جمع بندی نسبت به حسادت مادرم چه رفتاری داشته باشم؟

تب‌های اولیه

6 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
نسبت به حسادت مادرم چه رفتاری داشته باشم؟

سلام و خدا قوت خدمت اسک دینی های محترم@};-

مادرم به دلیل آزارهایی که دیده دچار خلأهای خیلی زیادی شده و این موجب شد از نظر روحی بشدت برآشفته هست و موضوعی که تو عنوان مطرح کردم اینه که خیلی نسبت به من و برخی افراد حسادت می کنه بارها خودش هم اقرار داشته

مثلا کسی از من یا ظاهرم یا از استعدادم تعریف کنه مادر برافروخته میشه و همان لحظه سعی در تحقیر من داره یا از طریق مرثیه سرایی میخواد جلب توجه کنه!

بارها خودمو در برابرش ضعیف نشون دادم ، اگر مسابقه بذاریم من از قصد میبازم و میذارم مادر برنده بشه!

همیشه پیشش از خودم متأسفانه بدگویی می کنم که حافظه م ضعیفه و استعداد ندارم و...
و مادر خوشحال میشند !

هر کاری می کنم هر چیزی می خرم هر کانالی عضو باشم هر موسیقی گوش بدم دلش میخواد اونم همون کارو بکنه!
به گوشیم ، لباسام ، به هر چیزی که فکرشو می کنید
حتی به علاقه خواهرزاده م به من!! برای خواهرزاده م هدیه بخرم ناراحت میشه و بروز میده!

میخوام استخر برم ، پیاده روی و... خیلی کارهای دیگه اما بخاطر این که مادر ناراحت نشند نمیرم خودش نمیاد به منم این اجازه رو نمیده ! یعنی ناراحت میشه و غصه میخوره

من کلاس قلاب بافی ثبت نام کردم مادر خیلی ناراحت شدند و این هم بگم فقط نسبت به من این حسو دارند ! تا از خواهرم تعریف بشه مادرم ذوق میکنه و میگند آره صحیحه و بالعکس دوست ندارند کسی از استعداد و ظاهر من تعریف کنه

این که تاپیک زدم برای خودم نبود چون من اصلا بابت تحقیراش ناراحت نمیشم من از حسادتش از اینکه خودشو زجر میده واقعا ناراحت میشم

اگر اعضای خانواده در مورد ظاهرم صحبت مثبت کنند مادرم بهش برمیخوره و باهاشون درگیر میشه!

حتی نسبت به خواهر همسرمم حسادت میکنند!!! که خوشبخته ، راننده ست و ....

شخصیت وابسته دارند

بارها باهاش صحبت کردم آروم میشه اما دوباره حالش بد میشه خیلی درگیری ذهنی داره و همه رو با خودش مقایسه میکنه

پدرم !!! خیلی زجرش داد و هنوزم کوچک ترین محبت به مادرم نمی کنه ! و فقط مادرم با اون حالش خدمت گذارش هست...

سنش هم 48 سال شون هست ، چند باری سعی داشتم پیش روانشناس ببرمشون اما مقاومت کردند ! یک باری که رفتند بدشون اومد چون روانشناس همه ش از بازسازی رابطه بین مادرم و پدرم صحبت می کرد که چنین چیزی با توجه به روحیات و بیماری های مادرم امکان پذیر نبود یعنی خودشم انگیزه برای تلاش نداشت

دلم برای این مادر خونه... خیلی خودشو عذاب میده من چطوری کمکش کنم!

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"][/TD]


کارشناس بحث: استاد باور

با سلام و احترام
از اینکه مادرتان دچار چنین حالاتی شده اند متاسفم. نکته اول این است که درباره اینکه ایشان نسبت به شما حسادت دارند مطمئن شویم. برای این منظور کمی از خودتان، سن و تحصیلات و تاهل یا تجرد و شغل و رابطه تان با پدرتان و اینکه از نظر شما چه چیزی زمینه ایجاد حسادت بوده بیشتر سخن بگویید.
همچنین از تحصیلات مادرتان و شغلشان و توانایی ها و استعدادهایشان و رابطه شان با پدرتان بیشتر بگویید.
یک مطلب دیگر اینکه نظر دیگران راجع به رابطه شما و مادرتان چیست؟

باور;990848 نوشت:
با سلام و احترام
از اینکه مادرتان دچار چنین حالاتی شده اند متاسفم. نکته اول این است که درباره اینکه ایشان نسبت به شما حسادت دارند مطمئن شویم. برای این منظور کمی از خودتان، سن و تحصیلات و تاهل یا تجرد و شغل و رابطه تان با پدرتان و اینکه از نظر شما چه چیزی زمینه ایجاد حسادت بوده بیشتر سخن بگویید.
همچنین از تحصیلات مادرتان و شغلشان و توانایی ها و استعدادهایشان و رابطه شان با پدرتان بیشتر بگویید.
یک مطلب دیگر اینکه نظر دیگران راجع به رابطه شما و مادرتان چیست؟

سلام .خدا قوت

من سی سالمه ، متأهل ،خانه دار ،دانشجو ،
رابطه ی ما بچه ها نسبت به پدر چندان تعریفی نداره فقط احترامشو نگه می داریم و ازش می ترسیم هنوز!

