جمع بندی مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُم

تب‌های اولیه

16 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُم

با سلام و عرض احترام

در مورد آیات پنجم و ششم سوره مومنون:

وَالَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ ﴿۵﴾
إِلَّا عَلَى أَزْوَاجِهِمْ أوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ ﴿۶﴾

به نظر می رسد که اینجا صحبت از ویژگی ای جامع تر از مسئله ی ازدواج و رابطه ی جنسی است. من این معنا را از این آیات استنباط می کنم:

«مومنان کسانی هستند که مراقب نحوه ی لذت جویی خود هستند. از چیزی جز همسرانشان و آنچه که متعلق به آنهاست، لذت جویی نمی کنند. و هیچ ملامتی بر آنها نیست.»

در جایی که مومنان توصیف می شوند، طبیعتا خصایص کلی آنها مورد بررسی قرار می گیرد (مانند سیره ای که در لذت جویی دارند)، و نه صرفا محل بروز آن خصائص (مانند رابطه جنسی).

ما ملکت ایمانهم می تواند شامل این موارد باشد: مال حلالی که بدست آورده اند، تفریحات سالم، علم آموزی، و مانند آن.

فروج را کنایه از تمام اعضای (جسمی و روحی) در نظر بگیرید که انسان از آن طریق لذات را درک می کند.

نظر شما در این مورد چیست؟

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد میقات

[="Tahoma"]«وَ الَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ إِلَّا عَلىَ أَزْوَاجِهِمْ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانهُمْ فَإِنّهُمْ غَيرُ مَلُومِينَ فَمَنِ ابْتَغَى‏ وَرَاءَ ذَالِكَ فَأُوْلَئكَ هُمُ الْعَادُون‏»
و آن ها كه دامان خود را (از آلوده‏شدن به بى ‏عفتى) حفظ مى ‏كنند، تنها آميزش جنسى با همسران و كنيزانشان دارند، كه در بهره ‏گيرى از آنان ملامت نمى‏ شوند؛ و كسانى كه غير از اين طريق را طلب كنند، تجاوزگرند.(مؤمنون: 23/ 5-7)

با سلام و درود

از نظر لغوی «فرج» به معنای شکاف است و به محل خروج بول و غائط در مرد و زن، اطلاق می شود.(قاموس قرآن، ج ‏5، ص 156)

حتی گفته شده «فرج» به میان دو پا گفته می شود و از باب کنایه، به اعضای بدن اطلاق شده؛ و در اثر کثرت استعمال، مثال صریح در آن معنا شده است.(المفردات فی غريب القرآن، ص 628)

"فروج" جمع "فرج" كنايه از دستگاه تناسلى است.(تفسير نمونه، ج ‏14، ص 197)

«ملک یمین» یعنی کنیز، و این یک تعبیر مصطلح برای کنیز است. و علت اين كه به كنيز، ملک يمين مى‏ گويند و به خانه و چيزهاى ديگر ملک يمين نمی گويند، اين است كه خانه و چيزهاى ديگر را می شود تغيير داد و به عاريه سپرد، اما كنيز را نمی شود تغيير داد يا براى استفاده‏ هاى جنسى عاريه داد. (مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ‏7، ص 158)

بنابر این:
با توجه به معنای «فروج» و طرح موضوع زوجیت، و نیز واژه ملک یمین که منظور کنیز است، روشن می شود آیه شریفه به غریزه جنسی و کنترل آن از راه ازدواج، اشاره دارد.

نکته:
این به معنای نادرست بودن مطالب شما نیست و مطالب شما را در جای خود باید بررسی نمود و چه بسا صحیح و خوب باشند ولی نکته مهم این است که نمی توان آن ها را به این آیه نسبت داد.

به بیان دیگر، استناد به قرآن و برداشت از کلام الهی، ضوابطی دارد و بدون دلیل و یا قرینه قوی، نمی توان چیزی را به خداوند و شارع نسبت داد؛ خصوصا در این جا که مطالب و برداشت های شما، خلاف ظاهر آیه و معنای لغوی است.

لذا برداشت شما، از آیه فهم نمی شود و نسبت دادن آن به این آیه، بدون دلیل و قرینه، و تحمیل بر آیه می شود.

