جمع بندی دروغ عملی

تب‌های اولیه

17 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
دروغ عملی

سلام
آیا دروغ عملی هم داریم؟
مثلا کسی الکی خودش را به خواب بزنه، یا با اینکه خوشحاله خودش را ناراحت نشون بده یا برعکس؟
تشکر

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"][/TD]


کارشناس بحث: استاد حنیف

[TD][/TD]

محسن ..;1015734 نوشت:
سلام
آیا دروغ عملی هم داریم؟
مثلا کسی الکی خودش را به خواب بزنه، یا با اینکه خوشحاله خودش را ناراحت نشون بده یا برعکس؟
تشکر

بسم الله الرحمن الرحیم
عرض سلام و احترام

دروغ به معنای هر مطلبی ست که با واقعیت مطابقت ندارد و ممکن است که این عدم مطابقت با هر نشانه ای منتقل شود. آیه الله مشکینی در کتاب دروس فی الاخلاق می فرمایند: «الکذب لغه هو اللا مطابقه و یتصف به الاعتقاد و الفعل کما یتصف به الکلام؛ فالظن او الاعتقاد المخالف للواقع کذب، کما ان العمل المخالف للقول و الوعد - مثلا - کذب؛ کذب در لغت به معناي عدم مطابقت است و همانگونه که سخن به دروغ متّصف مي شود اعتقاد و عمل هم به آن متّصف مي گردد. گمان و اعتقاد مخالف با واقع دروغ است ، همانگونه که عمل مخالف با سخن و وعده نيز دروغ است.» (۱)

اما بیانِ تمام و کمالِ واقعیت برای دیگران واجب نیست. به این معنا که در فرض سوال حضرتعالی اگر کسی بیدار یا خوشحال است، لازم نیست که این حال را به اطلاع همه برساند. اما اگر از او بپرسند نباید دروغ بگوید.

گاهی اوقات هم بیان واقعیت موجب دردسر شده یا انسان را دچار مشکل کند؛ یا به هر دلیلی نخواهید واقعیت را بیان کنید ولی دیگران با سوالات پی در پی زحمت ایجاد کنند. در این مواقع راهی وجود دارد که علمای اخلاق آن را توریه نامیده اند. توریه در لغت به معنای ستر و پوشاندن است. وقتی در مورد خبر به کار می رود به معنای پوشاندن حقیقت خبری و اظهار غیر آن است، به طوری که حقیقت را وراء و پشت خود قرار دهد تا آشکار نباشد. (۲)

در حقیقت توریه یعنی بیان کردن یک مطلب به نحوی که مخاطب برداشتی غیر از آنچه شما بیان کرده اید داشته باشد. در توریه ظاهر کلام چیزی ست که مخاطب دریافت می کند، در حالیکه متکلم معنای دیگری را در نظر دارد. مثلا وقتی شخص بدحسابی تقاضای پول می کند و طرف مقابل تمایل ندارد که به او پولی قرض بدهد، می گوید «فعلا که دستم خالی ست.» در این صورت مخاطب چنین دریافت می کند که او پولی ندارد، در حالیکه منظور او این بوده که در حال حاضر در دست هایم چیزی ندارم؛ هرچند ممکن است در حساب بانکی اش پول داشته باشد.

به هرحال دروغگویی در منابع دینی اسلامی به شدت نهی شده و حتی در مواقعی که مصلحتی در نظر باشد و نتوان به راحتی واقعیت را بیان کرد، راهکاری مثل توریه معرفی شده تا از دروغگویی جلوگیری شود.

