جمع بندی ترس از ازدواج

تب‌های اولیه

9 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
ترس از ازدواج

با سلام
یکی از دوستانم 31 سال دارد در 4 سال پیش با دختری عقد بود که او را دوست داشت ولی 5 ماه پس از عقد خانواده دختر به او ظلم کردند و پس از گرفتن مبلغی وی را بدهکار کردند و ایشان چون دید دیگر زندگی زندگی نمی شود از راه طلاق توافقی در عقد جدا شدند الان ایشان دوباره قصد ازدواج نموده ولی در انتخاب سخت گیر شده از طرفی مواردی هم که انتخاب میکنه بهش نمی دهند خودش هم چشم ترس پیدا نموده چه از انتخاب دختر و چه از رسم و رسوم آینده چطور ایشان را راهنمایی کنم . ایشان پسر واقعا مومنی است ولی خیلی زندگی سختی داشته از بچه گی اش هم در خانه سختی کشیده مخصوصا روحی .

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد نشاط

به نام بهترین خالق هستی
باسلام و احترام
از اینکه دوست دارید به رفیقتان کمک کنید، روحیه خیلی خوبی است، برای شما آرزوی موفقیت دارم.
برای اینکه بتوانیم خوب راهنمایی کنیم:
اولا: باید علل طلاق و جدایی قبلی، بایستی خوب بررسی و تحلیل شود.
دوما: ملاکهای او باید بررسی شود.
ممکن است افراد گاهی ملاکهایی را در نظر بگیرند که یا خیلی مهم نیستند یا خیلی تناسب با ویژگی های شخصیتی او ندارند، خود همین موضوع می تواند مانع ازدواج شود.
بهتراست که دوست شما با مراجعه حضوری به یک شخص مشاور ازدواج، این مشکل را پیگیری کند.
ولی آنچه به نظر می رسد، اگر انتظارات معقولی داشته باشند و فردی را انتخاب کنند که متناسب با سن و فرهنگ خانوادگی خودشان هستند، به نظرم مساله حل شدنی است، و می توانند با فرد خوبی ازدواج کنند. لذا سعی کنید در روی انتظارات دوستتان تمرکز کنید اگر بتوانید کمک کنید که با نگاه متعادل به این مساله نگاه کند، ریشه بسیاری از مشکلات حل می شود.
اگر فرد مورد اعتماد و دلسوزی دارند از او در این امر خیر برای واسطه گری و خواستگاری استفاده کنند، خصوصا اگر عمو یا دایی یا یک رفیق با تجربه و خوبی را دارند، از آنها به عنوان واسطه انتخاب مورد مناسب ویا معرف قوی استفاده کنند، چه بسا اعتبار این افراد مهر تایید برای جلب توجه افراد در تصمیم گیری ها ( خانواده دختر خانم ها) بشوند.
در عین حال از مشورت با خانواده ( مادر، خواهر و...) برای این امر استفاده کنند، چه بسا با صحبت کردن با آنها متوجه اشتباه خودشان بشوند، آنچه در این قصه به نظر می رسد، این فرد شاید از روحیه کمال گرا برخوردار است و یا معیارها و ملاکهای او خیلی سنجیده نیست، به هر حال باید تک تک این مسائل بررسی و تحلیل شود، تا راهکار مناسب داده شود.
خلاصه:
1. با صحبت و گفتگو در مورد ملاکها و معیارهای او یک دقتی بکنید، چه بسا مواردی از آنها غیر ضروری و غیر منطقی باشند، باید کشف شود و بعد از آن یک تصمیم معقول گرفته شود.
2. امکان دارد انتظارات نابجایی دارد و این باید بعد از بررسی و تحلیل متعادل شود.
3. استفاده از اعتبار و اعتماد دیگران به عنوان معرف و تایید کننده( این روشی است می تواند برای خانواده دختر خانم ها یک قوت قلب و نگاه خوش بینانه برای شما ایجاد کند، این روش می تواند در تصمیم نهایی خیلی موثر و مفید باشد)
4. اصلاح عیوب و مشکلات قبل از ازدواج و تصمیم برای دقت بیشتر در انتخاب مورد بعدی
5. اگر با ملاکهای سنجیده و تحقیق کافی و در نظر گرفتن تناسب فرهنگی و فکری، شخصی را انتخاب کنند، و همچنین با در نظر گرفتن تجربه های قبلی( در مورد مسائلی که در ازدواج قبلی منجر به شکست شد، و رفع عیوب و اصلاح رفتارها) یقیننا زندگی خوبی را خواهند داشت، لذا جای نگرانی و اضطراب نیست.

