جمع بندی تحقیق درباره اعتقادات

تب‌های اولیه

16 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
تحقیق درباره اعتقادات
سلام ، خسته نباشید ببینید من به قرآن ایمان دارم و آنقدر معجزه دارد که برای ایمان آوردن به آن کافی است. ولی برخی اوقات یک سوالاتی درباره جهان اطرافم و اصلا خود خدا برایم پیش می آید آیا اشکال دارد که بریم درباره این چیز ها تحقیق کنیم.آخه یک نفر به من گفت که تحقیق اشتباس و وظیفه ما فقط اطاعت از خداوند است و اگر بریم تحقیق کنیم نشانه بی اعتمادی به خداست. این هم بگم که فرض کنید منابع تحقیق ابتدا قرآن سپس احادیث معصومین و بعد کتاب های علمای خودمان و بعد بقیه کتاب های دیگر افراد جهان. با تشکر از سایت خوبتون.
با نام و یاد دوست       کارشناس بحث: استاد صدیق
ببینید من به قرآن ایمان دارم و آنقدر معجزه دارد که برای ایمان آوردن به آن کافی است.   ولی برخی اوقات یک سوالاتی درباره جهان اطرافم و اصلا خود خدا برایم پیش می آید آیا اشکال دارد که بریم درباره این چیز ها تحقیق کنیم.آخه یک نفر به من گفت که تحقیق اشتباس و وظیفه ما فقط اطاعت از خداوند است و اگر بریم تحقیق کنیم نشانه بی اعتمادی به خداست.   این هم بگم که فرض کنید منابع تحقیق ابتدا قرآن سپس احادیث معصومین و بعد کتاب های علمای خودمان و بعد بقیه کتاب های دیگر افراد جهان.
باسلام و عرض ادب   برای پاسخ بدین سوال، ابتدا لازم است انواع تحقیق در امور مربوط به دین را بشناسیم. در یک دسته بندی کلی، تحقیق در مورد دین و آموزه های دینی، صورتهای مختلفی دارد. این تفاوت، به واسطه تفاوت در چیزهایی است که در آن تحقیق میشود. بدین جهت، تحقیق در دین را میتوان به صورتهای زیر دسته بندی کرد: الف. تحقیق در اصل دین و آموزه های اصیل دینی. ب. تحقیق در آموزه های فرعی اعتقادی ج. تحقیق در آموزه های فرعی عملی و فقهی.  
 صورت نخست: این نوع مربوط به اموری از قبیل اصل دین و نیازمندی به دین، وجود خداوند و صفات او، ضرورت نبوت و امامت و صفات وی، ضرورت معاد و وجود آن است. در این دسته از مباحث دینی، تحقیق کاملا عقلی است و به هیچ وجه نباید از آموزه های خود ادیان  در این تحقیقات بهره برد. دلیل این امر نیز تسلسل  است. توضیح اینکه برای اینکه بدانیم مثلا موجود الف وجود دارد یا صفتی خاص را دارد، نمیتوان به سخن همان شخص استناد کرد. مثلا در مورد اصل نیاز به دین، نمیتوان به سخنی استناد کرد که یک منبع دینی بیان میکند. یا در مورد وجود خداوند یا صداقتش، نمیتوان به سخنی استناد کرد که ادعا شده از جانب خداوند ارسال شده است. در این موارد، باید ابتدا وجود این امور به صورت عقلی و پیشینی و بدون توجه به سخنان دیگران(چه سخنانی که ادعا شده از جانب خداوند است یا سخنانی که دینداران بیان کرده اند) را اثبات کرد.
