○♥○امام روشنایی ها (ولادت امام هادی علیه السلام)○♥○

تب‌های اولیه

27 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
○♥○امام روشنایی ها (ولادت امام هادی علیه السلام)○♥○

طوبای فرخنده


در سپیده دمان پانزدهم ذیحجه سال 212 هجری، شعر حیات بر لبان آفرینش جاری شد و زمین را جشن حضور فراگرفت. دهمین صدف دریای آفرینش شکافته شد و گوهر تابنده ای را بر صفحه فطرت به نمایش گذاشت تا چشم هر بیننده ای از فروغ فروزانش خیره گردد. گلی از عترت یاس در شهر رسالت در دامان موسای زمان و جوادآل محمد علیه السلام جوانه زد و سرای آن امام همام را از شمیم عِطر دل انگیزش پر ساخت. او راکه فقیه بود و پرهیزکار، هادی نامیدند تا نویدی باشد از صبح هدایت در دنیای قحط زده ایمان؛ او که با حضورش، جهانی را ریزه خوارِ خوان نعمت خود ساخت.

نام: على.
القاب: نقى، هادى، نجيب، مرتضى، عالم، فقيه، ناصح، امين، مؤتمن، طيّب، فتّاح ومتوكل.
واژه «متوكل» لقب «متوكل على اللَّه»، خليفه عباسى نيز بود كه در عصر امام‏هادى(ع) مى‏زيست. به همين دليل، امام هادى(ع) اين لقب را براى خويش نمى‏پسنديد وبه اصحابش دستور مى‏داد كه از به‏كاربردن آن اعراض كنند.
كنيه: ابوالحسن.
چون كنيه امام موسى كاظم(ع) وامام رضا(ع) نيز ابوالحسن بود، به امام هادى(ع) ابوالحسن ثالث گفته مى‏شود.
منصب: معصوم دوازدهم و امام دهم شيعيان.
نسب پدرى: ابوجعفر، محمد بن على بن موسى بن جعفر بن محمد بن على بن حسين بن على بن ابى‏طالب(ع).
نام مادر: سمانه مغربيه كه كنيه وى ام الفضل بود.
امام هادى(ع) در شأن مادرش فرمود:
مادرم به حق من عارف و از اهل بهشت است. شيطان سركش به او نزديك نمى‏شود و مكر جباران به وى نمى‏رسد. او در پناه خدايى است كه نمى‏خوابد و مادران صديقان و صالحان را به خود وا نمى‏گذارد.
تاريخ ولادت: نيمه ذى حجه سال 212 هجرى.
برخى مورخان تولد آن حضرت را دوم يا پنجم رجب همين سال و برخى ديگر رجب سال 214 دانسته‏اند. يكى از ادله‏اى كه زمان تولد آن حضرت را ماه رجب مى‏داند، دعاى ناحيه مقدسه است:
«اللّهُمَّ اِنّي أسئلكَ بالمَولوُدَينِ في رَجبٍ، مُحمّدِ بنِ عَليٍ الثّاني وَابنه عليّ بنِ محمّدٍ المُنتَجب».
(1)
محل تولد: «صُريا» در حوالى شهر مدينه، در سرزمين حجاز (عربستان سعودى كنونى). صريا قريه‏اى بود كه امام موسى بن جعفر(ع) آن را بنا نهاد و سال هاى طولانى، موطن اولاد و احفاد آن حضرت بود. فاصله آن با مدينه حدود سه ميل است.
مدت امامت: از ذى قعده سال 220 هجرى تا رجب 254 هجرى، به مدت 33سال. زمانى كه آن حضرت به امامت رسيد، هشت سال و پنج ماه بيشتر نداشت.
تاريخ و سبب شهادت: سوم ماه رجب (و به قولى 25 جمادى الاخر) سال 254 هجرى، به وسيله زهرى كه معتمد عباسى، برادر معتز (خليفه وقت) به آن حضرت خورانيد. سن آن حضرت در هنگام شهادت، 40 يا 42 سال بود.
محل دفن: سامرا، كه در سابق به آن «سرّ مَن رَأى‏» گفته مى‏شد (دركشور عراق كنونى).
همسر: حديث (يا سليل) كه به او جده مى‏گفتند.
فرزندان: 1. ابا محمد حسن عسكرى(ع). 2. حسين. 3. محمد. 4. جعفر(معروف به جعفر كذّاب). 5. عليّه يا عايشه.

