جمع بندی مگر خدا مهربان تر از مادر نيست؟

تب‌های اولیه

51 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
مگر خدا مهربان تر از مادر نيست؟

علت دادن اينهمه رنج به ادمها چيه؟ مگه نميگن خدا مهربانترينه؟
چرا افرادي كه اعتقاد به هيچي ندارن اينهمه تو زندگيشون موفق هستن؟ همه روحيه هاي خوب دارن زندگي هاشون پر از شادي و خوشيه؟ چرا هر چي بدبختي است برا انسان هاي مومنهً
حتي ائمه هم سختي هاي زيادي داشتن
اگه امتحانه چرا براي ادمهاي مومن هست ؟ ادمهايي كه چه خدا امتحانشون بكنه چه نكنه بهش اعتقاد دارن
خدا ادمهاي بي دين رو امتحان نميكنه چرا؟
خدا مگه مهربانتر از مادر نيست؟ مگه نميگن مادر حاضر نيست يه خار به پاي بچش بره
چرا خدا خار تو چشم ادمهاي مومن ميكنه ؟
مگه نميگن خدا با دلهاي شكسته است از رگ گردن به ادمها نزديكتره چرا وقتي تنهايي تنهات ميذاره؟
چرا هر چي ايمانت قوي تر ميشه بدبختي هات بيشتر ميشه؟
زماني كه ايمان نداري تمام دنيا به كامته
من به وجود خدا شك دارم
حس ميكنم همه اينها بازيه
يه روزي مياد كه ميگن همش قصه بوده اصلا خدايي نيست بهشت و جهنمي نيست
مگه خدا نميگه توكل ؟ چرا دو سال بهش توكل ميكني ضجه ميزني ولي يه نيم نگاه نميكنه؟
مگه نميگن گناه نكن و توسل كن چرا اينها همش بي جواب ميمونه؟
پس من به چي دلخوش كنم؟
نه توسل جواب داده نه توكل نه صبر نه تفكر نه گذشت نه ايمان
چه راهي جز اينها هست برا حل مشكل؟

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد سمیع

Nla;813318 نوشت:
علت دادن اينهمه رنج به ادمها چيه؟ مگه نميگن خدا مهربانترينه؟
چرا افرادي كه اعتقاد به هيچي ندارن اينهمه تو زندگيشون موفق هستن؟ همه روحيه هاي خوب دارن زندگي هاشون پر از شادي و خوشيه؟ چرا هر چي بدبختي است برا انسان هاي مومنهً
حتي ائمه هم سختي هاي زيادي داشتن
اگه امتحانه چرا براي ادمهاي مومن هست ؟ ادمهايي كه چه خدا امتحانشون بكنه چه نكنه بهش اعتقاد دارن
خدا ادمهاي بي دين رو امتحان نميكنه چرا؟
خدا مگه مهربانتر از مادر نيست؟ مگه نميگن مادر حاضر نيست يه خار به پاي بچش بره
چرا خدا خار تو چشم ادمهاي مومن ميكنه ؟
مگه نميگن خدا با دلهاي شكسته است از رگ گردن به ادمها نزديكتره چرا وقتي تنهايي تنهات ميذاره؟
چرا هر چي ايمانت قوي تر ميشه بدبختي هات بيشتر ميشه؟
زماني كه ايمان نداري تمام دنيا به كامته
من به وجود خدا شك دارم
حس ميكنم همه اينها بازيه
يه روزي مياد كه ميگن همش قصه بوده اصلا خدايي نيست بهشت و جهنمي نيست
مگه خدا نميگه توكل ؟ چرا دو سال بهش توكل ميكني ضجه ميزني ولي يه نيم نگاه نميكنه؟
مگه نميگن گناه نكن و توسل كن چرا اينها همش بي جواب ميمونه؟
پس من به چي دلخوش كنم؟
نه توسل جواب داده نه توكل نه صبر نه تفكر نه گذشت نه ايمان
چه راهي جز اينها هست برا حل مشكل؟

باسمه تعالی
با عرض سلام و خسته نباشید
انشاء الله که خداوند مشکل شما و همه کسانی که گرفتاری دارند را حل نماید.
این بلاها و گرفتاری ها خدای نکرده از سر دشمنی خدا با شما نیست. بلکه باید بدانید خدا برای تربیت و پرورش جان انسان ها دو برنامه تشریعی و تکوینی دارد و در هر برنامه شدائد و سختی هایی را گنجانده است.
در برنامه تشریعی عبادات را واجب کرده و در برنامه تکوینی، مصائب را در سر راه بشر قرار داده است. روزه، حج، جهاد، انفاق، و نماز سختی هایی است که با تکلیف ایجاد گردیده و صبر و استقامت در انجام آنها موجب تکمیل نفوس و پرورش استعدادهای عالی انسانی است.
بیماری ها، مریضی ها، مشکلات دیگر، که بر اثر عدوم سوء تدبیر انسان دامن او را می گیرد، سختی هایی است که در تکوین پدید آمده و فلسفه ان پرورش روح و تکامل بعد معنوی اوست.
در واقع ما دو نوع لطف داریم
1- لطف جلی و آشکار که خود را در قالب همین نعم ظاهری دنیوی نشان می دهد.
2- لطف خفی، که خود را در قالب چنین بلاهایی نشان می دهد.
حضرت امام(رحمة الله علیه) در این رابطه می فرمایند:
«خداوند تبارك و تعالى الطافى دارد ظاهر و الطافِ خفيه. يك الطاف خفيه ‏اى خدا ی تبارك و تعالى دارد كه ماها علم به آن نداريم، اطلاع بر او نداريم. و چون ناقص هستيم از حيث علم، از حيث عمل، از هر جهتى ناقص هستيم، از اين جهت در اين طور امورى كه پيش مى ‏آيد جزع و فزع مى‏ كنيم، صبر نمى‏ كنيم. اين براى نقصان معرفت ماست به مقام بارى تعالى. اگر اطلاع داشتيم از آن الطاف خفيه ‏اى كه خداى تبارك و تعالى نسبت به عبادش دارد و انَّهُ لَطيفٌ عَلى‏ عِبادِه «1» و اطلاع بر آن مسائل داشتيم، در اين طور چيزهايى كه جزئى است و مهم نيست اين قدر بى‏ طاقت نبوديم؛ مى‏ فهميديم كه يك مصالحى در كار است، يك الطافى در كار است، يك تربيت هايى در كار است». [1]
لذا خود ایشان در قبال شهادت فرزندشان حاج آقا مصطفی فرمودند: «مرگ مصطفی از الطاف خفیه الهیه بود»
در حدیثی از امام باقر (علیه السلام) آمده است: خدا از بنده مؤمنش تفقد می کند و برای او بلاها را اهدا می نماید همان طوری که مرد در سفر برای خانواده خویش هدیه ای می فرستد". [2]
امام صادق (علیه السلام) می فرماید: خدا زمانی که بنده ای را دوست بدارد او را در دریای شدائد غوطه ور می سازد".[3]
..........................................
پی نوشت:
[1]. صحیفه امام، ج3، ص235.

[2].

کلینی، اصول کافی، ج 2، ص 255.
[3].
دشتی، محمد، فرهنگ سخنان امام حسین (ع)، ص 145، حدیث 91.

حضرت علی (علیه السلام) در مورد فلسفه ابتلاء مومنین در نهج البلاغه می فرماید: اگر خداوند خانه محترمش و مکان های انجام مراسم حج را در میان باغ ها و نهرها و سرزمین های سبز و هموار و در وسط باغستانی شادی آفرین و جاده های آباد قرار می داد به همان اندازه که آزمایش ساده بود پاداش نیز سبک تر می شد در صورتی که خداوند متعال بندگان خود را با انواع سختی ها می آزماید و با مشکلات زیاد به عبادت فرا می خواند و به اقسام گرفتاری ها مبتلا می سازد تا کبر و خود پسندی را از دلهایشان خارج کند و به جای آن فروتنی آورد و درهای فضل و رحمتش را بر رویشان بگشاید و وسایل عفو و بخشش را به آسانی در اختیارشان بگذارد.[1]
پس فلسفه بلاها و مصیبت ها در مورد انسان های مومن، تربیت و پرورش روح و جان و رسیدن به مراحل تکامل انسانی است.
پی نوشت:
[1]. نهج البلاغه، ص 389 – 391، خطبه 192َ.

بلا مثل موجهای دریاست همان طوری که انسان، شنا را بر اثر برخورد زیاد با امواج دریا می آموزد، بهترین روش برای پروش و تربیت جان آدمی نیز برخورد و مواجهه زیاد با بلاها است از این رو خداوند چون دوست دارد که بنده مؤمنش به رشد و تربیت کامل دست پیدا کند، بلاهای زیادی را نصیب او می کند تا بر اثر مواجه با بلاها، رشد نماید و به کمال نهایی خود برسد.

در واقع این بلاها و بیماریی ها بهانه است تا ما بیشتر به درگاه الهی رجوع داشته باشیم.
آن يکي واعظ چو بر تخت آمدي/قاطعان راه را داعي شدي
دست برمي داشت يا رب رحم ران/بر بدان و مفسدان و طاغيان
بر همه تسخرکنان اهل خير/برهمه کافردلان و اهل دير
مي نکردي او دعا بر اصفيا/مي نکردي جز خبيثان را دعا
مر ورا گفتند کين معهود نيست/دعوت اهل ضلالت جود نيست
گفت نيکويي ازينها ديده ام/من دعاشان زين سبب بگزيده ام
خبث و ظلم و جور چندان ساختند/که مرا از شر به خير انداختند
هر گهي که رو به دنيا کردمي/من ازيشان زخم و ضربت خوردمي
کردمي از زخم آن جانب پناه/باز آوردندمي گرگان به راه
چون سبب ساز صلاح من شدند/پس دعاشان بر منست اي هوشمند
بنده مي نالد به حق از درد و نيش/صد شکايت مي کند از رنج خويش
حق همي گويد که آخر رنج و درد/مر ترا لابه کنان و راست کرد
اين گله زان نعمتي کن کت زند/از در ما دور و مطرودت کند
در حقيقت هر عدو داروي تست/کيميا و نافع و دلجوي تست
که ازو اندر گريزي در خلا/استعانت جويي از لطف خدا
در حقيقت دوستانت دشمن اند/که ز حضرت دور و مشغولت کنند
زين سبب بر انبيا رنج و شکست/از همه خلق جهان افزونترست
که بلای دوست تطهیر شماست/علم او بالای تدبیر شماست.

..................................
پی نوشت:
[1]. مولوی. مثنوی، دفتر چهارم.

ما از یک موجود معمولی که درخواست برطرف شدن مشکل خویش را نداریم. بلکه از خدایی که عالم، حکیم، قادر، فیاض مطلق و بی نهایت هست درخواست داریم. پس باید نهایت تلاش خود را بکنیم و نتیجه را به خودش وا گذار کنیم.
«حافظ وظیفه تو دعا گفتن است و بس/ در بند آن مباش که نشنید یا که شنید».

بلا اثر تربیتی داشته و تربیت کننده فرد و بیدار کننده جامعه است، سختی بیدار ساز و هوشیار کننده انسان های خفته و تحریک کننده عزم ها و اراده ها است، شدائد همچون صیقلی که به آهن و فولاد می دهند هر چه بیشتر با روان آدمی تماس گیرد افراد را مصمم تر و فعال تر و بُرّنده تر می کند؛ زیرا خاصیت حیات این است که در برابر سختی ها مقاومت کند و آماده مقابله با آن گردد، سختی مانند کیمیا خاصیت انقلاب ماهیت را دارد و جان و روان آدمی را عوض می کند.[1]
.............................................
پی نوشت:
[1]. http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa2418

اما اینکه به با وجود تلاش ها و دعاها به خواسته خود هنوز نرسیدی، انشاء الله که به این زودی زود برسید منتها باید بدانید که
اوقات خوش آن بود ک با دوست به سر شد
باقی همه بی حاصلی و بی خبری بود (1)

اینکه دعا ودرخواست ها از حق تعالی به اجابت می رسد شکی نیست در آیه شریفه آمده (ادعونی استجب لکم2) مرابخوانید تا شما را اجابت کنم و ما باید در همه حالات ،چه در زمان مشکلات و چه در زمان راحتی به آن قادر مطلق غنیّ فیّاض علی الاطلاق پناه ببریم.
لکن باید دو مطلب را از هم تفکیک کرد یکی استجابت دعا و دیگر تحقق آنچه ما از خدا طلب می کنیم .

