جمع بندی آیا امام علی علیه السلام از فتوحات زمان خلفا راضی بودند؟

تب‌های اولیه

14 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا امام علی علیه السلام از فتوحات زمان خلفا راضی بودند؟
سلام خدمت کاربران، آیا امام علی علیه الصلاه والسلام از فتوحات بعد از محمد صلوات الله علیه و آله و پیش از رسیدنش به خلافت، آیا از فتوحات راضی بود؟ این سوال اصلیه. و اما بقیه سوالات فرع این سوال  اگر نبود و اگر ائمه سلام الله علیهم به خلافت می رسندند اسلام چگونه و چقدر گسترش پیدا می کرد؟ چرا در دوره حضرت علی علیه السلام کجی ها و بدعت ها درست نشد؟ چرا مجبور شد حجاز رو ترک کنه و بره عراق؟
با نام و یاد دوست         کارشناس بحث: استاد مقداد
آیا امام علی علیه الصلاه والسلام از فتوحات بعد از محمد صلوات الله علیه و آله و پیش از رسیدنش به خلافت، آیا از فتوحات راضی بود؟
سلام علیکم در رابطه نظر و دیدگاه امام علی(علیه السلام) در رابطه با فتوحات زمان خلفا چند نکته را باید مد نظر داشته باشیم: 1. آنچه قطعی است مسیر خلافت بعد از رحلت رسول خدا(صلی الله علیه و آله) دچار انحراف جدی شد و امام علی(علیه السلام) که بعنوان جانشین رسول خدا(صلی الله علیه و آله) و امام و پیشوای مسلمین معرفی شده بود از حق مسلّم و الهی خود محروم شد و کسانی که یقیناً شرایط و صلاحیت رهبری جامعه اسلامی را نداشتند،به خلافت رسیدند. 2. قطعاً و یقیناً امام علی(علیه السلام) در هیچ یک از جنگهای زمان خلفا شرکت نکرده و هیچ مسئولیتی هم از طرف آنها نپذیرفت. 3. بعد از غصب خلافت شرایط بگونه ای شد که امام علی(علیه السلام) با اینکه برای احقاق حق خود تلاش کردند،ولی در عمل بخاطر نداشتن یار و یاور جهت مصالحی مجبور به سکوت شدند. آن حضرت هنگامى که براى سرکوبى پیمان شکنان (طلحه و زبیر) عازم «بصره» مى گردید، خطبه اى ایراد کرد و در آن انگشت روى این موضوع حساس گذاشت و فرمود: «هنگامى که خداوند پیامبر خود را قبض روح کرد، قریش با خودکامگى، خود را بر ما مقدم شمرده ما را که به رهبرى امت از همه شایسته تر بودیم، از حق خود باز داشت، ولى من دیدم که صبر و بردبارى بر این کار، بهتر از ایجاد تفرقه میان مسلمانان ریخته شدن خون آنان است؛ زیرا مردم، به تازگى اسلام را پذیرفته بودند و دین مانند مشکى مملو از شیر بود که کف کرده باشد و کوچکترین سستى و غفلت آن را فاسد مى سازد، و کوچکترین فرد، آن را وارونه مى کند».(1) پی نوشت: 1. سبحانى، جعفر، پژوهشى عمیق پیرامون زندگى على (علیه السلام)، قم، جهان آرا، ص ۲۲۲.
اگر نبود و اگر ائمه سلام الله علیهم به خلافت می رسندند اسلام چگونه و چقدر گسترش پیدا می کرد؟
  با سلام. در تاریخ بر اساس آنچه اتفاق افتاده است می توان بررسی و اظهار نظر کرد و اینکه اگر فلان شخص حاکم می شد،چه اتفاقی می افتاد،قابل اظهار نظر دقیق نیست.منتهی آنچه مسلم و قطعی است اگر خلافت از مسیر درست و الهی خودش منحرف نمی شد و امام علی(علیه السلام) به خلافت می رسیدند،بر اساس تعالیم قرآن و همانگونه که رسول خدا(صلی الله علیه و آله) برای تقویت پایه های حکومت اسلامی و گسترش اسلام عمل می کردند،رفتار می کردند.
