جمع بندی علویان ترکیه
تبهای اولیه
علویان ترکیه
آیا علویان ترکیه مسلمان اند؟
اگر مسلمان اند چرا احکام و اعمال آنها حتی روزه گرفتن آنها با مسلمانان متفاوت است؟
با وجود هم نامی با علویان سوریه گوئیا ارتباط خاصی با آنها ندارد گرچه میان آنها و علویان سوریه و حتی گروه موسوم به یارسان (هر منطقه ای نامی بر آنها می نهد) در ایران و حتی ایزدی های عراق شباهت هایی وجود دارد چرا علویان ترکیه و علویان سوریه و یارسان و دیگر جریانات این چنینی باطنی خوانده می شوند ؟ و هیچگاه عقاید و اعمال خود را آشکار نمی کنند؟ چرا اکثر پیروان این فرقه ها را کردها تشکیل میدهند؟ با توجه به شباهتی که بین این فرقه ها و آیین های باستانی کردها و ایرانیان قدیم مثل زرتشتی و میترایی وجود دارد برخی این نظریه را مطرح کردند که شاید این فرقه ادامه دهنده ادیان باستانی هستند و استفاده از نام علی (ع) تنها پوششی برای اسلامیزه کردن این فرقه ها بوده که البته باعث شد از طرف غیر خود به علی پرستی و انتساب به فرقه علی پرستان که در زمان خود آن حضرت وجود داشته متهم شوند و سوال آخر اینکه چرا برخی از این فرقه ها با وجود بعد جغرافیایی و تفاوت های بسیار هردو به شیطان پرستی متهم شدند و این علاوه بر کرد بودن تبدیل به یکی دیگر از وجوه آشتراک آنها شد؟ به عنوان مثال گروهی از یارسان ها معروف به شیطان پرستی هستند ایزدیان هم به همین گونه علت این شباهت ها چیست؟
سلام علیکم
پرسش شما بیشتر اعتقادی است تا تاریخی اما اگز از جنبه تاریخی بخواهیم به قضیه نگاه کنیم، علویان جدا شده از پیکره تشیع هستند که به دلیل دور نگه داشتن آنان توسط عثمانیان و دیگر حکومت ها، از مرکزیت علمی شیعی، به عوام گرایی روی آورده و به تصوف نزدیک شدند.
توضیح بیشتر اینکه پس از حمله مغول، ترکمنهای ساکن در آسیای میانه به آناتولی (ترکیه امروزی) هجرت کردند که در میان آنان پیروان اهل بیت(علیهم السلام) و حضرت علی(علیه السلام) نیز بودند. آنان که آگاهی چندانی از شریعت و فقه اسلام نداشتند، با اثرپذیری از تصوفی که در آن سرزمین رواج داشت، بکتاشی گزی و علویگری امروز ترکیه را بنیان نهادند.
این گروه بیشتر شامل مهاجرانی میشد که پیش از مهاجرتشان به اراضی آناتولی، در خراسان ایران سکونت داشتند. در مقابل، گروه دیگری نیز از ترکهای آسیای میانه بودند که به آناتولی هجرت کردند. این گروه با عباسیان روابط نزدیکی داشتند و به همین سبب، مذهب اهلسنت در بین آنان رواج پیدا کرد.از سوی دیگر پس از فروپاشی حکومت آل بویه، جمعی از علویانی که در حکومت ایشان میزیستند، از قرن ۱۰ میلادی به بعد به سوریه و جمعی دیگر نیز به سواحل دریای مدیترانه مهاجرت کردند. علویان که در دوره کنونی در شهرهای آنتاکیا، آدانا، مرسین و دیگر سواحل دریای مدیترانه زندگی میکنند، از نسل همان علویانی هستند که پس از دوره آل بویه به سوریه مهاجرت کرده بودند که به آنان علیوان سوریه گفته میشود.(1)
1. دونمز، نوری، علویان ترکیه، قم، انتشارات دانشگاه ادیان و مذاهب، ۱۳۸۹ش، ص۱۷ـ۱۸
اما در زمان عثمانیان نیز علویان قوت مضاعف گرفتند. عثمانیها برای تقویت حکومت خود و برای وحدت بخشیدن به جامعهای که از اقوام متنوع و مذاهب متعددی تشکیل شده بود، به رهبران صوفی که از نفوذ بالایی در میان مردم برخوردار بودند، متوسل شدند.(1) در همین راستا آنان روابط گرمی با پیروان علویان بکتاشیه و دراویش این فرقه که در آن دوره تنها مکتب صوفیگرایانهای بیش نبود، برقرار کردند. این روابط به گونهای بود که طبق برخی گزارشها، هسته اصلی ارتش عثمانی با نام قشون «ینیچری»، در سال ۱۳۶۳ میلادی در خانقاه بکتاشیه بنیان نهاده شد.(2)
1. جمالیفر، مهدی، مقدمهای بر شناخت جامعه علویان ترکیه، تهران، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۹۱ش، ص۲۵.
