بدا چيست ؟

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
بدا چيست ؟

1- بدا چيست ؟
2- بدا درقرآن وروایات؟
3- و آيا بدا با محو و اثبات فرق مي‏كند؟(بدا درمورد خداوند:)
4- نظر اهل سنت دراین باره چیست؟

5- فائده اين بداءها چيست؟

6- آیا نسخ همان بداست؟

اول: تعریف لغوی واصطلاح دینی بدا؟
بداء در لغت به معناى ظاهر و آشكار شدن است و در اصطلاح،به دگرگونى مسير طبيعت و سرنوشت انسان در برابر انجام رفتار صالح و پسنديده اطلاق مى شود. این بدا درمورد انسان است .
دوم : بدا درقرآن وروایات:
الف) بدا واژه‏اي است كه در قرآن و روايات از آن ياد شده و در 6 آيه قرآن آمده است از جمله :
البته درقرآن تمام موارد بدا برای انسانها بکار رفت.
1- «وَ بَدا لَهُمْ سَيِّئاتِ ما كَسَبُوا..(1)
در روز قيامت اعمال بدي را كه مشركان، انجام داده ‏اند، برايشان آشكار خواهد شد.
2- «...وَ بَدا لَهُمْ مِنَ الله ما لَمْ يَكُونُوا يَحْتَسِبُونَ.(2)
براي ستمكاران در روز قيامت، اموري آشكار مي ‏شود كه هرگز گمان نمي‏ كردند.
3- «وَ بَدا لَهُمْ ما كانوا يُخْفُون مِنْ قَبْلُ .(3)
روز قيامت، هنگامي كه كفار در برابر آتش جهنم قرار مي‏ گيرند، اعمال و نياتي را كه پيش‏تر پنهان مي‏ كردند، در برابر آنها آشكار مي ‏شود.
4- وَبَدَا لَهُمْ سَيِّئَاتُ مَا عَمِلُوا وَحَاقَ بِهِم مَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُون .(4) [حقيقت] بديهايى كه كرده‏اند بر آنان پديدار مى‏شود و آنچه را كه بدان ريشخند مى‏كردند آنان را فرو مى‏گيرد
5- قَدْ كَانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْرَاهِيمَ وَالَّذِينَ مَعَهُ إِذْ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَاء مِنكُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ كَفَرْنَا بِكُمْ وَبَدَا بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةُ وَالْبَغْضَاء أَبَدًا حَتَّى تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ إِلَّا قَوْلَ إِبْرَاهِيمَ لِأَبِيهِ لَأَسْتَغْفِرَنَّ لَكَ وَمَا أَمْلِكُ لَكَ مِنَ اللَّهِ مِن شَيْءٍ رَّبَّنَا عَلَيْكَ تَوَكَّلْنَا وَإِلَيْكَ أَنَبْنَا وَإِلَيْكَ الْمَصِيرُ .(5) قطعا براى شما در [پيروى از] ابراهيم و كسانى كه با اويند سرمشقى نيكوست آنگاه كه به قوم خود گفتند ما از شما و از آنچه به جاى خدا مى‏پرستيد بيزاريم به شما كفر مى‏ورزيم و ميان ما و شما دشمنى و كينه هميشگى پديدار شده تا وقتى كه فقط به خدا ايمان آوريد جز [در] سخن ابراهيم [كه] به [نا]پدر[ى] خود [گفت] حتما براى تو آمرزش خواهم خواست با آنكه در برابر خدا اختيار چيزى را براى تو ندارم اى پروردگار ما بر تو اعتماد كرديم و به سوى تو بازگشتيم و فرجام به سوى توست
6- ثُمَّ بَدَا لَهُم مِّن بَعْدِ مَا رَأَوُاْ الآيَاتِ لَيَسْجُنُنَّهُ حَتَّى حِينٍ.(6) آنگاه پس از ديدن آن نشانه‏ها به نظرشان آمد كه او را تا چندى به زندان افكنند

بدا درورایات : شیعه برای خدا هم بکاررفت.
در روايت هم مي‏ فرمايد: «ما بَدَالله عَزَّوَجَلَّ شَئٌ اًِّلاّ كانَ في عِلْمِهِ قَبْلُ أَنْ يَبْدُوا لَهُ.(7) هيچ چيزي براي خداوند ظاهر نمي شود، جز آن كه پيش از وجود و ظهورش، براي خداوند آشكار بوده است.
از اين روايات به خوبي روشن مي ‏شود كه تقدير خداوند بيماري اين سه تن بوده است، اما پس از مبتلا شدن آنان به اين بيماري‏ ها براي خداوند بدا حاصل شده است.

