جمع بندی عدم آزادی بیان برای مخالفین نظریه ولایت فقیه

تب‌های اولیه

195 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
عدم آزادی بیان برای مخالفین نظریه ولایت فقیه

با توجه به وعده های فراوانی که سردمداران انقلاب نسبت به دموکراسی و آزادی بیان و مطبوعات داده اند ، اما در مقام عمل شاهدیم که هرگز چنین نیست و یک شیعه ی غیر معتقد به ولایت فقیه و نظام جمهوری اسلامی از یک سنی یا مسیحی و یهودی به مراتب آزادی کمتری در بیان معتقدات خود دارد.
دقیقا یکی از نشانه های مهم ایدئولوژی هایی که بر پایه حقیقت استوار نیستند همین است، چون می دانند حرف حق در مقابل به آسانی قابل دریافت است ، تنها راه را در خفه کردن صدای حق و حقیقت می بینند...

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"]
[/TD]


کارشناس بحث: استاد مسلم

[TD][/TD]

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و احترام

يا صاحبي و معتمدي;1007582 نوشت:
با توجه به وعده های فراوانی که سردمداران انقلاب نسبت به دموکراسی و آزادی بیان و مطبوعات داده اند ، اما در مقام عمل شاهدیم که هرگز چنین نیست و یک شیعه ی غیر معتقد به ولایت فقیه و نظام جمهوری اسلامی از یک سنی یا مسیحی و یهودی به مراتب آزادی کمتری در بیان معتقدات خود دارد.
دقیقا یکی از نشانه های مهم ایدئولوژی هایی که بر پایه حقیقت استوار نیستند همین است، چون می دانند حرف حق در مقابل به آسانی قابل دریافت است ، تنها راه را در خفه کردن صدای حق و حقیقت می بینند...

برای پاسخ به این سوال باید به چند نکته توجه بفرمایید:

نکته اول:

آزادی بی قید و شرط هیچ طرفداری در دنیا ندارد، حتی در لیبرالیسم که به معنای اصالت آزادی است، آزادی مطلق و بی قید و شرط وجود ندارد، بنابراین کسی که شعار آزادی سر می دهد از قرائن روشن است که منظورش بی قانونی و هرج و مرج و اقدامات غیر قانونی و ضد امنیتی نیست تا اگر در برابر بی قانونی ایستاد به سلب آزادی مردم متهم شود!

آزادی بیان در خصوص ولایت فقیه را نباید به معنای آزادی ضدیت با ولی فقیه معنا کنیم؛ هر کسی به لحاظ علمی سخنی در نقد دارد می تواند آزادانه مطرح کند، اما اینکه نقدها به گونه ای طرح شود که قصد براندازی در ورای آن باشد این نقد نیست، این ضدیت است و چنین آزادی هیچ کجا پذیرفتنی نیست، همانطور که مقام معظم رهبری می فرمایند:
«آزادی در همه‌جای دنیا چهارچوب دارد؛ آزادی یعنی «برخلاف قانون عمل کردن» وجود ندارد؛ آزادی یعنی «برخلاف دین و شریعت عمل کردن» وجود ندارد. چهارچوب آزادی در کشور ما، قانون اساسی ما و قوانین کشور و همه الهام‌گرفته‌ی از شریعت مطهّر اسلام است؛ البتّه این هست. اینکه کسی توقّع داشته باشد آزاد باشد و برخلاف قانون عمل کند، منطقی نیست و این وجود ندارد».(بیانات در اجتماع زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی، 1397/1/1)

امروز شما هر سوال و ابهامی در خصوص ولایت فقیه داشته باشید مراکز معتبر علمی، اندیشمندان متعهد، و بسیاری از شخصیت ها با استقبال پاسخگوی شما خواهند بود، همچنین اگر قصد نظریه پردازی داشته باشید باز هم مراکز علمی، نشست ها و مانند آن آزادانه به این مسائل میپردازند، اما این که نقدها به جای مراکز علمی وتصمیم گیر، بین عوام مردم و با ادبیاتی عوام فریبانه، به گونه ای بیان شود که مردم را نسبت به نظام بدبین کرده، و به ضدیت با نظام بشوراند، روشن است که چنین نقدها و رفتارهایی، نقد علمی محسوب نمیشود بلکه عاملین آنها خواه ناخواه دارند در زمین براندازان بازی می کنند اگر خودشان برانداز نباشند.

مقام معظم رهبری در این رابطه میفرمایند:
«ما با بیان آزاد، مسأله و مشکلی نداریم... منتها برخی از حرفها جایش در منبرهای عمومی نیست؛ جایش در مباحث تخصصی است. بله، چند نفر فقیه بنشینند، چند نفر حقوقدان بنشینند، چند نفر فیلسوف بنشینند، چند نفر جامعه‌شناس بنشینند درباره‌ی اساسی‌ترین مسائل و درباره‌ی اصل توحید با هم بحث کنند؛ یکی رد کند، یکی قبول کند، یکی استدلال کند؛ بعد هم پخش بشود و جلوی چشم مردم قرار بگیرد... اما اگر قرار شد یک نفر اغواگرانه مطلبی را که در حوزه‌ی تخصصی باید به بحث و جدل و استدلال طرفینی گذاشته شود، برای عامه‌ی مردم بیان کند، این آزادی بیان نیست.(بیانات در دیدار کارگزاران نظام،۱۳۸۴/۰۸/۰۸)
بنابراین رفتارهای ضد حکومتی که مخلّ ثبات و امنیت کشور است را نباید به بهانه آزادی بیان آزاد گذاشت، نه در ایران، بلکه در هیچ کشوری و در هیچ منطقی پذیرفتنی نیست،

نکته دوم:

گاهی فکر می کنم باید چه اتفاقی بیفتد که برخی احساس کنند آزادی دارند؟! روزنامه ها و سایت ها که هر چه می خواهند می نویسند! در دانشگاه ها هم که دانشجوها هر چه می خواهند مطرح میکنند! حتی اساتید سکولار آزادانه طرح عقیده میکنند! فراز و نشیب دارد اما بالاخره وجود دارد.(بنده خودم در دانشگاه هم تدریس داشته ام و هم تحصیل، از جوّ حاکم بر آن مطلع هستم) جلسات مختلف در این زمینه ها هم که برگزار میشود به عنوان مثال خود رهبر که بالاترین مقام کشور است بیش از 200 جلسه با دانشجویان برگزار کرده است.
مراکز علمی هم که در این زمینه فعال هستند، فقهایی که ولایت مطلقه فقیه را قبول ندارند هم که درس و بحثشان برقرار است، مراکز پاسخگویی هم که آزادانه سوالات و نقدهای مردم را میشنوند و پاسخگویی و رفع ابهام می کنند، مردم هم که در کوچه و بازار و اتوبوس و تاکسی هم نقد می کنند و هم آزادانه بد و بیراه می گویند! دیگر آزادی یعنی چه؟! باز بعضی می گویند آزادی نیست!

مقام معظم رهبری می فرمایند:
«هیچ‌کس به‌خاطر اینکه فکرش و نظرش مخالف نظرِ حکومت است، مورد فشار و تهدید و تعقیب قرار نمیگیرد. هرکس ادّعا کند که «من مورد فشار قرار گرفته‌ام چون عقیده‌ام در فلان مسئله برخلاف عقیده‌ی حکومت بوده»، هرکس این‌جور ادّعایی بکند، دروغ گفته؛ چنین چیزی نیست. افراد متعدّد در رسانه‌های مختلف، افکارِ گوناگونِ ضدّ حکومت را -که عقیده‌شان است- ابراز میکنند و کسی هم با اینها کاری ندارد؛ بنا هم نیست که کسی متعرّض اینها بشود»(بیانات در اجتماع زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی، 1397/1/1)

و نیز در مورد آزادی مطبوعات می فرمایند:
«آزادی بیان، نشانه‌اش همین مطبوعاتی است که علیه دولت، علیه نظام و علیه سیاستهای کلی، آزادانه هر چه میخواهند مینویسند؛ کسی هم متعرض آنها نمیشود»( بیانات در دیدار مردم گرمسار، ۱۳۸۵/۰۸/۲۱)

نکته سوم:
من قبول دارم که گاهی برخی افراد در دفاع از ولایت فقیه از خود ایشان جلو می افتند و سخت گیرانه و توأم با افراط رفتار می کنند اما قطعا این رویکرد خود مقام معظم رهبری و نظام نیست؛ تصمیم گیری ها و رفتارهای سلیقگی را نباید به پای نظام نوشت. خود مقام معظم رهبری تأکید جدی بر آزادی بیان دارند، چنانکه می فرمایند:
«در حوزه‌های علمیه، دانشگاه، و محیطهای فرهنگی و مطبوعاتی، هو کردن کسی که حرف تازه‌ای می‌آورد، یکی از بزرگترین خطاهاست؛ بگذارید آزادانه فکر کنند.(بیانات در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی، ۱۳۸۵/۰۳/۲۹)

همچنین میفرمایند:
«بنده به معنای حقیقی و وسیع کلمه معتقد به آزادی بیانم... این نهضت آزادفکری که ما مطرح کردیم، برای همین است. البته دانشگاه‌ها و حوزه‌ها اول حرکت خوبی از خود نشان دادند و تجاوب کردند؛ لیکن عملاً من در صحنه چیزی مشاهده نمیکنم. محافل علمی راه بیندازند و بحث کنند».( بیانات‌ در دیدار کارگزاران نظام، ۱۳۸۴/۰۸/۰۸)

نکته چهارم:

هیچ کسی این نظام را بی عیب و نقص نمی داند، ما قبول داریم کاستی هایی وجود دارد و اتفاقا راه برطرف کردن نقائص همین آزادی مطبوعات و اندیشه هاست.
اما مطلبی که هست، بدون شک آنچه که موجب کاسته شدن این اشکالات و نقائص شده و در پیشرفت های این کشور نقش پررنگی داشته است «ولایت فقیه» است، یعنی اگر ولی فقیه نبود که مسئولین را از اجرای اسنادی چون سند 2030 بازدارد، پی گیر حقوق های نجومی بشود، مسئولین را از مذاکره بر سر موشک و خطوط قرمز ملت بازدارد، تأمین امنیت را از فراتر از مرزها دنبال کند، در جلسات خصوصی با جدیت مسئولین را نقد کرده واز آنها مطالبه گری کند، داشنجویان و نخبگان را به حرکت علمی تشویق کند، برای آینده کشور چشم انداز ترسیم کند و برای مردم ملاک انتخاب ارائه بدهد، اگر اینها نبود قطعا وضع ما بدتر از این می بود.

بنابراین در کنار نقاط ضعفی که این نظام دارد، ولایت فقیه قطعا یکی از نقاط قوت آن است، و بدیهی است که کسی برای رفع نقاط ضعفش، نقطه قوت نظامش را کنار نمیگذارد!
پس باید مراقب بود که نقدهای مخرّب و از روی عدم آگاهی جای نقدهای سازنده را نگیرد، بدون شک هر نقدی که موجب تضعیف جایگاه «ولایت فقیه» بشود نه تنها ثمره ای ندارد، بلکه گره های بیشتری را پیش روی این ملت قرار خواهد داد.

حتی فقهایی که ولایت مطلقه فقیه را قبول ندارند، با حکومت فقیه مخالفت نداشته و ضدیتی ندارند، چون آنها هم ضرورت حکومت را قبول دارند، اما شرط فقاهت را ضروری ندانسته و برای فقیه ولایت مطلق قائل نیستند، اما ضدیتی با آن هم ندارند، به همین خاطر برخی تصریح میکنند که حفظ این نظام را از اوجب واجبات می دانند.
قطعا این نظام با این همه دشمن داخلی و خارجی که عمدتا با اصل اسلام و اصل تشیع مشکل دارند، اگر لطمه ای ببیند اسلام و اصل تشیع آسیب خواهد دید.

مسلم;1007976 نوشت:
آزادی بیان در خصوص ولایت فقیه را نباید به معنای آزادی ضدیت با ولی فقیه معنا کنیم؛ هر کسی به لحاظ علمی سخنی در نقد دارد می تواند آزادانه مطرح کند، اما اینکه نقدها به گونه ای طرح شود که قصد براندازی در ورای آن باشد این نقد نیست، این ضدیت است و چنین آزادی هیچ کجا پذیرفتنی نیست، همانطور که مقام معظم رهبری می فرمایند:

سلام.این حرفتون رو بیشتر توضیح می دید.اگر ما چیزی رو نقد می کنیم، مثلا فلان سکانس از فیلمی رو نقد می کنیم یعنی، قصد براندازی ان چیز را داریم به شکلی و داریم در واقع می گوییم که این چیز نبود و نباشد بهتر است، باید براندازی شود.مردم آگاه شوند، مردم متوجه بشوند.علما آگاه بشوند.
می فرمایید هر کسی خواست می تواند نقد کند، اما نباید قصد براندازی در ورای آن باشد.فکر نمی کنید اون چیزی که شما مد نظر دارید، به نظرم بیشتر شبیه طرح ابهام و شبهه هست؟یکی می گوید من همچین شبهه و ابهامی را نسبت به ولایت فقیه دارم.یک کارشناس هم می آید پاسخ می دهد.این اسمش یبان شبهه هست و با خوبی و خوشی هم تمام میشود و قصد براندازی هم نیست.ولی انتقاد و نقد با قصد و هدف براندازی مطرح میشود.وگرنه دیگر نقد نیست!!

بسمه تعالی
عرض سلام و ادب
قبل از شروع سخن مایلم به سخنی که یکی از دوستان عزیز هم در پست دیگری بیان کردند، اشاره کنم. ببینید نه بنده شما را می شناسم و نه حضرتعالی بنده را ؛ و هیچ یک هم از سطح اطلاعات علمی دیگر خبری نداریم، امکان دارد شما نکاتی را بیان بفرمایید که بنده بی اطلاع باشم و از طرفی ممکن است خداوند نکاتی به حقیر ناقابل موهبت نموده باشد که شما به عللی از آن غافل بوده اید...
بیایید بنا را بر این نگذاریم که فقط چون کارشناس هستید و باید هر گونه که شده مشکل پیش آمده را حل کنید، لطفا جای این احتمال را هم باقی بگذارید که ممکن است تمام یافته های حضرتعالی نادرست بوده و این اشکال کاملا وارد باشد، همانگونه که دقیقا همین روش را بنده نیز باید اتخاذ کنم.

