چه كسي اذان پيامبر را تغيير داد؟!!

تب‌های اولیه

36 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چه كسي اذان پيامبر را تغيير داد؟!!

باز ممکن است بگوييد اين مسئله اصلا اهميت ندارد ... حق با شما است اما همين مسائل جزيی در کنار هم عامل تغييرات عمده ای ميشوند ...فيلم الرساله را ديده ايد؟ همان فيلمی که در ايران بنام محمد رسول الله(ص) بارها و بارها بنمايش در آمده است؟ حتما يادتان آمد ...بله ..در صحنه ای از فيلم بلال بر بالای کعبه اذان گفت اما اذان او در ايران سانسور شد ...چرا؟ به همان دليل که هيچ اذان ديگری غير از اذان موذنين ايرانی قابل پخش نيست! همه باطل هستند! آيا ميدانيد تنها کشوری که اذانش با ديگر کشورها فرق ميکند ايران است؟ ...بله ..در ايران جمله اشهد ان علی ولی الله به اذان اضافه شده ...سری به رساله های توضيح المسائل مراجع تقليد بزنيد ..بدون استثناء همه آنها نوشته اند که در اذان اين جمله نيست اما برای استحباب(مستحب بودن) آنرا ميگوييم!

زمانی که پيامبر به پيغمبری مبعوث شده علی(ع) ده سال بيشتر نداشت ...و معلوم است که در آن اذان نام علی(ع) نبود ...اما چه شد که اين جمله به اذان اضافه شد؟ داستان به شاه اسماعيل اول بر ميگردد ..او طی يک فرنمان دولتی يا بقول امروزيها طی يک حکم حکومتی امر کرد که اين جمله را در اذان بگويند و پس از آن اين جمله به اذان وارد شد ...سوال اين است آيا او حق داشت اذان پيامبر را عوض کند؟ و آيا مراجع و فقهای ما که همگی اين جمله را جزو اذان نمی دانند جرات دارند اذانی بدون آن بگويند؟ هرگز ....

در مقابل شيعيان اهل سنت را متهم ميکنند که در اذان جمله الصلوه خير من النوم را اضافه کرده اند و ميگويند اين جمله بنا به دستور خليفه دوم عمر ابن خطاب به اذان اضافه شد و حی علی خير العمل حذف گرديد ...اولا اهل سنت نام خليفه خود را در اذان نياورده اند و دوم اين تغيير در زمان پيامبر و بنا به دستور خود ايشان آنهم فقط در اذان فجر يا همان صبح ايجاد شد ..معنی جمله اين است که نماز از خواب بهتر است ..اما چرا؟ شما بهتر از من ميدانيد که بسياری از افراد نماز صبحشان قضا ميشود و علت آن شيرينی و سنگينی خواب صبح است و بلند شدن از خواب صبح بخصوص در هواس سرد کاری دشوار است ...

مقايسه اين دو غلط است و گرنه آنها بايد ميگفتند اشهد ان ابوبکر ولی الله! در حاليکه هرگز چنين چيزی در اذان نيست نه واجب و نه مستحب ! و ديگر اينکه مستحب بودن ميتواند دليل تغيير اذان باشد؟ اگر شما از چيزی خوشتان آمد که اتفاقا چيز خوبی هم هست آيا حق داريد در اذان آنرا بگوييد؟

حال بگذريم از اضافات ديگر که معمولا گفته ميشود اشهد ان عليا و اولاده المعصومين حجج الله ...و جملاتی مشابه آن ..آيا ايران که دم از وحدت مسلمانان ميزند و هفته وحدت را جشن ميگيرد حاضر است جمله ای را که خود قبول دارد جزو اذان نيست حذف کند تا وحدت بيشتری پيش بيايد؟ کشوری که اذانش با همه جهان اسلام فرق دارد ميتواند منادی وحدت باشد؟يا اينکه برای وحدت لازم است همه کشورها به حرف ما گوش کنند!

اذان شعار اسلام است و حفظ آن وظيفه هر مسلمان .....و بدانيم گفتن اشهد ان علی ولی الله دست بردن در حکم خدا و رسول است ...همه ما علی(ع) را ولی خدا ميدانيم او از اولياء خدا و از مقربين درگاه احديت است ..علی(ع) فضايلی بيشمار دارد و قطعا از جايگاه کم نظيری در بهشت بر خوردار است اما هيچکدام اينها دليلی بر تغيير اذان نيست ....
اميد وارم نه به کسی توهين شده باشد و نه به اختلافی دامن زده شده باشد ...من بر اين باورم اکثريت مردم ايران که از اين واقعيت بی خبرند هرگز مقصر نيستند و خداوند همين اذانی را که ميگويند از آنها قبول ميکند اما دانايان ديگر توجيهی ندارند...و السلام

هذا اول الکلام صرف ادعای چیزی آنرا اثبات نمیکند حال از کجا معلوم که جمله الصلاه خیر من النوم را رسول مکرم اسلام اضافه کرده اند
این را هم بدانید تنها کشوری که حکومت شیعی دارد ایران است پس باید یک فرق هایی هم داشته باشد والا ایران هم می شد مثل کشور سعودی ها جیره خوار آمریکاییها وصهیونیست ها
سلمنا که ما یک امر مستحبی را (با دلیل) به اذان اضافه کرده ایم اما خلیفه دوم چه دلیلی داشت که یک مستحب (عقد موقت)را بدون دلیل حرام اعلام کرد.
یا اینکه چرا امام جماعت مسجدالحرام ومسجدالنی بسم الله الرحمن الرحیم را از نماز دزدیده اند.
اگر بخواهیم تحریفات اینچنینی در مذهب اهل سنت را بشماریم مثنوی هفتاد من می شود یک سری اعتقادات شما دارید یک سری ما در مورد اذان دلیل بیاورید تا حرف شما را قبول کنیم .

خب بخش هايي از پست من حذف شده دويرايش مدير اجرايي چطور توقع جواب كامل داشته باشم ...
در ضمن جناب محمد من سني نيستم يعني خوشبختانه مسلمان نيستم

جناب sosme
بخشی از ابتدای مطلب شما که درج مطالب خلاف قوانین سایت بود وربطی هم به اصل بحث نداشت حذف گردید.

بسياري از شيعيان اين عبارت را در هنگام اذان ، بر زبان مي آورند ، در ابتدا بايد گفت که اجماع شيعيان بر استحباب اين شهادت است ؛ اما در مورد علت استحباب آن اختلاف دارند :
نظر علماي شيعه در مورد استحباب شهادت ثالثه «أشهد أن عليا ولي الله»:

در اين زمينه دو نظر موجود است :
1- عده اي آن را جزء مستحب مي دانند ؛ يعني مانند قنوت که جزئي از نماز بوده و مستحب است .
2- عده اي نيز آن را مستحب مي دانند ؛ اما بدون قصد جزئيت ؛ يعني مستحبي است که جزو اجزاي اذان نيست ؛ مانند صلوات در هنگام بردن يا شنيدن نام گرامي رسول اسلام صلي الله عليه وآله وسلم که استحباب صلوات فرستادن ، بعد از شنيدن نام ايشان مخصوص به غير اذان نيست ؛ يعني حتي در اذان هم اگر کسي نام ايشان را بر زبان آورد مستحب است بعد از آن صلوات بفرستد ؛ وکسي در اين زمينه اشکال نگرفته است .
در مورد شهادت ثالثه نيز همين مطلب جاري است ؛ زيرا در روايات شيعه چنين آمده است که هر زمان شخصي شهادت به وحدانيت خدا و نبوت پيغمبر گرامي اسلام داد ، بلافاصله بعد از آن شهادت به ولايت امير مومنان نيز بدهد .
صاحب جواهر مى گويد:
« الا انه لا بأس بذكر ذلك لا على سبيل الجزئية عملاً بالخبر المزبور ولا يقدح مثله فى الموالاة و الترتيب، بل هى كالصلاة على محمد عند سماع اسمه... بل لو لا تسالم الأصحاب لأمكن دعوى الجزئية بناء على صلاحيّه العموم لمشروعية الخصوصية. و الامر سهل.»
جواهر الكلام 9: 87.
« ولى اشكالى ندارد ذكر شهادت سوم نه به عنوان جزئيت، بلحاظ عمل كردن به روايت احتجاج و اين معنى شهادت سوم ضررى به موالات و ترتيب اذان و اقامه نمى زند، بلكه همانند صلوات بر محمد است به هنگام شنيدن اسم ايشان در اذان و بلكه اگر اتفاق و تسالم اصحاب و فقهاء بر عدم جزئيت نبود جا داشت ادعاى جزئيت آنرا مى كرديم، بنابراينكه عمومات صلاحيت دارند خصوصيت براى عبادت تشريع كنند.
و اگر کسي در فتواي عده اي از علما ديده شود که حکم به تحريم آن کرده اند ، مقصود حکم به تحريم به نحو جزئيت بوده است ؛ يعني آن را نبايد به قصد جزء اذان گفت . اما اصل گفتن آن بدون اين قصد ، اشکالي ندارد .
روايات بر جواز شهادت ثالثه :

روايت اول :

