طرح یک شبهه - قرآن معجزه یا نبوغ پیامبر؟؟؟

تب‌های اولیه

4 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
طرح یک شبهه - قرآن معجزه یا نبوغ پیامبر؟؟؟

اگر رسول اكرم را یك فرد فوق العاده نابغه بدانید كه قرآن را بر اساس تجربیات بدست آمده در سفر ها وزندگی اجتماعیش گفته باشد....

کارشناسای محترم لطفا تا کسی روبا این شبهه منحرف نکردم سریعا جواب بدید

با عرض سلام و تحیت.
دوست محترم!
به وجوه متعدد می توان نشان داد كه نبوت پیامبراكرم(ص) عنایتی الهی بوده است، نه نبوغ و امثال آن؛ به نكات زیر توجه كنید:
1. نبوغ چیزی نیست كه در چهل سالگی به یك دفعه آشكار شود، بلكه در همان كودكی قابل كشف و نمایان است، و در نوجوانی و جوانی آشكارا نمایان است؛ حال آن كه چنین آثاری تا سن چهل سالگی از پیامبر اكرم(ص)گزارش نشده است.
اگر با سوءظن نسبت به آن پیامبر عظیم الشان بگوییم شاید مخفی می كرده است تا به سن خاصی برسد؟ باید گفت پیامبر به یك باره در جامعه خود ظهور نیافته است، بلكه او درمیان همین مردم زیست كرده، و تاریخ تولد و رشد و بازی و تفریح او و چوپانی های او در میان مردم كوچه و بازار امر مشهودی بوده است؛ به گونه ای ای مشركان در اعتراض می گفتند چگونه شخصی مثل ما و در میان به پیامبری رسیده و یكی از ما مشمول این عنایت نشده است!؟ آیا می توان باور كرد شخصی تا مدت چهل سال این همه فضائل و كمالات را به كلی مخفی داشته باشد؟!
این در تاریخ همه نوابغ عالم ـ مثل ارسطو و فارابی و بوعلی و... ـ وجود داشته است.
2. برخی از آن چه پیامبر(ص) می گفته است، اصلاً با نبوغ امكان درك ندارد.
توضیح این كه نبوغ نوعی انتقال سریع از مبادی به نتایج است كه گاهی با وجود عدم تمامیت مقدمات، نتایج را حدس می زند؛ حال آن كه اخبار غیبی بسیار، خبر از مسائل عمده ادیان گذشته و حل معضلات آن ها نزد بزرگان آن ادیان چیزی نیست كه با نبوغ و سفر به این سو و آن سو بدست آمده باشد. چگونه پیش گویی جنگ بین روم و ایران و غلبه یكی در منطقه ای معین با نبوغ ممكن است؟!
به علاوه فضائل اخلاقی شگرفی كه از پیامبر سراغ داریم با نبوغ ـ آن هم از جانب كسی كه به دروغ كتمان حقائق می كند و خود را برتر از آنچه هست می نشاند ـ بدست می آید؟! مگر می توان برای مدتی بلند چنین فضائلی را به فریب به نمایش گذاشت؟!
3. نبوغ یك ثمره مفهومی و اخباری دارد و پیش بینی های خاصی را برای صاحب آن می آورد؛ پیش بینی هایی كه دیگران در زمانی طولانی تر بدان می رسند.
اما آیا نابغه می تواند سنگ ریزه را به شهادتین وادارد، شق القمر كند و... خلاصه این كه نابغه قدرت معجزه را از كجای نبوغ خویش می تواند داشته باشد؟! حال آن كه معجزات بسیاری برای پیامبرگرامی(ص) ذكر شده است. شق القمر پیشگویی و حدس نیست، بلكه ایجاد بدون اسباب است.
4. اگر فقط مضامین و محتوای قرآن هم مدنظر بود نمی شد بگوییم نبوغ است، چه رسد به این كه الفاظ و عبارات قرآن نوعی اعجاز دارد و در چند جا ادعای تحدی هم شده است و كسی مثل آن را نیاورده است. اگر قریحه، ذوق و نبوغ موجب حرفهای تازه شده، این عبارت های معجزه آسا از كجاست؟ از چه كسی آموخته است؟ كسانی كه پیامبر(ص) با آنان ارتباط داشته یا عجم بوده اند یا چنین فصاحت و بلاغتی نداشته اند، والا قبل و بعد از قرآن، از آن ها سخنی به گوش می رسید. از خود پیامبر(ص) هم این نحو سخن گفتن ـ چه قبل و چه بعد از نبوت حضرتش ـ گزارش نشده است، مگر هنگام وحی و نبوت.
بر این مطلب دلایل بسیاری می توان اقامه كرد. شما می توانید از كتاب "ختم نبوت" و "پیامبر اُمّی" شهید مطهری هم كمك بگیرد.
نكته آخری كه لازم است تذكر دهیم این است كه استدلالهای بالا، اگر چه برهان نیست كه نتوان خلاف آن را فرض كرد ـ كه شاید چنین مباحثی برهان پذیر نباشد ـ ولی با ملاحظه بندهای فوق ـ حال جدا جدا یا با هم ـ می توان به این باور وجدانی رسید كه چنین شخصیتی نمی تواند محصول یك نبوغ و فریبی بر پایه آن باشد.
این مباحث جای بحث فراوان دارد؛ و در سطوح علمی و با درجات دقت متفاوت می تواند مورد بررسی واقع شود.
ما به همین مختصر اكتفا می كنیم، ولی باب بحث مفتوح است و اگر ابهامی در كار هست، باز هم بیان فرمائید

