جمع بندی 12 بار خواستگاری رفتم ولی همه جواب رد دادن!

تب‌های اولیه

52 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
12 بار خواستگاری رفتم ولی همه جواب رد دادن!

سلام خدمت همه دوستان بزرگوار
من پسری 33 ساله هستم، یک شرکت مهندسی دارم با درآمد نسبتا خوب، چهره خوبی دارم الحمدلله، خانواده تحصیل کرده و متدین و خوبی دارم و سعی کردم همیشه به ادب، اخلاق و تقوا در زندگیم توجه ویژه داشته باشم. فقط یک مشکل نسبتا کوچک دارم و اون اینکه در ناحیه پا به مقدار کم مشکل دارم ولی این مشکل شدید نیست و شاید در نگاه اول اصلا کسی متوجه اون نشه.
در کل فکر میکنم شرایطم بد نیست. ملاکهای ازدواجم هم فقط اخلاق و اعتقادات هست و اینکه چهره طرفم به دلم بنشینه (هیچ وقت دختر شاه پریون نخواستم) و ملاک سخت گیرانه ای ندارم.
مشکل اینجا است که تا بحال 12 بار به خواستگاری رفتم. همیشه هم سعی کردم به خواستگاری دختر خانم هایی برم که از نظر شرایط اقتصادی از ما پایینتر باشند ولی از نظر فرهنگی و اعتقادی هم کفو باشیم. متاسفانه همه (چه فامیل و چه غریبه) از دم و در اولین جلسه پاسخ منفی دادن. در حالی که در صحبت با دختر خانم ها هیچ نشونه ای از نظر منفی وجود نداشت و سوالاتشون رو کامل میپرسیدن و من هم همینطور و همه چیز عادی بود.

یک بنده خدایی گفت یکی جادوت کرده. آخه من با کسی دشمنی ندارم که بخوان جادوم کنن، همیشه سعی کردم به همه محبت کنم. با این حال رفتم پیش یک آدم مومنی و دعای باطل سحر گرفتم. ولی توی آخرین خوستگاریم هم دوباره جواب رد شنیدم.
دیگه کلافه شدم واقعا. توی همه خواستگاری ها خودم رو به خدا سپردم و ازش خواستم هر چه خیر باشه رفم بخوره چه برای من و چه برای دختر خانم. یعنی از 12 تا خواستگاری یکیش هم خیر نبوده؟ دیگه خسته شدم. حتی دختر خانم هایی که قبلا یک ازدواج ناموفق داشتن و سنشون بالای 30 هست هم جواب رد میدن.

با این سن و سال دیگه دارم سرد میشم از ازدواج.

چه کار باید بکنم؟ دعایی؟ توسلی؟ چیزی؟ همیشه بعد از نماز از خدا خواستم یک همسر مومنه، متدینه و محجبه نصیبم کنه ولی نشده. خیلی اوقات میرم گلستان شهدا و با شهدا درد دل میکنم و ازشون میخوام به دادم برسن. هنوز هم با خودم میگم حتما خیره که نمیشه، شاید قسمت من جای دیگه است. ولی بعد از سالها خواستگاری رفتن گاهی شیطون گولم میزنه و شک میکنم به این مساله.

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد امیـد

سلام
از ارتباط و اعتمادتان صمیمانه سپاسگزارم.
شما هم مانند هر جوان سالم و متدیّنی دوست دارید ازدواج کنید و تشکیل خانواده دهید. این خیلی خوب است.
سؤالی از خدمتتان دارم و آن اینکه از خانواده این دخترخانم ها دلیل ردّ درخواستتان را نپرسیدید؟ اگر فرد واسطه ای این خانم ها را به شما معرفی کرده، می توانید از همان واسطه بخواهید دلیل یا دلایلِ دخترخانم و خانواده اش را برای ردّ درخواستتان بپرسد تا به شما اطلاع دهد.

special;978194 نوشت:
توی آخرین خوستگاریم هم دوباره جواب رد شنیدم.

باید از فرد واسطه بخواهید که از آنها دلیل جواب ردّشان را بپرسد.

سلام عرض ادب

به نطرم اگر واقعا نطرتون ازدواج بوده باید با شناخت واگاهی کافی جلو برید وفکر کنم شما سماجت کافی رو در امر خواستگاری نداشتین
قدیما مایادمونه ده دوازده بار میرفتن درخونه دختر واصطلاح پاشنه رو از جاش دراوردن هم به همون برمیگرده
البته شاید نظر من اشتباهه اما لا اقل باید چندین بار مبادرت به خواستگاری کنین والبته دلایل رد خواستگاری رو هم جویا بشین .
ان شا الله این بار جواب مثبت بشنوین نا امید نشین

هوالنور

سلام و عرض ادب

من دوستم هی قسمت نمیشد ازدواج کنه چله گرفت 40 روز سوره یس و طه رو خوند ........ازدواج کرد Smile

در پناه حق موفق باشید.

امید;978404 نوشت:
باید از فرد واسطه بخواهید که از آنها دلیل جواب ردّشان را بپرسد.

ممنون از پاسختون جناب امید
بجز اونهایی که فامیل بودند، تقریبا همه موارد رو مادرم از جلسات زنانه پیدا کرده بود. البته بجز یکی دو تا که یا از همکاران بودن و یا از دوستان خواهرم.
همه با دلایل واهی پاسخ منفی دادن. بعضیها گفتن استخاره شون بد اومده، بعضی ها که شهرستان بودن گفتن دخترمون رو راه دور نمیدیم! (در حالی خواستگاری رسمی رفتیم و میتونستن قبل از خواستگاری این رو بگن و ما رو این همه راه نکشونن شهرستان)، بعضی ها هم گفتن اختلاف سن بالای 2-3 سال نمیخوایم باشه و از این جور جوابها.

سائل زهرا;978406 نوشت:
سلام عرض ادب

به نطرم اگر واقعا نطرتون ازدواج بوده باید با شناخت واگاهی کافی جلو برید وفکر کنم شما سماجت کافی رو در امر خواستگاری نداشتین
قدیما مایادمونه ده دوازده بار میرفتن درخونه دختر واصطلاح پاشنه رو از جاش دراوردن هم به همون برمیگرده
البته شاید نظر من اشتباهه اما لا اقل باید چندین بار مبادرت به خواستگاری کنین والبته دلایل رد خواستگاری رو هم جویا بشین .
ان شا الله این بار جواب مثبت بشنوین نا امید نشین

ممنون از پاسخ شما. به نکته خوبی اشاره کردید.
بله شاید بعضی جاها باید سماجت بیشتری به خرج میدادم مخصوصا خواستگاریهای اول. ولی برای بعضی هاشون بعد از گذشت چند ماه باز درخواستم رو تکرار کردم ولی بازم جواب رد دادن

جالب اینجاست حتی اونهایی که سنشون بیشتر از منه هم جواب رد دادن. تعجب میکنم از بعضی خانم ها، تو زندگی دنبال چی هستن آخه؟

اغاثاذیمون;978407 نوشت:
هوالنور

سلام و عرض ادب

من دوستم هی قسمت نمیشد ازدواج کنه چله گرفت 40 روز سوره یس و طه رو خوند ........ازدواج کرد Smile

در پناه حق موفق باشید.

ممنون از پاسختون ولی تا جایی که میدونم در مورد چله گرفتن جایی روایت نشده. قرآن خوندن و دعا کردن به خودی خود خیلی خوب و تاثیر گذاره ولی چله گرفتن جای سوال داره.
آدم چهل روز کاری رو بکنه به امید گشایش و رفع گرفتاری، و بعد از چهل روز ببینه خبری نشد تاثیری منفی میگذاره روی اعتقاد و ایمان آدم و ممکنه خدای نکرده انسان از رحمت خدا نا امید بشه. غافل از اینکه خداوند جایی نگفته چله بگیر تا من کارت رو راه بندازم.
دعاها و اذکار و نمازهایی هستن که موثر هستن ولی چله رو نمیدونم. اساتید باید در این مورد پاسخ بدن

[="Times New Roman"][="Black"]

special;978410 نوشت:
ممنون از پاسختون جناب امید
بجز اونهایی که فامیل بودند، تقریبا همه موارد رو مادرم از جلسات زنانه پیدا کرده بود. البته بجز یکی دو تا که یا از همکاران بودن و یا از دوستان خواهرم.
همه با دلایل واهی پاسخ منفی دادن. بعضیها گفتن استخاره شون بد اومده، بعضی ها که شهرستان بودن گفتن دخترمون رو راه دور نمیدیم! (در حالی خواستگاری رسمی رفتیم و میتونستن قبل از خواستگاری این رو بگن و ما رو این همه راه نکشونن شهرستان)، بعضی ها هم گفتن اختلاف سن بالای 2-3 سال نمیخوایم باشه و از این جور جوابها.