روى القاسم بن معاوية قال : قلت لأبي عبد الله ( عليه السلام ) : هؤلاء - أي السنة - يروون حديثا في أنه لما أسري برسول الله رأى على العرش مكتوبا : لا إله إلا الله محمد رسول الله أبو بكر الصديق ، فقال ( عليه السلام ) : سبحان الله ، غيّروا كل شئ حتى هذا ؟ قلت : نعم ، قال ( عليه السلام ) : إن الله عز وجل لما خلق العرش كتب عليه : لا إله إلا الله محمد رسول الله علي أمير المؤمنين ، ولما خلق الله عز وجل الماء كتب في مجراه : لا إله إلا الله محمد رسول الله علي أمير المؤمنين ، ولما خلق الله عز وجل الکرسي کتب على قوائمه : لا إله إلا الله محمد رسول الله علي أمير المؤمنين ، وهكذا لما خلق الله عز وجل اللوح ، ولما خلق الله عز وجل جبرئيل ، ولما خلق الله عز وجل الأرضين - إلى قضايا أخرى ، فقال في الأخير : قال ( عليه السلام ) : ولما خلق الله عز وجل القمر كتب عليه : لا إله إلا الله محمد رسول الله علي أمير المؤمنين ، وهو السواد الذي ترونه في القمر ، فإذا قال أحدكم : لا إله إلا الله محمد رسول الله ، فليقل : علي أمير المؤمنين.
الاحتجاج : 158
از امام جعفر صادق عليه السلام چنين روايت شده است که :
به حضرت عرض نمودم : ايشان ( سنيان ) روايتي نقل مي کنند که وقتي رسول خدا به آسمان برده شد ، بر روي عرش نوشته اي ديد که : لا اله الا الله محمد رسول الله ، ابو بکر صديق!!!
پس حضرت فرمودند : سبحان الله ؛ همه چيز را تغيير دادند ؛ حتي اين را ؟ گفتم : آري ؛ پس فرمودند : خداوند وقتي عرش را آفريد بر روي آن نوشت : لا اله الا الله محمد رسول الله علي امير المومنين ؛ و وقتي آب را آفريد در محل حرکت آن نوشت : لا اله الا الله محمد رسو الله علي امير المومنين ؛ و وقتي خداوند کرسي را آفريد بر پايه هاي آن نوشت : لا اله الا الله محمد رسول الله علي امير المومنين ؛ و وقتي خداوند لوح را آفريد نيز چنين کرد ؛ و وقتي جبريل را آفريد ؛ و وقتي زمين ها را آفريد ؛ و ... پس در انتها فرمودند : ووقيت خداوند ماه را آفريد بر روي آن نوشت : لا اله الا الله محمد رسول الله علي امير المومنين ؛ و اين همان سياهي است که در ماه مي بينيد ؛ پس هر زمان که يکي از شما گفت : لا اله الا الله محمد رسول الله ، پس بايد بگويد :علي ولي الله
و همانطور که در بحث بالا گذشت ، اين روايت مربوط به زمان يا مکان خاصي نيست و شامل اذان نيز مي گردد .
تاييد اين مضمون در روايات اهل سنت :

در روايات اهل سنت ، رواياتي را مي بينيم که اين مضمون را تاييد مي نمايد :
روايت اول :

عن ابي الحمراء عن رسول الله (ص) قال: لمّا اسري بي الى السماء إذا على العرش مكتوب لا إله إلاّ الله ، محمد رسول الله ايّدته بعلي .
الدر المنثور سيوطي ج 4 ص 153، الخصائص الكبرى السيوطي ج 1 ص 7، الشفاء قاضي عياض ص 138، المناقب ابن المغازلي ص 39، الرياض النضرة في مناقب العشرة المبشّرة ج 2 ص 227، درر السمطين ص120.
از ابي حمراء از رسول خدا ( ص) روايت شده است که فرمودند : وقتي که من به آسمان برده شدم بر عرش نوشته شده بود که خدايي جز خداي يگانه نيست ؛ محمد فرستاده اوست ؛ او را با علي پشتيباني نمودم .
روايت دوم :

عن ابن مسعود عن رسول الله (ص) قال: أتاني ملك فقال:يا محمّد واسأل من ارسلنا من قبلك من رسلنا على ما بعثوا . قلت:على ما بعثوا ؟ قال:على ولايتك وولاية علي بن ابي طالب.
معرفة علوم الحديث حاكم النيسابوري ص96 .
از ابن مسعود – در ذيل آيه 45 سوره زخرف - از رسول خدا ( ص ) روايت شده است که فرمود : اي محمد از فرستادگان قبل از خودت بپرس که به چه شرطي فرستاده شده اند ؟ پرسيدم به چه شرطي فرستاده شده اند ؟ پاسخ داد : بر ولايت تو و ولايت علي بن ابي طالب
روايت سوم :

عن حذيفة عن رسول الله (ص) قال: لو علم الناس متى سمّي علي أمير المؤمنين ما انكروا فضله ، سمّي أمير المؤمنين وآدم بين الروح والجسد ، قال الله تعالى: وإذ أخذ ربّك من بني آدم من ظهورهم ذريّتهم واشهدهم على انفسهم الست بربّكم قالت الملائكة بلى فقال: أنا ربّكم محمد نبيّكم علي أميركم.
فردوس الاخبار ديلمي ج 3 ص 399 .
از حذيفه از رسول خدا ( صلي الله عليه وآله وسلم ) روايت شده است که فرمودند : اگر مردم مي دانستند چه زماني علي را به اميري مومنان انتخاب کردند ، برتري او را انکار نمي کردند ؛ او زماني امير مومنان شد که آدم بين روح و جسد بود ( هنوز روح در بدن او وارد نشده بود ) خداوند مي فرمايد : « و هنگامي که پروردگارت از فرزندان آدم از پشت هاي ايشان نسل ايشان را بيرون آورد و ايشان را شاهد بر خويش گرفت که آيا من پروردگار شما نيستم ؟
گفتند : چرا ؛ پس فرمود : من پروردگار شمايم ؛ محمد پيامبر شما و علي امير شما .
روايت دوم :

روايتي است که آن را سيد نعمت الله جزايري از استاد خويش مرحوم مجلسي مرفوعا از رسول خدا نقل مي کند که فرمودند :
عن رسول الله (ص) قال: يا علي اني طلبت من الله ان يذكرك في كل مورد يذكرني فأجابني واستجاب لي .
از رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم روايت شده است که فرمودند : من از خدا خواسته ام که در هر جايي که من را ذکر مي کند تو را نيز ذکر نمايد ؛ پس درخواست من را قبول کرده و مورد اجابت قرار داد .
طبق اين روايت در هر جايي که رسول خدا ذکر مي شود ( که اذان نيز از جمله آن هاست ) امير مومنان نيز ذکر خواهد شد .
شاهد بر اين روايت در کتب اهل سنت :

از جمله شواهد اين روايت ، روايتي است که اهل سنت در مورد امير مومنان نقل مي کنند که رسول خدا به ايشان فرمودند :
ما سئلت ربّي شيئا في صلاتي إلاّ اعطاني وما سألت لنفسي شيئا إلاّ سألت لك .
مجمع الزوائد ج 9 ص 110، كنز العمّال ج 13 ص 113، الرياض النضرة ج 2 ص 213 .
از پروردگار خويش در نمازم هيچ چيز نخواستم ، مگر آنکه آن را به من داد ؛ و براي خويش چيزي نخواستم مگر آنکه آن را براي تو نيز خواستم .
و قطعا در اين زمينه روايات ديگري نيز موجود بوده كه به دست ما نرسيده است ؛ مرحوم علامه مجلسي مي فرمايند :
وأقول : لا يبعد كون الشهادة بالولاية من الأجزاء المستحبة للأذان ، لشهادة الشيخ والعلامة والشهيد وغيرهم بورود الأخبار بها .
بحار الانوار ج 84 ص 111 .
و مي گويم : بعيد نيست كه شهادت به ولايت از اجزاي مستحب اذان باشد ؛ زيرا شيخ (‌طوسي ) و علامه (‌حلي )‌ و شهيد و غير ايشان ، شهادت داده اند كه رواياتي در اين زمينه آمده است .
بنا بر اين شهادت ثالثه نزد بيشتر علماي ما مکمل شهادت به رسالت رسول گرامي اسلام است و خود نيز مستحب ؛ اگر چه جزو اجزاي اذان به شمار نمي رود .
حضرت آيت الله العظمي سيستاني نيز در منهاج الصالحين ج 1 ص 191 به اين مطلب اشاره فرموده اند .
شهادت ثالثه از چه زماني شروع شده و آيا جداي از روايات عامه روايت خاصي نيز دارد ؟

ابوذر در اذان شهادت به ولايت مى‏داد :

در اين زمينه مراغي مصري از علماي اهل سنت در کتاب خويش السلافة في امر الخلافة دو روايت از جناب صحابي عظيم الشان ابو ذر غفاري و نيز صحابي گرانمرتبه سلمان فارسي نقل مي کند :
روايت اول در مورد ابوذر:

أخرج أن رجلا دخل على رسول الله (صلى الله عليه واله وسلم) وقال : يا رسول الله إنّ أبا ذر يذكر في الأذان بعد الشهادة بالرسالة الشهادة بالولاية لعلى عليه السلام .
قال رسول اللّه‏(صلي الله عليه وآله وسلم ) كذلك ، أو نسيتم قولي في غدير خم : من كنت مولاه فعلي مولاه ) ؟ .
السلافة في أمر الخلافة، ص 32.
شخصي به نزد رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم آمده و گفت : اي رسول خدا ؛ ابو ذر در اذان بعد از شهادت به رسالت شهادت به ولايت علي مي دهد ؛ رسول خدا فرمودند : همين است ؛ آيا کلام من را در روز غدير خم فراموش کرديد که « هرکس که من مولاي اويم پس علي مولاي اوست »؟
روايت دوم در مورد سلمان :