بنام خدا



سؤال: اگر رسول اكرم را یك فرد فوق العاده و نابغه بدانید آیا قرآن، حاصل تجربیات ایشان در سفر ها وزندگی اجتماعیش نبوده است؟

پاسخ:

این شبهه و اتهام که حضرت محمد(ص) آموزشهای دینی خود را بر اساس آموزشهای یهودیان و مسیحیان معاصر خودش، فراگرفته و یا حاصل نبوغ و تجربیات شخصی پیامبر اسلام در پی سفرهائی که به شام داشته اند بوده، ابتدا توسط گروهی از مستشرقین یهودی و مسیحی طرح و سپس زمزمه های آن توسط برخی روشنفکران مسلمان، تکرار و گسترش پیدا کرد. که البته اندیشمندان و متفکران متعهد اسلامی پاسخ های دقیق و جامعی به این اتهامات داده اند.

پاسخ به این سؤال مستلزم بیان یک مقدمه و چند نکته پیرامون زندگی پیامبر مکرم اسلام است که با توجه به این نکات، شبهه مذکور باطل و احتمال آن نیز منتفی میگردد:

از آنجائیکه خداوند برای هدایت امت ها از میان مردم، افرادی را بعنوان پیامبر و هادی بر می گزیند نشانگر آنست که این برگزیدان و اصفیاء الهی دارای ظرفیت و بلوغ و نبوغ متفاوتی نسبت به سایرین هستند و البته این نه به معنای آنست که تکویناً ظرفیت و استعداد ویژه و برتری داشته اند بلکه به معنای بهره گیری و تلاش مضاعف ایشان در جهت رشد و پرورش توانائیها و استعدادهای خدادادی شان بوده که خداوند از روز ازل به آن علم داشته است. نبی مکرم اسلام نیز مستثنی از این قاعده نبوده و بدلیل همان ویژگی ها و استعدادهای فعال و ظرفیت های کمال یافته برای هدایت جهانیان، اکمال دین و ختم نبوت در جامعۀ عرب جاهلی مبعوث گردید.

جاهلیتی که همچون اختاپوسی سهمگین، چتر خویش را بر جامعۀ حجاز آنروز گسترانده بود و نبی اکرم (ص)، نوید بخش نور و رحمت و هدایت الهی و نجات و آزادی مستضعفان از جور و ستم ظالمان برای همۀ امت ها و ملت های جهان بود.

1. نکته اول عبارت از اینست که: در میان مورخان، بحثی نیست که پیامبر اسلام (صلی‏الله‏علیه ‏و آله ‏و سلّم) به مکتب نرفت و خط ننوشت، و قرآن نیز صریحا در آیه 48 سوره عنکبوت درباره وضع پیامبر (ص) قبل از بعثت می‏گوید: "و ما کنت تتلوا من قبله من کتاب و لا تخطه بیمینک اذا لارتاب المبطلون"؛ پیش از این نه کتابی می‏خواندی و نه با دست خود چیزی می‏نوشتی تا موجب تردید دشمنانی که می‏خواهند سخنان ترا ابطال کنند گردد.