سلام و رحمت خدا برشما

متشکرم. باید به پاسختون فکر کنم و بیشتر تحقیق کنم.

علاوه بر اون، یک سوال دارم.

آقای میقات فرض کنید که عربستان به ایران حمله کنه، و همسر شما را به اسیری ببرند و در بازار بفروشند. فرد مومنی او را خریداری کرده و به منزل ببرد. آیا از رابطه ی جنسی آن فرد با همسرتان ملول نخواهید شد؟ آیا همسرتان ملول نخواهد شد؟

آیا این کار خداپسندانه است، و خدا از اون فرد مومن ناراحت نخواهد شد؟

آیا آن فرد مومن بواسطه ی اینکارش از جانب پروردگار شما، و خانواده و فرزندان شما، و پدر و مادر همسرتان، و هر انسانی که بویی از انسانیت برده باشد، ملامت نخواهد شد؟

لطفا به قلبتان (جایگاه ربّتان) رجوع کنید و پاسخ بدید.

می دانم که جواب مثبته، آیا این با قسمت پایانی آیه شش مبنی بر اینکه مومنان برای اینکار ملامت نخواهند شد، در تعارض نیست؟

من مطمئنم یه رازی در این آیه هست، نمی تونه به این معنا باشه.

باید مفهوم اصلیش رو پیدا کنیم.

[="Tahoma"]با سلام و درود

سعی کنید به مسائل، علمی و منطقی نگاه کنید.

این شبهه موضوع جدیدی نیست و از قدیم توسط شبهه پراکنان، مطرح و توسط عالمان و اندیشمندان، به دفعات پاسخ منطقی و معقول داده شده است.

در این سایت هم به دفعات مورد گفتگو قرار گرفته است. می توانید با جستجو در سایت، آن ها را مطالعه کنید.

هم چنین می توانید برای جلوگیری از تکرار مکررات، تاپیک ذیل را مطالعه کنید:

برده و کنیز در اسلام

ضمنا، این مطلب، خارج از موضوع تاپیک است؛ لذا در خصوص موضوع تاپیک اگر مطلبی دارید بیان نمایید.

بـاران;752974 نوشت:
نظر شما در این مورد چیست؟

سلام
نظر من اینه که به روایات در تفسیر آیه نگاه کنید روایات در حد تواتر هستند. یک نمونه روایت صحیح السند:
مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَال‏ سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ النِّساءِ إِلَّا ما مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ (النساء -: 24 -) قَالَ هُوَ أَنْ يَأْمُرَ الرَّجُلُ عَبْدَهُ وَ تَحْتَهُ أَمَتُهُ فَيَقُولَ لَهُ اعْتَزِلِ امْرَأَتَكَ وَ لَا تَقْرَبْهَا ثُمَّ يَحْبِسَهَا عَنْهُ حَتَّى تَحِيضَ ثُمَّ يَمَسَّهَا فَإِذَا حَاضَتْ بَعْدَ مَسِّهِ إِيَّاهَا رَدَّهَا عَلَيْهِ بِغَيْرِ نِكَاحٍ
از امام صادق از قول خداوند پرسیدم زنان شوهردار بر شما جرام است مگر آنچه مالک شدید. فرمود مردی که برده و کنیزی دارد. به برده اش میگوید از زنت دوری کن و نزدیکش نشو سپس حبس میکند او را از او تا زمانی که حیض میشود سپس آمیزش میکند او را پس زمانی که حیض شد بعد آمیزشش، رد میکند او را به برده اش به غیر نکاح.

بـاران;752974 نوشت:
ما ملکت ایمانهم می تواند شامل این موارد باشد: مال حلالی که بدست آورده اند، تفریحات سالم، علم آموزی، و مانند آن.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ«1»
به راستی که مؤمنان رستگار شدند

الَّذِینَ هُمْ فِی صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ«2»
همانان که در نمازشان فروتنند

وَالَّذِینَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ«3»
و آنان که از بیهوده رویگردانند

وَالَّذِینَ هُمْ لِلزَّكَاةِ فَاعِلُونَ«4»
و آنان که زکات می‏پردازند

وَالَّذِینَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ«5»
و کسانی که پاکدامنند

إِلَّا عَلَى أَزْوَاجِهِمْ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَیمَانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَیرُ مَلُومِینَ«6»
مگر در مورد همسرانشان یا کنیزانی که به دست آورده‏اند که در این صورت بر آنان نکوهشی نیست