صورت دوم: این دسته شامل تحقیق در اعتقادات فرعی(غیر اصلی) میشود. مانند اعتقاد به اینکه پیامبر چه کارهایی را انجام داده است یا اسم امامان چیست و چه ترتیب تاریخی ای را دارند یا جزئیات مربوط به معاد و برزخ. تحقیق در این موارد، لازم نیست به صورت عقلی باشد بلکه گاهی اصلا امکان ندارد که انسان به صورت عقلی در این موارد تحقیق داشته باشد. بلکه در این موارد میتوان به نقل دیگران استناد کرد. البته اگر نقل معتبر دینی وجود داشته باشد، استناد به آن نقلها بهتر از استناد به نقلهای دیگران(مثلا مورخان) است.
صورت سوم: در این موارد، تحقیق کاملا تعبدی و به استناد سخنانی است که از خداوند و پیشوایان دینی به ما رسیده است. بدین ترتیب، به کار بردن عقل در اینگونه موارد اشتباه است؛ بدین جهت به استناد عقل نمیتوان احکام را ارزیابی کرد. استناد به سخنان غیر پیشوایان دینی نیز نادرست است. دلیل نیز مشخص است. زیرا در این فرض، ما میخواهیم دستور العملهایی که دین برای رسیدن به سعادت بیان کرده است را بشناسیم. بنابراین مشخص است که لازم است به سخنان خود او گوش فرا دهیم و دستور العمل ها را از سخنان او استخراج کنیم.
باتوجه بدین نکته پاسخ سوال شما این است که اولا: تحقیق در مور دینی اصلی و مبنایی حتما باید عقلی باشد و استناد به سخنانی که در دین مورد نظر بیان شده است، عقلا نادرست است.   ثانیا: تحقیق در این موارد، نه تنها به معنای بی اعتمادی به خداوند نیست بلکه اصولا بدون آن، نمیتوان این سخن را سخن خداوند  دانست تا بعد بخواهیم به استناد بدان چیزی را قبول کنیم. مثلا وقتی هنوز نمیدانیم خداوند وجود دارد، چطور میتوانیم سخنی را به او نسبت بدهیم  و بر اساس آن سخن، قبول کنیم که وجود دارد. یا وقتی نمیدانیم خداوند صادق است، چطور میتوانیم به استناد سخنی که به او منسوب است، بگوییم که چون خودش گفته که من صادقم، پس میپذیریم که او صادق است.   ثالثا: استناد به منابع و متون اصیل دینی(قران و روایات) تنها در دسته دوم و سوم اعتبار دارد.   موفق باشید.
سلام میشه صورت نخست رو بیشتر توضیح دهید؟ کسی که از قبل اطلاعاتی ندارد و با اصول تفکر درباره چیزی آشنا نیست چگونه می تواند در آن زمینه بیندیشد؟ بعد شاید القائات شیطانی هم در تفکر ما مشارکت کند و شاید تفکر ما هم زیاد دقیق نباشد؟ از کجا باید به تفکرات خود اعتماد کنیم؟ اگه تعقل درباره چیزی مراحلی دارد میشه آن را توضیح دهید؟
کسی که از قبل اطلاعاتی ندارد و با اصول تفکر درباره چیزی آشنا نیست چگونه می تواند در آن زمینه بیندیشد؟
باسلام و عرض ادب اطلاعاتی که برای اجرای صورت نخست تحقیق(یعنی تحقیق در مباحث بنادین ادیان) نیاز هست، صرفا آشنایی با  نحوه استدلال عقلی است. البته این آشنایی خودش مستلزم مطالعه و درس گرفتن منطق و فلسفه دارد. وگرنه همان اشکالی که شما در ادامه مطرح کردید، یعنی متاثر شدن از القائات شیطان یا فریب خوردن و مغالطه کردن، امکان دارد پیش بیاید. البته یک سری ازا ین استدلالها، برای همگان ممکن است مانند استدلال از طریق نظم و فهم آن تقریبا برای همگان امکان دارد.    
