جمع بندی مراد از ذی الرحم و ذی القرابة
تبهای اولیه
مراد از ذی الرحم و ذی القرابة
سلام خدا قوت
منظور از ذی الرحم چه کسانی هستند؟واینکه تفاوت آن با ذی القرابه در چیست؟
برچسب:
yare gar;788768 نوشت:
سلام خدا قوت
سلام
ممنون از لطف شما
yare gar;788768 نوشت:
رحم در لغت و عرف به معناى نزدیکان و بستگان است [1] ، و در اصطلاح فقه نیز بر اساس قول بعضی از فقها همان معناى لغوى است؛ یعنى مطلق نزدیکان و بستگان البته با این قید که نَسَبی باشند نه سببی [2] ، چه مذکّر باشند و چه مؤنث، جزء ورثه باشند یا نه، مَحرم باشند یا غیر مَحرم، مسلمان باشند یا کافر، از طرف پدر باشند یا مادر، یا هر دو. البته لازم است که از نظر نسبى بسیار دور نباشند تا مردم آنها را از اقوام و ارحام شخص بدانند و گرنه باید گفت همه انسانها از اقربا و بستگان همند؛ بر اساس این نظر، میزان و معیار در تمامى این موارد عرف است. در کنار این قول بعضی از علما رحم را اقوامی میدانند که در طبقات ارث قرار میگیرند که شامل تمام فرزندان و حتی نوههای خاله، دایی، عمه و عمو میشود.[3]
منظور از ذی الرحم چه کسانی هستند؟
پی نوشت
---------------------
1- فراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب العین، ج 3، ص 224، قم، انتشارات هجرت، چاپ دوم، 1410ق؛ جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح (تاج اللغة و صحاح العربیة)، ج 5، ص 1929، بیروت، دار العلم للملایین، چاپ اول، 1410ق.
2- ر. ک: بهجت، محمد تقی، جامع المسائل، ج 3، ص 410، قم، دفتر معظمله، چاپ دوم، 1426ق.
3- برای نمونه ر. ک: موسوى خویى، سید ابو القاسم، صراط النجاة (محشّی للخوئی)، حاشیه: تبریزی، جواد بن على، ج1، ص 433، قم، مکتب نشر المنتخب، چاپ اول، 1416ق.
yare gar;788768 نوشت:
قرب، مصدر و نقیض بُعد (دور) به معنای نزدیكی و دنّو است. قرابت و قُربی به معنای نزدیكان و خویشاوندان نسبی است. الدُنُوّ فِی نَسبِ و القُربی فی رحم. [1] زمخشری میگوید: قُربی مصدری است مثل زُلفی و بُشری، به معنای قرابت و نزدیكان. [2] لغت نامهها و فرهنگها نیز عموماً آن را به معنای خویشاوندان و قرابت نسبی گرفتهاند. [3]
تفاوت آن با ذی القرابه در چیست؟
پی نوشت
---------------------
1- ابن منظور، لسان العرب ، ج1، ص664؛ راغب، المفردات فی غریب القرآن، ص663.
2- زمخشری، الكشاف، ج۴، ص۲۲۱ و ۲۲۰.
3- ابن فارس بن زكریا، مقاییس اللغه، ج۵، ص۸۰.