جمع بندی وضعیت شخصی که دارای چنین تفکری باشد از نقطه نظر دینی چگونه است؟

تب‌های اولیه

43 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
وضعیت شخصی که دارای چنین تفکری باشد از نقطه نظر دینی چگونه است؟

سلام .
امیدوارم که خوب و خوش و سلامت باشید .

یه سوال برای من پیش اومده بنابراین دوست دارم که نظره یک کارشناس دینی رو در موردش بدونم . برای اینکه به تبیین پرسشم بپردازم به بیان چند نکته میپردازم . امیدوارم که بتونید بهم کمک کنین . لطفا از تکه تکه کردن کلامم و پاسخ دادن به هر کدام از اون تکه ها و یا دادن جواب های کیلویی پرهیز بشه . ( ببخشیدها )

من چند گزاره رو در کنار هم میزارم .

1. آیه ای از قرآن کریم داریم که قرآن کریم میفرماید کسانی که آیات قرآن را قسمتیش رو قبول کردند و قسمتی از آن را قبول نکرده اند به مانند کسانی هستند که آیات ما را پاره پاره کرده اند ( نقل به مضمون )

2. در درون قرآن کریم آیاتی داریم که از نظره من نمیتونند کاره یک بشر باشند . و با خوندن قرآن و نماز آرامشی رو بدست میارم که نمیتونم در درون هیچ چیز دیگر اونها رو بدست بیارم . ( چه یوگا باشه و چه هر چیز دیگر ) و نمیدونم علتش تلقینات پدر و مادرم در هنگام بزرگ کردن من بوده یا نبوده .

3. مسائل و شبهات رو نمیخوام وسط بکشم . مسایلی مانند برده بودن فرزندی که از ازدواج دو برده بوجود میاد و خرید و فروش برده ها و مسایلی مانند مهریه ( وجود مهریه ) و دیه ( وجود دیه ) کلا برای من غیر قابل هضم هست . مثلا من باورم این هست که اگر کسی به صورت غیر قصد من رو کشته این اتفاق هست و هیچ دلیلی وجود نداره که اون شخص مجبور باشه به خانواده من 300 میلیون پول بده . ( زندگیش رو خراب کنه ) در عوض من دوست داشتم دین مسایلی مانند بیمه رو در سطح یک جامعه اسلامی گسترش میداد و اگر خسران وزیانی به کسی وارد میشد اون پول از بیمه گداز پرداخت میشد . ( قوانین خوبی که زندگی ها رو سهل تر و آسان تر بکنه ) ... یا اینی که دخترات نوزاد رو به عقد میرسونند یا اینی که در درون قرآن صراحتا نوشته شده روزی ستاره ها بر رویه زمین میریزند و ... که تفسیر داره ولی خوب من نمیتونم قایل به تفسیر بشم ... چون باورم این هست که قرآن یک کتابی مانندکتاب قوانین راهنمایی رانندگی باید باشه و نباید مثلا یه تابلو در درونش باشه و اون تابلو روش نوشته باشه پارک ممنوع ولی تفسیرش مثلا این باشه که پارک آزاد هست و ... تعداد شبهات من خوب خیلی خیلی زیاد هست . حتی من باورم این هست که کسی که سیگار میکشه کارش بسیار زشت تر از کسی هستش که کافر هست . چون کسی که سیگار میکشه با تمام وجودش خراب شدن تنش رو داره احساس میکنه 99 درصد دانشمندان دنیا این کار رو تقبیح میکنن . ثابت شده که سرطان زا هست و برای سلامتی ضرر داره ولی کسی که کافر هست حداقل باورش مانند 95 درصد دانشمندانی هستش که یا بدون خدا هستند و یا ندانم گرا هستند و چیزی که اثباتش به مراتب سخت تر هست رو از درکش عاجز هست . و تعداد و محتوای این شبهات هر روز دارن زیاد تر میشن و همپوشانی پیدا میکنند و هم دیگه رو تایید میکنند ... و ...

4. من تجربه اتفاقات و خوابهایی رو داشتم که نمیتونم اعتقاداتم رو از دست بدم ... اونقدر اون اتفاقها برای من سنگین بودند که برخی از زمانها از شدت ترس و شعف و هیجان بدنم میلرزیده ... ولی بعدا خوب فراموششون میکردم .

5. انیشتن ... تمام فیزیک نیتونی رو میخونه و تنها و تنها یک اشکال کوچیک در درون اون میبینه ... این مساله باعث نمیشه که انیشتن با خودش بگه تمام فیزیک درست هست و تنها این مساله یک استثنا هست . ما چیزی با عنوان استثنا نداریم ... اونقدر رویه اون اشکالی که در درون طبیعت بود زووم میکنه تا میفهمه تعبیر ما از زمان و مکان تعابیر درستی نیست و در حقیقت تبری رو بر میداره و بر رویه فیزیک نیتونی میکوبه ... آنچنانچه به مهندسهای آن زمان گفته میشه باید بیاید و دوباره امتحان بدین تا مدارکتون قابل قبول باشه .

طرح مساله :
خوب من رشته ام ریاضی و فیزیک بوده .... من نمیتونم قبول کنم چیزی در درون قرآن وجود داشته باشه و از نظره من اون چیز ایراد داشته باشه ... من نمیتونم قبول کنم که مسایلی مانند مهریه در درون دین اسلام وجود داشته باشند که اینقدر مشگلات بتونند ایجاد کنند چه برای پسرهاش و چه برای دخترهاش ....

دیدی که من آموختم این هست که اگر باگی رو میبینه ... یعنی اون شیوه دید به مساله ایراد داره و باید دنبال مسیری باشی یا دیدت رو عوض کنی تا بتونی حقیقت رو درک کنی . آنچنانچه انیشتن نوع نگاهش رو نسبت به زمان و مکان عوض کرد و توانست دیدی واقعی تر نسبت به حقیقت زمان و مکان ارائه کنه .

ولی خوب کسایی هم هستند که نظره من رو ندارند . مشخصا آقایه reza_d یکی از اون افراد هست که تقریبا مشگلات من رو دارند ولی خیلی راحت عنوان میکنند که من این شبهات رو دارم و میخوام خونه تکونی دل بکنم . و در نهیات شبهات براشون باقی میمونه و باز هم اعتقاداتشون رو دارند .

خوب وقتی من تناقضی رو میبینم ؛ حتی یک تناقض ؛ در ریاضیات این شرط لازم و کافی برای غلط بودن اون چیز هست که از نظره من هم تعداد و هم عمق این چیزها زیاد هست .

از طرفی همونجرو هم که قبلا گفتم به هیچ عنوان هم نمیتونم از کنار بسیاری از آیات قرآن عبور کنم . همچنین تجربیاتی داشتم که مطمئن هستم اگر یکی از اونها رو هر کسی میداشته تا آخر عمر عابد و زاهد و سالک میشده .

دیروز با یکی از آقایان سایت به صورت خصوصی صحبت میکردم و نظره ایشون این بود کهمسیرم اشتباه هست و نظره ایشون این بود که تا اون حدی که قبول داری و درست میدونی بپذیر و انجام بده ... و اگر به جاهایی رسیدی که از نظرت قابل قبول نبودند نپذیر و انجام نده ...

سوالاتم اینها هستند:

1. آیا این مساله از نظر اسلام قابل قبول هست ؛ مثلا من باورم این باشه که فلان آیات درست هستند ولی مثلا فلان آیات ایراد دارند . اعتقادام مثلا اینجوری باشه که ممکن هست در دین تحریف رخ داده باشه یا مسایلی اینچنینی .

2. دین یک چیزی مانند عبد میخواهد ؛ ولی کسی که چنین تفکر رو دارد عبد نیست ؛ شخصی هست که فکر میکند ؛ اندیشه میکند ؛ چیزهایی رو که درست میداند را انجام میدهد و چیزهایی رو که درست نمیداند را نه قبول میکند و نه انجام میدهد .

3. اگر کسی از ایشان بپرسد که دین اسلام را آیا قبولداری یا نداری ایشان پاسخ میدهد که بسیاری از مطالبش رو قبول دارم و درست میدانم و انجام میدهم ( حتی مسایلی مانند نماز خواند ؛ روزه گرفتن ؛ امر به معروف ( آنچنانچه خودش آن را درست میداند به طوری که واقعا باعث راهنمایی کسی شود ) ) این شخص آیا مسلمان محسوی میشود یا نمیشود ( فارغ از اینکه اسلم آوردن به تشهدین هست ولی معنی کلمه اسلام یعنی تسلیم بودن و این شخص تسلیم نیست )

متشکرم .

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد رئوف

مبنای 2;978209 نوشت:
سلام .
امیدوارم که خوب و خوش و سلامت باشید .
...
سوالاتم اینها هستند:

1. آیا این مساله از نظر اسلام قابل قبول هست ؛ مثلا من باورم این باشه که فلان آیات درست هستند ولی مثلا فلان آیات ایراد دارند . اعتقادام مثلا اینجوری باشه که ممکن هست در دین تحریف رخ داده باشه یا مسایلی اینچنینی .

2. دین یک چیزی مانند عبد میخواهد ؛ ولی کسی که چنین تفکر رو دارد عبد نیست ؛ شخصی هست که فکر میکند ؛ اندیشه میکند ؛ چیزهایی رو که درست میداند را انجام میدهد و چیزهایی رو که درست نمیداند را نه قبول میکند و نه انجام میدهد .

3. اگر کسی از ایشان بپرسد که دین اسلام را آیا قبولداری یا نداری ایشان پاسخ میدهد که بسیاری از مطالبش رو قبول دارم و درست میدانم و انجام میدهم ( حتی مسایلی مانند نماز خواند ؛ روزه گرفتن ؛ امر به معروف ( آنچنانچه خودش آن را درست میداند به طوری که واقعا باعث راهنمایی کسی شود ) ) این شخص آیا مسلمان محسوی میشود یا نمیشود ( فارغ از اینکه اسلم آوردن به تشهدین هست ولی معنی کلمه اسلام یعنی تسلیم بودن و این شخص تسلیم نیست )

متشکرم .

با سلام خدمت شما دوست گرامی

از موضوعات و سوالات مختلفی که مطرح کردید سپاسگزارم. امیدوارم بتوانیم در یک بحث نسبتا جامع و البته با حوصله، در مورد آنها گفتگو کنیم و انشالله به نتیجه برسیم.

نکاتی را در مورد پرسش هایتان عرض می کنم:

- نخست آنکه ما می دانیم که قرآن از سوی خداوند عالم نازل شده است و مطمئنا خطا در آن راه ندارد. اگر از نظر ما مواردی وجود دارد که قابل پذیرش نیست، دو احتمال وجود دارد:

اول آنکه نیازمند آن هستیم که تحقیق بیشتری در راستای فهم آن مورد داشته باشیم. به طور مثال موارد مختلفی که در مورد مهریه، دیه و ... بیان کردید، از این دست هستند؛ یعنی اموری هستند که با کندوکاو و بررسی بیشتر، حکمت و فلسفه آنها مشخص می شود و دیگر نامقبول به نظر نخواهد رسید.

حالت دوم آن است که بدانیم که برخی از احکام مربوط به دوره ی خاصی بوده اند و اکنون مصداق ندارند -مانند بحث برده- بنابراین در معادلات امروزه ما جایگاهی ندارند. نکته دیگری که در این بخش باید توجه کنیم این است که قرآن به «زبان قوم» سخن گفته است و مراد از زبان قوم فقط «عربی» بودن قرآن نیست بلکه یعنی در سطح مخاطب خود، بر اساس ظرفیت های زبانی، باورهای جهان شناختی و ... بنابراین اگر موردی یافتیم که با اعتقادات علمی امروزه ما سازگار نبود، این تفاوت را نیز باید مد نظر داشته باشیم. -و البته این نکته را نیز در نظر داشته باشیم که باورهای علمی امروزه ما هم ملاک کافی نیستند و بسیاری از نظریات علمی پس از چندی ابطال می شوند و جای خود را به نظریات جدید می دهند.-

بنابراین در پاسخ به سوال نخست عرض می کنم که مومن به تمام قرآن ایمان دارد و اگر بخشی برایش نامفهوم بود، آن را یا به دانش اندک خود بر می گرداند و یا اینکه آن را خصوصیات زمان گذشته تلقی می کند. در هر صورت در اینکه این پیام از سوی خداست، تردیدی نیست.

- در مورد سوال 2 و 3 باید عرض کنم که دین اسلام عبد می خواهد و اساسا اسلام یعنی تسلیم بودن در برابر حق. این نکات درست است ولی از سوی دیگر، اسلام ایمان کورکورانه نیز نمی خواهد. یعنی ایمان خود بایستی از روی معرفت حاصل شود. همان طور که می دانید، در تشیع، اصول دین تحقیقی هستند و فرد بایستی با دلایل و استدلال، به آنها ایمان بیاورد. بنابراین اگرچه دین اسلام در پی عبد است ولی این عبد بودن و تسلیم از روی جهل و نادانی نیست بلکه بایستی بر اساس فهم و معرفت باشد. در این زمینه نظر شما را به دیدگاه علامه طباطبایی که یکی از بزرگترین اسلام شناسان معاصر بودند، جلب می کنم:

«لم یأمر الله عباده فی کتابه و لا فی آیۀ واحدۀ أن یؤمنوا به أو بشیئ مما هو من عنده أو یسلکوا سبیلا علی العمیاء و هم لا یشعرون» (1)




ترجمه: «خداوند در قران، حتی در یک آیه به بندگان خود امر نفرموده که به خدا و یا به چیزی که از جانب اوست، نفهمیده ایمان بیاورند و یا کورکورانه راهی بپیمایند»

با توجه به این مقدمات، ایمان امری است که بایستی از روی معرفت و شناخت به دست بیاید. اما باید این نکته را هم در نظر گرفت که ما خودمان محدودیت عقل را در میابیم و می دانیم که عقل ما نمی تواند تمام هستی را بشناسد و به همه عوامل -از جمله عالم غیب- راه پیدا کند، بنابراین اگر در حیطه ای خاص، توانستیم وجود خداوند و اعتبار قرآن و پیامبر ص را اثبات کنیم، سخن آنان برای ما حجت خواهد بود، مخصوصا در فضایی که عقل ما به آن دسترسی ندارد.

موفق باشید

1. المیزان، ج5، ص 255

[=Times New Roman]

رئوف;978334 نوشت:

با توجه به این مقدمات، ایمان امری است که بایستی از روی معرفت و شناخت به دست بیاید. اما باید این نکته را هم در نظر گرفت که ما خودمان محدودیت عقل را در میابیم و می دانیم که عقل ما نمی تواند تمام هستی را بشناسد و به همه عوامل -از جمله عالم غیب- راه پیدا کند، بنابراین اگر در حیطه ای خاص، توانستیم وجود خداوند و اعتبار قرآن و پیامبر ص را اثبات کنیم، سخن آنان برای ما حجت خواهد بود، مخصوصا در فضایی که عقل ما به آن دسترسی ندارد.

سلام استاد رئوف عزیز.

حقیقتش من خیلی شبهات دارم که واقعا حوصله ی فکر کردن و بحث کردن درباره شون رو ندارم.

و این شبهات هم اینجوری نیستن که به خدا تردید کنم. بلکه فکر میکنم جواب دقیق و قانع کننده ای دارند که من نمی دانم همین.

من بهترین راه حل رو در اثبات حکیم بودن خداوند به خودم دیدم.

یعنی با تفکر و تعقل منطقی و از راه های دیگر به مرور زمان حکیم بودن خداوند رو در قلبم وارد کنم.

بعد از اون دیگه هر شبهه ای بوجود بیاد حتی اگر دنبال جوابش نرم و ندونم پاسخش چیه خیالم راحته که قطعا یک جواب منطقی و قانع کننده داره.

به نظرتون روی چنین ایمانی به خداوند میشه حساب کرد ؟

Im_Masoud.Freeman;978340 نوشت:
[=Times New Roman]
سلام استاد رئوف عزیز.

حقیقتش من خیلی شبهات دارم که واقعا حوصله ی فکر کردن و بحث کردن درباره شون رو ندارم.

و این شبهات هم اینجوری نیستن که به خدا تردید کنم. بلکه فکر میکنم جواب دقیق و قانع کننده ای دارند که من نمی دانم همین.

من بهترین راه حل رو در اثبات حکیم بودن خداوند به خودم دیدم.

یعنی با تفکر و تعقل منطقی و از راه های دیگر به مرور زمان حکیم بودن خداوند رو در قلبم وارد کنم.

بعد از اون دیگه هر شبهه ای بوجود بیاد حتی اگر دنبال جوابش نرم و ندونم پاسخش چیه خیالم راحته که قطعا یک جواب منطقی و قانع کننده داره.

به نظرتون روی چنین ایمانی به خداوند میشه حساب کرد ؟


با سلام خدمت شما دوست گرامی

این رویه شما هم مستند به یک استدلال است و از نظر عقلی مشکلی ندارد. شما ابتدا حکیم بودن خداوند را اثبات می کنید و سپس مسائلی که پیش می آید را بر اساس آن تحلیل می کنید.

برخی اما می خواهند در تک تک مسائل، خودشان به فهم مجزایی برسند. این مسئله در مواردی قابل حصول است و در مواردی نیز به جهت محدودیت های عقلی ما، مقدور نیست.

موفق باشید

Im_Masoud.Freeman;978340 نوشت:
[=Times New Roman]
سلام استاد رئوف عزیز.

حقیقتش من خیلی شبهات دارم که واقعا حوصله ی فکر کردن و بحث کردن درباره شون رو ندارم.

و این شبهات هم اینجوری نیستن که به خدا تردید کنم. بلکه فکر میکنم جواب دقیق و قانع کننده ای دارند که من نمی دانم همین.

من بهترین راه حل رو در اثبات حکیم بودن خداوند به خودم دیدم.

یعنی با تفکر و تعقل منطقی و از راه های دیگر به مرور زمان حکیم بودن خداوند رو در قلبم وارد کنم.

بعد از اون دیگه هر شبهه ای بوجود بیاد حتی اگر دنبال جوابش نرم و ندونم پاسخش چیه خیالم راحته که قطعا یک جواب منطقی و قانع کننده داره.

به نظرتون روی چنین ایمانی به خداوند میشه حساب کرد ؟

با سلام و عرض ادب

ایمان داشتن به حکمت خدا و ترک علم آموزی با هم متفاوت است

انسان یا باید عالم باشد یا در حال علم آموزی ...

دلیل افت پیشرفت مسلمانان نسبت به صدر اسلام نیز همین است

در حالی که در صدر اسلام مسلمانان پیشتاز علوم بودند اکنون مسلمانان فقط مصرف کننده علم هستند!!!!