فَمَنِ ابْتَغَى وَرَاءَ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الْعَادُونَ«7»
پس هر که فراتر از این جوید آنان از حد درگذرندگانند

سلام

سوره مبارکه مومنون با شرایط رستگار شوندگان شروع میشود ایات 2،3،4 واضح است اما ایه پنجم کمی مبهم مینماید لذا ایات 6و 7 انرا توضیح میدهد و لذا مفهوم ایه 5 همانطوریست که ترجمه و تفسیر شده و مفهوم دیگری بران مترتب نیست .
ضمناً نظر شما را به ایه سوم جلب میکنم شاید منظور من و شما باشیم !

دوستان متشکرم از پاسخ هاتون،

من ترجیح می دم با قرآن تنها باشم.

از مدیر بخش خواهش می کنم این موضوع رو ببندند.

بـاران;753429 نوشت:
آیا آن فرد مومن بواسطه ی اینکارش از جانب پروردگار شما، و خانواده و فرزندان شما، و پدر و مادر همسرتان، و هر انسانی که بویی از انسانیت برده باشد، ملامت نخواهد شد؟

سلام
منطقی هست که گفتارهای قرآن، انعکاس نظرات خالق قرآن باشه نه اخبار دادن قرآن از اینکه در نظر مردم رفتاری مورد ملامت بوده یا نه!

مثلا در آیه 37 سوره احزاب، در مورد عقد عروس خود، پیامبر از دید کفار و مردم شدیدا مورد نکوهش بوده.

یا در شان نزول آیه 24 نسا در مورد همین ما ملکت ایمانهم نوشته شده که مسلمانان از همخوابگی با زنان طرف مقابل کراهت داشتند و اقدامی نمیکردند. پس از پیشامد این ماجرا، آیه 24 سوره نسا جواز رو صادر میکنه.

با سلام،

آقا یا خانم طلوع، من نمی خوام این بحث رو ادامه بدم، اما چون منظورم از طرح سوالی که نقل قول گرفتید رو متوجه نشدید، این توضیح رو می دم که

منظورم این بود که در پایان آیه شش گفته شده که مومنان بخاطر این کاری که انجام میدهند هیچ ملامت نمی شوند، حال آنکه: اگر شما آقا هستید، به من بگید که از آمیزش با همسر یک اسیر عراقی احساس گناه نخواهید کرد؟ فکر می کنید خدا از شما راضیه که اون زن رو از شوهرش جدا کنید و حبس کنید تا ... بشه و بعد از آمیزش به شوهرش برگردونید؟ آیا در قلبتون حس نمی کنید که خدا هم اینکار رو ملامت می کنه؟

واضحه که اینکار یک کار نکوهیده هست، و چه در پیش انسان های درستکار و چه در پیشگاه خداوند مورد ملامته.

نتیجه ای که می خوام بگیرم اینه که پس منظور آیه نمی تونه این باشه. چون اینکار نکوهیده هست و در پایان آیه گفته شده که نکوهیده نیست. بنابراین منظور آیه چیز دیگریه، و نه اینکار.

البته من نمی خوام شما رو قانع کنم. این تاپیک رو ایجاد کردم چون فکر می کردم منظورم رو درک می کنید، و کمک می کنید درکم رو گسترش بدم. اما حالا می بینم که شما فقط حفظیاتتون رو تکرار می کنید و هرگز به حرف های من فکر نمی کنید که بتونیم با هم تحلیل کنیم. بنابراین بیهودست که مثلا بگم دلیلی نداره منظور از فروج شکاف های جسم باشه، بلکه احتمالا شکاف های روانی ما انسان ها (مانند شهوت، میل به خودنمایی و ستایش شدن، و غیره) موردنظره. شما پیش ذهن ها و دانش خودتون رو دارید. و حتی نخواهید پذیرفت که آقایون برای عمل آمیزش شکاف ها ندارند! و معنی نداره که بگیم یک آقا، عذر می خوام، محل خروج ... اش رو از همسرش محافظت نکنه و از این طریق ارتباط جنسی داشته باشه! آخه این چه معنی می ده؟!

به هرحال اهمیتی نداره که شما دیدگاهم رو بپذیرید. چیزی که مهمه اینه که من دیگه سوالی ازتون ندارم.