شباهت به پدر



هنگامی که امام جواد علیه السلام بنا به دعوت اجباری معتصم عباسی می خواست از مدینه به سوی بغداد حرکت کند، حضرت هادی علیه السلام را که کودکی بیش نبود در آغوش گرفت و فرمود: چه دوست داری تا از عراق برایت بیاورم؟ حضرت هادی علیه السلام عرض کرد: شمشیری که گویا آتش شعله ور است. سپس امام جواد علیه السلام به پسر دیگرش موسی فرمود: تو چه دوست داری تا از عراق برایت سوغات بیاورم؟ موسی عرض کرد: اسبی برایم بیاور. امام جواد علیه السلام فرمود:

«ابوالحسن (حضرت هادی) به من شباهت دارد و مانند من است ولی موسی به مادرش شبیه است».

خواسته امام هادی علیه السلام از پدر، نشانه شجاعت ذاتی اوست. او شمشیر برّان جهاد و دفاع می خواست تا از حریم دین و عدل اسلامی نگهبانی کند.

زن و فرزندان امام هادی (ع )

حضرت هادی (ع ) يک زن به نام سوسن ياسليل و پنج فرزند داشته است .

1 - ابومحمد حسن عليه السلام ( امام عسکری (ع ) يازدهمين اختر تابناک ولايت و امامت است ) .
2 - حسين
3 - سيد محمد
که يک سال قبل از پدر بزرگوارش فوت کرد ، جوانی بود آراسته و پرهيزگار که بسياری گمان مي کردند مقام ولايت به وی منتقل خواهد شد . قبر مطهرش که مزار شيعيان است در نزديکی سامرا مي باشد .

4 - جعفر .
5 - عايشه ، يا به نقل شادروان شيخ عباس قمي " عليه " .

آفتاب ولایت



حضرت هادی علیه السلام در دامان پدری به فراگیری علوم و معارف دینی و تربیت اسلامی پرداخت که وارث علوم اهل بیت و همچون موسی بن عمران، گشاینده دریای فتنه ها و جدا کننده حق از باطل بود.

حضرت هادی علیه السلام با تربیت والای امام جواد علیه السلام ، از هر لحاظ شایسته و در خور مقام امامت بعد از آن حضرت بود. حضرت جواد علیه السلام نیز با برخورداری از علم الهی و شناخت واقعی از مقام حضرت هادی علیه السلام ، بارها در زمان حیات خویش، به جانشینی فرزند خردسالش تصریح کرده و ایشان را امام بعد از خود معرفی نموده و فرموده بود: «امام پس از من، فرزندم علی است. فرمانش، فرمانِ من، سخنش، سخنِ من و اطاعت از او، اطاعت از من است».


امام خردسال



امام هادی علیه السلام دومین امامی بود که در خردسالی به امامت رسید. ایشان در هنگام شهادت پدر ارجمندشان حضرت جواد علیه السلام ، هشت سال بیشتر نداشت و همانند پدر گرامی شان، از همان اوان کودکی وارث امامت گردید. آن حضرت علیه السلام به حقیقت شایسته کلام جد بزرگوارش، حضرت رضا علیه السلام بود که: «ما اهل بیت پیامبر، از یکدیگر ارث می بریم و کودکانمان بدون هیچ تفاوتی مانند بزرگانمان هستند». شایستگی حضرت هادی علیه السلام در امامت به نحوی بود که همگان را در برابر وقار و هیبت چشم گیر ایشان به کرنش و فروتنی وا می داشت.

پادشه خوبان



امام هادی علیه السلام همچون دیگر نیاکان پاکش، سرمشق اخلاق پسندیده، پارسایی و بندگی حضرت حق بود. فضیلت ها و صفات والای انسانی آن حضرت، چنان با ارزش بود که دانشمندان، سیاستمداران و سیره نویسان بزرگ، به ستایش آن حضرت پرداخته و قلم فرسایی ها کرده اند. ابن شهر آشوب در کتاب مناقب در توصیف حضرت هادی علیه السلام چنین به مدح و ستایش ایشان می پردازد: «حضرت هادی علیه السلام از نزدیک، نمکین ترین و از دور، کامل ترین انسان ها بود. هرگاه سکوت می کرد، هیبت و شکوهش آشکار و چیره می شد و هرگاه سخن می گفت، بها و مقامش چشم گیر می گردید. نشانه خاندان رسالت از سیمایش می درخشید؛
چراکه او میوه درخت رسالت، شاخه ای از بوستان نبوت و گزیده ای از دودمان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بود».

آثار آن حضرت:

1 ) رساله اي در رد اهل جبر و تفويض و اثبات عدالت و منزلت بين المنزلتين .
2 ) مجموعه پاسخهايي كه به پرسشهاي يحيي بن اكثم قاضي القضات بغداد داده اند .
3 ) مجموعه اي از احكام دين كه ابن شهر آشوب در مناقب از خيبري و حميري و از كتاب مكاتبات الرجال از عسكريين نقل كرده است .