پی نوشت ها:
۱. مشکینی اردبیلی، علی؛ دروس فی الاخلاق؛ محقق مجیدی، غلامحسین؛ موسسه علمی فرهنگی دارالحدیث؛ قم، ۱۳۹۲؛ ص ۱۵۹
۲. ابن منظور؛ لسان العرب؛ ادب الحوزه؛ قم ۱۴۰۵ ق؛ ج ۱۵؛ ص ۳۸۹

حنیف;1015877 نوشت:
دروغ به معنای هر مطلبی ست که با واقعیت مطابقت ندارد و ممکن است که این عدم مطابقت با هر نشانه ای منتقل شود. آیه الله مشکینی در کتاب دروس فی الاخلاق می فرمایند: «الکذب لغه هو اللا مطابقه و یتصف به الاعتقاد و الفعل کما یتصف به الکلام؛ فالظن او الاعتقاد المخالف للواقع کذب، کما ان العمل المخالف للقول و الوعد - مثلا - کذب؛ کذب در لغت به معناي عدم مطابقت است و همانگونه که سخن به دروغ متّصف مي شود اعتقاد و عمل هم به آن متّصف مي گردد. گمان و اعتقاد مخالف با واقع دروغ است ، همانگونه که عمل مخالف با سخن و وعده نيز دروغ است.» (۱)

با سلام.پس با این حساب.دروغ صرفا زبانی نیست.یعنی بنده می توانم حتی با اشاره ی دست یا چشم هم به کسی دروغ بگویم.درست متوجه شدم؟

پارسا مهر;1015882 نوشت:
با سلام.پس با این حساب.دروغ صرفا زبانی نیست.یعنی بنده می توانم حتی با اشاره ی دست یا چشم هم به کسی دروغ بگویم.درست متوجه شدم؟


علیکم السلام و رحمه الله

بله. همانطور که عرض شد، دروغ یعنی فهماندن یک مطلب غیر واقع به دیگری.

حنیف;1015991 نوشت:

علیکم السلام و رحمه الله

بله. همانطور که عرض شد، دروغ یعنی فهماندن یک مطلب غیر واقع به دیگری.


مسلم;1015962 نوشت:
اتفاقا

با سلام و تشکر.استاد مسلم را جسارتا فرا می خوانم به این موضوع.استاد مسلم تحویل بگیرید.شما می فرمودید که دروغ باید زبانی باشد و تازه باید مهر و امضای رسمی کرده باشیم قبلش، اون زبان رو.اما استاد حنیف می فرمایند که ما حتی با اشاره چشم هم میتوانیم به کسی دروغ بگوییم.ایشان می فرمایند که دروغ یعنی فهماندن یک مطلب غیر واقع به دیگری. این همان حرف ما نبود و انکار های شما یادتان هست؟؟؟یادتان هست تاپیک آیا خدا اغراء به جهل میکند؟ را می گویم.بالاخره دروغ چیست؟؟

پارسا مهر;1016029 نوشت:
با سلام و تشکر.استاد مسلم را جسارتا فرا می خوانم به این موضوع.استاد مسلم تحویل بگیرید.

با سلام و احترام خدمت شما و استاد حنیف عزیز و با کسب اجازه از ایشان
جناب پارسامهر بنده نگفتم دروغ غیر لفظی وجود ندارد، بنده عرض کردم دروغ به القاء مطلب غیر واقع به دلالت مطابقی گفته میشود، نه دلالت التزامی!
اینکه خداوند با تخم کبوتر و تار عنکوبت به مشرکین چنین فهماند که پیامبر(ص) در غار نیست دروغ نیست، چون خداوند مستقیما در خصوص بودن یا نبودن پیامبر(ص) در غار سخنی نگفت؛ اینکه با تار عنکوبت و تخم کبوتر مشرکین را به یک استدلال غلط انداخت و روشن است که چنین مطلبی دروغ نیست!

به عبارت دیگر اصلا بحث در اینجا این نیست که خداوند با لفظ چنین مطلبی را فهمانده باشد یا با غیر لفظ؛ سخن در این است که آنچه که فهمانده غیر واقع نیست، حتی اگر خداوند با مشرکین به صورت لفظی سخن گفته بود که اینجا تار عنکوبت و تخم کبوتر است باز هم دروغ نبود! مهم این است که مستقیما مطلب خلاف واقعی به مخاطب القاء نشده، بلکه این خود مخاطب است که از این مقدمه ی حق، نتیجه ای ناحق گرفته است.
خود استاد حنیف در خصوص این مطلب قضاوت کنند.

