جمع بندی ازدواج موقت با مرد متأهل

تب‌های اولیه

192 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

Reza-D;994937 نوشت:
ازدواج در اسلام درست مانند روزه گرفتن یک کار سخت و دردناک و همراه با آزار دیدن است

باسلام

در هر کاری که شما متعهد میشوید سختی هایی وجود دارد

مثلا قرار هست درس بخوانید یا جایی مشغول به کار شوید و... مطمئنا در همه این موارد سختی هایی رو هم تحمل میکنیم بدون اینکه حتی متوجه این سختی ها بشیم بعد سالها وقتی فکر میکنید که برا پاس کردن یه واحد درسی چه شب بیداری هایی رو تحمل کردید و ... براتون باور کردنی نباشه

اصل در ازدواج فقط رسیدن و نیاز فردی نیست قرار هست در کنار هم به نیازهای طرف مقابل هم توجه کنیم اصل بر خود سازی در کنار همین توجه به خواسته و نیازهای طرف مقابل هست بخشی از خود سازی افراد در همین از خودگذشتگی ها خواهد بود

که همه این مطالب نیاز به ایجاد تایپک مجزا داره و با مطرح کردنش فقط تایپک از موضوع اصلی دور میشه

Reza-D;994937 نوشت:
خب قرار نیست "تمام" قوانین ازدواج دلخواه ما باشد!

بله تا وقتی که می خواهیم با ازدواج کردن فقط خودمان حال کنیم مطمئنا هیچ لذتی در ازدواج نخواهد بود

وقتی زن و مرد بدانند
چرا باید شوهرش حق اجازه دادن یاندادن داشته باشد
چرا اجباری برای کار کردن زن در خانه نیست
چرا مرد در صورت لزوم می تواند ازدواج مجدد کنند
چرا تهیه جهیزیه بر عهده زن نیست
چرا زن باید تمکین کند
چرا مرد باید مهریه پرداخت کند

و ....

Reza-D;994937 نوشت:
جوانان لااقل در سنین پایین توان پرداختش را ندارند و اینها هم باید قید ازدواج را بزنند

ببنید یه بخشی از مسائل ربطی به مسائل دینی ندارد عرف جامعه اشکالاتی دارد که باید خود مردم قدمی برای رفع این اشکالات بردارند

وگرنه روایات زیای در مورد مهریه بالا هست چرا بهش اصلا توجه نمیشه چون کاملا منافع شخصی در نظر گرفته میشود که بویی از اسلام نبرده

مهریه سنگین رو هم شرایط فرد مشخص میکنه ممکنه یکی 1000 سکه هم بده و مشکلی نداشته باشه یکی براش همون یک سکه هم زیاد باشه

1.رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم می‌فرمایند: «خَیرُ الصَّداقِ ایسَرُه؛بهترین مهریه سبک‌ترین آن است.»
2.امام صادق علیه‌السلام می‌فرمایند:«...فامّا شؤم المرأة فكثرة مهرها و عقوق زوجها.[3] و امّا شومى زن در اين‌ است كه مهرش سنگين باشد و بر اثر بى‏مهرى و عصيانش نسبت به شوهر، موجبات جدائيش فراهم گردد.»

Reza-D;994937 نوشت:
خب حالا تعدادی از پسرها توان اینها را دارند و ازدواج می‌کنند و با همسرشان می‌روند زیر یک سقف. روز اول مرد از سر کار می‌آید و به همسرش می‌گوید خیلی خسته‌ام غذا چی داریم؟ زن هم پاسخ می‌دهد عزیزم طبق قوانین اسلام بنده هیچ وظیفه‌ای برای کار کردن برای تو ندارم! غذا که هیچ، آب هم اگر می‌خواهی خودت برو بخور!

اینجا هم بستگی داره فرد چقدر متدین باشه وقتی میگه در انتخاب همسر دقت کنید منظورش این مسائل هم هست نه اینکه دماغش سربالاست یا سر پایین پدرش چقدر مال و منال داره Smile
مطمئنا اون خانومی که شما میفرمایید اصلا براش اینجور مسائل مهم نیست مشکل همینجاست وقتی می خواهیم ازدواج کنیم فقط و فقط به حق و حقوق که به واسطه مسلمان بودن بهمون میرسه توجه میکنیم درحالی که هیچ نشانه از مسلمان بودن در ما نیست

امام صادق (ع) : ما من امراة تسقی زوجها شربة من ماء الا کان خیرا لها من عبادة سنة، صیام نهارها و قیام لیلها و یبنی الله لها بکل شربة تسقی زوجها مدینة فی الجنة و غفرلها ستین خطیئة؛
.هیچ زنی نیست که جرعه ای آب به همسرش بدهد مگر اینکه این کار برای او از عبادت یک سال که روزهایش روزه باشد و شبهایش به عبادت بایستد بهتر است، و خداوند به پاداش هر جرعه آبی که به همسرش می دهد، برای او در بهشت شهری می سازد و شصت خطااز خطاهای او را می بخشد.

Reza-D;994937 نوشت:
پس باید خیلی خ... باشد که دوباره ازدواج دائم کند. لذا به سراغ ازدواج موقت خواهد رفت

بله مطمئنا کسی که زیر بار تعهد نمیرود همین خ... هستش هر طور هم رفتار کند دیگه ازش انتظار بیشتری نمیره Smile

همای رحمت;994930 نوشت:
اینها رو کدوم مرجع گفته

سلام
اکثر فقهای اینها رو قبول دارند.
احتمالا در مورد حقوق زن که مشکل ندارید و قبول دارید فقهای ما مهریه و نفقه را حق زن میدانند.
اما در مورد حق مرد :
مرد میتواند در قبال طلاق دادن از زنش، حتی بیشتر از مهریه، پول مطالبه کند.
این را میتوانید با استفتا کردن متوجه شوید.

مرد میتواند بابت خروج زن از منزل پول مطالبه کند.
البته خروج زن از منزل در موارد واجب و ضرورت مستثنی است.
اینها را بنده پرسیدم و اینطور نبوده که از خودم گفته باشم.

در بین مراجع غیر مشهور موارد انگشت شماری بوده اند که فتاوی دیگری داشتند.
مثلا ایت الله تهرانی بیان داشتند
طلاق زن به خودی خود جایز نیست. و اینطور نیست که مرد هر وقت خواست زنی را طلاق دهد.
ایشان همچنین خروج از منزل را تنها در امور جنسی حق مرد میداند و در سایر امور خیر. پس زن برای خروج از منزل یا کار یا غیره نیاز به اجازه ندارد مگر با نیاز جنسی مرد منافات پیدا کند.
همچنین ایشان اجازه پدر را برای دختر باکره رشیده لازم نمیدانند.
و در مورد مهریه هم حرف دارند...

نظر شخصی من این است که
ازدواج باید بنا بر اعتماد باشد.
پس مهریه باید در حد یک هدیه نفیس باشد مثل یک شاخه گل، یک حلقه، یا یک جز قران.
طلاق حق هر دو طرف است. و هر کدام میتواند دیگری را ترک کند.
به این معنا که مرد به زنش وکالت مطلق در طلاق میدهد تا زنش هر زمان خودش تشخیص داد از مرد جدا شود ( البته وکالت مشروط هم داریم. الان در عقدنامه ها وکالت مطلق استفاده نمیشود. بلکه وکالت طلاق محدود به چند مورد است مثلا مرد 5 سال معتاد شود و ترک نکند و این مطلب اثبات شود. خوب به نظرم این وکالت محدود ناکارامد است. الان خیلی مردها زنشان را میزنند ولی زن نمیتواند اثبات کند پس وکالت مطلق بهتر است البته به شرطی که مهریه فقط یک هدیه نفیس باشد و الا چنین ازدواجی قمار خواهد بود. چون به محض اینکه مرد صد سکه مهریه قبول کند. زن میتواند طلاق بگید و صد سکه هم به جیب بزند. و را کلاه برداری باز میشود)
خروج زن از منزل عمومی و مطلق نیست و مرد تنها در جایی که به زن نیاز جنسی و عاطفی دارد حق ممانعت از خروج زن را دارد.

خباء;994958]سلام
اکثر فقهای اینها رو قبول دارند.
احتمالا در مورد حقوق زن که مشکل ندارید و قبول دارید فقهای ما مهریه و نفقه را حق زن میدانند.
اما در مورد حق مرد :
مرد میتواند در قبال طلاق دادن از زنش، حتی بیشتر از مهریه، پول مطالبه کند.
این را میتوانید با استفتا کردن متوجه شوید.

مرد میتواند بابت خروج زن از منزل پول مطالبه کند.
البته خروج زن از منزل در موارد واجب و ضرورت مستثنی است.
اینها را بنده پرسیدم و اینطور نبوده که از خودم گفته باشم.

در بین مراجع غیر مشهور موارد انگشت شماری بوده اند که فتاوی دیگری داشتند.
مثلا ایت الله تهرانی بیان داشتند
طلاق زن به خودی خود جایز نیست. و اینطور نیست که مرد هر وقت خواست زنی را طلاق دهد.
ایشان همچنین خروج از منزل را تنها در امور جنسی حق مرد میداند و در سایر امور خیر. پس زن برای خروج از منزل یا کار یا غیره نیاز به اجازه ندارد مگر با نیاز جنسی مرد منافات پیدا کند.
همچنین ایشان اجازه پدر را برای دختر باکره رشیده لازم نمیدانند.
و در مورد مهریه هم حرف دارند...

نظر شخصی من این است که
ازدواج باید بنا بر اعتماد باشد.
پس مهریه باید در حد یک هدیه نفیس باشد مثل یک شاخه گل، یک حلقه، یا یک جز قران.
طلاق حق هر دو طرف است. و هر کدام میتواند دیگری را ترک کند.
به این معنا که مرد به زنش وکالت مطلق در طلاق میدهد تا زنش هر زمان خودش تشخیص داد از مرد جدا شود ( البته وکالت مشروط هم داریم. الان در عقدنامه ها وکالت مطلق استفاده نمیشود. بلکه وکالت طلاق محدود به چند مورد است مثلا مرد 5 سال معتاد شود و ترک نکند و این مطلب اثبات شود. خوب به نظرم این وکالت محدود ناکارامد است. الان خیلی مردها زنشان را میزنند ولی زن نمیتواند اثبات کند پس وکالت مطلق بهتر است البته به شرطی که مهریه فقط یک هدیه نفیس باشد و الا چنین ازدواجی قمار خواهد بود. چون به محض اینکه مرد صد سکه مهریه قبول کند. زن میتواند طلاق بگید و صد سکه هم به جیب بزند. و را کلاه برداری باز میشود)
خروج زن از منزل عمومی و مطلق نیست و مرد تنها در جایی که به زن نیاز جنسی و عاطفی دارد حق ممانعت از خروج زن را دارد.

بخدا قسم آنچنان از پست قبلیتون ناراحت شدم که

گفتم ارزش این رو ندارید بهتون سلام کنم .(فکر کردم نظرای خودتونن)

با سلام وعرض ادب

به خدا قسم به دین اسلام شک کردم

یعنی چی ؟!کسی که اجازه نداره به هیچ عنوان از خونه

بره بیرون .پول از کجا میخواد تهیه کنه که بتونهدطلاقش رو بگیره ؟

به نظر شما به زن لذت میبره از اینکه چشمش به جیب شوهرش باشه؟!

من هم راضی نیستم یه ریال از شوهرم بگیرم .

خب زنی که دستش تو جیب خودش باشه نه نیاز به نفقه داره ونه نیاز به مهریه .

من هم این احکام رو قبول ندارم .

اللیل والنهار;994946 نوشت:
باسلام

سلام
عجب! خواهر گرامی گویا اساس بحثمان را فراموش کردید؟! مگر من از چرایی قوانین اسلامی سوال پرسیدم که شما توصیه‌های دینی را برای من میاورید؟
بنده گفتم
قوانین ازدواج اسلامی (نه توصیه‌ها و اخلاقیات) فقط به درد گروکشی و کل‌کل و لجبازی می‌خورد و کارایی مثبتی ندارد
شما هم در پاسخ به من گفتید که در اجرای قوانین
ازدواج اسلامی، دوست داشتن ملاک نیست و باید تعبداً بپذیریم
بنده هم عرض کردم اگر ازدواج باید شیرین باشد و دوست داستنی، این گفته شما دیگر جایگاهی ندارد
بعد هم ازدواج را بر مبنای
قوانین ازدواج اسلامی برایتان شرح دادم و مشکلاتش را هم بیان کردم

آن وقت شما این حرفها را در پاسخ من می‌گوئید:

اللیل والنهار;994946 نوشت:
وقتی میگه در انتخاب همسر دقت کنید منظورش این مسائل هم هست نه اینکه دماغش سربالاست یا سر پایین پدرش چقدر مال و منال داره

اللیل والنهار;994946 نوشت:
هیچ زنی نیست که جرعه ای آب به همسرش بدهد مگر اینکه این کار برای او از عبادت یک سال که روزهایش روزه باشد و شبهایش به عبادت بایستد بهتر است

اینها توصیه‌های اخلاقی کردند و با عذرخواهی هیچ ارتباطی به صحبت ما ندارند
شما از قوانین ازدواج اسلامی دفاع کردید پس لطفاً اثبات بفرمائید که می‌شود طبق قوانین اسلامی زندگی کرد و خوشبخت شد

اللیل والنهار;994946 نوشت:
بله تا وقتی که می خواهیم با ازدواج کردن فقط خودمان حال کنیم مطمئنا هیچ لذتی در ازدواج نخواهد بود

اللیل والنهار;994946 نوشت:
بله مطمئنا کسی که زیر بار تعهد نمیرود همین خ... هستش هر طور هم رفتار کند دیگه ازش انتظار بیشتری نمیره
ببخشید ولی فکر می‌کنم مطالب مرا درست نخوانده‌اید. دوباره عرض می‌کنم
عرض شد اگر موضوع این بود که از 10 قانون ازدواج اسلامی، مثلاً 7 تای آن شیرین بود و 3 تای آن دشوار، مشکلی نبود
مشکل اینجاست که تقریباً هر 10 تای آن دشوار و به دور از هرگونه شیرینی و جذابیت است!