خواهش می کنم دیگه پستی در این تاپیک نگذارید، درخواست بسته شدنش رو دادم. متشکرم.

من هم دیگه این تاپیک رو باز نمی کنم. حالا هرچند تا پست هم که درش گذاشته بشه. چون سوره مومنون رو خیلی دوست دارم و دلم نمی خواد چیزی از شما بشنوم که موقع خوندنش به یادم بیاد و کدورتی در قلبم ایجاد کنه.

از وقتی که برای من گذاشتید متشکرم.:Gol:

بـاران;753602 نوشت:
دوستان متشکرم از پاسخ هاتون،

من ترجیح می دم با قرآن تنها باشم.

از مدیر بخش خواهش می کنم این موضوع رو ببندند.

سلام خواهر گرامی

ببخشید اگر برخلاف درخواست شما در تاپیکتون پستی میزنم.

من راجع به این موضوعی خاصی که ایجاد کرده اید ، صحبتی ندارم ، یعنی اطلاعی ندارم که بخوام نظری درج کنم، و کاری هم به این موضوع ندارم

اما یک نکته ای به ذهنم میرسه اینکه ، در مباحث دینی و اعتقادی ، اگر در موضوعی از محضر یک استاد و عالم ، به نتیجه مدنظر نرسیدید ، به یک نفر دیگه رجوع کنید ، اگر از اون فرد هم به نتیجه نرسیدید ، به نفر دیگه، کتاب دیگه و منابع معتبر دیگه رجوع کنید و اینقدر این مسیر رو ادامه بدید تا به حقیقت مطلب دست پیدا کنید ... فراموش نکنید حقیقت الزاما قرار نیست همیشه به مذاق ما خوش بیاد و مطابق با ذهنیات و روحیات ما باشه... بهر حال یک بعد دین ، تسلیم بودن و عبد پروردگار بودن هست ، اون زمانی که خداوند داشته دین رو طراحی میکرده ، شاید خیلی دنبال این نبوده که این دین ، به دل تمام بنده هاش بشینه و خوششون بیاد و... بیشتر از این در دین ، بحث مصلحت افراد و جوامع و آزمونهای الهی و سنجیدن روحیه عبودیت بنده ها و.... مدنظر هست...

فراموش نکنید همین قرانی که در دست شماست ، همونطور که میتونه ابزار هدایت باشه ، میتونه ابزار گمراهی هم بشه ، همونطور که داعشی ها و اجدادشون ، 1400 ساله که ، با استناد به ایات همین قران ، و با تفسیر به رایهای شخصی و عوامانه خودشون ، به این ضلالت و گمراهی افتادن.

قران بدون اهل بیت ، میتونه باعث گمراهی باشه ، و برای تفسیر صحیح قران و دین منطبق با نظر اهل بیت ، یا باید عالم بود و یا به عالم رجوع کرد.

سلام آقای مولکول 68، از راهنماییتون متشکرم.

امروز متوجه یه ایرادی در استدلال قبلی خودم شدم (پست 1) و این احتمال در ذهنم پیش اومد که شاید منظور از ماملکت ایمانهم همان کنیز باشه. :Ghamgin:

و برای لحظاتی از خدا دلخور بودم. :Ghamgin: اما سعی کردم موتور عقلم رو روشن کنم و خودمو از اون حالت بکشم بیرون.

عقلم می گه اولا تو نه در دوره برده داری زندگی کردی، و نه مطالعه ای راجع به احوالات اون زمان داشتی.

دوم، تو از خالق اون برده ها و کنیز ها بهشون مهربان تر نیستی.

سوم، خدا هر انسانی رو به شکلی و در شرایطی امتحان می کنه، و شاید امتحان یک سری انسان ها هم در بردگی بوده.

چهارم، تو از پیامبر به اونها مهربان تر نیستی. و اگر در زمان پیامبر بودی، شاید در عمل بیش از یک میلیونیوم کارهایی که ایشان در جهت نجات انسان ها کردند رو انجام نمی دادی.

پنجم، عملکرد اسلام طوری بوده که برده داری در بین اعراب 1400 سال پیش از بین رفته. و شاید هیچ فرهنگ و تمدن و قانون دیگری نمی تونست چنین اثری روی اونها بگذاره.