چرا که همه چیز را به حکمت خدا واگذار کرده اند و از علم اموزی دست کشیده اند و علم را ضد دین می پندارند
(همانند رفتار کلیسا در زمان اوج پیشرفت مسلمانان که اکنون بالعکس شده است )

در بسیاری از آیات قرآن به آموختن علم احکام توصیه شده است (به جای بی تفاوتی نسبت به علم)

وَأَنْ تَصُومُوا خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ

تعبد پسندیده است اما باید بدانیم تعبد همراه با علم ارزش بیشتری دارد ...

نمی توان همه امور را صرفا به حکمت واگذارد و از علم اموزی امتناع کرد ...

سلاح امام زمان در زمان ظهور علمش خواهد بود

در پناه حق تعالی


[="Times New Roman"][="Black"]

شروحیل;978347 نوشت:
با سلام و عرض ادب

ایمان داشتن به حکمت خدا و ترک علم آموزی با هم متفاوت است

انسان یا باید عالم باشد یا در حال علم آموزی ...

دلیل افت پیشرفت مسلمانان نسبت به صدر اسلام نیز همین است

در حالی که در صدر اسلام مسلمانان پیشتاز علوم بودند اکنون مسلمانان فقط مصرف کننده علم هستند!!!!

چرا که همه چیز را به حکمت خدا واگذار کرده اند و از علم اموزی دست کشیده اند و علم را ضد دین می پندارند
(همانند رفتار کلیسا در زمان اوج پیشرفت مسلمانان که اکنون بالعکس شده است )

در بسیاری از آیات قرآن به آموختن علم احکام توصیه شده است (به جای بی تفاوتی نسبت به علم)

وَأَنْ تَصُومُوا خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ

تعبد پسندیده است اما باید بدانیم تعبد همراه با علم ارزش بیشتری دارد ...

نمی توان همه امور را صرفا به حکمت واگذارد و از علم اموزی امتناع کرد ...

سلاح امام زمان در زمان ظهور علمش خواهد بود




خوشگل عمو، منظورم این نبود که دست از علم آموزی بکشیم.

اتفاقا من تشنه ی یادگیری هستم.

منظورم از حکیم بودن خداوند در باید ها و نباید هایی بود که خداوند مشخص کرده.

نه اینکه به دنبال یادگیری و تغییر شرایط و پیشرفت نرویم.

مثلا اگر خداوند می گوید غیبت نکنید و هیچ دلیلی هم واسش ذکر نکرده باشه. من میزارم به حساب اینکه حتما یه دلیل منطقی و قانع کننده واسش داره.

منظورم همین بود و بس.[/]

Im_Masoud.Freeman;978352 نوشت:
[=Times New Roman]

مثلا اگر خداوند می گوید غیبت نکنید و هیچ دلیلی هم واسش ذکر نکرده باشه. من میزارم به حساب اینکه حتما یه دلیل منطقی و قانع کننده واسش داره.

با سلام و عرض ادب

اگر دقت کرده باشید در اکثر احادیث و آیات علت حکم ذکر شده و گاها هم به پیدا کردن علم هر حکم به صورت غیر مستقیم دعوت شده
(مانند ان کنتم تعلمون)

علم کنونی به این موضوع رسیده که روزه باعث ترشح برخی هورمون ها در بدن می شه که به سلامتی و حفظ جوانی کمک میکنه!!!

حالا اگر ما علم به این موضوعات داشته باشیم بهتر می تونیم دین رو به بقیه بفهمونیم و تبلیغ کنیم یا صرف این که بگیم ما باید اطاعت کنیم؟؟؟

هم تفقه در دین از واجبات هست ، هم امر به معروف و نهی از منکر

و هر دو هم باید بروز باشه

با علم 1400 سال پیش نمی شه به مردم امر و نهی کرد ...

با هر کس باید با زیون خودش حرف زد

در حال حاضر عوام (حتی مسلمون ها) از دکتر و دانشمند بیشتر از فقیه حساب می برن ...

وظیفه شیعیان تعریف علمی احکام برای همه مردم (مسلمون و غیر مسلمون) هست

به سخنرانی های دکتر ذاکر نایک رجوع کنید

احکام رو انقدر زیبا با علم روز توضیح می ده آدم لذت می بره ...

در پناه حق تعالی

شروحیل;978358 نوشت:
با سلام و عرض ادب

اگر دقت کرده باشید در اکثر احادیث و آیات علت حکم ذکر شده و گاها هم به پیدا کردن علم هر حکم به صورت غیر مستقیم دعوت شده
(مانند ان کنتم تعلمون)

علم کنونی به این موضوع رسیده که روزه باعث ترشح برخی هورمون ها در بدن می شه که به سلامتی و حفظ جوانی کمک میکنه!!!

حالا اگر ما علم به این موضوعات داشته باشیم بهتر می تونیم دین رو به بقیه بفهمونیم و تبلیغ کنیم یا صرف این که بگیم ما باید اطاعت کنیم؟؟؟

هم تفقه در دین از واجبات هست ، هم امر به معروف و نهی از منکر

و هر دو هم باید بروز باشه

با علم 1400 سال پیش نمی شه به مردم امر و نهی کرد ...

با هر کس باید با زیون خودش حرف زد

در حال حاضر عوام (حتی مسلمون ها) از دکتر و دانشمند بیشتر از فقیه حساب می برن ...

وظیفه شیعیان تعریف علمی احکام برای همه مردم (مسلمون و غیر مسلمون) هست

به سخنرانی های دکتر ذاکر نایک رجوع کنید

احکام رو انقدر زیبا با علم روز توضیح می ده آدم لذت می بره ...

در پناه حق تعالی


سلام
فردام علم میاد به این نتیجه میرسه که روزه جلوی ترشح یه سری هورمون دیگه رو می گیره. یا همون هورمونایی که ترشح میشه تاثیر بدی روی بدن میذاره
یا اصلا بیاد یه راه حل دیگه برای ترشح مصنوعی اون هورمونا پیدا کنه که دیگه نیازی به روزه نباشه

[="Times New Roman"][="Black"]

شروحیل;978358 نوشت:
با سلام و عرض ادب

اگر دقت کرده باشید در اکثر احادیث و آیات علت حکم ذکر شده و گاها هم به پیدا کردن علم هر حکم به صورت غیر مستقیم دعوت شده
(مانند ان کنتم تعلمون)

علم کنونی به این موضوع رسیده که روزه باعث ترشح برخی هورمون ها در بدن می شه که به سلامتی و حفظ جوانی کمک میکنه!!!

حالا اگر ما علم به این موضوعات داشته باشیم بهتر می تونیم دین رو به بقیه بفهمونیم و تبلیغ کنیم یا صرف این که بگیم ما باید اطاعت کنیم؟؟؟

هم تفقه در دین از واجبات هست ، هم امر به معروف و نهی از منکر

و هر دو هم باید بروز باشه

با علم 1400 سال پیش نمی شه به مردم امر و نهی کرد ...

با هر کس باید با زیون خودش حرف زد

در حال حاضر عوام (حتی مسلمون ها) از دکتر و دانشمند بیشتر از فقیه حساب می برن ...

وظیفه شیعیان تعریف علمی احکام برای همه مردم (مسلمون و غیر مسلمون) هست

به سخنرانی های دکتر ذاکر نایک رجوع کنید

احکام رو انقدر زیبا با علم روز توضیح می ده آدم لذت می بره ...

در پناه حق تعالی

ببینید من حرف شما رو قبول دارم.

ولی من فعلا ذهنم پر از شبهات هست و اگر بخوام وقت و انرژیم رو صرف برطرف کردن اینها بکنم عمرم به بطالت میگذره.

فعلا اهدافی مهم تر از رفع این شبهات دارم. و ارتباط خوبی هم با خدا دارم.

زمانی که به اهداف دیگرم برسم اتوماتیک بیشتر این شبهات هم پاسخشون مشخص میشه.

اون موقع بر میگردم سر حوصله سایر شبهات رو هم برطرف میکنم.

برای همین این روشی که در پیش گرفتم به نظرم بهترین روش موقت برای آرامش ذهن هست.

ولی اینکه تا آخر عمر این روش رو ادامه بدم اصلا موافق نیستم.[/]

الرحیل;978361 نوشت:
سلام
فردام علم میاد به این نتیجه میرسه که روزه جلوی ترشح یه سری هورمون دیگه رو می گیره. یا همون هورمونایی که ترشح میشه تاثیر بدی روی بدن میذاره
یا اصلا بیاد یه راه حل دیگه برای ترشح مصنوعی اون هورمونا پیدا کنه که دیگه نیازی به روزه نباشه

با سلام و عرض ادب

خب این چه تاثیری بر اصل حکم داره؟؟؟

کسی نگفت احکام رو می شه با علم نسخ یا تعیین کرد

حرف بنده تبیین احکام با علم هست

وقتی شخصی با رعایت احکام به این اعتقاد رسیده که احکام برای خود شخص مفید هست و به حب الهی رسیده

می فهمه تو بهشت با تکمیل علم شراب هم براش حلال می شه

حجاب هم نیاز نخواهد بود و الی آخر ...

در پناه حق تعالی

سلام جناب رئوف ...
به سایر دوستان هم سلام میکنم .

لطفا اگر کسی شبهات اذیتش میکنه این پست رو نخونه ؛ دوست ندارم باعث گمراهی کسی بشم .

جناب رئوف .... خوشبختانه یا متاسفانه در ارتباط با جهانبینی و مکتب من به این نتیجه رسیدم که میبایست جهانبنی ها و ایدیولوژی هایه سایر ادیان را نیز واکاوی کنم . البته من سعی نکردم با دیدی اسلامی به اون مساله بیندیشم و سعی کردم خودم را دقیقا در جایگاه فردی مسیحی با ... قرار بدهم .

چیزی که من احساس کردم این بود که تمامی ادیان از Base با هم تفاوتهای اساسی دارند ؛ دین مسیحیت ؛ یهودیت ؛ اسلام ؛ بهائیت ؛ بودیسم ؛ پوچ گرایی و اگزیستانسیالیسم و ....

حتی به این نتیجه رسیدم که ادیان الهی هم هر کدومشون مسیری متفاوت رو به تصویر کشیدن . ( من نمیتونم باور کنم که تورات یا انجیل Base خودش رو از دست داده باشه ... ولی میتونم قبول کنم مطالبی به اون اضافه شده یا کم شده باشه ) و به این باور رسیدم که تمامی ادیان نیز خوب و بدرد بخور هستند .

شما در درون دین مسیحیت هزاران چیز خوب میتونی پیدا کنی ... ولی خوب چیزهایی هم داره که نمیتونی قبولشون کنی .
شما در درون دین اسلام میتونی هزاران چیز خوب پیدا کنی ... ولی خوب چیزهایی هم داره که نمیتونی قبولشون کنی .
شما در درون دین بهائیت ( که من اون رو یک دین بشری میدونم ) میتونید چیزهای خیلی خوبی پیدا کنین ولی خیلی چیزهایی داره که نمینین قبولش کنین .
و ...

1. مثلا تعریف گناه در درون دین مسیحیت از نظره من تعریفی دقیق تر داره . خاطرم هست که چندین سال پیش پرسیده بودم که حق الناس یعنی چی ... در درون دین اسلام داریم که اگر من مالی را از کسی بردارم این مساله حق الناس میشود و حساب آن با حق الله متفاوت میشود ولی وقتی من دوستی مسیحی داشتم و از او در مورد حق الناس سوال کردم ایشان در جواب به من گفتند همه چیز برای خدا هست و در دین ما اگر کسی دزدی بکند تنها باید به خدا پاسخ بدهد ؛ واقعا من حق الناس رو نمیفهم ؛ وقتی یک کسی به دنیا میاید صد میلیارد تومن پول دارد !!! ماله خودشه !!! و کسی دیگر وقتی دنیا میاید باید بدهی هایه پدرش را هم بدهد !!! بدهکار خلق شده است !!! اگر همون موقع بمیره ... حق الناس گردنشه !!! همچنین تعریف و ابعاد گناه در درون دین مسیحیت ابعادی قویتر و دقیق تر و مفاهیمی عمیق تر پیدا میکنه . مثلا وقتی از همین دوستم پرسیدم که چرا شما حلال و حرام ندارید و مثلا آیا دوست پسر داشتن حرام هست یا نه ... ایشان در پاسخ به من گفتند که این سوال رو خودشون از کسی پرسیدن و ایشون در جواب بهشون گفته اند که حرمت خودت و خانواده ات را حفظ کن ... هر کاری که انجام میدهی صحیح هست . و ...

2. در درون دین اسلام که خوب خیلی چیزهای خوب داریم ؛ که فکر نمیکنم نیاز به گفتن باشه .

3. در درون دین یهودیت هم چیزهای خیلی خوبی داریم . همینکه یک روز باید و باید همه تعطیل باشند و اگر کار انجام دهند فعل حرامی را انجام داده اند و در آن یک روز باید به مراقبه و حساب اعمال خودشون برسند . در درون دین اسلام داریم که بلعم بعورا که اسم اعظم میدونست وقتی که حضرت موسی را خواست لعنت کند ... و خواست به بالای کوهی برود و ... خرش سرکشی میکند و ... ولی در درون یهودیت و در درون تورات داریم که بلعم بعورا چون اسم اعظم میدانست اصلا توانایی نفرین کردن موسی را نداشت و زبانش در دهان نمیچرخید و هر بار که فرعون از ایشان چنین امری را طلب میکرد ایشان بالاجبار چیزی دیگر میگفت و ... و خوب تورات هم چیزیهایی داره مانند کشتی گرفتن خدا با حضرت یعقوب .

4. دین بهائیت ( که بشری هست ) هم به نظره من چیزهایه خوبی داره ؛ یعنی اگر همینجوری در مورد دین و آدابشون تحقیق کنیم میفهمیم که خیلی خیلی بهشون دستور داده شده که پشت به پشت هم باشند . دستور اکید دارند که یک زبان که زبان بین المللی رو باید یاد بگیرند تا بتونند با دنیا تعامل کنند ( یعنی یادگیری زبان بین المللی ) جزو واجبات دینشون هست یا ارث بردن معلم انسان از ایشان و البته چیزهای خیلی بدی هم دارند ... مانند اینکه اگر شخصی نمیتوانست از شوهرش باردار بشه میتونه با یکی از دوستان و آشنایان همبستر بشه و از ایشون فرزند بیاره .

5. حتی دین بودیسم هم به نظره من چیزهای خیلی خوبی داره ؛ یک روشی برای کسب حقیقت در درون دین بودیسم آموزش داده میشه ؛ و من از این روش استفاده کردم . روش اینجوری هست که اگر سوالی داری و نمیتونی براش جواب پیدا کنی ... از اون روش استفاده میکنی ؛ مغز ناگهان باز میشه و قدرتهای اعجاب انگیزی پیدا میکنه ؛ به طوری که به شهود جواب مشگلت رو پیدا میکنی

6- یا حتی اگزیستانسیالیسم که تعاریفی دقیق تر از اخلاق بیان میکنه ؛ و اخلاق رو زیر ذره بین میبره و ...

صحبتم این هستش که وقتی هر دینی رو واکاوی میکنی هر کدوم چیزهای بسیار بسیار خوبی دارند و از نظره من چیزهایی دارند که میتونه خوب و درست نباشه . و وقتی مناظره ای میان ادیان در درون ذهن شکل میگیره ... هر کدام از ادیان وارد شبهات دین دیگه میشن و شروع میکنند به کوبوندن یکدیگر .

جناب رئوف ...
مشخصا اگر من یک مسیحی بودم ... و پیش شما میومدم ... شما بهم میگفتید که مسیحی نباش ... چون تثلیث نمیتونه درست باشه ... من هم صحبتهای شما رو گوش میدادم و میدیدم که حرفتون منطقی هست ... وقتی میرفتم پیش کشیش ... اون بهم میگفت که اینها شبهات هستند ... مغز ما قادر به تشخیص ذات خداوند نیست ... نباید به این چیزها فکر کنیم .

یا اگر من یک یهودی بودم ... خاخام بهم میگفت که خداوندحکیم هست و اگر به ما وعده فلسطین داده شده ...دیگه نباید به این فکر کنیم که خون این افراد رو میریزیم . خداوند حکیم است و فلسطین برای ماست ... و آنها را باید از فلسطین برانیم . چه مهربانانه و چه نامهربانانه .

مشگل من از اونجا نشات میگیره که بسیار بسیار شکاک شده ام و بارها در درون زندگی به این نتیجه رسیدم که اگر پشت دو راهی بایستم باز برام بهتر خواهد بود .

اگر با دید من .... من یک مسیحی بودم ... تمام چیزهای خوب دین مسیحیت رو میپذیرفتم ... ولی تثلیث را نمیپذیرفتم و میگفتم خدا یکیست
اگر با دید من .... من یک یهودی بودم ...... هرگز فلسطینی ها رو نمیکشتم

خوب چه ایرادی میتونه داشته باشه که من مسلمان باشم ... ولی چیزهایی رو که نمیفهمم رو قبول نکنم ... چون این مساله واقعا خطرناک هست ... چون باهام بازی میشه ... و بهم میگن نمیفهمی و این مسیر هست و باید 100 سال انجامش بدی و بعدا نتیجش رو میبینی ....

مبنای 2;978209 نوشت:
سلام .
امیدوارم که خوب و خوش و سلامت باشید .

یه سوال برای من پیش اومده بنابراین دوست دارم که نظره یک کارشناس دینی رو در موردش بدونم . برای اینکه به تبیین پرسشم بپردازم به بیان چند نکته میپردازم . امیدوارم که بتونید بهم کمک کنین . لطفا از تکه تکه کردن کلامم و پاسخ دادن به هر کدام از اون تکه ها و یا دادن جواب های کیلویی پرهیز بشه . ( ببخشیدها )

من چند گزاره رو در کنار هم میزارم .

1. آیه ای از قرآن کریم داریم که قرآن کریم میفرماید کسانی که آیات قرآن را قسمتیش رو قبول کردند و قسمتی از آن را قبول نکرده اند به مانند کسانی هستند که آیات ما را پاره پاره کرده اند ( نقل به مضمون )

2. در درون قرآن کریم آیاتی داریم که از نظره من نمیتونند کاره یک بشر باشند . و با خوندن قرآن و نماز آرامشی رو بدست میارم که نمیتونم در درون هیچ چیز دیگر اونها رو بدست بیارم . ( چه یوگا باشه و چه هر چیز دیگر ) و نمیدونم علتش تلقینات پدر و مادرم در هنگام بزرگ کردن من بوده یا نبوده .

