آیاعصمت انبیا و امامان و علت ثواب ان نوعی پارتی بازی نیست؟

تب‌های اولیه

222 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیاعصمت انبیا و امامان و علت ثواب ان نوعی پارتی بازی نیست؟

با سلام
تا انجا که من می دانم پیامبران و ائمه یک علم یقینی داشته اند که حقیقت گناه را می دیدن و گناه نمی کردند ولی هیچ اجباری نبوده که گناه نکنند و با اختیار خودشان گناه نمی کرده اند مثل علم ما که می دانیم اتش داغ است و به ان دست نمی زنیم ولی ممکن است گاهی اوقات هم به ان دست بزنیم که این نشانه ی اختیار ماست حالا اگر ما هم این علم پیامبران را داشتیم خوب معلوم بود که گناه نمی کردیم یا خیلی کم گناه می کردیم بنابراین گناه نکردن ما خیلی بیشتر از گناه نکردن پیامبران ارزش دارد چون ما که علم یقینی از همان ابتدا نداشته ایم ایا این موضوع درست است؟

خواهشا سوال را دقیق جواب دهید و با بیان مسائلی مانند اینکه انها مسئولیت دارند و ..... موضوع را به حاشیه نبرید چون اگر ما هم مثل آنها چنین علم یقینی داشتیم ( مثال سوزان بودن اتش و نزدیک نشدن به ان) نه علمی مانند اینکه سیگار ضرر دارد و باز هم از ان استفاده می کنیم چون این علم یقینی نمی باشد حتما گناه نمی کردیم
بنا براین عدالت خداوند زیر سوال می رود چون به یک نفر از همان اول علمی می دهد که بواسطه ی ان گناه نمی کند و کارهای خوب انجام میدهد و به بهترین درجات بهشت میرسد و بعد هم می گوید برای مثال حسن و حسین اقای جوانان بهشت اند و
به یک نفر علم که نمی دهد هیچ زنا زاده هم متولد می شود تازه یکسری نقوص هم در او وجود دارد مثلا نقص عضو و به همین خاطر از رسیدن به بهترین درجه بهشت هم محروم خواهد شد و
همان طور که پیامبر گفته اند وسط بهشت از ان من و اهل بیتم است خوب اگر به پیامبر هم این چنین علمی داده نمی شد محال بود بتواند به ان جایگاه برسد.
خواهش مندم از روی تعصب جواب ندهید و عاقلانه و با فکر و اندیشه جواب دهید و نگویید که انها از بشر نیستند و ...
چون در قران هم امده رسولانی از جنس خودتان بر انگیختیم و..... و
همچنین این دادن علم و به واسطه ی ان به بالاترین کمال رسیدن یعنی نوعی پارتی بازی خداوند با پیامبران.
با تشکر

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد رئوف

مهران احمدی;606364 نوشت:
با سلام
تا انجا که من می دانم پیامبران و ائمه یک علم یقینی داشته اند که حقیقت گناه را می دیدن و گناه نمی کردند ولی هیچ اجباری نبوده که گناه نکنند و با اختیار خودشان گناه نمی کرده اند مثل علم ما که می دانیم اتش داغ است و به ان دست نمی زنیم ولی ممکن است گاهی اوقات هم به ان دست بزنیم که این نشانه ی اختیار ماست حالا اگر ما هم این علم پیامبران را داشتیم خوب معلوم بود که گناه نمی کردیم یا خیلی کم گناه می کردیم بنابراین گناه نکردن ما خیلی بیشتر از گناه نکردن پیامبران ارزش دارد چون ما که علم یقینی از همان ابتدا نداشته ایم ایا این موضوع درست است؟

خواهشا سوال را دقیق جواب دهید و با بیان مسائلی مانند اینکه انها مسئولیت دارند و ..... موضوع را به حاشیه نبرید چون اگر ما هم مثل آنها چنین علم یقینی داشتیم ( مثال سوزان بودن اتش و نزدیک نشدن به ان) نه علمی مانند اینکه سیگار ضرر دارد و باز هم از ان استفاده می کنیم چون این علم یقینی نمی باشد حتما گناه نمی کردیم
بنا براین عدالت خداوند زیر سوال می رود چون به یک نفر از همان اول علمی می دهد که بواسطه ی ان گناه نمی کند و کارهای خوب انجام میدهد و به بهترین درجات بهشت میرسد و بعد هم می گوید برای مثال حسن و حسین اقای جوانان بهشت اند و
به یک نفر علم که نمی دهد هیچ زنا زاده هم متولد می شود تازه یکسری نقوص هم در او وجود دارد مثلا نقص عضو و به همین خاطر از رسیدن به بهترین درجه بهشت هم محروم خواهد شد و
همان طور که پیامبر گفته اند وسط بهشت از ان من و اهل بیتم است خوب اگر به پیامبر هم این چنین علمی داده نمی شد محال بود بتواند به ان جایگاه برسد.
خواهش مندم از روی تعصب جواب ندهید و عاقلانه و با فکر و اندیشه جواب دهید و نگویید که انها از بشر نیستند و ...
چون در قران هم امده رسولانی از جنس خودتان بر انگیختیم و..... و
همچنین این دادن علم و به واسطه ی ان به بالاترین کمال رسیدن یعنی نوعی پارتی بازی خداوند با پیامبران.
با تشکر

با سلام خدمت شما دوست گرامی

طبق رویه ای که در سوالات باید باشد، در هر تاپیک به یک موضوع مشخص باید پرداخت. شما مطالب مختلفی را بیان کردید ولی تصور بنده این است که مسئله اصلی شما، ناعدالتی خداوند در اعطای عصمت به گروهی خاص است. و من نیز به این سوال پاسخ می دهم. (با این حال اگر سوال اصلی شما مسئله ی دیگری است، بیان کنید.)

اولین نکته ای که باید مشخص شود این است که بی عدالتی یعنی چه؟ به عبارت دیگر، تعریف عدالت چیست. از میان تعاریف مختلفی که برای آن ذکر شده است، می توان این تعریف را در نظر گرفت که عدالت به معنای "اعطای حق هر صاحب حقی است" یعنی اینکه حق هر کسی به او داده شود، عادلانه خواهد بود اگر چنین نشود، ناعادلانه خواهد بود.

اگر این تعریف را بپذیریم، آنگاه باید به سراغ بحث عصمت برویم و ببنیم که آیا واقعا بخشیدن زمینه عصمت به معصومین غیر عادلانه است یا خیر؟
در این بخش نیز باید به دو نکته توجه کرد:

- نخست آنکه آیا اساسا انسان ها "حقی" بر گردن خداوند دارند که ندادن آن موجب شود که خداوند ناعادل شود؟
پاسخ این سوال منفی است و چنین نیست که ما انسان ها حقی و طلبی از خداوند داشته باشیم که او مجبور به پرداخت آن باشد و اگر این کار را نکند، ناعادلانه رفتار کرده باشد. هیچ کس بر خداوند حقی ندارد و خداوند هر چیزی که به هرکسی می دهد، از روی فضل و احسان است و در این مسئله اساسا ناعدالتی رخ نمی دهد. مانند اینکه من تصمیم بگیرم به افرادی که فردا به منزلم بیایند، هدیه بدهم. به نفر اول 1000 تومان و به دیگر 5000 تومان بدهم. در اینجا ناعدالتی رخ نداده است زیرا اساسا این افراد حقی بر گردن من نداشتند که ندادن آن موجب بی عدالتی شود.
بنابراین حالت، در اعطای ویژگی خاص (عصمت) به گروهی خاص، بی عدالتی رخ نمی دهد زیرا که کسی حقی بر گردن خداوند ندارد و خداوند به همه لطف می کند و این لطف می تواند کم یا زیاد باشد.

- مسئله دیگر این است که آیا به صرف تفاوت درجه در دریافت نعمت از سوی خداوند، می توان صفت ناعدالتی را به خداوند نسبت داد یا اینکه باید عاملی دیگری را نیز در نظر داشت؟
پاسخ این سوال مثبت است به این معنا که در محاسبه عادل بودن یا نبودن خداوند باید عامل دیگری را نیز مد نظر داشت. آن عامل، مسئله توقع و بازخواست است. اینکه به هر انسانی به چه میزان نعمت داده شده است، یک سوی قضیه است. سوی دیگر آن که کامل کننده معادله است، نحوه محاسبه و بازخواست است. اگر به فردی 100 واحد نعمت داده شود و از او به اندازه 20 واحد طلب شود و در طرف دیگر، به فردی 40 واحد نعمت داده شود و از او 60 واحد طلب شود، می توان گفت ناعادلانه است. اما اگر از فردی که 100 واحد نعمت دارد، 100 واحد طلب شود و از فردی که 40 واحد نعمت دارد نیز، 40 واحد طلب شود، ناعدالتی ای رخ نمی دهد و نتیجه قابل قبول است.

با توجه به متون دینی اسلامی، چنین معادله ای برقرار است، یعنی از هر فردی، به میزانی که توانایی و قدرت دارد (میزان نعمتی که از خداوند دریافت کرده است)، بازخواست خواهد شد و این مسئله عادلانه و قابل قبول است.
بنابراین در مجموع نمی توان اعطای عصمت را غیرعادلانه دانست بلکه با توجه به ضرورت هایی که وجود دارد (مانند ارائه الگوی معصوم برای هدایت مردم، دریافت و ابلاغ پیام الهی به صورت بدون خطا و اموری دیگر) لازم است که عده ای از انسان ها معصوم باشند.