ششم، بسیاری از برده ها به اون زندگی عادت داشتند، و شاید اگر اسلام به یکباره اونها رو آزادشده اعلام می کرد، از گرسنگی و بی سرپناهی می مردند.

این شد که دیدم بهتره یک مقدار راجع به برده داری در اسلام مطالعه کنم و اومدم تاپیکی که آقای میقات معرفی کردند رو بخونم، که پست شما رو هم دیدم. از توجهتون متشکرم. قرآن متقین رو هدایت می کنه، پس اگه می خوام من رو هم هدایت کنه، باید متقی باشم.

آقای میقات من پستی که معرفی کردید (در مورد برده و کنیز رو خوندم)، اونجا هم نوشته بودید که منظور از ما ملکت ایمانهم، کنیز هست. من هنوز هم این رو نمی پذیرم، یعنی سعی می کنم توضیحی غیر از این رو براش پیدا کنم. البته بیشتر مدنظر من افراد مومن هست، و نه افراد عادی. و سخته بپذیری یک فرد مومن چنین کارهایی رو انجام بده و خدا هم تحسینش کنه.

اما دو تا سوال دارم که شاید از نظر شما خارج از موضوع باشه. اما اینها همه یک موضوع هستند برای من.

1. من اینطور شنیدم که در قرآن گفته شده اگر برده ای خودش بخواد آزاد بشه، باید آزادش کنند. چنین چیزی درسته؟ اگه آره، کدوم آیات؟

2. برده داری چند سال بعد از ظهور اسلام منسوخ شد؟

متشکرم که برای روشن کردن ذهنم وقت می گذارید.:Gol:

[="Tahoma"]

بـاران;753874 نوشت:
این شد که دیدم بهتره یک مقدار راجع به برده داری در اسلام مطالعه کنم و اومدم تاپیکی که آقای میقات معرفی کردند رو بخونم، که پست شما رو هم دیدم. از توجهتون متشکرم. قرآن متقین رو هدایت می کنه، پس اگه می خوام من رو هم هدایت کنه، باید متقی باشم.

آقای میقات من پستی که معرفی کردید (در مورد برده و کنیز رو خوندم)، اونجا هم نوشته بودید که منظور از ما ملکت ایمانهم، کنیز هست. من هنوز هم این رو نمی پذیرم، یعنی سعی می کنم توضیحی غیر از این رو براش پیدا کنم. البته بیشتر مدنظر من افراد مومن هست، و نه افراد عادی. و سخته بپذیری یک فرد مومن چنین کارهایی رو انجام بده و خدا هم تحسینش کنه.

با سلام و درود

چند نکته عرض می شود:

1. کنیز منحصر به اسیر جنگی نیست که شما همه کنیزها را کسانی می دانید که در جنگ اسیر شده و یا شوهر داشته اند و ... . اسیر جنگی یکی از موارد کنیز و غلام شدن است که آن هم شرائط خاص خود را دارد.

در جامعه آن زمان، خرید و فروش غلام و کنیز، بسیار شایع بوده است ولو اسیران جنگی هم نبوده باشند.

2. اسیر گرفتن (زن یا مرد) مربوط به کافران حربی بوده که به حقوق مسلمانان احترام نگذاشته و با مسلمانان وارد جنگ شده اند. که البته این هم با اجازه معصوم می تواند جایز و مشروع باشد. لذا هر جنگی و هر جایی را شامل نمی شود.

3. با وجود برده داری، محرمیت یا از طریق خواندن صیغه عقد است و یا از طریق مالکیت (البته در خصوص کنیز و مولای مرد، زیرا در باره غلام و مولای زن و ... نیست).

اگر گفته می شود محرميت كنيز، بدون صيغه عقد است، معنایش بى ‏بندوبارى جنسى نيست لذا اين ‏گونه نيست كه مولايش و يا ديگران هر نوع رابطه ‏اى را بتوانند با او داشته باشند؛ بلكه زوجيت او ضوابطى دارد كه براى همه لازم‏ الاجرا است؛ مثل اين كه اگر مولى اجازه داد كه كنيزش با شخص ديگرى و يا غلامى ازدواج كند، ديگر خود حق همبسترى با او را ندارد و مانند آن.

