جمع بندی اگر اسلام دین حق است، پس چرا این همه اختلاف و تکفیر و کشتار؟

تب‌های اولیه

86 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

با سلام و احترام

خباء;994306 نوشت:
به نظرم بسیاری از افرادی که این شبهه را مطرح میکنند مقصود دیگری دارند :
اگر اسلام حق است پس این همه اختلاف برای چیست؟

یعنی میگویند امری اگر حق باشد باید به گونه ای باشد که آتو به دیگران ندهد و جلوی اختلاف کثیر را بگیرد.

تقریبا چیزی شبیه به ایه ای که میفرماید
اگر قران از سوی خدا نبود در آن اختلاف کثیر بود...

حالا این افراد میگویند اگر اسلام حق است و از سوی خدا است باید به گونه ای بود که جلوی اختلاف کثیر گرفته میشد...

جناب مسلم لطفا مسئله را از این زاویه نیز بررسی کنید
چون انچه شما مدنظرتان است مقصود اصلی شبهه داران نبوده است.
شاید این شبهه را نیز خوانده باشید که میگویند بروشور راهنمای یک یخچال به گونه ای است که جلوی اختلاف را میگیرد و شفاف و روشن است ولی اسلام در گزاره های اصلی تا فروعاتش دچار اجمالات و ابهامات و تفسیرهای زیادی است که استعداد زیادی برای ایجاد فتنه و اختلاف دارد.... و همین را دلیل کافی بر عدم حق بودن اسلام میدانند.



بله اگر از این زاویه نگاه شود خب سوال جدیدی است.
اما پاسخ این است که اگر بروشور یخچال به خودی خود راه را نشان داده باشد، اما مردم به آن بروشور عمل نکرده و در عمل مخالف آن رفتار کنند طبیعتا بین اهل حق و اهل باطل اختلاف پیش خواهد آمد، اما این اختلاف به آن بروشور یخچال مربوط نیست! کسی نمی گوید بروشور به درد نمی خورد!

البته نکته ای که هست این است که طبیعتا برای مخالفت با بروشور یخچال انگیزه ای وجود ندارد لذا اختلافی هم پیش نمی آید، اما در دین انگیزه برای تحریف و جعل حدیث و تغییر مسیر و انحراف آن زیاد است.

بنابراین انصافا اگر کسی بدون پیش فرض های ذهنی سراغ آیات و روایات برود هیچ اختلافی نخواهد بود، منشأ تمام اختلافات موجود، نه دین، و نه قرآن، بلکه دخالت دادن سلیقه و پیش فرض های ذهنی است.

مسلم;994330 نوشت:
با سلام و احترام


بله اگر از این زاویه نگاه شود خب سوال جدیدی است.
اما پاسخ این است که اگر بروشور یخچال به خودی خود راه را نشان داده باشد، اما مردم به آن بروشور عمل نکرده و در عمل مخالف آن رفتار کنند طبیعتا بین اهل حق و اهل باطل اختلاف پیش خواهد آمد، اما این اختلاف به آن بروشور یخچال مربوط نیست! کسی نمی گوید بروشور به درد نمی خورد!

البته نکته ای که هست این است که طبیعتا برای مخالفت با بروشور یخچال انگیزه ای وجود ندارد لذا اختلافی هم پیش نمی آید، اما در دین انگیزه برای تحریف و جعل حدیث و تغییر مسیر و انحراف آن زیاد است.

بنابراین انصافا اگر کسی بدون پیش فرض های ذهنی سراغ آیات و روایات برود هیچ اختلافی نخواهد بود، منشأ تمام اختلافات موجود، نه دین، و نه قرآن، بلکه دخالت دادن سلیقه و پیش فرض های ذهنی است.

سلام
بذارید چند تا مثال بزنم
شبهه مورد نظر مسئولیت رو متوجه نویسنده میدونه.

مثلا آیه وضو رو در نظر بگیرید.
در کنارش تو یه کتاب درسی در یک پاراگراف وضو رو توضیح دادن.
هیچ وقت نمیشه از اون کتاب درسی چنین اختلافاتی رو به دست آورد. ولی ایه وضو به گونه ای است که استعداد چنین اختلافاتی رو داره.
مثلا کسی که شیوه وضوی اهل سنت رو در فلان کتاب میخونه ، وضوی اونها رو به هیچ وجه با وضوی دیگری قاطی نمیکنه... همه چیز واضحه...

نماز به همین شکل... خمس به همین شکل... زکات به همین شکل...
ولایت و امامت به همین شکل..
پس اونها میگن اگر دین اسلام حقه باید به گونه ای هدایت کنه که گزاره هاش چند پهلو نباشه و استعداد ایجاد گمراهی و فتنه توش نباشه...

مثلا میشه متن برجام رو به شکلی نوشت که نشه ازش سوء استفاده کرد... از طرفی میشه طوری نوشت که بشه ازش سوء استفاده کرد... سطح سوء استفاده هم مهمه...
ما نویسندگان معاهدات رو مسئول میدونیم و میگیم باید طوری قرارداد بنویسید که کسی سوء استفاده نکنه...

خباء;994335 نوشت:
اگر دین اسلام حقه باید به گونه ای هدایت کنه که گزاره هاش چند پهلو نباشه و استعداد ایجاد گمراهی و فتنه توش نباشه...


با سلام و احترام

در این خصوص باید به چند نکته توجه بفرمایید:

نکته اول:

واضح سخن گفتن در تمام امور اصلا شدنی نیست، چون اگر قرآن می خواست تمام احکام را بهصورت روشن خودش بیان کند باید صدها جلد می بود، فلسفه نزول قرآن هم اصلا این نیست، خود وجود پیامبر(ص) و ائمه(ع) برای همین است که احکام را بیان کنند، وگرنه بیان احکام جزئی بر عهده قرآن نیست.

نکته دوم:

قرآن در نهایت حکمت است، و انتخاب واژه ها دقیق و حساب شده هستند، لذا گاهی برخی تعابیر اگرچه دو پهلو هستند اما واژه های دیگر هرگز بار معنایی آنها را دارند تا جایگزین آنها شوند، مثلا واژه «ولایت» اگرچه به معنای دوست و ناصر هم هست، اما به کار بردن آن در خصوص«ولی» به معنای سرپرست به قدری بار معنای عمیقی دارد که هرگز واژه هایی چون «امیر» و «خلیفه» نمی توانند جایگزین آن شوند. اما با این حال خداوند برای اینکه معنای آن روشن باشد قرائنی چون: «انما» به کار برده است و به پیامبر(ص) فرموده بر شأن نزول آن تأکید ورزد، به گونه ای که حتی علمای بزرگ اهل سنت چون تفتازانی می گویند این آیه به اتفاق مفسرین در شأن علی(ع) نازل شده است!
بنابراین اشکال را باید در جای دیگری جُست!

نکته سوم:

اگرچه در بین مذاهب اسلامی اختلاف است، اما نمی شود گفت این اختلاف به خاطر قرآن است، بلکه گاهی به خاطر تعصبات وپیش فرض هاست، وگرنه کسی که خالی الذهن و بدون پیش داوری به سراغ قرآن برود مسیر مشخص است، من دو نمونه برای شما مثال می زنم:

1. عصمت
فخر رازی از بزرگترین مفسرین اهل سنت از دو آیه عصمت برداشت کرده است، وی تصریح می کند که «اولی الامر» در آیه 59 سوره نساء، و «صادقین» در آیه 119 سوره توبه معصوم هستند، و آیه به خوبی بر آن دلالت دارد؛ سپس می گوید از آنجا که ما معصومی بعد از پیامبر(ص) نداریم پس منظور از این دو واژه همان اجماع امت اسلامی است! در حالی که توجه ندارد که اجماع غیر معصومین هرگز به عصمت منتهی نمی شود!
خب می بینید که اینجا قرآن تقصیری ندارد، برداشت عصمت از آیه شفاف است، اما پیش فرض ها به این مفسرین اجازه قضاوت بی طرفانه را نمی دهند!

2. متعه
مصداق روشن تر، آیه شریفه ای است که به صراحت متعه و ازدواج موقت را جایز می داند:
«فَمَا اسْتَمْتَعْتُم بِهِ مِنهْنَّ فَاتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَة»؛ و زنانى را كه متعه [ازدواج موقت‏] مى‏كنيد، واجب است مهر آنها را بپردازيد.(نساء24)
روایات خود اهل سنت هم تصریح دارند که این آیه اشاره به ازدواج موقتی دارد که عمر آن را ممنوع اعلام کرد! آلوسی در روح المعانی می‌گوید:
« و تأیید می‌کند استدلال آنها (شیعه) را جمله « پس آنچه از آنها بهره می‌جویید» تا زمان معلوم و ابن عباس و ابن مسعود نیز اینچنین قرائت نموده‌اند و کلام در آن مشهور است و ما نزاعی در آن نداریم که حلال بوده است منتهی بعد حرام شده است. (روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج3، ص7)
وی بعد برای اثبات و دلیل حرمت به صحیح بخاری ارجاع می‌دهد. اما صحیح بخاری این تحریم را به خدا و پیامبرش نسبت نمی‌دهد بلکه به شخصی بعد از رحلت پیامبر نسبت می‌دهد:
«حدثنا مسدد حدثنا يحيى عن عمران أبى بكر حدثنا أبو رجاء عن عمران بن حصين رضى الله تعالى عنه قال نزلت آية المتعة في كتاب الله ففعلناها مع رسول الله صلى الله عليه وسلم ولم ينزل قرآن يحرمه ولم ينه عنها حتى مات قال رجل برأيه ما شاء»(صحیح بخاری، ج6، ص27)
عمران بن حصین می‌گوید: آیه متعه در کتاب خدا نازل شد پس ما آن را در زمان پیامبر(ص) انجام می‌دادیم و قرآن آن را تحریم نکرده و از آن نهی ننمود تا اینکه پیامبر(ص) رحلت نمود و مردی به رأی خود آنچه خواست کرد.

می بینید که باز هم شفافیت قرآن حریف پیش فرضها و تعصبات عده ای نشده است. پس نصفانه نیست که اختلافات را به قرآن نسبت دهیم؛ وگرنه قرآن در کنار سنت نبوی راه را به روشنی برای همگان می گشاید.

نکته چهارم:
وقتی یک متن مبهم در کنار یک مفسر معصوم قرار داده میشود دیگر از ابهام خارج خواهد شد، مثلا اگر برجام یک متن مبهم باشد اما نویسنده آن، مفسری را تعیین کند و بگوید او معصوم است و هر چه که او گفت درست است دیگر بهانه ای نیست که بگوییم مبهم است! بنابراین ولو آنکه آیات قرآن مبهم باشند احادیث نبوی چون حدیث ثقلین، حدیث سفینه، حدیث منزلت، و مانند آن تکلیف امت را در برابر آیاتی که مبهم هستند روشن می کنند.

مسلم;994360 نوشت:

با سلام و احترام

در این خصوص باید به چند نکته توجه بفرمایید:

نکته اول:

واضح سخن گفتن در تمام امور اصلا شدنی نیست، چون اگر قرآن می خواست تمام احکام را بهصورت روشن خودش بیان کند باید صدها جلد می بود، فلسفه نزول قرآن هم اصلا این نیست، خود وجود پیامبر(ص) و ائمه(ع) برای همین است که احکام را بیان کنند، وگرنه بیان احکام جزئی بر عهده قرآن نیست.

نکته دوم:

قرآن در نهایت حکمت است، و انتخاب واژه ها دقیق و حساب شده هستند، لذا گاهی برخی تعابیر اگرچه دو پهلو هستند اما واژه های دیگر هرگز بار معنایی آنها را دارند تا جایگزین آنها شوند، مثلا واژه «ولایت» اگرچه به معنای دوست و ناصر هم هست، اما به کار بردن آن در خصوص«ولی» به معنای سرپرست به قدری بار معنای عمیقی دارد که هرگز واژه هایی چون «امیر» و «خلیفه» نمی توانند جایگزین آن شوند. اما با این حال خداوند برای اینکه معنای آن روشن باشد قرائنی چون: «انما» به کار برده است و به پیامبر(ص) فرموده بر شأن نزول آن تأکید ورزد، به گونه ای که حتی علمای بزرگ اهل سنت چون تفتازانی می گویند این آیه به اتفاق مفسرین در شأن علی(ع) نازل شده است!
بنابراین اشکال را باید در جای دیگری جُست!