منبع : کتاب زندگانی پیشوای دهم ، نویسنده عقیقی بخشایشی

تبسم نور



بشارت باد گام هایت را، بشارت باد حضورت را، ای چلچراغ فروزان فرا راه انسان! و بشارت باد، خورشید و ماه و ستاره ها را: فراوانیِ عشق.

بشارت باد آمدنت را، ای «تبسّم نور»، ای ترنّم شور!

سبکبال، خیالم را پرواز می دهم و شمیم یادت در تمام غزل هایم می پیچد.
قلم و دفتر، زمان و مکان و حتی نفسم، عطر گل می گیرد؛ عطر مدینه و سامرّا. امروز، با نام تو آغاز شده است، ای زیباترین مولودی که مشرق نگاهت چلچراغ هدایت شد!

ای صداقت سپیده در نگاه یلداییان و ای نجابت محض! سوگند به نجابت و صداقتت، که چلچراغ هدایتت، روشن ترین خواهد ماند.
خوشا دامانی که آکنده از عطر تو گشت و چهره ای که لبریز از تبسّم تو شد!

خوشا دردی! که درمانش تو باشی خوشا راهی! که پایانش تو باشی خوشا چشمی! که رخسار تو بیند خوشا مُلکی! که سلطانش تو باشی خوشا آن دل! که دلدارش تو گردی خوشا جانی! که جانانش تو باشی

آسمان از حضور فرشتگان سرشار است و خانه ی امام جواد علیه السلام ، از انوار ولایت لبریز.

عطر گل های بهشتی، مشام محله را پر کرده است و اشتیاق زیارت، به نگاه ها التهاب بخشیده و فرشتگان، بشارت این مولود را به سراسر گیتی می رسانند. در تبسّم خورشید، در هیجان اقیانوس ها و دریاها، در ترنّم رود، در رقص گل ها و پرنده ها و حتی در مضامین بکر تمام قصیده ها و غزل ها، عشقی و شوری نهفته است، که نشانه ی عشق به مولاست؛ مولایی که ناگوارترین لحظه ها را با مردمان «بی توکّل» پشت سر گذاشت؛ مولایی که تمام موجودات عالم، ستایشش می کردند و اخلاق نیکویش، چون پرتوِ نور، سرشار از مهربانی بود.

دوست و دشمن، در سایه ی عنایتش، هدایت می شدند و چشمه سار امامتش، آیینه ی تمام نمای حقیقت بود. اگر نبود خورشید قامتش، شب پرستانِ سیاه جامه ی عباسی، تمام اندیشه های روشن را، با مُرکّب جهل آلوده می کردند.

... و امروز، همراه با انتظار سبز خود و تمام آرزوهای فراموش ناشدنی، لبریز از عشق، به شادمانیِ میلادش می نشینیم؛ چشم شیعیان روشن!


سیدعلی اصغر موسوی

میلاد با سعادت دهمین اختر تابناک اسمان امامت و ولایت،امام علی النقی بر تمام شیعیان مبارک باد

انس با معبود



پيشوايان معصوم عليهم السلام در بالاترين درجه مقام شناخت‏حق تعالى قرار داشتند و همين درك و بينش عميق، آنان را به ارتباط و انس هميشگى با خدا واداشته و شعله‏هاى آتش عشق به معبود و وصال به حق بر جانشان شرر مى‏افكند و آرامش را از آنان سلب مى‏كرد.

امام هادى عليه السلام شب هنگام به پروردگارش روى مى‏آورد و شب را با الت‏خشوع به ركوع و سجده سپرى مى‏كرد و بين پيشانى نورانى‏اش و زمين جز سنگ ريزه و خاك حائلى وجود نداشت و پيوسته اين دعا را تكرار مى‏نمود:

«الهى مسى‏ء قد ورد، و فقير قد قصد، لا تخيب مسعاه و ارحمه و اغفر له خطاه. »
بارالها! گنهكارى بر تو وارد شده و تهيدستى به تو روى آورده است، تلاشش را بى نتيجه مگردان و او را مورد عنايت و رحمت‏خويش قرار داده و از لغزشش درگذر.

پارسايى و انس با پروردگار، آنچنان نمودى در زندگى امام نقى عليه السلام داشت كه برخى از شرح حال نويسان در مقام بيان برجستگى‏ها و صفات والاى آن گرامى به ذكر اين ويژگى پرداخته‏اند.

«ابن كثير» مى‏نويسد:
«كان عابدا زاهدا»
او عابدى وارسته و زاهد بود.

يافعى مى‏گويد:
«كان متعبدا، فقيها، اماما. »
او كمر همت‏به عبادت بسته، فقيه و پيشوا بود.