اصولا در محیط حجاز، به اندازه‏ای باسواد کم بود که افراد باسواد کاملاً معروف و شناخته شده بودند، در مکه که مرکز حجاز محسوب می‏شد تعداد افرادی از مردان که می‏توانستند بخوانند و بنویسند از 17 نفر تجاوز نمی‏کرد. و از زنان تنها یک زن بود که سواد خواندن و نوشتن داشت.(1)

بی شک، فضای حجاز آن زمان که به هیچ وجه اقتضای تعلیم و تعلم، در آن، وجود نداشته، انتقال چنین معارف غنی و بی بدیل با چنین ادبیات بی نظیری که همۀ شاعران و سخن شناسان حجاز در صناعت و بلاغت کلام قرآن وامانده بودند و ادعای تحدی قرآن(2)، نیز ناتوانی و عجز ادیبان و اندیشمندان آن زمانه را بیش از پیش آشکارتر ساخت، چگونه و از چه منبع و مشربی به پیامبر امکان پذیر بوده است؟

2. آنچه مستشرقین و شبهه افکنان، باید پاسخ دهند اینست که به فرض محال که ادعایشان صحیح باشد، در آن شرایط جاهلی چه کسی قرآن را اینگونه ادیبانه طراحی کرده است؟ چگونه فردی اُمّی (درس ناخوانده) قادر بوده است که در این سطح عالی، مطالب و الهیات اهل کتاب را فرا بگیرد؟

بعلاوه در هیچ جای تاریخ نداریم که اهل کتاب زمان پیامبر، ادعا کرده باشند که محمد(ص)، قرآن را از روی اسناد و کتب آنان آورده باشد. این ادعایی است که مستشرقین امروزی در جهت خاموش کردن نور حقیقت مطرح میکنند. بلکه چنانکه در تاریخ ثبت شده است؛ اهل کتابِ آن زمان بر اساس انجیل و تورات وعدۀ آمدن پیامبر آخرالزمان را داده بودند و خود را بی تابانه برای گرویدن به آن آماده کرده و همیشه بر این مطلب به اعراب فخر می فروختند.

گویا مستشرقین مسیحی و یهودی از یاد برده اند، که آیات قرآن در نزول تدریجی و بر طبق حوادث نازل میشد. پس چگونه آموزشهایی که سالها پیش فردی خیالی (طبق ادعای ایشان) به پیامبر داده است، میتوانست اثری در قرآن بگذارد.

از همۀ اینها که بگذریم، پیشگوییها، معجزات علمی و تحدی قرآن را چه میگویند؟ آیا همۀ اینها را نیز مسیحیان و یهودیان به او یاد داده بودند؟

ناگفته، پاسخ تک تک این ادعاهای واهی، روشن و ابطال آن به حکم عقل و به تأیید تاریخ ثابت است.

3. شبهه افکنان در ادامه، بحث سفرهای پیامبر به شام را مطرح می کنند و قرآن، را حاصل تجربیات ایشان در سفر می شمرند. اما غافل از آنکه پیامبر اسلام (ص) در طول زندگانیش تنها دو سفر تجاری به شام داشته است: یکی در دوازده سالگی، که در این سفر بحیرای راهب با آن حضرت ملاقات کرده و بحیرا به عمویش ابوطالب (ع) گفت: «او را به مکه برگردان زیرا اگر یهودیان از وجود چنین کودکی آگاه گردند از شر آنها در امان نخواهد بود» و ابوطالب از همان جا یعنی شهر بصرا مرکز ایالت حوران، آن حضرت را به مکه بازگرداند.(3) بدون شک یک ملاقات کوتاه و چند ساعته، آن هم در سن دوازده سالگی چگونه میتوانست چیزی از مسیحیت و یهودیت (با آن همه تحریف) به آن حضرت بیاموزد.

بعلاوه در تاریخ ثبت شده است که بحیرا، هنگام بازگشت جعفر طیار از حبشه به مدینه، به محضر پیامبر آمده و مسلمان شد. اگر طبق ادعای مستشرقین، بحیرای راهب آموزگار پیامبر بوده چگونه پیامبریِ شاگردش را پذیرفته است؟(4)

دومین سفر حضرت محمد(ص) به سوی شام، در سن بیست و پنج سالگی بود که کاروان تجاری خدیجه (س) را سرپرستی میفرمود. گویند در طول همین سفر بود که فردی به نام نسطوراء نشانی های پیامبری را در حضرت محمّد(ص) دید و به میسره غلام خدیجه موضوع را گفت.(5) به نقلی تاریخی، در این سفر پیامبر سرپرست کاروان تجارتی خدیجه بود و به تجارت پرداخت و سود خوبی نیز از این معامله به دست آورد.