موفق باشید

مطابق با مثال شما اگر کسی که 100 واحد نعمت به او داده شده 100 واحد را تحویل بدهد و کسی هم که 40 واحد به او داده شده 40 واحد را تحویل بدهد ایا این دو در بهشت هم رتبه خواهند بود؟

رئوف;608313 نوشت:
نخست آنکه آیا اساسا انسان ها "حقی" بر گردن خداوند دارند که ندادن آن موجب شود که خداوند ناعادل شود؟
پاسخ این سوال منفی است و چنین نیست که ما انسان ها حقی و طلبی از خداوند داشته باشیم که او مجبور به پرداخت آن باشد و اگر این کار را نکند، ناعادلانه رفتار کرده باشد. هیچ کس بر خداوند حقی ندارد و خداوند هر چیزی که به هرکسی می دهد ، از روی فضل و احسان است و در این مسئله اساسا ناعدالتی رخ نمی دهد

با سلام
این مطلب در چند تاپیک دیگر هم از سوی کارشناسان عزیز مطرح شده ولی به نظرم اشکال دارد

اشکال این مطلب این است که از دید بندگان به موضوع نگاه میشود. در مثال هایی هم که آورده میشود این موضوع به خوبی مشهود است:

رئوف;608313 نوشت:
مانند اینکه من تصمیم بگیرم به افرادی که فردا به منزلم بیایند ، هدیه بدهم. به نفر اول 1000 تومان و به دیگر 5000 تومان بدهم
جناب "رئوف" عزیز ، عدالت بر شما (شمای نوعی) عَرَضی است. یعنی شما اجباری به این ندارید که حتماً به هر دو مثلاً 5000 تومن بدهید ، مگر اینکه خود بخواهید عادلانه تقسیم کنید. اما درمورد خداوند ، عدالت در ذات خداوند است نه اینکه بر خداوند عارض شود. عدالت از جلوه های خداوند است و برای بروز جلوهء ذات خداوند ، نیازی نیست که ما طلبکار باشیم یا نباشیم. یعنی اقتضای عدالت خداوند این است که فضل و بخشش او عادلانه باشد و اگر اختلافی هست ، دلیلش طلب نداشتن ما نیست

رئوف;608313 نوشت:
اگر از فردی که 100 واحد نعمت دارد، 100 واحد طلب شود و از فردی که 40 واحد نعمت دارد نیز، 40 واحد طلب شود، ناعدالتی ای رخ نمی دهد و نتیجه قابل قبول است
در این مورد هم عرضی دارم. استاد گرامی دقت دارند که سوال تاپیک ، توازن بین توان و تکلیف نیست ، بلکه بحث عصمت است و عصمت یعنی مصونیت از هر گونه گناه. در واقع سوال تاپیک این است:
آیا به دست آوردن این عصمت ، جبری بوده ، یا اینکه اختیاری هم وجود دارد؟
اگر اختیاری وجود داشته باشد آنگاه میتوان بحث توازنِ توان و تکلیف را مطرح نمود. اما اگر اعطای عصمت بصورت جبری باشد ، آنچه که جبر است ، تکلیفی هم برای آن متصور نیست که توانی برای انجام آن لازم شود. آنگاه بفرمایید که آیا این جبر با عدالت خداوند سازگار است یا خیر؟

مهران احمدی;606364 نوشت:
تا انجا که من می دانم پیامبران و ائمه یک علم یقینی داشته اند که حقیقت گناه را می دیدن و گناه نمی کردند ولی هیچ اجباری نبوده که گناه نکنند و با اختیار خودشان گناه نمی کرده اند مثل علم ما که می دانیم اتش داغ است و به ان دست نمی زنیم ولی ممکن است گاهی اوقات هم به ان دست بزنیم که این نشانه ی اختیار ماست حالا اگر ما هم این علم پیامبران را داشتیم خوب معلوم بود که گناه نمی کردیم یا خیلی کم گناه می کردیم بنابراین گناه نکردن ما خیلی بیشتر از گناه نکردن پیامبران ارزش دارد چون ما که علم یقینی از همان ابتدا نداشته ایم ایا این موضوع درست است؟

مقام امامت از پیغمبری بالاتره...پیغمبری در واقع یه معلمیه..ولی اینکه میگی یه پارتی بازیه چون جبرئیل و ...دیدن...خوب ما میتونیم به اونا برسیم.

رئوف;608313 نوشت:
اگر به فردی 100 واحد نعمت داده شود و از او به اندازه 20 واحد طلب شود و در طرف دیگر، به فردی 40 واحد نعمت داده شود و از او 60 واحد طلب شود، می توان گفت ناعادلانه است. اما اگر از فردی که 100 واحد نعمت دارد، 100 واحد طلب شود و از فردی که 40 واحد نعمت دارد نیز، 40 واحد طلب شود، ناعدالتی ای رخ نمی دهد و نتیجه قابل قبول است.

مطابق با گفته ی شما حالا اگر شخصی که 100 واحد نعمت به او داده شده 100 واحد مسئولیت خود را تمام و کمال انجام دهد و اگر شخصی که 40 واحد به او داده شده 40 واحد را انجام دهد ایا این دو نفر در بهشت هم رتبه خواهند بود ؟ اگر جواب مثبت است بنابراین دیگر گفتن جملاتی مانند اینکه حسن و حسین سید جوانان اهل جنت اند معنی نخواهد داشت چون دیگران هم مسلما می توانند به مسئولیت خود عمل کنند وبا انها هم رتبه شوند و اگر جواب منفی است این باز هم می شود یک نظام طبقاتی چون شخصی که به او 40 واحد داده شده دست خودش که نبوده که این گونه باشد و همینطور برابری در اسلام زیر سوال می رود چون همیشه در اسلام حرف از برابری و عدالت است و گرنه با پادشاهان و نظام طبقاتی دوره ی اشکانیان چه فرقی دارد که در ان همیشه پادشاهان حرف از رنگین بودن خون خود می زدند و همینطور خدا در قران فرموده رسولانی از جنس خودتان .....و همچنین اینکه گرامی ترین انسانها با تقوا ترین انهاست پس اگر بگوییم انها چون تقوای بیشتری دارند گرامی تر اند باز هم این نوعی دور زدن مسئله و به حاشیه راندن ان است چو این تقوا هم بواسطه ی علم یقینی انهاست پس اگر انها هم انسان اند باید قوانینی مانند دیگر انسانها بر انها جاری باشد نه اینکه به انها خدا بهترین کمالات را بدهد و بواسطه ی همین کمالات در اخرت هم بهترین درجه را داشته باشند و یک شخص زنا زاده و گدا و بی سرپرست بدنیا بیاید و در اخرت هم به درجه ی انها نرسد این چه قانونی است و خدا هر طور که میخواهد می بخشد که جواب درست حسابی و منطقی نشد پس اگر اینگونه باشد که خدا هر گونه می خواهد و بی دلیل کار میکند که انسان نمی تواند در این دنیا زندگی کند چون اگر اینگونه باشد برای مثال ما به علت اعتماد به نظام مندی جهان دست به کار میزنیم و فعالیت میکنیم و اگر اعتماد به خالق خود و خالق این جهان نداشته باشیم که هر لحظه ممکن است نظام جهان را عوض کند( مثلا شکر را گاهی شیرین کند و گاهی شور ) چون او هر کار که می خواهد می کند و هر لحظه ممکن است هر چیزی را تغییر دهد اینگونه که انسان نمی تواند زندگی کند . لطفا جوابی درست حسابی و منطقی عرض بفرمایید . باتشکر

(کسری );609931 نوشت:
مقام امامت از پیغمبری بالاتره...پیغمبری در واقع یه معلمیه..ولی اینکه میگی یه پارتی بازیه چون جبرئیل و ...دیدن...خوب ما میتونیم به اونا برسیم

اقای کسری خان شما سوال رو درست متوجه نشدید لطفا یک بار دیگه مطالعه بفرمایید.

جناب مهران احمدی
خداوند در قران از پیامبر می خواهند که از گناهانش استغفار کند.

موحد;609999 نوشت:
جناب مهران احمدی
خداوند در قران از پیامبر می خواهند که از گناهانش استغفار کند.

پیامبر گناهی ندارد.
اگر هم گناهی داشته باشد که از آن استغفار کند آن است که امثال شما که ادعای پیروی از ایشان را دارید به ایشان نسبت گناه می دهید و باید هم از چنین پیروانی استغفار هم کرد.

http://www.askdin.com/thread19774.html

موحد;609999 نوشت:
جناب مهران احمدی
خداوند در قران از پیامبر می خواهند که از گناهانش استغفار کند.

جناب اقای موحد اگر پیامبر گناهکار باشد چگونه می خواهد مردم را به این دعوت کند که گناه نکنند خوب مسلما مردم حرف او را نمی پذیرند چون می دانند او خود گناه می کند اما جاهایی که در قران خطاب به پیامبر شده که گناه نکند منظور بقیه ی مردم است بر اساس ضرب المثل به در میگویم تا دیوار بشنود.

جناب مهران احمدی
دو نفر از پیامبران معصوم بنا به نص قران خود را ظالم می پندارند و یکی از پیامبران معصوم هم کافر شده است و خداوند خطاب به پیامبر محمد می فرمایند که تو گمراه بودی پس ما تو را هدایت کردیم. ضمنا چرا باید پیامبر به خاطر گناه نکرده و صرفا برای گناه دیگرانی همچون بنده از درگاه حضرت احدیت برای خود استغفار کند؟

موحد;610010 نوشت:
دو نفر از پیامبران معصوم بنا به نص قران خود را ظالم می پندارند و یکی از پیامبران معصوم هم کافر شده است

:khaneh:
پس من افضل بر انبیاء هستم و خود خبر ندارم! چون یکی از انبیاء کافر شده و من کافر نشدم!

جناب مهران احمدی
در اتقلاب اسلامی ایران مردم از امام راحل تبغیت کردند که به زعم شما معصوم نبودند و به زعم ما هیچ بشری نمی تواند معصوم باشد. اصحاب پیامبر میان سخنان ایشان و سخنان حضرت الله فرق می گذاشتند. اگر می دیدند که پیامبر وحی الهی را بر آنها اعلام می کند بدون هیچ نوع واکنشی آن را می پذیرفتند ولی اگر می دیدند که سخنان خود پیامبر است با او به بحث و مجادله می پرداختند و به عنوان نمونه پیامبر در آخر عمر اسامه بن زید را به فرماندهی سپاه اعزامی منصوب می فرمایند که با مخالفت اصحاب مواجه می شود چرا که به زعم آنها سن اسامه کمتر بوده است به طوری که پیامبر به شدت عصبانب می شوند.

