جمع بندی به عنوان یک جوان به چه چیزی امید داشته باشم و با این زشتی و پلیدی چه کنم؟

تب‌های اولیه

119 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

ستايشگر;988622 نوشت:
به نام خدا.

آیا شما ادعا میفرمایید ایران به مقدار محسوسی که موجب ناپایداری اقتصادش بشه به لبنان کمک میکنه؟ ( از امکان لازم بودن چنین خرجی در صورت وجود هم صحبت نمیکنیم فعلا )

ممکن هست بفرمایید این رو بر چه اساس میفرمایید؟

ستایشگر :Gol:

اقتصادی که اینقدر هر ساله پول نفت میاد درونش .... باید یه جوری این پولها از درونش خارج بشه .... وگرنه میشیم عربستان و کویت و امارات ...

به نام خدا.

مبنای 2;988626 نوشت:
اقتصادی که اینقدر هر ساله پول نفت میاد درونش .... باید یه جوری این پولها از درونش خارج بشه .... وگرنه میشیم عربستان و کویت و امارات ...

برای مقایسه باید یک تناسبی برقرار باشه نه صرفا شباهت ساده. ( عربستان 9 تا 10 برابر ایران نفت میفروشه و حدودا 30 میلیون نفر جمعیت داره. کویت که یک سوم تهران هم جمعیت نداره! امارات هم که درآمدش از نفت نیست محض اطلاعتون، گرچه همون هم جمعیتش 10 میلیون نفره. یک هشتم ایران. هیچکدوم هم نه تحریمن نه جنگ بزرگی به خودشون دیدن. )

دوم اینکه یک جمع و ضرب و تقسیم بکنید، ببینید ایران چقدر عایدی نفت داره که حالا بخواد به شکل عجیبی هم خرج بکنه اون هم تو لبنان مثلا. خییییییییلی کمتر از اونچیزی هست که تصور میکنید. حتما یک دور حساب کنید ببینید درآمد سرانه اش چقدر میشه.

سوم اینکه تصورات فانتزی نداشته باشید ( ناراحت هم نشید. خیلی ها متاسفانه مثل شما فکر میکنن چاه پولهای ایران تو لبنان و ... است در حالی که به صورت خیلی جالبی از مقصرین اصلی که هیچ ربطی به خارج از ایران ندارند نگاهشون دور میشه ) اونوقت شاید خیلی از موارد نا امیدیتون هم حل بشه.

ستایشگر :Gol:

ستايشگر;988628 نوشت:
به نام خدا.

برای مقایسه باید یک تناسبی برقرار باشه نه صرفا شباهت ساده. ( عربستان 9 تا 10 برابر ایران نفت میفروشه و حدودا 30 میلیون نفر جمعیت داره. کویت که یک سوم تهران هم جمعیت نداره! امارات هم که درآمدش از نفت نیست محض اطلاعتون، گرچه همون هم جمعیتش 10 میلیون نفره. یک هشتم ایران. هیچکدوم هم نه تحریمن نه جنگ بزرگی به خودشون دیدن. )

دوم اینکه یک جمع و ضرب و تقسیم بکنید، ببینید ایران چقدر عایدی نفت داره که حالا بخواد به شکل عجیبی هم خرج بکنه اون هم تو لبنان مثلا. خییییییییلی کمتر از اونچیزی هست که تصور میکنید. حتما یک دور حساب کنید ببینید درآمد سرانه اش چقدر میشه.

سوم اینکه تصورات فانتزی نداشته باشید ( ناراحت هم نشید. خیلی ها متاسفانه مثل شما فکر میکنن چاه پولهای ایران تو لبنان و ... است در حالی که به صورت خیلی جالبی از مقصرین اصلی که هیچ ربطی به خارج از ایران ندارند نگاهشون دور میشه ) اونوقت شاید خیلی از موارد نا امیدیتون هم حل بشه.

ستایشگر :Gol:

سلام جناب ستایشگر ...
بزارین براتون یک مثال بزنم ....

زمانهایی بود که من برجی 2.5 میلیون تومن درآمد داشتم و تقریبا همین مقدار هم هزینه میکردم ؛ هزینه اجاره خونه ؛ هزینه خورد و خوراک و تقریبا همش هم مصرف میشد ... و هیچ کاری هم نمیتونستم بکنم ... البته مدیریتی هم روی خرجهام نداشتم .

به مرور زمان شروع کردم و خواستم که پولهام رو جمع کنم . فکر میکنین که چند درصد از این پول رو تونستم جمع کنم ... در حدود ماهی 300 یا چهارصد هزارتومن ... یادم هست که رفتم پیشه مدیر عاملمون و بهش گفتم اگر میشه 500 تومن دیگه رویه حقوقم بزاره ...

اونم گفت : آخه 500 هزار تومن ارزش صحبت کردن نداره ... و آدم 500 هزار تومن نباش و از این جور حرفها ...

ولی همین 500 هزار تومن با اینکه یک پنجم حقوق من بود اگر نگهش میداشتم مثله این بود که سرعت رشدم 3 برابر شده ... چون به جای برجی 300 هزار تومن میتونستم 800 هزار تومن برجی کنار بزارم

میدونین چیه ...
بحث سره همین مقادیر به نظر کوچیک میاد ... شاید ایران سالی 80 میلیارد دلار از فروش نفت عایدش بشه ... شاید ارزش آفرینی به اندازه50 میلیارد تومن داشته باشه ... و با خودمون بشینیم و فکر کنیم که دو سه میلیارد دلار که چیزی نیست ... تعادل کشور رو هم به هم نمیریزه ...

وقتی پولی کشور در میاره ... و هزینه ها رو ازش کم میکنه ... مثلا تهش میمونه 5 میلیارد دلار ... میدونین این 5 میلیارد دلار چقدر ارزش داره !!!

خوده شما یه روزی میرین سره کار و برای خودتون خانواده ای تشکیل میدین ...
برجی 3 میلیون درآمد خواهید داشت و هر چقدر هم که صرفه جویی میکنین میبینین که نهایتش میتونین برجی 300 هزار تومن کنار بزارین ...