ممنون از پاسخ شما. به نکته خوبی اشاره کردید.
بله شاید بعضی جاها باید سماجت بیشتری به خرج میدادم مخصوصا خواستگاریهای اول. ولی برای بعضی هاشون بعد از گذشت چند ماه باز درخواستم رو تکرار کردم ولی بازم جواب رد دادن

جالب اینجاست حتی اونهایی که سنشون بیشتر از منه هم جواب رد دادن. تعجب میکنم از بعضی خانم ها، تو زندگی دنبال چی هستن آخه؟


عزیزم اصلا خودت رو ناراحت نکن.

شما خواستگاری دخترهای نالایقی رفتی.

خدا دوستت داشته که بهت جواب رد دادن.

در واقع ظاهر قضیه اینه که اونا تورو رد کردن. اما حقیقت اینه که خدا اونارو رد کرده چون لایق تو نبودند.

یه کم اعتماد به نفس داشته باش و کم توقع نباش. هرچی کم توقع تر باشی بعضی خانواده ها بیشتر حریص میشن برای خالی کردن عقده هاشون.

اگر یه دختر گل و سالم پیدا کنی مطمئن باش توی همون خواستگاری جواب مثبت بهت میده.

خداروشکر کن ردت کردن.[/]

سلام
خب دلیلش یه چیزی بوده که روشون نمی شده بهتون بگن، احتمالا هم گفتنشون تاثیری نداشته
به خواستگاری ادامه بدید ان شاءالله اونی که قسمتتون باشه بهتون بله میگه

Im_Masoud.Freeman;978414 نوشت:
[=Times New Roman]
عزیزم اصلا خودت رو ناراحت نکن.

شما خواستگاری دخترهای نالایقی رفتی.

خدا دوستت داشته که بهت جواب رد دادن.

در واقع ظاهر قضیه اینه که اونا تورو رد کردن. اما حقیقت اینه که خدا اونارو رد کرده چون لایق تو نبودند.

یه کم اعتماد به نفس داشته باش و کم توقع نباش. هرچی کم توقع تر باشی بعضی خانواده ها بیشتر حریص میشن برای خالی کردن عقده هاشون.

اگر یه دختر گل و سالم پیدا کنی مطمئن باش توی همون خواستگاری جواب مثبت بهت میده.

خداروشکر کن ردت کردن.

ممنونم از پاسخت برادر ولی 12 تا خانواده عقده ای؟! Smile مگه میشه؟
بحث توقع نیست. تقریبا همه دختر خانمهایی که به خواستگاریشون رفتم تحصیلات و خانواده خوبی داشتن. اگه گفتم از نظر اقتصادی پایینتر از ما بودن به این معنی نیست که کیسهای بدی بودن. خودم به شخصه دوست دارم خانواده همسرم کمی از نظر مالی پایینتر از ما باشن. اعتقاد دارم خانمها دوست دارن خونه همسرشون سطحش بالاتر از خونه پدرشون باشه. اینجوری براشون جذابتره.
خلاصه اینکه تقریبا همه دختر خانمهایی که ازشون خواستگاری کردم خانواده دار و متدین بودن. از این دخترهای کوچه خیابونی نبودن.

[="Times New Roman"][="Black"]

special;978419 نوشت:
ممنونم از پاسخت برادر ولی 12 تا خانواده عقده ای؟! Smile مگه میشه؟
بحث توقع نیست. تقریبا همه دختر خانمهایی که به خواستگاریشون رفتم تحصیلات و خانواده خوبی داشتن. اگه گفتم از نظر اقتصادی پایینتر از ما بودن به این معنی نیست که کیسهای بدی بودن. خودم به شخصه دوست دارم خانواده همسرم کمی از نظر مالی پایینتر از ما باشن. اعتقاد دارم خانمها دوست دارن خونه همسرشون سطحش بالاتر از خونه پدرشون باشه. اینجوری براشون جذابتره.
خلاصه اینکه تقریبا همه دختر خانمهایی که ازشون خواستگاری کردم خانواده دار و متدین بودن. از این دخترهای کوچه خیابونی نبودن.

نه عزیز من نگفتم همه ی کسانی که رفتی خواستگاریشون عقده ای هستن.

گفتم لایق شما نبودن. یعنی برای شما گزینه ی مناسب نبودن و بهتر بود که باهاشون ازدواج نکردی.

عزیزم هر دختری که اهل کوچه و خیابون نبود یعنی اهل هیچ چیز دیگه ای نیست ؟

من نمیگم نگاه بدبینانه داشته باش. ولی آدمها رو هم اینقدر زود باور نکن.

من که به جای تو خیلی خوشحالم که قسمتت نشدن.[/]

الرحیل;978418 نوشت:
سلام
خب دلیلش یه چیزی بوده که روشون نمی شده بهتون بگن، احتمالا هم گفتنشون تاثیری نداشته
به خواستگاری ادامه بدید ان شاءالله اونی که قسمتتون باشه بهتون بله میگه

منظورتون مشکل پامه؟ بله شاید. ولی همونطور که گفتم مشکل حادی نیست و نسبتا جزئیه
یکی از این دختر خانمها که یک ازدواج ناموفق داشت میگفت همسر قبلیش مشکل روانی داشته با این حال باهاش ساخته و چند ماه تحمل کرده و خیلی تلاش کرده که کار به جدایی نکشه.
به نظرم خیلی جالب اومد، بعضی خانم ها حاضرن یه زندگی پر تنش و پر استرس در کنار فردی که مشکل روانی داره رو ماهها و یا سالها تحمل کنن و باهاش زندگی کنن، ولی یه زندگی آروم رو در کنار کسی که یک مشکل خیلی کوچیک ظاهری داره رو به راحتی رد میکنن!

باز برین خداروشکر کنین که شما پسر هستین و میتونین برین خواستگاری!
اگه دختر بودین چی

[="Teal"]حاج آقای قرائتی توی کلیپی میگفتن بعضیا میگن من چندبار رفتم نشده،خب من 50 بار رفتم و اخر شد Smile
.
.
.
من فکر میکنم واقعا آقایون الان سماجت لازم رو ندارن
گاهی خانم ها بعد از دادن جواب رد پشیمون میشن،
اینکه اونها جواب رد دادن دلیل نمیشه ناامید بشین و روند خواستگاری رو متوقف کنید،شاید فردی به خواستگاری شخصی بره از لحاظ اون دختر، مورد قابل قبولی نباشه و رد کنه ولی به نظر دوستش اون شخص کاملا مقبول باشه و دلیلی برای ردش نبینه،شما باید انقدر بگردید تا مورد متناسب با خودتون(روحیات،اخلاق،عقاید و درکل هم کفو) رو پیدا کنید ...
ضمن اینکه طرز برخورد و بیان هم مهمه
گاهی آقایون فقط میرن خواستگاری که ازدواج کنن خودشون هم نمیدونن از زندگی چی میخوان،یا نمیتونن بیان کنن ....
اینکه شما فقط جواب بدین به سوالات که کافی نیست
اون لحظه که نمیخواد حسش رو بیان کنه و یا تحلیلش از رفتارتون رو بگه،که می فرمایید همه چیز عادی بوده!!
شما باید نحوی پاسخ بدین که حداقل بدونین اگه طرف روی جواب هاتون نظر مثبتی نداره لااقل نظرش منفی م نیس ...
یکی از دوستانم میگفت همسرش زمانی که اومده خواستگاریش،کاملا نظرش حین صحبت هاش منفی بوده و از اتاق که خارج شده قطعی بوده ولی بلافاصله آقا برگشته و گفته یه قسمت از حرفام رو نزدم و با اون قسمت دوم زیر و رو شده و جواب مثبت داده
ببینید تو نیمه دوم چی گفته و چه جوری رفتار کرده که طرف رو تا این حد تحت تاثیر قرار داده ...
نیمه دومی باشید :)[/]

special;978419 نوشت:
ممنونم از پاسخت برادر ولی 12 تا خانواده عقده ای؟! Smile مگه میشه؟
بحث توقع نیست. تقریبا همه دختر خانمهایی که به خواستگاریشون رفتم تحصیلات و خانواده خوبی داشتن. اگه گفتم از نظر اقتصادی پایینتر از ما بودن به این معنی نیست که کیسهای بدی بودن. خودم به شخصه دوست دارم خانواده همسرم کمی از نظر مالی پایینتر از ما باشن. اعتقاد دارم خانمها دوست دارن خونه همسرشون سطحش بالاتر از خونه پدرشون باشه. اینجوری براشون جذابتره.
خلاصه اینکه تقریبا همه دختر خانمهایی که ازشون خواستگاری کردم خانواده دار و متدین بودن. از این دخترهای کوچه خیابونی نبودن.

سلام

اشکالاتی که ممکنه به شما وارد بشه :
1
شما در بیان یا در زندگی اعتماد به نفس کافی نشان نمی دهید. یا حس خوبی را به طرف منتقل نمیکنید که ممکن است به علت سخت گیری در شرایط ابرازی به دختر باشد یا نوع بیانتان
2
مشکل پایتان یا مشکلات و بیماری های خاص در خانواده

الان دخترها توقعات بالایی نسبت به زندگی دارند
وقتی کسی شما را رد میکند قطعا مورد مناسب شما نبوده و مشکل از اوست
این را گفتم نه اینکه نباید اشکالات خودتان را کشف کنید
برای این گفتم که آن طرف داستان را هم ببینید

من خودم مشکلات بسیار حاد تری از شما دارم به گونه ای که از ازدواج دائم ناامید شدم و بنا را بر ازدواج موقت گذاشتم که البته هر کدام سختی های خاص خودش را دارد...