از حضرت علی (ع) روایت شده که حضرت نمازی را برای کسانی که قصد ازدواج دارند و میخواهند همسر خوبی اختیار کنند بیان فرمودند :

دو رکعت نماز که در هر رکعت بعد از سوره حمد سوره مبارکه یاسین خوانده شود و بعد از نماز 100 مرتبه بگوید ((الحمدلله)) و سپس بگوید:

اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی زَوْجَةً صَالِحَةً وَدُوداً وَلُوداً شَکُوراً قَنُوعاً غَیُوراً إِنْ أَحْسَنْتُ شَکَرَتْ وَ إِنْ أَسَأْتُ غَفَرَتْ وَ إِنْ ذَکَرْتُ اللَّهَ تَعَالَى أَعَانَتْ وَ إِنْ نَسِیتُ ذَکَّرَتْ وَ إِنْ خَرَجْتُ مِنْ عِنْدِهَا حَفِظَتْ وَ إِنْ دَخَلْتُ عَلَیْهَا سُرَّتْ وَ إِنْ أَمَرْتُهَا أَطَاعَتْنِی وَ إِنْ أَقْسَمْتُ عَلَیْهَا أَبَرَّتْ قَسَمِی وَ إِنْ غَضِبْتُ عَلَیْهَا أَرْضَتْنِی یَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِکْرَامِ هَبْ لِی ذَلِکَ فَإِنَّمَا اَسئله و لا اَجدُ اِلّا مامنَنتَ وَاَعطَیت

سپس حضرت فرمود: هرکس این عمل را انجام دهد هر آنچه از خدا خواسته به او داده خواهد شد.

از حضرت امام محمد باقر علیه السلام روایت است که فرموده اند:

اگر کسی از شما می خواست ازدواج کند، 2 رکعت نماز بخواند و حمد خدای را به جای آورد و بگوید:

اللَّهُمَّ إِنِّی أُرِیدُ أَنْ أَتَزَوَّجَ اللَّهُمَّ فَقَدِّرْ لِی مِنَ النِّسَاءِ أَحْسَنَهُنَّ خُلُقاً وَ خَلْقاً وَ أَعَفَّهُنَّ فَرْجاً وَ أَحْفَظَهُنَّ لِی فِی نَفْسِهَا وَ مَالِی وَ أَوْسَعَهُنَّ رِزْقاً وَ أَعْظَمَهُنَّ بَرَکَةً وَ اقْضِ لِی مِنْهَا وَلَداً طَیِّباً تَجْعَلُهُ لِی خَلَفاً صَالِحاً فِی حَیَاتِی وَ بَعْدَ مَوْتِی

ترجمه دعا : خداوندا من قصد ازدواج دارم، زیباترین و خوشخوترین و عفیف ترین زنان را نصیب من کن که مال من و ناموس خود را بهتر حفظ کند و رزق و برکت او از همه وسیعتر باشد و از او فرزندى پاک که در حیات‏ و مرگ من یادگارى صالح باشند بمن عنایت کن