ولی همین 300 هزار تومن ها هستش که قرار هست جمع بشن و سرمایه شما بشن که اگر روزی فرصت خوبی برای کار پیدا کردید بتونین ازش استفاده کنین و کاره خودتون رو راه بندازین .... نه اون برجی 3 میلیون تومن ها ....

چیزی که باقی میمیونه ... هر ریالش ارزشمند هست ... هر ریالش ....

به نام خدا.

مبنای 2;988629 نوشت:
سلام جناب ستایشگر ...
بزارین براتون یک مثال بزنم ....

زمانهایی بود که من برجی 2.5 میلیون تومن درآمد داشتم و تقریبا همین مقدار هم هزینه میکردم ؛ هزینه اجاره خونه ؛ هزینه خورد و خوراک و تقریبا همش هم مصرف میشد ... و هیچ کاری هم نمیتونستم بکنم ... البته مدیریتی هم روی خرجهام نداشتم .

به مرور زمان شروع کردم و خواستم که پولهام رو جمع کنم . فکر میکنین که چند درصد از این پول رو تونستم جمع کنم ... در حدود ماهی 300 یا چهارصد هزارتومن ... یادم هست که رفتم پیشه مدیر عاملمون و بهش گفتم اگر میشه 500 تومن دیگه رویه حقوقم بزاره ...

اونم گفت : آخه 500 هزار تومن ارزش صحبت کردن نداره ... و آدم 500 هزار تومن نباش و از این جور حرفها ...

ولی همین 500 هزار تومن با اینکه یک پنجم حقوق من بود اگر نگهش میداشتم مثله این بود که سرعت رشدم 3 برابر شده ... چون به جای برجی 300 هزار تومن میتونستم 800 هزار تومن برجی کنار بزارم

میدونین چیه ...
بحث سره همین مقادیر به نظر کوچیک میاد ... شاید ایران سالی 80 میلیارد دلار از فروش نفت عایدش بشه ... شاید ارزش آفرینی به اندازه50 میلیارد تومن داشته باشه ... و با خودمون بشینیم و فکر کنیم که دو سه میلیارد دلار که چیزی نیست ... تعادل کشور رو هم به هم نمیریزه ...

وقتی پولی کشور در میاره ... و هزینه ها رو ازش کم میکنه ... مثلا تهش میمونه 5 میلیارد دلار ... میدونین این 5 میلیارد دلار چقدر ارزش داره !!!

خوده شما یه روزی میرین سره کار و برای خودتون خانواده ای تشکیل میدین ...
برجی 3 میلیون درآمد خواهید داشت و هر چقدر هم که صرفه جویی میکنین میبینین که نهایتش میتونین برجی 300 هزار تومن کنار بزارین ...

ولی همین 300 هزار تومن ها هستش که قرار هست جمع بشن و سرمایه شما بشن که اگر روزی فرصت خوبی برای کار پیدا کردید بتونین ازش استفاده کنین و کاره خودتون رو راه بندازین .... نه اون برجی 3 میلیون تومن ها ....

چیزی که باقی میمیونه ... هر ریالش ارزشمند هست ... هر ریالش ....

سلام بر شما.

بذارید من هم یک مثال بزنم : شخصی ماهی 100 هزار تومن درآمد داره و از این 100 هزار تومن 60 هزارتومنش رو میره پول برره میخره و 1 هزار تومنش رو میندازه صندوق صدقه و در نهایت بعد از مدتی هم لاجرم به سرنوشت نظام دو برره دچار میشه. این شخص باید دست از پول برره خریدن برداره یا تقصیر رو از اون هزارتومن سهمیه صندوق صدقه اش بدونه و استدلالش هم این باشه که حالا درسته زیاد نیست ولی به هر حال هزار تومنه؟

و لطفا نپیچونید. مطمئنم که نمیتونم نظر شما رو برگردونم ( به نظر میاد شما هم تصمیمتون رو گرفتید که بدون هیچگونه رقم و عدد و آمار درست درمونی ادعا کنید پول ایران میره لبنان و این پول هست که باعث نگون بختی اقتصاد ایران شده ) پس ان شاء الله ادامه هم نمیدم و مانع بحث شما و دوستان نمیشم. هر وقت اگر مدرکی داشتید که نشون میداد ایران به شکلی که تاثیر قابل ملاحظه تو اقتصادش بذاره داره به لبنان یا هر جای دیگه ای کمک میکنه لطفا اونها رو به نظر بنده و دیگر دوستان هم برسونید. ( تازه اون موقع و پس از اثبات چنین انتقالی، بحث در مورد این باید بشه که لزوم دارد یا ندارد )

ستایشگر :Gol:

Ali407;988618 نوشت:
شما از کجا میدانید همه طلاب جهت سربازی امام زمان وارد حوزه شده اند و بقیه دوست ندارند برای امام زمان سربازی کنند ؟

من چنین حرفی نزدم. ممکن است پیش فرض ذهن شما باشد. من معتقدم هر مسلمان در هر لباس و جایگاهی میتواند به حضرت کمک کند.
Ali407;988618 نوشت:
ایا هیچ طلبه ای نیست که بخاطر مزایایی که حوزه دارد وارد شده باشه ؟
اگه شما ندیدید من حداقل یکی دوتایی دور و برم سراغ دارم .

پرداختی به طلاب و مزایای مادی آن اگر باعث منصرف شدن طیفی از متقاضیان ورود به حوزه نشده باشد که شده است باعث ورود آنها نشده است.
Ali407;988618 نوشت:
بنده بارها از شما دوستان سوالهایی پرسیدم که یا جواب سربالا دادید یا اینجوری بحث رو به بیراهه کشیدید ؟ ایا شما میتوانید در قیامت جوابگو باشید که لباس پیامبر رو به تن کردید و از بیت المال براتون هزینه کردند و در پاسخ به سوالات و شبهات یک شیعه که در کشور امام زمان زندگی میکند او را تهدید به قیامت کنید که نتواند راحت حرف هایش را بزند و انچه در ذهنش است بیان کند و شما با اخلاق خوش رفع شبهه کنید ؟ پس برای چی شهریه میگیرید ؟

شما سوال نپرسیدید. تحلیلی ارائه دادید و انتظار تایید داشتید. ولی متاسفانه قابل تایید نبود. چرا که مملو از سیاه نمایی، تعمیم نابجا، القای یاس و ناامیدی به جای ارائه راهکار و .... بود.

