمان و شرايط محيط دگرگون مى شود و گاه ثابت و برقرار است . با توجه به قانون تكامل انسان و جامعه ـ بخصوص در هنگام شروع انقلابهاى اجتماعى و عقيدتى ـ گاه برنامه اى مفيد و سازنده و گاه ناكارامد است ; بنابراين ، لزوم دگرگونى برنامه ها در مقطعهاى مختلف زمانى ، روشن به نظر مى رسد . نسخ ، هيچگونه منافاتى با حكمت خداوند ندارد ; زيرا:
1 . احكام ، تابع مصلحتها و مفسده هايند . همانطور كه ممكن است ساعت معين ، روز معين و هفته معين ، در مصلحت فعل تأثير داشته باشد ، سال و سالها هم امكان دارد در مصلحت فعل مؤثر باشد ; مثل اينكه مصلحت براى مسلمانان در يك زمان (به خاطر ضعف نيرو) عفو و گذشت از منافقان و كفار است ، و در زمان ديگر ، مصلحت (به خاطر داشتن تجهيزات و نيرو) جهاد با آنان مى باشد .
2 . درست است كه ظاهر حكم وضع شده به وسيله شارع ، دوام و استمرار است ، ولى در واقع خود شارع محدوديت زمانى آن حكم را مى داند و به خاطر مصالحى مثل آماده كردن مردم براى اطاعت و انقياد ، و تسهيل و تخفيف در عبادات ، زمان پايان يافتن حكم را براى مردم ابلاغ نكرده است ; بنابراين ، نسخ منافاتى با علم و حكمت خداى متعال ندارد ; علاوه بر اينكه دقت در آيات منسوخ ، وجود قراينى را ثابت مى كند كه حاكى از موقتى بودن حكم است .
3 . در وضع احكام به وسيله آيات قرآن ، هدفهاى مختلفى دنبال مى شود كه يكى از آنها تشريع حكم است كه با نسخ ، حكم از بين مى رود ; ولى هدفهاى ديگر ، مثل اعجاز آيات ، تلاوت آيات و در برخى موارد به عنوان سند تاريخى ـ در موردى كه شأن نزول خاصى داشته باشد ـ به حال خود باقى مى مانند .
بيشتر مفسران قائل به نسخ در قرآن مى باشند ; امّا در نوع نسخ (نسخ حكم و تلاوت ; نسخ تلاوت نه حكم ، نسخ حكم نه تلاوت ) اختلاف نظر دارند . علماى شيعه ، فقط نوع اخير (نسخ حكم نه تلاوت ) را پذيرفته اند ; ولى در تعداد آيات منسوخ هم اتفاق نظرى ديده نمى شود ; و بيشتر آنها فقط هشت مورد را كه بر نسخشان دليل قطعى و اجماع وجود دارد پذيرفته اند . آياتى كه نسخ شدند عبارتند از: 1 . آيه نجوا ; (مجادله ، 12) 2 . عدد مقاتلين ; (انفال ، 65) 3 . آيه امتاع ; (بقره ، 240) 4 . آيه جزاى فحشا ; (نساء ، 15) 5 . آيه توارث به ايمان ; (انفال ، 72) 6 . آيات صفح و عفو ; (جاثيه ، 14) 7 . آيات معاهده ; (نساء ، 89) 8 . آيات تدريجى بودن تشريع قتال . براى آگاهى بيشتر به تفسير البيان مراجعه شود .

در پاسخ به اینکه نسخ چیست و مراد از نسخ در قرآن چه نوع نسخی است و هدف از نسخ چیست به چند نکته اشاره می کنیم.
الف: معنی نسخ

نسخ به معناي ازاله و از بين بردن است و در اصطلاح علم تفسير, نسخِ حكم آن است كه مصلحت حكم محدود به زمان باشد و با سر آمدن زمان , مصلحت از بين رفته و منسوخ مي گردد.