نکته سوم:

اگرچه در بین مذاهب اسلامی اختلاف است، اما نمی شود گفت این اختلاف به خاطر قرآن است، بلکه گاهی به خاطر تعصبات وپیش فرض هاست، وگرنه کسی که خالی الذهن و بدون پیش داوری به سراغ قرآن برود مسیر مشخص است، من دو نمونه برای شما مثال می زنم:

1. عصمت
فخر رازی از بزرگترین مفسرین اهل سنت از دو آیه عصمت برداشت کرده است، وی تصریح می کند که «اولی الامر» در آیه 59 سوره نساء، و «صادقین» در آیه 119 سوره توبه معصوم هستند، و آیه به خوبی بر آن دلالت دارد؛ سپس می گوید از آنجا که ما معصومی بعد از پیامبر(ص) نداریم پس منظور از این دو واژه همان اجماع امت اسلامی است! در حالی که توجه ندارد که اجماع غیر معصومین هرگز به عصمت منتهی نمی شود!
خب می بینید که اینجا قرآن تقصیری ندارد، برداشت عصمت از آیه شفاف است، اما پیش فرض ها به این مفسرین اجازه قضاوت بی طرفانه را نمی دهند!

2. متعه
مصداق روشن تر، آیه شریفه ای است که به صراحت متعه و ازدواج موقت را جایز می داند:
«فَمَا اسْتَمْتَعْتُم بِهِ مِنهْنَّ فَاتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَة»؛ و زنانى را كه متعه [ازدواج موقت‏] مى‏كنيد، واجب است مهر آنها را بپردازيد.(نساء24)
روایات خود اهل سنت هم تصریح دارند که این آیه اشاره به ازدواج موقتی دارد که عمر آن را ممنوع اعلام کرد! آلوسی در روح المعانی می‌گوید:
« و تأیید می‌کند استدلال آنها (شیعه) را جمله « پس آنچه از آنها بهره می‌جویید» تا زمان معلوم و ابن عباس و ابن مسعود نیز اینچنین قرائت نموده‌اند و کلام در آن مشهور است و ما نزاعی در آن نداریم که حلال بوده است منتهی بعد حرام شده است. (روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج3، ص7)
وی بعد برای اثبات و دلیل حرمت به صحیح بخاری ارجاع می‌دهد. اما صحیح بخاری این تحریم را به خدا و پیامبرش نسبت نمی‌دهد بلکه به شخصی بعد از رحلت پیامبر نسبت می‌دهد:
«حدثنا مسدد حدثنا يحيى عن عمران أبى بكر حدثنا أبو رجاء عن عمران بن حصين رضى الله تعالى عنه قال نزلت آية المتعة في كتاب الله ففعلناها مع رسول الله صلى الله عليه وسلم ولم ينزل قرآن يحرمه ولم ينه عنها حتى مات قال رجل برأيه ما شاء»(صحیح بخاری، ج6، ص27)
عمران بن حصین می‌گوید: آیه متعه در کتاب خدا نازل شد پس ما آن را در زمان پیامبر(ص) انجام می‌دادیم و قرآن آن را تحریم نکرده و از آن نهی ننمود تا اینکه پیامبر(ص) رحلت نمود و مردی به رأی خود آنچه خواست کرد.

می بینید که باز هم شفافیت قرآن حریف پیش فرضها و تعصبات عده ای نشده است. پس نصفانه نیست که اختلافات را به قرآن نسبت دهیم؛ وگرنه قرآن در کنار سنت نبوی راه را به روشنی برای همگان می گشاید.

نکته چهارم:
وقتی یک متن مبهم در کنار یک مفسر معصوم قرار داده میشود دیگر از ابهام خارج خواهد شد، مثلا اگر برجام یک متن مبهم باشد اما نویسنده آن، مفسری را تعیین کند و بگوید او معصوم است و هر چه که او گفت درست است دیگر بهانه ای نیست که بگوییم مبهم است! بنابراین ولو آنکه آیات قرآن مبهم باشند احادیث نبوی چون حدیث ثقلین، حدیث سفینه، حدیث منزلت، و مانند آن تکلیف امت را در برابر آیاتی که مبهم هستند روشن می کنند.

سلام
جناب مسلم
نکته اول که نیاز به گفتن نداشت گویی جواب به ادعایی است که کسی نکرده است نه در گذشته و نه حال و نه طبعا اینده...

پاسختان روشن است
مثلا در باب ولایت نه نیاز است کسی ادعا کند 500 ایه در شان مولا علی است و نه نیاز به درگیری ها و بحث های تاریخی است.. میتوان در یک پاراگراف مطلب را رساند و دعوا را خواباند...
در طول تاریخ بسیار جملاتی گفته شد که همگی ولایت و خلافت علی را بعد از رسول خدا نشان داد و کسی شبهه نکرد ولی قران به گونه ای گفت که هزار هزار شبهه پدیدار گشت...
در همه موارد از اصول و فروع دین این مطلب مصداق دارد.

اصلا میتوان تحدی کرد به سخنان علما و حتی سخنان منقول از معصومین که هیچ یک به مانند قران مستعد ایجاد اختلاف نیستند...
مطلب خیلی واضح است که این عدم شفافیت از چشم نویسنده دیده میشود..
پس روشن میشود عدم وضوح قران از چشم آورنده اش دیده میشود...

استدلال میگوید اگر قران حق است نباید چنین باشد...
درست مثل یک بروشور راهنما که نیاز به تاباندن معنا و پیچاندن و هزار جور طول و تفسیر ندارد....
اصلا به خاطر وجود چنین مشکلی در قران برخی ادعا کردند که خداوند از قصد و عمد قران را اینطور کرده و فقط معصوم قران میفهمد و حرف اخباری ها را صادق میدانند و مانند آن...
در کل پاسخ قانع کننده و مرتبطی ندادید

مسلم;994360 نوشت:

با سلام و احترام

در این خصوص باید به چند نکته توجه بفرمایید:

نکته اول:

واضح سخن گفتن در تمام امور اصلا شدنی نیست، چون اگر قرآن می خواست تمام احکام را بهصورت روشن خودش بیان کند باید صدها جلد می بود، فلسفه نزول قرآن هم اصلا این نیست، خود وجود پیامبر(ص) و ائمه(ع) برای همین است که احکام را بیان کنند، وگرنه بیان احکام جزئی بر عهده قرآن نیست.

نکته دوم:

قرآن در نهایت حکمت است، و انتخاب واژه ها دقیق و حساب شده هستند، لذا گاهی برخی تعابیر اگرچه دو پهلو هستند اما واژه های دیگر هرگز بار معنایی آنها را دارند تا جایگزین آنها شوند، مثلا واژه «ولایت» اگرچه به معنای دوست و ناصر هم هست، اما به کار بردن آن در خصوص«ولی» به معنای سرپرست به قدری بار معنای عمیقی دارد که هرگز واژه هایی چون «امیر» و «خلیفه» نمی توانند جایگزین آن شوند. اما با این حال خداوند برای اینکه معنای آن روشن باشد قرائنی چون: «انما» به کار برده است و به پیامبر(ص) فرموده بر شأن نزول آن تأکید ورزد، به گونه ای که حتی علمای بزرگ اهل سنت چون تفتازانی می گویند این آیه به اتفاق مفسرین در شأن علی(ع) نازل شده است!
بنابراین اشکال را باید در جای دیگری جُست!

نکته سوم:

اگرچه در بین مذاهب اسلامی اختلاف است، اما نمی شود گفت این اختلاف به خاطر قرآن است، بلکه گاهی به خاطر تعصبات وپیش فرض هاست، وگرنه کسی که خالی الذهن و بدون پیش داوری به سراغ قرآن برود مسیر مشخص است، من دو نمونه برای شما مثال می زنم:

1. عصمت
فخر رازی از بزرگترین مفسرین اهل سنت از دو آیه عصمت برداشت کرده است، وی تصریح می کند که «اولی الامر» در آیه 59 سوره نساء، و «صادقین» در آیه 119 سوره توبه معصوم هستند، و آیه به خوبی بر آن دلالت دارد؛ سپس می گوید از آنجا که ما معصومی بعد از پیامبر(ص) نداریم پس منظور از این دو واژه همان اجماع امت اسلامی است! در حالی که توجه ندارد که اجماع غیر معصومین هرگز به عصمت منتهی نمی شود!
خب می بینید که اینجا قرآن تقصیری ندارد، برداشت عصمت از آیه شفاف است، اما پیش فرض ها به این مفسرین اجازه قضاوت بی طرفانه را نمی دهند!

2. متعه
مصداق روشن تر، آیه شریفه ای است که به صراحت متعه و ازدواج موقت را جایز می داند:
«فَمَا اسْتَمْتَعْتُم بِهِ مِنهْنَّ فَاتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَة»؛ و زنانى را كه متعه [ازدواج موقت‏] مى‏كنيد، واجب است مهر آنها را بپردازيد.(نساء24)
روایات خود اهل سنت هم تصریح دارند که این آیه اشاره به ازدواج موقتی دارد که عمر آن را ممنوع اعلام کرد! آلوسی در روح المعانی می‌گوید:
« و تأیید می‌کند استدلال آنها (شیعه) را جمله « پس آنچه از آنها بهره می‌جویید» تا زمان معلوم و ابن عباس و ابن مسعود نیز اینچنین قرائت نموده‌اند و کلام در آن مشهور است و ما نزاعی در آن نداریم که حلال بوده است منتهی بعد حرام شده است. (روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج3، ص7)
وی بعد برای اثبات و دلیل حرمت به صحیح بخاری ارجاع می‌دهد. اما صحیح بخاری این تحریم را به خدا و پیامبرش نسبت نمی‌دهد بلکه به شخصی بعد از رحلت پیامبر نسبت می‌دهد:
«حدثنا مسدد حدثنا يحيى عن عمران أبى بكر حدثنا أبو رجاء عن عمران بن حصين رضى الله تعالى عنه قال نزلت آية المتعة في كتاب الله ففعلناها مع رسول الله صلى الله عليه وسلم ولم ينزل قرآن يحرمه ولم ينه عنها حتى مات قال رجل برأيه ما شاء»(صحیح بخاری، ج6، ص27)
عمران بن حصین می‌گوید: آیه متعه در کتاب خدا نازل شد پس ما آن را در زمان پیامبر(ص) انجام می‌دادیم و قرآن آن را تحریم نکرده و از آن نهی ننمود تا اینکه پیامبر(ص) رحلت نمود و مردی به رأی خود آنچه خواست کرد.

می بینید که باز هم شفافیت قرآن حریف پیش فرضها و تعصبات عده ای نشده است. پس نصفانه نیست که اختلافات را به قرآن نسبت دهیم؛ وگرنه قرآن در کنار سنت نبوی راه را به روشنی برای همگان می گشاید.

نکته چهارم:
وقتی یک متن مبهم در کنار یک مفسر معصوم قرار داده میشود دیگر از ابهام خارج خواهد شد، مثلا اگر برجام یک متن مبهم باشد اما نویسنده آن، مفسری را تعیین کند و بگوید او معصوم است و هر چه که او گفت درست است دیگر بهانه ای نیست که بگوییم مبهم است! بنابراین ولو آنکه آیات قرآن مبهم باشند احادیث نبوی چون حدیث ثقلین، حدیث سفینه، حدیث منزلت، و مانند آن تکلیف امت را در برابر آیاتی که مبهم هستند روشن می کنند.

سلام
جناب مسلم
نکته اول که نیاز به گفتن نداشت گویی جواب به ادعایی است که کسی نکرده است نه در گذشته و نه حال و نه طبعا اینده...

پاسختان روشن است
مثلا در باب ولایت نه نیاز است کسی ادعا کند 500 ایه در شان مولا علی است و نه نیاز به درگیری ها و بحث های تاریخی است.. میتوان در یک پاراگراف مطلب را رساند و دعوا را خواباند...
در طول تاریخ بسیار جملاتی گفته شد که همگی ولایت و خلافت علی را بعد از رسول خدا نشان داد و کسی شبهه نکرد ولی قران به گونه ای گفت که هزار هزار شبهه پدیدار گشت...
در همه موارد از اصول و فروع دین این مطلب مصداق دارد.