2. همان، ص۲۷؛ نوری دونمز، علویان ترکیه، ص۱۹
از سوی دیگر گروهی از علویان غیر بکتاشی به طریقت شیخ صفی الدین اردبیلی که در قرن ۱۳ میلادی در اردبیل شکل گرفته بود ـ علاقهمند شدند. این علاقه تا بدانجا رسید که در قرن ۱۵ میلادی مذهب علوی در آناتولی به شدت رواج یافت. گسترش علویگری در قلمرو حکومت عثمانی همزمان با ظهور صفویه در سال ۱۵۰۱ میلادی در تبریز، زنگ خطری برای دولت عثمانی بود. به این دلیل که علویان آناتولی به سبب ارتباط قلبی با شیخ صفیالدین اردبیلی و صفویان، رؤیای تشکیل دولت علوی را در سر میگذراندند. این رؤیا با اعلام حکومت صفویه در سال ۱۵۰۱ میلادی توسط شاه اسما عیل صفوی در تبریز به حقیقت به پیوست.(1)
بایزید دوم سلطان وقت عثمانی در ابتدا برای کاهش نفوذ و محبوبیت شاه اسماعیل و دراویش اردبیل در میان مردم، سیاست تطمیع و تهدید را در پیش گرفت؛ از یک سو برای جذب آنان به احیاء خانقاه ها و مقابر بزرگان اهل سنت پرداخت و از سویی دیگر علویانی را که برای زیارت شیخ صفیالدین اردبیلی به ایران میرفتند، مجازات نموده و آنان را به کرن و مدان (یونان) تبعید میکرد. حکومت عثمانی با این اقدامات نشان داد که دولتی سنی مذهب است.(2)
1. نوری دونمز، علویان ترکیه، ص۱۹.
2. همان، ص20
بایزید دوم در راستای سیاست سنیگرایی، از گسترش طریقت بکتاشیه با محوریت بالم سلطان برای جلوگیری از نفوذ صفویان حمایت کرد. بدین منظور در سال ۱۴۹۲میلادی بالم سلطان را از آلبانی به شهر نَوشهر، محل زندگی و دفن حاج بکتاش ولی آورد و قبهای بر فراز قبر حاج بکتاش ولی ساخت و در کنار آن خانقاهی برای بالم سلطان بنا کرد.(1) .با این سیاست عثمانیها، بکتاشیهایی که شاخه پرجمعیت علویان بودند، تا سال ۱۸۰۰ میلادی زیر نظر و با کمکهای دولت عثمانی به راحتی زندگی کردند و در مقابل شاخهای از علویان که پیرو مکتب صفی الدین اردبیلی بوده و به شاه اسماعیل صفوی به عنوان رهبر دینی مینگریستند، همیشه در ظلم و تبعید بودند .
فشارهای دولت عثمانی علیه این شاخه از علویان در دوره سلطان سلیم همزمان با جنگ چالدران میان عثمانیها و صفویان در سال ۱۵۱۴ میلادی که به شکست صفویان منجر شد، به اوج خود رسید. برخی از گزارشها از صدور فتوای شیخالاسلام ابنکمال پاشا، فقیه عثمانی و نظریهپرداز جنگ مذهبی چالدران، علیه علویان و به دنبال آن قتلعام ۴۰ هزار علوی، پیش از برپایی جنگ توسط دولت عثمانی خبر دادهاند که فارغ از صحت و سقم آمار آن، نشان از برخورد شدید سلطان عثمانی نسبت به علویان دارد.(2)
گزارشهای تاریخی از وخامت اوضاع علویان غیربکتاشی پس از شکست حکومت صفوی تا دوره سقوط دولت عثمانی، خبر دادهاند. طبق گزارشهای نویسندگان علوی، عثمانیها با فتوای افراطی و ضد شیعی ابن کمال پاشا علویانِ غیر بکتاشی یا قزلباش ها کافر، رافضی و زندیق خوانده شدند.