بعد شاید القائات شیطانی هم در تفکر ما مشارکت کند و شاید تفکر ما هم زیاد دقیق نباشد؟  
در صورتی که استدلال از نظر شکلی و مواد تشکیل دهنده(صورت و ماده) درست و خالی از مغالطه باشد، القاء شیطان منتفی است. هرچه خطا و اشتباه وجود دارد در مواردی است که مغالطه صورت بگیرد. شکل استدلال صحیح نباشد یا مواد تشکیل دهنده آن نابجا به کار رفته باشند.  
از کجا باید به تفکرات خود اعتماد کنیم؟
عقل موجب یقین و قطع میشود یقین نیز چیزی نیست که نیازمند اعتبار سنجی باشد. عقل معتبر است و کسی که در آن و منتج بودنش شک داشته باشد، ناخودآگاه از خود یقین و استدلال عقلی بهره برده است. به بیان دیگر، اعتبار یقین و استدلال عقلی، بدیهی و غیر قابل استدلال است و اگر بخواهیم بر اعتبار یا عدم اعتبار آن استدلال داشته باشیم، ناخوداگاه گرفتار تسلسل میشویم.  
اگه تعقل درباره چیزی مراحلی دارد میشه آن را توضیح دهید؟
بله مراحلی دارد که به صورت خلاصه عبارتند از: مرحله نخست، فهم درست مفردات و واژه های به کار رفته در مسئله مورد تحقیق است. سپس، چیدن مقدمات معتبر و یقینی برای استدلال بر مسئله مورد نظر. سپس، توجه به اعتبار صورت و شکل استدلال. اگر این مراحل درست اجرا شده باشند، استدلال بدون وقفه ما را به نتیجه یقینی میرساند. موفق باشید.
برای همه امکان آن نیست که فلسفه بخوانند و فلسفه خیلی گسترده هست. کتابی نیست که بتوان به عنوان جایگزین و خلاصه از آن استفاده کرد؟ کتاب های شهید مطهری در این زمینه چطور هستند؟ می شود چند کتاب دیگر برای خودشناسی معرفی کنید.
پسر قهرمان عزیز درباره مغلطه ها حتما تحقیق کن. شناخت مغلطه ها کمک می کنه که بتونید درستی استدلالها رو ارزیابی کنید. همچنین شناخت جهتگیری های شناختی (مهمترینهاش اینهان: جهتگیری حمایت از انتخاب، جهتگیری لنگر انداختن و جهتگیری تمایل به تایید) این پایه رو که تقویت کردید، می تونید از منابع به خوبی استفاده کنید. همین سایت akdin هم منبع خوبی برای مطالعه است.
کتابی نیست که بتوان به عنوان جایگزین و خلاصه از آن استفاده کرد؟
باسلام و ادب در مورد فلسفه اسلامی، اگر مطالعات فلسفی نداشتید، میتوانید از کتابهای کوچکتر و روان تری مانند آشنایی با فلسفه استاد مطهری یا آشنایی با فلسفه  استاد غرویان استفاده کنید.
کتاب های شهید مطهری در این زمینه چطور هستند؟
کتابهای ایشان به فرموده امام خمینی مناسب و راهگشاست. هرچند کامل و کافی نیست.  
می شود چند کتاب دیگر برای خودشناسی معرفی کنید.
با کارشناس اخلاق صحبت کنید موفق باشید.