اصلا میتوان تحدی کرد به سخنان علما و حتی سخنان منقول از معصومین که هیچ یک به مانند قران مستعد ایجاد اختلاف نیستند...
مطلب خیلی واضح است که این عدم شفافیت از چشم نویسنده دیده میشود..
پس روشن میشود عدم وضوح قران از چشم آورنده اش دیده میشود...

استدلال میگوید اگر قران حق است نباید چنین باشد...
درست مثل یک بروشور راهنما که نیاز به تاباندن معنا و پیچاندن و هزار جور طول و تفسیر ندارد....
اصلا به خاطر وجود چنین مشکلی در قران برخی ادعا کردند که خداوند از قصد و عمد قران را اینطور کرده و فقط معصوم قران میفهمد و حرف اخباری ها را صادق میدانند و مانند آن...
در کل پاسخ قانع کننده و مرتبطی ندادید

کلا ما دو دسته داریم
یک عده میگویند قران واضح و روشن است و راهنمای مردم است و همه میفهمند.
یک عده میگویند قران پیچیده است و پر از متشابهات و مجملات و مبهمات و آرایه ها و ایهام و کنایات و تعابیر خاص و معانی ثانویه ...

مردم انتظار دارند کتاب راهنما از نوع اول باشد...
اگر کسی مدعی است قران از نوع دوم است باید بداند این پیچیدگی ها و چند پهلو بودن ها، از چشم آورنده اش دیده میشود که چرا مثل بقیه دانشمندان و مثل بقیه مردم روشن بیان نبود ؟
چرا مثل بروشور یخچال نبود؟ چرا مثل رساله نبود؟
طبعا اگر هم دلیلی اورده میشود باید به فتنه و گمراهی های بعدش بیارزد....
مثل این است که من با تعابیر پیچیده شما اسک دینی ها را از خطراتی بیم دهم و دستوراتی به شما بدهم..
بعد شما کلی با هم جر و بحث کنید که منظورش چی بود؟ و هر کس یک برداشتی بکند و از ان دفاع کند.
اینجا آن اسک دینی حق دارد بگوید چرا این اقا مثل بچه ادم حرف نمیزد؟
میتوانست و این کار را نکرد؟
یا نمیتوانست شیوا و روشن صحبت کند ؟

1
یک عده میگویند اگر قران چند پهلو و پیچیده نباشد دیگر معجزه نخواهد بود...اصلا اعجاز قران در همین چند پهلو بودنش است که مثلا برای یک ایه یک میلیون وجه ادبی درست میکنند یا کتاب مینویسند برای چند معنایی در قران و مشکلاتی که در پی دارد ...
یعنی خداوند نمیتوانست تعابیری بیاورد که هم واضح باشد و هم معجزه باشد...
پس مجبور شد محتوای چند پهلو را قربانی اعجاز کند...
2
یک عده میگویند خدا دستش بسته نبود و میتوانست مثل یک رساله با بیانی اعجاز گونه مطالب را بیان کند
ولی عالمانه و عامدانه از تعابیر پیچیده و چند پهلو استفاده کرد تا خود قران هم گمراه کند و هم هدایت کند...یعنی ممکن است یه فردی به خاطر اخلاق بد نتواند حقیقت را کشف کند... زیرا لازمه کشف حقیقت از قران خوب بودن است.... این طور نیست که هم جاهل و هم عاقل و هم بداخلاق و هم خوش اخلاق به ولایت علی پی ببرند... حتما باید طرف خودش خوب باشد تا این ایه به او کمک کند....
مثلا من میتوانم یک جمله ای بگویم که همه بفهمند مقصودم این است که علی بعد از پیامبر ولی و خلیفه است. اما قران عمدا طوری میگوید که باید هفت خان را رد کرد تا شاید به حقیقت رسید... پس یافتن حقیقت به انسان بستگی دارد و خدا نخواسته مقصودش مثل بروشور افشا شود و مثل بروشور حجت را تمام کند....

با سلام و احترام

خباء;994370 نوشت:
در کل پاسخ قانع کننده و مرتبطی ندادید

خواهش می کنم یک بار دیگر پاسخ را با دقت بخوانید...

ضمن اینکه نکته اولی که خیلی راحت از کنار ان گذشتید و به عمق آن دقت نکردید این است که هیچ کسی ادعا نکرده قرآن آمده تا اختلاف پیدا نشود، یعنی شما یک عالِم مسلمان را پیدا نمی کنید که بگوید قرآن به تنهایی برای رفع اختلاف کفایت می کند؛ مگر کسی باشد که بخواهد اختلاف درست کند.

بحث هم بر سر دین است نه قرآن! سوال این است که چرا دین مانع اختلاف نمیشود، نه اینکه قرآن چرا مانع اختلاف نمیشود! (دقت کنید)
دین یعنی قرآن و سنت؛ اما قرآن به تنهایی ما هم معتقدیم برای رفع اختلاف کفایت نمی کند، وگرنه خیلی از آیات مثلا همین آیه «حافِظُوا عَلَى الصَّلَواتِ وَ الصَّلاةِ الْوُسْطى‏» خب بدون نبوت و امامت خودش منشأ اختلاف خواهد بود.

خلاصه اینکه سوال را گم نکنیم، بحث بر سر دین است نه قرآن! با این دیدگاه پاسخ بنده را دوباره با دقت بخوانید

خباء;994373 نوشت:
مثلا من میتوانم یک جمله ای بگویم که همه بفهمند مقصودم این است که علی بعد از پیامبر ولی و خلیفه است. اما قران عمدا طوری میگوید که باید هفت خان را رد کرد تا شاید به حقیقت رسید... پس یافتن حقیقت به انسان بستگی دارد و خدا نخواسته مقصودش مثل بروشور افشا شود و مثل بروشور حجت را تمام کند....

سلام
خوب اگر همین مسئله ای که گفتید علنا بیان میشد الان چند نفر مسلمان در جهان بود؟
قرآن دچار تحریف نمیشد؟
ضمنا عده ای بر آن نمیشدند به خاطر منفعتشان کل قرآن را تحریف کنند چرا در سقیفه بر خلاف دستور موکد پیغمبر تصمیم گرفته شد اگر همینان صراحت قرآن را در پیش خود میدیدند به تحریف آن دست نمیزدند؟
الان دیگر قرآن واحدی در میان مسلمانان بود؟
عاشقان حقیقت چگونه به نص اصلی قرآن دست می یافتند؟

مسلم;994374 نوشت:
با سلام و احترام

خواهش می کنم یک بار دیگر پاسخ را با دقت بخوانید...

ضمن اینکه نکته اولی که خیلی راحت از کنار ان گذشتید و به عمق آن دقت نکردید این است که هیچ کسی ادعا نکرده قرآن آمده تا اختلاف پیدا نشود، یعنی شما یک عالِم مسلمان را پیدا نمی کنید که بگوید قرآن به تنهایی برای رفع اختلاف کفایت می کند؛ مگر کسی باشد که بخواهد اختلاف درست کند.

بحث هم بر سر دین است نه قرآن! سوال این است که چرا دین مانع اختلاف نمیشود، نه اینکه قرآن چرا مانع اختلاف نمیشود! (دقت کنید)
دین یعنی قرآن و سنت؛ اما قرآن به تنهایی ما هم معتقدیم برای رفع اختلاف کفایت نمی کند، وگرنه خیلی از آیات مثلا همین آیه «حافِظُوا عَلَى الصَّلَواتِ وَ الصَّلاةِ الْوُسْطى‏» خب بدون نبوت و امامت خودش منشأ اختلاف خواهد بود.

خلاصه اینکه سوال را گم نکنیم، بحث بر سر دین است نه قرآن! با این دیدگاه پاسخ بنده را دوباره با دقت بخوانید

سلام
اتفاقا بحث از دین است
بگذارید اینطور شبهه را توضیح دهم
اگر دین اسلام حق است نیاز به این که ادعا شود 500 ایه در شان امام علی آمده نبود... نیاز به اینکه ادعا شود حدیث فلان و فلان داریم نبود.... فقط کافی بود یک صفحه توضیح شفاف و بلکه حتی یک ایه شفاف داده میشد تا نیاز به این همه تحلیل و تفسیر و اختلاف نبود.... از ولایت که مهمتر نداریم داریم؟!
شبهه میگوید : انسان لقمه را دور سر نمیچرخاند... کسی نگفته دین باید همه چیز را در کتابش بگوید ولی آنچه که میگوید میتواند واضح باشد.
مثلا ایه ولایت میتواند واضح باشد به گونه ای که موجب اختلاف نشود...
مثلا ایه وضو میتواند واضح باشد...
هر آنچه که در قران گفته شد عبارت اخرایی در کتب آموزشی دارد که واضح تر است....
اینکه شما سعی میکنید برای اصولی ترین موضوعات دین به تحلیل و تفسیر ارجاع دهید دقیقا اعتراف به لقمه چرخاندنی است که ما میگوییم لازم نبود ...

س.سعید;994382 نوشت:
سلام
خوب اگر همین مسئله ای که گفتید علنا بیان میشد الان چند نفر مسلمان در جهان بود؟
قرآن دچار تحریف نمیشد؟
ضمنا عده ای بر آن نمیشدند به خاطر منفعتشان کل قرآن را تحریف کنند چرا در سقیفه بر خلاف دستور موکد پیغمبر تصمیم گرفته شد اگر همینان صراحت قرآن را در پیش خود میدیدند به تحریف آن دست نمیزدند؟
الان دیگر قرآن واحدی در میان مسلمانان بود؟
عاشقان حقیقت چگونه به نص اصلی قرآن دست می یافتند؟

سلام
آنچه فرمودید فقط یک احتمال است و مورد اختلاف و در منابع دینی جواب متقنی نمیتوان یافت...

اما به صورت کلی خداوند برای هدایت و بیان حق ابتدائا باید به حقیقت تصریح کند تا حجت بر آنها تمام شود
اگر به هر دلیلی کتاب آسمانی تحریف شد، خداوند پیامبر دیگری میفرستد و کتابی تحریف نشده می آورد.... و اینها به خاطر این است که خدا نباید به خاطر ترس از دشمنان دین، از صراحت لهجه و تبیین واضح و روشن دین، دست بکشد.

اما اگر به هر دلیل این راه ممکن نشود طبعا باید از شیوه چند پهلویی و مبهم سخن گفتن استفاده کرد تا دشمنان از تحریف منصرف شوند به این دلیل که راه سوء استفاده از دین و رسیدن به منافعشان باز است...

خباء;994389 نوشت:
اتفاقا بحث از دین است

شما می فرمایید سخن از دین است اما در ادامه دوباره روی قرآن زوم می کنید:

خباء;994389 نوشت:
مثلا ایه ولایت

خباء;994389 نوشت:
مثلا ایه وضو

خباء;994389 نوشت:
هر آنچه که در قران گفته شد

برادر عزیز! دین یعنی کتاب و سنت!!!

هیچ کسی ادعا ندارد با قرآن به تنهایی اختلافات رفع میشود، قرآن+پیامبر(ص)= دین؛ که دیگر جای تردید نمی گذارد...
شما چرا پیامبر(ص) را تحلیل کننده و مفسر می دانید؟! پیامبر(ص) حقیقت قرآن است، او هم چون قرآن از جانب خدا آمده، نباید او را کنار مفسرین و علما بگذاریم!

مسلم;994435 نوشت:
شما می فرمایید سخن از دین است اما در ادامه دوباره روی قرآن زوم می کنید:

برادر عزیز! دین یعنی کتاب و سنت!!!

هیچ کسی ادعا ندارد با قرآن به تنهایی اختلافات رفع میشود، قرآن+پیامبر(ص)= دین؛ که دیگر جای تردید نمی گذارد...
شما چرا پیامبر(ص) را تحلیل کننده و مفسر می دانید؟! پیامبر(ص) حقیقت قرآن است، او هم چون قرآن از جانب خدا آمده، نباید او را کنار مفسرین و علما بگذاریم!