جناب بدیع ... بزارین من یک بار دیگه سوال رو بپرسم ...

به چه چیزی امید داشته باشیم ...
آیا با کار کردن در درون این کشور میشه آدم برای خودش زندگی ایجاد کنه ؟؟؟

Im_Masoud.Freeman;988650 نوشت:
[=Times New Roman]

بلانسبت شما متاسفانه برخی دوستان زورشون به شتر دزد نمیرسه

و اومدن یقه کسانی رو میگیرن که حتی یه دونه مرغ هم ندارند چه برسه به شتر

سلام و عرض ادب و احترام

برادر گرامی

اگر اسم اسلام مطرح نبود

مردم باز هم با هم متحد می شدن و پدر شتر دزد رو در می اوردن !

شتر دزدها خودشون رو به لطف همین قوانین پشت نقاب اسلام قایم کردن !

یکیشون که خیلی هم معروفه تو مجلس آنچنان هارت و پورت می کرد
که آدم فکر می کرد وصی پیغمبر
و هر گناهی بکنه می تونه با مصونیت خودش(مصونیت قضایی نمایندگان مجلس) توجیهش کنه !!!!!

برادر من این چه اسلامی هست که شتر دزد توش مصونیت قضایی داره ؟؟؟

آیا همین کارشناسان محترم نیستن که می گن قانون هیچ ایرادی نداره و مشکل فقط از اجراست؟؟؟؟

همین ها نیستن که دارن از شتر دزد ها خواسته یا ناخواسته حمایت می کنن؟؟؟

باز هم از همه دوستان درخواست میکنم از گذاشتن پست های غیر مرتبط خودداری کنند تا بتوانیم بر روی راهکارهای تاثیرگذاری مثبت بر شرایط موجود متمرکز شویم.

بدیع;988682 نوشت:
باز هم از همه دوستان درخواست میکنم از گذاشتن پست های غیر مرتبط خودداری کنند تا بتوانیم بر روی راهکارهای تاثیرگذاری مثبت بر شرایط موجود متمرکز شویم.

به نظره من راه حل مشخص هست ...
راه حل این هستش که ایران میبایست به قوانین سازمان ملل و سایر کشورها اهمیت بیشتری بده ...
نه اینکه نسبت به اونها بی تفاوت باشه ...

پاکستان هم بمب اتم داره ...
ولی چرا کسی باهاش کاری نداره ...

برای اینکه ریش سفیدی سازمان ملل رو قبول داره ...

ولی وقتی کشوری با دنیا کاری نداره ... هر کاری دلش میخواد میکنه ... خوب باید مردمانش هم جورش رو بدن ...

بارها مثال زدم ...
وقتی سازمان ملل اسراییل رو به رسمیت میشناسه ... دیگه بحثی نمیمونه ... بحث چی رو میخوایم بکنیم ....

دو نفر تصادف میکنند ... با اینکه حق با من هستش ... ولی پلیس حق رو به مخاطبم میده ... من دیگه حق ندارم اعتراض کنم ... نهایت نهایتش میتونم دلایلم رو به سازمان ملل اعتراض کنم ... چطوره منم برم چاقو بسازم و بکنم در درون پلیس ...

وقتی سازمان ملل کشور اسراییل رو به رسمیت شناخته ... بقیش کارها ... میشه تروریست بودن ....

فلسطین چی فکر کرده ... رفته زمیناش رو فروخته ... اشتباه کرده ... حواسش رو جمع نکرده ... حالا نمیخواد تووون بده ....

کاره درست همون کاریه که عربستان داره میکنه ... نهایت زورش رو میزنه تا در بستر سازمان ملل حقوق فلسطینی ها رو بگیره ... ما هم باید از اول همون کار رو میکردیم ...

تا مردم یمن ؛ سر و صداشون زیاد شد ... ایران رفت و بهشون بمب داد ...
مثله اینکه در درون ایران و در درون اعتراضات ... آمریکا بیاد و آرپی چی و تانک و مسلسل در اختیار ترک و کرد و بلوچ ؛ قرار بده ....
استدلالش هم این باشه که این موشک ها رو من به مردم ایران دادم تا از خودشون دفاع کنند !!!

خوب همه میریزن و هم دیگه رو میکشن ...

بعدش هم میگیم که چرا تحریم میشیم و ...

[=Times New Roman]

بدیع;988682 نوشت:

باز هم از همه دوستان درخواست میکنم از گذاشتن پست های غیر مرتبط خودداری کنند
تا بتوانیم بر روی راهکارهای تاثیرگذاری مثبت بر شرایط موجود متمرکز شویم.


وقتی یک خانواده ای صاحب فرزند میشن کلی واسش رویا پردازی میکنند

«بچه ام باید خلبان بشه»

«خلبان چیه پسر من فقط باید جراح قلب بشه»

«پسر من فقط و فقط فوق تخصص مغز و اعصاب»

آخر سر هم پسرشون یا شوفر تریلی میشه یا پیک موتوری

اما چرا چنین اتفاقی میفته ؟

بخاطر اینکه خیلی از ما آدم ها توی توهم زندگی میکنیم و در درون حقیقت زندگی نمی کنیم

این پدر و مادر ها وقتی بچه شون به دنیا میاد فرض رو بر این میزارن که همه چیز عالی و اونجوری که اونها می خوان پیش میره.

یعنی فرض میکنن هرچی بگن بچه شون میگه چشم مامانی چشم بابایی

ولی وقتی بچه بزرگ شد و شروع به مخالفت و از عقاید خودش دفاع کرد پدر و مادری که توی توهم بودن با چالش های بزرگی روبرو میشن

که توان حلش رو ندارند چون توی توهم زندگی می کردند.

در کشور ما هم برخی افراد توی توهم زندگی میکنند و از حقیقت فرار میکنند

برای همین توان حل مسائل زندگی و برداشتن باری از دوش جامعه شون رو ندارند

و ضعف و ناتوانی و حقارت را با تمام وجود پذیرفته اند و حقیقتا که افسرده دلی افسرده کند انجمنی را....

