جمع بندی اقوال در مورد شهادت و تدفین حضرت علی اصغر علیه السلام

تب‌های اولیه

10 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
اقوال در مورد شهادت و تدفین حضرت علی اصغر علیه السلام

دونقل درمورد شهادت وتدفین حضرت علی اصغر با عبدالله ابن الحسین دیدم
یکی خون راحضرت به آسمان پاشید وقطره ای بازنگشت
ودیگری پیکر آغشته به خون رابه خاک سپرد
من فکرمی کنم بعدازپاشیدن خون به آسمان دوباره خون ازگلوی حضرت جاری می شد؟

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"][/TD]


کارشناس بحث: استاد ممسوس

[TD][/TD]

با سلام و احترام
در مورد محل دفن حضرت علی اصغر چند قول وجود دارد

1.ابن اعثم کوفی، خوارزمی، طبرسی و سید بن طاووس در کیفیت شهادت و دفن حضرت علی اصغر(ع) می نویسند:چون امام حسین علیه السلام مرگ جوانان و یاران و عزیزان خود را دید، و تمام یاران و خویشان او شهید شدند، تنها ماند و با او جز دو نفر باقی نماند، یکی فرزندش زین العابدین علیه السلام، و دیگری پسر شیرخواری که نامش عبدالله یا علی بود. لذا تصمیم گرفت تا سپاه دشمن را با خون خویش ملاقات کند ... سپس حضرت به درِخیمه آمد و فرمود: آن طفل(علی) را بیاورید تا با او وداع کنم، پس کودک را به وی دادند، امام علیه السلام او را می بوسید، و می فرمود: (ای پسرکم) وای بر این مردم اگر دشمن آنان جدت (محمد ص) باشد. پس در همان حال که کودک در دامان حضرت بود، حرمله بن کاهل اسدی، تیری به آن کودک زد و او را در دامن پدر به شهادت رساند، حسین (ع) با دست خود خونها را گرفت تا دستش پر شد و سپس به طرف آسمان پاشید و گفت: بارالها، اگر امروز فتح و نصرت خویش را از ما بازداشته ای، آن را در چیزی که برای ما بهتر است، قرارده. آنگاه حسین از اسب فرود آمد و با غلاف شمشیر خود، قبری برای او حفر کرد و خون را به تمام بدن طفل مالید و بر او نماز خواند، و او را دفن کرد(مقتل الحسین، ج 2، ص 37؛ کتاب الفتوح، ج 5، ص 115؛ الاحتجاج، ج 2، ص 101؛ مقتل سید الشهداء، ج 1، ص 856)
2. برخی بعد از ذکر مطالب اولی که ذکر شد در پایان اینگونه ذکر می کنند که حسین علیه السلام بدن این طفل را آورد و کنار بدن دیگر شهدا قرار داد.( تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 245؛ الارشاد شیخ مفید، ج 2، ص 108؛ اعلام الوری، ص 243؛ مثیر الاحزان، ص 70؛ مقتل سید الشهداء، ج 1، ص857،پاورقی) همانطور که ملاحظه می فرمایید این بزرگان از نحوه دفن سخنی به میان نیاورده اند لذا این طور به نظر می رسد که نحوه دفن علی اصغر هم مانند دیگر شهدا به عهده امام سجاد علیه السلام بوده است.
3.هرچند مشهور و صحیح این است که پایین پای حضرت، محل دفن حضرت علی اکبر است اما به نظر برخی آنكه پایین پای امام حسین علیه السلام دفن شده حضرت علی اكبر نیست بلكه حضرت علی اصغر است.(بحارالانوار، ج 45 ،ص 10) البته این قول بسیار ضعیف است هرچند شیخ مفید هم در کتاب مهم الارشاد خود به دفن شدن علی بن الحسین الاصغر بر پایین پای امام تاکید می کند اما باید بدانیم که شیخ مفید قائل است که علی اکبر، امام سجاد است پس به نظر شیخ مفید، علی بن الحسین الاصغر کسی نیست جز همان که همه ما به نام علی اکبر روز عاشورا می شناسیم.