برادر گرامی
به شبهه دقت بفرمایید
آنها که نمیگویند دین فقط قران است.
میگویند انسان عاقل لقمه را دور سرش نمیچرخاند.
جانشینی بعد از پیامبر با طرز بیان قران و سنت قاشق دور سر چرخاندن است و خدا برای هدایت انسان نیاز به اینها ندارد...
یک کتاب آموزشی ساده بهتر از قران و سنت مفاهیم را میرساند بدون اینکه اختلافات گسترده ای مثل الان پیش آید.
متاسفانه شما نه تنها به شبهه دقت نمیفرمایید بلکه تصور کردید ما به ادعای شما کار داریم...
برای ما اهمیتی ندارد که شما ادعا کردید که قران اختلافات را به تنهایی رفع نمیکند.
حرف شبهه چیز دیگری است.

خباء;994390 نوشت:
سلام

اما به صورت کلی خداوند برای هدایت و بیان حق ابتدائا باید به حقیقت تصریح کند تا حجت بر آنها تمام شود

سلام و عرض ادب

برادر گرامی

اگر خداوند به صراحت همه چیز را بیان می کرد و حجت بر همه تمام می شد
به جز انبیاء و اولیاء و عده ای معدود ، هیچ کس نمی توانست از جهنم رهایی یابد!

این از لطف خداوند است که آیاتش را به صورت تدریجی نازل می کند ، تا انسان ها بتوانند به تکامل برسند و فهم پیدا کنند .

برنامه ریزی برای مرحله اتمام حجت ، از ابتدای خلقت به عهده حضرت قائم(علیه السلام) گذاشته شده است .

ایشان زمانی حجت را تمام خواهد کرد ، که بشر توان پذیرش تمام حقیقت را داشته باشد.

شروحیل;994450 نوشت:
سلام و عرض ادب

برادر گرامی

اگر خداوند به صراحت همه چیز را بیان می کرد و حجت بر همه تمام می شد
به جز انبیاء و اولیاء و عده ای معدود ، هیچ کس نمی توانست از جهنم رهایی یابد!

این از لطف خداوند است که آیاتش را به صورت تدریجی نازل می کند ، تا انسان ها بتوانند به تکامل برسند و فهم پیدا کنند .

برنامه ریزی برای مرحله اتمام حجت ، از ابتدای خلقت به عهده حضرت قائم(علیه السلام) گذاشته شده است .

ایشان زمانی حجت را تمام خواهد کرد ، که بشر توان پذیرش تمام حقیقت را داشته باشد.

سلام و احترام

بله این هم یک جواب است.
بنده پاسخهای محتمل رو با توجه به صحبتهای شما و دوستان رو مطرح میکنم
مثل اینکه اگر خدا صریح میگفت دین تحریف میشد و همین مقدار هم به کسی نمیرسید! ( البته برخی میگویند قران کم شده! )
مثل اینکه اگر خدا صریح میگفت قران نمیتوانست معجزه باشد و اعجازش از دست میرفت...
مثل اینکه خدا میخواسته با پیچیده کردن برخی را گمراه کند و برخی را هدایت!
مثل اینکه خدا میخواسته با پیچیدا کردن دین ، محل فرار و توجیهی برای گمراهان درست کند تا جهنمی نشوند
مثل اینکه خدادمیخواسته با پیچیده کردن بگوید منابع دینی هدایت نمیکنند مگر با حضور معصوم...
و شاید دلایل دیگر...
به هر حال همین ادعا که دین قران و سنت است محل اختلاف است. اینکه چه سنتی حجت است محل اختلاف است. اینها با یک پاراگراف توضیح میتوانست حل شود.
پس منشا اختلاف به استعدادی است که در منابع دینی وجود دارد. اینها میتوانست نباشد و هست.
قطعا علتی و حکمتی پشت آن باید باشد.
و اگر دلیل قانع کننده ای نیاوریم نباید انتظار داشته باشیم آنها نگویند چرا لقمه دور سر چرخید؟!

خباء;994452 نوشت:
سلام و احترام

بله این هم یک جواب است.
بنده پاسخهای محتمل دیگری رو مطرح کردم
مثل اینکه اگر خدا صریح میگفت دین تحریف میشد و همین مقدار هم به کسی نمیرسید! ( البته برخی میگویند قران کم شده! )
مثل اینکه اگر خدا صریح میگفت قران نمیتوانست معجزه باشد و اعجازش از دست میرفت...
مثل اینکه خدا میخواسته با پیچیده کردن برخی را گمراه کند و برخی را هدایت!
مثل اینکه خدا میخواسته با پیچیدا کردن دین ، محل فرار و توجیهی برای گمراهان درست کند تا جهنمی نشوند
و شاید دلایل دیگر...
به هر حال همین ادعا که دین قران و سنت است محل اختلاف است. اینکه چه سنتی حجت است محل اختلاف است. اینها با یک پاراگراف توضیح میتوانست حل شود.
پس منشا اختلاف به استعدادی است که در منابع دینی وجود دارد. اینها میتوانست نباشد و هست.
قطعا علتی و حکمتی پشت آن باید باشد.
و اگر دلیل قانع کننده ای نیاوریم نباید انتظار داشته باشیم آنها نگویند چرا لقمه دور سر چرخید؟!

سلام و عرض ادب

خداوند از بوجود آمدن این اختلاف از همان ابتدا خبر داده است ...

و به بندگانش وعده حل اختلاف را در قیامت داده است ( ابتدا در قیامت اول توسط حضرت حجت(ع) و سپس در قیامت کبری )

دلیل وجود این اختلافات این است که تکامل این دنیای مادی نیازمند وجود اختلاف است

اگر تضاد ها و اختلافات وجود نداشته باشد ، تکامل صورت نخواهد گرفت

اگر باطل از ابتدا وجود نداشت هیچ موجودی معنای واقعی حق را درک نمی کرد !
اگر ظلم از ابتدا وجود نداشت هیچ موجودی معنای عدالت را درک نمی کرد!

و اگر این اختلافات درون دینی پییش نمی آمد ، هیچ کس راه واقعی حق را پیدا نمی کرد.

در کل نوع بشر باید تمام اشتباهاتی را که ممکن است رخ دهد ، تجربه کند ، تا در بهشت چنین اشتباهاتی را مرتکب نشود!

مخلوقات با آزمون و خطا همراه هستند

راه رسیدن به حقیقت اشتباه نکردن نبوده است

بلکه توبه کردن و رجوع به خدا بوده است

خداوند مهمترین ویژگی برترین بندگانش را تواب بودن آن ها می داند

خباء;994442 نوشت:
برادر گرامی
به شبهه دقت بفرمایید
آنها که نمیگویند دین فقط قران است.
میگویند انسان عاقل لقمه را دور سرش نمیچرخاند.
جانشینی بعد از پیامبر با طرز بیان قران و سنت قاشق دور سر چرخاندن است و خدا برای هدایت انسان نیاز به اینها ندارد...
یک کتاب آموزشی ساده بهتر از قران و سنت مفاهیم را میرساند بدون اینکه اختلافات گسترده ای مثل الان پیش آید.
متاسفانه شما نه تنها به شبهه دقت نمیفرمایید بلکه تصور کردید ما به ادعای شما کار داریم...
برای ما اهمیتی ندارد که شما ادعا کردید که قران اختلافات را به تنهایی رفع نمیکند.
حرف شبهه چیز دیگری است.

من متوجه فرماش شما هستم...شما به سخنان بنده توجه نمیکنید...
من میگویم قرآن به علاوه سنت مانع هر اختلافی میشود، ریشه تمام اختلافات پیش فرض ها و تعصبات است، نه ابهام قرآن و سنت! شخصی که انگیزه برای اختلاف داشته باشد شما بروشور یخچال هم به او بدهید باز یک نظر و برداشت دیگر ارائه خواهد داد!

مسلم;994471 نوشت:
من متوجه فرماش شما هستم...شما به سخنان بنده توجه نمیکنید...
من میگویم قرآن به علاوه سنت مانع هر اختلافی میشود، ریشه تمام اختلافات پیش فرض ها و تعصبات است، نه ابهام قرآن و سنت! شخصی که انگیزه برای اختلاف داشته باشد شما بروشور یخچال هم به او بدهید باز یک نظر و برداشت دیگر ارائه خواهد داد!


کارشناس عزیز ایشون هم میگن اختلاف در سنتی است که شما میفرمایید.
ایشون حرف خودشان را میزنند و شما هم حرف خودتان
قرآن و سنت = دین درست و صحیح
اختلاف در سنت است
مثلا در نماز خواندن مسلمانی شک و شبهه ندارد
ایشون میگن چرا مثل نماز که در اصل نماز خواندن مسلمان شکی ندارد چرا در مورد ولایت هم چنین اتفاقی نیوفتاده که جلوی این همه اخلات گرفته شود
البته اینکه چرا قرآن یک کتاب کد شده هست بنده هم در بین برخی ها دیدم که این سوال رو میپرسند
اینکه چرا مثلا از قرآن نشده مطلب علمی برداشت کرد بعد از اینکه فلان مطلب کشف شد میگویند ببنید ما در قرآن 1400 سال پیش این را داشتیم !!!
خب به چه درد میخورد بعد از اینکه علم آنرا کشف کرد بگوییم در قران هم بوده چرا قبلش امکان استفاده از ان جهت کشف آن موضوع علمی نبود ؟
1400 سال پیش را ول کنید اصلا
همین الان چرا بین حتی طلاب و روحانیون شیعه اختلاف هست
من دور و برم پره روحانی و طلبه
هرکسی برای خودش یچی میگوید
مرجع تقلید میگوید فلان چیز با فلان شرایط مشکلی ندارد
هر اخوند و طلبه ای برای خودش پرفسور بازی در میاورد و با انقلت آخرش همان چیز را حرام میکند !
به وفور دیده ام
الان شما در پیشرانه های درون سوز اختلاف جدی میبینید ؟ همه به یک شکل فعالیت میکنند و هر تغییری برای بهبود کار کرد کلی آن است
یا در سیستم عامل های نرم افزاری و شرکت هاشون این هماهنگی و یکدست کار کردن را میبینید
چرا پس در حوزه که یک سازمان مذهبی محسوب میشود این همه مشکلات و اختلافات ؟ ما صدر اسلام را کاری نداریم.
مگر منبع یکی نیست ؟
چرا در علوم دیگر زمانی که منبع یکی است هماهنگی دیده میشود ولی در علم دین این همه اختلاف وجود دارد ؟
یک سوال دیگر هم دارم
در علم هوا فضا ناسا تلکسوپ جیمزوب ساخته که خواندن مقاله ای در مورد آن را به شما پیشنهاد میکنم که فقط از خواندن آن بفهمید چه کار سختی کرده اند
در کامپیوتر هم کامپیوتر های کوانتومی
در پزشکی ، کشاورزی و ... هم همینطور پیشرفت های عجیب و غریبی انجام شده
در حوزه چه دستاورد هایی بدست آمده ؟
اینجور که بنده میبینم هنوز خوددرگیری وجود داره !
ممنون میشم این سوال من رو پاسخ بدید چون در چهارچوب تاپیک هم هست و به پیشرفت بحث کمک میکنه.

Ali407;994481 نوشت:

الان شما در پیشرانه های درون سوز اختلاف جدی میبینید ؟ همه به یک شکل فعالیت میکنند و هر تغییری برای بهبود کار کرد کلی آن است
یا در سیستم عامل های نرم افزاری و شرکت هاشون این هماهنگی و یکدست کار کردن را میبینید

سلام و عرض ادب

برادر گرامی

بازده پیشرانه چقدره؟

چقدر اتلاف انرژی وجود داره ؟

در مورد نرم افزار هم بزرگترین غول ها هزاران بار نرم افزارشون رو با آزمودن به محصول قابل عرضه به بازار می رسونن !

اگر منفی نگر باشیم ، وقتی با محصول اولیه با اون همه باگ کار کنیم ، دیگه طرف نرم افزار اصلی نمیریم !!!!

خداوند از همون ابتدا گفته این باگ ها وجود داره و خودتون باید به مرور زمان درستش کنید!