من سایتهای همسریابی رفتم و بررسی کردم
مرد باید قد بلند و شیک باشد
شاد و بشاش و اهل مسافرت
شغل خوب و درامد
من هاتم و باید همه جوره ...
هر کسی به خودت جرئت نده به من پیام بده.
فقط کسایی که شرایط رو دارن پیام بدن..

خلاصه انواع و اقسام دخترها با آرزوها و توقعات خاص خودشون...
این رد شدن ها نباید موجب ضعف در شما بشه
قطعا دختران زیادی هستند که عاشق شما میشوند
شما وضعتان خیلی خوب است نگران نباشید.

البته دخترها ظاهر هم برایشان مهم است خصوصا با این چشم و هم چشمی ها... البته از طرفی هم باید حق بدهید که آنها حق انتخاب دارند
شاید شما کمی مشکل در پایتان باشد ولی از نظر یک دختر این مسئله کوچکی نیست...
من خودم مشکلاتی دارم برخی دخترها زیاد اهمیت نمیدهند ولی غالبا تیپ و قد و هیکل آقا برایشان اهمیت دارد
من کاملا درکشان میکنم پس به دنبال کسی هستم که مرا بپذیرد
12 بار خواستگاری زیاد نیست
در خانواده و خویشانم 2 سال و سه سال دنبال دختر میگشتند

special;978421 نوشت:
منظورتون مشکل پامه؟ بله شاید. ولی همونطور که گفتم مشکل حادی نیست و نسبتا جزئیه
یکی از این دختر خانمها که یک ازدواج ناموفق داشت میگفت همسر قبلیش مشکل روانی داشته با این حال باهاش ساخته و چند ماه تحمل کرده و خیلی تلاش کرده که کار به جدایی نکشه.
به نظرم خیلی جالب اومد، بعضی خانم ها حاضرن یه زندگی پر تنش و پر استرس در کنار فردی که مشکل روانی داره رو ماهها و یا سالها تحمل کنن و باهاش زندگی کنن، ولی یه زندگی آروم رو در کنار کسی که یک مشکل خیلی کوچیک ظاهری داره رو به راحتی رد میکنن!

من توی خواستگاری ها و جستجوهای نتی در سایتهای همسریابی
متوجه شدم
دخترهای زیادی هستند که حاضرند مشکلات غیر ظاهری رو قبول کنند ولی مشکلات ظاهری رو خیر
مثلا طرف حاضره با یک مرد معتاد یا مردی که یک کلیه نداره یا دیابت داره ازدواج کنه
ولی حاضر نیست با مردی ازدواج کنه که یک انگشتش قطع شده.
البته من درکشون میکنم و بهشون حق میدم
حالا ریشه این مسئله ممکنه در دختر یا خانواده یا جامعه باشه
مثلا دختر با شوهرش میاد تو جمع فامیل و همه یه طور خاصی به مرد نگاه میکنن که این چرا انگشت نداره و حرف و حدیث و چشم و هم چشمی و مقایسه شوهر با بقیه توسط خودش و دیگران...

special;978194 نوشت:
فقط یک مشکل نسبتا کوچک دارم و اون اینکه در ناحیه پا به مقدار کم مشکل دارم ولی این مشکل شدید نیست و شاید در نگاه اول اصلا کسی متوجه اون نشه.

باسلام

برادرم یک چشمش نابینا هست این مشکل اصلا در اولین نگاه و برخورد مشخص نیست
ولی برای یه سری از کارهای شخصی شاید هم به مشکل بر بخوره وقتی خودم رو جای عروسمون میزارم میبینم واقعا قبول یه سری از مسائل ظرفیت خودش رو میخواد که ایشون به خوبی با این مسئله کنار اومدن در حالی که خیلی ها دید خوبی از زندگی با همچین افرادی ندارن حتی خانم های مذهبی در موقعیت مختلف

به نظرم شاید نوع مطرح کردن این موضوع درست نبوده و گاهی بزرگنمایی یا به گونه ای مطرح میشه که ایجاد تردید و نگرانی میکنه

سلام
شما باید دلیلش و در رفتار خودتون یا اطرافیانتون در جلسات خواستگاری یا نوع مواردی که در نظر میگیرین دنبال کنین.
اینکه اینجا کاربرها بتونن دقیق مشکلتون و پیدا کنند بعید میدونم چون کسی نمیدونه مشکل ظاهری شما چی هست و چه برخوردی دارین و چه حرف ها و اتفاقاتی در جلسات خواستگاری انجام میشه. نهایاتا میشه حدس کلی زد مثلا اینکه فردی دیگه به هم میزنه یا از رفتار خودتون هست و ... .

sara72;978423 نوشت:
باز برین خداروشکر کنین که شما پسر هستین و میتونین برین خواستگاری!
اگه دختر بودین چی

اینجور خواستگاری رفتن خیلی فرقی با دختری که خواستگار نداره، نداره

ترگل;978436 نوشت:
حاج آقای قرائتی توی کلیپی میگفتن بعضیا میگن من چندبار رفتم نشده،خب من 50 بار رفتم و اخر شد Smile
.
.
.
من فکر میکنم واقعا آقایون الان سماجت لازم رو ندارن
گاهی خانم ها بعد از دادن جواب رد پشیمون میشن،
اینکه اونها جواب رد دادن دلیل نمیشه ناامید بشین و روند خواستگاری رو متوقف کنید،شاید فردی به خواستگاری شخصی بره از لحاظ اون دختر، مورد قابل قبولی نباشه و رد کنه ولی به نظر دوستش اون شخص کاملا مقبول باشه و دلیلی برای ردش نبینه،شما باید انقدر بگردید تا مورد متناسب با خودتون(روحیات،اخلاق،عقاید و درکل هم کفو) رو پیدا کنید ...
ضمن اینکه طرز برخورد و بیان هم مهمه
گاهی آقایون فقط میرن خواستگاری که ازدواج کنن خودشون هم نمیدونن از زندگی چی میخوان،یا نمیتونن بیان کنن ....
اینکه شما فقط جواب بدین به سوالات که کافی نیست
اون لحظه که نمیخواد حسش رو بیان کنه و یا تحلیلش از رفتارتون رو بگه،که می فرمایید همه چیز عادی بوده!!
شما باید نحوی پاسخ بدین که حداقل بدونین اگه طرف روی جواب هاتون نظر مثبتی نداره لااقل نظرش منفی م نیس ...
یکی از دوستانم میگفت همسرش زمانی که اومده خواستگاریش،کاملا نظرش حین صحبت هاش منفی بوده و از اتاق که خارج شده قطعی بوده ولی بلافاصله آقا برگشته و گفته یه قسمت از حرفام رو نزدم و با اون قسمت دوم زیر و رو شده و جواب مثبت داده
ببینید تو نیمه دوم چی گفته و چه جوری رفتار کرده که طرف رو تا این حد تحت تاثیر قرار داده ...
نیمه دومی باشید :)

والا من از نظر خودم خیلی رمانتیک برخورد کردم. مثلا سعی کردم تا جایی که از حد نگذره گاهی شوخیهای ریز وسط صحبتهام داشته باشم. یا از روحیاتم و کارهایی که دوست دارم در کنار همسرم انجام بدم بگم. در پایان هم موقع خداحافظی، سبد گلی که اول اورده بودیم رو با لبخند تقدیم کنم به دختر خانم.
کاش میگفتید توی نیمه دوم چی گفته اون آقا، من هم یاد میگرفتم

خباء;978437 نوشت:
سلام

اشکالاتی که ممکنه به شما وارد بشه :
1
شما در بیان یا در زندگی اعتماد به نفس کافی نشان نمی دهید. یا حس خوبی را به طرف منتقل نمیکنید که ممکن است به علت سخت گیری در شرایط ابرازی به دختر باشد یا نوع بیانتان
2
مشکل پایتان یا مشکلات و بیماری های خاص در خانواده

الان دخترها توقعات بالایی نسبت به زندگی دارند
وقتی کسی شما را رد میکند قطعا مورد مناسب شما نبوده و مشکل از اوست
این را گفتم نه اینکه نباید اشکالات خودتان را کشف کنید
برای این گفتم که آن طرف داستان را هم ببینید

من خودم مشکلات بسیار حاد تری از شما دارم به گونه ای که از ازدواج دائم ناامید شدم و بنا را بر ازدواج موقت گذاشتم که البته هر کدام سختی های خاص خودش را دارد...

من سایتهای همسریابی رفتم و بررسی کردم
مرد باید قد بلند و شیک باشد
شاد و بشاش و اهل مسافرت
شغل خوب و درامد
من هاتم و باید همه جوره ...
هر کسی به خودت جرئت نده به من پیام بده.
فقط کسایی که شرایط رو دارن پیام بدن..