3- و آيا بدا با محو و اثبات فرق مي‏كند؟
واژه محو و اثبات نيز كه هم معناي واژه بداست، در قرآن آمده است
اما بدا درمورد خداوند:
حقیقت بداء تعبیر دیگری است از "یمحوالله ما یشاء و یثبت و عنده أمّ الکتاب(8 ) خداوند محو و اثبات می‌‌ کند آن چه را که می‌‌ خواهد و نزد او است امّ الکتاب".
توضيح: نزد خداوند دو لوح قرار دارد: لوح محو و اثبات و ديگري لوح محفوظ. آنچه كه "بداء" و تغيير آن واقع مي‏شود كه "اجل معلق" نيز از آن جمله است، در لوح محو و اثبات است، اما در لوح محفوظ هيچ گاه بداء واقع نمي ‏شود.
هم چنين گاه پيامبر يا امام از "لوح محو و اثبات" آگاهي مي‏ يابد كه طبعاً قابل تغيير و دگرگوني است، و بعداً با برخورد به موانع و فطرت شرايط تحقق نمي ‏پذيرد. در تواريخ اسلامي آمده، كه حضرت مسيح (ع) درباره عروسي خبر داد كه در شب زفاف مي ‏ميرد، ولي عروس برخلاف پيش بيني مسيح (ع) سالم ماند. هنگامي كه از وي جريان را پرسيدند فرمود: آيا صدقه‏اي در اين راه داده ‏ايد؟ گفتند: آري، فرمود: صدقه بلا را دفع مي ‏كند. در اين جا روح پاك مسيح (ع) بر اثر ارتباط با لوح محو و اثبات از حدوث چنين حادثه ‏اي خبر داد، در حالي كه اين واقعه مشروط بود (مشروط به اين كه مانعي همچون صدقه، بر سر راه آن حاصل نشود) و چون به مانع برخورد كرد، نتيجه چيزي ديگري شد. در چنين مواردي گفته مي ‏شود "بداء" حاصل شد، يعني حادثه ‏اي‏ كه به حسب ظاهر مي‏ بايست واقع مي ‏شد، واقع نشد. (9)
حضرت فرمود رختخوابتون را کنار بزنید چنین کردند دیدند دوتا مار به هم چنگ زدند و همدیگر را نیش زدند. وزهر را خالی نمودند.
اما لوح محفوظ لوحی است که تمام حوادث ممکنات درآن ثبت است وفقط خدا میداند و تغیی ر درآن راه ندارد. بل هو قرآن مجید فی لوح محفوظ .(10)
صدرالدين سپس مانند برخي از قدما براي علم خدا دو مرحله قائل شده است؛ مرحله‏اي كه همان لوح محفوظ است كه دگرگوني نمي‏پذيرد، و مرحله‏اي كه مرحله محو و اثبات است و بنابر شروطي دگرگوني مي‏پذيرد و تحقق اين دگرگوني مشروط به تحقق آن شروط است. علم نبي و ولي منحصر در اين مرحله اخير است. يعني نفس آنها به بعضي از الواح محو و اثبات اتصال مي‏يابد و براساس دانشي كه از اين طريق حاصل شده، از چيزي خبر مي‏دهند؛ و ممكن است زماني ديگر بر الواحي ديگر مطلع شوند و خبري مخالف اخبار نخستين بدهند. به عبارت ديگر انسان كاملي كه وحدت ذاتي وجود و كثرت عنواني شئون در وي منطوي است، داراي علم و عالميت خاصي است و اين عالميت در حيطه لوح محو و اثبات مقرر است كه حوادث ثبت شده در آن مشترط به شروط و مقدماتي است .(11) كه اگر تحقق نيابد، رويدادها نيز حادث نمي‏شوند؛ و همين است كه از آن به بداء تعبير مي‏گردد.