مثالی برایتان می‌زنم لطفاً نظرتان را بفرمائید
فرض کنید بنده به شما بگویم خانم اللیل و النهار، من یک شرکت دارم و نیاز به یک کارمند خوب دارم تا در آنجا فعالیت کند. لطفاً بیائید و در شرکت بنده مشغول به کار بشوید
شما شرایط کار را از من می‌پرسید و من می‌گویم:

از 6 صبح تا 10 شب باید کار کنید، ظرفها را هم باید بشوئید، غذا هم باید بپذید، جارو هم باید بزنید، حق درخواست هیچگونه مزدی را هم ندارید!
در قبال اینها بنده فقط به شما جای خواب می‌دهم و سه وعده غذا!

حال دو سوال. اول اینکه آیا شما حاضرید چنین شرایطی را بپذیرید؟
و سوال دوم، نظرتان چیست که من در مقابل پاسخ منفی شما بگویم:

"برای خانم اللیل و النهار متاسفم که از تعهد فراری است!"

Reza-D;994937 نوشت:
در حالیکه ازدواج (آنطور که گفته می‌شود) باید شیرین و دوست داشتنی باشد

Reza-D;994975 نوشت:
شما از قوانین ازدواج اسلامی دفاع کردید پس لطفاً اثبات بفرمائید که می‌شود طبق قوانین اسلامی زندگی کرد و خوشبخت شد

Reza-D;994975 نوشت:
مشکل اینجاست که تقریباً هر 10 تای آن دشوار و به دور از هرگونه شیرینی و جذابیت است!

Reza-D;994975 نوشت:
مثالی برایتان می‌زنم لطفاً نظرتان را بفرمائید
فرض کنید بنده به شما بگویم خانم اللیل و النهار، من یک شرکت دارم و نیاز به یک کارمند خوب دارم تا در آنجا فعالیت کند. لطفاً بیائید و در شرکت بنده مشغول به کار بشوید
شما شرایط کار را از من می‌پرسید و من می‌گویم:
از 6 صبح تا 10 شب باید کار کنید، ظرفها را هم باید بشوئید، غذا هم باید بپذید، جارو هم باید بزنید، حق درخواست هیچگونه مزدی را هم ندارید!
در قبال اینها بنده فقط به شما جای خواب می‌دهم و سه وعده غذا!

حال دو سوال. اول اینکه آیا شما حاضرید چنین شرایطی را بپذیرید؟
و سوال دوم، نظرتان چیست که من در مقابل پاسخ منفی شما بگویم: "برای خانم اللیل و النهار متاسفم که از تعهد فراری است!"

باسلام مثالتون رو متوجه نمیشم دارید از دید یک آقا نگاه میکنید به موضوع یا یک خانم یا هر دو

شما همه قوانین رو از نظر طرف مقابل باید ببنید

چه چیزی برای چه کسی خوشایند و برایش نشانه خوشبختی باشه

ما میخواهیم هر گونه که دوست داریم زندگی کنیم حالا تو قوانین اسلامی هم یه چیزایی باشه که خوشایند باشه برامون ازش هم استفاده کنیم

یا میخواهم اسلامی زندگی کنم

اللیل والنهار;994977 نوشت:
ما میخواهیم هر گونه که دوست داریم زندگی کنیم حالا تو قوانین اسلامی هم یه چیزایی باشه که خوشایند باشه برامون ازش هم استفاده کنیم یا میخواهم اسلامی زندگی کنم

باز که برگشتید سر خانه اول!
خواهش می‌کنم اینقدر این حرف را توی دهن من نگذارید که منظور من یک زندگی سراسر خوشی و بدون تعهد و مشکلات است!
بنده کِی و کجا چنین حرفی زدم که ازدواج باید سراسر خوشی باشد؟ آن مثال را از این بابت زدم که بگویم شما زمانی وارد یک رابطه می‌شوید (رابطه کاری، رابطه دوستی، رابطه عاشقانه، رابطه همسری) که آن رابطه به شما نشاط و لذت بدهد یا لااقل نیازهایتان را برآورده کند. فرقی هم نمی‌کند از نگاه آقا ببینید یا از نگاه خانم. هر دو گروه به شدت به قوانین ازدواج اسلامی اعتراض دارند

مثلاً شما به شرطی حاضر هستید در یک شرکت کار کنید که حقوق مناسبی بگیرید و ساعت کاری شما متناسب باشد و احترام شما در آن شرکت پابرجا باشد
یا زمانی با یک خانم دیگر دوست می‌شوید که بدانید در دوستی و همکاری با شما پا به پای شما میاید یا لااقل تلاشش را می‌کند
و تمام اینها بر مبنای قوانین شراکت و قوانین دوستی است. یعنی قوانین اینها باید به شما نشاط ببخشد

حال اگر از شما بخواهند با آن شرایطی که گفتم برای یک شرکت کار کنید، شما نمی‌پذیرید. چرا؟
چون با آن شرایط نه احساس نشاط می‌کنید و نه نیازهای شما برطرف می‌شود و میزان آنچه باید بپردازید خیلی بیشتر از چیزی است که دریافت می‌کنید

حالا شما بدون اینکه صحبتی از اخلاق و توصیه بکنید، به بنده نشان بدهید که می‌شود قوانین اسلامی را در یک زندگی اجرا کرد و زندگی هم شیرین باشد

Reza-D;994980 نوشت:
حال اگر از شما بخواهند با آن شرایطی که گفتم برای یک شرکت کار کنید، شما نمی‌پذیرید. چرا؟

بستگی به شرایط دارد اگر من جای خواب نداشته باشم و غذایی نداشته باشم مطمئنا لذت خواهم برد از این شرایط که این شرکت در اختیار من قرار داده

در صورتی برای من لذت بخش و خوشانید نخواهد بود این پیشنهاد که، شرکتی باشد که من بتوانم در آن شرکت به جز جای خواب و غذا دستمزدی هم داشته باشم و مزایای دیگری هم برای من در نظر گرفته باشد

که در مقایسه با آن شرکت بنده از شرکت اولی احساس رضایت نخواهم داشت

همای رحمت;994965 نوشت:
خب زنی که دستش تو جیب خودش باشه نه نیاز به نفقه داره ونه نیاز به مهریه .
من هم این احکام رو قبول ندارم

مشکل همینجاست خواهر گرامی

شما خانمها وقتی به حقوق مردها می‌رسید، دین اسلام می‌شود دین 1400 ساله که دیگر برای دنیای امروز کارایی ندارد و باید در حقوق مردها تجدید نظر بشود!
اما وقتی به حقوق خودتان می‌رسید دین اسلام می‌شود کاملترین سبک زندگی در دنیا که نیازهای بشر را بسیار دقیق می‌شناسد!

وقتی به حقوق مردها می‌رسید دم از برابری می‌زنید و میگوئید همه چیز باید مساوی تقسیم شود (مثلاً اگر مرد حق 4 زن دارد ما هم باید حق 4 شوهر داشته باشیم)
وقتی که به حقوق خودتان می‌رسید پای عدالت و اینکه حق باید به تناسب فرد باشد را وسط می‌کشند (مثلاً چون مردها بعد از طلاق شرایط بهتری دارند، پس مهریه حق ماست)

وقتی مردها حقوقشان را طلب می‌کنند (مثلاً ازدواج مجدد) صحبت از عشق و اخلاق می‌کنید و می‌پرسید پس جای عشق این وسط کجاست؟
اما وقتی حرف حقوق خودتان می‌شود (مثلاً خواستگار بی‌کار دارید) می‌گوئید زندگی باید بر مبنای عقل باشد نه احساس. شکم را با عشق که نمی‌شود سیر کرد!

وقتی می‌شنوید پسر و دختری با هم دوست بوده‌اند و پسر این دوستی را به هم زده، می‌گوئید ای بی‌وفا!! پس قلبی که به خود وابسته کردی چه می‌شود؟!
اما وقتی می‌شنوید پسر و دختری با هم دوست بوده‌اند و دختر این دوستی را به هم زده، می‌گوئید آفرین به تو که از حرام دوری کردی!
نگران آن پسر هم نباش، گور پدرش! چون تو هیچ مسئولیتی در قبال یک رابطهء حرام نداری!

و اینگونه است که شما خانمها همیشه حق به جانب هستید happy

Reza-D;994983 نوشت:
مشکل همینجاست خواهر گرامی

شما خانمها وقتی به حقوق مردها می‌رسید، دین اسلام می‌شود دین 1400 ساله که دیگر برای دنیای امروز کارایی ندارد و باید در حقوق مردها تجدید نظر بشود!
اما وقتی به حقوق خودتان می‌رسید دین اسلام می‌شود کاملترین سبک زندگی در دنیا که نیازهای بشر را بسیار دقیق می‌شناسد!

وقتی به حقوق مردها می‌رسید دم از برابری می‌زنید و میگوئید همه چیز باید مساوی تقسیم شود (مثلاً اگر مرد حق 4 زن دارد ما هم باید حق 4 شوهر داشته باشیم)
وقتی که به حقوق خودتان می‌رسید پای عدالت و اینکه حق باید به تناسب فرد باشد را وسط می‌کشند (مثلاً چون مردها بعد از طلاق شرایط بهتری دارند، پس مهریه حق ماست)

وقتی مردها حقوقشان را طلب می‌کنند (مثلاً ازدواج مجدد) صحبت از عشق و اخلاق می‌کنید و می‌پرسید پس جای عشق این وسط کجاست؟
اما وقتی حرف حقوق خودتان می‌شود (مثلاً خواستگار بی‌کار دارید) می‌گوئید زندگی باید بر مبنای عقل باشد نه احساس. شکم را با عشق که نمی‌شود سیر کرد!

وقتی می‌شنوید پسر و دختری با هم دوست بوده‌اند و پسر این دوستی را به هم زده، می‌گوئید ای بی‌وفا!! پس قلبی که به خود وابسته کردی چه می‌شود؟!
اما وقتی می‌شنوید پسر و دختری با هم دوست بوده‌اند و دختر این دوستی را به هم زده، می‌گوئید آفرین به تو که از حرام دوری کردی!
نگران آن پسر هم نباش، گور پدرش! چون تو هیچ مسئولیتی در قبال یک رابطهء حرام نداری!

و اینگونه است که شما خانمها همیشه حق به جانب هستید happy

با سلام وعرض ادب

دلم واسه ی استارتر تاپیک میسوزه به کجا کشید این تاپیک .

واقعا خانهما اینطوریند؟

والا اگه چند همسری رو حق شوهرم ندونم در قبالش

مهریه رو هم حق خودم نمیدونم .

اگه نفقه رو حقخودم ندونم .درقبالس این حق رو به خودم

میدم که بیرون از خونه کار کنم .

والا من امروز اشکم دراومد با خوندن حق وحقوقی که اسلام به زن ومرد داده .

یه لحظه فکر کردم برده م نه یه انسان آزاده .

اگه دلیل منطقی برای بیرون رفتن خانمها بدون اجازه همسر پیدا نکنم .احتمالا این احکام رو کنار میذارم ِ

خدا رو شکر که همسر عزیز و مهربونم مقید به هیچ کدوم از این احکام نیست .

اللیل والنهار;994982 نوشت:
بستگی به شرایط دارد اگر من جای خواب نداشته باشم و غذایی نداشته باشم مطمئنا لذت خواهم برد از این شرایط که این شرکت در اختیار من قرار داده

خب پس لطفاً یک نگاهی به این مقایسه بیندازید (چون من مرد هستم از نگاه یک مرد می‌گویم):

ازدواج اسلامی:
1 - باید مبلغی را طبق خواسته زن به او مهریه بدهی که الان برای زنها مومن می‌شود حدود 35 میلیون تومان (غیر مومنش بالای 300 میلیون تومان)
2 - باید مام مخارج این زن را بپردازی. خوراک، لباس، مسافرت، بیمارستان، مهمانی، آرایش و......
3 - باید برای این خانم یک خانه تهیه کنی که الان اجازه یک خانه معمولی میشود حدود 20 تا 40 میلیون تومان رهن و ماهیانه 100 تا 800 هزارتومان اجاره
4 - در مقابل این خانم هیچ وظیفه‌ای در مقابل تو ندارد. یعنی نه وظیفه دارد برایت غذا بپذد، نه آب به تو بدهد، نه لباست را بشوید، نه خانه‌ات را مرتب کند
5 - هر درآمدی این خانم داشته باشد مال خودش است و وظیفه ندارد حتی یک ریال در مخارج زندگی به تو کمک کند
6 - در مقابل اینها تو فقط حق داری هر وقت میل جنسی داشتی از او طلب کنی که آن هم شامل زمان بارداری، عادت ماهانه و بیماری نمیشود!