خلاصه انواع و اقسام دخترها با آرزوها و توقعات خاص خودشون...
این رد شدن ها نباید موجب ضعف در شما بشه
قطعا دختران زیادی هستند که عاشق شما میشوند
شما وضعتان خیلی خوب است نگران نباشید.

البته دخترها ظاهر هم برایشان مهم است خصوصا با این چشم و هم چشمی ها... البته از طرفی هم باید حق بدهید که آنها حق انتخاب دارند
شاید شما کمی مشکل در پایتان باشد ولی از نظر یک دختر این مسئله کوچکی نیست...
من خودم مشکلاتی دارم برخی دخترها زیاد اهمیت نمیدهند ولی غالبا تیپ و قد و هیکل آقا برایشان اهمیت دارد
من کاملا درکشان میکنم پس به دنبال کسی هستم که مرا بپذیرد
12 بار خواستگاری زیاد نیست
در خانواده و خویشانم 2 سال و سه سال دنبال دختر میگشتند

در حد عرف فکر میکنم خوب صحبت کردم باهاشون، به طوری که شوخیهای کوچیک هم وسط حرفهام داشتم و گاهی دختر خانم رو به خنده می آوردم. خندیدن فکر کنم نشونه خوبی باشه. آدم مقابل کسی که حس خوبی بهش نداره خنده به لبش نمیاد معمولا. ولی شاید گاهی نظراتم رو کمی بد عنوان کرده باشم، اونم به خاطر اینکه سالها مدیریت کردم و نحوه صحبت با کارمندها ممکنه روی بیانم تاثیر گذاشته باشه! با این حال سعی کردم کنترل کنم و خدای نکرده خشک و مغرور به نظر نیام
در مورد چشم و هم چشمی، من هم تا حدودی با شما موافقم و شاید دلیل اصلی پاسخهای منفی همین باشه. البته بیشتر از طرف خانواده نه دختر خانم. چون همونطور که گفتم خود دختر خانم ها نظرشون اگر مثبتِ مثبت نبود، منفی هم نبود. این رو به وضوح از برخورد و رفتارشون میشد فهمید.

و در مورد جمله آخرتون. من این 12 بار رو توی یکی دو سال نرفتم. اصلا با روحیاتم نمیخونه که هر روز برم خواستگاری. وقتی خواستگاری میرم و جواب رد میشونم تا چند ماه نمیتونم به کس دیگه ای فکر کنم. سالی نهایتا 2 بار به خواستگاری رفتم. تقریبا 10 سالی میشه خواستگاری میکنم ولی هنوز اندر خم یک کوچه ام.

اللیل والنهار;978456 نوشت:
باسلام

برادرم یک چشمش نابینا هست این مشکل اصلا در اولین نگاه و برخورد مشخص نیست
ولی برای یه سری از کارهای شخصی شاید هم به مشکل بر بخوره وقتی خودم رو جای عروسمون میزارم میبینم واقعا قبول یه سری از مسائل ظرفیت خودش رو میخواد که ایشون به خوبی با این مسئله کنار اومدن در حالی که خیلی ها دید خوبی از زندگی با همچین افرادی ندارن حتی خانم های مذهبی در موقعیت مختلف

به نظرم شاید نوع مطرح کردن این موضوع درست نبوده و گاهی بزرگنمایی یا به گونه ای مطرح میشه که ایجاد تردید و نگرانی میکنه

من بجز دو سه خواستگاری اول، وقتی به خواستگاری میرم اصلا حرفی از مشکلم نمیزنم. مشکل من ظاهری هست خودشون باید ببینن و نظر بدن. وقتی خودم در مورد مشکلم صحبت کنم طرف احساس میکنه که این چقدر مشکلش بزرگه که داره در موردش حرف میزنه تا اونو کوچیک جلوه بده. اونهایی که از قبل میشناختن که هیچ، ولی اونهایی که شناخت زیادی روی من نداشتن به نظرم اول باید با شخصیت من آشنا بشن و بعد مشکلم رو کنار شخصیتم بذارن و ببینن میتونن بپذیرنش یا نه

روزنه;978459 نوشت:
سلام
شما باید دلیلش و در رفتار خودتون یا اطرافیانتون در جلسات خواستگاری یا نوع مواردی که در نظر میگیرین دنبال کنین.
اینکه اینجا کاربرها بتونن دقیق مشکلتون و پیدا کنند بعید میدونم چون کسی نمیدونه مشکل ظاهری شما چی هست و چه برخوردی دارین و چه حرف ها و اتفاقاتی در جلسات خواستگاری انجام میشه. نهایاتا میشه حدس کلی زد مثلا اینکه فردی دیگه به هم میزنه یا از رفتار خودتون هست و ... .

خدا رو شکر خانواده با شعور و فهمیده و خوش اخلاقی دارم. اصلا اهل طعنه و حرفهای نیش دار نیستن. پس خیالم از خانوادم راحته. خودمم سعی کردم در حد عرف و معمول رفتار کنم و طبیعی باشم. نه خیلی شور و نه خیلی بی نمک
با جمله آخرتون موافقم

من یه نکته ریزی تو حرفاتون دیدم که شاید بقیه دوستان دقت نکردن
گفتید که مدیر بودید به خاطر سال ها تحکمی که مدیریت داشتید این خانم ها احساس کردند که شاید خیلی شخصیت bossy و دستور بده ای دارید و انتظار دارید مدیریت با شما باشه نه به عنوان شریک که به نظرم خانم های مستقل و تحصیل کرده همچین چیزی رو قبول نمیکنند اگه مشکلتون جزییه از لحاظ جسمانی به نظرم دقت کنید تو نوع حرف زدن و مسائلی که مطرح کردید چون ایراد جزیی ظاهر قطعا مسئله مهمی درکنار این همه ویژگی خوب شما نیست به خصوص اینکه میگید از لحاظ فرهنگی و..هم سطح و بالا هستند به نظرم اگه میتونید به مشاور ازدواج هم مراجعه کنید تو این زمینه

special;978194 نوشت:
سعی کردم به خواستگاری دختر خانم هایی برم که از نظر شرایط اقتصادی از ما پایینتر باشند

ممکن است دختر و خانواده‌ اش از نظر اقتصادی در سطح پایین‌تر باشند؛ اما دلیل نمی‌شود که بلندپرواز نباشند و آرزوهای دست نیافتنی نداشته باشند. دخترانی وجود دارند که با اطلاع از وضعیت اقتصادیِ خانواده خود به دنبال همسری هستند که به اصطلاح با اسب سفید به سراغشان بیاید و خیلی سریع به همه آرزوهایشان جامه عمل بپوشاند؛ آرزوهایی که سال ها در خانه پدر در سر پَرورانده اند. وقتی آقای جوانی به خواستگاریِ این دخترخانم ها می آید، این خانم ها او را با تصویر رؤیاهایشان مقایسه می کنند و در صورتی که اختلاف زیادی با همسر رؤیایی شان داشته باشد، او را بدون درنگ ردّ می کنند.

special;978421 نوشت:
منظورتون مشکل پامه؟ بله شاید. ولی همونطور که گفتم مشکل حادی نیست و نسبتا جزئیه
یکی از این دختر خانمها که یک ازدواج ناموفق داشت میگفت همسر قبلیش مشکل روانی داشته با این حال باهاش ساخته و چند ماه تحمل کرده و خیلی تلاش کرده که کار به جدایی نکشه.
به نظرم خیلی جالب اومد، بعضی خانم ها حاضرن یه زندگی پر تنش و پر استرس در کنار فردی که مشکل روانی داره رو ماهها و یا سالها تحمل کنن و باهاش زندگی کنن، ولی یه زندگی آروم رو در کنار کسی که یک مشکل خیلی کوچیک ظاهری داره رو به راحتی رد میکنن!