در مورد خون شریف حضرت علی اصغر علیه السلام امده است که این خون به زمین برنگشت با این حال اقوالی در این باب وجود دارد.
1- مردي از بني اسد تيري پرتاب كرد و آن طفل را شهيد ساخت، پس امام(ع) خون آن طفل را گرفت و چون دستش پر شد آن را روي زمين ريخت و فرمود: «پروردگارا! اگر باران آسمان را از ما منع فرمودي خير ما را در اين خون قرار ده و انتقام ما را از اين گروه ستمگر بگير»(1).
2- ... پس امام(ع) به زينب(س) فرمود: «كودك را بگير»، آنگاه دست خود را زير خون گلوي او گرفت و چون دستش پر از خون شد به سوي آسمان پاشيد و گفت: «چون خدا مي بيند آنچه كه از بلا بر من نازل شد، بلا بر من آسان گشت»(2). و در روايت ديگري آمده است امام(ع) آن خون ها را به طرف آسمان ريخت و قطره اي بازنگشت»(3).
بنابر نقل دوم شايد رازش اين بود كه حضرت(ع) در عين حالي كه سوز دروني و سنگيني مصيبت را خواست اظهار كند، به اين وسيله رضايت خود و تسليم بودن در مقابل امر الهي را نيز بيان و آشكار نمايد، چنانكه جملات حضرت(ع) اشاره به آن دارد: «و چون خدا مي بيند بر من آسان است». و يا شايد به اين وسيله خواسته باشد كه قرباني او را بپذيرد و خداوند نيز پذيرفت و طبق برخي روايات قطره اي از آن خون به زمين بر نگشت. در نگاه برخي از انديشمندان چون شهيد مطهري(ره) اين كار امام نوعي حركت سمبوليك بود و به اين وسيله عطف توجه ويژه اي درتاريخ نسبت به كشته شدن علي اصغر(ع) و نمايش جنبه هاي مختلف قضيه عاشورا ايجاد كرده است.
-------------
پي نوشت ها:
1. شيخ مفيد، ارشاد، قم: مؤسسه آل البيت الاحياء التراث، ج 2، ص 108.
2. شيخ عباس قمي، نفس الهموم، قم: انتشارات بصيرتي، ص 349.
3. محمد سماوي، ابصار العين، قم: انتشارات بصيرتي، ص 24.

ممسوس;997788 نوشت:
در مورد محل دفن حضرت علی اصغر چند قول وجود دارد

سلام استاد
بخشی که بسیار در روضه ها گفته شده که این طفل تشنه بود و امام برای سیراب کردن او با سپاه دشمن صحبت کرد وطلب آب کرد وحرمله در پاسخ با تیر این طفل را شهید کرد
شما اشاره ای به این مطالب نکردید آیا اینها اعتباری ندارند؟
والبته در رفتار امام در این وضعیت هم ابهام وجود داره که امام حتی اگر علم غیب نداشتند سپاهی به این خون خواری را خوب میشناختند و امیدی به خیری از آنها به این طفل نبود ولی چرا امام این طفل را قربانی کرد؟

Bee;997952 نوشت:
بخشی که بسیار در روضه ها گفته شده که این طفل تشنه بود و امام برای سیراب کردن او با سپاه دشمن صحبت کرد وطلب آب کرد وحرمله در پاسخ با تیر این طفل را شهید کرد
شما اشاره ای به این مطالب نکردید آیا اینها اعتباری ندارند؟

با سلام و احترام و پوزش از تاخیر
در مورد نحوه شهادت حضرت علی اصغر علیه السلام چند قول وجود دارد
شیخ مفید در کتاب ارشاد خود بر این باور است که امام در حالی که علی اصغر را در جلوی خیمه به بغل گرفته بود شخصی بر او تیر زد و فرزند حضرت به شهادت رسید. (1)
در نقل دیگری امده است که حضرت برای وداع به سمت خیمه ها امد و قنداقه شر خواره را به دست گرفت همین که خواست او را ببوسد حرمله تیری به گلوی شیرخواره زد و او به شهادت رسید. (2)
ابن جوزی در تذکرة الخواص خود از هشام بن محمد کلبی نقل کرده است که امام حسین(ع) در حال سخن گفتن بالشکر عمربن سعد بود، یکی از اطفالش را دید که از تشنگی می‌گرید، او را روی دست گرفت و گفت: «ای جماعت! اگر به من رحم نمی‌کنید پس به این کودک شیرخوار رحم کنید». مردی از میان سپاه کوفه تیری بر گلویش زد و آن کودک را به شهادت رساند.(3)

این مطالب به اعتبار خود باقی است و در مواعظ و مرثیه ها مورد استفاده قرار میگیرد.

