جمع بندی زندگی اجتماعی و بازخواست تنهایی

تب‌های اولیه

70 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

نکته اول :
مگر بنده گفتم بی دلیل جان را بگیرد؟ مگر خداوند بی دلیل جان می گیرد؟؟
الان کلی بهانه برای گرفتن جان وجود دارد.این همه بیماری مثل سرطان ( کودکان موسسه محک رو نگاه کنید ) و یا حوادث طبیعی یا حوادث رانندگی و ....الان این همه قبر کودک در قبرستان ها موجود است.آن ها بدون دلیل مردند و علم پزشکی بهم رخت؟!! افراد بزرگسال که باز وجود دارند پس علم پزشکی با این فرضیه از بین نخواهد رفت.
نکته دوم : شما مدام افراد رو فقط مومنین مستضعف می بینید و می گید خداوند کاستی ها را جبران می کند.
در حالی که ما در جهان افراد شقاوتمند و شرور و گناهکار هم داریم مثل کودکان نامشروع و ...
خداوند قادر نبود جان این ها را در کودکی بگیرد؟
نکته سوم: خداوند به کار نکرده مگر مزد می دهد؟ لطفا آیه قرآنی آن را بیان کنید.
نکته چهارم: بله اگر مرا در کودکی می کشت من اعتراضی نداشتم و موهبتی الهی می دانستم چون خودم می دانم آینده برای من زیاد لذت بخش نیست و من واقعا قادر به زندگی نیستم.

مضطرب;986737 نوشت:
نکته اول :
مگر بنده گفتم بی دلیل جان را بگیرد؟ مگر خداوند بی دلیل جان می گیرد؟؟
الان کلی بهانه برای گرفتن جان وجود دارد.این همه بیماری مثل سرطان ( کودکان موسسه محک رو نگاه کنید ) و یا حوادث طبیعی یا حوادث رانندگی و ....الان این همه قبر کودک در قبرستان ها موجود است.آن ها بدون دلیل مردند و علم پزشکی بهم رخت؟!! افراد بزرگسال که باز وجود دارند پس علم پزشکی با این فرضیه از بین نخواهد رفت.

خب برادر من خود سرطان و تصادف رانندگی و مانند آن هم علت میخواهد! هرگز علم پزشکی نمی پذیرد که بچه هایی که از زندگی خود ناراضی هستند بی هیچ پیشینه ای یکدفعه سرطان بگیرند! یا تصادف! خب تصادف در گرو بی احتیاطی طرفین تصادف است وگرنه در ایران آمار تصادف دو برابر اورپا نبود و سالانه حدود 20 هزار نفر را به کام مرگ نمی برد! جناب مضطرب عزیز خواهش می کنم جهان را فلسفی و نظام مند و با دید کلان ببینید! این نگاه های عوامانه را بریزید دور!! هر چیزی در جهان اتفاق می افتد در پرتو علل و اسباب است که نقض آنها، یا نقض مقدمات آنها جهان را به هم می ریزد!


مضطرب;986737 نوشت:
نکته دوم : شما مدام افراد رو فقط مومنین مستضعف می بینید و می گید خداوند کاستی ها را جبران می کند.
در حالی که ما در جهان افراد شقاوتمند و شرور و گناهکار هم داریم مثل کودکان نامشروع و ...

اولا این کاستی ها برای هر کسی که باشد جبران میشود و مختص مومنین نیست؛ مثلا مجازات یک کافر فقیر با ژن معیوب هرگز با مجازات یک کافر ثروتمند با ژن خوب نیست!
همچنین کودکان نامشروع هم لزوما کارشان به کفر و فساد نمی انجاد، آنها هم عقل و اختیار و فطرت دارند، اگر غیر از این بود که اصلا مکلف نبودند! فقط ان روشنی که کودکان حلال زاده دارند و موجب یک نیروی کمکی برای هدایت می شود را فاقد هستند، لذا اگر یک انسان حلال زاده و یک انسان حرامزاده که سایر شرایطشان مساوی است گناه برابری انجام دهند، مجازات آن انسان حلال زاده بیشتر خواهد بود.

مضطرب;986737 نوشت:
نکته سوم: خداوند به کار نکرده مگر مزد می دهد؟ لطفا آیه قرآنی آن را بیان کنید.

نعمت های اخروی یا در مقابل مصیبت ها هستند که به آنها «عوض» گفته میشود، و یا در مقابل عمل هستند که به آنها «ثواب» گفته میشود.
آیات متعددی که به صبر در برابر سختی ها و مشکلات امر کرده و بشارت داده اند:
«وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرين‏»؛ قطعاً همه شما را با چيزى از ترس، گرسنگى، و كاهش در مالها و جانها و ميوه‏ها، آزمايش مى‏ كنيم و بشارت ده به استقامت‏ كنندگان‏(بقره:155)

«وَ الصَّابِرينَ فِي الْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ حينَ الْبَأْسِ أُولئِكَ الَّذينَ صَدَقُوا وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُتَّقُون‏»؛ و صابرینی که در برابر محروميتها و بيماريها استقامت به خرج مى‏ دهند اينها كسانى هستند كه راست مى ‏گويند و (گفتارشان با اعتقادشان هماهنگ است) و اينها هستند پرهيزكاران‏(بقره:177)
و نیز می فرماید:
«وَ بَشِّرِ الْمُخْبِتِينَ * الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَ الصَّابرِِينَ عَلىَ‏ مَا أَصَابهَُم‏» بشارت ده به متواضعان و تسليم‏ شوندگان، همانها كه چون نام خدا برده مى ‏شود، دلهايشان پر از خضوع مى ‏گردد و در برابر مصيبتهايى كه به آنان مى ‏رسد صبر می کنند.(حج:34و35)

روایات هم که تا دلتان بخواهد وجود دارد.

مضطرب;986737 نوشت:
نکته چهارم: بله اگر مرا در کودکی می کشت من اعتراضی نداشتم و موهبتی الهی می دانستم چون خودم می دانم آینده برای من زیاد لذت بخش نیست و من واقعا قادر به زندگی نیستم.

الان هم دارید زود قضاوت می کنید، مطمئن باشید بعد از 120 سالتان دیگر هیچ اعتراضی نخواهید داشت...!!! هرچه پشیمانی است را از جانب خودتان می دانید.
آینده را ما خودمان میسازیم، میتوانیم به گونه ای بسازیم که برایمان لذت بخش باشد، و میتوانیم دائما در گذشته بمانیم یا کمبودهایمان را توی سر خودمان بزنیم و آینده مان را هم همچون گذشته رقم بزنیم!
اما روز قیامت می فهمیم انسان چه قدرتی داشت، انسانی که کامل ترین جلوه خداوند است، و قدرت روحانی او میتواند کوه ها را از جا بکند این همه قدرت هایش را در قفسی به نام افکار منفی و ناامیدی زندانی کرده! به خاطر تُن صدا و شکل و شمایل جسمش!
مگر انسان به خاطر این بدن مادی اش اشرف مخلوقات شده؟! استعداد درونی انسان نامحدود است، او بی نهایت قابل رشد و تکامل است، این استعداد درونی اوست که او را اشرف مخلوقات ساخته،وگرنه انسان از نظر جسمی خیلی در برابر حیوانات حقیر است!
قدرت چشایی نوعی پروانه 1200 برابر انسان است، قدرت بینایی عقاب بیش از 70 برابر انسان است! قدرت بویایی خرس قطبی به گونه ای است که از فاصله 35 کیلومتری بوی طعمه اش را حس می کند! قدرت بدنی حیوانات هم که دیگر لازم به گفتن نیست!
حالا انسان بنشیند و غصه بخورد که در این خصوصیات از حیوانات هم کمتر است!! یکی نیست به این انسان بگوید تو چرا خودت را گم کرده ای؟ مگر قرار بوده به خاطر اینها اشرف مخلوقات باشی؟!

