جمع بندی تعارض علم و دین در مساله ازدواج مجدد

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
تعارض علم و دین در مساله ازدواج مجدد
  سلام  در نگاه علمی اگر یک مرد متاهل که همسر دارد برای ارتباط عاطفی و جنسی به زن دیگری رجوع کند خیانت محسوب میشود اما اسلام با توجه به اینکه تعدد زوجات را آن هم بدون رضایت همسر اول جایز شمرده است، این نگاه علمی را نادیده گرفته؛ آیا این از مصادیق تعارض علم و دین به حساب نمی آید؟
با نام و یاد دوست         کارشناس بحث: استاد مسلم
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام و احترام محسن .. said in تعارض علم و دین در مساله ازدواج مجدد
سلام  در نگاه علمی اگر یک مرد متاهل که همسر دارد برای ارتباط عاطفی و جنسی به زن دیگری رجوع کند خیانت محسوب میشود اما اسلام با توجه به اینکه تعدد زوجات را آن هم بدون رضایت همسر اول جایز شمرده است، این نگاه علمی را نادیده گرفته؛ آیا این از مصادیق تعارض علم و دین به حساب نمی آید؟
برای پاسخ به این سوال باید به چند نکته توجه بفرمایید: نکته اول: ببینید اساسا آنچه در تعارض علم و دین منظور است، تعارض دین با دستاوردهای علوم تجربی است، در حالی که قُبح ارتباط مردی که همسر دارد با زن دوم یک مسئله عُرفی است، اینطور نیست که از طریق حس و تجربه یا در آزمایشگاه به چنین قُبحی رسیده باشیم تا از مصادیق تعارض علم و دین به شمار بیاید. بنابراین در گام اول صحیح تر آن است که در سوال گفته شود چندهمسری برای مرد با عُرف در تعارض است، نه با علم.   نکته دوم: خیانت بودن یک رفتار بر می گردد به تعریف ما از عهد و حقوق؛ یعنی اگر مثلا ما برای مرد یا زن یک حقی قائل شویم که به عهده دیگری است طبیعتا زیر پا گذاشتن آن خیانت محسوب میشود، بنابراین این که تعدد زوجات را خیانت مرد به همسرش معنا کنیم به این مبنا برمیگردد که آیا اساسا چندهمسری مرد در تعارض با حقوق زن است یا خیر؟ آیا اساسا عقد زن و مرد بدین معناست که مرد حق ندارد همسر دیگری اختیار کند؟ اگر این معنا در ذات عقد باشد ازدواج مرد میشود خیانت اما اگر نباشد خیانت نیست اسلام به عنوان خالق بشر این را نپذیرفته است، چون چندهمسری را در تعارض با حق زن نمی بیند، ما این را به وضوح در طبیعت زن و مرد و اساسا جنس مذکر و مونث می بینیم، نه ذات مرد از تعدد ابا دارد، و نه ذات زن از تعدد همسر برای شوهرش ابا دارد؛ آنچه از نارضایتی زنان مثلا در ایران می بینیم ذاتیِ زن نیست، بلکه عارضی است و نشأت گرفته از فرهنگ ها و رسوم حاکم بر جوامع است. در مقابل هم مرد و هم خود زن از تعدد همسر برای زن ابا دارند. نگاه ناموسی به زن نه در ملل مسلمان، بلکه در تمام دنیا وجود دارد. در مسئله تعدد همسر اگر شما فرض کنید جامعه به گونه ای باشد که هیچ کسی تعدد همسر برای مرد را بد نداند، طبیعتا آن را خیانت نخواهند دانست، بنابراین خیانت دانستن رفتار به مبانی و نگرش های عُرفی ما برمیگردد. پس به صرف اینکه مرد همسر دیگری اختیار کند خیانت نکرده است، بله اگر مردی به همسرش قول بدهد که همسر دیگری نگیرد اینجا اگر گرفت خلاف وعده اش رفتار کرده است.   نکته سوم: اصل در اسلام بر تک همسری است و این سخنان اساسا به معنای توصیه به چندهمسری و مانند آن نیست، حکم اسلام فقط جواز است، و این جواز باید باشد چرا که گاهی ضرورت های اجتماعی چندهمسری را اقتضاء می کند. میل به همسر یک نیاز طبیعی و فطری در بشر است و اگر زنانی در جامعه باشند که بی سرپرست رها شوند بسیاری از آنها به خاطر نیازهایشان مردان را به خودشان جذب خواهند کرد، بنابراین به فرموده شهید مطهری اینطور نیست که اگر ما چندهمسری برای مرد را ممنوع کنیم، وفا جایگزین آن شود، بلکه خیانت جایگزین آن میشود، همانطور که امروزه این قُبح چندهمسری مانع این ارتباط مرد با زنان متعدد نشده، فقط آن را به لایه های زیرین و پنهان جامعه برده است.