سلام.واقعا کسی ی جواب منطقی واسه این پرسش دوستمون نداره؟؟؟

mehrdad1919;610027 نوشت:
سلام.واقعا کسی ی جواب منطقی واسه این پرسش دوستمون نداره؟؟؟

سلام
بنده فعلاً تنها جوابی که به ذهنم میرسه ، بحث عالم ذر هست (اجمالاً)
البته نکات دیگری هم هست که ترجیح میدم اول اشکالاتی که مطرح کردم پاسخ داده بشه بعد اون نکات رو بیان کنم

سلام علیکم

خیلی وقت بودش که نیومده بودم به سایت،نصفه شبی زد به سرم و خیلی اتفاقی اومدم تو سایت و باز خیلی اتفاقی تر از اون،این تاپیک رو دیدم(حتما حکمتی هستش :Gol:)

Reza-D;610041 نوشت:
بنده فعلاً تنها جوابی که به ذهنم میرسه ، بحث عالم ذر هست (اجمالاً)

ولی عالم ذر بعد از فکر خلقت جهان توسط خداوند ساخته شده(بحث رو اینطور مطرح کردم تا از دید انسان قابل هضم باشه،وگرنه داستان کن فیکون و ... رو خوب میدونم و مخلص خالقمون نیز هستیم)،پس درست ترین جواب میتونه این باشه که،هدف خداوند از خلقت جهان چی بوده؟(همیشه یاد بگیرید که اگه تو علم ریاضی میلنگید،برید و قسمت منطق ریاضیات گسسته رو یه بار دیگه کامل بخونید،چون از مبانی مشکل دارید)
منظورم اینه که،بالاخره در عالم ذر هم یه تعداد موجودات بودن که،یا عقل و اراده داشتن یا نداشتن،طبق همونها یه تعداد رده بندی صورت گرفته،پس در نتیجه باید از قبل تر دنبال جواب باشید.

من یه مسئله ای رو خلاصه وار میگم،اگه مفصلترشو خواستید برید مطالب قبلیمو بخونید(البته ناقصند ولی خب بهتر از توضیحات اینجاست)

ببینید عزیزان،واقعا دوستان درست میفرمایند که داستان معصومین و بخشش مقام امامت و عصمت و ... به اونها،یه مقدار با عدل خدا ناسازگاره......پس در نتیجه نعوذبالله خداوند،یا ناعادله یا مجبور به این بخشش ها شده.
ناعادل بودن که صحیح نیست،بنا به هزاران دلیلی که همه میدونن(چون تو این تاپیک داریم در مورد این صحبت میکنیم که خداوندی که عادله،نعوذبالله چرا عدالت به خرج نداده؟؟!!!)

پس در نتیجه یه جبری تو دنیا هست که خداوند هم نمیتونه توش دست ببره،...........این گزینه هم خود به خود از بین میره،چون یکی از صفات خداوند قادر بودن هستش و به این معنیه که هر کاری رو که بخواد میتونه انجام بده و نتونستن با قادر بودنش در تناقضه.....:Ghamgin:

ولی اگه اون جبر رو خودش توی دنیا قرار داده باشه چی؟؟؟
اونوقت دیگه تناقضی با قادر بودنش نداره،چون خودش اینطور خواسته(بنا به دلایلی)

حالا جواب سوال شما :

آیا پیامبران و امامان،با تلاش به این مقامشون رسیدند یا پارتی بازی رخ داده؟
مسلما دو تا پاسخ وجود داره(از منطق دیجیتال استفاده کردم تا جوابها کمتر بشن،وگرنه منطق فازی چیز دیگه ای میگه :Narahat az:)

1- شک نکنید اگه بگم تلاش کردند و به این مقام رسیدند،بی نهایت دلیل از من میخواید و قبولشون هم نمیکنید.
2- شک نکنید اگه بگم پارتی بازی رخ داده،بی نهایت دلیل از من میخواید و قبولشون هم نمیکنید.

جواب من به شما اینه که،باید ساختار دنیا رو یاد بگیرید(حداقل منطقش رو)....در اون صورت هم این سوال و هم سوالهای دیگه شما واستون رفع میشه و خودتون دلیل خیلی از مسائل رو میفهمید.

ولی واسه اینکه عریضه خالی نمونه و من هم یه جوابی مربوط به تاپیک داده باشم،اینو میگم که،اونها با سعی و تلاش به این مقام رسیدند.

بابت لحن غیرکتابیم معذرت میخوام،ولی کلا دوست دارم مطالب رو طوری شرح بدم که ساده و قابل فهم برای همه باشه.

در پناه حق

[=arial]
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم


[=arial]

[=arial]السلام علیک یا امیرالمومنین (ع)

السلام علی الحسین(ع) و علی علی بن الحسین(ع) و علی اولاد الحسین(ع) و علی اصحاب الحسین(ع)

السلام علیکم یا اهل بیت نبوه (ع)

السلام علیک یا صاحب الزمان (عج)

آجرک الله یا صاحب الزمان(عج) فی مصیبت جدک الحسین (ع) و انصار الحسین(ع)


[=arial black][=arial]==============================================

موحد;610020 نوشت:
جناب مهران احمدی
در اتقلاب اسلامی ایران مردم از امام راحل تبغیت کردند که به زعم شما معصوم نبودند و به زعم ما هیچ بشری نمی تواند معصوم باشد. اصحاب پیامبر میان سخنان ایشان و سخنان حضرت الله فرق می گذاشتند. اگر می دیدند که پیامبر وحی الهی را بر آنها اعلام می کند بدون هیچ نوع واکنشی آن را می پذیرفتند ولی اگر می دیدند که سخنان خود پیامبر است با او به بحث و مجادله می پرداختند و به عنوان نمونه پیامبر در آخر عمر اسامه بن زید را به فرماندهی سپاه اعزامی منصوب می فرمایند که با مخالفت اصحاب مواجه می شود چرا که به زعم آنها سن اسامه کمتر بوده است به طوری که پیامبر به شدت عصبانب می شوند.

[=arial]اولا ، حضرت امام خمینی (ره) معصوم نیستند و خود شما هم فرمودید که ما می گوییم امام خمینی (ره) معصوم نیست

ثانیا ، لفظ امام عام است ، مثلا امام جماعت هم داریم ! می شود گفت امام جماعت مساجد معصوم اند؟

لذا در نتیجه چون به کار رفتن لفظ امام در مورد امام خمینی(ره) ربطی به استعمال لفظ امام در مورد امامان معصوم علیهم السلام ندارد، در نتیجه قیاس شما مسخره است که می خواهید امام خمینی(ره) را با نبی مکرم(ص) از این حیث قیاس کنید و به نتیجه برسید!

موحد;610020 نوشت:
و به زعم ما هیچ بشری نمی تواند معصوم باشد.

[=arial]ثالثا، منظورتان از "به زعم ما" چیست!

شما که هستی؟

دین و آئین شما چیست؟

اهل سنت هستید؟

وهابی هستید؟

اهل کتاب! هستید؟

اول این را برای ما مشخص کنید تا طبق عقاید مسلم شما با شما بحث کنیم.


موحد;610020 نوشت:
اصحاب پیامبر میان سخنان ایشان و سخنان حضرت الله فرق می گذاشتند.

[=arial]رابعا، همین گفته رو اثبات کن از سنت و تاریخ....بقیه پیش کش.

[=arial]ضمنا جناب موحد! اگر بگويید پيغمبر (ص) معصوم نبوده است ، پس ممکن است تمامي رواياتي که در فضيلت خلفا و اصحاب! شما و دوستانتان نقل مي کنید ، از اشتباهات پيامبر(ص) باشد !

پس شاید طبق منطق شما نبی مکرم(ص) در باب فضائل ابوبکر و عمر معصوم است و در ساير باب ها خير!

[=arial]بدون سند سخن گفتن آسان هست، اما مقام خودت هم پایین می آید و این جا کسی برای سخنان بدون سند ارزشی قائل نمی شود.

[="Tahoma"][="Navy"]

مهران احمدی;606364 نوشت:
تا انجا که من می دانم پیامبران و ائمه یک علم یقینی داشته اند که حقیقت گناه را می دیدن و گناه نمی کردند ولی هیچ اجباری نبوده که گناه نکنند و با اختیار خودشان گناه نمی کرده اند مثل علم ما که می دانیم اتش داغ است و به ان دست نمی زنیم ولی ممکن است گاهی اوقات هم به ان دست بزنیم که این نشانه ی اختیار ماست حالا اگر ما هم این علم پیامبران را داشتیم خوب معلوم بود که گناه نمی کردیم یا خیلی کم گناه می کردیم بنابراین گناه نکردن ما خیلی بیشتر از گناه نکردن پیامبران ارزش دارد چون ما که علم یقینی از همان ابتدا نداشته ایم ایا این موضوع درست است؟

خواهشا سوال را دقیق جواب دهید و با بیان مسائلی مانند اینکه انها مسئولیت دارند و ..... موضوع را به حاشیه نبرید چون اگر ما هم مثل آنها چنین علم یقینی داشتیم ( مثال سوزان بودن اتش و نزدیک نشدن به ان) نه علمی مانند اینکه سیگار ضرر دارد و باز هم از ان استفاده می کنیم چون این علم یقینی نمی باشد حتما گناه نمی کردیم
بنا براین عدالت خداوند زیر سوال می رود چون به یک نفر از همان اول علمی می دهد که بواسطه ی ان گناه نمی کند و کارهای خوب انجام میدهد و به بهترین درجات بهشت میرسد و بعد هم می گوید برای مثال حسن و حسین اقای جوانان بهشت اند و
به یک نفر علم که نمی دهد هیچ زنا زاده هم متولد می شود تازه یکسری نقوص هم در او وجود دارد مثلا نقص عضو و به همین خاطر از رسیدن به بهترین درجه بهشت هم محروم خواهد شد و
همان طور که پیامبر گفته اند وسط بهشت از ان من و اهل بیتم است خوب اگر به پیامبر هم این چنین علمی داده نمی شد محال بود بتواند به ان جایگاه برسد.
خواهش مندم از روی تعصب جواب ندهید و عاقلانه و با فکر و اندیشه جواب دهید و نگویید که انها از بشر نیستند و ...
چون در قران هم امده رسولانی از جنس خودتان بر انگیختیم و..... و
همچنین این دادن علم و به واسطه ی ان به بالاترین کمال رسیدن یعنی نوعی پارتی بازی خداوند با پیامبران.