حالا رابطهء دوستی:
1 - هیچ نیازی نیست در ابتدای آشناییتان یک مبلغ کلان (لااقل 35 میلیو تومان) به او هدیه بدهی، بلکه خرید یک اودکلن یا یک جفت کفش برای ابراز علاقه کافی است
2 - تو هیچ وظیفه‌ای از نظر مالی در مقابل دوست دخترت نداری. او یک انسان است که می‌تواند برای خودش کار کند و پول دربیاورد و خرج کند
3 - خرج کردن تنها از طرف تو نیست بلکه آن خانم نیست طبق قوانین دوستی برای تو خرج می‌کند. البته ممکن است مقداری خرج تو بیشتر باشد. آن هم بسیار کم
4 - می‌توانی او را به خانه خودت بیاوری یا حتی به خانه او بروی. در این بین چیزی به اسم وظیفه من است وظیفه تو است وجود ندارد!
5 - در مقابل محبتی که تو می‌کنی او نیز باید به تو محبت کند. مثلاً تو او را به گردش می‌بری و او برایت غذا می‌پذد
6 - رابطهء جنسی به عنوان خواست مرد و یک میل یک طرفه تعریف نمی‌شود، بلکه میلی دو طرفه است که هر دو طالب آن هستید

به نظر شما وقتی شرکتی با این همه انکانات بهتر وجود دارد، چرا من باید به استخدام شرکت اول دربیایم؟! happy
فقط لطفاً بحث شرع را کنار بگذارید و از نظر عقلی پاسخم را بدهید

Reza-D;994987 نوشت:
به نظر شما وقتی شرکتی با این همه انکانات بهتر وجود دارد، چرا من باید به استخدام شرکت اول دربیایم؟!

باسلام

چون در شرکت اول استخدام شده اید با مزایایی که دارد
ولی در شرکت دوم به صورت قرار دادی کار میکنید انهم بدون هیچ ضمانتی که فردا باشد یا نباشد

در کدام آرامش بیشتری دارید از نگاه یک مرد مثال زدم چون خانمها در ازدواج نگاهشان متفاوت است

مطمئنا جذب نیرو در شرکت اول خیلی با سختی خواهد بود
ولی در دومی شاید به راحتی جذب و شروع به کار کنید

ولی اصل در این دو کار چیست دوام و ماندگاری و احساس امنیت شغلی

با عرض پوزش جناب رضا

ببینید برادر بزرگوار به شیوه اسلامیش .هر موقع زن اجازه

بیرون رفتن نداره چطور میتونه کسب در آمد کنه؟!

در رابطه دوستی دختر وپسری .پسره به خودش اجازه

نمیده خیانت کنه .میدونید چرا زن اینقدر احساس خوشبختی میکنه و بایه آدکلن راضی میسه

لحاطر اینکه به یقین رسیده ایم آقا پسر عاشقسه

واسه اینکه برای یه زن عشق مهمترین اولویتشه .

موندم بینم اسلام حقیقت رو میگه یا این دختر و پسر عاشق ?!

خباء;994922 نوشت:
سلام

عدالت عاطفی ، در شریعت نداریم.
حسن معاشرت و حق قسم داریم.
اتفاقا شریعت عدالت عاطفی رو انکار میکنه و میگه عدالت عاطفی امکان نداره ولی نباید زن دوم یا اول کالمعلقه باشه...

اگه زن حقوقی مثل نفقه و مهریه بخواد، مرد موظفه اونها رو پرداخت کنه ولی این مطلب فی نفسه ربطی به نقض عدالت نداره و مرد میتونه ازدواج دیگه داشته باشه.
شما تصور نکنید چون مرد نمیتونه مهریه رو نقدا بپردازه پس حق ازدواج نداره... خیر مهریه قسط بندی میشه...
اما در مورد نفقه و ظرف نشستن و غیره :
باز هم فی نفسه تقاضای زن نسبت به حق و حقوقاتش مانعی برای ازدواج دوم نیست.
مثلا مرد میتونه هم حق و حقوقات زن اولش رو بده و هم زن دومی بگیره و برای زن دومش هم علاوه بر زن اول کلفت بگیره...
مثلا مرد میتونه بابت خروج از منزل در موارد غیر واجب، از زنش پول مطالبه کنه و همون پول رو بابت حق و حقوقات زن مصرف کنه
مثلا مرد میتونه حق زن اول رو بپردازه و در کنارش زن دومی بگیره که قانع هست یا فقط دنبال یه همدم هست و خودش شاغله و دنبال مال و منال نیست.
مثلا مرد میتونه حقوقات زن اول رو بده و در کنارش صیغه کنه تا نیاز به این حد و حدودات نباشه و پر و بالش باز باشه...
مثلا مرد میتونه بگه توانایی پرداخت حق و حقوقات زنش رو نداره و زنش یا باید به قاعده صلح در قران تن بده یا طلاق بگیره...

موفق باشید

یه سوال
بهتر نیست مرد و زن در کل همچیز شریک باشند
نفقه و مهریه نباشه
حقوق و شرایط هردو برابر باشه ؟
مرد هم دیگه نره ازدواج مجدد انجام بده؟؟
من نمیفهمم چرا در یک ازدواج نرمال ،مرد باید دنبال صیغه و ازدواج دوم باشه؟
درک نمیکنم

سید محمد جواد;995017 نوشت:
یه سوال
بهتر نیست مرد و زن در کل همچیز شریک باشند
نفقه و مهریه نباشه
حقوق و شرایط هردو برابر باشه ؟
مرد هم دیگه نره ازدواج مجدد انجام بده؟؟
من نمیفهمم چرا در یک ازدواج نرمال ،مرد باید دنبال صیغه و ازدواج دوم باشه؟
درک نمیکنم

این ها خوبه که زن و مرد تو همه چیز شریک باشن.

ولی در جواب سوالتون باید بگم
اینکه چرا یه مرد با وجود نرمال بودن زندگی دنبال زن دیگه میره چند تا علت داره :
انسان ذاتا از محبت گرفتن و محبت کردن خوشش میاد. مثلا تصور کنید یه بازیگر مشهور هستید که کلی آدم دوستون دارن و به شما اظهار محبت میکنند.

انسان به دنبال لذت بیشتر و بیشتر است.
با یک فیلم و یک غذا و یک گل سیر نمیشود.
دوست دارد بیشتر لذت ببرد.

انگیزه های دیگه هم داریم
کثرت فرزند که در قدیم الایام خیلی پر رنگ بود البته با انگیزه ای که از درون انسان و فرگشتش میاد. مثلا من خودم دوست دارم ده بیست تا بچه داشته باشم.
افزایش قدرت و مال که باز در قدیم پررنگ بود و بچه را با این چشم هم نگاه میکردند.

انگیزه های دینی
کثرت در مسلمانان و اسلام با تولد فرزند بیشتر و کسب ثواب
کسب ثواب در ازدواج و محبت به زنان
کمتر کردن زنان مطلقه و بیوه
و شاید موارد دیگر

خباء;995021 نوشت:
این ها خوبه که زن و مرد تو همه چیز شریک باشن.

ولی در جواب سوالتون باید بگم
اینکه چرا یه مرد با وجود نرمال بودن زندگی دنبال زن دیگه میره چند تا علت داره :
انسان ذاتا از محبت گرفتن و محبت کردن خوشش میاد. مثلا تصور کنید یه بازیگر مشهور هستید که کلی آدم دوستون دارن و به شما اظهار محبت میکنند.

انسان به دنبال لذت بیشتر و بیشتر است.
با یک فیلم و یک غذا و یک گل سیر نمیشود.
دوست دارد بیشتر لذت ببرد.

انگیزه های دیگه هم داریم
کثرت فرزند که در قدیم الایام خیلی پر رنگ بود البته با انگیزه ای که از درون انسان و فرگشتش میاد. مثلا من خودم دوست دارم ده بیست تا بچه داشته باشم.
افزایش قدرت و مال که باز در قدیم پررنگ بود و بچه را با این چشم هم نگاه میکردند.

انگیزه های دینی
کثرت در مسلمانان و اسلام با تولد فرزند بیشتر و کسب ثواب
کسب ثواب در ازدواج و محبت به زنان
کمتر کردن زنان مطلقه و بیوه
و شاید موارد دیگر

من حاضر نیستم حتی یک لحظه به خیانتی در حق همسرم که قبول کرده عمرش را کنارم باشه و زندگی کنه،فکر کنم
هر وقت حاضر باشم شوهر خواهرم یا دامادم بره این کار را بکنه،ان وقت حق دارم همچین حقی به خودم بدم
مگر انسان خروس هست که نتونه احساس خودش را کنترل کنه؟
ساید زن هم دوست داشت محبت بگیره
شوهر بره 10صیغع کنه که محبتش کمتر میشه به زن اول پس انهم بره محبت بگیره وبده
به نظر من این قوانین تعدد ازدواج و همچین صیغه باید قانونمنر بشه و مشخص

در جامعه ما اینقدر جوان وجود داره که من و شمای متاهل نیازی نباشه سمت بانوان مطعلقه بریم
کما اینکه شاید با دخالت نکردن ما،انها بتوانند زندگی ثابتی شروع کنیم
اگر هم ثواب باشد خب شرط سنی بزارن که اقایان بروند بانوان بالای 60 سال را صیغه کنند
بعد میفهمیم چقدر از این اقایان برای ثوابش پیش قدم شده اند تا تنوع طلبی

اللیل والنهار;994991 نوشت:
در کدام آرامش بیشتری دارید

مطمئناً در شرکت دوم

اللیل والنهار;994991 نوشت:
چون در شرکت اول استخدام شده اید با مزایایی که دارد
کدام مزایا؟! لطفاً نام ببرید

اللیل والنهار;994991 نوشت:
ولی در شرکت دوم به صورت قرار دادی کار میکنید انهم بدون هیچ ضمانتی که فردا باشد یا نباشد
خب نباشد!
چه مشکلی دارد که نباشد؟ شرکت‌های مشابه فراوانند، یکی بهتر از دیگری happy

اللیل والنهار;994991 نوشت:
ولی اصل در این دو کار چیست دوام و ماندگاری و احساس امنیت شغلی

خیلی حرفی که می‌زنید برایم جالب است!
یعنی اگر به شما بگویند یکی از این دو را انتخاب کن:

1 - استخدام رسمی با 12 ساعت کار در روز، بدون تعطیلات و ماهی 100،000 تومان حقوق (دقت کنید 100 هزارتومان)

2 - استخدام قراردادی با 3 ساعت کار در روز، با تعطیلات کامل و ماهی 10،000،000 تومان حقوق
که اگر قراردادتان هم تمام شد شرکت‌های فراوانی هستند که باز با شما قرارداد ببیندند

شما اولی را اتخاب می‌کنید؟!

به نظرم وقتی خواستید پاسخ مرا بدهید فقط به این دو جمله دقت کردید:
ازدواج اسلامی
رابطهء دوستی

و از انجا که شما با دوستی مخالف هستید و ازدواج اسلامی را قبول دارید، با خواندن همین دو جمله به این نتیجه رسیدید که اولی بهتر است
خواهش می‌کنم آیتم‌ها را بخوانید و دقیقاً با توجه به آیتم‌ها نظرتان را بفرمائید

همای رحمت;994998 نوشت:
میدونید چرا زن اینقدر احساس خوشبختی میکنه و بایه آدکلن راضی میشه
بخاطر اینکه به یقین رسیده آقا پسر عاشقشه

یعنی این همه خانم که مهریه‌های سنگین می‌زنند، همگی می‌دانند که شوهرشان قرار است در آینده به آنها خیانت کند؟!

سید محمد جواد;995022 نوشت:
من حاضر نیستم حتی یک لحظه به خیانتی در حق همسرم که قبول کرده عمرش را کنارم باشه و زندگی کنه،فکر کنم
هر وقت حاضر باشم شوهر خواهرم یا دامادم بره این کار را بکنه،ان وقت حق دارم همچین حقی به خودم بدم
مگر انسان خروس هست که نتونه احساس خودش را کنترل کنه؟
ساید زن هم دوست داشت محبت بگیره
شوهر بره 10صیغع کنه که محبتش کمتر میشه به زن اول پس انهم بره محبت بگیره وبده
به نظر من این قوانین تعدد ازدواج و همچین صیغه باید قانونمنر بشه و مشخص

در جامعه ما اینقدر جوان وجود داره که من و شمای متاهل نیازی نباشه سمت بانوان مطعلقه بریم
کما اینکه شاید با دخالت نکردن ما،انها بتوانند زندگی ثابتی شروع کنیم
اگر هم ثواب باشد خب شرط سنی بزارن که اقایان بروند بانوان بالای 60 سال را صیغه کنند
بعد میفهمیم چقدر از این اقایان برای ثوابش پیش قدم شده اند تا تنوع طلبی

به نظر میرسه شما چند تا مطلب تو ذهنتون وجود داره :
اول اینکه ترس از دست دادن محبت از سوی همسرتون رو دارید. یعنی شما لذت بردن از همسر و محبت گرفتن از او و به او را دوست دارید. لکن میترسید که اگر از زن دیگری لذت ببرید یا محبت بگیرید، لذتها و محبتهای زن اول را از دست بدهید.
پس شما خودتان عاملهایی که عرض کردم را قبول دارید. و اگر ترس از دست دادن نباشد کاملا با آن موافق هستید.
دوم اینکه حقوقی برای زن تعریف کردید که در شریعت تعریف نشده است. مثلا شما ممکن است تصور کنید مرد باید هر شب پیش زن باشد و اگر کم شود حقی از او ضایع شده است. یا اگر با زن دیگری باشید حقوق زن اولتان را خورده اید. ولی شریعت چنین حقوقی را برای زن تعریف نکرده است.

سوم اینکه شما تصور کرده اید در ازدواج کردن به زنتان تعهد داده اید با زن دیگری نباشید، لذا اگر خلافش عمل کنید خیانت کرده اید.
در حالی که شما تا زمانی که تعهدی نداده باشید خیانتی هم نکرده اید.
البته ممکن است است تعهدی نانوشته بین شما و همسرتان باشد که در این صورت باید عمل کنید.
ولی از حیث قانونی و شرعی و در عقدنامه های کنونی ، مردها هیچ تعهدی مبنی بر عدم تعدد زوجات نداده اند.

