نصحیت هایی حکیمانه از حضرت امام(ره) به فرزند گرامیشان حاج احمد آقا

تب‌های اولیه

4 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
نصحیت هایی حکیمانه از حضرت امام(ره) به فرزند گرامیشان حاج احمد آقا

نصحیت هایی حکیمانه از حضرت امام(ره) به فرزند گرامیشان حاج احمد آقا

پسرم! از این مخلوقات میان تهى ، پوچ و هیچ ، باكى نداشته باش و چشم امیدى هرگز به آنها مبند، كه چشم داشتن به غیر او شرك است و باك از غیر او جل و علا و كفر.
پسرم ! تا نعمت جوانى را از دست ندادى فكر اصلاح خود باش كه در پیرى همه چیز را از دست مى دهى ، یكى از مكاید شیطان كه شاید بزرگترین آن باشد، كه پدرت بدان گرفتار بوده و هست - مگر رحمت حق تعالى دستگیر او باشد - استدراج است .
در عهد نوجوانى شیطان باطن ، كه بزرگترین دشمنان اوست ، او را از فكر اصلاح خود باز مى دارد، و امید مى دهد كه وقت زیاد است ، اكنون فصل برخوردارى از جوانى است ، و هر آن و هر ساعت و هر روز كه بر انسان مى گذرد، درجه درجه او را با وعده هاى پوچ از این فكر باز مى دارد تا ایام جوانى را از او بگیرد، و آنگاه كه جوانى رو به اتمام است ، او را به امید اصلاح در پیرى سرخوش مى كند و در ایام پیرى نیز این وسوسه شیطانى از او دست نكشد، و وعده توبه در آخر عمر مى دهد، و در آخر عمر و شهود موت ، حق تعالى را در نظر او مبغوض ترین موجود جلوه مى دهد كه محبوب او كه دنیاست از دستش گرفته است ، این حال اشخاصى است كه نور فطرت در آنها به كلى خاموش نشده است ، و اشخاصى هستند كه غرقاب دنیا بر آنها را از فكر اصلاح دور نگهداشته ، و غرور دنیا سرتا پاى آنان را فراگرفته است من خود چنین اشخاصى را در اهل علم اصطلاحى دیده ام و اكنون بعض آنها در قید حیاتند و ادیان را هیچ و پوچ مى دانند.
پسرم ! توجه كن كه هیچ یك از ما نمى تواند مطمئن باشد كه به این دام شیطانى نیفتد. عزیزم ! ادعیه ائمه معصومین را بخوان و ببین كه حسنات خود را سیئات مى دانند، و خود را مستحق عذاب الهى مى دانند، و به جز رحمت حق به چیزى نمى اندیشند، و اهل دنیا و آخوندهاى شكم پرور این ادعیه را تاویل مى كنند، چون حق جل و علا را نشناخته اند.

میزان در اعمال
پسرم ! نه گوشه گیرى صوفیانه دلیل پیوستن به حق است ، و نه ورود در جامعه و تشكیل حكومت ، شاهد گسستن از حق . میزان در اعمال انگیزه هاى آنهاست .
چه بسا عابد و زاهدى كه گرفتار دام ابلیس است و آن دام گستر، با آنچه مناسب او است ، چون خود بینى و خود خواهى و غرور و عجب و بزرگ بینى و تحقیر خلق الله و شرك خفى و امثال آنها، او را از حق دور و به شرك مى كشاند و چه بسا متصدى امور حكومت كه با انگیزه الهى به معدن قرب حق نائل مى شود... پس میزان عرفان و حرمان ، انگیزه است .
هر قدر انگیزه ها به نور فطرت نزدیكتر باشند و از حجب ، حتى حجب نور وارسته تر، به مبداء نور وابسته ترند، تا آنجا كه سخن از وابستگى نیز كفر است .
پسرم ! از زیر بار مسؤ ولیت انسانى كه خدمت به حق در صورت خدمت به خلق است شانه خالى مكن ، كه تاخت و تاز شیطان در این میدان ، كمتر از میدان تاخت و تاز در بین مسئولین و دست اندركاران نیست ، و دست و پا براى بدست آوردن مقام ، هر چه باشد، چه مقام معنوى و چه مادى مزن ، به عذر آن كه مى خواهم به معارف الهى نزدیك شوم ، یا خدمت به عبادالله نمایم ، كه توجه به آن از شیطان است ، چه رسد كه كوشش براى به دست آوردن آن .
باید معارف به قلب برسد
پسرم! كوشش كن كلمه توحید را كه بزرگترین كلمه است ، و والاترین جمله است ، از عقلت به قلبت برسانى ، كه حظ عقل همان اعتقاد جازم برهانى است ، و این حاصل برهان اگر با مجاهدت و تلقین به قلب نرسد، فایده و اثرش ‍ناچیز است .
چه بسا بعضی از همین اصحاب برهان عقلى و استدلال فلسفى بیشتر از دیگران در دام ابلیس و نفس خبیث مى باشند، (پاى استدلالیان چوبین بود)، و آنگاه این قدم برهانى و عقلى تبدیل به قدم روحانى و ایمانى مى شود كه از افق عقل به مقام قلب برسد، و قلب باور كند آنچه را استدلال اثبات عقلى كرده است .
پسرم ! مجاهده كن كه دل را به خدا بسپارى و موثرى جز او ندانى .