چرا مجبور شد حجاز رو ترک کنه و بره عراق؟
با سلام اما علت مهاجرت امام علی(علیه السلام) به کوفه مهاجرت اميرمومنان (علیه السلام) به كوفه، نوعي هجرت براي حفظ دين از دست پيمان شكنان و فاسداني چون معاويه بود.خارج شدن امام از مدينه النبي، كار آساني نبود، اما امام چاره‌ اي جز اين نيز نداشت، درست همانند زماني كه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) مجبور شد شهر مكه را با آن همه قداست و احساس علاقه‌اي كه بدان داشت، ترك كند، چرا كه در اين شهر پيروان چنداني نداشت. امام علی(علیه السلام) در ابتدای امر برای مقابله با فتنه خوارج که بصره را تصرف کرده بودند از مدینه خارج شده و به سمت سرزمین عراق حرکت کردند،منتهی عواملی سبب شد تا بعد از پایان جنگ جمل آن حضرت کوفه را بعنوان مرکز خلافت انتخاب کرده و در آن شهر مستقر شود.از جمله این عوامل می توان به این موارد اشاره کرد: 1. از لحاظ تامين نيروي انساني مدينه از لحاظ نيروي انساني كشش يك جنگ تمام عيار را با شام نداشت. حداكثر آماري كه از سپاه همراهان مدني امام در جنگ جمل ياد شده، چهار هزار نفر است.(1) چنين جمعيتي قادر نبود تا مشكلات خلافت را در مواجه با دشمنان فراوانش حل كند. 2. از نظر اقتصادي از لحاظ منابع اقتصادي محيط حجاز، توانايي و تحمل رويارويي با عراق يا شام را نداشت. واقعيت آن است كه مدينه، قدرت اداره اقتصاد خودش را نداشت، اكنون چگونه مي توانست سپاهي عظيم را تغذيه كند؟!   ادامه دارد ....
3. عدم علاقه به اميرمومنان واقعيت ديگر آن است كه مردم مدينه، به جز انصار، چندان علاقمند به امام علي (ع) نبودند. بخش وسيعي از مردم، از مهاجران و فرزندان آنان و نيز مكياني بودند كه بعد از رحلت رسول خدا (ص) به اين شهر هجرت كرده بودند. بستگان امويان و نيز بستگان شورشيان جمل، اجازه همكاري كامل مردم اين شهر را به امام نمي دادند. علاوه بر این برخي از اصحاب چون عبد الله بن عمر، سعد بن ابي وقاص، محمد بن مسلمه، اسامة بن زيد، زيد بن ثابت و بسياري ديگر، كوچكترين علاقه اي به امام نداشته و خود را مجتهدتر از آن مي دانستند كه سخن امام را بشنوند. 4. رفاه طلبي  در زمان خليفه سوم مردم شهر مدينه بيش از حد رفاه طلب شده بودند. اين مسئله باعث شده بود تا روحيه جنگ و جهاد براي آنان باقي نماند.درست در نقطه مقابل شهر مدينه، شهر كوفه بود. اين شهر در مقايسه با مدينه شرايط كاملا مناسبي را دارا بود. به عنوان نمونه، عراق، هيچ مشكل جمعيت نداشت. قبايل فراواني در آنجا زندگي مي كردند، كساني كه در طي فتح ايران، قوت و قدرت نظامي خود را نشان داده بودند. از نظر اقتصادي نيز به راحتي مي‌شد بر اين سرزمين تكيه كرد، زيرا: الف: سرزمين عراق بسيار حاصل خيز بود و اين سرزمين‌ها يكي از مهمترين منابع درآمدي مردم اين سرزمين بود. ب: خراج و جزيه فراواني كه از سرزمين ايران و عراق به اين شهر سرازير مي‌شد و ثروتي بي اندازه براي مردم آن‌جا به همراه داشت.   ادامه دارد ....
5. نزدیکی کوفه به شام هدف اساسي امام علی(علیه السلام) پس از سركوبي شورش جمليان، برخورد با معاويه بود. چنين كاري بدون حضور امام در عراق كه در نزديكي شام قرار داشت ممكن نبود. افزون بر اينها، امام از ميان قبايل يمني طرفداران فراواني داشت كه حقيقتا فدايي امام بودند. آنان در زماني كه امام به خلافت رسيد، نقش مهمي داشتند و تا به آخر نيز بسياري از آنها در تمامي صحنه هاي جنگ حضور يافتند. 6. مرکزیت کوفه کوفه نسبت به متصرفات جدید مسلمانان از خراسان تا افریقیه و از شام تا یمن، مرکزیتی نسبی داشت و خلیفه مستقر در این شهر، بهتر می توانست، کشور را زیر نظارت داشته باشد تا مدینه. 7. حضور نیروهای وفادار به امام علی(علیه السلام) در کوفه افزون بر اینها، امام از میان قبایل یمنی طرفداران فراوانی داشت که حقیقتا فدایی امام بودند. آنان در زمانی که امام به خلافت رسید، نقش مهمی داشتند و تا به آخر نیز بسیاری از آنها در تمامی صحنه های جنگ حضور یافتند. این عوامل دست به دست هم داد تا امام علی(علیه السلام) بعد از خاموش کردن فتنه جمل،وارد کوفه شده و آنجا را مرکز خلافت قرار دهند. پي نوشت:  [1] . خليفه بن خياط، تاريخ خليفه بن خياط، تحقيق سهيل زكار، بيروت، دار الفكر، ص 137.
