جمع بندی چرا هنوز در جامعه ما دخترها جدی گرفته نمی شوند؟

تب‌های اولیه

14 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چرا هنوز در جامعه ما دخترها جدی گرفته نمی شوند؟

سلام ووقت بخیر
در سوال زیر کاربر مطلبی مطرح کرده اند ومسائلی در مورد حقوق زنان بیان کرده اند که برای بنده هم سوال ایجاد شده است
ولی سوال بنده از جنبه اخلاقی نیست بلکه درخواست دارم که مطالب زیر از جنبه نظر اسلام در مورد حقوق زن بررسی وپاسخگوئی شود
با سپاس

سپیده دم;1009110 نوشت:
با سلام خدمت همه

دختران در جامعه ما در بسیاری از تصمیمات مهم زندگیشان هدف روشن و مشخص و قاطعی ندارند.
مثلاً:
۱-برای دانشگاه بدون هدف انتخاب رشته می کنند و درس می خوانند.( البته نه همه آنها).
۲-وقتی سر کار می روند به آن نه به عنوان وظیفه بلکه یک سرگرمی و وقت پرکنی نگاه می کنند ( باز هم معمولاً و نه همه).
۳-حقوقی که می گیرند را نه برای آینده و خرج و مخارج زندگی بلکه به عنوان پول تو جیبی نگاه می کنند.
۴-تا وقتی دنبال درس و کارند که شوهر نکرده اند اما به محض ازدواج ناگهان همه چیز را فراموش می کنند...

چرا یک دختر تکلیفش با خودش معلوم نیست. چرا منتظر می نشیند تا یک نفر ( همسرآینده) از راه برسد و به او بگوید چه کار بکن چه کار نکن؟
در حالیکه یک پسر از همان اول میداند دنبال چه چیزیست. اگر درس به دردش نخورد اصلا دنبالش نمی رود. نه اینکه وقتش را در دانشگاه تلف کند بعد بیاید ببیند هیچ خبری نیست.
چرا دخترها برای سرنوشتشان خودشان تصمیم نمی گیرند؟
یا اگر تصمیم می گیرند متزلزلند؟
دختران بیشتر به دنبال ازدواج و بچه دارشدن هستند یا به دنبال موفقیت تحصیلی و شغلی؟
اگر فکر ازدواجند پس چرا تا خواستگار میاید سریع بحث تحصیل و کار را پیش می کشند و جواب سربالا می دهند؟
اگر هم فکر کار و پیشرفتند پس چرا در کارکردن به جدیت مردان نیستند؟(معمولاً نه همه)

می گویند وظیفه زن انسان سازیست. این جمله این باور را القا می کند که یک زن وظیفه اش ساختن زندگی دیگران و به موفقیت رساندن آنهاست و خودش دیگر فرقی نمی کند به جایی برسد یا نرسد انسان بشود یا نشود. یعنی خودش را وقف خوشبختی و موفقیت دیگران ( همسر و فرزندان) کند و خودش دیگر اهمیتی ندارد. همین صفت فداکاری را برای همین روی مادرها گذاشته اند یعنی کسی که خودش را فدای خانواده کرده خودش را نادیده گرفته.
من فکر می کنم زنان در زمانهای قدیم با وجود اجحاف هایی که در حقشان می شده تکلیفشان با خودشان روشن تر بوده و می دانستند از زندگی چی می خواهند اما الان در زمانه ما با وجود رفع بسیاری از تبعیض ها و وجود امکانات برای رشد و پیشرفت خانمها آنها بیشتر دچار سردرگمی و بلاتکلیفی هستند.
مثلا در زمانهای قدیم کسی از زنان توقع کارکردن نداشت اما در زمان ما بعضی مردها تمایل دارند همسرشان سر کار برود. یا خانواده ها همانطور که از پسرشان انتظار کار دارند از دخترها هم دارند.
اما یک زن گاهی با ازدواج، ثمره سالها تلاش و زحمت خودش را کنار می گذارد. ( من پزشک متخصص خانم یا خانم دکتر داروساز می شناسم که سر کار نمی روند). البته که حفظ کانون خانواده اهمیت بسیار دارد اما چرا یک زن اول همه این راه های پرفراز و نشیب درس و کار را پشت سر گذاشته و بعد همه را به یکباره رها می کند؟ یعنی وقت و پول و انرژی و بودجه مملکت و ... که این خانم در دانشگاه و محل کار هزینه کرده همه باید بر باد برود؟

برعکس این قضیه را هم در جامعه می بینیم: زنانی که سر کار می روند و گله و شکایت می کنند و حسرت زنان خانه دار را می خورند.