بى توجهى به ثناى ثناجویان

پسرم ! چه خوب است به خود تلقین كنى ، و به باور خود بیاورى یك واقعیت را كه مدح مداحان و ثناى ثناجویان چه بسا كه انسان را به هلاكت برساند، و از تهذیب دور و دورتر سازد. تاثیر سوء ثناى جمیل در نفس آلودده ما، مایه بدبختیها و دور افتادگى ها از پیشگاه مقدس حق - جل و علا - براى ما ضعفاء النفوس خواهد بود، و شاید عیبجویى ها و شایعه پراكنى ها براى علاج معایب نفسانى ما سودمند باشد، كه هست همچون عمل جراحى دردناك كه موجب سلامت مریض ‍ مى شود. آنان كه با ثناهاى خود ما را از جوار حق دور مى كنند، دوستانى هستند كه با دوستى خود به ما دشمنى مى كنند و آنان كه پندارند با عیب گوئى و فحاشى و شایعه سازى به ما دشمنى مى كنند، دشمنانى هستند كه با عمل خود ما را اگر لایق باشیم ، اصلاح مى كنند، و در صورت دشمنى به ما دوستى مى نمایند. من و تو اگر این حقیقت را باور كنیم ، و حیله هاى شیطانى و نفسانى بگذارند واقعیات را آن طور كه هستند ببینیم ، آنگاه از مدح مداحان و ثناى ثناجویان آن طور پریشان مى شویم كه امروز از عیب جوئى دشمنان و شایعه سازى بدخواهان ؛ و عیب جوئى را آن گونه استقبال مى كنیم كه امروز از مداحى ها و یاوه گوئیهاى ثناخوانان . اگر از آنچه ذكر شد به قلبت برسد، از ناملایمات و دروغ پردازیها ناراحت نمى شودى ، و آرامش ‍ قلب پیدا مى كنى ، كه ناراحتیها اكثرا از خود خواهى است . خداوند همه ما را از آن نجات مرحمت فرماید.
آفات حب دنیا
پسرم ! هیچگاه دنبال تحصیل دنیا، اگر چه حلال او باشد، مباش كه حب دنیا، گرچه حلالش باشد، راءس همه خطایا است ، چه خود حجاب بزرگ است و انسان را ناچار به دنیاى حرام مى كشاند. تو جوانى و با قدرت جوانى كه حق داده است مى توانى اولین قدم انحراف را قطع كنى و نگذارى به قدم هاى دیگر كشیده شوى كه هر قدمى ، قدم هائى در پى دارد، و هر گناهى - گرچه كوچك - به گناهان بزرگ و بزرگتر انسان را كشد، به طورى كه گناهان بسیار بزرگ در نظر انسان ناچیز آید، بلكه گاهى اشخاص به ارتكاب بعض كبائر به یكدیگر فخر مى كنند، و گاهى به واسطه شدت ظلمات و حجاب هاى دنیوى ،
منكر به نظر معروف ، و معروف منكر مى گردد