ضمنا تاپیکی که آقای پارسامهر به آن اشاره دارند:
http://www.askdin.com/showthread.php?t=61440&p=967956#post967956

مسلم;1016035 نوشت:
با سلام و احترام خدمت شما و استاد حنیف عزیز و با کسب اجازه از ایشان
جناب پارسامهر بنده نگفتم دروغ غیر لفظی وجود ندارد، بنده عرض کردم دروغ به القاء مطلب غیر واقع به دلالت مطابقی گفته میشود، نه دلالت التزامی!
اینکه خداوند با تخم کبوتر و تار عنکوبت به مشرکین چنین فهماند که پیامبر(ص) در غار نیست دروغ نیست، چون خداوند مستقیما در خصوص بودن یا نبودن پیامبر(ص) در غار سخنی نگفت؛ اینکه با تار عنکوبت و تخم کبوتر مشرکین را به یک استدلال غلط انداخت و روشن است که چنین مطلبی دروغ نیست!

به عبارت دیگر اصلا بحث در اینجا این نیست که خداوند با لفظ چنین مطلبی را فهمانده باشد یا با غیر لفظ؛ سخن در این است که آنچه که فهمانده غیر واقع نیست، حتی اگر خداوند با مشرکین به صورت لفظی سخن گفته بود که اینجا تار عنکوبت و تخم کبوتر است باز هم دروغ نبود! مهم این است که مستقیما مطلب خلاف واقعی به مخاطب القاء نشده، بلکه این خود مخاطب است که از این مقدمه ی حق، نتیجه ای ناحق گرفته است.
خود استاد حنیف در خصوص این مطلب قضاوت کنند.

ضمنا تاپیکی که آقای پارسامهر به آن اشاره دارند:
http://www.askdin.com/showthread.php?t=61440&p=967956#post967956


سلام مجدد.استاد گرامی، مستقیما در خصوص بودن یا نبودن پیامبر(ص) سخنگی نگفته یعنی چه؟؟یعنی باید با علم حضوری به آن مشرکان می فهماند و یا شهودا نشان می داد که پیامبر در غارنیستند؟؟ اونموقع شما می فرمودید که مستقیما مطلب دروغی گفته شده؟؟؟مستقیما یعنی چی؟؟؟مستقیما یعنی ما زبانا دروغ بگوییم و قبلش هم مهر و موم و امضا و سند نوشته باشیم و قرار مدار گذاشته باشیم و عهد نامه نوشته باشیم اون بیان ها رو؟

خوب اگر بنده، هم با حرکت دست نشان بدهم که کسی در غار نیست، یا به قول استاد حتیف با اشاره ی چشم دروغی بگویم. من مستقیما مطلب خلاف واقعی مطرح نکردم(با دیدگاه شما بخواهیم اگر پیش بریم) این شما یا مخاطب بودید که از حرکت دست بنده این طور برداشت کردید که، من مثلا مطلبی به شما گفته ام که دروغ هست.حرکت دست من هم یک مقدمه حق هست؟ این شما یا مخاطب هست که از این حرکت دست،یا اشاره ی چشم، یک نتیجه ی ناحقی گرفته؟؟؟حرکت دست من نا حقه؟؟الان من از صبح هزار بار دستمو تکون دادم، یعنی حرکات ناحقی انجام دادم؟؟happy
اگر این تعریف را مد نظر داشته باشیم:

حنیف;1015991 نوشت:
بله. همانطور که عرض شد، دروغ یعنی فهماندن یک مطلب غیر واقع به دیگری.

خدا خواسته بوده، که مشرکان بپندارند که کسی در غار نیست و پیامبر در غار نیست.به آنه بفهماند که کسی در غار نیست که این امی خلاف واقع هست.حالا این فهماندن، با عنکوبت و تخم کبوتر اتفاق افتاده؟؟همانطور که با اشاره چشم یا اشاره دست می توانست فهمانده شود.
که من فکر می کنیم، با ارفاق می توانیم بگوییم دروغ نبوده و توریه بوده.که حالا شما بهتر از بنده می دانید.، بعضی ها دسته بندی دروغ و توریه رو قبول ندارند و هر دو رو یکی و دروغ می دانند.
مسلم;1016035 نوشت:
به عبارت دیگر اصلا بحث در اینجا این نیست که خداوند با لفظ چنین مطلبی را فهمانده باشد یا با غیر لفظ؛ سخن در این است که آنچه که فهمانده غیر واقع نیست، حتی اگر خداوند با مشرکین به صورت لفظی سخن گفته بود که اینجا تار عنکوبت و تخم کبوتر است باز هم دروغ نبود! مهم این است که مستقیما مطلب خلاف واقعی به مخاطب القاء نشده، بلکه این خود مخاطب است که از این مقدمه ی حق، نتیجه ای ناحق گرفته است.