وقتی رهبر انقلاب از ملت ایران تعریف و تمجید میکنند منظورشون دقیقا هشتاد میلیون ایرانی نیست.

منظورشون هفتاد میلیون و خرده ای ایرانی هست. چون مطمئنا چند میلیون نخاله هم در کشور هستند که آدم های حقیر و بی ارزشی هستند.

هر انسانی نقاط ضعف و قوتی داره و هرکدام از ما باید به این سطح از توانایی برسیم که بتونیم از نقاط قوت اطرافیانمون برای پیشرفت جامعه استفاده کنیم

و نقاط ضعفشون رو هم مدیریت کنیم که خرابکاری نکنند.

این همان حقیقتی هست که وجود دارد.

چیزی که برخی به آن فکر میکنند این هست که فلانی پول دوست هست . اون یکی حسود هست و .... پس مملکت به درد نمی خوره و کاری نمیشه کرد

حقیقت این هست که باید بپذیریم همه ی ما بشر هستیم و نقاط ضعف و قوتی داریم و آدم ها رو همونجوری که هستند بپذیریم

و کمکشون کنیم تا هم نقاط قوتشون رو در جهت مثبت به کار بگیرند و هم نقاط ضعفشون رو کم کم برطرف کنند.

یک نوع نگاه به زندگی هست که انسان رو از هر شرایطی با هر میزان سختی که باشه به اوج می رسونه.

و وقتی که تعدادی از اعضای جامعه به اوج برسند می توانند تعدادی دیگر رو هم تشویق کنند برای به پیشرفت و به اوج رسیدند

و اون افراد تشویق شده هم وقتی به اوج رسیدند تعدادی دیگر را..... تا آخر.

آن نوع نگاه به مسائل زندگی این هست که در دل هر تهدیدی فرصتی بزرگ برای رشد و پیشرفت وجود دارد

و درگیر شدن با آن مسئله و حل آن ما را قوی تر و توانمند تر می کند.

فرض کنید پسری در خانواده ای سطح پایین زندگی میکند و درآمد پدرش ناچیز است و به زور خرج زندگی را می دهد.

این پسر بخاطر شرایط سخت مالی واقعا درمانده و کلافه و نا امید شده و از نظر ذهنی هم آمادگی لازم برای درس خواندن را ندارد

تنها چیزی که این پسر دارد یک بدن قوی و زور بازوی خدادای هست که خدا بهش داده.

این پسر هزاران آرزو دارد و وقتی چشمش به پدر و مادرش می افتد که چقدر زیر فشار هستند واقعا نا امید می شود و اشک می ریزد.

او هیچ آینده ی روشنی برای خودش متصور نیست چرا که هیچ ابزاری برای پیشرفت در اختیار ندارد.

اما یک روز این پسر تصمیم می گیرد که تهدید های زندگیش را تبدیل به فرصت کند و با امکاناتی که دارد امکان جدیدی را خلق کند.

او همه ی داشته هایش را روی زمین می ریزد که ببیند با آنها چکار می تواند بکند

بعد از بررسی همه امکانات می بیند که زور بازویش یک امکانی هست که دارد و باید از آن برای کسب درآمد استفاده کند.

او به سراغ مغازه هایی می رود که مصالح ساختمانی می فروشند و درخواست میکند

که به عنوان کارگر استخدام شود و بارهای سیمان و آجر را خالی کند.

بعد از مدتی یک مقدار پول به دست می آورد و با آن پول یک کیسه برنج برای خانواده اش می خرد و مقداری را پس انداز میکند.

پسری که تا مدتی قبل افسرده و درمانده بود الان کمک خرج خانواده اش شده و باری از دوش پدرش برداشته.

و توانست با همان امکانات کمی که دارد امکان جدیدی را خلق کند.

او همینطور به خالی کردن بار ادامه می دهد

تا اینکه پس اندازش به اندازه ای میرسد که می تواند مدتی را بدون اینکه کار کند با آن پس انداز زندگی کند.

او به یک باشگاه ورزشی می رود و در رشته ورزشی مورد علاقه اش ثبت نام میکند

و سخت تمرین و کار میکند و در مسابقات مختلف مقام می آورد و هدایا و جوایزی که به اون می دهند را تبدیل به پول میکند

و زندگی بهتری برای خودش می سازد. تا جایی که روزی قهرمان جهان می شود و می تواند به آن زندگی که دوست دارد برسد.

همه ی این اتفاقات در عرض سه چهار سال رخ می دهند. این داستان ها تخیلی نیستند و خیلی هم واقعی هستند. ولی چون کمتر به آنها پرداخته می شود فکر میکنیم از پس افراد خاصی بر می آید.

این پسر قبل از اینکه تصمیم بگیرد تهدید های زندگیش به فرصت تبدیل کند یک انتخاب دیگر داشت.

و آن این بود که بنشیند در خانه و به حال بد خودش و خانواده اش زار زار گریه کند و روز به روز افسرده تر و درمانده تر بشود.

این پسر می توانست توی توهم زندگی کند. می توانست بگوید فلانی باید این کار را بکند . فلانی باید حق من را بدهد. و ....

اگرچه حرفش درست هست و او مظلوم واقع شده و باید به او رسیدگی میشد که اگر میشد او خیلی خیلی زودتر به اوج میرسید.

ولی حالا عده ای گردنشان کلفت هست و رسیدگی نمی کنند و شرایط این هست.

این حقیقت هست . حالا چه باید کرد ؟ باید نشست و گریه کرد ؟

نخیر. باید با وجود اینکه حق ما را خوردند. به ما ظلم کردند

ما باید این تهدید ها را به فرصتی برای رشد و پیشرفت و افزایش مهارت های روحی و ذهنی و استقامت خودمان استفاده کنیم.

تا بتوانیم برای خودمان و دیگران دنیای بهتری را خلق کنیم.

این همان چیزیست که ایران را در همه ی زمینه ها به اوج می رساند.