پنج نامه بسیار مهم از عارف کامل کیمیا نظر مرحوم حاج شیخ حسنعلی نخودکی


نامه اول از حضرت حاج شیخ قدس سره به یكى از سالكان وادى طلب
به عرض عالى مى رساند امید است به الطاف الهى سرگشتگان وادى طلب به مقصد برسند. و لنعم ما قال :

دست از طلب مدار كه در طى این طرق
از پا فتادنى كه به منزل رسیدن است
و من یخرج من بیته مهاجرا الى الله و رسوله ثم یدركه الموت فقد رفع اجره على الله و ان الله غفورا رحیما . (سوره نساء آیه 100).
بارى ! اولا كه امروزه در بسته است و آن طرق سابق تماما مسدود است ولى آنچه كه امروز تكلیف است : نخست نماز اول وقت است ، دوم اهتمام در حضور قلب در وقت نماز و این كار مثل خوشنویسى است و به یك روز و دو روز درست نمى شود و طول زمان لازم دارد از او كه گذشت بیدارى پیش ‍ از صبح است :
هر گنج سعادت كه خدا داد به حافظ
از یمن دعاى شب و ورد سحرى بود
بین الطلوعین را به چهار قسمت تقسیم كنید: یكى اذكار و تسبیح دیگرى ادعیه سوم قرائت قرآن ، و بالاخره فكرى در اعمال روزه گذشته اگر موفق به طاعتى بوده اید شكر كنید و اگر خداى ناكرده ابتلاء به معصیتى یافته اید، استغفار كنید دیگر آنكه هر روز صدقه دهید، ولو به وجه مختصر شبها، قدرى در بى اعتبارى دنیا و انقلاب آن فكر نمائید و ملاحظه كنید كه دنیا با اهل دنیا چگونه سلوك مى كند.