سلام
اول اینکه دایره توجهات بزرگان از بدیها و زشتی و گناهان خالی است بلکه آنها در میان بهترین ها در حال اختیار و انتخاب اند به عبارت دیگر بدیها و زشتی ها از منو انتخابات ایشان کلا خارج شده است مثل اینکه در رستوران یک هتل 5 ستاره هیچوقت اشکنه نیست . برای عموم تصور ندارد که یک ولی خدا در خیابان راه برود اما به فیزیک افراد یا مثلا زنان هیچ توجه نداشته باشد بلکه بدنبال صاحب دلی الهی و معنوی و مستعد باشد چون عوام به باطن راه ندارند که بخواهند بر مبنای ارزشهای آنجا ببینند یا فکر کنند یا عمل نمایند
ثانیا عالم عالم است چون در آن تفاوتها و مراتبی وجود دارد
ثالثا پاداش عین عمل است و عمل برخاسته از موجودی در رتبه وجودی خودش است و این رتبه برداشتنی نیست هرچند امکان ارتقاء وجود دارد
رابعا مراتب به معرفت است لذا صاحب معرفت بالاتر از آنجا که با نیتی والاتر عمل را انجام می دهد پاداشی هم رتبه معرفت خود دارد هرچند به لحاظ کمیت فعل زیاد نباشد که در روایت آمد خواب عالم بهتر از شب زنده داری جاهل است
یا علیم[/]

[=arial black]آنگاه که عالم آماده پذیرش حضور انسان بر روی زمین گشت خداوند دو آب گوارا و تلخ و شور را بر زمین فروریخت تا قدری از خاک آن گل شد و زمانی بر آن گذشت تا خداوند همه انسانها را با جسمی ریز از این گلها آفرید و از روح و شعور و حواس بشری برخوردار گردانید.
سپس خداوند با ندایی فراگیر همه آنها را مورد خطاب قرار داد و پرسید : الست بربکم؟ و آنها پاسخ دادند : بلی .
پاسخ انسانها هم زمان نبود بلکه برخی بر بعضی سبقت گرفتند ؛ اولین کسانی که به بلی زبان گشودند رسول خدا ، امیرمومنان و بقیه ائمه علیهم السلام بودند و عرض کردند : انت ربنا ... پس خداوند علوم و معارف دین را به آنها عطا کرد و به فرشتگان فرمود : اینان حاملان علم و دین من و افراد مورد اعتماد در میان خلقم میباشند .
بعد از اقرار به پروردگاری خداوند نوبت به پیمان گرفتن بر ولایت امیرالمومنین و بقیه ائمه رسید که اکثر آدمیان از روی سرکشی و تکبر آن را رد کردند و جز عده قلیلی آن را نپذیرفتند ، پس پذیرفتگان ولایت اصحاب یمین نام گرفتند .
پیمان گیری بر نبوت رسول خدا و اهل بیتش از جمله آزمایشهای الهی در عالم ذر بود که همه حتی انبیا را که در اقرار به ربوبیت بر دیگران پیشی گرفته بودند در برگرفت.
در میان انبیا نیز عده ای موفق تر از دیگران بودند . به عنوان نمونه حضرت آدم در پذیرش ولایت حضرت علی نه اقرار نمود و نه انکار کرد پس مقام اواوالعزمی را از دست داده و این مقام برای نوح و ابراهیم و موسی و عیسی و حضرت خاتم اثبات گردید.

ادامه دارد
[=arial black][=arial black]

[=arial black]
با اتمام این مراحل امتحانی، آزمون دشوار دیگری آغاز گردید .
خدای تعالی آتش بزرگی را برافروخت و به آنها فرمود : در آتش درآیید
پس انکار کنندگان ولایت حضرت امیر که اصحاب شمال نام گرفته بودند گفتند : ما را آفریدی تا بسوزانی ؟ اول اصحاب یمین را وارد آن کن تا به عدالت درمیان ما رفتار کرده باشی.
پس خداوند به اصحاب یمین فرمود با میل و طاعت وارد این آتش شوید، آنها وارد شدند و خداوند آتش را بر آنان سرد و سلامت گردانید .
در میان پذیرفتگان ورود به آتش نیز برخی با سرعت و برخی به کندی وارد شدند که اولین کسانی که فرمان الهی را اجابت کردند حضرت خاتم و ائمه بودند .
وقتی اصحاب شمال سلامتی اصحاب یمین را دیدند گفتند : پروردگارا ما را ببخش و فرمان ده تا در آتش درآییم
خداوند فرمود وارد شوید ، اما وقتی به نزدیکی آتش رسیدند و شعله های برافروخته اش به آنها رسید برگشتند و گفتند : ما طاقت صبر بر سوختن نداریم و باز نافرمانی کردند تا اینکه سه بار برای ورود در آتش فرمان گرفتند و از انجام آن خودداری کردند همانگونه که اصحاب یمین سه بار به این کار مامور شدند و هر سه بار اطاعت کردند ...
در اینجا آخرین مرحله عالم میثاق فرا رسید و به اذن پروردگار همه آنها به حالت اول برگشتند و خداوند آدم را از همان گل آفرید و سپس همه آنها به تدریج به دنیا خواهند آمد تا آخرین آنها در پایان عالم متولد گردد و با توجه به پیشینه ای که در عالم ذر داشته است زندگی کند.

تفسیر عیاشی جلد 1 ص 182 ، جلد 2 ص 39 - 40 - 41
کافی جلد 1 ص 441 ، جلد 2 ص 7 - 12
محاسن جلد 1 ص 241
امالی شیخ مفید ص 233
توحید صدوق ص 319
بصائرالدرجات ص 91 الیقین سیدبن طاووس ص 317 - 338
معانی الاخبار ص 116
علل الشرایع جلد 1 ص 85

اگه دوستان سوال یا شبهه ای در مورد عالم ذر داشتن میتونن بپرسن اگه بتونم جواب میدم .

من یه بچه شیعه ام و یه بچه شیعه هیچوقت کم نمیاره…اقام مولام بهم گفته از هر چی میترسی با کله برو توش…
من بچه های شیر خدا علی هستیم و هیچ وقت کم نمیاریم.میجنگیم مبارزه میکنیم زخمی میشیم اما تشنه پیروزی هستیم…به دستام نگاه کن..من با همین دستا میجنگم و شکست میدم.مهم نیست سوژه موزد نظر نفسم میخواد باشه یا شیطان یا امریکا یا اسرائیل…هدف پیروزیست و زندگی میدان جهاده…
من بچه شیر خدا علیم و یه بچه شیعه به همون اندازه که غضبش در مقابل دشمن زیاده اما به همون اندازه هم مهربونه.با خونوادش با همسرش با همه کسش…کیه که مثل مولا علی نماز بخونه؟ تخمک زمین از زاده شدن یکی مثل علی نا توانه…رفت و نخواهد امد…
دو دست لباس داشت…امیر مومنان …کسی که حکومت اسلام دستش بود کسی که از شجاعتش حرفهاست…قدرش را ندانستند…از کجا معلوم…شاید اگر علی الان بود …. الان من میشدم سربازش

ببینید دوستان این جوابایی که شما دادید هیچ کدوم منطقی نیست و ادم اینارو واسه ی غیر مسلمان بگه طرف قبول نمیکنه.یعنی تنها دلیلی ک داره همون عالم ذر هست؟؟اگه یکی ازمون پرسید از کجا معلوم عالم ذر وجود داره چه جوابی بهش بدیم ک از احادیث نباشه؟؟؟

mehrdad1919;610201 نوشت:
ببینید دوستان این جوابایی که شما دادید هیچ کدوم منطقی نیست و ادم اینارو واسه ی غیر مسلمان بگه طرف قبول نمیکنه.یعنی تنها دلیلی ک داره همون عالم ذر هست؟؟اگه یکی ازمون پرسید از کجا معلوم عالم ذر وجود داره چه جوابی بهش بدیم ک از احادیث نباشه؟؟؟

[=arial black]

اون آدمی که با حدیث راضی نمیشه حتما ائمه رو قبول نداره
و اگه ائمه رو قبول نداره پس بالاتر بودن شان اونارو هم قبول نداره
و اگه قبول نداره کسی بالاتر از خودشه پس به دنبال اثبات عدالت و بی عدالتی خدا نمیره
پس لازم نیست بهش ثابت کنم عالم ذر وجود داشته

در ضمن

[=arial black] ب[=arial black]ه جای اینکه مدام در فکر هدایت کردن غیر مسلمونا باشیم
بهتره
[=arial black]قبلش شبهاتمون رو واسه خودمون حل کنیم و هروقت به یقین رسیدیم در پی اثباتش به بقیه باشیم .

من ک مسلمان هستم با جوابای شما قانع نشدم وای ب حال بقیه!!!ی شخص غیر مسلمان هم ب همه جوانب دین نگاه میکنه و مطقی بود میپذیره.الان شما وجود عالم ذر رو چجوری برای من اثبات میکنی؟

موحد;610010 نوشت:
جناب مهران احمدی
دو نفر از پیامبران معصوم بنا به نص قران خود را ظالم می پندارند و یکی از پیامبران معصوم هم کافر شده است و خداوند خطاب به پیامبر محمد می فرمایند که تو گمراه بودی پس ما تو را هدایت کردیم. ضمنا چرا باید پیامبر به خاطر گناه نکرده و صرفا برای گناه دیگرانی همچون بنده از درگاه حضرت احدیت برای خود استغفار کند؟

در مورد عصمت پیامبران و اینکه انها گناه نکردند بابی در جلد اول کتاب عیون الاخبار الرضا نوشته ی شیخ صدوق وجود دارد که در ان امام رضا عصمت پیامبران و معنی ایاتی از قران که به ظاهر بر گناهکاربودن پیامبران حکم می کنند را توضیح داده اند و من نمی دانم منظور شما کدام ایه از قران است ولی برای نمونه موردی را ذکر می کنم: برای مثال جایی که در قران امده که حضرت ابراهیم به ماه و ستارگان گفته که این خدای من است گفتن او از روی یقین و قصد اینکه انها را خدا پندارد نبوده بلکه گفتن او از روی استفهام و انکار بوده زیرا ابراهیم در بین سه گروه بود که یک طیفه ماه را و یک طایفه زهره را و یک طایفه افتاب را می پرستیدند و قصد او این بود که باطل بودن دین انها را برای انها ثابت کند و به انها ثابت کند که همه ی این ها نابود شدنی و از بین رفتنی اند و بندگی فقط سزاوار کسی است که اینها را بوجود اورده است . اما بحث من فعلا بر سر موضوعی دیگر است خواهشا تاپیک اول را مطالعه کنید. با تشکر

alieye;610048 نوشت:
1- شک نکنید اگه بگم تلاش کردند و به این مقام رسیدند،بی نهایت دلیل از من میخواید و قبولشون هم نمیکنید.
2- شک نکنید اگه بگم پارتی بازی رخ داده،بی نهایت دلیل از من میخواید و قبولشون هم نمیکنید.