ابن عباد حنبلى، نيز مى‏گويد:
«كان فقيها، اماما، متعبدا. »

سخاوت وجود


امامان معصوم عليهم السلام براى مظاهر دنيوى از جمله مال و ثروت ارزش ذاتى قائل نبودند و سعى مى‏كردند به حد اقل آن - كه زندگى معمولى روزانه آنان را تامين كرده و آن بزرگواران را در راه انجام وظايف فردى و اجتماعى يارى رساند - بسنده كنند و مازاد آن را در راههايى كه موجب خشنودى خداوند بود صرف كنند.

يكى از اين راهها انفاق به افراد تهيدست و نيازمند مى‏باشد. اين سياست‏خدا پسندانه مالى - كه در زندگى همه معصومين عليهم السلام در سطح گسترده‏اى به چشم مى‏خورد - علاوه بر جنبه‏هاى معنوى و آثار اخروى، عامل مهمى در كاهش فقر و فاصله طبقاتى جامعه اسلامى و تاليف قلوب افراد و حفظ شخصيت و علاقه‏مند ساختن آنان به مكتب اهل بيت و جلوگيرى از ارتباط گرفتن و نزديك شدن آنان به دستگاه زر و زور خلفا بود.

در پرتو برخوردارى ائمه عليهم السلام از اين خلق نيكو، وجود آن بزرگواران پيوسته مايه اميد، و خانه‏شان نه تنها مركز نشر دانش، بلكه پناهگاه افراد نيازمند و درمانده و محل رفت و آمد انسانهاى مختلف به ويژه آنان كه از راه دور آمده بودند بود. اين مساله هم براى عموم مردم جا افتاده بود، به گونه‏اى كه وقتى فرد نيازمند و درمانده‏اى را مى‏ديدند او را به خانه امامان عليهم السلام راهنمايى مى‏كردند، و هم براى خود افراد درمانده، بدين معنى كه به محض مواجه شدن با مشكلى مستقيما سراغ خانه امامت را مى‏گرفتند.

امام هادى عليه السلام همچون پدر بزرگوارش كانون سخاوت و كرم بود و گاهى مقدار انفاق به حدى از فزونى مى‏رسيد كه دانشمندى مانند «ابن شهرآشوب‏» پس از نقل آن مى‏گويد:

«اين مقدار انفاق، معجزه‏اى است كه جز پادشاهان از عهده كسى ساخته نيست و تا كنون اين مقدار انفاق را از كسى نشنيده‏ايم. »

در كتاب «تاريخ اجمالى پيشوايان‏» به مواردى از جود و بخشش امام عليه السلام اشاره كرديم، در اينجا به ذكر نمونه ديگرى بسنده مى‏كنيم.

اسحاق جلاب مى‏گويد:
«براى ابوالحسن گوسفندان زيادى خريدم، سپس مرا خواست و از اصطبل منزلش به جاى وسيعى برد كه من آنجا را نمى‏شناختم، سپس تمامى آن گوسفندان را بين كسانى كه آن حضرت دستور مى‏داد، توزيع كردم. »
در روايت ديگر، زمان خريد و توزيع گوسفندان روز «ترويه‏» ذكر شده است.

از اين روايت‏بر مى‏آيد كه آن حضرت در مسائل مالى و انفاقهاى جزئى نيز مسائل امنيتى و حفاظتى را رعايت مى‏كرده و اين بيانگر شدت محدوديت آن حضرت از سوى دستگاه حكومتى است، با اين حال امام اين كار را تحت پوشش قربانى انجام داد تا هر گونه سوء ظنى را نسبت‏به خود از بين ببرد.

چراغ فروزان هدایت



سلام بر نور، بر روشنایی، بر دهمین خورشید!


سلام بر تابناک‌ترین ودیعه الهی در زمین، بر مجد و شرافت، بر پاکی و عزت!


سلام بر او که یادگار فضیلت و پارسایی، سخاوت و پاکیزگی بود!


نخل‌های هدایت از برکت دستانش ثمربخش بود و سَحَر از دیدن قامت زیبایش تبسم بر لب داشت.


دست‌های حاجتمندان، بی آنکه سرشار باشند، از درگاهش دور نمی‌شد و همگان در برابر شکوهش فروتن بودند.


باران رحمت آگاهی را بر سر و قلب مردمان جاری می‌کرد و مؤمنان از پیشگاه همتش نیرو می‌گرفتند.


آن گاه که ناباوران و دشمنان به شکستن قد است و شکوهش می‌اندیشیدند، خود، می‌شکستند و فرو می‌ریختند!




او خواب تاریک دلان را برمی آشفت و پرچم توحید را در بلندترین قله های حیات برمی افراشت.


