هست مال کافر بر مؤمن حلال؟

تب‌های اولیه

8 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
هست مال کافر بر مؤمن حلال؟
بسم اللّه الرّحمن الرّحیم  سلام، سوال فقهی دارم درباره ی جمله ی "هست مال کافر بر مومن حلال"، سند آن چیست و چقدر معتبر است خصوصا از نظر امام خامنه ای؟ مصادیق عینی این جمله چه کسانی هستند؟ اسرائیلی ها؟ شهروندان اسرائیل؟ کارخانه ها و شرکتهای اسرائیلی؟ کارخانه ها و شرکتهایی که در اسرائیل هم کارخانه دارند؟ شرکتهایی که به اسراییل کمک مالی می کنند؟ شرکای تجاری و اقتصادی بین الملل چه به صورت شرکت یا کشور؟ یا چه؟ افراد حقیقی یا حقوقی که فساد علنی در زمین می کنند چطور؟ مال آنها بر مومن حلال است یا نه؟ ایا باید مومن بود یا مسلم بودن کافی است؟ (جمله ی عربی دقیق روایت می تواند کمکمان کند چون این فقط یک بیت شعر است که نقل به مضمون می گوید : گفت آگه نیستی زین مسأله / هست مال کافر بر مومن حلال البته مایه ی بسی تاسف است که ما احکام به این مهمی و حساسیت را در شعر بخوانیم نه در سر تیتر همیشگی پایگاه های مذهبی) مثلا می پرسم سایت های پورن یا بانکهای ربوی مالشان حلال است یا نه؟ نیت مسلمان اگر خالص نباشد و اگر کسب مال حلال باشد یا اشتغالزایی مال ایشان بر ما حلال است یا حرام؟ مسلما سوال من این است که ایا نقض کردن حقوق انها ایرادی دارد یا انکه توصیه شده است به هر نیتی که باشد عمل کردن در جهتی که به ایشان اسیب بزند ممدوح است؟ یا پورن استارها و بانکدارهای ربوی بین المللی؟ این افراد حقیقی-حقوقی باید چه شوند؟ ایا اگر اسما مسلمان باشند باید تبریه شوند یا به جرم فساد علنی و گسترده محکوم به مرگ و یا لاقل مصادره ی اموال هستند؟ ما نمی دانیم حقوقمان را و این اصلا منصفانه نیست.اینگونه به نظر می اید که متاسفانه به احکام و حقوقی که به نفع مسلمین است به اندازه ی کافی پرداخته نمی شود چون حساسیت جوامع بین الملل را بر می انگیزد و کار به اینجا می رسد که انها به ما می گویند چرا ازادی فساد ندارید؟ و اینگونه احکام را اگر هم کسی شاید ذکر کند مدام با اما و اگر می اورند و توصیه به استفاده نکردن و حفظ قوانین بین الملل!!! در حالی که به گمان من سخت کردن احکام به همان اندازه گناه است که سرسری گرفتن احکام، و بعضی از ظرفیت ها اگر برای زنده نگه داشتن انها اجرا شود حتی ثواب هم دارد. حال اگر هست مال کافر بر مومن حلال یک فقه معتبر است خوشحال می شوم ذکر منبع روایات و داستانها کنید. من نمی توانم تصور کنم زمانی را که روحانیت علیه قوانین به پا خیزد و انها را مردود شمارد. برداشت من این است که قوانین کشورها من جمله ایران از منطر دینی واجب شمرده می شود در حالی که نظر اسلام این نیست و ما نمی توانیم به خاطر پایبندی به قانون های انسانی از حقوق الهی خود مانند" هست مال کافر بر مومن حلال" چشم بپوشیم.  چگونه می شود مثلا بانکهای ربوی در سراسر جهان را دید و یا کاباره ها و کازینوها را و اقدامی موثر برای مقابله با انها برنداشت؟ اقدامی که به ضرر انها تمام شود و به سود مسلمین... چیزی مانند مصادره ی اموال.... ایده ی من نفوذ در سیستم تبلیغاتی و پول گرفتن ولی کار نکردن است  ما خیلی راحت با بعضی مسایل کنار می اییم و حقوق کازینوها و کاباره ها و ... را محترم می شماریم، اما مگر نه این است که خیانت به خیانتکاران نزد خدا وفاداری است؟  ما باید به قوانین احترام بگذاریم؟ هرچند ظالمانه باشد؟ چه در ایران چه در خارج؟ این منصفانه است؟ یعنی اگر روزی خواستند مثلا به بهانه های مختلف اموال ما را مصادره ی قانونی کنند بگوییم سمعا و طاعتا؟ خواه ایران باشد یا هر جایی دیگر؟ ایا هر قانونی محترم است، هرچند قانونگذار حقوق نامشروعی را تصویب کند؟ یعنی باید تسلیم شد یا باید چه قانونی چه فراقانونی چه غیر قانونی، پایبند به قوانینی که حقوق مسلم ما را سلب می کند کافر باشیم؟  دزدیدن پول های اسرائیلیان و یا کارخانه ها در انجا چطور؟ اگر بتوانیم نفوذ کنیم و در عوض تبلیغ نکردن از انها پول بگیریم چطور؟ وعده و امار دروغ بدهیم و هویت خودمان را جعل کنیم و ضربه بزنیم برای من عجیب است که اکثر کسانی که با انها در اینباره صحبت کردم فی الواقع جوابی به من ندادند و ترجیح دادند بگویند برو تلفنی بپرس یا از دیگری بپرس... امیدوارم جوابی که می گیرم کلیشه ای نباشد و تشریح کند و سوال را بر طرف کند.
با نام و یاد دوست           کارشناس بحث: استاد مستنبط
سلام علیکم سوال طولانی و حاوی مطالب مختلف و بخشهای متفاوتی است. بنا بر این نمی توان همه را در یک پست، پاسخ گفت و نیاز به ارسال چند پست دارد، اما ابتدا، فلسفه مالکیت در آیات و روایات مطرح می شود و سپس به بحث فقهی و فتوایی، پرداخته خواهد شد: قرآن و مالکیت نعمات الهی: در بیان قرآن کریم، به طور کلی، نعمتهای الهی، ذاتا برای مومن است و تصرف کفار در آن غاصبانه می باشد. قرآن در این آیه به صراحت بیان می دارد: "قُلْ مَنْ حَرَّمَ زينَةَ اللَّهِ الَّتي‏ أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّيِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِيَ لِلَّذينَ آمَنُوا فِي الْحَياةِ الدُّنْيا خالِصَةً يَوْمَ الْقِيامَةِ كَذلِكَ نُفَصِّلُ الْآياتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُون‏"، بگو چه کسی زینت الهی که خدا برای بندگانش آفریده و همچنین رزق طیب را حرام کرده است؟ بگو اینها در حیات دنیا منحصرا به اهل ایمان تعلق دارد اما [به دلیل غصب و اشتراک آن با کافر در دنیا] در قیامت فقط در اختیار مومن خواهد بود.[1] روایات و مالکیت نعمات الهی روایات زیادی در توضیح و تفصیل این آیه وارد شده است. مثلا امام عسکری (علیه السلام) در جواب نامه محمد بن ریان که تصور کرده بود فقط خمس ملک رسول الله (صلی الله علیه و آله) است، می نویسند: "إِنَّ الدُّنْيَا وَ مَا عَلَيْهَا لِرَسُولِ اللَّهِ –صلی الله علیه و اله-"، دنیا و هر آنچه بر روی آن است، مال رسول الله است .[2] امام صادق (علیه السلام) در جواب سوال یکی از اصحاب که پرسیده بود چه مقدار از کره زمین در اختیار شماست؟ با تقسیم زمین بر اساس رودهای مهم و بزرگ، و آبادانی ناشی از آن –که عملا کل زمین را شامل می شود- می فرماید: همه اینها برای ماست و آنچه برای ما باشد، برای شیعیان ما هم هست و در مقابل چیزی از آن به دشمنان تعلق نمی گیرد مگر آنچه غصب کند ... و سپس به آیه شریفه فوق استناد می کنند.