استاد گرامی بنده از این اظهار نظر شما تعجب می کنم.شما می فرمایید که اگر خدا به صورت لفظی سخن گفته بود که اینجا تار عنکوبت و تخم کبوتر است باز هم دروغ نبود!
ما که نمی گویید که تار عنکبوت دروغ هست و تخم کبوتر دروع؟؟ما می گوییم یک کدروغ یک خلاف واقعی، از طریق نشاندن یک تار عنکبوت به مشرکان فهمانده شده.بعد شما می فرمایید که حتی اگر خدا با لفض و بیان هم می گفت اینجا تار عنکبوت و تخم کبوتر هست دروغی نبوده؟؟خوب من هم با اشاره دست به کسی دروغ می گویم.اگر من با لفظ و بیان هم می امدم به مخاطب می گفتم، اینجا دست من هست که دارد تکان می خورد، من چیز غیر واقع نمی فهمانم.من دارم می فهمانم که دست من دارد به بن بست اشاره می کند؟؟؟
فقط این اشاره ی دست بنده، به مخاطب می فهماند که، کوچه بن بست نیست.و مخاطب مسیرش از کوچه به مقصد می رسد.در حالی که کوچه بن بست هست و من دروغ می گویم!!!

خلاصه، عرض بنده این هست که، خدا برای خفظ جان پیامبر، به مشرکان میفهماند، از طریق زبانی و منطقی که خود مشرکان می فهمیدند، که کسی در غار نیستن.تا جان پیامبر محفوظ بماند.این فهماندن "کسی در غار نیست،" همان فهماندن یک مطلب غیر واقع به دیگری هست.

پارسا مهر;1016093 نوشت:
سلام مجدد.استاد گرامی، مستقیما در خصوص بودن یا نبودن پیامبر(ص) سخنگی نگفته یعنی چه؟؟یعنی باید با علم حضوری به آن مشرکان می فهماند و یا شهودا نشان می داد که پیامبر در غارنیستند؟؟

سلام جناب پارسامهر عزیز
بنده بیش از این نمی توانم در این تاپیک ابراز نظر کنم، خواستم که فقط منظور بنده روشن شده باشد، در بقیه مطالب استاد حنیف عزیز پاسخ گو خواهند بود.

حنیف;1015877 نوشت:
در حقیقت توریه یعنی بیان کردن یک مطلب به نحوی که مخاطب برداشتی غیر از آنچه شما بیان کرده اید داشته باشد. در توریه ظاهر کلام چیزی ست که مخاطب دریافت می کند، در حالیکه متکلم معنای دیگری را در نظر دارد. مثلا وقتی شخص بدحسابی تقاضای پول می کند و طرف مقابل تمایل ندارد که به او پولی قرض بدهد، می گوید «فعلا که دستم خالی ست.» در این صورت مخاطب چنین دریافت می کند که او پولی ندارد، در حالیکه منظور او این بوده که در حال حاضر در دست هایم چیزی ندارم؛ هرچند ممکن است در حساب بانکی اش پول داشته باشد.

باسلام

بنده فکر نمیکنم تناقضی بین بیانات استاد مسلم و استاد حنیف وجود داشته باشد یعنی گاهی دروغگو در نظر دارد دیگران را بفریبد که البته این کار مذمت شده ولی گاهی فریبکاری را با فریب متقابل منحرف میکنیم که اینکار لازمست مانند تار عنکبوت و لانه کبوتر در غار یا گفتن فعلاً دستم خالیست از همه بارز تر فریب شیطان که با فریب تا مرحله فرشتگان پیش رفته بود توسط خدا وند با جانشین کردن ادم به جای خود که شیطان با عکس العمل منفی دستش رو میشود .