دانشمندان شيعه گفته اند: هنگامى كه «بداء» به خداوند نسبت داده مى شود به معنى «ابداء» است. يعنى آشكار ساختن چيزى كه قبلاً ظاهر نبوده و پيش بينى نمى شد. (12)

چهارم - نظر اهل سنت دراین باره چیست؟
راوى سليمان مى گويد: «رسول خدا(صلى الله عليه وآله) فرموده: هيچ عاملى نمى تواند قضاى الهى را برطرف كند، مگر دعا و چيزى بر عمر انسان نمى افزايد، مگر احسان و نيكى به مردم».(13)
ثوبان مى گويد كه رسول خدا فرمود: «چيزى عمر انسان را زياد نمى كند، مگر احسان و نيكى و هيچ عاملى تقدير الهى را تغيير نمى دهد، مگر دعا، و اعمال زشت و گناهان، انسان را از نعمت هاى الهى محروم مى كند».(14)
در روايات اهل ‏سنت نيز اين واژه به كار برده شده است، چنان كه در صحيح بخاري از ابوهريره روايت شده: «أَنَّهُ سَمِعَ رَسُولَ الله يَقُولُ : اًِّنَّ ثَلاثٌْ في بَني اًّسرائيل أَبْرَصَ وَ أعمي وَ أَقْرَعَ بَدَالله عَزَّوَجَلَّ أَنْ يَبْتَليهِمُ فَبَعَثَ اًّلَيهِمْ مَلَكاً فَأَتي الأَبْرَصَ قالَ أَي شَئٍ أَحَبُّ اًِّلَيْكَ قالَ لَوْنٌ حَسَنٌ وَ جِلْدٌ حَسَنٌ وَ قَدْ قَذَرَني النّاسُ قالَ فَمَسَحَهُ فَأعْطي لوْناً حَسَناً وَ جِلْداً حَسَناً وَ أتي الأَقْرَعَ فَقال أي شئٍ أَحَبُّ اًِّليكَ قالَ شَعْرٌ حَسَنٌ وَ يُذْهَبُ عَنّي قَدْ قَذَرَني النَّاسُ قالَ فَمَسَحَهُ فَأَعْطي شَعْراً حَسَناً وَ أَتَي الأعمي فَقالَ أَي شَئٍ أَحَبُّ اًِّليكَ قالَ يَرَدُّ الله اًّلي بَصَري فَأَبْصَرَ بِهِ النّاسُ قالَ فَمَسَحَهُ فَرَدَّ الله اًِّليهِ بَصَرَهُ (15) از رسول خدا (ص) شنيدم كه مي ‏فرمود : سه نفر از بني اسراييل بودند كه به بيماري پيسي، كوري و بي‏مويي مبتلا بودند؛ آنگاه براي خداوند بزرگ بدا حاصل شد كه آنان را به اين بيماري ‏ها آزمايش نمايد؛ پس فرشته ‏اي را به سوي آنان فرستاد آن فرشته در آغاز، نزد كسي آمد كه به بيماري پيسي گرفتار بود و به او گفت: چه چيزي نزد تو با ارزش‏تر است؟ گفت رنگ و پوست زيبا، چون اكنون مورد نفرت مردم هستم. آنگاه فرشته به بدن او دست كشيد و او سالم شد. سپس نزد فرد بي ‏مو آمد و به او گفت: چه چيزي را بيشتر دوست داري؟ گفت موي زيبا را، مرا شفا ده كه مردم مرا پست مي‏شمارند، فرشته دستي بر سر او كشيد و او نيز سالم شد. سپس نزد نابينا آمد و گفت: چه چيزي نزد تو ارزشمندتر است ؟ گفت: اين كه خداوند به من بينايي را برگرداند . فرشته با دست كشيدن بر چشمان نابينا، او را بينا كرد.
نمونه اى از بداء:
در تواريخ آمده: حضرت مسيح(عليه السلام) درباره عروسى خبر داد كه او در همان شب زفاف مى ميرد، ولى عروس برخلاف پيش بينى مسيح(عليه السلام) سالم ماند!، و هنگامى كه از او جريان را پرسيدند، فرمود: آيا صدقه اى در اين راه داده ايد؟
گفتند: آرى، فرمود: صدقه بلاهاى مبرم را دفع مى كند.
در حقيقت روح پاك حضرت مسيح(عليه السلام) بر اثر ارتباط با لوح محو و اثبات، از حدوث چنين واقعه اى خبر داد، در حالى كه اين حادثه مشروط بود (مشروط به اين كه مانعى همچون «صدقه» بر سر راه آن حاصل نشود) و چون به مانع برخورد كرد نتيجه چيز ديگر شد.
پنجم: در اين جا اين سؤال پيش مى آيد كه: فائده اين بداءها چيست؟
پاسخ اين سؤال با توجه به آنچه ذكر شد، ظاهراً پيچيده نيست; چرا كه گاهى مسائل مهمى همانند آزمايش يك شخص، يا يك قوم و ملت، و يا تأثير توبه و بازگشت به سوى خدا و يا تأثير صدقه و كمك به نيازمندان و انجام كارهاى نيك در برطرف ساختن حوادث دردناك و مانند اينها، ايجاب مى كند كه، صحنه حوادث آينده، قبلاً طورى تنظيم شود، سپس با دگرگونى شرائط طور ديگر، تا مردم بدانند، سرنوشتشان در دست خودشان است، و با تغيير مسير و روش، قادرند سرنوشت خود را تغيير دهند و اين بزرگ ترين فائده بداء است.
اما نسبت دادن اين مطلب به شيعه كه آنها معتقدند: خدا گاهى از كار خود پشيمان مى شود، يا از چيزى با خبر مى شود كه قبلاً نمى دانست اين از بزرگترين جنايات و نابخشودنى ترين تهمت ها است.(16)
ششم : آیا نسخ همان بداست؟