عجب!
۱-ما که هر چه می گوییم می گویید خدا نمی تواند و نمی تواند.
تقصیر ما چیست که به خاطر خودخواهی و ارضای نیاز کوفتی پدر و مادر به دنیا آمدیم.چرا این ظلم همیشه انکار می شود؟؟
عشق و حال را افراد دیگر برده و بدبختی و زجرش برای ما مانده و آخر هم با شکنجه باید بازخواست بشویم.این ظلم است هر انسانی ابن کار را با انسان دیگر بکند همه ظلم تلقی می کنند.

در قیامت اگر ببینیم عاملین تولد ما در بهشت عشق و حال می کنند و فرزند در جهنم می سوزد و دیگر فرزند و پدر و مادر معنی ندارد این عذاب از آتش جهنم سوزنده تر است!

چرا الان ایرانی ها در اینستاگ رام فحش می دهند؟ همه فکر می کنند فرهنگی است.خیر مشکل عقده است با دیدن یک عکس از عشق و حال دیگری زمین و زمان برایشان سیاه می شود چون دیگری دارد و حال می کند او ندارد و مجبور است فحش بدهد.

۲-محض اطلاعتون پزشکان عامل سرطان در کودکان را تا ۹۵ درصد ناشناخته می دانند.مدرک :

http://www.hidoctor.ir/75549_عوامل-مهم-بروز-سرطان-در-سنین-کودکی.html/

http://www.bartarinha.ir/fa/news/683495/وقتی-کودک-دچار-سرطان-می‌شود

۳-باز هم تکرار ما در قبرستان ها تعداد زیادی قبر کودک داریم خداوند می توانست به همان علت ها افراد بدبخت و شقی را در کودکی از بین ببرد نمی دانم کجای این منطقی نیست؟ شاید برای شما سودی ندارد که منطقی نمی دانید.

۴- شما جای من نیستید و من هم جای شما نیستم.درباره ی روحیات انسان ها و زندگی اجتماعی و عزلت و افسردگی و ... رشته های دانشگاهی به وجود آمده و هنوز هم بشر قادر به جوابگویی نیست.الان معلولین در اجتماع چه نقشی دارند افراد زشت چه نقشی دارند افراد بزهکار چه نقشی دارند؟ انوقت شما در دو خط می گویید تحمل کنیم به زور و افسردگی و عقده ای بشویم بعد بریم به خدا بگیم من نداشتم اون داشت کلید بهشت را هم به دستمان بدهد!
من علاقه ندارم و دوست ندارم اینطور باشد.

از کجا معلوم خدا نگوید من خودم اینطور خواستم خب من چه بگویم ؟

مضطرب;986871 نوشت:
۱-ما که هر چه می گوییم می گویید خدا نمی تواند و نمی تواند.
تقصیر ما چیست که به خاطر خودخواهی و ارضای نیاز کوفتی پدر و مادر به دنیا آمدیم

نگفتم نمی تواند، عرض کردم حکیمانه نیست...!!!

مضطرب;986871 نوشت:
۲-محض اطلاعتون پزشکان عامل سرطان در کودکان را تا ۹۵ درصد ناشناخته می دانند

خودتان هم می فرمایید ناشناخته، نه بی دلیل!! علت دارد وعلم پزشکی هم به دنبال کشف علل آن است اما تا کنون آنها را نشناخته است!
اما هرگز منطقی نیست که بگوییم که یکی از علل آن این است که انسان خودش بخواهد نباشد!! این را هرگز علم پزشکی نمی پذیرد! که هر کسی که میخواهد نباشد خداوند او را به سرطان مبتلا کند!!

مضطرب;986871 نوشت:
۳-باز هم تکرار ما در قبرستان ها تعداد زیادی قبر کودک داریم خداوند می توانست به همان علت ها افراد بدبخت و شقی را در کودکی از بین ببرد

همه آن کودکان به خاطر علل مختلف که قابل پیگیری از نظر پزشکی هستند جان سپرده اند، شما چرا متوجه نیستید؟ اگر مثلا در سرطان 50 درصد ژنتیک، 20 درصد تغذیه، 20 درصد تحرک، و10 درصد آلودگی آب و هوا تأثیرگذار باشد، چطور توقع دارید که خداوند ک.دکی را که در روستای خوش آب و هوا با ژنتیک خوب، و تغذیه وتحرک مناسب است را به سرطان مبتلا کند؟! چون خودش مثلا از دنیا خسته است؟!
بقیه مرگ و میرها هم همینطور؛ همه شان علل و مقدماتی دارند.

مضطرب;986871 نوشت:
۴- شما جای من نیستید و من هم جای شما نیستم.درباره ی روحیات انسان ها و زندگی اجتماعی و عزلت و افسردگی و ... رشته های دانشگاهی به وجود آمده و هنوز هم بشر قادر به جوابگویی نیست.الان معلولین در اجتماع چه نقشی دارند افراد زشت چه نقشی دارند افراد بزهکار چه نقشی دارند؟ انوقت شما در دو خط می گویید تحمل کنیم به زور و افسردگی و عقده ای بشویم بعد بریم به خدا بگیم من نداشتم اون داشت کلید بهشت را هم به دستمان بدهد!
من علاقه ندارم و دوست ندارم اینطور باشد.

من واقعا تعجب می کنم از شما...
من هرچه تلاش کردم فایده ای نداشت، فکر نمی کنم با تکرار سخنانم هم فایده ای داشته باشد، چون شما در لاک افکارتان فرو رفته اید و اصلا دوست ندارید از آن بیرون بیایید، اصلا دوست ندارید توانایی هایتان را باور کنید، اصلا دوست ندارید حرکت کنید، فقط دوست دارید اعتراض کنید، چون راحت ترین کار است، دوست دارید دنبال مقصر بگردید چون از عذاب وجدانتان کاسته میشود و نیاز به حرکت هم ندارد...

اما در مورد افراد معلول خواهش می کنم حداقل در خصوص زندگی آنها یک ذره مطالعه بفرمایید تا بدانید خود افراد معلول افکار شما را نخواهند پذیرفت...
معلولین موفق را در اینترنت جستجو کنید و در موردشان بخوانید
علاوه بر افراد خارجی چون استیون هاوکینگ و نیک وی آچیچ، اشخاصی چون سید محمد موسوی رئیس کارخانه فیروز، کارآفرین نمونه، بنیانگذار چند ngo فعال در حقوق معلولان و مانند ایشان فراوان هستند.