استجابت دعا این است که وقتی ما می گوییم یا الله ،اللهم خداوند می فرماید لبیّک ما وقتی ذکر او را بر زبان جاری می سازیم او هم متذکر ما باشد و توجه به ما نماید که بالاترین استجابت ادعیه و اذکار همین است

و این مسلما با شرائط خاص ودعا وذکر محقق می شود که به آن اجابت لبیکی می گویندو اجابت لبیکی تاخیر ندارد و لذا در بیانات ائمه (ع)آمده هرگاه دست به دعا برداشتی در پایان دستت را روی سر و روی خود بکش اشاره به اینکه عطیه الهی را گرفتی و به علاوه با گرفتن این عطیه قابلیت بیشتر برای قرب الهی پیدا کردی (3)

لذا جناب مولوی در مثنوی شیرین فرموده است:

آن یکی الله می گفتی شبی /تا که شیرین گردد از ذکرش لبی
گفت شیطانش خمش ای سخت رو/چند گوئی آخر ای بسیار گو
اینهمه الله گفتی ای عتو / خود یکی الله را لبیک گو
می نیاید یک جواب از پیش تخت /چند الله می زنی با روی سخت
او شکسته دل شد و بنهاد سر /دید در خواب او خضر را در خضر
گفت هین از ذکر چون وا مانده ای/چه پشیمانی از آن کش خوانده ای
گفت لبیکم نمی آید جواب /زان همی ترسم که باشم رد باب
گفت خضرش که خدا این گفت به من/که برو با بگو ای ممتحن
بلکه آن الله تو لبیک ماست /وان نیاز و درد وسوزت پیک ماست
نی تو را در کار من آورده ام /نه که من مشغول ذکرت کرده ام
خیله ها و چاره جوئی های تو /جذب ما بوده گشاده پای تو
درد عشق تو کمند لطف ماست / زیر هر یا رب تو لبیک ماست
...............................................

پی نوشت
1- حافظ
2-سوره غافر آیه 60
3- کافی کتاب دعا ج2 ص342

تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن
که خواجه خود صفت بنده پروری داند(1)


واما اینکه در دعاها حتما آنچه که می طلبیم محقق گردد معلوم نیست چون طبق بیان قران (
عسی ان تکرهوا شیئاً و هو خیر لکم و عسی ان تحبوا شیئا و هو شر لکم و الله یعلم و انتم لا تعلمون)2
ما از پشت پرده بی خبریم ماهمه مصالح و مفاسد را نمی شناسیم و در جای دیگر قرآن فرموده
(فعسی ان تکرهوا شیئاًو یجعل الله فیه خیراًکثیراً)3

البته در همان مواردیکه ما درخواست امری را داریم چون در نهایت به مصلحت ما نیست خداوند رئوف و مهربان آن امر را برایمان مححق نمی سازد بجایش آنچه که به مصلحت ما است به ما می بخشد به عنوان مثال اگر در منقلی حبه های ذغال را قرار دهیم و آتش روشن کنیم بطوریکه حبه های سیاه ذغال بطور کامل قرمز و بر افروخته گردند

کودکی که نگاه به آن حبه ها دارد به تصور آنکه شکلات است از مادرش مطالبه می کند و چه بسا گریه و ناله هم دارد لکن مادر مهربان و دلسوز هرگز ان ذغال سرخ شده را در اختیار کودک خود قرار نمی دهد تا مبادا آسیب ببیند لکن در عین حال بی توجه به خواست وناله او هم نخواهد بود او بجای آن ذغال سرخ شده شکلاتی واقعی ،شیرینی ،میوه ای که به حال کودکش مفید است به او می دهد.

بنابراین اذکار و ادعیه

اولاًاستجابت به معنی توجه حق تعالی را به دنبال دارد

و ثانیا اگر مورد درخواست در ذکر ودعا به جهت رعایت مصلحت بنده و یا جامعه محقق نگردد جایگزین او و عوض او داده می شود و اگر این عوض در دنیا به جهاتی داده نشود مسلما در قیامت داده می شوددر همین زمینه جناب مولوی در مثنوی نقل کرده:

دزدکی از مارگیری مار برد /ز ابلهی آن راغنیمت می شمرد

وارهید آن مارگیر از زخم مار /کشت آن مار دزد خود را زاز زاز
مارگیرش دیدو پس بشناختش/گفت از جان مار من پرداختش
در دعا می خواستی جانم به او /کش بیابم مار بستانم از او
شکر حق را کان دعا مردود شد/من زیان پنداشتم آن سود شد
پس دعاها کان زیان است و هلاک/وز کرم می نشنود یزدان پاک
مصلح است و مصلحت را داند او /زان دعا را باز می گرداند او
وان دعا گوینده شاکی می شود /می برد ظن بد و آن بد بود
می ندانست کو بلای خویش خواست/وز کرم حق آن بد وناورد راست
....................................................

پی نوشت
1- حافظ
2-بقره 216
3- نساء 19

[="Franklin Gothic Medium"]

Nla;813318 نوشت:
علت دادن اينهمه رنج به ادمها چيه؟ مگه نميگن خدا مهربانترينه؟ ...
اگه امتحانه چرا براي ادمهاي مومن هست ؟ ادمهايي كه چه خدا امتحانشون بكنه چه نكنه بهش اعتقاد دارن

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم و رحمة الله و برکاته،

أَحَسِبَ النَّاسُ أَن يُتْرَكُوا أَن يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ [العنکبوت، ۲]

Nla;813318 نوشت:
من به وجود خدا شك دارم
حس ميكنم همه اينها بازيه
يه روزي مياد كه ميگن همش قصه بوده اصلا خدايي نيست بهشت و جهنمي نيست

:Gig:
یا علی علیه‌السلام

[="Tahoma"][="Navy"]

Nla;813318 نوشت:
يه روزي مياد كه ميگن همش قصه بوده اصلا خدايي نيست بهشت و جهنمي نيست
مگه خدا نميگه توكل ؟ چرا دو سال بهش توكل ميكني ضجه ميزني ولي يه نيم نگاه نميكنه؟
مگه نميگن گناه نكن و توسل كن چرا اينها همش بي جواب ميمونه؟
پس من به چي دلخوش كنم؟
نه توسل جواب داده نه توكل نه صبر نه تفكر نه گذشت نه ايمان
چه راهي جز اينها هست برا حل مشكل؟

سلام
بعضی دردی ندارند ناله به پیشگاه معبود هم ندارند
برخی درد دارند و ناله ها به درگاهش
کدام بهتر است؟
اولی دو نداری
و دومی دو دارایی
بله سخت است
ولی به لذت بردن خدا از ناله های دردمندانه شاید بتوان دلخوش شد
خداوند برایتان فرج بفرماید
ان شاالله
یا علیم[/]

سمیع;813857 نوشت:

پس فلسفه بلاها و مصیبت ها در مورد انسان های مومن، تربیت و پرورش روح و جان و رسیدن به مراحل تکامل انسانی است.

با سلام
اگر اینطور است که می فرمایید.دیگر چه لزومی دارد به داد یک مومن برسیم و بخواهیم او را از دست بلاها و مصیبت ها نجات دهیم؟اگر من با دستان خود رنج و سختی و مصیبت به کودک خود بدهم.در رسیدن به تکامل او را کمک کرده ام؟پس من پدر شدم به کودکم سختی و مصیبت بدم؟
آیا لازمه ی رسیدن به تکامل سختی دیدن است؟برای رسیدن به تکامل ضرورتا باید از جاده سختی ها و مصیبت ها رد شد؟

پارسا مهر;813933 نوشت:
با سلام
اگر اینطور است که می فرمایید.دیگر چه لزومی دارد به داد یک مومن برسیم و بخواهیم او را از دست بلاها و مصیبت ها نجات دهیم؟اگر من با دستان خود رنج و سختی و مصیبت به کودک خود بدهم.در رسیدن به تکامل او را کمک کرده ام؟پس من پدر شدم به کودکم سختی و مصیبت بدم؟
آیا لازمه ی رسیدن به تکامل سختی دیدن است؟برای رسیدن به تکامل ضرورتا باید از جاده سختی ها و مصیبت ها رد شد؟

تا سختی و آسایش را چه معنی کنی...!

Nla;813318 نوشت:
علت دادن اينهمه رنج به ادمها چيه؟ مگه نميگن خدا مهربانترينه؟
چرا افرادي كه اعتقاد به هيچي ندارن اينهمه تو زندگيشون موفق هستن؟ همه روحيه هاي خوب دارن زندگي هاشون پر از شادي و خوشيه؟ چرا هر چي بدبختي است برا انسان هاي مومنهً
حتي ائمه هم سختي هاي زيادي داشتن
اگه امتحانه چرا براي ادمهاي مومن هست ؟ ادمهايي كه چه خدا امتحانشون بكنه چه نكنه بهش اعتقاد دارن
خدا ادمهاي بي دين رو امتحان نميكنه چرا؟
خدا مگه مهربانتر از مادر نيست؟ مگه نميگن مادر حاضر نيست يه خار به پاي بچش بره
چرا خدا خار تو چشم ادمهاي مومن ميكنه ؟
مگه نميگن خدا با دلهاي شكسته است از رگ گردن به ادمها نزديكتره چرا وقتي تنهايي تنهات ميذاره؟
چرا هر چي ايمانت قوي تر ميشه بدبختي هات بيشتر ميشه؟
زماني كه ايمان نداري تمام دنيا به كامته
من به وجود خدا شك دارم
حس ميكنم همه اينها بازيه
يه روزي مياد كه ميگن همش قصه بوده اصلا خدايي نيست بهشت و جهنمي نيست
مگه خدا نميگه توكل ؟ چرا دو سال بهش توكل ميكني ضجه ميزني ولي يه نيم نگاه نميكنه؟
مگه نميگن گناه نكن و توسل كن چرا اينها همش بي جواب ميمونه؟
پس من به چي دلخوش كنم؟
نه توسل جواب داده نه توكل نه صبر نه تفكر نه گذشت نه ايمان
چه راهي جز اينها هست برا حل مشكل؟

سلام
یک مشکل بنیادی که تفکر ما به طور ناخودآگاه دچار آن است ، اینست که وقتی به مسایلی این چنینی فکر می کنیم ، « زندگی » را منحصر در « زندگی دنیوی » می دانیم.
ما زندگی را در دو پرانتز تولد و مرگ در نظر می گیریم ، بعد می پرسیم چرا دعاهای من مستجاب نشد؟ چرا خدا به من توجه نکرد؟ و ...
در حالیکه باید بدانیم که زندگی ، از تولد است تا ابد. و مرگ پایان زندگی دنیایی نیست بلکه انتقال به عالم دیگری است و « زندگی ما» در آن عالم ادامه می یابد.
خیلی از مشکلات و سختی هایی که ما تحمل می کنیم ، پاداش و فایده و سود آن در زندگی عالم بعد ما به ما داده می شود ، نه در زندگی این دنیا.
طبیعتا اگر ما زندگی را محدود به این دنیا بدانیم ، در خصوص علت و فایده این سختی ها و عدم استجابت دعاها و مهربانی و علم خدا ، دچار شبهه می شویم.

کسانی که دعا می کنند تیری پرتاب می کنند تا برسد به هدف، خدا این دعا را تحویل می گیرد و همان لحظه به عنوان عبادت ثبت می شود و به سمت کمال می رود و سپس آن را مانند بذری می کارد و این دعا در زمان مناسب می روید و تاثیر می کند.

امام صادق (ع) مفرماید: روز قیامت خداوند متعال میفرماید: ای بنده من ،‌ تو مرا خواندی و من اجابتت را به تأخیر انداختم اکنون ثواب و پاداش تو چنین و چنان است پس مؤمن آرزو میکند که ای کاش هیچ دعایی از او در دنیا اجابت نمیشد، برای آن ثواب و پاداش نیک که می بیند.
بنابراین این مجموعه موجب می شود ما دعایمان ذخیره شود مانند حسابی که در بورس است و پس از مدتی با سود به سوی خود ما باز می گردد.
پس از آنجا که هیچ دعایی بدون استجابت نیست و از دست انسان نمیرود و به هر حال یا در دنیا و یا در آخرت برای او فایده و بهره دارد.