سلام
عزيز ميشه بجاي من قضاوت نكني :Nishkhand:

alieye;610048 نوشت:
اونوقت دیگه تناقضی با قادر بودنش نداره،چون خودش اینطور خواسته (بنا به دلایلی)

اينطوري كه هر كسي به هر پرسشي هر جوابي دلش بخواهد ميدهد!
هيچ جبري نبوده و كاملاً اختياري بوده. چرا؟ بنا به دلايلي
اصلاً ائمه معصوم نيستند. چرا؟ بنا به دلايلي
و................

alieye;610048 نوشت:
ولی واسه اینکه عریضه خالی نمونه و من هم یه جوابی مربوط به تاپیک داده باشم،اینو میگم که،اونها با سعی و تلاش به این مقام رسیدند

حضرت عيسي(ع) چه تلاشي كردند كه در بدو تولد پيامبر شدند؟!

ضمن اينكه در حرفهاي شما تناقض وجود دارد:

alieye;610048 نوشت:
اگه اون جبر رو خودش توی دنیا قرار داده باشه چی؟؟؟
اونوقت دیگه تناقضی با قادر بودنش نداره،چون خودش اینطور خواسته(بنا به دلایلی)

در اينجا شما نتيجه گيري كرديد كه اين برتري جبري بوده

اما در ادامه فرموديد:


alieye;610048 نوشت:
ولی واسه اینکه عریضه خالی نمونه و من هم یه جوابی مربوط به تاپیک داده باشم ، اینو میگم که ، اونها با سعی و تلاش به این مقام رسیدند
بالاخره جبري بوده يا اختياري؟!

موحد;610020 نوشت:
سخنان حضرت الله فرق می گذاشتند. اگر می دیدند که پیامبر وحی الهی را بر آنها اعلام می کند بدون هیچ نوع واکنشی آن را می پذیرفتند ولی اگر می دیدند که سخنان خود پیامبر است با او به بحث و مجادله می پرداختند

پیامبر امده که سخنان خدا را تفسیر کند بنابرین باید از ابتدا علمی داشته باشد که اگر کسی سوالی از اوپرسید بتواند جواب او را بدهد که از این علم بعنوان نور ائمه یاد می شود بنابراین پیامبر هر چه سخن می گفته از روی علم بوده چون اگر سخنی از خود می گفته یعنی از روی هوا و هوس میگفت در نتیجه امکان اینکه اشتباه گفته باشد زیاد می شد در نتیجه خود او به جای اینکه مردم را هدایت کند باعث ایجاد انحراف در دین می شد

موحد;610020 نوشت:
و به عنوان نمونه پیامبر در آخر عمر اسامه بن زید را به فرماندهی سپاه اعزامی منصوب می فرمایند که با مخالفت اصحاب مواجه می شود چرا که به زعم آنها سن اسامه کمتر بوده است به طوری که پیامبر به شدت عصبانب می شوند.

اما در مورد حدیث شما اگر منبع موثق داشته باشد و صحیح باشد می توان اینگونه برداشت کرد که پیامبر چون علم داشته و عقل او کامل بود می دانسته که فلان شخص توانایی فرماندهی سپاه را دارد و این منصب را به او محول کرده اما اصحاب از روی جهل با او مخالفت کردند مثل جریان قران بر نیزه کردن معاویه که حضرت علی می دانست که این یک نیرنگ است اما اصحاب با او مخالفت کردند و نتیجه ی این مخالفت هم مشخص شد.

mehrdad1919;610205 نوشت:
من ک مسلمان هستم با جوابای شما قانع نشدم وای ب حال بقیه!!!ی شخص غیر مسلمان هم ب همه جوانب دین نگاه میکنه و مطقی بود میپذیره.الان شما وجود عالم ذر رو چجوری برای من اثبات میکنی؟

سلام جناب "مهرداد"
برادر شما به اين پاسخ دقت نكرديد:

رهگذر آسمان;610202 نوشت:
اون آدمی که با حدیث راضی نمیشه حتما ائمه رو قبول نداره
و اگه ائمه رو قبول نداره پس بالاتر بودن شان اونارو هم قبول نداره
و اگه قبول نداره کسی بالاتر از خودشه پس به دنبال اثبات عدالت و بی عدالتی خدا نمیره
پس لازم نیست بهش ثابت کنم عالم ذر وجود داشته

براي اينكه واضح تر موضوع بيان بشه مثالي خدمتت عرض ميكنم

بنده آهن و فلز رو قبول ندارم ، امكان ساخت برج هاي بلند رو هم قبول ندارم ، وجود كشوري به نام فرانسه رو قبول ندارم
حالا شما برج ايفل رو براي من اثبات كن

دوستان خواهشا بحث امکان وجود یا نبود عالم ذر رو تو یه تاپیک دیگه مطرح کنید تا بحث از موضوع اصلی خارج نشه الان به سوال های تاپیک اول پاسخ درستی داده نشده و بحث وارد حاشیه ها شده با تشکر.

مهران احمدی;609994 نوشت:
مطابق با گفته ی شما حالا اگر شخصی که 100 واحد نعمت به او داده شده 100 واحد مسئولیت خود را تمام و کمال انجام دهد و اگر شخصی که 40 واحد به او داده شده 40 واحد را انجام دهد ایا این دو نفر در بهشت هم رتبه خواهند بود ؟ اگر جواب مثبت است بنابراین دیگر گفتن جملاتی مانند اینکه حسن و حسین سید جوانان اهل جنت اند معنی نخواهد داشت چون دیگران هم مسلما می توانند به مسئولیت خود عمل کنند وبا انها هم رتبه شوند و اگر جواب منفی است این باز هم می شود یک نظام طبقاتی چون شخصی که به او 40 واحد داده شده دست خودش که نبوده که این گونه باشد و همینطور برابری در اسلام زیر سوال می رود چون همیشه در اسلام حرف از برابری و عدالت است و گرنه با پادشاهان و نظام طبقاتی دوره ی اشکانیان چه فرقی دارد که در ان همیشه پادشاهان حرف از رنگین بودن خون خود می زدند و همینطور خدا در قران فرموده رسولانی از جنس خودتان .....و همچنین اینکه گرامی ترین انسانها با تقوا ترین انهاست پس اگر بگوییم انها چون تقوای بیشتری دارند گرامی تر اند باز هم این نوعی دور زدن مسئله و به حاشیه راندن ان است چو این تقوا هم بواسطه ی علم یقینی انهاست پس اگر انها هم انسان اند باید قوانینی مانند دیگر انسانها بر انها جاری باشد نه اینکه به انها خدا بهترین کمالات را بدهد و بواسطه ی همین کمالات در اخرت هم بهترین درجه را داشته باشند و یک شخص زنا زاده و گدا و بی سرپرست بدنیا بیاید و در اخرت هم به درجه ی انها نرسد این چه قانونی است و خدا هر طور که میخواهد می بخشد که جواب درست حسابی و منطقی نشد پس اگر اینگونه باشد که خدا هر گونه می خواهد و بی دلیل کار میکند که انسان نمی تواند در این دنیا زندگی کند چون اگر اینگونه باشد برای مثال ما به علت اعتماد به نظام مندی جهان دست به کار میزنیم و فعالیت میکنیم و اگر اعتماد به خالق خود و خالق این جهان نداشته باشیم که هر لحظه ممکن است نظام جهان را عوض کند( مثلا شکر را گاهی شیرین کند و گاهی شور ) چون او هر کار که می خواهد می کند و هر لحظه ممکن است هر چیزی را تغییر دهد اینگونه که انسان نمی تواند زندگی کند . لطفا جوابی درست حسابی و منطقی عرض بفرمایید . باتشکر

موحد;610020 نوشت:
اصحاب پیامبر میان سخنان ایشان و سخنان حضرت الله فرق می گذاشتند. اگر می دیدند که پیامبر وحی الهی را بر آنها اعلام می کند بدون هیچ نوع واکنشی آن را می پذیرفتند ولی اگر می دیدند که سخنان خود پیامبر است با او به بحث و مجادله می پرداختند

از اين بيان سه برداشت ميشود:

1 - صحابه از پيامبر(ص) عاقل تر بودند! چون آنها ميدانستند كه حرف خدا كدام است و آن را بي هيچ واكنشي ميپذيرفتند. اما پيامبر(ص) كه از طريق وحي با خود خدا در ارتباط بود ، نميتوانست افكار و اعمال خود را با كلام الهي تطبيق دهد!!!!

2 - بنا بر مورد 1 ، استحقاق صحابه از شخص پيامبر(ص) براي پيامبري بيشتر بود. لذا مقام صحابه از پيامبر(ص) بالاتر است!!!!! :Moteajeb!:

3 - باز هم بنا بر گفته هاي قبلي ، خدا اين درك را نداشت كه پيامبري را به صحابه اي كه عاقل تر از پيامبر(ص) بودند بدهد. يعني خدا اشتباه كرد!!! درحاليكه صحابه در گرفتن و پذيرفتن و انجام دستور خدا اشتباه نكردند ، لذا مقام صحابه از خدا هم بالاتر است!!!!!!!!!! :moteajeb:

موحد;610010 نوشت:
خداوند خطاب به پیامبر محمد می فرمایند که تو گمراه بودی پس ما تو را هدایت کردیم

سورهء مباركهء نجم

اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم

وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَى - 1
سوگند به [آن‏] ستاره وقتى كه فرو افتد

مَا ضَلَّ صَاحِبُكُمْ وَمَا غَوَى - 2
يار شما (محمد صلّى الله عليه وآله)
نه گمراه شده و نه منحرف گشته

وَمَا يَنطِقُ عَنِ الْهَوَى - 3
و از هواى نفس سخن نميگويد

إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى - 4
آنچه ميگويد جز وحيى كه به او القاء ميشود نيست

موحد;610020 نوشت:
ولی اگر می دیدند که سخنان خود پیامبر است با او به بحث و مجادله می پرداختند

أَفَتُمَارُونَهُ عَلَى مَا يَرَى - 12
آيا در آنچه مي بيند با او مجادله ميكنيد؟!