صداقت;796190 نوشت:
با سلام
یکی از دوستانم 31 سال دارد در 4 سال پیش با دختری عقد بود که او را دوست داشت ولی 5 ماه پس از عقد خانواده دختر به او ظلم کردند و پس از گرفتن مبلغی وی را بدهکار کردند و ایشان چون دید دیگر زندگی زندگی نمی شود از راه طلاق توافقی در عقد جدا شدند الان ایشان دوباره قصد ازدواج نموده ولی در انتخاب سخت گیر شده از طرفی مواردی هم که انتخاب میکنه بهش نمی دهند خودش هم چشم ترس پیدا نموده چه از انتخاب دختر و چه از رسم و رسوم آینده چطور ایشان را راهنمایی کنم . ایشان پسر واقعا مومنی است ولی خیلی زندگی سختی داشته از بچه گی اش هم در خانه سختی کشیده مخصوصا روحی .

دوتا 30 ساله. یه 26 ساله و دوتا 27 ساله که الان روبروم نشستن!
اونام همین مشکل رو دارن. البته یه 5 شیش میلیون دیگه هم هستن که در این مقال نگنجند:Cheshmak:
از طرف همه بپرس.

منم دارم ازدواج میکنم.مهریه زیاد زدن.ولی راه در روشو بلدم.اونایی که به خاطر مهریه بی چاره شدن یا افتادن زندون و ... فکرشون کار نمیکنه.هرکی تو موقعیت مهریه دادن و این حرفاس خصوصی بده تا بهش بگم چکار کنه.

با سلام

اصلا بدون در نظر گرفتن اینکه چرا این همه ازدواج به طلاق منجر می شود، نمی شود این سوال را پیدا کرد که چرا طلاق گرفته از ازدواج مجدد می ترسند. امروزه ، مهم ترین دلیل شخصی طلاق به جز مسائل اقتصادی و اجتماعی، که زندگی را به بن بست می رساند، انتخاب ناآگاهانه و سریع درامر ازدواج است. این افراد با دنیایی امید و آرزو اما بدون تفکر و تعقل – حتی تفکری یک ماهه – برای شروع یک زندگی تصمیم می گیرند. بعد از ان هم کارناوال های رنگ و وارنگ و پرزرق و برقی به اسم عروسی راه می اندازند و درست از فردای روز عروسی دیگر نمی دانند چه باید کنند. بنابراین خیلی زود به بن بست می رسند خیلی زود هم جدا می شوند. حالا این آدم ها وقتی به ازدواج دوم فکر می کنند اصلا افق روشنی از زندگی مشترک در ذهن شان نیست و نمی دانند کجای مسیر را اشتباه پیموده اند و همین نداشتن آگاهی از زندگی قبل سبب می شود هر زندگی را با دیده ترس و ابهام بنگرند نکند دوباره به جایی برسم که نتوانم زندگی را ادامه دهم؟ این سوال خیلی سوال ترسناکی است و البته سوالی است که هر طلاق گرفته ای از خودش می پرسد و اگر جواب قاطع و مطمئنی برای سوالش نداشته باشد، این ابهام باعث به وجود آمدت ترسی بزرگ می شود که از دور هم قابل مشاهده است. به این ترتیب این مسئله هرگز نمی تواند ظاهری باشد و حتما طلاق گرفته هایی که به ازدواج مجدد فکر می کنند دچار این ترس می شوند.
وقتی ادم ها خودشان را خوب نشناسند و ندانند زندگی گذشته شان چرا به جدایی رسید، حق دارند بترسند. اما شناخت به راحتی و سرعت باعث می شود آدم ها طرف مقایل شان را صحیح تر انتخاب کنند و خودشان هم در زندگی شیوه سالمی برای ادامه این ارتباط انتخاب کنند. اما اگر بعد از این که زن و مرد طلاق گرفته فهمید چه اشتباهاتی داشته است و متوجه شد طرف مقابلش چه چیزهایی نداشته که زندگی شان به اینجا رسیده است دیگر نباید از ازدواج مجدد ترسی در دلش باشد. ازاینجا به بعد اگر ترسی وجود داشت دیگر اسمش ترس نیست، وسواس است. خیلی از آدم ها در این شرایط دچار وسواس می شوند. کسانی که از ترس تکرار تجربه قبلی به دام کمال گرایی می افتند و اصلا یادشان می رود خودشان هم انسان هستند و البته انسان های کاملی نیستند، به شدت سعی می کنند از اشتباه دوری کنند. البته دوری از اشتباه و آگاهی نسبت به انتخاب های اساسی خیلی مهم است. اما نه به این شکل که رنگ و بوی وسواس گونه به خودش بگیرد. وسواسی که اثراتش درطلاق گرفته ها بیشتر از ترس به چشم می خورد. زمان مورد نیاز یک فرد برای آماده شدن و شروع یک زندگی دیگر هم از مسائلی است که سبب می شود شدت خطر پذیری و در نهایت ترس از ازدواج مجدد کاهش پیدا کند. البته در نظر گرفتن یک زمان استاندارد و توصیه آن به همه طلاق گرفته ها برای ازدواج دوم کار اشتباهی است. نمی توان گفت یک سال بعد از جدایی یا پنج سال بعد از آن باید به فکر ازدواج مجدد افتاد. به نظر من هر آدمی در این مرحله با روش خود با این بحران کنار می آید . هر کسی خودش بهتر می فهمد آیا از نظر روحی برای شروع یک زندگی آماده است یا نه. ممکن است کسی شش ماه بعد از جدایی بتواند زندگی دیگری شروع کند، همچنین امکان دارد کسی تا سه سال بعد هم این آمادگی را نداشته باشد. بنابراین در نظر گرفتن یک استاندارد زمانی برای همه آدم ها بسیار اشتباه است. اما این واقعیت وجود دارد که خیلی زود یا خیلی دیر اقدام کردن برای زندگی دوم کار اشتباهی است. خیلی زود تصمیم فرد را تحت تاثیر زندگی سابقش قرار دهد و خیلی دیر تصمیم گرفتن هم نشانه وسواس است. بنابراین باید زمان معقولی با توجه به شرایط و روحیه، تصمیم گیری برای انتخاب آدم مناسب شروع می شود.