چرا در دوره حضرت علی علیه السلام کجی ها و بدعت ها درست نشد؟
 با سلام امام علی (علیه‌السّلام) در حد توان خود برای مبارزه با بدعت‌ کوشید و این عمل را دقیقاً بر اساس روشی منطقی و عقلایی انجام داد. او این کار را در چند مرحله و با سنجیدن اوضاع صورت داد. همگان می‌دانند که علی (علیه‌السلام) حتی پیش از خلافتش نیز با بدعت‌های خلفا مخالفت می‌کرد و تنها کتاب خدا و سنت رسول خدا(صلی الله علیه و آله) را به عنوان مرجع معرفی می‌نمود و سیره شیخین را مشروع نمی‌دانست. بعنوان مثال در جریان شورای شش نفره ای که خلیفه دوم قبل از مرگش برای انتخاب خلیفه بعد از خود معرفی کرده بود،عبدالرحمن‌ بن عوف پس از ۳ روز رایزنی با مردم، به‌ویژه اشراف و امرا، ابتدا از علی(ع) خواست تا متعهد شود که در صورت نیل به مقام خلافت، به کتاب خدا، سیره پیامبر(ص) و ابوبکر و عمر عمل کند. علی(ع) در جواب گفت: «امید آن دارم که در محدوده دانش، توانایی و اجتهاد خود به کتاب خدا و سنت رسول خدا(ص) عمل کنم». سپس عبدالرحمن شرط خود را با عثمان در میان گذاشت و او بلافاصله پذیرفت. به همین جهت، ابن‌ عوف با عثمان بیعت کرد و عثمان به خلافت انتخاب شد.(1) بنابراین مخالفت جدی و قاطع امام علی(علیه السلام) با بدعتهایی که توسط خلفا بوجود آمده بود،غیر قابل انکار می باشد. بر خلاف آن‌چه گفته می شود که علی بن ابی‌طالب (علیه‌السلام) به مقابله و مخالفت با بدعت‌ها نپرداخت، او از طرق مختلف چنین کرد.منتهی شرایط زمان حکومت آن حضرت بگونه ای بود که عملا فرصت کنار زدن همه بدعتها فراهم نشد. در پست بعدی به موانع و علل عدم موفقیت امام علی(علیه السلام) برای از بین بردن بدعتها اشاره خواهیم کرد. پی نوشت: 1. ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، بیروت،‌ دار صادر، ۱۳۸۵ق. ج ۳، ص ۶۶؛   طبری، أبو جعفر محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق محمد أبوالفضل ابراهیم، بیروت،‌ دار التراث، ط الثانیة، ۱۳۸۷/۱۹۶۷. ج ۴، ص ۲۳۰-۲۳۳؛  یعقوبی، احمد بن أبی یعقوب، تاریخ یعقوبی، بیروت،‌ دار صادر، بی‌تا. ج ۲، ص۱۶۲.  
موانع مبارزه امام علی(علیه السلام) با بدعتها «علامه مجلسی» در کتاب «بحارالانوار»؛ بخشی را با عنوان «علّة عدم تغییر أمیر المؤمنین( علیه السلام ) بعض البدع فی زمانه»‏؛(1)  به نگارش در آورده است که به برخی موانع پیش روی حضرتشان در مبارزه با بدعت‌ها اشاره می‌کند. مرحوم «کلینی» ضمن روایتی مفصل، خطبه‌ای از امام علی( علیه السلام ) را جهت علت تغییر ندادن بدعت‌ها در زمان آن‌ حضرت را نقل کرده که شنیدنی و راه‌گشا می‌باشد: «...خلفای قبل از من، عامدانه با رسول خدا مخالفت کردند و اعمالی انجام دادند که سنت او را تغییر داد و اگر من بخواهم مردم را از [همه] آنچه آنان بدعت گذاشته‌اند، دور کرده و به همان روش زمان پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) وادار کنم، هیچ سپاهی برایم باقی نمی‌ماند، مگر خودم و تعداد اندکی از شیعیانم...» سپس امام علی( علیه السلام ) بسیاری از بدعت‌ها را نام برده و در پایان می‌فرماید: «مگر ندیدید که وقتی آنان را از نماز تراویح (نماز مستحبی که اهل سنت به جماعت می‌خوانند) باز داشتم؛ از کسانی که در لشگرم، هم‌رزم من بودند؛ فریاد زدند: ای مسلمانان! سنت عمر از بین رفت! پس می‌رفت که لشگر از هم پاشیده شده و به امامت ائمه ضلالت و گمراهی درآید»(2) این نمونه ها این واقعیت را نشان می دهد که بدعتهای ساخته شده توسط خلفای پیشین بگونه ای در بین مردم مورد قبول واقع شده بود که حتی امام علی(علیه السلام) هم هنگام معرفی آن بدعتها و هنگام تلاش برای بر طرف آن،با عکس العمل شدید کسانی که در جبهه آن حضرت بودند مواجه می شدند. پی نوشتها: 1. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، بیروت، مؤسسة الوفاء، چاپ اول، 1410ق.ج 34، ص 167. 2. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.ج 8، ص 58.