ریشه این دوگانگی کجاست و راه حل آن چیست؟
دخترها و زنان بالاخره در زندگی دنبال چه چیزی هستند ( و بهتر بگویم دنبال چه چیزی باید باشند)؟

و یک نکته قابل تامل اینکه با وجود تلاش زن در کار و تحصیل هنوز باور عمومی جامعه در مورد کار زنان منفی است حتی خود خانمها هم در بسیاری موارد خودشان را قبول ندارند و ترجیح می دهند یک مرد کارشان را حل کند. ( مثلا مراجعه به پزشک مرد یا ترجیح دادن تدریس دبیر یا اساتید مرد)
من منکر وظایف و مسئولیتهای زن در خانه نیستم و نمی خواهم ارزش خانه داری و مهم تر از آن همسرداری و بچه داری را پایین بیاورم اما می خواهم بدانم آیا همین ها برای مفیدبودن کافیست؟ وقت باقیمانده ای که برای یک زن می ماند چگونه میگذرد؟
آیا حاصل یک عمر زندگی یک زن باید پختن غذا و ظرف شستن باشد اگر هم در جواب بگویید نخیر حاصل عمر زن اینها نیست بلکه فرزندان صالح و مفیدی است که به جامعه داده من می گویم پس خود آن زن چه فایده مستقیمی داشته برای جامعه؟ اصلا شاید یک زن هیچ وقت بچه ای نداشت یا ازدواج نکرد حاصل عمر این زنی که بچه ندارد چیست؟
من می خواهم تکلیف خودم را بدانم. چون تا الان تکلیف مرا اجبار خانواده و جامعه معلوم کرده در حالیکه من می خواهم خودم برای خودم تصمیم بگیرم.

یکی از دلایلی که باعث شد این موضوع را مطرح کنم عدم خودباوری و اعتماد به نفس در خودم هست( که البته فکر می کنم در بسیاری از دختران هم وجود داشته باشد)

در واقع "نتوانستن" یک مساله ایست که دختران جامعه را در دوراهی پیشرفت و درجازدن قرار می دهد. من می خواهم بدانم این نتوانستن ها کجایش حقیقت دارد و کجایش فقط یک باور غلط است.

دو نکته مهم:
۱- من تعصبی روی جنسیتم ندارم نه به آن افتخار می کنم و نه از آن شرمنده هستم‌ . پس از کارشناس محترم و کاربران بزرگوار می خواهم که آن چیزی را که به واقعیت نزدیک تر است بگویند نه مطالبی که به من تسلی بدهد که بله زنها هم توانمندند و چنین اند و چنان. من طالب حقیقتم و می خواهم بدانم دقیقا نقش یک زن در خانواده و جامعه چیست؟ ( غیر از فرزندآوری و بچه داری).

۲- دنبال جواب های کلیشه ای و قالبی نیستم از کارشناس محترم و کاربران گرامی می خواهم روی سوالاتم فکر کنید و جواب بدهید. من حاضرم تا چند هفته هم صبر کنم اما پاسخ تازه و قانع کننده دریافت کنم.

زیرنویس( برای کسانی که سریع بهشان برمیخورد و جبهه میگیرند):
۱- دخترهایی هم هستندکه از درس خواندن و کارکردن هدف دارند .
۲-دخترهایی هم هستند که می دانند از زندگی چی می خواهند و منتظر تصمیم بقیه نیستند.
پس لطفا نیایید اعتراض کنید که چرا دخترها را تحقیر کردید و از این حرفها...
من خودم یک دخترم و فقط دنبال یافتن وظیفه و مسئولیت های واقعی خودم هستم.
با سپاس

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"][/TD]


کارشناس بحث: استاد مسلم

[TD][/TD]

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و احترام

reza64;1014038 نوشت:
درخواست دارم که مطالب زیر از جنبه نظر اسلام در مورد حقوق زن بررسی وپاسخگوئی شود


بگذارید از همین ابتدا خط گفتگو را روشن کنم، بنده مدافع اسلام هستم، و از آنچه که در جامعه اجرا میشود دفاع نمی کنم؛ بنده کاملا این را قبول دارم که بسیاری از مردم ما، و خصوصا دختران دچار ضعف اعتماد به نفس هستند، و این به درستی در بیان خانم سپیده دم نیز آمده است، نمی خواهم تفصیلا وارد این مقوله شوم اما بسیاری از انحرافات رفتاری، و حتی انحرافات اعتقادی ریشه در این مسئله دارد. زنی که در درون خودش احساس عزت کند مسیرش را خودش انتخاب می کند، اما کسی که احساس خود کم بینی دارد دائما این عزت را در نگاه و رضایت دیگران جستجو می کند. چنین انسانی دیگر خودش نیست!