در ادامه عرض می کنم آزادی منطق و بیان هرگز به معنای آزادی هرگونه عملیات تروریستی و براندازی نیست همانگونه هم بنده و هم شما آگاه هستید. پس لطفا بیایید بحث رو در مورد محل اختلاف ادامه دهیم

مسلم;1007976 نوشت:
همچنین اگر قصد نظریه پردازی داشته باشید باز هم مراکز علمی، نشست ها و مانند آن آزادانه به این مسائل میپردازند

دوست دارم کمی واقع بینانه تر به مسأله نگاه کنید. بنده مثلا قصد راه اندازی یک سایت در تبیین اشتباهات رهبری دارم ، آیا این سایت اجازه فعالیت خواهد داشت؟؟؟
آیا من می توانم کتابی در نقد نظام فعلی ایران نوشته و آزادانه منتشر کنم؟
وقتی طرف در همین سایت اکانتش در بحث علمی به اتهام (توهین به نظام و رهبری) حذف می شود شما از کدام آزادی دم می زنید!
خواهشمندم صورت مسأله را پاک نکنید. چرا باید همیشه چشمهایمان را روی نقایص ببندیم؟ آیا بهتر نیست وضعیت موجود را بفهمیم و باور کنیم و برای حل آن چاره بیاندیشیم؟

مسلم;1007976 نوشت:
روزنامه ها و سایت ها که هر چه می خواهند می نویسند! در دانشگاه ها هم که دانشجوها هر چه می خواهند مطرح میکنند!

واقعا مشخص نیست از کدام روزنامه و سایت سخن می گویید، ممکن است یک روزنامه معرفی بفرمایید که در آن به راحتی انتقاداتم از اصل نظام و انقلاب را بیان کنم؟ یا یک سایت غیر فیلتر که چنین مطالبی در آن یافت شود؟

مسلم;1007976 نوشت:
فقهایی که ولایت مطلقه فقیه را قبول ندارند هم که درس و بحثشان برقرار است،

اتفاقا بنده خودم طلبه درس خارج هستم و از فضای حوزه کاملا مطلعم، هرگز این آزادی که ادعا می کنید وجود ندارد، روحانیون به یاد دارند که مرحوم آیة الله فلسفی خواستند در درس خارج ولایت فقیه را نقد کنند و مانع ایشان شدند، حبس خانگی و آزار آیات عظامی مانند آیة الله سید محمد روحانی و دیگر مواردی که نیاز به توضیح نیست همه و همه فراموش نشدنیست... از کدام آزادی دم می زنید؟

مسلم;1007976 نوشت:
هیچ‌کس به‌خاطر اینکه فکرش و نظرش مخالف نظرِ حکومت است، مورد فشار و تهدید و تعقیب قرار نمیگیرد. هرکس ادّعا کند که «من مورد فشار قرار گرفته‌ام چون عقیده‌ام در فلان مسئله برخلاف عقیده‌ی حکومت بوده»، هرکس این‌جور ادّعایی بکند، دروغ گفته؛ چنین چیزی نیست.

عجیب است ، بنده خودم در شروع مطلب به ادعاهای فراوان سردمداران حکومت در این زمینه اشاره کردم ، آن چه مهم است عملی نشدن این معنی در خارج است!
یعنی می خواهید بگویید چون رهبری این مطلب را گفته اند ایشان راست گفته، اما صدها نفر که از جانب حکومت مورد اذیت و آزار قرار گرفته اند و همه ما در اطرافمان نمونه هایی سراغ داریم دروغگو بوده اند؟!!!

مسلم;1007976 نوشت:
زادی بیان، نشانه‌اش همین مطبوعاتی است که علیه دولت، علیه نظام و علیه سیاستهای کلی، آزادانه هر چه میخواهند مینویسند؛ کسی هم متعرض آنها نمیشود

اینها کجا هستند؟! کدام مطبوعات ؟ اصلا ما مطبوعات آزاد ضد انقلاب هم داریم؟!!

مسلم;1007976 نوشت:
من قبول دارم که گاهی برخی افراد در دفاع از ولایت فقیه از خود ایشان جلو می افتند و سخت گیرانه و توأم با افراط رفتار می کنند اما قطعا این رویکرد خود مقام معظم رهبری و نظام نیست؛ تصمیم گیری ها و رفتارهای سلیقگی را نباید به پای نظام نوشت.

سخن ما با افراد نیست، سخن در سیاست کلی نظام است که شکی در آن نیست. مسلما نمی توان این محدودیت ها را بی ربط به نظام دانست

مسلم;1007976 نوشت:
هیچ کسی این نظام را بی عیب و نقص نمی داند، ما قبول داریم کاستی هایی وجود دارد و اتفاقا راه برطرف کردن نقائص همین آزادی مطبوعات و اندیشه هاست.

خیلی جالبه ، ما هر انتقادی می کنیم آخر اگر جوابی نداشته باشند می گویند بالاخره هیچ کس معصوم نیست!
شیر بی یال و بی دم و اشکم که دید
آخر بزرگوار کمی تأمل بفرمایید، یک وقت اشکال جزئی و قابل اغماض است (مثل این که مثلا چرا فلان قاضی رشوه گرفت) - البته در حکومتی که به نام اسلامست هیچ مشکلی قابل اغماض نیست_ اما وقتی هست که مشکل اساس حکومت را زیر سؤال می برد. نظامی که آقایان خمینی و خامنه ای به امید آزادی و با شعار آزادی اداره کردند و رنگی از آزادی در آن به چشم نخورد چگونه می تواند مطابق عقل و شرع باشد...

مسلم;1007976 نوشت:
پس باید مراقب بود که نقدهای مخرّب و از روی عدم آگاهی جای نقدهای سازنده را نگیرد، بدون شک هر نقدی که موجب تضعیف جایگاه «ولایت فقیه» بشود نه تنها ثمره ای ندارد، بلکه گره های بیشتری را پیش روی این ملت قرار خواهد داد.

چرا؟؟؟ چون یک نفر به این نتیجه رسیده که این نظام صحیح و شرعی و قانونی است، چرا باید همه قبول کنند؟؟ مگر مسأله احکامست که تقلید کنیم
وقتی هزاران مشکل می بینیم همه باید ساکت شویم چون به نظر همان یکنفر نقد ما سازنده نیست؟

مسلم;1007976 نوشت:
حتی فقهایی که ولایت مطلقه فقیه را قبول ندارند، با حکومت فقیه مخالفت نداشته و ضدیتی ندارند، چون آنها هم ضرورت حکومت را قبول دارند

عجب چطور این همه مطلب را به سادگی به تمام فقها نسبت می دهید؟
بنده به شخصه فقهایی را می شناسم که صد در صد مخالف نظام فعلی بوده اند...

مسلم;1007976 نوشت:
قطعا این نظام با این همه دشمن داخلی و خارجی که عمدتا با اصل اسلام و اصل تشیع مشکل دارند، اگر لطمه ای ببیند اسلام و اصل تشیع آسیب خواهد دید.

لطفا حاشیه نروید، فعلا داریم چیز دیگری را بررسی می کنیم

يا صاحبي و معتمدي;1007990 نوشت:

اتفاقا بنده خودم طلبه درس خارج هستم و از فضای حوزه کاملا مطلعم، هرگز این آزادی که ادعا می کنید وجود ندارد، روحانیون به یاد دارند که مرحوم آیة الله فلسفی خواستند در درس خارج ولایت فقیه را نقد کنند و مانع ایشان شدند، حبس خانگی و آزار آیات عظامی مانند آیة الله سید محمد روحانی و دیگر مواردی که نیاز به توضیح نیست همه و همه فراموش نشدنیست... از کدام آزادی دم می زنید؟

با سلام
نمونه ای از قوانین کشور
۳. محتوایی كه به اساس جمهوری اسلامی ایران لطمه وارد كند. ( بند ۱ ماده ۶ ق.م )
۴. انتشار محتوا علیه اصول قانون اساسی. ( بند ۱۲ ماده ۶ ق.م )
۵. تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی ایران. ( ماده ۵۰۰ ق.م.ا )

به نام خدا

در نظام ها و رژیم های فعلی جهان، آزادی بیان داریم، ولی آزادی بعد بیان نداریم [-(

سلام
جناب مسلم حالا فرض می‌کنیم که یک نفری که معتقد به ولایت مطلقه فقیه هست در جایی حاضر بود و فردی دیگر که اعتقاد به ولایت مطلقه فقیه نداشت هم حاضر بود و تونستند ثابت کنند نظریه ولایت فقیه مزخرفه

حالا طرف مقابل ممکنه قبول کنه یا اینکه به خاطر منافع مادیش قبول نکنه یا اینکه گوشش سنگین باشه یا حتی گردنش کلفت باشه

خوب شما در این صورت چه راهکاری رو پیشنهاد میدین

1
یکی از مشکلات در آزادی بیان، وجود معیارهای کیفی و کلی است.
این مشکل باعث می شود که دست مجری قانون و قضات در برخورد کردن باز باشد.
یعنی قوانین، افراد زیادی را در بر می گیرد و حکومت می تواند هر کسی را به جرمی که می خواهد متهم کند.

این کلیت و کیفیت باعث می شود که افراد جامعه هیچ تضمینی در قبال آزادی بیان نداشته باشند.

2

سخنی از رهبری نقل میشود که تحریف شده است و من کامل ترش را می آورم :
«استقلال و آزادی در کنار هم جزو شعار‌های اصلی انقلاب بوده است؛ آزادی در این کشور تأمین شده است. بله، عدّه‌ای بی‌انصافی میکنند؛ از آزادی موجود استفاده میکنند و بدروغ میگویند آزادی وجود ندارد؛ رادیو‌های بیگانه و تبلیغات بیگانه هم سخن آن‌ها را بازتاب میدهند. واقع قضیّه این نیست؛ امروز در کشور ما آزادی فکر هست، آزادی بیان هست، آزادی انتخاب هست؛ هیچ‌کس به‌خاطر اینکه فکرش و نظرش مخالف نظرِ حکومت است، مورد فشار و تهدید و تعقیب قرار نمیگیرد. هرکس ادّعا کند که «من مورد فشار قرار گرفته‌ام، چون عقیده‌ام در فلان مسئله برخلاف عقیده‌ی حکومت بوده»، هرکس این‌جور ادّعایی بکند، دروغ گفته؛ چنین چیزی نیست. افراد متعدّد در رسانه‌های مختلف، افکارِ گوناگونِ ضدّ حکومت را -که عقیده‌شان است- ابراز میکنند و کسی هم با این‌ها کاری ندارد؛ بنا هم نیست که کسی متعرّض این‌ها بشود. آزادی بیان هم هست؛ میتوانند بگویند. بله، آزادی در همه‌جای دنیا چهارچوب دارد؛ آزادی یعنی «برخلاف قانون عمل کردن» وجود ندارد؛ آزادی یعنی «برخلاف دین و شریعت عمل کردن» وجود ندارد. چهارچوب آزادی در کشور ما، قانون اساسی ما و قوانین کشور و همه الهام‌گرفته از شریعت مطهّر اسلام است؛ البتّه این هست. اینکه کسی توقّع داشته باشد آزاد باشد و برخلاف قانون عمل کند، منطقی نیست و این وجود ندارد؛ بنابراین آزادی هست.» / میزان

در واقع از نظر منتقدان، صدر و ذیل سخنان رهبری متناقض است. اگر چه رهبری مقصودشان آزادی بیان در چهار چوب قانون بود.

3

محدودیت در آزادی بیان محدود به کشور ما نیست.
اما کشورهای اروپایی از حیث قانونی و عملکرد، نسبت به عقاید افراد حساسیت ندارند...
البته تحریک فرقه ها را ممنوع کردند مخصوصا انکار هولوکاست و برایش زندان مقرر کردند...
اما در ایران برخورد با عقاید انحرافی وجود دارد و مبنای برخوردش متفاوت است مثل بهائیت و عرفان های نو ظهور..

سلام جناب پارسا مهر عزیز

پارسا مهر;1007987 نوشت:
ولی انتقاد و نقد با قصد و هدف براندازی مطرح میشود.وگرنه دیگر نقد نیست!!

قطعا تلقی شما از نقد و انتقاد نادرست است، اتفاقا نقد و انتقاد برای استحکام است، نه براندازی؛ نقد با براندازی هیچ تلازمی ندارد
الان من به فلان رفتار رئیس جمهور ممکن است منتقد باشم، و انتقادم را هم می گویم، چون دوست دارم رئیس جمهور کشورم بدون ایراد رفتار کند، این به استحکام نظام کمک می کند.
بله یک وقت میخواهید از ناکارآمدی اصل ولایت فقیه سخن بگویید، خب این یک مسئله تخصصی است، در محافل علمی و تخصصی می تواند به بحث گذاشته شود، اما اگر کسی آمد این نقدها را بین مردم مطرح کرد، روشن است که این شخص دنبال کشف حقیقت نیست، دنبال ناامید کردن مردم از این نظام، و بر هم زدن ثبات کشور است؛ این آزادی بیان نیست این جرائم امنیتی است.

لحن نقد هم در این مسئله دخیل است، یک وقت شما نقدهایتان به گونه ای است که مشخص است دنبال تقویت نظام هستید و می گویید کاش فلان رفتار انجام نمیشد چون به این دلیل اشتباه است، خب این نقد سازنده است؛ مطبوعات ما، سایت های ما پر است از این حرف ها
اما یک وقت می گویید ما هیچ پیشرفتی نداشتیم، ولایت فقیه جز بدبختی نبوده، هیچ راهی جز سرنگونی نمانده و از این حرف ها، قطعا نقد دوم نقد نیست، و روشن است که به قصد براندازی است، ضدیت رفتاری است؛ اما با این حال طرح آن در فضاهای علمی به منظور به بحث گذاشتن چنین نظراتی اشکالی ندارد.

در هر صورت ضدیت و براندازی برای هر نظامی یک جرم امنیتی محسوب میشود که در هیچ کجای دنیا پذیرفتنی نیست، در غرب که از اصالت لیبرالیسم و اصالت آزادی سخن می گویند که اصلا شعارشان، به جای قوانین الهی، آزادی است، آیا اجازه می دهند کسی خلاف لیبرال سخن بگویید؟ الان فرانسه را ببینید...

ممنوع المنبر شدن حجت الاسلام مهدی دانشمند از دیگر آزادی های موجود در حکومت ماست.

مسلم;1008072 نوشت:
بله یک وقت میخواهید از ناکارآمدی اصل ولایت فقیه سخن بگویید، خب این یک مسئله تخصصی است، در محافل علمی و تخصصی می تواند به بحث گذاشته شود، اما اگر کسی آمد این نقدها را بین مردم مطرح کرد، روشن است که این شخص دنبال کشف حقیقت نیست، دنبال ناامید کردن مردم از این نظام، و بر هم زدن ثبات کشور است؛ این آزادی بیان نیست این جرائم امنیتی است.

اگر کسی حکومت موجود را ناکارآمد و باطل می داند وظیفه اوست که مردم را ارشاد و آگاه کند؛ هر کس فکر و اندیشه دارد اگر کسی دلایل را وافی دید می پذیرد و در غیر این صورت اجباری بر قبول نیست.
«اذا ظهرت البدع فعلی العالم ان یظهر علمه»
مگر مسائل امامت و عقائد تخصصی نیست؟ پس هیچ کس نباید برای مردم بیان کند؟!

مسلم;1008072 نوشت:
در هر صورت ضدیت و براندازی برای هر نظامی یک جرم امنیتی محسوب میشود که در هیچ کجای دنیا پذیرفتنی نیست، در غرب که از اصالت لیبرالیسم و اصالت آزادی سخن می گویند که اصلا شعارشان، به جای قوانین الهی، آزادی است، آیا اجازه می دهند کسی خلاف لیبرال سخن بگویید؟ الان فرانسه را ببینید...