سلام علیکم
نه اتفاقا اصلا منظورم مشکل پاتون نبود.
ممکنه از خودتون خوششون نیاد، مثلا قیافه، طرز صحبت کردن، رفتار،...
ممکنه با انتظاری که اونا از همسر داشتن متفاوت بوده باشید.
توی سوالات متوجه چیزایی بشن که روشون نشه واضح بگن ولی کلیتش این باشه که کفویت لازم رو ندارید.
با خانواده تون، یا روابط شما و خانواده مشکل داشته باشن.
یک عالمه مورد دیگه هم خودتون میتونید به این لیست اضافه کنید. تصور کنید اگر خواستگاری دختری برید و جواب خودتون منفی باشه چه مواردی ممکنه باشه که ترجیح بدید علت واقعی رو به خانواده دختر نگید؟ شبیه همون ها میتونه برای خودتون صادق باشه

[="Teal"]

special;978477 نوشت:

والا من از نظر خودم خیلی رمانتیک برخورد کردم. مثلا سعی کردم تا جایی که از حد نگذره گاهی شوخیهای ریز وسط صحبتهام داشته باشم. یا از روحیاتم و کارهایی که دوست دارم در کنار همسرم انجام بدم بگم. در پایان هم موقع خداحافظی، سبد گلی که اول اورده بودیم رو با لبخند تقدیم کنم به دختر خانم.
کاش میگفتید توی نیمه دوم چی گفته اون آقا، من هم یاد میگرفتم

البته نیمه دوم هرکسی مختص خودشه، صحبتم روی تحت تاثیر قرار دادن و جو رو به نفع خودتون تغییر دادن بود

ولی خب چون علاقه مندید بدونید چیزهایی رو که به خاطر دارم میگم
همسرشون در رابطه با شهدا و سیره شهدا و عنایت شون ... حرف زده بودن
و بعد موقع جواب دادن و البته از اونور اقا موقع انتظار برای پاسخ هر دو همزمان به یک شهید خاص توسل کرده بودن و چند روز بعد عقد کردن ، و امسال هردو باهم اومده بودن خادمی و خادم الشهدا شده بودن ...[/]

[="Navy"]سلام وخداقوت
یک سوال ایاتابحال خواستگاری دختری که اونم مشکلی درپاش یا...باشه رفتید؟
ایاحاضریدبادختری که مادرزادفقط موقع راه رفتن کمی لنگ میکنه ازدواج کنید؟
اگرواقعااخلاق وایمان دختربراتون مهمه پس برای اینگونه افرادخواستگاری بریدکه توقعی ازشماهم ندارند.
[/]

special;978419 نوشت:
خلاصه اینکه تقریبا همه دختر خانمهایی که ازشون خواستگاری کردم خانواده دار و متدین بودن. از این دخترهای کوچه خیابونی نبودن.

جناب اسپیشل یه سوال ازتون میکنم....یا جواب ندید یا صادقانه بدید!
اگر هم دوست داشتید, خصوصی بفرمایید.

ته ته دلتون و ذهنتون....در مورد نقصی که در پا دارید چی فکر میکنید؟!

یعنی منظورم اینه که این مشکل تا چه حد براتون بزرگه...

ببینید جواب این سوال مهمه....شاید در ضمیر ناخودآگاهتون مشکل بزرگی هستش ولی همیشه سعی کرده اید که به زبان یا حتی تلقین یا در رفتارتون طبیعی و کوچک جلوه اش دهید.

اگر امکان داره واقعا نظر قلبیتون را بفرمایید....به هر حال اسم مستعار دارید و هیچکس جز خدا نمیداند که چه کسی هستید...ولی اگر صادقانه و با تمرکز و حقیقت جواب دهید ممکنه راهکارهای کاربردی تری نصیبتان بشه.
ممنون

ببخشید رک نظرم و میگم چون تاپیک هست شاید درست باشه شاید هم نباشه و شایدم بخشی از موضوع ربط داشته باشه.

به نظرم شخصیت جدی و مغرور و خشک و سلطه گر و خود مهم پنداری دارین.

special;978421 نوشت:
یکی از این دختر خانمها که یک ازدواج ناموفق داشت میگفت همسر قبلیش مشکل روانی داشته با این حال باهاش ساخته و چند ماه تحمل کرده و خیلی تلاش کرده که کار به جدایی نکشه.
به نظرم خیلی جالب اومد، بعضی خانم ها حاضرن یه زندگی پر تنش و پر استرس در کنار فردی که مشکل روانی داره رو ماهها و یا سالها تحمل کنن و باهاش زندگی کنن، ولی یه زندگی آروم رو در کنار کسی که یک مشکل خیلی کوچیک ظاهری داره رو به راحتی رد میکنن!

دوست گرامی
این خانم که گفته:«همسر قبلی اش مشکل روانی داشته»، به احتمال بسیار زیاد در خواستگاری متوجه این مشکل نشده؛ بلکه پس از جاری شدنِ عقد متوجه آن شده و سعی کرده مشکل را به صورتی برطرف کند یا مشکلِ شوهرش را ندیده بگیرد تا ان شاءالله مشکل به گونه ای (خود به خود یا با تلاش شوهر سابق) برطرف شود. این دلیل نمی شود که این خانم در انتخاب های بعدیِ خود حاضر باشد به صرفِ مبتلا نبودنِ خواستگارِ بعدی به بیماریِ روانی، جواب مثبت به وی بدهد. بلکه حتما سایر ملاک ها را هم در نظر خواهند گرفت.

special;978477 نوشت:
وقتی خواستگاری میرم و جواب رد میشونم تا چند ماه نمیتونم به کس دیگه ای فکر کنم. سالی نهایتا 2 بار به خواستگاری رفتم. تقریبا 10 سالی میشه خواستگاری میکنم ولی هنوز اندر خم یک کوچه ام.

اینکه بعد از هر بار شنیدن جواب منفی، تا چند ماه نمی توانید به فرد دیگری فکر کنید؛ باعث می شود در جلسه خواستگاریِ بعدی احساس نااُمیدی کنید و با خود بگویید:«این دفعه هم مثل دفعات قبل میشه». خانم‌ها نااُمیدی شما را به سرعت تشخیص می دهند. ناامیدی اعتماد به نفس شما را کم می کند و می‌تواند موجب اضطراب و استرس زیاد شود. اینْ در نظر خانم یک نقطه منفی است و به یک «نه» محکم ختم می شود.

روزنه;978541 نوشت:
شخصیت جدی و مغرور و خشک و سلطه گر و خود مهم پنداری دارین.

ما روانشناس ها به فردی که برای مشاوره می آید، « مُراجع» می گوییم. ما با وجود گرفتن انواع آزمون ها از مُراجع _ مانند: آزمون شخصیت و آزمون اختلالات روانشناختی _ و مصاحبه با مُراجع به سادگی نمی توانیم در مورد شخصیت وی اظهار نظر کنیم. بلکه همیشه با کلمات و عباراتی مانند:« به نظر می رسد، احتمالاً و ...» در مورد شخصیت مراجع نظر می دهیم.

special;978477 نوشت:
خیلی رمانتیک برخورد کردم. مثلا سعی کردم تا جایی که از حد نگذره گاهی شوخیهای ریز وسط صحبتهام داشته باشم. یا از روحیاتم و کارهایی که دوست دارم در کنار همسرم انجام بدم بگم. در پایان هم موقع خداحافظی، سبد گلی که اول اورده بودیم رو با لبخند تقدیم کنم به دختر خانم.

در جلسه اول بهتر است درباره «ویژگی های همسر ایده آل» در نظرتان صحبت کنید. صحبت درباره کارهایی که دوست دارید در زندگی مشترک انجام دهید، احتمالاً باعث می شود فرد مقابل به «ذهن خوانی» روی آورد و برداشت های اشتباه در مورد شما و شخصیت تان در ذهنش شکل گیرد.
در این جلسه سعی کنید توپ را به داخل زمین طرف مقابل بیاندازید و از او بخواهید صحبت کند و شما بیشتر شنونده باشید یا اگر اصرار کرد که شما بپرسید، یک سۆال کلّی برای اینکه او بیشتر حرف بزند، کافی است. مثلاً بپرسید:«همسر ایده آل شما باید چه خصوصیاتی داشته باشد؟».
خوب کاری می کنید که سبد گل با خود می برید. بهتر است وقتی وارد خانه دخترخانم می شوید، در همان ابتدا سبدگل را روی میز یا جایی که قابل دیدن باشد، بگذارید. لازم نیست خودتان آن را تقدیم دخترخانم نمایید. این کار در بعضی فرهنگ ها چندان خوشایند نمی باشد.

امید;978549 نوشت:
ما روانشناس ها به فردی که برای مشاوره می آید، « مُراجع» می گوییم. ما با وجود گرفتن انواع آزمون ها از مُراجع _ مانند: آزمون شخصیت و آزمون اختلالات روانشناختی _ و مصاحبه با مُراجع به سادگی نمی توانیم در مورد شخصیت وی اظهار نظر کنیم. بلکه همیشه با کلمات و عباراتی مانند:« به نظر می رسد، احتمالاً و ...» در مورد شخصیت مراجع نظر می دهیم.

سلام
بله همینطور هست برای همین من حدسیاتم و با کلمه به نظرم نوشتم و قبلشم توضیح دادم ولی در نقل قول نیاوردین.

چون ما همه گاهی به دنبال دلایل غیر عادی هستیم درحالیکه رفتارهای خودمون ظاهرشون مشکل داره. مثلا ممکنه من منظوری ندارم اما نوع حرف زدنم به طرف نقابل میرسونه که با کنایه حرف میزنم یا کنترلگر هستم و اگر سطح سواد یا سن عقلی طرف مقابلم هم از من خیلی پایین تر باشه سوء تفاهم زیاد به وجود میاد.
هم کفو بودن اخلاق ها و شرایط خانوادگی خیلی مهمه

نقل قول:
خوب کاری می کنید که سبد گل با خود می برید. بهتر است وقتی وارد خانه دخترخانم می شوید، در همان ابتدا سبدگل را روی میز یا جایی که قابل دیدن باشد، بگذارید. لازم نیست خودتان آن را تقدیم دخترخانم نمایید. این کار در بعضی فرهنگ ها چندان خوشایند نمی باشد.