آنچه که باعث انتخاب نوع پوشش، مدگرایی، شبیه شدن دختران به پسران و انتخاب مشاغل مردانه شده، همگی در حقیقت نشأت گرفته از ضعف اعتماد به نفس است.
اما بدانید این نگرش ها هرگز مورد پذیرش اسلام نیست؛ اسلام هرگز برتری میان زن و مرد را به رسمیت نمیشناسد، یعنی بر تفاوت تأکید دارد، نه تفاضل! قرآن کریم تمام انسان ها اعم از زن و مرد، و قبائل و نژادهای مختلف را یک نوع یکسان میداند که به خودی خود هیچ برتری بر یکدیگر ندارند، بلکه آنچه که موجب برتری آنها در مسیر کمال می شود صرفا تقواست:
«يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى‏ وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ»؛ اى مردم! ما شما را از يك مرد و زن آفريديم و شما را تيره‏ها و قبيله‏ها قرار داديم تا يكديگر را بشناسيد (اينها ملاك امتياز نيست) گرامى‏ترين شما نزد خداوند با تقواترين شماست‏(حجرات:13)

اما بُعد جسمانی زن و مرد، و همچنین روان آنها که متاثر از خصیصه های جسمانی است با یکدیگر متفاوت است، اینجا صرفا تفاوت مطرح است، نه برتری! تفاوت زن ومرد در نگاه اسلام به خاطر تفاوت وظائف است، به عنوان مثال یک خانه هم سیمان و بتن سخت میخواهد و هم پنجره ای شیشه ای و ظریف؛ نمیشود گفت کدام برتر است! هر دو لازم است و هیچ کدام هم نمیتواند جای دیگری را بگیرد.

به همین خاطر روایات می فرمایند زن نباید برای یافتن هویت به مرد بودن رو بیاورد، زن دارای هویتی مستقل است و ظرافت و لطافت لازمه اوست: «َإِنَّ الْمَرْأَةَ رَيْحَانَةٌ وَ لَيْسَتْ بِقَهْرَمَانَة»؛ به درستی که زن چون گل است، نه قهرمان و تنومند.(الکافی، ج5، ص510)
منظور از بیان این تفاوت ها، ممنوعیت اشتغال برای زن نیست، بلکه مهم سنخ کار است که با تفاوت ها زن و مرد سازگار باشد.

اینکه می فرمایید دختران برنامه و هدفی برای آینده ندارند خب یک ضعف است که ریشه های روان شناختی، و جامعه شناختی دارد و هرگز اسلام بدان رضایت ندارد، و همین که سرکار خانم سپیده دم می فرماید: "نه همه آنها"؛ نشان میدهد دختران هم به خودی خود این توان را دارند که برای خود هدف گذاری کرده، و برای رسیدن به این هدف برنامه ریزی کنند، فقط باید خودشان را باور کنند، باید باور کنند توانایی های زن را، و این که زن در حیطه توانایی هایش استعدادی دارد که مردان از آن بی بهره هستند.

اینکه می بینیم گاهی زنان خانه دار نسبت به زنان شاغل حسرت می خورند، و یا همان طور که سرکار خانم سپیده دم اشاره کرده اند گاهی زنان شاغلی را میبینیم که به زنان خانه دار حسرت می خورند نشان دهنده این است که اشتغال و عدم اشتغال به خودی خود هیچکدام هویت زن را تشکیل نمی دهند، اینکه زنان گاهی به خاطر یافتن هویت دنبال اشتغال می گردند، نشان از همین اشتباهات دارد.اگر زن خودش را کمتر از مرد ببیند سعی می کند برای جبران آن کارهای مردانه انجام دهد، و این بزرگترین علامت خودکم بینی است که به کمبود زن(به لحاظ هویتی) در جامعه منجر خواهد شد.