چهارم اینکه شما تصور کرده اید محبتها و لذتهایی که میبرید همگی قلبی است در حالی که همگی عوض و معوض دارد و شبیه معامله است. یعنی اگر شما محبتی میگیرید و لذتی میبرید در ازای نفقه ای است که میدهید. و اگر نفقه ندادید و باز هم زنتان محبت کرد و از شما تمکین کرد معلوم میشود که به خاطر نفقه نیست.
ولی حرفم این است که شریعت محبت ها و لذتهای زن و شوهری را مقابل هم قرار نداده است. یعنی محبت شما در مقابل محبت همسرتان قرار داده نشده است. بلکه محبتهای او را در قبال نفقه ی شما قرار داده است.

همای رحمت;994965 نوشت:
به نظر شما به زن لذت میبره از اینکه چشمش به جیب شوهرش باشه؟!

من هم راضی نیستم یه ریال از شوهرم بگیرم .

خب زنی که دستش تو جیب خودش باشه نه نیاز به نفقه داره ونه نیاز به مهریه .

من هم این احکام رو قبول ندارم .

به پست قبلی که به جناب محمد جواب دادم نگاه کنید.

بنده نظر شخصی خودم رو قبلا گفتم که :
خروج از منزل حق زن هست مگر زمانی که منافات با نیازهای مرد داشته باشد.
البته شما میتوانید در عقدنامه شرط کنید که در هر روز فقط یک ساعت موظف هستید پیش همسرتان باشید و بیشتر از آن به اختیار خودتان باشید.

همچنین به نظر شخصی من مهریه باید در حد یک هدیه نفیس و به وسع و انتخاب مرد باشد.
مرد دوست دارد اقتدار داشته باشد و به ذات جنسیت اش اگر پولی و هدیه ای به زن میدهد یا به خاطر حفظ اقتدار است یا محبت ...
و به همین خاطر است برخی مردان دوست ندارند همسرشان کار کند یا پول در بیاورد زیرا تصور میکنند اقتدارشان از دست میرود و همسرشان به انها توجه لازم را نخواهد کرد.
که عملا این اتفاق زیاد می افتد. یعنی اگر مرد اقتدارمالی خود را از دست بدهد و زن احساس کند همسرش از او ضعیف تر است دیگر آن شیفتگی سابق را نخواهد داشت. این هم میتواند به صورت آماری دیده شود و هم بنده در تجربیاتی که از دیگران شنیدم به آن پی بردم.

خباء;995050 نوشت:
به نظر میرسه شما چند تا مطلب تو ذهنتون وجود داره :
اول اینکه ترس از دست دادن محبت از سوی همسرتون رو دارید. یعنی شما لذت بردن از همسر و محبت گرفتن از او و به او را دوست دارید. لکن میترسید که اگر از زن دیگری لذت ببرید یا محبت بگیرید، لذتها و محبتهای زن اول را از دست بدهید.
پس شما خودتان عاملهایی که عرض کردم را قبول دارید. و اگر ترس از دست دادن نباشد کاملا با آن موافق هستید.
دوم اینکه حقوقی برای زن تعریف کردید که در شریعت تعریف نشده است. مثلا شما ممکن است تصور کنید مرد باید هر شب پیش زن باشد و اگر کم شود حقی از او ضایع شده است. یا اگر با زن دیگری باشید حقوق زن اولتان را خورده اید. ولی شریعت چنین حقوقی را برای زن تعریف نکرده است.

سوم اینکه شما تصور کرده اید در ازدواج کردن به زنتان تعهد داده اید با زن دیگری نباشید، لذا اگر خلافش عمل کنید خیانت کرده اید.
در حالی که شما تا زمانی که تعهدی نداده باشید خیانتی هم نکرده اید.
البته ممکن است است تعهدی نانوشته بین شما و همسرتان باشد که در این صورت باید عمل کنید.
ولی از حیث قانونی و شرعی و در عقدنامه های کنونی ، مردها هیچ تعهدی مبنی بر عدم تعدد زوجات نداده اند.

چهارم اینکه شما تصور کرده اید محبتها و لذتهایی که میبرید همگی قلبی است در حالی که همگی عوض و معوض دارد و شبیه معامله است. یعنی اگر شما محبتی میگیرید و لذتی میبرید در ازای نفقه ای است که میدهید. و اگر نفقه ندادید و باز هم زنتان محبت کرد و از شما تمکین کرد معلوم میشود که به خاطر نفقه نیست.
ولی حرفم این است که شریعت محبت ها و لذتهای زن و شوهری را مقابل هم قرار نداده است. یعنی محبت شما در مقابل محبت همسرتان قرار داده نشده است. بلکه محبتهای او را در قبال نفقه ی شما قرار داده است.


با سلام وعرض ادب

والا این دیگه زندگی نیست یه جور معامله ومعاهده ست

چرا اینقدر تند میرید بخدا قسم با این طرز تفکر یه دختر

یه ثانیه هم پیشت نمیمونه .

اولا مردی که بدون هیچ دلیلی بخواد زنش رو طلاق بده

خدا رو شکر که هرچع زودتر گورش رو گم کنه بره .زنه راحت میره سراغ یه مرد خوب

اگه یه مرد هم تا این حد بی احساسه که دو روز از زندگی مشترکش نگذشته دلش هوای یه زن دیگه کرده

همون لهتر که بره وگورش رو گم کنه و.....

در مورد رنها هم همینطور .
به نظر من این احکام ,اجکام اسلام نیست یه نفر داره

به ما دروغ میگه .

اینطوری زن ومرد خیلی بی احساس میشنله ه مدیگه

جنال رضا به قول شما اسلام رو خوشهای باید دید

من وشما هزار بار با هم این بحث مهریه و چند همسری رد داشتیم
ببینید مهریه بذای یه زن خونعدار لازمه بعد از طلاق

چرا که نهدفرصت یه ازدواج خوب رو داره و نه هیچ هنری

چرا که بیچاره هیچوقت از خونه بیرون نرفته خب بعد از طلاق کجا برهد؟

ولی یه دوست دخترو پسر اؤندخ تره آزاد بود و راحت بوده

واسه ی کار کردن کلا زن اجتماعیه وخیلی راحتترمیتونه بعد از جدایی بره سر کار ..مشکل پولی نداره به اونصورت .

شما دارید میگید یه دختر وپسر راحت زندگیشون رو میکنن تا زن وسوهر مسلمان

در صورته هیچکدوم از این زندگیها تضمینی ندارن .مرد مون مرد و زن همون زن

همای رحمت;995056 نوشت:
با سلام وعرض ادب

والا این دیگه زندگی نیست یه جور معامله ومعاهده ست

چرا اینقدر تند میرید بخدا قسم با این طرز تفکر یه دختر

یه ثانیه هم پیشت نمیمونه .

اولا مردی که بدون هیچ دلیلی بخواد زنش رو طلاق بده

خدا رو شکر که هرچع زودتر گورش رو گم کنه بره .زنه راحت میره سراغ یه مرد خوب

اگه یه مرد هم تا این حد بی احساسه که دو روز از زندگی مشترکش نگذشته دلش هوای یه زن دیگه کرده

همون لهتر که بره وگورش رو گم کنه و.....

در مورد رنها هم همینطور .
به نظر من این احکام ,اجکام اسلام نیست یه نفر داره

به ما دروغ میگه .

اینطوری زن ومرد خیلی بی احساس میشنله ه مدیگه


سلام
بله این یه جور معامله میشه اگر چه از حیث فقهی متفاوته ولی عملا این عوض و معوض داریم.
ببینید منم دوست دارم عشق بدون مزد و مواجب باشه.
ولی عملا کدام دختری حاضر میشود قبول کند؟!
تا زمانی که مهریه 100 سکه ای و درامد خوب و لباس و مسکن و خوراک به آنها ندهید حاضر به زندگی با شما نیستند.
بله دختران غربی اینطوری هستند.
البته برخی از آنها محبت و خدمت را در قبال پول میدانند که برخی با پول دار ازدواج میکنند و برخی روسپیگری میکنند. و کلا اگر شوهرشان آنها را از لحاظ مادی تامین نکند جدا میشوند.
ولی خوب عده ی زیادی از غربی ها هستند که ازدواجشان را معطوف به عشق و محبت میدانند و ملاکشان درامد و نفقه نیست.

از طرفی شما با احکام اسلام مخالفت کردید ولی در واقع در مورد اول و دوم به حق طلاق و حق تعدد زوجات اذعان کردید.
شما گفتید بهتر که چنین مردی برود.
خدا هم میگوید بهتر است مرد حق طلاق و حق تعدد زوجات داشته باسد تا به قول شما بهتر است گورش را گم کند.
به نظرم شما در عین عصبانیت به احکام اسلام اذعان کردید.

اگه واقعا دین اسلام دین حق و روانشناسانه ایه

یعنی مرد ذاتا تنوع طلبه .خب زن دیگه مجبوره احساسات

رو کنار بگذاره و با واقعیات زن کنار بیاد

ولی اگه این دروغ باشه وبه اسم اسلام

مردا تنوع طلب بشن و پا روی همه ی احساسات

زن گذاشته بشه و بیچاره به عنوان یه امتحان همه ی این سختیها رو تحمل کنه

این خیلی ظلمه.

خباء;995062 نوشت:
سلام
بله این یه جور معامله میشه اگر چه از حیث فقهی متفاوته ولی عملا این عوض و معوض داریم.
ببینید منم دوست دارم عشق بدون مزد و مواجب باشه.
ولی عملا کدام دختری حاضر میشود قبول کند؟!
تا زمانی که مهریه 100 سکه ای و درامد خوب و لباس و مسکن و خوراک به آنها ندهید حاضر به زندگی با شما نیستند.
بله دختران غربی اینطوری هستند.
البته برخی از آنها محبت و خدمت را در قبال پول میدانند که برخی با پول دار ازدواج میکنند و برخی روسپیگری میکنند. و کلا اگر شوهرشان آنها را از لحاظ مادی تامین نکند جدا میشوند.
ولی خوب عده ی زیادی از غربی ها هستند که ازدواجشان را معطوف به عشق و محبت میدانند و ملاکشان درامد و نفقه نیست.

از طرفی شما با احکام اسلام مخالفت کردید ولی در واقع در مورد اول و دوم به حق طلاق و حق تعدد زوجات اذعان کردید.
شما گفتید بهتر که چنین مردی برود.
خدا هم میگوید بهتر است مرد حق طلاق و حق تعدد زوجات داشته باسد تا به قول شما بهتر است گورش را گم کند.
به نظرم شما در عین عصبانیت به احکام اسلام اذعان کردید.

شاید هم همینطور باشه .زودتر از موعد

نسبت به همدیگه شناخت پیدا میکنند

و راحتتر راهشون رو انتخاب ميکنند

Reza-D;995027 نوشت:
مطمئناً در شرکت دوم
کدام مزایا؟! لطفاً نام ببرید
خب نباشد!
چه مشکلی دارد که نباشد؟ شرکت‌های مشابه فراوانند، یکی بهتر از دیگری happy
خیلی حرفی که می‌زنید برایم جالب است!
یعنی اگر به شما بگویند یکی از این دو را انتخاب کن:
1 - استخدام رسمی با 12 ساعت کار در روز، بدون تعطیلات و ماهی 100،000 تومان حقوق (دقت کنید 100 هزارتومان)
2 - استخدام قراردادی با 3 ساعت کار در روز، با تعطیلات کامل و ماهی 10،000،000 تومان حقوق
که اگر قراردادتان هم تمام شد شرکت‌های فراوانی هستند که باز با شما قرارداد ببیندند
شما اولی را اتخاب می‌کنید؟!
به نظرم وقتی خواستید پاسخ مرا بدهید فقط به این دو جمله دقت کردید:
ازدواج اسلامی
رابطهء دوستی

و از انجا که شما با دوستی مخالف هستید و ازدواج اسلامی را قبول دارید، با خواندن همین دو جمله به این نتیجه رسیدید که اولی بهتر است
خواهش می‌کنم آیتم‌ها را بخوانید و دقیقاً با توجه به آیتم‌ها نظرتان را بفرمائید

بخواهیم این سوالات رو تو قالب یک زندگی مشترک توضیح بدیم یکم پیچیده میشه:)

میخوام یک مثال بزنم باتوجه به اون شاید موضوع مشخص بشه

تو یه دوره ای با یه خانم آشنا شدم که روزی نبود ایشون رو در حال گریه کردن نبینمش

وقتی علت ناراحتیش رو پرسیدم گفت که با آقایی آشنا شده (دوست پسرش بوده) یک هفته بوده که ازش خبری نبوده که بلاخره با پرسجو فهمیده که ایشون رو قال گذاشته رفته با یکی دیگه شمال

دوباره گزینه دیگر باز گریه گفتم چی شده میگه پسره بیشعور (این یه پسر دیگه هستش و این کلمات رو ایشون استفاده میکرد) با تهدید دستامو بسته برده خونه چقدر گریه و التماسش کردم که ولم کنه رفتم خونه مثل کج دیوار هی مامانم میپرسه چی شده میگم هیچی سر کوچه میخواستم بزنم به یکی الکی گفته که نفهمه کجا بوده

حالا مورد دیگه میگم چی شده میگه این پسرا چرا این همه احمق هستند (اینا حرفهای این خانم با تجربه از نظر اینکه خیلی با اقایون بوده هاااا من کاری ندارم چقدر درسته یا غلط ) میگم چی شده میگه انقدر خسیسه که وقتی قرار میزاره میرم میبینم یه خیابون از سرکارش اونورتره بدبخت میترسه بنزین ماشینش تموم بشه اگه یه جای نزدیکتر به من قرار بزاره وقتی که میخواد منو ببینه من باید خرج کنم انگار نه انگار که اون خواسته که منو ببینه همیشه هم میگه این دخترا فقط برای خالی کردن جیب پسرا باهاشون دوست میشن آخه بدبخت یکی نیست بگه تو اصلا اه داری که با ناله سودا کنی

و........