مهمترین موانع بر سر راه اقدامات اصلاحی امام علی(علیه السلام) 1. دنیازدگی مسلمانان بخصوص اصحاب پیامبر(صلی الله علیه و آله) دنیاپرستی‌ و مال‌دوستی‌ فراگیر گشته‌ و خاص‌ و عام‌ را دربر گرفته‌ بود. یعنی‌ انحراف‌ در بینش‌ها بیش‌ از حد عمیق‌ و وسیع‌ شده‌ بود. هم‌ خواص‌ و اصحاب‌ پیامبر به‌ جز عده‌ای‌ محدود براساس‌ اصالت‌ دنیا حرف‌ می‌زدند. موضع‌گیری‌ می‌کردند و استدلال‌ می‌نمودند و هم‌ عامة‌ مردم‌ براساس‌ اصالت‌ دنیا حرف‌ می‌شنیدند و به‌دنبال‌ خواص‌ حرکت‌ می‌کردند.به‌ویژه‌ عدة‌ کثیری‌ از اصحاب‌ پیامبر(صلی الله علیه و آله) در طول‌ این‌ مدت‌ به‌ ثروت‌های‌ هنگفتی‌ رسیده‌ و در دنیا غرق‌ شده‌ بودند و این‌ها بزرگ‌ترین‌ مانع‌ اصلاحات‌ علوی‌ بودند. حضرت‌ امیر(علیه السلام) در روز دوم‌ پس‌ از بیعت‌ خطبه‌ای‌ ایراد کرده‌ و به‌ این‌ سد بزرگ‌ تصریح‌ می‌فرماید: «آگاه‌ باشید که‌ مردانی‌ از شما که‌ دنیا آنها را در خود غرق‌ کرده‌ و زمین‌هایی‌ را تصاحب‌ کرده‌ و نهرهایی‌ شکافته‌اند و بر اسب‌های‌ زیبا سوار شده‌اند و دختر بچه‌های‌ زیباروی‌ را در بر گرفته‌اند، و این‌ زندگی‌ برای‌ آنها عار و ننگ‌ شده‌ است. هنگامی‌ که‌ آنها را از آنچه‌ در آن‌ فرو رفته‌اند بازدارم‌ و آنها را به‌سوی‌ حقوقی‌ که‌ خود می‌دانند بکشانم، بر این‌ کار سرزنش‌ کرده‌ و آنرا زشت‌ شمرده‌ و می‌گویند: ابن‌ ابی‌ طالب‌ ما را از حقوق‌ خود محروم‌ کرد.»(1) پی نوشت: 1. شرح‌ نهج‌البلاغه، ابن‌ ابی‌ الحدید، تحقیق‌ محمد ابوالفضل‌ ابراهیم، دارالجیل‌ بیروت‌ - لبنان، الطبعة‌ الاولی‌ 1407 ه' 1987 م. ج‌ 7، ص‌ 36؛ بحارالانوار، مجلسی‌، مؤ‌سسة‌ الوفاة، دار احیأ التراث‌ العربی، بیروت، لبنان، الطبعة‌ الثالثة‌، 1403 ه ج‌ 32، ص‌ 16، ح‌ 7.