نامه دوم از حضرت شیخ قدس سره در پاسخ كسى كه طالب علم كیمیا بود:
اى طلب راه خدا و اى سالك طریق هدى !
جستن گوگرد احمر، عمر ضایع كردن است
روى بر خاك سیه آور كه یكسر كیمیاست
و شیخ بهائى علیه الرحمه مى فرماید:
گیرم كه نحاس را تو زر كردى
زر كن مس خویشتن اگر مردى
اى برادر یقین دان كه قنطار طلاى احمر، براى كسى كه از این عالم داخل آن عالم شد، به قدر ذره اى نفع و اثر ندارد.
چنان فرض كن كه انسان عمرى را صرف نمود و آن علم را پیدا كرد؛ بعد امر به انتقال به آن عالم شد، از اینجا كه رفته در آنجا هم ذره اى نفع ندارد پس ‍ اكسیرى حاصل كن كه براى آن عالم بدرد خورد و آن اكسیر را حضرت حق توسط پیغمبر بر حق ، حضرت محمد بن عبدالله علیه الاف التحیة و الثناء براى شما آورده است و هو: و استعینوا بالصبر و الصلوة و انها لكبیرة الا على الخاشعین انسان باید ابتدا مقدمه آن را كه خشوع است پیدا كرده و سپس درصدد ساختن آن اكسیر برآید، كه هركس داراى آن مقام شد، یقینا رستگار شده است ولى همین قدر بدانید كه همچنانكه اگر كسى بخواهد خوشنویس شود، به آسانى ممكن نیست و باید زحمت بكشد و مواظبت نماید، تا درست شود و از همان اول مرتبه ممكن نیست ، همچنین حضور قلب ، براى انسان از ابتدا، مشكل است . باید مقید شد كه نماز در اول وقت گزارده شود و براى انجام نمازها در اول وقت باید، از هر كارى دست كشید، سپس لازم است كه معانى كلمات نماز را درك كرد، آنگاه نكات و مزایاى دیگر بارى سعى كنید كه معانى نماز را خوب بفهمید و در هنگام قرائت ، به معانى مزبور توجه نمائید، و در طریقه حقیر اصل همه كارها، توجه به معانى نماز است ، بعد چیزها دیگر
.
نامه سوم از حضرت حاج شیخ قدس سره به یكى از سادات علماى دزفول :
تا آنجا كه مى توانید در امر نماز اول وقت و حضور قلب در نماز و تلاوت چند آیه از قرآن با تدبر در معانى آن ، در سحرها مداومت نمائید. نمى دانم چه دوره اى شده است كه وقت بودن سر كار به قدرى موانع داخلى و خارجى غلبه كرد كه به كل از مقصد و مقصود باز مانده ایم . بعضى مطالب است كه به كتابت در نمى آید. بارى دو مطلب را خاطر نشان سركار مى كنم :
اول : آنكه انسان باید جد و جهد كند تا اطمینان نماید كه طریقى را كه مى خواهد سلوك كند طریق حق است . آنگاه كه حقیقت طریق معلوم شد اگر چند روزى فتح باب نشد، سالك نباید دلتنگ شود نه آنكه انسان از اول بدون آگاهى وارد طریق شود و در آخر همچنان مشكوك باشد، كه آیا این طریق حق است ؟ و یا این راهنما راستگو است یا دروغگو و به خود بسته است ؟
دوم : آنگه اگر انسان به وظایف خود عمل كند، خداوند مطالب را در هر وقت و هرجا كه باشد به او مى رساند. و استعینوا بالصبر و الصلوة در باطن نماز تعمق نمائید و رساله اسرار الصلوة را كه از شهید ثانى است به دست آورید و قدرى در آن نظر نمائید. همچنین در قرآن تاءمل كنید، و از مناجات خمس عشره هر روز صبح یكى را بخوانید، وقتى به اتمام رسید از اول شروع كنید آیه و من یتق الله ، یجعل له مخرجا، و یرزقه من حیث لایحتسب ، و من یتوكل على الله فهو حسبه ، ان الله بالغ امره ، قد جعل الله لكل شى ء قدرا . سوره طلاق آیه 3
را با تدبر در معانى آن مشغول باشید، انشاء الله امید است كه كارها اصلاح شود:
هله نومید نباشى چو تو را یار براند
اگر امروز براند نه كه فردا بخواند
گربه روى تو ببندد همه درها و گذرها
در دیگر بگشاید كه كسى آن راه نداند
چون دم میش نماند، زدم خودم كندش پر
تو ببین كین دم یزدان به كجاها رساند
نامه چهارم از حضرت حاج شیخ قدس سره به یكى از سادات علماى دزفول :
عرض مى شود به تمام احباء اظهار فرمائید كه طریقه فلانى غیر از طریقى است كه شنیده اید همه بدانند كه طریقه حقیر، طریقتى است كه تمام مطالب شرع را نهایت اهتمام دارد، خلاف باقى طرق كه به مطالب شرعیه خیلى بى اعتناء هستند.
مثل آقا سید حسین مرتاض كه گفت : اگر معصوم هم بگوید صوم ایام البییض خوب است ، گوش به حرف او نمى كنم در طریقه حقیر، خصوصا نماز خیلى مورد توجه است كه هرچه زحمت و توجه است به نماز معطوف دارید.
و اعلموا رحمكم الله ان مدار الامر یدور على ثلاثة اشیاء: السهر و اكل الحلال ، و التوجه فى الصلوة و حضور القلب فیها
بدانید و آگاه باشید خداوند رحمت كند شما را براستى كه اساس طریقت حقیر بر این سه پایه ، محكم و استوار است : بیدارى سحرها، غذاى حلال و توجه به نماز و حضور قلب در هنگام نماز.

