جمع بندی بررسی متن منتسب شده به دکتر شریعتی علیه حکومت مذهبی

تب‌های اولیه

4 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
بررسی متن منتسب شده به دکتر شریعتی علیه حکومت مذهبی

[B]

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا رسول الله(ص)






[/B]



[B]السلام علیک یا امیرالمومنین (ع)

السلام علیکم یا اهل بیت نبوه (ع)

السلام علیک یا صاحب الزمان (عج)



================================



سلام

متن زیر به دکتر شریعتی منتسب و در فضای مجازی منتشر شده است:



حکومت مذهبی چیست؟


حکومت مذهبی رژیمی است که در آن به جای رجال سیاسی، رجال مذهبی(روحانی) مقامات سیاسی و دولتی را اشغال می‌کنند، و به عبارت دیگر، حکومت مذهبی یعنی حکومت روحانیون بر ملت.
آثار طبیعی‌چنین حکومتی، یکی استبداد است، زیرا روحانی خود را جانشین خدا و مجری اوامر او در زمین می‌داند و در چنین صورتی مردم حق هیچ اظهارنظر و انتقاد و مخالفت با او را ندارند. یک زعیم روحانی خود را به خودی خود زعیم می‌داند، به اعتبار اینکه روحانی است و عالم دین، نه به اعتبار رأی و نظر و تصویب جمهور مردم، بنابر این یک حاکم غیرمسؤول است، و این مادر استبداد و دیکتاتور فردی است، و چون خود را سایه و نمایندۀ خدا می‌داند، بر جان و مال و ناموس همه مسلط است و در هیچ‌گونه ستم و تجاوزی تردید به خود راه نمی‌دهد، بلکه رضای خدا را در آن می‌پندارد.
گذشته از آن، برای مخالف، و برای پیروان مذاهب دیگر حق حیات نیز قائل نیست. آنها را مغضوب خدا، گمراه، نجس، و دشمن راه دین و حق می‌شمارد، و هرگونه ظلمی را نسبت به آنان عدل خدایی تلقی می‌کند..


مذهب علیه مذهب - مجموعه آثار ۲۲، صفحۀ ۱۹۷



سوالات

1-آیا این متن واقعا منتسب به دکتر شریعتی هست؟ یا این که شایعه می باشد؟

2-لطفا متن را بصورت علمی نقد کنید

تشکر




[/B]

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد رئوف

sayedali;795628 نوشت:
[=arial]

[B]

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا رسول الله(ص)






[/B][=arial]



[=arial][B]السلام علیک یا امیرالمومنین (ع)

السلام علیکم یا اهل بیت نبوه (ع)

السلام علیک یا صاحب الزمان (عج)



[=arial]================================


[=arial]
سلام

متن زیر به دکتر شریعتی منتسب و در فضای مجازی منتشر شده است:



حکومت مذهبی چیست؟


حکومت مذهبی رژیمی است که در آن به جای رجال سیاسی، رجال مذهبی(روحانی) مقامات سیاسی و دولتی را اشغال می‌کنند، و به عبارت دیگر، حکومت مذهبی یعنی حکومت روحانیون بر ملت.
آثار طبیعی‌چنین حکومتی، یکی استبداد است، زیرا روحانی خود را جانشین خدا و مجری اوامر او در زمین می‌داند و در چنین صورتی مردم حق هیچ اظهارنظر و انتقاد و مخالفت با او را ندارند. یک زعیم روحانی خود را به خودی خود زعیم می‌داند، به اعتبار اینکه روحانی است و عالم دین، نه به اعتبار رأی و نظر و تصویب جمهور مردم، بنابر این یک حاکم غیرمسؤول است، و این مادر استبداد و دیکتاتور فردی است، و چون خود را سایه و نمایندۀ خدا می‌داند، بر جان و مال و ناموس همه مسلط است و در هیچ‌گونه ستم و تجاوزی تردید به خود راه نمی‌دهد، بلکه رضای خدا را در آن می‌پندارد.
گذشته از آن، برای مخالف، و برای پیروان مذاهب دیگر حق حیات نیز قائل نیست. آنها را مغضوب خدا، گمراه، نجس، و دشمن راه دین و حق می‌شمارد، و هرگونه ظلمی را نسبت به آنان عدل خدایی تلقی می‌کند..


مذهب علیه مذهب - مجموعه آثار ۲۲، صفحۀ ۱۹۷


[=arial]
[=arial]سوالات

1-آیا این متن واقعا منتسب به دکتر شریعتی هست؟ یا این که شایعه می باشد؟

2-لطفا متن را بصورت علمی نقد کنید

تشکر


[=arial]

[/B]

با سلام خدمت شما دوست گرامی

در مورد دو سوالی که مطرح کردید، توجه به چند نکته لازم است:

- نخست آنکه این متن از دکتر شریعتی است و در همان آدرسی که ذکر کردید، می توانید آن را بیابید.