جوجه اردک زشت;987854 نوشت:
ببینید بنده نسبت به زندگی خودم نا امید نیستم یعنی برنامه و هدف های مشخصی دارم و تلاش می کنم بهشون برسم
صحبت من نسبت به اوضاع کشورم هست بنده در این مورد کمی نا امید هستم
اول به این دلیل که بعضی چالش ها و مشکلات برای این کشور وجود دارد منتهی سالیان سال هست که حل نشده اند
یعنی بنده چون میبینم کسی حل نکرده این ها رو احساس نا امیدی می کنم.
بنده نکات مثبت رو هم میبینم ولی از سنجش نکات مثبت یا مشکلات دل سرد میشم
برای یک فردی مثل من که اتفاقا در یک خانواده مذهبی بزرگ شده خیلی سخت هست که اینطور مشکلات وجود داشته باشه
بنده بعضی حقایق رو میبینم که نا امید میشم
مهم ترین اون ها جهل مردم ماست ، ظالم بودن ملت ماست
مردم ما بخودشون رحمی نمیکنند هرکس کارش رو بدرستی انجام نمیده و همه هم دم از روشن فکری میزنن و ادعای فهم و شعور بالا دارن در حالی که 99 درصدشان
به نظر من چیزی نمیفهمند. طرف خودش در شهرداری هست وسرآمد دزد ها و رشوه بگیر هاست بعد میگه چرا فلان جا اختلاس شده
طرف در فلان اداره هست و کار مردم رو هفته به هفته عقب میندازه بعد خودش در جای دیگری کارشو رو راه نمی اندازن و طلبکار هست

ببینید من خیلی نمیخوام بحث رو با مصادیق ببرم جلو چون امکانش هست این تاپیک به حاشیه بره
بحث من در این هست با شرایط فعلی کشور چه از نظر اقتصادی چه سیاسی و چه فرهنگی بنده امیدم بسیار کم هست
در زندگی خودم دارم مشکلات و جالش ها رو یکی یکی حل میکنم و خدا رو شکر به نظر خودم عملکردم خوب بوده منتهی
بنده در اداره مملکت نقشی ندارم و نمیتونم کاری بکنم حتی اگر مثلا یک فرد بی سوادی مثل من یکک پست مدیریتی خوب هم داشته باشه چطور میشه با این همه مشکلات انسان برخورد کنه؟
وقتی ضعف قانونی هست وقتی سو مدیریت هست وقتی باند ها ی فساد هست وقتی وطن فروشان و جاسوسان هستند وقتی برخی روحانیون فاسد هستن وقتی غرب زده های خود باخته هستند که نه کشورشونو میشناس نه دینشونو وقتی ... انسان جلوی این همه مشکل چه کاری باید بکند؟


جوجه اردک زشت;988573 نوشت:
قطعا یک بحث این هست که اگر کلا ناامید بشیم و هیچ کاری نکنیم قطعا موفق نمیشیم
اما خوب در مرحله بعدی به اینجا میرسیم حالا باید چکار کنیم

جوجه اردک زشت;988579 نوشت:
من تمام کامنت ها ررو تقریبا خوندم
تا اینجا
1- ناامیدی = عدم موفقیت
2- این بحث کلی و اولیه که هر کس باید خودش خوب باشه و اصلاحات کوچک انجام بده و ...(درش شکی نیست)
3- هنوز نحوه مطالبه گری و حضور فعال و مثبت در امور مملکت دقیقا برام مشخص نیست

با سلام
چیزهایی که باعث بروز مشکلات در کشور و ایجاد ناامیدی و نارضایتی میشود شامل چند مورد است:
فشارها و بدخواهی های خارجی
مناشیء غیر واقعی و تبلیغات روانی
سوء مدیریت برخی مسئولین و عناصر فاسد
بی مسئولیتی جامعه در ایفای نقش و سازندگی و سودجویی های فردی

اولین قدم برای داشتن بهترین واکنش تحلیل درست از اوضاع است و اینکه هر فردی بتواند به درستی سهم هر یک از این عوامل در مشکلات کشور را شناسایی کند. اذعان به تاثیرگذاری همه این عوامل به فرد نگاه واقع بینانه و جامع میدهد و از قضاوت یکسویه دور نگه میدارد.

در مجموع آنچه به عنوان یک ایرانی مسلمان و متعهد به کشور و آینده آن میتوانیم انجام دهیم در ذیل چند امر قابل اندراج است:

1. افزایش بصیرت سیاسی
کشور ما یکی از دموکراسی ترین جمهوری ها در دنیا است که سالانه انتخابات زیادی در آن برگزار میشود و همه مسئولین به صورت مستقیم یا غیر مستیم از طریق رای مردم انتخاب میشوند. اما چقدر ما مردم از این ظرفیت در انتخاب اصلح و تعیین سرنوشت استفاده کردیم؟ یک مثال بزنم.

یکی از بزرگترین آسیب ها در زمینه سیاست خارجی و متحمل شدن و متضرر شدن از تحریم ها را از ناحیه سیاست های دو گانه که حاصل نگاه متفاوت دو جریان سیاسی مهم در کشور بود متحمل شدیم.
در انتخابات مهم کشور بارها دیده اید با وجود تعدد نامزدهای مورد تایید اما کشور به دو قطب تقسیم میشود که طرفدار دو تن از نامزدهای انتخاباتی هستند. این دو نامزد نماینده دو حزب و جناح سیاسی مهم کشور اند که بیشترین اختلاف سلیقه را با یکدیگر دارند و معمولا هر کدام که بیشتر بتواند رقیب خود را مورد حمله قرار دهد و نسبت به عملکرد دولت قبل سیاه نمایی بیشتری داشته باشد رای بیشتری به دست می آورد. جالب اینجا است که تقریبا هر هشت سال یک بار مدیریت اجرایی کشور در دست این دو جناح دست به دست میشود. اینکه عملکردشان درست و یا غلط است به کنار؛ صرف تغییر ناگهانی سیاست چه آسیب هایی را میتواند به کشور تحمیل کند؟ قطع نامه هایی که به راحتی و به سرعت بر علیه کشور تصویب می شد با چه زحمت و دادن چه امتیازهایی در دوره دیگر رفع می شد(که البته نشد.)
این سیاست های دو گانه حاصل بی بصیرتی سیاسی در جامعه است که به سرعت به نفع یا به ضرر شخص و یا جناحی تهییج و بسیج میشود.