اگر هم به فرض محال، دعا هیچ نتیجه ای نداشت، همین اندازه كه خداوند توفیق دعا به انسان می دهد و بنده را به محضر خویش می پذیرد، بالاترین افتخار برای او است و موجب پیشرفت مقام معنوی او . نزدیکتر شدن او به ملکوت و قرب الهی خواهد شد.
اگر یک انسان بزرگ و والامقام، نامه ای به شما بنویسد و شما را به منزل خود دعوت کند و بگوید نزد من بیا تا با هم صحبت کنیم، شما از شب قبل از فرط خوشحالی خوابتان نمی برد و بعد از دیدار با او، نزد مردم افتخار می كنید كه من با فلان انسان بزرگ صحبت كرده ام و ایشان هم به من ملاطفت نموده است.

حال تصور کنید که خدای متعال چنین نامه ای به همه انسان ها نوشته و آنان را به صحبت و مناجات با خودش دعوت کرده است. چقدر انسان باید شائق چنین دیدار و مصاحبتی باشد؟ لذا همین مقدار كه انسان توفیق پیدا كند كه در محضر خدا قرار بگیرد و با خدای خود صحبت كند برای او افتخار بزرگی است، زیرا بعضی انسان ها هستند كه توفیق همین دعا كردن را هم ندارند و بواسطه اعمالی که مرتکب شده اند، خداوند اجازه حضور در محضر خودش را به آنان نمی دهد و این مصیبت بزرگی است. پس کسی که این توفیق عظیم را پیدا می کند، به دستاورد بزرگی رسیده است، چه دعایش فورا مستجاب شود ، چه با تاخیر؛ چه دعایش در زندگی دنیوی او اثر بگذارد ، چه در زندگی اخروی او.

[=arial]

عبد الرحمان;813948 نوشت:
سلام
یک مشکل بنیادی که تفکر ما به طور ناخودآگاه دچار آن است ، اینست که وقتی به مسایلی این چنینی فکر می کنیم ، « زندگی » را منحصر در « زندگی دنیوی » می دانیم.
ما زندگی را در دو پرانتز تولد و مرگ در نظر می گیریم ، بعد می پرسیم چرا دعاهای من مستجاب نشد؟ چرا خدا به من توجه نکرد؟ و ...
در حالیکه باید بدانیم که زندگی ، از تولد است تا ابد. و مرگ پایان زندگی دنیایی نیست بلکه انتقال به عالم دیگری است و « زندگی ما» در آن عالم ادامه می یابد.
خیلی از مشکلات و سختی هایی که ما تحمل می کنیم ، پاداش و فایده و سود آن در زندگی عالم بعد ما به ما داده می شود ، نه در زندگی این دنیا.
طبیعتا اگر ما زندگی را محدود به این دنیا بدانیم ، در خصوص علت و فایده این سختی ها و عدم استجابت دعاها و مهربانی و علم خدا ، دچار شبهه می شویم.

کسانی که دعا می کنند تیری پرتاب می کنند تا برسد به هدف، خدا این دعا را تحویل می گیرد و همان لحظه به عنوان عبادت ثبت می شود

و به سمت کمال می رود و سپس آن را مانند بذری می کارد و این دعا در زمان مناسب می روید و تاثیر می کند.

امام صادق (ع) مفرماید: روز قیامت خداوند متعال میفرماید: ای بنده من ،‌ تو مرا خواندی و من اجابتت را به تأخیر انداختم اکنون ثواب و پاداش تو چنین و چنان است پس مؤمن آرزو میکند که ای کاش هیچ دعایی از او در دنیا اجابت نمیشد، برای آن ثواب و پاداش نیک که می بیند.
بنابراین این مجموعه موجب می شود ما دعایمان ذخیره شود مانند حسابی که در بورس است و پس از مدتی با سود به سوی خود ما باز می گردد.
پس از آنجا که هیچ دعایی بدون استجابت نیست و از دست انسان نمیرود و به هر حال یا در دنیا و یا در آخرت برای او فایده و بهره دارد.

اگر هم به فرض محال، دعا هیچ نتیجه ای نداشت، همین اندازه كه خداوند توفیق دعا به انسان می دهد و بنده را به محضر خویش می پذیرد، بالاترین افتخار برای او است و موجب پیشرفت وی خواهد شد. اگر یک انسان بزرگ و والامقام، نامه ای به شما بنویسد و شما را به منزل خود دعوت کند و بگوید نزد من بیا تا با هم صحبت کنیم، شما از شب قبل از فرط خوشحالی خوابتان نمی برد و بعد از دیدار با او، نزد مردم افتخار می كنید كه من با فلان انسان بزرگ صحبت كرده ام و ایشان هم به من ملاطفت نموده است.

حال تصور کنید که خدای متعال چنین نامه ای به همه انسان ها نوشته و آنان را به صحبت و مناجات با خودش دعوت کرده است. چقدر انسان باید شائق چنین دیدار و مصاحبتی باشد؟ لذا همین مقدار كه انسان توفیق پیدا كند كه در محضر خدا قرار بگیرد و با خدای خود صحبت كند برای او افتخار بزرگی است، زیرا بعضی انسان ها هستند كه توفیق همین دعا كردن را هم ندارند و بواسطه اعمالی که مرتکب شده اند، خداوند اجازه حضور در محضر خودش را به آنان نمی دهد و این مصیبت بزرگی است. پس کسی که این توفیق عظیم را پیدا می کند، به دستاورد بزرگی رسیده است، چه دعایش فورا مستجاب شود ، چه با تاخیر؛ چه دعایش در زندگی دنیوی او اثر بگذارد ، چه در زندگی اخروی او.

حرفاتون درسته ولی وقتی آدم همش دعا میکنه و نتیجه ای نمیبینه بعد از یه مدت به این نتیجه میرسه که انگار واقعااا خدا ولش کرده و حرفاشو نمیشنوه. میدونم مشکل از خودمونه که به خاطر گناهامون به حاجتا و خواسته هامون نمیرسیم ولی وقتی از خدا میخوای که گناهاتو ببخشه و دیگه سعی میکنی ادمه خوبی باشی به نظرم خدام باید یه کوچولو حداقل نگاهمون کنه و کمکمون کنه:-

*fm*;813956 نوشت:
[=arial][=black]

حرفاتون درسته ولی وقتی آدم همش دعا میکنه و

نتیجه ای نمیبینه بعد از یه مدت به این نتیجه میرسه که انگار واقعااا خدا ولش کرده و حرفاشو نمیشنوه. میدونم مشکل از خودمونه که به خاطر گناهامون به حاجتا و خواسته هامون نمیرسیم ولی وقتی از خدا میخوای که گناهاتو ببخشه و دیگه سعی میکنی ادمه خوبی باشی به نظرم خدام باید یه کوچولو حداقل نگاهمون کنه و کمکمون کنه:-

علت اینکه نتیجه ای نمی بینیم چند چیز است:
ما نتیجه را منحصر در نتایج مادی می کنیم،
ما فقط نتیجه های مادی و فوری را می بینیم. نتیجه مادی که فرضا چند سال بعد خدا بهمون بده را ممکنه دیگه یادمون از آن دعا رفته باشه و فکر کنیم به خاطر آن دعا نیست.
ما همان نتیجه ای را میخواهیم که میخواستیم! حال اگر خدا آن را به صلاح نداند و کمی تغییر در آن بدهد و بهترش را به ما بدهد ، ما فکر می کنیم این نتیجه دعای ما نیست.

ما نباید نتیجه را منحصر در نتیجه های مادی و دنیوی بکنیم. زندگی دنیا چند سال بیشتر نیست. در حالیکه زندگی عالم دیگر ، ابدی است. عقل حکم می کند انسان عاقل برای کدامش سرمایه گذاری کند؟ خدا هم که مهربانترین موجود و داناترین موجود است ، به جای نتایج زودگذر مادی ، نتایج ابدی برای ما در نظر گرفته باشد! ما از کجا می دانیم؟ ما همینکه خدا را شناختیم که داناترین و مهربانترین موجود است ، باید هر کاری او بکند ، به او اعتماد داشته باشیم.

[="Arial"][="Black"]خب وقتی خدا اون خواسته مونو چند سال دیگه بهمون داد شاید اصلاا چند سال دیگه اون حاجتی که داشتیم و الان نداریم و الان اصلاا براورده شدن اون حاجت به دردمون نمیخوره[/]

بسمه الرئوف الرحیم

Nla;813318 نوشت:
علت دادن اينهمه رنج به ادمها چيه؟ مگه نميگن خدا مهربانترينه؟
چرا افرادي كه اعتقاد به هيچي ندارن اينهمه تو زندگيشون موفق هستن؟ همه روحيه هاي خوب دارن زندگي هاشون پر از شادي و خوشيه؟ چرا هر چي بدبختي است برا انسان هاي مومنهً
حتي ائمه هم سختي هاي زيادي داشتن
اگه امتحانه چرا براي ادمهاي مومن هست ؟ ادمهايي كه چه خدا امتحانشون بكنه چه نكنه بهش اعتقاد دارن
خدا ادمهاي بي دين رو امتحان نميكنه چرا؟
خدا مگه مهربانتر از مادر نيست؟ مگه نميگن مادر حاضر نيست يه خار به پاي بچش بره
چرا خدا خار تو چشم ادمهاي مومن ميكنه ؟
مگه نميگن خدا با دلهاي شكسته است از رگ گردن به ادمها نزديكتره چرا وقتي تنهايي تنهات ميذاره؟
چرا هر چي ايمانت قوي تر ميشه بدبختي هات بيشتر ميشه؟
زماني كه ايمان نداري تمام دنيا به كامته
من به وجود خدا شك دارم
حس ميكنم همه اينها بازيه
يه روزي مياد كه ميگن همش قصه بوده اصلا خدايي نيست بهشت و جهنمي نيست
مگه خدا نميگه توكل ؟ چرا دو سال بهش توكل ميكني ضجه ميزني ولي يه نيم نگاه نميكنه؟
مگه نميگن گناه نكن و توسل كن چرا اينها همش بي جواب ميمونه؟
پس من به چي دلخوش كنم؟
نه توسل جواب داده نه توكل نه صبر نه تفكر نه گذشت نه ايمان
چه راهي جز اينها هست برا حل مشكل؟

پروردگارا! همه عوالم بیکران هستی را مملو از آیات الهی‌ات ساخته‌ای تا هر یک موجبات بیداری‌ام را فراهم نموده، مرا به سمت بارگاهت رهنمون سازند، از عادات و تعلقات بیرونم کشانند و چشم بصیرت زنگار یافته‌ام را بگشایند.

گاه سرنوشتم را به زهر شکست رقم می‌زنی تا با همتی مضاعف قصد کویت کنم.
گاه مرا گرفتار نااهلان و نامردمان سازی تا از اغیار چشم فرو بسته،خواهش و امید بدیشان نداشته باشم.
گاه به خویشم واگذار نمایی تا به عجز و کاستی‌ام اعتراف و به غنا و رفعتت اقرار نمایم.
گاه به درد و مرض، علیلم سازی تا با دلشکستگی به سویت آیم.
گاه به ترس و وحشت اندازیم تا با خروج از عادات به مشاهده اوصاف جلالت درآیم.
گاه به تنگدستی و نداری مبتلایم کنی که فقر ذاتی خویش را دریافته و چشم به عطایت دهم.
گاه به فغانِ مرگِ عزیزان دچارم کنی تا درک معنای تنهایی و بی هم نوایی جز تو را بیشتر نمایم.
گاه به زمینم زنی تا به یُمن جراحتش از زمینیان دل کنده، ره به آسمانت برم.
گاه ظلم و جور دشمنان و خونریزی و جنایتشان را به روی دیدگانم مصوّر نمایی تا با جهاد اصغر و مقابله با ایشان عزم کویت کنم.
گاه به تهمت و سخن ناروای دوستانم، اشک از دیدگانم روان سازی تا لذت همنشینی تو را بیش از پیش برم.
و گاه نوازشم کنی که از درک لذتش معنای حقیقی کامیابی را در یافته و از هرچه لذت خیالی است دل برکنم.

آری ای آن که نیک خوانده ای مرا به سوی خود! تو تمامی زمین و آسمانهایت را لشکر فرمان برت ساخته ای تا این کور و کر افتاده در چاه غفلت را ره به آستانت دهی و او را از هر چه غیر توست نا امید و بی نصیب نموده، چشمه خشکیده جانش به آب حیات جاویدان خود جوشان سازی.