3. مسائل و شبهات رو نمیخوام وسط بکشم . مسایلی مانند برده بودن فرزندی که از ازدواج دو برده بوجود میاد و خرید و فروش برده ها و مسایلی مانند مهریه ( وجود مهریه ) و دیه ( وجود دیه ) کلا برای من غیر قابل هضم هست . مثلا من باورم این هست که اگر کسی به صورت غیر قصد من رو کشته این اتفاق هست و هیچ دلیلی وجود نداره که اون شخص مجبور باشه به خانواده من 300 میلیون پول بده . ( زندگیش رو خراب کنه ) در عوض من دوست داشتم دین مسایلی مانند بیمه رو در سطح یک جامعه اسلامی گسترش میداد و اگر خسران وزیانی به کسی وارد میشد اون پول از بیمه گداز پرداخت میشد . ( قوانین خوبی که زندگی ها رو سهل تر و آسان تر بکنه ) ... یا اینی که دخترات نوزاد رو به عقد میرسونند یا اینی که در درون قرآن صراحتا نوشته شده روزی ستاره ها بر رویه زمین میریزند و ... که تفسیر داره ولی خوب من نمیتونم قایل به تفسیر بشم ... چون باورم این هست که قرآن یک کتابی مانندکتاب قوانین راهنمایی رانندگی باید باشه و نباید مثلا یه تابلو در درونش باشه و اون تابلو روش نوشته باشه پارک ممنوع ولی تفسیرش مثلا این باشه که پارک آزاد هست و ... تعداد شبهات من خوب خیلی خیلی زیاد هست . حتی من باورم این هست که کسی که سیگار میکشه کارش بسیار زشت تر از کسی هستش که کافر هست . چون کسی که سیگار میکشه با تمام وجودش خراب شدن تنش رو داره احساس میکنه 99 درصد دانشمندان دنیا این کار رو تقبیح میکنن . ثابت شده که سرطان زا هست و برای سلامتی ضرر داره ولی کسی که کافر هست حداقل باورش مانند 95 درصد دانشمندانی هستش که یا بدون خدا هستند و یا ندانم گرا هستند و چیزی که اثباتش به مراتب سخت تر هست رو از درکش عاجز هست . و تعداد و محتوای این شبهات هر روز دارن زیاد تر میشن و همپوشانی پیدا میکنند و هم دیگه رو تایید میکنند ... و ...

4. من تجربه اتفاقات و خوابهایی رو داشتم که نمیتونم اعتقاداتم رو از دست بدم ... اونقدر اون اتفاقها برای من سنگین بودند که برخی از زمانها از شدت ترس و شعف و هیجان بدنم میلرزیده ... ولی بعدا خوب فراموششون میکردم .

5. انیشتن ... تمام فیزیک نیتونی رو میخونه و تنها و تنها یک اشکال کوچیک در درون اون میبینه ... این مساله باعث نمیشه که انیشتن با خودش بگه تمام فیزیک درست هست و تنها این مساله یک استثنا هست . ما چیزی با عنوان استثنا نداریم ... اونقدر رویه اون اشکالی که در درون طبیعت بود زووم میکنه تا میفهمه تعبیر ما از زمان و مکان تعابیر درستی نیست و در حقیقت تبری رو بر میداره و بر رویه فیزیک نیتونی میکوبه ... آنچنانچه به مهندسهای آن زمان گفته میشه باید بیاید و دوباره امتحان بدین تا مدارکتون قابل قبول باشه .

طرح مساله :
خوب من رشته ام ریاضی و فیزیک بوده .... من نمیتونم قبول کنم چیزی در درون قرآن وجود داشته باشه و از نظره من اون چیز ایراد داشته باشه ... من نمیتونم قبول کنم که مسایلی مانند مهریه در درون دین اسلام وجود داشته باشند که اینقدر مشگلات بتونند ایجاد کنند چه برای پسرهاش و چه برای دخترهاش ....

دیدی که من آموختم این هست که اگر باگی رو میبینه ... یعنی اون شیوه دید به مساله ایراد داره و باید دنبال مسیری باشی یا دیدت رو عوض کنی تا بتونی حقیقت رو درک کنی . آنچنانچه انیشتن نوع نگاهش رو نسبت به زمان و مکان عوض کرد و توانست دیدی واقعی تر نسبت به حقیقت زمان و مکان ارائه کنه .

ولی خوب کسایی هم هستند که نظره من رو ندارند . مشخصا آقایه reza_d یکی از اون افراد هست که تقریبا مشگلات من رو دارند ولی خیلی راحت عنوان میکنند که من این شبهات رو دارم و میخوام خونه تکونی دل بکنم . و در نهیات شبهات براشون باقی میمونه و باز هم اعتقاداتشون رو دارند .

خوب وقتی من تناقضی رو میبینم ؛ حتی یک تناقض ؛ در ریاضیات این شرط لازم و کافی برای غلط بودن اون چیز هست که از نظره من هم تعداد و هم عمق این چیزها زیاد هست .

از طرفی همونجرو هم که قبلا گفتم به هیچ عنوان هم نمیتونم از کنار بسیاری از آیات قرآن عبور کنم . همچنین تجربیاتی داشتم که مطمئن هستم اگر یکی از اونها رو هر کسی میداشته تا آخر عمر عابد و زاهد و سالک میشده .

دیروز با یکی از آقایان سایت به صورت خصوصی صحبت میکردم و نظره ایشون این بود کهمسیرم اشتباه هست و نظره ایشون این بود که تا اون حدی که قبول داری و درست میدونی بپذیر و انجام بده ... و اگر به جاهایی رسیدی که از نظرت قابل قبول نبودند نپذیر و انجام نده ...

سوالاتم اینها هستند:

1. آیا این مساله از نظر اسلام قابل قبول هست ؛ مثلا من باورم این باشه که فلان آیات درست هستند ولی مثلا فلان آیات ایراد دارند . اعتقادام مثلا اینجوری باشه که ممکن هست در دین تحریف رخ داده باشه یا مسایلی اینچنینی .

2. دین یک چیزی مانند عبد میخواهد ؛ ولی کسی که چنین تفکر رو دارد عبد نیست ؛ شخصی هست که فکر میکند ؛ اندیشه میکند ؛ چیزهایی رو که درست میداند را انجام میدهد و چیزهایی رو که درست نمیداند را نه قبول میکند و نه انجام میدهد .

3. اگر کسی از ایشان بپرسد که دین اسلام را آیا قبولداری یا نداری ایشان پاسخ میدهد که بسیاری از مطالبش رو قبول دارم و درست میدانم و انجام میدهم ( حتی مسایلی مانند نماز خواند ؛ روزه گرفتن ؛ امر به معروف ( آنچنانچه خودش آن را درست میداند به طوری که واقعا باعث راهنمایی کسی شود ) ) این شخص آیا مسلمان محسوی میشود یا نمیشود ( فارغ از اینکه اسلم آوردن به تشهدین هست ولی معنی کلمه اسلام یعنی تسلیم بودن و این شخص تسلیم نیست )

متشکرم .

سلام
فکر نکنم کسی قبول کنه بخشی روبپذیرید و بخشی رو نپذیرید

ولی شاید امکانش باشه تفسیرهایی از اسلام داشته باشید که مشکل رو حل کنه.

مثلا یکی از عجیب ترین نظرات که شاید به تز فکری شما بخوره، نظرات ایت الله کمال حیدری باشه!

یا مثلا میتونید تفسیری از آیات رو قبول کنید که به تز فکری شما بخوره...

یا مثلا میتونید در مورد تفسیرش ندانم گرا بشید و بگید نمیدونیم چه تفسیری درست است و ممکن است همه تفاسیر اشتباه باشد و شاید در آینده معلوم شود...

کلا فازتان نهایتا فاز ندانم گرایی در تفسیر و فهم خودتان باشد نه در فاز انکار...

مثلا برخی میگویند اصلا برده داری مال اون زمانه و کلا احکام فقهی مال اون زمانه ...
برخی هم میگن مال این زمانم هست ولی تفسیر خاصی میدن مثلا میگن آزاد کردن برده واجبه به شرطی که برده حاضر باشه خسارت بده...

خباء;978433 نوشت:
سلام
فکر نکنم کسی قبول کنه بخشی روبپذیرید و بخشی رو نپذیرید

ولی شاید امکانش باشه تفسیرهایی از اسلام داشته باشید که مشکل رو حل کنه.

مثلا یکی از عجیب ترین نظرات که شاید به تز فکری شما بخوره، نظرات ایت الله کمال حیدری باشه!

یا مثلا میتونید تفسیری از آیات رو قبول کنید که به تز فکری شما بخوره...

یا مثلا میتونید در مورد تفسیرش ندانم گرا بشید و بگید نمیدونیم چه تفسیری درست است و ممکن است همه تفاسیر اشتباه باشد و شاید در آینده معلوم شود...

کلا فازتان نهایتا فاز ندانم گرایی در تفسیر و فهم خودتان باشد نه در فاز انکار...

مثلا برخی میگویند اصلا برده داری مال اون زمانه و کلا احکام فقهی مال اون زمانه ...
برخی هم میگن مال این زمانم هست ولی تفسیر خاصی میدن مثلا میگن آزاد کردن برده واجبه به شرطی که برده حاضر باشه خسارت بده...

سلام علیکم

برداشت و قرائت متفاوت با قرائت شایع با ادله و شواهد کافی مساله ای جدا از موضوع است لازمه چنین چیزی بقول غزالی ماموم نبودن است . یعنی فقیه بودن یعنی فردی که توانائی استنباط و اقامه برهان و ادله مطابق با شرع رو داشته باشه . این مساله در حد توان افراد نا آگاه نیست .

نپذیرفتن ضروریات دین چه احکام باشد و یا آیات از طرف فرد یا افرادی بدلیل ندانستن و آگاهی نداشتن هم با نپذیرفتن آگاهانه تفاوت دارد و حکم آنها مساوی نیست .
فرض بر اینکه اگر فرد یا گروهی برخی از ضروریات دین رو عمل نکنند یا خلاف آن عمل کنند چون علم کافی ندارند . مثل آنچه که در آیه ۸۵ سوره بقره آمده هستند. ولی
یک عده ای هم هستند دین رو تفسیر و تعبیر و تاویل به نفع میکنند جائیکه بنفعشان باشد مومن اند جائیکه آیات بر ضررشان باشد گوشهایشان کر است . در کل بنده هیچ معبودی نیستند الا نفسشان خب مصداق آیه ۵ سوره جمعه اند

نهایتا اینکه مساله علم و جهل تشکیکی است و حکم واحدی نمیشود برای تمام افراد هر گروه بطور یکجا صادر کرد مگر اینکه در کلیت قضیه بگوئیم سبیل ضلال استنکاف از پذیرفتن ضروریات است و راه هدایت پایبندی است . هر کسی به اندازه ای در هر مسیر قرار میگیرد و الله علیم بذات الصدور

مبنای 2;978425 نوشت:
سلام

حتی به این نتیجه رسیدم که ادیان الهی هم هر کدومشون مسیری متفاوت رو به تصویر کشیدن . ( من نمیتونم باور کنم که تورات یا انجیل Base خودش رو از دست داده باشه ... ولی میتونم قبول کنم مطالبی به اون اضافه شده یا کم شده باشه ) و به این باور رسیدم که تمامی ادیان نیز خوب و بدرد بخور هستند .

با سلام و عرض ادب
نگاه بنده متفاوت هست
ادیان الهی بدون در نظر گرفتن انجرافات(اسلام ، مسیحیت، یهودیت و...) یک هدف رو دنبال میکنن

کسب سجایای اخلاقی و دوری از رذایل اخلاقی

منتها در هر دوره این موضوع نسبت به شعور و درک مردم اون زمان و اون جغرافیا مطرح شده

مثلا در اروپا چند زن داشتن برای مردم معمولی ان چنان باب نبوده که نیاز به قانون 4 همسری باشه ورعایت عدالت باشه

مبنای 2;978425 نوشت:

شما در درون دین مسیحیت هزاران چیز خوب میتونی پیدا کنی ... ولی خوب چیزهایی هم داره که نمیتونی قبولشون کنی .
شما در درون دین اسلام میتونی هزاران چیز خوب پیدا کنی ... ولی خوب چیزهایی هم داره که نمیتونی قبولشون کنی .

ادیان الهی بدون در نظر گرفتن انحرافات تمام دستوراتشون با تحقیق کامل و تبیین دقیق احکام قابل درک هستن

در واقع اون چیزی که با تحقیقات و تبیین قابل پذیرش نیست همون انحرافات او.ن دین هست ...

مبنای 2;978425 نوشت:

شما در درون دین بهائیت ( که من اون رو یک دین بشری میدونم ) میتونید چیزهای خیلی خوبی پیدا کنین ولی خیلی چیزهایی داره که نمینین قبولش کنین .
و ...

ادیان ساخت بشر قضیه متفاوتی داره

اون ها برخی سجایا رو که با خواسته های نفسانی سازنده دین منافات نداره ترویج می دن
وقانونی می زارن با عنوان تبعیت محض بدون پرسش و پاسخ(شبیه به تقلید کورکورانه)

بعد از این که به تعداد مورد نظر مقلد یا تابع رسیدن شروع می کنند به سوء استفاده از اون ها و رواج رذایل خودشون

مبنای 2;978425 نوشت:

1. مثلا تعریف گناه در درون دین مسیحیت از نظره من تعریفی دقیق تر داره . خاطرم هست که چندین سال پیش پرسیده بودم که حق الناس یعنی چی ... در درون دین اسلام داریم که اگر من مالی را از کسی بردارم این مساله حق الناس میشود و حساب آن با حق الله متفاوت میشود ولی وقتی من دوستی مسیحی داشتم و از او در مورد حق الناس سوال کردم ایشان در جواب به من گفتند همه چیز برای خدا هست و در دین ما اگر کسی دزدی بکند تنها باید به خدا پاسخ بدهد ؛ واقعا من حق الناس رو نمیفهم ؛ وقتی یک کسی به دنیا میاید صد میلیارد تومن پول دارد !!! ماله خودشه !!! و کسی دیگر وقتی دنیا میاید باید بدهی هایه پدرش را هم بدهد !!! بدهکار خلق شده است !!! اگر همون موقع بمیره ... حق الناس گردنشه !!! همچنین تعریف و ابعاد گناه در درون دین مسیحیت ابعادی قویتر و دقیق تر و مفاهیمی عمیق تر پیدا میکنه . مثلا وقتی از همین دوستم پرسیدم که چرا شما حلال و حرام ندارید و مثلا آیا دوست پسر داشتن حرام هست یا نه ... ایشان در پاسخ به من گفتند که این سوال رو خودشون از کسی پرسیدن و ایشون در جواب بهشون گفته اند که حرمت خودت و خانواده ات را حفظ کن ... هر کاری که انجام میدهی صحیح هست . و ...

دوست گرامی

هوای نفس میگه خودت مهم هستی(تکبر و غرور)

و خدا یا نفس لوامه می گه همه چیز مهمه و هیچ چیزی نباید حق دیگری رو ضایع کنه(عدالت)

این ها دو طرف مغز هستن (در مبحث روانشناسی بهش پرداخته می شه)

نفس لوامه می که : اگر پدر شما بدهکاره و شما میتونی بدهیش رو پرداخت کنی باید پرداخت کنی چون پدر شما زحمت های بسیاری برای شما کشیده
اما اگر نمی تونی گناهش گردن پدرت می مونه
وروز حساب با خدا باید حساب کنه و از ثوابهاش کم می شه
و کسی هم که ثواب هاش به اون حد لازم که برایبهشت رفتن نیاز هست نرسه می ره جهنم!

نفس اماره می گه بی خیال من خدای توام! نیاز نیست به کسی جواب پس بدی!من تو رو بخشیدم ...
و گاهی هم میگه کشیش نائب خداست از طرف خدا تو رو می بخشه!!!!!

مبنای 2;978425 نوشت:

3. در درون دین یهودیت هم چیزهای خیلی خوبی داریم . همینکه یک روز باید و باید همه تعطیل باشند و اگر کار انجام دهند فعل حرامی را انجام داده اند و در آن یک روز باید به مراقبه و حساب اعمال خودشون برسند . در درون دین اسلام داریم که بلعم بعورا که اسم اعظم میدونست وقتی که حضرت موسی را خواست لعنت کند ... و خواست به بالای کوهی برود و ... خرش سرکشی میکند و ... ولی در درون یهودیت و در درون تورات داریم که بلعم بعورا چون اسم اعظم میدانست اصلا توانایی نفرین کردن موسی را نداشت و زبانش در دهان نمیچرخید و هر بار که فرعون از ایشان چنین امری را طلب میکرد ایشان بالاجبار چیزی دیگر میگفت و ... و خوب تورات هم چیزیهایی داره مانند کشتی گرفتن خدا با حضرت یعقوب .

هر دینی انحرافات داره
اسلام ، مسیحت ، یهودیت و عامل اصلی این انحراف هم تبعیت از هوای نفس توسط ایجاد کننده انحراف( یا بدعت) و تقلید کورکورانه توسط عوام هست

مبنای 2;978425 نوشت:

4. دین بهائیت ( که بشری هست ) هم به نظره من چیزهایه خوبی داره ؛ یعنی اگر همینجوری در مورد دین و آدابشون تحقیق کنیم میفهمیم که خیلی خیلی بهشون دستور داده شده که پشت به پشت هم باشند . دستور اکید دارند که یک زبان که زبان بین المللی رو باید یاد بگیرند تا بتونند با دنیا تعامل کنند ( یعنی یادگیری زبان بین المللی ) جزو واجبات دینشون هست یا ارث بردن معلم انسان از ایشان و البته چیزهای خیلی بدی هم دارند ... مانند اینکه اگر شخصی نمیتوانست از شوهرش باردار بشه میتونه با یکی از دوستان و آشنایان همبستر بشه و از ایشون فرزند بیاره .

دین بهاییت که انحرافاتش فوق العاده زیاد هست
به خاطر این که اصل این دین روی هوای نفس با پوشش سجایا بنا شده

یعنی هدف اصلی سوء استفاده از تابعین یا مقلدین بوده نه رسیدن به سجایای اخلاقی

مبنای 2;978425 نوشت:

5. حتی دین بودیسم هم به نظره من چیزهای خیلی خوبی داره ؛ یک روشی برای کسب حقیقت در درون دین بودیسم آموزش داده میشه ؛ و من از این روش استفاده کردم . روش اینجوری هست که اگر سوالی داری و نمیتونی براش جواب پیدا کنی ... از اون روش استفاده میکنی ؛ مغز ناگهان باز میشه و قدرتهای اعجاب انگیزی پیدا میکنه ؛ به طوری که به شهود جواب مشگلت رو پیدا میکنی

این دین تا جایی که بنده فهمیدم روی استفاده از نیروهای بیرونی بنا شده
نیروهای بیرونی هم مثل نیروهای درونی دو دسته هستن
خیر و شر

در این موارد مغز شما گیت میشه

اگر نفس لوامه شما دریافت کننده باشه می شه وحی
و اگر نفس اماره دریافت کننده باشه می شه القای شیاطین

اگر شما فردی باشید که کنترل زندگیتون رو روی نفس لوامه داشته باشید این دریافت شما رو به سمت سجایا خواهد برد
و در خلاف اون باعث انحراف فکری شما خواهد شد ....

منتها در این دین چون افراد فکر میکنن هر چیزی از بیرون باشه خیر هست(حتی اگه دریافت کننده نفس اماره باشه)
همه رو بدون چون و چرا انجام میدن و فجایع زیانباری بوجود میارن ...