بدیع;988936 نوشت:
با سلام
چیزهایی که باعث بروز مشکلات در کشور و ایجاد ناامیدی و نارضایتی میشود شامل چند مورد است:
فشارها و بدخواهی های خارجی
مناشیء غیر واقعی و تبلیغات روانی
سوء مدیریت برخی مسئولین و عناصر فاسد
بی مسئولیتی جامعه در ایفای نقش و سازندگی و سودجویی های فردی

سلام و عرض ادب

فرض کنید اسرائیل از روی نقشه محو شده و آمریکا هم به خاک سیا نشسته

در این حالت ایران ابر قدرت دنیا خواهد شد !!!

به لطف مبالغ کلانی که صرف تکنولوژزی فوق پیشرفته تولید موشک های بالستیک و انرژی هسته ای می شود

و به لطف سیستم آموزشی فوق پیشرفته و به لطف دخالت در نظام های سیاسی دیگر کشور ها !!!

مشکلات اقتصادی حل خواهد شد!

مشکلات اجتماعی حل خواهد شد!

اختلاس گران مومن خواهند شد !

شیطان هم خودکشی خواهد کرد !!!

نیازی هم به ظهور نیست !!!!

شروحیل;988954 نوشت:
نوشته اصلی توسط بدیع
با سلام
چیزهایی که باعث بروز مشکلات در کشور و ایجاد ناامیدی و نارضایتی میشود شامل چند مورد است:
فشارها و بدخواهی های خارجی
مناشیء غیر واقعی و تبلیغات روانی
سوء مدیریت برخی مسئولین و عناصر فاسد
بی مسئولیتی جامعه در ایفای نقش و سازندگی و سودجویی های فردی

سلام و عرض ادب

فرض کنید اسرائیل از روی نقشه محو شده و آمریکا هم به خاک سیا نشسته

در این حالت ایران ابر قدرت دنیا خواهد شد !!!

به لطف مبالغ کلانی که صرف تکنولوژزی فوق پیشرفته تولید موشک های بالستیک و انرژی هسته ای می شود

و به لطف سیستم آموزشی فوق پیشرفته و به لطف دخالت در نظام های سیاسی دیگر کشور ها !!!

مشکلات اقتصادی حل خواهد شد!

مشکلات اجتماعی حل خواهد شد!

اختلاس گران مومن خواهند شد !

شیطان هم خودکشی خواهد کرد !!!

نیازی هم به ظهور نیست !!!!

با سلام
هر کدام از این عوامل راهکار خود را میطلبد و هر راهکار عامل خود را بر طرف میکند. ضمنا ظهور صرفا برای حل مشکلات مادی نیست که اگر حل شد نیازی به ظهور نداشته باشیم.

سلام
من همیشه نظرم این بوده که سازمان فضایی ایران هم یک مریخ نورد درست کنه یا شاتل فضایی درست کنه تا وقتی امریکایی ها رفتن اونجا پایگاه زدن ایرانی ها هم یه تعداد جمع بشن اسلحه بگیرن کیپ تا کیپ توی سفینه سوار شن برن مریخ پیاده بشن اون پایگا های اونا رو اشغال کنن تصرف کنن

شاید خنده دار باشه ولی من علاقه م بیشتر این چیزا هست که یهو بریزی توی پایگا های فضایی شون هرچی هست خالی کنی بار نیسان کنی و ببری بازار روز بفروشی!...آی پول میشه پول میشه!:))

[="Microsoft Sans Serif"]سلام

بدیع;988936 نوشت:
کشور ما یکی از دموکراسی ترین جمهوری ها در دنیا است که سالانه انتخابات زیادی در آن برگزار میشود و همه مسئولین به صورت مستقیم یا غیر مستیم از طریق رای مردم انتخاب میشوند. اما چقدر ما مردم از این ظرفیت در انتخاب اصلح و تعیین سرنوشت استفاده کردیم؟

اگر ممکنه یکی دو کشور دیگه که در عرصه دموکراسی توان رقابت با ما رو دارند نام ببرید تا بدانیم در صدر جدول کدام گروهیم و بیشتر به اینهمه دموکراسی ببالیم Lol

بعد سوال دیگرم این هست که دقیقا چه فرقی بین اصلح و غیر اصلح هست ؟! اصلح مد نظر شما تخصص اضافه تری داشتند ؟ تیم قویتری داشتند ؟ مشاوران بهتری داشتند ؟ بجز رنگ عمامه دقیقا تفاوت کجاست ؟

*حسام الدین*;989059 نوشت:
بعد سوال دیگرم این هست که دقیقا چه فرقی بین اصلح و غیر اصلح هست ؟! اصلح مد نظر شما تخصص اضافه تری داشتند ؟ تیم قویتری داشتند ؟ مشاوران بهتری داشتند ؟ بجز رنگ عمامه دقیقا تفاوت کجاست ؟

بحث من خصوص یک انتخابات و نامزدهای آن نیست. بحث سازوکار انتخاب مردم و نحوه اقبال و ادبار آنها است که نوع افرادی که پای در کارزار انتخابات میگذارند و ادبیات و نحوه تبلیغات و برنامه های آنها را مشخص میکند.

جناب بدیع ...
وقت نمیشه در موردش صحبت کنیم ... ولی به صورت اجمال خدمتتون بگم که رئیس قوه قضاییه زمانی که به این پست منصوب شدند ... حتی یک پست مدیریتی هم قبل از اون نداشتند ... و ایشون سرپرست یک قوه شدند !!!!! واقعا من برم سرم رو بکوبونم به دیوار ...

من تا حالا چندین بار و چندین بار وظیفه مدیریتی بر عهده داشتم و ...

1. بار اول که شرکت خودمون بود و به معنی کامل کلمه ورشکست شدیم ؛ چون مدیریت واقعا یک علم هست .
2. بار های بعدی هم شرکتهای مختلفی بود که میرفتم ... و در درون هر کردومشون یک خرباکاری میکردم و تازه چیزی جدید یاد میگرفتم .