مادربزرگ من هم حسادت می کنند و این ظاهرا به مادرم ارث رسیده!
مادر خانه دار ، سیکل و رابطه ی خوبی با پدر نداره
خیلی شکنجه های روحی زیادی دیده

دیگران هم مثلا خانواده و نزدیکان پی به حسادت مادر می برند!

کلا نسبت به همه چیز من حسودیش میشه! من کلاس قلاب بافی میرم به محض اومدن میگه هیچی یاد گرفتی!؟ با اینکه میم نه زیاد ولی باید تمرین کنم اما کاملا بر افروخته میشه و شروع به مرثیه سرایی میکنه
خودشم اقرار داره که حسادت میکنه من واقعا براش ناراحتم

مهمونی میخوان برند (چون من جدیدا کاهش وزن داشتم) مایل نیستند من بیام چون تو مهمونی از من ممکنه تعریف بشه

مشکلش اینه که پاها و کمرش درد میکنه و نمی تونه رو زمین کلا بخوابه و این شد شروع مرثیه سرایی هاش! که بدبختم و فلانی شانس داره و...

بهانه که نمی تونم رژیم بگیرم و...

خواهر شوهر یا جاریام یه وسیله برای خونه شون میخرند ناراحت میشه میاد به من میگه چقدر پولدارن و... شروع به غیبت!!!

خیلی زیاده استاد...

تبسم عشق;990899 نوشت:

خواهر شوهر یا جاریام یه وسیله برای خونه شون میخرند ناراحت میشه میاد به من میگه چقدر پولدارن و... شروع به غیبت!!!

خیلی زیاده استاد...

سلام علیکم

من شبیه به چنین چیزی رو قبلا دیده بودم ولی تا این حد نبود
این حس رو تنها نسبت به افرادی که اشاره کردید دارند یا نسبت به همه خانمها چنین برخوردی میکنند ؟ دوست و رفیق نزدیکی هم دارند یا خبر ؟

سوال:
نسبت به حسادت مادرم چه رفتاری داشته باشم؟

پاسخ:
اگر بخواهیم حسادت را تعریف کنیم باید گفت که حسادت از خواستن چیزی که فرد ندارد ولی دیگری دارد شروع می شود، به عبارت دیگر وقتی یک فرد نمی تواند با نداشته هایش کنار بیاید و آنها را به عنوان داشته های دیگران می بیند آنگاه حسادت بروز پیدا می کند. ولی حسادت شدت و ضعف دارد. اگر به اینکه من هم آن چیز را داشته باشم او هم داشته باشد ختم شود غبطه نامیده می شود ولی اگر باعث گردد که فرد دشمنی کند و خواستار زوال آن ویژگی باشد به این نجو که او نداشته باشد ولی من داشته باشم، این درجه میانی حسادت می باشد و اگر فقط این باشد که او نداشته باشد هر چند من هم نرسم درجه شدیدتر است. راههای درمانی برای شخص حسود وجود دارد و راههای مقابله ای برای شخص محسود یا مورد حسادت واقع شده نیز وجود دارد.

قدم اول آن است که رفتار حسادت را از بقیه رفتارها جدا کنید. اینکه کسی به کسی حسادت کند دلیلی برای تفسیر تمام رفتارهایش نیست. به هر حال گاهی وی در نقش مادری تذکری می دهد، تذکری که سایر مادران نیز می دهند. این رفتار را نباید از این نگاه تفسیر کرد حسادت دانست.
گاهی ممکن است شما برداشت اشتباه از رفتار وی داشته باشید مثلا خود را زیبا بدانید ولی واقعا از نظر او عادی باشید و این نظر واقعی او را از روی حسادت بدانید. این را نیز نمی توان حسادت دانست حتی اگر دیگران نیز آن را حمل بر حسادت کنند حسادت نیست. مثال های زیادی می توان زد.
بنابراین در اولین قدم آن رفتاری که حسادت واقعی است و فرد مقابل خواستار آسیب دیدن شماست جدا می شود.

قدم دوم آن است که به عنوان محسود ببینید آیا می تواند این حسادت به شما ضربه بزند یا نه. اگر بتواند ضربه بزند باید مقابلش بایستید ولی اگر این حسادت بی ضرر باشد باید تحملتان را بالا ببرید و نیاز نیست برخوردی داشته باشید.

قدم سوم آن است که نسبت به حسادتی که آسیب زا است و فرد در حال دشمنی کردن است و شما را زیر سوال می برد، موانع می تراشد، اقدام نمایید و به طور مستقیم در این رابطه با او صحبت کنید یا مقابله نمایید. در صحبت باید از مهارت جراتمندی یا ارتباط شفاف یا قاطعانه بهره ببرید.

یک نکته نیز وجود دارد و آن اینکه در صحبت با مادرتان او را به این سمت سوق دهید که موفقیت شما موفقیت اوست و ویژگی های خوب شما به عنوان مادر از آن اوست.

موضوع قفل شده است