او چراغ فروزان هدایت بود و یاور و راهنمای همیشه امت؛ کتاب دانایی و پارسایی و زهد را به هم درآمیخته بود و از مدینه تا سامرا، نور و روشنایی ریخته بود.



میلاد خجسته و پرفروغش مبارک باد!

تبریک




امام علی النقی پیشوای دهم شیعیان و دوازدهمین نور از انوار عصمت و طهارت، در نیمه ذی الحجه سال 212، در محلی در حوالی مدینه، چشم به جهان گشود و با نور وجودش جهان را غرق در سرور کرد و لطف خدا از دریچه پر فیض وجودش جاری شد.

آسمان و زمین مدینه ازندای تبریک و تهنیت فرشتگان مقرب الهی پر شد و قلب آسمانیان به دمیدن خورشیدی دیگر در آسمان ولایت شادمان گشت.

خجسته باد میلاد فرخنده و پر نورش.


محیط رشد




امام دهم در خانه و محیطی چشم به جهان گشود که فضای آن آکنده از عطر دل انگیز دانش، معنویت، تقوا، اخلاص و بندگی خدا بود و هر لحظه و روزی از زندگی آن حضرت، در دامان مادر پاک دامن و مهربان و مکتب سازنده و تربیتیِ پدر بزرگوارش می گذشت.

از این رو، دریچه هایی از دانش و معرفت و کمال بر رویش باز می شد و فضای خانه دلش را فروغی تازه می بخشید. محیط پرورشی امام هادی علیه السلام از نظر سیاسی و فرهنگی از ویژگی خاصی برخوردار بود.

از یک سو، شاهد تلاش های مداوم علمی و فرهنگی پدر ارجمندش به منظور تثبیت پایه های امامت بود و از سوی دیگر، می دید که دستگاه خلافت می کوشد ارتباط امام نهم را با پایگاه های مردمی قطع کند.



امامت و رهبری




امام هادی علیه السلام پس از شهادت پدر گرامی اش، حضرت جوادالائمه علیه السلام ، در هشت سالگی بر مسند امامت قرار گرفت.

این، خود، از روشن ترین کرامت ها و معجزه ها است؛ زیرا که عهده دار شدن چنین مقام و مسئولیت مهمی در دوران کودکی مگر به خواست و تأیید خداوند متعالی ممکن نیست.

پس در سایه ارتباط با عصمت و علم و قدرت ربوبی است که کودک خردسالی می تواند این مقام را به دست گیرد و به تمامی پرسش ها و شبهه ها پاسخ صحیح دهد و در مشکلات و مسیرهای پرفراز و نشیب دنیا، رهبر مردم باشد.


ویژگی های اخلاقی


امام هادی علیه السلام ، نمونه انسان کامل و مجموعه سترگی از اخلاق اسلامی بود. ابن شهرآشوب درباره حضرت می نویسد: «امام هادی علیه السلام ، خوش خوترین و راست گوترینِ مردم بود.

کسی که او را از نزدیک می دید، خوش برخوردترین انسان ها را دیده، و اگر آوازه اش را از دور می شنید، وصف کامل ترین فرد را شنیده بود.

هرگاه در حضور او خاموش بودی، هیبت و شکوهش تو را فرا می گرفت و هرگاه اراده گفتار می کردی، بزرگی و بزرگواری اش بر تو پرده درمی انداخت. او از دودمان رسالت و امامت، میراث دار جانشینی و خلافت، شاخساری از درخت پربرگ و بار نبوت و میوه سرسبد درخت رسالت بود».


بخشش





بخشندگی و سخاوتمندی با جان و روح اهل بیت علیهم السلام آمیخته است و آن بزرگواران همواره با بخشش های خود، موجب شگفتی دیگران می شدند. گاه سخاوتمندی آنان به قدری بود که شگفتی همگان را بر می انگیخت. در این زمینه،
در توصیف امام هادی علیه السلام آمده است:

«انفاق آن حضرت به قدری بود که جز پادشاهان، کسی توانایی انجام آن را نداشت و مقدار بخشش های ایشان تا آن زمان از کسی دیده نشده بود و در اندیشه ها جای نمی گرفت».

سخت کوشی


دهمین سپهر نورانی امامت، حضرت امام هادی علیه السلام ، با دوری از خود برتربینی و امیال نفسانی، برای تأمین نیازهای خود و خانواده اش سخت تلاش می کرد و به کشاورزی می پرداخت. علی بن حمزه می گوید: «امام هادی علیه السلام را دیدم که در زمین خود مشغول کار و تلاش است، به گونه ای که بدن مبارک ایشان غرق عرق شده بود.

