جمع بندی کعبه یک سنگ نشان است ....

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
کعبه یک سنگ نشان است ....
اینکه گفته شده "کعبه یک سنگ نشان است که ره گم نشود" منظور چیست؟ چه راهی گم نشود و اصولا گم نکردن این راه چطور از طریق حج میسر میشود؟
برچسب: 
با نام و یاد دوست         کارشناس بحث: استاد کافی
alirezaa said in کعبه یک سنگ نشان است ....
اینکه گفته شده "کعبه یک سنگ نشان است که ره گم نشود" منظور چیست؟ چه راهی گم نشود و اصولا گم نکردن این راه چطور از طریق حج میسر میشود؟
باسمه تعالی با عرض سلام و خسته نباشید از جمله بحث های مهم در عرفان اسلامی بحث شریعت ، طریقت وحقیقت است این مقوله از جنبه های مختلفی قابل توجه ودقت است زیرا هم دین شناسی ویژه عارفان تبین می شود وهم نسبت عرفان عملی وعرفان نظری با یکدیگر ونسبت آن دو با دین و جایگاه آنها در اسلام مشخص می گردد هم چنین از جهتی با بحث خاستگاه عرفان اسلامی و نیز با بحث معیار و میزان اسلامی در ارتباط تنگاتنگ است از دیدگاه عارفان مسلمان دین در معنای عام خود شامل بر سه بخش است 1- شریعت: مجموعه احکام و آداب اسلامی که در دستورهای فقهی و اخلاقی نمایان است را می گویند 2- طریقت: همان راه سیر وسلوک با هدف تقرب به خداوند با تمام دستورات وقواعدهایی که عمل بدان ها برای رسیدن به این هدف ضروری است. 3- حقیقت: معارفی که پس از عمل بر اساس شریعت وپیمون مقامات و منزل طریقت به گونه ای شهودی بر عارف افاضه می شود. (1) «شریعت پوست، مغز آمد حقیقت/میان آین وآن باشد طریقت (2) پی نوشت: 1. برای اطلاع بیشتر ر.ک: سید حید آملی، اسرار الشریعة و اطوار الطریقة و انوار الحقیقة. 2.شیخ محمود شبستری، گلشن راز.  
توضیح آنکه دین الهی که کامل و جامع است و تمام ابعاد وجودی انسان را تحت پوشش خود قرار می دهد با احکام ظاهری شرعی و اخلاقیات معمولی و متعارف (شریعت) ظاهر انسان را از پلیدی های آشکار پیراسته، به کمالات ظاهری می آراید و نیز با احکام باطنی و دستورات ویژه سلوکی (طریقت ) باطن او را از پلیدهای درونی پاکیزه کرده به کمالات باطنی آراسته می سازد و بدین سان اسباب وصول او را به مقام قرب الهی (حقیقت ) که از آن به لقاء الله تعبیر می شود فراهم می آورد. بنابراین مراحل سه گانه یاد شده هر کدام در جای خود لازم و ضروری و به سهم خود در دین و دیانت انسان و تکمیل شخصیت و ایمان او موثرند و نمی توان به بهانه دستیابی به یکی از آنها از دیگری چشم پوشید.
در این میان بحث حج، و احکام و مناسکش دارای ظاهری و باطنی می باشد. منظور شاعر این است که ظاهر کعبه از مصالح مادی ساخته شده، در سرزمینی به اسم عربستان و در مکان مشخص، این کعبه ظاهری مادی دارد . بنایی است که توسط انسانی الهی به نام حضرت آدم (علیه السلام) ساخته و توسط حضرت ابراهیم (علیه السلام) تجدید بنا شد. منتها حرف این است که نباید به این ظاهر اکتفا نمود، خود این بنا و این ظاهر نماد و نشانه و آیتی  برای حقایق بالاتر است. باید به باطن آن دست یافت و نگاه را عمیق تر کرد. «حاجی احرام دگر بند، ببین یار کجاست» در واقع کعبه به تنهایی و مستقل نباید موضوعیت داشته باشد، که در این صورت راه را گم نموده ایم و صرفا یک عبادت بی روح انجام داده ایم، کعبه یکی از اسباب و عللی باید باشد که حاجی بتواند به برکت آن، به صاحب بیت و خانه، متصل شود و با او ارتباط برقرار نماید.  
کافی said in در این میان بحث حج، و احکام و
در این میان بحث حج، و احکام و مناسکش دارای ظاهری و باطنی می باشد. منظور شاعر این است که ظاهر کعبه از مصالح مادی ساخته شده، در سرزمینی به اسم عربستان و در مکان مشخص، این کعبه ظاهری مادی دارد . بنایی است که توسط انسانی الهی به نام حضرت آدم (علیه السلام) ساخته و توسط حضرت ابراهیم (علیه السلام) تجدید بنا شد. منتها حرف این است که نباید به این ظاهر اکتفا نمود، خود این بنا و این ظاهر نماد و نشانه و آیتی  برای حقایق بالاتر است. باید به باطن آن دست یافت و نگاه را عمیق تر کرد. «حاجی احرام دگر بند، ببین یار کجاست» در واقع کعبه به تنهایی و مستقل نباید موضوعیت داشته باشد، که در این صورت راه را گم نموده ایم و صرفا یک عبادت بی روح انجام داده ایم، کعبه یکی از اسباب و عللی باید باشد که حاجی بتواند به برکت آن، به صاحب بیت و خانه، متصل شود و با او ارتباط برقرار نماید.  