علــی;610000 نوشت:
پیامبر گناهی ندارد.
اگر هم گناهی داشته باشد که از آن استغفار کند آن است که امثال شما که ادعای پیروی از ایشان را دارید به ایشان نسبت گناه می دهید و باید هم از چنین پیروانی استغفار هم کرد.

پیامبر و امام هم گناه می کنند
منتهی چیزی که برای ما گناه نیست برای انها گناه محسوب می شود
مثلا ممکن است شکر نکردن برای انها گناه محسوب شود

**گلشن**;610332 نوشت:
مثلا ممکن است شکر نکردن برای انها گناه محسوب شود

ببخشید ایا این جمله درسته چون من تو یه جای دیگه هم خوندم نماز شب بر اونها واجب بوده؟ ایا کسی منبع موثقی برای این حرف ها داره؟ راستی چرا دیگه خبری از کارشناس محترم نیست؟

وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا ﴿۳۳﴾ احزاب
و در خانه‏هايتان قرار گيريد و مانند روزگار جاهليت قديم زينتهاى خود را آشكار مكنيد و نماز برپا داريد و زكات بدهيد و خدا و فرستاده‏اش را فرمان بريد خدا فقط مى‏خواهد آلودگى را از شما خاندان [پيامبر] بزدايد و شما را پاك و پاكيزه گرداند (۳۳

مهران احمدی;610237 نوشت:
دوستان خواهشا بحث امکان وجود یا نبود عالم ذر رو تو یه تاپیک دیگه مطرح کنید تا بحث از موضوع اصلی خارج نشه الان به سوال های تاپیک اول پاسخ درستی داده نشده و بحث وارد حاشیه ها شده با تشکر

سلام
عزیز بحث عالم ذر به عنوان یکی از پاسخ های ممکن برای پرسش شما مطرح شده ، اون وقت به چه دلیل باید در تاپیک دیگری مطرح بشه؟! :Gig:

ضمن اینکه بعد از پاسخ جناب "رئوف" ، بنده ایرادهایی به پاسخ ایشان گرفتم که هنوز مطلبی در این مورد نفرمودند

قبول دارم بحث کمی به حاشیه رفته ولی این حاشیه ربطی به بحث عالم ذر ندارد

ولی اگر تمایل دارید کلام به کلام درمورد صحبت های شما بحث شود ، بسیار خب. بنده هم از منظر خودم نکاتی عرض میکنم (پست بعد)

Reza-D;610417 نوشت:
سلام
عزیز بحث عالم ذر به عنوان یکی از پاسخ های ممکن برای پرسش شما مطرح شده ، اون وقت به چه دلیل باید در تاپیک دیگری مطرح بشه؟!

ضمن اینکه بعد از پاسخ جناب "رئوف" ، بنده ایرادهایی به پاسخ ایشان گرفتم که هنوز مطلبی در این مورد نفرمودند

قبول دارم بحث کمی به حاشیه رفته ولی این حاشیه ربطی به بحث عالم ذر ندارد

ولی اگر تمایل دارید کلام به کلام درمورد صحبت های شما بحث شود ، بسیار خب. بنده هم از منظر خودم نکاتی عرض میکنم (پست بعد)


جناب اقای reza-d من قصد بی احترامی به کسی رو نداشتم ولی منظورم این بود که اگه بحث وارد بحث عالم ذر بشه دیگه از موضوع اصلی خودش فاصله میگیره چون در بحث عالم ذر این موضوع مطرح هست که چون پیامبر زودتر از همه به بندگی خدا اعتراف کرده مقام او باید بالاتر باشد و این جز شبهات بنده هم هست به دو دلیل یکی اینکه صرفا با یک اعتراف که نباید اینقدر فاصله باشه میان پیامبر و یک شخص دیگه به طوری که به خاطر یک اعتراف خشک و خالی مقام او اینقدر بالا بره و سعادت همیشگی او تضمین بشه و ثانیا اینکه اگر واقعا چنین چیزی بوده چرا ما با تذکر و یاداوری چنین چیزی را به یاد نمی اوریم در حالی که در قران توصیه به تذکر و یاداوری شده و بعضی میگن چون باعث تلخ شدن زندگی برای انسان نشه حتما می دونید که یاد اوری و تذکر برای وقتی به کار میره که باعث بشه انسان چیزی رو بواسطه ی این تذکر به یاد بیاره اما ما صد بار دیگه هم که تذکر بدن به یاد نمی اوریم در ضمن کسانی که بحث عالم ذر رو مطرح می کنن ایات قرا را در این مورد بیاورند تا قضاوت کنیم و من به خاطر همین بود که گفتم تاپیک جدید باز شه که در این مورد به طور مفصل بحث بشه و اگه بخواهیم همراه این سوال عالم ذر رو هم مطرح کنیم می شود داستان هزار و یک شب . باز هم اگه بی احترامی شد معذرت می خوام.

seyedmoshfeq;610413 نوشت:
فقط مى‏خواهد آلودگى را از شما خاندان [پيامبر] بزدايد و شما را پاك و پاكيزه گرداند

در حدیثی از امام رضا امده که منظور از رجس و الودگی همان شک است و شک هم با وجود جهل بوجود می اید پس نتیجه می گیریم که که خدا با دادن علم و عقل کامل از انها شک را و بواسطه ی ان گناهان را پاک میکند یعنی وقتی علم یقینی داشته باشند گناه نمی کنند اما بحث چیز دیگری است لطفا به تاپیک اول مراجعه کنید.

مهران احمدی;610437 نوشت:
باز هم اگه بی احترامی شد معذرت می خوام
نه برادر من هم منظور شما رو بی احترامی برداشت نکردم :Gol:
اما عرض کنم خدمت شما که در موقع پرداختن به یک مسئله ، ممکن است مسائل مختلفی نیاز به بررسی پیدا کند به دلیل ارتباط با موضوع مورد بحث. مهم این است که این موضوعات به گرفتن نتیجهء مطلوب کمک کند ، ولو اینکه ظاهراً به بحث بی ارتباط باشد

با توجه به این مطالب ، فعلاً فرض را بر صحت جود عالم ذر میگذاریم (تا بعد)


مهران احمدی;610437 نوشت:
صرفا با یک اعتراف که نباید اینقدر فاصله باشه میان پیامبر و یک شخص دیگه به طوری که به خاطر یک اعتراف خشک و خالی مقام او اینقدر بالا بره و سعادت همیشگی او تضمین بشه
برادر عزیز ، سه نکته:

1 - این اعتراف چیز ساده ای نیست که بگوییم چرا صرف همین اعتراف چنین و چنان شد. بلکه همین یک اعتراف گاهی مرز بین کفر و ایمان است

من به خدا ایمان دارم - من به خدا ایمان ندارم
تفاوت از زمین تا آسمان است....

2 - آیا صرف همین اعتراف دیگر همه چیز تمام شده؟ خیر
بعد از این اعتراف شخصی مثل پیامبر(ص) تازه برای شروع راه انتخاب شده اند ، نه اینکه خداوند راه را برای ایشان پایان یافته فرض کند
به بیان ساده خداوند به ایشان میگوید: خب در اولین امتحان قبول شدی پس انتخاب میشوی برای قرار گرفتن در معرض سخت ترین امتحانات! اما به دلیل پذیرفته شدن در اولین آزمایش ، در امتحان های بعدی من تجه ویژه به تو خواهم کرد

3 - برای درک بهتر این موضوع ، نیاز به تبیین بحث جبر و اختیار است
یک سوال از شما میپرسم سپس از همین شمارهء 3 عرائضم را ادامه میدهم

ابلیس چه زمانی به خدا کافر شد؟

مهران احمدی;610372 نوشت:
ببخشید ایا این جمله درسته چون من تو یه جای دیگه هم خوندم نماز شب بر اونها واجب بوده؟ ایا کسی منبع موثقی برای این حرف ها داره؟ راستی چرا دیگه خبری از کارشناس محترم نیست؟

بله این جمله کاملا درسته و من جاهای مختلف خوندم
مثلا همین نماز شبی که شما مثال زدید بر پیامبر واجب بوده و نخواندنش گناه محسوب میشه ولی برای ما نه
و ایه هایی از قران هم که به پیامبر تاکید به توبه می کنه
قسمتیش برای این گناهان است هرچند که جنبه اموزشی هم برای دیگران قسمت دیگری از مساله است
مثلا درخواست یوسف در زندان از پادشاه برای او گناه محسوب شد چنانکه خدا عقابش هم کرد
ولی برای یک انسان معمولی گناه حساب نمی شود
همون جمله معروف که خداوند از هرکس به اندازه وسعش انتظار دارد

Reza-D;610448 نوشت:
1 - این اعتراف چیز ساده ای نیست که بگوییم چرا صرف همین اعتراف چنین و چنان شد. بلکه همین یک اعتراف گاهی مرز بین کفر و ایمان است
من به خدا ایمان دارم - من به خدا ایمان ندارم
تفاوت از زمین تا آسمان است....