الان این خانم به چه مزایایی از دوستی با این پسرا رسیده به جز تجربه های تلخی که تو تصمیمات آینده هم تاثیر میزاره همه مردها روخسیس خیانتکار خشن دیده

چند درصدآقایون می تونند تو ازدواج اینطور با یک خانم رفتار کنند؟ شما بفرمایید چه لذت و احساس خوشبختی داره از این دوستی میبره ؟ چه مزایا هست حالا هی بهش بگو تو آزادی هرجای دوست داری برو شاغل باش هرچی دوست داری بپوش هرچی دوست داری بخور و...هر چیزی که میشه گفت این خانم به خاطر تعهد نداشتند این پسرا نسبت به این خانم می تونسته داشته باشه اصلا بگید سیصدتا از این پسرها رو تجربه کنه که شاید از یکیش یه گوشه نگاهی که مورد قبول باشه ببینه
اصلا ارزشش رو داره ؟
مطمئنا برای آقایون هم ممکنه موضوعاتی مهمه باشه که تو این دوستی ها باهاش روبرو بشن من از طرف خانمها به موضوع فقط نگاه کردم

اللیل والنهار;995072 نوشت:
بخواهیم این سوالات رو تو قالب یک زندگی مشترک توضیح بدیم یکم پیچیده میشه:)

میخوام یک مثال بزنم باتوجه به اون شاید موضوع مشخص بشه

تو یه دوره ای با یه خانم آشنا شدم که روزی نبود ایشون رو در حال گریه کردن نبینمش

وقتی علت ناراحتیش رو پرسیدم گفت که با آقایی آشنا شده (دوست پسرش بوده) یک هفته بوده که ازش خبری نبوده که بلاخره با پرسجو فهمیده که ایشون رو قال گذاشته رفته با یکی دیگه شمال

دوباره گزینه دیگر باز گریه گفتم چی شده میگه پسره بیشعور (این یه پسر دیگه هستش و این کلمات رو ایشون استفاده میکرد) با تهدید دستامو بسته برده خونه چقدر گریه و التماسش کردم که ولم کنه رفتم خونه مثل کج دیوار هی مامانم میپرسه چی شده میگم هیچی سر کوچه میخواستم بزنم به یکی الکی گفته که نفهمه کجا بوده

حالا مورد دیگه میگم چی شده میگه این پسرا چرا این همه احمق هستند (اینا حرفهای این خانم با تجربه از نظر اینکه خیلی با اقایون بوده هاااا من کاری ندارم چقدر درسته یا غلط ) میگم چی شده میگه انقدر خسیسه که وقتی قرار میزاره میرم میبینم یه خیابون از سرکارش اونورتره بدبخت میترسه بنزین ماشینش تموم بشه اگه یه جای نزدیکتر به من قرار بزاره وقتی که میخواد منو ببینه من باید خرج کنم انگار نه انگار که اون خواسته که منو ببینه همیشه هم میگه این دخترا فقط برای خالی کردن جیب پسرا باهاشون دوست میشن آخه بدبخت یکی نیست بگه تو اصلا اه داری که با ناله سودا کنی

و........

الان این خانم به چه مزایایی از دوستی با این پسرا رسیده به جز تجربه های تلخی که تو تصمیمات آینده هم تاثیر میزاره همه مردها روخسیس خیانتکار خشن دیده

چند درصدآقایون می تونند تو ازدواج اینطور با یک خانم رفتار کنند؟ شما بفرمایید چه لذت و احساس خوشبختی داره از این دوستی میبره ؟ چه مزایا هست حالا هی بهش بگو تو آزادی هرجای دوست داری برو شاغل باش هرچی دوست داری بپوش هرچی دوست داری بخور و...هر چیزی که میشه گفت این خانم به خاطر تعهدی نداشتند این پسرا نسبت به این خانم می تونسته داشته باشه اصلا بگید سیصدتا از این پسرها رو تجربه کنه که شاید از یکیش یه گوشه نگاهی که مورد قبول باشه ببینه
اصلا ارزشش رو داره ؟
مطمئنا برای آقایون هم ممکنه موضوعات براشون مهمه باشه که تو این دوستی ها باهاش روبرو بشن من از طرف خانمها به موضوع فقط نگاه کردم

سلااااام خواهرم

به نظر من که نه با عمل کردن به این احکام زندگی زناشویی

دوام پیدا میکنه ونه رابطه های خارج از عرف

زندگی بر اساس انسانیت به نظر من دوام پیدا میکنه

خباء;995050 نوشت:
به نظر میرسه شما چند تا مطلب تو ذهنتون وجود داره :
اول اینکه ترس از دست دادن محبت از سوی همسرتون رو دارید. یعنی شما لذت بردن از همسر و محبت گرفتن از او و به او را دوست دارید. لکن میترسید که اگر از زن دیگری لذت ببرید یا محبت بگیرید، لذتها و محبتهای زن اول را از دست بدهید.
پس شما خودتان عاملهایی که عرض کردم را قبول دارید. و اگر ترس از دست دادن نباشد کاملا با آن موافق هستید.
دوم اینکه حقوقی برای زن تعریف کردید که در شریعت تعریف نشده است. مثلا شما ممکن است تصور کنید مرد باید هر شب پیش زن باشد و اگر کم شود حقی از او ضایع شده است. یا اگر با زن دیگری باشید حقوق زن اولتان را خورده اید. ولی شریعت چنین حقوقی را برای زن تعریف نکرده است.

سوم اینکه شما تصور کرده اید در ازدواج کردن به زنتان تعهد داده اید با زن دیگری نباشید، لذا اگر خلافش عمل کنید خیانت کرده اید.
در حالی که شما تا زمانی که تعهدی نداده باشید خیانتی هم نکرده اید.
البته ممکن است است تعهدی نانوشته بین شما و همسرتان باشد که در این صورت باید عمل کنید.
ولی از حیث قانونی و شرعی و در عقدنامه های کنونی ، مردها هیچ تعهدی مبنی بر عدم تعدد زوجات نداده اند.

چهارم اینکه شما تصور کرده اید محبتها و لذتهایی که میبرید همگی قلبی است در حالی که همگی عوض و معوض دارد و شبیه معامله است. یعنی اگر شما محبتی میگیرید و لذتی میبرید در ازای نفقه ای است که میدهید. و اگر نفقه ندادید و باز هم زنتان محبت کرد و از شما تمکین کرد معلوم میشود که به خاطر نفقه نیست.
ولی حرفم این است که شریعت محبت ها و لذتهای زن و شوهری را مقابل هم قرار نداده است. یعنی محبت شما در مقابل محبت همسرتان قرار داده نشده است. بلکه محبتهای او را در قبال نفقه ی شما قرار داده است.

در مورد اول خیر بنده هیچ ترسی ندارم
یعنی فکر نمیکنم حتی به جریان که بخوام بترسم
من انسان هستم و حداقل کاری که میتوانم بکنم تعهد به خانواده ام است که فکر و تلاشم در راه ارتقاء زندگی ام باشد تا اینکه دنبال یک زن برای صیغه باشم ،چون نمیتوانم یک حس ساده را کنترل کنم ..و درباره محبت گرفتن وقتی انسان دلش با کسی باشد جایی برای زن دیگری ندارد و اگر غیر از این باشد بهتر است به خودش دروغ نگوید و اول جرات و جربزه داشته باشد مستقیم به همسر اولش بگویید جای دودره بازی و دروغگو(بیشک دروغ در پی مخفی کاری خواهد امد)

این یک حقوق انسانی است و قرار نیست هر چیزی را شریعت برای من تعریف کند
چون درباره تحکیم زندگی خودم انقدر عقل دارم که از تجربه دیگران استفاده کنم
درباره داشتن زن دوم و حق خوری ،دقیق حق خوری خواهد داشت
زن بازیچه دست مرد نیست .این گونه صحبت کردن که حق دارد یا ندارد و ...صرفا کلامی از جنسیت پرستی و تبعیض است

اتفاقا بحث خلاف وعده نیست بحث اینه که حتی خود شما جرات ندارید به همسر اولتان بگویید صیغه کرده اید:))مجبورید دروغ بگویید و مخفی کنید

شاید برای شما معامله باشه
در کل انسان ذاتن خودخواه هست در تمام موارد
این هم یکی از موارد است
اگر اینجوریه ببخشید فرق زندگی با فاحشگی چیه؟؟
شاید شما سر ماه برای محبت همسر محترم پول پرداخت میکنید
ولی شخصا نه نفقه ای داده ام نه شرطی بابت ان داشته ام
من زندگی مشترک دارم
شراکت در همه چیز
سود و ضرر ان هم مهم نیست شراکت است
حال شما زندگی مشترک را در پول دادن و همبستری میبینید،بنده حرفی ندارم ولی پیشنهاد میکنم با فردی متخصص مشورت کنید

یا علی
من الله توفیق

Reza-D;994935 نوشت:
نه برادر عزیزم اتفاقاً شما دقت نکردید
بنده عرض کردم مرد می‌تواند هر وقت دلش بخواهد زن اول را طلاق بدهد
یعنی مهریه زن را بدهد و او را طلاق بدهد. وقتی هم طلاقش بدهد نه نیاز به پرداخت نفقه است و نه گرفتن کلفت!
زن دوم را می‌گیرد و تمام اینها را برای زن دوم فراهم می‌کند! به همین سادگی

سلام و عرض ادب

برادر گرامی

از ابتدای ازدواج تا روز درخواست

مرد باید تمام حقوق زن را بپردازد!

تمام ظرف شستن ها ، غذا پختن ها ، بچه شیر دادن ها ، بچه شستن ها و ...

یعنی هر چند ماه که زن در خانه او بوده ، به همان مقدار حقوق یک کلفت را باید پرداخت کند!

نفقه و مهریه نیز که مشخص است!

حرف بنده این است که زن و مرد نباید روی حقوق قانونی خود پافشاری کنند

بلکه باید با صلح و آشتی رفتار کنند

حتی اگر قصد طلاق دارند، باید با دل خوش از یکدیگر جدا شوند ( طبق توصیه خداوند در قرآن )

برای ازدواج مجدد نیز ، همان خدایی که این جواز را داده ، زن و مرد را به محبت ودوستی توصیه فرموده است .

اگر این امر موجب بر هم خوردن محبت بین زن و مرد شود ، یا باعث دین گریزی زن شود ، صحیح نیست !

باید نگاه ما به حق و حقوق تغییر کند.

این حق و حقوق برای دادگاه و محاکمه است!

نه برای زندگی مشترک!

خباء;995062 نوشت:
سلام
بله این یه جور معامله میشه اگر چه از حیث فقهی متفاوته ولی عملا این عوض و معوض داریم.
ببینید منم دوست دارم عشق بدون مزد و مواجب باشه.
ولی عملا کدام دختری حاضر میشود قبول کند؟!
تا زمانی که مهریه 100 سکه ای و درامد خوب و لباس و مسکن و خوراک به آنها ندهید حاضر به زندگی با شما نیستند.
بله دختران غربی اینطوری هستند.
البته برخی از آنها محبت و خدمت را در قبال پول میدانند که برخی با پول دار ازدواج میکنند و برخی روسپیگری میکنند. و کلا اگر شوهرشان آنها را از لحاظ مادی تامین نکند جدا میشوند.
ولی خوب عده ی زیادی از غربی ها هستند که ازدواجشان را معطوف به عشق و محبت میدانند و ملاکشان درامد و نفقه نیست.

از طرفی شما با احکام اسلام مخالفت کردید ولی در واقع در مورد اول و دوم به حق طلاق و حق تعدد زوجات اذعان کردید.
شما گفتید بهتر که چنین مردی برود.
خدا هم میگوید بهتر است مرد حق طلاق و حق تعدد زوجات داشته باسد تا به قول شما بهتر است گورش را گم کند.
به نظرم شما در عین عصبانیت به احکام اسلام اذعان کردید.

خب ببیتید اگه برفرض من زن بخوام با همین دستور با شوهرم زندگی کنمو شوهر هم همینطور

آیا اینطور زندگی کردن رشد وکمالی داره برا هر دوطرف ؟!

به نظر من که ابدا .

Reza-D;994942 نوشت:
کدام شرایط؟ بنده که ندیدم شما شرایطی را ذکر کنید
همین که مرد متاهل بود گفتید اشتباه است و این یعنی همین یک دلیل (متاهل بودن مرد) کفایت می‌کند

قرار نبود اینجا همه چیز بیان بشه فقط به اقتضای حال پرسشگر مطالب و راهکارها عرض شد.

Reza-D;994942 نوشت:
اتفاقاً همین حرف شما نشان می‌دهد این قوانین نمی‌توانند جلوی شخصی که دلش بیمار است را بگیرند
آن مردی که شما به تصویر کشیدید اصلاً به حلال و حرام بودن اعمالش توجهی ندارد که حالا ما بخواهیم با محدود کردن ازدواج حلال جلویش را بگیریم
چنین مردی می‌تواند وارد روابط نامشروع بشود، هیچ نیازی هم با تایید شرع و قانون ندارد!