این وظیفه به عهده ماست

اگر قرار باشه حجت بر همه تموم بشه و همه جبری مسلمون بشن و اختلافی نباشه ،
وچود اختیار چه معنایی می تونه داشته باشه ؟

مسلم;994471 نوشت:
من متوجه فرماش شما هستم...شما به سخنان بنده توجه نمیکنید...
من میگویم قرآن به علاوه سنت مانع هر اختلافی میشود، ریشه تمام اختلافات پیش فرض ها و تعصبات است، نه ابهام قرآن و سنت! شخصی که انگیزه برای اختلاف داشته باشد شما بروشور یخچال هم به او بدهید باز یک نظر و برداشت دیگر ارائه خواهد داد!

یه بحثهای طلبگی درباره کتب آموزشی وجود داشته و دارد و میخوام براتون مثال بزنم
یکی ان قلت میکرد که شما برای آموزش عربی به طلبه ها مبادی العربیه رو مبنا قرار بدید.
از اون طرف یکی میگفت نه باید سیوطی کتاب آموزشی باشه.
گفتیم آخه چرا؟ چه اصراری دارید لقمه رو دور سر بچه ها بگردونید؟ مبادی العربیه نتیجه داده و بهتر میفهمن. ایشون میگفت نه طلبه باید جون بکنه تا عربی بفهمه!
توی آموزش عربی هم مدام این طلبه ها رو این ور و اون ور میفرستاد که یک کلمه یاد بگیرن...
خوب به هر حال متد های آموزشی الان فرق کرده ...
اینجا کسی نه منکر اشعار کتاب سیوطی بود و نه منکر تفسیرهایی که توسط معلم ( همون سیوطی که الان حضور نداره ) برای اشعار کتاب ( که از سیوطی نیست) داده شده بود.
ولی کلا این کتاب و سنتش، لقمه رو دور سر میچرخوندن و کنار گذاشته شد و جای اون کتاب مبادی العربیه اومد.

البته این یک مثال هست ولی مجبور شدم برای تفهیم مطلب از این مثال استفاده کنم.
حالا بیاد یه مثال قرانی بزنم.
اونها میگن خدا بیاد توی آیه ولایت واضح مطلب رو عنوان کنه. توی سنت هم مطلب رو واضح عنوان کنه.
لازم نیست ما لجبازی کنیم و بگیم نخیر خدا باید ایه ولایت رو چند پهلو بیاره و توی سنت یه توضیحات شفاف تری بده... ما میگیم چه اشکالی داره یه کتاب آموزشی یه مطلب مهم رو شفاف بگه و استاد هم اون مطلب رو بیشتر توضیح بده؟! چرا اصرار داریم یک مطلب پایه و اساسی رو توی یه کتاب آموزشی مبهم بگیم و پاس بدیم به استادی که حضور نداره و حرفهاش کلی جای ان قلت و اشکال داره؟ و باز برای فهمیدنش باید تحقیق کرد و رفت پیش این کارشناس و اون کارشناس؟ گرهی که با دست باز میشه رو چرا با دندون باز کنیم؟
لذا میگن خدا اینطوری هدایت نمیکنه..
به همین خاطر میگن اگه اسلام حقه چرا این همه اختلاف؟ این اختلاف میشد با دست باز بشه ولی داره با دندون باز میشه و مثال هم زدم ... این نشون میده اسلام الهی نیست.

موفق باشید

سلام و عرض ادب

توجه به این فرازها از دعای عرفه ، در مورد وجود اختلافات خالی از لطف نیست

اِلـهى اِنَّ اخْتِلافَ تَدْبیرِکَ وَسُرْعَهَ طَو آءِ مَقادیرِکَ مَنَعا عِبادَکَ الْعارِفینَ بِکَ عَنْ السُّکُونِ اِلى عَطآءٍ وَالْیَاءْسِ مِنْکَ فى بَلاَّءٍ اِلهى مِنّى ما یَلیقُ بِلُؤْمى وَمِنْکَ ما یَلیقُ بِکَرَمِکَ.

خدايا همانا اختلاف تدبيرت، و سرعت تغيير تقديراتت، بندگان عارف به تو را، از اطمينان به بخشش و نااميدى از تو در گرفتارى باز داشته است.
خدايا از من است آنچه سزاوار پستى من است، و از توست آنچه شايسته بزرگوارى توست

اِلهى عَلِمْتُ بِاخْتِلافِ الاَثارِ وَتَنقُّلاتِ الاَْطْوارِ اَنَّ مُرادَکَ مِنّى اَنْ تَتَعَرَّفَ اِلَىَّ فى کُلِّشَىْءٍ حَتّى لا اَجْهَلَکَ فى شَىْءٍ
خدايا از اختلاف آثار، و تغييرات احوال دانستم كه خواسته ات از من اين است كه خود را در هرچيز به من بشناسانی تا در هيچ چيز نسبت به تو جاهل نباشم،

شروحیل;994486 نوشت:
سلام و عرض ادب

برادر گرامی

بازده پیشرانه چقدره؟

چقدر اتلاف انرژی وجود داره ؟

در مورد نرم افزار هم بزرگترین غول ها هزاران بار نرم افزارشون رو با آزمودن به محصول قابل عرضه به بازار می رسونن !

اگر منفی نگر باشیم ، وقتی با محصول اولیه با اون همه باگ کار کنیم ، دیگه طرف نرم افزار اصلی نمیریم !!!!

خداوند از همون ابتدا گفته این باگ ها وجود داره و خودتون باید به مرور زمان درستش کنید!

این وظیفه به عهده ماست

اگر قرار باشه حجت بر همه تموم بشه و همه جبری مسلمون بشن و اختلافی نباشه ،
وچود اختیار چه معنایی می تونه داشته باشه ؟

سلام
اولا بازده و اتلاف انرژی بحث نیست بحث اولا یکدست بودن این علم هست که رو به پیشرفت هم هست
هیچ شرکتی رو نمیبینید بگه من پیشرانه های درون سوزم رو سوپاپ هاشو زیرش بذارم
یک استاندارد و اصول طراحی شده و همه از هر جای دنیا که باشند درحال بهینه سازی های مداوم هستند
اختلافهایی که هست در جهت بهبود زندگی مردم استفاده میشه
شما اصلا صدی 50 لیتر هم مصرف داشته باشه ماشینت زمانی که عزیزی نیاز به مثلا بیمارستان داره اون 50 لیتر رو هزینه میکنی که کارت رو انجام بدی ( دور از جون )
اون اتلاف انرژی که شما فرمودید مقایسه ای نادرست هست چون مثلا گره ای هست که اون پیشرانه برای مردم باز کرده که از قضا بسیاری از علما مخالف تکنولوژی هستند ! اگر هستند چرا طی العرض را به مردم یاد ندادند که مردم نیاز به خودرو نداشته باشند ( مثلا )
یا همون برنامه ها مشخصه که با آزمون وخطا مشکلاتش حل میشه و بعد عرضه میشه ولی این علم رو به جلو پیش میرود و الان هیچ شرکتی نیست برای ساخت یک برنامه ماشین حساب مشکلی داشته باشد.
درصورتی که ما در سوالات و مشکلات دینی مان به مواردی برخورد میکنیم که هزاران سال است پاسخ یکسانی نداریم و هر عالمی برای خودش یک فتوا صادر میکند
یکی از بیخ حرام
یکی با شرایطی حلال
و یکی کلا حلال
در باقی مسال صحبت های شما صحیح است و حرفی نیست.
مساله اینجاست که این همه سال بیت المال و ... هزینه میشود چرا نتوانسته اید ساده ترین چیزها را حل کنید ؟ این اختلافات هم وظیفه عالم دینی است حل کند در صورتی که خودم دیدم که بارها اختلاف افکنی کرده اند ( که لازم به بحث نیست )
در حالی که در تمام علوم بشر درحال پیشرفت هست چرا در علوم دینی ما پیشرفت قابل ملاحضه ای نمیبینیم ؟
برای من پیشرفت یعنی مساجد پر از نمازگزار
یعنی عدم روزه خواری
یعنی حجاب درست مردم
یعنی جامعه ای کاملا مومن
مردم با بصیرت
در علوم دیگر توانسته اند
چرا شما نمیتوانید ؟
جوامع غربی که وحشی بودند الان مثل ادم بین خودشان درحال زندگی هستند
ما که ادعا داریم و آنها را آدم حساب نمیکنیم چرا بین خودمان همدیگر را جر میدهیم ؟

Ali407;994490 نوشت:
سلام
اولا بازده و اتلاف انرژی بحث نیست بحث اولا یکدست بودن این علم هست که رو به پیشرفت هم هست
هیچ شرکتی رو نمیبینید بگه من پیشرانه های درون سوزم رو سوپاپ هاشو زیرش بذارم
یک استاندارد و اصول طراحی شده و همه از هر جای دنیا که باشند درحال بهینه سازی های مداوم هستند
اختلافهایی که هست در جهت بهبود زندگی مردم استفاده میشه
شما اصلا صدی 50 لیتر هم مصرف داشته باشه ماشینت زمانی که عزیزی نیاز به مثلا بیمارستان داره اون 50 لیتر رو هزینه میکنی که کارت رو انجام بدی ( دور از جون )
اون اتلاف انرژی که شما فرمودید مقایسه ای نادرست هست چون مثلا گره ای هست که اون پیشرانه برای مردم باز کرده که از قضا بسیاری از علما مخالف تکنولوژی هستند ! اگر هستند چرا طی العرض را به مردم یاد ندادند که مردم نیاز به خودرو نداشته باشند ( مثلا )
یا همون برنامه ها مشخصه که با آزمون وخطا مشکلاتش حل میشه و بعد عرضه میشه ولی این علم رو به جلو پیش میرود و الان هیچ شرکتی نیست برای ساخت یک برنامه ماشین حساب مشکلی داشته باشد.
درصورتی که ما در سوالات و مشکلات دینی مان به مواردی برخورد میکنیم که هزاران سال است پاسخ یکسانی نداریم و هر عالمی برای خودش یک فتوا صادر میکند
یکی از بیخ حرام
یکی با شرایطی حلال
و یکی کلا حلال
در باقی مسال صحبت های شما صحیح است و حرفی نیست.
مساله اینجاست که این همه سال بیت المال و ... هزینه میشود چرا نتوانسته اید ساده ترین چیزها را حل کنید ؟ این اختلافات هم وظیفه عالم دینی است حل کند در صورتی که خودم دیدم که بارها اختلاف افکنی کرده اند ( که لازم به بحث نیست )
در حالی که در تمام علوم بشر درحال پیشرفت هست چرا در علوم دینی ما پیشرفت قابل ملاحضه ای نمیبینیم ؟
برای من پیشرفت یعنی مساجد پر از نمازگزار
یعنی عدم روزه خواری
یعنی حجاب درست مردم
یعنی جامعه ای کاملا مومن
مردم با بصیرت
در علوم دیگر توانسته اند
چرا شما نمیتوانید ؟
جوامع غربی که وحشی بودند الان مثل ادم بین خودشان درحال زندگی هستند
ما که ادعا داریم و آنها را آدم حساب نمیکنیم چرا بین خودمان همدیگر را جر میدهیم ؟

سلام و عرض ادب

برادر گرامی

صاحب این دین ، همان ابتدا گفته است تا زمان ظهور قائم اختلاف و نقص و مشکلات هست !

اگر نگفته بود حرف شما صحیح بود!

این اختلافات وسیله ترقی و پیشرفت بشر است

شاید من و شما حکمت و مصلحت خلق را نفهمیم

اما خالق ما بیشتر از من و شما علم دارد و بی دلیل این اختلافات را قرار نداده است!

غرب نیز مشکلات خود را دارد و بهشت نیست!!!

یک سفر داشته باشید ، متوجه خواهید شد

آنها نیز بین انتخاب ایده آل ها (ایسمها) اختلاف دارند

یکی کمونیست است
یکی دموکرات
یکی ناسیونالیست

و...