سلام اگر از لحاظ رفتاری و حتی آزمایشگاهی بررسی کنید، زنها از تعدد زوجات خوشحال نمیشوند بلکه ناراحت میشوند. اما این آیا خوب است یا بد؟ آیا از روی حسادت است یا نه؟ این بخش توسط علوم آزمایشگاهی قابل تشخیص نیست. مگر اینکه مدعی شویم حسادت در مغز قابل تشخیص است.... در این صورت می توان با آزمایش روی فعالیت مغزی زنها، متوجه شد مخالفت آنها با تعدد زوجات از روی حسادت است. چرا می گوییم حسادت و نه غیرت؟ چون مخالفت زنها با تعدد زوجات به این مسئله بر می گردد که آنها تصور می کنند شوهرشان دیگر به آنها علاقه ندارد. این دریافت اگر چه اشتباه است اما فرضا هم درست باشد، دلیل نمیشود جلوی محبت کردن شوهر به زن دیگر را بگیریم. این یعنی همان حسادت... مردها مثل زنها نیستند که ارتباطشان با زن دیگر به معنای طلاق عاطفی از زنشان باشد... برخلاف زنها که ارتباط با مردان دیگر به معنای طلاق عاطفی آنها است.  لذا به طور کلی اگر زنی با مرد غریبه رابطه داشته باشد، مرد میتواند بگوید تو خیانت کردی زیرا این رابطه نشان دهنده طلاق عاطفی و عدم محبت زن است... اما اگر یک مرد با زن دیگری رابطه داشته باشد، زن نمیتواند ادعا کند این رابطه از روی بی محبتی و طلاق عاطفی است. و از طرفی مرد حق دارد پاکدامنی زنش را حفظ کند زیرا قرار است فرزندی از خودش داشته باشد و نه از بیگانه، قرار است خرجی و نفقه به مادر و فرزند بدهد و مهریه ای متقبل شده است.. اما خانم ها نه مهریه می دهند و نه نفقه می دهند و اصولا و ذاتا به مرد وابسته علاقه ندارند بلکه به حامی نیاز دارند... لذا این ها تناقض نیست بلکه ناشی از تفاوت های طبیعی و غریزی و بعضا حقوقی می باشد
جمع بندی _________________________________ پرسش: در نگاه علمی اگر یک مرد متاهل که همسر دارد برای ارتباط عاطفی و جنسی به زن دیگری رجوع کند خیانت محسوب میشود اما اسلام با توجه به اینکه تعدد زوجات را آن هم بدون رضایت همسر اول جایز شمرده است، این نگاه علمی را نادیده گرفته؛ آیا این از مصادیق تعارض علم و دین به حساب نمی آید؟ پاسخ: برای پاسخ به این سوال باید به چند نکته توجه بفرمایید: نکته اول: ببینید اساسا آنچه در تعارض علم و دین منظور است، تعارض دین با دستاوردهای علوم تجربی است، در حالی که قُبح ارتباط مردی که همسر دارد با زن دوم یک مسئله عُرفی است، اینطور نیست که از طریق حس و تجربه یا در آزمایشگاه به چنین قُبحی رسیده باشیم تا از مصادیق تعارض علم و دین به شمار بیاید. بنابراین در گام اول صحیح تر آن است که در سوال گفته شود چندهمسری برای مرد با عُرف در تعارض است، نه با علم. نکته دوم: خیانت بودن یک رفتار بر می گردد به تعریف ما از عهد و حقوق؛ یعنی اگر مثلا ما برای مرد یا زن یک حقی قائل شویم که به عهده دیگری است طبیعتا زیر پا گذاشتن آن خیانت محسوب میشود، بنابراین این که تعدد زوجات را خیانت مرد به همسرش معنا کنیم به این مبنا برمیگردد که آیا اساسا چندهمسری مرد در تعارض با حقوق زن است یا خیر؟ آیا اساسا عقد زن و مرد بدین معناست که مرد حق ندارد همسر دیگری اختیار کند؟ اگر این معنا در ذات عقد باشد ازدواج مرد میشود خیانت اما اگر نباشد خیانت نیست اسلام به عنوان خالق بشر این را نپذیرفته است، چون چندهمسری را در تعارض با حق زن نمی بیند، ما این را به وضوح در طبیعت زن و مرد و اساسا جنس مذکر و مونث می بینیم، نه ذات مرد از تعدد ابا دارد، و نه ذات زن از تعدد همسر برای شوهرش ابا دارد؛ آنچه از نارضایتی زنان مثلا در ایران می بینیم ذاتیِ زن نیست، بلکه عارضی است و نشأت گرفته از فرهنگ ها و رسوم حاکم بر جوامع است. در مقابل هم مرد و هم خود زن از تعدد همسر برای زن ابا دارند. نگاه ناموسی به زن نه در ملل مسلمان، بلکه در تمام دنیا وجود دارد. در مسئله تعدد همسر اگر شما فرض کنید جامعه به گونه ای باشد که هیچ کسی تعدد همسر برای مرد را بد نداند، طبیعتا آن را خیانت نخواهند دانست، بنابراین خیانت دانستن رفتار به مبانی و نگرش های عُرفی ما برمیگردد. پس به صرف اینکه مرد همسر دیگری اختیار کند خیانت نکرده است، بله اگر مردی به همسرش قول بدهد که همسر دیگری نگیرد اینجا اگر گرفت خلاف وعده اش رفتار کرده است. نکته سوم: اصل در اسلام بر تک همسری است و این سخنان اساسا به معنای توصیه به چندهمسری و مانند آن نیست، حکم اسلام فقط جواز است، و این جواز باید باشد چرا که گاهی ضرورت های اجتماعی چندهمسری را اقتضاء می کند. میل به همسر یک نیاز طبیعی و فطری در بشر است و اگر زنانی در جامعه باشند که بی سرپرست رها شوند بسیاری از آنها به خاطر نیازهایشان مردان را به خودشان جذب خواهند کرد، بنابراین به فرموده شهید مطهری اینطور نیست که اگر ما چندهمسری برای مرد را ممنوع کنیم، وفا جایگزین آن شود، بلکه خیانت جایگزین آن میشود، همانطور که امروزه این قُبح چندهمسری مانع این ارتباط مرد با زنان متعدد نشده، فقط آن را به لایه های زیرین و پنهان جامعه برده است.
موضوع قفل شده است