4. در نظر همان جامعه نیز تجاوز و بی عفتی مذموم و قبیح است و مجازات دارد، و رابطه کنیز با مولی، با بی عفتی و تجاوز، کاملا متفاوت است؛ افزون بر این که شریعت نیز آن را طبق مصالحی اجازه داده است، لذا چه منافاتی با ایمان دارد که شما آن را قبیح می دانید و محکوم می کنید!

آیه قرآن می فرماید غریزه شهوت را فقط از طریق ازدواج (که قوانین و شرائط خاص خود را دارد) و یا از طریق کنیز خود، کنترل کنید؛ لذا تحریک شهوت جنسی غیر از این دو راه ممنوع است و مؤمنان از آن تعدی نمی کنند.

به بیان دیگر، مؤمنان فقط به آن چه خداوند برای آنان حلال دانسته است، اکتفا می کنند و سراغ حرام نمی روند. پیام آیه این است.

5. كافر حربى و كسى كه به جنگ اسلام و مسلمانان آمده است، جان و مال او احترام ندارد و پس از اسارت زن او، پيوند ازدواج او نيز محترم نخواهد بود و او حقى نسبت به همسرش ندارد.
اين‏ گونه برخورد، حداقل دو دليل مى ‏تواند داشته باشد؛ 1. ضربه به دشمن. 2. رهاسازى زن از سلطه يک كافر، و زمينه ‏سازى اسلام آوردن او و آزادى او در محيط مسلمانان.
در صدر اسلام نيز بسيارى از زنان از مكه به مدينه پناهنده مى ‏شدند و اسلام مى ‏آوردند و همسران مشرک آن ها، بر اساس قانون اسلام، حق بازگرداندن زنشان را نداشتند.

6. در قرآن کریم و نیز در روایات، هیچ توصیه و تشویقی به برده داری نشده، افزون بر این که توصیه به آزاد سازی برده و حتی قرار دادن آن جزو یکی از مصادیق تکالیف دینی (دادن کفاره) و حتی مکروه دانستن رفتن به بازار برده فروشان و ...، اهتمام اسلام به برچیده شدن برده داری را می رساند.

بنابر این:
رابطه مولی با کنیز، با تجاوز و بی عفتی کاملا متفاوت و دو موضوع مستقل و جداگانه هستند؛ لذا آیه شریفه سوره مؤمنون که در مقام بیان خصوصیات مؤمنان است و می فرماید «ملامت نمی شوند»، قطعا جنبه حیا و پاکدامنی را در نظر دارد.

آن چه دغدغه ذهنی شما است خوب و ارزشمند است ولی این که بگوییم این آیه می خواهد آن ها را بگوید و به این آیه استنادش بدهیم، چنین نیست.

بـاران;753874 نوشت:
1. من اینطور شنیدم که در قرآن گفته شده اگر برده ای خودش بخواد آزاد بشه، باید آزادش کنند. چنین چیزی درسته؟ اگه آره، کدوم آیات؟

2. برده داری چند سال بعد از ظهور اسلام منسوخ شد؟

1. شاید این آیه مد نظرتان است:

«وَ الَّذينَ يَبْتَغُونَ الْكِتابَ مِمَّا مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ فَكاتِبُوهُمْ إِنْ عَلِمْتُمْ فيهِمْ خَيْراً وَ آتُوهُمْ مِنْ مالِ اللَّهِ الَّذي آتاكُم‏»
و آن بردگانتان كه خواستار مكاتبه [قرار داد مخصوص براى آزاد شدن‏] هستند، با آنان قرارداد ببنديد اگر رشد و صلاح در آنان احساس مى ‏كنيد (كه بعد از آزادى، توانايى زندگى مستقل را دارند) و چيزى از مال خدا را كه به شما داده است به آنان بدهيد.(نور: 24/ 33)

2. این امر به تدریج بوده و تاریخ دقیق آن را نمی دانم.