سلام
اتفاقا داشتم فکر می کردم چطوری تمام مدت خواستگاری سبد گل رو دستتون نگه می دارید تا جلسه تموم بشه. کسی نمیاد زودتر ازتون گل رو بگیره؟

روزنه;978562 نوشت:
ا کلمه به نظرم نوشتم و قبلشم توضیح دادم ولی در نقل قول نیاوردین.

درست می فرمایید. من دقت نکردم.
عذرخواهی من را بپذیرید.

special;978410 نوشت:
شاید بعضی جاها باید سماجت بیشتری به خرج میدادم مخصوصا خواستگاریهای اول. ولی برای بعضی هاشون بعد از گذشت چند ماه باز درخواستم رو تکرار کردم ولی بازم جواب رد دادن

اگر پس از خواستگاری جواب قطعی نمی گرفتید، ممکن بود بگوییم:«بهتر بود اصرار می کردید و دوباره خواست خود را مطرح می نمودید». اما وقتی جواب منفیِ قطعی دریافت کردید، اصرار به صلاح نیست. زیرا اولا باعث می شود خانواده دختر در رودربایستی قرار گیرند یا آبروی خود را در خطر ببینند و به خاطر دلسوزی جواب مثبت دهند. اما این کار پیامدهای خوشی ندارد. مثلا با بُروزِ کوچک ترین اختلاف میان زن و شوهر، به احتمال زیاد زن می گوید:«من تو را نمی خواستم. خودت اصرار کردی تا از من جواب مثبت گرفتی». ثانیاً این اصرار با اقتدار و عزّتِ نفسِ مرد تناقض دارد. خود خانم ها نیز مردی را دوست دارند که مقتدر باشد و غرورش را حفظ نماید.

infinity;978482 نوشت:
من یه نکته ریزی تو حرفاتون دیدم که شاید بقیه دوستان دقت نکردن
گفتید که مدیر بودید به خاطر سال ها تحکمی که مدیریت داشتید این خانم ها احساس کردند که شاید خیلی شخصیت bossy و دستور بده ای دارید و انتظار دارید مدیریت با شما باشه نه به عنوان شریک که به نظرم خانم های مستقل و تحصیل کرده همچین چیزی رو قبول نمیکنند اگه مشکلتون جزییه از لحاظ جسمانی به نظرم دقت کنید تو نوع حرف زدن و مسائلی که مطرح کردید چون ایراد جزیی ظاهر قطعا مسئله مهمی درکنار این همه ویژگی خوب شما نیست به خصوص اینکه میگید از لحاظ فرهنگی و..هم سطح و بالا هستند به نظرم اگه میتونید به مشاور ازدواج هم مراجعه کنید تو این زمینه

بله شاید ولی همیشه موقع صحبت سعی کردم کنترل کنم که چنین حسی به طرف مقابل منتقل نشه. با این حال شاید گاهی از دستم در رفته و نظرم رو جوری بیان کردم که طرف مقابل فکر کنه زورگو هستم ولی در واقع اینطور نبوده

امید;978491 نوشت:
ممکن است دختر و خانواده‌ اش از نظر اقتصادی در سطح پایین‌تر باشند؛ اما دلیل نمی‌شود که بلندپرواز نباشند و آرزوهای دست نیافتنی نداشته باشند. دخترانی وجود دارند که با اطلاع از وضعیت اقتصادیِ خانواده خود به دنبال همسری هستند که به اصطلاح با اسب سفید به سراغشان بیاید و خیلی سریع به همه آرزوهایشان جامه عمل بپوشاند؛ آرزوهایی که سال ها در خانه پدر در سر پَرورانده اند. وقتی آقای جوانی به خواستگاریِ این دخترخانم ها می آید، این خانم ها او را با تصویر رؤیاهایشان مقایسه می کنند و در صورتی که اختلاف زیادی با همسر رؤیایی شان داشته باشد، او را بدون درنگ ردّ می کنند.

حق با شما است. ولی من فکر میکنم همه چیزهایی که برای یک زندگی ایده آل لازم هست رو دارم شکر خدا (با توجه به عرف و اوضاع اقتصادی موجود). حالا شاید برای بعضی ها این هم کم باشه و انتظار بیشتر از این رو داشته باشن

الرحیل;978525 نوشت:
سلام علیکم
نه اتفاقا اصلا منظورم مشکل پاتون نبود.
ممکنه از خودتون خوششون نیاد، مثلا قیافه، طرز صحبت کردن، رفتار،...
ممکنه با انتظاری که اونا از همسر داشتن متفاوت بوده باشید.
توی سوالات متوجه چیزایی بشن که روشون نشه واضح بگن ولی کلیتش این باشه که کفویت لازم رو ندارید.
با خانواده تون، یا روابط شما و خانواده مشکل داشته باشن.
یک عالمه مورد دیگه هم خودتون میتونید به این لیست اضافه کنید. تصور کنید اگر خواستگاری دختری برید و جواب خودتون منفی باشه چه مواردی ممکنه باشه که ترجیح بدید علت واقعی رو به خانواده دختر نگید؟ شبیه همون ها میتونه برای خودتون صادق باشه

و علیکم السلام
بله شاید. ولی نمیتونم به خودم بقبولونم که هر 12 تا از صحبت کردن و رفتار و قیافه من خوششون نیومده باشه. از نظر کفویت معمولا قبل از خواستگاری تحقیقات لازم رو میکنیم و تا خیالمون از این مساله راحت نشه پا پیش نمیگذاریم

ترگل;978528 نوشت:

البته نیمه دوم هرکسی مختص خودشه، صحبتم روی تحت تاثیر قرار دادن و جو رو به نفع خودتون تغییر دادن بود

ولی خب چون علاقه مندید بدونید چیزهایی رو که به خاطر دارم میگم
همسرشون در رابطه با شهدا و سیره شهدا و عنایت شون ... حرف زده بودن
و بعد موقع جواب دادن و البته از اونور اقا موقع انتظار برای پاسخ هر دو همزمان به یک شهید خاص توسل کرده بودن و چند روز بعد عقد کردن ، و امسال هردو باهم اومده بودن خادمی و خادم الشهدا شده بودن ...


چه جالب. خیلی دوست داشتم همسرم چنین تفکری داشته باشه ولی متاسفانه هنوز چنین خانمی پیدا نکردم. همه محب شهدا هستن ولی اینطور که توسل کنند و خادم الشهدا باشن نه

زهرا73;978531 نوشت:
سلام وخداقوت
یک سوال ایاتابحال خواستگاری دختری که اونم مشکلی درپاش یا...باشه رفتید؟
ایاحاضریدبادختری که مادرزادفقط موقع راه رفتن کمی لنگ میکنه ازدواج کنید؟
اگرواقعااخلاق وایمان دختربراتون مهمه پس برای اینگونه افرادخواستگاری بریدکه توقعی ازشماهم ندارند.

سلام
خیر نرفتم. ولی اگر اون خانم دارای کمالات باشه و به معیارهایی که برای همسر آیندم در نظر دارم نزدیک باشه چرا که نه؟
خواهرم طرز فکر شما درست نیست مثل خیلی از عوام. ما همه انسانیم چه صد در صد سالم (که هیچ کس 100% سالم نیست) چه معلول و زمینگیر. همه احساسات داریم و عقل و فکر. ببخشید این رو میگم ولی اینکه شما چنین حرفی میزنید که معلول با معلول باید ازدواج کنه و سالم با سالم نشون میده که برداشت درستی از زندگی و خلقت و فطرت انسان ندارید. غافل از اینکه همه معلولیم یکی کم یکی زیاد، یکی ظاهری و یکی باطنی

عارف;978533 نوشت:

جناب اسپیشل یه سوال ازتون میکنم....یا جواب ندید یا صادقانه بدید!
اگر هم دوست داشتید, خصوصی بفرمایید.

ته ته دلتون و ذهنتون....در مورد نقصی که در پا دارید چی فکر میکنید؟!

یعنی منظورم اینه که این مشکل تا چه حد براتون بزرگه...

ببینید جواب این سوال مهمه....شاید در ضمیر ناخودآگاهتون مشکل بزرگی هستش ولی همیشه سعی کرده اید که به زبان یا حتی تلقین یا در رفتارتون طبیعی و کوچک جلوه اش دهید.

اگر امکان داره واقعا نظر قلبیتون را بفرمایید....به هر حال اسم مستعار دارید و هیچکس جز خدا نمیداند که چه کسی هستید...ولی اگر صادقانه و با تمرکز و حقیقت جواب دهید ممکنه راهکارهای کاربردی تری نصیبتان بشه.
ممنون


به نظر من مشکلات هر چقدر هم کوچک باشن بازم بزرگن. مشکل من جوری هست که شاید هفته ها یادم بره که اصلا وجود داره. ولی شاید برای بعضیها که دوست دارن طرف مقابلشون به قول معروف چهار ستون بدنش سالم باشه ناخوشایند باشه

روزنه;978541 نوشت:
ببخشید رک نظرم و میگم چون تاپیک هست شاید درست باشه شاید هم نباشه و شایدم بخشی از موضوع ربط داشته باشه.