سلام علیکم ، استاد بزرگوار از کلام شما برمیاید که برگزاری مراسم حج و انجام مناسک آنرا در کنار توجه به باطن و نفس ساخت بنای کعبه لازم میدانید حتما بجا آوردن فریضه ی حج و بجا آوردن اعمال آن در هدایت انسان موثر است که پیش از ظهور اسلام و در دوره جاهلیت هم انجام این مراسم رایج بوده و پس از اسلام با تغییرات جزیی واجب میگردد تا نقش هدایتگر آن و البته رونق تجاری شهر حفظ شود .  
جمع بندی پرسش: اینکه گفته شده "کعبه یک سنگ نشان است که ره گم نشود" منظور چیست؟ چه راهی گم نشود و اصولا گم نکردن این راه چطور از طریق حج میسر می شود؟ پاسخ: از جمله بحث های مهم در عرفان اسلامی بحث شریعت ، طریقت و حقیقت است. این مقوله از جنبه های مختلفی قابل توجه و دقت است زیرا هم دین شناسی ویژه عارفان تبین می شود و هم نسبت عرفان عملی و عرفان نظری با یکدیگر و نسبت آن دو با دین و جایگاه آنها در اسلام مشخص می گردد هم چنین از جهتی با بحث خاستگاه عرفان اسلامی و نیز با بحث معیار و میزان اسلامی در ارتباط تنگاتنگ است از دیدگاه عارفان مسلمان دین در معنای عام خود شامل بر سه بخش است: 1- شریعت: مجموعه احکام و آداب اسلامی که در دستورهای فقهی و اخلاقی نمایان است را می گویند 2- طریقت: همان راه سیر وسلوک با هدف تقرب به خداوند با تمام دستورات و قواعدهایی که عمل بدان ها برای رسیدن به این هدف ضروری است. 3- حقیقت: معارفی که پس از عمل بر اساس شریعت و پیمودن مقامات و منازل طریقت به گونه ای شهودی بر عارف افاضه می شود. (1) «شریعت پوست، مغز آمد حقیقت/میان این و آن باشد طریقت» توضیح آنکه دین الهی که کامل و جامع است و تمام ابعاد وجودی انسان را تحت پوشش خود قرار می دهد با احکام ظاهری شرعی و اخلاقیات معمولی و متعارف (شریعت) ظاهر انسان را از پلیدی های آشکار پیراسته، به کمالات ظاهری می آراید و نیز با احکام باطنی و دستورات ویژه سلوکی (طریقت ) باطن او را از پلیدیهای درونی پاکیزه کرده به کمالات باطنی آراسته می سازد و بدین سان اسباب وصول او را به مقام قرب الهی (حقیقت ) که از آن به لقاء الله تعبیر می شود فراهم می آورد. بنابراین مراحل سه گانه یاد شده هر کدام در جای خود لازم و ضروری و به سهم خود در دین و دیانت انسان و تکمیل شخصیت و ایمان او موثرند و نمی توان به بهانه دستیابی به یکی از آنها از دیگری چشم پوشید. در این میان بحث حج، و احکام و مناسکش دارای ظاهری و باطنی می باشد. منظور شاعر این است که ظاهر کعبه از مصالح مادی ساخته شده، در سرزمینی به اسم عربستان و در مکان مشخص، این کعبه ظاهری مادی دارد . بنایی است که توسط انسانی الهی به نام حضرت آدم (علیه السلام) ساخته و توسط حضرت ابراهیم (علیه السلام) تجدید بنا شد. منتها حرف این است که نباید به این ظاهر اکتفا نمود، خود این بنا و این ظاهر نماد و نشانه و آیتی  برای حقایق بالاتر است. باید به باطن آن دست یافت و نگاه را عمیق تر کرد. «حاجی احرام دگر بند، ببین یار کجاست» در واقع کعبه به تنهایی و مستقل نباید موضوعیت داشته باشد، که در این صورت راه را گم نموده ایم و صرفا یک عبادت بی روح انجام داده ایم، کعبه یکی از اسباب و عللی باید باشد که حاجی بتواند به برکت آن، به صاحب بیت و خانه، متصل شود و با او ارتباط برقرار نماید.   پی نوشت: 1. برای اطلاع بیشتر ر.ک: سيد حيدر آملى‏، أنوار الحقيقة و أطوار الطريقة و أسرار الشريعة، نور على نور،قم1382،صص15-20.      
موضوع قفل شده است