متاسفانه گاهی زنان و دختران ما تحت تأثیر جوّ حاکم بر جامعه تصمیم میگیرند، به همین خاطر تصمیم گیری هایشان مقطعی و گذرا بوده، وفقط حال را می بینند! این هرگز مورد رضایت اسلام نیست، زن باید استعداد و توانایی ها و علاقه خودش را بشناسد و به صورت دقیق هدف گذاری و برنامه ریزی کند، در این خصوص هیچ تفاوتی بین زن و مرد نیست.
اینکه خانم پزشک یا داروسازی بعد از ازدواج خانه نشین شده نشان میدهد که یا در انتخاب مسیر دقت نکرده، یا در انتخاب هم همسیر! در هر صورت به روشنی می بینید که آنچه که موجب شده دختر امروز بین دو راهی ها سر در گم بماند، خودکم بینی، تصمیم گیری های حساب نشده، و متاثر از این و آن، و جامعه و فرهنگ های متخالف آن است!

زن در جامعه امروز ما خودش نیست متاسفانه، مردان هم همینطور البته کمتر! اینکه بسیاری از مردان امروزی متاسفانه به خاطر مشکلات اقتصادی ترجیح می دهند همسرشان شاغل باشد و نمیدانند در برابر این منفعت اقتصادی چه بهای گزافی را در خصوص منافع معنوی پرداخت می کنند، و نمی دانند که این رفتار چه بازخوردی در جامعه خواهد داشت، و چگونه زنان را به سمت اشتغال ولو درکارهایی که علاقه و استعداد آن را ندارند خواهد کشانید!

بنابراین در اصل انتخاب رشته تحصیلی، در اصل اشتغال یا عدم اشتغال، و در نوع اشتغال زن باید خودش باشد، از همان نوجوانی و جوانی باید با مشورت و استعدادیابی خودش مسیری را برگزیند و با جدّیت و پشتکار آن را ادامه دهد، و هرگز توانایی های خودش را برای رسیدن به قله های علمی و معنوی دست کم نگیرد.

در این صورت است که زن در هر رشته ای تحصیل کند، و به هر کاری اقدام کند چه خانه دار باشد و چه شاغل احساس رضایت می کند، چون کسی برایش تصمیم نگرفته! مادری که به تعبیر شما خودش را فدای خانواده می کند، هرگز اینگونه نیست که خودش از تکامل باز بایستد، ما باید در معنای تکامل و رشد تجدید نظر کنیم، اینکه انسان به خاطر نگاه دیگران کاری را برگزیند که علاقه و توانایی آن را ندارد اگرچه بهترین پرستیژ ها را داشته باشد اما این سقوط است تکامل نیست، و مادری که آگاهانه و با توجه به سختی های کار، و همچنین با توجه به نقش پررنگ و تأثیرگذاری کارش ، وقتش را صرف تربیت فرزندانمی کند او تکاملی را طی می کند که فوق حد شمارش ماست! او خودش این مسیر را برگزیده و نسبت به اشتغال خارج از خانه حسرتی ندارد.

یک کلام زن باید خودش باشد...

تحقیقات جدید نشان داده که صدای زنان امروزی نسبت به مادران و مادر بزرگ ها بم تر شده.که ناشی از تغییر روابط قدرت میان زن و مرد است.

سسیلیا پمبرتون، استاد دانشگاه جنوب استرالیا، صدای دو گروه از زنان استرالیایی ۱۸ تا ۲۵ سال را مطالعه کرده است. محققان صداهای ضبط ‌شده زنان در ۱۹۴۵ را با نمونه‌های جدیدتری که در ۱۹۹۰ ضبط شده بودند مقایسه کردند. آن‌ها متوجه شدند که "بسامد پایه" در عرض این پنج دهه ۲۳ هرتز کاهش داشته است و از میانگین ۲۲۹ هرتز به ۲۰۶ هرتز رسیده است. این تفاوتی قابل توجه و شنیدن است.

سلام و احترام

Miss.Narges;1014383 نوشت:
تحقیقات جدید نشان داده که صدای زنان امروزی نسبت به مادران و مادر بزرگ ها بم تر شده.که ناشی از تغییر روابط قدرت میان زن و مرد است.