دخل رجل على رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم ، فقال : يا رسول الله ! إني سمعت أمرا لم أسمع قبل ذلك ، فقال صلى الله عليه واله وسلم : ما هو ؟ قال : سلمان قد يشهد في أذانه بعد الشهادة بالرسالة ، الشهادة بالولاية لعلي (عليه السلام) ، قال (صلي الله عليه وآله وسلم ): سمعت خيرا.
السلافة في أمر الخلافة، ص 32.
شخصي به نزد رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم آمده و گفت : اي رسول خدا ،چيزي را شنيدم كه تا كنون نشنيده بودم ، رسول خدا فرمودند : آن چه چيزي است ؟
پاسخ داد :‌سلمان در اذان خويش بعد از شهادت به رسالت ، شهادت به ولايت علي عليه السلام مي دهد ؛ پس حضرت فرمودند : چيز نيكويي را شنيده اي !!
بنا بر اين نمي توان و نبايد گفتن شهادت ثالثه را جزو بدعت هاي در اذان دانست .
براي تكميل بحث ، بحث بدعت هاي در اذان را نيز ضميمه مطلب بالا مي نماييم :
بدعت ها در اذان :

الصلاة خير من النوم:

1- الصلاة خير من النوم از بدعتهاي حضرت خليفه ثاني‏عمر بن خطاب بوده و در زمان پيامبر اكرم اين جمله در اذان وجود نداشته. چنانچه ابن حزم ظاهري، و امام مالك و قرطبي تصريح دارند:
الف ) امام مالك مي‏گويد:

اِن المؤذن جاء الي عمربن الخطاب يؤذنه لصلاة الصبح فوجده نائماً فقال: الصلاة خير من النوم فأمره أن يجعلها في نداء الصبح.
هنگاميكه مؤذن نزد عمر آمد تا فرا رسيدن وقت نماز صبح را به او اعلام كند عمر را ديد كه به خواب فرو رفته فرياد برآورد: الصلاة خير من النوم، پس عمر به او دستور داد تا از اين پس اين عبارت را در اذان صبح قرار دهند.
الموطّا 1: 72
ب) ابن حزم مي‏گويد:

الصلاة خير من النوم، ولا نقول بهذا ايضا لأنه لم يأت عن رسول اللّه - صلي اللَّه عليه و سلّم .
الصلاة خير من النوم ؛ ما آن را قبول نداريم ؛ زيرا از رسول خدا نيامده است
المحلي 3: 161
2- السلام عليک ايها الامير:

احناف به پيروي از امام ابو يوسف در فصول اذان و قبل از حي علي الصلاة جايز مي‏دانند جمله‏اي را اضافه كرده و خطاب به خليفه وقت بگويند: السلام عليك ايها الامير و رحمة الله و بركاته –
الف) سرخسي مي‏گويد:

قد روي عن ابي يوسف رحمة الله انه قال: لابأس بأن يخصّ الأمير بالتثويب فيأتي بابه فيقول: السلام عليك ايها الامير و رحمة الله و بركاته حي علي الصلاة مرتين حي علي الفلاح مرتين الصلاة يرحمك اللّه
از ابو يوسف روايت شده است که گفت : اشکالي ندارد که تنها مخصوص حاکم تثويب کند (او را به نماز دعوت کند) پس به در خانه او آمده و بگويد :"السلام عليک ايها الامير ورحمة الله وبرکاته" و سپس دوبار حي علي الصلاة و دو باز حي علي الفلاح و سپس " الصلاة يرحمک الله"
المبسوط 1: 131
ب) حلبي مي‏گويد:

«عن أبي يوسف: لا أري بأساً أن يقول المؤذن السلام عليك أيها الامير و رحمة الله و بركاته حي علي الصلاة، حي علي الفلاح، الصلاة برحمك الله.» لاشتغال الأمراء بمصالح المسلمين، اي و لهذا كان مؤذن عمر بن عبدالعزيز - رضي‏الله عنه - يفعله.
از ابو يوسف نقل شده است که گفت : اشکالي نمي بينم در اينکه موذن بگويد : السلام عليک ايها الامير ورحمة الله وبرکاته حي علي الصلاة حي علي الفلاح الصلاة يرحمک الله .
زيرا حاکمان مشغول مصالح مسلمانان هستند و به همين دليل موذن عمر بن عبد العزيز چنين مي کرده است .
السيرة الحلبية 3: 304
مصادر ذيل نيز در اين زمينه مشاهده شود:
الهداية في شرح البداية 1: 42 الجامع الصغير 1: 38- تاريخ مدينة دمشق، ج 60: 40 - شرح الزرقاني 1: 215 - تنوير الحوالك ج 1، ص 71 - الذخيره 2: 47 - مواهب الجليل 1: 431، الطبقات الكبري 5: 334 و 359.
3- حذف «حي علي خير العمل» از اذان:

الف) صاحب اضواء البيان مي گويد :

که ابن عمر در اذان خود آن را مي گفته است نيز علي بن الحسين مي گفته اين همان اذان اوليه(بدون تغيير) است .بلال نيز گاهي اينچنين اذان مي گفته است.
اضواء البيان ج8 ص 156
ب) بيهقي در سنن کبراي خود مي گويد :

1842 أخبرنا أبو عبد الله الحافظ وأ بو سعيد بن أبي عمرو قالا ثنا أبو العباس محمد بن يعقوب ثنا يحيى بن أبي طالب ثنا عبد الوهاب بن عطاء ثنا مالك بن أنس عن نافع قال كان بن عمر يكبر في النداء ثلاثا ويشهد ثلاثا وكان أحيانا إذا قال حي على الفلاح قال على أثرها حي على خير العمل ورواه عبد الله بن عمر عن نافع قال كان بن عمر ربما زاد في أذانه حي على خير العمل ورواه الليث بن سعد عن نافع
ابن عمر در اذان خود سه بار الله اکبر مي گفت و سه بارشهادت مي داد ، وگاهي اوقات نيز وقتي حي علي الفلاح را مي گفت ، در پشت سر آن مي گفت : حي علي خير العمل ....
ابن عمر گاهي در اذانش حي علي خير العمل را زياد مي کرد .
1843 كما أخبرنا أبو عبد الله الحافظ أنا أبو بكر بن إسحاق ثنا بشر بن موسى ثنا موسى بن داود ثنا الليث بن سعد عن نافع قال كان بن عمر لا يؤذن في سفره وكان يقول حي على الفلاح وأحيانا يقول حي على خير العمل ورواه محمد بن سيرين عن بن عمر أنه كان يقول ذلك في أذانه وكذلك رواه نسير بن ذعلوق عن بن عمر وقال في السفر وروي ذلك عن أبي أمامة
ابن عمر در سفر اذان نمي گفت و در اذان خود مي گفت : حي علي الفلاح و گاهي در پشت سر آن مي گفت : حي علي خير العمل
1844 وأخبرنا محمد بن عبد الله الحافظ أنا أبو بكر بن إسحاق ثنا بشر بن موسى ثنا موسى بن داود ثنا حاتم بن إسماعيل عن جعفر بن محمد عن أبيه أن علي بن الحسين كان يقول في أذانه إذا قال حي على الفلاح قال حي على خير العمل ويقول هو الأذان الأول
از علي بن الحسين (امام سجاد) نقل شده است که در اذان خود وقتي به حي علي الفلاح مي رسيد مي گفت : حي علي خير العمل و مي گفت اين اذان اول است (اذان قبل از تحريف)
سنن البيهقي الكبرى ج1/ص424
ج) ابن ابي شيبه مي گويد :

من كان يقول في أذانه حي على خير العمل :
2239 حدثنا أبو بكر قال نا حاتم بن إسماعيل عن جعفر عن أبيه ومسلم بن أبي مريم أن علي بن حسين كان يؤذن فإذا بلغ حي على الفلاح قال حي على خير العمل ويقول هو الأذان الأول
2240 حدثنا أبو خالد عن بن عجلان عن نافع عن بن عمر أنه كان يقول في أذانه الصلاة خير من النوم وربما قال حي على خير العمل
2241 حدثنا أبو أسامة قال نا عبيد الله عن نافع قال كان بن عمر زاد في أذانه حي على خير العمل
کساني که در اذان خود حي علي خير العمل مي گفته اند :
...علي بن الحسين اذان مي گفت ، پس وقتي که به حي علي الفلاح رسيد گفت : حي علي خير العمل و فرمود که اين اذان اول است .
... ابن عمر در اذان خود مي گفت الصلاة خير من النوم و گاهي مي گفت حي علي خير العمل
...ابن عمر در اذان خود حي علي خير العمل را زياد مي کرد .
مصنف ابن أبي شيبة ج1/ص195
د) عبد الرزاق صنعاني مي گويد :

1797 عبد الرزاق عن بن جريج عن نافع عن بن عمر أنه كان يقيم الصلاة في السفر يقولها مرتين أو ثلاثا يقول حي على الصلاة حي على الصلاة حي على خير العمل
ابن عمر هنگامي که در سفر نماز مي خواند آن را دو يا سه بار مي گفت ؛ مي گفت : حي علي الصلاة حي علي الصلاة حي علي خير العمل
مصنف عبد الرزاق ج1/ص464:
هـ) متقي هندي در کنز العمال مي گويد :