پارسا مهر;1016029 نوشت:
بالاخره دروغ چیست؟؟

عرض سلام و احترام

همانطور که عرض شد

حنیف;1015991 نوشت:
دروغ یعنی فهماندن یک مطلب غیر واقع به دیگری.

و همانطور که استاد مسلم بزرگوار فرمودند:

مسلم;1016035 نوشت:
اصلا بحث در اینجا این نیست که خداوند با لفظ چنین مطلبی را فهمانده باشد یا با غیر لفظ؛ سخن در این است که آنچه که فهمانده غیر واقع نیست

این دو مطلب تناقضی با هم ندارند. دروغ گفتن یعنی یک مطلب غیر واقعی را به دیگری فهماندن؛ حالا چه با لفظ و چه با عمل. اما آنچه که در رابطه با کفار انجام شده فهماندن مطلب غیرواقعی نبوده. کبوتر و تار عنکبوت واقعا در ورودی غار قرار داشتند و این مطلب به هیچ وجه غیر واقعی نبوده. اما کفار با دیدن آن، خودشان به اشتباه افتادند. این دروغ نیست و بحث به نظر بنده کاملا واضح است.

حنیف;1016228 نوشت:
این دو مطلب تناقضی با هم ندارند. دروغ گفتن یعنی یک مطلب غیر واقعی را به دیگری فهماندن؛ حالا چه با لفظ و چه با عمل. اما آنچه که در رابطه با کفار انجام شده فهماندن مطلب غیرواقعی نبوده. کبوتر و تار عنکبوت واقعا در ورودی غار قرار داشتند و این مطلب به هیچ وجه غیر واقعی نبوده. اما کفار با دیدن آن، خودشان به اشتباه افتادند. این دروغ نیست و بحث به نظر بنده کاملا واضح است.

با سلام.استاد عرض بنده این هست که خدا می خواسته به کفار بفهماند که کسی در غار نیست تا جان پیامبر حفظ بماند.یعنی یک مطلبی غیر واقع را به کفار بفهماند، خدا این کار را با کبوتر و تار عنکبوت انجام داد، شما فرمودید با حرکت چشم با اشاره دست می شود دروغ گفت، یعنی با اشاره دست و چشم می توان یک مطلب خلاف واقع را به کسی فهماند و دروغ گفت،.اینجا با قرار گرفتن تار عنکبوت این مطلب غیر واقع به کفار فهمانده شده. نمی توان اینگونه گفت؟؟ می شود بیشتر توضیح دهید.

پارسا مهر;1016229 نوشت:
با سلام.استاد عرض بنده این هست که خدا می خواسته به کفار بفهماند که کسی در غار نیست تا جان پیامبر حفظ بماند.یعنی یک مطلبی غیر واقع را به کفار بفهماند، خدا این کار را با کبوتر و تار عنکبوت انجام داد، شما فرمودید با حرکت چشم با اشاره دست می شود دروغ گفت، یعنی با اشاره دست و چشم می توان یک مطلب خلاف واقع را به کسی فهماند و دروغ گفت،.اینجا با قرار گرفتن تار عنکبوت این مطلب غیر واقع به کفار فهمانده شده. نمی توان اینگونه گفت؟؟ می شود بیشتر توضیح دهید.

علیکم السلام و رحمه الله

همانطور که استاد مسلم در تاپیک مورد اشاره شما فرموده اند دروغ در جائی معنا پیدا می کند که صحبت یا عملی مطابق با واقع نباشد و به مخاطب انتقال داده شود. اما اینکه مطلب صحیح بوده ولی دیگران برداشت اشتباه داشته باشند، مصداق دروغگویی نیست. مطلبی که به کفار نشان داده شده «بودن کبوتر در لانه» و «وجود تار عنکبوت» بوده. اینها هر دو کاملا مطابق با واقع بوده اند. اما کفار با دیدن اینها دچار اشتباه شده و حس کردند که کسی وارد غار نشده. این برداشت خود آنها از یک مطلب کاملا واقعی ست.

به نظرم استاد مسلم در تاپیک قبلی این مطلب را کاملا و به طور واضح بیان کردند و چیزی برای اضافه کردن وجود ندارد.