آنچه در این فراز تاریخی جای سؤال است اینکه رسول اکرم(ص) در این سفر تجاری چقدر فرصت داشت تا بخواهد با مباحث دینی و الهیاتی مسیحیت و یهودیت آشنا شود؟ اگر حضرت محمد(ص) در این سفر با یهودیان و مسیحیان، برخوردی غیرتجاری داشته است، چرا آنهمه کافر که در این سفر همراه آن حضرت بودند، در زمان بعثت هیچ اشاره ای به این سفر نکردند؟ آیا مدت این سفر برای آموختن مباحث دینی یهود و نصارا کافی بود؟

بدون شک این دو سفر که تنها سفرهای پیامبر به دیار شام هستند، نمیتوانستند چیزی به پیامبر در مورد یهودیت و نصرانیت بیاموزند. بعلاوه چرا حضرت رسول(ص) همان موقع، ادعای پیامبری نکرد و این رسالت را به تأخیر انداخت؟ و اگر نبی اکرم، دین و آیین اسلام را از ایشان فرا گرفته بود چرا بیشتر ایرادها و اشتباهات یهودیت و مسیحیت در دین اسلام محو و نابود شده است؟ اگر بحیراء و نسطورا اینقدر به یهودیت و مسیحیت آگاه بودند که در مدتی کوتاه توانستند پیامبر را آموزش دهند چرا در عالم مسیحیت معروف و شهیر نشدند؟ و دهها سؤال دیگر... عاوه بر اینکه مدت این سفرها نیز بسیار کوتاه بوده و به یقین برای علم آموزی آن حضرت از یهود و نصارا کافی نبوده است.

4. نکتۀ آخر اینکه یهودیان و نصرانیان، اساساً دانششان در حد دانش قرآن نبوده. کافی است، همین امروز به معجزات علمی قرآن، نظری دقیق بیفکنید. معجزاتی که به هیچ وجه در تورات و انجیلِ یهود و نصارا یافت نمیشوند چه رسد به اینکه کاهنان و راهبان شان بدانند. در تاریخ نیز هیچ نشانی از ملاقات پیامبر با عالمانی از اهل کتاب به غیر از نسطورا و یحیرا، دیده نمیشود. و در آن دیدارهای کوتاه نیز سخن چندانی بین ایشان و پیامبر رد و بدل نشده است.

نتیجه آنکه به حکم عقل و تأیید نقل، حضرت محمد (ص) رسول و برگزیدۀ خدا و خاتم انبیاء و رسل، دین اسلام دین جاودانه و جهانی، قرآن معجزۀ بی بدیل الهی و احکامش کامل و فراگیر و برای نجات و سعادت ابدی بشریت است.

برای مطالعه بیشتر ر.ک:

1. راز بزرگ رسالت: آیت الله سبحانی

2. نقد کتاب 23 سال: مصطفی حسینی طباطبایی


موفق باشید...

پاورقی___________________________

1. فتوح البلدان بلاذری، طبع مصر، ص 459، بنقل از وبسایت اسلام، آیین زندگی.
2. «اگر در آنچه بر بندۀ خود [محمد] نازل کرده ایم شک دارید، سوره ای مانند آن بیاورید و گواهان خود غیر از خدا را فراخوانید اگر صادق هستید، پس اگر [این کار را ] انجام ندادید - و هرگز انجام نخواهید داد - در این صورت از آتش جهنم که سوختش مردمان و سنگ ها هستند و برای کافران مهیا شده است، بترسید.»، بقره، 24-23
3. سیره ابن هشام، ج1،ص85؛ همچنین تاریخ طبری، ج3، ص832 نیز همین روایت را میاورد ولی سن پیامبر را نه سال نقل میکند.
4. ابن اثیر، اسدالغابة فی معرفة الصحابه، جلد 1، صص 199-200.
5. سیره ابن هشام، ج1، ص89 و طبری، ج3، ص833.

موضوع قفل شده است