در درون یکی میفهمیدم مدیریت زمان چجوری باید کرد
در درون یکی با مفاهیم استراتژی آشنا میشدم
در درون یکی با مفاهیم مدیریت ذینفعان و ... آشنا میشدم
و ...

الان تقریبا 4 سالی میشه که چنین پستهایی رو میگیرم و هنوزه که هنوزه جرات نمیکنم که برم و برای خودم شرکت بزنم ... چون میدونم هنوز تجربش رو ندارم . و میدونم که ورشکست میشم .
همکنون هم کارم ... کارمندی هست و تنها توجه میکنم که مدیر شرکتها از چه استراتژی هایی استفاده میکنند و همواره دارم اونها رو یادداشت میکنم .

شاید ؛ شاید ... بعد از 3 یا 4 سال دیگه بخوام شرکت خودم رو بزنم و برای خودم کاری راه بندازم .

و واقعا به معنی واقعی کلمه من میمونم که چجوری کسی که سواد مدیریتی نداشته ... بالاترین رکن یک کشور رو از لحاظ مدیریتی اتخاذ میکنه .... مدیریت فقط هم علم نیست ... باید چیزی رو یاد بگری ... بارها و بارها به کار ببندیش ... ایراداتش رو بفهمی ... مشگلات رو برای خودت جایی یادداشت کنی ... تا یادت نره که چه اشتباهاتی کردی و بعد از ممارست 5 تا 10 ساله میتونی تبدیل به یک مدیر بشی ...

چیزی مثله ریاست قوه قضاییه ... به نظره من حداقلش باید 15 سال وردست یک مدیر خوب کار کرده باشی ... و 5 سالی هم مدیریت های مختلف در حوزه های کوچک تر رو انجام داده باشی .... تا بتونی از عهده چنین پستی بر بیای ....

ولی خوب ... این همه بی عدالتی ها ... این همه مشگلات در درون جامعه بوجود میاد و اصلا هم مهم نیست ... و امید داشته باشیم ... که 20 سالی بگذره و کم کم چنین افرادی اونقدر سعی و خطا کنند ... اونقدر سعی و خطا کنند تا بالاخره بفهمند باید چی کار کنند ... و این حق ماست که امید داشته باشیم ...

و بهترین کار هم این هستش که هر کسی از خودش شروع کنه ... اگر همه خوب باشند ... دیگه نیاز به زندان نخواهیم داشت ... دیگه نیازی به یک مدیر خوب نخواهیم داشت ... پس بنابراین بهترین کار همین هست که امید داشته باشیم همه خودشون ... خودشون رو خوب کنند ....

پرسش: من به عنوان یک جوان از این همه مشکل و بی عدالتی خسته شدم . مسئله خوردو و کیفیتش کی حل میشه؟ مسئله تحریم و گرانی کی حل میشه؟ مسئله نظام فاجعه بار آموزشی کی حل میشه؟ مسئله آلودگی هوا کی حل میشه؟ بحران آب کی حل میشه؟ گرد و غبار خوزستان کی حل میشه؟مسئله کاغذ بازی اداری و رشوه و دواندن ملت کی حل میشه؟ حضور بانوان در ورزشگاه کی حل میشه؟ دزدی ها در فوتبال و دلالی هاش کی حل میشه؟ بی عدالتی ها در قوه قضاییه کی حل میشه؟ بحث فیلترینگ کی حل میشه؟ دروغ گویی و سانسور های غیر ضروری صدا و سیما کی حل میشه؟ بنده به عنوان یک ایرانی یک انسان یک مسلمان یک شهروند در مقابل این همه مشکل چه کار باید بکنم؟ رهبری انقلاب مدام بر امیدواری تاکید میکنند ولی دلیل امیدوار بودن رو نمیگن. لطفا کارشناس محترم پاسخ دهند من به عنوان یک جوان باید چه کار کنم و به چه چیزی امید داشته باشم؟

پاسخ:
چیزهایی که باعث بروز مشکلات در کشور و ایجاد ناامیدی و نارضایتی میشود شامل چند مورد است:
فشارها و بدخواهی های خارجی
مناشیء غیر واقعی و تبلیغات روانی
سوء مدیریت برخی مسئولین و عناصر فاسد
بی مسئولیتی جامعه در ایفای نقش و سازندگی و سودجویی های فردی

در مواردی که از مشکلات کشور بر شمردید نمونه هایی از دخالت عوامل چهارگانه فوق دیده میشود. اولین قدم برای داشتن بهترین واکنش تحلیل درست از اوضاع است و اینکه هر فردی بتواند به درستی سهم هر یک از این عوامل در مشکلات کشور را شناسایی کند. اذعان به تاثیرگذاری همه این عوامل به فرد نگاه واقع بینانه و جامع میدهد و از قضاوت یکسویه دور نگه میدارد.

در مجموع آنچه به عنوان یک ایرانی مسلمان و متعهد به کشور و آینده آن میتوانیم انجام دهیم در ذیل چند امر قابل اندراج است:

1. حفظ امید و بالابردن انگیزه
اگر بخواهم در یک کلمه پاسخ این سوال را بدهم که باید به چه چیزی امید داشته باشید باید بگویم: به خودتان!
رهبری انقلاب بارها در سخنرانی های خود فرموده اند که امید من جوان ها هستند. بنابراین شمایی که خود امید یک رهبر هستید چرا باید به دنبال چیزی برای امید بستن به آن باشید. خودتان منشا امید و الهام بخش آن شوید. ما هنوز به معجزه امید پی نبرده ایم. امید راه حل را پیدا نمی کند راه حل را می سازد. موانع را کنار نمی زند آنها را تبدیل به فرصت میکند. امید ما را به هدف نمی رساند هدف را به ما میرساند. به همین خاطر است که امام صادق(علیه السلام) میفرمایند: «کُنْ لِمَا لَا تَرْجُو أَرْجَى‏ مِنْكَ‏ لِمَا تَرْجُو. به آنچه امید نداری بیشتر از آنچه امید داری، امیدوار باش!» (1)

با این اهمیتی که امید در پویایی و موفقیت یک امت دارد جای تعجب نیست اگر می بینیم که تلاش اصلی دشمن در القای ناامیدی در جامعه است. اگرچه حرف زدن از دشمن و دشمنی های او حرف تازه ای نیست ولی به هر حال واقعیتی است که نمی توان آن را نادیده گرفت. نمیخواهیم و نباید همه مشکلات را به پای دشمن نوشت اما سهم او را هم نباید نادیده گرفت. اهداف دشمن روشن است و بارها آنها را به زبان آورده است. آیا وقتی آن اهداف را تا حدی تحقق یافته میبینیم نباید گمان کنیم که او در تحقق آن دست داشته است. تا هرجا بتوانند ایجاد نابسامانی اقتصادی، فرهنگی و ... میکنند و آنجا هم که نتوانند القای نابسامانی میکنند. تا حداقل امید و اعتماد را هدف بگیرند.