2. بدعتها سنت شده بودند !!! بدعت‌ها در طول‌ زمان‌ سنت‌ شده‌ بود. حضرت‌ در خطبه‌ای‌ به‌ این‌ مطلب‌ تصریح‌ کرده‌ می‌فرمایند: «ولات‌ قبل‌ از من‌ اعمالی‌ را که‌ مخالف‌ سنت‌ رسول‌ خدا(صلی الله علیه و آله) بود عمداً‌ انجام‌ داده‌اند، درحالی‌ که‌ عهد او را شکسته‌ و سنت‌ او را تغییر دادند و اگر من‌ مردم‌ را بر ترک‌ آن‌ بدعت‌ها مجبور نمایم‌ و سنت‌ها را به‌جای‌ خود و به‌ آنچه‌ در زمان‌ حضرت(صلی الله علیه و آله) بود برگرداندم، سپاهیان‌ من‌ از اطراف‌ من‌ پراکنده‌ شده‌ تا جایی‌ که‌ تنها بمانم‌ یا تعداد قلیلی‌ از پیروان‌ من‌ که‌ فضل‌ مرا می‌شناسند و از کتاب‌ خدا و سنت‌ رسول‌ خدا(صلی الله علیه و آله) وجوب‌ امامت‌ مرا دریافته‌اند، باقی‌ بمانند.» سپس‌ حضرت‌ بدعت‌ها را که‌ سنت‌ شده‌اند یک‌ یک‌ بیان‌ کرده‌ و یکی‌ از آن‌ بدعت‌ها را تقسیم‌ ناعادلانه‌ بیت‌المال‌ که‌ موجب‌ دست‌ بدست‌ شدن‌ اموال‌ در دست‌ اغنیا می‌شود برمی‌شمارد.(1) ابن‌ ابی‌ الحدید در این‌باره‌ سؤ‌الی‌ را طرح‌ کرده‌ و جواب‌ می‌دهد. سؤ‌ال‌ آن‌ است‌ که‌ چرا وقتی‌ ابوبکر بیت‌المال‌ را به‌ نحو تساوی‌ تقسیم‌ کرد با او مخالفتی‌ نشد ولی‌ با امیرالمؤ‌منین‌ علی(علیه السلام) مخالفت‌ کردند؟ حاصل‌ جواب‌ وی‌ آن‌ است‌ که‌ در طول‌ 22 سال‌ خلافت‌ عمر و عثمان‌ سنت‌ پیامبر(صلی الله علیه و آله) به‌ فراموشی‌ سپرده‌ شده‌ بود و خواص‌ با تقسیم‌ ناعادلانه‌ درآمد عادت‌ کرده‌ بودند و از این‌ طریق‌ سال‌ها بهره‌مند بودند و لذا وقتی‌ حضرت‌ علی(علیه السلام) خواست‌ روش‌ پیامبر(صلی الله علیه و آله) را اجرا کند با آن‌ مخالفت‌ ورزیدند.(2) بنابراین این مسائل بعنوان موانعی بزرگ و سدی محکم بر سر راه امام علی(علیه السلام) برای مقابله اساسی با بدعتهای ایجاد شده توسط خلفای قبل وجود داشته و کار مبارزه با بدعتها را با مشکلات جدی مواجه می کرد. پی نوشتها: 1. الکلینی‌ رحمة‌ا، الکافی، ج‌ 8، ص‌ 58، ح‌ 21. 2. ابن‌ ابی‌ الحدید، شرح‌ نهج‌البلاغه، ج‌ 7، ص‌ 36؛ علامه‌ مجلسی، بحارالانوار، ج‌ 32، ص‌ 16، ح‌ 7.
جمع بندی پرسش: آیا امام علی (علیه السلام) از فتوحات بعد از پیامبر( صلوات الله علیه و آله) توسط خلفا راضی بود؟ اگر ائمه (سلام الله علیهم) به خلافت می رسندند اسلام چگونه و چقدر گسترش پیدا می کرد؟ پاسخ: در رابطه با نظر و دیدگاه امام علی(علیه السلام) در رابطه با فتوحات زمان خلفا چند نکته را باید مد نظر داشته باشیم: 1. آنچه قطعی است مسیر خلافت بعد از رحلت رسول خدا(صلی الله علیه و آله) دچار انحراف جدی شد و امام علی(علیه السلام) که بعنوان جانشین رسول خدا(صلی الله علیه و آله) و امام و پیشوای مسلمین معرفی شده بود از حق مسلّم و الهی خود محروم شد و کسانی که یقیناً شرایط و صلاحیت رهبری جامعه اسلامی را نداشتند،به خلافت رسیدند. 2. قطعاً و یقیناً امام علی(علیه السلام) در هیچ یک از جنگهای زمان خلفا شرکت نکرده و هیچ مسئولیتی هم از طرف آنها نپذیرفت. 3. بعد از غصب خلافت شرایط بگونه ای شد که امام علی(علیه السلام) با اینکه برای احقاق حق خود تلاش کردند،ولی در عمل بخاطر نداشتن یار و یاور جهت مصالحی مجبور به سکوت شدند. آن حضرت هنگامى که براى سرکوبى پیمان شکنان (طلحه و زبیر) عازم «بصره» مى گردید، خطبه اى ایراد کرد و در آن انگشت روى این موضوع حساس گذاشت و فرمود: «هنگامى که خداوند پیامبر خود را قبض روح کرد، قریش با خودکامگى، خود را بر ما مقدم شمرده ما را که به رهبرى امت از همه شایسته تر بودیم، از حق خود باز داشت، ولى من دیدم که صبر و بردبارى بر این کار، بهتر از ایجاد تفرقه میان مسلمانان ریخته شدن خون آنان است؛ زیرا مردم، به تازگى اسلام را پذیرفته بودند و دین مانند مشکى مملو از شیر بود که کف کرده باشد و کوچکترین سستى و غفلت آن را فاسد مى سازد، و کوچکترین فرد، آن را وارونه مى کند».(1) اما اینکه اگر ائمه(علیهم السلام) به خلافت می رسیدند،اسلام چگونه و چقدر گسترش می یافت باید گفت: در تاریخ بر اساس آنچه اتفاق افتاده است می توان اظهار نظر کرد و اینکه اگر فلان شخص حاکم می شد،چه اتفاقی می افتاد،قابل اظهار نظر دقیق نیست.منتهی آنچه مسلم و قطعی است اگر خلافت از مسیر درست و الهی خودش منحرف نمی شد و امام علی(علیه السلام) به خلافت می رسیدند،بر اساس تعالیم قرآن و همانگونه که رسول خدا(صلی الله علیه و آله) برای تقویت پایه های حکومت اسلامی و گسترش اسلام عمل می کردند،رفتار می کردند. پی نوشت: 1. سبحانى، جعفر، پژوهشى عمیق پیرامون زندگى على (علیه السلام)، قم، جهان آرا، ص ۲۲۲.