جنگ های بسیاری نیز بین کفار اتفاق افتاده و خواهد افتاد

جنگ سفیانی و غرب از همین دست اختلافات خواهد بود

فتبارک الله احسن الخالقین

در پناه حق تعالی

Ali407;994481 نوشت:
کارشناس عزیز ایشون هم میگن اختلاف در سنتی است که شما میفرمایید.
ایشون حرف خودشان را میزنند و شما هم حرف خودتان
قرآن و سنت = دین درست و صحیح
اختلاف در سنت است
مثلا در نماز خواندن مسلمانی شک و شبهه ندارد
ایشون میگن چرا مثل نماز که در اصل نماز خواندن مسلمان شکی ندارد چرا در مورد ولایت هم چنین اتفاقی نیوفتاده که جلوی این همه اخلات گرفته شود

علی آقای عزیز، حرف بنده هم همین است که سنت وقتی به قرآن اضافه شود هیچ ابهامی نمی ماند.
اگر در ولایت اختلاف هست و در نماز نیست، به این خاطر نیست که نماز شفاف تر از ولایت ابلاغ شده، اتفاقا آیات و روایات را که ببینید می بینید که ولایت پررنگ تر و شفاف تر بیان شده است، علت اینکه در نماز اختلاف نیست و در ولایت هست این است که وجود نماز در تعارض با منافع دنیا طلبان و سلطنت طلبان نبوده است تا با آن مخالفت کنند، لذا یزید هم به امام حسین(ع) میگفت تو کاری با حکومت نداشته ابش و هرچقدر خواستی نماز بخوان! اصلا حاضر بود که امام حسین(ع)، امام جمعه و جماعت مسجدالنبی باشد! انگیزه ای برای اختلاف نبوده...
اما بحث ولایت بحث قدرت است! اینجا آیات و روایات مبهم نیست، انگیزه برای اختلاف زیاد است.

Ali407;994481 نوشت:
همین الان چرا بین حتی طلاب و روحانیون شیعه اختلاف هست
من دور و برم پره روحانی و طلبه
هرکسی برای خودش یچی میگوید
مرجع تقلید میگوید فلان چیز با فلان شرایط مشکلی ندارد
هر اخوند و طلبه ای برای خودش پرفسور بازی در میاورد و با انقلت آخرش همان چیز را حرام میکند !
به وفور دیده ام

اولا: اختلاف جدی در بین شیعه نیست! اینکه مثلا آیا در رکعت سوم یک بار تسبیحات اربعه کفایت می کند یا خیر که کسی اختلاف بنیادین تلقی نمی کند!
ثانیا: ببینید ما از خود قرآن وسنت حرف می زنیم، بدون دخالت شرایط! آیا به خودی خود کافی هستند یا خیر؟ قطعا پاسخ مثبت است.
قرآن و روایات در این خصوص کاستی نداشته اند، بلکه دخالت های بشری موجب این ابهام شده اند، قانون منع نقل روایت و حدیث، از آن طرف جعل احادیث دروغین، و همچنین مسلمان شدن بنی اسرائیل و ورود اسرائیلیات و مانند آن فضا را مبهم کرده است. لذا اگر ائمه(ع) که راویان سنت حقیقی بوده اند وجود نداشتند الان از اسلام حقیقی جز نامی باقی نمانده بود.
به برکت این ائمه(ع) امروز راه روشن است، ولو آنکه اختلاف های جزئی پابرجا باشد.

Ali407;994481 نوشت:
الان شما در پیشرانه های درون سوز اختلاف جدی میبینید ؟ همه به یک شکل فعالیت میکنند و هر تغییری برای بهبود کار کرد کلی آن است
یا در سیستم عامل های نرم افزاری و شرکت هاشون این هماهنگی و یکدست کار کردن را میبینید
چرا پس در حوزه که یک سازمان مذهبی محسوب میشود این همه مشکلات و اختلافات ؟ ما صدر اسلام را کاری نداریم.
مگر منبع یکی نیست ؟
چرا در علوم دیگر زمانی که منبع یکی است هماهنگی دیده میشود ولی در علم دین این همه اختلاف وجود دارد ؟

من تعجب می کنم شما چرا علوم تجربی را با علوم انسانی خلط می کنید! بله در علوم آزمایشگاهی نتیجه شفاف و روشن است به همین خاطر اختلاف کمتر است، اما در علوم انسانی اینطور نیست! شما نحله های روانشناسی، جامعه شناسی، مکاتب فلسفی و مکاتب اخلاقی و مانند آن را ببینید معرکه آراست!
علاوه بر آنکه عرض کردم اختلاف ناشی از قرآن و سنت نیست.

Ali407;994481 نوشت:
یک سوال دیگر هم دارم
در علم هوا فضا ناسا تلکسوپ جیمزوب ساخته که خواندن مقاله ای در مورد آن را به شما پیشنهاد میکنم که فقط از خواندن آن بفهمید چه کار سختی کرده اند
در کامپیوتر هم کامپیوتر های کوانتومی
در پزشکی ، کشاورزی و ... هم همینطور پیشرفت های عجیب و غریبی انجام شده
در حوزه چه دستاورد هایی بدست آمده؟

منشأ این سوال شما هم خلط بین علوم انسانی و علوم مهندسی و تکنولوژی است!
تمام آنچه که می فرمایید ساخت مهندسین غربی است، آیا شما از امثال ویلیام جیمز و فروید و هوگو و شکسپیر و آگوست کنت و مانند ایشان که متخصصین علوم انسانی و احتماعی هستند توقع چنین پیشرفت هایی را دارید؟
پس چطور از حوزه علمیه که مروّج علوم انسانی است توقع دارید که موشک هوا کنند یا کامپیوتر بسازند یا...

در هر رشته ای باید پیشرفت در همان حوزه را طلب کنید، بلکه فقه، حقوق، علوم انسانی اسلامی، کلام، فلسفه در حوزه های علمیه فوق العاده پیشرفت داشته اند!

خباء;994487 نوشت:
ونها میگن خدا بیاد توی آیه ولایت واضح مطلب رو عنوان کنه. توی سنت هم مطلب رو واضح عنوان کنه.

جناب خباء عزیز من متوجه فرمایش شما هستم، و در نکات پیشین هم به پاسخ آن اشاره کرده ام، اما با یک نکته تکمیلی دیگر دوباره شفاف تر عرض می کنم:

نکته اول: تمام ابهام این آیه به خاطر واژه «ولی» است، از آن طرف هیچ واژه ای بار معنایی «ولی» را ندارد، اما خداوند با قرائنی چون «انما» معنای آیه را از سایر معانی روشن کرده است.

نکته دوم: در موضوع ولایت خداوند با توجه به حساسیت موضوع آن را شفاف بیان نکرده است تا دشمنان ولایت به جای دشمنی با اصل قرآن به توجیه رو بیاورند. یعنی به جای اسم، از وصف استفاده کرده است تا هم راه برای حق جویان باز باشد، و هم راه برای دشمنان تا به جای دشمنی با قرآن، به توجیه آیات رو بیاورند، علت اینکه معمولا آیات ولایت در میان آیات بی ربط قرار داده شده همین است.

مسلم;994509 نوشت:
جناب خباء عزیز من متوجه فرمایش شما هستم، و در نکات پیشین هم به پاسخ آن اشاره کرده ام، اما با یک نکته تکمیلی دیگر دوباره شفاف تر عرض می کنم:

نکته اول: تمام ابهام این آیه به خاطر واژه «ولی» است، از آن طرف هیچ واژه ای بار معنایی «ولی» را ندارد، اما خداوند با قرائنی چون «انما» معنای آیه را از سایر معانی روشن کرده است.

نکته دوم: در موضوع ولایت خداوند با توجه به حساسیت موضوع آن را شفاف بیان نکرده است تا دشمنان ولایت به جای دشمنی با اصل قرآن به توجیه رو بیاورند. یعنی به جای اسم، از وصف استفاده کرده است تا هم راه برای حق جویان باز باشد، و هم راه برای دشمنان تا به جای دشمنی با قرآن، به توجیه آیات رو بیاورند، علت اینکه معمولا آیات ولایت در میان آیات بی ربط قرار داده شده همین است.

ما میگوییم خداوند عالمانه و عامدانه از این تعبیرات مبهم و مجمل استفاده کرده است
مثلا اگر به جای ارجاع دادن به قرائن ، واضح حرفش را میزد، جایی برای اختلاف در ولایت نبود.
طوری حرف میزنید گویی دست خدا بسته است ( که حرف یهودیان بود )
طوری حرف میزنید گویا خدا از یک کارشناس اسک دین کمتر است! کارشناس اسک دین میتواند ولایت را در یک خط تعریف کند و به قرینه ارجاع ندهد ولی خدا نمیتواند در بین 6000 ایه اش یک خط به این موضوع اختصاص دهد؟!
فقط نکته دوم شما قابل تامل است. با این برداشت که خدا برای هدایت بشر باید برنامه ریزی کند و نقشه بکشد تا به شکل طبیعی و بدون استفاده از قدرتهای الهی، جلوی تحریف قران را بگیرد.
لذا برای جلوگیری از تحریف به صورت طبیعی( بدون استفاده از روشهای غیر طبیعی) مجبور است شفافیت در بیان حقایق دین را کنار بگذارد...
البته این موضوع نیز باید بررسی شود. زیرا اگر مطلبی به تواتر برسد دیگر جایی برای تحریف نمیماند. ( شاید هم بماند مثل حدیث غدیر ! )
مگر اینکه بگوییم اگر قران شفاف بود، اصلا به تواتر نمیرسید. و همین حقایق به همین شکل هم از دست میرفت...
یا میتوان گفت خدا باید واضح حرفش را بزند و اگر تحریف شد پیامبر دیگری بفرستد... مگر اینکه اثبات شود تعداد پیامبران محدود است و باید در طول تاریخ تقسیم شوند!

خلاصه اینکه مردم عادی کاملا متوجه میشوند که نتیجه ی یک خط از کارشناس ، موجب اختلاف نمیشود. ولی نتیجه یک ایه ، اختلاف است.
مردم کاملا متوجه میشوند سخنان یک کارشناس واضح تر و شفاف تر از کلام خدا است.
به همین خاطر مسئولیت این عدم شفافیت را متوجه ان کسی میدانند که شفافیت ندارد.
برای توجیه این عدم شفافیت دلایلی به ذهن من و دیگران رسید که عرض شد.

موفق باشید

خباء;994532 نوشت:

البته این موضوع نیز باید بررسی شود. زیرا اگر مطلبی به تواتر برسد دیگر جایی برای تحریف نمیماند. ( شاید هم بماند مثل حدیث غدیر ! )

موفق باشید

سلام و عرض ادب

برادر گرامی

بسیاری از اهل سنت ولایت علی (ع) را پذیرفته اند (به جز عده ای که در باطن با اسلام نبوی مخالف هستند و منافق اند)

مساله اختلافی ولایت نیست

خلافت است!!!!

حقیقت این است که تقدیر این بود که خلافت همان ولایت نباشد

اگر این اتفاق می افتاد ، چیزی از اسلام باقی نمی ماند!!!!

کسانی که درصدد هستند ولایت را همان خلافت بنامند ، تشنگان خلافت هستند !

در حالی که منفور ترین چیز دنیوی در نگاه ائمه ، خلافت بوده است! حتی بی ارزش تر از آب بینی بز!

شروحیل;994533 نوشت:
سلام و عرض ادب

برادر گرامی

بسیاری از اهل سنت ولایت علی (ع) را پذیرفته اند

مساله اختلافی ولایت نیست

خلافت است!!!!

سلام
ظاهرا خلافت یکی از شئون ولایت است از نظر شیعه.
و ولایت منصبی الهی است.
ولی اهل سنت اینها را قبول ندارد.
ولایت به معنای خودش را قبول دارد...

مسلم;994508 نوشت:
منشأ این سوال شما هم خلط بین علوم انسانی و علوم مهندسی و تکنولوژی است!
تمام آنچه که می فرمایید ساخت مهندسین غربی است، آیا شما از امثال ویلیام جیمز و فروید و هوگو و شکسپیر و آگوست کنت و مانند ایشان که متخصصین علوم انسانی و احتماعی هستند توقع چنین پیشرفت هایی را دارید؟
پس چطور از حوزه علمیه که مروّج علوم انسانی است توقع دارید که موشک هوا کنند یا کامپیوتر بسازند یا...

در هر رشته ای باید پیشرفت در همان حوزه را طلب کنید، بلکه فقه، حقوق، علوم انسانی اسلامی، کلام، فلسفه در حوزه های علمیه فوق العاده پیشرفت داشته اند!