- با این حال بایستی توجه داشت که نگارنده، این متن را در چه فضایی نوشته است و منظور او دقیقا چیست؟

- تاریخ دقیق نگارش متن فوق معلوم نیست ولی بر اساس شواهد، بایستی در حوالی سال 1350 نوشته شده باشد. یعنی حدود هفت سال قبل از وقوع انقلاب و هشت سال پیش از تصویب قانون اساسی جمهوری اسلامی. بنابراین نگارنده در نقدی که نسبت به حکومت دینی ارائه می دهد، مدل جمهوری اسلامی را قطعا در نظر ندارد بلکه تصوری که خود از حکومت دینی دارد، مورد نقد قرار می دهد.

- این تصور شامل مولفه هایی مانند این است که :

1 روحانیان نه با اتکاء به رای مردم بلکه به عنوان منصوبین از طرف خدا، سمت ها را در اختیار می گیرند. که این مسئله خود زمینه استبداد را فراهم می کند.

2 هیچ گونه نقد و انتقادی را بر نمی تابند

3 نسبت به پیروان دیگر ادیان هیچ مسئولیتی ندارند و برای آنها حق حیات و دیگر حقوق را قائل نیستند.

اکنون مناسب است که به این سه مولفه در فضای جمهوری اسلامی نگاهی بیاندازیم:

1. بسیاری از مناصب کشور امروز در اختیار روحانیان نیست و افراد غیر روحانی عهده دار آن هستند. از ریاست جمهوری (در برخی دوره ها)، تا ریاست مجلس، وزراء، نمایندگان مجلس، رئیس صدا و سیما، فرماندهان نظامی و انتظامی، استانداران، شهرداران، اعضای شوراهای شهری و ...

2. مقام هایی هم که روحانیان عهده دار آنها هستند، نه از آن جهت که نمایندگان خدا بر روی زمین هستند، بلکه از آن جهت که با رای مردم برای آن سمت انتخاب شده اند. به طور مثال اکنون رئیس جمهور ما روحانی است ولی نه از آن رو یک فردی روحانی است بلکه از آن رو که مردم از میان کاندیداهای مختلف (که همگی آنها غیر روحانی بودند) به ایشان رای دادند. ولی فقیه نیز با رای غیر مستقیم مردم انتخاب می شود. اساسا در جمهوری اسلامی، تمام مقامات با رای مستقیم یا غیر مستقیم مردم انتخاب می شود و از همین رو، اشکال نخست به جمهوری اسلامی وارد نیست.

3. اینکه هیچ گونه نقدی در حکومت دینی پذیرفته نیست، حرف صحیحی نیست زیرا امروزه ما شاهد حضور طیف های مختلفی از اندیشه ها هستیم، طیف های مختلفی که دیدگاه های خود را مطرح می کنند و در بسیاری از موارد نیز یکدیگر را نقد می کنند و صدای خود را نیز از طریق رسانه های مختلف به گوش مردم می رسانند. بنابراین نقد دوم نیز وارد نیست.

4. در مورد پیروان ادیان دیگر نیز مجددا باید گفته شود نه تنها آنها نیز از حقوق خود در جامعه برخوردار هستند بلکه در مواردی از حقوق بیشتر هم برخوردارند. به طور مثال برخی از اقلیت های دینی با وجود اینکه تعدادشان به حد نصاب داشتن نماینده در مجلس نرسیده است، ولی با اعطای حق بیشتر از سوی قانون، از حق داشتن نماینده در مجلس و انعکاس دیدگاه ها و دغدغه های خود، برخوردار شده اند. بنابراین تصور دکتر شریعتی در این مورد نیز صحیح نیست.

5. البته همان طور که در ابتدا اشاره شد، بایستی توجه داشت که دکتر شریعتی این متن را در دورانی نوشته است که هنوز جمهوری اسلامی با شکل امروزیش شکل نگرفته بود و در آن شرایط، دکتر شریعتی در واقع تصور خودش از حکومت دینی را نقد کرده است نه حکومتی که در آینده شکل خواهد گرفت.

موفق باشید

سوال:
حکومت مذهبی چیست؟

حکومت مذهبی رژیمی است که در آن به جای رجال سیاسی، رجال مذهبی(روحانی) مقامات سیاسی و دولتی را اشغال می‌کنند، و به عبارت دیگر، حکومت مذهبی یعنی حکومت روحانیون بر ملت.
آثار طبیعی‌چنین حکومتی، یکی استبداد است، زیرا روحانی خود را جانشین خدا و مجری اوامر او در زمین می‌داند و در چنین صورتی مردم حق هیچ اظهارنظر و انتقاد و مخالفت با او را ندارند. یک زعیم روحانی خود را به خودی خود زعیم می‌داند، به اعتبار اینکه روحانی است و عالم دین، نه به اعتبار رأی و نظر و تصویب جمهور مردم، بنابر این یک حاکم غیرمسؤول است، و این مادر استبداد و دیکتاتور فردی است، و چون خود را سایه و نمایندۀ خدا می‌داند، بر جان و مال و ناموس همه مسلط است و در هیچ‌گونه ستم و تجاوزی تردید به خود راه نمی‌دهد، بلکه رضای خدا را در آن می‌پندارد.
گذشته از آن، برای مخالف، و برای پیروان مذاهب دیگر حق حیات نیز قائل نیست. آنها را مغضوب خدا، گمراه، نجس، و دشمن راه دین و حق می‌شمارد، و هرگونه ظلمی را نسبت به آنان عدل خدایی تلقی می‌کند..