عرض کردم: فدایت شوم دیگران کجایند که به جای شما کار کنند و نگذارند شما زحمت بکشید؟ امام هادی علیه السلام فرمود: ای علی! آن کس که بهتر از من و پدرم بود، در زمین خود کار کرد. عرض کردم: آن کس که بود؟

فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله و امیرمؤمنان علی علیه السلام و همه پدرانم با دست خود کار می کردند. کار کردن، شیوه پیامبران، رسولان و انسان های شایسته است».


حلم و بردبارى



حلم و بردبارى از ويژگيهاى مهمى است كه مردان بزرگ به ويژه رهبران الهى كه بيشترين برخورد و اصطكاك را با مردم نادان و نابخرد و گمراه داشتند، از آن برخوردار بوده و در پرتو اين خلق نيكو افراد بسيارى را به سوى خود جذب كردند.

امام هادى همچون نياكان خود در برابر ناملايمات بردبار بود و تا جايى كه مصلحت اسلام ايجاب مى‏كرد با دشمنان حق و ناسزاگويان و اهانت كنندگان به ساحت مقدس آن حضرت، با بردبارى برخورد مى‏كرد.

«بريحه‏» عباسى - كه از سوى دستگاه خلافت‏به سمت پيشنمازى مكه و مدينه منصوب شده بود - از امام هادى عليه السلام نزد متوكل سعايت كرد و براى او نوشت:
«اگر نيازى به مكه و مدينه دارى «على بن محمد» را از اين دو شهر بيرون كن، زيرا او مردم را به سوى خود خوانده و گروه زيادى از او پيروى كرده‏اند. »
بر اثر سعايتهاى پى‏درپى «بريحه‏» متوكل امام را از كنار حرم جد بزرگوارش رسول خدا(ص) تبعيد كرد. هنگامى كه امام(ع) از «مدينه‏» به سمت «سامرا» در حركت‏بود «بريحه‏» نيز او را همراهى كرد.

در بين راه «بريحه‏» رو به امام(ع) كرد و گفت:
«تو خود مى‏دانى كه عامل تبعيد تو من بودم. با سوگندهاى محكم و استوار سوگند مى‏خورم كه چنانچه شكايت مرا نزد اميرالمؤمنين يا يكى از درباريان و فرزندان او ببرى، تمامى درختانت را (در مدينه) آتش مى‏زنم و بردگان و خدمتكارانت را مى‏كشم و چشمه‏هاى مزرعه‏هايت را كور خواهم كرد و بدان كه اين كارها را خواهم كرد. »
امام عليه السلام متوجه او شد و فرمود:
«نزديك‏ترين راه براى شكايت از تو اين بود كه ديشب شكايت تو را نزد خدا بردم و من شكايت از تو را كه بر خدا عرضه كردم نزد غير او از بندگانش نخواهم برد. »

«بريحه‏» چون اين سخن را از امام(ع) شنيد، به دامن آن حضرت افتاد و تضرع و لابه كرد و از او تقاضاى بخشش نمود. امام(ع) فرمود: تو را بخشيدم



هيبت در دلها

امامان عليهم السلام مظاهر قدرت و عظمت‏خداوند و معادن كلمات و حكمت ذات مقدس حق و منبع تجليات و انوار خاصه او هستند. بر اين اساس از يك قدرت معنوى فوق العاده و نفوذ و هيبت‏خاصى برخوردارند.

اين هيبت و عظمت‏خدادادى را در زيارت جامعه و از زبان امام هادى عليه السلام چنين مى‏خوانيم:
«طاطا كل شريف لشرفكم، و بخع كل متكبر لطاعتكم، و خضع كل جبار لفضلكم، و ذل كل شى‏ء لكم. »
هر بزرگ و شريفى در برابر بزرگوارى و شرافت‏شما سر فرود آورده و هر خود بزرگ بينى به اطاعت از شما گردن نهاده و هر زورگويى در برابر فضل و برترى شما فروتنى كرده و همه چيز براى شما خوار و ذليل گشته است.

روى اين جهت‏بارها اتفاق مى‏افتاد كه حاكمان جور در غياب امامان عليهم السلام تصميمهاى خطرناكى نسبت‏به آنان مى‏گرفتند، ولى به محض رويارو شدن با آنان و نگاه به رخسار پرفروغشان، كابوس ترس و وحشت‏بر دلهايشان سايه مى‏افكند، به گونه‏اى كه مجبور مى‏شدند از تصميم خود بر گردند.

در تاريخ اجمالى پيشوايان بخش زندگانى امام هادى عليه السلام پرتوى از اين هيبت و عظمت الهى را يادآور شديم، اينك نمونه‏اى ديگر.

زيد بن موسى چندين بار به «عمر بن فرج‏» گوشزد كرد و از او خواست كه وى را بر فرزند برادرش (امام هادى) مقدم بدارد و مى‏گفت: او جوان است و من عموى پدر او هستم.