با سلام

اسم شکست گذاشتن بر زندگی ناموفق اول ، فقط ادامه مسیر زندگی را سخت تر می کند، اتفاقی که بیشتر تجربه است تا شکست.
طلاق گرفته ها به قوت قلب دادن بی خودی و اعتمادبنفس کاذب احتیاج ندارند. اتفاقا اصلا هم به این احتیاج ندارند که مدام به آنها تلقین کنید تو بیگناه بودی و طرف مقابلت یک دیو بود.
این آدم ها فقط نیاز دارند تگاه بدبینانه به زندگی را کنار بگذارند و به خودشان به چشم آدم های شکست خورده نگاه نکنند. نگاهی که اگر وجود داشته باشد حتما روی انتخاب های بعدی شان هم تاثیر می گذارد. باید به این آدم ها ثابت کرد ازدواج ناموفق در زندگی انسان امروزی شکست به حساب نمی آید. واقعا در زندگی های امروزی، نمی توان نام این اتفاق را شکست گذاشت، بلکه باید به آن به عنوان تجربه ای تلخ یاد کرد. اگر این باور در بین افراد طلاق گرفته جا بیفتد آن وقت می توان گفت ازدواج های دوم برخلاف باور عموم ازدواج های خوب و موفقی از کار در می آیند. هر انسانی می تواند با داشتن تجربه ای در انجام کاری، آن کار را برای بار دوم درست تر و راحت تر انجام دهد. در مورد ازدواج دوم هم همین طور خواهد بود، اگر طلاق گرفته ها به ازدواج اول شان به چشم تجربه ای ارزشمند نگاه بیندازند و از خاطرات آن برای جلوگیری از به وجود آمدن مشکلات جدید استفاده کنند، در نتیجه این بار با دید بازتری انتخاب خواهند کرد. برای اینکه بدانید چه می خواهید و خواسته های تان را در هیجان های کاذب فراموش نکنید از انتظارات خود فهرست تهیه کنید. نسخه واحدی برای همه افرادی که می خواهند برای بار دوم ازدواج کنند وجود ندارد. نمی توان یک سری توصیه را آماده کرد و به همه گفت به این توصیه ها عمل کنید و مطمئن باشید زندگی خوب و موفقی را شروع خواهید کرد. اما می توان به همه توصیه کرد فهرستی از انتظارات خود در زندگی تهیه کنند. حتی می توانند آن را مکتوب و درباره اش فکر کنند. انتظارات شان را با شرایط موجود مطابقت بدهند و بعد نزدیک ترین فرد به آن انتظارات را پیدا کنند. در این مرحله لازم است به خودشان اعتماد کنند تا بتوانند با وسواسی حتمی، که در کمین شان است، مقابله کنند. نکته مهم این است که این فهرست باید با جزئیات قابل توجهی تهیه شود؛ جزئیاتی مانندظاهر، وضعیت مالی، وضعیت اجتماعی ، سطح خانوادگی و ...