23174 - عن بلال كان بلال يؤذن بالصبح فيقول حي على خير العمل
بلال اذان صبح را مي گفت ، پس در آن مي گفت : حي علي خير العمل
کنز العمال ج8/ص161
و) ابن حجر در لسان الميزان مي گويد :

زعم أنه سمع بن هارون عن الحماني عن أبي بكر بن عياش عن عبد العزيز بن رفيع عن أبي محذورة رضي الله عنه قال كنت غلاما فقال لي النبي صلى الله عليه وسلم اجعل في آخر أذانك حي على خير العمل وهذا حدثنا به جماعة عن الحضرمي عن يحيى الحماني
ابي محذوره گفته است : جوان بودم که رسول خدا صلي الله عليه [وآله] و سلم فرمودند در آخر اذانت حي علي خير العمل بگو
لسان الميزان ج1/ص268
جالب اينكه مولف لسان الميزان بعد از نقل اين مطلب مي گويد وي بخاطر نقل اين روايت ضعيف است!!! يعني چون اين حرف مخالف مذهبشان است راوي آن را دروغگو مي پندارد با اينکه باقي علماي اهل سنت وي را تاييد کرده اند.
و) زيلعي مي گويد :

ما جاء في حي على خير العمل أخرجه البيهقي عن عبد الله بن محمد بن عمار وعمار وعمر ابني أبي سعد بن عمر بن سعد عن آبائهم عن أجدادهم عن بلال أنه كان ينادي بالصبح فيقول حي على خير العمل فأمره النبي صلى الله عليه وسلم أن يجعل مكانها الصلاة خير من النوم وترك حي على خير العمل انتهى قال البيهقي لم يثبت هذا اللفظ عن النبي صلى الله عليه وسلم فيما علم بلالا وأبا محذورة ونحن نكره الزيادة فيه والله اعلم قال في الإمام ورجاله يحتاج إلى كشف أحوالهم انتهى واخرج البيهقي أيضا عن عبد الوهاب بن عطاء ثنا مالك بن أنس عن نافع قال كان بن عمر أحيانا إذا قال حي على الفلاح قال على أثرها حي على خير العمل ثم أخرجه عن الليث بن سعد عن نافع عن بن عمر نحوه قال ورواه عبيد الله بن عمر عن نافع ان بن عمر ربما زاد في اذانه حي على خير العمل
آنچه که در مورد حي علي خير العمل آمده است :
بيهقي از ... نقل کرده است که بلال اذان صبح را مي گفت پي مي فرمود حي علي خير العمل ؛ پس رسول خدا به او دستور دادند که به جاي آن الصلاة خير من النوم را قرار دهد و آن را رها کند .
بيهقي گفته است که اين متن با اين الفاظ – در مورد چيزهايي که به بلال و ابا محذوره ياد دادند ( که حي علي خير العمل را بردار و جاي آن الصلاة خير من النوم بگذار)- از رسول خدا نرسيده است ولي ما زياده را در اذان مکروه مي دانيم ( لذا حي علي خير العمل نمي گوييم)...ابن عمر گاهي اوقات وقتي مي گفت حي علي الفلاح به دنبال آن مي گفت حي علي خير العمل ... ابن عمر گاهي در اذان خود حي علي خير العمل مي گفت .
نصب الراية ج1/ص290
جالب توجه آن است زيلعي گفته است روايت صحيح نداريم که رسول خدا به بلال گفته باشند الصلاة خير من النوم و تنها داريم که بلال در اذان خود حي علي خير العمل مي گفت. ولي مي گويد ما زياد کردن ( حي علي خير العمل ) را در اذان مکروه مي دانيم!!!
موفق باشيد

sosme;4930 نوشت:
چرا؟ به همان دليل که هيچ اذان ديگری غير از اذان موذنين ايرانی قابل پخش نيست! همه باطل هستند! آيا ميدانيد تنها کشوری که اذانش با ديگر کشورها فرق ميکند ايران است؟ ...بله ..در ايران جمله اشهد ان علی ولی الله به اذان اضافه شده ....

گویا شما خبر ندارید که ایران یک کشور شیعه نشین است!
ضمنا مطّلع باشید که در شبکه استانی صدا و سیمای کردستان اذان مؤذنین اهل تسنّن نیز پخش می شود.
در ضمن چرا به اهل تسنّن اعتراض نمیکنید که جمله ی ( الصّلاة خیر من النّوم ) را به اذان صبحشان اضافه کرده اند و آن را جزء لاینفک اذان میدانند، فقط به خاطر دستور عمر بن خطّاب که این جمله را به اذان اضافه کرد؟!!!

نمي دونم چرا هر كي يه سوال مي پرسه به سنيها مي پرند چه ربطي داره ايشان يك سوال پرسيدند فقط جوابش رو بديد ديگه سوال رو با سوال جواب نديد كه چرا سنيهااينجور...

سلام
پاسخ کامل در پست شماره 5 داده شده است

در "من لایحضره الفقیه"شیخ صدوق ذیل حدیث 897 بحث اذان و اقامه(جلد اول صفحه ی 290)، اذان را بدون "اشهد انّ علیاً ولی الله" می آورد و می نویسد: "قال مصنف هذا الکتاب رحمه الله هذا هو الاذان الصحیح لایزاد فیه و لا ینقص منه" این اذان درست است نه یک کلمه زیاد دارد ونه یک کلمه کم(همان اذانی است که بلال در حضور پیغمبر خوانده است).[="red"] "والمفوضه لعنهم الله" مفوضه که خدا لعنتشان کند." قد وضعوا اخباراً" یک اخباری جعل کردند، "و زادوا فی الاذان" و به اذان اضافه کردند.[/] در اذان دو جمله اضافه کردند. یکی"محمد و آل محمد خیر بریه" که در حال حاضر این جمله را نمی گوییم. و دیگری"و فی بعض روایاتهم بعد اشهد ان محمداً رسول الله، اشهد ان علیاً ولی الله، مرتین". بعضی دیگر هم گفته اند"اشهد ان علیاً امیرالمؤمنین حقا". سپس شیخ صدوق اضافه می کند: "لاشک فی ان علیاً ولی الله"، من شکی ندارم که علی ولی خداست. " لاشک فی ان امیرالمومنین حقا و ان محمداً و آل محمد خیر بریه" تردیدی ندارم که علی حق است و پیغمبر و آل او از همه ی موجودات بهترند. "ولکن لیس ذلک فی اصل الاذان" [="red"]حرف من این است که هر حرف خوبی را نباید در اذان گفت در اذان باید همان را گفت که پیغمبر گفته است. به چه حقی چیزی را به اذان اضافه می کنی که پیغمبر نگفته است؟ [/]ایا امام علی و ائمه هنگام اذان اینها را می‌گفته اند؟ در ادامه شیخ صدوق می‌گوید:"انما ذکرت ذلک لیعرف بهذه الزیاده المتهمون بالتفویض، المدلسون انفسهم فی جملتنا" من این را گفتم به خاطر اینکه به واسطه ی این زیادی یک علامت به شما داده باشم تا [="red"]با این علامت، متهمان به تفویض و کسانی را که به دروغ خودشان را میان ما شیعیان جای داده اند بشناسید. [/]یعنی در قرن چهارم علامت تشیع راستین این بوده است که در اذانش "اشهد ان علیاً ولی الله" را نگوید. اما اکنون در قرن چهاردهم، شیعه ی راستین کسی است که حتما این را بگوید و اگر نگوید متهم می‌شود به وهابی گری. اگر این گونه باشد آن وقت با شیخ صدوق که بزرگ شیعه است چگونه باید برخورد کنیم؟ لذا می بینید مسئله ی ساده و احتمالی و فرضی ای نیست.

سرکار sosme
در پست اول اشاره کردید که ورود شهادت ثالثه بر می گردد به دوران شاه اسماعیل صفوی( قرن دهم) اما در پست اخیر تصریح کرده اید که در زمان شیخ صدوق (قرن چهارم) عده ای این شهادت را در اذان می گفته اند.
و اگر بیشتر فحص کنید شاید به تاریخی قبل از آن نیز دست یابید.
نکته دیگر اینکه مساله آنچنان که شما تصور می کنید که اگر کسی این شهادت را در اذان و اقامه نگوید متهم به وهابی گری می شود نیست و برخی از علما یا مراجع آنرا نمی گویند یا گاهی یک بار می گویند و کسی آنها را متهم نکرده بلکه مردم با علم به این مساله به آنها اقتدا می کنند .
و ان شاء الله درباره زمان و علت ورود این ذکر در اذان و بازگشت شیخ صدوق از نظریه اول خویش، به این زودی مطلبی خواهم نگاشت .

جناب كميل من از خودم ننوشتم كه ! منبع رو زدم . شما بررسي بفرماييد بيزحمت
سپاس!