1. المفید، محمد بن محمد، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، تحقیق: مؤسسة آل البیت(ع) لتحقیق التراث، بیروت، دارالمفید، ۱۴۱۴ق-۱۹۹۳م. ج 2 ص 108
2. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، بیروت، دارالتراث، ۱۳۷۸ق. ج 5 ص 448
3. ابن جوزی، سبط بن جوزی، تذکره الخواص، قم، منشورات الشریف الرضی، ۱۴۱۸ق.

Bee;997952 نوشت:
والبته در رفتار امام در این وضعیت هم ابهام وجود داره که امام حتی اگر علم غیب نداشتند سپاهی به این خون خواری را خوب میشناختند و امیدی به خیری از آنها به این طفل نبود ولی چرا امام این طفل را قربانی کرد؟

ما شیعیان با توجه به اینكه قائل به عصمت ائمه اطهار ـ علیهم السلام ـ هستیم لذا قائلیم تمام حركات و سكنات آنها از روی حكمت و مصلحت بوده است «فعل امام ـ علیه السلام ـ برای همه حجت است»[1] و نمی توان بر آن ایراد گرفت. امّا در جواب به این سؤال باید گفت: هدف امام حسین ـ علیه السلام ـ شناساندن ماهیت پلید حكومت اموی به مردم بود. و هدف دشمن، شدت عمل و سخت گیری هرچه بیشتر، بر امام ـ علیه السلام ـ و همراهان امام بود.

اگر خواسته باشیم با كمی تفصیل جواب بدهیم باید بگوئیم:
اولاً‌ اگر این ایراد بر امام ـ علیه السلام ـ وارد باشد (كه حضرت با احتمال به اینكه علی اصغر ـ علیه السلام ـ كشته می شود، نمی بایست او را به میدان ببرد) باید گفت: پس حضرت اصلاً نمی بایست دست به قیام بزند! چون به طور یقین می دانست كه اگر قیام كند به شهادت می رسد.[2]
ثانیاً باید بر پیامبر اكرم ـ صلی الله علیه و آله ـ هم ایراد گرفت كه: حضرت با اینكه می دانست در جنگهایی كه صورت می گیرد تعدادی از اصحابش كشته می شوند باز هم اصحابش را به جنگ با كفار می برده است. البته باید توجه داشت كه این كشته شدنها در راه خدا و به خاطر حفظ اسلام و رونق بخشیدن به اسلام بوده است و هلاكت نبوده است «اگر كسی كشته شدن در راه خدا را القاء نفس در هلاكت بداند باید اغلب غزوات پیامبر را به همین حساب بگذارد... و این به اجماع مسلمین صحیح نیست.»[3]

پی نوشت:

1. ابراهیم آیتی، بررسی تاریخ عاشورا، چاپ هشتم، تهران، نشر صدوق، 1372، ص 27.
2. دراین رابطه مراجعه شود به كتاب «شهید آگاه» لطف الله صافی، چاپ سوم، مشهد، مؤسسه نشر و تبلیغ، 1366.
3. ابراهیم ایتی ص 37

در جنگ صفین وقتی عمار كشته شد «معاویه گفت ما عمار را نكشته ایم كسی كه او را به جنگ آورده یعنی علی كشنده اوست. گفتار معاویه را به علی ـ علیه السلام ـ خبر دادند فرمود: بنابراین كشنده حمزه سیدالشهداء هم رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ خواهد بود كه او را به جنگ با مشركین برد»[1]
بنابراین نمی توان گفت: چون امام حسین ـ علیه السلام ـ علی اصغر را به میدان برده و احتمال كشته شدن او را توسط دشمن می داده است پس ـ العیاذ بالله ـ امام ـ علیه السلام ـ قاتل فرزند خویش است. اساساً هدف امام حسین ـ علیه السلام ـ از قیام این بود كه فساد و انحراف حكومت بنی امیه را به همه ثابت كند و مردم را از این جهل و ظلمتی كه دچارش شده بودند نجات دهد لذا در زیارت آن حضرت در عید فطر و قربان می خوانیم «و بذل مهجته فیك حتی استنقذ عبادك من الجهاله و حیرة الضلاله»[2] امام جانش را در راه تو فدا كرد تا بندگانت را ازجهالت و گمراهی نجات دهد.
«امام ـ علیه السلام ـ قیام كرد با علم به اینكه كشته می شود. و زن و فرزندش اسیر می شوند. اما اسلام و احكامش باقی می ماند. مردم همه از خواب بیدار می شوند و اسلام حقیقی را با اسلام ساختگی فرق می نهند.»[3] امام حسین ـ علیه السلام ـ نظرش این نبود كه خود و یارانش را به كشتن دهد، بلكه قیام حضرت برای توجه دادن مردم بود به فساد بنی امیه و اینكه حكومت آنها حكومت اسلامی نیست و آنها نظرشان محو و نابودی اسلام است. امام حسین ـ علیه السلام ـ به مردم دنیا ثابت كرد كه اینها حاضر نیستند احدی از بنی هاشم زنده بماند حتی طفل شیرخوار را هم هدف تیر خواهند كرد.[4]