[3]   پی نوشتها: [1]. سوره اعراف :  32 [2]. "كَتَبْتُ إِلَى الْعَسْكَرِيِّ ع جُعِلْتُ فِدَاكَ رُوِيَ لَنَا أَنْ لَيْسَ لِرَسُولِ اللَّهِ ص مِنَ الدُّنْيَا إِلَّا الْخُمُسُ فَجَاءَ الْجَوَابُ إِنَّ الدُّنْيَا وَ مَا عَلَيْهَا لِرَسُولِ اللَّهِ –صلی الله علیه و اله"، كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، الكافي (ط - الإسلامية)، 8جلد، دار الكتب الإسلامية - تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق، ج 1 ص 409 ح 6. [3]. " عَنْ يُونُسَ بْنِ ظَبْيَانَ أَوِ الْمُعَلَّى بْنِ خُنَيْسٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع مَا لَكُمْ مِنْ هَذِهِ الْأَرْضِ فَتَبَسَّمَ ثُمَّ قَالَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى بَعَثَ جَبْرَئِيلَ ع وَ أَمَرَهُ أَنْ يَخْرِقَ بِإِبْهَامِهِ ثَمَانِيَةَ أَنْهَارٍ فِي الْأَرْضِ مِنْهَا سَيْحَانُ وَ جَيْحَانُ‏ وَ هُوَ نَهَرُ بَلْخٍ وَ الْخشوع وَ هُوَ نَهَرُ الشَّاشِ‏ وَ مِهْرَانُ وَ هُوَ نَهَرُ الْهِنْدِ وَ نِيلُ مِصْرَ وَ دِجْلَةُ وَ الْفُرَاتُ فَمَا سَقَتْ أَوِ اسْتَقَتْ فَهُوَ لَنَا وَ مَا كَانَ لَنَا فَهُوَ لِشِيعَتِنَا وَ لَيْسَ لِعَدُوِّنَا مِنْهُ شَيْ‏ءٌ إِلَّا مَا غَصَبَ عَلَيْهِ وَ إِنَّ وَلِيَّنَا لَفِي أَوْسَعَ فِيمَا بَيْنَ ذِهْ إِلَى ذِهْ يَعْنِي بَيْنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ ثُمَّ تَلَا هَذِهِ الْآيَةَ- قُلْ هِيَ لِلَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَياةِ الدُّنْيا الْمَغْصُوبِينَ عَلَيْهَا خالِصَةً لَهُمْ‏ يَوْمَ الْقِيامَةِ بِلَا غَصْبٍ"، همان، ح 5.
حرمت جان و مال کافر: مساله این است وقتی غصب به صورت فراگیر شکل گرفت، مخصوصا وقتی بر اساس آن ملتها و دولتها پدید آمد، اقتضائات و شرایط جدیدی شکل گرفته است که حکم فقهی جدیدی به دنبال دارد، چون عناوین جدیدی ایجاد کرده و هر عنوان حکم خاص خود را دارد. در این حالت، مال و جان آنها حرمت دارد. اینکه اصالتا نعمات الهی، برای مومن است، به معنای جواز یا دستور به دزدی و مانند آن نیست. و این دو با هم تفاوت دارد. نظر مقام معظم رهبری: س 1962: آیا رعایت حقوق دولت در املاک عمومی و حقوق مالکین در املاک خصوصی در سرزمین‌های کفر واجب است؟ آیا استفاده از امکانات مراکز آموزشی در غیر مواردی که مقررات قانونی آنها اجازه می‏دهد جایز است؟ ج: در وجوب مراعات احترام مال ديگری و حرمت تصرّف در آن بدون اذن او، فرقی بين املاک اشخاص و اموال دولت نيست چه مسلمان باشد و چه غير مسلمان و همچنين فرقی بين اينکه در سرزمين کفر باشند و يا در سرزمين اسلامی و مالک آن مسلمان باشد يا کافر، وجود ندارد و به‌طور کلی استفاده و تصرّف در اموال و املاک ديگران که شرعاً جايز نيست، غصب و حرام و موجب ضمان است[1].   پی نوشت: [1] نگاه کنید: اجوبة الاستفتائات مقام معظم رهبری اینجا