تاریخ ورود شهادت ثالثه در اذان و اقامه
در اواخر غیبت صغری و اوایل غیبت کبری سه دولت شیعی به طور همزمان در سه نقطه از جهان تشکیل شد : 1.دولت فاطمیان در مصر و مغرب عربی (297-567 ه.ق) 2.دولت آل بویه در ایران (320-451 ه.ق) 3.دولت آل حمدان در شامات (280- 381 ه.ق) این دولتهای شیعی برای اثبات تشیع خود به تلاشهای رقابت آمیزی دست زدند. یکی از اقدامات اصلی فاطمیان این بود که به طور رسمی و الزامی «حی علی خیر العمل »و «اشهد ان علیا ولی الله » را وارد اذان کردند. آل بویه نیز برای اینکه از فاطمیان عقب نمانند و در معرض اتهام عدم تشیع قرار نگیرند شهادت ثالثه را در اذان قرار دادند .
مرحوم آیت الله حکیم در کتاب مستمسک خویش پاسخی به این شبهه بیان کرده اند که خلاصه آن اینچنین است :« عیبی ندارد که انسان شهادت ثالثه را به قصد استحباب مطلق بگوید به استناد آنچه در کتاب احتجاج آمده است که هرگاه یکی از شما می گوید «لا اله الا الله ،محمد رسول الله» پس حتما بعد از آن بگوید: علی امیر المومنین. در واقع این گفتار در این زمانها از شعائر و نشانه های ایمان و تشیع شمرده می شود، پس از این جهت راجح (مستحب)خواهد خود ،اما نه به قصد جزئیت اذان واقامه...»
شیخ صدوق وارد کردن شهادت ثالثه در اذان را بدعت نامیده و آنرا به مفوضه و غلات نسبت داده است البته شیخ صدوق به دو جهت آنرا رد می کرد یکی اینکه روایات وارده درباره ورود شهادت ثالثه در اذان را رد می کرد و معتبر نمی دانست که اکنون نیز علمای شیعه آن روایات را نمی پذیرند. دیگر اینکه می گفت شهادت ثالثه جزء اذان نیست و بدعت است ، و این را همه علمای شیعه قائل هستند که گفتن شهادت ثالثه به قصد جزئیت بدعت است . لذا شیخ صدوق بعد از ملاقات و مذاکره اش با شیخ مفید موافقت کرد که شهادت ثالثه به قصد استحباب و نه به قصد جزئیت در اذان گفته شود .

مستمسک عروة الوثقی ج 5 ص545
احتجاج طبرسی ص78
شیوه استفاده از متون تاریخی ، حکیم زاده

[="Blue"]آیا جمله "اشهد ان علیا ولی الله" جزو اذان است؟
[="Magenta"]سید اسماعیل مرعشی در کتاب اهمیت اذان و اقامه و سومین شهادت، دو حدیث را از کتاب السلافه فی امر الخلافه که اثر محقق و دانشمند بزرگ اهل سنت شیخ عبدالله مراغی مصری است نقل می‌کند و از این دو حدیث بر می‌آید که شهادت سوم از زمان رسول خدا وجود داشته است.
[/]

1- سلمان فارسی در عصر پیامبر در اذان و اقامه بعد از گواهی به یکتایی خدا و رسالت پیامبر(ص) به ولایت امیرمؤمنان علی(ع) نیز شهادت می داد. یکی از اصحاب به محضر رسول خدا(ص) رسید و عرض کرد: ای رسول خدا، امروز موضوعی را شنیدم که قبلا نشنیده بودم. پیامبر فرمود: آن موضوع چیست؟ او عرض کرد: سلمان اذان می‌گفت. شنیدم او بعد از گواهی به یکتایی خدا و رسالت پیامبر به ولایت علی گواهی داد (این ماجرا بعد از حجه الوداع پس از ماجرای غدیر رخ داد). پیامبر فرمود: سمعتم خیرا؛ چیز خوبی شنیده‌اید.

2- نیز در مورد ابوذر غفاری روایت شده، یکی از اصحاب نزد پیامبر(ص) آمد و عرض کرد: ای رسول خدا ابوذر در اذان بعد از شهادت به رسالت پیامبر(ص) به ولایت علی شهادت می‌دهد و می‌گوید: اشهد ان علیا" ولی الله پیامبر فرمود: کذلک اونسیتم قولی فی غدیر خم من کنت مولاه فعلی مولاه فمن ینکث فانما ینکث علی نفسه؛ همین گونه است. مگر سخن مرا در غدیر خم فراموش کرده اید که گفتم هر کس من رهبر او هستم پس علی(ع) رهبر او است. هر کس پیمان را ب***د، قطعا به خودش آسیب رسانده است. در هر حال علی(ع) به حکم آیه انما ولیکم الله والرسول،(1) از اولیاء الهی بر مسلمین است، شهادت دادن بر ولاء علی به حکم آیه، بدون آن که آن را جزء اذان بدانیم کاری پسندیده است.

از دیدگاه شیعه، متن اذانی که در عصر رسول خدا(ص) برای نماز قرائت می‌شد به این صورت است: الله اکبر، الله اکبر، الله اکبر، الله اکبر، اشهد ان لا اله الا الله، اشهد ان لا اله الا الله. اشهد ان محمدا رسول الله، اشهد ان محمدا رسول الله. حی علی الصلوه، حی علی الصلوه، حی علی الفلاح، حی علی الفلاح، حی علی خیر العمل، حی علی خیر العمل، الله اکبر، الله اکبر، لا اله الا الله، لا اله الا الله. نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد.(2) اگر کسی یک کلمه کم یا زیاد کند، کار حرامی انجام داده است و هیچ گونه تردیدی در این نیست. باید همین گونه که هست، بجا آورده شود.(3)

شیخ صدوق می‌گوید: فرقه گمراه و ملعون مفوضه، از خود اخباری ساختند و در اذان این جمله را اضافه کردند: (محمد و آل محمد خیر البریه) بعضی از آنان جمله (اشهد ان علیا" امیرالمؤمنین حقا") را پس از (اشهد ان محمدا" رسول الله) اضافه کردند و در بعضی روایات این گروه، پس از (اشهد ان محمدا" رسول الله) اشهد ان علیا" ولی الله آمده است. شیخ صدوق اضافه می‌کند: تردیدی نیست در این که علی(ع) ولی الله امیرالمؤمنین بحق است و محمد و آل محمد، خیر البریه هستند. ولی این جمله ها در اصل اذان نیست(4).

برای همین فقهای شیعه هیچ کدام نگفته اند که این جمله جزء اذان است. از دیدگاه شیعه، اذان مانند احکام شرعی دیگر، به رسول خدا(ص) وحی شده است نه اینکه پیامبر خدا با مسلمانان م**** کند و قرار بگذارند که به فلان شکل انجام شود و به خاطر اینکه وحی است، نمی‌توان آن راکم و زیاد کرد. از حضرت امام صادق روایت شده است که فرمود: وحی بر پیامبرتان نازل می شود و شما گمان می کنید که آن حضرت اذان را از دیگران گرفته است.(5)

یکی از اتهاماتی که به شیعه نسبت می دهند این است که: شیعه جمله اشهد ان علیا امیرالمؤمنین را جزو اذان و گفتن آن را واجب می دانند. این ، اتهام و کذب است. چون هیچ کدام از فقهای شیعه نگفته اند که این جمله جزء اذان است و هیچ کدام گفتن آن را واجب نمی دانند. صاحب جواهر می گوید: ذکر جمله اشهد ان علیا امیر المؤمنین در اذان ، اگر به قصد جزئیت نباشد، اشکالی ندارد و به موالات اذان ضرر نمی زند همان طوری که ذکر جمله صلی الله علیه و آله بعد از اشهد ان محمد رسول الله به موالات اذان آسیب نمی‌رساند.(6)

آیت الله حکیم در مستمسک العروه می‌گوید: درباره شهادت به ولایت حضرت علی(ع)، شیخ طوسی در نهایه و مبسوط گفته است: روایات غیرقابل اعتمادی شهادت به ولایت را جزو اذان به حساب آورده است ولی نمی توان به آنها عمل کرد و اگر کسی این جمله را بگوید، گناه نکرده است. ولی باید دانست که این جمله نه فضیلت اذان و اقامه است و نه از کمال اذان و اقامه است و علامه در منتهی می گوید: اخبار شاذی که جمله «اشهد ان علیا امیرالمؤمنین» را جزء اذان و اقامه به حساب آورده ، قابل اعتماد نیستند. پس از این آیه الله حکیم می گوید: اگر کسی این جمله را به قصد استحباب مطلق بگوید اشکالی ندارد چون در حدیثی آمده است: هر وقت کسی لا اله الا الله و محمد رسول الله گفت، باید علی امیرالمؤمنین هم بگوید. بعد می گوید: در عصر حاضر، جمله اشهد ان علیا ولی الله از شعارهای تشیع گردیده است و اگر کسی به این خاطر آن را بگوید اشکالی ندارد و حتی ممکن است گاهی ذکر این جمله واجب باشد.(7)

در مستند العروه آمده است: ما برای گفتن جمله اشهد ان علیا ولی الله نیازی به ورود نص نداریم. چون ولایت، از متممات رسالت، از مقومات ایمان و کمال دین است و بخصوص در این عصر هیچ گونه نیازی به امر دیگری نیست چون این جمله روشن ترین شعار شیعه و آشکارترین رمز تشیع است. بر این اساس ذکر این جمله، چه در اذان و چه در غیر اذان هیچ گونه اشکالی ندارد. البته این جمله جزو اذان نیست و اگر کسی به قصد این که جزء اذان است، آن را بگوید، کار حرامی کرده است.(8)