پ.ن

عرض سلام و ارادت خواهر خوبم

این مناجات بسیار زیبا و پر معنا،نوشته ی استاد اویس گرامی است

که حقیر به جهت مناسبت تام آن با سؤالات و در واقع درد دل شما

جسارت کرده و در اینجا قرار دادم،امیدوارم جناب اویس عذرخواهی بنده

را بپذیرند.

http://www.askdin.com/showthread.php?t=27645&p=813954#post813954

shsina;813937 نوشت:
تا سختی و آسایش را چه معنی کنی...!

من سختی و مصیبت رو اون چیزی می دونم اون شرایطی می دونم که باعث زجر کشیدن انسان می شه.باعث عذاب می شه.پدری وقتی می بینه پسر کوچولوش ازش یک دوچرخه می خواد و یا یک بستنی می خواد و پدر می بینه که پولی نداره، عذاب می بینه.زجر می بینیه.اینجا به پدر سختی وارد شد.مصیبت وارد شد.حالا یکی می گه من همه خوانوادم توی زلزله کشته شدن.ولی با این حال خیلی خوشم و حس خوبی دارم.خوب اینجا دیگه سختی و مصیبتی به شخص وارد نشده.چون حس خوبی و خوشی داره.

یک چیزی که این وسط گاها خنده داره.اینه که می بینیم که به مومنی و یا مسلمانی مشکلات و مصیبت ها وارد می شه که هنوز اون مومن و مسلمان الف ب زندگی رو بلد نیست بنویسه.من پیش خودم می گه، اگرم برای تکامل سختی و مصیبت لازمه، خوب خدا خیرت بده، خدا قربونت برم، اول الفبای زندگی رو به طرف یاد بده و یا بزار که الفبای زندگی رو یاد بگیره و بعدش بهش مصیبت برسون.طرف یک عمر سختی می بینه، بهش می گن خدا اینارو داده به تکامل برسی.آخه خدا قربونت بشم بعد ده سال سختی و عذاب و رنج، طرف کجا به تکامل رسیده؟چقدر به تکامل رسیده که اگر غذاب و درد و ورنج نمی دید، اون تکامل رو نداشت؟
و سوالم رو باز تکرار می کنم.آیا برای تکامل واجب و ضروری هست که درد و رنج و مصیبت بکشیم؟
آیا با کمک به یک بنده خدا و کاستن رنج و مصیبت هاش ، در واقع به اون خیانت کردیم و اونو از تکامل یافتن بازداشتیم؟

پارسا مهر;813933 نوشت:
با سلام
اگر اینطور است که می فرمایید.دیگر چه لزومی دارد به داد یک مومن برسیم و بخواهیم او را از دست بلاها و مصیبت ها نجات دهیم؟اگر من با دستان خود رنج و سختی و مصیبت به کودک خود بدهم.در رسیدن به تکامل او را کمک کرده ام؟پس من پدر شدم به کودکم سختی و مصیبت بدم؟
آیا لازمه ی رسیدن به تکامل سختی دیدن است؟برای رسیدن به تکامل ضرورتا باید از جاده سختی ها و مصیبت ها رد شد؟

باسمه تعالی
با عرض سلام و خسته نباشید
اولا: هر کسی یک وظیفه ای دارد که باید انجام دهد. مسائل را با هم خلط نکنید.
ثانیا: بلاهایی که بر اثر سوء تدبیر ما به وجود می آید مراد نیست.
ثالثا: این امری که بیان شد، یکی از راهها بود (نه هم راه) که حق تعالی در مسیر زندگی تکاملی انسان مومن قرار می دهد که امام صادق علیه السلام فرمودند: « إِنَّ فِي الْجَنَّةِ مَنْزِلَةً لَا يَبْلُغُهَا عَبْدٌ إِلَّا بِالابْتِلَاءِ فِي جَسَدِهِ.[1] در بهشت مقام و منزلتی وجود دارد که هیچ بنده ای به آن نرسد، مگر بهدرد و بیماری ای که در بدنش حادث شود
..........................................
پی نوشت:
[1]. شیح حر عاملی، وسائل الشیعه، ج3، ص261.
[=Traditional Arabic]

سمیع;813976 نوشت:
ولا: هر کسی یک وظیفه ای دارد که باید انجام دهد. مسائل را با هم خلط نکنید.

سلام مجدد.خوب استاد این وظیفه چیست که باید انجام شود؟من فکر می کنم وظیفه ما مهربانی کردن است در حق هم وطن و یا در کل یک انسان.خوب شما می فرمایید که آن مصیبت ها و سختی مفید است.مهربانی خدا را نشان می دهد.وسیله تکامل شخص است.خوب اینجا دیگر چرا باید مهربانی ما گل کند و بخواهیم وظیفه ای برای خود بتراشیم و بخواهیم دست توی مهربانی خدا ببریم و شخص را از درد و رنج رهایی بخشیم؟
سمیع;813976 نوشت:
ثانیا: بلاهایی که بر اثر سوء تدبیر ما به به وجود می آید مراد نیست.
/
استاد گرامی چه فرقی هست بین یک مصیبت که حاصل سوء تدبیر ماست با مصیبتی که از جانب خدا حاصل می شود؟یکی باعث تکامل آدمی می شود و یکی خیر؟چه فرقی بین مصیبتی که از سوء تدبیر ما حاصل می شود با مصیبتی که از جانب خدا وارد می شود هست؟
سمیع;813976 نوشت:
در بهشت مقام و منزلتی وجود دارد که هیچ بنده ای به آن نرسد، مگر بهدرد و بیماری ای که در بدنش حادث شود

این مهربانی است که خدا مصیبت و درد بدهد؟به این بهانه که فردا در بهشت مقام و منزلتی می خواهد بدهد؟می شود گفت پس حداقل در این دنیا نا مهربان است؟بالاخره در این دنیا که مصیبت می دهد؟هر وقت اون دنیا شد و مقام و منزلت داد می شود مهربان

پارسا مهر;813964 نوشت:
من سختی و مصیبت رو اون چیزی می دونم اون شرایطی می دونم که باعث زجر کشیدن انسان می شه.باعث عذاب می شه.پدری وقتی می بینه پسر کوچولوش ازش یک دوچرخه می خواد و یا یک بستنی می خواد و پدر می بینه که پولی نداره، عذاب می بینه.زجر می بینیه.اینجا به پدر سختی وارد شد.مصیبت وارد شد.حالا یکی می گه من همه خوانوادم توی زلزله کشته شدن.ولی با این حال خیلی خوشم و حس خوبی دارم.خوب اینجا دیگه سختی و مصیبتی به شخص وارد نشده.چون حس خوبی و خوشی داره.

خب این چه ربطی به ایمان داره؟

shsina;814057 نوشت:
خب این چه ربطی به ایمان داره؟

من پستمو دوباره خوندم.مگر من حرفی از ایمان زدم؟می شفاف تر توضیح بدی؟من گفتم به ایمان ربطی داره؟

پارسا مهر;814060 نوشت:
من پستمو دوباره خوندم.مگر من حرفی از ایمان زدم؟می شفاف تر توضیح بدی؟من گفتم به ایمان ربطی داره؟

این پست درباره ایمان هست و چرا مومنان در دنیا سختی میکشن.

پارسا مهر;814003 نوشت:
سلام مجدد.خوب استاد این وظیفه چیست که باید انجام شود؟من فکر می کنم وظیفه ما مهربانی کردن است در حق هم وطن و یا در کل یک انسان.خوب شما می فرمایید که آن مصیبت ها و سختی مفید است.مهربانی خدا را نشان می دهد.وسیله تکامل شخص است.خوب اینجا دیگر چرا باید مهربانی ما گل کند و بخواهیم وظیفه ای برای خود بتراشیم و بخواهیم دست توی مهربانی خدا ببریم و شخص را از درد و رنج رهایی بخشیم؟
/
استاد گرامی چه فرقی هست بین یک مصیبت که حاصل سوء تدبیر ماست با مصیبتی که از جانب خدا حاصل می شود؟یکی باعث تکامل آدمی می شود و یکی خیر؟چه فرقی بین مصیبتی که از سوء تدبیر ما حاصل می شود با مصیبتی که از جانب خدا وارد می شود هست؟

این مهربانی است که خدا مصیبت و درد بدهد؟به این بهانه که فردا در بهشت مقام و منزلتی می خواهد بدهد؟می شود گفت پس حداقل در این دنیا نا مهربان است؟بالاخره در این دنیا که مصیبت می دهد؟هر وقت اون دنیا شد و مقام و منزلت داد می شود مهربان


باسمه تعالی
1- این جریانی که پیش آمده بستری را فراهم می کند که از یک طرف شخص بلا دیده، در گرو این بلا و مصیبت تکامل روحی در جهت بعد معنوی پیدا نماید چون این جریان و پیروزی در این این آزمایش الهی مقدمه ای است برای رسیدن به مقام صبر، و بالاتر از آن، مقام رضا و تسلیم که از مقامات بلند معنوی هستند و از طرف دیگر بستری را برای دیگران مهیا می کند که در این آزمایش الهی خویش را نشان دهند که آیا به یاد هم نوعان خویش، انفاق، ایثار و.. هستند یا خیر؟
2- کاربر محترم لطفا سوال تاپیک را مجددا بخوانید که اصلا بحث در مورد چه نوع بلایی بود.
3- جواب سوال سوم شما را کاربر محترم جناب «عبدالرحمن» در پست شماره 15 داده اند. لطفا مراجعه کنید.
موفق باشید.

[="Blue"]

Nla;813318 نوشت:
نه توسل جواب داده نه توكل نه صبر نه تفكر نه گذشت نه ايمان

ایمان یعنی اعتقاد عمیق قلبی به اینکه خدا از تو بهتر می فهمد
چه بدهد چه ندهد خیر است[/]

ممنون از تمامي نظرات مخصوصا نظرات كارشناس محترم
ولي من جوابي نگرفتم چون وقتي ادم زير فشار مشكلات باشه اين حرفها همش توجيه ميشه
خدا بغضي بنده هاش رو دوست نداره
وگرنه اگر مشكل ميده بايد صبر و ارامشش هم بده

[="Blue"]

Nla;814297 نوشت:
خدا بغضي بنده هاش رو دوست نداره
وگرنه اگر مشكل ميده بايد صبر و ارامشش هم بده

آیا به امضای خودتان ایمان ندارید؟
جوري زندگي كن كه خدا لايكت كنه نه بنده ي خدا[/]

زینبیون;814308 نوشت:

آیا به امضای خودتان ایمان ندارید؟
جوري زندگي كن كه خدا لايكت كنه نه بنده ي خدا

بله ایمان دارم
ولی من نمیدونم چجور منظورم رو بگم
من دوستانی دارم که اعتقاد به هیچی ندارن نه نماز نه روزه نه حجاب
اما زندگیشون عالیه همش تو تفریح و مهمونی هستن مشکلات مالیشون کمه ازدواج های موفق دارن به هرچی میخوان میرسن
مگه نمیگن هرکس نتیجه عملش رو تو همین دنیا میبینه پس چرا اینجور ادمها همه چیشون ردیفه؟
چرا یه دختری که اعتقادات مذهبیش بیشتره مشکلاتش هم بیشتره ولی قبلش که اعتقاد نداشته همه چیش خوب بوده؟
توسلی که ادم جواب نگیره ازش چجور بهش اعتقاد داشته باشه؟
نماز و روزه ای که ادم رو اروم نکنه برای چی باید خونده بشه؟

[=Franklin Gothic Medium]

Nla;814297 نوشت:
ممنون از تمامي نظرات مخصوصا نظرات كارشناس محترم
ولي من جوابي نگرفتم چون وقتي ادم زير فشار مشكلات باشه اين حرفها همش توجيه ميشه

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم و رحمة الله و برکاته،
چطور جوابتان را نگرفته‌اید؟ شما در همان پست اول ابتدا فرمودید:
Nla;813318 نوشت:
اگه امتحانه چرا براي ادمهاي مومن هست ؟ ادمهايي كه چه خدا امتحانشون بكنه چه نكنه بهش اعتقاد دارن

و سپس اضافه فرمودید که:
Nla;813318 نوشت:
من به وجود خدا شك دارم
حس ميكنم همه اينها بازيه

در نتیجه امتحان کردن شما با همان منطق خودتان هم اشکالی ندارد، خدا امتحانتان می‌کند که ببینید واقعاً مؤمن هستید یا نیستید، یعنی با وجودی که خدا امتحانتون بکنه باز هم بهش اعتقاد دارید یا ندارید ...