2 - آیا صرف همین اعتراف دیگر همه چیز تمام شده؟ خیر
بعد از این اعتراف شخصی مثل پیامبر(ص) تازه برای شروع راه انتخاب شده اند ، نه اینکه خداوند راه را برای ایشان پایان یافته فرض کند
به بیان ساده خداوند به ایشان میگوید: خب در اولین امتحان قبول شدی پس انتخاب میشوی برای قرار گرفتن در معرض سخت ترین امتحانات! اما به دلیل پذیرفته شدن در اولین آزمایش ، در امتحان های بعدی من تجه ویژه به تو خواهم کرد


حالا فرض می کنیم به سبب همین اعتراف این مقام و در پی ان مسئولیت ناشی از این مقام به او داده شد ولی اگر اینگونه بگوییم که این مقام باعث می شود که در ان جهان به بهترین درجه بهشت برسد و احدی به او نرسد پس از این موضوع حاصل می شود که این دنیا بازیچه ای بیش نیست و انسان هرچه تلاش کند به مقام دیگری که به دیگری که به او امکانات بیشتری داده شده نمی رسد ولی خلاف این موضوع ثابت است به چند دلیل عقلی و نقلی (روایی):
اول اینکه در حدیثی داریم که پیامبر فرموده سلمان از ما اهل بیت است و در حدیث دیگری از امام رضا داریم که فرموده این امکانات بیشتری که به بعضی داده شده و از بعضی گرفته شده به دلیل انتقام کشی خدا از بعضی که به انها امکانات داده نشده نیست بلکه ازمایش است پس اگر اینگونه باشد که به خاطر عالم ذر به پیامبر امکانات داده شده و از بعضی که جواب مثبت نداده اند گرفته شده این می شود همان انتقام کشی خداوند و اگر اینگونه باشد که یک نفر باوجود تمامی امکانات گناه نکند و یک نفر در سخت ترین شرایط خود را از گناه نگه دارد و بعد هم مقام انها برابر باشد این چه عدالتی است و همچنین در پست قبلی هم عرض کردیم اگر عالم ذر بوده چرا ما با یاد اوری به یاد نمی اوریم چه بدی می تواند داشته باشد جز اینکه ما می فهمیم اگر اشتباه کرده ایم باید اشتباه خود را جبران کنیم ؟ پس اگر اینگونه نتیجه بگیریم که مثلا یک شخص زنا زاده در عقب مانده ترین امکانات و بدترین شرایط گناه نکند ارزش این گناه او براری می کند مثلا با گناه نکردن پیامبر و اعمال مستحب او باز هم بر می گردیم سر پله ی اول و پست های اولیه.

Reza-D;610229 نوشت:
سلام جناب "مهرداد"
برادر شما به اين پاسخ دقت نكرديد:

براي اينكه واضح تر موضوع بيان بشه مثالي خدمتت عرض ميكنم

بنده آهن و فلز رو قبول ندارم ، امكان ساخت برج هاي بلند رو هم قبول ندارم ، وجود كشوري به نام فرانسه رو قبول ندارم
حالا شما برج ايفل رو براي من اثبات كن


اگر اینطوری بخایید مثال بزنید بنده هم دست شمارو گرفته و میبرم پاریس و برج ایفل رو نشونتون میدم انا ایا شما همچین امکانیو راجع ب عالم ذر دارید؟؟

بحث بسیار خوبیه...و یکی از سوالاتم نیز همینه.....خوب خدا به همه مردم هرچی به پیامبران و ائمه داده بده چی میشه....مگه خدا ما رو دوست نداریم....مگه نمیخواد همه برن بهشت....پس چرا برامون مانع تراشید..... خوب هممون را یا میفرستاد اول بهشت....یا نه ما رو معصوم به دنیا میاورد.... ..... من نمیدونم این همه دنیا برای چیه؟؟؟؟ نمیدونم این همه امتحان چیه؟؟؟؟ خدا میخواد یه عده آخر برن بهشت و یه عده برن جهنم..... خوب برای چی این همه داستان و عالم ذر......عالم دنیا.....عالم برزخ.....قبر......صور.....قیامت.....بعدش بهشت و جهنم.....
تازه روز قیامتش فقط آنقدر طولانه که نمیشه گفت دیگه بقیش بمونه...برای چی؟؟؟؟ خدا که همش براش کمتر از یه ثانیس....خوب واقعا برای چیه؟؟

hosin2a;610475 نوشت:
بحث بسیار خوبیه...و یکی از سوالاتم نیز همینه.....خوب خدا به همه مردم هرچی به پیامبران و ائمه داده بده چی میشه....مگه خدا ما رو دوست نداریم....مگه نمیخواد همه برن بهشت....پس چرا برامون مانع تراشید..... خوب هممون را یا میفرستاد اول بهشت....یا نه ما رو معصوم به دنیا میاورد.... ..... من نمیدونم این همه دنیا برای چیه؟؟؟؟ نمیدونم این همه امتحان چیه؟؟؟؟ خدا میخواد یه عده آخر برن بهشت و یه عده برن جهنم..... خوب برای چی این همه داستان و عالم ذر......عالم دنیا.....عالم برزخ.....قبر......صور.....قیامت.... .بعدش بهشت و جهنم.....
تازه روز قیامتش فقط آنقدر طولانه که نمیشه گفت دیگه بقیش بمونه...برای چی؟؟؟؟ خدا که همش براش کمتر از یه ثانیس....خوب واقعا برای چیه؟؟

جناب اقای hosin2a در توحید مفضل از امام صادق نقل شده که اگر عقل انسان سالم باشد به اندک نعمتی که با سعی و تلاش بدست بیاید راضی تر خواهد بود تا نعمت بسیاری که بدون سعی و استحقاق بدست اید بنابراین مشخص می شود که بدست اوردن کمال با سعی و تلاش که بدنبال ان نعمت را در پی خواهد داشت خود لذتی جدا گانه دارد که برای کسی که این نعمت بدون سعی و تلاش به داده شده این لذت وجود ندارد

مهران احمدی;610468 نوشت:
حالا فرض می کنیم....

نشد دیگه برادر!
من هنوز حرفم نیمه کاره مانده و هیچ نتیجه گیری نکردم. یک سوال از شما پرسیدم که بجای پاسخ به آن دارید حرف ناقص بنده را نقد میکنید

اگر طالب هستید که بحث بصورت منظم ادامه پیدا کند ابتدا پاسخ بنده را بفرمایید ، بعد من نتیجه گیری خودم را عرض میکنم ، بعد از آن صحبت های شما را به گوش جان میشنوم

درضمن بابت تاخیر در پاسخ عذرخواهی میکنم

mehrdad1919;610470 نوشت:
اگر اینطوری بخایید مثال بزنید بنده هم دست شمارو گرفته و میبرم پاریس و برج ایفل رو نشونتون میدم

مهرداد عزیز ، در مثل مناقشه نیست برادر
اگر بنا بر این باشد حتی همین فرمایش شما نیز پاسخ دارد

به این شکل:
رفتن به پاریس به همین راحتی نیست که شما دست مرا بگیرید و با هم برویم پاریس
اول باید بحث ویزا و این مسائل حل شود. از طرفی باید پول آن جور شود. بلیط تهیه گردد و..........

من هم به شما میگویم همانطور که پاریس رفتن دردسر دارد ، کشف و شهود هم دردسر دارد
شما دردسرهای آن را تحمل کن تا دست شما را بگیرند و عالم ذر را بصورت کشف و شهود به شما اثبات کنند!!!

ضمن اینکه جور دیگری هم میتوان مثال آورد که دیگر نتوانید دست مرا بگیرید و نشانم دهید :Nishkhand:

بنده علم نجوم را قبول ندارم
حالا به من اثبات کنید که زمین به دور خورشید میچرخد

برادر خوبم ، مثال برای تفهیم منظور است و منظور از آوردن این مثال این است که:
همانطور که بدون پذیرفتن و استفاده از علم نجوم نمیتوان گردش زمین را اثبات کرد
همان گونه هم نمیشود شما بگویید بنده به مبانی اسلام اعتقاد ندارم ، سپس از کسی بخواهید که غیب را برای شما با علوم ناقص مادی اثبات کند

در حقیقت حرف این است که: وقتی شما به اصل چیزی اعتقاد ندارید ، چطور در پی اثبات فرع آن هستید؟

مهران احمدی;610478 نوشت:
جناب اقای hosin2a در توحید مفضل از امام صادق نقل شده که اگر عقل انسان سالم باشد به اندک نعمتی که با سعی و تلاش بدست بیاید راضی تر خواهد بود تا نعمت بسیاری که بدون سعی و استحقاق بدست اید بنابراین مشخص می شود که بدست اوردن کمال با سعی و تلاش که بدنبال ان نعمت را در پی خواهد داشت خود لذتی جدا گانه دارد که برای کسی که این نعمت بدون سعی و تلاش به داده شده این لذت وجود ندارد

قبول.....تلاش و زحمت.....میخواد....قبول....
پس چرا این همه دنیا ساخته خدا ؟؟؟ این همه موجودات و مخلوقات و .... ساخته.... خوب فقط مارو و دنیا رو خلق میکرد و زحمت میکشیدیم و بعدش میرفتیم بهشت....
البته....حرف و سوال من جدای موضوع تایپک هست.....
ولی این که چرا ما نباید معصوم باشیم و فقط ائمه و پیامبران هستند نیز سوال بنده میباشد.... واین که چرا ما از اون عهد چیزی به یاد نداریم؟؟؟

تشکر از زننده تاپیک بابت سوال خوبی که مطرح کردند .
فکر میکنم سوال بسیار خوبی باشه و همچنین سوالی بی پاسخ برای خیلی از ماها.
امیدواریم با بحث عالم ذر به جایی برسه هرچند خواهشم اینه کارشناس تاپیک دخول کنند تا تاپیک از نظم خدای نکرده خارج نشه

Reza-D;610448 نوشت:
ابلیس چه زمانی به خدا کافر شد؟

شما می خواهید از این بحث چه نتیجه ای بگیرید همه را در یک پست مطرح کنید تا دیگر اینقدر برای دیدن پست های همدیگر انتظار نکشیم شیطان از زمانی کافر شد که خدا به او گفت موجودی خلق کرده ام که از همه بهتر است و همه باید در مقابل او سجده کنند

hosin2a;610491 نوشت:
س چرا این همه دنیا ساخته خدا ؟؟؟ این همه موجودات و مخلوقات و .... ساخته.... خوب فقط مارو و دنیا رو خلق میکرد و زحمت میکشیدیم و بعدش میرفتیم بهشت....

خداوند در قران فرموده که هر اچه که در زمین است را برای بقای انسان ها و در نتیجه استفاده از انها و رسیدن به کمال افریده و شاید این شعر بیانگر این امر باشد : ابر و باد و مه خورشید و فلک در کارند تا تو نانی به کف اری و به غفلت نخوری اما انچه که خداوند در عوالم دیگه افریده حتما یه حکمتی داشته که من از اون بی اطلاعم اما در سخنی از امام صادق اومده که فکر نکن که فقط خداوند تورا در این جهان افریده بلکه انسان های زیادی در جهان های دیگه افریده که تو در پایان او جهان ها هستی همچنین این نشان دهنده قدرت خداوند و حکمت خداوند است تا اینجا به عقل ناقص بنده رسید اگه قانع نشدید می تونید یه تاپیک جدید باز کنید تا بحث بشه
hosin2a;610491 نوشت:
ولی این که چرا ما نباید معصوم باشیم و فقط ائمه و پیامبران هستند نیز سوال بنده میباشد....