آیا الگوی یک حکومت اسلامی باید روش کشورهای غربی باشد؟؟
این حکومت علویست که ابن ملجم بدون هیچ محدودیتی تا قبل از جنایتش، در کنار امیر المؤمنین علیه السلام زندگی می کند...

درخواستی از کاربران گرامی
با توجه به تجربه هایی که در بحث های مختلف شده از دوستان مشارکت کننده خواهشمندم لطفا نقد یا تأیید خود را در چارچوب سؤال شروع کننده:

يا صاحبي و معتمدي;1007582 نوشت:
با توجه به وعده های فراوانی که سردمداران انقلاب نسبت به دموکراسی و آزادی بیان و مطبوعات داده اند ، اما در مقام عمل شاهدیم که هرگز چنین نیست و یک شیعه ی غیر معتقد به ولایت فقیه و نظام جمهوری اسلامی از یک سنی یا مسیحی و یهودی به مراتب آزادی کمتری در بیان معتقدات خود دارد.

و پاسخ اصلی کارشناس :
مسلم;1007976 نوشت:
برای پاسخ به این سوال باید به چند نکته توجه بفرمایید:

ادامه دهند...متأسفانه گاهی شاهد هستیم کارشناسان به مطالب خارج از موضوع کاربران مشغول شده و صورت مسأله و اشکال
اصلی را فاکتور گرفته و در نهایت همان جواب اولیه را به عنوان جمع بندی ارسال نموده موضوع را می بندند. البته ان شاء الله که جناب مسلم از این گروه نخواهند بود
بیشاپیش از همکاری دوستان عزیز متشکرم گل

تا آزادی رو چی تعریف کنیم.وقتی از ضد خدا و شرابخوار و رقاصه و فاحشه و غربگرا و غرب پرست و تکفیری و وهابی و بهایی و صهیونیست و جدایی طلب و تجزیه طلب و خلاصه دشمنان دین و میهن در یک ائتلافی در کنار هم قرار میگیرند این مقدار آزادی در کشوری که همیشه بصورت تاریخی مورد هجوم دشمنانش بوده برای نابودیش از سر بعضیها زیاد هم هست بنظر من.جمهوری در اصل یک گرته برداری ناشیانه از غربه که چون ابزارش دست همونهاست به سادگی میتونند جوامع رو تحت تاثیر قرار بدهند.همینطور که در این دویست سال اخیر تونستند.خود دمکراسی غربی فریبی بیش نیست در کلیتش.و مخصوصا گرته برداری شده اش توسط کشورهای استعمار شده.انتخابات هم در اصل با پول و فریب جلو میره و اگر بشه اکثریت جامعه ای رو تحت تبلیغ گسترده قرار داد برای کسب منافع، از این راه هست.بهرحال اینجا هم این گرته برداری انجام شده و شاید هم درست باشه برخلاف نظر من.چون بهرحال تبلیغات با ابزارهای جدید همیشه خواهد بود و فشارهایی که میاد بر حاکم ممکنه افسد و فاسد کنه و در مواردی تغییر تاکتیک بده.ولی اینظور نیست که مثلا الآن ائتلافی که گفتم دنبال خلع سلاح ایرانه در این مورد هم کوتاه بیاد!
ولی خب عده ای دوست دارند در کنار دشمنان دین و کشورشون قرار بگیرند در کنار امثال نتانیاهو و بن سلمان و آمریکا بعنوان ابرقدرت شر.وقتی هم برای تسلیم شدن فریب میخورند و رای میدهند با فشار بیشتر دشمنانشون دنبال تسلیم بیشتر هم باشند.
در مورد این پست فارغ از مباحث دینی که در امتداد قیام پیامبران علیه طاغوت و استعماره، ولایت فقیه گرته برداری از تاریخ ایران هم هست و لازمه حفظ ایران در این منطقه.وگرنه که با دمکراسی غربی چیزی به اسم ایران باقی نمیموند.کسی باید در این کشور مانند امام خامنه ای باشند که جلوی ائتلافی که گفتم بایستند.هم از منظر دینی و هم از نظر میهنی.

نزدیک مرگ;1008109 نوشت:
تا آزادی رو چی تعریف کنیم.وقتی از ضد خدا و شرابخوار و رقاصه و فاحشه و غربگرا و غرب پرست و تکفیری و وهابی و بهایی و صهیونیست و جدایی طلب و تجزیه طلب و خلاصه دشمنان دین و میهن در یک ائتلافی در کنار هم قرار میگیرند این مقدار آزادی در کشوری که همیشه بصورت تاریخی مورد هجوم دشمنانش بوده برای نابودیش از سر بعضیها زیاد هم هست بنظر من.جمهوری در اصل یک گرته برداری ناشیانه از غربه که چون ابزارش دست همونهاست به سادگی میتونند جوامع رو تحت تاثیر قرار بدهند.همینطور که در این دویست سال اخیر تونستند.خود دمکراسی غربی فریبی بیش نیست در کلیتش.و مخصوصا گرته برداری شده اش توسط کشورهای استعمار شده.انتخابات هم در اصل با پول و فریب جلو میره و اگر بشه اکثریت جامعه ای رو تحت تبلیغ گسترده قرار داد برای کسب منافع، از این راه هست.بهرحال اینجا هم این گرته برداری انجام شده و شاید هم درست باشه برخلاف نظر من.چون بهرحال تبلیغات با ابزارهای جدید همیشه خواهد بود و فشارهایی که میاد بر حاکم ممکنه افسد و فاسد کنه و در مواردی تغییر تاکتیک بده.ولی اینظور نیست که مثلا الآن ائتلافی که گفتم دنبال خلع سلاح ایرانه در این مورد هم کوتاه بیاد!
ولی خب عده ای دوست دارند در کنار دشمنان دین و کشورشون قرار بگیرند در کنار امثال نتانیاهو و بن سلمان و آمریکا بعنوان ابرقدرت شر.وقتی هم برای تسلیم شدن فریب میخورند و رای میدهند با فشار بیشتر دشمنانشون دنبال تسلیم بیشتر هم باشند.
در مورد این پست فارغ از مباحث دینی که در امتداد قیام پیامبران علیه طاغوت و استعماره، ولایت فقیه گرته برداری از تاریخ ایران هم هست و لازمه حفظ ایران در این منطقه.وگرنه که با دمکراسی غربی چیزی به اسم ایران باقی نمیموند.کسی باید در این کشور مانند امام خامنه ای باشند که جلوی ائتلافی که گفتم بایستند.هم از منظر دینی و هم از نظر میهنی.

چقدر در تخیل به سر میبرین
من فکر میکردم آلیس در سرزمین عجایب تخیلی ترین داستان ممکن باشه ولی فهمیدم که آدم‌هایی با تخیلاتی بسیار بیشتر هم وجود داره

فصد توهین ندارم ولی جدا فکر می‌کنم مستعد بیماری‌های روحی زیادی باشین

خیلی مراقب خودتون باشید

يا صاحبي و معتمدي;1007990 نوشت:
دوست دارم کمی واقع بینانه تر به مسأله نگاه کنید. بنده مثلا قصد راه اندازی یک سایت در تبیین اشتباهات رهبری دارم ، آیا این سایت اجازه فعالیت خواهد داشت؟؟؟
آیا من می توانم کتابی در نقد نظام فعلی ایران نوشته و آزادانه منتشر کنم؟
وقتی طرف در همین سایت اکانتش در بحث علمی به اتهام (توهین به نظام و رهبری) حذف می شود شما از کدام آزادی دم می زنید!
خواهشمندم صورت مسأله را پاک نکنید. چرا باید همیشه چشمهایمان را روی نقایص ببندیم؟ آیا بهتر نیست وضعیت موجود را بفهمیم و باور کنیم و برای حل آن چاره بیاندیشیم؟

سلام: نمی دانم توی این مملکت چرا همه گیر دادن به این رهبر مظلوم ما: شما که طلبه باشی اینطوری صحبت می کنی و ضد ولایت فقیه انگار هستی دیگه از ادم های معمولی توقع ای نمیشه داد: میخواهید نقد کنید برید حسن فریدون را نقد کنید: همان کسی هست که موقع انتخابات بیشتر طلاب بهش رای دادند و الان مردم بدبخت کرد.
کسی که الان ولایت فقیه را نقد می کند چند روز دیگه امام زمان ظهور کند امام زمان را هم نقد می کند و میگه دین جدیدی اوردید و....

فرشته برمیگردد;1008111 نوشت:
چقدر در تخیل به سر میبرین
من فکر میکردم آلیس در سرزمین عجایب تخیلی ترین داستان ممکن باشه ولی فهمیدم که آدم‌هایی با تخیلاتی بسیار بیشتر هم وجود داره

فصد توهین ندارم ولی جدا فکر می‌کنم مستعد بیماری‌های روحی زیادی باشین

خیلی مراقب خودتون باشید

جناب مسیحی تبشیری معلومه مشروبتو زدی و این مسائل رو نمیتونی درک کنی! بعدش معلومه کی مشکل روحی روانی داره که فکر میکنه از قوم برگزیده هست و فرشته شده و برمیگرده اونم با غربزدگی و دنبال رو کلیساهای غرب شدن و مسیحی شدن که هم مشروبش رو بتونه بخوره هم اون دنیا بره پیش مسیح توی بهشت Smile
توهم فرشته بودن داری که چند جا دیگه هم دیدم به کاربرای دیگه پریدی.بیشتر به شیطونی که برگشته میمونیhappy

erfan.71;1008113 نوشت:
سلام: نمی دانم توی این مملکت چرا همه گیر دادن به این رهبر مظلوم م

سلام ، خیلی عذر خواهم بنده نمی دونم جنابعالی چه تخصصی دارید ولی مطمئن باشید بنده هیچ اظهار نظری در حوزه تخصصی شما نخواهم کرد؛ پس لطفا شما هم در محدوده ای که تخصص ندارید ورود نکنید. اگر هم تخصص دارید می توانید در تایپک مستقلی یا در ضمن یک پیام خصوصی ادله ولایت فقیه را کامل بیان کنید تا ببینیم آیا به جایی می رسد یا خیر.
بله بنده الحمد لله طلبه هستم و افتخارم اینست که خداوند به حقیر اطلاعات لازم و کافی را در فتنه های کنونی عنایت فرموده تا حق را از باطل تشخیص دهم.
موفق باشید

دوستان عزیز من خیلی موافق حذف تاپیک ها نیستم، لذا خواهش می کنم خود دوستان رعایت کنند
هر کس که مدعی آزادی بیان هست باید بداند که آزادی باید در رعایت چارچوب و ادب باشد، این از مقدمات و فرهنگ های پیشینی آزادی بیان هست که بدون آن آزادی بیان، آزادی مطلوب و متناسب با شأن انسانیت نخواهد بود.
ما باید توجه داشته باشیم که هرگز نمی توانیم با جار و جنجال و توهین کسی را همراه و همفکر خودمان کنیم، همانطور که اگر کسی حتی حرفش حق باشد اما از این طریق با ما وارد مکاتبه شود از او نخواهیم پذیرفت. این را به عنوان اصل بدیهی پیش از ورود به مباحث باید بدانیم.

کسی که به حقانیت اعتقادش باور دارد از آزادی بیان در چارچوب و با رعایت شرایط ابایی ندارد، این را باور کنیم و در عمل و گفتارمان نشان دهیم.
من از همه دوستان به خاطر همراهی و همفکری در این تاپیک ممنون و متشکرم.

صمیمانه از دوستان می خواهم پست های خودشان را که احساس می کنند نسبت به یکدیگر تندروی کرده اند را ویرایش کنند.
من از شما کاربران عزیز به عنوان قشر تحصیل کرده و فرهیخته خواهش می کنم بیایید این فرهنگ را در ایران عزیزمان نهادینه کنیم که تحمل شنیدن حرف مخالف را داشته باشیم، چون در این صورت است که حق آشکار می شود، اگر فضا جار و جنجال شد حق یقینا در لابلای این گرد و غبار گم خواهد شد همانطور که مقام معظم رهبری می فرمایند:

«جنجال فکری غیر از مباحثات صحیح است. بنده گفتم کرسی آزادفکری را در دانشگاه‌ها به وجود بیاورید... آنی که کمک میکند به پیشرفت کشور، آزادی واقعىِ فکرهاست؛ یعنی آزادانه فکر کردن، آزادانه مطرح کردن، از هو و جنجال نترسیدن، به تشویق و تحریض این و آن هم نگاه نکردن.( بیانات در دیدار جمعی از نخبگان علمی کشور، ۱۳۸۸/۰۸/۰۶)

با توجه به مباحث متعددی که در تاپیک مطرح شده است و با توجه به اینکه بالارفتن آمار پست ها ممکن است موجب شود برخی از مطالب بیان شده از جانب دوستان عزیزم بی پاسخ گذارده شوند، اجازه بدهید مدت کوتاهی تاپیک بسته بماند تا بنده پاسخ های پست های پیشینی را ارسال کنم.

يا صاحبي و معتمدي;1007990 نوشت:
بنا را بر این نگذاریم که فقط چون کارشناس هستید و باید هر گونه که شده مشکل پیش آمده را حل کنید، لطفا جای این احتمال را هم باقی بگذارید که ممکن است تمام یافته های حضرتعالی نادرست بوده و این اشکال کاملا وارد باشد، همانگونه که دقیقا همین روش را بنده نیز باید اتخاذ کنم.

سبحان الله
هرگز تا به حال دیدگاهم این نبوده که چون من کارشناس هستم حتما از تمام مخاطبین بیشتر می فهمم یا از بالا به آنها نگاه کنم یا...!!
برادر عزیزم خدا را گواه می گیرم که نمی خواهم از چیزی که به آن معتقد نیستم دفاع کنم و این کار را تحقیر خود می دانم، من از رویکرد شما استقبال می کنم، من و شما باید بدون پیش فرض ها و تعلقات ذهنی مان مسئله را از نگرش کلان نگاه کنیم، همه چیز را با هم و در کنار هم ببینیم.