[="Tahoma"][="DarkSlateGray"]

پارسا مهر;1016229 نوشت:
با سلام.استاد عرض بنده این هست که خدا می خواسته به کفار بفهماند که کسی در غار نیست تا جان پیامبر حفظ بماند.یعنی یک مطلبی غیر واقع را به کفار بفهماند، خدا این کار را با کبوتر و تار عنکبوت انجام داد، شما فرمودید با حرکت چشم با اشاره دست می شود دروغ گفت، یعنی با اشاره دست و چشم می توان یک مطلب خلاف واقع را به کسی فهماند و دروغ گفت،.اینجا با قرار گرفتن تار عنکبوت این مطلب غیر واقع به کفار فهمانده شده. نمی توان اینگونه گفت؟؟ می شود بیشتر توضیح دهید.

بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم عجل لولیک الفرج
سلام علیکم و رحمه الله و برکاته
برداشت بنده این است مثالی بزنم
بنده می گویم آقای پارسامهر کلید دار منزل ما است و شما به جمع عده ایی می روید و همه را دعوت می کنید به منزل عده ایی شما را می پذیرند و عده ایی خیر
اما تنها شما زود تر به منزل می روید
ان عده ایی که شمارا قبول کردند شما را می شناسند مخفی قرار است بیایند و دشمنان شما قصد تعرض دارند
شما با کلید وارد منزل می شوید و یکی شیشه درب منتهی به کوچه را می شکند
حال دشمن شما می آید از پنجره نگاه می کند می گوید دیدی دزد بود اگر کلید داشت شیشه نمی شکست اما دوستت می گوید کلید داشته پس چرا شیشه شکسته؟
اینجا دروغی واقع نشده بلکه دشمنت با بد بینی و بی دقتی اش به اشتباه افتاده اگر اهل دقت بود کلید را هم بررسی می کرد اونوقت شما می گفتی من کلید داشتم دیدی اشتباه می کردی؟
حال در ماجرای غار هم اگر مشرکین به 13 سال تبلیغ پیامبر(ص) دقت می کردند به اشتباه نمی افتادند
و ایمان می آوردند و دو معجزه دیگر را مشاهده می کردند
همانطور که مومنین بر ایمانشان افزوده شد.
یا علی(ع)[/]

حنیف;1016605 نوشت:

علیکم السلام و رحمه الله

همانطور که استاد مسلم در تاپیک مورد اشاره شما فرموده اند دروغ در جائی معنا پیدا می کند که صحبت یا عملی مطابق با واقع نباشد و به مخاطب انتقال داده شود. اما اینکه مطلب صحیح بوده ولی دیگران برداشت اشتباه داشته باشند، مصداق دروغگویی نیست. مطلبی که به کفار نشان داده شده «بودن کبوتر در لانه» و «وجود تار عنکبوت» بوده. اینها هر دو کاملا مطابق با واقع بوده اند. اما کفار با دیدن اینها دچار اشتباه شده و حس کردند که کسی وارد غار نشده. این برداشت خود آنها از یک مطلب کاملا واقعی ست.

به نظرم استاد مسلم در تاپیک قبلی این مطلب را کاملا و به طور واضح بیان کردند و چیزی برای اضافه کردن وجود ندارد.


با سلام.با این حساب، من نمی تونم وقتی با حرکت دست یا اشاره دست چیز غیر واقعی را به کسی می فهمانم،.مثلا اینکه کوچه بن بسته ولی نیست. بعدش ادعا کنم که من دروغی نگفم که.من فقط دستمو تکون دادم.داشتم ورزش می کردم. اون مخاطب خودش دچار اشتباه شده و حس کرد که کوچه بن بسته و اشتباه برداشت کرد؟؟؟من چیزی که به مخاطب نشان دادم، حرکت دست است.حرکت دست کاملا مطابق با واقع هست، نیست؟؟
مگر در کلام و مگر در اشاره با چشم و دست، مخاطب برداشت های خود را ندارد؟؟؟من سوال کردم، مگر در دروغ ها، باید آدم با علم حضوری و شهودا دروغی را به مخاطب بگوییم.خوب تماما برداشت های مخاطب هست دیگر. من می توانم به کسی با اشاره دست بفهماند که کوچه بن بست هست.(در حالی که نیست، امری خلاف واقع را بفهماند) بعد هم ادعا کنم که من فقط ورزش می کردم.مخاطب بود که از حرکت دست من برداشت کرد که کوچه بن بسته. و من دروغ نگفتم!(استاد گرامی این موضوع رو مد نظر داشه باشید که آن کبوتر و تار عنکوبت، به خواست و اراده ی خدا و احتمالا به شکل غیر معمولی در دهانه غار جای گرفتند، اینطور نیست؟؟)