[=Franklin Gothic Medium]أَحَسِبَ النَّاسُ أَن يُتْرَكُوا أَن يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ [العنکبوت، ۲]
آیا گمان کردند مردم که به خود رها خواهند شد تا بگویند که ایمان آوردیم و آزمایش نخواهند شد؟

Nla;814297 نوشت:
خدا بغضي بنده هاش رو دوست نداره
وگرنه اگر مشكل ميده بايد صبر و ارامشش هده

صبر به منزله‌ی سر ایمان است و یک محک برای ایمان داشتن همین صبر است و آرامش هم در پس ذکر خداست، الا بذکر الله تطمئن القلوب ...
البته حق با شماست که اگر خدا ما را به خودمان رها کند طاقت هیچ چیزی را از خودمان نداریم ... شاید به همین خاطر مدام باید بگوییم که خدایا ما را آنی و کمتر از آنی به حال خودمان رها نکن ... نه اینکه پس باید بگوییم خدایا امتحانمان نکن و ما را به سختی نیانداز، بلکه باید بگوییم که خدایا اگر سختی دادی طاقت تحمل کردنش را هم بده تا آن گونه باشم که تو برایم پسندیده‌ای ...
Nla;814330 نوشت:
من دوستانی دارم که اعتقاد به هیچی ندارن نه نماز نه روزه نه حجاب
اما زندگیشون عالیه همش تو تفریح و مهمونی هستن مشکلات مالیشون کمه ازدواج های موفق دارن به هرچی میخوان میرسن
مگه نمیگن هرکس نتیجه عملش رو تو همین دنیا میبینه پس چرا اینجور ادمها همه چیشون ردیفه؟
چرا یه دختری که اعتقادات مذهبیش بیشتره مشکلاتش هم بیشتره ولی قبلش که اعتقاد نداشته همه چیش خوب بوده؟

اگر دوستان شما بهشان در بی‌دینی خوش نگذرد یا در دینداری هم همانطور که به آن‌ها خوش می‌گذرد به شما هم خوش بگذرد که دیگر انتخاب دینداری بر بی‌دینی نمی‌شود مصداق انتخاب آخرت بر دنیا! کسی که دنیاطلب است به نظر شما چرا دنیا را می‌طلبد و آخرتش را به لذات دنیایش می‌فروشد؟ حداقل در ظاهر زندگی می‌توان نتیجه گرفت که دینداری باید سخت باشد و دنیاطلبی باید مطابق با عافیت‌طلبی و خوش‌گذرانی باشد ... آن‌ها از هفت دولت آزادند ... ولی تنشان از هفت دولت آزاد است مگرنه پای صحبتشان که بنشینید پر هستند از بیماری‌های روحی و روانی، بغض و کینه و حسد و طمع و انواع آنها که آرامش را از زندگی ایشان گرفته است ... شما هم باید بین آرامش و آسایش یکی را انتخاب کنید، اگرچه با کمال تعجب اگر آرامش را انتخاب کنید خواهید دید که آسایش را هم با خودش می‌آورد، نه اینکه دنیا به دنبالتان بدود که همان هم ممکن است رخ دهد،‌ بلکه به این صورت که دیگر نیازی به آن دنیا احساس نخواهید کرد و غنایی که در قناعت هست در ثروت‌مندی نیست، علاوه بر اینکه سختی‌های ظاهری هم در کنار یاد خدا رنگ می‌بازند ... مشکل امثال ما و شما شاید در این است که ذهنمان هنوز در قفس است، دلمان می‌گوید حقیقت و لذات و سعادت را در جای دیگری جستجو کنیم ولی هنوز نتوانسته‌ایم ذهنمان را از قفس‌هایش آزاد کنیم، هنوز هم چشممان به دنبال راحتی در ظاهر زندگی دیگران است ... شاید هم اینطور نباشد ... و الله العالم ... هر کسی باید خودش در زندگی خودش به دنبال ریشه‌ی مشکلات بگردد ...
Nla;814330 نوشت:
توسلی که ادم جواب نگیره ازش چجور بهش اعتقاد داشته باشه؟
نماز و روزه ای که ادم رو اروم نکنه برای چی باید خونده بشه؟

خدایی که جواب انسان را ندهد که اصلاً خدای حقّ نیست و قابل پرستش هم نیست، در قرآن هم بت‌پرستان نکوهیده شده‌اند از اینکه چرا خدایانی را می‌پرستند که اگر ایشان را بخوانند جوابشان را نمی‌دهد، ولی در درون خودتان بنگرید آیا واقعاً خدا جوابتان را نمی‌دهد یا آن جوابی که شما دوست دارید بدهد را نمی‌گیرید؟ ... نماز وقتی انسان را آروم می‌کند که در آن‌ دل متوجه خدا باشد، شرط قبولی چنین عباداتی در همین توجه قلبی است، مگرنه که فقط رفع تکلیف است، شما وقتی جلوی خدا ایستادید به فرمایش معصوم علیه‌السلام عمل کنید، یا خدا را ببینید و یا بدانید که خدا شما را می‌بیند، پرستش تنها در همین صورت که سیم وصل باشد رخ می‌دهد، بعد اگر آرامش نیافتید هر چه خواستید بگویید ... مگر می‌شود به یاد خدا افتاد و اشک از چشم انسان سرازیر نشود و وجودش در آرامش غوطه نخورد؟ وسط هر مشکلی هم که باشید و در اوج التهاب و هیجان هم که باشید می‌توانید این مسأله را تست کنید ... این آزمایش یک آزمایش مجرّب و تجربه شده است ...

شاید هم حقیر در اشتباه هستم ... و الله العالم
در پناه خدا باشید و التماس دعا
یا علی علیه‌السلام

سلام به خواهر بزرگوارم

دردت سوال خیلی هاست...

اما یک مورد رو نام میبرم که نگید ( وقتی آدم زیر فشار مشکلات باشه این حرف ها همش توجیه حساب میشه)

یک دختر خانومی بود تا شروع جوانیش خیلی اهل دین داری نبود

تو اوج آرزوهاش برای ادامه تحصیل در دانشگاه خارجه ،تو اوج خاص بودنش از نظر ظاهر و چهره و تو اوج شادی های کاذبش(که فکرمیکرد شادی واقعی هست)

با یک آدمی برخورد کرد که عقاید مذهبی داشت

مرور زمان باعث شد که همه تفکرات و عقایدش را دوباره از نو بازسازی بکند

از روزیکه این تصمیم را گرفت ، هر سختی روحی و مادی که فکرش را نمیکرد هجوم آوردن به زندگی اش

سختی هایی کشید که آوازه شد در اطرافیانش

الان ازش میپرسی میگوید: می اَرزه ! چون دارم به خدا نزدیک میشوم چون آرامشی باهاش دارم که لذت بخش هست برام

الان اگر نگاهش کنید باطنا و ظاهرا با چند سال پیشش قابل مقایسه نیست...! همان دختریکه ...

چی داره این بندگی کردن

چی داره این عاشق خدا شدن

که انسان حاضرهست سختی هایی که میرسد را تحمل کند؟ ...

این خانوم تا دیروز که خیلی شاد بود خیلی خاص بود خیلی راحت هرچه میخواست دم دستش میتوانست باشد

چرا همه ی این ها را رها کرد؟

کسی که زورش نکرده بود وارد این وادی بشود

این لذت بندگی چی داره که

از روزیکه خواسته برای خدا زندگی کنه داره سختی هایی رو تحمل میکنه اما دوست ندارد حتی یک لحظه از خدا دور بشود؟

این بندگی چه لذتی داره؟

خدا را که دوستش داشته باشیم

به او اعتماد هم میکنیم

و قبول میکنیم هر سختی و راحتی که میدهد به صلاحمان هست.

خدا
ما را بهتر ازخودمان میشناسد و مصلحت ها را هم بهتر میداند.



منم خدا رو دوست دارم مشکل اینه خدا من رو دوست نداره
منم دنبال ارامشم ولی هیچ روزنه امیدی خدا نذاشته
انواع و اقسام چله ها رو گرفتم سخترین ریاضت ها رو کشیدم . چندبار رفتم کربلا .... چه قدر رفتم قم مشهد اشک ریختم ولی هیچ جوابی ندیدم

این توقع ها زمانی ایجاد میشود که هنوز در گیر و دار مقایسه هستیم...

اگر ما به هرچه داریم راضی باشیم دیگر از خداوند توقعی خواهیم داشت؟

شما بگویید اگر چشمت را بر آرزوهایت و زندگی دیگران ببندی دیگر از خدا گله داری که چرا فلان آرزویم را برآورده نمیکنی؟

خواستن همه ی زیبایی ها و خوبی ها حق ماست

خداوند هم فرموده بهترین هارا از من بخواهید

اما اینکه عطابکند یا نکند

مصلحت را ما میدانیم یا خداوند؟

آیا شما میدانی اگر آن حاجته حتی ناب ومعنوی مان برآورده شد ما بعد آن بیشتر به یاد خدا هستیم یا ذکر ویادش کمرنگ میشود؟؟؟

خداوند مبنا را بر این دارد که در دارایی و نداری به من نزدیک باشی که من را فراموش نکنی

که حواست به من باشد و بس

[=times new roman]که تمام دنیا مال توست اگر تو خودت را مال من کنی ...

[=Franklin Gothic Medium]

Nla;814440 نوشت:
منم خدا رو دوست دارم مشکل اینه خدا من رو دوست نداره

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم و رحمت الله

... يَظُنُّونَ بِاللَّـهِ غَيْرَ الْحَقِّ ... [آل‌عمران، ۱۵۴]
... گمان می‌برند به خدا به غیر حق ...

ظاهراً شما در بندگی‌اتان برای خدا جلوتر از خدا در خدایی کردنش برای شما هستید ...
اگر اینها را از خستگی آزمایش‌های سنگین خدا برای خودتان نمی‌گفتید به نظر حقیر دیگر ادامه‌ی آزمایش شما فایده‌ای نداشت مگر آنکه بر سوء ظنتان نسبت به خدا افزوده شود و بار سیئات سنگین‌تر گردد ...

Nla;814440 نوشت:
منم دنبال ارامشم ولی هیچ روزنه امیدی خدا نذاشته

و نعوذبالله خدایی که از بنده‌اش غافل است ...
Nla;814440 نوشت:
انواع و اقسام چله ها رو گرفتم سخترین ریاضت ها رو کشیدم . چندبار رفتم کربلا .... چه قدر رفتم قم مشهد اشک ریختم ولی هیچ جوابی ندیدم

ای کاش هیچ کدام از این کارها را نمی‌کردید ...
لااقل هنوز می‌گفتید که شاید هم خودم کوتاهی کردم ... اما الآن ظاهراً همه‌ی کوتاهی‌ها از جانب خداست ...
از خدا چه می‌خواهید؟ برایتان چه بکند؟ برای خدا چه کرده‌اید؟ به زیارت رفته‌اید تا بر او منت بگذارید؟ از خداوند توقع بندگی کردن برای خودتان را دارید؟

يَمُنُّونَ عَلَيْكَ أَنْ أَسْلَمُوا ۖ قُل لَّا تَمُنُّوا عَلَيَّ إِسْلَامَكُم ۖ بَلِ اللَّـهُ يَمُنُّ عَلَيْكُمْ أَنْ هَدَاكُمْ لِلْإِيمَانِ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ [الحجرات، ۱۷]
بر تو منت مى‌نهند كه اسلام آورده‌اند، بگو: به اسلام خود بر من منت منهيد، بلكه خداى بر شما منت مى‌نهد كه شما را به ايمان راه نموده است اگر [در ايمان خود] راستگوييد.