سسیلیا پمبرتون، استاد دانشگاه جنوب استرالیا، صدای دو گروه از زنان استرالیایی ۱۸ تا ۲۵ سال را مطالعه کرده است. محققان صداهای ضبط ‌شده زنان در ۱۹۴۵ را با نمونه‌های جدیدتری که در ۱۹۹۰ ضبط شده بودند مقایسه کردند. آن‌ها متوجه شدند که "بسامد پایه" در عرض این پنج دهه ۲۳ هرتز کاهش داشته است و از میانگین ۲۲۹ هرتز به ۲۰۶ هرتز رسیده است. این تفاوتی قابل توجه و شنیدن است.

من کار با تحقیق ندارم، اما تحلیل و نتیجه ای که از این تحقیق گرفته شده یکی از تخیّلات و توهّمات برخی از جریان های فمنیستی است که تفاوت میان زن و مرد را نه تفاوتی حقیقی و حکیمانه، بلکه تفاوتی می دانند که جامعه ایجاد کرده است!!!
با فرض پذیرش تحقیق و اینکه صدای زنان بم تر شده باشد، هزارتا عامل دیگر مثل گرم شدن کره زمین، الودگی ها، گازهای گلخانه ای، ژنتیک، تغذیه، و... میتواند نقش داشته باشد، ما چرا تحلیل فمنیستی از این آزمایش ارائه دهیم؟!

مسلم;1014458 نوشت:
من کار با تحقیق ندارم، اما تحلیل و نتیجه ای که از این تحقیق گرفته شده یکی از تخیّلات و توهّمات برخی از جریان های فمنیستی است که تفاوت میان زن و مرد را نه تفاوتی حقیقی و حکیمانه، بلکه تفاوتی می دانند که جامعه ایجاد کرده است!!!
با فرض پذیرش تحقیق و اینکه صدای زنان بم تر شده باشد، هزارتا عامل دیگر مثل گرم شدن کره زمین، الودگی ها، گازهای گلخانه ای، ژنتیک، تغذیه، و... میتواند نقش داشته باشد، ما چرا تحلیل فمنیستی از این آزمایش ارائه دهیم؟!

سلام استاد بزرگوار چرا شماها هیچ وقت با تحقیقات کار ندارید. پس از چی خوشتون بالاخره؟
البته این تحقیق نشون میده علت بم شدن صدای زنان بخاطر همین جریانهای فمینیستی عصر حاضره که هی میگن زنان هم پا به پای مردان باید در بیرون از خونه کار کنن مدیریت داشته باشن قوی باشن و خلاصه مردونه باشن و به مردها متکی نباشن. وگرنه در حقشون ظلم شده.این تحقیق اتفاقا داره به نفع عقاید شما نظر میده!

Miss.Narges;1014383 نوشت:
زنان استرالیایی

این تحقیقات مربوط به زنان منطقه ای خاص است و نمی توان آن را به همه زنان امروزی تعمیم داد! حال ا اگر صدایشان کلفت شود مرد می شوند؟ یا مردی صدایش نازک شود زن است؟ باید جایشان را باهم عوض کنند؟ غیر منطقیست!

مسلم;1014369 نوشت:
بنده مدافع اسلام هستم، و از آنچه که در جامعه اجرا میشود دفاع نمی کنم

واقعیت این است که شما در برابر آن چه در جامعه می گذرد نیز مسئولیت دارید
از دو جهت!
اولا روحانیت تاثیر زیادی برجامعه گذاشته است و هنوز هم دارد
ثانیا خودتان هم فرموده اید که وظیفه ارشاد جامعه را دارید اصلا همین سایت ایجاد شده است برای ارشاد ملت و اگر جامعه کماکان نقص دارد باز هم مسئولید

این عباراتی که به کار بردید! از نظر بنده صحیح نیست،آنهم در برابر ذهن پرسشگر جوانان امروزی!(این نظر فعلی بنده است، می توانید قبول کنید و یا نه بر همان نظر خویش باشید.)

sayedali;1014466 نوشت:
این تحقیقات مربوط به زنان منطقه ای خاص است و نمی توان آن را به همه زنان امروزی تعمیم داد! حال ا اگر صدایشان کلفت شود مرد می شوند؟ یا مردی صدایش نازک شود زن است؟ باید جایشان را باهم عوض کنند؟ غیر منطقیست!

خیر از مناطق مختلفه.
این اماره و نمونه گیری
اگر از علم امار اطلاع دارید دیگر این طور قضاوت نمیکیند.

در ضمن کسی نگفت اگر صدایشان کلفت شود باید نقششان را عوض کنند بلکه میگه زنها بخاطر اینکه مدام میخان مثل مردها رفتار کنن شخصیت مردانه دارند پیدا میکنن.