«عمر» سخن او را براى امام هادى عليه السلام نقل كرد. امام فرمود:
«يك بار اين كار را بكن. فردا مرا پيش از او در مجلس بنشان، سپس ببين چه خواهد شد. »
روز بعد «عمر» امام هادى عليه السلام را دعوت كرد و آن حضرت در بالاى مجلس نشست. سپس به «زيد» اجازه ورود داد. «زيد» در برابر امام(ع) بر زمين نشست.

چون روز پنج‏شنبه شد ابتدا به زيد اجازه داد تا وارد شود و در صدر مجلس بنشيند، سپس از امام(ع) خواست تا وارد شود. امام(ع) داخل شد. هنگامى كه چشم زيد به امام(ع) افتاد و هيبت امامت را در رخسار حضرت مشاهده كرد از جايش برخاست و امام(ع) را بر جاى خود نشاند و خود در برابر او نشست

رسيدگى به مشكلات و گرفتارى مردم


ائمه عليهم السلام نه تنها در زمينه عبادى و بندگى خدا پيشگام بودند و هيچ كس در اين ميدان گوى سبقت را از آنان نربود، بلكه در زمينه‏هاى اجتماعى و رسيدگى به كمبودها و مشكلات مردم و برطرف كردن گرفتاريهاى آنان نيز پيشگام بودند، به گونه‏اى كه كسى از در خانه آنان نااميد باز نمى‏گشت.

تاريخ، نام افراد زيادى را كه براى حل مشكل و رفع گرفتارى خود به پيشواى دهم عليه السلام مراجعه كرده و از محضر آن حضرت با خشنودى بازگشته‏اند، ثبت كرده است. براى رعايت اختصار تنها يك نمونه آن را ذكر مى‏كنيم.

«محمد بن طلحه‏» نقل مى‏كند:
«امام هادى(ع) روزى براى كار مهمى «سامرا» را به قصد دهكده‏اى در اطراف ترك كرد. در اين فاصله عربى سراغ آن حضرت را گرفت. به او گفته شد: امام(ع) به فلان روستا رفته است. مرد عرب به سمت دهكده حركت كرد. وقتى به محضر امام(ع) رسيد گفت: من اهل كوفه و از متمسكان به ولايت جدت اميرمؤمنان(ع) هستم، ولى بدهى سنگينى مرا احاطه كرده است، چندانكه قدرت تحمل آن را ندارم. و كسى را جز شما نمى‏شناسم كه حاجتم را برآورد.

امام(ع) پرسيد: بدهكارى‏ات چقدر است؟ عرض كرد: حدود ده هزار درهم.
امام(ع) او را دلدارى داد و فرمود ناراحت نباش مشكلت‏حل خواهد شد. دستورى به تو مى‏دهم عمل كن و از اجراى آن سر متاب: اين دستخط را بگير، هنگامى كه به «سامرا» آمدى، مبلغ نوشته شده در اين ورقه را از من مطالبه كن، هر چند در حضور مردم باشد. مبادا در اين باره كوتاهى كنى.

پس از بازگشت امام(ع) به «سامرا»، مرد عرب، در حالى كه عده‏اى از اطرافيان خليفه و مردم در محضر آن حضرت نشسته بودند - وارد شد و ضمن ارائه نوشته امام(ع) به آن حضرت، با اصرار، دين خود را مطالبه كرد.
امام(ع) با نرمى و ملايمت و عذرخواهى از تاخير آن، از وى مهلت‏خواست تا در وقت مناسب، آن را پرداخت كند، ولى مرد عرب همچنان اصرار مى‏كرد كه هم اكنون بايد بپردازى.

جريان به متوكل رسيد. دستور داد سى هزار دينار به امام(ع) بدهند. امام(ع) پولها را گرفت و همه را به آن مرد عرب داد. او پولها را گرفت و گفت: خدا بهتر مى‏داند كه رسالتش را در چه خاندانى قرار دهد


[=arial black]دانش سرشار امام هادي (ع)