به شهادت تاریخ، بنی امیه تمام تلاش خود را به کار بردند تا نام و آثار حضرت علی(ع) محو شود. شیعه برای زنده نگه داشتن نام علی و ولایت آن حضرت در طول تاریخ با همه تلاش، با ذکر جمله اشهد ان علیا ولی الله و امثال آن، مانع موفقیت دشمن شده است. فخر رازی در تفسیر سوره فاتحه، در مسأله فقهی جهر به بسم الله می‌گوید: علی(ع) بسم الله الرحمن الرحیم را در نمازها بلند می گفت و بر بلند گفتن تأکید داشت. وقتی که حکومت و دولت به بنی امیه رسید، آنان از بلند گفتن بسم الله الرحمن الرحیم ممانعت کردند و در این ممانعت بسیار تأکید داشتند و علت اصلی ممانعت آنها این بود که آنان سعی داشتند آثار علی(ع) را از بین ببرند. بعد می گوید: دلایل عقلی موافق نظر ما است و عمل حضرت علی هم کمک ما است و هر کس علی را امام دین خود کند، در دین و جان خود به زنجیر ناگسستنی چنگ زده است.(9)

در آن زمان که امویان حاکم بودند، در برخی از مناطق کشور اسلامی یاران مخلص حضرت علی(ع) را می‌کشتند، آن حضرت را سب و نفرین می‌کردند و حتی نمی گذاشتند کسی نام علی را برای بچه های خود انتخاب کند. بر هیچ کس پوشیده نیست که چه بلاهای از سوی امویان و عباسیان بر آل علی و سادات علوی رسید. شیعه در برابر این فشارها مقاومت کرد و علی را فراموش نکرد و به این ترتیب علی، یاد علی و مکتب علی زنده ماند.

پی نوشت
1- مائده ، آیه 55
2- فقیه، ج 1، ص 188، چهار مجلدی ، چاپ آخوندی ، چاپ پنجم ، وسائل الشیعه ، ج 4، ص 644، ح 9. روایت دیگری هم همین 18 فصل را آورده‌اند
3- مستند العروه ، ج 2، ص 287
4- فقیه، ج 1، ص 188
5- وسائل الشیعه، ج 4، ص 612، ح 3
6- جواهر الکلام، ج 9، ص 86، چاپ بیروت
7- مستمسک العروه، ج 5، چاپ بیروت ، ص 544
8- مستند العروه ، ج 2، ص 287
9- تفسیر کبیر، ج 1، ص 160.
منبع:اینجا[/]

sosme;4940 نوشت:
يعني خوشبختانه مسلمان نيستم

منظورتون از این جمله رو متوجه نمیشم
درسته که من تو این سایت تازه واردم ولی ندیدم که کسی به ادیان دیگه توهین کنه
لطفا اینگونه ادبیات رو کنار بکذارید:Gol:

sosme
نمیذارید ادم بره پی کارش!!

کتاب های زیادی قبل از تولد حضرت علی ع به وجود و امدن چنین مردی بشارت داده
هم در کتاب اسمانی و هم از زبان پیامبران جاری شده

علیِ عادل عالمی بود که مای شیعه و مدعی که یک عمر به ریسمانش چنگ زدیم به یک نوک ناخنش هم نرسیدیم ..

دلیل چشم بستن خیلی ها و تظاهر به ندیدن نور علی ع مشخصه !
نور اشنا و مرد راه نیستند !
مگر پول و شه..ت و مقام دنیوی و کفتارهای انسان نمایی که دور خود دارند
اجازه ی تفکر و لبیک گفتن به علی (ع) میده ؟؟

کافیه قبل از انتقاد یا رد حقیقیت کمی تحقیق کنید !!

ضمنا
در مورد اذان و تغییراتش
باید دید امر به اذان چگونه و با چه دستوری نازل شده !
یک جا راه از خداست و قدمها و نحوه قدم گذاشتن از توست و به میل تو !

اگر کلمات اذان دقیقا از حضرت جبرییل و کلام خداوند باشه
شاید بشه گفت که انسان بدون اذن اجازه تغییر کلمات رو نداره !

همونطور که گفتم
یکجایی خدا یا فرشته ی مامور , راه نشون میدن و روش راه رفتن رو به خودت میسپارند!
یعنی ممکنه بگند : مردم را به عبادت دعوت کن!

این که میگید علی (ع) ده ساله بود
باشه !
اما
نا سلامتی حضرت نبی دست علی رو بنام ولی در دست گرفت و به مردم معرفی کرد !

نکرد ؟ پس در اون زمان حضور داشتند

و باید روی این احتمال که تکمیل اذان امر خدا و محمد ص بوده ! پافشاری کنیم
تا احتمالات و بیانات مغرضانه ...

درسته
حالا بگیم هم کلام شما و هم کلام من یک احتماله !!
اما کدام قریب به یقین و منطقی ست ؟



دلا باید به هر دم یاعلی گفت نه هر دم بل دمادم یاعلی گفت !

بسم الله الجبار


آیا می دانید :
1- تنها کشوری که منادی حق و حقیقت است و در مسیر صحیح حرکت می کند کشوری ایران است مگر رسول خدا(ص) نفرمود امت من هفتاد وسه فرقه می شوند فقط یک فرقه از آن اهل نجات است و آن هم شیعه دوازده امامی است
2-بارها تذکر داده ایم ما شهادت سوم را جزء اذان نمی دانیم در صورتی که بفرمائید خوب اگر جزء نمی دانید پس چرا می گوئید در جواب می گوئیم :
اولا ما مطلب بی معنایی را که بیان نکردیم مگر در غدیر خم پیامبر (ص) نفرمود من کنت مولاه فعلی مولاه
ثانیا :خود شما چرا در اول اذان بسم الله می گوئید چرا در آخر برخی دعاها برحمتک یا ارحم الراحمین می گوئید چرا در وسط قرآن بسم الله می گوئید چرا و چرا ....اگر بفرمائید ما به قصد جزئیت نمی گوئیم در جواب می گوئیم ما هم ...
3- انصاف در بحث را رعایت نفرمودید خود شما برای مطلبتان (الصلاة خیر من النوم )دلیلی ذکر نکردید منتظر دلیل اقناعی حضرتعالی هستیم
4-دانستن حقیقت یک مطلب است وحدت مطلب دیگر آیا اسلام باید فدای وحدت شود .پیامبر اسلام (ص) با آن که می دانست هرگز عده ای زیر سلطه و ولایت امیر المومنین (ع)نمی روند و امامت او را نمی پذیرند اما این مسئله باعث نشد که از بیان حقیقت صرف نظر کنند با اینکه بطور قطع می دانست از هنگام وفاتش در این موضوع اختلاف خواهد شد
آیا پیامبر (ٌص) با عمویش برای رعایت وحدت با ابولهب کنار آمد یا او را رسوا کرد ؟
امام حسین (ع) با آن که میدانست با قیامش بین دو دسته از مسلمانان نزاع خواهد شد در عین حال هرگز به جهت اتحاد بین مسلمانان از اصل مهم امر به معروف و نهی از منکر غافل نشد
امام علی (ع) می توانست با دادن امتیاز به طلحه وزبیر و معاویه ،جلوی جنگ جمل و صفین را بگیرد و با این کار از ایجاد اختلاف بین مسلمانان جلوگیری کند تا هزاران نفر در این قضیه کشته نشوند ، ولی آن حضرت به جهت حفظ اصول اسلام و حق و حقیقت و شریعت اسلامی هرگز حاضر نشد از آن حقایق چشم پوشی کند

sosme;4940 نوشت:
خب بخش هايي از پست من حذف شده دويرايش مدير اجرايي چطور توقع جواب كامل داشته باشم ...
در ضمن جناب محمد من سني نيستم يعني خوشبختانه مسلمان نيستم


سلام شما خیلی خوشبخت هستید که دوستان به شما لطف داران که اجازه دادن اینجا باشید !!
و من متاسفم, واقعان متاسفم بخاطر بیان شما !!
این خوشبختیه بزرگیست که مسلمان باشید و شیعه !که خداوند شامل هر کسی نمیکنه!!!!!