نسخ در لغت به معناي از بين بردن و در منطق شرع , تغيير دادن حكمي و جانشين ساختن حكم ديگر به جاي آن است , مثلاً مسلمانان ابتدا مدت شانزده ماه به سوي بيت المقدس نماز مي خواندند, پس از آن دستورتغيير قبله صادر شد.
ب: انواع نسح
1) نسخ حقيقي: نظر و رأي جديد حاصل شود و رأي قبلي را باطل كند. لازمه اين معنا، ضعف و جهل قانون گذار است كه يقيناً اين معنا با علم بي پايان خداوند منافات داشته و از ساحت مقدّس پروردگار به دور است.
2) نسخ مجازي: حكم از همان آغاز محدود به زمان خاصي بوده كه خداوند به آن آگاه است؛ هر چند مردمان نسبت به آن جاهل بوده و اين گمان را داشته‏اند كه حكم دائمي است. نسخ به اين معنا هيچ اشكالي نداشته و با علم خدا و مصلحت الهي منافاتي ندارد؛ زيرا مدت حكم از اوّل موقتي و محدود بوده و سپري شدن دوران آن، به عنوان نسخ بعداً اعلان مي شود.[1]
ج: اهداف نسخ حکم
1- احكام خداوند غالباً براي پياده نمودن آن توسط بندگان است كه در سايه انجام آن، فايده هايي نصيب انسان‏ها مي گردد، ولي در بعضي موارد احكام امتحاني است؛ يعني هدف، آزمايش و امتحان افراد و يا اتمام حجت است، كه بعد از برآورده شدن هدف، نسخ مي گردد. چنين نسخي بر خلاف حكمت نبوده و عدم آگاهي معنا نمي‏دهد، مانند آيه نجوا در سوره مجادله (آيه 12) كه هدف از قرار دادن حكم اوّل، آزمايش مردم بود و به سبب اين آيه فضيلت اميرالمؤمنين ثابت شد.
2- نيازهاي انسان گاه با تغيير زمان و وضع محيط دگرگون مي شود. گاه اين نيازها ثابت و پايدار است. اين مسئله با توجه به قانون تكامل انسان و جوامع روشن‏تر مي گردد كه در روند تكامل و پيشرفت انسان‏ها گاه برنامه‏اي مفيد و سازنده است و گاه زيانبار و غير لازم. در مورد احكام خداوند همين طور است. برخي احكام در زمان و مكان خاصي كارآيي داشته و بعد از آن به خاطر تغيير اوضاع بي اثر مي شود. البته نبايد فراموش كرد كه اصول احكام پروردگار در همه جا يكسان است. هرگز اصل "توحيد" يا "عدالت اجتماعي" و صدها حكم مانند آن دگرگون نمي‏شود. تغيير هماره در مسائل كوچك‏تر و دست دوم است.[2]

نکته آخری که باید به آن اشاره کرد این است که آيه اي كه منسوخ شده , به كلي ساقط نشده است و از آيه و معجزه بودن ساقطنمي شود. مرحوم علامهء طباطبايي مي گويد: نسخ مخصوص احكام شرعيه نيست و در امور تكويني نيز جريان دارد و نيازمند دو طرف است : ناسخ و منسوخ . ناسخ , كمالات و مصالح منسوخ را در بر دارد و در ظاهر بامنسوخ مخالف است , ولي در اين جهت كه هر دو داراي مصلحت اند, شريك مي باشند; لذا تناقضي ميان آنها نيست . نسخ بر طبق جريان ناموس طبيعي در مورد حيات و مرگ و روزي و عمر و اقتضاي مصالح بندگانِ خدا,به اختلاف هر عصر و تكامل انسان , صورت گرفته است . هم چنين هنگامي كه حكمي به وسيلهء حكم ديگرنسخ شود, هر دو حكم واجد مصلحت ديني هستند و هر يك در زمان خود با مصلحت وقت بهتر تطبيق مي كند, مثلاً حكم در ابتداي اسلام كه هنوز مسلمانان قدرت كافي نداشتند و حكم جهاد بعد ازقدرت يافتن و عِدّهء كافي و جا گرفتن ترس و وحشت در دل كافران و مشركان , هر كدام داراي مصلحت بود و باوضع زمان خود موافقت كامل داشتند.[3]



[=Times New Roman][1][=Times New Roman] - آيت اللَّه خوئي، بيان، ج 2، ص 475.

[=Times New Roman][2][=Times New Roman] - مكارم شيرازي، تفسير نمونه، ج 1، ص 390.

[=Times New Roman][3][=Times New Roman] - [=Karim]پـاورقي 3.ترجمهء تفسير الميزان , ج 1 ص 345.

پرسش:
نسخ چیست؟ مراد از نسخ در قرآن چه نوع نسخی است؟ هدف از نسخ چیست؟

پاسخ:
نسخ به معناي ازاله و از بين بردن است و در اصطلاح علم تفسير, نسخِ حكم آن است كه مصلحت حكم محدود به زمان باشد و با سر آمدن زمان , مصلحت از بين رفته و منسوخ مي گردد.