عامل رشد اینها فقط نوع تفکرشان بوده، به عنوان نمونه همین آقای سید محمد موسی در مورد معلولیتش میگوید:
«من امروز معلولیت را هدیه خدا به خودم می‌دانم. اگر هر مقدار توانستم بنشینم و بیندیشم و سرگرم جذابیت‌های مادی جامعه نشوم، همه این‌ها را مرهون این محدودیت تن می‌دانم که خدا لطف کرد و ترمز شدیدی گرفت در سراشیبی زندگی، آن هم در جوانی و مرا وادار کرد که خودم را با ابعاد روحی و معنوی ام ارزش یابی نموده و دریابم»

یکی ازمعلولیت و نقائصش سکوی پرش برای خودش میسازد، و یکی آن را بهانه ای برای نشستن میکند، می بینید که همه چیز به نوع تفکر انسان بر می گردد، تفکر است که مهمترین عامل حرکت است اما در درون شما این تفکر حرکت، اسیر یک قفسی شده که کلیدش فقط به دست خود شماست، اما اگر باز هم می خواهید به افکار منفی و ناامید کننده تان ادامه دهید، من هم دیگر حرفی ندارم...

مضطرب;986871 نوشت:
از کجا معلوم خدا نگوید من خودم اینطور خواستم خب من چه بگویم ؟

من در این خصوص آیه و روایت زیاد آوردم، در خانه اگر کس است یک حرف بس است...
اگر دنبال حرف خدا می گردید یک بار دیگر آیات و روایاتی که در پست های پیشین آوردم را مطالعه بفرمایید، اگر هم دنبال برداشت های خودتان از خدایی هستید که درون ذهنتان ساخته اید چرا پاسخ آن را از من می خواهید؟
ببخشید که در این انتهای بحث با شما اینگونه سخن می گویم، گاهی به انسان هایی که سخن منطقی در آنها اثر نمی کند باید تلنگری زد شاید که بیدار شوند...
وگرنه شما ته قلب ما عزیزی...

یا حق

عجیب است که برای ظلم نباید اعتراض کرد و توجیه آورده می شود.
عجیب است که از بین میلیاردها بدبخت یک نفر جدا می شود می گویند این را ببین ولو اینکه بی خدا هم باشد.
این درست است که خداوند هر کس را بخواهد برتری می بخشد و هر کس را نخواهد برتری نمی بخشد.کاری نمی توان انجام داد.مشیت الهی اینگونه است.
ما نیز که اعتراض می کنیم احمق و بیشعوریم و باید دهانمان را ببندیم.
نه من حرف شما را متوجه می شوم و نه شما حرف من را متوجه می شوید.باید با این فلاکت و حق خوری بسازم.
بابت وقتی که گذاشتید ممنون.
خداحافظ.

سلام جواب اجمالی به پرسش شما این است که ما به هم و به اجتماع وابسته ی مطلق نیستیم همینطور که مستقل مطلق هم نیستیم . خداوند هم موقع حساب انسان هم جبر اجتماعی و هم استقلال از اجتماع را هردو در نظر می گیرد . بنده یک توصیه به همه دارم که متاسفانه در جامعه ی فاسد ما باید تا می توانیم از جبر اجتماعی و وابسته بودن به اجتماع فرار کنیم زیرا جامعه ی جهانی در انحطاط قرار دارد و متاسفانه جامعه ی ما نیز در انحطاط قرار دارد. جامعه ای که افکار مردمش را سلبریتی ها اداره می کنند فاتحه اش خوانده است .

ابوالبرکات;986908 نوشت:
سلام جواب اجمالی به پرسش شما این است که ما به هم و به اجتماع وابسته ی مطلق نیستیم همینطور که مستقل مطلق هم نیستیم . خداوند هم موقع حساب انسان هم جبر اجتماعی و هم استقلال از اجتماع را هردو در نظر می گیرد . بنده یک توصیه به همه دارم که متاسفانه در جامعه ی فاسد ما باید تا می توانیم از جبر اجتماعی و وابسته بودن به اجتماع فرار کنیم زیرا جامعه ی جهانی در انحطاط قرار دارد و متاسفانه جامعه ی ما نیز در انحطاط قرار دارد. جامعه ای که افکار مردمش را سلبریتی ها اداره می کنند فاتحه اش خوانده است .

سلام.
فعلا که بدبختی های خدادای منو از جهان جدا کرده چه برسه به اجتماع!
شما برای اینکه از گرسنگی به رحمت خدا نروید به جبر اجتماعی باید روی بیاوری و باید مطیع کارفرما باشی در غیراینصورت باید سر روی زمین بگذاری و به رحمت خداوند بروی.چیزی هم بخوای بسازی جوری زمینت می زنن که نفهمی از کجا خوردی.
آزادی انسان افسانه و دروغ است.
نه تنها جهان امروز بلکه از ابتدای آفرینش قتل و انحطاط وجود داشت و ادامه خواهد داشت اگر نبود فرشتگان اعتراض نمی کردند.فکر نکنید سالیان گذشته و دورتر خبری بوده.
این جهان هیچ فرقی با جنگل و راز بقا نداره و همه در حال تیکه و پاره کردن همدیگه هستند چون عقده قدرت دارند.

لطفا نظرتان را بیان کنید کسانی ادعا دارند خداوند بر اثر جبر اجتماعی و نداشته ها به انسان تخفیف می دهد:

در روایتی از امام صادق علیه السلام در مورد رنج و بلا حضرت ایوب آمده که: يُجاءُ بصاحِبِ البَلاءِ الذي قد أصابَتهُ الفِتنَةُ في بَلائهِ، فيقولُ: يا ربِّ، شَدَّدتَ علَيَّ البَلاءَ حتَّي افتُتِنتُ، فيُجاءُ بأيّوبَ عليه السلام فيقالُ: أبَلِيَّتُكَ أشَدُّ أو بَلِيَّةُ هذا؟ فقدِ ابتُلِيَ فلم يُفتَتَنْ: روز قيامت شخص گرفتار و بلازده اي را مي آورند كه بر اثر آن به فتنه و گمراهي درافتاده است. او مي گويد: پروردگارا! مرا به شدت گرفتار و مبتلا كردي تا اين كه به فتنه و تباهي درافتادم. پس ايوب عليه السلام را مي آورند و به آن مرد گفته مي شود: آيا رنج و بلاي تو سخت تر بود يا رنج و بلاي اين؟ او هم به رنج و بلا درافتاد اما دستخوش فتنه و تباهي نشد.
بحارالأنوار (علامه مجلسى)، ج7، ص285

این یعنی خداوند صبر و تحمل یک انسان معمولی را با صبر و تحمل یک پیامبر یکی می داند.مگر می شود؟!

مضطرب;986951 نوشت:
لطفا نظرتان را بیان کنید کسانی ادعا دارند خداوند بر اثر جبر اجتماعی و نداشته ها به انسان تخفیف می دهد:

در روایتی از امام صادق علیه السلام در مورد رنج و بلا حضرت ایوب آمده که: يُجاءُ بصاحِبِ البَلاءِ الذي قد أصابَتهُ الفِتنَةُ في بَلائهِ، فيقولُ: يا ربِّ، شَدَّدتَ علَيَّ البَلاءَ حتَّي افتُتِنتُ، فيُجاءُ بأيّوبَ عليه السلام فيقالُ: أبَلِيَّتُكَ أشَدُّ أو بَلِيَّةُ هذا؟ فقدِ ابتُلِيَ فلم يُفتَتَنْ: روز قيامت شخص گرفتار و بلازده اي را مي آورند كه بر اثر آن به فتنه و گمراهي درافتاده است. او مي گويد: پروردگارا! مرا به شدت گرفتار و مبتلا كردي تا اين كه به فتنه و تباهي درافتادم. پس ايوب عليه السلام را مي آورند و به آن مرد گفته مي شود: آيا رنج و بلاي تو سخت تر بود يا رنج و بلاي اين؟ او هم به رنج و بلا درافتاد اما دستخوش فتنه و تباهي نشد.
بحارالأنوار (علامه مجلسى)، ج7، ص285

این یعنی خداوند صبر و تحمل یک انسان معمولی را با صبر و تحمل یک پیامبر یکی می داند.مگر می شود؟!