Miss.Narges;1014464 نوشت:
استاد بزرگوار چرا شماها هیچ وقت با تحقیقات کار ندارید. پس از چی خوشتون بالاخره؟
البته این تحقیق نشون میده علت بم شدن صدای زنان بخاطر همین جریانهای فمینیستی عصر حاضره که هی میگن زنان هم پا به پای مردان باید در بیرون از خونه کار کنن مدیریت داشته باشن قوی باشن و خلاصه مردونه باشن و به مردها متکی نباشن. وگرنه در حقشون ظلم شده.این تحقیق اتفاقا داره به نفع عقاید شما نظر میده!

سلام
منظور بنده از اینکه با تحقیق کاری ندارم این نبود که از آن خوشم نمی آید!!happy منظورم این است که تحقیق را میپذیرم و در آن حرفی ندارم، اما تحلیل بعد از این تحقیق را صحیح نمی دانم؛ یعنی اینکه طبق تحقیق زنان صدایشان بم تر شده است خب یک امر تجربی است، اما اینکه چرا بم تر شده است دیگر یک امر تحلیلی است.
برخی از جریان های فمنیستی تفاوت های زن و مرد را نمی پذیرند و معتقدند اینکه زنان به لحاظ روحی و روانی لطیف تر بوده، و سلایق و علایق متفاوت داشته هیچ کدام به خاطر ذات زن نیست، بلکه جامعه آنها را اینگونه بار آورده است، آنچه بنده نقد کردم در فضای این سخنان بود، وگرنه با این سخن شما من مخالفتی ندارم:

Miss.Narges;1014474 نوشت:
در ضمن کسی نگفت اگر صدایشان کلفت شود باید نقششان را عوض کنند بلکه میگه زنها بخاطر اینکه مدام میخان مثل مردها رفتار کنن شخصیت مردانه دارند پیدا میکنن.

sayedali;1014467 نوشت:
واقعیت این است که شما در برابر آن چه در جامعه می گذرد نیز مسئولیت دارید
از دو جهت!
اولا روحانیت تاثیر زیادی برجامعه گذاشته است و هنوز هم دارد
ثانیا خودتان هم فرموده اید که وظیفه ارشاد جامعه را دارید اصلا همین سایت ایجاد شده است برای ارشاد ملت و اگر جامعه کماکان نقص دارد باز هم مسئولید

این عباراتی که به کار بردید! از نظر بنده صحیح نیست،آنهم در برابر ذهن پرسشگر جوانان امروزی!(این نظر فعلی بنده است، می توانید قبول کنید و یا نه بر همان نظر خویش باشید.)

بله قطعا حرف شما درست است، و بنده هم نگفتم من کاری با رفتارهای اجتماعی نداشته و در صدد اصلاح آنها نیستیم! این حرف که معلوم است باطل است!
بنده گفتم از رفتارهای اجتماعی دفاع نمیکنم:

مسلم;1014369 نوشت:
بنده مدافع اسلام هستم، و از آنچه که در جامعه اجرا میشود دفاع نمی کنم

دفاع نمی کنم یعنی رفتارهای اجماعی را اشتباه می دانم که باید اصلا کنیم، نه اینکه رها کنیم!

Miss.Narges;1014474 نوشت:
خیر از مناطق مختلفه.

عین سخنان شما:

Miss.Narges;1014383 نوشت:
سسیلیا پمبرتون، استاد دانشگاه جنوب استرالیا، صدای دو گروه از زنان استرالیایی ۱۸ تا ۲۵ سال را مطالعه کرده است

sayedali;1014502 نوشت:
عین سخنان شما:

بعدا منبع کامل این تحقیق را در پیام خوصوصی به شما میدهم

پرسش:
چرا بسیاری از دختران در جامعه ما در بسیاری از تصمیمات مهم زندگیشان چون تحصیل و اشتغال و ازدواج هدف روشن و مشخص و قاطعی ندارند؟ گاهی چنین القا می کنند که یک زن وظیفه اش ساختن زندگی دیگران و به موفقیت رساندن آنهاست؛ حتی گاهی یک زن با ازدواج، ثمره سالها تلاش و زحمت خودش را کنار می گذارد؛ من پزشک متخصص خانم یا خانم دکتر داروساز می شناسم که سر کار نمی روند. برعکس این قضیه را هم در جامعه می بینیم: زنانی که سر کار می روند و گله و شکایت می کنند و حسرت زنان خانه دار را می خورند.
من فکر می کنم زنان در زمانهای قدیم تکلیفشان با خودشان روشن تر بوده، مثلا در زمانهای قدیم کسی از زنان توقع کارکردن نداشت اما در زمان ما بعضی مردها تمایل دارند همسرشان سر کار برود. یا خانواده ها همانطور که از پسرشان انتظار کار دارند از دخترها هم دارند.
ریشه این دوگانگی کجاست و راه حل آن چیست؟ دخترها و زنان بالاخره در زندگی دنبال چه چیزی باید باشند؟