نسخ پایان یافتن امد حکمی است. نسخ همان بداست ولکن نسخ دراحکام استعمال میشود وبدا درامور تکوینی.
پي نوشت:
1- سوره زمر، آيه 48
2- سوره ، آيه 47
3- سوره انعام ، آيه 28
4- سوره جاثیه آيه 32
5- سوره ممتحنه آيه 4
6- سوره یوسف آيه 35
7- بحار الانوار ، مجلسي ، باب بدا ، ج 4 ، ص 111
8-سوره رعد آيه 39
9- تفسير نمونه، ج 10، ص 247 تا 248
10 - تفسیر نمونه ج 21 ص 9
11- ر.ك . الاسفار، الهيات
12- تفسیر نمونه .جلد 10، صفحه 287.
13- صحيح ترمذى، ترمذى، ج 3، ص 305، دارالفكر، دوم، 1403 هـ ق.
14 سنن، ابن ماجه، ج 1، ص 35، درالفكر، بيروت.
15- صحيح، بخاري ، ج 4 ، باب 147 ، ما ذكر عن بني اسرائيل
16- تفسیر نمونه:1 جلد 10، صفحه 287.

خلاصه:
1- بدا در مورد انسان : آشكار شدن چيزي است كه قبلا نميدانسته.
درمورد خدا بمعني ابدا ست .يعني آشكار كار امري در گذر زمان وتفصيل ..
2-بدا همان محو و اثبات است.
3-اهل سنت بدا را درحديثشان دارند. اما با عدم درك صحيح از مفهوم بدا ؛ خيال ميكنند شيعه قائل به بداي انساني در حق خداست. ولذابدا را شرك ميدانند. درحالي كه اين فهم ايشان كاملا غلط واين نسبت شان به شيعه كاملا نادرست است.
4-فائده اين بداءها : ايجاد بارقه اميد وباز بودن درتوبه و ودعاست..

5-نسخ همان بداست ولي نسخ در احكام است وبدا در امور تكويني..

بداءدر لغت به معنای ضهور بعد از خفاءاست.
بداءدر این معنا بر خداوند متعال اطلاق نمی شود چون مستلزم علم بعد از جهل می باشد.
:Gol:حقیقت بداءدر نزد امامیه:Gol:

بداءدر آئینه روایات به این معنا است که انسان قادراست که بواسطه اعمال صالحه، سرنوشت خود را تغییر دهد.
خداوند دارای دو تقدیر است
1_تقدیر مشروط
2_تقدیرمطلق وغیر مشروط
انسان می تواند در تقدیر مشروط تأثیر بگذارد و آن را به گونه ای دیگر رقم بزند واین تغییر سرنوشت مشروط به واسطه انسان، منافات باعلم خداوند ندارد.توضیح این عدم منافات مجالی دیگر می طلبد.:Sham:

موضوع قفل شده است