چطور انتظار دارید از یاد خدایی به آرامش برسید که گمان می‌کنید نعوذبالله خودش دارد شما را آزار می‌دهد؟
چیزی که دارید در پس این تقلاها از دست می‌دهید خیلی بزرگتر از چیزی است که شما را به تقلا انداخته است و بی‌تابتان کرده است ...
بی‌صبری نکنید ...
حالا که ظاهراً همه چیزتان را از دست داده‌اید به خودتان بیایید ... رها کنید افسار این زندگی خودخواسته را که با چنگ و دندان نگاهش داشته‌اید ... نفس عمیق بکشید ... آب دهانتان را فرو ببرید ... مکث کنید ... رو به آسمان کنید ... خدا را ببینید که در محضرش ایستاده‌اید ... با آرامش کسی که دیگر مصیبتی باقی نمانده که او را بترساند بگویید که خدایا دیگر هیچ چیزی برایم مهم نیست، اینک این من و این هم تو همانطور که در ابتدا تنها خلقم نمودی، خودم را به تو سپردم هر چه خواهی با بنده‌ات بکن و او را به هر سو که خواستی ببر ... این چرخ و این فرمان ... فقط دلم را نسبت به خودت صاف کن که از رحمت تو جز کافران ناامید نگردند ...

یا علی علیه‌السلام

Nla;813318 نوشت:
علت دادن اينهمه رنج به ادمها چيه؟ مگه نميگن خدا مهربانترينه؟
چرا افرادي كه اعتقاد به هيچي ندارن اينهمه تو زندگيشون موفق هستن؟ همه روحيه هاي خوب دارن زندگي هاشون پر از شادي و خوشيه؟ چرا هر چي بدبختي است برا انسان هاي مومنهً
حتي ائمه هم سختي هاي زيادي داشتن
اگه امتحانه چرا براي ادمهاي مومن هست ؟ ادمهايي كه چه خدا امتحانشون بكنه چه نكنه بهش اعتقاد دارن
خدا ادمهاي بي دين رو امتحان نميكنه چرا؟
خدا مگه مهربانتر از مادر نيست؟ مگه نميگن مادر حاضر نيست يه خار به پاي بچش بره
چرا خدا خار تو چشم ادمهاي مومن ميكنه ؟
مگه نميگن خدا با دلهاي شكسته است از رگ گردن به ادمها نزديكتره چرا وقتي تنهايي تنهات ميذاره؟
چرا هر چي ايمانت قوي تر ميشه بدبختي هات بيشتر ميشه؟
زماني كه ايمان نداري تمام دنيا به كامته
من به وجود خدا شك دارم
حس ميكنم همه اينها بازيه
يه روزي مياد كه ميگن همش قصه بوده اصلا خدايي نيست بهشت و جهنمي نيست
مگه خدا نميگه توكل ؟ چرا دو سال بهش توكل ميكني ضجه ميزني ولي يه نيم نگاه نميكنه؟
مگه نميگن گناه نكن و توسل كن چرا اينها همش بي جواب ميمونه؟
پس من به چي دلخوش كنم؟
نه توسل جواب داده نه توكل نه صبر نه تفكر نه گذشت نه ايمان
چه راهي جز اينها هست برا حل مشكل؟

با سلام و احترام

به ما چیزهایی یاد داده اند
مثلا گفته اند اگر توکل کنی یک نتایج مثبتی دارد.
اگر از خدا بخواهی استجابت می کند
اگر توسل کنی فلان میشود
اگر چله بگیری چنان می شود

بعد ما تلاش هایی می کنیم
اما
اما هیچ تاثیری را در زندگی خود مشاهده نمی کنیم

بعد می پرسیم تاثیری نداشت

به شما میگویند تاثیراتش غیبی است و شما نمی بینید.

بعد شما میگویید تفاوت بی دین با دین دار چیست ؟
دین دار زجر می کشد چون به او گفته اند دین اینکارها و این فواید دنیوی را دارد
اما در آخر به این نتیجه میرسد که به او دروغ گفته اند چون دین فواید دنیوی ندارد در واقع برای رسیدن به فواید دنیوی هیچ تفاوتی میان کافران با دین داران نیست.

تنها این عمل ما و قوانین طبیعت است که شما را به نتیجه می رساند.
ان بی دین از انجا که قبلا به این نتیجه رسیده است از جهت فکری در گیری ندارد و انتظارات خاصی در او شکل نگرفته است
پس تمام هم و غمش استفاده بهینه و مفید از زندگی و طبیعت است پس نتایج مثبتش را خواهد دید
اما دین دار به خاطر ذهنیت قبلی ، همیشه انتظاراتی را باور کرده است که در عمل ، عکسش را دیده است.

حالا کارشناس محترم جواب شما را بدهند ...

Nla;814440 نوشت:
منم خدا رو دوست دارم مشکل اینه خدا من رو دوست نداره
منم دنبال ارامشم ولی هیچ روزنه امیدی خدا نذاشته
انواع و اقسام چله ها رو گرفتم سخترین ریاضت ها رو کشیدم . چندبار رفتم کربلا .... چه قدر رفتم قم مشهد اشک ریختم ولی هیچ جوابی ندیدم

با سلام وعرض ادب

به نظر من اگر در بهترین شرایط هم ،انسان زندگی کنه !باز آرامشش ،آرامش واقعی نیست یا حداقل میشه گفت نسبیه!

آرامش واقعی رو موقعی حس میکنی که مطمئنی خداوند باهاته !

ببینید خواهرم بعضی از مشکلات هستن که باعث وبانیش خودمونیم یعنی یا واقعا خوب تلاش نکردیم یا انتخابهامون اشتباه بوده!

خب اینجور مشکلات رو میتونیم کمترش کنیم کمی به عقب برگردیم ویه مسیر دیگه ای رو انتخاب کنیم یا...،حداقلش اینه از این اشتباهتمون

درس بگیریم دیگه تکرارش نکنیم

ولی یه سری از مشکلاتمون هستند که اصلا خودمون هیچ دخالتی درش نداشتیم مثل معلولیت ،بیماری و...که مطمئنا

اینها امتحان الهی برامون محسوب میشن وچاره ای نداریم به جز اینکه اول واقعیت رو بپذیریم وبا مشکلمون دست وپنجه نرم

کنیم و با صبوری باهاش کناربیایم .شما از کجا مطمئنی کسی که شرایط مالیش خوبه وبه موقع تفریح میره دیگه هیچ مشکلی

نداره؟!یه سری از مشکلاتمون هم هستند که با دعا کردن ونماز و...واقعا حل میشن !

شما از کجا مطمئنی کسی که شرایط مالیش خوبه وبه موقع تفریح میره دیگه هیچ مشکلی

نداره؟!

خدا خودش گفته چه کسایی رو دوست داره ،چه کسایی رو دوست نداره ،درسته !اگه میدونی که جزء دسته ای هستی که دوستت نداره:Nishkhand:

خب کاری نداره ،اون کارها رو انجام نده ودل محبوبت ، رو بدست بیار:Nishkhand:

هیچ وقت زندگی خودتون رو با دیگری مقایسه نکن مخصوصا از لحاظ مالی !

این رو هم بگم بزرگترین گناه نا امیدیه!

امیدت به خدا باشه ومشکلتون هم برطرف بشه ،ان شاء الله:ok:

[="Blue"]

Nla;814440 نوشت:
منم خدا رو دوست دارم مشکل اینه خدا من رو دوست نداره
منم دنبال ارامشم ولی هیچ روزنه امیدی خدا نذاشت

سلام

نقل قول:
خدا من رو دوست نداره

بدون اینکه خدا به شما نیازی داشته باشد شما را در قرار گاه رحم مادر پرورش داد و در دوران کودکی از شما مراقبت کرد، و نعمت های بی شمار زیادی بعد از آن در دنیا به شما عطا کرد
یا آنچه را که میخواهید و به آن نرسیده اید مقصرش خودتان و کم کاری خودتان است که به آن نرسیده اید (پس خدا بی تقصیر است)
لیس الانسان الا ما سعی

یا آنچه را که می خواهید خداوند به سبب خدایی اش می داند به صلاحتان نیست و نداده( پس این لطف و محبت خدا نسبت به شماست)
فَعَسَى‏ أَنْ تَكْرَهُواْ شَيْئاً وَيَجْعَلَ اللَّهُ فِيهِ خَيْراً كَثِيراً
چه بسا شما چيزى را خوش نداشته باشيد، ولى خداوند، خير فراوان در آن قرار داده باشد.

حالا کی کی رو دوست نداره؟
شما خدا را؟ یا خدا شما را؟

وَمَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ
خدا را آنطور که شایسته اوست نشناخته اند

******
این آیه هم برای کافران

وَلَا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ خَيْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ إِنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ لِيَزْدَادُوا إِثْمًا وَلَهُمْ عَذَابٌ مُهِينٌ
نها كه كافر شدند، (و راه طغيان پيش گرفتند،) تصور نكنند اگر به آنان مهلت مي‏دهيم، به سودشان است! ما به آنان مهلت مي‏دهيم فقط براي اينكه بر گناهان خود بيفزايند؛ و براي آنها، عذاب خواركننده‏اي (آماده شده) است![/]

[="Navy"]ببین نهال
من فقط میدونم هر ادمی یه سری مشکلات تو زندگیش داره این که میگی ادمهای بی اعتقاد هیچی مشکل ندارن اشتباهه محضه و فقط یه ادعاست
اما اینکه اینجور ادمها همش تو خوشگذرونی و مهونی و اینها هستن علتش این نیست که خدا کارهاشون رو ردیف کرده باشه بلکه علتش غفلتی هست که تمام وجودشون رو گرفته اینجور ادمها وقتی با خودشون خلوت میکنن ترس برشون میداره چون میبینن که در اصل تنها هستن چون خدا رو ندارن
نماز روزه حجاب اینها وظیفه یه مسلونه ما اینکارها رو نمیکنیم که در قبالش خدا یه چیزی بهمون بده وقتی این کارها رو انجام بدیم نتیجه وضعیش میشه ثواب و قرب الهی تا وقتی که انتظار داشته باشی با خوندن نماز و حجاب مشکلت حل بشه هیچ وقت با نمازت به ارامش نمیرسی تو نماز و روزه رو فقط به نیت بندگی و وظیفه بخون اون وقت که ادم با این نیت بخونه در مقابل خدا متواضع میشه و ازش هیچی نمیخواد
در رابطه با اینکه مشکلاتت حل نمیشه و زمانش هم دوساله . از نظر من خیلی زمان کمیه خیلی ها هستن ده سال بچه دار نمیشن خیلی ها هستن تو بچگی دچار معلولیت میشن خیلی ها مثل حضرت یعقوب ع سالیان سال منتظر گمشدشون هستن و هزاران مثال دیگه دو سال در مقابل اینها هیچه
اینکه تو میگی نماز میخونم روزه میگیرم حجاب دارم و غیره اینها همش وظیفه تو هست این کارها رو هر مسلمونی انجام میده
در رابطه با زیارت ها هم بدون تو نه با تصمیم خودت رفتی نه با پای خودت امام معصوم اگه بهت توجهی نداشت اصلا دعوتت نمیکرد برای زیارت حتی هر قطره اشک هم که ریختی به خاطر مهمون نوازی امام معصوم هستش
[/]

Nla;813318 نوشت:
علت دادن اينهمه رنج به ادمها چيه؟ مگه نميگن خدا مهربانترينه؟
چرا افرادي كه اعتقاد به هيچي ندارن اينهمه تو زندگيشون موفق هستن؟ همه روحيه هاي خوب دارن زندگي هاشون پر از شادي و خوشيه؟ چرا هر چي بدبختي است برا انسان هاي مومنهً
حتي ائمه هم سختي هاي زيادي داشتن
اگه امتحانه چرا براي ادمهاي مومن هست ؟ ادمهايي كه چه خدا امتحانشون بكنه چه نكنه بهش اعتقاد دارن
خدا ادمهاي بي دين رو امتحان نميكنه چرا؟
خدا مگه مهربانتر از مادر نيست؟ مگه نميگن مادر حاضر نيست يه خار به پاي بچش بره
چرا خدا خار تو چشم ادمهاي مومن ميكنه ؟
مگه نميگن خدا با دلهاي شكسته است از رگ گردن به ادمها نزديكتره چرا وقتي تنهايي تنهات ميذاره؟
چرا هر چي ايمانت قوي تر ميشه بدبختي هات بيشتر ميشه؟
زماني كه ايمان نداري تمام دنيا به كامته
من به وجود خدا شك دارم
حس ميكنم همه اينها بازيه
يه روزي مياد كه ميگن همش قصه بوده اصلا خدايي نيست بهشت و جهنمي نيست
مگه خدا نميگه توكل ؟ چرا دو سال بهش توكل ميكني ضجه ميزني ولي يه نيم نگاه نميكنه؟
مگه نميگن گناه نكن و توسل كن چرا اينها همش بي جواب ميمونه؟
پس من به چي دلخوش كنم؟
نه توسل جواب داده نه توكل نه صبر نه تفكر نه گذشت نه ايمان
چه راهي جز اينها هست برا حل مشكل؟

[=arial]بسم الله الرحمن الرحیم
مقام مومن مقام یومنون بالغیب است...
یعنی ندید به اونچه نمیتونه ببینه و نمیتونه درکش کنه ایمان داره..
اگر تمام کارشناسان دنیا جمع شوندو جواب این سوالات شما رو بدهند،ممکنه قانع بشید ظاهرا اما قلب شما ارام نخواهد شد..
شما باید توی قلبتون مبنا داشته باشید،اول اینکه بدونید خدا مهربانه...عادله..حواسش به همه چیز هست و خدای خوبیه..
وقتی این مبنا رو داشته باشید دیگه هر سوالی به ذهنتون رسید مطرحش نمیکنید،بلکه میکوبیدش به دیوار...
به خدا اعتماد داشته باشید،بنده گیشو بکنید...انتظار فرج(گشایش)داشته باشید و خودتون رو رها کنید دست خدا..
بعد نشانه ها کم کم ظاهر میشن....نشانه ها ظاهر شد ،ازشون ساده نگذرید...ببینیدشون و به علامت هایی که توی مسیر میگذارند دقت کنید..
---------------------------
روزی 50 تا ایه ی قران با صدای نسبتا بلند بخوندید
روایت میفرماید هربار انسان قران میخونه شبهه ای در ذهنش حل میشه..