پرسش: چرا امام علی(علیه السلام) مجبور به ترک مدینه و سکونت در کوفه شدند؟ پاسخ: امام علی(علیه السلام) در ابتدای امر برای مقابله با فتنه خوارج که بصره را تصرف کرده بودند از مدینه خارج شده و به سمت سرزمین عراق حرکت کردند،منتهی عواملی سبب شد تا بعد از پایان جنگ جمل آن حضرت کوفه را بعنوان مرکز خلافت انتخاب کرده و در آن شهر مستقر شود.از جمله این عوامل می توان به این موارد اشاره کرد: 1. از لحاظ تامين نيروي انساني مدينه از لحاظ نيروي انساني كشش يك جنگ تمام عيار را با شام نداشت. حداكثر آماري كه از سپاه همراهان مدني امام در جنگ جمل ياد شده، چهار هزار نفر است.(1) چنين جمعيتي قادر نبود تا مشكلات خلافت را در مواجه با دشمنان فراوانش حل كند. 2. از نظر اقتصادي از لحاظ منابع اقتصادي محيط حجاز، توانايي و تحمل رويارويي با عراق يا شام را نداشت. واقعيت آن است كه مدينه، قدرت اداره اقتصاد خودش را نداشت، اكنون چگونه مي توانست سپاهي عظيم را تغذيه كند؟! 3. عدم علاقه به اميرمومنان واقعيت ديگر آن است كه مردم مدينه، به جز انصار، چندان علاقمند به امام علي (ع) نبودند. بخش وسيعي از مردم، از مهاجران و فرزندان آنان و نيز مكياني بودند كه بعد از رحلت رسول خدا (ص) به اين شهر هجرت كرده بودند. بستگان امويان و نيز بستگان شورشيان جمل، اجازه همكاري كامل مردم اين شهر را به امام نمي دادند. علاوه بر این برخي از اصحاب چون عبد الله بن عمر، سعد بن ابي وقاص، محمد بن مسلمه، اسامة بن زيد، زيد بن ثابت و بسياري ديگر، كوچكترين علاقه اي به امام نداشته و خود را مجتهدتر از آن مي دانستند كه سخن امام را بشنوند. 4. رفاه طلبي در زمان خليفه سوم مردم شهر مدينه بيش از حد رفاه طلب شده بودند. اين مسئله باعث شده بود تا روحيه جنگ و جهاد براي آنان باقي نماند.درست در نقطه مقابل شهر مدينه، شهر كوفه بود. اين شهر در مقايسه با مدينه شرايط كاملا مناسبي را دارا بود. 5. نزدیکی کوفه به شام هدف اساسي امام علی(علیه السلام) پس از سركوبي شورش جمليان، برخورد با معاويه بود. چنين كاري بدون حضور امام در عراق كه در نزديكي شام قرار داشت ممكن نبود. افزون بر اينها، امام از ميان قبايل يمني طرفداران فراواني داشت كه حقيقتا فدايي امام بودند. آنان در زماني كه امام به خلافت رسيد، نقش مهمي داشتند و تا به آخر نيز بسياري از آنها در تمامي صحنه هاي جنگ حضور يافتند. 6. مرکزیت کوفه   کوفه نسبت به متصرفات جدید مسلمانان از خراسان تا افریقیه و از شام تا یمن، مرکزیتی نسبی داشت و خلیفه مستقر در این شهر، بهتر می توانست، کشور را زیر نظارت داشته باشد تا مدینه. 7. حضور نیروهای وفادار به امام علی(علیه السلام) در کوفه افزون بر اینها، امام از میان قبایل یمنی طرفداران فراوانی داشت که حقیقتا فدایی امام بودند. آنان در زمانی که امام به خلافت رسید، نقش مهمی داشتند و تا به آخر نیز بسیاری از آنها در تمامی صحنه های جنگ حضور یافتند. این عوامل دست به دست هم داد تا امام علی(علیه السلام) بعد از خاموش کردن فتنه جمل،وارد کوفه شده و آنجا را مرکز خلافت قرار دهند. پي نوشت: [1] . خليفه بن خياط، تاريخ خليفه بن خياط، تحقيق سهيل زكار، بيروت، دار الفكر، ص 137.