«ما ملکت ایمانهم»

پرسش:
در مورد آیات پنجم و ششم سوره مومنون: «وَالَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ إِلَّا عَلَى أَزْوَاجِهِمْ أوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ»
به نظر می رسد که این جا صحبت از ویژگی ای جامع تر از مسئله ازدواج و رابطه جنسی است. مثلا چنین برداشتی: «مومنان کسانی هستند که مراقب نحوه ی لذت جویی خود هستند. از چیزی جز همسرانشان و آن چه که متعلق به آنهاست، لذت جویی نمی کنند. و هیچ ملامتی بر آن ها نیست.»
توضیح: در جایی که مومنان توصیف می شوند، طبیعتا خصایص کلی آن ها مورد بررسی قرار می گیرد (مانند سیره ای که در لذت جویی دارند)، و نه صرفا محل بروز آن خصائص (مانند رابطه جنسی).
«ما ملکت ایمانهم» می تواند شامل این موارد باشد: مال حلالی که بدست آورده اند، تفریحات سالم، علم آموزی، و مانند آن.
فروج را نیز کنایه از تمام اعضای (جسمی و روحی) در نظر بگیرید که انسان از آن طریق لذات را درک می کند.
نظر شما در این مورد چیست؟

پاسخ:
«وَ الَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ إِلَّا عَلىَ أَزْوَاجِهِمْ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانهُمْ فَإِنّهُمْ غَيرُ مَلُومِينَ فَمَنِ ابْتَغَى‏ وَرَاءَ ذَالِكَ فَأُوْلَئكَ هُمُ الْعَادُون‏»؛ و آن ها كه دامان خود را (از آلوده‏شدن به بى ‏عفتى) حفظ مى ‏كنند، تنها آميزش جنسى با همسران و كنيزانشان دارند، كه در بهره ‏گيرى از آنان ملامت نمى‏ شوند؛ و كسانى كه غير از اين طريق را طلب كنند، تجاوزگرند.(1)
با سلام و درود
از نظر لغوی «فرج» به معنای شکاف است و به محل خروج بول و غائط در مرد و زن، اطلاق می شود.(2)
حتی گفته شده «فرج» به میان دو پا گفته می شود و از باب کنایه، به اعضای بدن اطلاق شده؛ و در اثر کثرت استعمال، مثال صریح در آن معنا شده است.(3)
"فروج" جمع "فرج" كنايه از دستگاه تناسلى است.(4)
«ملک یمین» یعنی کنیز، و این یک تعبیر مصطلح برای کنیز است. و علت اين كه به كنيز، ملک يمين مى‏ گويند و به خانه و چيزهاى ديگر ملک يمين نمی گويند، اين است كه خانه و چيزهاى ديگر را می شود تغيير داد و به عاريه سپرد، اما كنيز را نمی شود تغيير داد يا براى استفاده‏ هاى جنسى عاريه داد.(5)
بنابر این: با توجه به معنای «فروج» و طرح موضوع زوجیت، و نیز واژه ملک یمین که منظور کنیز است، روشن می شود آیه شریفه به غریزه جنسی و کنترل آن از راه ازدواج، اشاره دارد.
نکته: این به معنای نادرست بودن مطالب شما نیست و مطالب شما را در جای خود باید بررسی نمود و چه بسا صحیح و خوب باشند ولی نکته مهم این است که نمی توان آن ها را به این آیه نسبت داد.