بسم اللّه الرّحمن الرّحیم با سلام، و اما بعد چگونه می توان تبعیض قائل شد؟ بین اجرای حدود الهی در ایران و غیر ایران... اگر پایبند به قانون های غیرقانونی باشیم، دیر نیست آن زمانی که ما حتی نمی توانیم از خودمان دفاع کنیم چه برسد بخواهیم حقوق از دست رفته یا شاید از یاد رفته را پس بگیریم. اگر ما قوانین را چشم بسته پذیرفته باشیم حتی می توانند ما را بکشند، ولی چون قانون!!! است درست است؟ یا بگویید اگر در خارج از ایران به ما تجاوز شد چه می کنیم؟ از دولت یا ملت می پرسیم که حق داریم از خود دفاع کنیم یا نه؟ حق داریم اسلامی و شخصا مجازات کنیم یا برویم پیش طاغوت از آنها کسب تکلیف کنیم؟ شاید نه فقط مجاز بلکه(در صورت وجود شرایط) حتی موظف به اجرای حدود الهی و اعدام برخی از مفسدین علنی هستیم. این استدلال که با شکل گیری دولت و ملت، قوانین و احکام تغییر می کند نمی دانم تا چه حد درست است که اگر اینگونه باشد نباید حتی تحریم ها را دور بزنیم.(رفع محاصره ی اقتصادی کنیم.) اما تا آنجا که عقل من می رسد ما نباید به کسی باج بدهیم. ما حتی به کشورگشایی اسلامی باید به طور جدی فکر کنیم.(اینکه احیانا نمی توانیم دلیل بر آن نیست که نباید بخواهیم کشورگشایی اسلامی کنیم و چه بسا در صورت وجود شرایط واجب کفایی یا عینی بشود.)   آه و امان از این تفکر که نعوذ با اللّه حتی حکم خدا را هم می توان و بلکه باید به رای گیری گذاشت!!! این تفکر نتیجه می دهد که زنا بد است چون مردم ایران اینگونه رای گیری کردند وگرنه در کشورهای دیگر حتی اگر زنا زادگی سی تا چهل درصد است اصلا موردی ندارد و زنا آنجا گناه که ندارد هیچ ثواب هم دارد!!! ما مگر نباید برای آزادی قربانیان پول و پورن و ربا و قمار و قاچاق اعضا و ... و ضربه به باندهای فساد گام برداریم؟ اصلا و اصولا باندهای فساد را با یک کافر که با کسی کاری ندارد یکی می کنیم؟ مگر مصادره و دزدی اموال از مفسدین و باندها و پورن استارها و... مانند مردم عادی(مثلا شهروندان کافر غیرحربی) است؟ من تخصص دینی ندارم ولی گمان من این است که تفاوت وجود دارد. و آیا ما مگر نباید خصم دشمن باشیم؟ متاسفانه ما فقط در حرف می گوییم جنگ اقتصادی است، جنگ عقیده هاست و... وگرنه اگر جنگ است و اگر ما حق هستیم مگر مجاز به خدعه در جنگ نیستیم؟(امام علی(ع) هم در جنگ خدعه کرد و خدعه در جنگ مجاز و حتی شاید واحب است، چون واجب است که از خود و جبهه ی حق به تمام شیوه های حلال متوسل شویم بنابراین خدعه نه یک کار غیراخلاقی و مکروه بلکه یک شیوه ی تعقل دینی واجب و ممدوح است.) و مگر نباید از خودمان با آسیب زدن به دشمن به شیوه های مختلف(مانند مصادره ی اموال و دزدیدن سلاح و...) دفاع کنیم؟ ما از جنگ فقط خودسازی را یادگرفته ایم و تکرار می کنیم و انگار داریم با حریف فرضی می جنگیم و انگار با نابود کردن تک تک مصادیق کلیات و جزئیات و حتی عینیات و مظاهر قدرت دشمن اصلا کاری نداریم!!! اینقدر از اصولمان عقب رفته ایم که اسرائیل و اسرائیلیان و کارخانه ها و شرکت ها و.... به نحوی حامی اسرائیل که حتی در حال جنگ نظامی هستند به جای ترسیدن از ما مسلمانان توقع عادی سازی دارند!!! بگویید اما عملیات استشهادی پس چیست؟ و نسبت جمله ی "هست مال کافر بر مؤمن حلال" در خصوص 1_شهروندان در ظاهر بی آزار اسرائیل 2_کارخانه هایی که خط تولید در اسرائیل دارند 3_شرکتهایی که بنیاد اسرائیلی دارند 4_بنیانگذار و سهامدار اسرائیلی دارند و انواع و اقسام دسته افراد حقیقی-حقوقی اسرائیل چیست؟ نسبت "هست مال کافر بر مؤمن حلال" برای مفسدینی که علنا در زمین فساد می کنند چطور؟ خواه پورن استار باشد یا یک سایت پورن یا... یا حتی من می خواهم بدانم برای افرادی که مشتری کاباره ها یا ... هستند چطور؟ احکام اسلامی شاید و فقط شاید برای هر دسته فرق کند، اگر که دسته دسته فرق می کند، هر دسته را تفکیک کنید و مفصل جواب بگویید چون من دسته های زیادی را نمی شناسم و فاصله ی حق با باطل اندک است چه بسا بعضی از افراد که نمی دانیم حرمت ندارند و هرگز نباید حرمت نگه داربم تا از خدا بترسند و شاید برگردند. آنچه می دانم این چنین بود و این چنین است که(نقل به مضمون): "اگر دستت به قله نمی رسد لااقل رو به سوی قله حرکت کن."(امام خمینی (ره)) چرا که "...گرفتن اندک بهتر از ترک کردن بسیار است."(امام علی (ع)) "و آنچه که ایستاده به تو داده نمی شود، نشسته هم داده نخواهد شد."(امام علی (ع))  هرجایی اشتباه می گویم اصلاح کنید. من امیدوارم این متن طولانی و متن سوال اولیه را دوباره با دقت بیشتری بخوانید و جواب کاملی ارایه دهید، به طوری که جواب طولانی تر از سوال باشد نه برعکس.
بسم اللّه الرّحمن الرّحیم  اما من هنوز پاسخ سوالم را دریافت نکردم...
بسم اللّه الرّحمن الرّحیم "شما را چه شده است که برای انجام کار خیر روی زمین سنگینی می کنید؟" ،آیا قبول دارید که "یک نفر دارد که دست و پای دائم م زند در آب؟ آی آدم ها؟".... نمی دانم اما جواب سوال های من هنوز داده نشده است.... آیا ما نگران چیزهای از دست رفته مان هستیم، و اینکه نکند از دست برود!!! و در حالی که برادرانمان از خدا یار و یاور و نجات می خواهند ما برای کمک به خودمان و آنها چه می کنیم؟ "شما را چه شده است که برای کار خیر بر روی زمین سنگینی می کنید؟" آیا ستم اسرائیل برای ما پذیرفته شده است؟ وگرنه آیا نباید از خود و از اسلام دفاع کنیم؟ دفاعی جانانه حتی استشهادی... نمی دانم چه چیز در مقابل چه چیز باید فدا شود؟ کسی که برای نابود کردن تاسیسات نظامی اسراییلی اقدام کند و کشته شود چگونه؟ یا اگر برای اینکار عملیات انتهاری کند چه؟ قیمت تجهیزاتی که هدف قرار داده چقدر باید باشد تا عملیاتش مورد قبلول درگاه حق باشد چقدر گران ؟ و یا اینکه مهم نیست هرچند با هدف نابودی یا سرقت یک تفنگ یا یک فشنگ باشد باز هم باید چنین کرد و این عمل ممدوح و او شهید است نه یک انسان تلف شده؟ نمی دانم ولی می خواهم بدانم و  آیا کسی پاسخم را می گوید؟ ما نیازمند قاعده ی کلی و استدلال هستیم تا سره از ناسره جدا شود و آیا باید برای عملیات استشهادی حتما اجازه گرفت؟ آیا شهید فهمیده اجازه گرفت؟ یا اصلا آیا زمانی برای اجازه گرفتن بود؟
نمی دانم، شاید باید ترسید از چیزی که از آن نمی ترسیم...  شاید بعضی از کارها و دستورات اسلامی،  در عین اینکه توصیه ی موکد اسلام است منافع مادی هم دارد مانند خدعه در جنگیا غنیمت گرفتن یا ... . نمی دانم، شاید ما نیازمند پرسیدن هستیم و ادامه دادن تا رسیدن به پاسخ... نمی دانم اما باید پرسید و دوباره پرسید تا دانست نمی دانم اما من هنوز جواب سوال هایم را نگرفته ام...