يا صاحبي و معتمدي;1007990 نوشت:
کمی واقع بینانه تر به مسأله نگاه کنید

در پاسخ به ابهامات حضرتعالی باید نکاتی را عرض کنم:


نکته اول:
آزادی بیان که مخلّ امنیت و حکومت باشد پذیرفتنی نیست؛ قرآن کریم فتنه را بزرگتر از قتل می داند: «الْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْل‏»؛ فتنه از کشتار هم بدتر است(بقره:191) اسلامی که اجازه کشتار نمی دهد، چگونه اجازه فتنه بدهد؟ اگر آزادی بیان به این معنا بود که هر کسی هر چه در درون دارد را آزادانه در جامعه جار بزند، یا هر رفتاری که خلاف امنیت و ثبات کشور است انجام دهد پس چرا پیامبر(ص) حتی نقاب اسلامی مسجد ضرار را برنتافت و حکم به تخریب آن داد؟

امیرالمومنین(ع) در روایتی می فرمایند آنچه که تشخیص باطل را دشوار می کند اختلاط آن با حق است: «فَلَوْ أَنَ‏ الْبَاطِلَ‏ خَلَصَ‏ مِنْ‏ مِزَاجِ‏ الْحَقِ‏ لَمْ‏ يَخْفَ‏ عَلَى‏ الْمُرْتَادِينَ‏ وَ لَوْ أَنَّ الْحَقَّ خَلَصَ مِنْ لَبْسِ الْبَاطِلِ انْقَطَعَتْ عَنْهُ أَلْسُنُ الْمُعَانِدِينَ وَ لَكِنْ يُؤْخَذُ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ وَ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ فَيُمْزَجَانِ فَهُنَالِكَ يَسْتَوْلِي الشَّيْطَانُ عَلَى أَوْلِيَائِه‏» (نهج البلاغه، خطبه 50)
اگر باطل، عریان و خالص بیاید، کسانی که دنبال شناختن حق هستند، امر برایشان مشتبه نمی شود؛ حق هم اگر چنانچه بدون پیرایه به میدان بیاید، معاند دیگر نمی تواند حق را به چیزی متهم کند، ولی فتنه‌گر یک تکه از حق، و یک تکه از باطل را می گیرد، اینها را با هم مخلوط می کند، در کنار هم می گذارد، پس اینچنین شیطان بر پیروانش مسلط میشود.

خب آیا آزادی بیان یعنی اینکه کسی که می خواهد فتنه کند، یا شبهه افکنانی که حق و باطل را خلط می کنند ازادانه در جامعه جولان دهند؟
بله نباید دهان مخالفین را هم بست، اما راه جمع چیست؟ راه جمع آزادی بیان و ممانعت از فتنه انگیزی در این است که دو کانال برای انتقاد باشد:
یا این نقد ها در محافل علمی و تخصص به بحث و تبادل نظر گذاشته شود، یعنی هر کسی واقعا ایده ای دارد مانند سایر ایده ها و نظرات علمی در این محافل به بحث و تبدل نظر گذاشته شود.

یا اینکه اگر قرار است در محافل عمومی به بحث گذاشته شود، کفه ترازو برابر باشد، یعنی فضا برای پاسخگویی، به همان اندازه طرح شبهه باشد. وگرنه این که ما در جایی که کسی برای پاسخگویی نیست دهان شبهه افکنان را باز بگذاریم آزادی بیان نیست، جهالت است!

برای اینکه مطلب روشن شود به شما که بحمدلله طلبه درس خارج هستید و نسبت به اسلام غیرت دینی دارید عرض می کنم، آیا شما تبلیغ آزادانه الحاد و شیطان پرستی را به بهانه آزادی بیان در دانشگاه و چاپ کتاب و مقاله در این خصوص را می پذیرید؟ روشن است که خیر، دلیل شما هم منطقی است، چون گسترش این مباحث بین عموم نمی تواند منجر به یک تصمیم گیری درست در بین عموم مردم و دانشجویانی که رشته شان فلسفه دین نیست، شود، بلکه فقط زمینه سوء استفاده ملحدین را فراهم می آورد، بله اگر از این طرف یک متخصص ضد الحاد و ضد شیطان پرستی هم دعوت کنیم و این دو در معرض دانشجویان یا مردم آزادانه حرف بزنند بله در این صورت آزادی بیان به درستی محقق میشود.
اگرشبهه ای مطرح میشود، اگر نقدی میخواهد انجام بگیرد، اگر متخصصی میخواهد اصل ولایت فیه را نقد کند باید در فضای تخصصی باشد،، یا اگر در نزد عموم است در قالب مناظره یا کرسی آزاد اندیشی باشد، تا کفه دو طرف یکسان باشد.

نکته دوم:
اداره مملکت به دست یک طرف نیست، همانطور که رهبری در امور اجرایی دخالت نمیکنند، طبیعتا در کار نهادهای نظارتی و مانند آن هم خیلی دخالتی ندارند.
متاسفانه خیلی اوقات برخی مسئولین رفتارهایی افراط گرایانه دارند و گمان می کنند آزادی بیش از این آسیب زاست در حالی که مخالف دیدگاه رهبری است، مثل مسئله کرسی های آزاد اندیشی که رهبری بر آن تأکید دارند اما گاهی برخی دانشگاه ها از این امر واهمه داشتند، یا دانشجویان پی گیر نشدند، به گونه ای که خود رهبری مطالبه گری می کردند:
«بنده گفتم کرسی آزادفکری را در دانشگاه‌ها به وجود بیاورید. خوب، شما جوانها چرا به وجود نیاوردید؟ شما کرسی آزادفکری سیاسی را، کرسی آزاد فکری معرفتی را تو همین دانشگاه تهران، تو همین دانشگاه شریف، تو همین دانشگاه امیرکبیر به وجود بیاورید. چند نفر دانشجو بروند، آنجا حرفشان را بزنند، حرف همدیگر را نقد کنند، با همدیگر مجادله کنند. حق، آنجا خودش را نمایان خواهد کرد»( بیانات در دیدار جمعی از نخبگان علمی کشور، ۱۳۸۸/۰۸/۰۶)
بله ممکن است یک دولت انتقاد پذیر نبوده، وفضای آزادی بیان را محدود کند، یک دولت فضای آزادی گسترده تری را در عرصه ی بیان فراهم کند، این ها هست، اما نگاه رهبری در عرصه آزادی بیان انصافا نگاه بلندی است.

در همین مسئله حصر آیت الله روحانی، خب می بینید که با روی کار آمدن آیت الله خامنه ای حصر برداشته شد، ممکن است کسی اینها را سیاسی کاری و مانند آن بداند، اما اگر کسی چنین فکری کرد نشان دهنده قالب فکری اوست که از قبل شکل گرفته و هر محتوایی که در آن بریزید شکل همین قالب را خواهد گرفت.

نکته سوم:
دیگر اینکه گاهی اوقات سکوت مسئولین در انتقاد به رهبری را سکوت از سر ترس یا مانند آن معنا می کنیم که خود دلیل می طلبد! خود آقایی که سابقا وزیر ارشاد یکی از دولت ها بود و الان تحلیل گر برخی شبکه های غربی، میگوید یک نکته سیاه و یا حتی خاکستری در پرونده آیت الله خامنه ای و خاندان ایشان وجود ندارد، خب این در عرصه اقتصادی است، چرا در عرصه های دیگر هم چنین نباشد؟

ما چرا لزوما معتقد می شویم که رهبری حتما دارد اشتباه رفتار می کند اما کسی جرأت انتقاد ندارد؟! خب چرا احتمال نمی دهیم شاید نقدی که ما از پایین گمان می کنیم وارد هست، آقایانی که از بالا دارند می بینند و دستشان در کار است می بینند که وارد نیست و مطرح نمیکنند. چرا به همه چیز رنگ سیاسی می زنیم؟

بنده خودم مستقیم از یکی از معاونین وزرا شنیدم که پیگیری رهبری در اموری که بر عهده مسئولین است را شگفت آور توصیف می کرد، که اصلا فراموشی در ایشان راه ندارد، تا هر مسئولی را می بینید پیگیر فلان مسئله و فلان مسئله ای که بر عهده اوست میشود.

فرشته برمیگردد;1008046 نوشت:
فرض می کنیم...تونستند ثابت کنند نظریه ولایت فقیه مزخرفه

خب درسته، فرض محال که محال نیست:khandeh!:

فرشته برمیگردد;1008046 نوشت:
حالا طرف مقابل ممکنه قبول کنه یا اینکه به خاطر منافع مادیش قبول نکنه یا اینکه گوشش سنگین باشه یا حتی گردنش کلفت باشه
خوب شما در این صورت چه راهکاری رو پیشنهاد میدین

ببینید اصلا فلسفه آزادی بیان این هست که ما کسی را مجبور نکنیم! هر کسی آزادانه اعتقادی رو انتخاب کنه، بنابراین هدف از مناظره لزوما این نیست که طرف مقابل ما حرف ما رو بپذیره یا نه! هدف این هست که سخنان آزادانه گفته بشوند تا در این تلاقی اندیشه ها حق نمایان بشه، شاید خود طرف قبول نکنه اما حق برای ناظرین که روشن میشود.
من چندین سال هست در این مرکز مشغول هستم، در برخی موارد خود پرسشگر قانع نشده، اما در کنار این گفتگوها بسیاری از کاربران گفته اند این مسئله با این گفتگو برای آنها حل شده است. فلسفه آزادی بیان همین است که حق برای همگان روشن بشه.

البته این در صورتی خواهد بود که کفه ترازوی دو طرف یکسان باشه، وگرنه مثلا اگر 70، 80 درصد از ظرفیت تلگرام بیان نظام و ولایت فقیه رو نقد کنند، خب بسیاری از مردم که آگاه نیستند راه رو گم می کنند این به خاطر حقانیت کیفی این اعتقاد نیست، به خاطر ویژگی کمّی اون هست.

اگر یک اعتقاد باطل رو ده بار به شما بگویند طبیعتا در حقانیت آن شک خواهید کرد، حتی اگر واضح ترین امور باشه، اگر ده تا از فامیل های شما جدا جدا به خانه شما بیایند و بگویند ما امروز ماست خریدیم و سیاه بود، شما شما به خاطر اینکه این خبر رو متعدد از کانال های مختلف دارید می شنوید شک می کنید، این طبیعی است.

Miss.Narges;1008082 نوشت:
ممنوع المنبر شدن حجت الاسلام مهدی دانشمند


سرکار خانم نرگس، این هم یکی از شواهد حقانیت سخنان بنده است که ما تخت تاثیر رسانه هایی که دائم عدم آزادی بیان را داد می زنند یا تحت تاثیر خودمان(نمیدانم) از کاه کوه می سازیم.
منبر رفتن ایشان فقط در شهر کاشان آن هم از سوی دادستان کاشان به خطر شکایت برخی از روحانیون و مداحان ممنوع شده خب روشن است که یک تصمیم و تشخیص یک قاضی و دادستان این شهر و روند قانونی بوده است، اینکه تشخیص ایشان درست بوده یا غلط را بنده کاری باهاش ندارم، اما این که ما تشخیص یک مسئول در قالب روند قانونی که ممکن است درست هم باشد، در یک شهرستانی که مرکز استان هم نیست را به یک مسئله کلان و سیاست های کلان نظام و رهبری سرایت می دهیم، این جای تعجب دارد!

يا صاحبي و معتمدي;1008088 نوشت:
اگر کسی حکومت موجود را ناکارآمد و باطل می داند وظیفه اوست که مردم را ارشاد و آگاه کند؛ هر کس فکر و اندیشه دارد اگر کسی دلایل را وافی دید می پذیرد و در غیر این صورت اجباری بر قبول نیست.

پاسخ این قسمت را که خدمتتان عرض کردم
در جایی که یک مدافع ولایت فقیه هم هست، میشود آزادانه جلسه نقد تشکیل داد، اما اینکه اصرار شود که مدافعی نباید باشد خب نشان می دهد شخص از طریق عوام فریبی به دنبال زدن ریشه این نظام است، کاری که برخی رسانه های غربی و کانال های تلگرامی آن را دنبال می کنند...

يا صاحبي و معتمدي;1008088 نوشت:
این حکومت علویست که ابن ملجم بدون هیچ محدودیتی تا قبل از جنایتش، در کنار امیر المؤمنین علیه السلام زندگی می کند...

باور بفرمایید تا دلتان بخواهد در کشور ما هم ابن ملجم زندگی می کند، اما از آنجا که تا اقدامی نمی کنند شناخته نمیشوند ما گمان میکنیم ابن ملجمی نیست...!

erfan.71;1008113 نوشت:
همان کسی هست که موقع انتخابات بیشتر طلاب بهش رای دادند

به تاپیک ارتباطی ندارد اما این مطلب به شدت محل تردید است...!

erfan.71;1008113 نوشت:
نمی دانم توی این مملکت چرا همه گیر دادن به این رهبر مظلوم ما

توصیه می کنم برای رفع مظلومیت رهبری، یک مقدار اختیارات ایشان را زیادتر کنیم و مسئولیت پذیری و پاسخگویی را کمتر کنیم Wink

جناب مسلم
ببینید اینجوری هم که نمیشه بیایم یه سری آخوند گردن کلفت که مال مفت میخورن و تفلسف می‌کنند تعیین کنیم

و روشنفکرها رو بفرستیم پیش اینا که با هم بشینن و بحث کنند حتی اگر روشنفکرها بهترین دلایل رو هم بیارن ممکن هست اون روحانی های گردن کلفت اونقدر گوششون سنگین باشه که اصلا حرف ایشان رو نشنوند

در اینصورت روشنفکر هیچ راهی به غیر از این نداره که توده مردم رو در جریان بزاره

قدیما;1008216 نوشت:
توصیه می کنم برای رفع مظلومیت رهبری، یک مقدار اختیارات ایشان را زیادتر کنیم و مسئولیت پذیری و پاسخگویی را کمتر کنیم ;)

:-|:-|:-|:-|:-|:-|:-|:-|

erfan.71;1008113 نوشت:
سلام: نمی دانم توی این مملکت چرا همه گیر دادن به این رهبر مظلوم ما: شما که طلبه باشی اینطوری صحبت می کنی و ضد ولایت فقیه انگار هستی دیگه از ادم های معمولی توقع ای نمیشه داد: میخواهید نقد کنید برید حسن فریدون را نقد کنید: همان کسی هست که موقع انتخابات بیشتر طلاب بهش رای دادند و الان مردم بدبخت کرد.
کسی که الان ولایت فقیه را نقد می کند چند روز دیگه امام زمان ظهور کند امام زمان را هم نقد می کند و میگه دین جدیدی اوردید و....