از طرفی باید دقیق بررسی شود آن گرفتاری‌هایی که گفتید واقعاً از طرف مرد به وجود آمده یا خیر
شما بهتر از من می‌دانید که خیلی از خانمها همین که شوهرشان قصد ازدواج مجدد داشته باشد زندگی را به هم می‌زنند
در واقع باید دید که عمل مرد واقعاً هوسرانی بوده، یا این اسمی است که خانمها برای مخالفت با حق مرد، به عمل حلال او نسبت داده‌اند؟!

و مورد بعد اینکه خیلی از کارها می‌تواند باعث بر هم زدن زندگی خانوادگی بشود
شما بهتر از من می‌دانید که موارد زیادی وجود دارد که یک زن به سر کار رفته و در محل کار با مرد دیگری رابطه نامشروع ایجاد کرده و زندگی خانواده‌اش را به هم زده است
اما آیا عاقلانه است که ما بگوئیم چون برخی از زنها ظرفیت شاغل بودن را ندارند، پس بیائیم قانونی در عقدنامه اضافه کنیم که تمام زنها متعهد بشود شغلی نداشته باشند؟
قطعاً هم شما با چنین قانونی مخالف هستید و هم خود خانمها. پس چرا در قانون مورد بحث خودمان، بخاطر اشتباه چند مرد (به فرض که اشتباهی رخ داده باشد) باید تر و خشک را با هم بسوزانیم و همه را ملزم کنیم که این قانون را امضاء کنند؟!

در اینجا دو نکته وجود داره اول اینکه شما حقوق همسر اول را نادیده می گیرین و فقط از طرف مرد چک و چونه می زنید در حالی که به هر حال زن اول هم حق و حقوقی داره و قرار دادن این شروط و اضافه شدن آن به عقدنامه برای حفظ و حمایت از همسر اول است.
دوم اینکه اصلا موضوع ازدواج با شغل قابل قیاس نیست. در موضوع ازدواج احتمال لغزش بسیار وجود دارد ولی در موضوع اشتغال واقعا اینطور نیست. ضمن اینکه این قوانین بحث سوزاندن تر و خشک نیست بحث این است که اول اصلاح زندگی فعلی ....اگر نشد فکر منطقی و مشورت و اگر نشد ازدواج مجدد یا موقت و ... که این موضوع را بارها عرض کردم.

Reza-D;994942 نوشت:
ارضا نشدن با یک زن مثال بود. موارد دیگری هم می‌تواند وجود داشته باشد
برای مثال، شاید همسر اول ایشان بیمار است. شاید همسر اولشان کلاً توانایی این مقدار رابطه را ندارند (این جدای از سردی جنسی است)
شاید همسر ایشان از آن زنان است که از رابطه جنسی به عنوان ابزار استفاده می‌کند یا مواردی دیگر
پس وقتی هنوز دلیل آن آقا را نمی‌دانیم چگونه به خود حق می‌دهیم به او برچسب هوسران بزنیم؟

ثانیاً ، اصلاً به فرض که مشکل این آقا سردی جنسی همسر اولشان باشد که من هم با شما موافقم ابتدا باید دنبال درمان همسرشان باشند
ولی بزرگوار شما از کجا می‌دانید ایشان در همان ابتدا رو به عقدموقت آورده‌اند؟ از کجا می‌دانید بارها تلاش نکرده‌اند اما بی‌نتیجه بوده؟
از کجا می‌دانید تمام راه‌ها را نرفته‌اند؟


خوب بزرگوار ما اینجا با پرسشگر خانم که تقاضای راهنمایی دارن و شرایط را توصیف می کنن روبرو هستیم بله! اگر پرسشگر ما آن آقا بود قطعا این سؤالات را از او می کردیم. ضمن اینکه بسیار مواردی را مشاهده کرده ایم که افراد با اولین مشکل یا مشاهده ی سرد مزاجی همسرشون روی به این قبیل مسائل آوردن و اصلا دنبال اصلاح نرفتن.

Reza-D;994942 نوشت:
شان هیچ خصوصیت خاصی نداشتند که بخواهیم به واسطهء آن خصوصیت از دیگران تفکیکش کنیم
این مرد فقط دو خصوصیت دارد: 1 - متاهل است ، 2 - قصد ازدواج موقت دارد
شما هم به واسطه همین دو خصوصیت گفتید که قصد خیانت عاطفی به همسرش را دارد که نتیجه این می‌شود هر مردی که متاهل باشد و قصد ازدواج موقت داشته باشد دارد به همسرش خیانت عاطفی می‌کند که شامل پیامبر و امامان نیز می‌شود. شما یک خصوصیت که ایشان را تفکیک کند بفرمائید، بنده هم قبول می‌کنم خطاب شما به مردهایی با این خصوصیت بوده

خصوصیت اصلی ایشان این است که استاد هستند و واقعا از کسانی که اهل علم و دانش هستند انتظار چنین برخوردهای اولیه ای نمیره... اصلا شما چندتا زن از بین صدتا زن را می تونید بشمارید که رضایت به ازدواج موقت همسرشون در جامعه ی امروز میدن... لطفا آمار بدید. پس اصلا انتظار نمیره استادی اون هم در فضای دانشگاهی اون هم در جامعه ای که مسائل اینچنینی که حتی شرعی هم هست، قانونی هم هست ولی هنوز تابوی جامعه است رو به این پیشنهاد بیاره ...

Reza-D;994942 نوشت:
در مقابل این روایت، روایات زیادی هم داریم که عقدموقت را برای مرد متاهل جایز، بلکه مستحب، و بلکه واجب دانسته‌اند
از طرفی شما از کجای روایت برداشت کردید که منظور امام(ع) متاهل بودن علی بن یقطین بوده؟
چه بسا منظور حضرت (که علم به خفیات دارند) این بوده که: "تو را که نیاز به زن دیگری نداری با ازدواج موقت چه کار؟"
مورد دیگری هم هست، البته مطمئن نیستم. اما فکر می‌کنم این روایت در سندش مشکل وجود دارد (باید بررسی کنم)
ولی به فرض صحت روایت، باز هم مورد بالا که عرض کردم صادق است


واجب دانستن که اصلا .... این واقعا یک ادعای بدون دلیل است...بنده همه ی روایات ازدواج موقت را بررسی کردم شما یک روایت نمی تونید پیدا کنید که اهل بیت (علیهم السلام) کسی را تشویق به ازدواج موقت کرده باشن. چه برسه به اینکه بخوان واجب بدونن!!!
روایت علی بن یقطین اینگونه است:
سئلتُ اباالحسن عليه‌السلام عن المتعه، فقال: مَا أَنْتَ وَ ذَاکَ قَدْ أَغْنَاکَ اللَّهُ عَنْهَا.
فرمود تو که زن داری و بی نیاز از این حرفها هستی، پس این سؤالها چیست!

کلمه ی اغناک اینجا اشاره به بی نیازی یعنی متأهل بودن علی بن یقطین دارد...

shahed1;994915 نوشت:
با سلام

پستی که حذف شد دقیقاً در راستای موضوع تاپیک بود چون شما وجهه شرعی به ازدواج موقت داده اید و من خواستم نشان دهم شرعی نیست. من فکر می کنم خانمی که مطلب اولیه را فرستاده، برایش حلال و حرام مهم است و الا هرگز مطلبش را در این تالار نمی فرستاد. این حق اوست که حقیقت را از دروغ تشخیص دهد.بنابر این دوباره می نویسم امیدوارم دیگر حذف نشود:

ازدواج موقت شأنی است که روایات برای آیه قائل شده اند والا در متن عربی آن چیزی که این مفهوم را برساند وجود ندارد و بسیاری از مترجمین، آیه را بدرستی معنا کرده اند بدون اینکه به ازدواج موقت اشاره ای کرده باشند. اگر شما تصور می کنید اینگونه نیست، از روی متن عربی به ما نشان دهید کدام قسمت از آیه بر عبارت فوق منطبق می شود.
از طرفی کلمه اسْتَمْتَعْتُمْ در دوآیه دیگر نیز مورد استفاده قرار گرفته و در هردوی آنها به معنی بهره مند شدن آمده است. می خواهم بگویم؛ متمتع شدن از نظر لغوی هیچ ارتباطی با صیغه شدن یا ازدواج موقت ندارد.

با سلام خدمت شما دوست عزیز، به نظرم موضوع شما خارج از گروه مشاوره باشد و به فلسفه و اصل شرعیت نکاح موقت باز گردد لذا توصیه می کنم این موضوع را در گروه کلام و اعتقادات مطرح بفرمایید تا کارشناسان محترم پاسخ دهند.
موفق باشید.@};-

همای رحمت;995060 نوشت:
مهریه بذای یه زن خونعدار لازمه بعد از طلاق

سلام و عرض ادب

مهریه ربطی به طلاق ندارد!

مهریه هدیه ای است برای نشان دادن تمکن مالی مرد

نه وسیله برای تامین زندگی زن بعد از طلاق!

طلاق باید به گونه ای باشد ، که زن بتواند در مدت عده ، در خانه مرد بماند .

مهریه نیز باید مقداری باشد ، که مرد در هنگام عقد ، قدرت پرداخت آن را داشته باشد .

همای رحمت;995060 نوشت:

چرا که نهدفرصت یه ازدواج خوب رو داره و نه هیچ هنری

چرا که بیچاره هیچوقت از خونه بیرون نرفته خب بعد از طلاق کجا برهد؟

واسه ی کار کردن کلا زن اجتماعیه وخیلی راحتترمیتونه بعد از جدایی بره سر کار ..مشکل پولی نداره به اونصورت .

در صورته هیچکدوم از این زندگیها تضمینی ندارن .مرد مون مرد و زن همون زن

سلام و عرض ادب

خواهر گرامی

این طرز تفکر صحیح نیست که

در خانه ماندن = امل بودن!

مخصوصا در این دوره و زمانه که از طریق اینترنت و آموزش های مجازی ، می توان هر هنر و علمی را آموخت

بنده زنان عفیفی را می شناسم که در منزل به امور هنری می پردازند و از همین طریق نیز کسب درآمد می کنند.
از منظر علمی نیز کتب مورد علاقه خود را مطالعه می کنند و از طریق اینترنت مشکلات خود را مطرح می کنند و پاسخ می گیرند!

نیازی به تبرج و خیابان گردی نیز ندارد!

در مواقع ضرورت نیز با هماهنگی همسر خود از منزل خارج می شود.

در مورد زنان مطلقه و بیوه نیز قرار نیست در خیابان به دنبال همسر بگردند !
همانطور که در ازدواج اول این کار را نکرده اند!

صابر;995077 نوشت:

روایت علی بن یقطین اینگونه است:
سئلتُ اباالحسن عليه‌السلام عن المتعه، فقال: مَا أَنْتَ وَ ذَاکَ قَدْ أَغْنَاکَ اللَّهُ عَنْهَا.
فرمود تو که زن داری و بی نیاز از این حرفها هستی، پس این سؤالها چیست!

کلمه ی اغناک اینجا اشاره به بی نیازی یعنی متأهل بودن علی بن یقطین دارد...

سلام و عرض ادب

برادر گرامی این حدیث تنها جزو معدود احادیثی است که در این مورد وجود دارد

و مورد هم به یک مرد خاص که در دربار بوده اشاره دارد و احتمالا 4 همسر دائم نیز داشته است!

می دانید که حکم قیاس چیست؟؟؟؟

این حدیث را در مقابل احادیث فراوانی که متعه و تعدد را برای عموم حلال می داند قرار میدهید؟

شروحیل;995080 نوشت:
سلام و عرض ادب

مهریه ربطی به طلاق ندارد!

مهریه هدیه ای است برای نشان دادن تمکن مالی مرد

نه وسیله برای تامین زندگی زن بعد از طلاق!

طلاق باید به گونه ای باشد ، که زن بتواند در مدت عده ، در خانه مرد بماند .

مهریه نیز باید مقداری باشد ، که مرد در هنگام عقد ، قدرت پرداخت آن را داشته باشد .

سلام و عرض ادب

خواهر گرامی

این طرز تفکر صحیح نیست که

در خانه ماندن = امل بودن!

مخصوصا در این دوره و زمانه که از طریق اینترنت و آموزش های مجازی ، می توان هر هنر و علمی را آموخت

بنده زنان عفیفی را می شناسم که در منزل به امور هنری می پردازند و از همین طریق نیز کسب درآمد می کنند.
از منظر علمی نیز کتب مورد علاقه خود را مطالعه می کنند و از طریق اینترنت مشکلات خود را مطرح می کنند و پاسخ می گیرند!

نیازی به تبرج و خیابان گردی نیز ندارد!

در مواقع ضرورت نیز با هماهنگی همسر خود از منزل خارج می شود.

در مورد زنان مطلقه و بیوه نیز قرار نیست در خیابان به دنبال همسر بگردند !
همانطور که در ازدواج اول این کار را نکرده اند!

باسلام وعرض ادب

خیر برادرم مهریه در حال حاضر اگه زن محبوس در خونه

باسه واجب و ضروریه .چرا که یک زن بعد از بیست سال زندگی مشترک بخواد جدا بشه باید چه خاکی به سرش کنهد .کجا بره ؟ننه .بابایی واسش مونده ؟ارثی میراثی بهش رسیده .زیبایی براش مونده ازدواج کنه ؟!چقدر بی انصافیه کسی که بعد از بیست سال زندگی زنش رو دست خالی بندازه بیرون ..
مگه بره بهزیستی یا

بره تن فروشی؟!!!!!!