به نظرم شخصیت جدی و مغرور و خشک و سلطه گر و خود مهم پنداری دارین.


سپاسگزارم از شما Smile
نمیدونم امیدوارم اینجور نباشه
البته گاهی بهم میگن که کمی مغرور و جدی هستی ولی اینطور نیست. شاید گاهی یادم میره لبخند بزنم و یه حرف خیلی محبت آمیز رو جوری بگم که کمی جدی به نظر بیاد، در حالی که توی دلم جز محبت منظور دیگه ای نداشته باشم

امید;978545 نوشت:
دوست گرامی
این خانم که گفته:«همسر قبلی اش مشکل روانی داشته»، به احتمال بسیار زیاد در خواستگاری متوجه این مشکل نشده؛ بلکه پس از جاری شدنِ عقد متوجه آن شده و سعی کرده مشکل را به صورتی برطرف کند یا مشکلِ شوهرش را ندیده بگیرد تا ان شاءالله مشکل به گونه ای (خود به خود یا با تلاش شوهر سابق) برطرف شود. این دلیل نمی شود که این خانم در انتخاب های بعدیِ خود حاضر باشد به صرفِ مبتلا نبودنِ خواستگارِ بعدی به بیماریِ روانی، جواب مثبت به وی بدهد. بلکه حتما سایر ملاک ها را هم در نظر خواهند گرفت.

موافقم، و حتی ممکنه خیلی سختگیرانه تر از قبل این کار رو انجام بده. ولی با این سختگیری ها به بخت خودش پشت پا میزنه و احتمال اینکه خواستگارهای خوب رو هم رد کنه بالا میره

امید;978546 نوشت:
اینکه بعد از هر بار شنیدن جواب منفی، تا چند ماه نمی توانید به فرد دیگری فکر کنید؛ باعث می شود در جلسه خواستگاریِ بعدی احساس نااُمیدی کنید و با خود بگویید:«این دفعه هم مثل دفعات قبل میشه». خانم‌ها نااُمیدی شما را به سرعت تشخیص می دهند. ناامیدی اعتماد به نفس شما را کم می کند و می‌تواند موجب اضطراب و استرس زیاد شود. اینْ در نظر خانم یک نقطه منفی است و به یک «نه» محکم ختم می شود.

منظور من نا امیدی نبود. وقتی به یکی فکر میکنم تا مدتها نمیتونم از ذهنم بیرونش کنم. اتفاقا موقع خواستگاری کردن اعتماد به نفسم رو سعی کردم همیشه حفظ کنم و بعد از این همه خواستگاری اینقدر حرفه ای شدم که اضطراب و استرس خیلی کمی دارم. خصوصا اینکه توی همه خواستگاری ها خودم رو به خدا سپردم و ازش خواستم هر چه خیره اتفاق بیافته

الرحیل;978567 نوشت:
سلام
اتفاقا داشتم فکر می کردم چطوری تمام مدت خواستگاری سبد گل رو دستتون نگه می دارید تا جلسه تموم بشه. کسی نمیاد زودتر ازتون گل رو بگیره؟

سلام
ممنونم، آخر شبی دلمو شاد کردید :d
گل رو که در بدو ورود به خانواده عروس میدیم اونها هم معمولا میذارن همون دور و بر نزدیک جایی که میشینیم. بعد که صحبتها با دختر خانم تموم میشه به نشونه محبت و اینکه از طرف من همه چیز پذیرفته است سبد گل رو به دختر خانم تقدیم میکنم

سلام. به نظر بنده هم شما تا حدی مغرور هستید و البته بیشتر از اون سختگیر. من خودم خواستگارانی داشتم که بسیار بسیار افراد باهوش، مومن و البته دارای موقعیتهای اجتماعی خیلی خوب بودند اما متاسفانه در جلسه اول با اینکه خیلی خوب هم حرف میزدند ، به وضوح آثار غرور ناشی از تفکر زیادی مومن و معتقد بودن رو در اونها میدیدم و به نظرم آدم که اهل دل و شادی و تفریح و ... باشند نمی آمدند و جواب رد میدادم. ببینید شما خواستگاری هر دختری هم بروید حتی اگر از اولیای خدا باشه در درجه اول نحوه زنداری شما برایش مهمه . شاید شما زیادی در جلسه اول روی ایمان و اعتقادات و اخلاق و .... مانور میدید و دختر خانم فکر کنه که ای بابا فکر نکنم بتونم در طول زندگی با این مرد یک شوخی کنم و از ته دل بخندیم!
من تجربه دارم. افرادی که خیلی روی شهدا و .... مانور میدن در همون جلسه اول آدم رو زده میکنن.

special;978616 نوشت:
به نشونه محبت و اینکه از طرف من همه چیز پذیرفته است سبد گل رو به دختر خانم تقدیم میکنم

کار درستی است که سبدگل را در ابتدای ورود به خانواده عروس می دهید. این مطابق رسم است. خودشان محلّ قرار دادنِ آن را مشخص می کنند و مشکلی پیش نمی آید. اما همان طور که گفتم، لازم نیست خودتان سبدگل را تقدیم دخترخانم نمایید. این کار در بعضی خانواده ها _ به ویژه خانواده های متدیّن _ خوشایند نیست.
برای نشان دادن محبت، همین که لبخند بزنید، کافی است.

special;978616 نوشت:
خیلی دوست داشتم همسرم چنین تفکری داشته باشه ولی متاسفانه هنوز چنین خانمی پیدا نکردم.

از قدیم گفته اند:«جوینده یابنده است». باید بگردید تا چنین همسری پیدا کنید. با دست روی دست گذاشتن و غصه خوردن، نمی توانید همسر خوب بیابید. خانم های خوب هم در فرهنگ ما به سراغ جوان های خوب نمی آیند و درِ خانه شان را نمی زنند و نمی گویند:«بیا من رو بگیر». شما باید بگردید و پیدایشان کنید و به خواستگاری شان بروید.
happy

بنده هم بارها خواستگاری رفتم و به هر دلیلی نشده. به نظر من همینطوری ادامه بدید تا موفق شوید.

سلام علیکم و رحمه الله

special;978616 نوشت:
بله شاید ولی همیشه موقع صحبت سعی کردم کنترل کنم که چنین حسی به طرف مقابل منتقل نشه. با این حال شاید گاهی از دستم در رفته و نظرم رو جوری بیان کردم که طرف مقابل فکر کنه زورگو هستم ولی در واقع اینطور نبوده

با توجه به پیشنهادهای برخی ازدوستان که در مورد نحوه برخورد شما راهکار می دهند, فقط خواستم عرض کنم که مراقب باشید, برخلاف شخصیت واقعی خودتان ظاهر نشید...اگر شخصیت والد (رئیس مآب, اهل امر و نهی, منتقد,....) در شما قویتر هست, سعی نکنید خود را طوری دیگه نشون دهید, فرقی نمیکنه, کلا هر شخصیتی, چه "کودک" (شوخ, محتاط, خونگرم, خلاق...) و چه "بالغ" (تحلیلگر,منطقی,خوش مشرب,دوراندیش,...) که در خواستگار قویتر است, به نظرم بهتره با همان خصوصیات ظاهر بشه, وگرنه در زندگی مشترک به مشکل برمیخورید...قطعا طرف مقابل نیز جاذب شخصیت مورد علاقه خود خواهد بود...به قول معروف...کلاغه میخواست راه رفتن کپک را یاد بگیره راه رفتن خودشم یادش رفت....اگر شخصیت شما "والد" و حمایتگر باشد قطعا یک شخصیت "کودک" سریع جذب شما خواهد شد و ..........
یا حتی به قول یکی از دوستان برخی ممکنه خیلی از روحیه "حزب اللهی" خوششان نیاد و توصیه به کمرنگ کردن این خصیصه می کنن...در حالیکه بسیاری از خانمها براشون خیلی مهمه که همسر آینده شان آنگونه باشد...
به هر حال "همان بنما که هستی"....قسمت شما هم سر راهتان قرار خواهد گرفت ولی در مورد رفتار و شخصیت شناسی خودتان ریزبین شوید چه بسا اشکالاتی پیدا کنید که واقعا علاقمند به برطرف کردن آن شوید!