سلام.این رو میخواستم دیشب اشاره ای بهش بکنم این شیطونکی که برگشته اومد بحث رو منحرف کرد.حالا جالبیش اینجاست طرف رفته سیاست کلیسای مسیحیت رو توی ایران اجرا میکنه و جوانان کم دانش رو با آهنگ و بزن و برقص و مشروب جذب میکنند توی محافلشون و به فساد میکشونند و مسیحیشون میکنند بعد از نبود آزادی هم حرف میزنه! یعنی همون سیاست استعماری غربی رو داره اجرا میکنه توی این کشور توقع داره باهاش برخورد هم نشه! اینه ائتلافی که گفتم که ضد دین و کشورمون وجود داره.این کلیساها و مبلغینشون رو ببینید متوجه میشی این افراد چقدر وابسته و گوش بفرمان سیاستهای اعلامی کشورهای استکباری هستند.در خود آمریکا اونجلیستها و کلیساهای مسیحی با تبلیغات مضحکی که دارند و کانالهای تلویزیونی زیادی هم که دارند اگه ببینید چه نمایشهای مسخره ای دارند و کانالهای فارسی هم براه انداختن از حامیان درجه یک اسراییل هستند.اینکه در تعلیمات مذهبیشون باید از اسراییل هرجور شده حمایت کرد تا مسیح مورد نظرشون برگرده.ایران رو هم یک دشمن در نظر میگیرند که در کتابهاشون به اسم عیلام اومده و باید باهاش مقابله کنند.حالا چنین افرادی ایران براشون مهمه؟ یا اسراییل و آمریکا؟ مسیحیت هم پوششی بیش نیست برای پیشبرد مقاصدشون.درست مثل بهایی ها که میگویند در سیاست دخالتی نمیکنیم ولی در همه فتنه ها دست دارند و از اقتصاد تا سیاست و فرهنگ میخوان ضربه بزنند به کشور در جهت خوش خدمتی به اسراییل.چون برپاییشون برای خدمت به کشورهای استعماری بوده.
در مورد بحث طلبه بودن.مگه طلبه بودن باعث میشه طرف بازیچه دشمنان دین و کشورش قرار نگیره؟ مگه رسانه و بلندگو در اختیار طلبه هایی قرار نمیدن که برای سیاستهاشون نفع داره؟ همون اسلام آمریکایی و شیعه انگلیسی که امام خمینی و امام خامنه ای بهش اشاره داشتند.آخونده میره تو صدای آمریکا میشینه تبلیغ قمه زنی میکنه! دیگه صدای شیطان خیلی به امام حسین(ع) علاقه داره حتما! نخیر برای ایجاد فتنه و چون قمه زنی رو وهن شیعه میدونیم آخونده رو آوردن تا ایجاد فتنه کنند! یا فلان طلبه رو برای ایجاد جنگ شیعه و سنی براش تریبون مهیا میکنند. یا برای رد ولایت فقیه براش تریبون مهیا میکنند تا حق و باطل رو در هم بیامیزه و راست و دروغ رو که اسلام آمریکایی و شیعه انگلیسی رو به خورد مردم بده.که برای ظهور آقا امام زمان(عج) بذار همه جا رو ظلم و فساد پر کنه و کاری نباید بکنی.که اگه آمریکا و اسراییل کشورت رو استعمار کردند تو به نماز و روزه و استغفرالله گفتنت بپرداز و برای خدات دولا راست بشو که نفهمی چه کاری باهات میکنند!
این ائتلافی که گفتم و صدای یکیشون هم اینجا در اومد همه تلاششون رو میکنند تا این خط مقاومت درهم شکسته بشه وگرنه از اینهمه مفاسد اقتصادی و رانتها و دزدیهایی که برای زمین زدن کشور توسط افرادی که غربگرا هستند و حتما رای این جماعت رو هم جمع کردند چرا صداشون در نمیاد؟! یارو اینجا کشف حجاب میکنه بعد میره تو پارلمان کانادا میگه ایران باید تحریم بشه! که حتما دلش برای فقرا سوخته! یا سلبریتیه زندگی آنچنانی داره و با سگ و گربه اش خوشه و درآمد میلیاردی داره واسه فقر دهن چاک میکنه! با اینهمه فتنه و دشمنی خواست خداوند بر این قرار گرفته که با عنایت آقا امام زمان (عج) و تاییداتشون برای امام خامنه ای روز نابودی این ائتلاف فاسد و فاسق و طاغوت بزودی فرا میرسه...ان شاءالله

فرشته برمیگردد;1008218 نوشت:
ببینید اینجوری هم که نمیشه بیایم یه سری آخوند گردن کلفت که مال مفت میخورن و تفلسف می‌کنند تعیین کنیم
و روشنفکرها رو بفرستیم پیش اینا که با هم بشینن و بحث کنند حتی اگر روشنفکرها بهترین دلایل رو هم بیارن ممکن هست اون روحانی های گردن کلفت اونقدر گوششون سنگین باشه که اصلا حرف ایشان رو نشنوند
در اینصورت روشنفکر هیچ راهی به غیر از این نداره که توده مردم رو در جریان بزاره

سرکار خانم، خواهر گرامی لحن شما نشان میدهد تمام آنچه که میگویید نشأت گرفته از یک پیش فرض ها و مسائل روانشناختی است، نه مباحث علمی

ما اگر قبل از ورود به بحث برای مخاطب یا خودمان اینگونه القاء کنیم که یک عده آخوند گردن کلفت، مال مردم خور متحجر این طرف طرفدار ولایت فقیه هستند، یک عده انسان روشن فکر حلال خور مظلوم آن طرف مخالف ولایت فقیه هستند طبیعتا در مناظره هر اتفاقی بیفتد نقشی در اتخاذ موضع ما ندارد! ما نتیجه را از قبل در درون خودمان گرفته ایم! متاسفانه بسیاری از کسانی که به زبان مدعی آزادی بیان هستند اما در درون خودشان آزاد اندیش نیستند!

برای تصمیم گیری درست از این قید و بندها آزاد شوید، از آنچه که دوست و رفیق و کوچه بازار و رسانه های اجتماعی وشبکه های ماهواره ای به خورد ما داده اند رها شویم تا خودمان تصمیم بگیریم.

اولا دو سوال از شما می پرسم و خواهش میکنم که فارغ از احساسات و عواطف و بدبینی ها و فقط از روی منطق جواب بنده را در یک کلمه بدهید:

سوال اول: اگر این نظام را جمع کریم جای آن میخواهید چه چیزی بیاورید؟ جمهوری یا دیکتاتوری؟
سوال دوم: این نظام موجود با همه نقائصی که دارد، اگر ولی فقیه در رأس آن نبود بهتر میشد یا بدتر؟

ثانیا: الان هم روشنفکران بیایند ولایت فقیه را نقد کنند، عیبی ندارد، اما اجازه پاسخگویی هم بدهند؛ امروز حجم پیام های تخریب و نقد ولایت فقیه ده ها بلکه صدها برابر دفاع از آن است، اما عوام فریبی میشود.
اگر کسی مدعی است که میتواند نقد کند خب بیاید بین جوانان مناظره برقرار کنند، که مردم امکان شنیدن سخنان هر دو طرف را داشته باشند، نه مثل داعش نیوزها دروغ به خورد مردم بدهند و کسی هم برای پاسخگویی تحمل نکنند!
دانشجویان و مردم را جمع کنند کرسی آزاد اندیشی به راه بیندازند، جلسات مناظره به راه بیندازند، آن وقت اگر این آخوندهای مفت خور به قول شما حق را نپذیرفتند، لااقل حق که برای مردم روشن میشود! همین کافی نیست؟
باور بفرمایید مشکل از جای دیگر است، میخواهند جایی نقد کنند که مدافعی نباشد اصلا، چون در تضارب آراء حق خودنمایی خواهد کرد و رسوایی آن می ماند برای روشنفکرنماها...

يا صاحبي و معتمدي;1008126 نوشت:
سلام ، خیلی عذر خواهم بنده نمی دونم جنابعالی چه تخصصی دارید ولی مطمئن باشید بنده هیچ اظهار نظری در حوزه تخصصی شما نخواهم کرد؛ پس لطفا شما هم در محدوده ای که تخصص ندارید ورود نکنید. اگر هم تخصص دارید می توانید در تایپک مستقلی یا در ضمن یک پیام خصوصی ادله ولایت فقیه را کامل بیان کنید تا ببینیم آیا به جایی می رسد یا خیر.

سلام:ببینید شمایی که طلبه هستید به من بگید چرا خود روحانیت و طلاب نقد نمی کنید؟ الان 40 سال هست که انقلاب کردیم چرا مرذدم روز به روز دین گریزتر شدند؟حوزه در این 40 سال بسیار ضعیف کار کرد! مثلا من خودم دوران دبیرستان یک معلم داشتم که روحانی بود و از لباس اش سو استفاده می کرد و بچه ها را کتک میزد و... یک روحانی که لباس پیامبر و اهل بیت اش را میپوسه باید اخلاق اش اینطوری باشه یا یک روحانی را میگفتند با زنها راه داره و....... اینجور آخوند هم هستند! این افراد با این کردار شان مردم را نسبت به دین : فراری میدهند ! چرا الان هر چی میشه توی مملکت: میگند تقصیر آخوند ها هست؟
مثلا چند روز پیش شنیده بودم یک ایت ا.. به نام شبیری میگفت طلبه ها نباید تو کار های سیاسی دخالت کنند چون باعث میشه محبوبیت شان از بین بره : یعنی ترویج سکولاریسم ! معلوم نیست توی حوزه چه خبر هست؟ با خودشان چند چند هستند! یا مثلا فردی به نام ایت غفاری داره خوداش را عارف جا میزنه و میگه من از شاگرد های ایت ا.. بهجت هستم و داره مردم را گول میزنه !
در آخر عارفانی مثل ایت ا.. بهجت- حق شناس- ناصری-مولوی قندهاری-قرهی و.... شخصیت رهبری را تایید کردند : ایا شما از این افراد بیشتر می دانید ؟
شهيد محراب آيت الله دستغيب میگه:هركس ميخواهد بداند که اگر امام زمان عج ظهور فرمايد: نسبت به ايشان چه موضعي خواهدداشت، ببيند الان با نائب برحقش چگونه است اگر توانست مطيع ايشان باشد:اطاعت ازامام زمان عج هم ميتواند بكند.
وسلام

يا صاحبي و معتمدي;1008126 نوشت:
بله بنده الحمد لله طلبه هستم و افتخارم اینست که خداوند به حقیر اطلاعات لازم و کافی را در فتنه های کنونی عنایت فرموده تا حق را از باطل تشخیص دهم.

سلام دوست عزیز: الان خودتان توی دام فتنه اختلاف افکنی دشمن هستید ولی نمی دانید ! الان مملکت نیاز به اتحاد دارد: غرور انسان را از عرش به فرش میرساند !
در ضمن شما چند تا از دلایل نقد ولایت فقیه را برای ما بگو: ما هم فیض ببریم

بسمه تعالی
متأسفانه برخی کاربران به جای پیگیری بحث علمی دنبال استهزاء، تمسخر و برچسب زدن هستند. خوشبختانه بنده به قدری وقتم محدوده که فرصت پاسخ دادن به این گروه رو ندارم، چقدر زشت است که جای گفتگوی آزاد علمی را به تهمت و اهانتی بدهیم که حرام صریح است. خداوند همه را هدایت نماید

مسلم;1008210 نوشت:
هرگز تا به حال دیدگاهم این نبوده که چون من کارشناس هستم حتما از تمام مخاطبین بیشتر می فهمم یا از بالا به آنها نگاه کنم یا...!!

بسیار خوب خدا رو شکر...البته قصد جسارت نبود، با رفتارهایی که از برخی دیده می شود به ما حق دهید...!

مسلم;1008210 نوشت:
زادی بیان که مخلّ امنیت و حکومت باشد پذیرفتنی نیست

با سپاس از توضیحات و نکات و وقتی که گذاشتید ؛ اما به نظر می رسه ما هنوز به تفاهم در مورد محل بحثمون نرسیدیم؛ با اجازه شما بار دیگر اشکالم را واضح تر بیان می کنم.

اول عرض کنم که هرگز نظر بنده به آشوب و فتنه افکنی و عملیات فیزیکی علیه یک نظام نیست، چرا که ضوابط ما را معصومین علیهم السلام مشخص می کنند و وقتی فرمودند پرچم هر قیام قبل از امام زمان علیه السلام پرچم طاغوت است طبیعتا هر گونه اقدام جهادی علیه هر حکومتی روا نخواهد بود. (حال این که شامل انقلاب ایران هم می شود یا نه باید در جای خود بحث شود)
مقدمه دومی که امیدوارم مورد توجهتان باشد این است که اندیشه های وابسته به دین به دو دسته تقسیم می شوند: 1- گروهی که اصولا حرفی برای گفتن ندارند و حرفشان جز سفسطه و آشوب و مبالغه چیزی نیست ، و تنها هدفشان هم دور کردن مردم از آیین حق و ایجاد جو علیه دیگر مذاهبست. این گروه اصولا حرفی برای گفتن ندارند و هر جا کم می آورند متوسل به تمسخر و توهین می شوند، مثل برخی آتئیست ها. مشخص است که منظور حقیر آزاد گذاشتن این نوع از فعالیت ها هم نیست، زیرا هیچ پشتوانه قابل طرحی ندارند.
2- گروه هایی که بر اساس منطق حق یا باطلی که خود با مستنداتی آن را به زعم خود محکم ساخته اند اندیشه خود را مطرح نموده و ابایی از بحث و گفتگو در چارچوب قواعد منطقی ندارند. این گروهیست که هم اکنون در مورد آن صحبت می کنیم.

پس از توضیح اصل محل سخن ، بار دیگر اصل اشکال را (به صورت صغری، کبری، و نتیجه) بیان می کنم، لطفا اگر در هریک از موارد زیر نقدی هست بفرمایید:
1- سردمداران انقلاب دائم وعده آزادی می دادند و می دهند (چه قبل انقلاب و چه بعد انقلاب)؛ آزادی که در سخنان ایشان تصریح شده وسیعتر از آزادیست که شما بیان کردید و شامل آزادی کامل هر گونه فعالیت (البته غیر فعالیت چریکی و نظامی) در راستای اندیشه گروه مربوطه می شود. تا این مقدار را می توان پذیرفت که آزادی دادن به گروه اول شامل وعده های رهبر نمی شود، اما قدر متیقن گروه دوم داخل این وعده خواهند بود.
2- این آزادی در مقام عمل محقق نشد.
3- محقق نشدن این آزادی چیزیست که بی واسطه به خود رهبران نظام مربوط می شود، زیرا بدیهی است که نمی توان سیاست های اصلی یک نظام را (که در ضمن قانون اساسی هم به آن اشاره شده) به مسؤولین جزئی آن نسبت داد.
4- نظامی که وعده های خود را ( که حق طبیعی افراد هم هست) به عمل نرساند ، در حالی که هیچ مانعی هم جلودار او نیست، نظامی نیست که بر پایه حقیقت استوار باشد.


مسلم;1008210 نوشت:
در همین مسئله حصر آیت الله روحانی،

من یک مثال زدم، موارد به قدری زیاد هست که با خدشه در یک مورد نمی توان منکر اصلش شد. البته این برداشتن حصر را قبول ندارم؛ شما می توانید اطلاعات دقیقتر را از شاگردان و مرتبطین ایشان جویا شوید.(فقط کمی در این مورد فکر کنید چرا رساله ایشان هرگز نتوانست توزیع رسمی شود)

مسلم;1008210 نوشت:
سکوت مسئولین

می دانید که سخن ما در مردم عادیست، بله مسوول که اگر رهبری را قبول نداشته باشد دیگر مسؤول نمی شد!
مسلم;1008213 نوشت:
اما اینکه اصرار شود که مدافعی نباید باشد خب نشان می دهد شخص از طریق عوام فریبی به دنبال زدن ریشه این نظام است،

هرگز چنین اصراری نیست نمی دانم از کجای کلامم این برداشت را کردید؛ اتفاقا بر عکس چه خوب می شد در یک برنامه زنده تلویزیونی منتقدین نظام را بیاورند و به صورت آزاد گفتگو پخش شود. مردم نفهم نیستند عقل و شعور دارند ، حق و باطل با همین گفتمان ها روشن می شود نه با خفه کردن صدای مخالف

erfan.71;1008249 نوشت:
به من بگید چرا خود روحانیت و طلاب نقد نمی کنید؟

چرا نقد می کنم. نسبت به حوزه هم منتقدم، اما این دلیل نمی شود که قسمت اعظم روحانیت یعنی مدیران نظام را هم نقد نکنم

يا صاحبي و معتمدي;1008310 نوشت:
اول عرض کنم که هرگز نظر بنده به آشوب و فتنه افکنی و عملیات فیزیکی علیه یک نظام نیست

بله این مورد اتفاق بنده و شماست و اختلافی در آن نیست...