پارسا مهر;1016645 نوشت:
با سلام.با این حساب، من نمی تونم وقتی با حرکت دست یا اشاره دست چیز غیر واقعی را به کسی می فهمانم،.مثلا اینکه کوچه بن بسته ولی نیست. بعدش ادعا کنم که من دروغی نگفم که.من فقط دستمو تکون دادم.داشتم ورزش می کردم. اون مخاطب خودش دچار اشتباه شده و حس کرد که کوچه بن بسته و اشتباه برداشت کرد؟؟؟من چیزی که به مخاطب نشان دادم، حرکت دست است.حرکت دست کاملا مطابق با واقع هست، نیست؟؟
مگر در کلام و مگر در اشاره با چشم و دست، مخاطب برداشت های خود را ندارد؟؟؟من سوال کردم، مگر در دروغ ها، باید آدم با علم حضوری و شهودا دروغی را به مخاطب بگوییم.خوب تماما برداشت های مخاطب هست دیگر. من می توانم به کسی با اشاره دست بفهماند که کوچه بن بست هست.(در حالی که نیست، امری خلاف واقع را بفهماند) بعد هم ادعا کنم که من فقط ورزش می کردم.مخاطب بود که از حرکت دست من برداشت کرد که کوچه بن بسته. و من دروغ نگفتم!(استاد گرامی این موضوع رو مد نظر داشه باشید که آن کبوتر و تار عنکوبت، به خواست و اراده ی خدا و احتمالا به شکل غیر معمولی در دهانه غار جای گرفتند، اینطور نیست؟؟)


علیکم السلام و رحمه الله

توجه بفرمایید که اولا ممکن است

انسان دروغ زبانی را با غیر زبان هم بگوید. به این معنی که از وسیله ای غیر از زبان برای گفتار استفاده کند. مثل ناشنوایان که از دستهایشان برای گفتن استفاده می کنند. این همان مصداق دروغ زبانی ست. به نظر می رسد که حرکت دادن دست به معنی بن بست بودن کوچه، همان دروغ گفتاری ست. و ثانیا هر کسی به اعمال و نیت خودش آگاه است و اگر قصد دروغ گفتن داشته باشد، خودش بهتر از هر کسی می داند که دروغ گفته. قرآن می فرماید «بَلِ الْإِنْسَانُ عَلَى نَفْسِهِ بَصِيرَةٌ ؛ وَلَوْ أَلْقَى مَعَاذِيرَهُ؛ بلکه انسان از وضع خودش آگاه است؛ هرچند در ظاهر برای خود عذرهایی بتراشد.» (سوره قیامت، آیات ۱۴ و ۱۵) اینها کاملا با موضوع حضرتعالی در مورد تار عنکبوت و لانه پرنده در دهانه غار متفاوت است.

برای روشن شدن مطلب شاید مطالعه لینک زیر به شما کمک کند:


اقسام دروغ از دید علمای اخلاق

پرسش: آیا دروغ عملی هم داریم؟ مثلا کسی الکی خودش را به خواب بزنه، یا با اینکه خوشحاله خودش را ناراحت نشون بده یا برعکس؟