دم شما گرم
درسته
ولی منظور من این نبوده که حوزه موشک هوا کند
منظور این بود که حوزه وظیفه تربیت جامعه و فرهنگ سازی اسلامی دارد
در این زمینه چه دستاوردی داشته ؟
والا ما پسرداییمون روحانی هست و در ساختمانی که همه روحانی هستند زندگی میکند
یکی دو هفته پیش جهازبرونش بود رفتیم کمک
سر استفاده از اسانسور همدیگه رو پاره کردند این وسط پای ما هم در رفت تو کتک کاری !!!
مدرس حوزه هم بود خیر سرش
وقتی یک سازمان حتی پرسنل خودش را هم نمیتواند آدم کند چطور میتواند جامعه رو هدایت کند ؟
من نمیگم چرا موشک هوا نکردید
میگم چه دستاوردی تو این زمینه داشتید تازگیا ؟
حقوق مدنی و شهروندی اروپایی ها بهتر اجرا شده در جامعه شون یا مال ما ؟
لطفا جهت پاسخ از استسنائات مثال نزنید ،
بله ما هم میدانیم مشکلات دارند
ولی در برابر مسائل حل شده شان چند درصد رو تشکیل میدهد ؟
بنده اون جامعه و نوع زندگیشون رو دیدم که میگم
سیاه نمایی هم نمیکنم بسیاری ویژگی های مثبت هم ما در جامعه خودمون داریم
اما فکر نمیکنم درصد زیادی از اون ویژگیهای مثبت بخاطر فرهنگ سازی حوزه باشد ، اگر هم باشد چرا متوقف شده
دستاورد رو در پست قبلی ام گفتم یعنی چی از نظر من
درضمن به نظرم علم زمانی پیشرفت خواهد داشت که در در جامعه قابل استفاده باشد . من نمیدانم کلام ، فلسفه ، فقه چیست و چه استفاده ای در مباحث تخصصی دارد که باعث تولید یک محصول قابل استفاده در جامعه باشد و چه استفاده ای ازش در جامعه شده ، اگر توضیح کوتاهی بدهید ممنون میشوم .
این گونه مباحث به شدت شیرین و دوست داشتنی است مشروط بر رعایت ادب و احترام که برخی کاربران رعایت نمیکنند.

[=ParsQuran]بسم الله الرحمن الرحیم
[=ParsQuran]وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَا يَزَالُونَ مُخْتَلِفِينَ
[=ParsFont]و اگر پروردگار تو مى‏ خواست قطعا همه مردم را امت واحدى قرار مى‏ داد در حالى كه پيوسته در اختلافند (هود۱۱۸)


خباء;994532 نوشت:
مثلا اگر به جای ارجاع دادن به قرائن ، واضح حرفش را میزد، جایی برای اختلاف در ولایت نبود.
طوری حرف میزنید گویی دست خدا بسته است ( که حرف یهودیان بود )

من کی گفتم دست خدا بسته است؟!! من میگویم بهترین واژه ای که منظور از جایگاه امامت را می رساند «ولی» است، و خداوند هم همین واژه را به کار برده است
اما برای اینکه منظور او روشن باشد که دیگران «ولی» را به معنای دیگری ندانند از قرائنی چون «انما» بهره برده است.
ثانیا سنت هم که به این آیات قرآن ضممیه شود دیگر اصلا و ابدا ابهامی در کار نیست.

Ali407;994542 نوشت:
منظور این بود که حوزه وظیفه تربیت جامعه و فرهنگ سازی اسلامی دارد
در این زمینه چه دستاوردی داشته ؟
والا ما پسرداییمون روحانی هست

این بحث واقعا بحث مفصلی است و از موضوع تاپیک هم خارج است، چون می رود در حیطه کارآمدی حوزه و علوم اسلامی
فقط یک نکته را عرض می کنم گاهی موانع شدت پیدا می کنند و ما گمان می کنیم عملکردها کاهش پیدا کرده؛ مثلا حکومت امروز ما قطعا نسبت به حکومت پهلوی به لحاظ تبلیغ دینی برتر است، چه از دروس دینی در مدارس گرفته تا دروس معارف در دانشگاه، و تلویزیون و سینما و...؛ بنابراین اگر بر فرض دیانت و فرهنگ مردم امروز نسبت به زمان حکومت پهلوی کاهش داشته باشد(که البته من چنین اعتقادی ندارم فقط جهت مثال عرض می کنم) اگر چنین فرضی را بپذیریم نمی توانیم نتیجه بگیریم که حکومت پهلوی در فرهنگ سازی موفق تر از حکومت اسلامی بوده، بلکه قطعا باید عامل را در جای دیگر جست، یعنی عوامل ضد فرهنگ و تهاجم فرهنگی شدت پیدا کرده نه اینکه عملکرد کاهش یافته باشد.

این فقط یک بُعد از مسئله بود، خلاصه آنکه مسئله به این سادگی ها نیست و نیاز به تحلیل و بررسی دارد و نباید نکات مثبت و دستاوردها را هم نادیده گرفت.

مسلم;994556 نوشت:
من کی گفتم دست خدا بسته است؟!! من میگویم بهترین واژه ای که منظور از جایگاه امامت را می رساند «ولی» است، و خداوند هم همین واژه را به کار برده است
اما برای اینکه منظور او روشن باشد که دیگران «ولی» را به معنای دیگری ندانند از قرائنی چون «انما» بهره برده است.
ثانیا سنت هم که به این آیات قرآن ضممیه شود دیگر اصلا و ابدا ابهامی در کار نیست.

گاهی اوقات ما حرفی میزنیم که به لوازمش توجه نمیکنیم.
مثلا خدا میتوانست به مانند کارشناسان دینی از قرینه استفاده نکند بلکه تصریح کند.
نعوذ بالله خدا از کارشناسان که کمتر نیست... بشر هم نیست که بگوییم مگر دستت چلاق بود که تصریح نکردی؟!
اینکه شما اصرار دارید خدا به جای تصریح از قرینه استفاده کند یعنی همین...
خدا خیلی راحت میتوانست از شیوه تصریح استفاده کند نه قرینه..
دست خدا بسته نبود ... خدا از یک کارشناس کمتر نیست...
ولی شما میگویید خدا قادر به تصریح نبود...

درباره سنت هم به شما توضیح دادم و مثال کتاب سیوطی رو آوردم. اشکال ما به شیوه بیان است نه قبول نداشتن سنت... شما اول اعتراف میکنید که خدا لقمه را دور سر پیچانده و حالا برای رفع و رجوع نیازمند سنت شده است... اینجا ما میگوییم این حقیر شمردن خداست.... خدا از کارشناس کمتر نیست..

کارشناسی که در یک پاراگراف مطلب را میرساند اما خدا نتوانست در 500 ایه برساند؟!و نیازمند سنت است؟!
تصور کنید کسی ادعا کند بهترین معلم ابتدایی کشور است ولی نتواند در ده صفحه یک مطلب اساسی رو به دانش اموزان منتقل کند اما معلم دیگری در یک پاراگراف مطلب را به دانش اموزان یاد بدهد... اینجا معلم اولی نمیتواند ادعا کند اگر دو سه تا کتاب تفسیر من رو بخونید مطالب اون ده صفحه واضح میشه... اینجا خیلی رسمی با اون معلم خداحافظی میکنن و عذرش رو میخوان... البته اگر توبیخ نشه...
موفق باشید...

مسلم;994557 نوشت:
بنابراین اگر بر فرض دیانت و فرهنگ مردم امروز نسبت به زمان حکومت پهلوی کاهش داشته باشد

در قم بله کاهش نیافته
در شهرستان ها بروید ببینید مببینید چخبر است
این نکته را شوهر دخترعمه بنده هم که روحانی هست برای ماموریت فرستاده بودند قزوین صحبت میکردیم در منطقه مرکزی شهر که پر امامزاده و حسینیه و مسجد هست میگفت چیزهایی شنیدم از مراجعه کنندگان که مغزم سوت کشید
بنده هم همین حرف رو زدم که همه جای ایران قم نیست که میبینید در قم همه چی خوبه فکر کنید همه جا هم همینه
تازه قزوین یکی از شهرهای مذهبی ایران هست
برخی شهرها که اسم درکردند در اون زمینه !!

پرسش:
مذاهب مختلف اسلامی مثل شیعه های دوازده امامی، وهابیون، پیروان امام احمد الحسن یمانی به شدت با همدیگه در تعارض هستند و هر کدام دیگری را کافر، منحرف، باطل، یا دست نشانده آمریکا و انگلیس و غیره معرفی کنند.
اگر همه اینها به یک منبع واحد و خدای یگانه اعتقاد دارند، پس چرا اینقدر با یکدیگر اختلاف داشته و با هم ستیز دارند تا جایی که حکم مرگ یکدیگر را صادر می کنند؟ آیا نباید در حقانیت اصل این دین و منبع مورد ستایش آنها تردید کرد؟
اصلا چرا خداوند حقیقت را به گونه ای بیان نکرده است تا در آن اختلاف نشود؟ همانطور که در بروشور یک یخچال که توسط سازنده آن ارائه شده اختلاف نمیشود.

پاسخ:

برای پاسخ به این سوال باید به چند نکته توجه بفرمایید:

نکته اول:
براستی چه تلازم و چه دلیل منطقی وجود دارد که اگر در یک مسئله، چه دین و چه مانند آن اختلافی به وجود آمد همه بر باطل هستند؟ اختلاف درونی یک دین باعث نمیشود که ما تمام طرفین را بر باطل بدانیم! مثلا امروز بین پزشکان هم در بین خودشان در برخی موارد اختلاف نظر وجود دارد، آیا این اختلاف نظر یعنی اصل پزشکی انحراف است، و همه ی آنها بر باطل هستند و نظر هیچ کدام درست نیست؟!
آیا در بین کسانی که خدا را قبول ندارند اختلافی نیست؟ صدها مکتب وجود دارد که هیچ کدام خدا را باور ندارند، اما در کیفیت تعریفشان از دنیا اختلاف نظرهای جدی وجود دارد. پس خداناباوری هم اشتباه است.

نکته دوم:
حساب شیعه و سنی را باید از حساب وهابیت و جریان احمدالحسن و مانند آن جدا کرد.
بین شیعه واقعی و اهل سنت واقعی اختلافی نیست، نه یکدیگر را تکفیر می کنند، و نه قتل و کشتار؛ شما ببینید در برخی شهرها با هم ازدواج می کنند و رفتارشان کاملا برادرانه است؛ ایران همان طور که از لبنان شیعه حمایت می کند، از فلسطین سنی هم حمایت می کند.

این حُسن رفتار در متون دینی ما هم وجود دارد، همان طور که در روایت داریم معلی بن خنیس می گوید نیمه شب امام صادق(علیه السلام) با با یک کیسه دیدم که به دوش می کشید،ایشان را تعقیب کردم متوجه شدم نیمه های شب به صورت ناشناس برای فقرای اهل سنت نان می برد،(1) خب اگر امام(علیه السلام) قصد داشت از این حرکت بهره برداری سیاسی بکند خودش را معرفی می کرد، در حالی که مخفیانه کمک می کرد یعنی اینکه حقیقتا همه مسلمانان را برادر می دانستند.

اما حساب وهابیت و جریان احمد الحسن جداست، اینها نه تنها با شیعه، بلکه با اهل سنت هم مشکل دارند، یعنی اقلیتی هستند که با تمام اسلام مشکل دارند؛ این فرقه ها واقعا دست نشانده ی غرب هستند برای اینکه جلوی رشد اسلام را بگیرند، این را هم ما نمیگوییم که بگویند مسلمانان یکدیگر را متهم میکنند که دست نشانده آمریکا هستند، هم ترامپ در سخنرانی های انتخاباتی خودش این را به دولت اوباما نسبت داد، و هم خود خانم هیلاری کلینتون وزیر سابق خارجه آمریکا و مشاوران ارشد امنیتی چون گوردون داف اعتراف کرده اند که ما به بیش از 60 کشور دنیا مسافرت کرده ایم تا داعش را به وجود آوریم، آیا این اعتراف خودشان کافی نیست برای اینکه بدانیم داعش و وهابیت فرقه ای اسلامی نیست، و فقط ایجاد شده تا بین مردم نسبت به اسلام ایجاد نفرت کند؟

نباید به این سادگی فریب بخوریم، وگرنه من مثلا می توانم برای تخریب اسلام یک مکتب به ظاهر اسلامی درست کنم که به کشتار دیگران مشغول شوند، خب انسان های آگاه باید بفهمند که این مکتب، یک مکتب ساختگی است. وقتی خود سازندگان آن دارند اعتراف می کنند، این مردم هستند که باید عاقل باشند و بدانند این مکتب ربطی به اسلام ندارد.