يا صاحبي و معتمدي;1008310 نوشت:
اندیشه های وابسته به دین به دو دسته تقسیم می شوند: 1- گروهی که اصولا حرفی برای گفتن ندارند و حرفشان جز سفسطه و آشوب و مبالغه چیزی نیست ، و تنها هدفشان هم دور کردن مردم از آیین حق و ایجاد جو علیه دیگر مذاهبست. این گروه اصولا حرفی برای گفتن ندارند و هر جا کم می آورند متوسل به تمسخر و توهین می شوند، مثل برخی آتئیست ها. مشخص است که منظور حقیر آزاد گذاشتن این نوع از فعالیت ها هم نیست، زیرا هیچ پشتوانه قابل طرحی ندارند.
2- گروه هایی که بر اساس منطق حق یا باطلی که خود با مستنداتی آن را به زعم خود محکم ساخته اند اندیشه خود را مطرح نموده و ابایی از بحث و گفتگو در چارچوب قواعد منطقی ندارند. این گروهیست که هم اکنون در مورد آن صحبت می کنیم

ملاک این تقسیم بندی چیست؟!
خب همه کسانی که خواهان آزادی بیان هستند خودشان را دارای حرف می دانند، اتفاقا خودشان را بر حق میدانند، و لزوما هم اهل تمسخر و هیاهو نیستند، بنده چندین سال است که کارم پاسخگویی است چه اینا و چه در محیطهای دیگر؛ هم شیعیانی را دیده ام که متاسفانه اهل جار و جنجال و هیاهو و حتی گاهی بددهن هستند در بحث، و هم آتئیست هایی دیده ام که خیلی آرام و مودبانه بحث می کنند.
بنابراین در آزادی بیان نمیشود محدویت هایی اینچنین بنا کرد که ما اعتقادات را از نگاه خودمان به دو دسته ی حق و باطل تقسیم کنیم و اجازه آزادی بیان به اعتقادات باطل ندهیم! چون این خودش یک پیش داوری است، و اگر قرار باشد این پیش داوری را بپذیریم معتقدین به ولایت فقیه می توانند بگویند کسانی که اعتقاد به ولایت فقیه ندارند بر باطل هستند و آزادی بیان برای آنها ضرورت ندارد!(بنده چنین دیدگاهی را ندارم، عرض می کنم این ملاک می تواند به چنین نتیجه گیری ای منتهی شود)

بنابرایت چاره راه همان است که اگر قرار است این مباحث تخصصی به میان مردم بیاید، باید متخصصین در این موضوع بحث کنند و مردم قضاوت کنند

يا صاحبي و معتمدي;1008310 نوشت:
اتفاقا بر عکس چه خوب می شد در یک برنامه زنده تلویزیونی منتقدین نظام را بیاورند و به صورت آزاد گفتگو پخش شود. مردم نفهم نیستند عقل و شعور دارند

اتفاقا بنده هم مخالف این نیستم که بحثی میان یک منقد و یک مدافع برگزار شود، و می دانم که خود مقام معظم رهبری هم مخالف این نیستند، اما این در حیطه اختیارات مدیریت صدا و سیماست، و شاید ابای از آن به خاطر حواشی ای است که برنامه زنده میتواند داشته باشد، متاسفانه هنوز مقدمات آزادی بیان از احترام متقابل، پرهیز از هیاهو و جنجال، صداقت در استناد، و مانند آن به صورت شایسته در فرهنگ ما جا نیفتاده است، و گاهی آثار منفی چنین مناظراتی بیش از آثار مثبت آن میشود.

مسلم;1008450 نوشت:
ملاک این تقسیم بندی چیست؟!

لطفا دو بحث را با هم خلط نفرمایید، یک بحث اینست که کجا آزادی باید باشد و کجا نباید باشد، خب این مقداریش بحث جامعه شناسی است و مقداریش باید از ادله و آیات و روایات استفاده شود. اما در هر صورت دخلی در بحث ما ندارد، زیرا سخن ما در چیز دیگریست. همانطور که عرض شد:

يا صاحبي و معتمدي;1008310 نوشت:
سردمداران انقلاب دائم وعده آزادی می دادند و می دهند (چه قبل انقلاب و چه بعد انقلاب)

بنابراین ، سخن شما اشکال به بنده نیست، اشکال به بنیانگذار انقلاب است!

از دو حال خارج نیست:
1. یا آزادی هر گروه مخالف حقی نارواست ؛
که در این صورت آقای خمینی به کاری وعده داده که خودش می دانسته نباید آن را انجام دهد و انجام آن مخالف مصلحت است!
2. و یا آزادی بعضی گروه ها یا همه گروه های مذهبی درست و رواست؛
که در این صورت ایشان به کار درستی وعده داده اما بعد از رسیدن به حکومت ، به وعده خود عمل نکرده است.

مشخص است که هر یک از این دو صورت بیانگر نظامیست که نمی تواند بر پایه دین استوار باشد.

يا صاحبي و معتمدي;1008456 نوشت:
لطفا دو بحث را با هم خلط نفرمایید، یک بحث اینست که کجا آزادی باید باشد و کجا نباید باشد، خب این مقداریش بحث جامعه شناسی است و مقداریش باید از ادله و آیات و روایات استفاده شود. اما در هر صورت دخلی در بحث ما ندارد


من متوجه منظور شما نمیشوم، یعنی چه محدوده آزادی بیان دخلی به بحث ما ندارد؟!!! خب بحث ما در همین است
هیچ کسی، نه اسلام، و نه امام(ره) و رهبری هیچ کدام قائل به آزادی مطلق و بی قید و شرط نیستند، پس بحث بر سر محدوده آزادی است که آزادی بیان از دیدگاه ایشان چه محدودیت ها و چه شرایطی دارد.

هیچ کدام معتقد به آزادی مطلق نبوده اند که بگوییم پس چرا آزادی مطلق وجود ندارد!


يا صاحبي و معتمدي;1008456 نوشت:
از دو حال خارج نیست:
1. یا آزادی هر گروه مخالف حقی نارواست ؛
که در این صورت آقای خمینی به کاری وعده داده که خودش می دانسته نباید آن را انجام دهد و انجام آن مخالف مصلحت است!
2. و یا آزادی بعضی گروه ها یا همه گروه های مذهبی درست و رواست؛
که در این صورت ایشان به کار درستی وعده داده اما بعد از رسیدن به حکومت ، به وعده خود عمل نکرده است.

مشخص است که هر یک از این دو صورت بیانگر نظامیست که نمی تواند بر پایه دین استوار باشد.

اینکه می فرمایید در هر دو صورت با دین سازگار نیست قطعا اشتباه است، من همین سوال را در مورد دیدگاه اسلام از شما می پرسم، از نظر اسلام آیا:
آزادی هر گروه مخالف حقی نارواست؟
یا آزادی بعضی گروه های مذهبی درست و رواست؟

روشن است که اگر منظور از آزادی، آزادی بی قید و شرط باشد هر دو دیدگاه غلط است، و هیچکدام از این دو اصلا دید اسلام هم نیست.
اسلام می گوید هر گروه مخالفی آزاد است در چارچوب و با شرایط اعتقاد خویش را ابراز کند، و ادله خویش را بیاورد: «قل هاتوا برهانکم ان کنتم صادقین»
نظام اسلامی ایران نیز همین را می گوید، آزادی بیان برای همه افکار و اندیشه ها، منتهی در چارچوب

مسلم;1008469 نوشت:
یعنی چه محدوده آزادی بیان دخلی به بحث ما ندارد؟!!!

ببینید بنده از اول بحثم را از اینجا آغاز کردم که وعده های سرمداران انقلاب آزادی مطلق بود، در حالی که در مقام عمل چنین چیزی محقق نشد.
یک وقت شما می گویید آقای خمینی اصلا چنین وعده ای نداده، خب این یک حرف است و بنده حاضرم مستندات خودم را ارائه کنم.
اما یک وقت شما در مورد این بحث می کنید که خود آزادی داشتن تا چه مقداری مطلوبست، خب این هم یک بحث دیگرست که فعلا در مقام آن نیستم.
بازهم تکرار می کنم، ما داریم در مورد تحقق وعده ها صحبت می کنیم نه بحث صرف ثبوتی
بنده مدعای خود را در ضمن چهار نکته بیان کردم، و بر این تأکید کردم که نقد های خود را در ذیل همان موارد بفرمایید،
يا صاحبي و معتمدي;1008310 نوشت:
1- سردمداران انقلاب دائم وعده آزادی می دادند و می دهند (چه قبل انقلاب و چه بعد انقلاب)؛ آزادی که در سخنان ایشان تصریح شده وسیعتر از آزادیست که شما بیان کردید و شامل آزادی کامل هر گونه فعالیت (البته غیر فعالیت چریکی و نظامی) در راستای اندیشه گروه مربوطه می شود. تا این مقدار را می توان پذیرفت که آزادی دادن به گروه اول شامل وعده های رهبر نمی شود، اما قدر متیقن گروه دوم داخل این وعده خواهند بود.
2- این آزادی در مقام عمل محقق نشد.
3- محقق نشدن این آزادی چیزیست که بی واسطه به خود رهبران نظام مربوط می شود، زیرا بدیهی است که نمی توان سیاست های اصلی یک نظام را (که در ضمن قانون اساسی هم به آن اشاره شده) به مسؤولین جزئی آن نسبت داد.
4- نظامی که وعده های خود را ( که حق طبیعی افراد هم هست) به عمل نرساند ، در حالی که هیچ مانعی هم جلودار او نیست، نظامی نیست که بر پایه حقیقت استوار باشد.

اما متأسفانه نقدهای شما پراکنده است و معلوم نیست دقیقا کدام قسمت حرفم را نقد می کنید.
آیا نقد شما این است که وعده آزادی داده نشده است؟
یا وعده آزادی محدودی داده شده؟ خب در این صورت لازم است حدود این آزادی را بیان کنید، همین طور کلی گویی که باید در چارچوب باشد که چیزی را مشخص نمی کند. همه می دانند که همه چیز باید در چارچوب باشد!
یا این که مدعی هستید در حال حاضر احزاب آزادند و هیچ محدودیتی وجود ندارد؟

مسلم;1008469 نوشت:
من همین سوال را در مورد دیدگاه اسلام از شما می پرسم

این به قول شما قیاس مع الفارق است، چون همانطور که عرض کردم در مورد تحقق وعده ها داریم صحبت می کنیم و روشن است که چنین حرفی در مورد مثال شما نخواهد آمد.

يا صاحبي و معتمدي;1008477 نوشت:
ببینید بنده از اول بحثم را از اینجا آغاز کردم که وعده های سرمداران انقلاب آزادی مطلق بود، در حالی که در مقام عمل چنین چیزی محقق نشد.
یک وقت شما می گویید آقای خمینی اصلا چنین وعده ای نداده، خب این یک حرف است و بنده حاضرم مستندات خودم را ارائه کنم.

خب دقیقا سخن بنده همین جاست، وعده آزادی مطلقی در کار نیست، امام(ره) که لیبرال نبوده است که وعده آزادی مططلق بدهد! البته خود لیبرال ها هم وعده آزادی مطلق نمی دهند.

خلاصه آن که نه امام(ره) و نه رهبری هیچ کدام آزادی مطلق را وعده نداده اند، کلام امام(ره) را ببینید، دیگر واضح تر از این میخواهید:
««قلمی آزاد است که توطئه ‌گر نباشد، قلمی آزاد است، روزنامه‌ ای آزاد است که نخواهد این ملت را به عقب و تباهی بکشد. این قلم‌ها همان سرنیزه‌ سابق است که می‌خواهند ملت را به تباهی بکشند، البته ملت تحمل نمی‌کند... قلم‌ های فاسد نباید آزاد باشد. الان هم فاسدهایشان خیلی ها یشان آزادند، من جمله همین قلم هایی که می گویند چرا آزاد نمی‌گذارید»(صحیفه امام (مجموعه اثار)، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چاپ پنجم، 1389، ج۱۰، ص۳49)

يا صاحبي و معتمدي;1008477 نوشت:
یا وعده آزادی محدودی داده شده؟ خب در این صورت لازم است حدود این آزادی را بیان کنید

بله همانطور که عرض کردم قطعا وعده آزادی، آزادی محدود و در چارچوب بوده است، و حدود آن را نیز در بیان امام(ره) بیان کردم


يا صاحبي و معتمدي;1008477 نوشت:
این به قول شما قیاس مع الفارق است، چون همانطور که عرض کردم در مورد تحقق وعده ها داریم صحبت می کنیم

می دانم برادر من، میخواستم بگویم دو الگویی که شما می خواهید تحقق وعده های نظام را با آنها بسنجید الگوهای کاملی نبودند؛ امر منحصر در همین دو موردی که شمار فرمودید نیست و می توان شقّ دیگری برای آن تصور نمود؛ در هر صورت اهمیتی ندارد، بگذریم

مسلم;1008550 نوشت:
قلمی آزاد است که توطئه ‌گر نباشد،

آیا شما به بحث علمی و منطقی پیرامون ولایت فقیه و نظام ، قلم توطئه گر می گویید؟ اگر قرار باشد قلم غیر توطئه گر فقط قلم حکومتیان باشد و نام هر قلم دیگر را توطئه گر بگذاریم که دیگر این اسمش ازادی بیان نیست

مسلم;1008550 نوشت:
قلم‌ های فاسد نباید آزاد باشد.

ضمنا چگونه این کلام را ملاک قرار می دهید در حالی که چندی پیش خودتان آن را رد کردید
مسلم;1008450 نوشت:
بنابراین در آزادی بیان نمیشود محدویت هایی اینچنین بنا کرد که ما اعتقادات را از نگاه خودمان به دو دسته ی حق و باطل تقسیم کنیم و اجازه آزادی بیان به اعتقادات باطل ندهیم! چون این خودش یک پیش داوری است

وحتی با خود کلام دیگر ایشان تنافی دارد:
در جمهوری اسلامی کمونیستها نیز در بیان عقاید خود آزادند صحيفه نور 4/ 364
یعنی انتقاد از نظام از کمونیسم هم بدتر است؟

مسلم;1008550 نوشت:
وعده آزادی مطلقی در کار نیست

در یک مصاحبه با ایشان چنین می خوانیم:
[‏‏ولی رژیمی که شما می خواهید، آیا دموکراتیک است؟ مثلاً آیا شما موافق آزادی مطبوعات و سیستم‏‎ ‎‏چند حزبی و آزادی احزاب و سندیکاها هستید؟‏‏]‏ ‏‏ـ
ـ
‏‏ما موافق رژیم آزادیهای کامل هستیم. باید حدود رژیم آیندۀ ایران، همان گونه که برای‏‎ ‎‏کلیۀ دولتهای متکی به مردم مطرح است، منافع مجموع جامعه را دربرگیرد و همچنین‏‎ ‎‏باید به شئون جامعۀ ایرانی مقید بوده باشد، زیرا عرضۀ یک جامعۀ غیر محدود، دستبرد‏‎ ‎‏به شرف مردان و زنان آن می باشد.‏ صحیفه نور 4/ ص 2

يا صاحبي و معتمدي;1008555 نوشت:
چندی پیش خودتان آن را رد کردید

يا صاحبي و معتمدي;1008555 نوشت:
حتی با خود کلام دیگر ایشان تنافی دارد:
در جمهوری اسلامی کمونیستها نیز در بیان عقاید خود آزادند صحيفه نور 4/ 364

برادر عزیزم، شما از این کلام عام و خاص، نباید تناقض برداشت کنید!
من این جملات را می آورم که شما متوجه شوید که آزادی بیان در چارچوب منظور امام(ره) بوده است، اما شما می گویید حرف امام(ره) تناقض دارد!
خب سعی کنید از کنار هم قرار داده شدن این جملات منظور امام(ره) از آزادی را بفهمید، حد ازادی که منظور امام است را استنباط کنید.