پاسخ: دروغ به معنای هر مطلبی ست که با واقعیت مطابقت ندارد و ممکن است که این عدم مطابقت با هر نشانه ای منتقل شود. حتی ممکن است انسان دروغ زبانی را با غیر زبان هم بگوید. به این معنی که از وسیله ای غیر از زبان برای گفتار استفاده کند. مثل ناشنوایان که از دستهایشان برای گفتن استفاده می کنند. این همان مصداق دروغ زبانی ست. در واقع دروغ در جائی معنا پیدا می کند که صحبت یا عملی مطابق با واقع نباشد و به مخاطب انتقال داده شود. اما اینکه مطلب صحیح بوده ولی دیگران برداشت اشتباه داشته باشند، مصداق دروغگویی نیست. هرچند هر کسی به اعمال و نیت خودش آگاه است و اگر قصد دروغ گفتن داشته باشد، خودش بهتر از هر کسی می داند که دروغ گفته. قرآن می فرماید «بَلِ الْإِنْسَانُ عَلَى نَفْسِهِ بَصِيرَةٌ ؛ وَلَوْ أَلْقَى مَعَاذِيرَهُ؛ بلکه انسان از وضع خودش آگاه است؛ هرچند در ظاهر برای خود عذرهایی بتراشد.» (۱)

آیه الله مشکینی در کتاب دروس فی الاخلاق می فرمایند: «الکذب لغه هو اللا مطابقه و یتصف به الاعتقاد و الفعل کما یتصف به الکلام؛ فالظن او الاعتقاد المخالف للواقع کذب، کما ان العمل المخالف للقول و الوعد - مثلا - کذب؛ کذب در لغت به معناي عدم مطابقت است و همانگونه که سخن به دروغ متّصف مي شود اعتقاد و عمل هم به آن متّصف مي گردد. گمان و اعتقاد مخالف با واقع دروغ است ، همانگونه که عمل مخالف با سخن و وعده نيز دروغ است.» (۲)

اما بیانِ تمام و کمالِ واقعیت برای دیگران واجب نیست. به این معنا که در فرض سوال حضرتعالی اگر کسی بیدار یا خوشحال است، لازم نیست که این حال را به اطلاع همه برساند. اما اگر از او بپرسند نباید دروغ بگوید.

گاهی اوقات هم بیان واقعیت موجب دردسر شده یا انسان را دچار مشکل کند؛ یا به هر دلیلی نخواهید واقعیت را بیان کنید ولی دیگران با سوالات پی در پی زحمت ایجاد کنند. در این مواقع راهی وجود دارد که علمای اخلاق آن را توریه نامیده اند. توریه در لغت به معنای ستر و پوشاندن است. وقتی در مورد خبر به کار می رود به معنای پوشاندن حقیقت خبری و اظهار غیر آن است، به طوری که حقیقت را وراء و پشت خود قرار دهد تا آشکار نباشد. (۳)

در حقیقت توریه یعنی بیان کردن یک مطلب به نحوی که مخاطب برداشتی غیر از آنچه شما بیان کرده اید داشته باشد. در توریه ظاهر کلام چیزی ست که مخاطب دریافت می کند، در حالیکه متکلم معنای دیگری را در نظر دارد. مثلا وقتی شخص بدحسابی تقاضای پول می کند و طرف مقابل تمایل ندارد که به او پولی قرض بدهد، می گوید «فعلا که دستم خالی ست.» در این صورت مخاطب چنین دریافت می کند که او پولی ندارد، در حالیکه منظور او این بوده که در حال حاضر در دست هایم چیزی ندارم؛ هرچند ممکن است در حساب بانکی اش پول داشته باشد.

به هرحال دروغگویی در منابع دینی اسلامی به شدت نهی شده و حتی در مواقعی که مصلحتی در نظر باشد و نتوان به راحتی واقعیت را بیان کرد، راهکاری مثل توریه معرفی شده تا از دروغگویی جلوگیری شود.


پی نوشت ها:
۱.
سوره قیامت، آیات ۱۴ و ۱۵
۲. مشکینی اردبیلی، علی؛ دروس فی الاخلاق؛ محقق مجیدی، غلامحسین؛ موسسه علمی فرهنگی دارالحدیث؛ قم، ۱۳۹۲؛ ص ۱۵۹
۳. ابن منظور؛ لسان العرب؛ ادب الحوزه؛ قم ۱۴۰۵ ق؛ ج ۱۵؛ ص ۳۸۹

موضوع قفل شده است