مبنای 2;978425 نوشت:

6- یا حتی اگزیستانسیالیسم که تعاریفی دقیق تر از اخلاق بیان میکنه ؛ و اخلاق رو زیر ذره بین میبره و ...

این مکتب هم مکتبی بشری هست
اون چه بنده از این مکتب فهمیدم این هست
منبع انرژی های بیرون رو از درون انسان می دونه

یعنی همه چیز در انسان خلاصه می شه و اعتقاد و امید خاصی جز محدودیت این دنیا برای فرد نیست

چنین دیدگاهی حتی در اوج شکوفایی بیرونی و ظاهر نمایی ، انسان رو از درون نابود و پوچ خواهد کرد ....

مبنای 2;978425 نوشت:

مشگل من از اونجا نشات میگیره که بسیار بسیار شکاک شده ام و بارها در درون زندگی به این نتیجه رسیدم که اگر پشت دو راهی بایستم باز برام بهتر خواهد بود .

اگر با دید من .... من یک مسیحی بودم ... تمام چیزهای خوب دین مسیحیت رو میپذیرفتم ... ولی تثلیث را نمیپذیرفتم و میگفتم خدا یکیست
اگر با دید من .... من یک یهودی بودم ...... هرگز فلسطینی ها رو نمیکشتم

خوب چه ایرادی میتونه داشته باشه که من مسلمان باشم ... ولی چیزهایی رو که نمیفهمم رو قبول نکنم ... چون این مساله واقعا خطرناک هست ... چون باهام بازی میشه ... و بهم میگن نمیفهمی و این مسیر هست و باید 100 سال انجامش بدی و بعدا نتیجش رو میبینی ....

اقای بهجت حرف زیبایی در این زمینه زدن

به ان چه می دانید عمل کنید ...

آن چه نمی دانید به شما خواهد آموخت ...

(در انچه نمی دانید احتیاط و تحقیقات کنید ،در اصطلاح تفقه ...)

هر چیزی رو بدون تبیین نپذیرید

تقلید کورکورانه نکنید

همین طور هر چیز که نفهمیدید رو متعصابه رد نکنید

در موردش تحقیق کنید بدون تعصب کورکورانه

در مواجهه با هر چیز با احتیاط عمل کنید و تفکر و تعقل کنید تا به علم کافی برسید ...

مبنای 2;978209 نوشت:
سلام .
امیدوارم که خوب و خوش و سلامت باشید .

یه سوال برای من پیش اومده بنابراین دوست دارم که نظره یک کارشناس دینی رو در موردش بدونم . برای اینکه به تبیین پرسشم بپردازم به بیان چند نکته میپردازم . امیدوارم که بتونید بهم کمک کنین . لطفا از تکه تکه کردن کلامم و پاسخ دادن به هر کدام از اون تکه ها و یا دادن جواب های کیلویی پرهیز بشه . ( ببخشیدها )

من چند گزاره رو در کنار هم میزارم .

1. آیه ای از قرآن کریم داریم که قرآن کریم میفرماید کسانی که آیات قرآن را قسمتیش رو قبول کردند و قسمتی از آن را قبول نکرده اند به مانند کسانی هستند که آیات ما را پاره پاره کرده اند ( نقل به مضمون )

2. در درون قرآن کریم آیاتی داریم که از نظره من نمیتونند کاره یک بشر باشند . و با خوندن قرآن و نماز آرامشی رو بدست میارم که نمیتونم در درون هیچ چیز دیگر اونها رو بدست بیارم . ( چه یوگا باشه و چه هر چیز دیگر ) و نمیدونم علتش تلقینات پدر و مادرم در هنگام بزرگ کردن من بوده یا نبوده .

3. مسائل و شبهات رو نمیخوام وسط بکشم . مسایلی مانند برده بودن فرزندی که از ازدواج دو برده بوجود میاد و خرید و فروش برده ها و مسایلی مانند مهریه ( وجود مهریه ) و دیه ( وجود دیه ) کلا برای من غیر قابل هضم هست . مثلا من باورم این هست که اگر کسی به صورت غیر قصد من رو کشته این اتفاق هست و هیچ دلیلی وجود نداره که اون شخص مجبور باشه به خانواده من 300 میلیون پول بده . ( زندگیش رو خراب کنه ) در عوض من دوست داشتم دین مسایلی مانند بیمه رو در سطح یک جامعه اسلامی گسترش میداد و اگر خسران وزیانی به کسی وارد میشد اون پول از بیمه گداز پرداخت میشد . ( قوانین خوبی که زندگی ها رو سهل تر و آسان تر بکنه ) ... یا اینی که دخترات نوزاد رو به عقد میرسونند یا اینی که در درون قرآن صراحتا نوشته شده روزی ستاره ها بر رویه زمین میریزند و ... که تفسیر داره ولی خوب من نمیتونم قایل به تفسیر بشم ... چون باورم این هست که قرآن یک کتابی مانندکتاب قوانین راهنمایی رانندگی باید باشه و نباید مثلا یه تابلو در درونش باشه و اون تابلو روش نوشته باشه پارک ممنوع ولی تفسیرش مثلا این باشه که پارک آزاد هست و ... تعداد شبهات من خوب خیلی خیلی زیاد هست . حتی من باورم این هست که کسی که سیگار میکشه کارش بسیار زشت تر از کسی هستش که کافر هست . چون کسی که سیگار میکشه با تمام وجودش خراب شدن تنش رو داره احساس میکنه 99 درصد دانشمندان دنیا این کار رو تقبیح میکنن . ثابت شده که سرطان زا هست و برای سلامتی ضرر داره ولی کسی که کافر هست حداقل باورش مانند 95 درصد دانشمندانی هستش که یا بدون خدا هستند و یا ندانم گرا هستند و چیزی که اثباتش به مراتب سخت تر هست رو از درکش عاجز هست . و تعداد و محتوای این شبهات هر روز دارن زیاد تر میشن و همپوشانی پیدا میکنند و هم دیگه رو تایید میکنند ... و ...

4. من تجربه اتفاقات و خوابهایی رو داشتم که نمیتونم اعتقاداتم رو از دست بدم ... اونقدر اون اتفاقها برای من سنگین بودند که برخی از زمانها از شدت ترس و شعف و هیجان بدنم میلرزیده ... ولی بعدا خوب فراموششون میکردم .

5. انیشتن ... تمام فیزیک نیتونی رو میخونه و تنها و تنها یک اشکال کوچیک در درون اون میبینه ... این مساله باعث نمیشه که انیشتن با خودش بگه تمام فیزیک درست هست و تنها این مساله یک استثنا هست . ما چیزی با عنوان استثنا نداریم ... اونقدر رویه اون اشکالی که در درون طبیعت بود زووم میکنه تا میفهمه تعبیر ما از زمان و مکان تعابیر درستی نیست و در حقیقت تبری رو بر میداره و بر رویه فیزیک نیتونی میکوبه ... آنچنانچه به مهندسهای آن زمان گفته میشه باید بیاید و دوباره امتحان بدین تا مدارکتون قابل قبول باشه .

طرح مساله :
خوب من رشته ام ریاضی و فیزیک بوده .... من نمیتونم قبول کنم چیزی در درون قرآن وجود داشته باشه و از نظره من اون چیز ایراد داشته باشه ... من نمیتونم قبول کنم که مسایلی مانند مهریه در درون دین اسلام وجود داشته باشند که اینقدر مشگلات بتونند ایجاد کنند چه برای پسرهاش و چه برای دخترهاش ....

دیدی که من آموختم این هست که اگر باگی رو میبینه ... یعنی اون شیوه دید به مساله ایراد داره و باید دنبال مسیری باشی یا دیدت رو عوض کنی تا بتونی حقیقت رو درک کنی . آنچنانچه انیشتن نوع نگاهش رو نسبت به زمان و مکان عوض کرد و توانست دیدی واقعی تر نسبت به حقیقت زمان و مکان ارائه کنه .

ولی خوب کسایی هم هستند که نظره من رو ندارند . مشخصا آقایه reza_d یکی از اون افراد هست که تقریبا مشگلات من رو دارند ولی خیلی راحت عنوان میکنند که من این شبهات رو دارم و میخوام خونه تکونی دل بکنم . و در نهیات شبهات براشون باقی میمونه و باز هم اعتقاداتشون رو دارند .

خوب وقتی من تناقضی رو میبینم ؛ حتی یک تناقض ؛ در ریاضیات این شرط لازم و کافی برای غلط بودن اون چیز هست که از نظره من هم تعداد و هم عمق این چیزها زیاد هست .

از طرفی همونجرو هم که قبلا گفتم به هیچ عنوان هم نمیتونم از کنار بسیاری از آیات قرآن عبور کنم . همچنین تجربیاتی داشتم که مطمئن هستم اگر یکی از اونها رو هر کسی میداشته تا آخر عمر عابد و زاهد و سالک میشده .

دیروز با یکی از آقایان سایت به صورت خصوصی صحبت میکردم و نظره ایشون این بود کهمسیرم اشتباه هست و نظره ایشون این بود که تا اون حدی که قبول داری و درست میدونی بپذیر و انجام بده ... و اگر به جاهایی رسیدی که از نظرت قابل قبول نبودند نپذیر و انجام نده ...

سوالاتم اینها هستند:

1. آیا این مساله از نظر اسلام قابل قبول هست ؛ مثلا من باورم این باشه که فلان آیات درست هستند ولی مثلا فلان آیات ایراد دارند . اعتقادام مثلا اینجوری باشه که ممکن هست در دین تحریف رخ داده باشه یا مسایلی اینچنینی .

2. دین یک چیزی مانند عبد میخواهد ؛ ولی کسی که چنین تفکر رو دارد عبد نیست ؛ شخصی هست که فکر میکند ؛ اندیشه میکند ؛ چیزهایی رو که درست میداند را انجام میدهد و چیزهایی رو که درست نمیداند را نه قبول میکند و نه انجام میدهد .

3. اگر کسی از ایشان بپرسد که دین اسلام را آیا قبولداری یا نداری ایشان پاسخ میدهد که بسیاری از مطالبش رو قبول دارم و درست میدانم و انجام میدهم ( حتی مسایلی مانند نماز خواند ؛ روزه گرفتن ؛ امر به معروف ( آنچنانچه خودش آن را درست میداند به طوری که واقعا باعث راهنمایی کسی شود ) ) این شخص آیا مسلمان محسوی میشود یا نمیشود ( فارغ از اینکه اسلم آوردن به تشهدین هست ولی معنی کلمه اسلام یعنی تسلیم بودن و این شخص تسلیم نیست )

متشکرم .


با سلام و درود
ذهن اگر مانند پرنده ای آزاد باشد تنها حسنش اینه که آزاده!...ولی عیوبش اینه که:
1- تمرکز بر یک موضوع از اول (طرح سوال) تا آخر (رسدن به پاسخ)از بین میره
2-راندمان برای انجام یک کار یا تحقیق در رسیدن به یک پاسخ میاد پایین
3- تقریبا آرامش ازبین میره چون همیشه و در همه موارد دچار شک و تردیده
4-چه بسا ممکنه سرگرم حواشی و فرعیات زندگی بشه و از مسائل مهم و اصلی باز بمونه
5-همیشه احساس تنهایی بکنه, چون در یک جمع نمیتونه با هیچ ایده ای موافق باشه و همیشه در حال جر و بحث با دیگران بشه
6-ممکنه این حالت علاوه بر مسایل دینی یا روانشناسی به کلیه جنبه های زندگیش هم نفوذ کنه و کل نیرو و انرژیش رو مختل کنه..
و معایب دیگر...

همینکه کسی به وجود و یگانگی خدا ایمان و اقرار داشته باشه و اینکه به اصل نزول قرآن از خدا به انسان (مثلا حضرت محمد ص) و روز رستاخیز و قیامت ایمان داشته باشه, ایشان مسلمانه و آنطور که از نوشته هایتان برمی آید شما واجد الشرایط مسلمانی هستید...@};-

بقیه موارد نیز طبیعی هستش و برای همه کم و بیش وجود داره...

این مطالب اگه خیلی زیاد شما را به خودش مشغول کرده, به نظرم دچار وسواس فکری شده اید و بهتره با یک عالم ربانی یا روانشناس ملاقاتی داشته باشید وگرنه چیز مهمی نیست.

ولی اگر آرامشتان را از دست نداده اید و فقط در حد یک سری سوال در ذهنتان هست...بد نیست به ترتیب اولویت بندی تاپیک بزنید و در موردش مباحثه داشته باشید..
ضمنا به خاطر داشته باشید که حتما قبلش به آرشیو سری بزنید, چون به نظرم خیلی از موارد قبلا بحث شده.

مبنای 2;978209 نوشت:
اگر کسی از ایشان بپرسد که دین اسلام را آیا قبولداری یا نداری ایشان پاسخ میدهد که بسیاری از مطالبش رو قبول دارم و درست میدانم و انجام میدهم ( حتی مسایلی مانند نماز خواند ؛ روزه گرفتن ؛ امر به معروف ( آنچنانچه خودش آن را درست میداند به طوری که واقعا باعث راهنمایی کسی شود ) ) این شخص آیا مسلمان محسوی میشود یا نمیشود ( فارغ از اینکه اسلم آوردن به تشهدین هست ولی معنی کلمه اسلام یعنی تسلیم بودن و این شخص تسلیم نیست )

و باز در مورد این نگرانی شما که برخی را قبول دارید و برخی را خیر...
آیه ای که من یافتم این بود که تفسیرش را از المیزان آوردم براتون...
کلا با ذهنیت شما متفاوت هست!
آیه 150-بقره:
(ان الذین یکفرون بالله و رسله و یریدون ان یفرقوا بین الله ورسله و یقولون نؤمن ببعض و نکفر ببعض و یریدون ان یتخذوا بین ذلک سبیلا)
ترجمه :
(همانا کسانی که به خدا و پیامبرانش کفر می ورزند و می خواهند بین خداو پیامبران او فرق بگذارند و می گویند ما به بعضی از آنها ایمان داریم و به بعضی کافرهستیم و می خواهند راهی میان اینها داشته باشند)
تفسیر:
،منظور از این کفار دراینجا اهل کتاب یعنی یهود و نصاری می باشند که یهود به موسی (ع ) ایمان می آورند، اما به عیسی (ع ) و محمد(ص ) کفر می ورزند و نصاری به موسی وعیسی (ع ) ایمان دارند، اما به محمد(ص ) کفر می ورزند، و این دو طائفه می پندارند که به خدا و بعضی رسولان او کفر ورزیده اند، چون به بعضی ازپیامبران الهی ایمان دارند، اما خداوند می فرماید: نمی توان بین خدا و پیامبران الهی تفرقه انداخت ، چون همه آنها فرستاده خدا هستند و کسی که به یکی از آنهاکافر شود در واقع به خدای متعالی کفر ورزیده است . اما اینها نمی فهمند و می خواهند راهی متوسط بین ایمان به خدا و همه رسولانش و میان کفر به خدا و همه رسولانش اتخاذ کنند ،یعنی به بعضی پیامبران ایمان آورده و به بعضی کفر بورزند ،در حالی که بسوی خدا هیچ راهی نیست ،جز یک راه و آن عبارت است از ایمان آوردن به او و همه رسولان او،چون رسول بدان جهت که فرستاده خداست ، چیزی از خودش ندارد و اختیاری هم برای او نیست ، پس کفر به رسول در حقیقت شرک و کفری واضح به خدای عظیم است .

ولی به نظرم شما هم به جای اینکه بفرمایید برخی را قبول دارم و برخی را خیر!
بهتره بفرمایید, فعلا فهم و برداشتم از فلان آیه اینه و از آن آیه دیگر مثلا آنقدر...چه بسا همین فهم و درک امروز شما نسبت به فهم و درک 5 سال پیش شما خیلی بالاتر و کاملتر شده باشد و لذا همینکه به قول دوستان اصل حکیم و عالم بودن خدا را قبول داشته باشید, میتونید با حفظ ایمان حداقل لفظی به صحت کل قرآن به دنبال سوالهاتون باشید مگر اینکه واقعا و 100% خطا بودن برخی از آن براتون مسجل شده باشد و آنگاه جا دارد که در مورد عدم تحریف قرآن شک کنید!

مبنای 2;978209 نوشت:
سلام .

سوالاتم اینها هستند:

1. آیا این مساله از نظر اسلام قابل قبول هست ؛ مثلا من باورم این باشه که فلان آیات درست هستند ولی مثلا فلان آیات ایراد دارند . اعتقادام مثلا اینجوری باشه که ممکن هست در دین تحریف رخ داده باشه یا مسایلی اینچنینی .

2. دین یک چیزی مانند عبد میخواهد ؛ ولی کسی که چنین تفکر رو دارد عبد نیست ؛ شخصی هست که فکر میکند ؛ اندیشه میکند ؛ چیزهایی رو که درست میداند را انجام میدهد و چیزهایی رو که درست نمیداند را نه قبول میکند و نه انجام میدهد .

3. اگر کسی از ایشان بپرسد که دین اسلام را آیا قبولداری یا نداری ایشان پاسخ میدهد که بسیاری از مطالبش رو قبول دارم و درست میدانم و انجام میدهم ( حتی مسایلی مانند نماز خواند ؛ روزه گرفتن ؛ امر به معروف ( آنچنانچه خودش آن را درست میداند به طوری که واقعا باعث راهنمایی کسی شود ) ) این شخص آیا مسلمان محسوی میشود یا نمیشود ( فارغ از اینکه اسلم آوردن به تشهدین هست ولی معنی کلمه اسلام یعنی تسلیم بودن و این شخص تسلیم نیست )

متشکرم .

با سلام و عرض ادب

1 - دین اسلام بر پایه قرآن و عترت (سنت پیامبر و اهل بیت) تبیین شده

در این دو تحریف نخواهد بود اما در تفسیر و تبیین این ها امکان انحراف هست ...

پس شما نمی تونید ایات قران رو رد کنید
یا احادیثی که با آیات قرآن تناقض نداره و سندش صحیح هست و از افراد راستگو به دست ما رسیده رو رد کنید

بلکه باید سعی کنید تبیین درست اون رو با توجه به علم روز پیدا کنید ...

2 -
اتفاقا اکثر آیات قرآن دعوت به تعبد عاقلانه میکنه نه کورکورانه و تقلید محور ...
(البته برای افرادی که قدرت تعقل دارند نه برای عوام )

شما می توانید تحقیق کنید ودرست بودن هر چیز را کشف کنید

دانشمندان حقیقی زیادی بوده اند که دین دیگری داشته اند و به اسلام توسط قرآن روی اورده اند(نه تبلیغات دین گرایان افراطی)

چرا که دستورات را موافق پیشرفت و تعقل انسانی دیده اند ...

دین اسلام را با قرآن ناب واحادیث صحیح باید شناخت

نه تفسیر های انفسی اشخاص

3 -

اگر شخصی توحید ، قیامت و نبوت را بپذیرد مسلمان است

پذیرش نبوت به معنای پذیرفتن قران و عترت است

در باقی مسائل با عمل به راهنمایی هایی که توسط شخصی که به عالم بودن او با تحقیق پی برده اید به مرور زمان علم پیدا خواهید کرد ...