پاسخ:
اینکه می فرمایید دختران برنامه و هدفی برای آینده ندارند خب یک ضعف است که ریشه های روان شناختی، و جامعه شناختی دارد و البته همان طور که اشاره فرموده اید این مسئله کلیّت نداشته و دختران هم به خودی خود این توان را دارند که برای خود هدف گذاری کرده، و برای رسیدن به این هدف برنامه ریزی کنند، فقط باید خودشان را باور کنند.
متاسفانه این مسئله در جای خود صحیح است که بسیاری از نوجوانان و جوانان ما، خصوصا دختران دچار ضعف اعتماد به نفس هستند، و بسیاری از انحرافات رفتاری، و حتی انحرافات اعتقادی ریشه در این مسئله دارد. زنی که در درون خودش احساس عزت کند مسیرش را خودش انتخاب می کند، اما کسی که احساس خود کم بینی دارد دائما این عزت را در نگاه و رضایت دیگران جستجو می کند. چنین انسانی دیگر خودش نیست! آنچه که باعث انتخاب نوع پوشش، مدگرایی، شبیه شدن دختران به پسران و انتخاب مشاغل مردانه شده، همگی در حقیقت نشأت گرفته از ضعف اعتماد به نفس است.

البته این خود کمتر بینی­ یا نارضایتی جنسیتی ای که گاهی در میان دختران دیده میشود در نگاه اسلام هیچ توجیهی ندارد، اسلام هرگز برتری میان زن و مرد را به رسمیت نمیشناسد، قرآن کریم تمام انسان ها اعم از زن و مرد، و قبائل و نژادهای مختلف را یک نوع یکسان میداند که به خودی خود هیچ برتری بر یکدیگر ندارند، بلکه آنچه که موجب برتری آنها در مسیر کمال می شود صرفا تقواست:
«يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى‏ وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أتقاکُم»؛ اى مردم! ما شما را از يك مرد و زن آفريديم و شما را تيره ها و قبيله ‏ها قرار داديم تا يكديگر را بشناسيد (اينها ملاك امتياز نيست) گرامى‏ ترين شما نزد خداوند با تقواترين شماست‏(1)

اگرچه بُعد جسمانی زن و مرد، و همچنین روان آنها که متاثر از خصیصه های جسمانی است با یکدیگر متفاوت است، اما اینجا صرفا تفاوت مطرح است، نه برتری! تفاوت زن ومرد در نگاه اسلام به خاطر تفاوت وظائف است، به عنوان مثال یک خانه هم سیمان و بتن سخت میخواهد و هم پنجره ای شیشه ای و ظریف؛ نمیشود گفت کدام برتر است! هر دو لازم است و هیچ کدام هم نمیتواند جای دیگری را بگیرد.

به همین خاطر روایات می فرمایند زن نباید برای یافتن هویت به مرد بودن رو بیاورد، زن دارای هویتی مستقل است و ظرافت و لطافت لازمه اوست: «َإِنَّ الْمَرْأَةَ رَيْحَانَةٌ وَ لَيْسَتْ بِقَهْرَمَانَة»؛ به درستی که زن چون گل است، نه قهرمان و تنومند.(2)

نکته دیگر اینکه به نظر میرسد فرهنگ های متعدد و گاهی متضاد که بر جامعه حاکم شده است انسان را بر سر راه های مختلف و تصمیمات گوناگون سردرگم نموده، و مانع تصمیم گیری درست او میشود. از یک طرف فرهنگ دینی که در میان مردم ما وجود دارد، از یک طرف نوع نگرش هایی که در جامعه گاهی نسبت به زن و اشتغال و تحصیل، و حتی نوع پوشش او وجود دارد که متاسفانه گاهی مبنای منطقی ندارد؛ این نوع نگرش های متفاوت و متضاد دختر مسلمان را گاهی دچار یک سردرگمی می کند، که البته همان طور که اشاره شد ریشه تاثیرگذاری چنین مسئله ای باز هم همان ضعف اعتماد به نفس است.