همه معصومین برای ما الگو هستند، و این الگو بودن یعنی بشر می تواند به این مرتبه برسد، نه به آن مرتبه ی معصومین، اما اصل آن شدنی است. بنابراین اینکه انسان در بلاها و مصیبت ها دچار فتنه و گمرهی نشود امکان پذیر بوده، و در گرو عصمت نیست، اگر اطرافتان را نگاه کنید می بینید همه در زندگی شان دارند با سختی ها و مصیبت ها دست و پنجه نرم میکنند و گرفتار این همه ناامیدی و مصیبت زدگی نشده اند و به زمین و زمان اعتراض نمی کنند!
امام حسین(ع) اگر توانست به آن مصیبت عظیم مبتلا شده و شکرگزار بماند، 72 نفر غیر معصوم هم مانند او با الگو گرفتن از ایشان در همان مسیر جانفشانی کردند.

خدا که به آن بنده نمیگوید چرا مثل حضرت ایوب نبودی؟ میگوید در حد خودت چرا گمراه شدی؟ چرا گناه کردی؟ چرا به اندازه خودت تلاش نکردی؟ و مانند آن...

خداوند هرگز انسان را بیش از توانش تکلیف نمی کند، اگر حضرت ایوب را به عنوان حجت برای بندگان مصیبت زده معرفی می کند چون همه انسان ها توان آن را دارند که در مصیبت، همچنان استوار بمانند وگرنه خداوند با آنچه که در توانشان نیست علیه ایشان احتجاج نمیکند.

مشکل دیگر سخنان شما نگاه گزینشی به آیات و روایات است که قبلا هم عرض کردم، شما فقط آن آیات و روایاتی که خوشتان بیاید و بتوانید با تمسّک به آنها ناامید بمانید را می بینید! در حالی که باید همه آیات و روایات را کامل دید!

اگرچه این روایات می گوید انسان حتی در مصیبت ها وسختی ها مکلّف بوده و به بهانه این بلاها نمیتواند از مسئولیت شانه خالی کند، اما سایر آیات و روایات می گوید این انسان ها به خاطر سختی های زندگی شان اگر مسئولیت پذیر بمانند مزد و اجر بیشتری خواهند داشت، و حتی ممکن است لغزش هایشان مورد رحمت و مغفرت الهی قرار گیرد.

مسلم;986968 نوشت:
و حتی ممکن است لغزش هایشان مورد رحمت و مغفرت الهی قرار گیرد.

پس تضمینی وجود ندارد.دقت کنید که امید واهی هم از دام های شیطان است.

مضطرب;986970 نوشت:
پس تضمینی وجود ندارد.دقت کنید که امید واهی هم از دام های شیطان است.

اینکه از تمام کلام بنده فقط این قسمت آن هم با این دقت مورد توجه شما قرار گرفته نشان دهنده اوج منفی نگری و ناامیدی طلبی در افکار شماست!!
اما باید عرض کنم اولا اینکه گفتم شاید مورد رحمت الهی قرار بگیرد منظورم بدون توبه بود، وگرنه با توبه هر گناهی بخشیده میشود؛ یعنی به جز شرک ورزیدن، هر گناهی حتی بدون توبه هم ممکن است از سوی خدا مورد بخشش قرار گیرد(نساء:48)

وقتی خود خداوند وعده داده این دیگر امید واهی نیست! امید واهی در جایی است که هیچ وعده ای در کار نباشد، اما وقتی خدا می گوید من به غیر از شرک ممکن است برخی بندگان را بدون توبه هم ببخشم اینجا امید بستن، امید به وعده خود خداست.
نباید بگویید خداوند گفته شاید، پس معلوم نیست ببخشد، خب امید هم در جایی است که تحقق چیزی 100درصد نباشد، وگرنه اگر 100درصد باشد که دیگر امید معنا ندارد، آنجا یقین است.
کسی نمی گوید من امید دارم این آتشی که روشن می کنم داغ باشد! خب داغ بودن آتش یقینی است! امید در جایی است که یقین در کار نباشد اما از آن طرف منتفی هم نباشد.

نمی شود وعده تناقض داشته باشد خداوند محکم و صریح در جایی تاکید کرده و در جای دیگر تاکید نکرده و رد کرده. نمی شود که فقط تاکید کرده ها را ببینیم و رد شده ها را نبینیم.

بنده متاسفانه هنوز قانع نشدم معلول ، مظلوم ، بدبخت ژنتیکی و بدبخت مالی و ... چرا باید زجر بکشند و عده ای عشق دنیا را ببرند.

[SPOILER]
یاد جمله ی بهشت بهترین بهانه برای جهنم کردن دنیا می افتم.
[/SPOILER]

مضطرب;987199 نوشت:
بنده متاسفانه هنوز قانع نشدم معلول ، مظلوم ، بدبخت ژنتیکی و بدبخت مالی و ... چرا باید زجر بکشند و عده ای عشق دنیا را ببرند.

بنده خواستم در چند پست اگر امکان دارد پاسخ این سوال شما را بدهم اما قانع نشدید؛ پرداختن بیش از این مقدار در این تاپیک که موضوعش نوع حسابرسی است مقدور نیست؛ اگر هنوز قانع نشده اید باید تاپیک جدیدی تاسیس کنید و از چرایی تفاوت ها در دنیا سوال کنید.

این تاپیک فقط در خصوص این موضوع هست که آیا خداوند این کاستی ها و تفاوت ها را در حسابرسی دخالت می دهد یا خیر که با ذکر آیات وروایات متعدد عرض کردیم بله، چنین خواهد شد.

سلام.روی حرفهایتان بیشتر فکر می کنم.
۱- چرا موسی در محیط فاسد و طاغوت پیغمبر می شود اما یزید در محیط فاسد شقاوتمند می شود؟
آیا خداوند مستقیم در این مسائل ورود کرده است؟

۲- پدر و مادر هم در قبال فرزند بازخواست خواهند شد ؟

۳- خداوند که جبار است چرا اصلاح امور را برای برخی افراد انجام داده و برای برخی دریغ می کند؟

سلام

مضطرب;987299 نوشت:
۱- چرا موسی در محیط فاسد و طاغوت پیغمبر می شود اما یزید در محیط فاسد شقاوتمند می شود؟
آیا خداوند مستقیم در این مسائل ورود کرده است؟

سعادت و شقاوت در گرو رفتار خود انسان است، و خداوند اگرچه سرنوشت انسان ها را رقم میزند، اما نه بی قاعده، بلکه با توجه به رفتار خودشان، فکر می کنم این آیات کافی باشد:

«الَّذينَ جاهَدُوا فينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا»؛ کسانی که در راه ما تلاش کنند قطعا آنها را به راه هایمان هدایت خواهیم کرد.(عنکبوت:69)
«مَنْ عَمِلَ صالِحاً فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ أَساءَ فَعَلَيْها وَ ما رَبُّكَ بِظَلاَّمٍ لِلْعَبيد»؛كسى كه كار شايسته انجام دهد، به سود خود اوست، و كسى كه مرتكب زشتى شود به زيان خود اوست، و پروردگارت به بندگان ستم نمی کند‏(فصلت:46)
«إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِم‏»؛ خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمی دهد مگر آن که آنچه که مربوط به خودشان است را تغییر دهند.(رعد:11)

بنابراین می بینید هم مومنانی داریم که در خانواده بد رشد یافته اند، هم مومنانی که در خانواده خوب پرورش یافته اند، هم فاسقانی که درخانواده بد رشد یافته اند، و هم فاسقانی که در خانواده خوب رشد یافته اند اما مسیر انحراف را پیموده اند؛ چون اینها هیچ کدام تمام علت نیست، آنچه که بیشترین نقش را دارد اراده خود انسان است.