شوهر باید اموالش رو با اون نصف کنه یا

یک سوم از اموالش رو

[="Times New Roman"][="Black"]

همای رحمت;995082 نوشت:

چرا که یک زن بعد از بیست سال زندگی مشترک بخواد جدا بشه باید چه خاکی به سرش کنهد .کجا بره .بره بهزیستی؟! بره تن فروشی؟

آینده نگریتون توی حلق رضا دودانگه :khandeh!:
همای رحمت;995082 نوشت:

یا شوهر باید نصف اموالش رو با اون نصف کنه یا یک سوم از اموالش رو

پیشنهاد خوبیه

ولی به شرطی که طلاق نگیرند و شوهر بره یه زن دیگه بگیره

این خانم هم که صاحب نصف یا یک سوم اموال شوهرش شده باید در حالت آماده باش باشه

که هر زمانی شوهر جنتلمنش دلش خواست بتونه ازش کامجویی کنه

شاید این شوهر بعد از بیست سال زندگی مشترک با همسر جدیدش بخواد جدا بشه

برای ارضای نیاز جنسیش چه خاکی به سر ترامپ بریزه ؟ خود ارضایی کنه ؟ بره زنا کنه ؟

حی علی خیر العمل :khandeh!:[/]

Im_Masoud.Freeman;995083 نوشت:
[="Times New Roman"][="Black"]
آینده نگریتون توی حلق رضا دودانگه :khandeh!:

پیشنهاد خوبیه

ولی به شرطی که طلاق نگیرند و شوهر بره یه زن دیگه بگیره

این خانم هم که صاحب نصف یا یک سوم اموال شوهرش شده باید در حالت آماده باش باشه

که هر زمانی شوهر جنتلمنش دلش خواست بتونه ازش کامجویی کنه

شاید این شوهر بعد از بیست سال زندگی مشترک با همسر جدیدش بخواد جدا بشه

برای ارضای نیاز جنسیش چه خاکی به سر ترامپ بریزه ؟ خود ارضایی کنه ؟ بره زنا کنه ؟

حی علی خیر العمل :khandeh!:

[/]
با سلام

برادرم چشم رو هم بزارید میشه بیست سال

بله آینده نگری هم میخواد .بره زن بگیره .ولی حق این خانم محفوطه

همای رحمت;995082 نوشت:
باسلام وعرض ادب

خیر برادرم مهریه در حال حاضر اگه زن محبوس در خونه

باسه واجب و ضروریه .چرا که یک زن بعد از بیست سال زندگی مشترک بخواد جدا بشه باید چه خاکی به سرش کنهد .کجا بره ؟ننه .بابایی واسش مونده ؟ارثی میراثی بهش رسیده .زیبایی براش مونده ازدواج کنه ؟!چقدر بی انصافیه کسی که بعد از بیست سال زندگی زنش رو دست خالی بندازه بیرون ..
مگه بره بهزیستی یا

بره تن فروشی؟!!!!!!

شوهر باید اموالش رو با اون نصف کنه یا

یک سوم از اموالش رو

سلام و عرض ادب

ابتدا باید ببینید زن چه ویژگی از مرد رو ملاک ازدواج قرار داده؟

و دوم اینکه به چه دلیلی مرد می خواد زن رو طلاق بده!

شما همه زنان را معصوم و مبری از خطا و اشتباه و همه مردان را شیطان فرض گرفته اید!

به همین دلیل دچار این تفکرات شده اید !

وقتی زن ملاک ازدواج را زیبایی یا پول یا هر چیزی غیر از ایمان که خداوند امر کرده ، قرار می دهدپ،
باید منتظر روزی که خداوند اورا به همسرش وامی گذارد باشد!

اگر مساله ایمان باشد ، خداوند مردان مومن را امر کرده ، تا در هنگام طلاق ، زنان خود را بهره مند سازند ، تا زمانی که به ازدواج دیگری درآیند.


«وَ إِذا طَلَّقْتُمُ النِّساءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ سَرِّحُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَ لا تُمْسِكُوهُنَّ ضِراراً لِتَعْتَدُوا وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ وَ لا تَتَّخِذُوا آياتِ اللَّهِ هُزُواً ... »

«و چون زنان را طلاق گفتيد و به پايان عده خويش رسيدند، پس به خوبى نگاهشان داريد يا به خوبى آزادشان كنيد و آنان را براى آزار و زيان رساندن به ايشان نگاه مداريد تا به حقوقشان تعدى كنيد و هر كس چنين كند، قطعاً بر خود ستم نموده است و آيات خدا را به ريشخند مگيريد...»
231 بقره

«وَ لِلْمُطَلَّقاتِ مَتاعٌ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِين»
«براى زنان‏ طلاق داده شده، كالاى پسنديده (به عنوان هديه داده شود و اين كار) حقى بر متقین است.»
بقره 241

در آیه 21 از سوره نساء آمده است:
«وَ كَيْفَ تَأْخُذُونَهُ وَ قَدْ أَفْضى‏ بَعْضُكُمْ إِلى‏ بَعْضٍ وَ أَخَذْنَ مِنْكُمْ ميثاقاً غَليظ»
«و چگونه مهر آنان را خواهيد گرفت؛ در حالى‌كه هر كدام به حقّ خود رسيده‏‌‌ايد و آن زنان عهد محكم از شما گرفته‌اند.»

در آیه 6 از سوره طلاق آمده است:
«أَسْكِنُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ سَكَنْتُمْ مِنْ وُجْدِكُمْ وَ لا تُضآرُّوهُنَّ لِتُضَيِّقُوا عَلَيْهِنَّ»
«آنها را در همان منزل خويش كه ميسر شماست بنشانيد و به ايشان (در نفقه و سكنى) آزار و زيان نرسانيد تا آنان را در مضيقه و رنج در افكنيد.»

در آیه 232 از سوره ی طلاق آمده است:
« وَ إِذا طَلَّقْتُمُ النِّساءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلا تَعْضُلُوهُنَّ أَنْ يَنْكِحْنَ أَزْواجَهُنَّ إِذا تَراضَوْا بَيْنَهُمْ بِالْمَعْرُوف».
«و چون زنان را طلاق داديد و زمان عده آنها به پايان رسيد، نبايد آنها را از شوهر كردن منع كنيد؛ هرگاه به طريق مشروع به ازدواج با مردى تراضى كنند.»

سید محمد جواد;995074 نوشت:
در مورد اول خیر بنده هیچ ترسی ندارم
یعنی فکر نمیکنم حتی به جریان که بخوام بترسم
من انسان هستم و حداقل کاری که میتوانم بکنم تعهد به خانواده ام است که فکر و تلاشم در راه ارتقاء زندگی ام باشد تا اینکه دنبال یک زن برای صیغه باشم ،چون نمیتوانم یک حس ساده را کنترل کنم ..و درباره محبت گرفتن وقتی انسان دلش با کسی باشد جایی برای زن دیگری ندارد و اگر غیر از این باشد بهتر است به خودش دروغ نگوید و اول جرات و جربزه داشته باشد مستقیم به همسر اولش بگویید جای دودره بازی و دروغگو(بیشک دروغ در پی مخفی کاری خواهد امد)

این یک حقوق انسانی است و قرار نیست هر چیزی را شریعت برای من تعریف کند
چون درباره تحکیم زندگی خودم انقدر عقل دارم که از تجربه دیگران استفاده کنم
درباره داشتن زن دوم و حق خوری ،دقیق حق خوری خواهد داشت
زن بازیچه دست مرد نیست .این گونه صحبت کردن که حق دارد یا ندارد و ...صرفا کلامی از جنسیت پرستی و تبعیض است

اتفاقا بحث خلاف وعده نیست بحث اینه که حتی خود شما جرات ندارید به همسر اولتان بگویید صیغه کرده اید:))مجبورید دروغ بگویید و مخفی کنید

شاید برای شما معامله باشه
در کل انسان ذاتن خودخواه هست در تمام موارد
این هم یکی از موارد است
اگر اینجوریه ببخشید فرق زندگی با فاحشگی چیه؟؟
شاید شما سر ماه برای محبت همسر محترم پول پرداخت میکنید
ولی شخصا نه نفقه ای داده ام نه شرطی بابت ان داشته ام
من زندگی مشترک دارم
شراکت در همه چیز
سود و ضرر ان هم مهم نیست شراکت است
حال شما زندگی مشترک را در پول دادن و همبستری میبینید،بنده حرفی ندارم ولی پیشنهاد میکنم با فردی متخصص مشورت کنید

یا علی
من الله توفیق

به نظر میرسد شما هنوز قبول ندارید حقوقی که شما برای خودتان تعریف کردید با حقوقی که شریعت تعریف کرده است فرق میکند.
با حقوقی که شما تعریف میکنید زندگی شیرین است
اما با حقوقی که شریعت تعریف میکند زندگی شیرین نیست.
لذا ناخواسته به نقد شریعت میپردازید.

اما در مورد ترس از دست دادن که منکرش شدید :

اینکه میگویید برای صیغه کردن باید جرات داشت و به زن اول گفت، یعنی قبول دارید که میترسید.
خوب این ترس از چیست؟ ترس از دست دادن

از طرفی شما گفتید وقتی دلتان با کسی هست دیگر جایی برای فکردن به کس دیگر نمیماند.
ملاک اصلی باز هم همان لذت آرامشی است که پیش این زنتان به دست آوردید و دوست ندارید این لذت آرامش را با آوردن یک زن صیغه ای از دست بدهید.
لذا باز هم برمیگردیم به ترس از دست دادن ..

شروحیل;995086 نوشت:
سلام و عرض ادب

ابتدا باید ببینید زن چه ویژگی از مرد رو ملاک ازدواج قرار داده؟

و دوم اینکه به چه دلیلی مرد می خواد زن رو طلاق بده!

شما همه زنان را معصوم و مبری از خطا و اشتباه و همه مردان را شیطان فرض گرفته اید!

به همین دلیل دچار این تفکرات شده اید !

وقتی زن ملاک ازدواج را زیبایی یا پول یا هر چیزی غیر از ایمان که خداوند امر کرده ، قرار می دهدپ،
باید منتظر روزی که خداوند اورا به همسرش وامی گذارد باشد!

اگر مساله ایمان باشد ، خداوند مردان مومن را امر کرده ، تا در هنگام طلاق ، زنان خود را بهره مند سازند ، تا زمانی که به ازدواج دیگری درآیند.


«وَ إِذا طَلَّقْتُمُ النِّساءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ سَرِّحُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَ لا تُمْسِكُوهُنَّ ضِراراً لِتَعْتَدُوا وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ وَ لا تَتَّخِذُوا آياتِ اللَّهِ هُزُواً ... »

«و چون زنان را طلاق گفتيد و به پايان عده خويش رسيدند، پس به خوبى نگاهشان داريد يا به خوبى آزادشان كنيد و آنان را براى آزار و زيان رساندن به ايشان نگاه مداريد تا به حقوقشان تعدى كنيد و هر كس چنين كند، قطعاً بر خود ستم نموده است و آيات خدا را به ريشخند مگيريد...»
231 بقره

«وَ لِلْمُطَلَّقاتِ مَتاعٌ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِين»
«براى زنان‏ طلاق داده شده، كالاى پسنديده (به عنوان هديه داده شود و اين كار) حقى بر متقین است.»
بقره 241

در آیه 21 از سوره نساء آمده است:
«وَ كَيْفَ تَأْخُذُونَهُ وَ قَدْ أَفْضى‏ بَعْضُكُمْ إِلى‏ بَعْضٍ وَ أَخَذْنَ مِنْكُمْ ميثاقاً غَليظ»
«و چگونه مهر آنان را خواهيد گرفت؛ در حالى‌كه هر كدام به حقّ خود رسيده‏‌‌ايد و آن زنان عهد محكم از شما گرفته‌اند.»

در آیه 6 از سوره طلاق آمده است:
«أَسْكِنُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ سَكَنْتُمْ مِنْ وُجْدِكُمْ وَ لا تُضآرُّوهُنَّ لِتُضَيِّقُوا عَلَيْهِنَّ»
«آنها را در همان منزل خويش كه ميسر شماست بنشانيد و به ايشان (در نفقه و سكنى) آزار و زيان نرسانيد تا آنان را در مضيقه و رنج در افكنيد.»

در آیه 232 از سوره ی طلاق آمده است:
« وَ إِذا طَلَّقْتُمُ النِّساءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلا تَعْضُلُوهُنَّ أَنْ يَنْكِحْنَ أَزْواجَهُنَّ إِذا تَراضَوْا بَيْنَهُمْ بِالْمَعْرُوف».
«و چون زنان را طلاق داديد و زمان عده آنها به پايان رسيد، نبايد آنها را از شوهر كردن منع كنيد؛ هرگاه به طريق مشروع به ازدواج با مردى تراضى كنند.»

خب خودتون میگید زن مهریه یا چه میدونم یه هدیه کوچیک میخواد .

من هم گفتم نمیسه یا نشدنیه .

مهریه سنگین هم باشه .خوبه .

در کل من این احکام رو قبول ندارم .

شروحیل;995081 نوشت:
سلام و عرض ادب

برادر گرامی این حدیث تنها جزو معدود احادیثی است که در این مورد وجود دارد

و مورد هم به یک مرد خاص که در دربار بوده اشاره دارد و احتمالا 4 همسر دائم نیز داشته است!

می دانید که حکم قیاس چیست؟؟؟؟

این حدیث را در مقابل احادیث فراوانی که متعه و تعدد را برای عموم حلال می داند قرار میدهید؟

سلام

قبلا دوستی مطرح کرد که سند این روایت مشکل دارد و به نظرم در سندش کسی است که با اهل بیت مشکل داشته ...
ولی در کل گفتند این روایت قابل اعتنا نیست.

همای رحمت;995076 نوشت:
خب ببیتید اگه برفرض من زن بخوام با همین دستور با شوهرم زندگی کنمو شوهر هم همینطور

آیا اینطور زندگی کردن رشد وکمالی داره برا هر دوطرف ؟!