نکته مهم دوری از تعصب است

یعنی هر چیز را تحقیقی بپذیرید نه صرفا تقلیدی ...

ارزش لحظه ای تفکر در اسلام طبق روایات بیشتر از 70 سال عبادت بدون تفکر است...

در پناه حق تعالی

سلام .
از تمامی دوستان بخصوص از جناب عارف تشکر میکنم .

فقط یه مطلبی رو عنوان کنم . دوستان بیشتره صحبتشون در ارتباط با این بودش که علم ما ناقص هستش و عقل ما نمیرسه و ...

خیلی جاها هست که من خودم اقرار میکنم که عقلم نمیرسه .
چرا چنین اقراری رو میکنم .

فرض کنین من میخوام از فروشنده ای تخفیف بگیرم . تجزیه و تحلیل میکنم و میبینم که دیگران دارن چی کار میکنند ؛ مثلا میبینم که با فروشنده میگن و میخندن ؛ میبینم که هیجان اون شخص رو تحریک میکنند ؛ میبینم که پول خرد با خودشون میارند ( نه کارت ) تا بتونه سره ارقام با هم چونه بزنند و به مرور زمان میتونم تخفیف بگیرم . چون پارامترها رو شناسایی میکنم . سعی و ممارست میکنم . عقلم رو به کار میندازم و در نهایت از راه و روشم نتیجه میگیرم .

در حقیقت روش اینجوری هست که من عقلانیتی به خرج میدم ؛ عقلانیتی که بدست آوردم را ممارست میکنم ؛ ازش نتیجه میگیرم ؛ اونقدر عقلانیت خودم رو تغییر میدم که نتایج بهتری رو کسب کنم . مانند یک کمانگیر که دایما در حال کالیبره کردن تن و بدن و فکر و ذهنش هست تا بتونه تیر را به هدف بزنه .

وقتی که من تیر را در مرکز هدف زدم ... یعنی عقلانیتم به نتیجه رسیده و اگر ببینم که به مرور زمان داره تیرهام به هدف نزدیک تر میشه متوجه میشم مسیر عقلانی رو دارم طی میکنم .

در مورد مسایل مذهبی ...
به نظرم جایی از دین نیست که من بخوام عقلم رو خاموش کنم و بگم عقلم کار نمیکنه .

مثلا در ارتباط با برده داری ...
مثلا در ارتباط با به عقد رسوندن دختران نوزاد ...
مثلا در ارتباط با دیه و مهریه ...

اجازه بدین من مشخصا در مورد مهریه صحبت کنم .
چندی پیش من در درون تاکسی به سمته مترو میرفتم . راننده ماشین داشت خون گریه میکرد . با کنار دستیش که یک آقا بود داشت صحبت میکرد و میگفت پسرم 34 سالش هست و نمیخواست ازدواج کنه . به اصرار من گفتیم باید ازدواج کنی و خواستگاری چندین نفر رفتیم . پسرم همیشه مخالفت میکرذ تا اینکه در نهایت به اصرار من با یه دختری قرار میزان ... سرتون رو درد نمیارم . خلاصش اینکه دختره به سن تولدش مهریه میخواسته و پسره قبول نمیکرده و در نهایت به اصرار پدر این ازدواج صورت میگیره ... و سه روز بعد از عقد دختره در درون یک رستوران به پسره میگه در درون دادگاه میبینمت .... خوب این خانواده عملا بدبخت شدند ... چرا !!!! چون فرهنگی غلط در درون جامعه وجود داره ... به اسم مهریه .

از اون طرف هم در درون دین اسلام هیچ حق و حقوقی برای یک خانوم خانه دار وجود نداره .

1. مرد هر وقت دلش بخواد ( عشقش بکشه ) میتونه زنش رو طلاق بده
2. خانوم نمیتونه از شوهرش طلاق بگیره . ( اگر میبینیم که در دادگاهها میتونند جدیداد طلاق بگیرند به علت این هست که علم رشد کرده و نمیتونند مخالفت کنند حکم اسلام واضح و روشن هست که یک خانوم نمیتونه از شوهرش جدا بشه )
و مسایل حق و حقوقی دیگر ...

الان کافی هست شما یک بار به دذادگاههای خانواده سر بزنین ... میبینین که مردها و خانومهای بسیاری مهمترین مشگلشون همین مهریه هست . مرده میره خیانت میکنه میگه پول مهریه رو نداشتم بدم و ...

ولی خوب شما یه سر بزنین به دادگاهههای کشورهای دیگه مانند کشورهای اسکانیدناوی ... یک بار در درون روزنامه داشتم میخوندم که یکی از زندانها رو تعطیل کردند و دارن آقایون توش گل کوچیک بازی میکنند !!!

چرا !!!

چون سیستم منطقی برای حق و حقوق یک مرد و یک خانوم تعریف کرده اند .

ما سیستمی با عنوان مهریه داریم . و واقعا دوست دارم یه کاره اسلامی بشه که همین مهریه چقدر زندگی ها رو داغون کرده ... چه دخترهایی که اگر مهریه بالا نگیرن هیچ حق و حقوقی از یک زندگی دو نفره ندارند و باید مهریه بالایی بگیرند و چه آقایونی که به خاطره مهریه بالا بدبخت میشن .

خوب ...
اینجا من دارم با دو تا چشمام این همه زندانی مرد رو میبینم
این همه زندگی هایه فرو پاشیده رو میبینم
این همه آدمهایی که دارن از این قاعده سو استفاده میکنند رو دارم میبینم .

و در عوضش دارم قانون و قاعده کشورهای دیگه رو هم میبینم .

من نمیتونم بگم عقلم نمیرسه ...
من عقلم میرسه ...

چون نتایج قابل اندازه گیری هستند .
قابل مهندسی کردن هستند

اتفاقا مشگل همین هست ... یک سری قانون و قاعده غلط داریم ... و داریم روشون پافشاری میکنیم که اینها حتما درست هستند و این عقل ما هست که ایراد داره .

در مورد اون چیزهایی که میگم ایراد دارند . من نمیتونم این صحبت رو بپذیرم که عقلم مشگل داره ... یا علمم ناقص هست .

[=Times New Roman]عقل و علم انسان در خیلی مسائل می تونه اشتباه بکنه.

چیزی که به من ثابت شده اینه که انسان به هر اندازه که از شیوه ی تفکر مورد تایید اسلام فاصله بگیره روز به روز اسکل تر و احمق تر میشه.

به عنوان مثال خیلی ها ممکنه ذهنشون رو درگیر مسائل پیش پا افتاده بکنن و برن مهارت یاد بگیرن که

مثلا چجوری روی یه استاد نقاشی تاثیر بزارن تا بتونن باهاش ارتباط برقرار کنند.

در حالی که این آدم اگر برای خودش شان و شخصیت قائل باشه و عزت نفس خودش رو حفظ کنه

تلاشش رو میکنه تا به ثروت حلال و پاکی برسه اون موقع هر استاد نقاشی رو که دلش خواست میاره خونه اش با بهترین کیفیت بهش یاد میدن.

تغییر در نوع نگاه به مسائل زندگی خیلی از شبهات و نگرانی های آدم رو برطرف میکنه.

اینکه آدم اصرار داشته باشه الا بلا از یه راه خاص مشکلش حل بشه حماقت محض هست.

گاهی شخصی ده تا مشکل توی زندگیش داره که برنامه ریزی میکنه یکی یکی برطرفشون کنه.

در حالی که اگر این شخص نگاهش رو به مسائل زندگی عوض کنه.

می بینه که اگر تمرکزش رو روی یه مورد خاص بزاره بعد از مدت کوتاهی تمام اون مسائل با رسیدن به این یک هدف حل میشن.

یکی از بزرگترین خطاهای بسیاری از ما انسان ها این هست که آنچه به دست آوردیم رو می بینیم ولی آنچه باید به دست می آوردیم را نمی بینیم.

به عنوان مثال اگر من صد میلیون تومان به دوستم بدم و بگم همینجوری خواستم بهت حال بدم برو عشق کن باهاش. خیلی خوشحال میشه.

ولی اگر بفهمه اون پول اولا صد میلیون نبوده و یک میلیارد تومن بوده. بعدشم همه ی یک میلیارد مال خودش بوده و من پریدم وسط از یه جایی قاپیدمش و حالا دارم صد میلیونش رو بهش کمک میکنم.

اون موقع خیلی زورش میاد و احساس ضرر و خسران شدیدی میکنه.

ولی متاسفانه خیلی از ما انسان ها متوجه این ضرر نمیشیم.

برای همین هست توی فوتبال ایران ما صد ها فوتبالیست بزرگ داریم و بهشون میگیم اسطوره

ولی نمی دونم چرا واسه هر مسابقه ای پامونو از ایران بیرون میزاریم به طور کاملا اتفاقی کیسه گل میشیم و بر می گردیم به آغوش وطن.

این چیزها بخاطر همون ماجرای صد میلیون هست که ما با قسمت اول فریب می خوریم و متوجه اصل ماجرا که قسمت دوم هست نمیشیم

و ممکنه تا آخر عمرمون هم از این خواب بیدار نشیم و وقتی بیدار بشیم که دیگه فرصت چندانی برای لذت بردن نداشته باشیم.

مبنای 2;978615 نوشت:
سلام .
از تمامی دوستان بخصوص از جناب عارف تشکر میکنم .

فقط یه مطلبی رو عنوان کنم . دوستان بیشتره صحبتشون در ارتباط با این بودش که علم ما ناقص هستش و عقل ما نمیرسه و ...

خیلی جاها هست که من خودم اقرار میکنم که عقلم نمیرسه .
چرا چنین اقراری رو میکنم .

فرض کنین من میخوام از فروشنده ای تخفیف بگیرم . تجزیه و تحلیل میکنم و میبینم که دیگران دارن چی کار میکنند ؛ مثلا میبینم که با فروشنده میگن و میخندن ؛ میبینم که هیجان اون شخص رو تحریک میکنند ؛ میبینم که پول خرد با خودشون میارند ( نه کارت ) تا بتونه سره ارقام با هم چونه بزنند و به مرور زمان میتونم تخفیف بگیرم . چون پارامترها رو شناسایی میکنم . سعی و ممارست میکنم . عقلم رو به کار میندازم و در نهایت از راه و روشم نتیجه میگیرم .

در حقیقت روش اینجوری هست که من عقلانیتی به خرج میدم ؛ عقلانیتی که بدست آوردم را ممارست میکنم ؛ ازش نتیجه میگیرم ؛ اونقدر عقلانیت خودم رو تغییر میدم که نتایج بهتری رو کسب کنم . مانند یک کمانگیر که دایما در حال کالیبره کردن تن و بدن و فکر و ذهنش هست تا بتونه تیر را به هدف بزنه .

وقتی که من تیر را در مرکز هدف زدم ... یعنی عقلانیتم به نتیجه رسیده و اگر ببینم که به مرور زمان داره تیرهام به هدف نزدیک تر میشه متوجه میشم مسیر عقلانی رو دارم طی میکنم .

در مورد مسایل مذهبی ...
به نظرم جایی از دین نیست که من بخوام عقلم رو خاموش کنم و بگم عقلم کار نمیکنه .

مثلا در ارتباط با برده داری ...
مثلا در ارتباط با به عقد رسوندن دختران نوزاد ...
مثلا در ارتباط با دیه و مهریه ...

اجازه بدین من مشخصا در مورد مهریه صحبت کنم .
چندی پیش من در درون تاکسی به سمته مترو میرفتم . راننده ماشین داشت خون گریه میکرد . با کنار دستیش که یک آقا بود داشت صحبت میکرد و میگفت پسرم 34 سالش هست و نمیخواست ازدواج کنه . به اصرار من گفتیم باید ازدواج کنی و خواستگاری چندین نفر رفتیم . پسرم همیشه مخالفت میکرذ تا اینکه در نهایت به اصرار من با یه دختری قرار میزان ... سرتون رو درد نمیارم . خلاصش اینکه دختره به سن تولدش مهریه میخواسته و پسره قبول نمیکرده و در نهایت به اصرار پدر این ازدواج صورت میگیره ... و سه روز بعد از عقد دختره در درون یک رستوران به پسره میگه در درون دادگاه میبینمت .... خوب این خانواده عملا بدبخت شدند ... چرا !!!! چون فرهنگی غلط در درون جامعه وجود داره ... به اسم مهریه .

از اون طرف هم در درون دین اسلام هیچ حق و حقوقی برای یک خانوم خانه دار وجود نداره .

1. مرد هر وقت دلش بخواد ( عشقش بکشه ) میتونه زنش رو طلاق بده
2. خانوم نمیتونه از شوهرش طلاق بگیره . ( اگر میبینیم که در دادگاهها میتونند جدیداد طلاق بگیرند به علت این هست که علم رشد کرده و نمیتونند مخالفت کنند حکم اسلام واضح و روشن هست که یک خانوم نمیتونه از شوهرش جدا بشه )
و مسایل حق و حقوقی دیگر ...

الان کافی هست شما یک بار به دذادگاههای خانواده سر بزنین ... میبینین که مردها و خانومهای بسیاری مهمترین مشگلشون همین مهریه هست . مرده میره خیانت میکنه میگه پول مهریه رو نداشتم بدم و ...

ولی خوب شما یه سر بزنین به دادگاهههای کشورهای دیگه مانند کشورهای اسکانیدناوی ... یک بار در درون روزنامه داشتم میخوندم که یکی از زندانها رو تعطیل کردند و دارن آقایون توش گل کوچیک بازی میکنند !!!

چرا !!!

چون سیستم منطقی برای حق و حقوق یک مرد و یک خانوم تعریف کرده اند .

ما سیستمی با عنوان مهریه داریم . و واقعا دوست دارم یه کاره اسلامی بشه که همین مهریه چقدر زندگی ها رو داغون کرده ... چه دخترهایی که اگر مهریه بالا نگیرن هیچ حق و حقوقی از یک زندگی دو نفره ندارند و باید مهریه بالایی بگیرند و چه آقایونی که به خاطره مهریه بالا بدبخت میشن .

خوب ...
اینجا من دارم با دو تا چشمام این همه زندانی مرد رو میبینم
این همه زندگی هایه فرو پاشیده رو میبینم
این همه آدمهایی که دارن از این قاعده سو استفاده میکنند رو دارم میبینم .

و در عوضش دارم قانون و قاعده کشورهای دیگه رو هم میبینم .

من نمیتونم بگم عقلم نمیرسه ...
من عقلم میرسه ...

چون نتایج قابل اندازه گیری هستند .
قابل مهندسی کردن هستند

اتفاقا مشگل همین هست ... یک سری قانون و قاعده غلط داریم ... و داریم روشون پافشاری میکنیم که اینها حتما درست هستند و این عقل ما هست که ایراد داره .

در مورد اون چیزهایی که میگم ایراد دارند . من نمیتونم این صحبت رو بپذیرم که عقلم مشگل داره ... یا علمم ناقص هست .

سلام

مهریه :
اجازه بدید منم با عقل خودم مسئله رو تجزیه تحلیل کنم
من متوجه نمیشم چرا اسلام یه باید و الزام برای مهریه گذاشته؟
من واقعا حکمتش رو درک نکردم
شما عملا وقتی واقعیت خارجی رو ببینید در اکثر کشورهای جهان یه فرهنگی دارند که داماد یه هدیه به عروس میده مثلا همون حلقه ازدواج ...
ولی این الزام و باید رو درک نمیکنم.

اما اگر مهریه وجود داشته باشه، آیا اشکالی پیش میاد؟
آیا مشکلات و ایراداتی که شما گفتید به خاطر قانون مهریه است؟
من مخالفم
این فرهنگ اشتباه ما است که دخترها مهریه ی بالا طلب میکنند
و این شاید حماقت پسرها است که مهریه های سنگین را میپذیرند.
شاید کارتون ماسک رو دیده باشید. در یک قسمت ، ماسک قراردادی رو امضا کرده بود و وقتی به یه نوزاد نشون داد، نوزاد گریش گرفت...
ما گرفتار ماسک فرهنگی شدیم...
مردم ما در معاملاتشون زرنگن ولی اینجا که برسه، مغلوب فرهنگ جامعه میشن. ولی این ربطی به اسلام نداره... خیلی ها اصلا جاهلن خبر ندارن ....
همکارم یکی از این نمونه ها است که گرفتار شده...

فقط یه اشکالی هست اونم حق طلاقه...
اگه قرار باشه حق طلاق واسه مرد باشه ، زن به خودش حق میده مهریه بالا بزنه ...
از این جهت میتونیم به قانون اسلام ایراد بگیریم...
البته مرد و زن میتونن تعقل غربی به خرج بدن!!!
یعنی زن مهریه اش رو یه هدیه نفیس مثل انگشتر قرار بده
و در طرف مقابل، مرد به زن حق وکالت مطلق یا مشروط طلاق بده.

شاید مهریه نداشتن زن یه جور بی احترامی و حتی خلاف غریزه باشه...و حکمت اولیه وجود مهریه همین باشه...
ولی اگه اصل مهریه رو قبول کنیم تبعات بد و ناپسندش به خاطر بی عقلی خودمان است

به نظرم نتایجی که شما ازش صحبت میکنید از فرهنگ بد ناشی میشود
نه از اصل وجود مهریه

بله ممکنه شما ادعا کنید اگر قانون مهریه و حق طلاق و وکالت طلاق رو در کشورهای اروپایی پیاده کنیم، فرهنگ اونها تغییر خواهد کرد
و دختران اروپایی به جای انگشتر، 1000 سکه مهریه میبندند
و مردان اروپایی هم مغلوب این مهریه های بالا خواهند شد...
که البته من فکر میکنم
جوانان اروپایی عاقل تر این حرفها باشند که چنین تعهدات خلاف عقلی را بپذیرند
آنها اصلا چنین دخترانی را شایسته همسری نمیدانند بلکه آنها را نسخه جدیدی از تجارت س.ک.س خواهند دانست که شکر خدا خیلی ارزان ترش را در اختیار دارند نیازی به این همه ولخرجی و تعهدات دیوانه وار نیست...

علاوه بر تکمله ای که در ویرایش افزودم
من هم تعقل میکنم و شما هم تعقل میکنید
ولی دو نتیجه متفاوت میگیریم
به هر حال ظاهرا شما خواهید گفت
عقل حجت است و این مسائل را متوجه میشود
و حتی اگر خطا و اشتباهی بکند تا زمانی که خودش متوجه اشتباهش نشده باشد، حق دارد قوانین اسلام را رد کند نه اینکه بگوید( شبهه دارم یا برایم قابل هضم نیست یا علم من کمتر از علم خداست و ..)

مبنای 2;978615 نوشت:
سلام .
از تمامی دوستان بخصوص از جناب عارف تشکر میکنم .