مضطرب;987299 نوشت:
۲- پدر و مادر هم در قبال فرزند بازخواست خواهند شد ؟

قطعا چنین است.
مهمترین حق فرزند بر عهده پدر و مادر تربیت نیکوی اوست، لذا اگر در این وظیفه کوتاهی کرده باشند در قبال آن بازخواست می شوند، روایات متعددی داریم مانند آن روایتی که پیامبر(ص) می فرماید وای بر پدران آخرالزمان! سوال میشود غیر مسلمانان؟ پیامبر(ص) می فرمایند: خیر؛ پدران از امت من که به نیازهای مادی کودکشان بیش از نیازهای دینی و تربیتی او توجه می کنند.
البته سند روایت را فرصت نکردم پیدا کنم تا من دقیق آن را بیاورم غرضم این بود که بدانید چنین روایاتی هست. اگر خواستید بفرمایید تا نمونه هایی را با سند عرض کنم.

مضطرب;987299 نوشت:
۳- خداوند که جبار است چرا اصلاح امور را برای برخی افراد انجام داده و برای برخی دریغ می کند؟

هرگز خداوند بی قاعده و ناعادلانه رفتار نمی کند، خدا که با کسی خویشاوندی ندارد! هر چیزی در عالَم اتفاق می افتد تحت علل و عوامل مادی و فوق مادی است.
مثلا خداوند می فرماید: من هر کسی را بخواهم هدایت می کنم! خب ناید گمان شود این خواستن خداوند مثل خواستن ها ماست که مثلا می گوییم به هر کسی که بخواهم پول قرض می دهم و فقط به خویشان و آشناهای خودمان پول قرض دهیم!!!
خود خداوند در لابلای آیات ملاک کارهایش را بیان فرموده، مثلا اگر در جایی گفته من هر کسی را بخواهم هدایت می کنم: «اللَّهَ يَهْدي مَنْ يَشاء»(بقره:272) در جای دیگر به صورت جزئی تر گفته که خواست خداوند برای هدایت به چه کسانی تعلق می گیرد و به چه کسانی تعلق نمی گیرد:

مثلا در مورد اصحاب گهف می فرماید: «ِّ إِنَّهُمْ فِتْيَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَ زِدْناهُمْ هُدى‏»؛ آنها جوانمردانی بودند که به پروردگارشان ایمان آوردند و ما بر ایمان و هدایتشان افزودیم.(کهف:13)
می بینید که استارت هدایت از سوی خود ایشان بوده است، آنها به سمت خدا رفتند و خداوند هم دست ایشان را گرفته است، و کسانی که از هدایت محروم میشوند هم استارت این گمراهی توسط خود ایشان می خورد همانطور که خداوند می فرماید ایتکه خداوند اصلاحشان نمی کند چون خودشان به سمت کفر و ظلم و فسق رفته اند:

«إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكافِرينَ»؛ خداوند کافران را هدایت نمی کند.(مائده:67)
«اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمين‏»؛ خداوند ظالمین را هدایت نمی کند. (آل عمران:86)
«اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفاسِقين‏»؛ خداوند فاسقان را هدایت نمی کند.(مائده:108)

[="Times New Roman"][="Black"]

مسلم;987439 نوشت:
مثلا خداوند می فرماید: من هر کسی را بخواهم هدایت می کنم! خب ناید گمان شود این خواستن خداوند مثل خواستن ها ماست که مثلا می گوییم به هر کسی که بخواهم پول قرض می دهم و فقط به خویشان و آشناهای خودمان پول قرض دهیم!!!

شاید ترجمه این آیه این باشد: من هرکس را هدایت بخواهد، یا لایق هدایت باشد هدایت میکنم[/]

سلام علیکم.
اما در مورد حضرت موسی در سوره قصص آیاتی دیده می شود :
[SPOILER]
وَأَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِيهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِي الْيَمِّ وَلَا تَخَافِي وَلَا تَحْزَنِي إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ

و به مادر موسی وحی کردیم که : شیرش بده و اگر بر او بیمناک شدی به دریایش بینداز و مترس و غمگین مشو، او را به تو باز می گردانیم و در شمار پیامبرانش می آوریم

وَأَصْبَحَ فُؤَادُ أُمِّ مُوسَى فَارِغًا إِن كَادَتْ لَتُبْدِي بِهِ لَوْلَا أَن رَّبَطْنَا عَلَى قَلْبِهَا لِتَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ

مادر موسی طاقت از دست بداد و اگر دلش را قوی نکرده بودیم که از مؤمنان باشد، نزدیک بود که آن راز را فاش سازد

فَرَدَدْنَاهُ إِلَى أُمِّهِ كَيْ تَقَرَّ عَيْنُهَا وَلَا تَحْزَنَ وَلِتَعْلَمَ أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ

پس او را نزد مادرش برگردانیدیم تا چشمان آن زن روشن گردد و غمگین نباشد و بداند که وعده خدا حق است ، ولی بیشترینشان نمی دانند

وَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَاسْتَوَى آتَيْنَاهُ حُكْمًا وَعِلْمًا وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ

چون به حد بلوغ رسید و برومند شد، او را فرزانگی و دانش دادیم و، نیکوکاران را چنین پاداش می دهیم

[/SPOILER]
در آیات بالا نقش مستقیم خداوند وجود دارد.چرا برای من مستقیم وارد نمی شود؟
متاسفانه این سعی و تلاش بهانه ای شده برای سرکوب حقوق ضایع شده.نمی دانم خط کش بین سعی و تلاش و تخفیف خداوند کجاست ؟ تا می گوییم مشکل اینجاست فوری سعی و تلاش را وسط می کشید.دیگه کسی که کاری انجام می دهد خود انجام داده خداوند دیگر کجاست ؟! اگر تلاش بیهوده باشد وقتی که خداوند نخواهد چیزی نمی شود؟پس مرا بخوانید تا اجابت کنم بیهوده است ؟!
کسی را که می گویید باید لایق باشد تا هدایت پیدا کند این لیاقت از کجا پیدا می شود؟

نقش دانش و آگاهی و عقل و شعور خدادای در بدبختی و سعادت انسان چیست؟

حال در مورد این هم توضیح دهید :

بگو (ای پیغمبر): بار خدایا، ای پادشاه ملک هستی، تو هر که را خواهی ملک و سلطنت بخشی و از هر که خواهی ملک و سلطنت بازگیری، و هر که را خواهی عزت دهی و هر که را خواهی خوار گردانی، هر خیر و نیکویی به دست توست و تنها تو بر هر چیز توانایی.(آل عمرا ۲۶)

سلام علیکم و رحمة الله

مضطرب;987815 نوشت:

اما در مورد حضرت موسی در سوره قصص آیاتی دیده می شود
در آیات بالا نقش مستقیم خداوند وجود دارد.چرا برای من مستقیم وارد نمی شود؟

من قبلا هم عرض کردم هیچ کجا تبعیضی وجود ندارد، هر کجا خدا مستقیما وارد شده چون زمینه و ظرفیتی از قبل وجود داشته است، وگرنه حضرت موسی(ع) که نعوذبالله با خدا خویشاوندی نداشته است.