شاید اگر اینگونه بود همه یک جور و یکسان می شدند و دیگر تفاوت های فردی معنا نداشت و اشکال ایجاد می شد که خدا ناتوان است از ایجاد انواع مختلف و گوناگون افراد و همینطور اینکه دیگر زحمتی برای مردم نداشت تا دین را بفهمند و بر اساس ان عمل کنند و همچنین برای پیامبران زحمتی برای ابلاغ دین و انجام مسئولیت بوجود نمی امد و در نتیجه کاری که بی زحمت باشد لذت حاصل از زحمت در ان وجود ندارد بر اساس پست قبلی. باز هم من نظر خود را بیان کردم اگر قانع نشدید تاپیک جدیدی باز کنید.

ی سوال دیگه تو عالم ذر ک شما میفرمایید از انسان چ سوالاتی پرسیده شده؟

سلام علیکم

بابت اینکه تاپیک رو به بیراهه میکشونم خیلی معذرت میخوام(سعی میکنم در خلالش یه موضوعاتی رو هم مطرح کنم که تاپیک اونقدرا هم به بیراهه نره و حق الناس گردنم نیاد)،ولی ظاهرا این تاپیک هم خود به خود میره لای آرشیوها و به جواب نمیرسه،چون افراد روی حرفها فکر نمیکنند و ازشون به سادگی میگذرند :Ghamgin:(حالا باز بیایید بگید چرا به جای من تصمیم گرفتی)

فکر نکنم لازم باشه که بگم،مطالب داخل پرانتز،توضیح واضحات یا همون پاورقی هستش :Gol:

Reza-D;610224 نوشت:
نوشته اصلی توسط alieye
1- شک نکنید اگه بگم تلاش کردند و به این مقام رسیدند،بی نهایت دلیل از من میخواید و قبولشون هم نمیکنید.
2- شک نکنید اگه بگم پارتی بازی رخ داده،بی نهایت دلیل از من میخواید و قبولشون هم نمیکنید.
سلام
عزيز ميشه بجاي من قضاوت نكني

واقعا عذرخواهی میکنم که به جای شما قضاوت کردم ولی همین متنهای شما نشون میده که من درست فکر میکردم چون،ظاهرا مطالب قبلیم رو قبل از اینکه بخونید و روش فکر کنید،فقط دنبال جواب دادن هستید(منظورم بحث جهان مادی و جهان مطلق و داستان ذرات باهوش هستش،که نرفتید بخونید).

Reza-D;610224 نوشت:
نوشته اصلی توسط alieye
اونوقت دیگه تناقضی با قادر بودنش نداره،چون خودش اینطور خواسته (بنا به دلایلی)
اينطوري كه هر كسي به هر پرسشي هر جوابي دلش بخواهد ميدهد!
هيچ جبري نبوده و كاملاً اختياري بوده. چرا؟ بنا به دلايلي
اصلاً ائمه معصوم نيستند. چرا؟ بنا به دلايلي
و................


دوست عزیز یه بار دیگه این جمله بنده رو بخون

نقل قول:
من یه مسئله ای رو خلاصه وار میگم،اگه مفصلترشو خواستید برید مطالب قبلیمو بخونید(البته ناقصند ولی خب بهتر از توضیحات اینجاست)

حالا خوبه لینکش رو هم بهتون دادم

لینک ::::: هدف خداوند از خلقت جهان چی بوده؟

جمله بنا به دلایلی،همون جمله ای هستش که زمانی که میخوان از روده درازی بپرهیزند،از این جمله استفاده میکنند و ارجاع میدن به منبع اصلی.

Reza-D;610224 نوشت:
نوشته اصلی توسط alieye
ولی واسه اینکه عریضه خالی نمونه و من هم یه جوابی مربوط به تاپیک داده باشم،اینو میگم که،اونها با سعی و تلاش به این مقام رسیدند
حضرت عيسي(ع) چه تلاشي كردند كه در بدو تولد پيامبر شدند؟!

مشکل شما اولا اینه که متن های قبلیه من رو نخوندید،ولی واسه اینکه یه مقدار بیشتر روشن کنم مطلب رو،توضیحات زیر رو بخونید.

ببینید دوستان،تلاش کردن رو حتما به معنای دویدن دنبال یه چیزی ندونید و یا کارهای سخت فیزیکی...
مثال : فرض کنید قراره شما به یه مقامی برسید،رسیدن به اون مقام،مستلزم اجرای یه تعداد شروط هستش،بعد از اینکه به اون شروط عمل میکنید،اون مقام به شما میرسه،.....حالا اگه یه نفر،این شروط رو برای شما،قبل از تولد شما اجرا کنه،پس در نتیجه به محض تولد شما،این مقام به شما میرسه.
ولی مشکل اینجاست که این شروط رو،خالق برای حضرت عیسی(ع) اجرا کرده و انجام داده.
توی دنیای نسبی اگر خالق به طور مستقیم وارد عمل شود،چون جبر خودش را زیر پا گذاشته،معجزه رخ میدهد و تولد حضرت عیسی(ع) معجزه بوده.
و اما مشکل معجزه چیست و آیا خالق با عمل معجزه،در حق بنده های دیگرش اجحاف کرده؟
روزی که خالق،جهان را آفرید و به خودش احسنت گفت،همه شرایط رو سنجیده بود.
چون برادر Reza-D،ظاهرا دنبال مچگیری هستند(از لحنشون اینطور برداشت کردم) در مورد معجزه حرفی نمیزنم و خودتون دلایلش رو پیدا کنید(البته اگه براتون مهمه).

Reza-D;610224 نوشت:
ضمن اينكه در حرفهاي شما تناقض وجود دارد:
نوشته اصلی توسط alieye
اگه اون جبر رو خودش توی دنیا قرار داده باشه چی؟؟؟
اونوقت دیگه تناقضی با قادر بودنش نداره،چون خودش اینطور خواسته(بنا به دلایلی)
در اينجا شما نتيجه گيري كرديد كه اين برتري جبري بوده

اما در ادامه فرموديد:
نوشته اصلی توسط alieye
ولی واسه اینکه عریضه خالی نمونه و من هم یه جوابی مربوط به تاپیک داده باشم ، اینو میگم که ، اونها با سعی و تلاش به این مقام رسیدند
بالاخره جبري بوده يا اختياري؟!

دوست عزیز چون شما مطالب قبلیم رو نخوندید،سوء تفاهم براتون پیش اومده
اون جبری که توسط خالق،قبل از پیدایش جهان بوجود اومده،بابت این بوده که همه از شرایط یکسان استفاده کنند و خالق به طور مستقیم وارد عمل نشه،و در صورت وارد شدن مستقیم خالق به یک موضوع معجزه رخ میداده.
و اما اون تلاش پیامبران و امامان،منافاتی با قضیه جبر نداره(اون جبر برای تمام افراد جامعه هستش و تلاش هم برای تمام افراد)،....چون تلاش کردن در دنیا،به معنی اطاعت از خالق هستش،هر چه اون تلاش زیادتر باشه،به مقام بالاتری دست پیدا میکنیم.

مثال : در زمان حضرت آدم(ع)،خالق ظاهرا تکالیفی رو بردوشش گذاشت که نتونست از پسش بربیاد،در نتیجه یه پله تنزل درجه پیدا کرد.

سوال : ما از کجا بدانیم تکالیف چیست،تا بتوانیم به مقام های بزرگ دست پیدا کنیم؟
جواب خلاصه وار : بعضی از تکالیف توسط معجزه و پیام های الهی بوده و بعضی ها،توسط علل طبیعی(البته در همش نشانه های روشنی هست)
مثلا خاک کردن میت،توسط کلاغ به انسان آموخته شد،که در عین جالب بودن و تکلیف بودن،ولی معجزه ای رخ نداده.

چون میترسم مطلب جبر و اختیار رو نگرفته باشید خلاصه وار بیانش میکنم:
وجود جبر برای چرخش کائنات و نظام مند بودن و تبعیت کردن از یک قانون واحد برای جهان است،و وجود اختیار برای انجام دادن یا ندادن تکالیف توسط موجودات دارای قدرت تفکر و تعقل است.(به همین سادگی به همین خوشمزگی)

و اما در مورد عالم ذر ...

بزارید یه داستان کوتاهی رو بگم که خالی از لطف نیست
یه روز توی یه انجمن علمی،داشتیم در مورد پیاده سازی یه نرم افزار سنگین و هوشمند بحث میکردیم(IDS)،هر کسی یه نظری میداد و چون داشتیم به نتیجه میرسیدیم همه به وجد اومده بودند،یه دفعه یه نفر اومد گفت کارتون از پایه اشتباهه....
این جمله رو گفت و آفلاین شد.
همه هنگ کردند و پست گذاشتند که مشکل از کجاست؟؟(چون طرف سرش به تنش می ارزید و از این شخصیت ها نبود که شوخی نامربوط کنه)
ولی طرف هیچوقت نگفت که جواب چیه و همه تو کف موندن و اون نرم افزار،با همون روال قبل درست شد

و اما امروز،توی این تاپیک در مورد یه موضوع اعتقادی داره بحث میشه،و من بهتون میگم که روالتون از پایه اشتباهه،ولی با این تفاوت که،درسته که سرم به تنم می ارزه،ولی نه عصایی دارم که براتون تبدیل به اژدها کنم و نه معجزه ای که بتونم از طریق اون،حیرت زدتون کنم.

اگه موارد بالا براتون روشن شد،الان باید به این نتیجه برسید که داستان مقام پیامبری و امامت،برمیگرده به قبل از عالم ذر(منظورم دلیل خلقت جهان هستش)
و تا وقتی در مورد ساختار منطقی جهان تحقیق نکنیم،همیشه این سوالها برامون پیش میاد.

سعی کنید به جای بازی با جملات و جواب دادنهای بی مورد،یه مقدار روی قسمتهای اصلی مطلب بحث کنیم،نه روی حواشی مطلب.

بابت لحن تندم عذر میخوام،مخصوصا از آقا رضا

یا علی

موضوع قفل شده است