همه حتی کمونیست ها هم در ارائه دیدگاه و افکارشان آزاد هستند، اما آیا این آزادی بدین معناست که مثلا یک مبلغ بفرستند در مدارس و دانشگاه ها سخن بگوید؟! روشن است که هرگز امام(ره) چنین قصدی نداشته اند، بلکه منظورشان این است که خود صرف بیان و دفاع از کمونیسم منجر به پیگیری قضایی نمیشود آنچنان که در زمان پهلوی هر مخالفی مورد پیگرد قانونی قرار می گرفت حتی اگر حاضر به مناظره شده بود! دیگر بعد از انقلاب اینچنین نیست، هر کسی که معتقد به کومونیسم است می تواند ازادانه بحث علمی به راه بیندازد، مخالفین را به مناظره دعوت کند و...؛ نه اینکه برود در میان مردم و تبلیغ کند!

يا صاحبي و معتمدي;1008555 نوشت:
آیا شما به بحث علمی و منطقی پیرامون ولایت فقیه و نظام ، قلم توطئه گر می گویید؟ اگر قرار باشد قلم غیر توطئه گر فقط قلم حکومتیان باشد و نام هر قلم دیگر را توطئه گر بگذاریم که دیگر این اسمش ازادی بیان نیست


بنابر آنچه که عرض کردم قطعا ما برادر عزیزی چون شما که به دنبال بحث علمی و منطقی پیرامون ولایت فقیه است را توطئه گر نمی دانیم؛ اما این مباحث بالاخره تخصصی هستند و جایگاه خاص خودشان را دارند.
الان شما آزادانه به عنوان منتقد نظریه ولی فقیه دارید در این فضا نظرتان را ابراز میکنید، هرگز هم به عنوان مخالف یکی از اصول قانون اساسی مورد پیگیری قضایی قرار نمیگیرید، سخنانتان را هم خوانندگان می خوانند و قضاوت می کنند، می بینید که می توانید آزادانه و در کمال امنیت دیدگاهتان را ابراز کنید و به گوش تمام خوانندگان برسانید، آزادی یعنی همین، یعنی من اجازه داشته باشم اعتقادم را بیان کنم تا مردم قضاوت کنند.

خب الان این آزادی محقق شده است، در حکومت پهلوی اگر می گفتید آزادی بیان نیست الان کجا بودید؟

اینجا محیط علمی است، و در خصوص هر دیدگاهی، دیدگاه مقابل هم شنیده میشود آزادی بیان منطقی و معقول است، مردم هم بهتر می توانند حق را تشخیص دهند.
ما در اینجا آتئیست هم داریم که آزادانه حرف هایش را می زند، معتقد به خدا هم آزادانه حرف هایش را می زند
مخالف خیلی سفت و سخت ولایت فقیه آزادانه حرف هایش را می زند، موافق ولایت فقیه و جا بر کفی که جانش را فدای رهبر می کند هم آزادانه حرف هایش را می زند
خوانندگان هم همه این حرف ها را می بینند و میخوانند و قضاوت می کنند.
آزادی بیان منطقی یعنی همین، یعنی اینکه مردم فرصت شنیدن تمام حرف ها را داشته باشند، نه اینکه یک متخصص از مخالف اصل اسلام، تا مخالف امامت، تا مخالف توسل و تبرک، و تا مخالف اصل ولایت فقیه، برود بین عوامی که دسترسی به متخصص حرف مخالف ندارند و شروع به تبلیغ کند.

مسلم;1008576 نوشت:
برادر عزیزم، شما از این کلام عام و خاص، نباید تناقض برداشت کنید!

جناب مسلم عزیز، اينجا ديگر روایت معصومین علیهم السلام نیست که بخواهیم تعارض الأدلة را بحث کنیم! یک رهبر وقتی می گوید حکومت من دموکراتیک خواهد بود و تمام احزاب آزادی بیان دارند معنایش چیست؟ شما این قید (محافل تخصصی) را از کجا آوردید؟ چنین چیزی در کلام ایشان نبود.
مقصودتان از محافل تخصصی چیست؟ یعنی من بیایم و در یک سایت پاسخ شبهات مطلبم را طرح کنم؟! وقتی کسی حرفش را نه شبهه، بلکه عین حقیقت می داند چه باید بکند؟ این که از اول نام یک دیدگاه را شبهه بگذاریم در واقع اوج تحقیر است، نه آزادی بیان!
به قسمتهای دیگری از بیانات آقای خمینی توجه کنید:

«تا چه حد ایران را در این‏‎ ‎‏حقوق اولیۀ بشر مراعات کردند؟ آزادی بیان، آزادی انتخابات، آزادی مطبوعات،‏‎ ‎‏آزادی رادیو ـ تلویزیون، تبلیغات، این از حقوق بشر و از ابتدایی ترین حقوق بشر است.‏‎ ‎‏امریکا نمی داند که ما نه یک تبلیغات آزاد داریم نه یک مطبوعات آزاد داریم؟! الآن‏‎ ‎‏تمام مطبوعات ایران تعطیل است از باب اینکه دوباره حکومت نظامی آمد و همه را‏‎ ‎‏سانسور کرد و عدۀ زیادی را گرفت، عدۀ زیادی از اشخاص مختلف؛ تا حالا ششصد نفر‏‎ ‎‏می گویند از سرشناسها را گرفته اند.‏

‏‏ امریکا نمی داند که در ایران، مطبوعات ایران هیچ وقت آزاد نبوده؟ آزاد به معنای‏‎ ‎‏حقیقی؟ این چند روزی که یک آزادی جزئی صوری دادند، در هیچ یک از مطبوعات‏‎ ‎‏ایران حق اینکه یک کلمه راجع به خود شاه ـ که سرکردۀ دزدهاست ـ یک کلمه بنویسند،‏‎ ‎‏هیچ همچو چیزی نبود؛ در همۀ مطبوعات ایران. شما این روزنامۀ اطلاعات، این روزنامۀ‏‎ ‎‏کیهان، روزنامه های دیگر، در هیچ یک از مطبوعات ایران شما نمی بینید که یک کلمه‏‎ ‎‏راجع به شاه نوشته شده باشد.» صحيفه نور / 4/ 399
در اینجا ایشان صریحا آزادی بیان را عبارت از این گرفته که توانایی انتقاد از شخص اول حکومت در رسانه ها باشد. آیا هم اکنون احدی می تواند در مورد شخص اول مملکت کوچکتر مطلبی در رسانه های عمومی بیان کند؟

مسلم;1008576 نوشت:
بلکه منظورشان این است که خود صرف بیان و دفاع از کمونیسم منجر به پیگیری قضایی نمیشود

پس چرا هم اکنون بیان مخالفت با نظام و ولایت فقیه موجب پیگیری قضایی میشود؟!

مسلم;1008576 نوشت:
می تواند ازادانه بحث علمی به راه بیندازد، مخالفین را به مناظره دعوت کند و...

کجا؟ در سایت پاسخ به شبهات؟

مسلم;1008576 نوشت:
الان شما آزادانه به عنوان منتقد نظریه ولی فقیه دارید در این فضا نظرتان را ابراز میکنید

بله ، چون تریبونش دست نظامست! چون هر مطلبی خواستند می توانند حذف کنند و هرگاه اراده کنند موضوع را جمع بندی و پرونده را مختومه می کنند!از این دست این اتهامها کم نیستند که در همین سایت بیان شده:

"فقط و فقط بدنبال تخریب، سیاه نمایی و هوچی گری علیه دستاوردهای انقلاب و ناکارامد جلوه دادن اصل و اساس حکومت اسلامی هستند آن هم فقط و فقط با کلی گویی های صرف و غیرمستند عاری از منطق و انصاف،"
وقتی حساب شخص در همین بحثهایی که شما اعتراف دارید کاملا علمی هست، به برچسب "توهین به نظام و رهبری" محدود می
شود، دیگر خود مفصل بخوان از این مجمل...

البته قبلا گفته بودم؛ بنده منکر آزادی احزاب در حکومت فعلی نیستم، بله فقط احزابی که مشکلی با نظام نداشته باشند! شما ملاکی برای شخص خود قرار می دهید در حالی که ملاک حکومت قطعا این طور نیست. بسیاری از نحله های فکری مضل به آسانی در میان توده جامعه سخنان خود را مطرح می کنند، آیا شما اطلاع ندارید چقدر سایت های شبهه افکن و کتابهای ضال و مضل به راحتی در دسترس هستند؟ اما چرا یک سایت آزاد نداریم که تریبونش دست حکومت نباشد و بتواند آزادانه حکومت را نقد کند؟
چرا اهل سنت به راحتی می توانند کتاب و مقاله و سایت داشته باشند و در فضای عمومی معتقداتشان را بیان کنند، اما منتقدین نظام چنین آزادی را ندارند؟ اگر تصعبات مذهبیم نبود همینجا لینک سایتهای مسیحیت و اهل سنت و... را که آزادانه فعالیت می کنند را قرار می دادم، اما عجبا....! همین سایتها اگر دم از مخالفت با نظام بزنند در اسرع وقت فیلتر خواهند شد!
نمی دانم، یعنی فقط مخالفین نظریه ولایت فقیه اینقدر خطرناک هستند که هر جا بخواهند حرفی بزنند باید یک آقا بالاسر مثل اجل معلق بالای سرش باشد تا به محض این که چیزی گفت فی المجلس ابطالش کند.. (آن هم با ابزار زور نه با منطق)

به نظرم عده ی زیادی بودند که تصور می کردند حکومتی که امام وعده می دهد به همه آزادی بیان می دهد.
یعنی هر کس حق دارد ولی فقیه را نقد کند حتی یک شخص عادی هم می تواند امر به معروف و نهی از منکر کند.
و البته کسانی که ولی فقیه را نقد کنند باید به دیگران فرصت پاسخ گویی بدهند....

اما آنچه تصور می کردند نادرست بود.
حدااقل الان که نگاه کنید شما برای نقد ولی فقیه باید بیایید در صف و نوبت بگیرید تا بتوانید نقد کنید البته با همان شرایط و محدودیت ها که گفتید و می دانیم و قابل بیان هم نیست...

حالا ممکن است بگوییم امام و سردمداران انقلاب در این زمینه مقصر نیستند؟! چون آنها باید به گونه ای سخن می گفتند که انقلابیون با حقیقت و چشم باز با آنها همراه میشدند؟
چه الان خیلی ها احساس می کنند فریب خورده اند....
مثلا همین جناب مسلم در نقل قول از رهبری بخشی که مربوط به آزادی بیان بود را نقل کردند اما بخش بعدی را نقل نکردند.... خوب همین به سوء برداشت ختم میشود...

از اینها که بگذریم.
از قانون تا پایبندی به آن فاصله زیاد است...
مثلا شما ممکن است بگویید چرا من نتوانم نقدم را منتشر کنم و کارشناسان فرصت پاسخ داشته باشند؟ و چرا باید از آنها نوبت بگیرم؟
یا اگر نوبت مهم است چرا با پرداخت پول به یک کارشناس حکومتی نتوانم انتقاداتم را منتشر کنم؟ مثلا یک سایت میزنم در نقد ولی فقیه و بعد به یک کارشناس مورد تایید حکومت پول میدهم تا در سایت من فرصت پاسخ گویی داشته باشد. اینطوری هم آن کارشناس درامد دارد و هم حکومت نمیتواند بهانه بگیرد که فرصت پاسخگویی نداشته است...

ولی الان واقعا در عمل پایبندی به آزادی بیان وجود ندارد. حتی در همین سایت نیز با برخورد کاربر و بعضا برخورد بد کارشناس مواجه می شویم. که برای خودم پیش آمده...

مسلم;1008576 نوشت:
آزادی بیان منطقی یعنی همین، یعنی اینکه مردم فرصت شنیدن تمام حرف ها را داشته باشند، نه اینکه یک متخصص از مخالف اصل اسلام، تا مخالف امامت، تا مخالف توسل و تبرک، و تا مخالف اصل ولایت فقیه، برود بین عوامی که دسترسی به متخصص حرف مخالف ندارند و شروع به تبلیغ کند.

سلام وقت بخیر خدمت کارشناس عزیز

بنده هم با اجازه شرکت می کنم در تاپیک...

جناب مسلم , مگر خدا به پیامبران امر کرده بود که عقیده صحیح و اسلامِ حقیقی رو فقط برای متخصصین بگویند و تبلیغ کنند و یا از بزرگان قوم اجازه بگیرند بعد تبلیغ کنند؟

پیامبر اسلام ص اتفاقا چند سال مخفیانه مردم رو تبلیغ کردند نه متخصصین و علما رو.
اون هم یک تبلیغ خطرناک و ریشه ای و خط قرمز برای متخصصین :
رد به صلیب کشیده شدن عیسی بن مریم ع
رد خدایی مسیح ع و تثلیث
عقیده به تحریف کتب مقدس
***************************************
***************************************

انقلاب خودمون, آیا همه مردم متخصص شناخت ولایت فقیه و اسلام شدند و بعد آری گفتند به جمهوری اسلامی ؟
اصلا جزئیات و قوائد و قوانین اسلامی رو میدونستند ؟ چند تا کتاب اون زمان خوندند ؟

خیر-عموم مردم با یک نگاه کاملا ظاهری و سطحی و قیاس, تحت تاثیر جَو و با نیت های مختلف و احساسی, نگاهشون به ظاهر پیامبرگونه و مقدس اشخاص و وعده ها بود.

مگر چند نفر از این 80 میلیون نفر توی سایت اسکدین میان و اون هم توی همچین تاپیکی, اون هم یک شخص اهل مطالعه و آزاده باشه و اهل تحقیق ؟
این فضا برای تبلیغ عقیده ی ضد ولایت فقیه, واقعا هیچی به حساب نمیاد.