1. جمالی فر،پیشین، ص۳۵.
2. نوری دونمز، پیشین، ص۲۱.
جمع بندی
پرسش:
آیا علویان ترکیه مسلمان اند؟ آیا این فرقه ادامه دهنده ادیان باستانی ایرانی هستند و استفاده از نام علی (علیه السلام) تنها پوششی برای اسلامیزه کردن این فرقه ها است؟
پاسخ:
پرسش شما بیشتر اعتقادی است تا تاریخی اما اگر از جنبه تاریخی بخواهیم به قضیه نگاه کنیم، علویان جدا شده از پیکره تشیع هستند که به دلیل دور نگه داشتن آنان توسط عثمانیان و دیگر حکومت ها، از مرکزیت علمی شیعی، به عوام گرایی روی آورده و به تصوف نزدیک شدند.
توضیح بیشتر اینکه پس از حمله مغول، ترکمنهای ساکن در آسیای میانه به آناتولی (ترکیه امروزی) هجرت کردند که در میان آنان پیروان اهل بیت(علیهم السلام) و حضرت علی(علیه السلام) نیز بودند. آنان که آگاهی چندانی از شریعت و فقه اسلام نداشتند، با اثرپذیری از تصوفی که در آن سرزمین رواج داشت، بکتاشی گری و علویگری امروز ترکیه را بنیان نهادند.
این گروه بیشتر شامل مهاجرانی میشد که پیش از مهاجرتشان به اراضی آناتولی، در خراسان ایران سکونت داشتند. در مقابل، گروه دیگری نیز از ترکهای آسیای میانه بودند که به آناتولی هجرت کردند. این گروه با عباسیان روابط نزدیکی داشتند و به همین سبب، مذهب اهلسنت در بین آنان رواج پیدا کرد.از سوی دیگر پس از فروپاشی حکومت آل بویه، جمعی از علویانی که در حکومت ایشان میزیستند، از قرن ۱۰ میلادی به بعد به سوریه و جمعی دیگر نیز به سواحل دریای مدیترانه مهاجرت کردند. علویان که در دوره کنونی در شهرهای آنتاکیا، آدانا، مرسین و دیگر سواحل دریای مدیترانه زندگی میکنند، از نسل همان علویانی هستند که پس از دوره آل بویه به سوریه مهاجرت کرده بودند که به آنان علویان سوریه گفته میشود.(1)
اما در زمان عثمانیان نیز علویان قوت مضاعف گرفتند. عثمانیها برای تقویت حکومت خود و برای وحدت بخشیدن به جامعهای که از اقوام متنوع و مذاهب متعددی تشکیل شده بود، به رهبران صوفی که از نفوذ بالایی در میان مردم برخوردار بودند، متوسل شدند.(2) در همین راستا آنان روابط گرمی با پیروان علویان بکتاشیه و دراویش این فرقه که در آن دوره تنها مکتب صوفیگرایانهای بیش نبود، برقرار کردند. این روابط به گونهای بود که طبق برخی گزارشها، هسته اصلی ارتش عثمانی با نام قشون «ینیچری»، در سال ۱۳۶۳ میلادی در خانقاه بکتاشیه بنیان نهاده شد.(3)
از سوی دیگر گروهی از علویان غیر بکتاشی به طریقت شیخ صفی الدین اردبیلی که در قرن ۱۳ میلادی در اردبیل شکل گرفته بود ـ علاقهمند شدند. این علاقه تا بدانجا رسید که در قرن ۱۵ میلادی مذهب علوی در آناتولی به شدت رواج یافت. گسترش علویگری در قلمرو حکومت عثمانی همزمان با ظهور صفویه در سال ۱۵۰۱ میلادی در تبریز، زنگ خطری برای دولت عثمانی بود. به این دلیل که علویان آناتولی به سبب ارتباط قلبی با شیخ صفیالدین اردبیلی و صفویان، رؤیای تشکیل دولت علوی را در سر میگذراندند. این رؤیا با اعلام حکومت صفویه در سال ۱۵۰۱ میلادی توسط شاه اسماعیل صفوی در تبریز به حقیقت پیوست.(4)