فقط یه مطلبی رو عنوان کنم . دوستان بیشتره صحبتشون در ارتباط با این بودش که علم ما ناقص هستش و عقل ما نمیرسه و ...

خیلی جاها هست که من خودم اقرار میکنم که عقلم نمیرسه .
چرا چنین اقراری رو میکنم .

فرض کنین من میخوام از فروشنده ای تخفیف بگیرم . تجزیه و تحلیل میکنم و میبینم که دیگران دارن چی کار میکنند ؛ مثلا میبینم که با فروشنده میگن و میخندن ؛ میبینم که هیجان اون شخص رو تحریک میکنند ؛ میبینم که پول خرد با خودشون میارند ( نه کارت ) تا بتونه سره ارقام با هم چونه بزنند و به مرور زمان میتونم تخفیف بگیرم . چون پارامترها رو شناسایی میکنم . سعی و ممارست میکنم . عقلم رو به کار میندازم و در نهایت از راه و روشم نتیجه میگیرم .

در حقیقت روش اینجوری هست که من عقلانیتی به خرج میدم ؛ عقلانیتی که بدست آوردم را ممارست میکنم ؛ ازش نتیجه میگیرم ؛ اونقدر عقلانیت خودم رو تغییر میدم که نتایج بهتری رو کسب کنم . مانند یک کمانگیر که دایما در حال کالیبره کردن تن و بدن و فکر و ذهنش هست تا بتونه تیر را به هدف بزنه .

وقتی که من تیر را در مرکز هدف زدم ... یعنی عقلانیتم به نتیجه رسیده و اگر ببینم که به مرور زمان داره تیرهام به هدف نزدیک تر میشه متوجه میشم مسیر عقلانی رو دارم طی میکنم .

در مورد مسایل مذهبی ...
به نظرم جایی از دین نیست که من بخوام عقلم رو خاموش کنم و بگم عقلم کار نمیکنه .

مثلا در ارتباط با برده داری ...
مثلا در ارتباط با به عقد رسوندن دختران نوزاد ...
مثلا در ارتباط با دیه و مهریه ...

اجازه بدین من مشخصا در مورد مهریه صحبت کنم .
چندی پیش من در درون تاکسی به سمته مترو میرفتم . راننده ماشین داشت خون گریه میکرد . با کنار دستیش که یک آقا بود داشت صحبت میکرد و میگفت پسرم 34 سالش هست و نمیخواست ازدواج کنه . به اصرار من گفتیم باید ازدواج کنی و خواستگاری چندین نفر رفتیم . پسرم همیشه مخالفت میکرذ تا اینکه در نهایت به اصرار من با یه دختری قرار میزان ... سرتون رو درد نمیارم . خلاصش اینکه دختره به سن تولدش مهریه میخواسته و پسره قبول نمیکرده و در نهایت به اصرار پدر این ازدواج صورت میگیره ... و سه روز بعد از عقد دختره در درون یک رستوران به پسره میگه در درون دادگاه میبینمت .... خوب این خانواده عملا بدبخت شدند ... چرا !!!! چون فرهنگی غلط در درون جامعه وجود داره ... به اسم مهریه .

از اون طرف هم در درون دین اسلام هیچ حق و حقوقی برای یک خانوم خانه دار وجود نداره .

1. مرد هر وقت دلش بخواد ( عشقش بکشه ) میتونه زنش رو طلاق بده
2. خانوم نمیتونه از شوهرش طلاق بگیره . ( اگر میبینیم که در دادگاهها میتونند جدیداد طلاق بگیرند به علت این هست که علم رشد کرده و نمیتونند مخالفت کنند حکم اسلام واضح و روشن هست که یک خانوم نمیتونه از شوهرش جدا بشه )
و مسایل حق و حقوقی دیگر ...

الان کافی هست شما یک بار به دذادگاههای خانواده سر بزنین ... میبینین که مردها و خانومهای بسیاری مهمترین مشگلشون همین مهریه هست . مرده میره خیانت میکنه میگه پول مهریه رو نداشتم بدم و ...

ولی خوب شما یه سر بزنین به دادگاهههای کشورهای دیگه مانند کشورهای اسکانیدناوی ... یک بار در درون روزنامه داشتم میخوندم که یکی از زندانها رو تعطیل کردند و دارن آقایون توش گل کوچیک بازی میکنند !!!

چرا !!!

چون سیستم منطقی برای حق و حقوق یک مرد و یک خانوم تعریف کرده اند .

ما سیستمی با عنوان مهریه داریم . و واقعا دوست دارم یه کاره اسلامی بشه که همین مهریه چقدر زندگی ها رو داغون کرده ... چه دخترهایی که اگر مهریه بالا نگیرن هیچ حق و حقوقی از یک زندگی دو نفره ندارند و باید مهریه بالایی بگیرند و چه آقایونی که به خاطره مهریه بالا بدبخت میشن .

خوب ...
اینجا من دارم با دو تا چشمام این همه زندانی مرد رو میبینم
این همه زندگی هایه فرو پاشیده رو میبینم
این همه آدمهایی که دارن از این قاعده سو استفاده میکنند رو دارم میبینم .

و در عوضش دارم قانون و قاعده کشورهای دیگه رو هم میبینم .

من نمیتونم بگم عقلم نمیرسه ...
من عقلم میرسه ...

چون نتایج قابل اندازه گیری هستند .
قابل مهندسی کردن هستند

اتفاقا مشگل همین هست ... یک سری قانون و قاعده غلط داریم ... و داریم روشون پافشاری میکنیم که اینها حتما درست هستند و این عقل ما هست که ایراد داره .

در مورد اون چیزهایی که میگم ایراد دارند . من نمیتونم این صحبت رو بپذیرم که عقلم مشگل داره ... یا علمم ناقص هست .

سلام

مهریه :
اجازه بدید منم با عقل خودم مسئله رو تجزیه تحلیل کنم
من متوجه نمیشم چرا اسلام یه باید و الزام برای مهریه گذاشته؟
من واقعا حکمتش رو درک نکردم
شما عملا وقتی واقعیت خارجی رو ببینید در اکثر کشورهای جهان یه فرهنگی دارند که داماد یه هدیه به عروس میده مثلا همون حلقه ازدواج ...
ولی این الزام و باید رو درک نمیکنم.

اما اگر مهریه وجود داشته باشه، آیا اشکالی پیش میاد؟
آیا مشکلات و ایراداتی که شما گفتید به خاطر قانون مهریه است؟
من مخالفم
این فرهنگ اشتباه ما است که دخترها مهریه ی بالا طلب میکنند
و این شاید حماقت پسرها است که مهریه های سنگین را میپذیرند.
شاید کارتون ماسک رو دیده باشید. در یک قسمت ، ماسک قراردادی رو امضا کرده بود و وقتی به یه نوزاد نشون داد، نوزاد گریش گرفت...
ما گرفتار ماسک فرهنگی شدیم...
مردم ما در معاملاتشون زرنگن ولی اینجا که برسه، مغلوب فرهنگ جامعه میشن. ولی این ربطی به اسلام نداره... خیلی ها اصلا جاهلن خبر ندارن ....
همکارم یکی از این نمونه ها است که گرفتار شده...

فقط یه اشکالی هست اونم حق طلاقه...
اگه قرار باشه حق طلاق واسه مرد باشه ، زن به خودش حق میده مهریه بالا بزنه ...
از این جهت میتونیم به قانون اسلام ایراد بگیریم...
البته مرد و زن میتونن تعقل غربی به خرج بدن!!!
یعنی زن مهریه اش رو یه هدیه نفیس مثل انگشتر قرار بده
و در طرف مقابل، مرد به زن حق وکالت مطلق یا مشروط طلاق بده.

شاید مهریه نداشتن زن یه جور بی احترامی و حتی خلاف غریزه باشه...و حکمت اولیه وجود مهریه همین باشه...
ولی اگه اصل مهریه رو قبول کنیم تبعات بد و ناپسندش به خاطر بی عقلی خودمان است

به نظرم نتایجی که شما ازش صحبت میکنید از فرهنگ بد ناشی میشود
نه از اصل وجود مهریه

بله ممکنه شما ادعا کنید اگر قانون مهریه و حق طلاق و وکالت طلاق رو در کشورهای اروپایی پیاده کنیم، فرهنگ اونها تغییر خواهد کرد
و دختران اروپایی به جای انگشتر، 1000 سکه مهریه میبندند
و مردان اروپایی هم مغلوب این مهریه های بالا خواهند شد...
که البته من فکر میکنم
جوانان اروپایی عاقل تر این حرفها باشند که چنین تعهدات خلاف عقلی را بپذیرند
آنها اصلا چنین دخترانی را شایسته همسری نمیدانند بلکه آنها را نسخه جدیدی از تجارت س.ک.س خواهند دانست که شکر خدا خیلی ارزان ترش را در اختیار دارند نیازی به این همه ولخرجی و تعهدات دیوانه وار نیست...

خباء;978621 نوشت:
سلام

مهریه :
اجازه بدید منم با عقل خودم مسئله رو تجزیه تحلیل کنم
من متوجه نمیشم چرا اسلام یه باید و الزام برای مهریه گذاشته؟
من واقعا حکمتش رو درک نکردم
شما عملا وقتی واقعیت خارجی رو ببینید در اکثر کشورهای جهان یه فرهنگی دارند که داماد یه هدیه به عروس میده مثلا همون حلقه ازدواج ...
ولی این الزام و باید رو درک نمیکنم.

اما اگر مهریه وجود داشته باشه، آیا اشکالی پیش میاد؟
آیا مشکلات و ایراداتی که شما گفتید به خاطر قانون مهریه است؟
من مخالفم
این فرهنگ اشتباه ما است که دخترها مهریه ی بالا طلب میکنند
و این شاید حماقت پسرها است که مهریه های سنگین را میپذیرند.
شاید کارتون ماسک رو دیده باشید. در یک قسمت ، ماسک قراردادی رو امضا کرده بود و وقتی به یه نوزاد نشون داد، نوزاد گریش گرفت...
ما گرفتار ماسک فرهنگی شدیم...
مردم ما در معاملاتشون زرنگن ولی اینجا که برسه، مغلوب فرهنگ جامعه میشن. ولی این ربطی به اسلام نداره... خیلی ها اصلا جاهلن خبر ندارن ....
همکارم یکی از این نمونه ها است که گرفتار شده...

فقط یه اشکالی هست اونم حق طلاقه...
اگه قرار باشه حق طلاق واسه مرد باشه ، زن به خودش حق میده مهریه بالا بزنه ...
از این جهت میتونیم به قانون اسلام ایراد بگیریم...
البته مرد و زن میتونن تعقل غربی به خرج بدن!!!
یعنی زن مهریه اش رو یه هدیه نفیس مثل انگشتر قرار بده
و در طرف مقابل، مرد به زن حق وکالت مطلق یا مشروط طلاق بده.

شاید مهریه نداشتن زن یه جور بی احترامی و حتی خلاف غریزه باشه...و حکمت اولیه وجود مهریه همین باشه...
ولی اگه اصل مهریه رو قبول کنیم تبعات بد و ناپسندش به خاطر بی عقلی خودمان است

من با سخنتون مخالف هستم و به نظرم اشکال از اسلام هست .

ببینید ... بزارید اینجوری براتون بگم .
من یک بار رفتم و از دستگاه عابر بانک دم خونمون پول بگیرم .
کارت رو کشیدم و تقاضای دریافت 30 هزار تومن پول کردم . بعدش هم کارت رو برداشتم و بدون اینکه پول رو بردارم برگشتم خونه .
ناگهان متوجه شدم که من پول رو برنداشتم .
ولی با خودم گفتم حتما کسی اون رو برداشته و پیگیرش نشدم .
تا اینکه فهمیدم کسی اون پول رو برنداشته و دستگاه رو طوری ساختن که اگر شما پول رو برندارین اتوماتیک اون پول رو برمیگردنونه درون دستگاه و دوباره اون 30 هزار تومن به حساب شما برگردانده میشه .

منم که خیلی خوشحال شده بودم . یه فکر شیطانی به ذهنم خورد .
گفتم میرم تقاضای 200 هزار تومن پول میکنم و 20 ثانیه ای که وقت دارم پولم رو بردارم ؛ 100 هزار تومن لایی میکشم و 100 هزار تومن میزارم در پورت دستگاه باقی بمونه . در اینصورت بعد از 20 ثانیه دستگاه فکر میکنه من 200 هزار تومن رو برنداشتم و 200 هزار تومن به حسابم برمیگرده ؛ اینجوری 100 هزار تومن سود کردم .

هیچی نصفه شب رفتم پایه دستگاه ؛ و یه چیز جالب دیدم ؛ وقتی دستگاه پول رو برمیگردونه درون مخزن خودش ؛ قبلش اون ها رو میشماره ؛ با اینکه خودش اون ها رو یک بار شمرده یک بار دیگه این کار رو میکنه .

ببینید کسی که میخواد یک سیستم طراحی کنه ؛ کسی که میخواد قانونگذاری کنه ؛ به کوچکترین نکات هم باید توجه کنه وگرنه اون قانون به هیچ دردی نمیخوره ؛

فرض میکنیم که ما بیایم و یک دستگاه بسازیم و بگیم مردم ما به شما اطمینان داریم ؛ پولهاتون رو بریزید به حسابهاتون و نیازی به Password و کارت هم ندارین ؛ همینجوری شماره حسابتون رو بزنین و از حسابتون پول برداشت میشه .

و وقتی یکی میخنده و میگه این سیستم به درد نمیخوره و به راحتی هک میشه ... من بیام و به شما بگم ... لابد توش یه حکمتی هست ... یا بیام و بهتون بگم این مشگل دستگاه نیست مشگل فرهنگ ما انسانها هست که از حساب دیگران میخوایم دزدی کنیم !!!

کسی که قانون گذاری میکنه ... باید حواسش به جزیی ترین چیزها باشه ...

اصلا فرض میکنیم که حکمتی باشه ... لابد حکمتش این هزاران نفر و شاید میلیونها نفری هستند که با این مشگل گریبانگیر هستند ...

با عرض معذرت من نمیتونم این حرفتون رو قبول کنم .

علاوه بر تکمله ای که در ویرایش افزودم
من هم تعقل میکنم و شما هم تعقل میکنید
ولی دو نتیجه متفاوت میگیریم
به هر حال ظاهرا شما خواهید گفت
عقل حجت است و این مسائل را متوجه میشود
و حتی اگر خطا و اشتباهی بکند تا زمانی که خودش متوجه اشتباهش نشده باشد، حق دارد قوانین اسلام را رد کند نه اینکه بگوید( شبهه دارم یا برایم قابل هضم نیست یا علم من کمتر از علم خداست و ..)

خباء;978625 نوشت:
علاوه بر تکمله ای که در ویرایش افزودم
من هم تعقل میکنم و شما هم تعقل میکنید
ولی دو نتیجه متفاوت میگیریم
به هر حال ظاهرا شما خواهید گفت
عقل حجت است و این مسائل را متوجه میشود
و حتی اگر خطا و اشتباهی بکند تا زمانی که خودش متوجه اشتباهش نشده باشد، حق دارد قوانین اسلام را رد کند نه اینکه بگوید( شبهه دارم یا برایم قابل هضم نیست یا علم من کمتر از علم خداست و ..)

جناب خباء من واقعا نمیدونم با شما چجوری باید صحبت کنم .
عقلانی یا غیر عقلانی بودن یک تصمیم از رویه نتایجی که حاصل میشه شناخته میشه .

افرادی در درون غاری گیر کرده اند . کسی دست در گریبان میکند و آن را بیرون میکشد و آن دست مانند گوهر میدرخشد و میگوید به من اعتماد کنید من راه را میدانم ؛ گروهی به ایشان اعتماد میکنند و گروهی اعتماد نمیکنند .

من به ایشان اعتماد میکنم . اگر توانست من را از درون غار بیرون ببرد ؛ تصمیم من یک تصمیم عقلانی بوده .

ولی فرض کنین که تمامی افرادی که در درون غار هستند مسیری پیدا میکنند و خودشون رو از درون غار نجات میدهند و من همچنان در درون غار در حال کندن تونلی هستم که ایشان به من دستورش را داده ... 10 سال 20 سال 40 سال 60 سال ... و بعدش هم میمیرم .

خوب این کجاش عقلانیت هست .

مبنای 2;978624 نوشت:
من با سخنتون مخالف هستم و به نظرم اشکال از اسلام هست .

ببینید ... بزارید اینجوری براتون بگم .
من یک بار رفتم و از دستگاه عابر بانک دم خونمون پول بگیرم .
کارت رو کشیدم و تقاضای دریافت 30 هزار تومن پول کردم . بعدش هم کارت رو برداشتم و بدون اینکه پول رو بردارم برگشتم خونه .
ناگهان متوجه شدم که من پول رو برنداشتم .
ولی با خودم گفتم حتما کسی اون رو برداشته و پیگیرش نشدم .
تا اینکه فهمیدم کسی اون پول رو برنداشته و دستگاه رو طوری ساختن که اگر شما پول رو برندارین اتوماتیک اون پول رو برمیگردنونه درون دستگاه و دوباره اون 30 هزار تومن به حساب شما برگردانده میشه .

منم که خیلی خوشحال شده بودم . یه فکر شیطانی به ذهنم خورد .
گفتم میرم تقاضای 200 هزار تومن پول میکنم و 20 ثانیه ای که وقت دارم پولم رو بردارم ؛ 100 هزار تومن لایی میکشم و 100 هزار تومن میزارم در پورت دستگاه باقی بمونه . در اینصورت بعد از 20 ثانیه دستگاه فکر میکنه من 200 هزار تومن رو برنداشتم و 200 هزار تومن به حسابم برمیگرده ؛ اینجوری 100 هزار تومن سود کردم .

هیچی نصفه شب رفتم پایه دستگاه ؛ و یه چیز جالب دیدم ؛ وقتی دستگاه پول رو برمیگردونه درون مخزن خودش ؛ قبلش اون ها رو میشماره ؛ با اینکه خودش اون ها رو یک بار شمرده یک بار دیگه این کار رو میکنه .

ببینید کسی که میخواد یک سیستم طراحی کنه ؛ کسی که میخواد قانونگذاری کنه ؛ به کوچکترین نکات هم باید توجه کنه وگرنه اون قانون به هیچ دردی نمیخوره ؛

فرض میکنیم که ما بیایم و یک دستگاه بسازیم و بگیم مردم ما به شما اطمینان داریم ؛ پولهاتون رو بریزید به حسابهاتون و نیازی به Password و کارت هم ندارین ؛ همینجوری شماره حسابتون رو بزنین و از حسابتون پول برداشت میشه .

و وقتی یکی میخنده و میگه این سیستم به درد نمیخوره و به راحتی هک میشه ... من بیام و به شما بگم ... لابد توش یه حکمتی هست ... یا بیام و بهتون بگم این مشگل دستگاه نیست مشگل فرهنگ ما انسانها هست که از حساب دیگران میخوایم دزدی کنیم !!!