پی نوشت:
1. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 20، چاپ دوم، دار احیاء الكتب العربیه، 1378 هـ ، ص 334.
2.
شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان، زیارت مخصوصه امام حسین ـ علیه السلام ـ در عید فطر و قربان، ص 775.
3. ابراهیم ایتی ص 27
4. هما ص 30

امام حسین ـ علیه السلام ـ برای بقای دین هرچه در اختیار داشت فدا كرد و با خود به قربانگاه كربلا برد و در راه مبدأ و مقصدِ مقدس خود از همه چشم پوشید.
در اینجا باید این نكته را اضافه كرد كه اصلاً شاید بر امام حسین ـ علیه السلام ـ واجب بوده است كه برای نجات علی اصغر ـ علیه السلام ـ و سیراب كردن وی از دشمن كمك بگیرد.
اما در جواب به قسمت دوم سؤال باید گفت: اولاً عمر سعد (علیه اللعنه) توجهی به رعایت كردن شئون انسانی نداشت. او حاضر شده بود فرزند دختر پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ را به شهادت برساند و آن همه جنایت بر خلاف شئون انسانی مرتكب شود. لذا كشتن علی اصغر ـ علیه السلام ـ هم نزد او اهمیتی نمی توانست داشته باشد. حال فرض كنیم كه در جریان كربلا علی اصغر ـ علیه السلام ـ را به شهادت نمی رساند. آیا این امر سبب می شود كه بگوئیم: او می خواسته با نكشتن علی اصغر ـ علیه السلام ـ برای خود مشروعیت كسب كند و چون علی اصغر ـ علیه السلام ـ را نكشته، پس شئون انسانی را رعایت كرده است؟
جنایات عمر سعد در كربلا برخلاف این ادعا می باشد. ثانیاً: اساساً عمر سعد مأمور به سخت گیری و انجام جرم و جنایت بود. تا به اهداف دنیایی خویش نائل شود و با جلب نظر ابن زیاد حكومت ری را در اختیار بگیرد. لذا صبح عاشورا به طرف لشكر امام حسین ـ علیه السلام ـ آمد و تیری به لشكر امام ـ علیه السلام ـ انداخت و گفت: «گواه باشید كه نخستین كسی كه تیر رها كرده منم.»[1]
نامه ابن زیاد به عمر سعد حاوی این مطالب بود «خوب ببین اگر حسین و یاران او به موجب حكم من بلاشرط تسلیم شدند آنها را با مسالمت نزد من روانه كن و اگر خودداری كردند بر آنها حمله كن و بكش و پس از كشتن پاره پاره كن... اگر تو فرمان مرا به كار ببری ما به تو پاداش یك مرد مطیع خواهیم داد و اگر خودداری كنی از حكومت ما و فرماندهی لشكر ما كنار برو...»[2]
همچنین عمر سعد در جواب «حُر» كه سؤال می كند آیا تو با حسین خواهی جنگید؟ اینگونه می گوید: «آری، آری، به خدا جنگی خواهم كرد كه آسانترین آن افتادن سرها از تنها و بریدن دستها خواهد بود.»[3] اما مطلب دیگری كه باید به آن اشاره شود اینست كه، كشتن یك طفل شیرخوار برای دشمن خیلی اهمیت نداشته است و ربطی به مسئله تشنج و غیره نداشته است. و لذا كتابهای تاریخی هم این مسئله را خیلی ساده و مختصر بیان كرده اند و از كنار آن گذشته اند.
به عنوان نمونه در منتهی الآمال آمده است كه «... امام ـ علیه السلام ـ نزدیك خیمه آمد و با زینب گفت: آن فرزند صغیر را به من بده تا او را وداع كنم. پس او را بگرفت و خواست ببوسد كه حرملة بن كاهل اسدی تیری بیفكند و در گلوی طفل آمد و او را ذبح كرد.»[4] ابن اعثم می نویسد: بعد از آنكه امام حسین ـ علیه السلام ـ حضرت علی اصغر ـ علیه السلام ـ را به میدان برد تا از دشمن طلب آب كند چون آواز حسین شنیدند، یكی از آن گروه تیری به سوی آن حضرت روان كرد. آن تیر بر گلوی آن طفل شیرخواره آمد...»[5]
و آخرین مطلب این است كه شهادت علی اصغر ـ علیه السلام ـ در جنگ رخ داد و در جنگ هر اتفاق ناگواری ممكن است بیفتد. نیروهای آمریكائی و اسرائیلی هم پیوسته اطفال زیادی را در عراق و فلسطین به شهادت می رسانند. این اقدامات نشانگر خباثت باطنی آنهاست كه برای رسیدن به اهداف دنیوی خویش دست به هر جرم و جنایتی می زنند.