شهادت بر ولايت اميرالمؤمنين حضرت علي ـ عليه السّلام ـ در اذان از مسائل اختلافي بين علماي شيعه و سنّي است كه ريشه‎اي بسيار عميق دارد. اين كه به شيعه نسبت داده شود، شهادت بر ولايت را جزء اذان مي‎داند، ادّعايي بي‎پايه و اساس است چرا كه مشهور علماي شيعه قائل به عدم جزئيت آن در اذان مي‎باشند. اين مطلب نيز درست است كه بدعت در دين باطل و حرام است، امّا منظور از بدعت آن است كه در احكام دين اسلام ـ آن‎گونه كه خداوند به وسيله پيامبر ـ صلي‎الله عليه و آله ـ براي مسلمانان تكليف كرده است ـ تغيير ايجاد نموده به طوري كه يا از آن بكاهيم يا بر آن اضافه كنيم. مثل اينكه عمر بن الخطاب دستور ممنوعيّت متعد (ازدواج موقت) را كه در زمان پيامبر اكرم ـ صلي‎الله عليه و آله ـ حكم الهي وسنّت نبوي بود و پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ به آن امر فرموده بود[1]، صادر نمود و عاملين به اين سنّت را مجازات مي‎كرد[2] و خودش مي‎گفت: «متعتان كانتا علي عهد رسول الله ـ صلّي الله عليه و آله ـ و أنا أنهي عنهما و أعاقب عليهما متعة الحج و متعه النساء[3]؛ يعني دو متعه‎اي كه در زمان رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ اجرا مي‎شد، من از آن‎ها نهي مي‎كنم و عامل بر آن دو يعني تمتع در حج و عقد انقطاعي را مجازات مي‎كنم. و همين طور در اذان برداشتن «حي علي خير العمل» و گفتن جملة«الصلاة خير من النوم،» اين‎ها و بسياري ديگر بدعتهايي است كه در دين اسلام صورت گرفته است. امّا در مورد دليل ذكر شهادت بر ولايت در اذان بايد گفت كه علماي شيعه آن را به دليل خاص ثابت نمي‎دانند، بلكه آنرا از دليل عام يعني اطلاقات عموم ادلّه و فحواي آن لازم مي‌دانند و شهادت ثالثه را سنّتي مي‎دانند كه از بزرگترين اصول مذهب است با اين كه از فصول اذان به شمار نمي‎رود به طوري كه شهادت بر ولايت را كامل كنندة شهادت بر توحيد و نبوت دانسته و مانند صلوات در اذان است كه استحباب آن پس از ذكر نام شريف پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ ثابت است، ليكن نه از دليل خاص بلكه از روي دليل عام. امّا ادعّاي ديگر كه امامان شيعه اذان را بدون شهادت بر ولايت ذكر مي‎كردند نيز باطل و بي اساس است چرا كه با توجّه به روايات و كلام امام صادق ـ عليه‌السلام ـ اين مطلب از صحت به دور است و اگر در مواردي هم ذكر شده باشد از روي تقيّه و حفظ اصل اسلام صورت گرفته است و اگر اين شهادت بر اذان ايرادي وارد مي‎ساخت يقيناً شيعيان را از آن منع مي‎كردند در حالي كه منعي وجود ندارد، بلكه تأكيد و تصريح به آن نيز شده است. مثل روايتي كه از پيامبر اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ نقل مي‎كنند كه، روزي يكي از مسلمانان خدمت آن حضرت رسيد و عرضه داشت: يا رسول الله ـ صلي الله عليه و آله ـ چند روزي است كه حرفهاي تازه مي‎شنوم كه قبلاً نشنيده بودم. پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ از او مي‎پرسند: مگر چه شنيده‎اي؟ مرد عرب پاسخ مي‎دهد: مي‎گويند سلمان و اباذر در اذان خود پس از شهادت به رسالت شما، با گفتن «اشهد انّ علّياً وليّ الله» اقرار به ولايت علي بن ابي طالب ـ عليه السّلام ـ مي‎كنند. رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ فرمود: مطلب را درست و خوب شنيده‎اي؛ سلمان و اباذر كار صحيحي انجام مي‎دهند. پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ در ادامه مي‎فرمايند: مگر پيام خدا و گفتار مرا در روز غدير فراموش كرده‎اي؟ سپس با يادآوري عبارت «من كنت مولاه فهذا علي مولاه» آن مرد عرب را از پيمان شكني بر حذر داشته و فرمودند: هر كه چنين كند به ضرر دين و دنياي خود اقدام كرده است.[4] به اين ترتيب معلوم مي‎شود كه پس از واقعة غديرخم و در دوران حيات پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ شهادت به ولايت در اذان مطرح بوده و پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ نيز آنرا تأييد وتصديق نموده‎اند.

صاحب جواهر مي گويد: ذكر جمله ي »اشهد ان عليا" امير المومنين « در اذان , اگر به قصد جزئيت نباشد, اشكالي ندارد و به موالات اذان ضرر نمي زند همانطوري كه ذكر جمله »صلي الله عليه و آله « بعد از »اشهد ان محمد رسول الله « به موالات اذان آسيب نمي رساند, (جواهر الكلام , ج 9, ص 86, چاپ بيروت ).


در مستند العروه آمده است : ما براي گفتن جمله »اشهد ان عليا" ولي الله « نيازي به ورود نص نداريم چون ولايت , از متممات رسالت , از مقومات ايمان و كمال دين است و بخصوص در اين عصر هيچگونه نيازي به امر ديگري نيست چون اين جمله روشن ترين شعار شيعه و آشكارترين رمز تشيع است . بر اين اساس ذكر اين جمله , چه در اذان و چه در غير اذان هيچگونه اشكال ندارد. البته اين جمله جزو اذان نيست و اگر كسي به قصد اينكه جزو اذان است , آن را بگويد, كار حرامي كرده است , (مستند العروه , ج 2, ص 287). ممكن است كسي بپرسد: اصلا" چرا اين جمله مطرح شد؟ در جواب بايد گفت : بني اميه تمام تلاش خود را به كار بردند تا نام و آثار حضرت علي (عليه السلام ) محو شود. شيعه براي زنده نگه داشتن نام علي و ولايت آن حضرت در طول تاريخ با همه تلاش , با ذكر جمله ي »اشهد ان عليا" ولي الله « و امثال آن , مانع موفقيت دشمن شده است.

فخر رازي در تفسير سوره فاتحه , در مسأله فقهي جهر به بسم الله مي گويد: علي (عليه السلام ), بسم الله الرحمن الرحيم را در نمازها بلند مي گفت و بر بلند گفتن تاكيد داشت . وقتي كه حكومت و دولت به بني اميه رسيد, آنان از بلند گفتن بسم الله الرحمن الرحيم ممانعت كردند و در اين ممانعت بسيار تأكيد داشتند و علت اصلي ممانعت آنها اين بود كه آنان سعي داشتند آثار علي (عليه السلام ) را از بين ببرند. بعد مي گويد: دلايل عقلي موافق نظر ما است و عمل حضرت علي هم كمك ما است و هر كس علي را امام دين خود كند, در دين و جان خود به ريسمان ناگسستني چنگ زده است , (تفسير كبير, ج 1, ص 160, چاپ استانبول ).

درباره جمله هاي اذان مي گويند: عبدالله بن زيد, نزد پيامبر آمد و گفت : خوابي ديده ام . سپس خوابش را براي پيامبر نقل كرد و پيامبر هم فرمود: خواب درست ديده اي , آنچه را كه به تو در عالم خواب گفته شده , به بلال تعليم بده و او اذان بگويد. عمر بن خطاب وقتي مراجعه عبدالله بن زيد و صداي اذان بلال را فهميد نزد پيامبر آمد و گفت : اي پيامبر! من هم مانند عبدالله بن زيد خواب ديده ام و پيامبر فرمود: پس خدا را شكر و اين پايدارتر است , (صحيح ترمذي , ج 1, ص 359, ح 189, با تحقيق و شرح احمد محمد شاكر, 1357 قمري ). بنابراين از ديدگاه اهل سنت , اذان بر پيامبر وحي نشده بلكه پيامبر آن جمله ها را از خواب عبدالله بن زيد گرفته است . براي توضيحات بيشتر درباره ي اذان اهل سنت به كتاب »الصحيح من سيره النبي الاعظم (ص «) نوشته سيد جعفر مرتضي عاملي لبناني مراجعه شود. در جلد سوم , ص 80, چاپ جامعه مدرسين بررسي اذان آمده است .

sosme;4940 نوشت:
من سني نيستم يعني خوشبختانه مسلمان نيستم

سلام دوستان و محبان ولایت مدار

اشهد ان علی ولی الله

با اینکه شما مسلمون نیستی خدا رو شکر برای مسلمانها مخصوصا شیعه دلسوزی میکنی احسنت خدا حفظت کنه واسه اسلام و مسلمین
وسلام

sosme;4930 نوشت:
حال بگذريم از اضافات ديگر که معمولا گفته ميشود اشهد ان عليا و اولاده المعصومين حجج الله ...و جملاتی مشابه آن ..آيا ايران که دم از وحدت مسلمانان ميزند و هفته وحدت را جشن ميگيرد حاضر است جمله ای را که خود قبول دارد جزو اذان نيست حذف کند تا وحدت بيشتری پيش بيايد؟ کشوری که اذانش با همه جهان اسلام فرق دارد ميتواند منادی وحدت باشد؟يا اينکه برای وحدت لازم است همه کشورها به حرف ما گوش کنند!

سلام
اولا تنها كشوري نيست كه اذانش فرق دارد بلكه در كشورهاي ديگر شيعه ها اينگونه اذان ميگويند !
ثانيا مگر شما نميگوييد مسلمان نيستيد!ايا در بين اديان غير مسلمان اين اختلافات نبوده؟!
ثالثا در مورد وحدت :
بله بنده كاملا با شما موافقم نامسلمان ! امروز از ما ميخواهيد مستحبي را كنار بذاريم در اذان براي ايجاد وحدت مسلمانان!! بعدش هم لابد فردا هم از ما ميخواهيد :
نماز دست بسته بخوانيم!
متعه را حرام كنيم! و حذف كنيم!
امامت را هم از اصول مذهبمان كنار بذاريم!