کسی که قانون گذاری میکنه ... باید حواسش به جزیی ترین چیزها باشه ...

اصلا فرض میکنیم که حکمتی باشه ... لابد حکمتش این هزاران نفر و شاید میلیونها نفری هستند که با این مشگل گریبانگیر هستند ...

با عرض معذرت من نمیتونم این حرفتون رو قبول کنم .

بذارید منم از مثال شما استفاده کنم

مردم خودشون یه قرارداد رو مینویسند
مردم خودشون دستگاه عابر بانک رو درست میکنن
مردم خودشون راه دزدی رو باز گذاشتند
و الا در خانواده ما کسی عابربانک ناقص درست نکرده.

شما بفرمایید اگر همین قانون مهریه رو در اروپا اجرا کنیم
دختران اروپایی، مثل دختران ایرانی میشوند؟ یعنی مهریه 1000 سکه میبندند؟
آیا مردان اروپایی زیر بار مهریه 1000 سکه میروند مثل مردان ایرانی؟

مبنای 2;978626 نوشت:
جناب خباء من واقعا نمیدونم با شما چجوری باید صحبت کنم .
عقلانی یا غیر عقلانی بودن یک تصمیم از رویه نتایجی که حاصل میشه شناخته میشه .

افرادی در درون غاری گیر کرده اند . کسی دست در گریبان میکند و آن را بیرون میکشد و آن دست مانند گوهر میدرخشد و میگوید به من اعتماد کنید من راه را میدانم ؛ گروهی به ایشان اعتماد میکنند و گروهی اعتماد نمیکنند .

من به ایشان اعتماد میکنم . اگر توانست من را از درون غار بیرون ببرد ؛ تصمیم من یک تصمیم عقلانی بوده .

ولی فرض کنین که تمامی افرادی که در درون غار هستند مسیری پیدا میکنند و خودشون رو از درون غار نجات میدهند و من همچنان در درون غار در حال کندن تونلی هستم که ایشان به من دستورش را داده ... 10 سال 20 سال 40 سال 60 سال ... و بعدش هم میمیرم .

خوب این کجاش عقلانیت هست .

منظور بنده اینه که
شما از یه طرف با عقلت به حکمت و علم حاکم میرسی...
از اون طرف یه چیزهایی رو میبینی که خلاف عقلت هست....
کدوم استدلال از نظر شما مقدمه؟
اون استدلالی که به شما میگه، حاکم عالم و حکیمه
یا اون استدلالی که به شما میگه، این نتایج ماحصل احکام صادره از حاکمه؟
من استدلال اول رو مقدم میکنم چون مستحکم تره و کمتر دچار خطا میشه...
و عقلم میگه اشتباه در استدلال دوم هست و من نتیجه گیری اشتباهی کردم....

خباء;978628 نوشت:
منظور بنده اینه که
شما از یه طرف با عقلت به حکمت و علم حاکم میرسی...
از اون طرف یه چیزهایی رو میبینی که خلاف عقلت هست....
کدوم استدلال از نظر شما مقدمه؟
اون استدلالی که به شما میگه، حاکم عالم و حکیمه
یا اون استدلالی که به شما میگه، این نتایج ماحصل احکام صادره از حاکمه؟
من استدلال اول رو مقدم میکنم چون مستحکم تره و کمتر دچار خطا میشه...
و عقلم میگه اشتباه در استدلال دوم هست و من نتیجه گیری اشتباهی کردم....

خوب ...
من در مقدمه توضیحاتی دادم . از نظره من دومی بر اولی مقدم هست .

موسی هم پیامبر بود ... و خدا بهش گفته بود از خضر تبعیت کنه ...
ولی وقتی دید خضر داره یه پسر رو میکشه باهاش مخالفت میکرد... چون موسی باطن رو که نمیدید ...
و نه خدا در درون قرآن و نه خضر ایشون رو بابته این کار بازخواست نکردند .

من باطن رو نمیبینم و فقط ظاهر رو میبینم ...
و نسبت به باطن چیزها خودم رو مسول نمیدونم .
چون نه عقلانیتم در اونجا برد داره و نه علمم .

مبنای 2;978629 نوشت:
خوب ...
من در مقدمه توضیحاتی دادم . از نظره من دومی بر اولی مقدم هست .

موسی هم پیامبر بود ... و خدا بهش گفته بود از خضر تبعیت کنه ...
ولی وقتی دید خضر داره یه پسر رو میکشه باهاش مخالفت میکرد... چون موسی باطن رو که نمیدید ...
و نه خدا در درون قرآن و نه خضر ایشون رو بابته این کار بازخواست نکردند .

من باطن رو نمیبینم و فقط ظاهر رو میبینم ...
و نسبت به باطن چیزها خودم رو مسول نمیدونم .
چون نه عقلانیتم در اونجا برد داره و نه علمم .


1
استدلالی که شما رو به علم و حکمت حاکم میرسونه
یک استدلال ظاهریه
باطنی که نیست.
2
پاسخ شما به سوالی که در پست 27 مطرح کردم چیست؟
3
درباره موسی و خضر :
من طبق تفسیر آیت الله جوادی به شما پاسخ میدهم و شاید اشتباه متوجه شده باشم ولی به هر حال:
موسی اصلا به خضر اعتراض نکرده است.
سوالات موسی استفهامی بوده نه اعتراضی.

البته در کنارش تفاسیر دیگه هم داریم:
خدا گفته برو از خضر چیز یاد بگیر نه اینکه مطیع محض باش.
حتی خضر بعدا به موسی میگه این کار به امر خدا بوده و موسی خبر نداشته و الا حتما اعتراض نمیکرد چون براش علم و حکمت خدا مسجله...

خباء;978630 نوشت:
1
استدلالی که شما رو به علم و حکمت حاکم میرسونه
یک استدلال ظاهریه
باطنی که نیست.
2
پاسخ شما به سوالی که در پست 27 مطرح کردم چیست؟
3
درباره موسی و خضر :
من طبق تفسیر آیت الله جوادی به شما پاسخ میدهم و شاید اشتباه متوجه شده باشم ولی به هر حال:
موسی اصلا به خضر اعتراض نکرده است.
سوالات موسی استفهامی بوده نه اعتراضی.

البته در کنارش تفاسیر دیگه هم داریم:
خدا گفته برو از خضر چیز یاد بگیر نه اینکه مطیع محض باش.
حتی خضر بعدا به موسی میگه این کار به امر خدا بوده و موسی خبر نداشته و الا حتما اعتراض نمیکرد چون براش علم و حکمت خدا مسجله...

1. تمام عقلانیت ما ظاهری هست باطنی که نیست .
2. نمیدونم .
3. هر کسی تفسیری داره . منم تفسیر و برداشت خودم رو گفتم . آیا در درون قرآن گفته شده که تفسیر جناب آیت الله جوادی صحیح هست تا من به ایشون مراجعه کنم .

من یک سوال از شما میپرسم ...

فرض کنین ما دو سری استدلال داریم .

1. استدلالهایی که ختم میشن به اینکه خدایی هست ؛ اون خدا واحد هست ؛ اون خدای واحد پیامبرانی را مبعوث کرده ؛ یکی از آن پیامبران حضرت محمد هست ؛حضرت محمد آیاتی را از جانب خداوند آورده ؛ آن آیات همکنون به دست ما رسیده ؛ یکی از آن آیات مثلا در مورد برده داری یا فرو افتادن ستاره ها بر رویه زمین هست ؛ بنابراین برده داری درست هست و روزی ستاره هایی که برخیشون هزاران برابر کره زمین هستند یک روزی رویه زمین میوفتن و ...

2. استدلالهایی بر مبنای اینکه ...
* برده داری اشتباه هست .
* امکان نداره ستاره ها بر رویه زمین بیوفتند
* و ....

شما کدام استدلالها را قویتر میدونین ...

مبنای 2;978635 نوشت:
1. تمام عقلانیت ما ظاهری هست باطنی که نیست .
2. نمیدونم .
3. هر کسی تفسیری داره . منم تفسیر و برداشت خودم رو گفتم . آیا در درون قرآن گفته شده که تفسیر جناب آیت الله جوادی صحیح هست تا من به ایشون مراجعه کنم .

1
خوب پس اختلافی نمیمونه. منم میگم ظاهری هست ما که از روی جهل به علم و حکمت خدا باور پیدا نمیکنیم.
ما با علم و آگاهی به این مطلب میرسیم.

2
این نه گفتن تاییدیه بر اینکه نمیتونیم اون نتایج رو ماحصل قانون مهریه بدونیم. یعنی باید بگیم نمیدونیم نه اینکه بگیم میدونیم.
3
من نمیخوام نظر کسی رو به شما تحمیل کنم.
میگم نظر شما یکی از نظرها است که دلیلی براش ارائه ندادید. ولی دیگران برای خودشان دلیل اوردند و کلی هم درس خواندند ..
شما از کجای آیه متوجه شدید موسی با علم به اینکه کار خضر امر خدا بوده، باهاش مخالفت کرده؟
حقیقتا از کجا چنین برداشتی داشتید؟
وکلا و حقوق دان ها و اصولیین و حتی مردم عادی برای خودشان اصول و ضوابط منطقی و عقلی دارند که مانع میشود از هر جمله ای هر برداشت دلبخواهی انجام دهند...
مثلا شما از کجا تشخیص دادید سوال موسی استفهامی بوده یا اعتراضی؟! یا چه طور با اینکه خضر در پایان داستان به موسی اطلاع میدهد آنچه انجام داده از امر خدا بوده، باز میگویید موسی خبر داشته وعالمانه با امر خدا مخالفت کرده؟!

مبنای 2;978636 نوشت:
من یک سوال از شما میپرسم ...

فرض کنین ما دو سری استدلال داریم .

1. استدلالهایی که ختم میشن به اینکه خدایی هست ؛ اون خدا واحد هست ؛ اون خدای واحد پیامبرانی را مبعوث کرده ؛ یکی از آن پیامبران حضرت محمد هست ؛حضرت محمد آیاتی را از جانب خداوند آورده ؛ آن آیات همکنون به دست ما رسیده ؛ یکی از آن آیات مثلا در مورد برده داری یا فرو افتادن ستاره ها بر رویه زمین هست ؛ بنابراین برده داری درست هست و روزی ستاره هایی که برخیشون هزاران برابر کره زمین هستند یک روزی رویه زمین میوفتن و ...

2. استدلالهایی بر مبنای اینکه ...
* برده داری اشتباه هست .
* امکان نداره ستاره ها بر رویه زمین بیوفتند
* و ....

شما کدام استدلالها را قویتر میدونین ...

اولین چیزی که لازمه تا بتونیم به سوال شما پاسخ بدیم اینه که
استدلال ها ارزش گذاری بشن

استدلال عقلی است؟
تجربی است؟
نقلی است؟

تجربی، تجربی محضه یا نظریه است؟ نظریه است یا فرضیه؟
نقلی از چه نوع؟ متواتر یا واحد؟

تعارض پیش آمده روی واقعیت ها است یا روی برداشتها وتفاسیر؟

در کل میتوان گفت استدلال عقلی و تواتر و تجربه محض قوی تر از
احتمالات عقلایی و خبر واحد و تفاسیر و نظریات و فرضیه ها هستند.

باز
عقل نظری یک جورایی قوی تر از عقل عملی
و نظریات قوی تر از فرضیات
و متواترات قوی تر از خبر واحد هستند.

شما که میگویید برده داری اشتباه است بر چه اساس میگویید اشتباه است؟
آنها که میگویند برده داری درست است بر چه اساس میگویند درست است؟

اما به هر حال اگر شخصی به هر دلیل بین دو این دو استدلال گیر بیافتد، و نتواند بفهمد کدام یک مقدم است باز باید ندانم گرایی کند...

مبنای 2;978615 نوشت:
سلام .

اجازه بدین من مشخصا در مورد مهریه صحبت کنم .
چندی پیش من در درون تاکسی به سمته مترو میرفتم . راننده ماشین داشت خون گریه میکرد . با کنار دستیش که یک آقا بود داشت صحبت میکرد و میگفت پسرم 34 سالش هست و نمیخواست ازدواج کنه . به اصرار من گفتیم باید ازدواج کنی و خواستگاری چندین نفر رفتیم . پسرم همیشه مخالفت میکرذ تا اینکه در نهایت به اصرار من با یه دختری قرار میزان ... سرتون رو درد نمیارم . خلاصش اینکه دختره به سن تولدش مهریه میخواسته و پسره قبول نمیکرده و در نهایت به اصرار پدر این ازدواج صورت میگیره ... و سه روز بعد از عقد دختره در درون یک رستوران به پسره میگه در درون دادگاه میبینمت .... خوب این خانواده عملا بدبخت شدند ... چرا !!!! چون فرهنگی غلط در درون جامعه وجود داره ... به اسم مهریه .

با سلام و عرض ادب

در مورد مهریه

در اسلام مهریه هدیه ای است از طرف مرد به همسر برای نشون دادن میزان تمکن مالی مرد ...

یعنی اگر فردی بگه من 114 سکه مهر میکنم و 5 تا سکه هم در بساط نداشته باشه داره تظاهر نمایی می کنه و دروغ میگه و حقش هست که به بدبختی بیافته

چون خودش پایه زندگی رو بر اساس دروغ بنا کرده

و دختری هم که بدونه مرد این مقدار مهر رو نداره ولی عقد رو قبول کنه( به پشتوانه مهریه ای که مرد نداره بده) اون هم حماقت کرده

مشکل از قانون مهریه در اسلام نیست

مشکل از تفکرات اشتباه ماست

مهریه رو باید داد

همون روز عقد

یا با عنوان عندالاستطاعه اون رو مطرح کرد
یعنی با این شرط که اگر مرد توان مالی پیدا کرد این مقدار مهریه رو بده
و دختر هم این شرط رو بپذیره و روی پشتوانه بودن مهریه حساب باز نکنه ...

در صورت رعایت قوانین اسلام در مهریه هیچ کدوم از این مشکلات پیش نخواهد اومد

مبنای 2;978615 نوشت:

از اون طرف هم در درون دین اسلام هیچ حق و حقوقی برای یک خانوم خانه دار وجود نداره .

1. مرد هر وقت دلش بخواد ( عشقش بکشه ) میتونه زنش رو طلاق بده
2. خانوم نمیتونه از شوهرش طلاق بگیره . ( اگر میبینیم که در دادگاهها میتونند جدیداد طلاق بگیرند به علت این هست که علم رشد کرده و نمیتونند مخالفت کنند حکم اسلام واضح و روشن هست که یک خانوم نمیتونه از شوهرش جدا بشه )
و مسایل حق و حقوقی دیگر ...

اول احادیث رو کامل مطاله کنید و بعد به اسلام تهمت بزنید!!!

باور بفرمائید بعضی وقت ها من فکر میکنم خدا بیشتر طرف زن ها رو گرفته تا مرد ها !!!!

وظیفه مرد کار کردن هست و تامین مالی همسر ومخارج تمام زندگی هست

اما زن هیچ وظیفه ای جز تمکین جنسی مرد و تولد فرزند نداره
(حتی شیر دادن و بزرگ کردن فرزند هم وظیفه قانونی زن در اسلام نیست و زن می تونه بابت این ها از مرد اجرت دریافت کنه)

یعنی در اسلام هیچ مردی نمی تونه زنش رو مجبور کنه غذا درسته کنه یا ظرف بشوره یا لباس بشوره و ...

این چیزی که در کشور ما هست و اجرا می شه اسلام نیست ، مرد سالاری ایرانی هست ...

طلاق دادن همسر با وجود دلیل و مشکل در خانواده مکروه هست
و فوق العاده مرد ها در اسلام از طلاق دادن زن ها نهی شدن
به همین دلیل قانون تعدد زوجین وجود داره

یه مرد مومن و مسلمون همیشه سعی خواهد کرد مشکلات رو در خانواده حل کنه
مگر این که بدون طلاق حل مشکل ممکن نباشه
و در اون صورت هم طبق قرآن اجبار شده زن رو تا مدتی با احترام در خونه نگه داره (مگر این که خود زن مایل نباشه)
و با دل خوش و بخشیدن مال برای ادامه زندگی باید این کار انجام بشه

گناه نا مسلمون های متظاهر با ریش و تسبیح رو به اسم اسلام ننویسید ....

در مورد حق طلاق
به این دلیل به مرد داده شده چون زن احساساتی هست و در اولین قدم به جای حل مشکل به طلاق فکر میکنه
اما مرد عقلانی تصمیم می گیره و اول به حل مشکل فکر میکنه و در صورتی که مشکل حل نشد به طلاق فکر میکنه ...

این موارد در علم روانشناسی اثبات شده ( تصمیمات زن احساسی هست و تصمیمات مرد عقلانی)

مبنای 2;978626 نوشت:

اینجا من دارم با دو تا چشمام این همه زندانی مرد رو میبینم
این همه زندگی هایه فرو پاشیده رو میبینم
این همه آدمهایی که دارن از این قاعده سو استفاده میکنند رو دارم میبینم .

و در عوضش دارم قانون و قاعده کشورهای دیگه رو هم میبینم .

من نمیتونم بگم عقلم نمیرسه ...
من عقلم میرسه ...

چون نتایج قابل اندازه گیری هستند .
قابل مهندسی کردن هستند

اتفاقا مشگل همین هست ... یک سری قانون و قاعده غلط داریم ... و داریم روشون پافشاری میکنیم که اینها حتما درست هستند و این عقل ما هست که ایراد داره .

در مورد اون چیزهایی که میگم ایراد دارند . من نمیتونم این صحبت رو بپذیرم که عقلم مشگل داره ... یا علمم ناقص هست .

عقلانی یا غیر عقلانی بودن یک تصمیم از رویه نتایجی که حاصل میشه شناخته میشه .

.

با سلام و عرض ادب

این الگوریتم زمانی جواب می ده که شما اون رو به یه موجود 100% منطقی بدید مثل کامپیوتر

نه موجودی مثل انسان که مخلوطی از عقل و احساس هست

نه اروپایی ها کامپیوتر هستن نه عرب ها نه ایرانی ها

تو اروپا شاید مشکل مهریه نباشه اما مشکل تجاوز و سرد بودن رابطه ها طبق اذعان خود اون ها بیداد میکنه ...

------------------------------------------

این مشکلات در بین مسلمون های واقعی که به اسلام عمل می کنن(( نه به فتاوای ملا ها )) بسیار نا چیز هست ...

به خاطر این که روابط احساسی بین زن و مرد در اسلام بسیار ریزبینانه مطرح شدن

شما در کدوم دین دارید که پیامبر و امامان اون دین به مردان و زنان توصیه های احترام متقابل و عشق بازی و همبستری کرده باشن ؟؟؟؟
و این رو جزو وظایف مستحب دینی قرار داده باشن؟؟؟

تعداد این روایات فوق العاده زیاد هست ...

توصیه میکنم به جای استدلال از روی توضیح المسائل ملا ها

از روی قرآن و روایات صحیح اسلام رو بشناسید ...