سوال:
دوستم 31 سال سن دارند، 4 سال پیش به خاطر جدایی از خانمش ( به خاطر دلایلی) یک خاطره تلخی در زندگی دارد و همین مسئله موجب احساس ترس از ازدواج بعدی شده است و نمی تواند تصمیم برای ازدواج بگیرد، لطفا راهنمایی کنید.

پاسخ:
برای اینکه بتوانیم خوب راهنمایی کنیم:
اولا: باید علل طلاق و جدایی قبلی، به خوبی بررسی و تحلیل شود.
دوما: ملاکهای این فرد دوباره مورد دقت قرار بگیرد.
ممکن است گاهی ملاکهایی را در نظر گرفته شود که یا خیلی مهم نیستند یا خیلی تناسب با ویژگی های شخصیتی فرد را ندارند و خود همین موضوع می تواند مانع ازدواج شود.
بهتراست که دوست شما با مراجعه حضوری به یک شخص مشاور ازدواج، این مشکل را پیگیری کند.
ولی آنچه به نظر می رسد، اگر انتظارات معقولی داشته باشند و فردی را انتخاب کنند که متناسب با سن و فرهنگ خانوادگی خودشان هستند وهمچنین با در نظر گرفتن عواملی که موجب ایجاد طلاق با فرد قبلی شده است، به نظرم مساله حل شدنی است و ریشه ترس از بین می رود، و می توانند با فرد خوبی ازدواج کنند. لذا سعی کنید بر روی انتظارات دوستتان تمرکز کنید اگر بتوانید کمک کنید که با نگاه متعادل به این مساله نگاه کنند، ریشه بسیاری از مشکلات حل می شود.
اگر فرد مورد اعتماد و دلسوزی دارند از او را در این امر خیر برای واسطه گری و خواستگاری استفاده کنند، خصوصا اگر عمو یا دایی یا یک رفیق با تجربه و خوبی را دارند، از آنها به عنوان واسطه انتخاب مورد مناسب ویا معرف قوی استفاده کنند، چه بسا اعتبار این افراد مهر تایید برای جلب توجه افراد در تصمیم گیری ها ( خانواده دختر خانم ها) بشوند.
در عین حال از مشورت با خانواده ( مادر، خواهر و...) برای این امر استفاده کنند، چه بسا با صحبت کردن با آنها متوجه اشتباه خودشان بشوند، ضمنا تحقیق از محل زندگی فرد مورد نظر و محل تحصیل و کار او می تواند در رفع مشکلات گام موثری باشد.[1]
[1]. سايت انجمن گفتگوي ديني، انجمن مشاوره، كارشناس: نشاط‌ : تاریخ:95/2/20

موضوع قفل شده است