و طاها;814461 نوشت:
به ما چیزهایی یاد داده اند
مثلا گفته اند اگر توکل کنی یک نتایج مثبتی دارد.
اگر از خدا بخواهی استجابت می کند
اگر توسل کنی فلان میشود
اگر چله بگیری چنان می شود

بعد ما تلاش هایی می کنیم
اما
اما هیچ تاثیری را در زندگی خود مشاهده نمی کنیم

خوب فضایی پیدا کرده اید برای کوبیدن دین!

و طاها;814461 نوشت:
بعد شما میگویید تفاوت بی دین با دین دار چیست ؟
دین دار زجر می کشد چون به او گفته اند دین اینکارها و این فواید دنیوی را دارد
اما در آخر به این نتیجه میرسد که به او دروغ گفته اند چون دین فواید دنیوی ندارد در واقع برای رسیدن به فواید دنیوی هیچ تفاوتی میان کافران با دین داران نیست.

ٱنظُرْ كَيْفَ نُصَرِّفُ ٱلْايَٰتِ لَعَلَّهُمْ يَفْقَهُونَ

فقط برخی از تفاوت های بی دین و دین دار عبارتند از:
1-تغذیه افراد متدین به علت ایمانشان به خدا و رعایت دستورات الهی پاکیزه است، از نجاسات دور است و خوراک های مضری که عقل آدمی را تباه می کند مانند شراب در برنامه غذایی آنها موجود نیست حال آنکه یک فرد بی دین به خوردن چیزهای چندشناک و آلوده هم روی می آورد مثل موش و مار و سوسک!!
2- یک فرد متدین اهل گذشت است و گذشت از خطای دیگران سبب می شود احساس کرامت و بزرگی کند و در درونش احساس شادی و انرژِی نماید همان چیزی که افراد بی دین با گوش کردن به موسیقی های حرام و اکس و ......... درصدد رسیدن به آن هستند و هرگز به آن نمی رسند
3-یک فرد متدین به علت سفارش دین از ارتباط های غیر مشروع پرهیز می کند و با این کار به زندگی دنیوی خود و سایر انسان ها کمک می کند این اعمال حتی در نظر افراد بت پرست هم منفور است مگر آن عده که شیطان آنها را مسخ کرده است
4- با زکات و خمس و صدقه و ..... جامعه دینی به سمت فرار از فقر پیش می رود و زندگی دنیوی مسلمین ارتقا پیدا می کند
5-زنان با رعایت حجاب به خودشان لطف می کنند، آنها به هوسرانان اجازه نمی دهند از آنها سوء استفاده کرده و سپس آنها را چونان تفاله هایی دور اندازند و هم جسم و هم روحشان را از دستبرد دزدان حفظ می کنند و به آرامش خود در دنیا و آخرت کمک می کنند
5- با دستور جهاد متدینین زیر بار ننگ و ذلت و خواری نمی روند و همیشه با عزت زندگی می کنند و به نامردان روزگار باج نمی دهند
6- متدینین با توکل به باریتعالی کارشان را به خدا واگذار می کنند و خداوند از سر لطف و کرم شرهای واقعی را از آنان دور می کند
و .......

زینبیون;814581 نوشت:

خوب فضایی پیدا کرده اید برای کوبیدن دین!

ٱنظُرْ كَيْفَ نُصَرِّفُ ٱلْايَٰتِ لَعَلَّهُمْ يَفْقَهُونَ

فقط برخی از تفاوت های بی دین و دین دار عبارتند از:
1-تغذیه افراد متدین به علت ایمانشان به خدا و رعایت دستورات الهی پاکیزه است، از نجاسات دور است و خوراک های مضری که عقل آدمی را تباه می کند مانند شراب در برنامه غذایی آنها موجود نیست حال آنکه یک فرد بی دین به خوردن چیزهای چندشناک و آلوده هم روی می آورد مثل موش و مار و سوسک!!
2- یک فرد متدین اهل گذشت است و گذشت از خطای دیگران سبب می شود احساس کرامت و بزرگی کند و در درونش احساس شادی و انرژِی نماید همان چیزی که افراد بی دین با گوش کردن به موسیقی های حرام و اکس و ......... درصدد رسیدن به آن هستند و هرگز به آن نمی رسند
3-یک فرد متدین به علت سفارش دین از ارتباط های غیر مشروع پرهیز می کند و با این کار به زندگی دنیوی خود و سایر انسان ها کمک می کند این اعمال حتی در نظر افراد بت پرست هم منفور است مگر آن عده که شیطان آنها را مسخ کرده است
4- با زکات و خمس و صدقه و ..... جامعه دینی به سمت فرار از فقر پیش می رود و زندگی دنیوی مسلمین ارتقا پیدا می کند
5-زنان با رعایت حجاب به خودشان لطف می کنند، آنها به هوسرانان اجازه نمی دهند از آنها سوء استفاده کرده و سپس آنها را چونان تفاله هایی دور اندازند و هم جسم و هم روحشان را از دستبرد دزدان حفظ می کنند و به آرامش خود در دنیا و آخرت کمک می کنند
5- با دستور جهاد متدینین زیر بار ننگ و ذلت و خواری نمی روند و همیشه با عزت زندگی می کنند و به نامردان روزگار باج نمی دهند
6- متدینین با توکل به باریتعالی کارشان را به خدا واگذار می کنند و خداوند از سر لطف و کرم شرهای واقعی را از آنان دور می کند
و .......

یکی دیگر از تفاوتهای انسانهای دین دار با بیدینها این است که
دین دار جمله اول شما را به یک دین دار دیگر نمیگوید.

ضمنا ما داریم از دین دفاع میکنیم اما نان دین نمیخوریم.
شما سعی کنبد ادعای غیب نکرده و دیگران را متهم نکنید
دفاع از دین پیش کش

[="Blue"]

و طاها;814603 نوشت:
یکی دیگر از تفاوتهای انسانهای دین دار با بیدینها این است که
دین دار جمله اول شما را به یک دین دار دیگر نمیگوید.

ضمنا ما داریم از دین دفاع میکنیم اما نان دین نمیخوریم.
شما سعی کنبد ادعای غیب نکرده و دیگران را متهم نکنید
دفاع از دین پیش کش

البته!!
حتما وقتی از بی دینی تعریف می کنید قصد تعریف و دفاع دارید
قضاوت بر عهده خوانندگان!
والسلام علی من اتبع الهدی[/]

[="Blue"]

و طاها;814461 نوشت:
با سلام و احترام

به ما چیزهایی یاد داده اند
مثلا گفته اند اگر توکل کنی یک نتایج مثبتی دارد.
اگر از خدا بخواهی استجابت می کند
اگر توسل کنی فلان میشود
اگر چله بگیری چنان می شود

بعد ما تلاش هایی می کنیم
اما
اما هیچ تاثیری را در زندگی خود مشاهده نمی کنیم

بعد می پرسیم تاثیری نداشت

به شما میگویند تاثیراتش غیبی است و شما نمی بینید.

بعد شما میگویید تفاوت بی دین با دین دار چیست ؟
دین دار زجر می کشد چون به او گفته اند دین اینکارها و این فواید دنیوی را دارد
اما در آخر به این نتیجه میرسد که به او دروغ گفته اند چون دین فواید دنیوی ندارد در واقع برای رسیدن به فواید دنیوی هیچ تفاوتی میان کافران با دین داران نیست.

تنها این عمل ما و قوانین طبیعت است که شما را به نتیجه می رساند.
ان بی دین از انجا که قبلا به این نتیجه رسیده است از جهت فکری در گیری ندارد و انتظارات خاصی در او شکل نگرفته است
پس تمام هم و غمش استفاده بهینه و مفید از زندگی و طبیعت است پس نتایج مثبتش را خواهد دید
اما دین دار به خاطر ذهنیت قبلی ، همیشه انتظاراتی را باور کرده است که در عمل ، عکسش را دیده است.

حالا کارشناس محترم جواب شما را بدهند ...

بله کارشناس لطفا پاسخ این کاربر را بدهند
با تشکر از کارشناس گرامی[/]

زینبیون;814604 نوشت:

البته!!
حتما وقتی از بی دینی تعریف می کنید قصد تعریف و دفاع دارید
قضاوت بر عهده خوانندگان!
والسلام علی من اتبع الهدی

الان به جای عذرخواهی کردن، تهمتتان را توجیه می کنید ؟

الان من باید شما را توجیه کنم که مقصودم چه بوده ؟

زینبیون;814609 نوشت:

بله کارشناس لطفا پاسخ این کاربر را بدهند
با تشکر از کارشناس گرامی

حالا از این صحبت ها بگذرید و ذهنتان را آزاد کنید. ( قصد ندارم ادامه بدهم به صلاح نیست. )

از شما و دوستان دعوت می کنم در تاپیک جدیدی که ایجاد کردم ( البته بعد از تایید ) نظرات خودتان را مطرح کنید. ( با این موضوع در ارتباط است )

و خصوصا شما از دین تان دفاع کنید ما هم از بی دینی خودمان دفاع می کنیم !

Nla;814297 نوشت:
ممنون از تمامي نظرات مخصوصا نظرات كارشناس محترم
ولي من جوابي نگرفتم چون وقتي ادم زير فشار مشكلات باشه اين حرفها همش توجيه ميشه
خدا بغضي بنده هاش رو دوست نداره
وگرنه اگر مشكل ميده بايد صبر و ارامشش هم بده

باسمه تعالی
صبر، یک امر اکتسابی است که رابطه مستقیم با تکامل انسان دارد. زیرا «صبر» يعني مقاومت در مقابل انگيزه و عاملی که انسان را به جهتي غير از كمال دعوت می‌کند؛ ما هم انسان و خواهان کمال خود هستيم؛ کمال ما نيز در سایه انتخاب راه صحیح حاصل مي‌شود كه لازمه آن مقاومت در برابر عوامل بازدارنده از كمال است؛‌ بنا بر اين اگر ما می‌خواهیم انسان باشیم و به مقام خلیفة‌اللهي و قرب الهی برسیم و گل سر سبد آفرینش بشویم، باید حد و مرزها را بشناسیم، بایدها و نبایدها را بدانيم، مقررات و ضوابط را بپذيريم و در چارچوب آنها رفتار كنيم و در برابر آنچه ما را از اين مسير منحرف مي‌كند، و یا بلا و مصیبتی در زندگی ایجاد می شود مقاومت كنيم. که نتیجه این مقاومت کمال انسان را در پی خواهد داشت.[1].
................................
پی نوشت:
[1]. برای اطلاع بیشتر ر. ک http://www.mesbahyazdi.ir/node/4779.