[=arial black]یحیی بن هرثمه می گوید: «در یکی از روزهای بهاری که آسمان صاف بود و خورشید می درخشید، امام هادی علیه السلام با پوشیدن لباس بارانی از خانه بیرون آمد، من و همراهان از کار او تعجب کردیم. چون به میان صحرا رسیدیم، ابری پرباران ظاهر شد و بارانی سخت باریدن گرفت، در آن حال هیچ کس جز امام هادی علیه السلام از باران و عواقب آن در امان نماند. آن حضرت به من رو کرده و فرمود:
[=arial black]
[=arial black]من می دانم که تو از آنچه که از من دیدی بسیار تعجب کردی و گمان کردی که من درباره باران چیزی می دانستم که تو نمی دانستی، ولی آن گونه نیست که تو گمان کردی (براساس علم امامت نیست)، بلکه من در صحرا زیسته ام و بادهای باران آور را می شناسم. امروز صبح بادی وزید، من بوی باران را از آن استشمام کردم، از این رو برای آن آماده شدم.» (انوار البهیه، ص 288 و 289. )
[=Arial Black]
[=arial black]بدین وسیله بسیاری از مردم و کارگزاران حکومت به سوی دانش بی پایان حضرتش راهنمایی شدند. آن حضرت می کوشید تا به این وسیله در عصر خفقان خلفای عباسی از موقعیت مثبتی که در جهت مصلحت دعوت الهی برای او فراهم آمده بود بهره برداری کند. و این کار البته با حکمت و استقامت و بردباری در راه خدا امکان پذیر می شد.



ای امام هدایت!




ای امام هدایت و روشنی! میلاد تو، جاده ها را بی طاقت می کند تا با همه رگ هایشان، نبض قدم های تو را انتظار بکشند.

تو سر می رسی، تا قلب ها در سایه سار بلند نام تو آرام گیرند.

اگر چه شهر، در پیله تاریک خود فرو رفته بود، اما شوق آمدن تو، کوچه های بنی هاشم را به تپش واداشت تا در مژده دیدار صبر مجسم، به ادامه ریسمان نجات چنگ بزنند.

گرچه یوسفِ جمالِ تو را در اسارتگاه ها پنهان کنند، وعده «اِنَّ اللّه تُعِّزُ مَنْ تشاء و تُذِّل مَنْ تشاء»، سرود زندگی تو خواهد بود، ای نور هدایت.





رزیتا نعمتی

[=microsoft sans serif]در آغوش سامرا
[=microsoft sans serif]
[=microsoft sans serif]
[=microsoft sans serif][=Microsoft Sans Serif][=microsoft sans serif][=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif]
[=microsoft sans serif][=Microsoft Sans Serif][=microsoft sans serif][=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif]
[=microsoft sans serif][=Microsoft Sans Serif][=microsoft sans serif][=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif]آمدی؛
[=microsoft sans serif]
[=microsoft sans serif][=microsoft sans serif]آن هنگام که عباسیان، در اندیشه ای عبث غوطه می خوردند و زنجیرهایی را برای بریدن نفس،
[=microsoft sans serif] در خیال خود می بافتند. ناگهان درهای آسمان، به روی زمین گشوده شد و مژده رسیدنت، همچون
[=microsoft sans serif]زلال چشمه ای، در خانه ای محقر فوران کرد.
[=microsoft sans serif][=microsoft sans serif]
[=microsoft sans serif]تو از شکوه یقین آمده ای تا در تاریک ترین شب های تاریخ، تیرگی غبار اندوه را از
[=microsoft sans serif] قلب های مؤمنان بزدایی. سامرا، آغوش گشود تا قدم های تو را بوسه بزند.
[=microsoft sans serif]
[=microsoft sans serif] [=microsoft sans serif]واحیرتا! که در هر گوشه آسمان آل زهرا، صیادی به کمین نشسته است تا کبوتری از شما را اسیر کند؛
[=microsoft sans serif] اما معجزه عشق، فراگیرتر از آن است که رؤیای پر گشودن در هوای شما را از آسمان نگاهمان بگیرد.[=microsoft sans serif]
[=microsoft sans serif]
[=microsoft sans serif]السلام علیک یا علی النّقی
[=microsoft sans serif]
[=microsoft sans serif][=microsoft sans serif]با دلی از آینه و تن پوشی از نسیمِ علم و عرفان و آتشفشانی به لب، بر اهل زمین خوش آمدی.[=microsoft sans serif]
[=microsoft sans serif]
[=microsoft sans serif] ای بهشت سامرا! چه خوش است آرامشِ ماندن زیر چتر ولایت تو،
[=microsoft sans serif] در صبحی که چون آفتاب سپیده دم، برآیی!

[=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif][=microsoft sans serif]

[=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif]امروز، وقتی آفتاب جمال تو طلوع کند، خورشیدِ زیارت جامعه کبیره
[=Microsoft Sans Serif]از افقِ جانت سر خواهد زد.
[=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif] هادی، نامی است که عصاره معنای توست.
[=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif]ای امام اسرار پنهان عشق! وقتی در جاده عشق قدم می گذاری، سرنوشتت را پل های پشت سر معلوم خواهند کرد که تو،
[=Microsoft Sans Serif]بقیه نور معصوم امامتی.
[=Microsoft Sans Serif]

[=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif][=microsoft sans serif]