جمع بندی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ پرسش: برخی اوقات یک سوالاتی درباره جهان اطرافم و اصلا خود خدا برایم پیش می آید آیا تحقیق در مورد این چیزها اشکال دارد؟   پاسخ: برای پاسخ بدین سوال، ابتدا لازم است انواع تحقیق در امور مربوط به دین را بشناسیم. در یک دسته بندی کلی، تحقیق در مورد دین و آموزه های دینی، صورتهای مختلفی دارد. این تفاوت، به واسطه تفاوت در چیزهایی است که در آن تحقیق میشود. بدین جهت، تحقیق در دین را میتوان به صورتهای زیر دسته بندی کرد: الف. تحقیق در اصل دین و آموزه های اصیل دینی. ب. تحقیق در آموزه های فرعی اعتقادی ج. تحقیق در آموزه های فرعی عملی و فقهی.   صورت نخست: این نوع مربوط به اموری از قبیل اصل دین و نیازمندی به دین، وجود خداوند و صفات او، ضرورت نبوت و امامت و صفات وی، ضرورت معاد و وجود آن است. در این دسته از مباحث دینی، تحقیق کاملا عقلی است و به هیچ وجه نباید از آموزه های خود ادیان  در این تحقیقات بهره برد. دلیل این امر نیز لزوم تسلسل  است. توضیح اینکه: برای اینکه بدانیم مثلا موجود الف وجود دارد یا صفتی خاص را دارد، نمیتوان به سخنی که به همان شخص منسوب است، استناد کرد. مثلا در مورد اصل نیاز به دین، نمیتوان به سخنی استناد کرد که یک منبع دینی بیان میکند. یا در مورد وجود خداوند یا صداقتش، نمیتوان به سخنی استناد کرد که ادعا شده از جانب خداوند ارسال شده است. در این موارد، ابتدا باید وجود این امور به صورت عقلی و پیشینی و بدون توجه به سخنان دیگران(چه سخنانی که ادعا شده از جانب خداوند است یا سخنانی که دینداران بیان کرده اند) را اثبات کرد.   صورت دوم: این دسته شامل تحقیق در اعتقادات فرعی(غیر اصلی) میشود.  مانند اعتقاد به اینکه پیامبر چه کارهایی را انجام داده است یا اسم امامان چیست و چه ترتیب تاریخی ای را دارند یا جزئیات مربوط به معاد و برزخ.  تحقیق در این موارد، لازم نیست به صورت عقلی باشد بلکه گاهی اصلا امکان ندارد که انسان به صورت عقلی در این موارد تحقیق داشته باشد. بلکه در این موارد میتوان به نقل دیگران استناد کرد. البته اگر نقل معتبر دینی وجود داشته باشد، استناد به آن نقلها بهتر از استناد به نقلهای دیگران(مثلا مورخان) است.   صورت سوم: در این موارد، تحقیق کاملا تعبدی و به استناد سخنانی است که از خداوند و پیشوایان دینی به ما رسیده است.  بدین ترتیب، به کار بردن عقل در اینگونه موارد اشتباه است؛ بدین جهت به استناد عقل نمیتوان احکام را ارزیابی کرد. استناد به سخنان غیر پیشوایان دینی نیز نادرست است؛ زیرا در این فرض، ما میخواهیم دستور العملهایی که دین برای رسیدن به سعادت بیان کرده است را بشناسیم. بنابراین مشخص است که لازم است به سخنان خود او گوش فرا دهیم و دستور العمل ها را از سخنان او استخراج کنیم. باتوجه بدین نکته پاسخ سوال شما این است که اولا: تحقیق در مور دینی اصلی و مبنایی حتما باید عقلی باشد و استناد به سخنانی که در دین مورد نظر بیان شده است، عقلا نادرست است. ثانیا: تحقیق در این موارد، نه تنها به معنای بی اعتمادی به خداوند نیست بلکه اصولا بدون آن، نمیتوان این سخن را سخن خداوند  دانست تا بعد بخواهیم به استناد بدان، چیزی را قبول کنیم. مثلا وقتی هنوز نمیدانیم خداوند وجود دارد، چطور میتوانیم سخنی را به او نسبت بدهیم  و بر اساس آن سخن، قبول کنیم که وجود دارد. یا وقتی نمیدانیم خداوند صادق است، چطور میتوانیم به استناد سخنی که به او منسوب است، بگوییم که چون خودش گفته که من صادقم،  میپذیریم که او صادق است. ثالثا: استناد به منابع و متون اصیل دینی(قران و روایات) تنها در دسته دوم و سوم اعتبار دارد.
موضوع قفل شده است