نسخ در لغت به معناي از بين بردن و در منطق شرع , تغيير دادن حكمي و جانشين ساختن حكم ديگر به جاي آن است , مثلاً مسلمانان ابتدا مدت شانزده ماه به سوي بيت المقدس نماز مي خواندند, پس از آن دستورتغيير قبله صادر شد.
ب: انواع نسح
1) نسخ حقيقي: نظر و رأي جديد حاصل شود و رأي قبلي را باطل كند. لازمه اين معنا، ضعف و جهل قانون گذار است كه يقيناً اين معنا با علم بي پايان خداوند منافات داشته و از ساحت مقدّس پروردگار به دور است.
2) نسخ مجازي: حكم از همان آغاز محدود به زمان خاصي بوده كه خداوند به آن آگاه است؛ هر چند مردمان نسبت به آن جاهل بوده و اين گمان را داشته‏اند كه حكم دائمي است. نسخ به اين معنا هيچ اشكالي نداشته و با علم خدا و مصلحت الهي منافاتي ندارد؛ زيرا مدت حكم از اوّل موقتي و محدود بوده و سپري شدن دوران آن، به عنوان نسخ بعداً اعلان مي شود.(1)
ج: اهداف نسخ حکم
1- احكام خداوند غالباً براي پياده نمودن آن توسط بندگان است كه در سايه انجام آن، فايده هايي نصيب انسان‏ها مي گردد، ولي در بعضي موارد احكام امتحاني است؛ يعني هدف، آزمايش و امتحان افراد و يا اتمام حجت است، كه بعد از برآورده شدن هدف، نسخ مي گردد. چنين نسخي بر خلاف حكمت نبوده و عدم آگاهي معنا نمي‏دهد، مانند آيه نجوا در سوره مجادله (آيه 12) كه هدف از قرار دادن حكم اوّل، آزمايش مردم بود و به سبب اين آيه فضيلت اميرالمؤمنين ثابت شد.
2- نيازهاي انسان گاه با تغيير زمان و وضع محيط دگرگون مي شود. گاه اين نيازها ثابت و پايدار است. اين مسئله با توجه به قانون تكامل انسان و جوامع روشن‏تر مي گردد كه در روند تكامل و پيشرفت انسان‏ها گاه برنامه‏اي مفيد و سازنده است و گاه زيانبار و غير لازم. در مورد احكام خداوند همين طور است. برخي احكام در زمان و مكان خاصي كارآيي داشته و بعد از آن به خاطر تغيير اوضاع بي اثر مي شود. البته نبايد فراموش كرد كه اصول احكام پروردگار در همه جا يكسان است. هرگز اصل "توحيد" يا "عدالت اجتماعي" و صدها حكم مانند آن دگرگون نمي‏شود. تغيير هماره در مسائل كوچك‏تر و دست دوم است.(2)
نکته آخری که باید به آن اشاره کرد این است که آيه اي كه منسوخ شده , به كلي ساقط نشده است و از آيه و معجزه بودن ساقطنمي شود. مرحوم علامهء طباطبايي مي گويد: نسخ مخصوص احكام شرعيه نيست و در امور تكويني نيز جريان دارد و نيازمند دو طرف است : ناسخ و منسوخ . ناسخ , كمالات و مصالح منسوخ را در بر دارد و در ظاهر بامنسوخ مخالف است , ولي در اين جهت كه هر دو داراي مصلحت اند, شريك مي باشند; لذا تناقضي ميان آنها نيست . نسخ بر طبق جريان ناموس طبيعي در مورد حيات و مرگ و روزي و عمر و اقتضاي مصالح بندگانِ خدا,به اختلاف هر عصر و تكامل انسان , صورت گرفته است . هم چنين هنگامي كه حكمي به وسيلهء حكم ديگرنسخ شود, هر دو حكم واجد مصلحت ديني هستند و هر يك در زمان خود با مصلحت وقت بهتر تطبيق مي كند, مثلاً حكم در ابتداي اسلام كه هنوز مسلمانان قدرت كافي نداشتند و حكم جهاد بعد ازقدرت يافتن و عِدّهء كافي و جا گرفتن ترس و وحشت در دل كافران و مشركان , هر كدام داراي مصلحت بود و باوضع زمان خود موافقت كامل داشتند.(3)

منابع:
1. آيت اللَّه خوئي، بيان، ج 2، ص 475.
2. مكارم شيرازي، تفسير نمونه، ج 1، ص 390.
3. پـاورقي 3.ترجمهء تفسير الميزان , ج 1 ص 345.

موضوع قفل شده است