مضطرب;987815 نوشت:
بگو (ای پیغمبر): بار خدایا، ای پادشاه ملک هستی، تو هر که را خواهی ملک و سلطنت بخشی و از هر که خواهی ملک و سلطنت بازگیری، و هر که را خواهی عزت دهی و هر که را خواهی خوار گردانی، هر خیر و نیکویی به دست توست و تنها تو بر هر چیز توانایی.(آل عمرا ۲۶)

باز هم در سابق عرض کردم وقتی خداوند می گوید هر کسی را خواستم...، نباید گمان کنیم که خداوند خواستن خدا بی قاعده و بی ضابطه است، بلکه ضوابط و قواعد آن را در آیات دیگر بیان کرده است.
مثلا اینجا که می فرماید: هر کس را بخواهم عزت می بخشم نه اینکه بی ضابطه بلکه در آیات دیگر فرموده است: «مَنْ كانَ يُريدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَميعا»؛ كسى كه عزت مى‏خواهد، پس [بايد آن را از خدا بخواهد، زيرا] همه عزت ويژه خداست‏.(فاطر:10) یا می فرماید: «إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا»؛قطعاً كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام داده‏ اند،[خداى‏] رحمان براى آنان [در دل‏ها] محبتى قرار خواهد داد (مریم:96)

مضطرب;987815 نوشت:
کسی را که می گویید باید لایق باشد تا هدایت پیدا کند این لیاقت از کجا پیدا می شود؟
نقش دانش و آگاهی و عقل و شعور خدادای در بدبختی و سعادت انسان چیست؟

هر چیزی در دنیا بها دارد، خداوند بی ضابطه و بی قاعده هیچ چیزی به کسی نمی دهد، چون همه انسان ها در برابر او یکسان هستند، اصلا معنا ندارد مخلوقین برای خالقشان تفاوت کنند!
پس هر چیزی که یکی دارد و دیگری ندارد ناشی از علل پیشینی است، نه اعطاء بی ضابطه و مستقیم از سوی خدا
پس هر دارایی قیمتی دارد، البته ممکن است این تلاش را خود انسان بکند و این قیمت را خود او بپردازد، و نیز ممکن است دیگری بهای آن را بپردازد؛ مثل پدری که کار می کند و برای فرزند خود پول و سلامتی به ارث می گذارد، و پدری که تنبلی می کند و برای خانواده اش فقر و استعداد دیابت بر جای می گذارد.

هرگز نباید گمان کنیم خداوند بی قاعده بین این دو تفاوت گذاشته است

پرسش:
چرا با وجود تفاوت های انسان ها چه از لحاظ امکانات و استعدادها و توانایی ها، و چه از لحاظ خانواده و جامعه اما انسان ها در آخر تنها می میرند و تنها بارخواست می شوند؟ در حالی که این عوامل در رشد و جهت گیری آنها نقش داشته اند. برخی انسان ها در محیطی رشد می کنند که چیزی جز شقاوت سرنوشتشان نمی شود. حال اگر این ها بگویند تربیت ما این بلا را سر ما آورد آیا خداوند واقعا قبول می کند؟ یک راست به جهنم فرستاده می شوند!


پاسخ:

برای پاسخ به این سوال باید به چند نکته توجه بفرمایید:

نکته اول: تفاوت ها حکیمانه است

تمامی تفاوت هایی که بین نوع بشر وجود دارد مبتنی بر علل پیشینی بوده و حکیمانه است، خداوند هرگز بی جهت کسی را بر کسی برتری نداده است. اگر علی رغم تفاوت انسان ها در تغذیه سالم، تحرّک، مراقبت های بارداری، استفاده از غذاهایی که موجب تقویت یا ضعف حافظه میشود، استفاده یا عدم استفاده از سیگار و الکل و مانند آن...، اگر با وجود این تفاوت ها همه بچه ها یکسان به دنیا می آمدند آن موقع بود که ظلم بود، نه وقتی که زمینه های پیشینی متفاوت هستند!!

یا باید مقدمات و نتیجه هر دو یکسان باشند، یا هر دو متغیر! نمیشود مقدمات متفاوت باشند و نتیجه یکسان حاصل شود، این ظلم است! و نمیشود مقدمات مشابه باشند و نتیجه متفاوت باشد، این هم ظلم است.

آنچه ما در جهان می بینیم اتفاقا عین عدالت است، چرا که هر کسی متناسب با مقدماتی که در زندگی محقق میسازد، نتیجه می گیرد، به همین خاطر علوم طبیعی و پزشکی و مانند آن ایجاد شده، وگرنه اگر خداوند میخواست مثل برخی بندگان احساساتی شده و بی ضابطه و بی قاعده تصمیم گیری کند اساس همه علوم و قوانین عالم بر باد میرفت!

نکته دوم: کیفیت حسابرسی

درست است که انسان ها تنها می میرند و ممکن است تنها بازخواست شوند اما به این معنا نیست که بدون توجه به تفاوت ها، و تأثیرگذاری دیگران بر آنها حسابرسی شوند، ادله متعددی بر این مسئله دلالت می کند که می توان در قالب چند دسته بیان نمود:

دسته اول:
توقع خداوند متناسب با امکانات دنیوی
انسان ها قطعا متناسب با امکاناتشان از جمله شرایط جامعه، تربیت و خانواده و مانند آن امتحان میشوند، و توقع خداوند از انسان در این امتحان الهی هم متناسب با همین امکانات است، همانطور که قرآن کریم می فرماید:

«وَ هُوَ الَّذي جَعَلَكُمْ خَلائِفَ الْأَرْضِ وَ رَفَعَ بَعْضَكُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ لِيَبْلُوَكُمْ في‏ ما آتاكُم‏»؛ اوست كسى كه شما را در زمين، جانشينان [نسل‏هاى گذشته‏] قرار داد، و (از نظر امکانات) برخى از شما را از برخى ديگر بالا برد، تا شما را در آنچه به شما عطا كرده بيازمايد.(1)

و نیز می فرماید: «لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعيم‏»؛ در آن روز از نعمت ها بازپرسى خواهيد شد.(2)
وقتی قرار است از نعمت ها سوال شود طبیعتا هر کسی که نعمت های بیشتری را در اختیار داشته باید بیشتر پاسخ گو باشد و توقع از او بیشتر خواهد بود.