پرسش:  چرا در دوره حضرت علی (علیه السلام) کجی ها و بدعت ها درست نشد؟ پاسخ: امام علی (علیه‌السّلام) در حد توان خود برای مبارزه با بدعت ها‌ کوشید و این عمل را دقیقاً بر اساس روشی منطقی و عقلایی انجام داد. او این کار را در چند مرحله و با سنجیدن اوضاع صورت داد. همگان می‌دانند که علی (علیه‌السلام) حتی پیش از خلافتش نیز با بدعت‌های خلفا مخالفت می‌کرد و تنها کتاب خدا و سنت رسول خدا(صلی الله علیه و آله) را به عنوان مرجع معرفی می‌نمود و سیره شیخین را مشروع نمی‌دانست. لذا بعد از رسیدن آن حضرت به خلافت،یکی از برنامه های ایشان مبارزه با بدعتهایی بود که توسط خلفای گذشته ایجاد شده بود،منتهی شرایط زمان حکومت آن حضرت بگونه ای بود که عملا فرصت کنار زدن همه بدعتها فراهم نشد. موانع مبارزه امام علی(علیه السلام) با بدعتها «علامه مجلسی» در کتاب «بحارالانوار»؛ بخشی را با عنوان «علّة عدم تغییر أمیر المؤمنین( علیه السلام ) بعض البدع فی زمانه»‏؛(1)  به نگارش در آورده است که به برخی موانع پیش روی حضرتشان در مبارزه با بدعت‌ها اشاره می‌کند. امام علی(علیه السلام) ضمن خطبه ای به علت عدم موفقیت خود برای کنار زدن بدعتها اینگونه اشاره می کنند: «...خلفای قبل از من، عامدانه با رسول خدا مخالفت کردند و اعمالی انجام دادند که سنت او را تغییر داد و اگر من بخواهم مردم را از [همه] آنچه آنان بدعت گذاشته‌اند، دور کرده و به همان روش زمان پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) وادار کنم، هیچ سپاهی برایم باقی نمی‌ماند، مگر خودم و تعداد اندکی از شیعیانم...» سپس امام علی( علیه السلام ) بسیاری از بدعت‌ها را نام برده و در پایان می‌فرماید: «مگر ندیدید که وقتی آنان را از نماز تراویح (نماز مستحبی که اهل سنت به جماعت می‌خوانند) باز داشتم؛ از کسانی که در لشگرم، هم‌رزم من بودند؛ فریاد زدند: ای مسلمانان! سنت عمر از بین رفت! پس می‌رفت که لشگر از هم پاشیده شده و به امامت ائمه ضلالت و گمراهی درآید»(2) مهمترین موانع بر سر راه اقدامات اصلاحی امام علی(علیه السلام) 1. دنیازدگی مسلمانان بخصوص اصحاب پیامبر(صلی الله علیه و آله) دنیاپرستی‌ و مال‌دوستی‌ فراگیر گشته‌ و خاص‌ و عام‌ را دربر گرفته‌ بود. یعنی‌ انحراف‌ در بینش‌ها بیش‌ از حد عمیق‌ و وسیع‌ شده‌ بود. هم‌ خواص‌ و اصحاب‌ پیامبر به‌ جز عده‌ای‌ محدود براساس‌ اصالت‌ دنیا حرف‌ می‌زدند. موضع‌گیری‌ می‌کردند و استدلال‌ می‌نمودند و هم‌ عامة‌ مردم‌ براساس‌ اصالت‌ دنیا حرف‌ می‌شنیدند و به‌دنبال‌ خواص‌ حرکت‌ می‌کردند.