Nla;814330 نوشت:
بله ایمان دارم
ولی من نمیدونم چجور منظورم رو بگم
من دوستانی دارم که اعتقاد به هیچی ندارن نه نماز نه روزه نه حجاب
اما زندگیشون عالیه همش تو تفریح و مهمونی هستن مشکلات مالیشون کمه ازدواج های موفق دارن به هرچی میخوان میرسن
مگه نمیگن هرکس نتیجه عملش رو تو همین دنیا میبینه پس چرا اینجور ادمها همه چیشون ردیفه؟
چرا یه دختری که اعتقادات مذهبیش بیشتره مشکلاتش هم بیشتره ولی قبلش که اعتقاد نداشته همه چیش خوب بوده؟
توسلی که ادم جواب نگیره ازش چجور بهش اعتقاد داشته باشه؟
نماز و روزه ای که ادم رو اروم نکنه برای چی باید خونده بشه؟

باسمه تعالی
اولا که شاهنامه آخرش خوش است.
ثانیا هیچ وقت ظاهر افراد را ملاک قضاوت خودتان قرار ندهید. و خوشی و تفریح ظاهری را ملاک سعادت قرار ندهید.
ثالثا کسی نگفته هرکس نتیجه عملش رو تو همین دنیا میبینه، بلکه اتفاقا نتیجه اعمال را باید در عالم آخرت دید. که عالم دنیا ظرفیت و گنجایش برای دیدن نتیجه اعمال را ندارد. مثلا کسی که با فشار دادن یک دگه جان هزار نفر را گرفته، بالاترین حکمش اعدام است. آیا عدالت رعایت شد؟ خیر
زیرا هنوز باید پاسخگوی جان 999 نفر باشد. بنابراین نتیجه اعمال را باید در عالم دیگری دید.

و طاها;814461 نوشت:
با سلام و احترام

به ما چیزهایی یاد داده اند
مثلا گفته اند اگر توکل کنی یک نتایج مثبتی دارد.
اگر از خدا بخواهی استجابت می کند
اگر توسل کنی فلان میشود
اگر چله بگیری چنان می شود

بعد ما تلاش هایی می کنیم
اما
اما هیچ تاثیری را در زندگی خود مشاهده نمی کنیم

بعد می پرسیم تاثیری نداشت

به شما میگویند تاثیراتش غیبی است و شما نمی بینید.

بعد شما میگویید تفاوت بی دین با دین دار چیست ؟
دین دار زجر می کشد چون به او گفته اند دین اینکارها و این فواید دنیوی را دارد
اما در آخر به این نتیجه میرسد که به او دروغ گفته اند چون دین فواید دنیوی ندارد در واقع برای رسیدن به فواید دنیوی هیچ تفاوتی میان کافران با دین داران نیست.

تنها این عمل ما و قوانین طبیعت است که شما را به نتیجه می رساند.
ان بی دین از انجا که قبلا به این نتیجه رسیده است از جهت فکری در گیری ندارد و انتظارات خاصی در او شکل نگرفته است
پس تمام هم و غمش استفاده بهینه و مفید از زندگی و طبیعت است پس نتایج مثبتش را خواهد دید
اما دین دار به خاطر ذهنیت قبلی ، همیشه انتظاراتی را باور کرده است که در عمل ، عکسش را دیده است.

حالا کارشناس محترم جواب شما را بدهند ...


باسمه تعالی
متاسفانه شما منظور از این دعا و توسل و.. را علت تامه گرفته اید. لذا سطح توقعتان بالارفته است. در حالی که این نوع علل معنوی، هیچگاه علت تامه نیستند، بلکه علت ناقصه هستند. که با وجود مقتضی و فقد موانع تاثیر خود را در رساندن انسان به حوائجش می نماید.
لذا گاهی دعا، توسل، چله و.. داریمو یا علم ناقص خود آن حاجت را به نفع خویش می دانیم، در حالی که خدای حکیم با علم بی نهایت خویش، آن را به نفع ما نمی داند.
«كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتالُ وَ هُوَ كُرْهٌ لَكُمْ وَ عَسى‏ أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ عَسى‏ أَنْ تُحِبُّوا شَيْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ [بقره/216] حكم جهاد بر شما مقرّر گرديد و حال آنكه بر شما ناگوار و مكروه است، لكن چه بسيار شود كه چيزى را مكروه شماريد ولى به حقيقت خير و صلاح شما در آن بوده، و چه بسيار شود چيزى را دوست داريد و در واقع شرّ و فساد شما در آن است، و خدا (به مصالح امور) داناست و شما نادانيد».
مشکل اینجاست که به خدا اعتماد نداریم و ناخواسته علم خودمان را فوق علم و حکمت حضرت حق می دانیم.
موفق باشید.

پرسش:
مگر نمی گویند خدا مهربان تر از مادر است، پس فلسفه این رنج ها و گرفتاریها چیست؟ و چرا علی رغم دعاها و توسلات، به نتیجه ای نمی رسیم؟
پاسخ:
الف: این بلاها و گرفتاری ها خدای نکرده از سر دشمنی خدا نیست. بلکه باید بدانید خدا برای تربیت و پرورش جان انسان ها دو برنامه تشریعی و تکوینی دارد و در هر برنامه شدائد و سختی هایی را گنجانده است.
در برنامه تشریعی عبادات را واجب کرده و در برنامه تکوینی، مصائب را در سر راه بشر قرار داده است. روزه، حج، جهاد، انفاق، و نماز سختی هایی است که با تکلیف ایجاد گردیده و صبر و استقامت در انجام آنها موجب تکمیل نفوس و پرورش استعدادهای عالی انسانی است.
بیماری ها، مریضی ها، مشکلات دیگر، که بر اثر عدوم سوء تدبیر انسان دامن او را می گیرد، سختی هایی است که در تکوین پدید آمده و فلسفه ان پرورش روح و تکامل بعد معنوی اوست.
در واقع ما دو نوع لطف داریم
1- لطف جلی و آشکار که خود را در قالب همین نعم ظاهری دنیوی نشان می دهد.
2- لطف خفی، که خود را در قالب چنین بلاهایی نشان می دهد.
حضرت امام(رحمة الله علیه) در این رابطه می فرمایند:
«خداوند تبارك و تعالى الطافى دارد ظاهر و الطافِ خفيه. يك الطاف خفيه ‏اى خدا ی تبارك و تعالى دارد كه ماها علم به آن نداريم، اطلاع بر او نداريم. و چون ناقص هستيم از حيث علم، از حيث عمل، از هر جهتى ناقص هستيم، از اين جهت در اين طور امورى كه پيش مى ‏آيد جزع و فزع مى‏ كنيم، صبر نمى‏ كنيم. اين براى نقصان معرفت ماست به مقام بارى تعالى. اگر اطلاع داشتيم از آن الطاف خفيه ‏اى كه خداى تبارك و تعالى نسبت به عبادش دارد و انَّهُ لَطيفٌ عَلى‏ عِبادِه و اطلاع بر آن مسائل داشتيم، در اين طور چيزهايى كه جزئى است و مهم نيست اين قدر بى‏ طاقت نبوديم؛ مى‏ فهميديم كه يك مصالحى در كار است، يك الطافى در كار است، يك تربيت هايى در كار است».(1)
لذا خود ایشان در قبال شهادت فرزندشان حاج آقا مصطفی فرمودند: «مرگ مصطفی از الطاف خفیه الهیه بود»
در حدیثی از امام باقر (علیه السلام) آمده است:
«
إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَيَتَعَاهَدُ الْمُؤْمِنَ بِالْبَلَاء كَمَا يَتَعَاهَدُ الرَّجُلُ أَهْلَهُ بِالْهَدِيَّةِ مِنَ الْغَيْبَةِ وَ يَحْمِيهِ الدُّنْيَا كَمَا يَحْمِي الطَّبِيبُ الْمَرِيض‏ (2) خدا از بنده مؤمنش تفقد می کند و برای او بلاها را اهدا می نماید همان طوری که مرد در سفر برای خانواده خویش هدیه ای می فرستد".»
حضرت علی (علیه السلام) در مورد فلسفه ابتلاء مومنین در نهج البلاغه می فرماید:
«اگر خداوند خانه محترمش و مکان های انجام مراسم حج را در میان باغ ها و نهرها و سرزمین های سبز و هموار و در وسط باغستانی شادی آفرین و جاده های آباد قرار می داد به همان اندازه که آزمایش ساده بود پاداش نیز سبک تر می شد در صورتی که خداوند متعال بندگان خود را با انواع سختی ها می آزماید و با مشکلات زیاد به عبادت فرا می خواند و به اقسام گرفتاری ها مبتلا می سازد تا کبر و خود پسندی را از دلهایشان خارج کند و به جای آن فروتنی آورد و درهای فضل و رحمتش را بر رویشان بگشاید و وسایل عفو و بخشش را به آسانی در اختیارشان بگذارد.»(4)
پس فلسفه بلاها و مصیبت ها در مورد انسان های مومن، تربیت و پرورش روح و جان و رسیدن به مراحل تکامل انسانی است.
ب: اما اینکه به با وجود تلاش ها و دعاها به خواسته خود هنوز نرسیدیدباید بدانید که
«اوقات خوش آن بود ک با دوست به سر شد
باقی همه بی حاصلی و بی خبری بود.»(5)
اینکه دعا و درخواست ها از حق تعالی به اجابت می رسد شکی نیست. چنانچه در آیه شریفه آمده «
[=Traditional Arabic]ادْعُوني‏ أَسْتَجِبْ لَكُم‏[=Traditional Arabic]
(6) مرابخوانید تا شما را اجابت کنم» و ما باید در همه حالات، چه در زمان مشکلات و چه در زمان راحتی به آن قادر مطلق غنیّ فیّاض علی الاطلاق پناه ببریم.
لکن باید دو مطلب را از هم تفکیک کرد یکی استجابت دعا و دیگر تحقق آنچه ما از خدا طلب می کنیم .

استجابت دعا این است که وقتی ما می گوییم یا الله ،اللهم خداوند می فرماید لبیّک ما وقتی ذکر او را بر زبان جاری می سازیم او هم متذکر ما باشد و توجه به ما نماید که بالاترین استجابت ادعیه و اذکار همین است

و این مسلما با شرائط خاص ودعا وذکر محقق می شود که به آن اجابت لبیکی می گویندو اجابت لبیکی تاخیر ندارد
اما اینکه در دعاها حتما آنچه که می طلبیم محقق گردد معلوم نیست چون طبق بیان قرآن: «عَسى‏ أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ عَسى‏ أَنْ تُحِبُّوا شَيْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُون‏(6) چه بسيار شود كه چيزى را مكروه شماريد ولى به حقيقت خير و صلاح شما در آن بوده، و چه بسيار شود چيزى را دوست داريد و در واقع شرّ و فساد شما در آن است، و خدا (به مصالح امور) داناست و شما نادانيد.»

البته در همان مواردیکه ما درخواست امری را داریم چون در نهایت به مصلحت ما نیست خداوند رئوف و مهربان آن امر را برایمان مححق نمی سازد بجایش آنچه که به مصلحت ما است به ما می بخشد به عنوان مثال اگر در منقلی حبه های ذغال را قرار دهیم و آتش روشن کنیم بطوریکه حبه های سیاه ذغال بطور کامل قرمز و بر افروخته گردند

کودکی که نگاه به آن حبه ها دارد به تصور آنکه شکلات است از مادرش مطالبه می کند و چه بسا گریه و ناله هم دارد لکن مادر مهربان و دلسوز هرگز ان ذغال سرخ شده را در اختیار کودک خود قرار نمی دهد تا مبادا آسیب ببیند لکن در عین حال بی توجه به خواست وناله او هم نخواهد بود او بجای آن ذغال سرخ شده شکلاتی واقعی ،شیرینی ،میوه ای که به حال کودکش مفید است به او می دهد. بنابراین اذکار و ادعیه اولاًاستجابت به معنی توجه حق تعالی را به دنبال دارد و ثانیا اگر مورد درخواست در ذکر ودعا به جهت رعایت مصلحت بنده و یا جامعه محقق نگردد جایگزین او و عوض او داده می شود و اگر این عوض در دنیا به جهاتی داده نشود مسلما در قیامت داده می شود.
پی نوشت:
1. صحیفه امام، ج3، ص234، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی.
2.کلینی، محمد بن یعقوب،کافی، ج 2، ص 255،دارالکتب الاسلامیه، تهران،1407ق.
3. نهج البلاغه، ص 389 – 391، خطبه 192َ.
4.حافظ
5.غافر/60.
6.بقره/216.

موضوع قفل شده است