***************************************
***************************************

چرا تلویزیون مناظره در این سطح نمیذاره ؟ مثلا دو فقیه موافق و مخالف ولایت فقیه ؟
واقعا منکر این هستید که در رسانه ملی کوچکترین نقد و صحبت پیرامون ولایت فقیه قدغن محض هست ؟

آیا همون قدر که آزادانه در نماز جمعه فریاد میزنند مرگ بر ضد ولایت فقیه,
همونقدر آزادی هست که مردم فریاد بزنند, مرگ بر ولایت فقیه ؟

***************************************
***************************************

سلام. تاپیک کمی از رونق افتاده. با اجازتون منم شرکت کنم در تاپیک.

Mellate Ebrahim;1008805 نوشت:
مگر خدا به پیامبران امر کرده بود که عقیده صحیح و اسلامِ حقیقی رو فقط برای متخصصین بگویند و تبلیغ کنند و یا از بزرگان قوم اجازه بگیرند بعد تبلیغ کنند؟

جناب مسلم این بخش رو دقت داشته باشید لطفا. چون توی تاپیک همسایه پاسخگوی محترم بخش های اصلی رو بیخیال میشدن دارم اینجا تاکید میکنم.

و البته این یکی:

Mellate Ebrahim;1008805 نوشت:
واقعا منکر این هستید که در رسانه ملی کوچکترین نقد و صحبت پیرامون ولایت فقیه قدغن محض هست ؟

..............

Mellate Ebrahim;1008805 نوشت:
همونقدر آزادی هست که مردم فریاد بزنند, مرگ بر ولایت فقیه ؟

البته من این رو آزادی نمیدونم.

نظریه ضد ولایت فقیه: نظریه ای هست که در حوزه علمیه رونق پیدا کرده و کار فرقه ی حجتیه و آخوند های انگلیسی مثل سید صادق شیرازی هست و در اوضاع کنونی بحث را باید در مورد مطالب مهتری کرد........................

erfan.71;1008870 نوشت:
و آخوند های انگلیسی

سبحان الله ....! آیا رهبران شما به شما یاد داده اند که به همین راحتی به هر مخالفی برچسب انگلیسی و آمریکایی بزنید؟؟؟!
بفرمایید جناب مسلم تحویل بگیرید، آن آزادی که شما دم از آن می زنید به اینجا می رسد...

البته بنده پیرو هیچ فرقه و مسلکی نیستم بلکه به برخی گروه های ضد انقلاب هم انتقاداتی دارم، اما بهتان هرگز پذیرفتنی نیست

erfan.71;1008870 نوشت:
در اوضاع کنونی بحث را باید در مورد مطالب مهتری کرد

به دیگران هیچ ارتباطی ندارد که موضوعی که استارتر شروع کرده مهم هست یا نیست، شما اگر مسأله را مهم نمی دانید خیلی خوشحالتر می شویم که کلا سری به این تابپک نزنید....بروید تایپک هایی که خودتان مهم می دانید مطالعه بفرمایید

يا صاحبي و معتمدي;1008597 نوشت:
اينجا ديگر روایت معصومین علیهم السلام نیست که بخواهیم تعارض الأدلة را بحث کنیم! یک رهبر وقتی می گوید حکومت من دموکراتیک خواهد بود و تمام احزاب آزادی بیان دارند معنایش چیست؟

من که عرض نکردم وارد مقولات تعارض ادله شویم!!
عرض بنده این است که تمام سخنان امام(ره) را ببینیم تا متوجه شویم امام هرگز به آزادی مطلق و بی حد و مرز قائل نبوده اند. یعنی قلم و بیانی که منجر به توطئه و بر هم خوردن امنیت و ثبات در جامعه شود.

يا صاحبي و معتمدي;1008597 نوشت:
به قسمتهای دیگری از بیانات آقای خمینی توجه کنید:
«تا چه حد ایران را در این‏‎ ‎‏حقوق اولیۀ بشر مراعات کردند؟ آزادی بیان، آزادی انتخابات، آزادی مطبوعات،‏‎ ‎‏آزادی رادیو ـ تلویزیون، تبلیغات، این از حقوق بشر و از ابتدایی ترین حقوق بشر است


آن زمان اگر یک مدرس دانشگاه حکومت پهلوی را نقد می کرد، یا حتی یک دانش آموز علیه حکومت سخن میگفت با او برخورد میشد، آیا در آن جوّ میشد مناظره برپا کرد بین منتقدین به حکومت پهلوی و طرفداران آن؟ منتقد را به جایی میبردند که دیگر پیدا نمیشد! پس آنچه که امام(ره) می فرمود در زمان پهلوی نیست، انصافا امروز محقق شده است.
امروز خود رهبر دارد بر کرسی های آزاد اندیشی تأکید می کند، خود رهبری دارد با دانشجویان جلسات پرسش و پاسخ به راه می اندازد، خود رهبر از مسئولین و دانشجویان مطالبه آزاد اندیشی دارد!

يا صاحبي و معتمدي;1008597 نوشت:
پس چرا هم اکنون بیان مخالفت با نظام و ولایت فقیه موجب پیگیری قضایی میشود؟!

کجا کسی که به دور از هیاهو و جنجال سازی و صرفا با بیان علمی ولایت فقیه را نقد کرده، تحت پیگرد قضایی قرار گرفته است؟

يا صاحبي و معتمدي;1008597 نوشت:
بسیاری از نحله های فکری مضل به آسانی در میان توده جامعه سخنان خود را مطرح می کنند، آیا شما اطلاع ندارید چقدر سایت های شبهه افکن و کتابهای ضال و مضل به راحتی در دسترس هستند؟ اما چرا یک سایت آزاد نداریم که تریبونش دست حکومت نباشد و بتواند آزادانه حکومت را نقد کند؟
چرا اهل سنت به راحتی می توانند کتاب و مقاله و سایت داشته باشند و در فضای عمومی معتقداتشان را بیان کنند، اما منتقدین نظام چنین آزادی را ندارند؟ اگر تصعبات مذهبیم نبود همینجا لینک سایتهای مسیحیت و اهل سنت و... را که آزادانه فعالیت می کنند را قرار می دادم، اما عجبا....! همین سایتها اگر دم از مخالفت با نظام بزنند در اسرع وقت فیلتر خواهند شد!
نمی دانم، یعنی فقط مخالفین نظریه ولایت فقیه اینقدر خطرناک هستند که هر جا بخواهند حرفی بزنند باید یک آقا بالاسر مثل اجل معلق بالای سرش باشد تا به محض این که چیزی گفت فی المجلس ابطالش کند.. (آن هم با ابزار زور نه با منطق)

انصافا چنین تفاوتی وجود ندارد؛ طبق آمار رصد شده فعالیت های سایت ها و شبکه های مخالف، بعد از اسلام بیشترین چیزی که هدف حمله قرار گرفته است ولایت فقیه است.

يا صاحبي و معتمدي;1008597 نوشت:
بله ، چون تریبونش دست نظامست! چون هر مطلبی خواستند می توانند حذف کنند و هرگاه اراده کنند موضوع را جمع بندی و پرونده را مختومه می کنند!

منصفانه نیست، شما دارید با بد بینی نگاه می کنید.

Mellate Ebrahim;1008805 نوشت:
جناب مسلم , مگر خدا به پیامبران امر کرده بود که عقیده صحیح و اسلامِ حقیقی رو فقط برای متخصصین بگویند و تبلیغ کنند و یا از بزرگان قوم اجازه بگیرند بعد تبلیغ کنند؟

ببینید آنچه که بنده به عنوان قاعده در پست های متعدد عرض کردم این است که آزادی اندیشه و بیان در صورتی منطقی است که مردم از هر دو طرف آگاه شوند تا بتوانند درست تصمیم بگیرند؛ یعنی کفه ورود شبهات و کفه پاسخگویی باید برابر باشد؛ آنچه که به عنوان طرح بحث در محافل علمی و تخصصی عرض کردم یک مصداق از موضوع است.

برای اینکه منظورم روشن شود عرض می کنم ظاهرا از نام کاربری شما بر می آید که معتقد به حقانیت دین باشید، خب آیا خود شما آزادی بیان به این صورت که کتاب های شیطان پرستی و مکاتب الحادی به راحتی مطالبشان را چاپ کنند، و به راحتی میان مردم آمده و عضو جذب کنند، این را می پذیرید؟

علاوه بر اینکه نظریه ولایت فقیه یک نظریه فقهی و تخصصی است، . حتی در صورت بطلان چنین نظریه ای هیچ کدام از فقها معتقد به مخالفت با نظام و حکومتی که در دست یک فقیه است نیستند، طبیعی است که هر جامعه ای بالاخره حکومت می خواهد، آنها می گویند حکومت مختص فقیه نیست، نه اینکه اگر فقیه در دست گرفت باید با آن مخالفت کرد!!
کسانی که این بحث ها را به عنوان نقد نظام مطرح می کنند روشن است که دنبال بحث علمی نیستند، میخواهند این نقدها را کانالیزه کنند!

Mellate Ebrahim;1008805 نوشت:
پیامبر اسلام ص اتفاقا چند سال مخفیانه مردم رو تبلیغ کردند نه متخصصین و علما رو.

پیامبر(ص) تمام مردم را به علما و کتاب های آسمانی شان ارجاع میدادند، و با کمال میل از مناظره با متخصصین استقبال می کردند؛ اما می بینیم که بسیاری از مخالفین اول به بهانه های واهی مردم را از روحانیت به عنوان تنها پاسخگوی دین جدا می کنند و بعد شبهه شان را می اندازند!!
من الان خودم با برخی زرتشتیان و مسیحیان بحث داشته ام، پس از طرح سوال آنها را به کشیشیان و موبدان ارجاع دااده ام، گفته ام این سوال را از ایشان بپرسید و روی پاسخ آنها فکر کنید، چون میدانم اینها عوام هستند و باید با مشورت با متخصصین و شنیدن سخن هر دو طرف موضعشان را انتخاب کنند تا بعد نگویند نمیدانستیم!

Mellate Ebrahim;1008805 نوشت:
چرا تلویزیون مناظره در این سطح نمیذاره ؟ مثلا دو فقیه موافق و مخالف ولایت فقیه ؟
واقعا منکر این هستید که در رسانه ملی کوچکترین نقد و صحبت پیرامون ولایت فقیه قدغن محض هست ؟

طبیعی است مدیریت هر مجموعه ای زیر نظر مدیر همان مجموعه است، اگر یک دولت می آید آزادی بیان بیشتری می دهد، یک دولت منتقدینش را بی سواد و بی شناسنامه میخواند یا فلان وزیر میکروفون خبرنگار را می گیرد پرت می کند یا مانند آن را نمی توان مواضع نظام دانست که!! بالاخره همانطور که تمام مجموعه ها پاسخگویی در حیطه وظایفشان بر عهده خودشان است، پاسخگویی در حیطه آزادی بیان هم در حیطه اختیارات خودشان است،
آنچه که از رهبری می بینیم دفاع تمام قد از آزادی بیان ، مطالبه گری در این عرصه، و برگزاری بیش از 200 جلسه با دانشجویان است

Mellate Ebrahim;1008805 نوشت:
آیا همون قدر که آزادانه در نماز جمعه فریاد میزنند مرگ بر ضد ولایت فقیه,
همونقدر آزادی هست که مردم فریاد بزنند, مرگ بر ولایت فقیه ؟

معلوم است که نه! چون این آزادی بیان نیست، ضدیت با نظام است!! من از سخن شما تعجب می کنم!
ازادی بیان که به معنای ضدیت با نظام نیست! نه تنها ایران، بلکه هیچ نظامی و بلکه هیچ عاقلی چنین اجازه ای نمیدهد!

يا صاحبي و معتمدي;1008871 نوشت:
سبحان الله ....! آیا رهبران شما به شما یاد داده اند که به همین راحتی به هر مخالفی برچسب انگلیسی و آمریکایی بزنید؟؟؟!

اخوی من مگه گفتم شما آخوند انگلیسی هستی که دچار سوء ظن میشی؟ میگن نفوذ کردند ! حوزه اوضاع اش خیلی خراب هست این را من نمیگم بعضی از روحانیون مطرح و.. میگند :
میگند انقلاب ایران از داخل حوزه علمیه شروع شده و میخواهند از طریق حوزه دوباره فیتیله اش را پایین بکشند : با پروژه نمیدانم مرجعیت سازی و نقد ولایت فقیه و در آخر روحانیون به جان خود و مردم بندازند
یک مستند هم درست کردن در مورد پروژه 2020 تا این ملت بصیرتشان زیاد بشه: قسمت 6و7 قشنگ توضیح داده شده که هدف این دشمنان چی هست.
https://www.aparat.com/video/video/listuser/username/anoshka/usercat/82487
يا صاحبي و معتمدي;1008871 نوشت:
به دیگران هیچ ارتباطی ندارد که موضوعی که استارتر شروع کرده مهم هست یا نیست، شما اگر مسأله را مهم نمی دانید خیلی خوشحالتر می شویم که کلا سری به این تابپک نزنید....بروید تایپک هایی که خودتان مهم می دانید مطالعه بفرمایید

وظیفه شرعی من هست که از رهبرم دفاع کنم : دوستداری خوشت بیاد : دوست نداری خوشت نیاد !
چرا قدیم و زمان جنگ و اوایل انقلاب میگفتند: مرگ بر ضد ولایت فیه: درود بر رزمندگان اسلام: سلام شهیدان و.. ؟
توی سوره حمد چی میخوانی؟
اهدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِيمَ ﴿۶﴾ما را به راه راست هدایت فرما! صِرَاطَ الَّذِينَ أَنعَمتَ عَلَيهِمْ غَيرِ المَغضُوبِ عَلَيهِمْ وَلاَ الضَّالِّينَ ﴿۷﴾ راه کسانى که آنان را مشمول نعمت خود ساختى، نه راه کسانى که بر آنان غضب کردى و نه گمراهان

erfan.71;1008870 نوشت:
نظریه ضد ولایت فقیه: نظریه ای هست که در حوزه علمیه رونق پیدا کرده و کار فرقه ی حجتیه و آخوند های انگلیسی مثل سید صادق شیرازی هست و در اوضاع کنونی بحث را باید در مورد مطالب مهتری کرد........................

سلام عرفان عزیز؛ اصل ولایت فقیه مورد اتفاق جمیع فقهاست؛ اختلافی که وجود دارد در مراتب آن است، که آیا این ولایت مطلق است یا مقید
اما هیچ کدام از فقهای مطرح در حوزه اگرچه شاید نظریه ولایت مطلقه امام را قبول نداشته باشند، اما معتقد به ضدیت با ولایت فقیه هم نیستند، خود برخی از این آقایان می فرمایند ما حفظ نظام را واجب میدانیم، بنابراین اینطور نیست که بگوییم ضدیت با ولایت فقیه در حوزه رونق گرفته است.

بله گاهی از روحانی نماها هستند که عَلَم ضدیت را برداشته اند و بودجه هایی هم که دارند انسان را مشکوک میکند که ان منابع مالی و این حجم از تبلیغات و حمایت ها از کجا تأمین میشود، اما آنچنان به حساب نمی آیند که بگوییم در حوزه رونق پیدا کرده اند!

موضوع قفل شده است