پی نوشت:

1. ابن اثیر، الكامل فی التاریخ، جلد 5، ترجمه عباس خلیلی، انتشارات علمی، ص 173
2. ابن جریر طبری، تاریخ الرسل و الملوك، ج 7، مترجم ابوالقاسم پاینده، چاپ پنجم، انتشارات اساطیر، 1375، ص 3010
3. ابن اثیر ج 5 ص 172
4. حاج شیخ عباس قمی، منتهی الآمال، جلد 1، چاپ اول، قم. مؤسسه انتشارات هجرت، 1365، ص 714.
5. ابن اعثم كوفی، ترجمه محمد بن احمد مستوفی هروی، چاپ اول، تهران، انتشارات علمی فرهنگی، 1373،ص 83

پرسش:

اینکه خون حضرت علی اصغر (علیه السلام) به آسمان پاشیده شد و قطره ای برنگشت و اینکه بدن خونین او دفن شد چگونه بوده است؟ نحوه شهادت چگونه بوده است؟ امام که میدانست شیرخواره را میکشند چرا او را برای طلب آب به میدان برد؟

پاسخ:

اقوال در این باره متفاوت است برخی از نقلها آورده اند که خون شریف حضرت علی اصغر (علیه السلام) بر زمین ریخت و برخی از نقلها چنین است که امام حسین (علیه السلام) خون را به آسمان پاشید و قطره ای به زمین باز نگشت. اکنون روایات را بررسی میکنیم.
1- مردي از بني اسد تيري پرتاب كرد و آن طفل را شهيد ساخت، پس امام(علیه السلام) خون آن طفل را گرفت و چون دستش پر شد آن را روي زمين ريخت و فرمود: «پروردگارا! اگر باران آسمان را از ما منع فرمودي خير ما را در اين خون قرار ده و انتقام ما را از اين گروه ستمگر بگير»(1)
2- ... پس امام حسین (علیه السلام) به حضرت زينب (سلام الله علیها) فرمود: «كودك را بگير»، آنگاه دست خود را زير خون گلوي او گرفت و چون دستش پر از خون شد به سوي آسمان پاشيد و گفت: «چون خدا مي بيند آنچه كه از بلا بر من نازل شد، بلا بر من آسان گشت»(2) در روايت ديگري آمده است، امام(علیه السلام) آن خون ها را به طرف آسمان ريخت و قطره اي بازنگشت»(3)
بنابراین هم گزارش خون ریخته شده بر زمین وجود دارد هم خونی که به آسمان پاشیده شد و بازنگشت.
اما در مورد دفن بدن شریف حضرت علی اصغر علیه السلام چنانچه در منابع آمده امام حسین از مرکب پیاده شد و با غلاف شمشیر قبری را حفر نمود بدن علی اصغر علیه السلام را به خون گلویش آغشته نمود بر او نماز خواند(4) و بدن مبارک او را دفن نمود.
در مورد نحوه شهادت حضرت علی اصغر (علیه السلام) چند قول وجود دارد
شیخ مفید در کتاب ارشاد خود بر این باور است که امام در حالی که علی اصغر را در جلوی خیمه به بغل گرفته بود شخصی بر او تیر زد و فرزند حضرت به شهادت رسید. (5)
در نقل دیگری آمده است که حضرت برای وداع به سمت خیمه ها آمد و قنداقه شیر خواره را به دست گرفت همین که خواست او را ببوسد حرمله تیری به گلوی شیرخواره زد و او به شهادت رسید. (6)