به‌ویژه‌ عدة‌ کثیری‌ از اصحاب‌ پیامبر(صلی الله علیه و آله) در طول‌ این‌ مدت‌ به‌ ثروت‌های‌ هنگفتی‌ رسیده‌ و در دنیا غرق‌ شده‌ بودند و این‌ها بزرگ‌ترین‌ مانع‌ اصلاحات‌ علوی‌ بودند. حضرت‌ امیر(علیه السلام) در روز دوم‌ پس‌ از بیعت‌ خطبه‌ای‌ ایراد کرده‌ و به‌ این‌ سد بزرگ‌ تصریح‌ می‌فرماید: «آگاه‌ باشید که‌ مردانی‌ از شما که‌ دنیا آنها را در خود غرق‌ کرده‌ و زمین‌هایی‌ را تصاحب‌ کرده‌ و نهرهایی‌ شکافته‌اند و بر اسب‌های‌ زیبا سوار شده‌اند و دختر بچه‌های‌ زیباروی‌ را در بر گرفته‌اند، و این‌ زندگی‌ برای‌ آنها عار و ننگ‌ شده‌ است. هنگامی‌ که‌ آنها را از آنچه‌ در آن‌ فرو رفته‌اند بازدارم‌ و آنها را به‌سوی‌ حقوقی‌ که‌ خود می‌دانند بکشانم، بر این‌ کار سرزنش‌ کرده‌ و آنرا زشت‌ شمرده‌ و می‌گویند: ابن‌ ابی‌ طالب‌ ما را از حقوق‌ خود محروم‌ کرد.»(3) 2. بدعتها سنت شده بودند !!! بدعت‌ها در طول‌ زمان‌ سنت‌ شده‌ بود. حضرت‌ در خطبه‌ای‌ به‌ این‌ مطلب‌ تصریح‌ کرده‌ می‌فرمایند: «ولات‌ قبل‌ از من‌ اعمالی‌ را که‌ مخالف‌ سنت‌ رسول‌ خدا(صلی الله علیه و آله) بود عمداً‌ انجام‌ داده‌اند، درحالی‌ که‌ عهد او را شکسته‌ و سنت‌ او را تغییر دادند و اگر من‌ مردم‌ را بر ترک‌ آن‌ بدعت‌ها مجبور نمایم‌ و سنت‌ها را به‌جای‌ خود و به‌ آنچه‌ در زمان‌ حضرت(صلی الله علیه و آله) بود برگرداندم، سپاهیان‌ من‌ از اطراف‌ من‌ پراکنده‌ شده‌ تا جایی‌ که‌ تنها بمانم‌ یا تعداد قلیلی‌ از پیروان‌ من‌ که‌ فضل‌ مرا می‌شناسند و از کتاب‌ خدا و سنت‌ رسول‌ خدا(صلی الله علیه و آله) وجوب‌ امامت‌ مرا دریافته‌اند، باقی‌ بمانند.» سپس‌ حضرت‌ بدعت‌ها را که‌ سنت‌ شده‌اند یک‌ یک‌ بیان‌ کرده‌ و یکی‌ از آن‌ بدعت‌ها را تقسیم‌ ناعادلانه‌ بیت‌المال‌ که‌ موجب‌ دست‌ بدست‌ شدن‌ اموال‌ در دست‌ اغنیا می‌شود برمی‌شمارد.(4) ابن‌ ابی‌ الحدید در این‌باره‌ سؤ‌الی‌ را طرح‌ کرده‌ و جواب‌ می‌دهد. سؤ‌ال‌ آن‌ است‌ که‌ چرا وقتی‌ ابوبکر بیت‌المال‌ را به‌ نحو تساوی‌ تقسیم‌ کرد با او مخالفتی‌ نشد ولی‌ با امیرالمؤ‌منین‌ علی(علیه السلام) مخالفت‌ کردند؟ حاصل‌ جواب‌ وی‌ آن‌ است‌ که‌ در طول‌ 22 سال‌ خلافت‌ عمر و عثمان‌ سنت‌ پیامبر(صلی الله علیه و آله) به‌ فراموشی‌ سپرده‌ شده‌ بود و خواص‌ با تقسیم‌ ناعادلانه‌ درآمد عادت‌ کرده‌ بودند و از این‌ طریق‌ سال‌ها بهره‌مند بودند و لذا وقتی‌ حضرت‌ علی(علیه السلام) خواست‌ روش‌ پیامبر(صلی الله علیه و آله) را اجرا کند با آن‌ مخالفت‌ ورزیدند.(5) بنابراین این مسائل بعنوان موانعی بزرگ و سدی محکم بر سر راه امام علی(علیه السلام) برای مقابله اساسی با بدعتهای ایجاد شده توسط خلفای قبل وجود داشته و کار مبارزه با بدعتها را با مشکلات جدی مواجه می کرد.   پی نوشت ها: 1. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، بیروت، مؤسسة الوفاء، چاپ اول، 1410ق.ج 34، ص 167. 2. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.ج 8، ص 58. 3. شرح‌ نهج‌البلاغه، ابن‌ ابی‌ الحدید، تحقیق‌ محمد ابوالفضل‌ ابراهیم، دارالجیل‌ بیروت‌ - لبنان، الطبعة‌ الاولی‌ 1407 ه' 1987 م. ج‌ 7، ص‌ 36؛ بحارالانوار، مجلسی‌، مؤ‌سسة‌ الوفاة، دار احیأ التراث‌ العربی، بیروت، لبنان، الطبعة‌ الثالثة‌، 1403 ه ج‌ 32، ص‌ 16، ح‌ 7. 4. کلینی‌، الکافی، ج‌ 8، ص‌ 58، ح‌ 21. 5. ابن‌ ابی‌ الحدید، شرح‌ نهج‌البلاغه، ج‌ 7، ص‌ 36.
موضوع قفل شده است