با امريكا و انگليس هم همكاري كنيم (كاري كه سعودي ها ميكنند )!
و هزاران حذف ديگر...................................................................... كه بگذريم
كه وحدت مسلمين حفظ باشد بله؟:Gig:
چرا برادران سني (اشهد ان عليا وصي رسول الله صلي الله عليه و اله )را در اذانشان نياورند تا وحدت مسلمانان بيشتر شود ايا حاضرند؟!!:Labkhand:

سلام
خدا رو شکر کاسه داقتر از آش شنیدید؟خود برادران اهل سنت همچین خواسته ای ندارند .
سوال : صدق الله علّی العظیم رو چرا صدق الله عظیم می خوانند؟
وسلام

:Gol:با سلام به دوست عزيز به نظر من هم اگر براي شناساندن نظر و راي خود در نماز نام امير المومنين را بياوريم نه تنها اشكالي ندارد بلكه برترين عقيده را به جهانيان معرفي ميكنيم ودر ضمن اذكار در نماز جزو اركان نماز نيستند كه كم يا زياد كردن آنها باعث باطل شدن نماز شوند.

با سلام .

من واقعا از sosme عزیز تشکر می کنم به به خاطر دین و مذهبش بلکه به خاطر گفتن سخن حق

موفق باشید

کتاب السلافه فی امر الخلافه مشخصات چاپش چیه؟
السلافه فی امر الخلافه، عبدالله مراغی مصری، بقیه اش چی ؟ چاپ کجا، کدام انتشارات، کدام شهر چه سالی ؟ لطفا این راهم بگذارید

سلام
من یه پیشنهاد دارم

اشهد ان علیا ان ولی الله را دیگه نگیم
بجاش بعد از اذان ( پس از مقداری تامل) بگیم الهم اشهد ان علیا ولی الله

بنظرتون اینجوری اتهام اهل سنت رفع می شود؟:Gol::Gig:

shela;71600 نوشت:
من واقعا از sosme عزیز تشکر می کنم به به خاطر دین و مذهبش بلکه به خاطر گفتن سخن حق موفق باشید

sosme;4940 نوشت:
در ضمن جناب محمد من سني نيستم يعني خوشبختانه مسلمان نيستم

خوب است بفرماييد چه آييني داريد تا طبق آن با هم بحث کنيم ،کمترين خواسته از طرف بحث اين است که انسان بداند به چه کسي بحث مي کند.
اما اينکه گفتي خوشبختانه مسلمان نيستم،انسان رابه ترديد وا مي دارد که نکند از اين جور بحثها چيزي عايدتان مي شود،ما بابرادران اهل تسنن مي توانيم کنار بياييم بسياري از وقتها هم که بينمان شکر اب شده دست شما خوشبختانه غير مسلمانها وسط بوده است
در سامرا 1400سال با برادران اهل تسنن زندگي کرديم هر کس بر مرام خود ومذهب خود،تااينکه پاي غير مسلمانان به آنجا کشيده شد،علاوه بر تخريب حرم ائمه ما ،خون بسياري بي گناه ريخته شد که اگر نبود درايت رهبران مذهبي شيعه معلوم نبود کار به کجا ختم مي شد
در مکه و مدينه سالها کنار هم زندگي مي کرديم آنان اذان خودشان رامي گفتند مانيز اذان خودمان راولي پس ازاين که ال سعود آمريکايي انگليسي ووهابي هاي آمريکايي انگليسي آمدند ما به جان هم افتاديم وشروع آن، همين سوالهاي بي ربط دلسوزان !!!!غير مسلمان بود
درزمان عثماني وصفويه نيز غير مسلمانها در به جان هم انداختن اين دوگروه مسلمان نقش بسزايي بازي کردند والبته متاسفانه کمي هم موفق شدند
در مصر موقيعيکه اذان از ماذنه گفته شد سفير انگليس از نوکر خود پرسيد اين چيست ،گفتند اين اذان است ومسلمانان هر روز 5وعده اذان مي گويند ،باز پرسيد براي ما ضرر دارد گفتند نه ،گفت بگويند تا خسته شوند،بيچاره نمي دانست که از اختلاف در اذان نيز مي شود مسلمانان رابه جان هم انداخت ،خوب شد ،خوشبختانه غير مسلمانها ،آنوقت آنجانبودند يا عقلشان به اينجا نکشيد يا عقلشان کشد ولي مصر يکپارچه اهل تسنن بودند واين حرف در آنجا کاربردي نداشت
به هر حال جناب آقاي shelaبعيد مي دانم شما غير مسلمان باشيد،کمي در تشکرتان تامل کنيدخوه از برادران اهل سنت باشيد وخواه از برادران شيعه ،من نمي خواهم sosme را باآمريکا و ..قياس کنم ولي ما بايد هوشيار باشيم از اينکه گاهي غير مسلمانان درباره ما مثلا حق مي گويند يا دلسوزي مي کنند،اختلاف افکني بيگانگان در جريان عثماني وصفويه دلسوزي نبود،حمايت آمريکا از مردم عراق وشکست صدام دلسوزي نيست ،و....ما بابرادران اهل سنت 1400سال است تاموقعيتي پيش آمده بحث کرديم گاهي از طرفين کسي قانع شده گاهي هم قانع نشده وهر کس به زندگي خويش ومراسم مذهبي خويش پرداخته است

sosme;4930 نوشت:
اذان شعار اسلام است و حفظ آن وظيفه هر مسلمان .....و بدانيم گفتن اشهد ان علی ولی الله دست بردن در حکم خدا و رسول است ...همه ما علی(ع) را ولی خدا ميدانيم او از اولياء خدا و از مقربين درگاه احديت است ..علی(ع) فضايلی بيشمار دارد و قطعا از جايگاه کم نظيری در بهشت بر خوردار است اما هيچکدام اينها دليلی بر تغيير اذان نيست .... اميد وارم نه به کسی توهين شده باشد و نه به اختلافی دامن زده شده باشد ...من بر اين باورم اکثريت مردم ايران که از اين واقعيت بی خبرند هرگز مقصر نيستند و خداوند همين اذانی را که ميگويند از آنها قبول ميکند اما دانايان ديگر توجيهی ندارند...و السلام

سلام
شما که مسلمان نیستید بعید نیست از مسائل بیش از ظاهر آن اطلاع نداشته باشید لذا بدانید که :
1- بنابر بیان علامه شعرانی از علمای بزرگ شیعه همه علمای اسلام آوردن کلمات حق را در ضمن فرازهای اذان جایز می دانند لذا بر این اساس گفتن اشهد ان علیا ولی الله از لحاظ شرع مقدس بلا اشکال است
2- هرچند گفتن این کلام حق را فقهای بزرگوار شیعه مستحب می دانند اما وقتی امری سنت شد دیگر برداشته نمی شود و چون این سنت حق است و خلاف شرع نیست التزام به آن هم کاملا صحیح است
3- قیاس جریان اذان شیعه و سنی قیاس بعیدی است چه اینکه در اذان اهل سنت بطور کلی حی علی خیر العمل حذف شده است و در اذان صبح هم بجایش جمله سبکی گذاشته اند لذا در اذان اهل سنت خلاف شرع اتفاق افتاده و آن حذف فرازی از اذان است .
4- و اما افتخارتان به مسلمان نبودن ، ماهم افتخار میکنیم تابع ادیان پر از خرافه و دشمن عقل نیستیم
موفق در دقت

بسمه تعالی
sosme عزیز با سلام
ممکن است بپرسم بر چه دینی هستید ؟ قطعا" پس از اعلام این مطلب از سوی شما بهتر می توانیم با هم صحبت کنیم
علی الحساب بعرضتان برسانم اختلافات اینچنینی را پیشوایان وبزرگان اسلام خیلی وقت است که حل کرده اند لیکن شما
از کدام طریق و از کدام کانل قانع می شوید؟؟ از طریق روایات و احادیث مسلمانان یا از طریق دین و اعتقادات خودت؟
با عرض پوزش از هر گونه اطاله کلام

بسمه تعالی
شلای عزیز
ممکن است لطف کنید در مورد سخن حقی که توسط سوسمه عزیز مطرح و مورد تشکر شما واقع شده بیشتر بیان بفرمائید

سید مهران;93687 نوشت:
کتاب السلافه فی امر الخلافه مشخصات چاپش چیه؟
السلافه فی امر الخلافه، عبدالله مراغی مصری، بقیه اش چی ؟ چاپ کجا، کدام انتشارات، کدام شهر چه سالی ؟ لطفا این راهم بگذارید

اتفاقا سوال شما سوال من هم هست. اما گویا کسی جواب بده نیست!!:Narahat az:

آفرین بر شما
درست گفتید
این هم از جعلیات شیعیانه
اگه درست بود سندش را می نوشتند

هوريا شاهويي;95137 نوشت:
این هم از جعلیات شیعیانه اگه درست بود سندش را می نوشتند

سلام
آنها که قوت مذهبشان در بیخبری پیروان و کتمان حقایق و وارونه کردن وقایع است نیازمند به جعل بوده و هستند نه ما
کتاب : النص والاجتهاد سید شرف الدین منبع خوبی برای اطلاع از دستکاریهای بزرگان شما در دین محمد ص است
حداقل به خودتان جرات دهید یکبار بخوانید
موفق در قضاوت

خوب حالا معنی اذن چیست ؟؟؟؟

اذات برای چی است ؟

[QUOTE=گلبرگ;95120]اتفاقا سوال شما سوال من هم هست. اما گویا کسی جواب بده نیست!!:Narahat az:
با سلام
آنطوری که پی گیری شد، در کتابخانه اباضی دمشق نسخه ای از کتاب وجود دارد، اما اطلاعات بیشتر در دسترس نیست.

موضوع قفل شده است