بایزید دوم سلطان وقت عثمانی در ابتدا برای کاهش نفوذ و محبوبیت شاه اسماعیل و دراویش اردبیل در میان مردم، سیاست تطمیع و تهدید را در پیش گرفت؛ از یک سو برای جذب آنان به احیاء خانقاه ها و مقابر بزرگان اهل سنت پرداخت و از سویی دیگر علویانی را که برای زیارت شیخ صفیالدین اردبیلی به ایران میرفتند، مجازات نموده و آنان را به کرن و مدان (یونان) تبعید میکرد. حکومت عثمانی با این اقدامات نشان داد که دولتی سنی مذهب است.(5)
بایزید دوم در راستای سیاست سنیگرایی، از گسترش طریقت بکتاشیه با محوریت بالم سلطان برای جلوگیری از نفوذ صفویان حمایت کرد. بدین منظور در سال 1492میلادی بالم سلطان را از آلبانی به شهر نَوشهر، محل زندگی و دفن حاج بکتاش ولی آورد و قبهای بر فراز قبر حاج بکتاش ولی ساخت و در کنار آن خانقاهی برای بالم سلطان بنا کرد.(6) .با این سیاست عثمانیها، بکتاشیهایی که شاخه پرجمعیت علویان بودند، تا سال 1800 میلادی زیر نظر و با کمکهای دولت عثمانی به راحتی زندگی کردند و در مقابل شاخهای از علویان که پیرو مکتب صفی الدین اردبیلی بوده و به شاه اسماعیل صفوی به عنوان رهبر دینی مینگریستند، همیشه در ظلم و تبعید بودند .
فشارهای دولت عثمانی علیه این شاخه از علویان در دوره سلطان سلیم همزمان با جنگ چالدران میان عثمانیها و صفویان در سال 1514میلادی که به شکست صفویان منجر شد، به اوج خود رسید. برخی از گزارشها از صدور فتوای شیخالاسلام ابنکمال پاشا، فقیه عثمانی و نظریهپرداز جنگ مذهبی چالدران، علیه علویان و به دنبال آن قتلعام 40 هزار علوی، پیش از برپایی جنگ توسط دولت عثمانی خبر دادهاند که فارغ از صحت و سقم آمار آن، نشان از برخورد شدید سلطان عثمانی نسبت به علویان دارد.(7)
گزارشهای تاریخی از وخامت اوضاع علویان غیربکتاشی پس از شکست حکومت صفوی تا دوره سقوط دولت عثمانی، خبر دادهاند. طبق گزارشهای نویسندگان علوی، عثمانیها با فتوای افراطی و ضد شیعی ابن کمال پاشا، علویانِ غیر بکتاشی یا قزلباش ها را کافر، رافضی و زندیق خواندند.(8)
بنابراین علویان برخاسته از بدنه شیعه هستند و از آنجا که از مرکزیت شیعی دور نگه داشته شدند به خرافات کشیده شدند و هیچ ربطی به ادیان ایران باستان ندارند.
منابع:
1. دونمز، نوری، علویان ترکیه، قم، انتشارات دانشگاه ادیان و مذاهب، 1389ش، ص17ـ18
2. جمالیفر، مهدی، مقدمهای بر شناخت جامعه علویان ترکیه، تهران، انتشارات امیرکبیر، 1391ش، ص25.
3. همان، ص27؛ نوری دونمز، علویان ترکیه، ص19
4. نوری دونمز، علویان ترکیه، ص19.
5. همان، ص20
6. جمالی فر،پیشین، ص35.
7. نوری دونمز، پیشین، ص21.
8. جعفریان، رسول،«نظریه دارالحرب-دارالاسلام و تعریف کفر در فقه حنفی و تاثیر وتاثّر آن از رویدادهای خراسان در قرن دهم هجری»، مجله مقالات و رسالات تاریخی، سال 1391ش، شماره1، ص677تا724