دسته دوم:
تناسب حسابرسی اخروی با امکانات دنیوی
طبق نکته پیشین روشن میشود که خداوند در قیامت متناسب با آنچه که در دنیا به بندگان داده است از ایشان حسابرسی خواهد نمود، روایات متعددی بر این مسئله دلالت دارند از جمله روایت امام باقر(علیه السلام) که می فرمایند: «إِنَّمَا يُدَاقُ‏ اللَّهُ الْعِبَادَ فِي الْحِسَابِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَلَى قَدْرِ مَا آتَاهُمْ مِنَ الْعُقُولِ فِي الدُّنْيا»؛ جز این نیست که خداوند در روز قیامت به اندازه عقلی که در دنیا به بندگان عطا کرده در حسابرسی شان دقت به خرج خواهد داد. (3)

و نیز امام صادق(ع) فرموده اند: «إِنَّ اللَّهَ جَلَّ ثَنَاؤُهُ لَيَعْتَذِرُ إِلَى عَبْدِهِ الْمُؤْمِنِ الْمُحْوِجِ فِي الدُّنْيَا كَمَا يَعْتَذِرُ الْأَخُ‏ إِلَى‏ أَخِيهِ‏ فَيَقُولُ وَ عِزَّتِي وَ جَلَالِي مَا أَحْوَجْتُكَ فِي الدُّنْيَا مِنْ هَوَانٍ كَانَ بِكَ عَلَيَّ فَارْفَعْ هَذَا السَّجْفَ فَانْظُرْ إِلَى مَا عَوَّضْتُكَ مِنَ الدُّنْيَا قَالَ فَيَرْفَعُ فَيَقُولُ مَا ضَرَّنِي مَا مَنَعْتَنِي مَعَ مَا عَوَّضْتَنِي‏»(4)
ترجمه: همانا روز قیامت خداوند از بنده مؤمن که در دنیا فقیر و محتاج بوده دلجویی می‌کند چنان که برادری از برادرش عذر می‌خواهد. خداوند به او می‌فرماید: به عزت و جلالم سوگند! تو را به خاطر اهانت و خوارکردن در نظرم محتاج کردم؛ پس پرده‌ها را بردار و ببین به جای دنیا چه چیزها به تو داده‌ام. پس پرده‌ها را بردارد و آنچه را که خدای متعال از عوض دنیا به او داده بنگرد و به خدای عزوجل می‌دارد: پروردگارا! با این پاداش عظیمی که به من عطا فرمودی، من زیان نکرده ام نسبت به آنچه از دنیا مرا محروم کردی.

دسته سوم:
عوض داشتن در برابر کاستی ها و نواقص
شاهد دیگری که بر جبران کمبودها در آخرت گواهی می دهد آیات و روایاتی است که می فرماید کمبودهای انسان در آخرت جبران خواهد شد، یعنی اصلا صحبت از پاداش در برابر عمل نیست، بلکه صحبت از عوض در برابر کمبودها و کاستی هاست به شرط آنکه انسان صبور باشد:
«وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرين‏»؛ قطعاً همه شما را با چيزى از ترس، گرسنگى، و كاهش در مالها و جانها و ميوه‏ها، آزمايش مى‏ كنيم و بشارت ده به استقامت‏ كنندگان‏(5)

و نیز می فرماید: «وَ الصَّابِرينَ فِي الْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ حينَ الْبَأْسِ أُولئِكَ الَّذينَ صَدَقُوا وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُتَّقُون‏»؛ و صابرینی که در برابر محروميتها و بيماريها استقامت به خرج مى‏ دهند اينها كسانى هستند كه راست مى ‏گويند و (گفتارشان با اعتقادشان هماهنگ است) و اينها هستند پرهيزكاران‏(6)

و در موضع دیگری می فرماید:
«وَ بَشِّرِ الْمُخْبِتِينَ * الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَ الصَّابرِِينَ عَلىَ‏ مَا أَصَابهَُم‏» بشارت ده به متواضعان و تسليم‏ شوندگان، همانها كه چون نام خدا برده مى ‏شود، دلهايشان پر از خضوع مى ‏گردد و در برابر مصيبتهايى كه به آنان مى ‏رسد صبر می کنند.(7)

دسته چهارم:
دشواری اعمال، پاداش مضاعف دارد
در دنیا مزد و پاداش به نتیجه عمل است، یعنی اگر کسی تلاشش در کنکور بیشتر باشد اما استعدادش کمتر باشد ممکن است هیچ نتیجه ای نگیرد، یا نتیجه ای که می گیرد پایین تر از آن کسی باشد که تلاشش کمتر بوده اما استعدادش بیشتر. اما آخرت در تمامی این ویژگی ها با دنیا تفاوت دارد؛ اولا مزد و پاداش به نتیجه نیست، به تلاش است، اگر کسی تلاش کند اما اصلا به هیچ نتیجه ای نرسد او به اندازه تلاشش پاداش خواهد داشت:
«لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعى‏»؛ انسان بهره ای جز سعی و تلاشش ندارد.(8)
به همین خاطر اعمال و عبادات او هر چقدر دشوار تر و در کمبود امکانات باشد ارج و قرب بیشتری خواهد داشت، همان طور که پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرموده اند: «أَفْضَلُ الْأَعْمَالِ أَحْمَزُهَا»؛ برترین اعمال دشوارترین آنهاست.(9)

بنابراین انسان هایی که از نظر هوش و استعداد و چهره و توانایی جسمی، و توانایی مالی و مانند آن از دیگران کمتر باشند هرگز در حسابرسی شان ضرر نمی کنند، چون مزد متناسب با تلاش است، نه نتیجه! و تلاش هم هر چقدر سخت تر و در امکانات کمتر باشد ارزشش بیشتر و مزد آن افزون تر است. پس کسی در دنیا چیزی از دست نمیدهد.

امام صادق(علیه السلام) در روایت مفصلی فرموده اند:
«وقتی روز قیامت فرا رسد، دو تن از بندگان با ایمان که هر دو اهل بهشتند، برای حسابرسی نگهداشته می شوند که یکی از آن دو در دنیا فقیر و دیگری غنی و ثروتمند بوده اند، بنده فقیر به زبان می آید و عرض می کند: ای پروردگار من! چرا بمانم؟ به عزتت سوگند! که تو خود می دانی که ولایتی به من ارزانی نداشتی که بخواهم به عدل و داد یا جور و ستم، فرمان برانم، مال و ثروتی به من ندادی که حقوق آن را بپردازم یا نپردازم. و رزق و روزی چنانکه خود دانسته و مقدر فرموده بودی، جز به قدر کفایت نبود، پس خدای عزیز و گرامی می فرماید: بنده ام راست گفت، راهش را باز کنید تا داخل بهشت شود و دیگری (بنده ثروتمند) به حال خود باقی می ماند تا اینکه عرق زیادی از بدنش جاری می شود که هر گاه چهل شتر از آن بنوشند، آنها را بس است»(10)

دسته پنجم:
حسابرسی تأثیرگذاری بر دیگران
علاوه بر آنچه گذشت از آیات و روایات بر می آید عواملی که بر روی انسان تأثیرگذار بوده، و هدایت را برای او سخت یا آسان میکنند در حسابرسی او نقش دارند، و از آن طرف کسانی که تأثیرگذار باشند چه منفی و چه مثبت در ثواب و گناه شریک خواهند بود، به عنوان نمونه قرآن کریم می فرماید:
«لِيَحْمِلُوا أَوْزارَهُمْ كامِلَةً يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ مِنْ أَوْزارِ الَّذينَ يُضِلُّونَهُمْ بِغَيْرِ عِلْمٍ أَلا ساءَ ما يَزِرُون‏»؛ سرانجام روز قيامت بار گناهانشان را به طور كامل و بخشى از بار گناهان كسانى كه از روى بى‏دانشى گمراهشان مى‏كنند، به دوش مى‏كشند. آگاه باشيد! بد بارى است كه به دوش مى‏كشند.(11)