وگرنه کجای اسلام اجازه داده شده که کودکان بی گناه کشته شوند؟ حتی اگر شیعیان کافر باشند کجای اسلام اجازه داده شده در مسیر رفت و آمد کافران بمب گذاشته شود تا بی گناه و گنهکار، بچه و بزرگ کشته شوند؟ رفتارهای این جریان ها به قدری اسلام ستیزانه است که هم شیعه و هم اهل سنت این جریان ها را خارج از اسلام می دانند.

شیعه هیچ مذهبی از مذاهب اهل سنت را تکفیر نکرده است، و حتی منحرفینی چون وهابیت و پیروان احمدالحسن را تا زمانی که دست به اقدام عملی نزنند و به کشتار مشغول نشوند کاری با آنها ندارد. یعنی علی رغم اینکه فتواهای مختلف از علمای وهابی عربستان صادر شده است که کشتن شیعیان جایز است، اما حتی یک فتوای متقابل از سوی مراجع شیعه صادر نشد که کشتن وهابیان جایز است...!

نکته سوم:
اسلام یک برنامه است، نه یک مربی! اگر یک مربی بچه هایی را که قرار است تربیت کند خوب تربیت نکرده باشد حق داریم از او سوال کنیم و حق داریم آن را زیر سوال ببریم؛ اما اگر یک برنامه را به یک عده دادیم و خوب تربیت نشدند نمی توانیم آن برنامه را زیر سوال ببریم، چون ممکن است به آن برنامه عمل نکرده باشند.

اسلام فقط یک برنامه است، بنابراین برای قضاوت در مورد اسلام باید به خود دستورات آن نگاه کرد، نه رفتار مسلمانان؛ ممکن است اسلام برنامه خوبی باشد اما مسلمانان به آن عمل نکرده باشند. بنابراین اگر روزی تمام مسلمانان هم به جان هم افتادند، باز هم دلیل بر باطل بودن اصل اسلام نیست! آیا کسانی که خدا را قبول ندارند اگر روزی تمامشان به جان هم بیفتند قبول می کنند که پس خدایی وجود دارد؟! روشن است که نه! می گویند دعوای ما چه ربطی به اعتقادمان دارد؟!

الان شما ببینید آیا جنگ های بین مسلمانان بیشتر کشته داده است یا جنگ های قدرت طلبان بر سر مادیات؟ تمام کشتارهایی که بین مسلمانان اتفاق افتاده چقدر است؟ مثلا هشت سال جنگ تمام عیار بین ایران و عراق فقط حدود 600 هزار نفر کشته داشت در حالی که در جنگ های جهانی بیش از 100 میلیون نفر کشته شده اند!! هیچ کدام از طرفین هم مسلمان نبوده اند! بیش از 200 هزار نفر در یک لحظه در هیروشیما و ناکازاکی با بمب هسته ای ذوب شدند!

بنابراین فارغ از این اختلافات و دعواهای ساختگی باید اصل ادله اسلام را بررسی کنیم که آیا خدا وجود دارد یا خیر؟ آیا اسلام بر حق است یا خیر؟ و در میان فرقه های اسلامی کدام درست است؟

نکته چهارم:

اما در خصوص اینکه چرا خداوند به صورت شفاف تر سخن نگفته تا اختلافی شکل نگیرد باید به چند نکته توجه بفرمایید:

الف)
تشبیهی که بین قرآن و بروشور یخچال ارائه کرده اید اگر چه در جای خود یعنی به معنای راهنمایی در نحوه استفاده درست است، اما از جهتی که ما بحث می کنیم یعنی اختلاف و شکاف تفاوت جدی دارند؛ هرگز انگیزه ای برای مخالفت با بروشور یخچال وجود ندارد لذا اختلافی هم پیش نمی آید، اما در دین انگیزه برای تحریف و جعل حدیث و تغییر مسیر و انحراف آن زیاد است؛ خصوصا آیات ولایت و خلافت که بحث قدرت در آن مطرح است.

بنابراین اگر در اصل ولایت اختلاف هست و در اصل نماز نیست، به این خاطر نیست که نماز شفاف تر از ولایت ابلاغ شده، اتفاقا آیات و روایات را که ببینید می بینید که ولایت پررنگ تر و شفاف تر بیان شده است، علت اینکه در نماز اختلاف نیست و در ولایت هست این است که وجود نماز در تعارض با منافع دنیا طلبان و سلطنت طلبان نبوده است تا با آن مخالفت کنند، لذا یزید هم به امام حسین(علیه السلام) میگفت تو کاری با حکومت نداشته باش و هرچقدر خواستی نماز بخوان! اصلا حاضر بود که امام حسین(علیه السلام)، امام جمعه و جماعت مسجدالنبی باشد! انگیزه ای برای اختلاف در نماز نبوده...! اما بحث ولایت بحث قدرت است! اینجا آیات و روایات مبهم نیست، انگیزه برای اختلاف زیاد است.

ب)
درست است که دین نباید مبهم و منشأ اختلاف باشد، اما دین که فقط قرآن نیست! کامل و شفاف سخن گفتن در قرآن نسبت به تمامی امور اصلا شدنی نیست، چون اگر قرآن می خواست تمام احکام را به صورت روشن خودش بیان کند باید صدها جلد می بود، فلسفه نزول قرآن هم اصلا این نیست که همه جزئیات را بیان کند، وجود پیامبر(صلی الله علیه و آله) و ائمه(علیهم السلام) برای همین است که احکام را بیان کنند، وگرنه بیان احکام جزئی بر عهده قرآن نیست.

با این اوصاف روشن میشود وقتی یک متن مبهم در کنار یک مفسر معصوم قرار داده میشود دیگر از ابهام خارج خواهد شد، و دیگر بهانه ای نیست که بگوییم مبهم است؛ روایات و سیره پیامبر(صلی الله علیه و آله) و اهل بیت(علیهم السلام) کاملا به صورت شفاف اسلام را بیان کرده اند، بنابراین ولو آنکه آیات قرآن مبهم باشند احادیث نبوی چون حدیث ثقلین، حدیث سفینه، حدیث منزلت، و مانند آن تکلیف امت را در برابر آیاتی که مبهم هستند روشن می کنند.

ج) قرآن در نهایت حکمت است، و انتخاب واژه ها دقیق و حساب شده هستند، لذا گاهی برخی تعابیر اگرچه دو پهلو هستند اما واژه های دیگر هرگز بار معنایی آنها را ندارند تا جایگزین آنها شوند، مثلا واژه «ولایت» اگرچه به معنای دوست و ناصر هم هست، اما به کار بردن آن در خصوص«ولی» به معنای سرپرست به قدری بار معنای عمیقی دارد که هرگز واژه هایی چون «امیر» و «خلیفه» نمی توانند جایگزین آن شوند. اما با این حال خداوند برای اینکه معنای آن روشن باشد قرائنی چون: «انما» به کار برده است و به پیامبر(ص) فرموده بر شأن نزول آن تأکید ورزد، به گونه ای که حتی علمای بزرگ اهل سنت چون تفتازانی می گویند این آیه به اتفاق مفسرین در شأن علی(علیه السلام) نازل شده است! بنابراین منشأ این اختلافات را باید در جای دیگری غیر از ابهام آیات جُست!!

د) آنچه که این دیدگاه را تقویت می سازد که منشأ اختلافات بین مذاهب اسلامی به خاطر ابهام در آیات و روایات نیست، این است که مصادیقی وجود دارد که علی رغم اینکه ابهامی در آنها وجود ندارد اما باز هم برخی مذاهب زیر بار پذیرش آن نرفته اند، من دو نمونه برای شما مثال می زنم:

1. عصمت
فخر رازی از بزرگترین مفسرین اهل سنت از دو آیه عصمت برداشت کرده است، وی تصریح می کند که «اولی الامر» در آیه 59 سوره نساء، و «صادقین» در آیه 119 سوره توبه معصوم هستند، و آیه به خوبی بر آن دلالت دارد؛ سپس می گوید از آنجا که ما معصومی بعد از پیامبر(صلی الله علیه و آله) نداریم پس منظور از این دو واژه همان اجماع امت اسلامی است! در حالی که توجه ندارد که اجماع غیر معصومین هرگز به عصمت منتهی نمی شود!(2)
خب می بینید که اینجا قرآن تقصیری ندارد، برداشت عصمت از آیه شفاف است، اما پیش فرض ها به این مفسرین اجازه قضاوت بی طرفانه را نمی دهند!

2. متعه
مصداق روشن تر، آیه شریفه ای است که به صراحت متعه و ازدواج موقت را جایز می داند:
«فَمَا اسْتَمْتَعْتُم بِهِ مِنهْنَّ فَاتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَة»؛ و زنانى را كه متعه [ازدواج موقت‏] مى‏كنيد، واجب است مهر آنها را بپردازيد.(3)
روایات خود اهل سنت هم تصریح دارند که این آیه اشاره به ازدواج موقتی دارد که عمر آن را ممنوع اعلام کرد! آلوسی در روح المعانی می‌گوید:
«و تأیید می‌کند استدلال آنها (شیعه) را جمله « پس آنچه از آنها بهره می‌جویید» تا زمان معلوم و ابن عباس و ابن مسعود نیز اینچنین قرائت نموده‌اند و کلام در آن مشهور است و ما نزاعی در آن نداریم که حلال بوده است منتهی بعد حرام شده است. (4)

وی بعد برای اثبات و دلیل حرمت به صحیح بخاری ارجاع می‌دهد. اما صحیح بخاری این تحریم را به خدا و پیامبرش نسبت نمی‌دهد بلکه به شخصی بعد از رحلت پیامبر نسبت می‌دهد: «حدثنا مسدد حدثنا يحيى عن عمران أبى بكر حدثنا أبو رجاء عن عمران بن حصين رضى الله تعالى عنه قال نزلت آية المتعة في كتاب الله ففعلناها مع رسول الله صلى الله عليه وسلم ولم ينزل قرآن يحرمه ولم ينه عنها حتى مات قال رجل برأيه ما شاء»(5)
عمران بن حصین می‌گوید: آیه متعه در کتاب خدا نازل شد پس ما آن را در زمان پیامبر(صلی الله علیه و آله) انجام می‌دادیم و قرآن آن را تحریم نکرده و از آن نهی ننمود تا اینکه پیامبر(صلی الله علیه و آله) رحلت نمود و مردی به رأی خود آنچه خواست کرد.

می بینید که باز هم شفافیت قرآن حریف پیش فرضها و تعصبات عده ای نشده است. پس منصفانه نیست که اختلافات را به قرآن نسبت دهیم؛ وگرنه قرآن در کنار سنت نبوی راه را به روشنی برای همگان می گشاید.

بنابراین در یک کلام مجموع دین، یعنی قرآن به علاوه سنت مانع هر اختلافی میشود، و ریشه تمام اختلافات پیش فرض ها و تعصبات است، نه ابهام قرآن و سنت! شخصی که انگیزه برای اختلاف داشته باشد شما بروشور یخچال هم به او بدهید باز یک نظر و برداشت دیگر ارائه خواهد داد!

پی نوشت ها:
1. کلینی، محمد، الكافي، دار الكتب الإسلامية، تهران، چاپ چهارم، 1407ق، ج4، ص9.
2. فخرالدین رازی، مفاتیح الغیب، دارالاحیاء تراث عربی، بیروت، چاپ چهارم، 1422ق، ج10، ص113؛ و ج16، ص167.
3. نساء:24/4.
4. آلوسی، سید محمود، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، دارالکتب العلمیه، بیروت، 1415ق، ج3، ص7.
5. صحيح بخاری، محمد بن إسماعيل البخاري الجعفي، تحقیق محمد زهير بن ناصر الناصر، نشر دار طوق النجاة، دمشق، چاپ اول، 1422ق، ج6، ص279.

موضوع قفل شده است