بنده خودم مثل توپ پینگ پونگ هی میرم اونور هی میام اینور ، یه روز اینقدر به اسلام معتقد میشوم که سر ریش گذاشتن با خانواده ام بحث میکنم ، یک روز اینقدر اعتقادم متزلزل میشود که به واحدیت خدا هم شک میکنم ! نمیدونم اسلام واقعا برای چنین چیزی چه درمان و چاره ای اندیشیده است !شاید بگویند وسواس است ولی به نظر بسیار منطقی میاد .

به من بیاموز;978687 نوشت:
بنده خودم مثل توپ پینگ پونگ هی میرم اونور هی میام اینور ، یه روز اینقدر به اسلام معتقد میشوم که سر ریش گذاشتن با خانواده ام بحث میکنم ، یک روز اینقدر اعتقادم متزلزل میشود که به واحدیت خدا هم شک میکنم ! نمیدونم اسلام واقعا برای چنین چیزی چه درمان و چاره ای اندیشیده است !شاید بگویند وسواس است ولی به نظر بسیار منطقی میاد .

با سلام و عرض ادب

برای مسلمان بودن اعتقاد به توحید و قیامت و نبوت الزامی است

توصیه میکنم ابتدا به طور کامل تحقیقات خود را انجام دهید بعد وارد اسلام شوید ...

اسلام هر روز به دینی بودن را نمی پذیرد ...

کسی که وارد اسلام شود و سپس از ان خارج گردد مرتد است ...

وقتی وارد اسلام شدید دیگر نمی توانید هر چه می خواهید انجام دهید

باید مو به مو دستورات دین را اجرا کنید ...

چون این دستورات از طرف خدا به واسطه پیامبری به شما رسیده که با تحقیق ان ها را پذیرفته اید نه تقلید ...

راه حل اسلام تعقل و تفکر است و پایبند بودن به اعتقاداتی که با تحقیق صحیح حاصل شده و راه ندادن شک به آن ها
تا رسیدن به باور قلبی ...

شروحیل;978697 نوشت:
کسی که وارد اسلام شود و سپس از ان خارج گردد مرتد است ...

البته نه اگر این خروج به سبب تحقیق باشد .

در ضمن شما تصور کنید ما زمانی تحقیق کردیم و اطمینان نسبتی حاصل کردیم که اسلام صحیح است ولی وقتی وارد آن شدیم بعد ها به مرور زمان با تحقیق متوجه مشکلاتی در آن شدیم که باعث شک ما شد ، حال تکلیف ما چیست ؟ اگر قرار است با یقین صد در صد وارد دین بشویم فکر نکنم کسی بتونه به چنین یقینی بدون علم لدنی برسه چرا که همواره جهان در حال تغییر و اطلاعات ما روز به روز در حال افزایش است و علاوه بر آن ما خدا نیستیم که همه چیز را بدانیم .

به من بیاموز;978711 نوشت:
البته نه اگر این خروج به سبب تحقیق باشد .

در ضمن شما تصور کنید ما زمانی تحقیق کردیم و اطمینان نسبتی حاصل کردیم که اسلام صحیح است ولی وقتی وارد آن شدیم بعد ها به مرور زمان با تحقیق متوجه مشکلاتی در آن شدیم که باعث شک ما شد ، حال تکلیف ما چیست ؟ اگر قرار است با یقین صد در صد وارد دین بشویم فکر نکنم کسی بتونه به چنین یقینی بدون علم لدنی برسه چرا که همواره جهان در حال تغییر و اطلاعات ما روز به روز در حال افزایش است و علاوه بر آن ما خدا نیستیم که همه چیز را بدانیم .

با سلام و عرض ادب

دوست گرامی

تا یقین نکرده اید وارد نشوید ...

وقتی وارد شدید باید همه چیز را بپذیرید ، حتی اگر عقل شما آن را نپذیرد ...

وقتی شما درستی 3+2=5 را می پذیرید

شک شما به 2+3+7=9 نباید باعث تشکیک شما به 2 یا 3 شود

باید مشکل را در 7 یا 9 پیدا کنید

وقتی شما خدا و پیامبر و ائمه را قبول کردید با پیدا کردن مشکل در احکام نمی توانید به خدا و پیامبر شک کنید

احتمالا افرادی که کلام خدا و پیامبر و ائمه را به شما رسانده اند دروغ گفته اند یا اشتباه کرده اند چون معصوم نبوده اند ...

*****************************************

انسان اگر یک نیم روز مانند وهب نصرانی زندگی کند ...

بهتر از 16 بار پای پیاده به حج رفتن و جانباز جنگ صفین شدن و نماز شب خواندن و رسیدن به رذالت شمر خواهد بود ...

شمر نماز ظهر عاشورا خواند و سر حسین را برید ، اما وهب خود را فدای راه خدا کرد ...

مسلمان نبودن بهتر از انسان نبودن است ...

و صد البته مسلمان واقعی بودن بهتر از مسلمان دروغین بودن است ...

وقتی اسلام را با شک بپذیریم و با اعمال خود ان را مانند امثال شمر و یزید بد نام کنیم دیگر انسان نیستیم ...

---------------------------------------------------------------

جنگ اول امام زمان با منافقان مسلمان نما خواهد بود و پس از ان با غیر مسلمانان خواهد جنگید ...

در پناه حق تعالی ...

با سلام خدمت دوستان گرامی

در فرصت کوتاهی پست های بسیاری به این تاپیک اضافه شده است و این نشانگر اهمیت موضوع است. با این حال دوستان محترم باید در نظر داشته باشند که هرگاه بخواهیم در یک موضوع به نتیجه برسیم، بایستی تمرکز خودمان را بر بحث اصلی حفظ کنیم و از حاشیه رفتن و نیز طرح موضوعات دیگر بپرهیزیم. در غیر این صورت، مطالب مختلف طرح خواهد شد بدون اینکه در بحث اصلی به نتیجه برسیم.

از همین رو از دوستان عزیز می خواهم، موضوعاتی که خارج از بحث تاپیک فعلی هستند را در قالب یک تاپیک مجزا طرح کنند تا هم این موضوع در مسیر خود حرکت کند و هم مسئله و سوال شما به صورت دقیق تر مورد بررسی قرار گیرد.

موفق باشید

[="Tahoma"][="Navy"]

مبنای 2;978209 نوشت:
سوالاتم اینها هستند:

1. آیا این مساله از نظر اسلام قابل قبول هست ؛ مثلا من باورم این باشه که فلان آیات درست هستند ولی مثلا فلان آیات ایراد دارند . اعتقادام مثلا اینجوری باشه که ممکن هست در دین تحریف رخ داده باشه یا مسایلی اینچنینی .

2. دین یک چیزی مانند عبد میخواهد ؛ ولی کسی که چنین تفکر رو دارد عبد نیست ؛ شخصی هست که فکر میکند ؛ اندیشه میکند ؛ چیزهایی رو که درست میداند را انجام میدهد و چیزهایی رو که درست نمیداند را نه قبول میکند و نه انجام میدهد .

3. اگر کسی از ایشان بپرسد که دین اسلام را آیا قبولداری یا نداری ایشان پاسخ میدهد که بسیاری از مطالبش رو قبول دارم و درست میدانم و انجام میدهم ( حتی مسایلی مانند نماز خواند ؛ روزه گرفتن ؛ امر به معروف ( آنچنانچه خودش آن را درست میداند به طوری که واقعا باعث راهنمایی کسی شود ) ) این شخص آیا مسلمان محسوی میشود یا نمیشود ( فارغ از اینکه اسلم آوردن به تشهدین هست ولی معنی کلمه اسلام یعنی تسلیم بودن و این شخص تسلیم نیست )


سلام
شما قبل از اینکه دین و آموزه های اونو بر اساس دانسته های خودتون بسنجید باید در مورد خدای متعال و اوصاف اون به دانایی و معرفت کافی برسید. این مساله خیلی مهم است چون بعضی فکر می کنند حتی خداوند موجود کاملی نیست و حتی دانش او هم از طریق تجربه بدست میاد لذا ممکنه جایی اشتباه کنه. اگر کسی اینطور فکر کنه طبیعیه که قائل باشه در قرآن و روایات اشتباهاتی هست. اما اگر بر اساس اصول عقلانی براش اثبات شد که خداوند وجود کامل و علم و قدرت بی نهایته اون وقت هیچوقت دانسته و باور خودشو را ملاک صحت کلام الهی قرار نمیده . بله ممکنه اصل غیر قابل خدشه ای باشه و ظاهر یک آیه خلاف اون باشه که انوقت باید فهم خودش از آیه رو مورد بررسی قرا بده. خلاصه اینکه اول بروید سراغ مبانی و اصول. اونجا که محکم شدید بیایید سر سفره علم الهی در قرآن و روایات بشینید. موفق باشید
یا علیم[/]

پرسش:
دین چیزی مانند عبد و بنده می­خواهد اماکسی که اندیشه دارد و برخی چیزها را نمی تواند قبول کند، نمیتواند عبد یا بنده باشد. آیا چنین رویکردی از نظر اسلام قابل قبول هست که من معتقد باشم برخی آیات درست هستند و برخی خیر؟ چنین کسی مسلمان محسوب می شود؟
هر دینی در خصوص شبهاتی که متوجه آن است، می گوید عقل قادر به تشخیص نیست! مسیحیت در مورد تثلیث، خاخام ها در مورد مسائل دیگر، و مسلمانان هم در مسائلی چون برده داری، عقد دختران خردسال، یا دیه و مهریه و مانند آن. بنابراین چه ایرادی میتونه داشته باشه که من مسلمان باشم، ولی چیزهایی رو که نمیفهمم رو قبول نکنم؟


پاسخ:

برای پاسخ به این سوال باید به چند نکته توجه بفرمایید:

نکته اول: اعتقاد یا عدم اعتقاد

نظر ما در مورد یک دین از دو حال خارج نیست: یک دین یا از جانب خداوند آمده که در این صورت جایی برای انتخاب و گزینش ما نیست، یا از جانب خداوند نیامده که در این صورت اصلا دین الهی نیست! بنابراین گزینش تعالیم یک دین در حقیقت به معنای نفی یک دین است! یعنی ما آن دین را از جانب خدا نمیدانیم.
نگاه گزینشی به تعالیم دین یعنی من به خودم ایمان آورده ام، نه آن دین! مثل این است که من سراغ پزشک بروم و دستورات او را خودم بسنجم و هر کدام را صلاح دیدم عمل کنم، خب این یعنی من هستم که دارم تصمیم می گیرم، نه پزشک! هر چه که او بگوید حجیت ندارد، تأیید و تشخیص من است که حجیت دارد.

تحریف دین هم در جای خود به صورت تفصیلی ابطال شده است، علاوه بر آن که اگر تحریف شدن دینی اثبات شود، یا حتی احتمال آن برود، اصل دین زیر سوال می رود و نگاه گزینشی به آن معنا ندارد.

بنابراین در هر صورت نگاه گزینشی به دین صحیح نیست و خداوند هرگز چنین رویکردی را در مورد دین خودش نمیپذیرد، همانطور که تصریح فرموده است:
«أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتابِ وَ تَكْفُرُونَ بِبَعْضٍ فَما جَزاءُ مَنْ يَفْعَلُ ذلِكَ مِنْكُمْ إِلاَّ خِزْيٌ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ يُرَدُّونَ إِلى‏ أَشَدِّ الْعَذابِ وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ»؛ آيا به بعضى از دستورات كتاب آسمانى ايمان مى‏آوريد، و به بعضى كافر مى‏شويد؟! براى كسى از شما كه اين عمل را انجام دهد، جز رسوايى در اين جهان، چيزى نخواهد بود، و روز رستاخيز به شديدترين عذابها گرفتار مى‏شوند. و خداوند از آنچه انجام مى‏ دهيد غافل نيست‏.(1)

نکته دوم: تفکیک اصول اعتقادی از فروع
تشخیص حقانیت یک دین و انتخاب آن وظیفه عقل است، بنابراین هرگز از سوی هیچ دینی پذیرفتنی نیست که بگوید اصول دین من برای عقل قابل فهم نیست! اما پس از تشخیص حقانیت اصول مانعی ندارد که حکمت برخی فروع برای عقل روشن نباشد. مثل اینکه عقل باید پزشک بودن یک نفر برای او اثبات شود، وقتی اثبات شد دیگر اگر حکمت داروها را هم نفهمید مهم نیست، چون پذیرفته که این آقا پزشک است.

بنابراین برای مقایسه بین ادیان باید به اصول آنها نگاه کرد، نه فروع آنها! اشکال امثال مسیحیت و یهود در اصول آنهاست، لذا اصلا نوبت به مقایسه فروع آنها نمیرسد؛ مثل این است که ما بخواهیم نسخه های دو پزشک را با هم مقایسه کنیم در حالی که اصل پزشک بودن یک طرف هنوز اثبات نشده است!

اشکال تثلیثی که به مسیحیت وارد است به اصول آن وارد است، اشکالاتی که به لحاظ سندی و محتوایی به متون دینی یهود و مسیحیت وارد است به اصول آنها خدشه وارد می سازد، اصول یک دین را که نمی شود گفت عقل نمی فهمد! اصول بنیادین هر دینی باید قابل فهم، و کاملا عقل پذیر باشد.

بله در فروع باید تسلیم باشیم، چرا که این نشان دهنده ی صداقت ما در پذیرش اصول است. اما فارغ از آنچه به زبان می آوریم، گاهی در مقام عمل ما خداوند و دین را به اندازه یک پزشک متخصص غربی قبول نداریم! مثلا اگر برترین متخصص پوست و موی جهان بگوید در حمام اول سر و گردن را بشویید، بعد سمت راست، و بعد سمت چپ! عموم کسانی که گرایش های تجربی دارند کاملا اعتماد کرده، و عمل می کنند، اما اگر دین این حرف را بزند به دنبال حکمت آن می گردند تا اگر منطقی بود عمل کنند! پس جایگاه اعتماد کجاست؟! پس پذیرش آن اصول کجا رفت؟!

نکته سوم: تفکیک بین عقل ستیز و عقل گریز
عمده منشأ بروز چنین شبهاتی خلط بین گزاره های عقل گریز و عقل ستیز است، دین اسلام گزاره عقل ستیزی ندارد که با عقل در تعارض مسلّم و قطعی باشد؛ آنچه گاهی در مقام تعارض با عقل گمان میشود عقل گریز است، نه عقل ستیز.

روشن است که عقل در خصوص بسیاری از موارد نمی تواند با قاطعیت تصمیم بگیرد، آنچه که موجب میشود ما گمان کنیم که فلان حکم دین مخالف عقل است این است که گاهی احساسات، عوامل پیش فرض گرفته شده ی بشری، یا عوامل مشابه دیگری مانند آن چاشنی عقل میشود و ما گمان می کنیم این حکم عقل است، در حالی که اگر کسی با دقت عقلی محض نگاه کند می بیند این احکام عقل ستیز نیستند.

عقل ستیز حکمی است که عقل با قاطعیت حکم می کند که هرگز حتی در 2هزار سال آینده هم توجیهی برای این حکم پیدا نخواهد شد، اما در جایی که چنین حکمی از سوی عقل وجود ندارد و عقل این احتمال را می دهد که توجیهی وجود داشته باشد و او از آن مطلع نباشد، یا در قرن های آینده توجیه مناسب و حکمت منطقی برای فلان حکم کشف شود، در این صورت چنین حکمی عقل گریز است، نه عقل ستیز.

خلاصه بین عقل ستیز و عقل گریز مرز باریک و ظریفی وجود دارد که عدم توجه به آن موجب اشتباه در نتیجه گیری و محاسبات میشود.
مسائلی چون برده داری، ازدواج خردسالان، و ارث و مهریه و مانند آن هرگز مسائل عقل ستیزی نیستند، بلکه برخی چون نظام برده داری اسلام از سوی مستشرقینی چون گوستاولوبون مورد تمجید قرار گرفته اند.
اما بحث در خصوص هر کدام مفصل است که باید در جای خود پی گرفته شود.(2)

نکته چهارم: تفکیک بین دین و متدینین

نکته دیگر اینکه ما در مقام قضاوت باید به خود دین نگاه کنیم، نه رفتار متدینین؛ چرا که رفتار متدینین ممکن است طبق دین نباشد؛ به عنوان مثال پزشکی که سیگار می کشد نباید ما را نسبت به علم پزشکی بی اعتماد کند، بلکه می فهمیم که این پزشک برخلاف توصیه های پزشکی رفتار می کند.
بنابراین مهریه های سنگین، و زندانی شدن مردهایی که زیر بار این مهریه ها رفتند نباید موجب خدشه به اصل حکم شود، این حکم ضرورت یک هدیه برای همسر است، اسلام به صورت متعدد از مهریه های سنگین منع نموده است و تصریح کرده مهریه بالا موجب خوشبختی نمی شود.

اما اینکه بگوییم اسلام می بایست حتما راهکاری اتخاذ می کرد که از این قوانین سوء استفاده نشود، همانطور که دستگاه عابربانک اگر پول را که می دهد برندارید، وقتی پس می گیرد دوباره می شمارد تا از آن سوء استفاده نشود؛ چنین تشبیهی ناشی از خلط بین قوانین اجتماعی و رفتار یک ربات است! هیچ قانون اجتماعی نمیتوانید پیدا کنید که از آن نشود سوء استفاده کرد؛ گمان می کنید در همین غرب از قوانین سوء استفاده نمیشود؟ به عنوان مثال اشخاصی وجود دارند که در کشورهای توسعه یافته برای جذب دانشجو، از روی ساختمان­ هایی که هنوز تکمیل نشده ­اند ویزا گرفته اند برای دعوت دانشجو به آن کشور!
بالاخره هر قانونی اگر بد عمل شود می تواند آسیب زا باشد، اما این عیب از آن قانون نیست، بلکه باید رفتار ها را مدیریت کرده و فرهنگ سازی کرد.

نکته پنجم: تحقیق در خصوص حکمت ها

تحقیق در مورد حکمت دستورات و تعالیم دین نه تنها عیبی ندارد، بلکه نیکوست، اما نباید مانع عمل به آن حکم شود، اینکه من حکمت فلان دستور را نمی فهمم خب خوب است که دنبال کنم، ولو آنکه ده ها سال این تحقیق طول بکشد من را از اسلام خارج نمی کند، منتهی نباید به بهانه تحقیق عمل به آن را کنار بگذارم.

پی نوشت ها:
1. بقره:85/2.
2. در این موضوعات می توانید به این تاپیک ها مراجعه بفرمایید:
در مورد برده داری:
http://www.askdin.com/showthread.php?t=60520&p=975136&viewfull=1#post975136
http://www.askdin.com/showthread.php?t=44602&p=979162#post979162
در مورد ازدواج با خردسالان:
http://www.askdin.com/showthread.php?t=62316&p=986702&viewfull=1#post986702

موضوع قفل شده است