عارف;978648 نوشت:
سلام علیکم و رحمه الله

با توجه به پیشنهادهای برخی ازدوستان که در مورد نحوه برخورد شما راهکار می دهند, فقط خواستم عرض کنم که مراقب باشید, برخلاف شخصیت واقعی خودتان ظاهر نشید...اگر شخصیت والد (رئیس مآب, اهل امر و نهی, منتقد,....) در شما قویتر هست, سعی نکنید خود را طوری دیگه نشون دهید, فرقی نمیکنه, کلا هر شخصیتی, چه "کودک" (شوخ, محتاط, خونگرم, خلاق...) و چه "بالغ" (تحلیلگر,منطقی,خوش مشرب,دوراندیش,...) که در خواستگار قویتر است, به نظرم بهتره با همان خصوصیات ظاهر بشه, وگرنه در زندگی مشترک به مشکل برمیخورید...قطعا طرف مقابل نیز جاذب شخصیت مورد علاقه خود خواهد بود...به قول معروف...کلاغه میخواست راه رفتن کپک را یاد بگیره راه رفتن خودشم یادش رفت....اگر شخصیت شما "والد" و حمایتگر باشد قطعا یک شخصیت "کودک" سریع جذب شما خواهد شد و ..........
یا حتی به قول یکی از دوستان برخی ممکنه خیلی از روحیه "حزب اللهی" خوششان نیاد و توصیه به کمرنگ کردن این خصیصه می کنن...در حالیکه بسیاری از خانمها براشون خیلی مهمه که همسر آینده شان آنگونه باشد...
به هر حال "همان بنما که هستی"....قسمت شما هم سر راهتان قرار خواهد گرفت ولی در مورد رفتار و شخصیت شناسی خودتان ریزبین شوید چه بسا اشکالاتی پیدا کنید که واقعا علاقمند به برطرف کردن آن شوید!


سلام علیکم. یک چیزی رو عرض کنم. بنده نگفتم که روحیه حزب اللهی بودن خود رو کمرنگ نشون بدن. منظور من این بود که اساس اسلام بر تعادل است. اگر در جلسلات خواستگاری مدام بر یک چیزی تاکید بشه یا بیشتر صحبتها پیرامون اون باشه یک طور دافعه در طرف مقابل ایجاد میکنه.
باید بگم من خواستگار داشتم که فرمانده بسیج بسیار مهمی بود و ولایی و ... و وقتی ازشون پرسیدم که چرا نرفتید سراغ یک دختر از هم صنف خودتان ایشون گفتند نه نه اصلا، من در زندگی آرامش میخوام! و در نهایت با یکی نا متشابه با این خصوصیت ازدواج کردند. یا یکی دیگه بود که گفتم من دوستان زیادی در نهاد رهبری و خادم الشهدا و ..، میشناسم که بهتون معرفی کنم و ایشون گفتند اصلا صحبتشو نکن من از اونها نمیخوام! بیش از 10 مورد بوده که با این افراد مواجه شدم و در نهایت با دختری ازدواح کردند که دختر خوب و مومنی بود اما اون خصیصه بارز آقا رو اندکی داشت مثل هیاتی بودن، خادم الشهدا بودن و ....

special;978616 نوشت:
ولی من فکر میکنم همه چیزهایی که برای یک زندگی ایده آل لازم هست رو دارم شکر خدا (با توجه به عرف و اوضاع اقتصادی موجود). حالا شاید برای بعضی ها این هم کم باشه و انتظار بیشتر از این رو داشته باشن

خدا را شکر که لوازم یک زندگی ایده آل را دارید. این خیلی خوب است. انتظارات بیشتر از این مقدار، واقع بینانه نیست. آن چه باعث موفقیت افراد در زمینه شغلی شان می شود، سرمایه و دارایی نیست؛ بلکه تلاش، کوشش و انگیزه است. در جلسه خواستگاری به دخترخانم بگویید که فرد تلاشگری هستید و از هیچ تلاشی برای خوشبخت کردنِ او دریغ نمی کنید.

به نظرم برای رفع افسردگی یه سفر برو استانبول.

[="Navy"]

special;978616 نوشت:

اینکه شما چنین حرفی میزنید که معلول با معلول باید ازدواج کنه و سالم با سالم نشون میده که برداشت درستی از زندگی و خلقت و فطرت انسان ندارید.

بااین قضاوت کردنتون ادم میگه دیگه هیچوقت پیشنهادنده!!!!!!!!!!!!!!!!
بنده کی گفتم معلول بامعلول سالم باسالم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!
من شماروبااینکه کلی ازویژگیهاتون تو این تاپیک گفتیدقضاوت نکردم.بعدشماباچندخط من منوقضاوت کردید؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!
باشه من برداشت درستی اززندگی و...ندارم.شماکه داریدموفق باشید.
یاحق[/]

atiiiiiiiiiiiiii;978681 نوشت:
رفع افسردگی

کاش در یک فرصت در مورد راهکارهایِ پیشگیری و درمان افسردگی و افزایش شادی صحبت کنیم.

زهرا73;978714 نوشت:
ادم میگه دیگه هیچوقت پیشنهادنده

خواهش می کنم مشارکت خود را در مباحث ادامه دهید.
از نظرات همه دوستان استفاده می کنیم.
happy

نقل قوول ///ممنون از پاسخ شما. به نکته خوبی اشاره کردید.
بله شاید بعضی جاها باید سماجت بیشتری به خرج میدادم مخصوصا خواستگاریهای اول. ولی برای بعضی هاشون بعد از گذشت چند ماه باز درخواستم رو تکرار کردم ولی بازم جواب رد دادن

جالب اینجاست حتی اونهایی که سنشون بیشتر از منه هم جواب رد دادن. تعجب میکنم از بعضی خانم ها، تو زندگی دنبال چی هستن آخه؟
ببخشید نکته قابل توجه در عرایض شما اینه که میخواید با بزرگ راز خودتون ازدواج کنین .مراقب باشید از چاله به چاه نیفتین وبخاطر جواب رد شنیدن دچار اشتباه نشین
البته استاندارد اینه که خانمها باید 5 تا 6 سال از اقا کوچیک تر باشن

با سلام

special;978194 نوشت:
12 بار خواستگاری رفتم ولی همه جواب رد دادن![/quote

GO TO NEXT LEVEL
... LEVEL 13 IS LOADING

بازی بعدی رو انتخاب کن . . .

مزاح happy:)>-

چند نکته رو عرض می کنم :

1 . قبل از رفتن به خواستگاری یه مقدار طرحها و عقاید خودت رو از طریق واسطه ای چیزی و . . . به گوش خانواده عروس برسون که تاحدی جوابشون روشن بشه و نخواستن نرید خواستگاری

2 . نکات مثبت و منفی خواستگاری های قبلی رو واکاوی کن و اگر مشکل غیر منطقی از طرف خودت بود سعی کن در مرحله سیزدهم رفع کنی

3 . به این نکته توجه کن که قرار نیست همه از من خودششون بیاد و برای نتیجه گیری اصولی باید گزینه های مختلفی رو بررسی کنید .

4 . این تعداد خواستگاری اعتماد به نفستون رو پایین نیاره


و . . .

خانمی برایم تعریف کرد که :
وقتی مجرد بودم، جوانی که دانشجوی پزشکی در تهران بود، به خواستگاری من آمد. در صحبت هایش گفت: «من بعضی روزهای جمعه، برای تفریح به دربند می روم. قبل از حرکت، در خوابگاه چند تخم مرغ آب پز و مقداری نان و غیره برمی دارم. وقتی مقداری راه می روم، می نشینم و غریبانه مقداری از غذایی که با خود آورده ام را می خورم؛ در حالی که دیگران پیتزا و ساندویچ از مغازه ها می خرند و می خورند». آن خانم می گفت:«این آقا که خیلی درسخوان هم بود، هنگام خداحافظی به مادرم گفت: حاج خانم، برای برگشت می توانم از دو خیابان بروم. از خیابان اول بروم، ارزان تر است یا از خیابان دوم؟» . بعد از رفتن این جوان، مادر دختر به او گفته بود:« از حرف های این آقا پیداست که خسیس است. تو نمی توانی با چنین مردی زندگی کنی».
من (امید) می گویم: شاید آن آقای خواستگار با تعریف برنامه روزهای جمعه اش می خواسته وضعیتِ زندگیِ دانشجویی را برای دخترخانم توضیح دهد؛ اما از حرف هایش این طور برداشت کردند که او خسیس است.
پس یک خواستگار واقعا باید در حرف هایش دقت زیادی به خرج دهد تا برداشت اشتباه از صحبت هایش صورت نگیرد.

با عرض سلام مجدد
ببخشید با تاخیر پاسخ میدم. کمی مشغله کاریم زیاد بود.
بسیار سپاسگزارم از همه دوستانی که من رو مورد لطف قرار دادند و با نظرات خوبشون سعی کردند من رو راهنمایی کنند. گل
فعلا بیخیال ازدواج شدم. دیگه اون انگیزه گذشته رو برای ازدواج ندارم و به قول بعضی دوستان نمیخوام خدای نکرده بیگدار به آب بزنم و به خاطر شکست در خواستگاریهای گذشته انتخاب اشتباهی انجام بدم. شاید در تقدیر و سرنوشت من چیزی به اسم ازدواج وجود نداشته باشه. من هم اصراری بهش ندارم و فقط خواستم سنت پیامبر (ص) رو بجا بیارم.

برای همه دوستان بزرگوار خواهران و برادران عزیزی که وقت گذاشتن در این تاپیک ممنونم و امیدوارم همه مون سعادتمند در دنیا و آخرت باشیم.

التماس دعا دارم ازتون
یا علی

موضوع قفل شده است