دکتر شریعتی - مذهب علیه مذهب - مجموعه آثار ۲۲، صفحۀ ۱۹۷





پاسخ:

- نخست بایستی توجه داشت که نگارنده، این متن را در چه فضایی نوشته است و منظور او دقیقا چیست؟

- تاریخ دقیق نگارش متن فوق معلوم نیست ولی بر اساس شواهد، بایستی در حوالی سال 1350 نوشته شده باشد. یعنی حدود هفت سال قبل از وقوع انقلاب و هشت سال پیش از تصویب قانون اساسی جمهوری اسلامی. بنابراین نگارنده در نقدی که نسبت به حکومت دینی ارائه می دهد، مدل جمهوری اسلامی را قطعا در نظر ندارد بلکه تصوری که خود از حکومت دینی دارد، مورد نقد قرار می دهد.

- این تصور شامل مولفه هایی مانند این است که :

1 روحانیان نه با اتکاء به رای مردم بلکه به عنوان منصوبین از طرف خدا، سمت ها را در اختیار می گیرند. که این مسئله خود زمینه استبداد را فراهم می کند.

2 هیچ گونه نقد و انتقادی را بر نمی تابند

3 نسبت به پیروان دیگر ادیان هیچ مسئولیتی ندارند و برای آنها حق حیات و دیگر حقوق را قائل نیستند.

اکنون مناسب است که به این سه مولفه در فضای جمهوری اسلامی نگاهی بیاندازیم:

1. بسیاری از مناصب کشور امروز در اختیار روحانیان نیست و افراد غیر روحانی عهده دار آن هستند. از ریاست جمهوری (در برخی دوره ها)، تا ریاست مجلس، وزراء، نمایندگان مجلس، رئیس صدا و سیما، فرماندهان نظامی و انتظامی، استانداران، شهرداران، اعضای شوراهای شهری و ...

2. مقام هایی هم که روحانیان عهده دار آنها هستند، نه از آن جهت که نمایندگان خدا بر روی زمین هستند، بلکه از آن جهت که با رای مردم برای آن سمت انتخاب شده اند. به طور مثال اکنون رئیس جمهور ما روحانی است ولی نه از آن رو یک فردی روحانی است بلکه از آن رو که مردم از میان کاندیداهای مختلف (که همگی آنها غیر روحانی بودند) به ایشان رای دادند. ولی فقیه نیز با رای غیر مستقیم مردم انتخاب می شود. اساسا در جمهوری اسلامی، تمام مقامات با رای مستقیم یا غیر مستقیم مردم انتخاب می شود و از همین رو، اشکال نخست به جمهوری اسلامی وارد نیست.

3. اینکه هیچ گونه نقدی در حکومت دینی پذیرفته نیست، حرف صحیحی نیست زیرا امروزه ما شاهد حضور طیف های مختلفی از اندیشه ها هستیم، طیف های مختلفی که دیدگاه های خود را مطرح می کنند و در بسیاری از موارد نیز یکدیگر را نقد می کنند و صدای خود را نیز از طریق رسانه های مختلف به گوش مردم می رسانند. بنابراین نقد دوم نیز وارد نیست.

4. در مورد پیروان ادیان دیگر نیز مجددا باید گفته شود نه تنها آنها نیز از حقوق خود در جامعه برخوردار هستند بلکه در مواردی از حقوق بیشتر هم برخوردارند. به طور مثال برخی از اقلیت های دینی با وجود اینکه تعدادشان به حد نصاب داشتن نماینده در مجلس نرسیده است، ولی با اعطای حق بیشتر از سوی قانون، از حق داشتن نماینده در مجلس و انعکاس دیدگاه ها و دغدغه های خود، برخوردار شده اند. بنابراین تصور دکتر شریعتی در این مورد نیز صحیح نیست.

5. البته همان طور که در ابتدا اشاره شد، بایستی توجه داشت که دکتر شریعتی این متن را در دورانی نوشته است که هنوز جمهوری اسلامی با شکل امروزیش شکل نگرفته بود و در آن شرایط، دکتر شریعتی در واقع تصور خودش از حکومت دینی را نقد کرده است نه حکومتی که در آینده شکل خواهد گرفت.

* در این زمینه مطالعه این آثار پیشنهاد می شود:

- حکومت اسلامی، احمد واعظی، حوزه علمیه قم
- حکومت دینی (از مجموعه پرسش ها و پاسخ های دانشجویی)، حمیدرضا شاکرین، دفتر نشر معارف

موضوع قفل شده است