و پیامبر(صلی الله علیه و آله) نیز در روایتی می فرمایند:
«مَن یَشفَعْ شَفاعَةً حَسَنَةً، أو أمَرَ بمَعروفٍ ، أو نَهى عَن مُنكَرٍ ، أو دَلَّ على خَیرٍ ، أو أشارَ بهِ، فهُو شَریكٌ . و مَن أمَرَ بسُوءٍ ، أو دَلَّ علَیهِ ، أو أشارَ بهِ ، فهُو شَریكٌ»؛ هر كس براى كارى نیك وساطت كند یا به كارى نیك فرمان دهد یا از كارى زشت باز دارد یا به كارى نیك راهنمایى كند و یا در هنگام مشورت آن را نشان دهد، چنین كسى [در انجام آن كار ]شریك است و هر كه به كارى بد و زشت فرا خواند یا به آن راهنمایى كند و یا در هنگام مشورت آن را توصیه كند، او در آن كار شریك است.(12)

بنابراین به اندازه همان درصدی که شما برای تربیت، محیط، ژنتیک و مانند آن نقش و تاثیرگذاری قائل هستید، به همان اندازه انسان مجرم در مجازاتش تخفیف خواهد داشت؛ پس جای نگرانی از بابت این تفاوت ها وجود ندارد.

نکته سوم: نقش انسان در سرنوشتش
اینکه گمان کنیم همه چیز در گرو علل پیشینی است و انسان امکان تغییر شرایط را ندارد هم بر خلاف عقل است، وهم بر خلاف آیات و روایات. ما به روشنی می بینیم انسان هایی را که در فقر و محدودیت یا معلولیت رشد کرده اند و به انسان های بزرگی تبدیل شده اند.
قرآن کریم هم از سنت الهی می گوید که تغییر شرایط در گرو تغییر انسان است: «ِإِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ»؛ خدا سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمی دهد مگر آنچه که مربوط به خودشان است را تغییر دهند(13)

یا می فرماید: «أَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعى‏»؛ برای انسان بهره ای نیست مگر آنچه که سعی و تلاش نموده.(14)
و نیز می فرماید: «وَ الَّذينَ جاهَدُوا فينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا»؛ و کسانی که در راه ما تلاش و مجاهدت کنند آنها را به راه های خویش هدایت می کنیم.(15)

خب این آیات و آیات مشابه داد میزنند که کار دست خود بشر است، پس نباید چشم روی این آیات شفاف ببندیم و دو تا آیه را که موافق با نظر ماست را بگیریم و گمان کنیم سرنوشت انسان از پیش تعین شده است و قابلیت تغییر آن را ندارد، و کسی که در بدبختی به دنیا آمده حتما باید در بدبختی بمیرد!

آنچه که به انسان ضربه میزند کم پولی و کم استعدادی و کمبودهای مادی دیگر نیست! بلکه حس ناامیدی و اضطراب است که انسان را از تلاش و حرکت باز میدارد، منفی نگری است که انسان را زمین گیر می کند. عمده انسان هایی که گمان می کنند به خاطر کمبودها از دیگران عقب افتاده اند وقتی پای سخنانشان می نشینی میفهمی در قفس افکار منفی خودشان اسیر شده اند.
امام رضا(علیه السلام) در روایتی با سند صحیح می فرمایند:
«أَحْسِنِ الظَّنَّ بِاللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ أَنَا عِنْدَ ظَنِّ عَبْدِيَ الْمُؤْمِنِ بِي إِنْ خَيْراً فَخَيْراً وَ إِنْ شَرّاً فَشَرّا»؛ به خداوند گمان نیکو برده و حُسن ظن داشته باش، پس به درستی که خداوند می گوید من نزد گمان بنده ام هستم، اگر به من گمان نیک داشته باشد همان خیر و نیکی را برای او رقم میزنم، و اگر گمان بد ببرد همان را برای او مقدر میسازم.(16)

نکته چهارم: میانه روی در ترس و امید
نکته پایانی اینکه در لابلای کلام شما بوی ناامید و اضطراب احساس میشود، یعنی خوف و ترس شما از عذاب الهی بر امید و اتکاء به رحمت خداوند فزونی یافته! در حالی که رحمت خداوند بر غضب او سبقت رفته است:
«يَا مَنْ سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ غَضَبَه‏»؛ ای کسی که رحمتش بر غضبش پیشی گرفته است.(17)

پس رحمت خداوند را نادیده نگیرید؛ پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرموده اند:
«مَنْ‏ وَعَدَهُ‏ اللَّهُ‏ عَلَى‏ عَمَلٍ‏ ثَوَاباً فَهُوَ مُنْجِزُهُ لَهُ وَ مَنْ أَوْعَدَهُ عَلَى عَمَلٍ عِقَاباً فَهُوَ فِيهِ بِالْخِيَار»؛ کسی که خداوند به او وعده ثواب برای عملی را داده است به آن عمل خواهد کرد، و کسی را که خداوند تهدید به عذاب کرده است برای عذاب کردن او اختیار دارد.(18)

طبق فرمایش امام صادق(علیه السلام) این رحمت الهی در قیامت آنقدر گسترده خواهد شد که شیطان هم در آن طمع میکند:
«إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ نَشَرَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى رَحْمَتَهُ حَتَّى يَطْمَعَ إِبْلِيسُ فِي رَحْمَتِه‏» (19)

روشن است که با بخشیده شدن من و شما شیطان طمع نمی کند، تصور کنید چه کسانی در قیامت بخشیده میشوند که شیطان هم طمع می کند! باید مراقب باشیم که خوف ما بر امید ما غلبه نکند و ما را به ناامیدی و ترس بیش از حد نکشاند که این موجب میشود انسان از زندگی اش لذتی نبرده و دچار افسردگی شود، همه چیز باید در حالت تعادل باشد.

پی نوشت ها:
1. انعام:165/6.
2. تکاثر:8/102.
3. کلینی، محمد، الكافي، دار الكتب الإسلامية، تهران، چاپ چهارم، 1407ق، ج1، ص11.
4. الکافی، ج2، ص264.
5. بقره:155/2.
6. بقره:177/2.
7. حج:22/ 34و35.
8. نجم:39/53.
9. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، دار إحياء التراث العربي‏، بیروت، چاپ دوم، 1403ق، ج67، ص191.
10. صدوق، محمد بن علی، الأمالی، نشر كتابچى‏، تهران، چاپ ششم، 1376ش، ص360.
11. نحل:25/16.
12. بحارالانوار، ج2، ص24.
13. رعد:11/13.
14. نجم:39/53.
15. عنکبوت:69/29.
16. الکافی، ج2، ص72.
17. طوسى، محمد بن الحسن‏، مصباح المتهجد، موسسه فقه الشیعه، بیروت، چاپ اول، 1411ق، ج2، ص442.
18. صدوق، محمد بن علی، التوحید، نشر جامعه مدرسين‏، قم، چاپ اول، 1398ق، ص406.
19. الأمالی صدوق، ص205.

موضوع قفل شده است