2. افزایش بصیرت سیاسی
کشور ما یکی از دموکراسی ترین جمهوری ها در دنیا است که سالانه انتخابات زیادی در آن برگزار میشود و همه مسئولین به صورت مستقیم یا غیر مستیم از طریق رای مردم انتخاب میشوند. اما چقدر ما مردم از این ظرفیت در انتخاب اصلح و تعیین سرنوشت استفاده کردیم؟ یک مثال بزنم.

یکی از بزرگترین آسیب ها در زمینه سیاست خارجی و متحمل شدن و متضرر شدن از تحریم ها را از ناحیه سیاست های دو گانه که حاصل نگاه متفاوت دو جریان سیاسی مهم در کشور بود متحمل شدیم. در انتخابات مهم کشور بارها دیده اید با وجود تعدد نامزدهای مورد تایید اما کشور به دو قطب تقسیم میشود که طرفدار دو تن از نامزدهای انتخاباتی هستند. این دو نامزد نماینده دو حزب و جناح سیاسی مهم کشور اند که بیشترین اختلاف سلیقه را با یکدیگر دارند. جالب اینجا است که تقریبا هر هشت سال یک بار مدیریت اجرایی کشور در دست این دو جناح دست به دست میشود. چیزی که باعث تغییر ناگهانی سیاست خواهد شد. این سیاست های دو گانه حاصل بی بصیرتی سیاسی در جامعه است که به سرعت به نفع یا به ضرر شخص و یا جناحی تهییج و بسیج میشود.

3. مدیریت و برنامه ریزی برای کسب موفقیت فردی
بدون شک وقتی یک فرد میتواند به فکر حل مشکلات جامعه و تاثیرگذاری مثبت بر روی دیگران باشد که مشکلات خود را در وهله اول حل کرده باشد. افرادی که درگیر مشکلات شخصی خود هستند در صورت ورود اجتماعی به سرباری برای جامعه تبدیل میشوند. ضمن اینکه این افراد همه جامعه و کشور را از دریچه مشکلات و ناکامی های خود نگاه میکنند و معمولا ناامیدانه به مسائل می نگرند.
امام سجاد(علیه السلام) در رساله حقوق میفرمایند: «وَ أَمَّا حَقُ‏ أَهْلِ‏ مِلَّتِكَ‏ عَامَّةً ... شُكْرُ مُحْسِنِهِمْ إِلَى نَفْسِهِ وَ إِلَيْكَ فَإِنَّ إِحْسَانَهُ إِلَى نَفْسِهِ إِحْسَانُهُ إِلَيْكَ إِذَا كَفَّ عَنْكَ أَذَاهُ وَ كَفَاكَ مَئُونَتَهُ. حق آحاد جامعه و همکیشان تو این است که از فردی که به تو و یا به خودش نیکی کرده است سپاسگذاری کنی. چراکه کسی که به خود نیکی کرده است در حقیقت به تو نیکی کرده. (زیرا باعث شده) گرفتاری و بار خود را از دوش تو بردارد.»(2)

4. پرهیز از سیاه نمایی و تعمیم ناعادلانه نسبت به مسئولین خدوم
کارهای مثبت در کشور و افراد مثبت در بدنه مدیریتی آن نباید نادیده و انکار شود. امیرالمومنین(علیه السلام) در روایتی می فرمایند: «وَ لَا يَكُونَنَّ الْمُحْسِنُ وَ الْمُسِي‏ءُ عِنْدَكَ بِمَنْزِلَةٍ سَوَاءٍ فَإِنَّ فِي ذَلِكَ‏ تَزْهِيداً لِأَهْلِ الْإِحْسَانِ فِي الْإِحْسَانِ وَ تَدْرِيباً لِأَهْلِ الْإِسَاءَةِ عَلَى الْإِسَاءَة. نبايد كه بدكار و نیكوكار نزد تو يكسان باشد، كه اگر چنين شود نيكوكاران در نیكوكارى بی انگیزه، و بدكاران در بدكارى جسور خواهند شد.»(3)

5. مطالبه گری به جای طلبکاری
رصد مسائل کشور از منابع قابل اعتماد و حضور فعال و ابراز مطالبات از راه های قانونی وظیفه هر شهروند در جامعه اسلامی است. امام کاظم(علیه السلام) میفرمایند: «لَتَأْمُرُنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَ لَتَنْهُنَّ عَنِ الْمُنْكَرِ أَوْ لَيُسْتَعْمَلَنَّ عَلَيْكُمْ‏ شِرَارُكُمْ‏ فَيَدْعُو خِيَارُكُمْ فَلَا يُسْتَجَابُ لَهُمْ. امر به معروف و نهی از منکر کنید. در غیر این صورت بَدان شما بر شما مسلط شوند و به کار گرفته شوند و خوبان شما دعا کنند و دعایشان مستجاب نشود.»(4)

پی نوشت ها:
1. کلینی، محمد بن یعقوب(321ق)، الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج‏5، ص83.
2. مجلسی، محمد باقر(1110ق)، بحار الانوار، بیروت، دار احیا التراث العربی، ج71، ص20.
3. همان، ج33، ص602.
4. کلینی، محمد بن یعقوب(321ق)، الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج‏5، ص56.

موضوع قفل شده است