نامه پنجم از حضرت حاج شیخ قدس سره در پاسخ نامه یكى از ارادتمندان خویش :
بنام او كه شوكت و شاءنش بس ارجمند است اى برادر و رفیق و همراه و دوست مهربان من ! نامه تو را خواندم و گفتارت را دریافتم و حال و بالت معلومم گردید. به پاسخ نامه ات با فقدان اسباب لازم كه موجب هماهنگى مرقومه و جوابش مى شود، مبادرت نمودم اینك با استعانت از خداوند متعال معروض مى گردد: اى سواره بر اسب ابى عصام كه آن را از مكارى كرایه كرده اى و آن همچون الاغى است كه به سبب لگام و دهانه اش از رفتن بازمانده است درباره ابتلاء و گرفتارى خود در چنگ مردمان پست و فرومایه ، بیندیش پس بدون تردید چنین ابتلائى به سبب كفران نعمتى است كه در مصاحبت اخیار و بزرگان كرده اى و به مكافات آن ، خداوند متعال تو را گرفتار فرومایگان نمود، تا شناساى قدر و ارزش مصاحبت عزیزان و بزرگواران باشى اینكه شفاى تو از بیمارى عطش در استفاده از خیار است در آن اشارتى است تا بدانى كه حرارتى كه بر اثر مصاحبت با مردمان بد و شرور در مزاج آدمى پدید مى آید، جز به وسیله سردى و برودت مصاحبت با نیكان و مردان صالح ، زائل نمیگردد (توضیح آنكه كلمه خیار به معنى مردمان نیك نیز هست ) و اما سخن تو كه : اگر استخاره مساعدت و یارى نماید... آیا نشنیدى سخن آن آزاده را كه گفت : در كار خیر حاجت هیچ استخاره نیست گفته بودى كه : اختیار خوردن خیار كردم ؛ بدان كه اختیار، عین اضطرار است و حرارت مزاج ، تو را در خوردن خیارت ناچار كرده است . پس اندیشه كن و بدان اینچنین اختیار، عین اضطرار است ، و نیز از سخن اخیار براى تو گواه مى آورم :
این جفاى خلق با تو در جهان
گر بدانى گنج زر باشد نهان
خلق را با تو كج و بدخو كند
تا تو را ناچار رو آنسو كند
پس همچون پشه از این مرتبه مورد اعتماد و ماءنوس خود، به سوى مرتبه بالاترى كه مرتبه حق است ترقى نموده و با چشم دل و نه با چشم سر بنگر، پس در گردش نظر خویش اندیشه نما و بشنو كه چه مى گویند:
چشم دل باز كن كه جان بینى
آنچه نادیدنى است آن بینى
چون با پاى سلوك بیابانهاى خشك و بلند و پست این بادیه را پیمودى ، به جهانى گسترده خواهى رسید و از مضایق و مهالك ، رهایى خواهى یافت و به باغستانها و درختان و چشمه ها و جویباران معنى دست خواهى یافت اما بدان كه وصول به این حقایق شقایق و آن شقایق حقایق ، جز با بریدن از وابستگى ها و علائق دنیوى حاصل نشود.
از حقیقت بر تو نگشاید درى
زین مجازى مردمان تا نگذرى
لیكن مادام كه چشم بر این متاع بى قدر و این دنیاى پست ، دوخته دارى ، بدان كه معامله تو با زیان همراه ، و اساس حیات معنویت ، همان تباهى است و روى تو در قیامت عبوس خواهد بود، و گمان مبر كه زیركانه عمل مى كنى پس از این خانه هلاك ، پهلو تهى كن و روى بسوى خانه آخرت نما، تا روى تو خرم گردد و دیده ات به سوى پروردگار ناظر و روشن شود و در این مقام است كه توانى گفت : حمد و سپاس خداوندى را كه حزن و اندوه از صفحه دل ما زدود. اما تا وقتى كه در این دنیاى دون كه خانه حزن و محنت است مقام گزیده اى چگونه مى توان دعوى كرد كه : حمد و سپاس ‍ خداوندى را است كه حزن و اندوه ما را زائل ساخت .
پس مكرر در این نامه بنگر و نظر و بصیرت خویش در معانى آن بگمار، شاید كه به معانى برخى از آنچه براى تو نگاشتیم ، دست یابى و شاید كه خداوند بعد از آن گشایشى در كار فراهم فرماید دعاوى تو باشد از الفاظ بگذر و دل در معانى بند كه منظور از گفته ها مفاهیم و معانى است . اینك مركب قلم به خشكى گرائید و قلم از حركت باز ایستاد. پس اگر تو اهل و شایسته هدایت باشى همین مقدار از سخن ، تو را كفایت مى كند مطلق حمد و ثنایش در آغاز و انجام از آن خداوند است و سلام بر آن كس كه طریق هدایت پیماید.
این نامه را بنده جانى فانى حسنعلى اصفهانى ، در نهایت عجله و شتاب تحریر نمودم