بنابراین دختران نیز باید باور کنند توانایی های جنس زن را، و این که زن در حیطه توانایی هایش استعدادی دارد که مردان از آن بی بهره هستند. اینکه می بینیم گاهی زنان خانه دار نسبت به زنان شاغل حسرت می خورند، و یا همان طور که اشاره فرمودید گاهی زنان شاغلی را میبینیم که به زنان خانه دار حسرت می خورند نشان دهنده این است که اشتغال و عدم اشتغال به خودی خود هیچکدام هویت زن را تشکیل نمی دهند، اینکه زنان گاهی به خاطر یافتن هویت دنبال اشتغال می گردند، نشان از همین اشتباهات دارد. اگر زن خودش را کمتر از مرد ببیند سعی می کند برای جبران آن کارهای مردانه انجام دهد، و این بزرگترین علامت خودکم بینی است که به کمبود زن(به لحاظ هویتی) در جامعه منجر خواهد شد.

متاسفانه گاهی زنان و دختران ما تحت تأثیر جوّ حاکم بر جامعه تصمیم میگیرند، به همین خاطر تصمیم گیری هایشان مقطعی و گذرا بوده، وفقط حال را می بینند! این هرگز مورد رضایت اسلام نیست، زن باید استعداد و توانایی ها و علاقه خودش را بشناسد و به صورت دقیق هدف گذاری و برنامه ریزی کند، در این خصوص هیچ تفاوتی بین زن و مرد نیست.
اینکه خانم پزشک یا داروسازی بعد از ازدواج خانه نشین شده نشان میدهد که یا در انتخاب مسیر دقت نکرده، یا در انتخاب هم مسیر! در هر صورت به روشنی می بینید که آنچه که موجب شده دختر امروز بین دو راهی ها سر در گم بماند، خودکم بینی، تصمیم گیری های حساب نشده، و متاثر از این و آن، و جامعه و فرهنگ های متخالف آن است!

البته این مسئله در میان مردان هم دیده میشود؛ اینکه بسیاری از مردان امروزی به خاطر مشکلات اقتصادی ترجیح می دهند همسرشان شاغل باشد و نمیدانند در برابر این منفعت اقتصادی چه بهای گزافی را در خصوص منافع معنوی پرداخت می کنند، و نمی دانند که این رفتار چه بازخوردی در جامعه خواهد داشت، و چگونه زنان را به سمت اشتغال ولو درکارهایی که علاقه و استعداد آن را ندارند خواهد کشانید!

بنابراین در اصل انتخاب رشته تحصیلی، در اصل اشتغال یا عدم اشتغال، و در نوع اشتغال زن باید خودش باشد، از همان نوجوانی و جوانی باید با مشورت و استعدادیابی خودش مسیری را برگزیند و با جدّیت و پشتکار آن را ادامه دهد، و هرگز توانایی های خودش را برای رسیدن به قله های علمی و معنوی دست کم نگیرد.

در این صورت است که زن در هر رشته ای تحصیل کند، و به هر کاری اقدام کند چه خانه دار باشد و چه شاغل احساس رضایت می کند، چون کسی برایش تصمیم نگرفته! مادری که به تعبیر شما خودش را فدای خانواده می کند، هرگز اینگونه نیست که خودش از تکامل باز بایستد، ما باید در معنای تکامل و رشد تجدید نظر کنیم، اینکه انسان به خاطر نگاه دیگران کاری را برگزیند که علاقه و توانایی آن را ندارد اگرچه بهترین پرستیژ ها را داشته باشد اما این سقوط است تکامل نیست، و مادری که آگاهانه و با توجه به سختی های کار، و همچنین با توجه به نقش پررنگ و تأثیرگذاری کارش ، وقتش را صرف تربیت فرزندانمی کند او تکاملی را طی می کند که فوق حد شمارش ماست! او خودش این مسیر را برگزیده و نسبت به اشتغال خارج از خانه حسرتی ندارد.

پی نوشت ها:
1. حجرات:13/49.
2. کلینی، محمد، الكافي، دار الكتب الإسلامية، تهران، چاپ چهارم، 1407ق، ج5، ص510.

موضوع قفل شده است