مطلب دیگر؛
در باره حساسیت شما بر روی عبارت «ما ملکت ایمانهم» و رابطه مالک و کنیز، که آن را دور از ایمان می دانید؛ چند نکته عرض می شود:
1. کنیز منحصر به اسیر جنگی نیست که شما همه کنیزها را کسانی می دانید که در جنگ اسیر شده و یا شوهر داشته اند و ... . اسیر جنگی یکی از موارد کنیز و غلام شدن است که آن هم شرائط خاص خود را دارد.
در جامعه آن زمان، خرید و فروش غلام و کنیز، بسیار شایع بوده است ولو اسیران جنگی هم نبوده باشند.
2. اسیر گرفتن (زن یا مرد) مربوط به کافران حربی بوده که به حقوق مسلمانان احترام نگذاشته و با مسلمانان وارد جنگ شده اند. که البته این هم با اجازه معصوم می تواند جایز و مشروع باشد. لذا هر جنگی و هر جایی را شامل نمی شود.
3. با وجود برده داری، محرمیت یا از طریق خواندن صیغه عقد است و یا از طریق مالکیت (البته در خصوص کنیز و مولای مرد، زیرا در باره غلام و مولای زن و ... نیست).
اگر گفته می شود محرميت كنيز، بدون صيغه عقد است، معنایش بى ‏بندوبارى جنسى نيست لذا اين ‏گونه نيست كه مولايش و يا ديگران هر نوع رابطه ‏اى را بتوانند با او داشته باشند؛ بلكه زوجيت او ضوابطى دارد كه براى همه لازم‏ الاجرا است؛ مثل اين كه اگر مولى اجازه داد كه كنيزش با شخص ديگرى و يا غلامى ازدواج كند، ديگر خود حق همبسترى با او را ندارد و مانند آن.
4. در نظر همان جامعه نیز تجاوز و بی عفتی مذموم و قبیح است و مجازات دارد، و رابطه کنیز با مولی، با بی عفتی و تجاوز، کاملا متفاوت است؛ افزون بر این که شریعت نیز آن را طبق مصالحی اجازه داده است، لذا چه منافاتی با ایمان دارد که شما آن را قبیح می دانید و محکوم می کنید!
آیه قرآن می فرماید غریزه شهوت را فقط از طریق ازدواج (که قوانین و شرائط خاص خود را دارد) و یا از طریق کنیز خود، کنترل کنید؛ لذا تحریک شهوت جنسی غیر از این دو راه ممنوع است و مؤمنان از آن تعدی نمی کنند.
به بیان دیگر، مؤمنان فقط به آن چه خداوند برای آنان حلال دانسته است، اکتفا می کنند و سراغ حرام نمی روند. پیام آیه این است.
5. كافر حربى و كسى كه به جنگ اسلام و مسلمانان آمده است، جان و مال او احترام ندارد و پس از اسارت زن او، پيوند ازدواج او نيز محترم نخواهد بود و او حقى نسبت به همسرش ندارد.
اين‏ گونه برخورد، حداقل دو دليل مى ‏تواند داشته باشد؛ 1. ضربه به دشمن. 2. رهاسازى زن از سلطه يک كافر، و زمينه ‏سازى اسلام آوردن او و آزادى او در محيط مسلمانان.
در صدر اسلام نيز بسيارى از زنان از مكه به مدينه پناهنده مى ‏شدند و اسلام مى ‏آوردند و همسران مشرک آن ها، بر اساس قانون اسلام، حق بازگرداندن زنشان را نداشتند.
6. در قرآن کریم و نیز در روایات، هیچ توصیه و تشویقی به برده داری نشده، افزون بر این که توصیه به آزاد سازی برده و حتی قرار دادن آن جزو یکی از مصادیق تکالیف دینی (دادن کفاره) و حتی مکروه دانستن رفتن به بازار برده فروشان و ...، اهتمام اسلام به برچیده شدن برده داری را می رساند.
بنابر این: رابطه مولی با کنیز، با تجاوز و بی عفتی کاملا متفاوت و دو موضوع مستقل و جداگانه هستند؛ لذا آیه شریفه سوره مؤمنون که در مقام بیان خصوصیات مؤمنان است و می فرماید «ملامت نمی شوند»، قطعا جنبه حیا و پاکدامنی را در نظر دارد.

نتیجه:
آن چه دغدغه ذهنی شما است خوب و ارزشمند است ولی این که بگوییم این آیه می خواهد آن ها را بگوید و به این آیه استنادش بدهیم، چنین نیست.
به بیان دیگر، استناد به قرآن و برداشت از کلام الهی، ضوابطی دارد و بدون دلیل و یا قرینه قوی، نمی توان چیزی را به خداوند و شارع نسبت داد؛ خصوصا در این جا که مطالب و برداشت های شما، خلاف ظاهر آیه و معنای لغوی است.
لذا برداشت شما، از آیه فهم نمی شود و نسبت دادن آن به این آیه، بدون دلیل و قرینه، و تحمیل بر آیه است.

__________
1. مؤمنون: 23/ 5-7.
2. قرشی، قاموس قرآن، نرم افزار جامع التفاسر نور، ج ‏5، ص 156.
3. راغب اصفهانی، المفردات فی غريب القرآن، نرم افزار جامع التفاسر نور، ص 628.
4. مکارم شیرازی و همکاران، تفسير نمونه، نرم افزار جامع التفاسر نور، ج ‏14، ص 197.
5. طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، نرم افزار جامع التفاسر نور، ج ‏7، ص 158.

موضوع قفل شده است