به نظر من که ابدا .

به نظرم شما با انسانیت زندگی کنید تا زندگی شیرین باشد.
نه مهریه بخواهید و نه نفقه مطالبه کنید. بروید بیرون تفریح کنید و کار کنید و درامد کسب کنید.
و هر زمان شوهرتان بی لیاقت شد مهریه را ببخشید و طلاق بگیرید.

اما اگر میخواهید با شبه معامله ای که اسلام گفته زندگی کنید
نفقه ای که میگیرید در مقابل تمکین است. یعنی اگر شوهر به شما نفقه میدهد شما باید از او تمکین کنید و شما تمکین میکنید و مستحق نفقه میشوید و اگر نفقه ندهد شما حق دارید تمکین نکرده و از او طلاق بگیرید.

صابر;995077 نوشت:
زن اول هم حق و حقوقی داره و قرار دادن این شروط و اضافه شدن آن به عقدنامه برای حفظ و حمایت از همسر اول است
اگر قرار است حمایتی از زنان صورت بگیرد باید در راستای تحقق حقوق زن باشد، نه در راستای حذف حقوق مرد!

صابر;995077 نوشت:
اول اصلاح زندگی فعلی ....اگر نشد فکر منطقی و مشورت و اگر نشد ازدواج مجدد یا موقت
اولاً عین آیه قرآن است که برای مردها حلال شد 1 یا 2 یا 3 یا 4 زن، هیچ کجا هم خداوند نفرموده ابتدا اصلاح زندگی شماره 1 !!!! بلکه تنها شرط عدالت (آن هم عدالت فقهی) را مطرح فرموده
اگر هم بفرمائید آیات را باید با روایات تفسیر کرد، بنده خوشحال می‌شوم روایاتی که نشان دهند این امر هست را نشانم بدهید

ثانیاً همانطور که گفتم اصلاً ازدواج دوم مشروط به مشکل داشتن در ازدواج اول نیست که بگوئیم ابتدا آن مشکل را اصلاح کنیم!

ثالثاً اگر اینطور بود و ازدواج دوم مشروط به مشکل داشتن ازدواج اول بود، دیگر جواز ازدواج‌های سوم و چهارم معنا نداشت!
چون اگر هم کسی در ازدواج اول مشکل داشت با ازدواج دوم بطور قطع مشکلش برطرف می‌شد. پس دیگر دیلی برای ازدواج سوم و چهارم وجود نداشت

صابر;995077 نوشت:
اگر پرسشگر ما آن آقا بود قطعا این سؤالات را از او می کردیم
بحث من هم همین است که شما اصلاً سوالی از این خانم نپرسیدید! بلکه خودتان بطور پیش فرض این آقا را در دسته هوسران‌ها قرار دادید
مگر اینکه بطور خصوصی از ایشان سوال پرسیده باشید

صابر;995077 نوشت:
بسیار مواردی را مشاهده کرده ایم که افراد با اولین مشکل یا مشاهده ی سرد مزاجی همسرشون روی به این قبیل مسائل آوردن و اصلا دنبال اصلاح نرفتن
این حرف شما درست مثل این است که بگوئیم چون بسیاری از صحابه را مشاهده کرده‌ایم که امامت امام علی(ع) را انکار کرده‌اند، پس حتماً مالک و سلمان و میثم و... هم انکار کردند!!
بنده هم منکر نشدم که برخی از مردها همسر اول را نادیده می‌گیرند. بلکه بسیار هم از این کار این مردها تنفر دارم
اما اگر بنده و شما 1000 مرد را هم ببینیم که اینچنین عمل کرده‌اند، این حق را نداریم که نفر 1001 را بدون بررسی، مانند آنها فرض کنیم

صابر;995077 نوشت:
خصوصیت اصلی ایشان این است که استاد هستند و واقعا از کسانی که اهل علم و دانش هستند انتظار چنین برخوردهای اولیه ای نمیره
ای بابا! استاد عزیز بنده هی دارم می‌پرسم شما از کجا فهمیدید که برخورد اولیه بوده؟!

صابر;995077 نوشت:
شما چندتا زن از بین صدتا زن را می تونید بشمارید که رضایت به ازدواج موقت همسرشون در جامعه ی امروز میدن
شما لباس خدمت به دین خدا را بر تن کرده‌اید یا لباس خدمت به جامعهء امروز را؟!
شما بگوئید در جامعهء امروز چند زن را می‌شناسید که به حجاب اعتقاد داشته باشند؟
(لطفاً نگوئید این واجب است و آن مستحب! وجه تشابه مثال را در نظر بگیرید)
مگر ما باید دین را بر اساس میل و خواست خانمها (یا آقایان) اجرا کنیم؟
بله توجه به عرف هم مهم است، اما تا جایی که در تعارض با حکم خدا نباشد

صابر;995077 نوشت:
اصلا انتظار نمیره استادی اون هم در فضای دانشگاهی اون هم در جامعه ای که مسائل اینچنینی که حتی شرعی هم هست، قانونی هم هست ولی هنوز تابوی جامعه است رو به این پیشنهاد بیاره
جالب است که برای اکثر افرادِ همین جامعه، روابط آزاد دختر و پسر تابو نیست!
این هم از افتخارات کشور شیعی ماست که حلال خدا در آن تابو است و حرام شیطان پذیرفته شده!

از طرفی میل جنسی را نمی‌شود سرکوب کرد و اگر از راه صحیح ارضا نشود به انحراف کشیده می‌شود
حالا اگر ما جلوی حلال خدا را از ترس قضاوت غلط جامعه بگیریم، احتمال اینکه آن شخص را به حرام سوق داده باشیم بسیار زیاد است
مگر اینکه بگوئیم اینکه خلاف دستور خدا عمل کنیم بهتر از این است که خلاف میل جامعه عمل کنیم!

صابر;995077 نوشت:
روایات ازدواج موقت
در پست دیگری به این بحث خواهم پرداخت

خباء;995087 نوشت:
به نظر میرسد شما هنوز قبول ندارید حقوقی که شما برای خودتان تعریف کردید با حقوقی که شریعت تعریف کرده است فرق میکند.
با حقوقی که شما تعریف میکنید زندگی شیرین است
اما با حقوقی که شریعت تعریف میکند زندگی شیرین نیست.
لذا ناخواسته به نقد شریعت میپردازید.

اما در مورد ترس از دست دادن که منکرش شدید :

اینکه میگویید برای صیغه کردن باید جرات داشت و به زن اول گفت، یعنی قبول دارید که میترسید.
خوب این ترس از چیست؟ ترس از دست دادن

از طرفی شما گفتید وقتی دلتان با کسی هست دیگر جایی برای فکردن به کس دیگر نمیماند.
ملاک اصلی باز هم همان لذت آرامشی است که پیش این زنتان به دست آوردید و دوست ندارید این لذت آرامش را با آوردن یک زن صیغه ای از دست بدهید.
لذا باز هم برمیگردیم به ترس از دست دادن ..


این برداشت شما هست که حقوق شریعت فرق میکنه
شما هر وقت توانستید حقوق زوج جدید و قدیم را یکسان رعایت کنید ،میتوانید این کار رانجام بدهید
عملا همین رد جریان است
درباره ترسیدن
مسلم است
همه ترس دارن عزیزان خود را از دست بدهند و ترسیدن شرط عقل است و اصلا چیز بدی نیست
و در برخی موارد ترس نیست ،بلکه عقل است از اتفاقی که از خودخواهی ما می آید و فردی لطمه میبیند

شما هرچه میخواد سفسطه کنید
اگر صیعه کردن بد است که هیچ اگر خوب است انشاالله برای خواهر گرامی و فرزنده آینده حضرت عالی این خیر و خوبی اتفاق بیوفتد

سید محمد جواد;995111 نوشت:
این برداشت شما هست که حقوق شریعت فرق میکنه
شما هر وقت توانستید حقوق زوج جدید و قدیم را یکسان رعایت کنید ،میتوانید این کار رانجام بدهید
عملا همین رد جریان است
درباره ترسیدن
مسلم است
همه ترس دارن عزیزان خود را از دست بدهند و ترسیدن شرط عقل است و اصلا چیز بدی نیست
و در برخی موارد ترس نیست ،بلکه عقل است از اتفاقی که از خودخواهی ما می آید و فردی لطمه میبیند

شما هرچه میخواد سفسطه کنید
اگر صیعه کردن بد است که هیچ اگر خوب است انشاالله برای خواهر گرامی و فرزنده آینده حضرت عالی این خیر و خوبی اتفاق بیوفتد

بنگرید شما به حقوق شرعی انتقاد میکنید و میگویید حقوقی که گفتم شریعت نیست و برداشت من است.

برای اینکه به درستی این حقوق پی ببرید کافی است به کتب حقوقی و فقهی مراجعه کنید.

بزرگوار لازم نیست حقوق یکسان باشد.
ما تساوی در حقوق نداریم.
مثلا همسر صیغه ای خیلی راحت است نیاز به اجرای عدالت و نفقه ندارد.
شما عدالت فقهی را با عدالت ذهنی خودتان اشتباه گرفتید.

شما خود معترفید از اینکه لذت زناشویی شما به خطر بیفتد میترسید و به همین جهت به ازدواج دوم فکر نمیکنید. اما دیگرانی هستند که بر این ترس غلبه میکنند یا مطمئن هستند لو نمیروند و لذتهای زناشویی را افزایش میدهند.
مسئله این است که اینها جزو حقوق مرد تعریف شده است اما شما قبول ندارید و با آن مخالفت میکنید.

صیغه کردن بد نیست. هر کس به انگیزه ای صیغه میکند. شما حق ندارید برای خواهر و مادر و برادرتان تصمیم بگیرید. شاید آنها دوست داشتند صیغه شوند. ما در امر حلال غیرت ورزی نداریم.
اگر هم شما و دیگران از هوو آوردن ترس دارید، ترستان تا جایی که مربوط به ضایع شدن حق باشد منطقی است. مثلا بترسید با ازدواج دوم، خواهرتان کنار گذاشته میشود و حسن معاشرت با او ترک میشود.
بله در صورتی که حسن معاشرت یا حق قسم یا نفقه به او داده نشود، به او ظلم شده است.

خباء;995114 نوشت:
بنگرید شما به حقوق شرعی انتقاد میکنید و میگویید حقوقی که گفتم شریعت نیست و برداشت من است.

برای اینکه به درستی این حقوق پی ببرید کافی است به کتب حقوقی و فقهی مراجعه کنید.

بزرگوار لازم نیست حقوق یکسان باشد.
ما تساوی در حقوق نداریم.
مثلا همسر صیغه ای خیلی راحت است نیاز به اجرای عدالت و نفقه ندارد.
شما عدالت فقهی را با عدالت ذهنی خودتان اشتباه گرفتید.

شما خود معترفید از اینکه لذت زناشویی شما به خطر بیفتد میترسید و به همین جهت به ازدواج دوم فکر نمیکنید. اما دیگرانی هستند که بر این ترس غلبه میکنند یا مطمئن هستند لو نمیروند و لذتهای زناشویی را افزایش میدهند.
مسئله این است که اینها جزو حقوق مرد تعریف شده است اما شما قبول ندارید و با آن مخالفت میکنید.

صیغه کردن بد نیست. هر کس به انگیزه ای صیغه میکند. شما حق ندارید برای خواهر و مادر و برادرتان تصمیم بگیرید. شاید آنها دوست داشتند صیغه شوند. ما در امر حلال غیرت ورزی نداریم.
اگر هم شما و دیگران از هوو آوردن ترس دارید، ترستان تا جایی که مربوط به ضایع شدن حق باشد منطقی است. مثلا بترسید با ازدواج دوم، خواهرتان کنار گذاشته میشود و حسن معاشرت با او ترک میشود.
بله در صورتی که حسن معاشرت یا حق قسم یا نفقه به او داده نشود، به او ظلم شده است.

امام صادق (ع) می فرماید:اگر شما دلی را شکستید نمی توانید جبران آن دل شکستگی را بکنید اگر همه ی دنیا را به او بدهید.
رسول خدا (ص) فرمودند:(" من احزن مومنا ثم اعطاه الدنیا، لم یکن ذلک کفارته و لم یوجر علیه "؛ کسی که مومنی را اندوهگین سازد، آن گاه دنیا را به او ببخشد، این بخشش، گناه او را جبران نمی کند و پاداشی هم ندارد.)
همین که شما میگویید "کسانی هستند که صیعه کنند و لو نروند " نشان دهنده این موضوع است که صیغه کردن حداقل از جایگاه انسانی لطفه به مومن مقابل میزند
همین لو نرفتن باعث و بانی دروغ گفتن خواهد بود
بالاخره باید برای دیدن و لذت بردن دنیوی سمت صیغه شده برود و همین دروغ خلق میکند
پس اگر شما جرات داشتید همین الان این موضکع را با همسرتان مطرح کنید ،نشان میدهد چیزی برای پنهان کاری ندارید
و اگر مطرح نکنید خودتان هم ترسیده اید
تفاوت ما با حیواناتی مثل خروس در قدرت چنسی و هوای نفسی نیست در داشتن عقل و معرفت است
وقتی فردی ازدواج را معامله ای مثل ماشین خریدن میبیند ،نشان میدهد دیدگاهش درباره بزرگترین رکن جامعه اسلامی و سنت پیامبر چیست
انقدر عقل دارم که بدانم این حلال برای هر فردی جایز نیست و سواستفاده نکنم
هر فردی قبل صیغه کردن بهتر از به رویکرد خودش در گذشته بنگرد

موضوع قفل شده است