ابن جوزی در تذکرة الخواص خود از هشام بن محمد کلبی نقل کرده است که امام حسین(علیه السلام) در حال سخن گفتن با لشکر عمربن سعد بود، یکی از اطفالش را دید که از تشنگی می‌گرید، او را روی دست گرفت و گفت: «ای جماعت! اگر به من رحم نمی‌کنید پس به این کودک شیرخوار رحم کنید». مردی از میان سپاه کوفه تیری بر گلویش زد و آن کودک را به شهادت رساند.(7)
چرا امام فرزندش را به میدان برد.
ما شیعیان با توجه به اینكه قائل به عصمت ائمه اطهار (علیهم السلام) هستیم لذا قائلیم تمام حركات و سكنات آنها از روی حكمت و مصلحت بوده است «فعل امام برای همه حجت است»(8) و نمی توان بر آن ایراد گرفت. امّا در جواب به این سؤال باید گفت: هدف امام حسین (علیه السلام) شناساندن ماهیت پلید حكومت اموی به مردم بود. هدف دشمن، شدت عمل و سخت گیری هرچه بیشتر، بر امام (علیه السلام) و همراهان امام بود.
اگر این ایراد بر امام (علیه السلام) وارد باشد (كه حضرت با احتمال به اینكه علی اصغر (علیه السلام) كشته می شود، نمی بایست او را به میدان ببرد) باید گفت: پس حضرت اصلاً نمی بایست دست به قیام بزند! چون به طور یقین می دانست كه اگر قیام كند به شهادت می رسد.(9) همچنین باید بر پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) هم ایراد گرفت كه حضرت با اینكه می دانست در جنگهایی كه صورت می گیرد تعدادی از اصحابش كشته می شوند باز هم اصحابش را به جنگ با كفار می برد.(10) اگر موضوع علم غیب امام و مسائل ماواریی را کنار بگذاریم و فقط این موضوع را تاریخی نگاه کنیم شاید امام احتمال میداد که طلب آب رای کودک شیرخواره تاثیری بر سپاه بگذارد و به او آب دهند کما اینکه برخی گفتند چه میشود به این طفل شیرخواره آب دهید در اینجا بود که عمر بن سعد به علت همهمه سپاهش به حرمله دستور داد کودک شیرخواره را هدف قرار دهد.

پی نوشت:

1. شيخ مفيد، ارشاد، مؤسسه آل البيت الاحياء التراث، قم، ج 2، ص 108
2. شيخ عباس قمي، نفس الهموم، انتشارات بصيرتي، قم، ص 349
3. محمد سماوي، ابصار العين، انتشارات بصيرتي، قم، ص 24
4. خوارزمی، مقتل الحسین، انوار الهدی، 1423ق، قم، ج 2 ص 37؛ طبرسی، احتجاج، نشر مرتضی 1403ق، مشهد، ج 2 ص 301؛ مجلسی، بحار الانوار، داراحیاء التراث العربی، 1403ق، بیروت، ج 45 ص 49
5. المفید، محمد بن محمد، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، تحقیق: مؤسسة آل البیت(ع) لتحقیق التراث، بیروت، دارالمفید، 1414ق، ج 2 ص 108
6. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، دارالتراث، 1378ق، بیروت، ج 5 ص 448
7. ابن جوزی، سبط بن جوزی، تذکره الخواص، منشورات الشریف الرضی، 1418ق، قم،
8. ابراهیم آیتی، بررسی تاریخ عاشورا، چاپ هشتم، نشر صدوق، 1372، تهران، ص 27.
9. دراین رابطه مراجعه شود به كتاب «شهید آگاه» لطف الله صافی، چاپ سوم، مشهد، مؤسسه نشر و تبلیغ، 1366.
10. ابراهیم آیتی ص 37

موضوع قفل شده است